توانایی کنترل ذهن


این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

ردپای کنترل ذهن که خداوند با مفاهیمی چون تقوا‌، توکل و ایمان به غیب به آن اشاره کرده‌ است‌- در تمام موفقیت های بشری به وضوح پیداست.

این فایل راهکارهایی اساسی برای کنترل ذهن دارد که فقط چند نکته کوچک آن در این نوشته آمده است.بنابراین پیشهاد می‌کنم حتما با دقت فایل را چندین بار گوش دهی.

مهارتی که برای ساختن سرنوشت‌ات دنبالش هستی‌، توانایی کنترل ذهن نام دارد.

رمز موفقیت خواننده‌ها‌، فوتبالیست‌ها‌، نوازنده‌ها‌، پزشکان‌‌، نقاشان‌، طراحان و همه افراد موفقی که آثارشان را تحسین می‌کنی‌، توانایی کنترل ذهن در لحظات سختی بوده که آدمهای معمولی نتوانسته‌اند از عهده‌اش برآیند. وگرنه آدمهای زیادی دوست دارند پیانیست موفقی شوند یا آهنگ تأثیرگزاری بخوانند یا پزشک حاذق و به نوعی تأثیری بر محیط اطرافشان بگذارند.

اما مسئله این است که کنترل ذهن‌، تقوا‌، توکل و ایمان به غیب می‌خواهد تا بتوانی در زمانی که اوضاع مورد دلخواه نیست‌، زمانی که مورد تمسخر واقع می‌شوی‌، زمانی که حساب کتابهایت درست از کار در نمی‌آید و محصولی که تولید کرده‌ای یا تلاشی که انجام دادی‌، جواب مورد انتظارت را نداده است‌‌، ایمانت را حفظ و ایرادهایت را پیدا و ادامه دهی.

زیرا قانون این است که:

مهم نیست چه می‌خواهی‌‌، مهم این است که چه فرکانس‌هایی ارسال می‌کنی.

مهم نیست چقدر زور بازو و تلاش جسمی به خرج می‌دهی‌، مهم این است که چقدر تلاش ذهنی برای کنترل ذهنت به خرج می‌دهی.

جهان به فرکانس شما پاداش می‌دهد و نه به زور فیزیکی شما.

اما اکثر آدمها یادشان رفته که ما برخلاف سایر موجودات این سیاره‌، خالق اتفاقات هستیم و نه موجودی واکنش گرا که با یک اتفاق خوب شاد شود و با یک اتفاق ناخواسته‌، از هم بپاشد.

دلار بالا برود‌، نگران شود و دلار پایین بیاید‌، خوشحال شود.

ترفیع شغلی بگیرد خوشحال شود و با اخراج از کار‌، ناامید و مستأصل شود.

عشقش به او توجه کند‌، خوشحال شود و به هم خوردن رابطه‌اش‌، او را به افسردگی برساند!

تفاوت نتایج افراد‌، تفاوت میان انتخاب «خالق شرایط بودن» با «واکنش نشان دادن به اتفاقات» است. اگر می‌خواهی شرایط دلخواهت را داشته باشی‌، باید به جای ذهن واکنش گرا یک ذهن خلاق بسازی که خودش شرایط را خلق می‌کند. حتی از دل ناخواسته‌ها.

یعنی فردی که محیط اطرافش را توسط کنترل ذهنش خلق می‌کند. فردیکه افسار ذهنش را به گونه‌ای به دست می‌گیرد که قادر است از دل هر ماجرایی یک نکته مثبت را بیرون بکشد و از دل هر مسئله‌ای یک راهکار را ببیند و به این شکل خودش را رشد دهد.

قانون خلق خواسته‌ها این است:

احساس خوب= اتفاقات خوب و بر اساس این قانون‌، کلید کنترل ذهن این است که بتوانی در هر لحظه به گونه‌ای به اتفاقات پیرامون خود نگاه کنی که به احساس بهتری برسی.

رمز کار برای خلق شرایط دلخواهت این است که کنترل ذهن را از همین نقطه و لحظه‌ای که در آن هستی‌، آغاز کنی.

لذت بردن از زندگی را‌، از تلاش برای یافتن نکات مثبت خانه‌ای که همین حالا در آن هستی‌، شغلی که همین حالا داری‌، رابطه‌ای که الان در آن هستی‌‌، شهر و کشوری که در آن هستی‌، شروع کن.

من احساس خوشبختی‌ و لیاقت داشتن یک زندگی عالی را از زمانی شروع کردم که یک کارگر و راننده تاکسی در بندرعباس بودم.

نتایج من به خاطر کنترل ذهنم در زمان بدهکاری بود. زمانی که به افکار منفی‌، ترس‌ها و نگرانی‌ها اجازه ندادم افسار زندگی‌ام را در دست بگیرد و آرام آرام نتایج من شروع شد و به اندازه توانایی‌ام در کنترل ذهن‌، ادامه یافته‌است.

زیرا مهمترین رمز کار در ادامه دادن روند کنترل ذهن است. اینکه بتوانی سپاسگزار بودن‌،امیدوار بودن و انگیزه داشتن را همچنان ادامه دهی و به جای واکنش به شرایط بیرونی‌، در درون خودت به دنبال ایرادها بگردی‌، ترمزها را پیدا کنی و این روند را ادامه دهی. آنوقت جهان راهی به جز ورود نعمت و برکت‌های بیشتر به زندگی‌ات نخواهد داشت.

