این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2023/02/abasmanesh-1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-02-05 03:28:402023-03-26 07:57:26الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 4
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
گفتم :حالاشب بیاین به خواهرومادرت هم بگو بیان ولی میدونستم اونانمیان به خاطرهمون معامله ی واحدی که باهم داشتیم.!!!!!
به پسردومم تماس گرفته بودخیلی ناله ونفرین وناسزابرای کل خانواده گفته بود.
که الان پسردومم حتی هرجاببینش مسیرشوتغیرمیده چون واقعاخواهرم پسرمو رنجونده. وحتی پسرم حاضرنشدتوی مهمونی دیشب شرکت کنه ازخونه رفت بیرون حالابماند.
بابچه هامشورت کردم داشته هاشونوروهم گذاشتن و شام کباب لقمه گرفتیموهم یک کارت هدیه گرفتن و4مغزوتوت خشک ومیوه وبستی پذیرایی عالی کردیم توسط خودِ خدا انجام شد.
چون این مهمونی برای خواهرم ازنون شبش واجب تربودکه ماچه طورپذیرایی وکادومیدیم!!!!؟؟؟؟؟
شب خیلی خوبی بودخیلی ازخداتشکرکردم بابت این ضیافت الهی،خدایا شکرت.
به محض اینکه میوه ها ازشاخه ها جدا میشن فوری شاخه ها میره بالاشایدمنظورمادرمن چیزی دیگه ای بود!!!شایدمنفی
ولی ازنظرمن وقتی میوه های درخت جمع آوری می شد.
شاخه هامثل دست انسان بالامیره وشکرگذاری میکنن براینکه بارمسئولیت رابه جارسوندن.
الهی شکرت بابت این درسی که ازطبیعت به من دادی.
وآقای مسی هم ازهمون درختان پرباراست.
استادخیلی ازشماوهمه ی جمع سایت سپاسگذارم که منوپای درس زندگی کشوندین وهر روزمنوتشنه تربه این زندگی الهی میکنیددمت همتون گرم.
امروزهم برای پیاده روی میخواستم حاضرشم با پسرم بریم پارک ملت، دیدم یک بارون ریز بهاری میباره به پسرم گفتم:اولاً هواسردِ ولبلسهام خیس میشن سرمامیخورم وبعدم من بارش بارون رو از پشت پنجره تماشا می کنم ولذت زیادمیبرم خدایا بابت این بارش رحمت وفضاهای بینظیر زیبا توراشکر میگویم.
چقدر نکته خوبی را گفتید که الگو وقتی بگیریم که شخصیت یک فرد را بشناسیم نه میزان عالی بودن یا نبودن اش در شغل اش.
افرادی موفق بعضی از ویژه گی های خاص دارند که شماره وار مینویسم؛
1. به ناخواسته هایشان توجه نمیکنند.
2. در لحضه زندهگی میکنند.
3. هر آنچه که در دارند از طرف خداوند میدانند و از خداوند سپاسگذار استند ، در مقابل خداوند متواضع استند و اعتبار و کردیت کارهایکه میکنند به خداوند میدهند.
4. ممکن است که بعضی اوقات شرایط قسمیکه میخواستند پیش نرود، آنجاست که باید ایمانت را نشان بدهی و نامید نشوی، گله و شکایت نکنی و صبر کنی . و بعدا حتما آن اتفاق به ظاهر ناجور به خوبی مان تمام میشود. ترس و اضطراب طبیعی است اما باید کنترول شود، در عین حال که میترسیم باید حرکت کنیم.
5. تضاد ها باعث ایجاد خواسته ها میشود، پس چیزی بدی نیستند و بعدا وقتی به گذشته فکر می کنی، بابت تک تک همان تضاد ها شکرگزار میباشی.
6. بعضی خواسته های ما موقعیکه ما میخواهیم برآورده نمیشود، چون ظرف وجود ما آماده نیست پس نباید عصبانی شویم بلکه مطمئن باشیم که پلن خداوند قشنگتر و بهتر از چیزی است که آرزویش را داشتیم .
هدایت طلبیدن از خدا لحظه به لحظه،باید اینو یاد بگیرم که از خودش بپرسم، مهارت درخواست و سوال از خداوند چیزی هست که باید بیشتر روش کار کنم چون ذهن من عادت داره طبق دانسته های خودش بره جلو.
خیلی خیلی مهمه که برای هر قسمت از زندگیمون بدونیم که قدرت کیه ربّ کیه و از کی باید کمک بخوایم.
همه ما روزهای سختو داریم ولی مهم اینه ادامه بدیم بتونیم تو روز هایی که شرایط اونجوری که میخواستیم پیش نرفته، همچنان امید مونو حفظ کنیم .
همچنان حال خوبمون رو حفظ کنیم کنترل ذهن کنیم همچنان توکل داشته باشیم ،همچنان بتونیم ادامه بدیم کم نیاریم.
این چیزیه که متفاوت میکنه آدم هایی که محدودیتی برای پیشرفت ندارن با اونایی که دوتا پله میرن بالا بعد سه تا میرن پایین.
احساسات منفی وجود دارن ، ترس وجود داره،اضطراب وجود داره، مهم اینه که نذاریم مارو متوقف کنن ، نذاریم جلوی پیشرفت مارو بگیرن.
“” اگر استرس می گیری ،اگر می ترسی فکر نکن یه ایرادی در کاره ، این طبیعیه برای بزرگ ترین افراد دنیا هم این اتفاق پیش میاد ! ولی اونها میتوانند این احساس رو کنترل کنن ، میتونن در عین حال که میترسن ادامه بدن.
در عین حال که استرس دارن حرکت کنن و امید شونو از دست ندن ، این اون تفاوت هست. “”
هر چقدر کار کنیم این ترسها کمتر میشه ولی از بین نمیره ، مهم اینه اونجایی که استرس و اضطراب و ترس و احساس استیصال هست ایمانمو نشون بدم و حرکت کنم.
باید بتونیم تو لحظات سخت ایمانمونو حفظ کنیم، توکلمون رو حفظ کنیم.
ترس هست اضطراب هست نگرانی هست احساس استیصال هست ولی ما باید بتونیم اونو کنترل کنیم و امیدمونو قویتر کنیم و حرکتمونو ادامه بدیم و با خودمون صحبت کنیم نذاریم نجواها مارو کنترل کنن ، “ما باشیم که ذهنمونو کنترل کنیم ” و ادامه بدیم.
« اونوقته که درها باز میشه از جایی که فکرشو نمی کنیم. »
استاد سپاسگزارم برای حرفهای دلگرم کننده و نابتون ، من این فایلو خیلی دوست دارم بارها بهش هدایت شدم و آرامم کرده، نوری در وجودم تابونده از اینکه ادامه بدم .
اینکه ترس ها و نجواها سراغ همه میره ، اگه ادامه بدم نتیجه می گیرم باید توکل کنم و خداوند در بهترین زمان وقتی آماده باشم منو به خواسته ام میرسونه ، در زمان مناسب درها از جایی که من نمیبینم اما خداوند میبینه و میتونه برام باز میشه.
الهی شکرت تو استاد برنامه ریزی ها هستی به تو توکل میکنم و ادامه میدم ،عاشقتم سپاسگزارم که لحظه به لحظه هدایت و حمایتم میکنی.
چه بازیکن بزرگی به به واقعالذتبخشه دیدن بازیش و شنیدن درموردش اونم با صدا و بیان گرم شما و نکات عالی که میکشین بیرون از حرفاش الهی شکرت
همیشه دوس داشتم در مورد شخصیتش بدونم
کنجکاو بودم و به یه سری نکته ها توجه کرده بودم مثلا ارامشی که داره
حتی وقتی با خشنترین حالت جلوش بازی میکنن میزنن و …ولی حتی اهمیت هم نمیده فقط روی خودش و بازی تمرکز میکنه اصلا عصبی نمیشه
اوقدر اروم که تو کل دوران بازیش یه بار اخراج شده
تو زمین واقعا به فکر بازی و لذت بردن هست
در لحظه زندگی میکنه وبه نتیجع کاری نداره
فقط حالو زندگی میکنه از مسیر لذت میبره تا نتیجه حاصل بشه
نکته بعدی ایمان و توکل هست .که هرلحظه با خدا صحبت میکنه روی خودش حساب میکنه و نتیجه این توحید میشه اینکه خدا براش سنگ تموم بذاره
نکته بعدی اهمیت ندادن به هرگونه حاشیه و صحبتی که بقیه میکنن فقط روی هدف تمرکز میکنه حتی جواب بعضی حرفا رو نمیده و دنبال این نیست که خودشو بندازه سر زبونا و وسط حاشیه
کنترل ذهن تو شرایط به ظاهر سخت
اکه حتی اون چیزی که میخوای بازم نشه بایدارامش داشته باشیم کمترل کنیم نجوا ها رو و ادامه بدیم اون بزنگاه ها باید ایمان رو نشون بدیم ترس و استرس و نگرانی طبیعی هست ولی نباید جلوی مارو بگیره
این مهمترین چیز هست بایدتو اون شرایط نادلخواه ادامه بدیم و مطمئن باشیم که خدا پاداش میده چقدر این شخصیت بزرگ هست و ظرف درونی بزرگی داره که تونسته این همهنتیجه بکیره
بله واقعا فضای زیبااا و باحال و منحصر به فردیه استاد جان
راستی خیلی وقتا بکگراند طبیعی و خوشگل برامون نزاشتین موقع فرمایشات عالی تون
مصاحبه مسی واقعا یه مصاحبه توحیدی و نشون دهنده رد پای قانون در زندگی این فرد فوق العاده ست
و منم اون سالها این بازی قشنگ و پر از درس و دیدم
یه موضوعی رو یادم افتاد تو این فایل بگم که مربوط به توحید هم هست و برام اتفاق افتاد
روز پنج شنبه من و خواهرم داشتیم میرفتیم خونه دوستمون و خب موقعی که میخواستیم بریم برای اولین بار بود خواهرم اصرار و عجله داشت که پاشو زود بریم و معمولا همیشه من ادم زود اماده شوای هستم و ایشون طول میکشه تا اماده شن ولی اینبار کاراش و داشت زود انجام میداد که و زود دوش گرفت و داشتیم ماشین میگرفتیم که بریم از صبحش من یه حسی داشتم که نباید اینقدر زود بریم و تا جایی که میشد معطل کردم اصلا دلم با زود رفتن نبود مخصوصا اینکه دوستمم هنوز جواب نداده بود که بگه من خونم بیاین چند روز قبل ترش بهش گفتیم ما اخر هفته میایم و گفت بیاین منم تنهام جایی هم نمیخوام برم خلاصه همیشه بهش پیام میدادیم و میگفت تشریف بیارید و ازین حرفها آقا ما هرچی خواستیم ماشین بگیریم دیدیم نمیگیره اصلا یه یربعی معطل شدیم خواهرم با همون عجله ای که نمیدونم از کجا میومد گفت پاشو با مترو بریم عجیب بود که منم اعتراضی نمیکردم با اینکه حسم خیلی واضح بود که تا جواب نداده نریم خلاصه اومدیم ماشین بگیریم تا مترو (چون ما غرب تهرانیم و دوستم شمال تهران زندگی میکنه مسیر طولانی و پر ترافیک) خلاصه برای مترو هم ماشین دیر پیدا شد تو پله ها هم باز حسم شدیدتر شد ولی اهمیتی ندادم یبار به خواهرم گفتم وایسا جواب بده بعد میریم دیگه گفت خونست دیگه جایی نمیره تا ما برسیم جواب داده
