این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2016/12/abasmanesh-2-1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2016-12-27 10:08:242020-12-20 08:37:52چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت ۲
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد عزیزم من از وقتی که این سه تا فایل سه برابر کردن درآمد در عرض یکسال را گوش دادم و به تمریناتش دارم عمل میکنم و ورودی هام را بشدت کنترل میکنم میبینم بورسم داره آروم آروم سود میکنه، قبلا در ضرر بود و من با خودم میگفتم آخه این چرا داره ضرر میکنه، من که اینقدر روی خودم کار میکنم چرا این بورسم ضرر میکنه؟ فهمیدم یکی از دلایلش این بود که من ورودی هام را با جدیت کنترل نمیکردم، مثلا با هر آدم نامناسبی معاشرت میکردم، وارد هر جمع نامناسبی میشدم.
وقتی بورسم داره سود میکنه این برام نشونه است که در مسیر درستم، باورهام داره قدرتمندتر میشه و من انگیزه بیشتری میگیرم برای اینکه بشدت ورودی هام را کنترل کنم.
تمام اتفاقات زندگی مابه خاطرفرکانس هاوافکارغالب وبارهای مابه وجودمیادشرایط ایده هاادم هافرصت هاموقعیت هاتمامابه واسطه افکارماست که به زندگی ماواردمیشوند
اگربگیم وباورکنیم که ثروتمندشدن معنویه همین باوردریایی ازنعمت وثروت روواردزندگی مامیکنه
خداروشکرمیکنم که نزدیک 3ساله که تلوزیون واخبارروگزاشتم کناروادمهای منفی کمتراطراف من هستندواون هایی که هستندروهم بایدباجسارت حذف کنم البته به قول استادعزیزم وقتی روی خودمون کارمیکنیم ادم های منفی خودبه خوداززندگی ماحذف میشوندبه راحتی
مهمترین کارمابرای افزایش درامدکنترل ورودی های ذهنمون هست که بایدتعهدداشته باشبم که داریم چی میشنویم میبینیم فکرمیکنیم مینویسیم وهمواره بایدبه نکات مثبت هرچیزی توجه کنیم
شخصیت من جوری بود که همیشه نگران گرانی،تموم شدن خوراکی،مایحتاج منزل،حرف زدن درباره مسایل جامعه ،نظر دادن ،و کلا همیشه تو ترس ،استرس شدید تا یه چیزی کم میشد مثلاً ربگوجه ،روغن ،و… هراسون دنبال خرید کردن ،نکنه گیرم نیاد بخدا تمام خرجی را میدادم فلان مواد غذایی که کم شده بود میخریدم 😄😄😄😄واقعا الان به اون روزها میخندم ..
کانال تلگرام ،واتساب اخبار روز استان ،تصادف ،سیل ،گرونی ..خدا را شکر این موضوعات کم نبودن منم هلاک این مسایل و واقعا از لحاظ روحی آشفته آشفته همیشه دنبال جنس ارزون ,۱ساعت چونه زدن برای تخفیف …استاد از همون روزهای اول آشنایی با شما و فایلهای رایگان شروع به تغییر کردم تلویزیون قطع شد ،کانالهای موبایلم حذف کردم همون اخبارها ،کم کم با آدمهای اطرافم ،دوستام که همیشه موج منفی میدادن رابطمو کم کردم بخدا همونجوری که استاد گفتید ازشون فاصله گرفتم البته اوایل خودم آگاهانه خیلی دقت میکردم کجا میرم گوشهام چه میشنوه،من حتی به همسرم یکی دو بار گفتم جریان چیه تلویزیون نمیبینم ولی دیگه کاری بهش نداشتم که نگاه کنه یا نه ..من میخاستم تغییر کنم کاری به دیگران نداشتم من بعضی فیلمها را دنبال میکردم خیلی وسوسه میشدم فیلم ببینم ولی آگاهانه میرفتم تو اتاق فایل گوش میدادم ،بر میگشتم سر کار با کامپیوتر شرکت فایلهای استاد گوش میدادم ،پیاده روی میکردم فایل گوش میدادم …آروم آروم همه چی عوض شد بخدا اگه جایی میرفتم دیگه کسی از گرونی حرف نمیزد از جنگ ،ترور،بدبختی حرف نمیزد اگه هم چیزی بود آگاهانه من موضوع عوض میکردم ..اصلا من محمد گذشته نبودم ..من همش تو عالم حرف های استاد دنبال کردن فایلها ،سفرنامه ،و فقط دنیا را از زاویه دیگه بودم ..خدا را شکر میکنم امروزم که این نشانه امروزم بوددوست داشتم تجربه خودمو بنویسم یه قدم مهم دیگه که انجام دادم البته با کمک استاد عزیزم دوره عزت نفس اینه. که من چند روزه از شغل قبلیم بیرون اومدم فعلا بیکارم ..ولی بخدا آرام آرام نه تو فکر کمبود نه گرونی ..بخدا فقط همین حقوق آخری که گرفتم دارم.. فکرم میگفت الان دم عیدهست میموندی سرکار عیدی میگرفتی و خیلی از این حرفها،میگفت برو دنبال اینکه بیمه بگیری حقوقی بهت میدن اصلا یک ذره بهشون فکر نکردم چون خیلی ذهنم تغییر کرده .مگه دنیا تموم شده من تازه اول زیبایی ها هستم با توکل به خدا یه شغل عالی که دوست دارم پیدا میکنم چون نمیخام کمبود قبول کنم ،اینکه فقط فلان شغل هست یا باید بیمه بشی ،یا پول بیمه بگیری ..اینا طرز فکر پدر ،مادرم ،برادرم و تمام انسانهای اطراف من هستن ..بخدا من هنوز به پدرم نگفتم بیکارم چون جوابشون میدونم برا همین روابطم با همه کنترول شده است .دوستان این چشم و 👂 گوشها باید فیلتر بشن و من سعی میکنم روزانه این کار انجام بدم .نتیجشم آرامش الآنم هست .امیدوارم همیشه خندان باشید😍🤩🤩🤩🌹🌹🌹💙💙💙
سلام عزیزان دلم امیدوارم احساستون خوب باشه همراه شما هستم در بیستمین روز از فایل های سفرنامه.
خدا را سپاس می گویم که بار دیگر هدایتش را از یکی از بی نهایت دستش به نام استاد عباسمنش به من اموخت.
من فهمیدم که نتیجه ی کنونی زندگی ام بابت فرکانس هایی است که به جهان می فرستم و باید برای تغییر فرکانسم باید ورودی های ذهنم را کنترل کنم انچه که می بینم،می شنوم،احساس می کنم،تخیل می کنم وبه عبارتی به گونه ای به ان توجه می کنم دارد فرکانس های من را می سازد.
ومن باید اگاهانه توجه ام و ورودی های ذهنم رو کنترل کنم تا نتایج و اتفاقاتی که در زندگی ام می افتد نیز تغییر کند و برای قدم دوم برای افزایش درامدم 2 مورد از مهمترین عواملی که ورودی های ذهنم را تشکیل می دهد تغییر دهم.
اولی دوستان و افراد نامناسبی که با ان ها ارتباط دارم را از زندگی ام قطع کنم و دومی حذف تلوزیون و اخبار و رسانه از زندگی ام می باشد.
من بر تصمیمی که گرفته ام مصمم هستم و میدانم برای رسیدن به خواسته ام باید تعهد دیگری به خودم بدهم و ان کنترل اگاهانه ورودی های ذهنم وتوجه به نکات مثبت هر لحظه زندگی ام و حذف دوستان منفی و تلوزیون از زنگی ام است.در این صورت پاداش بزرگی دریافت می کنم و درمی یابم که ارزشش رو داشته که من بر تعهدم مانده ام.
امروزبعدازشنیدن فایل استادیه حسی به من گفت بر سراغ قران وقتی قران برداشتم بازکردم رفت روی سوره فرقان بازیه حسی به من گفت ایه ۸ که بعدازخواندنش حسابی متحیر شدم نوشته بودکافران گفت که ای مردم اگرپیامبرراست می گوید چرا مثل ما ادم هست راه میرود وغذامی خورد چرا فرشته نیست که توازترسش نتوانی اطاعات کنی یا چرا باغ ندارد که درسایه اش بنشیدوازمیوه ان تناول کند پس اون جادوگراست وکتابش ساخته ذهنش همانا ان ها با دورغ ومثال هایشان راه رشدوکمال برخودبستن اما تو آگاه باش اگرکسی ازمن بخوادباغ بزرگترازانچه که کافران گفتن به او می دهم وخواست خدا باغی بزرگ که خانه هازیبا دارن ونهراز زیردرختان جاری هست
این یعنی حتی پیامبرخدا بایدازخدابخواد تاداده بشه یعنی باید فرکانس درست ارسال کنه یعنی توحید وثروت دریک جهت این قشنگ ترین ورودی امروز ذهن من است
خدایا به دوستانم دراین مسیر ثروت سلامتی شادی وخوشی عنایت فرما همانا تو بزرگترین بخشنده ومهربان ترینی
۲۰امین برگ سفرنامه ی من، ” چگونه درآمد خود را در یک سال چند برابر کنیم ”
خدا رو شکر من بیش از یکسال هست که تلویزیون رو از زندگیم شیفت دیلیت کردم و خیلی راضی هستم از این حرکت، من از تلویزیون فراری هستم مخصوصا اخبار، اصلا صدای اخبار که میاد میخوام فرار کنم برم یه جای دیگه از بس که ورودی هاش منفیه، اصلا شما یک هفته روی باور هات کار کن بعد فقط یک ساعت اخبار ببین، میشوره میبره هرچی ساخته بودی، خیلی قوی و به شدت منفی، زیاد پیش اومده و دیدم که یه سری افراد موقع نهار یا شام یهو میزنن اخبار گوش میکنن صدا رو هم زیاد میکنن، من اصلا درک نمیکنم واسه همین هندزفریم همیشه جیبمه و سریع هندزفری میزنم و تا اون اخباره رو نشنوم فقط، هدف فقط دوری از اخباره، چند روز پیش همین اتفاق برام رخ داد و من سریع هندزفری رو زدم و یکی از فایل های استاد رو پلی کردم، یه لحظه رفتم توی فکر، این فکر اومد توی ذهنم که پسر من چقد خوشبختم که وارد این مسیر شدم نگاشون کن همه دارن اخبار گوش میکنن و از بدبختی هاشون میگن، من چی گوش میدم اونا چی گوش میدن، اصلا یه لحظه به خودم افتخار کردم و خدارو شکر گفتم، چقد دنیایی که من توش هستم متفاوته با دنیای اونا، این مثال بارز مدار بود برام
اون اوایل هر کسی رو میدیدم میگفتم اخبار چیه اخه گوش میکنید مسخرم میکردن میگفتن مگه بدون اخبار میشه زندگی کرد؟؟؟باید بدونیم توی جهان چه اتفاقاتی رخ داده یا نه؟؟من دیگه هیچی نمیگفتم و میفهمیدم هرچه قدر مقاومت کنم خودمم از مسیر خارج میشم و فقط سعی میکردم و سعی میکنم زندگی خودم رو تغییر بدم نه بقیه، بقیه خودشون یه روزی میفهمن البته اگه خواستن که بفهمن.