اگر به دنبال راهنمایی دانا برای کسب مهارت کنترل ذهن و توانایی حل مسائل می‌گردی‌، دوره شیوه حل مسائل زندگی،  استاد ایجاد این توانایی است.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    304MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی توانایی کنترل ذهن
    18MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1080 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1749 روز

    به نام الله که بخشاینده و با رحمت است…

    به نام اویی که نامش شاه کلید است ، به تعبیر شاعر عزیز حضرتِ نظامی…

    بسم‌ الله الرّحمنِ  الرّحیم

    هست کلیدِ در گنجِ حکیم

    سلام و صد سلام بر استاد عباس منش نازنین و بانو شایسته گرامی و همه دوستانِ عزیزم در این مجمع زیبا که مصداقی از “دَارُ ٱلسَّلَام” است…

    شایسته است که در ابتدای این نوشته حمد و سپاس خدایی را  بگویم که قلم را آفرید و از طریق آن “عَلَّمَ بِٱلۡقَلَم” کرد و این توانایی را به ما عطا کرد تا از طریق نوشتن ، آگاهی هایی را که می آموزیم ؛ به زنجیر بکشیم  تا بارها و بارها آنها را مرور کنیم تا از بیماری فراموشی درامان باشیم ؛ بیماری ای که بسی خطرناک است و عواقب خوبی برای کسی که به آن مبتلا شده ، ندارد  ؛ به تعبیر قرآن کریم…

    وَلَا تَکُونُوا۟ کَٱلَّذِینَ نَسُوا۟ ٱللَّهَ فَأَنسَاهُمۡ أَنفُسَهُمۡۚ أُو۟لَائکَ هُمُ ٱلۡفَـٰسِقُونَ

    و مانند کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند که این فراموشی منجر به فراموشیِ عظمتِ درونِ خودشان شد ، براستی که آنان از حریم و حدود الله بیرون رفته اند.

    [سوره حشر ، آیه 19]

    آری ، بیماری ای در جهان وجود دارد که سخت ترین بیماری ها باید جلوی آن تعظیم کنند و آن همان بیماریِ فراموشی است ، بیماری ای که انسان را بدنبال نخود سیاه و گشت و گذار جهت پیداکردن زیر بغل مار میفرستد و… ؛ به تعبیر حضرت مولانا….

    زِ کجا آمده‌ای می‌دانی

    زِ میانِ  حرمِ سبحانی

    یاد کن  هیچ  به یادت آید

    آن مقاماتِ خوشِ روحانی

    پس فراموش شُدَسْتَت آنها

    لاجَرَم  خیره  و سرگردانی

    پس مینویسیم و تمرین میکنیم تا یادآوری کنیم آن آموزه هایِ فراموش شدهِ خویش را به شوق رسیدن به مدار کسانی که در کتابِ مقدس از آنان به عنوان “مُخۡلَصِین” یاد میشود…

    إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ

    مگر بندگانِ خدا که به درجه اخلاص رسیده اند

    [سوره الصافات 40]

    “مُخۡلَصِین” ؛ کسانی هستند که خالصِ خالصِ خالص هستند و خلاص شده اند از هر نوع وابستگی به جز الله یکتا

    “مُخۡلَصِین” ؛ همان کسانی هستند که طعمِ ثروتِ که  مقدس ترین و معنوی ترین مقوله یِ جهان هستی است  را چشیده اند و به برکتِ وجودِ چنین ثروتی از لذت های دنیوی ای که خدا برای بندگانش آفریده است ، استفاده کرده اند و سیر شده اند و بجای اینکه اسیر دنیا شوند ؛ امیر بر آن شده اند….

    “مُخۡلَصِین” ؛ همان کسانی هستند که  رهایِ رهایِ رها هستند به گونه ای که در لحظه ملاقات با فرشته مرگ ؛ درخواستِ مهلتی مجدد نمیکنند و با شوقی وصف ناشدنی آمادگی خود را جهت انتقال به عالمِ بالاتر اعلام میکنند ، به تعبیر حضرت مولانا…

    خیزید عاشقان که سوی آسمان رویم

    دیدیم این جهان را تا آن جهان رویم

    این بود گوشه ای از  وصف مخلصین ولی یک نکته مهم دیگر وجود دارد و آن این است که شیطانی که قسم یاد کرده که از هر طرف به بندگانِ خدا حمله ور شود تا زهرِ خود را بروی آنان بریزد ، در مقابل مخلصین دستان خود را بالا آورده و اظهار ناتوانی کرده که توانایی نفوذ و ایجاد نجوا و وسوسه در آنان را ندارم که ندارم…

    قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغۡوِیَنَّهُمۡ أَجۡمَعِینَ إِلَّا عِبَادَکَ مِنۡهُمُ ٱلۡمُخۡلَصِینَ

    و شیطان به خدا گفت که به عزتت سوگند  که همه آنها را به تباهی میکشانم بجز خالص شدگانِ از میانِ بندگانت را

    [سوره ص 82 – 83]

    پس به تأسی از یکی بندگان صالح خدا ، ما هم این دعا را به درگاه خدا عرضه میکنیم به امید اینکه اثربخش واقع شود و…

    فَاَخْلِصْنى‏ بِخالِصَهِ تَوْحیدِکَ…

    پس مرا به وسیله یگانگیِ خالصِ خودتِ ، خالص کن

    《مناجات راجین ، حضرت سجاد علیه السلام》

    و اما حکایت انسان های ناخالص…

    همانهایی که ادعای ایمان میکنند ولی ایمانشان خالصانه نیست و دارای ناخالصی است…

    پناه بر خدا از اینکه اهل ادّعا باشیم که در بارگاه الهی برای اهل ادعا جایگاهی نیست‌ که نیست ؛ به قول حافظ…

    با مدّعی مگویید اسرار عشق و مستی

    تا  بی‌خبر  بمیرد  در  درد  خودپرستی

    باشد که توفیقی از جانب فرمانروای عالم روزی ما شود تا در بارگاه الهی ، خاکی و فروتن و خاشع باشیم و “فَٱخۡلَعۡ نَعۡلَیۡکَ” شویم به شوق ورود به “بِٱلۡوَادِ ٱلۡمُقَدَّسِ طُوࣰى” ؛ به تعبیر مولانا…

    هم خویش را بیگانه کن ، هم خانه را ویرانه کن

    و آنگه بیا  با عاشقان هم‌خانه شو ؛ هم‌خانه شو

    و اما ایمانی که ناخالصی داشته باشد در معرض زلزله قرار میگیرد‌‌‌‌ تا این زلزله به آن شخص بفهماند که باید بُتُن بیشتری در پایه های ایمان خود بریزی….

    مسلما همه ما میدانیم که خاصیت زلزله این است که زمین را زیر و رو میکند و هر چه که درونش باشد را بیرون میریزد ؛ به تعبیر قرآن کریم…

    إِذَا زُلۡزِلَتِ ٱلۡأَرۡضُ زِلۡزَالَهَا وَأَخۡرَجَتِ ٱلۡأَرۡضُ أَثۡقَالَهَا

    آنگاه که زمین به لرزشِ خود ، به لرزه درآید و بارهایِ گران را خارج سازد

    [سوره الزلزله 1 – 2]

    اکنون زمانی است که درک خود را از معنایِ زلزله فراتر ببریم و آنرا محدود به زمین لرزه هایی که در خبرها خوانده ایم و دیده ایم ، نکنیم و اینگونه بیندیشیم که…

    گاهی اوقات در زمینِ وجودِ ما زلزله ای بپا میشود و در معرض اتفاقاتی قرار میگیریم که ترس و اضطراب و غم را در  وجود ما جاری میسازد و در آن لحظه است که عیار راستین ما مشخص میشود‌‌‌ و عصاره یِ پنهانِ درونیِ ما خودش را در بیرون اظهار میکند..‌.

    شاید در آن لحظات ، ترمز تقوا که همان کنترل ذهن است عمل نکند و زبان شکر به زبان‌ِ شکایت تبدیل شود…

    شاید در آن لحظات ، محاسبات ما از اینکه به فراوانی خدا ایمان داریم ، اشتباه در بیاید و وجود ما غرق در وحشت از کمبود شود و بفهمیم که ای بابا ، ما چی‌فکر میکردیم و چی شد؟؟!!

    شاید در آن لحظات ، ایمانِ ما به کافی بودنِ خدا پوشالی از آب دربیاید و او را فراموش کنیم و دست به دامن مخلوقات او شویم برای حل آن اتفاقی که زلزله ای در وجودِ من بپا کرده است و…

    شاید…(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

    حال بعد از اینکه آن زلزله تمام شد و رفت ، خلوتی را برای خود برمیگزینیم و به بررسی میزان خسارت آن زلزله میپردازیم و…

    چنانچه اساسِ بنیانِ وجودی من بر پایه تقوا بنا شده باشد ، قطع به یقین در آن زلزله سربلند بیرون می آیم  و در آن لحظه سر به سجده در آستان خدا میگذارم و از او تشکر میکنم که یار و یاور من بود تا در این زلزله در‌ امان باشم و در‌مسیر تکاملی خود ؛ یک قدم به جایگاه مخلصین نزدیک و نزدیک تر شوم…

    و چنانچه که در عرصه تقوا ، به اندازه کافی توشه بر نداشته بوده باشم و خود را مجهز به آن نکرده باشم ؛ مسلما خود را شکست خورده و خسارت دیده خواهم یافت…

    حال در اینجا باید بسیار مراقب باشم که امید خود را از دست ندهم و و خود را اسیر احساس مخربی بنام “احساس گناه” نکنم و از این شکست سکویِ پرتابی بسازم برای قوی تر شدن تا بتوانم در مسیر صعود به سمتِ جایگاهِ مخلصین قدم بردارم و ایمان خود را خالصِ خالصِ خالص کنم… ، به تعبیر حضرت مولانا…

    سیئاتم چون وَسیلت شد به حق

    پس  مَزَن  بر  سیئاتم  هیچ  دَق‏

    حال خوش بحال کسانی که به درجه اخلاص رسیده اند و به برکت چنین اخلاصی از گزند هر زلزله و آتشی در امان هستند ، زیرا که طلای خالص نیازی به کوره یِ آتش برای جداسازیِ ناخالصی ها ندارد ، مجددا تاکید میکنم که طلای خالص نیازی به کوره یِ آتش برای جداسازیِ ناخالصی ها ندارد

    خب شاید الان کمی بهتر متوجه اعتراف شیطان به ناتوانی اش در برابر مخلصین شویم که در ابتدای این مقاله بدان اشاره شد…

    آری ؛ شیطانی که با ندای “خَلَقۡتَنِی مِن نَّار” ، بنیان و شاکله وجودی اش را آتش معرفی نیکند ؛ توانایی نفوذ به جایگاه مخلصین را ندارد زیرا که طلایِ خالص نیازی به کوره یِ آتش برای جداسازیِ ناخالصی ها ندارد

    باشد که با عنایت پادشاه عالم ، خالصِ خالصِ خالص شویم….

    آنچه که ذکر شد ؛ مساله ای بود که در زندگیِ فردی هر شخصی بوجود می آید و خودِ همان فرد با محاسبه خویشتن ، میتواند بفهمد که در چه جایگاه و درجه ای قرار دارد اما مساله ای دیگر مطرح است که زلزله ای فراتر از زندگیِ شخصی هر فرد رخ میدهد تحت عنوان زلزله ای در زندگی اجتماعی افراد…

    آری ، زلزله ای در زندگی اجتماعی افراد با هدف غربالگری و به تعبیر قرآن…

    (وَلِیُمَحِّصَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ وَیَمۡحَقَ ٱلۡکَـٰفِرِینَ)

    تا خدا کسانی را که ایمان آورده اند ، پاک و خالص گرداند و کافران را به نقصان برد

    [سوره آل عمران 141]

    مسلما همه ما با واژه غربالگری آشنا هستیم و هدف آن را هم میدانیم ، حال برای فهم بهتر این آیه کافیست در یک نشانه ی زیبا توجه کنیم تا کمی زیباتر مفاهیم این آیه را درک کنیم و آن نشانه چیزی نیست جز شیوه جداسازی پسته های مرغوب و نامرغوب…

    اگر به کارخانه بسته بندی پسته برویم متوجه یک نوارِ نقاله مانند میشویم که حاوی سوراخ هایِ متعدد با قطر یکسان هستند…

    حال تمام پسته ها را بروی این نوار میریزند و آن نوار نقاله شروع به لرزش(زلزله) میکند و تمامی پسته های را به حرکت در می آورد و زیر و رو میکند…

    و نکته اصلی در اینجاست که پسته هایی که اندازه آن ها کوچکتر از آن سوراخ های موجود بروی نوار نقاله است به سبدی در پایین منتقل میشوند و از آنها به عنوان پسته درجه دو یاد میشود و پسته هایی که اندازه آنها بزرگتر از سوراخ های موجود بروی نوار نقاله است بروی همان نوار نقاله میمانند و از آنها به عنوان پسته ی مرغوب و درجه یک یاد میشود…

    تامل در همین مثال خیلی چراغ ها را در ذهن ما روشن میکند و…

    حال این یک سنت و قانون الهی است که به جهت غربالگری مردم ، اتفاقی را طراحی میکند که حکم همان زلزله را دارد تا ساکنین سیاره زمین را غربالگری کند و کبوتر را با کبوتر و باز را با باز همنشین کند…

    شاید بهتر باشد که از این زاویه نگاه کنیم که سیاره زمینی که ما بروی آن زندگی میکنیم ، روز بروز در‌حال‌گسترش است و به سمتِ ارتعاشات متعالی ترِ خود حرکت میکند…

    حال آنکس که با این ارتعاشات جدید همسو شود و خود را آبدیت کند ، در یک‌ زندگی‌ بهشتی به مسیر خود ادامه میدهد و آنکس که ارتعاش خود را با این ارتعاشات جدید کوک نکند ، توسط همین سیاره زمین که به حکم “وَإِن مِّن شَیۡءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمۡدِهِ” ؛ یک موجود فوقِ هوشمند است ؛ حذف میشود…

    در اینکه  زمین به چه صورت انسان هایِ فرکانس پایینیِ که نشانه های الله را دیدند ولی بخود نیامدند و همان راه و رسم گذشته و پیشینیان خود را در پیش گرفتند ؛ حذف میکند ، کافی است سیر و سفری داشته باشیم و عبرت بگیریم از زندگی گذشتگان مثل داستان حضرت نوح و قوم غرق شده ایشان یا داستان حضرت لوط و قوم عذاب شده ایشان که در قرآن از آن اینگونه یاد شده است…

    (وَلَقَد تَّرَکۡنَا مِنۡهَاۤ ءَایَهَۢ بَیِّنَهࣰ لِّقَوۡمࣲ یَعۡقِلُونَ)

    و ما از آن رویدادِ تاریخی ، نشانه ای روشن برای مردی که اهل اندیشه و تعقل هستند ، باقی گذاشتیم…

    [سوره عنکبوت ، آیه 35]

    خب اگر کمی در این آیه بیندیشیم‌ ، متوجه میشویم که از نشانه ای برای ما سخن میگوید ، حال سوال این است که این نشانه کجاست؟؟؟!!! خب ،‌ باید به سفر برویم که الحمدلله به برکت عصر تکنولوژی اینترنت ، میتوانیم با سرچ کردن واژه “شهرِ سَدوم” ؛ یک سفرِ مجازی از این‌ نشانه داشته باشیم تا عبرتِ بیشتری بگیریم که زمانی پیامبری بنام حضرت لوط در این شهر زندگی میکرده و مردم را نصیحت میکرد که…

    یا میتوانیم کمی جلوتر بیاییم و با سرچ کردن واژه “شهر پمپئی” داستان مردمانی را ببینیم و بخوانیم که از داستان مردمان شهر سدوم عبرت نگرفتند و به الگوی تکرار شونده ای مشابه آنان ، گرفتار شدند…

    حال که متوجه جریان غربالگری ای که در سیاره زمین اتفاق می افتد ؛ شدیم ، باید این نکته را مد نظر قرار دهیم که در بستر این غربالگری انسان های ضعیف به درجات پایین تر سقوط میکنند و انسان های قوی سربلند بیرون می آیند و وارد مدارهای بالاتر میشوند…

    حال این انسان هایِ قوی چه کسانی هستند؟!

    همان ها که همت به خرج دادند و ساختمان های مستحکم در برابر زلزله ساختند و به تعبیر قرآن بنیان خود را براساس تقوا و کنترل خویشتن بنا کردند…

    أَفَمَنۡ أَسَّسَ بُنۡیَـٰنَهُۥ عَلَىٰ تَقۡوَىٰ مِنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَ ٰ⁠نٍ خَیۡرٌ أَم مَّنۡ أَسَّسَ بُنۡیَـٰنَهُۥ عَلَىٰ شَفَا جُرُفٍ هَارࣲ فَٱنۡهَارَ بِهِۦ فِی نَارِ جَهَنَّمَ

    آیا کسى که شالوده‌ اش را بر تقواى الهى و خشنودى خدا بناکرده بهتر است  یا کسى‌ که شالوده اش را در کنار پرتگاهِ سستى بنا نموده که ناگهان در آتش دوزخ فرو مى‌ریزد؟!

    [سوره توبه ، آیه 109]

    همان ها که کار کردند و مهارتِ خود را در عرصه کنترل ذهن ارتقا دادند و به اصطلاح ماشین بازان به چنان مهارتی در رانندگی و کنترل و هدایتِ افکار رسیدند که دیگران بروی دست فرمانِ آنان قسم میخورند و بروی آن قمار میکنند…

    همان ها که لینکِ خبرِ مربوط به افزایش قیمت دلار و خیارسبز و بسته ماکارونی را باز نکردند و به تحلیل آن نپرداختند و بجای آن قرآن را باز کردند و بروی این‌ پیغام الله تمرکز کرند که “أَلَیۡسَ ٱللَّهُ بِکَافٍ عَبۡدَه؟؟؟”

    همان ها که بجای دیدن عددِ قیمتِ دلار و کیسه برنج و گوشت و… ، به تعداد 37 تریلیون سلول فوق هوشمندی که پادشاه عالم به آنها روزی کرده ؛ نگاه میکنند و خود را متوجه این چنین سوالاتی میکنند و در آن تفکر میکنند که

    آیا آن خدایی که به سادگی و زیبایی و عزتمندانه چنین بانکِ عظیمی از سلول هایِ حیاتی را به من داده است ؛ قادر نیست که یک کیسه برنج و.. به من بدهد؟؟!!

    آیا سیستم روزی رسانی خدا براساسِ نرخِ دلارِ آمریکا و پوند انگلیس و یورو اتحادیه اروپا است؟؟!!

    آیا…(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

    همان ها که حاضر نیستد در جلساتی که در آن سخن لغو و بیهوده است ، شرکت کنند و مشتاق شرکت در جلساتی هستند که در آن جلسات ، سخنان ارتقا بخش زده میشود و شور و نشاطی را در وجود آنان به راه میندازد….، به تعبیر حضرت حافظ

    غلامِ آن کلماتم که آتش انگیزد

    همان ها که تمام همت خود را به کار بستند و زاد و توشه یِ فراوان در عرصه تقوا برداشتند و خود را قویِ قویِ قوی کردند و و با اشتیاقِ هر چه تمامتر آماده یِ ارتقاء و ورود به کلاس های بالاتر شدند…

    وَتَزَوَّدُوا۟ فَإِنَّ خَیۡرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقۡوَىٰ

    و زاد و توشه برگیرید ،‌ پس همانا بهترین توشه تقوا است

    [سوره بقره ، آیه 197]

    همان ها که در برابر شرایطی که ظاهرش نامطلوب ولی باطنش رحمت است ، کنترل ذهن میکنند و با آرامشی که از خود بروز میدهند ؛ این پیام را به خداوند اعلام میکنند که من به چیدمان تو ایمانِ صادقانه دارم و با وعده “بَشِّرِ ٱلصَّـٰبِرِین” ، خودشان را به سلاحِ صبر مجهز میکنند و آینده ای زیبا را برای خود تجسم و ترسیم میکنند…

    وَلَنَبۡلُوَنَّکُم بِشَیۡءࣲ مِّنَ ٱلۡخَوۡفِ وَٱلۡجُوعِ وَنَقۡصࣲ مِّنَ ٱلۡأَمۡوَ ٰ⁠لِ وَٱلۡأَنفُسِ وَٱلثَّمَرَ ٰ⁠تِۗ وَبَشِّرِ ٱلصَّـٰبِرِینَ

    به یقین همه‌ی شما را با امورى همچون ترس ، گرسنگى و کاهش در مال‌ها و جان‌ها و میوه‌ها‌ آزمایش مى‌کنیم ؛ ‌ و بشارت ده به صابران

    [سوره بقره ، آیه 155]

    همین دیگه

    به حکایتِ صبر ختم شد…

    صبر کیمیایی است که مثل و مانند ندارد… ، به تعبیر حضرتِ مولانا…

    صد  هزاران کیمیا حق  آفرید

    کیمیایی همچو صبر آدم ندید

    علم کیمیا در مجوعه ی علوم و قوانین الهی ، یک علمی است که منجر به تبدیل یک ماده به ماده ای دیگر میشود ، همان چیزی که شاه نعمت الله ولی از آن اینگونه یاد میکند که…

    ما   خاک  راه  را  به نظر  کیمیا  کنیم

    صد درد دل به گوشهٔ چشمی دوا کنیم

    و مولانا صبر را به کیمیایی تشبیه میکند که دومی ندارد… ، حکایت همان ضرب المثل فارسی خودمان که میگوید…

    گر صبر کنی زِ غوره حلوا سازی…

    آخه غوره کجا و حلوا کجا؟؟؟!!! ولی خب با چاشنی صبر این کیمیا اتفاق میفتد…

    آری ، صبر همچون سکویِ پرتابی است که انسان را به صدر میرساند…، به تعبیر مولانا…

    در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آنجا

    زِ پس صبر تو را او به سر صدر نشاند

    و در قرآن در یک مورد پاداش به غیر حساب وجود دارد که در مورد صابران است ، همانهایی که با احساسی زیبا دانه یِ هلو را نگاه میکنند و یک باغ هلویِ سرسبز را تجسم و تصویر سازی میکنند و پیشاپیش بابت چنین باغی ، از پروردگار خود تشکر میکنند و در برابر طعنه انسان های مریض و کور دل که برچسب توهم به او میزنند راه و رسم صبر و سکوت را در پیش میگیرند…

    إِنَّمَا یُوَفَّى ٱلصَّـٰبِرُونَ أَجۡرَهُم بِغَیۡرِ حِسَابࣲ

    فقط صبر پیشه کنندگان ، پاداششان را کامل و بدون حساب دریافت خواهند کرد.

    [سوره زمر ، آیه 10]

    حال که چنین است از خداوند طلب صبر میکنیم مثل حضرت مولانا…

    ربنا    افرغ    علینا    صبرنا

    لا تزل اقدامنا فی ذاالوحول

    …رَبَّنَاۤ أَفۡرِغۡ عَلَیۡنَا صَبۡرࣰا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَـٰفِرِینَ

    …پروردگارا ! بر ما صبر و شکیبایی فرو ریز  و گام هایمان را استوار ساز و ما را بر گروه کافران پیروز گردان.

    [سوره بقره ، آیه 250]

    باشد که خدا ما را توفیق دهد که راه و رسم تقوا و صبر را سرلوحه کار خود قرار دهیم تا جزو سوارشدگان بر کشتی نوح شویم و جز غرق شدگان نباشیم…

    باشد که خدا ما را توفیق دهد که جزو انسان های فرکانس بالایی باشیم که سلیمان نبی هم چنین درخواستی را از خدا داشت…

    و أَدۡخِلۡنِی بِرَحۡمَتِکَ فِی عِبَادِکَ ٱلصَّـٰلِحِینَ

    و مرا در مدار بندگان صالح خودت داخل کن

    [سوره نمل ، آیه 19]

    و پناه بر خدا از اینکه درگیر حواشی ای شوم که روز بروز مرا در مسیرِ نُخالگی قرار دهد و مرا به یک انسانِ نُخاله تبدیل کند که هزاران نشانه خدا را که او را به مسیرِ خوشبختی فرا خواند ؛ دید و اینقدر  امروز و فردا کرد که مهلتش به سر رسید و “حَتَّىٰۤ إِذَا جَاۤءَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ رَبِّ ٱرۡجِعُونِ”

    قطع به یقین اوست خدایی رئوف و رحیم که مرا دوست دارد و مرا به حال خویش رها نمیکند و تنها دلخوشی من همین است و لاغیر…

    و حسن ختام این کامنت ، این عاشقانه حضرت علی علیه السلام باشد که در مناجات خودش با خدا چنین میفرماید…

    اِلهی لَوْ اَرَدتَ هُوانّی لَمْ تَهْدِنی

    معبود من ؛ اگر ذلت و خواریم را می خواستی هدایتم نمی فرمودی

    اینکه خدایا چرا من اینجا هستم؟!

    اینکه چرا مرا به مسیر آگاهی از مجموعه قوانینت که به خوشبختی فرا بخواند ، دعوت کردی؟؟!!

    مسلما همه‌ ی اینها هدایت تو است و من این هدایت را نشانه ای زیبا میبینم از اینکه تو عاشقانه مرا دوست داری و خوشبختی مرا بیشتر از من میخواهی

    حال که چنین است من هم میگویم….

    ای  که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده

    در شـب ظلـمانی ام ، مـاه نشـانم بده

    وَ ءَاخِرُ دَعۡوَاهُمۡ أَنِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَـٰلَمِینَ [سوره یونس ، آیه 10]

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 58 رای:
    • -
      علی قاضی گفته:
      مدت عضویت: 1260 روز

      سلام به آقا رضای عزیز،

      چقدر خوشحال شدم از دیدن کامنت شما که برام ایمیل شده است،. وچقدر خدارو شکر می‌کنم که در مدار خواندن کامنت شما عزیزان قرار گرفتم، بی نهایت از شما سپاسگزارم برای کامنتهای فوقالعاده ای که در این سایت الهی می‌نویسید،

      شما انسان بسیار آگاه و باسوادی هستید، کامنت های شما ترکیبی از قرآن اشعار مولانا و حافظ و سایر عرفا هستند و چقدر زیاد آگاهی به مخاطب میده، از تون بسیار سپاسگزارم در پناه حق تندرست و موفق باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      نگین گفته:
      مدت عضویت: 1246 روز

      سلام بعد از روزها کامنت نخوندن ، چشمم به کامنتی از طرف آقا رضای عزیز که افتاد گل از گلم شکفت و نتونستم تاب بیارم و دیرتر بخونم

      الان فقط خط اول کامنت تون و خوندم و اومدم تا آخر کامنت که ببینم باز هم از اون کامنت های طولانی نوشتید که باهاش ساعتها و روزها نشئه بشم و روحم پرواز کنه یا کوتاه نوشتید

      و چه ذوقی تو‌دلم آب شد وقتی دیدم خوبه بلند بالا ست و روح پرواز

      آقا رضای عزیز بعد از چندین و چند روز. دیدن اکثر کلیپ های تجربه زندگی پس از مرگ دهها نفر و معجزات خدا ، راستش از صبح انگار تو کما رفتم بعد از خوندن سرگذشت خانم لادن ژاوه وند کارتن خوابی که بعد از 56 سال اعتیاد و قاچاق و … و اون سرگذشت حیرت انگیز تصادف سال 80 ایشون که استخوانها ی نصف بدن ایشون کاملا خرد شد و جوان‌های اکس خورده ای که به ایشون زدن ، شب برفی زمستانی ، جنازه این خانوم رو انداختن توی جوب پر از موش های بزرگ و دو سه تا باکس زباله هم روی ایشون ریختن که مخفی بمونه و سه روز تمام زیر برف و زباله و موش مرده و زنده مدفون شد و پس از سه روز که پیدا شد به سردخانه برده شد و 4 روز هم اونجا موند و روز آخر که قرار بود برای تدفین برده بشه به اذن پروردگار رحمان پرونده ش گم میشه و سه چهار ساعت بیرون از سردخانه میمونه و گرمای اون قسمت باعث میشه یخ بدن ، بعد از 7 روز آب بشه و ایشون کفن پیچ روی همون تخت بلند میشن و می شینن

      و همه پرسنل اونجا کفن ایشون رو بعنوان تبرک معجزه ی زنده شدن مرده ، تیکه تیکه میکنن

      و

      حالا پس از سالها مرارت و سختی الان چند ساله پاک هستن و راهنمای چندین رهجوی تازه ترک کرده در انجمن ، و عبرتی برای ما

      تو قدرت و رحمانیت این خدا موندم

      خدا فقط جسد فرعون رو سالم نگه نداشت برای عبرت بندگان

      هنوز چنین معجزات و آیاتی برای هدایت ما می‌فرسته

      در مقابل عظمت چنین خدایی اشک چشمانم خشک نمیشه از سحر

      این روزها گاهی از زبون پسر بزرگم می‌شنوم که تحت تاثیر عقایدی چون بیگ بنگ و… وجود خدا و پیامبران و قرآن رو قبول نداره

      اما مثل قبل دیگه نگران نیستم

      میگم

      خدایی که چنین آدمهایی رو از اوج فلاکت و بدبختی و بیچارگی اینطور نجات میده ، کاری براش نداره که پسرهای منم هدایت کنه

      توکل برخودش

      بقول اون آیه قرآن که به پیامبر دلداری میده که:

      فان تولوا ( اگه همه بهت پشت کردن ) فقل : بگو

      حسبی الله ، خدا بسه برام

      علیه توکلت : به او توکل کردم

      و هو رب العرش العظیم: همونی که خدای اینهمه عظمت و جلال و جبروته

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      عادله محمدی گفته:
      مدت عضویت: 868 روز

      سلام دورد خداوند به آقای احمدی عزیز خیلی ازتون ممنونم که کامنت های عالی می‌نویسد از قرآن و از شعاعرا می‌نویسد درست که‌ سواد خیلی کمی دارم ولی از نوشته های شما لذت می برم ازتون سپاسگزارم که برای مان می‌نویسد چون نوشته های شما به من آرامش میده من خیلی سنم زیاده از شما ولی دارم از شما یاد می گیرم آقای احمدی عزیز من بیشتر از یک سال است که عضو سایت هستم و از دوره دوازده قدم هم استفاده کردم به لطف الهی و استاد عزیز تا حدودی به آرامش رسیدم من خیلی داغون بودم همیشه در ذهنم جنگ و دعوا داشتم چون در خانواده ای بزرگ شده بود م که بیسواد و بدون فرهنگ بچه دار ی که خیلی از نظر عاطفی براشون مهم نبود و من هم بچه خیلی حساس بوده م قاعدتان در خانه دعوای زناشویی پدر و مادر رو داشتیم به همین خاطر من همیشه در زجر به سر می‌بردم تا سن 13 تا 14 سالگی که رسیدیم به افسردگی دوچار شدم خواهر برادر های قد و نیم قد داشتم چون فرزند ارشد خانواده بودم‌ به بچه‌ها رسیدیگی می کردم و هر روز بد ترو بد تر میشدم تا این که منو شوهر دادن رفتم خونه خانواده شوهر که خیلی بی فرهنگ بودن بی عاطفه بودن من هم سنم کم بود و هم حساس بودم وهم همسر بی‌تفاوت انسان خوبی بود ولی خیلی بی‌تفاوت به احترام خانواده ش درپیش آنها به من بی‌تفاوتی می کرد من هم خیلی زجر می کشیدم ولی به روی خودم نمی آورده م یعنی خجالت می کشیدم حرفی بزنم خدا بهم 3 تا فرزند خوشگل دادکه سرگرم بزرگ کردن بچه‌ها م بودم و لی آرامش نداشته‌ م چون همسر بی‌تفاوت داشتم روز به روز حالم بد تر می‌شده به لطف خدا بچه‌ها رو سروسامان دادم و لی حالم خوب نمی‌شد تا اینکه 8سال پیش با استادی آشنا شدم که‌ خدا خیرش بده که شبانه روز به فایل ها ش گوش می دادم کمی آرام شدم‌ بعد 6یا 7 سال ازطریق اینیستا با استاد آشنا شدم فایل های استاد بزرگوارم تا حدودی برام آرامش داد بعد 3یا4ماه دوره 12 قدم رو به لطف الهی تهیه کردم وفایل هاروشبانه روز گوش میدم ستاره قطبی و شگرگزارم هم می کنم 50 درصد به آرامش رسیدم ولی چون سواد خیلی کمی دارم درحد کلاس سوم ابتدایی خیلی از قوانین را درک نمی کنم وقتی درک‌ نمی کنم عمل کردن هم سخت برام ولی کامنت های شما خیلی بهم کمک می کنه از این همه حرف که سرتون رو به درد آوردم منو ببخشید میخوام راه کنترل ذهن رو که برام روشن تر و راحت تر باشه رو توضیح بدین لطفا سپاسگزارم همیشه سرافراز و سربلند باشید در پناه خداوند مهربان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      دریا دانش گفته:
      مدت عضویت: 3839 روز

      سلام و درود خداوند به بندگان خوب خودش که همیشه منشأ اثر هستند.آقای احمدی عزیز ،چقدر این متن شما در سحرگاه امروز بعد از اینکه دست به درگاهش بلند کردم ،پاسخ دقیق خداوند به من بود.

      تحسین میکنم اینهمه درک و آگاهی که از قلم پر توان شما بر این صفحات حک میشود و مهر تاییدی میشود بر سریع الجواب بودن رب رحمان و رحیممان.

      خدا رو شکر بر وجود شما و شکر که روز من با این متن عالی شروع شد.

      دستانتان همواره پر توان و عزت و سربلندی پرورگار همواره نصیب لحظه لحظه زندگی پر بارتون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      حسین عبادی گفته:
      مدت عضویت: 1839 روز

      بنام خداونده بخشنده و مهربانم…

      سلام به اقا رضا گل و توحیدی…

      اقا رضا اونجایی که اسم زلزله رو اوردی تنم به لرزه در اومد…

      تنم به لرز در اومد برای این همه ایمان ضعیفمون که خیلی وقتا با یه حرف این پایه ها سست میشن و میخوان برمبن نابود بشن…

      و نمیدونینم چجوریه داستان و بعد میایم و میخوایم مجداد مرمت میکنیم …نکن ایکارو عمر ساز کم میشه هی مرمت هی مرمت….

      چقدر خوبه که این پایه هارو توری بنا کنیم که هیچ طوفان یا هیچ زلزرله ای نتون بلرزونش…

      اقا رضا واقعا تعبیر های قشنگی کردی اقا رضا من باید بارها و بارها این کامنت رو بخونم و بخونم تا متوجه بشم تا بفهم و تا راه رو بدونم چیه لذت میبرم از وجودت لذت میبرم و خدارو شاکرم برای حضورت برای این کامنتهای زیبا و قشنگ ممنونم ازت اقا رضا…

      چرا چرا ما میترسیم چرا ما صبر نداریم چرا ما همیشه دنبال اینیم که نه امروز حتما باید بشه فردا دیره چراااا ما همش بدو بدو میکنیم چرا؟؟؟؟؟

      چون ایمانمون ضعیف چون عملگرا نیستیم چون نمیدونیم فرمانروا کیه

      اقا رضا چند روز پیش رفتم تست ورزش و قلب و عروق این چیزا…

      دستگاه رو که گذاشت روی قلبم و صدایی که از دستگاه پخش شد فقد میگفتم خدایااا عظمتت رو شکر صدای اب بود صدای ضربان بود صدای الله بود صدا بود که وقتی شنیدمش…

      گفتم به قول اقا رضا اینرووو از کجا میشه خرید؟؟؟

      چقدر میشه خرید؟؟؟؟

      خدایا بینهایت شکرت و بینهایت سپاس از تو الهی شکرت رب من بینهایت شکرت…

      در پناه الله شاد سلامت و ثروتمند باشی…

      با عشق حسین عبادی بنده خوب ولایق خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ناعمه احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1283 روز

      بنام خدای حکیم خدای علیم و آگاه ب حال تک تک بنده هایش

      سلام و درود ب شما دوست آگاه و دانا

      حالا میفهمم چرا اون روز یادم رفت کامنت شما رو بخونم، صفحه رو باز کردم ولی در مدار خوندنش نبودم، امروز نیاز بود ک بخونم

      وقتی این فایل شد نشانه روزم، در همون روز تضاد، وقتی من ب لطف خدای مهربان خودم رو بوسیله تقوا و دیدن نکات مثبت روزم، ب صابرین و متقین تبدیل کردم، امروز هدایت شدم ک این کامنت تکمیل کننده و تیرخلاص بشارت الله رو بخونم.

      بعد از آروم کردن ذهنم و خاموش کردن نجواهایی ک از ناسپاسی میگفتن، از ترس آینده، هدایت ب سوره احزاب و شنیدن بشارت ها و فوز عظیم و اجر عظیم آروم ترم کرد.

      شنیدن این فایل و جمله ای ک خدا بهم گفت ک اگه تو این شرایط بتونی سپاسگزار باشی و نکات مثبت رو ببینی، ینی ظرفت رو بزرگ کردی و قراره نعمت های بزرگتری بهت عطا کنم، بهم گفت اگه از این تضاد بزرگتر بشی و از روش بپری، اون وقت ظرفت رو بزرگ میکنی و لاجرم نعمت های بزرگتری بهت عطا میکنم، این تضاد اومده ک تو نعمت های بیشتری دریافت کنی.

      چه کامنت زیبایی بود، چه رزق بغیر الحسابی، چند بار باید خونده بشه، باید جرئه جرئه نوشیده شه، آفرین ب این درک و آگاهی، سپاس خدایی رو ک چنین بندگان آگاهی رو تربیت کرده، سپاس خدا رو ک چنین آگاهی هارو ب رایگان در خدمت من قرار داده، سپاس برای چنین دوستان متعهد و اگاهی برای جمعی صالح و بندگان مخلص. چه لیاقتی نصیب ما شده، خدایا توفیق استمرار و ماندن در مسیر رو ب ما عطا کن. توفیق ماندن و بهتر و بهتر شدن در مسیر مستقیم و پرنعمت.

      آقا رضای عزیز سپاسگزارم برای وقتی ک صرف کردین و آگاهی هایی ک الله بهتون داده رو منتشر کردید، خیرش چندین برابر ب زندگی تون برمیگرده، باعث آرامش قلبم شد، باعث یاد و ذکر الله شد، باعث افزایش ایمان و کاهش نگرانی در قلبم شد، سپاسگزارم.

      در پناه الله باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    سمیرا گفته:
    مدت عضویت: 262 روز

    کنترل ذهن

    نباید واکنش گرا باشیم

    باید بتونیم ذهنی که زیر دست خودمون باشه تربیت کنیم . باید ثابت کنیم از ذهنمون قدرتمند تر هستیم

    تو شرایط خوب معلومه حالمون خوبه ‌.اما من دقت کردم که وقتی نتونی ذهنتو تو شرایط منفی کنترل کنی ، تو شرایط مثبتم باز نجواهای منفی میان و خوشیتو کوفتت میکنند . استرس میده نکنه خوشیت نمونه . نکنه فلان بشه و انقد فکر میکنی که واقعا اون اتفاق میافته .

    باید بتونیم مثبت نگاه کنیم . از خاطرات مثبت و قشنگی ارزوهات فکر کنی که حست بهتر بشه

    و سعی کنی و تمام تلاشتو بکنی عین یه مهارت تا بتونی ذهنتو کنترل کنی

    به نسبتی که کنترل کنی نتیجه میگیری

    من اینو باور نکردم که اگه ذهنتو کنترل کنی از جایی که فکرشو نمیکنی اتفاق خوب بیافته ، باید الان تو شرایط چالشی که برام پیش اومده اینکارو بکنم و اگه بتونم این باور برام ایجاد میشه که حس خوب مساوی اتفاق خوب .

    درسته اینو بارها دیدم اما اگه اینبار آگاهانه بهش برسم قطعا تاثیر شگرفی داره

    چون قبلا وقتایی بوده نااگاهانه حست خوب بوده و اتفاق های خوب افتاده ولی اگه اگاهانه بهش برسی انگار ذهنت اینو مثل یه جایزه میبینه ،انگار براش باور پذیر تر میشه و همون اهرم رنج و لذته ، وقتی لذتشو چشید بازم تکرارش،میکنه و با هربار تکرار قوی تر میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    ثمین غفاری گفته:
    مدت عضویت: 270 روز

    تقوا = توانایی کنترل ذهن

    و من یتق الله یجعل له مخرجا، و یرزقه من حیث لا یحتسب

    و هرکس ذهنش رو کنترل کنه ( تقوا ) خدا برای او راه خروج را نشان خواهد داد، و از جایی که گمان نمی‌برد به او روزی می‌دهد

    و من یتوکل علی الله فهو حسبه

    و هرکس بر خدا توکل کند خدا برای او کافیست

    خدای خوبم امروز که حسم خوب نبود برای اولین بار روی گزینه ی مرا به سمت نشانه ام هدایت کن کلیک کردم و این فایل رو برام باز کردی، بمن گفتی الان که شرایط در ظاهر مناسب نیست باید بتونی ذهنتو کنترل کنی، من بااینکه بهت کفر گفتم تو دست منو گرفتی و این حرفها رو از طریق استادم بمن زدی، بمن گفتی نترس اگه الان حستو کنترل کنی همه چیز بهتر میشه، بمن گفتی جوری به شرایط نگاه کنم که ترسم کمتر شه، ممنونم که باهام صحبت کردی

    بمن گفتی آدمی که سعی میکنه ذهنشو کنترل کنه، افکارشون مثبت نگه داره فارغ از اینکه چه اتفاقی افتاده سعی میکنه به شرایط جوری نگاه کنه که احساس بهتری داشته باشه و کانون تمرکزشو دست خودش بگیره این آدم نتیجه میگیره، کسی که به خدا ایمان داره نه ترسی داره و نه غمی ، و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون

    درسته که خیلی منتظر وام بودم و همچنان هستم، و دارم تلاش می‌کنم باورم رو بیشتر کنم که این وام رو تو داری بما میبخشی و بنده هات فقط به دستور تو دارن کارهارو انجام میدن، الان که دقیقا روزی که باید وام واریز میشد همه جا تعطیل شد و ممکنه چند روز هم ادامه دار بشه، میخوام جوری به این تعویق نگاه کنم که حسم خوب شه، الان توی این اوضاع برف کلی تصادف زنجیره ای اتفاق افتاده، تو دیشب از طریق بیمارم بمن عکسی نشون دادی که ببین اوضاع جاده اینه، اگه وام جور میشد هم خطرناک بود بتونی برسی تهران،

    خدایا من میدونم زمانی تو پول رو بما میرسونی که آمادگی داشته باشیم و تو در بهترین زمان این کار رو میکنی

    درست مثل زمانی که توی درمانگاه همه چیو به خودت میسپارم و میگم هر اتفاقی بیفته خدا کنارمه و تو همیشه بهترین شیفتهارو نصیبم میکنی

    الانم میخوام همه چیو بخودت بسپرم و بگم هر اتفاقی بیفته تو کنارمی و من نمیترسم، تو خدای منی، قدرتمند ترینی

    دوستت دارم من رو بابت حرفهای امروزم ببخش، ازت ممنونم که از طریق این فایل با من صحبت کردی، متاسفم که ایمانم بهت کمه و سپاسگزارم که کمکم میکنی هرچی بیشتر باورت کنم

    به امید روزی که بیام اینجا و بنویسم چه شاهکاری برام رخ زدی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: