چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت ۲ - صفحه 51 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    194MB
    16 دقیقه
  • فایل صوتی چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت ۲
    15MB
    16 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1179 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرسول گفته:
    مدت عضویت: 1460 روز

    سلام

    ما در هر لحظه فرکانس به جهان ارسال می کنیم

    افکار ما فرکانس هستند ، افکاری که در ذهن ما مرور می شود موج هست که اسمش فرکانس هست جهان این فرکانس رو دریافت میکنه و به شکل افراد، شرایط،اتفاقات وارد زندگیمون میکنه و به خودمون بر می گردونه

    حالا ما باید فرکانس خواسته ها رو بفرستیم تا خواسته ها وارد زندگیمون بشن

    فرکانس های ما نتیجه ی چیه؟

    نتیجه ی ورودی هامون

    ورودی های ما چیا هستند؟

    یعنی افکار و اطلاعاتی که وارد ذهن ما می شوند مثلا تماشای فیلم یا تلوزیون که باعث میشه به اون چیزی که می بینیم فکرکنیم و در نتیجه فرکانس اونو به جهان بفرستیم یا شنیدن، کتاب خواندن،دیدن،فکر کردن،تجسم کردن، به یاد آوردن خاطرات همه باعث میشن که ما فکر کنیم و افکار ما فرکانس های ما رو به جهان میفرستن و جهان هم همون افکار و فرکانس ها رو به خودمون بر می گردونه به صورت تجربه های زندگی و شرایط

    حالا برای اینکه فرکانس های مناسبی به جهان ارسال کنم باید چی کار کنم؟

    باید ورودی های مناسب به ذهنم بدم

    باید ورودی هام رو کنترل کنم تا افکارم کنترل بشی و به هر چیزی توجه و فکر نکنم

    باید ورودی های دلخواهم رو به ذهنم بدم تا به چیزایی که دوستشون دارم فکر کنم و فرکانس اونا رو به جهان بفرستم و جهان هم اونارو بهم بر میگردونه و به شکل تجربه وارد زندگیم میکنه

    نشانه ی توجه به خواسته ها و فرکانس درست احساس خوب است

    یعنی اگه احساس خوبی دارم اصل فرکانسی که به جهان ارسال میکنم فرکانس خواسته ها و اهدافم هست و در مسیر خواسته هام هستم

    دو کار مهم که برای کنترل ورودی های ذهنم باید انجام بدم اینه که:

    اولا تلوزیون رو قطع کنم و دیگه نمی بینم

    دوما باید از افراد نا مناسب که بهم احساس بدی میدن فاصله بگیرم

    وقتی آگاهانه بخوام دور بشم ازشون خود به خود از زندگیم حذف میشن

    باید واقعا رو خودم کار کنم و صدر درصد نکات رو انجام بدم و پیاده کنم تو زندگیم

    # عمل کنم

    تا نتایج بیان

    تا نتیجه دلخواهم رو بگیرم

    خدایا شکرت بابت قوانین عالیت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    حمید محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3590 روز

    سلام و درود

    یادمه تو یکی از روزهای این سفرنامه نوشتم که بایستی متعهد باشم که فقط از این قطارِ تحول پیاده نشم، حالا که به روز بیستم این سفر رسیدم به این نتیجه رسیدم که نبایستی فقط تو این قطار نشست‌، من شاید تمام این بیست روز مرتب و منظم فایل ها رو دانلود کردم و دیدم، انصافا نتایج هم فوق العاده بود، هر روز ورودی مالی هر روز حال عالی، اتفاقات عالی، اما از یه جایی به بعد تا به امروز نتایج کمرنگ شد، با خودم یه جلسه دو نفره گذاشتم و به این نتیجه رسیدم که نبایستی مثل یک مسافر خوابیده تو قطار باشم، درسته اینجوری همراهم، اما لذت و درکی از این سفر نمی‌برم، پس دوباره متعهد شدم که هر روز فایل ها رو درک کنم، بفهمم و بیارمشون تو صفحه زندگیم و عملشون کنم.