یاد گذشتم افتادم، دوران نوجوانی، یه دی وی دی جور کرده بودم با کلی فیلم ترسناک، شبا فیلم ترسناک نگاه میکردم که مثلا ترسم رو از بین ببرم، اینقد ادامه دادم از شدت لکنت زبان نمیتونستم حرف بزنم و این شد نتیجش، خندم میگیره واقعا چه وقت هایی که سر تلویزیون و فیلم هدر دادم، ولی هیچی نمیشه خاطره شد برام و اون دوران بخشی از مسیر تکاملم بود، اصلا شاید اون اتفاقات رخ داد تا امروز به یاد اون اتفاقات بیوفتم و بخندم و دلیل خنده های الانم بشه، در هر صورت خدا رو هزاران بار شکر که هدایت شدم
در مورد روابط هم بگم که تا یکم خواستم از افراد منفی دور بشم خودشون دور شدن، دور شدنا واقعا دور شدن و رفتن، نمیدونم چطور ولی رفتن، چه افرادی که صبح تا شبم باهاشون میگذشت ولی وقتی خواستم فیلترشون کنم جهان اتوماتیک وار دورشون کرد، داستان های عجیب، مثلا یه کدورت پیش میومد و طرف دور میشد ازم و دیگه نمیدیدشم، یادم میاد ترم ۳ دانشگاه با یکی خونه گرفته بودم این شخص خیلی منفی بود، وقتی خواستم ورودی هام رو فیلتر کنم اتفاقی که رخ داد این بود که این شخص اصلا نمیومد خونه و من بیشتر اوقات تنها بودم و روی باور هام کار میکردم، با هم خونه گرفته بودیما و با هم رفیق بودیم و هیچ کدورتی نداشتیم ولی نمیومد خونه میگفت پیش رفیقام هستم، جهان دورشون میکنه، نگران نباشید جهان کارش رو بلده
خدایا شکرت
استاد ممنون، این فایل خیلی احساسم رو خوب کرد، اونجایی که گفتین اینقدر ثروت وارد زندگیتون میشه که بعدا خندتون میگیره به ۳ برابر و ۵ برابر خیلی حال کردم، انرژی بود برام، کامنت های عزیزان هم که سرشار از انرژی پتانسیل جنبشی، آدم رو به جنبش وا میداره، از همه عزیزان تشکر میکنم واسه کامنت های پر انرژیشون، خانم شایسته عزیز ممنون واسه این سفرنامه و این زحمات
من یک انسانم!…انسانی که میتونه خالق باشه!…خالقِ زندگیِ خودش…!
میتونه تغییر بده! خودش رو زندگیش رو و جهانش رو!
وای خدای من چی خلق کردی؟!
از روح خودت در چه جسمی دمیدی! چیکار کردی با این موجودِ دوپا!!
من میتونم هم خالق شرایط و اتفاقات زندگی خودم باشم و هم میتونم شرایطم رو تغییر بدم. در یک کلام میتونم زندگیم رو اونجوری که دوست دارم خلق کنم. اونجوری که دوست دارم اتفاقاتم رو رقم بزنم.
خدایا شکرت که منو انسان آفریدی
خدایا شکرت که هر روز داری آگاهی های بیشتری بهم میدی.
استادِ آگاهم، سپاسگزارم که این آگاهی های ناب و الهی رو باهامون به اشتراک میزارین.
من این فایل رو حدود ۲۰ بار گوش دادم و هربار با شنیدن اینکه میتونم با باورهام خالق زندگی خودم باشم، ضربان قلبم رفته بالا و مو به تنم سیخ شده!
این برای هرکدوم از ما که توی این سایت هستیم و داریم در این مسیر الهی حرکت میکنیم، آگاهیِ کمی نیست! شاید بعضیامون هنوز نتونستیم خوب درکش کنیم مثل خود من، اما همین که لااقل ۷۰ درصد بهش باور داریم جای شکر و امیدواریش باقیه.
چون ۹۹درصد آدما نه باورش دارن و نه درکش میکنن و نه حتی میخوان که درکش کنن!
من دیوانه ی این جمله شدم. چندین بار در فایلهای دیگه این جمله رو از استاد شنیدم اما نمیدونم چرا این بار بیشتر تونستم بفهممش قشنگ تر تونستم بهش ایمان بیارم.
فکرمیکنم شاید بخاطر طی کردن تکاملم باشه یا نتیجه گرفتن از قدم برداشتنام. از وقتی که تعهد بستم تا مصمم و پرقدرت تر روی خودم و باورهام کارکنم نتایج فوق العاده ای نصیبم شده. و شاید بخاطر دیدن نتایجم بوده که میتونم این جمله رو درک کنم.
البته قبلش باید باورش کنی تا بتونی نتیجش رو در زندگیت ببینی! من همون اوایل که عضو سایت شدم یادمه خیلی تلاش کردم تا باورم بشه تمام اتفاقات زندگیم صد در صد ارتباط مستقیم داره با افکار و باورهام. خیلی مقاومت داشتم و نمیتونستم قبول کنم. آخه چندین سال مثل اکثر آدمها عادت داشتم دنبال مقصر بگردم و از گردن خودم رد کنم. اما از وقتی تغییرش دادم این باور رو دارم میبینم نتایج عظیم و فرزانه ی جدید رو. خدایا شکرت
تلویزیون رو حذف کن. این یکی واقعا تاثیر گذاره یجورایی حکم مزاحم رو در زندگی هممون داره. برامون برنامه ریزی میکنه برامون تصمیم میگیره برامون تعیین میکنه باید چجوری باشیم چجوری بپوشیم چجوری بخوریم چیکار کنیم تا بشیم شکلی که دیگران ازمون انتظار دارن و در یک کلام زندگیمون بقول استاد بشه لاکچری از نظر مردم! دیر بجنبیم افسار رو میدیم دستشون و ما رو میکوبن از نو میسازن…!
از وقتی حذفش کردم خیالم راحت شده دغدغه ی اینو ندارم که آخرِ فلان فیلم چی میشه و کی با کی ازدواج میکنه و کی می میره و کی بدنیا میاد! خدایا شکرت
خیلی خیلی بهتر میتونم جلوی اخبار منفی رو بگیرم که وارد ذهنم نشن. راحت تر میتونم که گوش ندم به حرفای منفی دیگران. قشنگ تر میتونم ورودی هام و ذهنم رو کنترل کنم.
چون اول تلویزیون رو حذف کردم ( اگه هم از سر اجبار در شرایطش قرار گرفتم بیشتر اوقات چیزای مثبت نشون میداده که پندآموز بوده) و بعد آدم های منفی زندگیم رو.
این یکی نیاز به عزت نفس داره بنظرم. چون ممکنه تا قبل اینکه تغییر کنی مثلا با یکی از افراد فامیل خیلی صمیمی باشی اما بعدش دیدت نسبت بهش کلا عوض بشه و حتی نخوای باهاش ارتباط برقرارکنی! اما وقتی عزت نفست بالا باشه و تغییر زندگی و خودت از نگه داشتن اون آدم مهم ترباشه، رهاش میکنی و راحت بهش میگی که دیگه عوض شدی و میخوای تغییر کنی و اون آدم قبلی نیستی.
اگر هم نمیتونی فقط کافیه تغییر کنی و تصمیم بگیری تا جهان خودش شرایطش رو برات ایجاد کنه.
قبلا آدم های نامناسبی توی زندگیم بودن حس بد رو ازشون میگرفتم و میدونستم که نباید باهاشون ارتباط داشته باشم اما با چنگ و دندون نگهشون میداشتم!اما وقتی تصمیم به تغییر گرفتم جهان خودش اونارو تو زندگیم کمرنگ کرد. در واقع برام غربالگری انجام داد و از ۲۰ نفر دوستی که داشتم فقط یکیشون برام موند که باهام هم فرکانسه😂 خدایا شکرت که دوستم توی مسیره و دارم روی روابطم کار میکنم تا هر روز باهاش بهتر بشم و رابطمون قشنگ تر بشه.
پس یکی دیگه از کارهایی که باید برای ثروتمند شدن و تغییر باورها انجام بدیم حذف تلویزیون( در کل رسانه هایی که ما رو از هدفمون دور میکنه) و حذف آدم هایی که فکر میکنیم باهامون هم فرکانس نیستن.
اینطوری باعث کنترل ورودی هامون میشیم و میتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم و افسارش رو دست بگیریم. چون یکی از اهدافمون خلق زندگی دلخواهمونه با شرایطی که دوست داریم.
پس بریم که داشته باشیم کار کردن روی خودمون و بهبود خودمون رو.
اگر به خدا ایمان داشته باشی برات همه کار میکنه خیلی شیک و مجلسی. فقط بهش اعتماد کن
خدایا شکرت که همواره به بهترین ها هدایتم میکنی
فایل قبلی یعنی قسمت اول که تعهد دادم، از اون روز به بعد درآمدم شده روزی ۲۰۰ تا۳۰۰ هزارتومن درحالیکه قبلش فقط گاهی درآمد میلیونی داشتم! اینم یکی دیگه از نتایج اعتماد به خداست و البته عملگرا بودن. خدایا شکرت
هر روز مشتری های بیشتری به سمتم هدایت میشن هر روز بیشتر توی کارم پیشرفت میکنم هر روز لباس های زیباتری نسبت به قبل میدوزم هر روز مسائل بیشتری رو نسبت به قبل حل میکنم و هر روز بهتر از فرزانه ی دیروز میشم
سلام ب استاد عزیزم و بانو مریم جونم و تمام دوستان همفرکانسی
وقتی ب این قسمت گوش کردم ی ترمز خیلی مخفی پیدا کردم و اصلا خدا بهم گفت ک آنقدر ریز ک خودم تو شوک هستم ک چقدر این ترمز ها ریز ریز دارند کار خودشون و میکنند و ما هم نمیفهمیم از کجا داریم میخوریم
من تو زندگی م سختی خیلی کشیدم یعنی ب هر خواسته ای ک رسیدم پوستم کنده شده تا ی خواسته رو خلق کنم خیلی رو باور سختی کار کردم و میکنم و خیلی دیدم و شنیدم ک آدم های موفق از سختی کشیدن موفق شدن حتی خیلی از اوقات استاد و الگوی خودم قرار میدادم تو سختی کشیدن یعنی چون استاد سختی کشیده العان ب این موفقیت رسیده مثلا همین امروز ک استاد فایل رویاها تو باور داشته باش 1 رو تو یوتوب گزاشتن نگاه کردم حتی دیدم این طور بود ب استاد ک استاد هم ی جورهایی انگار خوشحال ک از اون موقعیت سخت ب این جا رسیده یعنی ذهن من جوری هست ک فقط نگاه میکنه ک آدم ها ب سختی ب خواسته هاشون رسیدن بعد ک موفق میشن خوشحال هستند ک از اون جا ب این موفقیت رسیدن خیلی روی این باور کار کردم یعنی پاشنه آشیل من همین باور سختی ک تو ذهن من سختی کشیدن لذت آخه مگه میشه مثلا از ماشین استفاده نکنی و بخواهی با پای پیاده فرسنگ ها راه بری پس اصلا برای چی ماشین و هواپیما و قطار و این همه وسیله نقلیه درست شد آیا از تضاد درست شده ک انسان کارش راحت تر بشه و حالا ماشین یک مثال این همه نعمت هایی ک خدا ب انسان داده و روز ب روز بیشر و راحت پسند تر هم میشه پس چرا سختی و قشنگ همین نیم ساعت پیش ک این فایل و گوش کردم حس م ی تصویری نشون م داد ک فهمیدم چرا من آنقدر دوست دارم ب سختی ب خواسته هام برسم یعنی دقیقا لقمه رو دور سرم بچرخونم بعد تو دهنم کنم بخاطر اینکه ما ک بچه بودیم مادربزرگم آنقدر از سختی هاش ک از جونی تا اون موقع کشیده بود برای ما تعریف میکرد خیلی هم با لذت ک انگار سختی کشیدن ی موهبت یا اینکه خیلی لذت بخش ما هم نوه ها قشنگ دورش می نشستیم و گوش میکردیم حالا بعد از 38 سال خدا این ترمز و بهم نشون میده ک این باور تو ذهن من ساخته شده ک بزار من هم کلی سختی بکشم ک وقتی پیر شدم با عشق و لذت برای نوه هام تعریف کنم یعنی حرف واسه گفتن داشته باشم یعنی پوستم کنده بشه ک من پیر شدم حرف واسه گفتن داشته باشم چون سختی کشیدن لذت داره دیگه ب راحتی ب خواسته برسی ک فایده نداره حرف واسه گفتن نداری این بود اون ترمز ریزی ک داشته تو دهن من آنقدر موزیانه کار میکرد ه و من همین جو هاج و واج دهنم باز مونده ک این کجا بود ک من خبر نداشتم
واقعا وقتی استاد تو این فایل میگه ک باورها از خانواده شکل گرفته و آنقدر داره کار میکنه و ما تک تک لحظه های زندگی مون داره با همون باورها کار میکنه من سال هاست دارم روی این باورها کار میکنم تازه امروز خدا ب یادم آورد این ترمز و ک چقدر تو زندگی م ب من لطمه زده و چقدر داره داغون میکنه زندگی من و خدای من شکرت شکرت ک من و تو این مسیر نگه داشتی و ثابت قدم تا آنقدر روی باورها کار کنم و آنقدر این ورودی های خالص و ب ذهنم بدم تا تک تک این ترمز ها در بیاد
خدایا بینهایت ازت سپاسگزارم من و هدایت کردی تو بدترین شرایط زندگی تو این سایت و از همه مهمتر نگه م داشتی خدایا ازت سپاسگزارم و ازت میخوام با تمام وجودم تا لحظه مرگم من و تو این سایت و با این جمع نگه داری و همیشه هدایتم کن ب راه راست راهی ک فقط ب تو وصل میشه ک فقط ب تو برسم
خدایا عاشقتم ک با منی در درون منی و هر لحظه آگاهی های بیشتری بهم میدی درک مو از قانون بیشتر میکنی خدا جونم میلیون ها بار شکرت میکنم سپاسگزارم
خدایا شکرت بخاطر استاد بخاطر ایمان ش ک با ایمان این همه باورها رو درست کرد و ب این حد از ایمان رسید تا ما هم دنبال ش قدم قدم بیایم و ب تو برسیم
خدایا ب من ایمانی بده با عمل با تعهد صدرصد ک ب تک تک این آگاهی ها عمل کنم الهی شکرت
استاد جونم بانو مریم جونم بینهایت ازتون سپاسگزارم و روی ماهتون و میبوسم
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم ما را رب راه راست هدایت کن راه کسانی ک نعمت دادی و ن گمراهان و ن غضب شدگان الهی آمین
ما هر لحظه در حال ارسال فرکانس و سیگنال هایی هستیم و جهان هستی با توجه به فرکانس های ما داره یک سری شرایطی رو برای ما بوجود میاره،ما داریم زندگی خودمونو خلق میکنیم
ما در یک رابطه ی بده بستانی با خداوند هستیم
فرکانس های ما بستگی به ورودی های ما داره،چیزهایی ک میبینیم،لمس میکنیم،میشنویم و…و جهان شرایط،ایده ها،افرادی رو متناسب با فرکانس ما ایجاد میکنه
اگه ورودی نامناسب باشه،خروجی نامناسبه
ورودی از کجا میاد؟خانواده،فرهنگ،کتابایی ک میخونی،فیلم،و…از تمام چیزهایی که داری بهش توجه میکنی
جهان داره به فرکانست نگاهمیکنه نه اون چیزی ک میگی میخوایی
اگاهانه،تصمیم بگیر باورهاتو ایجاد کنی،از این به بعد باورهایی رو ایجاد کن ک نتیجه فرکانسیش تو رو به خواسته هات میرسونه،و اونقدر تکرارشون میکنی ک مدارت هی بره بالاتر،به شدت روی ورودی هات کار کن،هر حرفیو نشنو،با هر ادمی در ارتباط نباش،با جسارت حذف کن چیزایی رو ک بهت ورودی نامناسب میدن
الخیر فی ما وقع …
نمیدونم چرا یهو این ایه رو نوشتم
تو بحث حذف کردن ادما،من فقط تو سایت بودم و هر روز فایل گوش کردم و کامنت گذاشتم،فارغ از اینکه شرایط بیرون چی بود
یه سریا خود ب خود حذف شدن،یعنی خودشون یهو رفتن!طوری ک من اولش گیج شده بودم…
یه سریا اومدن…ولی کلا الان تنهام،و بنظرم چ فرصت نابیه ک رو خودم کار کنم
ادم دلش میگیره شاید بخاطر بی ایمانی و فرکانس پایین ولی درنهایت همه چی ب نفعمونه،باید صبور باشیم،استمرار و استمرار …
کسی ک تو این مسیر حرکت میکنه،همه چی ب نفعش میشه حتی اگه علتشو ندونه
خلاصه ک من اعتماد دارم بهت الله من…
تو خواسته ها و نیازای منو بهتر از من میشناسی
تنها منبع قدرت،عشق،ثروت،سلامتی،خوشبختی و شادی تو هستی،من بهترینا رو از خودت میخوام
استاد با تمام وجودم ازتون ممنونم برای سخاوتمندی تون ک این همه اگاهی ناب رو در اختیار همه گذاشتین
من چند روزی نبودم چون درگیر ازمون وکالت بودم و خلاصه امشب اومدم بیام فایل بعدیو ببینم ک دیدم
اون نقطه آبی قشنگه کنار اسمم هست و با حال خوب اومدم ببینم چه حرفایی از طرف الله یکتام از طریق دستان پاک و زیباش باید بشنوم ،ازت ممنونم ک با نگاه زیبات کامنتامو خوندی دوست خوبم ،ممنونم ک انرژی قشنگت رو حس میکنم
میخوام امروزمو برات بگم
البته ک هر روز معجزه است اما امروز یه معجزه ی خاص بود برام