تو مترو باز خدا شاهده حسم در حد خیلی بیشتر بهم گفت نت گوشی و چک کن ببین جواب داده و منی که اهمیت ندادم .. وقتی رسیدیم نزدیکا که از مترو پیاده شیم و ماشین بگیریم نت و روشن کرد خواهرم چون شارژ باطریشم کم بود نت و خاموش کرده بود و دید دوستم گفته من ساعت 8 هستم بیاین و مایی که الان ساعت سه و نیم بود نزدیک مترو تجریش بودیم بهش پیام دادیم همین اطراف میریم بازار و پاساژ اینا دور میزنیم میایم چون مسیرمون خیلی دور بود برمیگشتیم دوباره میومدیم از طرفی هم براش کادوی تولد گرفته بودیم لباس بود و خواهرم گفت اگه اندازش نبود میایم تعویض میکنیم برای همین نمیشد بریم و مثلا فردا شب بیایم هم مسیری دور بود هم فرداش میخواستیم زود بیایم خونه
خلاصه همونجا فهمیدیم اینکه به حسم توجه نکردم و اینقدر واضح با من صحبت کرده بود و من توجه ای نکرده بودم بخاطر همین اینهمه معطل شدیم البته که برای اینکه هم من هم ایشون داریم روی خودمون کار میکنیم خیلی تو حس سرزنش و عذاب وجوان خودمون نموندیم و غر نزدیم نکات و فهمیدیم که درس بشه برامون و سعی کردیم از همون ساعات و لحظه ها لذت ببریم و البته در کنارش شاید نیم ساعت وقتمون تلف شد چون کلی گشتیم و خرید کردیم و الان تقریبا چون نزدیک دو ماهی مونده به شب عید خیابونا و بازار و پاساژها خیلی شلوغه و اون شبم خیلی فضا هم سال نو میلادی بود و همه مغازه ها پر درخت کریسمس و فضاهای این شکلی و هم اینکه شلوغ پلوغ بود و همه داشتن خرید میکردن و حس خوبی میداد به ادم برای تزریق باور فراوانی تو شرایطی که میگن مردم پول ندارن و اوضاع خوب نیست و ازین حرفها ….
و البته اینم اضافه کنم دوستم کارش یک ساعت زودتر تموم شد و ما زود تر رفتیم خونش
استاد واقعا زندگی از هر جنبه این روزها داره هم بهم درس میده بدون اینکه خیلی من و بهم بریزه و درسهاش سخت باشه هم لذتها دو چندان شده و از هر طرف دارم تغییر میبینم به لطف اموزش های شما و پیدا کردن خدا در زندگیم
هم تغییر شرایط هم شخصیت و هم قطعا در روند تغذیه م بخاطر قانون سلامتی بینظیر و هم اینکه اطرافیانم هم کلی دارن روی خودشون کار میکنن و خوشبختی از هر طرف در جریانه و من میخوام پایدار کنم موفقیتهام و اونایی هم که قبلا تجربه کردم ولی موندگار نبودن الان میخوام این قوانین و تو ذهنم موندگار کنم به لطف خدای مهربون و تمرکز لیزری خودم و اموزش های شما مرد بزرگ
چقدر منه آدم حواسم رو جمع میکنم تا حواشی تمرکزم رو نریزه بهم، چقدر میتونم وقتی از مسیر خارج میشم، سریع برگردم توی مسیر اصلی و تو جاده خاکــی و فرعیات تقلای الکی نکنم چــــقـــدر…
الان دارم ذهنم رو کنترل میکنم (غم از دست دادن، شوک شدن برای آسمانی شدن یک عزیز دوست داشتنی)
توجه به این اصل ها تفاوتی هست که یکی بشه مسی
اینا اون تفاوتی هست که یکنفر با این همه قهرمانی متواضع باشه.
متواضع بودن در برابر پروردگار
خضوع و خشوع در برابر پروردگار
کی بوده که این زندگی منو برام فراهم کرده؟!
وقتی خاشعانه اعتبار هر چیزی رو به خدا میدی اونه که همه چی رو برات رقم میزنه.
چقدر میتونیم در شرایط کلیدی ایمان مون رو حفظ کنیم؟
چقدر میتونیم خودمون رو کنترل کنیم؟
همچنان ادامه دادن و ناامید نشدن
احساسات منفی وجود داره، ترس و استرس وجود داره مهم اینه نزارم این احساسات منو متوقف کنه. نزارم جلوی ادامه دادن و پیشرفت منو بگیره این تفاوت آدم های قوی و موفق هست که میتونن در شرایط سخت احساس شون رو، ذهن شون رو کنترل کنن.
الگو برداری از یک فوتبالیست موفق و بدون حاشیه جناب آقای مسی
واقعا سپاسگزارم استاد جان که خودت الگو هستی وموفق و به ما بصورت عملی میگی چطور الگو بگیریم، چه چیزهایی اصل هست، اینکه مصاحبه این افراد رو با به اشتراک میگذارید و ردپای قانون رو لا به لای حرف هاشون برامون پیدا میکنید، اینکه چطور بهمون یاد میدید اصل رو پیدا کنیم در این همه حواشی و فرعیات واقعا سپاسگزارم استاد عزیزم.
مصاحبه از یک فرد موفق و بدون حاشیه که اتفاقا اینطور افراد اهل مصاحبه کردن و جلب توجه کردن و در رسانه های مختلف بیان و موفقیت هاشون رو توی بوق و کرنا کنن.