    شاید تا اینجا این بهترین ایده باشه، تا بعد چی پیش میاد توکل به خدا

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    الهه مهرابی گفته:
    مدت عضویت: 1848 روز

    بنام خدای رزاق و وهابم

    استاد جان مریم‌جان خانواده عزیزم سلام

    آنچه من از این فایل پربار برداشت کردم:

    ما انسانها مثل بقیه موجودات نیستیم ویژگی خاصی که داریم این هست که ارتعاش به سمت جهان هستی ارسال میکنیم و متناسب با اون هم شرایط و موقعیت ها و افراد وارد زندگیمون میشن ، حالا این ارتعاشاتی که از خارج میشوند رو چطور کنترل کنیم، ساده است،

    با ورودی هایی که به ذهنمون میدیم

    با صحبت هامون با خودمون (افکار) و دیگران

    با فیلم هابیت که میبینیم

    با آهنگهایی که گوش میدم

    از کتابهایی که میخوانیم

    و کلا از چیزایی که بهشون تووووجه میکنیم

    و اینکه این فرکانسها هر لحظه در حال تولید شدن از طرف ما هستن یعنی قطع نمیشه اگر یه مدتی رهنمون رو کنترل میکنیم نتیجه میگیریم و اگر رها کنیم دوباره همه چیز برمیگرده

    پس باید سعی کنیم در هر لحظه مراقب ورودی ها و افکارمون باشیم چطور؟

    تلویزیون و افراد منفی را از زندگیمون حذف کنیم. البته من مدتهاست که این کارو انجام دادم و نتیجه اش رو هم دارم میبینم

    استاد عزیزم ممنون

    قدم بیستم الهه جان❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    تنها خدا برایم کافیست گفته:
    مدت عضویت: 1192 روز

    فتبارک الله احسن الخالقین

    سلام بر استاد گرامی و همه هم فرکانسیهای عزیز

    تعهد روز بیستم

    خداوند رو شاکرم که در این مسیر پر از نور رهنمود شدم من خدارو شکر از سه ماه پیش تفریبا ی فایل استاد شنیدم که میگفت تلویزیون و دوست نامناسب کلا ورودی نامناسب حذف کنیدو صدهزار مرتبه شکر امروز. که این فایل رو گوش دادم جالبه که هردو تمرینی که استاد گفتن رو خیلی وقته حذف کردم فقط ازین ببعد روی تطرافیانم بیشتر حساس میشم هرچند خیلی خیلی ارتباطم محدود شده طوریکه با همسرم هم ۹۹درصد بحث نمیکنم و اصلا ازش دور شدم حتی به لحاظ مکانی و اینارو مطمعنم که لازمه تکاملم هست و به دلم نگرانی راه نمیدم چون خودم رو بخدا سپردم پس درهر صورت موفقیت برای من هست منم تعهدم رونوشتم که طبی یکسال آینده درآمدم رو از یک میلیون تومن به حداقل سه برابر و بیشتر میرسونم از خداوند برای این هدایت و این حال خوب خیلی سپاسگزارم

    در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند دردنیا و اخرت باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سعیده سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2023 روز

    با سلام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته گرامی

    چقدر این باور که ما خودمون خالق و آفریننده زندگی امون هستیم حتی شنیدن اش هم به آدم احساس خوبی میدهد دیگه چه برسه به فهمیدن و باور کردن اش و هر چقدر بیشتر این جمله را باور کنیم به عنوان یک باور قدرتمند کننده و توحیدی بهتر می توانیم زندگی امون را بسازیم و خلق اش کنیم اینکه باور که ما خودمون هستیم که به وسیله فرکانس هایی که در هر لحظه داریم به جهان هستی ارسال می کنیم زندگی امون را خلق می کنیم باعث میشه که ما قدرت را از دست عوامل بیرونی بگیریم و به دست خودمون و خدای خودمون بدهیم و دیگه شرک نکنیم.