دیروز نتایج ازمون وکالت رو زدن و من ترازم خیلی نزدیک به قبولی بود ولی قبول نشدم
اول همینجا خدارو سپاسگزاری میکنم برای خانواده خوبم برای دوستان خوب و الهیم ک بهم افتخار کردن اولین ازمونمو اینجوری انقدر نزدیک بودم با اینکه زیاد تلاش فیزیکی نداشتم واقعا
نمیگم ناراحت نشدم حتی ی کوچولو گریه هم کردم مث بچه ها :) ولی هی با خودم دیروز قوانینو تکرار میکردم
گفتم فاطمه کو اعتمادت ب خدا؟
کو ایمانت ؟ فاطمه حالش بد بشه؟
مگه یادت رفته ب کی تکیه کردی ؟؟
خلاصه گذشت و امروز با خانواده رفتیم بیرون ،همچنان دپ بودم یکم ولی سعی میکردم حالمو خوب کنم ،
تو ذهنم نجواها بود ولی به خانواده میگفتم شاید خدا برا من یه مسیر ساده و قشنگتر میخواد،میخوام لذت ببرم از زندگیم،و …
بماند ک امروز به چه جاهای قشنگی هدایت شدیم بدون برنامه ریزی
اصلا نمیدونستیم چی قراره تو مسیر پیش بیاد
همون اول ب خانواده گفتم کجا میریم؟ گفتن جهرم یه شهرستان تو فارس هس ،بعد یکم ک گذشت فک کردم باباجونم اشتباهی میرن،گفتم بابا اشتباه نشد ؟
گفت نمیدونم، خندیدیم و گفتم بابایی میریم ،من میدونم ب جاهای قشنگی هدایت میشیم
و واقعا انگار بهشت بود یه چشمه تو یکی از روستاهای یکی از شهرستان ها
انقد قشنگ بود من اسمشو نگا نکردم :) محو بودم محووووو :))) خدایا شکرت
اونجا کلی عکس خوشگل گرفتم و جاتون خالی یه لیموناد خنکم زدیم بر بدن و راه افتادیم
تو مسیر یهو دلم گرفت و ناراحت بودم برا ازمون ،با الله عزیرم حرف زدم ،گفتم آره دلخورم … همین، میدونستم اشتباه هستا :) میدونستم مسئولیت صد زندگیم با منه، ولی خب من خودمو عزیز دردونش میدونم،بهش گفتم بهم یه نشونه بده،اونقدر بزرگ ک حس کنم خاصه،بفهممش،بفهمم حواست بهم هست،حال و احوالم عوض شه ،
شاید ده دقیقه بعد یا کمتر …نمیدونم …
تو جاده اصلی ک میومدیم،یه جاده خاکی بود،مامان خوشگلم گفت بریم فکر کنم قدمگاهه ،ابجیا خسته بودن گفتن نه،من گفتم اره بریم ببینیم،دیگه بابا جونم رفتن تو مسیر و وقتی رسیدیم اونجا خانما چادر پوشیده بودن و محجبه بودن
من گفتم میخوام برم ببینم قدمگاهه کیه چیه چجوریه ،ابجیم گفت بهتره احترام نگه داریم و نریم (چون لباسمون مناسب نبود یکم با تیپ اسپرت و … :))
بعد من دلم میخواس برم ...
دوباره گفتم،مامانم گفت خب کت بلندت بپوش بریم
رفتیم ،فضاش یه جوری بود،یه سکو ک دایره ای شکل بود ،بالای کوه،بعد جاده اصلی و خونه و روستاها از بالا معلوم بود،غروب،واااایییی ترکیب ابرا و خورشید و آسمون ،واییییی یه رنگ خاصی ک تاحالا ندیده بودم غروب به اون قشنگی
رفتم مزارشونو نگاه کردم ک اسمشون بخونم
دیدم نوشته شهید گمنام …
من همونجا هنگ کردم دیگه …
با اینکه شلوغ بود انگار هیچکس نبود و فقط من بودم …
انرژی اونجا فوق العاده بودااااا
اصلا عجیب غریبییب ….
بی اختیار گریه میکردم ….
نگام رو ب اسمون بود ….
هی شکرگزاری میکردم ….
هی میگفتم ایاک نعبد و ایاک نستعین …
خدایا چیکار کردی با من ….
دلم دیوونه تو شده ….
ایاک نعبد و ایاک نستعین ….
اهدنا الصراه المستقیم …
من وسط اون مکان ک دایره ای بود ،دقیقا وسط دایره وایساده بودم ،یکم از مزار شهید فاصله داشت ،اسمونوو ،غروبو میدیدم، مبهوت این عظمت …
اشک میریختم ک خدااااا من یه نقطه ام مقابلت ،من هیچی نیستم مقابلت،چرا انقد عاشقمی؟ قربونت برم من،فاطمه پر از اشتباهه … ولی تو اینجوری بی قید و شرط عاشقشی … من چی بگم …
جوری گریه میکردم انگار هیچکس نبود فقط من بودم،و واقعا متوجه نشدم اگ کسی نگام کرد .
فقط بابام فکر میکردن من از ناراحتی گریه میکنم گفت بریم فاطمه،گفتم ن من تازه اومدم ،تازه حالم خوب شده
تو اون حس و حال معنوی و ناااب و بهشتی بودم،دیگه راضی شدم ک بریم،یه خانوم عزیز و دوست داشتنی اومد بغلم کرد بهم گفت دعا کردم برات هرچی از خدا میخوایی بهت بده ،سرشونو بوسیدم و تشکر کردم
ولی واقعا اون لحظه من هیچی نمیتونستم بخوام حتی …
فقط شکرگزاری کردم ….
فقط با حس و حالم گفتم خدایا من دیدما من نشونتو دیدما من حواسم هستاااا من میدونم ک عشق توئم،میدونم عزیز دردونتم،اخه تو بهترینا رو میخوایی ،من چی بخوام،من نگران چی باشم؟ این جمله ها رو الان دارم میگم،تو اون لحظات سکوت محض بود و انرژی ای ک فراتر از این حرف و کلامها بود …
با شهید عزیزم خدافظی کردمو ،
تو مسیر برگشت،وقتی یکم برگشتم ب جسم،
با الله جانم کلی حرف زدم
بهش گفتم هدف فاطمه از این به بعد خودتی،خودتو از من نگیر ک بدون تو هیچی نمیخوام
بخاطر تو میخوام ثروتمند شم
میخوام خیر و خوبی و عشق پخش کنم بین بقیه
هدفم ک تو باشی دیگه ناامیدی معنی نداره
هرچند بار شکست بخورم ،مهم نیس
امید من،دلیل حرکت من،هدف من،تویی الله من
عباس عزیز ،
امیدوارم هرجا هسی وصل باشی ب منبع،نیازمند باشی به الله یکتا و بی نیاز از هر چیزی جز او :)
ممنونم ک باعث شدی این کامنت نوشته شه
لطفا بیشتر از قران برام بنویس،من تازه شروع کردم به خوندنش ..پیشاپیش ازت سپاسگزارم
حس و حالت همیشه نورانی :)
الله من،خوشبخت منم ک تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم …
سلام بردختر خوب خدا عالیه عالیه عالی بود کامنتت عزیزم چقد میخوام منم مثل تو به خدایم نزدیک شم و خدایم رو ببینم خدایم و حس کنم خداراشکر بخاطر این حس و حالت و چقد تو این سایت آدم حس عالی داره و دوستانی مثل شماها دوستت دارم دختر خدا
به نام خدای مهربون♥️
سلام به همه دوستان نازنین🌹
استاد عزیزم من از وقتی که این سه تا فایل سه برابر کردن درآمد در عرض یکسال را گوش دادم و به تمریناتش دارم عمل میکنم و ورودی هام را بشدت کنترل میکنم میبینم بورسم داره آروم آروم سود میکنه، قبلا در ضرر بود و من با خودم میگفتم آخه این چرا داره ضرر میکنه، من که اینقدر روی خودم کار میکنم چرا این بورسم ضرر میکنه؟ فهمیدم یکی از دلایلش این بود که من ورودی هام را با جدیت کنترل نمیکردم، مثلا با هر آدم نامناسبی معاشرت میکردم، وارد هر جمع نامناسبی میشدم.
وقتی بورسم داره سود میکنه این برام نشونه است که در مسیر درستم، باورهام داره قدرتمندتر میشه و من انگیزه بیشتری میگیرم برای اینکه بشدت ورودی هام را کنترل کنم.
به نام الله هدایتگر
ردپای من درفایل20سفرنامه
سلام دوستان
تمام اتفاقات زندگی مابه خاطرفرکانس هاوافکارغالب وبارهای مابه وجودمیادشرایط ایده هاادم هافرصت هاموقعیت هاتمامابه واسطه افکارماست که به زندگی ماواردمیشوند
اگربگیم وباورکنیم که ثروتمندشدن معنویه همین باوردریایی ازنعمت وثروت روواردزندگی مامیکنه
خداروشکرمیکنم که نزدیک 3ساله که تلوزیون واخبارروگزاشتم کناروادمهای منفی کمتراطراف من هستندواون هایی که هستندروهم بایدباجسارت حذف کنم البته به قول استادعزیزم وقتی روی خودمون کارمیکنیم ادم های منفی خودبه خوداززندگی ماحذف میشوندبه راحتی
مهمترین کارمابرای افزایش درامدکنترل ورودی های ذهنمون هست که بایدتعهدداشته باشبم که داریم چی میشنویم میبینیم فکرمیکنیم مینویسیم وهمواره بایدبه نکات مثبت هرچیزی توجه کنیم
درجهان هرچیزچیزی جذب کرد
گرم گرمی راکشدسردسرد
جهان مثل اینه عمل میکند
شادوموفق باشید
احمدفردوسی
سلام خدمت استاد عزیزم 🌹
شخصیت من جوری بود که همیشه نگران گرانی،تموم شدن خوراکی،مایحتاج منزل،حرف زدن درباره مسایل جامعه ،نظر دادن ،و کلا همیشه تو ترس ،استرس شدید تا یه چیزی کم میشد مثلاً ربگوجه ،روغن ،و… هراسون دنبال خرید کردن ،نکنه گیرم نیاد بخدا تمام خرجی را میدادم فلان مواد غذایی که کم شده بود میخریدم 😄😄😄😄واقعا الان به اون روزها میخندم ..
