سریال زندگی در بهشت | قسمت 74 - صفحه 14

سلام به همگی

خب امروزمون رو با یه فایل زندگی در بهشت شروع میکنیم که هم زندگی مون بهشتی بشه و هم ستاره قطبیمون تنظیم بشه

تحسین میکنم این تحسین کردنهای بامزه مریم شایسته رو

تحسین میکنم این زیبایی فوق العاده پردایس رو که انگار خدا گفته یه چیزی کم داره واسه زیباتر شدن، بعد گفته آهان بزار دوتا آهوی خوشگلم بزارم توی این بهشت تا این ساکنین بهشت بیشتر خوشحال بشن

تحسین میکنم این وفور و فراوانی نعمت رو در پرادیس و این حجم زیاد بارونی که در این بهشت باریده

تحسین میکنم این رابطه بدون وابستگی استاد جان و مریم رو، که چند روزی رو از هم دور بودن

براوانی مثل بعضی از افراد که آهنگ تند گوش میدن و هد میزنن شده:)) تحسین میکنم زیبایی این اسب خوشگل رو توی این بهشت، واقعا یه غرور خاصی توی این اسب هست

تحسین میکنم این ابراز احساسات قشنگ استاد و مریم به همدیگه رو، عاشقتــــــــــم من

تحسین میکنم این شوق استاد رو به خاطر بزرگ شدن جوجه ها

تحسین میکنم این زیبایی دریاچه رو در هنگام غروب

تحسین میکنم این مدیتیشن جوجه ای استاد رو

تحسین میکنم استاد و مریم جان رو که همیشه یه پروژه جدید دارن توی پرادایس

تحسین میکنم این سیستم فروش پکینگ IKEA رو، به خاطر فایلهای مختلفی که توی سایت از این فروشگاه دیده بودم سال گذشته که به استانبول سفر کرده بودیم به دیدن این فروشگاه هم هدایت شدیم

تحسین میکنم این فنی بودن استاد رو و این به چالش کشیدن خودشون رو در هر موضوعی

تحسین میکنم این همراهی و همفکری استاد و مریم رو تو انجام کارها

اما در مورد نکاتی که استاد در پایان فایل گفتن

به شخصه اعتقاد دارم که وقتی که برای وسایلت ارزش قائل هستی اون وسیله روح داره و این رو می فهمه و برای همین بهتر عمر میکنه و دیرتر خراب میشه

یکی از اقواممون هستن که اونقدر با چشم بد و بی احترامی با وسیله هاشون رفتار میکنن که خیلی زود اونها خراب میشن، مثلا ماشینشون همیشه خدا کثیفه و توش پر از آشغاله به همین دلیل ماشین اونقدر داغون شده که به هر کسی سال ساختش رو میگی تعجب میکنه

یا چند تا واحد آپارتمان دارن توی جنت آباد تهران، اونقدر از اول به دید بد به این آپارتمانها نگاه کردند که همیشه خدا یا از مستاجرها و بقیه همسایه ها شاکی بودن یا ملک مشکل شهرداری پیدا میکرد

خونه فعلی خودشون هم یه واحد 150 متری توی یکی از برجهای روبروی بام لنده، یعنی ویوی دریاچه رو دارن یعنی برج اینا از همه برجها ویوی بهتری داره چون ساختمونی جلوش نیست، ولی انقدر همیشه داخل خونه رو بد و کثیف نگه میدارن و انقدر از ترافیک و شلوغی اطراف خونه صحبت میکنن که واقعا این بهشتی که توش زندگی میکنن با این ویوی زیبا رو نمی بینن

در صورتی که من هر وقت میرم خونه اشون تصور میکنم اگه این خونه رو داشتم فلان جور دیزاینش میکردم توی تراس یه میز کوچیک میزاشتم تا هم اون ویوی فوق العاده رو ببینم و هم بتونم همونجا روی دوره ها کار کنم صبح ها یا دم غروب هم میرفتم دور دریاچه پیاده روی، خلاصه خیلی منظره خوشگلی داره خونه اشون، علی الخصوص در هنگام طلوع و غروب خورشید ناخودآگاه آدم دست به دوربین میشه واسه شکار اون همه زیبایی

در مورد بهای محصولات که مریم جان فرمودند هم، من با اینکه خیلی از دوره های استاد رو دارم ولی فقط دوره دوازده قدم رو به خواهرم دادم اونم چون اصرار کرد و البته همون موقع هم من بهش گفتم قیمت دوره زیاد نیست، خودت بخر که بیشتر نتیجه بگیری، گفت نه استاد اول فایلهاشون میگن به اعضای خانواده اتون میتونید فایلها رو بدید، من فایلها رو به خواهرم دادم ولی نه تنها از نظر من نتیجه ای نگرفتن بلکه احساس میکنم یه جورایی گمراه هم شدن و فقط همیشه میگه من حالم خوبه توی دوره هم بیشتر روی این تاکید میشه دیگه، تازه یه چندباری بهم گفت تو که این فایلها رو گوش میدی تازه اینی، منم در مورد دوره های دیگه استاد جلوش صحبت نکردم و با خودم گفتم که اگه واقعا دلسوز خواهرم هستم باید اجازه بدم که خودش دوره ها رو بخره تا بتونه نتیجه بگیره و البته توان مالیش رو هم داره، مثلا چند روز پیش به خاطر تضادی که با همسرش پیدا کرده بود، میگفت من دوره عشق و مودت رو باید بگیرم، من صدام رو در نیاوردم که من این دوره رو دارم

خلاصه استاد از این جهت خیلی خوب شد که به دیگران کاری نداشته باشم و تمرکزم رو بزارم روی خودم