    من خودم هر روزی که بیشتر و سخت گیرانه تر ورودی های ذهنم را کنترل میکنم خودم متوجه میشم که اون روز احساس ام بهتره و آرامش بیشتری دارم من خدا را شکر الان سالهاست که تلویزیون و اخبار و شبکه های اجتماعی را حذف کردم ولی باز هم بعضی مواقع که نجواهای شیطانی وسوسم میکنه و مثلا در حد کوتاه یک فیلم یا کلیپ یا ویدیویی را می بینم باز هم متوجه بد شدن احساسم میشم حتی من تجربه کردم که فیلم های انگیزشی و بیوگرافی افراد موفق هم خوب نیست خود من بارها و بارها با دیدن این فیلم ها گریه ام گرفته از سختی هایی و اتفاقات ناگواری که اون فرد در طول مسیر رسیدن به خواستش واسش افتاده و در مورد دوستان و آدم های منفی هم که مدت هاست که هیچ دوستی ندارم و بارها شده که مامانم میگه دیگه خبر فلان دوستی ات نداری من هم میگم من مدت هاست که دیگه هیچ دوستی ندارم و فامیل هم که آنقدر ندیدنم که خدا شاهده همشون به مامان و بابام میگن ما از بس که سعیده را ندیدیم دیگه قیافه اش یادمون رفته من سالهاست که خونه فامیل هامون دیگه نمی روم جالب تر این که من قبل از آشنایی با استاد تلویزیون نمی دیدیم و با فامیل و آشنا رفت و آمد نداشتم واسه همین وقتی استاد گفتند با جسارت این دو را حذف کنید من دیدم چیزی برای حذف کردن ندارم ولی خوب ذهن ما خیلی چموشه و هر چقدر هم کنترل کنی باز هم خیلی مواقع وسوسه ات میکنه پس خیلی باید بیشتر مواظب باشم مخصوصا با تعهدی که الان به خودم دادم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    آرزو ملک فر گفته:
    مدت عضویت: 1487 روز

    برگ بیستم از سفرنامه.

    سلام استاد عزیزم

    خداروشکر میکنم که تو این موارد ازموقعی که باشما آشنا شدم ۹۰ درصد مواقع تلویزیون نمی بینم مگر اینکه فیلمی اونم به انتخاب خودم که البته اونم براساس واقعیت باشه که اونم با حساسیت تمام می بینم که باورهای درست و غلطش رو تشخیص بدم و درس هاشو بگیرم. من آدمی بودم که قبلا از هیچ فیلم و سریال تلویزیون نمی‌گذشتم، یاد سال های نوجوانی افتادم که چقققد کتاب های رمان که براساس تخیل نویسنده بود و هیچ درسی جز دادنه باورهای اشتباه به مغز ما نداشت رو میخوندم که همشو چندوقت پیش به رایگان هدیه دادم به کتابخونه، که البته قبلش مقاومت داشتم بدم به کتابخونه و میگفتم اتیششون بزنم چون مناسب هیچ فردی نیستن این کتابا، اما بعد که فکر کردم گفتم مگه ازاین کتابا تنها همین نسخه وجود داره که من نابودشون کنم؟ بعد دیدم نه من نمیتونم کسی که تو یه مدار دیگه باشه رو تغییر بدم یا سعی کنم مثلا منابع نامناسب رو حذف کنم، چون کسی که تو مدار دیگه ای باشه ازجای دیگه اون کتاب رو پیدا میکنه و میخونه.. وبالاخره راضی شدم کتابارو ببرم کتابخونه. بگذریم 😎

    و راجع به افراد نامناسب، خداروشکر تغییراتی که تاالان داشتم تقریبا ۹۰ درصد افراد نامناسب با باورهای اشتباه یه سریاشون خودبخود حذف شدن یه سریاشونم آگاهانه حذف کردم و الان تو همون برهه ی تنهایی ام که اصلا احساس تنهایی نمیکنم و اتفاقا تمرکز بیشتری برای انجام کارهام دارم و انشالله به موقعش افراد مناسب و دوستای مناسب هم به سمتم هدایت میشن😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    رضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1062 روز

    بنام خدای که قوانین اش تغیر ناپذیر است.

    استاد خوبم ،خانم شایسته زیبانگر و دوستان محبوبم وقت تان بخیر و پر از آگاهی باشه!