کانال تلگرام ،واتساب اخبار روز استان ،تصادف ،سیل ،گرونی ..خدا را شکر این موضوعات کم نبودن منم هلاک این مسایل و واقعا از لحاظ روحی آشفته آشفته همیشه دنبال جنس ارزون ,۱ساعت چونه زدن برای تخفیف …استاد از همون روزهای اول آشنایی با شما و فایلهای رایگان شروع به تغییر کردم تلویزیون قطع شد ،کانالهای موبایلم حذف کردم همون اخبارها ،کم کم با آدمهای اطرافم ،دوستام که همیشه موج منفی میدادن رابطمو کم کردم بخدا همونجوری که استاد گفتید ازشون فاصله گرفتم البته اوایل خودم آگاهانه خیلی دقت میکردم کجا میرم گوشهام چه میشنوه،من حتی به همسرم یکی دو بار گفتم جریان چیه تلویزیون نمیبینم ولی دیگه کاری بهش نداشتم که نگاه کنه یا نه ..من میخاستم تغییر کنم کاری به دیگران نداشتم من بعضی فیلمها را دنبال میکردم خیلی وسوسه میشدم فیلم ببینم ولی آگاهانه میرفتم تو اتاق فایل گوش میدادم ،بر میگشتم سر کار با کامپیوتر شرکت فایلهای استاد گوش میدادم ،پیاده روی میکردم فایل گوش میدادم …آروم آروم همه چی عوض شد بخدا اگه جایی میرفتم دیگه کسی از گرونی حرف نمیزد از جنگ ،ترور،بدبختی حرف نمیزد اگه هم چیزی بود آگاهانه من موضوع عوض میکردم ..اصلا من محمد گذشته نبودم ..من همش تو عالم حرف های استاد دنبال کردن فایلها ،سفرنامه ،و فقط دنیا را از زاویه دیگه بودم ..خدا را شکر میکنم امروزم که این نشانه امروزم بوددوست داشتم تجربه خودمو بنویسم یه قدم مهم دیگه که انجام دادم البته با کمک استاد عزیزم دوره عزت نفس اینه. که من چند روزه از شغل قبلیم بیرون اومدم فعلا بیکارم ..ولی بخدا آرام آرام نه تو فکر کمبود نه گرونی ..بخدا فقط همین حقوق آخری که گرفتم دارم.. فکرم میگفت الان دم عیدهست میموندی سرکار عیدی میگرفتی و خیلی از این حرفها،میگفت برو دنبال اینکه بیمه بگیری حقوقی بهت میدن اصلا یک ذره بهشون فکر نکردم چون خیلی ذهنم تغییر کرده .مگه دنیا تموم شده من تازه اول زیبایی ها هستم با توکل به خدا یه شغل عالی که دوست دارم پیدا میکنم چون نمیخام کمبود قبول کنم ،اینکه فقط فلان شغل هست یا باید بیمه بشی ،یا پول بیمه بگیری ..اینا طرز فکر پدر ،مادرم ،برادرم و تمام انسانهای اطراف من هستن ..بخدا من هنوز به پدرم نگفتم بیکارم چون جوابشون میدونم برا همین روابطم با همه کنترول شده است .دوستان این چشم و 👂 گوشها باید فیلتر بشن و من سعی میکنم روزانه این کار انجام بدم .نتیجشم آرامش الآنم هست .امیدوارم همیشه خندان باشید😍🤩🤩🤩🌹🌹🌹💙💙💙
نکاتی که از این فایل برداشت کردم:
👌 حذف کردن تلوزیون
👌 حذف کردن دوستان نامناسب بدون بحث کردن
👌 هر نوع نگاهی که به ثروت تمیز نیست معجونی درست میکنه که ما رو از ثروت دور میکنه
👎 باور غلط: اگر یک شتر از سوراخ سوزن رد شد یک ثروتمند هم میره بهشت
👍 باور درست: هر چه ثروتمند تر شوم نزد خداوند محبوب تر میشم چون با هر خریدی که انجام میدم ده ها و صدها نفر برکت وارد زندگیشون میشه
👎 باور غلط: دیدی فلانی ثروتمند شد چقدر از خودش بی خود شد؟
👎 باور غلط: من ثروت رو نمیخوام چون اگر ثروتمند بشم آدم بدی میشم
👍 باور درست: همه ی ثروتمندان انسان های خوبی هستند
👎 باور غلط: برای ثروتمند شدن باید خیلی سختی بکشی
👍 باور درست: ثروتمند شدن آسان ترین کار دنیاست
سلام عزیزان دلم امیدوارم احساستون خوب باشه همراه شما هستم در بیستمین روز از فایل های سفرنامه.
خدا را سپاس می گویم که بار دیگر هدایتش را از یکی از بی نهایت دستش به نام استاد عباسمنش به من اموخت.
من فهمیدم که نتیجه ی کنونی زندگی ام بابت فرکانس هایی است که به جهان می فرستم و باید برای تغییر فرکانسم باید ورودی های ذهنم را کنترل کنم انچه که می بینم،می شنوم،احساس می کنم،تخیل می کنم وبه عبارتی به گونه ای به ان توجه می کنم دارد فرکانس های من را می سازد.
ومن باید اگاهانه توجه ام و ورودی های ذهنم رو کنترل کنم تا نتایج و اتفاقاتی که در زندگی ام می افتد نیز تغییر کند و برای قدم دوم برای افزایش درامدم 2 مورد از مهمترین عواملی که ورودی های ذهنم را تشکیل می دهد تغییر دهم.
اولی دوستان و افراد نامناسبی که با ان ها ارتباط دارم را از زندگی ام قطع کنم و دومی حذف تلوزیون و اخبار و رسانه از زندگی ام می باشد.
من بر تصمیمی که گرفته ام مصمم هستم و میدانم برای رسیدن به خواسته ام باید تعهد دیگری به خودم بدهم و ان کنترل اگاهانه ورودی های ذهنم وتوجه به نکات مثبت هر لحظه زندگی ام و حذف دوستان منفی و تلوزیون از زنگی ام است.در این صورت پاداش بزرگی دریافت می کنم و درمی یابم که ارزشش رو داشته که من بر تعهدم مانده ام.
عاشقتونم و امیدوارم شاد،سلامت وثروتمند باشید
سلام بردوستان واستادعزیزم
امروز روزبیستم ازسفرنامه پرازبرکت وشادی وسلامتی وثروت
امروزبعدازشنیدن فایل استادیه حسی به من گفت بر سراغ قران وقتی قران برداشتم بازکردم رفت روی سوره فرقان بازیه حسی به من گفت ایه ۸ که بعدازخواندنش حسابی متحیر شدم نوشته بودکافران گفت که ای مردم اگرپیامبرراست می گوید چرا مثل ما ادم هست راه میرود وغذامی خورد چرا فرشته نیست که توازترسش نتوانی اطاعات کنی یا چرا باغ ندارد که درسایه اش بنشیدوازمیوه ان تناول کند پس اون جادوگراست وکتابش ساخته ذهنش همانا ان ها با دورغ ومثال هایشان راه رشدوکمال برخودبستن اما تو آگاه باش اگرکسی ازمن بخوادباغ بزرگترازانچه که کافران گفتن به او می دهم وخواست خدا باغی بزرگ که خانه هازیبا دارن ونهراز زیردرختان جاری هست
این یعنی حتی پیامبرخدا بایدازخدابخواد تاداده بشه یعنی باید فرکانس درست ارسال کنه یعنی توحید وثروت دریک جهت این قشنگ ترین ورودی امروز ذهن من است
خدایا به دوستانم دراین مسیر ثروت سلامتی شادی وخوشی عنایت فرما همانا تو بزرگترین بخشنده ومهربان ترینی
به نام خدا
سلام به همه عزیزان
۲۰امین برگ سفرنامه ی من، ” چگونه درآمد خود را در یک سال چند برابر کنیم ”
خدا رو شکر من بیش از یکسال هست که تلویزیون رو از زندگیم شیفت دیلیت کردم و خیلی راضی هستم از این حرکت، من از تلویزیون فراری هستم مخصوصا اخبار، اصلا صدای اخبار که میاد میخوام فرار کنم برم یه جای دیگه از بس که ورودی هاش منفیه، اصلا شما یک هفته روی باور هات کار کن بعد فقط یک ساعت اخبار ببین، میشوره میبره هرچی ساخته بودی، خیلی قوی و به شدت منفی، زیاد پیش اومده و دیدم که یه سری افراد موقع نهار یا شام یهو میزنن اخبار گوش میکنن صدا رو هم زیاد میکنن، من اصلا درک نمیکنم واسه همین هندزفریم همیشه جیبمه و سریع هندزفری میزنم و تا اون اخباره رو نشنوم فقط، هدف فقط دوری از اخباره، چند روز پیش همین اتفاق برام رخ داد و من سریع هندزفری رو زدم و یکی از فایل های استاد رو پلی کردم، یه لحظه رفتم توی فکر، این فکر اومد توی ذهنم که پسر من چقد خوشبختم که وارد این مسیر شدم نگاشون کن همه دارن اخبار گوش میکنن و از بدبختی هاشون میگن، من چی گوش میدم اونا چی گوش میدن، اصلا یه لحظه به خودم افتخار کردم و خدارو شکر گفتم، چقد دنیایی که من توش هستم متفاوته با دنیای اونا، این مثال بارز مدار بود برام
اون اوایل هر کسی رو میدیدم میگفتم اخبار چیه اخه گوش میکنید مسخرم میکردن میگفتن مگه بدون اخبار میشه زندگی کرد؟؟؟باید بدونیم توی جهان چه اتفاقاتی رخ داده یا نه؟؟من دیگه هیچی نمیگفتم و میفهمیدم هرچه قدر مقاومت کنم خودمم از مسیر خارج میشم و فقط سعی میکردم و سعی میکنم زندگی خودم رو تغییر بدم نه بقیه، بقیه خودشون یه روزی میفهمن البته اگه خواستن که بفهمن.