مثل خودتون شما که اصلا مصاحبه ایی ندارین، اصلا شما که اگر مصاحبه و الگوبرداری هم قرار باشه و نتایج تون رو بررسی کنیم توی سایت و توسط خودتون و هدایت های الله یکتا انجام میشه که چه از این بهتر و صادقانه تر… استاد چقدر شما خودتون هستین حرف هاتون شماست و شما دقیقا حرف هاتون هستین و یک الگوی ناب و خالص. کسی که یک روزی راهی شد و جهادی اکبر به راه انداخت و چنین شخصیت فوق العاده و خالقی از خودش ساخت. استاد بارها تحسین تون میکنم و خدا رو هزاران با شکر میکنم که شما رو برای ما حفظ کرده و میکنه. خدا بهتون عمری با برکت و عزت مضاعف بده.
نکات مصاحبه مسی:
به خوشحالی بعد از گل فکر نمیکنم و هر چی همون لحظه بیاد رو انجام میدم.
در لحظه زندگی میکنه و به بعد و پایان فکر نمیکنه.
خیلی مشتاق این لحظه بوده.
زمانی که رو به آسمان کردم اونجا در حال صحبت کردن با خدا بودم نه با مارادونا یا مادربزرگم خیلی ها اشتباه کردن.
من همیشه با خدا صحبت میکنم و از او تشکر کردم.
این لطف رو از جانب خدا دارم.(این اتفاقات و این قهرمانی رو لطفی از جانب خدا میدانم.)
در ادامه استاد عزیزمون چقدر قشنگ اضافه کردین و گفتین:
هر آنچه که دارم از جانب خداست،هر آنچه در زندگی خودم دارم از جانب خداست. هر آنچه که در زندگیم هست،رو خداوند بهم داده. سعی میکنم همیشه متواضــعــانه از خدا هدایت بطلبم،
سعی میکنم در همه جا و همه چیز از خداوند هدایت بطلبم، کـــــه چه کاری بهتره الان انجام بدم، چـه مسیری رو بهتره برم. و همه اعتبار و کردیت نتایج و موفقیت هایی که بدست آوردم رو به خداوند می دهم.
این خداونده که دوستان فوق العاده رو توی زندگی من آورده.
این خداونده که مسیرها رو برای من باز میکنه.
این خداونده که توانایی در وجودم قرار داده.
این خداونده که باعث شده قلب من بتپه.
این خداونده که کاری میکنه من سلامت باشم. حس خوبی داشته باشم.
این خداونده که ایده هایی رو به ذهنم میاره.
این خداونده که کاری کرده تا باران بباره.
این خداونده…
خیلی خیلی خیلی مهمه که در هــــر قـــسـمـت زنـدگی مون بدونیم کــه قدرت دست کیـه، رب کیـه… و از چه کسی کمک باید بخواهیم…
170مین روزشمارزندگی.
به نام خدا وسلام به خدا.
سلام به استادان عزیزم وهمکلاسیهای خوبم.
الهی سپاسگذارم بابت سلامتی خانواده ونی نی جونم.
دیروز با پسرم گلم رفتیم پیاده روی توپارک ملت.
قبل از ورودبه پارک رفتم نونوایی کارت کشیدم سفارش نون دادم ورفتیم که بعدازبرگشت ازپارک نونهاموتحویل بگیرم.
الهی بااین همه زیبایی ؛خدا من چه جوری خوب تشکرکنم !!!!؟؟؟
که :تولایق این ستایش هستی به خداخیلی کمکم کن چون من حتی برای درخواستهایم هم بلدنیستم ازت درخواست کنم!!!چون ازبس که تیار خورم کمکم کن یارب.
نصف پارک رودور زدم وبه دوستم تماس گرفتم که ببینم اگه محل کارش هست برم دیدنش چون توی مسیرم بود.
سریع تماس گرفتم وگفت :نیستم صحبتمون به درازاکشیدوبرام تعریف کرد:
خونه ای که بادخترم ونوه م زندگی می کنیم طبقه ی دومی دزده!!!!!!
چون این خانم ودخترش از همسرشون جداشدن خودشون باهم زندگی میکنند.
منم گفتم: الخیروفی ماوقع دست دزدخیره والی آخر.
پارک خیلی شلوغ بود صدای سازوآوازمیومد.
من دوراول رو زدم .وتوی مسیرچندتااز هنرمندان عزیز نوازنده همراه باورقصهای محلی خراسان جنوبی رو دیدم سلام کردم.
جلوتررسیدم پسرم که برخلاف من دورپارک پیاده روی میکرد.
گفت: مامان اون جلو گروه نوازنده ورقص استادکرمانجیگ عزیمون که خیلی من هم خودشودوست دارم هم آهنگهاشونو جناب استادآقای محسن میرزازاده برنامه اجرامیکنن.
بادوستم که تلفنی صحبت میکردم خداحافظی کردم.
رفتم به سمت جمعیت به استادسلام وخداقوت گفتم:
وبه ایشون گفتم: استادهم هواگرمه،هم وقت نمازظهره لطفا برنامه تونواجراکنید!!!!!!!!!
بنده خدالبخندزد،گفت :منم ازخدامه دوست دارم اجراتموم بشه.
خیلی مردم واینورواونورمیکشیدن که جای قشنگتربرنامه اجراکنند.
من یک آهنگ رودیدم به خودم احترام گذاشتم به پیاده روی خودم ادامه دادم وبه موقع به نمازم رسیدم.
ازنمازآمدم نونها حاضربودوتحویل گرفتم ومنتظرپسرم بودم رسیدوبه خانه برگشتم.
شروع کردم جاروکردن چون شب قبل میهمان داشتیم.
همون لحظه دخترخواهرم که تازه عقدکردن تماس گرفت شب باهمسرم میایم عیددیدنی.
منم ازش استقبال کردم وبرای شام گفتم: تشریف بیارین.
بعدازتعارف کردن نه سرشب میام که زودبرگردم صبح شیفت کاری داریم .
بعدگفت: لطفابرنج درست نکنی!!!!!
پرسیدم:چی دوست دارین؟
گفت:حاضری کباب یاکوکوگفتم :بار اولش که شوهرت میادخونمون بایدغذایی بهتردرست کنم.
گفتم :حالاشب بیاین به خواهرومادرت هم بگو بیان ولی میدونستم اونانمیان به خاطرهمون معامله ی واحدی که باهم داشتیم.!!!!!
به پسردومم تماس گرفته بودخیلی ناله ونفرین وناسزابرای کل خانواده گفته بود.
که الان پسردومم حتی هرجاببینش مسیرشوتغیرمیده چون واقعاخواهرم پسرمو رنجونده. وحتی پسرم حاضرنشدتوی مهمونی دیشب شرکت کنه ازخونه رفت بیرون حالابماند.
بابچه هامشورت کردم داشته هاشونوروهم گذاشتن و شام کباب لقمه گرفتیموهم یک کارت هدیه گرفتن و4مغزوتوت خشک ومیوه وبستی پذیرایی عالی کردیم توسط خودِ خدا انجام شد.
چون این مهمونی برای خواهرم ازنون شبش واجب تربودکه ماچه طورپذیرایی وکادومیدیم!!!!؟؟؟؟؟
شب خیلی خوبی بودخیلی ازخداتشکرکردم بابت این ضیافت الهی،خدایا شکرت.
خدابیامرزمادرم همیشه میگفت:شاخه های درخت هرچه پربارتر باشه، سربه زیر تره !!!!!!
به محض اینکه میوه ها ازشاخه ها جدا میشن فوری شاخه ها میره بالاشایدمنظورمادرمن چیزی دیگه ای بود!!!شایدمنفی
ولی ازنظرمن وقتی میوه های درخت جمع آوری می شد.
شاخه هامثل دست انسان بالامیره وشکرگذاری میکنن براینکه بارمسئولیت رابه جارسوندن.
الهی شکرت بابت این درسی که ازطبیعت به من دادی.
وآقای مسی هم ازهمون درختان پرباراست.
استادخیلی ازشماوهمه ی جمع سایت سپاسگذارم که منوپای درس زندگی کشوندین وهر روزمنوتشنه تربه این زندگی الهی میکنیددمت همتون گرم.
امروزهم برای پیاده روی میخواستم حاضرشم با پسرم بریم پارک ملت، دیدم یک بارون ریز بهاری میباره به پسرم گفتم:اولاً هواسردِ ولبلسهام خیس میشن سرمامیخورم وبعدم من بارش بارون رو از پشت پنجره تماشا می کنم ولذت زیادمیبرم خدایا بابت این بارش رحمت وفضاهای بینظیر زیبا توراشکر میگویم.
دوستتون دارم یاحق.
امیدوارم مسیردرست روبارهبریت خداادامه بدم آمین.
بنام خدایی مهربان
سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم
گام دوم از فصل دوم روزشمار تحول زندهگی من
چقدر نکته خوبی را گفتید که الگو وقتی بگیریم که شخصیت یک فرد را بشناسیم نه میزان عالی بودن یا نبودن اش در شغل اش.
افرادی موفق بعضی از ویژه گی های خاص دارند که شماره وار مینویسم؛
1. به ناخواسته هایشان توجه نمیکنند.
2. در لحضه زندهگی میکنند.
3. هر آنچه که در دارند از طرف خداوند میدانند و از خداوند سپاسگذار استند ، در مقابل خداوند متواضع استند و اعتبار و کردیت کارهایکه میکنند به خداوند میدهند.
4. ممکن است که بعضی اوقات شرایط قسمیکه میخواستند پیش نرود، آنجاست که باید ایمانت را نشان بدهی و نامید نشوی، گله و شکایت نکنی و صبر کنی . و بعدا حتما آن اتفاق به ظاهر ناجور به خوبی مان تمام میشود. ترس و اضطراب طبیعی است اما باید کنترول شود، در عین حال که میترسیم باید حرکت کنیم.
5. تضاد ها باعث ایجاد خواسته ها میشود، پس چیزی بدی نیستند و بعدا وقتی به گذشته فکر می کنی، بابت تک تک همان تضاد ها شکرگزار میباشی.
6. بعضی خواسته های ما موقعیکه ما میخواهیم برآورده نمیشود، چون ظرف وجود ما آماده نیست پس نباید عصبانی شویم بلکه مطمئن باشیم که پلن خداوند قشنگتر و بهتر از چیزی است که آرزویش را داشتیم .
خداوند را صدهزار مرتبه شکر
بسم الله الرحمن الرحیم
لذت بردم ازینکه درمورد اصول موفقیت افراد موفق صحبت میکنید ودنبال حواشی نیستید
تفاوت زمین تا اسمان هست فکر شما ب بقیه افراد
جدیدا برنامه ای توی تلویزیون پخش میشه ک دخترم نگاه میکنه یک مجری افراد موفق رو توی زمینه موسیقی بازیگری و دکترا رو دعوت میکنه بیان توی برنامه
استاد چقد سوالات چرت پرت هست
مثلا سوالات بچگانس که چ غذایی دوست داری
یا چ رنگی دوست داری
یا ساعت چند میخابی
یا دوست داری شبیه کدوم فرد موفق باشی
چقد سختی کشیدی تا ب اینجا هستی رسیدی
انگار از یک بچه ابتدایی دارن این سوالات رو میپرسن
منم تلویزیون نگاه نمیکنم چندساله ولی دخترم نگاه میکنه یک لحظه چشمم میخوره
شما دنبال اصل ک رابطه با خالق هست میگردید توی وجود افراد موفق
ودلیل رشد شما رعایت اصول هست
اینجایی ک شما گفتید که
یک جایی چیزی از خدا خاستید ونشده بعد ناراحت شدین
و بعد مدتها در زمان مناسب اتفاق افتاده
اعتراف میکنم منم خیلی عجولم
برای هرخاسته ای
چ ازدواج
چ خانه گرفتن
چ بچه دارشدن
چ مهارت کسب کردن خیلی عجله میکردم
اما خدا زمانی بهم داد ک من ظرفم بزرگ شد
وامادگیشو کامل داشتم
چون اگه اون زمان ک من میخاستم بهم میداد بشدت اذیت میشدم ولذتی نمیبردم بخاطر شخصیت اون زمان خودم
الانم روی بحث درامد خوب وثروت دارم کار میکنم
یکم دیشب حالم گرفته شد
همش اینروزا میگم خدایا هرکاری گفتم انجام دادم
چر الان نمیدی ؟
هدایت شدم ب شنیدن این فایل
خدا بهم گفت ب وقتش بهت میدم
ظرفت رو بزرگ کن همین ...
سپاسگذارم استاد مهربان وثروتمندم
خدایاشکرت برای تمام هدایت ها وحمایت هایت
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ»
«أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ»
——————————————————————
سلام به استاد نازنینم
هدایت طلبیدن از خدا لحظه به لحظه،باید اینو یاد بگیرم که از خودش بپرسم، مهارت درخواست و سوال از خداوند چیزی هست که باید بیشتر روش کار کنم چون ذهن من عادت داره طبق دانسته های خودش بره جلو.
خیلی خیلی مهمه که برای هر قسمت از زندگیمون بدونیم که قدرت کیه ربّ کیه و از کی باید کمک بخوایم.
همه ما روزهای سختو داریم ولی مهم اینه ادامه بدیم بتونیم تو روز هایی که شرایط اونجوری که میخواستیم پیش نرفته، همچنان امید مونو حفظ کنیم .
همچنان حال خوبمون رو حفظ کنیم کنترل ذهن کنیم همچنان توکل داشته باشیم ،همچنان بتونیم ادامه بدیم کم نیاریم.
این چیزیه که متفاوت میکنه آدم هایی که محدودیتی برای پیشرفت ندارن با اونایی که دوتا پله میرن بالا بعد سه تا میرن پایین.
احساسات منفی وجود دارن ، ترس وجود داره،اضطراب وجود داره، مهم اینه که نذاریم مارو متوقف کنن ، نذاریم جلوی پیشرفت مارو بگیرن.
“” اگر استرس می گیری ،اگر می ترسی فکر نکن یه ایرادی در کاره ، این طبیعیه برای بزرگ ترین افراد دنیا هم این اتفاق پیش میاد ! ولی اونها میتوانند این احساس رو کنترل کنن ، میتونن در عین حال که میترسن ادامه بدن.
در عین حال که استرس دارن حرکت کنن و امید شونو از دست ندن ، این اون تفاوت هست. “”
هر چقدر کار کنیم این ترسها کمتر میشه ولی از بین نمیره ، مهم اینه اونجایی که استرس و اضطراب و ترس و احساس استیصال هست ایمانمو نشون بدم و حرکت کنم.
باید بتونیم تو لحظات سخت ایمانمونو حفظ کنیم، توکلمون رو حفظ کنیم.
ترس هست اضطراب هست نگرانی هست احساس استیصال هست ولی ما باید بتونیم اونو کنترل کنیم و امیدمونو قویتر کنیم و حرکتمونو ادامه بدیم و با خودمون صحبت کنیم نذاریم نجواها مارو کنترل کنن ، “ما باشیم که ذهنمونو کنترل کنیم ” و ادامه بدیم.
« اونوقته که درها باز میشه از جایی که فکرشو نمی کنیم. »
استاد سپاسگزارم برای حرفهای دلگرم کننده و نابتون ، من این فایلو خیلی دوست دارم بارها بهش هدایت شدم و آرامم کرده، نوری در وجودم تابونده از اینکه ادامه بدم .
اینکه ترس ها و نجواها سراغ همه میره ، اگه ادامه بدم نتیجه می گیرم باید توکل کنم و خداوند در بهترین زمان وقتی آماده باشم منو به خواسته ام میرسونه ، در زمان مناسب درها از جایی که من نمیبینم اما خداوند میبینه و میتونه برام باز میشه.
الهی شکرت تو استاد برنامه ریزی ها هستی به تو توکل میکنم و ادامه میدم ،عاشقتم سپاسگزارم که لحظه به لحظه هدایت و حمایتم میکنی.
إیّاک نعبد و إیّاک نستعین إهدنا الصّراط المستقیم
به نام خدا
سلام به استاد عزیز و خانوم شایسته
چه بازیکن بزرگی به به واقعالذتبخشه دیدن بازیش و شنیدن درموردش اونم با صدا و بیان گرم شما و نکات عالی که میکشین بیرون از حرفاش الهی شکرت
همیشه دوس داشتم در مورد شخصیتش بدونم
کنجکاو بودم و به یه سری نکته ها توجه کرده بودم مثلا ارامشی که داره
حتی وقتی با خشنترین حالت جلوش بازی میکنن میزنن و …ولی حتی اهمیت هم نمیده فقط روی خودش و بازی تمرکز میکنه اصلا عصبی نمیشه
اوقدر اروم که تو کل دوران بازیش یه بار اخراج شده
تو زمین واقعا به فکر بازی و لذت بردن هست
در لحظه زندگی میکنه وبه نتیجع کاری نداره
فقط حالو زندگی میکنه از مسیر لذت میبره تا نتیجه حاصل بشه
نکته بعدی ایمان و توکل هست .که هرلحظه با خدا صحبت میکنه روی خودش حساب میکنه و نتیجه این توحید میشه اینکه خدا براش سنگ تموم بذاره
نکته بعدی اهمیت ندادن به هرگونه حاشیه و صحبتی که بقیه میکنن فقط روی هدف تمرکز میکنه حتی جواب بعضی حرفا رو نمیده و دنبال این نیست که خودشو بندازه سر زبونا و وسط حاشیه
کنترل ذهن تو شرایط به ظاهر سخت
اکه حتی اون چیزی که میخوای بازم نشه بایدارامش داشته باشیم کمترل کنیم نجوا ها رو و ادامه بدیم اون بزنگاه ها باید ایمان رو نشون بدیم ترس و استرس و نگرانی طبیعی هست ولی نباید جلوی مارو بگیره
این مهمترین چیز هست بایدتو اون شرایط نادلخواه ادامه بدیم و مطمئن باشیم که خدا پاداش میده چقدر این شخصیت بزرگ هست و ظرف درونی بزرگی داره که تونسته این همهنتیجه بکیره
ممنون استاد عزیزم باید این فایل و نکته های مهم
خدارو شکر که اینجام و از این اگاهی ها لذت میبرن
سلام
بله واقعا فضای زیبااا و باحال و منحصر به فردیه استاد جان
راستی خیلی وقتا بکگراند طبیعی و خوشگل برامون نزاشتین موقع فرمایشات عالی تون
مصاحبه مسی واقعا یه مصاحبه توحیدی و نشون دهنده رد پای قانون در زندگی این فرد فوق العاده ست
و منم اون سالها این بازی قشنگ و پر از درس و دیدم
یه موضوعی رو یادم افتاد تو این فایل بگم که مربوط به توحید هم هست و برام اتفاق افتاد
روز پنج شنبه من و خواهرم داشتیم میرفتیم خونه دوستمون و خب موقعی که میخواستیم بریم برای اولین بار بود خواهرم اصرار و عجله داشت که پاشو زود بریم و معمولا همیشه من ادم زود اماده شوای هستم و ایشون طول میکشه تا اماده شن ولی اینبار کاراش و داشت زود انجام میداد که و زود دوش گرفت و داشتیم ماشین میگرفتیم که بریم از صبحش من یه حسی داشتم که نباید اینقدر زود بریم و تا جایی که میشد معطل کردم اصلا دلم با زود رفتن نبود مخصوصا اینکه دوستمم هنوز جواب نداده بود که بگه من خونم بیاین چند روز قبل ترش بهش گفتیم ما اخر هفته میایم و گفت بیاین منم تنهام جایی هم نمیخوام برم خلاصه همیشه بهش پیام میدادیم و میگفت تشریف بیارید و ازین حرفها آقا ما هرچی خواستیم ماشین بگیریم دیدیم نمیگیره اصلا یه یربعی معطل شدیم خواهرم با همون عجله ای که نمیدونم از کجا میومد گفت پاشو با مترو بریم عجیب بود که منم اعتراضی نمیکردم با اینکه حسم خیلی واضح بود که تا جواب نداده نریم خلاصه اومدیم ماشین بگیریم تا مترو (چون ما غرب تهرانیم و دوستم شمال تهران زندگی میکنه مسیر طولانی و پر ترافیک) خلاصه برای مترو هم ماشین دیر پیدا شد تو پله ها هم باز حسم شدیدتر شد ولی اهمیتی ندادم یبار به خواهرم گفتم وایسا جواب بده بعد میریم دیگه گفت خونست دیگه جایی نمیره تا ما برسیم جواب داده
تو مترو باز خدا شاهده حسم در حد خیلی بیشتر بهم گفت نت گوشی و چک کن ببین جواب داده و منی که اهمیت ندادم .. وقتی رسیدیم نزدیکا که از مترو پیاده شیم و ماشین بگیریم نت و روشن کرد خواهرم چون شارژ باطریشم کم بود نت و خاموش کرده بود و دید دوستم گفته من ساعت 8 هستم بیاین و مایی که الان ساعت سه و نیم بود نزدیک مترو تجریش بودیم بهش پیام دادیم همین اطراف میریم بازار و پاساژ اینا دور میزنیم میایم چون مسیرمون خیلی دور بود برمیگشتیم دوباره میومدیم از طرفی هم براش کادوی تولد گرفته بودیم لباس بود و خواهرم گفت اگه اندازش نبود میایم تعویض میکنیم برای همین نمیشد بریم و مثلا فردا شب بیایم هم مسیری دور بود هم فرداش میخواستیم زود بیایم خونه
خلاصه همونجا فهمیدیم اینکه به حسم توجه نکردم و اینقدر واضح با من صحبت کرده بود و من توجه ای نکرده بودم بخاطر همین اینهمه معطل شدیم البته که برای اینکه هم من هم ایشون داریم روی خودمون کار میکنیم خیلی تو حس سرزنش و عذاب وجوان خودمون نموندیم و غر نزدیم نکات و فهمیدیم که درس بشه برامون و سعی کردیم از همون ساعات و لحظه ها لذت ببریم و البته در کنارش شاید نیم ساعت وقتمون تلف شد چون کلی گشتیم و خرید کردیم و الان تقریبا چون نزدیک دو ماهی مونده به شب عید خیابونا و بازار و پاساژها خیلی شلوغه و اون شبم خیلی فضا هم سال نو میلادی بود و همه مغازه ها پر درخت کریسمس و فضاهای این شکلی و هم اینکه شلوغ پلوغ بود و همه داشتن خرید میکردن و حس خوبی میداد به ادم برای تزریق باور فراوانی تو شرایطی که میگن مردم پول ندارن و اوضاع خوب نیست و ازین حرفها ….