    از پروردگار مهربانم سپاسگذارم که در این سطح از آگاهی های ناب قرار داد همچنان از استاد عزیزم تشکر میکنم که باعث ضبط این فایل شد…

    با وجود که قبلا گوش داده بودم بازم هر بار گوش میدهم یه آگاهی ناب را برام میده هربار تازه گی داره …

    در این فایل در مورد فرکانس صحبت شد دقیقا ما انسان ها موجود فرکانسی هستیم سنگ و چوب نیستیم که هیچ خلق در زنده گی نداشته باشیم

    تفاوت ما با حیوانات در فرکانس و خالق بودن ماست ما می‌توانیم در زنده گی خود کیفیت و تغیرات ایجاد کنیم ما انسان های هستیم که جهان را مطابق با خواسته های خود تغیر دادیم ..

    ما دستگاه تولید فرکانس هستیم و جهان دستگاه تبدیل کننده این فرکانس هست

    پس این فرکانس ها از کجا میاد از باور ما ، باور ما از افکار ما و افکار مارا ورودی های ما رقم می‌زند…

    این ورودی ها از خانواده میاد، از جامعه میاد ، از فرهنگ میاد …

    اگر ورودی زیبا به مغز مان بدهیم خروجی مغز هم زیبا است و خروجی که از جهان میگریم نیز زیبا خواهد بود …

    پس این ورودی ها بیشتر از خانواده برای ما تلقین میشود چون اونها آن باور که دارند را برای تو میرساند و تو نیز با باور های آنها تلقین میشوی پس نتیجه فرکانسی تو نیز شبیه خانواده تو هست …

    یا کافی است خانواده تو در مورد ثروت این باور را داشته باشند که ثروت آدم را از خدا دور می‌کند پس تو شاید آگاهانه ثروت بخواهی ولی ناخودآگاه فرکانس را ارسال میکنی که ثروت آدم را از خدا دور می‌کند….

    پس اینجا ما باید دنبال حقیقت برویم نه دنبال تقلب …

    حقیقت چیست؟؟؟؟

    حقیقت آن اصل یا باور های درست است که نتیجه اش به تمام معنی خوشبختی است ..

    پس ارزش اش را دارد که بیاییم آنچه را قبلا شنیدیم اشتباه است و باور های درست ورودی های درست را برای مغز مان میدهیم که فرکانس های درست را به جهان ارسال کند بازخورد این فرکانس شرایط و اتفاق های عالی باشد پس این ورودی را برای مغز مان تکرار کنیم به شیوه های مختلف تا فرکانس های ما قویتر شود و نتایج میگیریم عالیتر …

    آخرین مورد هم کنترول ورودی ها و حذف تلویزیون که بسیار در ناخود آگاه ما تاثیر دارد

    همچنان دور بودن و حذف افراد نزدیک مان که به هیچ عنوان با شرایط ما هم خوانی ندارد

    استاد عزیزم ، خانم شایسته نازنین و دوستان زیبانگرم در هر کجای هستید موفق و سربلند باشید

    خداوند یار و نگهدار تان باشه ❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1080 روز

    به نام خدای مهربونم

    سلام به استاد عزیزم و مریم خانم مهربونم دوستای نازنینم

    روز بیستم

    وایییی که چقدر این فایل به من امروز کمک کرد به درک بهتر قبلاً این سه تا فایل رو گوش داده بودم و نکاتشم یاد داشت کرده بودم اما اندازه ظرفم تونسته بودم نکاتشو بفهممم و امروز چقدررر خوشحال شدم وقتی گوش میکردم این فایل هی به خودم میگفتم عه چرا من اینجاشو نشنیده بودم این اتفاقی که امروز افتاد اول از همه باعث شد بفهمم ادامه که بدم همه چی بهتر میشه به درک بهتر برای اینکه من کسی رو نمیتونم تغییر بدم هم کمک کرد چون من با اینکه دلم میخواست تغییر کنم ولی خیلی از نکات این فایل رو درک نکرده بودم و این بهم کمک کرد منی که خیلی دوست داشتم دیگران تغییر کنن رو دیگه تلاشی نکنم ومطمینم برای کسی که بخواد تغییر کنه همین مسیر هست .