یاد گذشتم افتادم، دوران نوجوانی، یه دی وی دی جور کرده بودم با کلی فیلم ترسناک، شبا فیلم ترسناک نگاه میکردم که مثلا ترسم رو از بین ببرم، اینقد ادامه دادم از شدت لکنت زبان نمیتونستم حرف بزنم و این شد نتیجش، خندم میگیره واقعا چه وقت هایی که سر تلویزیون و فیلم هدر دادم، ولی هیچی نمیشه خاطره شد برام و اون دوران بخشی از مسیر تکاملم بود، اصلا شاید اون اتفاقات رخ داد تا امروز به یاد اون اتفاقات بیوفتم و بخندم و دلیل خنده های الانم بشه، در هر صورت خدا رو هزاران بار شکر که هدایت شدم
در مورد روابط هم بگم که تا یکم خواستم از افراد منفی دور بشم خودشون دور شدن، دور شدنا واقعا دور شدن و رفتن، نمیدونم چطور ولی رفتن، چه افرادی که صبح تا شبم باهاشون میگذشت ولی وقتی خواستم فیلترشون کنم جهان اتوماتیک وار دورشون کرد، داستان های عجیب، مثلا یه کدورت پیش میومد و طرف دور میشد ازم و دیگه نمیدیدشم، یادم میاد ترم ۳ دانشگاه با یکی خونه گرفته بودم این شخص خیلی منفی بود، وقتی خواستم ورودی هام رو فیلتر کنم اتفاقی که رخ داد این بود که این شخص اصلا نمیومد خونه و من بیشتر اوقات تنها بودم و روی باور هام کار میکردم، با هم خونه گرفته بودیما و با هم رفیق بودیم و هیچ کدورتی نداشتیم ولی نمیومد خونه میگفت پیش رفیقام هستم، جهان دورشون میکنه، نگران نباشید جهان کارش رو بلده
خدایا شکرت
استاد ممنون، این فایل خیلی احساسم رو خوب کرد، اونجایی که گفتین اینقدر ثروت وارد زندگیتون میشه که بعدا خندتون میگیره به ۳ برابر و ۵ برابر خیلی حال کردم، انرژی بود برام، کامنت های عزیزان هم که سرشار از انرژی پتانسیل جنبشی، آدم رو به جنبش وا میداره، از همه عزیزان تشکر میکنم واسه کامنت های پر انرژیشون، خانم شایسته عزیز ممنون واسه این سفرنامه و این زحمات
ثروتمند و سعادتمند باشید.
سلام دوست عزیزم
مرسی از خوندن کامنتتون دلگرم شدم
اون جایی که گفتین
جهان دورشون میکنه، نگران نباشید جهان کارش رو بلده
آره خودبخود کبوتر با کبوتر باز با باز میشه
به نام الله ثروتمند
سلام به هم فرکانسی های عزیزم
من یک انسانم!…انسانی که میتونه خالق باشه!…خالقِ زندگیِ خودش…!
میتونه تغییر بده! خودش رو زندگیش رو و جهانش رو!
وای خدای من چی خلق کردی؟!
از روح خودت در چه جسمی دمیدی! چیکار کردی با این موجودِ دوپا!!
من میتونم هم خالق شرایط و اتفاقات زندگی خودم باشم و هم میتونم شرایطم رو تغییر بدم. در یک کلام میتونم زندگیم رو اونجوری که دوست دارم خلق کنم. اونجوری که دوست دارم اتفاقاتم رو رقم بزنم.
خدایا شکرت که منو انسان آفریدی
خدایا شکرت که هر روز داری آگاهی های بیشتری بهم میدی.
استادِ آگاهم، سپاسگزارم که این آگاهی های ناب و الهی رو باهامون به اشتراک میزارین.
من این فایل رو حدود ۲۰ بار گوش دادم و هربار با شنیدن اینکه میتونم با باورهام خالق زندگی خودم باشم، ضربان قلبم رفته بالا و مو به تنم سیخ شده!
این برای هرکدوم از ما که توی این سایت هستیم و داریم در این مسیر الهی حرکت میکنیم، آگاهیِ کمی نیست! شاید بعضیامون هنوز نتونستیم خوب درکش کنیم مثل خود من، اما همین که لااقل ۷۰ درصد بهش باور داریم جای شکر و امیدواریش باقیه.
چون ۹۹درصد آدما نه باورش دارن و نه درکش میکنن و نه حتی میخوان که درکش کنن!
من دیوانه ی این جمله شدم. چندین بار در فایلهای دیگه این جمله رو از استاد شنیدم اما نمیدونم چرا این بار بیشتر تونستم بفهممش قشنگ تر تونستم بهش ایمان بیارم.
فکرمیکنم شاید بخاطر طی کردن تکاملم باشه یا نتیجه گرفتن از قدم برداشتنام. از وقتی که تعهد بستم تا مصمم و پرقدرت تر روی خودم و باورهام کارکنم نتایج فوق العاده ای نصیبم شده. و شاید بخاطر دیدن نتایجم بوده که میتونم این جمله رو درک کنم.
البته قبلش باید باورش کنی تا بتونی نتیجش رو در زندگیت ببینی! من همون اوایل که عضو سایت شدم یادمه خیلی تلاش کردم تا باورم بشه تمام اتفاقات زندگیم صد در صد ارتباط مستقیم داره با افکار و باورهام. خیلی مقاومت داشتم و نمیتونستم قبول کنم. آخه چندین سال مثل اکثر آدمها عادت داشتم دنبال مقصر بگردم و از گردن خودم رد کنم. اما از وقتی تغییرش دادم این باور رو دارم میبینم نتایج عظیم و فرزانه ی جدید رو. خدایا شکرت
تلویزیون رو حذف کن. این یکی واقعا تاثیر گذاره یجورایی حکم مزاحم رو در زندگی هممون داره. برامون برنامه ریزی میکنه برامون تصمیم میگیره برامون تعیین میکنه باید چجوری باشیم چجوری بپوشیم چجوری بخوریم چیکار کنیم تا بشیم شکلی که دیگران ازمون انتظار دارن و در یک کلام زندگیمون بقول استاد بشه لاکچری از نظر مردم! دیر بجنبیم افسار رو میدیم دستشون و ما رو میکوبن از نو میسازن…!
از وقتی حذفش کردم خیالم راحت شده دغدغه ی اینو ندارم که آخرِ فلان فیلم چی میشه و کی با کی ازدواج میکنه و کی می میره و کی بدنیا میاد! خدایا شکرت
خیلی خیلی بهتر میتونم جلوی اخبار منفی رو بگیرم که وارد ذهنم نشن. راحت تر میتونم که گوش ندم به حرفای منفی دیگران. قشنگ تر میتونم ورودی هام و ذهنم رو کنترل کنم.
چون اول تلویزیون رو حذف کردم ( اگه هم از سر اجبار در شرایطش قرار گرفتم بیشتر اوقات چیزای مثبت نشون میداده که پندآموز بوده) و بعد آدم های منفی زندگیم رو.
این یکی نیاز به عزت نفس داره بنظرم. چون ممکنه تا قبل اینکه تغییر کنی مثلا با یکی از افراد فامیل خیلی صمیمی باشی اما بعدش دیدت نسبت بهش کلا عوض بشه و حتی نخوای باهاش ارتباط برقرارکنی! اما وقتی عزت نفست بالا باشه و تغییر زندگی و خودت از نگه داشتن اون آدم مهم ترباشه، رهاش میکنی و راحت بهش میگی که دیگه عوض شدی و میخوای تغییر کنی و اون آدم قبلی نیستی.
اگر هم نمیتونی فقط کافیه تغییر کنی و تصمیم بگیری تا جهان خودش شرایطش رو برات ایجاد کنه.
قبلا آدم های نامناسبی توی زندگیم بودن حس بد رو ازشون میگرفتم و میدونستم که نباید باهاشون ارتباط داشته باشم اما با چنگ و دندون نگهشون میداشتم!اما وقتی تصمیم به تغییر گرفتم جهان خودش اونارو تو زندگیم کمرنگ کرد. در واقع برام غربالگری انجام داد و از ۲۰ نفر دوستی که داشتم فقط یکیشون برام موند که باهام هم فرکانسه😂 خدایا شکرت که دوستم توی مسیره و دارم روی روابطم کار میکنم تا هر روز باهاش بهتر بشم و رابطمون قشنگ تر بشه.
پس یکی دیگه از کارهایی که باید برای ثروتمند شدن و تغییر باورها انجام بدیم حذف تلویزیون( در کل رسانه هایی که ما رو از هدفمون دور میکنه) و حذف آدم هایی که فکر میکنیم باهامون هم فرکانس نیستن.
اینطوری باعث کنترل ورودی هامون میشیم و میتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم و افسارش رو دست بگیریم. چون یکی از اهدافمون خلق زندگی دلخواهمونه با شرایطی که دوست داریم.
پس بریم که داشته باشیم کار کردن روی خودمون و بهبود خودمون رو.
اگر به خدا ایمان داشته باشی برات همه کار میکنه خیلی شیک و مجلسی. فقط بهش اعتماد کن
خدایا شکرت که همواره به بهترین ها هدایتم میکنی
فایل قبلی یعنی قسمت اول که تعهد دادم، از اون روز به بعد درآمدم شده روزی ۲۰۰ تا۳۰۰ هزارتومن درحالیکه قبلش فقط گاهی درآمد میلیونی داشتم! اینم یکی دیگه از نتایج اعتماد به خداست و البته عملگرا بودن. خدایا شکرت
هر روز مشتری های بیشتری به سمتم هدایت میشن هر روز بیشتر توی کارم پیشرفت میکنم هر روز لباس های زیباتری نسبت به قبل میدوزم هر روز مسائل بیشتری رو نسبت به قبل حل میکنم و هر روز بهتر از فرزانه ی دیروز میشم
خدایا صدهزار مرتبه شکرت
استادعزیزم سپاسگزارم بابت این الماس های نایاب
عاشقتونم♥️
سلام ب استاد عزیزم و بانو مریم جونم و تمام دوستان همفرکانسی
وقتی ب این قسمت گوش کردم ی ترمز خیلی مخفی پیدا کردم و اصلا خدا بهم گفت ک آنقدر ریز ک خودم تو شوک هستم ک چقدر این ترمز ها ریز ریز دارند کار خودشون و میکنند و ما هم نمیفهمیم از کجا داریم میخوریم
من تو زندگی م سختی خیلی کشیدم یعنی ب هر خواسته ای ک رسیدم پوستم کنده شده تا ی خواسته رو خلق کنم خیلی رو باور سختی کار کردم و میکنم و خیلی دیدم و شنیدم ک آدم های موفق از سختی کشیدن موفق شدن حتی خیلی از اوقات استاد و الگوی خودم قرار میدادم تو سختی کشیدن یعنی چون استاد سختی کشیده العان ب این موفقیت رسیده مثلا همین امروز ک استاد فایل رویاها تو باور داشته باش 1 رو تو یوتوب گزاشتن نگاه کردم حتی دیدم این طور بود ب استاد ک استاد هم ی جورهایی انگار خوشحال ک از اون موقعیت سخت ب این جا رسیده یعنی ذهن من جوری هست ک فقط نگاه میکنه ک آدم ها ب سختی ب خواسته هاشون رسیدن بعد ک موفق میشن خوشحال هستند ک از اون جا ب این موفقیت رسیدن خیلی روی این باور کار کردم یعنی پاشنه آشیل من همین باور سختی ک تو ذهن من سختی کشیدن لذت آخه مگه میشه مثلا از ماشین استفاده نکنی و بخواهی با پای پیاده فرسنگ ها راه بری پس اصلا برای چی ماشین و هواپیما و قطار و این همه وسیله نقلیه درست شد آیا از تضاد درست شده ک انسان کارش راحت تر بشه و حالا ماشین یک مثال این همه نعمت هایی ک خدا ب انسان داده و روز ب روز بیشر و راحت پسند تر هم میشه پس چرا سختی و قشنگ همین نیم ساعت پیش ک این فایل و گوش کردم حس م ی تصویری نشون م داد ک فهمیدم چرا من آنقدر دوست دارم ب سختی ب خواسته هام برسم یعنی دقیقا لقمه رو دور سرم بچرخونم بعد تو دهنم کنم بخاطر اینکه ما ک بچه بودیم مادربزرگم آنقدر از سختی هاش ک از جونی تا اون موقع کشیده بود برای ما تعریف میکرد خیلی هم با لذت ک انگار سختی کشیدن ی موهبت یا اینکه خیلی لذت بخش ما هم نوه ها قشنگ دورش می نشستیم و گوش میکردیم حالا بعد از 38 سال خدا این ترمز و بهم نشون میده ک این باور تو ذهن من ساخته شده ک بزار من هم کلی سختی بکشم ک وقتی پیر شدم با عشق و لذت برای نوه هام تعریف کنم یعنی حرف واسه گفتن داشته باشم یعنی پوستم کنده بشه ک من پیر شدم حرف واسه گفتن داشته باشم چون سختی کشیدن لذت داره دیگه ب راحتی ب خواسته برسی ک فایده نداره حرف واسه گفتن نداری این بود اون ترمز ریزی ک داشته تو دهن من آنقدر موزیانه کار میکرد ه و من همین جو هاج و واج دهنم باز مونده ک این کجا بود ک من خبر نداشتم
واقعا وقتی استاد تو این فایل میگه ک باورها از خانواده شکل گرفته و آنقدر داره کار میکنه و ما تک تک لحظه های زندگی مون داره با همون باورها کار میکنه من سال هاست دارم روی این باورها کار میکنم تازه امروز خدا ب یادم آورد این ترمز و ک چقدر تو زندگی م ب من لطمه زده و چقدر داره داغون میکنه زندگی من و خدای من شکرت شکرت ک من و تو این مسیر نگه داشتی و ثابت قدم تا آنقدر روی باورها کار کنم و آنقدر این ورودی های خالص و ب ذهنم بدم تا تک تک این ترمز ها در بیاد
خدایا بینهایت ازت سپاسگزارم من و هدایت کردی تو بدترین شرایط زندگی تو این سایت و از همه مهمتر نگه م داشتی خدایا ازت سپاسگزارم و ازت میخوام با تمام وجودم تا لحظه مرگم من و تو این سایت و با این جمع نگه داری و همیشه هدایتم کن ب راه راست راهی ک فقط ب تو وصل میشه ک فقط ب تو برسم
خدایا عاشقتم ک با منی در درون منی و هر لحظه آگاهی های بیشتری بهم میدی درک مو از قانون بیشتر میکنی خدا جونم میلیون ها بار شکرت میکنم سپاسگزارم
خدایا شکرت بخاطر استاد بخاطر ایمان ش ک با ایمان این همه باورها رو درست کرد و ب این حد از ایمان رسید تا ما هم دنبال ش قدم قدم بیایم و ب تو برسیم
خدایا ب من ایمانی بده با عمل با تعهد صدرصد ک ب تک تک این آگاهی ها عمل کنم الهی شکرت
استاد جونم بانو مریم جونم بینهایت ازتون سپاسگزارم و روی ماهتون و میبوسم
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم ما را رب راه راست هدایت کن راه کسانی ک نعمت دادی و ن گمراهان و ن غضب شدگان الهی آمین
روز بیستم
پول یک فرکانسه،چطور به این فرکانس نزدیک شیم؟
ما هر لحظه در حال ارسال فرکانس و سیگنال هایی هستیم و جهان هستی با توجه به فرکانس های ما داره یک سری شرایطی رو برای ما بوجود میاره،ما داریم زندگی خودمونو خلق میکنیم
ما در یک رابطه ی بده بستانی با خداوند هستیم
فرکانس های ما بستگی به ورودی های ما داره،چیزهایی ک میبینیم،لمس میکنیم،میشنویم و…و جهان شرایط،ایده ها،افرادی رو متناسب با فرکانس ما ایجاد میکنه
اگه ورودی نامناسب باشه،خروجی نامناسبه
ورودی از کجا میاد؟خانواده،فرهنگ،کتابایی ک میخونی،فیلم،و…از تمام چیزهایی که داری بهش توجه میکنی
جهان داره به فرکانست نگاهمیکنه نه اون چیزی ک میگی میخوایی
اگاهانه،تصمیم بگیر باورهاتو ایجاد کنی،از این به بعد باورهایی رو ایجاد کن ک نتیجه فرکانسیش تو رو به خواسته هات میرسونه،و اونقدر تکرارشون میکنی ک مدارت هی بره بالاتر،به شدت روی ورودی هات کار کن،هر حرفیو نشنو،با هر ادمی در ارتباط نباش،با جسارت حذف کن چیزایی رو ک بهت ورودی نامناسب میدن
الخیر فی ما وقع …
نمیدونم چرا یهو این ایه رو نوشتم
تو بحث حذف کردن ادما،من فقط تو سایت بودم و هر روز فایل گوش کردم و کامنت گذاشتم،فارغ از اینکه شرایط بیرون چی بود
یه سریا خود ب خود حذف شدن،یعنی خودشون یهو رفتن!طوری ک من اولش گیج شده بودم…
یه سریا اومدن…ولی کلا الان تنهام،و بنظرم چ فرصت نابیه ک رو خودم کار کنم
ادم دلش میگیره شاید بخاطر بی ایمانی و فرکانس پایین ولی درنهایت همه چی ب نفعمونه،باید صبور باشیم،استمرار و استمرار …
کسی ک تو این مسیر حرکت میکنه،همه چی ب نفعش میشه حتی اگه علتشو ندونه
خلاصه ک من اعتماد دارم بهت الله من…
تو خواسته ها و نیازای منو بهتر از من میشناسی
تنها منبع قدرت،عشق،ثروت،سلامتی،خوشبختی و شادی تو هستی،من بهترینا رو از خودت میخوام
استاد با تمام وجودم ازتون ممنونم برای سخاوتمندی تون ک این همه اگاهی ناب رو در اختیار همه گذاشتین
خیلی بهتون افتخار میکنم و دوستون دارم :)
خدایا ،تو آگاهی به قلبم ک من
تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم …
سلام به دختر خوب خدا
واقعا اسم قشنگی برای خودت انتخاب کردی فاطمه جان
راستش کم و بیش از اول سفرنامه کامنت هات رو دنبال میکنم
خواستم بهت یه تبریک جانانه بگم برای وارد شدن به مقام رحمت خدا
میدونی؟ یسری افراد هستند میشن رفیق خدا میشن دوست خدا
یجورایی خود خدا دیگه هواشونو داره
خود خدا کارارو براشون انجام میده
وقتی گفتی کسی پیشت نیست و حالت خوبه یعنی به اون مقام رسیدی
خواستم یه تبریکی بگم بهت
وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ
الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
طبق این آیه یه سری افراد مثل شما هستند که وقتی مصیبتی بهشون برخورد میکنه تقسیم میشن و به گروه صابرین ملحق میشن
صبری که با حال خوبه
صبری که با امیده
أُولَٰئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَهٌ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ
آیه بالا پاداش این افراده
افرادی که خود خود خدا بهشون درود میفرسته
خود خود خدا بهشون نگاه رحمت دار میکنه
خود خود خدا بهشون وعده هدایت میده
و هدایت خدا نشونش نبود هیچ گونه ترس و غمیه
در پناه خدا باشی :)
سلام به عباس عزیز
امیدوارم عالی باشی دوست خوبم
من چند روزی نبودم چون درگیر ازمون وکالت بودم و خلاصه امشب اومدم بیام فایل بعدیو ببینم ک دیدم
اون نقطه آبی قشنگه کنار اسمم هست و با حال خوب اومدم ببینم چه حرفایی از طرف الله یکتام از طریق دستان پاک و زیباش باید بشنوم ،ازت ممنونم ک با نگاه زیبات کامنتامو خوندی دوست خوبم ،ممنونم ک انرژی قشنگت رو حس میکنم
میخوام امروزمو برات بگم
البته ک هر روز معجزه است اما امروز یه معجزه ی خاص بود برام
دیروز نتایج ازمون وکالت رو زدن و من ترازم خیلی نزدیک به قبولی بود ولی قبول نشدم
اول همینجا خدارو سپاسگزاری میکنم برای خانواده خوبم برای دوستان خوب و الهیم ک بهم افتخار کردن اولین ازمونمو اینجوری انقدر نزدیک بودم با اینکه زیاد تلاش فیزیکی نداشتم واقعا
نمیگم ناراحت نشدم حتی ی کوچولو گریه هم کردم مث بچه ها :) ولی هی با خودم دیروز قوانینو تکرار میکردم
گفتم فاطمه کو اعتمادت ب خدا؟
کو ایمانت ؟ فاطمه حالش بد بشه؟
مگه یادت رفته ب کی تکیه کردی ؟؟
خلاصه گذشت و امروز با خانواده رفتیم بیرون ،همچنان دپ بودم یکم ولی سعی میکردم حالمو خوب کنم ،
تو ذهنم نجواها بود ولی به خانواده میگفتم شاید خدا برا من یه مسیر ساده و قشنگتر میخواد،میخوام لذت ببرم از زندگیم،و …
بماند ک امروز به چه جاهای قشنگی هدایت شدیم بدون برنامه ریزی
اصلا نمیدونستیم چی قراره تو مسیر پیش بیاد
همون اول ب خانواده گفتم کجا میریم؟ گفتن جهرم یه شهرستان تو فارس هس ،بعد یکم ک گذشت فک کردم باباجونم اشتباهی میرن،گفتم بابا اشتباه نشد ؟
گفت نمیدونم، خندیدیم و گفتم بابایی میریم ،من میدونم ب جاهای قشنگی هدایت میشیم
و واقعا انگار بهشت بود یه چشمه تو یکی از روستاهای یکی از شهرستان ها
انقد قشنگ بود من اسمشو نگا نکردم :) محو بودم محووووو :))) خدایا شکرت
اونجا کلی عکس خوشگل گرفتم و جاتون خالی یه لیموناد خنکم زدیم بر بدن و راه افتادیم
تو مسیر یهو دلم گرفت و ناراحت بودم برا ازمون ،با الله عزیرم حرف زدم ،گفتم آره دلخورم … همین، میدونستم اشتباه هستا :) میدونستم مسئولیت صد زندگیم با منه، ولی خب من خودمو عزیز دردونش میدونم،بهش گفتم بهم یه نشونه بده،اونقدر بزرگ ک حس کنم خاصه،بفهممش،بفهمم حواست بهم هست،حال و احوالم عوض شه ،
شاید ده دقیقه بعد یا کمتر …نمیدونم …
تو جاده اصلی ک میومدیم،یه جاده خاکی بود،مامان خوشگلم گفت بریم فکر کنم قدمگاهه ،ابجیا خسته بودن گفتن نه،من گفتم اره بریم ببینیم،دیگه بابا جونم رفتن تو مسیر و وقتی رسیدیم اونجا خانما چادر پوشیده بودن و محجبه بودن
من گفتم میخوام برم ببینم قدمگاهه کیه چیه چجوریه ،ابجیم گفت بهتره احترام نگه داریم و نریم (چون لباسمون مناسب نبود یکم با تیپ اسپرت و … :))
بعد من دلم میخواس برم ...
دوباره گفتم،مامانم گفت خب کت بلندت بپوش بریم
رفتیم ،فضاش یه جوری بود،یه سکو ک دایره ای شکل بود ،بالای کوه،بعد جاده اصلی و خونه و روستاها از بالا معلوم بود،غروب،واااایییی ترکیب ابرا و خورشید و آسمون ،واییییی یه رنگ خاصی ک تاحالا ندیده بودم غروب به اون قشنگی
رفتم مزارشونو نگاه کردم ک اسمشون بخونم
دیدم نوشته شهید گمنام …
من همونجا هنگ کردم دیگه …
با اینکه شلوغ بود انگار هیچکس نبود و فقط من بودم …
انرژی اونجا فوق العاده بودااااا
اصلا عجیب غریبییب ….
بی اختیار گریه میکردم ….
نگام رو ب اسمون بود ….
هی شکرگزاری میکردم ….
هی میگفتم ایاک نعبد و ایاک نستعین …
خدایا چیکار کردی با من ….
دلم دیوونه تو شده ….
ایاک نعبد و ایاک نستعین ….
اهدنا الصراه المستقیم …
من وسط اون مکان ک دایره ای بود ،دقیقا وسط دایره وایساده بودم ،یکم از مزار شهید فاصله داشت ،اسمونوو ،غروبو میدیدم، مبهوت این عظمت …
اشک میریختم ک خدااااا من یه نقطه ام مقابلت ،من هیچی نیستم مقابلت،چرا انقد عاشقمی؟ قربونت برم من،فاطمه پر از اشتباهه … ولی تو اینجوری بی قید و شرط عاشقشی … من چی بگم …
جوری گریه میکردم انگار هیچکس نبود فقط من بودم،و واقعا متوجه نشدم اگ کسی نگام کرد .
فقط بابام فکر میکردن من از ناراحتی گریه میکنم گفت بریم فاطمه،گفتم ن من تازه اومدم ،تازه حالم خوب شده
تو اون حس و حال معنوی و ناااب و بهشتی بودم،دیگه راضی شدم ک بریم،یه خانوم عزیز و دوست داشتنی اومد بغلم کرد بهم گفت دعا کردم برات هرچی از خدا میخوایی بهت بده ،سرشونو بوسیدم و تشکر کردم
ولی واقعا اون لحظه من هیچی نمیتونستم بخوام حتی …
فقط شکرگزاری کردم ….
فقط با حس و حالم گفتم خدایا من دیدما من نشونتو دیدما من حواسم هستاااا من میدونم ک عشق توئم،میدونم عزیز دردونتم،اخه تو بهترینا رو میخوایی ،من چی بخوام،من نگران چی باشم؟ این جمله ها رو الان دارم میگم،تو اون لحظات سکوت محض بود و انرژی ای ک فراتر از این حرف و کلامها بود …
با شهید عزیزم خدافظی کردمو ،
تو مسیر برگشت،وقتی یکم برگشتم ب جسم،
با الله جانم کلی حرف زدم
بهش گفتم هدف فاطمه از این به بعد خودتی،خودتو از من نگیر ک بدون تو هیچی نمیخوام
بخاطر تو میخوام ثروتمند شم
میخوام خیر و خوبی و عشق پخش کنم بین بقیه
هدفم ک تو باشی دیگه ناامیدی معنی نداره
هرچند بار شکست بخورم ،مهم نیس
امید من،دلیل حرکت من،هدف من،تویی الله من
عباس عزیز ،
امیدوارم هرجا هسی وصل باشی ب منبع،نیازمند باشی به الله یکتا و بی نیاز از هر چیزی جز او :)
ممنونم ک باعث شدی این کامنت نوشته شه
لطفا بیشتر از قران برام بنویس،من تازه شروع کردم به خوندنش ..پیشاپیش ازت سپاسگزارم
حس و حالت همیشه نورانی :)
الله من،خوشبخت منم ک تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم …
سلام بردختر خوب خدا عالیه عالیه عالی بود کامنتت عزیزم چقد میخوام منم مثل تو به خدایم نزدیک شم و خدایم رو ببینم خدایم و حس کنم خداراشکر بخاطر این حس و حالت و چقد تو این سایت آدم حس عالی داره و دوستانی مثل شماها دوستت دارم دختر خدا
سلام عزیز دلم رقیه ی مهربانم
امیدوارم حالت عالی باشه زیبا
امیدوارم غرق در نور الله باشی عزیزم
من چند روزی بود ک میومدم تو سایت ولی کامنت نمیذاشتم
اولش بخاطر یه سری تضادها بود ولی بعدش ک حالمم عالی بود یه حس قوی داشتم ک فعلا چیزیو کامنت نکنم
و منتظر بودم اون دایره ی آبی کنار اسممو ببینم ک الان دیدم :)
نشونه ها رو دنبال کن …
خدا همواره هدایت میکنه
هرجوری ک باورش کنی،عمل میکنه
بهترینها رو برات آرزو دارم
درپناه الله یکتا