و البته اینم اضافه کنم دوستم کارش یک ساعت زودتر تموم شد و ما زود تر رفتیم خونش
استاد واقعا زندگی از هر جنبه این روزها داره هم بهم درس میده بدون اینکه خیلی من و بهم بریزه و درسهاش سخت باشه هم لذتها دو چندان شده و از هر طرف دارم تغییر میبینم به لطف اموزش های شما و پیدا کردن خدا در زندگیم
هم تغییر شرایط هم شخصیت و هم قطعا در روند تغذیه م بخاطر قانون سلامتی بینظیر و هم اینکه اطرافیانم هم کلی دارن روی خودشون کار میکنن و خوشبختی از هر طرف در جریانه و من میخوام پایدار کنم موفقیتهام و اونایی هم که قبلا تجربه کردم ولی موندگار نبودن الان میخوام این قوانین و تو ذهنم موندگار کنم به لطف خدای مهربون و تمرکز لیزری خودم و اموزش های شما مرد بزرگ
دوستتون دارم ممنونم بابت همه چیز
بنام تـــنــها فرمانروای آسمان ها و زمیــن
چقدر مردم حواس شون به اصل نیست.
چقدر منه آدم حواسم رو جمع میکنم تا حواشی تمرکزم رو نریزه بهم، چقدر میتونم وقتی از مسیر خارج میشم، سریع برگردم توی مسیر اصلی و تو جاده خاکــی و فرعیات تقلای الکی نکنم چــــقـــدر…
الان دارم ذهنم رو کنترل میکنم (غم از دست دادن، شوک شدن برای آسمانی شدن یک عزیز دوست داشتنی)
توجه به این اصل ها تفاوتی هست که یکی بشه مسی
اینا اون تفاوتی هست که یکنفر با این همه قهرمانی متواضع باشه.
متواضع بودن در برابر پروردگار
خضوع و خشوع در برابر پروردگار
کی بوده که این زندگی منو برام فراهم کرده؟!
وقتی خاشعانه اعتبار هر چیزی رو به خدا میدی اونه که همه چی رو برات رقم میزنه.
چقدر میتونیم در شرایط کلیدی ایمان مون رو حفظ کنیم؟
چقدر میتونیم خودمون رو کنترل کنیم؟
همچنان ادامه دادن و ناامید نشدن
احساسات منفی وجود داره، ترس و استرس وجود داره مهم اینه نزارم این احساسات منو متوقف کنه. نزارم جلوی ادامه دادن و پیشرفت منو بگیره این تفاوت آدم های قوی و موفق هست که میتونن در شرایط سخت احساس شون رو، ذهن شون رو کنترل کنن.
بنــام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
الگو برداری از یک فوتبالیست موفق و بدون حاشیه جناب آقای مسی
واقعا سپاسگزارم استاد جان که خودت الگو هستی وموفق و به ما بصورت عملی میگی چطور الگو بگیریم، چه چیزهایی اصل هست، اینکه مصاحبه این افراد رو با به اشتراک میگذارید و ردپای قانون رو لا به لای حرف هاشون برامون پیدا میکنید، اینکه چطور بهمون یاد میدید اصل رو پیدا کنیم در این همه حواشی و فرعیات واقعا سپاسگزارم استاد عزیزم.
مصاحبه از یک فرد موفق و بدون حاشیه که اتفاقا اینطور افراد اهل مصاحبه کردن و جلب توجه کردن و در رسانه های مختلف بیان و موفقیت هاشون رو توی بوق و کرنا کنن.
مثل خودتون شما که اصلا مصاحبه ایی ندارین، اصلا شما که اگر مصاحبه و الگوبرداری هم قرار باشه و نتایج تون رو بررسی کنیم توی سایت و توسط خودتون و هدایت های الله یکتا انجام میشه که چه از این بهتر و صادقانه تر… استاد چقدر شما خودتون هستین حرف هاتون شماست و شما دقیقا حرف هاتون هستین و یک الگوی ناب و خالص. کسی که یک روزی راهی شد و جهادی اکبر به راه انداخت و چنین شخصیت فوق العاده و خالقی از خودش ساخت. استاد بارها تحسین تون میکنم و خدا رو هزاران با شکر میکنم که شما رو برای ما حفظ کرده و میکنه. خدا بهتون عمری با برکت و عزت مضاعف بده.
نکات مصاحبه مسی:
به خوشحالی بعد از گل فکر نمیکنم و هر چی همون لحظه بیاد رو انجام میدم.
در لحظه زندگی میکنه و به بعد و پایان فکر نمیکنه.
خیلی مشتاق این لحظه بوده.
زمانی که رو به آسمان کردم اونجا در حال صحبت کردن با خدا بودم نه با مارادونا یا مادربزرگم خیلی ها اشتباه کردن.
من همیشه با خدا صحبت میکنم و از او تشکر کردم.
این لطف رو از جانب خدا دارم.(این اتفاقات و این قهرمانی رو لطفی از جانب خدا میدانم.)
در ادامه استاد عزیزمون چقدر قشنگ اضافه کردین و گفتین:
هر آنچه که دارم از جانب خداست،هر آنچه در زندگی خودم دارم از جانب خداست. هر آنچه که در زندگیم هست،رو خداوند بهم داده. سعی میکنم همیشه متواضــعــانه از خدا هدایت بطلبم،
سعی میکنم در همه جا و همه چیز از خداوند هدایت بطلبم، کـــــه چه کاری بهتره الان انجام بدم، چـه مسیری رو بهتره برم. و همه اعتبار و کردیت نتایج و موفقیت هایی که بدست آوردم رو به خداوند می دهم.
این خداونده که دوستان فوق العاده رو توی زندگی من آورده.
این خداونده که مسیرها رو برای من باز میکنه.
این خداونده که توانایی در وجودم قرار داده.
این خداونده که باعث شده قلب من بتپه.
این خداونده که کاری میکنه من سلامت باشم. حس خوبی داشته باشم.
این خداونده که ایده هایی رو به ذهنم میاره.
این خداونده که کاری کرده تا باران بباره.
این خداونده…
خیلی خیلی خیلی مهمه که در هــــر قـــسـمـت زنـدگی مون بدونیم کــه قدرت دست کیـه، رب کیـه… و از چه کسی کمک باید بخواهیم…