    استاد همیشه گفتید مواظب ورودی ها باشید و به شدت روی ورودی کار کنید منم تی وی و کانال و پیج منفی که داشتم پاک کردم یعنی هیچی نمی‌بینم و خیلی از آدمایی که منفی بودن حذف کردم یعنی من حذف نکردم آنقدر خدا قشنگ از من دورشون کرد (یه دوستی داشتم هر روز با هم بالای یه ساعت حرف می‌زدیم از زمانی که من خواستم تغییر کنم جالبه اون براش کار پیدا شد و اصلا وقت نمی‌کردیم صحبت کنیم ویواش یواش ارتباطمون کم رنگ شد)و من به این بیشتر ایمان آوردم من تغییر کنم آدمای اطرافم هم تغییر می‌کنه.وای استاد این نکته که در مورد ورودی گفتین خاطراتی که مرور میکنید یا تخیلاتی که می‌کنی در مورد آینده من حواسم اصلا به این ورودی نبود من فقط فک میکردم ورودی یعنی چیزی که ببینم و بشنوم و خیلی وقتا تخیلاتم با چیزی که می‌خوام فرق داشت بعد این تمام تلاشمو میکنم که روی تخیلاتم کار کنم و این درک بهم کمک کرد بیشتر قانون توجه رو درک کنم .

    اینکه ما چی میخواهیم اصلا تاثیری نداره فرکانسی که ما ارسال میکنیم مهم ،من وقتی کارت میکشم و همش نگران آخر ماه هستم دارم این فرکانس رو ارسال میکنم که پول نیست و من ندارم و جهانم اونو دریافت می‌کنه و شرایطی رو برام رقم میزنه که من همین حس رو تجربه کنم .

    این دو تا فایل رو که گوش کردم این جمله که تمام آنچه که تو زندگی ما اتفاق می‌افته بدون استثنا بخاطر باورامون رو بیشتر درک میکنم

    خدا رو هزار ر مرتبه شکر میکنم که امروز یه پله بهتر از دیروزم درک کردم چقدر خوشحالم که این مسیر رو ادامه دادم

    استاد فقط میتونم بگم ازتون سپاسگزارم خدا رو شکر میکنم به این مسیر زیبا هدایت شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    معصومه کهرانی گفته:
    مدت عضویت: 1400 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    روز شمار تحول زندگی من

    روزبیستم

    یادم هست از سه سال پیش که شروع به گوش دادن به فایلهای قانون جذب کردم تا الان که دارم این رد پا رو به جا میذارم انگار یه تندبادی اومد میون روابط من و آدم های اطرافم و همه چیز رو به نحو احسن جابه جا کرد…

    بدون اینکه من به کسی چیزی بگم یا کاری بکنم،جهان برای من انگشتش رو چرخوند و مهره ها رو به این طرف و اون طرف کشوند…

    هر روز و هر روز ایمان میارم به خدای خودم و سرانگشت قدرتمندش که با یک اشاره جهان رو برام زیر و زبر میکنه…آدم ها رو آروم میکنه،مهربون میکنه،راضی میکنه، دعوت به سکوت میکنه…خوبی هاشونو برام رو میکنه…و قلبهاشونو نرم…فاصله ها رو خودش شکل میده وتنظیم میکنه…فاصله هایی که هیچ وقت به نظر نمیاد طبق حساب و کتاب این دنیا اصلا به وجود بیان…فاصله های فیزیکی…فاصله های فکری و روحی…

    امیدوارم آماده باشم که هرنوعی ازین فاصله رو تجربه کنم…چون نمیخوام تو همین مدار و فرکانس بمونم…میخوام برم بالا و بالاتر…

    نمیتونم چیزی رو به پام زنجیر کنم…

    باید فقط و فقط روی خودم تمرکز داشته باشم،با احساسی فوق‌العاده…

    در من و جهان من تنها یک رابطه برای من وجود داره و اون رابطه بین من و خدای من هست و همه آدمها و همه شرایط و اتفاقات پرتوی از وجود گرم و عاشقانه او هستند…همه آدم ها دستان زیبای او هستند که عشق و نعمت و شادی رو به اذن او به زندگیم میارن…

    و من در همه چیز و همه کس تنها گرمای وجود او رو میبینم…در وجود مادر،خواهران و برادرانم، همسرم و فرزندانم…

    در وجود شیرین کودک یک ساله ام…وقتی در آغوش من آرام گرفته…

    خدایا شکرت…

    از برج دو و سه همین امسال تلویزیون از زندگیم حذف شد…اصلا کار سختی نبود…خیلی آروم و تکاملی این اتفاق افتاد…اصلا انگار هیچ اراده ای تو این راستا نداشتم،خود به خود شد…

    وقتی مدارت بره بالاتر با میل خودت این کار رو میکنی…حتی اگر مثل منی باشی که وابسته وابسته بود…

    الان گاهی که میرم خونه مادرم و تلویزیون روشنه و نگاهم میوفته بهش ،حرفاشون رو که میشنوم ، تعجب میکنم از خودم که روزگاری همش داشتم این چیزها رو میدیدم…

    خدارو شکر‌‌‌…

    توی اون دو مورد قبلی همه چیز خیلی راحت اتفاق افتاده اما در مورد گفتگوی من با ذهنم…باید بگم که همه چیز اینجاست…توی سرم…

    فکرها…

    نجواها…

    باورها…

    فرکانس ها…

    نباید گفتگوی من با من(ذهنم)چیزی باشه جز تحسین من…

    چون من بینظیرم و لایق بهترین ها…

    نباید چیزی باشه جز رابطه عاشقانه من باخدا…

    چون او

    تنها عشق در زندگی منه و هرچیزی دراین جهان مادی پرتوی ازین منبع عشق و آرامشه…

    الا بذکر الله تطمئن القلوب…

    و امروز یادم به این آیه اومد که خداوند میفرماید

    آیا خدا برای بنده خود کافی نیست؟

    وای وای وای قبلا که این آیه رو می‌شنیدم..

    قبلا که ناآگاه و نادان بودم کسی توی ذهنم نجوا میکرد:انگار کافی نیست…ببین چقدر مسئله دورو برتو گرفته؟ ببین زندگی چقدر سخت و آینده چقدر دلهره آوره…انگار نه…زیاد هم کافی نیست…چون کاری نمیکنه برات…اگرم بکنه پوستتو میکنه تابکنه…

    اما امروز که دیدگاهم به کل نسبت به او و تمام جهان عوض شده و میدونم که این دنیا قانونی داره که خدا براون اساس همه چیز رو میچینه و اتفاقات رقم میخوره ؛ شرمنده شدم از این سوال…

    مگه میشه کافی نباشه عزیزم؟

    تویی که فرمانروای جهانیان هستی و هر ذره و هر اتم و جهان شگفت انگیز داخل هر اتم رو به این حیرت انگیزی آفریدی و قدرت به تنهایی در ید توست،ای خالق کهکشان های بی نهایت…و شگفتی های بینهایت…ای بزرگی غیر قابل توصیف…غیر قابل توصیف به توان بی نهایت…

    مگر میشه کافی نباشی؟

    تو همه چیزی..همه چیز…

    اگر بفهمیم ،اگر درک کنیم،اگر ببینیم،اگر گوش بدیم…

    اگر دریچه قلبمون رو به سوی تو باز کنیم…

    می‌فهمیم که تو همه چیزی برای ما و هییییچ چیز دیگه ای وجود نداره…

    نه ملک و دارائی و ثروتی…

    نه عشق و رابطه و فرزندی…

    همه چیز توئی…

    عشق توئی…

    ثروت توئی…

    شادی توئی…

    آرامش توئی…

    پس آخه چرا این سوال رو پرسیدی؟

    و چرا غالبا انسان وقتی بهش برخورد میکنه همون جواب رو ذهنش بهش میده؟

    مگر اینکه به آگاهی هایی رسیده باشه…

    مثل اینه که کسی تورو مهمان کرده برسر سفره ای که تو بالای اون نشستی و انتهاش رو نمیتونی ببینی…اینقدر بزرگ…

    مملو از انواع غذاها…

    رنگارنگ و لذیذ…زیبا و خوش عطر و بو…

    وبعد ازت بپرسه آیا این غذاها برای تو کافی نیست؟

    تو چه جوابی میدی؟

    قطعا سوال کننده به این واقعیت واقفه که کافی هست اما شاید این سوال مهربانانه رو میکنه تا ببینی…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    مهناز پیرهادی گفته:
    مدت عضویت: 1039 روز

    سفرنامه روز بیستم:

    سلاااااااام به استاد عباس منش و خانوم شایسته و دوستان عزیز. امروز من خیلی انرژی دارم نمیدونم منبع این انرژی از کجاست ولی خیلی حالم خوبه، خیلی دارم از داشته هام لذت میبرم خیلی دارم عشق میکنم با خودم خیلی دارم خدایی که انقد عادل و حکیمه رو ستایش میکنم و چقد ازش ممنونم که منو به این بهشت آورد و با شما استاد آگاه و در مسیر الهی و همه دوستانی که هر کدومشونو از ته دلم دوست دارم و تحسینشون میکنم که انقد اصیلن و انقد برای خودشون ارزش قائلن و دارن خودشونو موفق و شاد و ثروتمند میکنن و این چرخه رو به نسلهای بعدشون منتقل میکنن و جهان رو جای بهتری برای زندگی میکنن.

    بریم سراغ این فایل که انقد خوب و خیلی راحت داره ذهن منطقی منو به ساخت باورهای هم راستا با پیشرفت خودم و پیشرفت جهان سوق میده استاد وقتی شما مکانیزم این جهانو توضیح دادین من گفتم همین؟یعنی مکانیزم این جهان انقد ساده س؟ و من انقد پیچیده ش کرده بودم و انقد به خودم سخت میگرفتم

    خب من قبلا راجب فرکانس و ارتعاش و احساس خوب خیلی شنیده بودم ولی انگار یه چیزی دیگه میشنیدم و الان یه چیز دیگه شنیدم کلا و اینجا بود که قانون مدار که همیشه راجبش صحبت میکردین رو بیشتر متوجه شدم و دیدم که بابا من تو مدار دریافت این آگاهیا نبودم و الان دارم چقد ملموس هم قانون مدارها و هم ارتعاشات رو متوجه میشم و برای منی که رشته ام کامپیوتره این ورودی و پردازش و خروجی که گفتین چقد قابل درکه

    که خروجی وابسته به ورودیه و من چقد ناآگاهانه ورودیهامو کنترل نمیکردم وقتی کسی میشست باهام دردودل میکرد چقد براش گوش شنوا بودم و چقد باهاش همدردی میکردم و جالب این بود که با خودم میگفتم اگه باهاش همدردی نکنم خدا قهرش میگیره و منو به اون بلا دچار میکنه چه دنیای کوچیکی داشتم و تازه الان فهمیدم که بابا داستان اصلا یه چیز دیگه ست و من در زمان درست به این آگاهیا رسیدم چون ناخواسته داشتم میزدم به جاده خاکی دیگه و خدا دستمو گرفت و کشوند به راه خودش.راهی که پر از ثروته پر از عشقه پر از آرامشه.

    کافیه خودمونو و ذهنمو هم راستا کنیم با قوانینش و اینو بفهمیم که بابا خدا به ما اختیار داده و از قبل سرنوشتی برامون تعیین نکرده و ما خودمون با فرکانسهایی که به جهان هستی ارسال میکنیم خالق شرایطمون هستیم و پول و ثروت هم یک فرکانسه و از جنس انرژیه و اگه ما پولو کثیف بدونیم یا باورهای نامناسبی درباره ش داشته باشیم هیچ وقت در مدار دریافتش قرار نمیگیریم. ما آگاهانه ثروتو میخوایم ولی ناآگاهانه ارتعاشات نامناسبی ارسال میکنیم برای همینه که به خواسته مون نمیرسیم

    ورودیهایی که فرکانسهای مارو ایجاد میکنن به افرادی که باهاشون در ارتباطیم به شدت وابسته س و من همیشه به دلیل این باور که تنها میشم و کسی پیشم نیست و کسی دوستم نداره و خیلی چرت و پرتای دیگه همیشه از تنها شدن میترسیدم ولی الان وقتی از اهرم رنج و لذت استفاده میکنم میبینم ضررهای بودن با آدمهای سمی خیلی خیلی بیشتر از فایده شه و من وقتی روی باورهام کار کنم خیلی آدمهای مناسبتری به زندگیم دعوت میکنم

    همیشه در مدار عشق و زیبایی باشین عاشقتوووووووونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: