این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/05/abasmanesh-23.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-05-20 10:04:132025-01-19 10:29:21سریال زندگی در بهشت | قسمت 28
251نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
امروز وقتی با خواهرزادم حرف میزدم اون در مورد علایقش که لگو درست کردنه حرف میزد و من به حرفاش با هیجان گوش میدادم و بهش انرژی میدادم همون موقع یاد حرف استاد افتادم که میگفتن با ادمها در مورد علایقشون حرف بزنید و اونارو تشویق کنید
همین کاری رو که مریم جون با لیوای میکرد اونو برد یه اتاق اروم و از علایش پرسید باهم رفتن ماهیگیری و هر دو لذت بردن خدا هم جواب این لذتشون رو داد
همراه شدن مریم جان با ریوای برای ماهیگیری و غلبه بر ترسها موضوعی است که من هم همین چند روز پیش تجربه کردم .
ما برای سفر به شمال با دو خانواده دیگه که از اقوام نزدیک بودند برنامه ریزی کردیم .برای این سفروتجربه آن کمی ترس داشتم .بیشتر ترجیح می دادم فقط خودمون باشیم ولی اصرار بچه ها و شوق و ذوق اونا برای تجربه سفر با دوستاشون منو تسلیم کرد هرچند که خیلی استرس داشتم اونم به خاطر تجربه ناخوشایندی که سالها پیش داشتم ولی در نهایت پذیرفتم و با خودم گفتم با باورهای جدید و آموزه های استادعزیزم این سفر قطعا متفاوت هست و تجربه خوبی خواهد بود .پس زدیم به دل جاده
این سفر بنا به نظر خودم و بچه ها بهترین سفری بود که تا به حال رفتیم .عالی بود .همه چیز خوب و عالی هوا عالی ،دریا عالی ،فضایی که در آن بودیم عالی ،حال بچه ها عالی و خود من هم غرق در احساس خوب و شکر گزاری و لذت بردن از بازی بچه ها ،شنا کردنشون ووقت گذراندن با یک سگ کوچولو و زیبایی بود که آنجا بود و بچه ها خصوصا دختر کوچولوی من که عاشق سگ هست بی نهایت شاد و خوشحال بود و این انرژی شادی دخترم و بچه ها به من هم منتقل شده بود .
من هم از سگ ها می ترسیدم و بهشون دست نمی زدم ولی اون سگ زیباو رام باعث شد که بهش دست بزنم ،نوازشش کنم وکلی احساس زیبا را تجربه کنم اونقدر که تا غذا آماده می شد فوری یک ظرف برا سگه می بردم و اونم هرجا می رفتم دنبالم می اومد .صبح زود که برای پیاده روی و دیدن طلوع آفتاب ساحل می رفتم دنبالم می اومد و گویی مراقب و مواظب من هم بود .
این سفر ترس های منو نشانه رفت و اون هارا نابود کرد .من با پا گذاشتن بر دل ترس ها و تردیدهایی تونستم تجربه یک سفر زیباو لذت بخش را برای خودم و فرزندان عزیزم فراهم سازم
خدارا شکر که دوباره به نوشتن کامنت وصل شدم .
خدارا شکر برای توضیحات زیبای مریم جان در مورد این که بازی با بچه ها و وقت گذراندن با آن ها آرامش و حال خوب را به ارمغان می آورد .
خدارا شکر برای قایق زیبای روی دریاچه
خدارا شکر برای ثروت و نعمتی که در زندگی شما جاریست که هم خودتون لذت می برید و هم دوستان عزیزتون .
خدا را شکر برای آرامش و زیبایی پارادایس
خدا ا شکر برای روابط زیبا و دوستانه این چهار برادر که احترام و عزت نفس و آرامش و عشق در بین آنها موج می زند .
خدارا شکر برای حضور در این سایت و دریافت آگاهی های ارزشمند و سودمند آن .
تشکر می کنم از خانم شایسته نازنین و اسناد. عباسمنش توحیدی و ثروتمند .
بااینکه نوشته ام ربطی به فایل نداره ولی دوست داشتم در این ساعت از روز ،گوشه ای از اتفاقات زیبا رو در یکی دوساعت اولیه ی تمرکزم ،اینجا ثبت کنم!
شروع صبح زیبای امروز با خنکی هوای تابستانی و ابرهای تکه تکه ایی که بالای سرم در حرکت بودن،عشق فوق العاده ی رضای عزیزم که همیشه عاشقانه باهام رفتارمیکنه،شنیدن آواز پرندگان و حیوانات و تمام جهان هستی در ساعت پنج صبح که همگی هم صدا و هم آوا در حال تسبیح تو بودند،خواب شیرین و دلچسب در پشت بام خانه و در نهایت آرامش،صبحانه ی لذیذ با سنگک داغ و برشته همراه چایی خوش رنگ با عطر گل محمدی،سپردن کارها به خودت و هدایت خواستن از یگانه وجودت و آرامشی که با این هدایت خواستن و توکل کردن توی دلم نقش می بنده،زنگ زدن گوشی و پیامی که منتظرش بودیم تا ماشین رو ترخیص کنیم نوید یک روزه فوق العاده و لذت بخش رو داره،پیاده روی جانانه با خانواده و رسیدن به محل مورده نظر همراه با دیدن پدر مهربانم،طراوات و زیبایی کوچه مان که باران دیشب جلوه ی زیباتری به شهر و کوچه مان داده،رسیدن همان و سوار ماشین شدن همان،دیدن زیبایی های راه و جاده ی زیبای مرند،عشق بازی با خدا و سپاسگذاری از وجوده نازنینش،عطر خوش حضور در ساعات اولیه،انجام شدن کارها به آسانی و اولین بودن در تمام مکان ها و راحتی و آسان شدن بر آسانی ها،لبخند خوش خانم منشی و انجام تمام کارها به راحتی و آسانی،همزمانی عالی در تمام کارها،زنگ زدن همسرم و خبر تحویل گرفتن ماشینمون و خوشحالی و سپاسگذاری از وجوده یگانه خدای مهربان،عکس های زیبایی که دوست هم فرکانسم از روبیکا برایم فرستاده،کارهایی که دختر کوچکم در نبود من در خانه با دستان کوچکش در حال انجام دادن هست و هزاران هزار نکته ی زیبایی که در اولین ساعات روز بهش برخورد کرده ام و خدا میداند تا شب چقدر اتفاقات عالی و خوب در انتظارمان هست!
خدایا شکرت که زندگی رو بر من زیبا کرده ای
خوشبختی یعنی اینکه من اگه با ماشین خودمون هم برم بیرون زیبایی ها رو می بینم و تحسین میکنم هم اگه با تاکسی!چون زاویه ی دیده که مهمه و در لحظه بودن و دیدن و تایید کردن و سپاسگذاری کردن تا راه ورود نعمت های بیشتر رو وارده زندگیمون بکنیم!
با اینکه بیش از شش روز بود که ماشین نداشتیم ولی من با کنترل ذهن و بااینکه توی این شش روز کلا کارمون توی شهر نزدیکه خونمون بود و می بایست با تاکسی و آژانس می رفتیم ولی به خدا اصلا نذاشتم ذهنم درگیر بشه و تا جایی که تونستم اعراض کردم و همون حالی رو داشتم که با ماشین مدرنمون هر جایی می رفتیم داشتم و خدا رو شکر میکنم که مدارم چقدر تغییر کرده،چقدر شخصیتم بزرگ شده،چقدر توکلم و ایمانم بیشتر شده و چقدر راحت تر میتونم امور کارهام رو به خدا بسپارم و خیالم راحت باشه که به خوبی هر چه تمام تر انجامش میده و نگران نیستم!
خداجانم !چقدر لذت بخش شده لحظه به لحظه ی زندگیم چون دارم یاد میگیرم در هر لحظه فقط از خودت بخوام،از ناخواسته ها اعراض کنم،وقتی تضادی میاد،کنترل کنم افکارم رو و درس هاش رو بگیرم،چقدر سپاسگذاری و دیدن زیبایی ها جزوء عادتم شده،چقدر دارم مسیر رو بهتر درک میکنم و انگار فکرت رو دارم یواش یواش میخونم،چقدر میتونم مچه ذهنم رو زودتر بگیرم تا نذارم بیشتر در احساس بد بمونم،چقدر روابطم عالیه عالی شده،چقدر آرامشم و سلامتیم در اوج هست،به خودت نزدیکترم و نشانه هاش رو دارم از برخورد جامعه و جهان و کیهانت دریافت میکنم!
چقدر لذت بخش بود ماهیگیری پسر کوچولو در این قسمت بهشتی،تمرکز خانم شایسته ی عزیز بر نکات مثبتشون،خانواده ی خونگرم و فوق العاده،رقص زیبای ماهی در حالیکه میدونست لحظه های آخره زنگیش هست و از همون لحظات آخر داشت لذت میبرد و تقلا میکرد و نتیجه ی اون لذت و امید داشتن،برگشت دوباره به زندگی و دریاچه بود،احساس زیبای مریم جان از بودن در کناره بچه های خردسال،اوج لذت استاد و خلوت خودش همراه با خواندن کامنت های سایت،طبیعت زیبای وردایس و دیدن نعمت های خدا،براونی زیبا و خوش هیکل در یک منطقه ی سرسبز و پر از آرامش و هزاران هزار زیبایی دیگر که هر چقدر بنویسیم و سپاسگذاری کنیم کمتر هست!
خدایا شکرت برای این صلاه زیبا در اتاق انتظاری که بسیار بسیار خنک و آرام و تمیز هست!
بابت این فایل زیبا بابت اینک هرروز به ما یاد اوری میکنید که اره میشه خوب بود خوش اخلاق بود زیبا رفتار کرد جهان به تفاوت هاشه هرکسی با هر چهره ای با هر اخلاقی خداوند افریده و باید به هم احترام بزاریم وگرنه تو همه خانوادها همینجوره یکی برونگرا یکی درونگرا یکی سفید یکی سیاه خدایا ششکرت ماهی گیریشون لذت بردن از زندگیشون با دقت گوشو کردن به ستاره ها علاقه مند شدن موضاعات علمی این همه لذت بردن شادی کردن خدایا شکرت دریاچه با هم پارو زدنن منم مثل خانم شایسته تو جمع از یکی خوشم میاد باهاش ارتباط میگیرم اتاق خواب زیبا چوبی چه جالب با این سن وسال در حال کتاب خوندنه چقدر خوشگله تابستونه ماهی گیری دریاچه استاد عزیز دلشو صدا زدن زندگی میتونه همینقدر زیبا باشه همینقدر در کنار هم شاد بودن لذت بردن اسمان به این زیبایی خونه خوشگلتون مهمونای عزیزتون که به ماهم اموزش میدین با مهمونامون همینقدر خوب رفتار کنیو لیوای عاشق عزیز دلشون خدایا سرراه ماهم کسانی قرار بده که عاشقمون باشن عاشقشون باشیم دریاچه پراز فراوانی پراز ماهی به به اب ها رو نگاه کن خدایا شکرت دیروز فایل گوش داد مرا به سوی نشانه ها هدایت کن چقدر لذت بخش بود دیگه نوشتن و خواستن که پول نمیخواد ببین بخواه خداوند از رگ گردن بهت نزدیکتره هرچی نگاه میکنیم لذت ببریم مریم جان هم که تدوین کردنش بسیار فوق العاده است همشهریه منه وقتی ایشون تونسته منم میتونم
سلام به همگی عزیزان ، سلام به استاد جانم و مریم بانوی خوش ذوق .
لحظه به لحظه ی سریال زندگی در بهشت سرشار از حس خوب آرامش لذت بردن و سپاسگزاری هست ،از اول تا آخر هر قسمت جذاب و سرشار از نکات مثبت و ایده و درس زندگی هست ، و چقدر این چند قسمت که مهمان اومده عالی ترش کرده ،
چی بگم از این برادرهای فوق العاده که واقعا بقول مریم جان آدم رو به تحسین وا می دارند .
خیلی از بچه ها رو دیدم که چه تو بازی و چه غیر بازی باهم دعوا یا لج میکنند، چرا جای دوری برم خود من تو دوران بچگی هام با برادرم که سه سال از من بزرگتر بود گاهی دعوا یا لج میکردم و یادم میآد که همیشه یکی این وسط طرف داری میکرد و بیشتر وقتا هم من حس برنده شدن به خودم می گرفتم ،چرا ؟! چون مادرم یا خواهر برادر های دیگه ام میگفتند این کوچک تر تو باید کوتاه بیای ، و این یه الگو برای خود من شده .. با اینکه خداروشکر دختر 8 سالم کیانا با بزرگمهر تقریبا 3 سالم خیلی رابطه ی خوبی با هم دارند ،همیشه باهم بازی می کنند باخودشون و هم دیگه در صلح هستند و خداییش بیشتر وقت ها من از بازی کردن شون باهم ،به احترام گذاشتن شون به هم و عشقی که بهم میدن لذت میبرم ولی گاهی دعواشون میشه و من سری به دخترم میگم عیب نداره اون از تو کوچک تر هست تو کوتاه بیا یا وسیله ات ،اسباب بازی یا تبلتت رو بهش بده،(الگوی بچگی خودم ) بماند که هر روز روی این موضوع کار میکنم و خیلی هم به لطف خدا موفق بودم .
میخوام بگم این 4 تا برادر که ما همگی از رفتارشون در صلح بودن با خودشون و بقیه ،احترام گذاشتن شون به علایق هم دیگه لذت می بریم بخاطر الگوی رفتاری خوبی بوده که داشتند و دارند ، قطعا تو دعوا هاشون پدر مادر طرف کشی یا دخالت بی جا نکردند و اونا یاد گرفتند مشکلاتشون رو حل کنند در واقع پدر مادرشون بهشون اجازه فکر کردن دادند بهشون حق انتخاب دادند ،
مثلا قسمت های قبلی، یکی از برادرها میخواست برای اون یکی آبمیوه ببره و خودش می خوردشون و حرصش رو در می آورد و پدر خانواده خیلی ریلکس بدون ناراحتی یا دخالت فقط نگاه می کرد .
یا تو چندین قسمت قبل که باز مهمان خانه ی استاد بودند تو کشتی و بازی دندان شیری یکی افتاد ولی نه ناراحتی بوجود اومد نه استرسی از جانب پدر مادر و نه دخالت یا دلسوزی ،پس نتیجه میگیریم که الگوی خوبی داشتن خیلی مهمه و من به خودم میگم شاید خانواده من الگوی خوبی نبودند ولی من سعی میکنم این زنجیره ی ترحم ،دلسوزی،دخالت رو قطع کنم و حواسم بیشتر جمع این باشه که بچه های من هر روز دارن بزرگتر میشن و اگر من میخوام از همه لحاظ خوب باشند باید یاد بگیرم باید یاد بگیرم که در لحظه چطور و با چه واکنشی باهاشون رفتار کنم .
هر کدوم از این بچه ها به یه چیزی علاقه دارند و خیلی ریلکس کار خودشون رو انجام میدن و لذت می برند، باز هم اینجا برای من درس بزرگی داشت (خانواده ناآگاه: داری چیکار میکنی ببین برادرت چقدر درس خونه ببین خواهرت چقدر خوب خیاطی کردن رو بلده حالا تو هی آشپزی میکنی که چی ! )
من بازم اینجا یاد میگیرم که به علایق بچه هام احترام بذارم ،و توی هر زمینه ای که استعداد دارند علاقه دارند تشویقشون کنم و سعی کنم اعتماد بنفس شون بالا تر بره و رشد کنند .
کاری که مریم جان و استاد توی این چند روز انجام دادند و این حسن شون این اخلاقشون قابل تحسین هست .
و اما دریاچه ،ارامشش،رنگ زیباش ،نسیم ملایم و درخت های سرسبز و سر به فلک کشیده اش که دور تا دور دریاچه رو گرفتند و آدم رو دیوانه می کنند ، خدای من چقدر تو زیبایی ،چقدر این زیبایی چشم رو روح رو نوازش میده ، چقدر با دیدن این همه نعمت و زیبایی حس میکنم روحم به خدا نزدیکتر شده و رها تر و آزادتر از همیشه ام .
خدایا چطور این همه نعمت و زیبایی رو شکر بگم سپاسگزارتم سپاسگزارتم سپاسگزارتم
نور طلایی خورشید می تابه روی این دریاچه آبی رنگ و زیباییش رو صد چندان میکنه و من چقدر خوشبختم که اینا رو می بینم و قطعا تجربه میکنم .
خدایا شکرت
مریم جان چقدر فیلم از روی دریاچه و از نزدیک عالی بودش واقعا لذت بردم حس کردم خودم اونجام و نسیم خنکی که روی دریاچه میزد رو حس کردم ،ممنون که برامون از این همه زیبایی با عشق فیلم میگیری و حال دلمون رو عالی تر میکنی ، تحسینت میکنم سپاسگزارتم .
پسر کوچولوی ما اومده ماهی بگیره و چقدر ایده های جالبی اجرا میکنه ، و این قدم برداشتن این صبر نتیجه اش میشه یه ماهی خیلی قشنگ و چقدر از گرفتنش لذت بردیم همگی ، و اینجا مریم گلی باهاش همسفر شده دل و روحش رو زده به دریا و جدایی از اینکه لذت میبره گرفتن ماهی زنده رو تو دستاش تجربه میکنه ( مریم هم رفت تو دل ترسش و باهاش رو به رو شد و متوجه شد که ترسش پوچ بود هم لحظه رها کردن ماهی رو توی آب تجربه کرد و هم کلی از این تجربه ی عالی لذت برد ) مریم جان باز هم تحسینت میکنم ، با اینکه منم با خیلی از ترس هام مواجه شدم و از سوسک عنکبوت و یه سری چیزا دیگه نمیترسم ولی از گرفتن ماهی زنده تو دستام ترس دارم و شما به من یاد دادی که اینم هیچی نیست برو تجربه اش کن ،
تو بی نظیری عزیزم .
استاد قشنگم خوابیدن تو همک قطعا خیلی جذاب و لذت بخش هست منم در اولین فرصت میخوام تجربه اش کنم .
خداروشکر که یه قسمت دیگه از این سریال ناب رو دیدم و کلی لذت بردم ،دوستتون دارم
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته و دوستانم در این جمع توجه به نکات مثبت و زیبایی ها
در حال حاضر دارم تمرین ستاره قطبیمو انجام میدم با کامنت گذاشتن برای این قسمت
این چهارتا پسر بچه بهتری بهترین الگو میتونن باشن برای کسی که میخواد بچهاشو درست بار بیاره
خیلی دوست دارم بیشتر از ارتباط بچها با پدر مادرشون استاد فیلم میذاشت
اخه چطوری میشه بچه ای انقد عزت نفس و اعتماد بنفس بالا داشته باشه که وقتی یکی بهش میگه تو فوق العاده ای با جدیت بگه بله همینطوره!!!!
اینجا در بهترین حالت میگن ممنونم
برای اینکه بچهای این مدلی تربیت کنم اول باید خودم به این نقطه برسم
چقدر وقتی تعریف شنیدم حرف رو عوض کردم چقدر سرخ و سفید شدم چقدر الکی گفتم لطف دارین چشماتون قشنگ میبینه چقدر الکی تواضع به خرج دادم و نخواستم طرف دلش بشکنه که این ویژگی رو نداره چقدر به خودم ستم کردم
تصمیم جدی گرفتم وقتی کسی ازم تعریف کرد منم مثل لیوای با جدیت و قاطعیت بگم اره درست میگی همینطوره
چقدر باید دوری کنم از تعارفات الکی و بدرد نخور
چقدر باید بیشتر خودم باشم و به خودم بها بدم
باید به این قسمت هایی که خانواده رایان اومدن پارادایس به چشم دوره فرزند پروری نگاه کنم باید از توش نکته دربیارم و یادداشت کنم
خدایا شکرت بخاطر این الهام
ارامش پدر و مادر این خانواده تحسین برانگیزه کاملا مشخصه با خودشون در صلح هستن
به نام خدای بخشنده و مهربانم ایاک نعبد وایاک نستعین خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
سلام به استاد عزیزم و سلام به مریم قشنگم بانوی این بهشت زیبا پردایس زیبا و دیدنی و سرسبز و خوشگل منکه هر موقع نگاه میکنم از اول تا آخر سریال کلا لبخند روی لبامه و با حسه کاملا خوب و دیدمثبت و با تحسین و شکر گزاری زیاد میبینم اول تحسین میکنم شما دو عزیز رو بعد شکر گزاری میکنم بابت وجود شما دو عزیز که راهنمای ماشدین در این بهشت بی نظیر
تحسین میکنم مریم جان رو که چقدر قشنگ از تمام نکات مثبت فیلم میگیره ریز ریزشو هیچی جا نمیمونه من لذت میبرم وقتی این خانواده مهربان و شیرین رو دیدم که چقدر اعتماد به نفسشون بالا بود چقدر باهم خوب رفتار میکردن از لحظه ورود به اون بهشت هر کی رفت دنبال اون چیزی که دوست داره لذت ببره برادر بزرگتر یا پدرشون سعی نکردن بقیه رو صدا بزنن یا براشون تعیین تکلیف کنن این خیلی نکته مهمی اصلا کسی به کسی کاری نداشت
مریم جان چقدر راحت بودین با اینکه 6 نفر مهمون داشتین اونم چند روز بودن اما اصلا خودتون رو اذیت نکردین وسایل نهار و شام و پذیرایی رو خریداری کردین و گذاشتین روی میز و اونا خودشون همه کارها رو انجام میدادن و اونا هم راحت بودن و اصلا هیچی رو سخت نمیگرفتن چقدر نکته مثبتیه ان شالله تو ایران هم همین مدل پذیرایی جا بیفته
که هم به صاحب خونه خوش بگذره هم به مهمان
ممنونم ممنونم از شما استاد عزیز و مریم جان که این فایل رو باما به اشتراک گذاشتین که هم ما از زیباییها لذت ببریم و هم آگاهانه نکات کلیدیشو یاد بگیریم و در زندگیمون عملی کنیم فراوانی و زیباییها رو برای ذهنمون منطقی کنیم دیدگاه مثبت رو در همه جنبه ها و اتفاقات زندگیمون داشته باشیم
که چقدر این نگرش مثبت در زندگی به ما کمک میکند و باعث میشود اتفاقات خوب رو برای خودمون رقم بزنیم و نگرش مثبت احساس خوب رو در وجودمون میاره آرامش پیدا میکنیم و نمیذاریم ذهنمون به بیراهه بره
ان شالله با مداوم گوش کردن فایلها و عمل کردن به اونها بتونیم هر روز دیدگاه مثبتمون رو بالا ببریم تا به خواسته هامون راحت تر برسیم
خدایا شکرت سپاسگزارتم
استادم ممنونتیم که انقلابی در وجودمون ایجاد کردی برای رسیدن به خواسته هامون و برای گسترش این جهان زیبا
سپاسگزار خداوندم که باره دیگر برمن منت نهاد و به من یک زندگی دوباره هدیه داد و روزم رو میخوام با درس گرفتن دوباره ازین چهاربرادر بزرگوار ودوست داشتنی شروع کنم
سلامودرود به شما دوعزیز مهمان نواز
ممنونم ازین بچه های باتربیت و خوش ذوق که کلی هم باهم خوش گذروندیم و ازاونها درسها یادگرفتیم
از اون قسمتی که این مهمونای عزیزمون وارد پرادایس شدن،و ازهمون اولی که بدون هیچ رودروایسیی شروع به ماهیگیری کردند،خیلی دوست داشتم بیشتر بااونها آشنابشم و از نوع شخصیتی که ذاتاً دارند بیشتر درس بگیرم،چون معمولا این دست از آدمها یک شخصیت کاملا بااعتماد بنفسی دارند و کاملا خودشونن و قضاوت دیگرانی براشون مهم نیست و دقیقامیخوان چیزیو تجربه کنن که دوست دارند
والان بیشتر فهمیدم که اونها کاملا باعزت نفس و بااعتماد بنفس فوق العاده ای هستند وبقول مریم جان هرکدوم باشخصیتی کاملا متفاوت هستند که اتفاقا هرکدوم به شخصیت همدیگه احترام میذارند و درکنار هم وبا پذیرفتن شخصیتهای همدیگه بهترین لذت رو اززندگی میبرند
این نیست که برادربزرگتر احساس بزرگی بهش دست بده که بخواد توسر اون برادراش تسلط داشته باشه و بهشون امرونهی کنه
نه اتفاقا دیدم که همون برادر کودک درونش فعالتره و بقیه ی برادراشو تشویق میکنه که شناکردنو تجربه کنن،باهاشون تنیس بازی میکنه،موتورسواری میکنه،بدون اینکه بخواد گردن کلفتی کنه و حرف حرفهخودش باشه،واین برام بسیار تحسین برانگیزبود که چقدر احترام و ارزش بین اونها حکمفرما بود تا حرف زور و زننده…
عاشق شخصیت لیوای عزیزشدم که اینقدر تواین سنو سال باجزئیات عالی درمورد علم نجوم، بزرگی وگرما وونور ستارگان و خورشید انقدر دقیق و شیوا صحبت میکرد،آخه بچه ی بااطلاع تااین حد؟!
که بتونه انقدر خوب درک کنه،جوری صحبت کنه که انگار خودشو تو اون فضا تجسم میکرد و جوری ازگرماوونور ستارگان میگفت که گویا داره همون لحظه گرماشو احساس میکنه و توصیفش میکنه!
احسنت و هزاران افرین به این پسر وبه این پدرمادر گل ودوست داشتنی که به فرزندانشون اجازه دادن درمسیر علاقشون قدم بردارن و رشد کنن
احسنت و هزاران هزاربار به این پسرباید آفرین گفت که یک کتاب به قطر سه اینچی رو بادقت کامل اون هم تو یکماه مطالعه کرده و الان داره اون اطلاعات مفیدش رو منتقل میده
چقدر دیدگاهش رو دوست داشتم که درمورد معلم چهارمش صحبت میکرد،اون میگفت معلم کلاس چهارمم هم بدترین و هم بهترین بود
بهترین بود چون کلی چیزبه من یادداد ومنو باعلم آشناکرد،وبدترین بود چون خیلی سختگیر بود اما همین سختگیر بودنش هم برام مفید بود چون منو به یه سطح دیگه ای برد
آفرین به این دیدگاه زیبابینش که حتی بدبودنش رو هم ربط میده به اینکه اونو به یه سطح دیگه ای برده،همین دیدگاه زیبابین اینجور آدماست،که هیچ وقت نخواستن دلیل پیشرفت نکردنشون رو به عامل بیرونی ربط بدن،و به بهونه ی سختگیربودن شرایط وموقعیتها نخوان حرکت کنند
ودراخر وقتی مریم جان به ایشون گفتن شماخیلی بااعتمادبنفسی،درجواب گفت بله من هستم،چقدر ایشون روتحسین کردم که اینقدر قاطع جواب داد آفرین به تو پسر بااعتمادبنفس و دوست داشتنی
چقدر اون لحظه ای که ازتوی آب بالیوای عزیز قایق سواری میکردید،و همزمان هم استاد ازونجا فیلم میگرفت،یه صحنه ی جذابی برام شده بود،آدم هم خودشو توقایق احساس میکنه هم دور از قایق،یه حس جالبی بهم دست میداد که هردوتون همزمان فیلم هردوقسمت رو کنارهم گذاشتید
خدای من چقدر صدای پرنده های تواین فضا انرژی بخشه،چقدر آدم یه حس فوق العاده ای بهش دست میده،اصلا صدای طبیعت،نورآفتاب،بوی مطبوع چمنهاودرختها،آبی وزلالی دریاچه،آسمان صاف و چشم نواز همه وهمه دست به دست هم داده تا تو از این فضای بهشتی لذتش رو ببری
مریم جان بسیار تحسین برانگیزی که کلی با لیوای عزیز وقت گذروندی و تجربه های خوب راجب ماهی گیری کسب کردید،وتونستی کلی به ترسهاتون غلبه کنید
واقعا من تجربه ی وقت گذروندن بابچه هارو بسیار دوست دارم،وفکرمیکنم بهترین دوران عمرم از اون موقعی بود که دخترم به دنیااومد و تا سه سالگیش که خیلی تو یک عالم دیگه ای برای خودش یه زندگی متفاوتی داشت و جوری باخودش بازی میکرد که انگار یه نفرواقعی درکنارش داره باهاش صحبت میکنه و تو رؤیای خودش توبهترین ماشینوخونه داشت زندگی میکرد،و من همیشه وهر روز کارهای اونو تماشامیکردم و عشق میکردم ازینهمه شوروشوقی که اون برای بازی های تخیلی خودش داره
من کلی ازتجسم هایی که دخترم تودوران کودکیش باخودش داشت وباخودش حرف میزد کلی درس میگرفتم واینکه واقعاماادما ازهمون بدو تولدمون باورای خوب تو ذاتمون بوده ولی کم کم اون الماس درونمون با باورای نامناسب پوشیده میشه
چقدر حس رها بودن بچه هارو دوست دارم،چقدر خودشونن و دوست دارن توهرچیزی کنجکاوی درونشون رو فعال کنن
چه حس فوق العاده ای بود که اون لحظه لیوای ماهی گرفت و باشوروهیجان جلوی دوربین ماهیو گرفت که ازش فیلم بگیری
مریم جان آفرین به شما که درکنار بچه های گل تونستید کلی تجربه های جدید کسب کنید،وکلی به ترسهاتون غلبه کنید
همین ماهی تو دست گرفتنتون و اینکه به شکلی اون رو بگیرید که بی حرکت بمونه و اون قلاب رو ازدهنش بیرون بکشید،این خودش یه تجربه ی فوق العاده ای بود
چقدر اینجا میشه تجربه ی زیادی کسب کنی،چقدراین شیوه ی زندگی کردن به دلم نشسته که برای تجربه ی هرچیزی نیازی نیست به استیت پارکهایی بری که مسیرش طولانی باشه
همینجا توهمین محوطه هررر کاری رو میتونی آزادانه تجربه کنی،خدایاشکرت پرازنعمتو فراوونیه،اینجا تورو لعلک ترضی میکنه که ازهر نعمتی هرچقدر دلت میخواد استفاده میکنی
خدایاشکرت که امروزهم باشخصیتهای متفاوت بچه ها آشناشدیم و چقدر برای من درس داشت که همه ی اونها باوجود شخصیتهای متفاوتشون انقدر با صلح درکنارهم دارن لذت دنبارو میبرن
پدرخانواده رها از هر قیدو بندی بچه هارو آزاد گذاشته تا هرتجربه ای که دوست دارن کسب کنن
داستان بهبود شخصیتم درراستای توجه به الگوها وزیباییهای این فایل ادامه دارد….
به نام خداوند یکتا
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
خدایا شکرت
خدایا هزاران بار شکرت برای این همه نعمت و فراوانی
خدای عزیزم سپاسگزارم ازت برای این مسیر زیبا و پر از اتفاقات خوب
یه قسمت دیگه از سریال زندگی در بهشت
چقدر خوبه که من اینجا هستم
درکنار استاد و خانم شایسته
کلی تجربه و درس زندگی کردن به روش ساده و آروم رو آموختم ،توی همین 28 قسمت که نگاه کردم ولذت بردم ،خیلی تأثیرات مثبتی گرفتم
خدایا شکرت
خدا میدونه که تا آخر این سریال زیبا و پر انرژی و فوقالعاده چه شخصیتی ساخته باشم
فقط میدونم که همه چی رو به بهتر شدن است و موفقیت های زیادی توی این مسیر زیبا هست
امروز هم با گل پسرای عزیز و مهربون هستیم
واستاد عزیزم که همچنان برای بچه ها دارن صحبت های زیبا میکنن اونم به زبان انگلیسی ،خدایا شکرت چقدر استاد مسلط هستن
خانم شایسته مهربون که طبق قرار هرروز کلی تعریف های زیبا و شنیدنی برامون دارن ،و کوله باری از تجربیات و نتیجه ها برامون به اشتراک میذارن
خدای عزیزم سپاسگزارم ازت
چقدر همه چی عالیه
چقدر زندگی زیباست
چقدر پارادایس فوقالعاده است
من عاشق این بهشت هستم
من دارم زندگی میکنم در کنار شما و لذت میبرم
طوری شده که اصلأ به کمبود فکر نمیکنم انگار مال منه
و من در هر گوشه از این بهشت زیبا خاطره ثبت میکنم و لذت میبرم
خدایا هزاران بار شکرت
دوستتون دارم به امید دیدار
خدا یارو نگهدار تون
خدایا شکرت بخاطر یه همچین پسر خوشگلی شکر شکر
خدایا شکرت بخاطر دریاچه زیبا و زلال
خدایا شکرت شکرت
امروز وقتی با خواهرزادم حرف میزدم اون در مورد علایقش که لگو درست کردنه حرف میزد و من به حرفاش با هیجان گوش میدادم و بهش انرژی میدادم همون موقع یاد حرف استاد افتادم که میگفتن با ادمها در مورد علایقشون حرف بزنید و اونارو تشویق کنید
همین کاری رو که مریم جون با لیوای میکرد اونو برد یه اتاق اروم و از علایش پرسید باهم رفتن ماهیگیری و هر دو لذت بردن خدا هم جواب این لذتشون رو داد
خدایا شکرت شکرت
به نام خداوند بخشنده مهربان .
همراه شدن مریم جان با ریوای برای ماهیگیری و غلبه بر ترسها موضوعی است که من هم همین چند روز پیش تجربه کردم .
ما برای سفر به شمال با دو خانواده دیگه که از اقوام نزدیک بودند برنامه ریزی کردیم .برای این سفروتجربه آن کمی ترس داشتم .بیشتر ترجیح می دادم فقط خودمون باشیم ولی اصرار بچه ها و شوق و ذوق اونا برای تجربه سفر با دوستاشون منو تسلیم کرد هرچند که خیلی استرس داشتم اونم به خاطر تجربه ناخوشایندی که سالها پیش داشتم ولی در نهایت پذیرفتم و با خودم گفتم با باورهای جدید و آموزه های استادعزیزم این سفر قطعا متفاوت هست و تجربه خوبی خواهد بود .پس زدیم به دل جاده
این سفر بنا به نظر خودم و بچه ها بهترین سفری بود که تا به حال رفتیم .عالی بود .همه چیز خوب و عالی هوا عالی ،دریا عالی ،فضایی که در آن بودیم عالی ،حال بچه ها عالی و خود من هم غرق در احساس خوب و شکر گزاری و لذت بردن از بازی بچه ها ،شنا کردنشون ووقت گذراندن با یک سگ کوچولو و زیبایی بود که آنجا بود و بچه ها خصوصا دختر کوچولوی من که عاشق سگ هست بی نهایت شاد و خوشحال بود و این انرژی شادی دخترم و بچه ها به من هم منتقل شده بود .
من هم از سگ ها می ترسیدم و بهشون دست نمی زدم ولی اون سگ زیباو رام باعث شد که بهش دست بزنم ،نوازشش کنم وکلی احساس زیبا را تجربه کنم اونقدر که تا غذا آماده می شد فوری یک ظرف برا سگه می بردم و اونم هرجا می رفتم دنبالم می اومد .صبح زود که برای پیاده روی و دیدن طلوع آفتاب ساحل می رفتم دنبالم می اومد و گویی مراقب و مواظب من هم بود .
این سفر ترس های منو نشانه رفت و اون هارا نابود کرد .من با پا گذاشتن بر دل ترس ها و تردیدهایی تونستم تجربه یک سفر زیباو لذت بخش را برای خودم و فرزندان عزیزم فراهم سازم
خدارا شکر که دوباره به نوشتن کامنت وصل شدم .
خدارا شکر برای توضیحات زیبای مریم جان در مورد این که بازی با بچه ها و وقت گذراندن با آن ها آرامش و حال خوب را به ارمغان می آورد .
خدارا شکر برای قایق زیبای روی دریاچه
خدارا شکر برای ثروت و نعمتی که در زندگی شما جاریست که هم خودتون لذت می برید و هم دوستان عزیزتون .
خدا را شکر برای آرامش و زیبایی پارادایس
خدا ا شکر برای روابط زیبا و دوستانه این چهار برادر که احترام و عزت نفس و آرامش و عشق در بین آنها موج می زند .
خدارا شکر برای حضور در این سایت و دریافت آگاهی های ارزشمند و سودمند آن .
تشکر می کنم از خانم شایسته نازنین و اسناد. عباسمنش توحیدی و ثروتمند .
سلام معبود بی همتایم!
سلام استاد نازنینم!
سلام مریم دوست داشتنی!
سلام دوستان عزیز در این سایت الهی!
بااینکه نوشته ام ربطی به فایل نداره ولی دوست داشتم در این ساعت از روز ،گوشه ای از اتفاقات زیبا رو در یکی دوساعت اولیه ی تمرکزم ،اینجا ثبت کنم!
شروع صبح زیبای امروز با خنکی هوای تابستانی و ابرهای تکه تکه ایی که بالای سرم در حرکت بودن،عشق فوق العاده ی رضای عزیزم که همیشه عاشقانه باهام رفتارمیکنه،شنیدن آواز پرندگان و حیوانات و تمام جهان هستی در ساعت پنج صبح که همگی هم صدا و هم آوا در حال تسبیح تو بودند،خواب شیرین و دلچسب در پشت بام خانه و در نهایت آرامش،صبحانه ی لذیذ با سنگک داغ و برشته همراه چایی خوش رنگ با عطر گل محمدی،سپردن کارها به خودت و هدایت خواستن از یگانه وجودت و آرامشی که با این هدایت خواستن و توکل کردن توی دلم نقش می بنده،زنگ زدن گوشی و پیامی که منتظرش بودیم تا ماشین رو ترخیص کنیم نوید یک روزه فوق العاده و لذت بخش رو داره،پیاده روی جانانه با خانواده و رسیدن به محل مورده نظر همراه با دیدن پدر مهربانم،طراوات و زیبایی کوچه مان که باران دیشب جلوه ی زیباتری به شهر و کوچه مان داده،رسیدن همان و سوار ماشین شدن همان،دیدن زیبایی های راه و جاده ی زیبای مرند،عشق بازی با خدا و سپاسگذاری از وجوده نازنینش،عطر خوش حضور در ساعات اولیه،انجام شدن کارها به آسانی و اولین بودن در تمام مکان ها و راحتی و آسان شدن بر آسانی ها،لبخند خوش خانم منشی و انجام تمام کارها به راحتی و آسانی،همزمانی عالی در تمام کارها،زنگ زدن همسرم و خبر تحویل گرفتن ماشینمون و خوشحالی و سپاسگذاری از وجوده یگانه خدای مهربان،عکس های زیبایی که دوست هم فرکانسم از روبیکا برایم فرستاده،کارهایی که دختر کوچکم در نبود من در خانه با دستان کوچکش در حال انجام دادن هست و هزاران هزار نکته ی زیبایی که در اولین ساعات روز بهش برخورد کرده ام و خدا میداند تا شب چقدر اتفاقات عالی و خوب در انتظارمان هست!
خدایا شکرت که زندگی رو بر من زیبا کرده ای
خوشبختی یعنی اینکه من اگه با ماشین خودمون هم برم بیرون زیبایی ها رو می بینم و تحسین میکنم هم اگه با تاکسی!چون زاویه ی دیده که مهمه و در لحظه بودن و دیدن و تایید کردن و سپاسگذاری کردن تا راه ورود نعمت های بیشتر رو وارده زندگیمون بکنیم!
با اینکه بیش از شش روز بود که ماشین نداشتیم ولی من با کنترل ذهن و بااینکه توی این شش روز کلا کارمون توی شهر نزدیکه خونمون بود و می بایست با تاکسی و آژانس می رفتیم ولی به خدا اصلا نذاشتم ذهنم درگیر بشه و تا جایی که تونستم اعراض کردم و همون حالی رو داشتم که با ماشین مدرنمون هر جایی می رفتیم داشتم و خدا رو شکر میکنم که مدارم چقدر تغییر کرده،چقدر شخصیتم بزرگ شده،چقدر توکلم و ایمانم بیشتر شده و چقدر راحت تر میتونم امور کارهام رو به خدا بسپارم و خیالم راحت باشه که به خوبی هر چه تمام تر انجامش میده و نگران نیستم!
خداجانم !چقدر لذت بخش شده لحظه به لحظه ی زندگیم چون دارم یاد میگیرم در هر لحظه فقط از خودت بخوام،از ناخواسته ها اعراض کنم،وقتی تضادی میاد،کنترل کنم افکارم رو و درس هاش رو بگیرم،چقدر سپاسگذاری و دیدن زیبایی ها جزوء عادتم شده،چقدر دارم مسیر رو بهتر درک میکنم و انگار فکرت رو دارم یواش یواش میخونم،چقدر میتونم مچه ذهنم رو زودتر بگیرم تا نذارم بیشتر در احساس بد بمونم،چقدر روابطم عالیه عالی شده،چقدر آرامشم و سلامتیم در اوج هست،به خودت نزدیکترم و نشانه هاش رو دارم از برخورد جامعه و جهان و کیهانت دریافت میکنم!
چقدر لذت بخش بود ماهیگیری پسر کوچولو در این قسمت بهشتی،تمرکز خانم شایسته ی عزیز بر نکات مثبتشون،خانواده ی خونگرم و فوق العاده،رقص زیبای ماهی در حالیکه میدونست لحظه های آخره زنگیش هست و از همون لحظات آخر داشت لذت میبرد و تقلا میکرد و نتیجه ی اون لذت و امید داشتن،برگشت دوباره به زندگی و دریاچه بود،احساس زیبای مریم جان از بودن در کناره بچه های خردسال،اوج لذت استاد و خلوت خودش همراه با خواندن کامنت های سایت،طبیعت زیبای وردایس و دیدن نعمت های خدا،براونی زیبا و خوش هیکل در یک منطقه ی سرسبز و پر از آرامش و هزاران هزار زیبایی دیگر که هر چقدر بنویسیم و سپاسگذاری کنیم کمتر هست!
خدایا شکرت برای این صلاه زیبا در اتاق انتظاری که بسیار بسیار خنک و آرام و تمیز هست!
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیزم
بابت این فایل زیبا بابت اینک هرروز به ما یاد اوری میکنید که اره میشه خوب بود خوش اخلاق بود زیبا رفتار کرد جهان به تفاوت هاشه هرکسی با هر چهره ای با هر اخلاقی خداوند افریده و باید به هم احترام بزاریم وگرنه تو همه خانوادها همینجوره یکی برونگرا یکی درونگرا یکی سفید یکی سیاه خدایا ششکرت ماهی گیریشون لذت بردن از زندگیشون با دقت گوشو کردن به ستاره ها علاقه مند شدن موضاعات علمی این همه لذت بردن شادی کردن خدایا شکرت دریاچه با هم پارو زدنن منم مثل خانم شایسته تو جمع از یکی خوشم میاد باهاش ارتباط میگیرم اتاق خواب زیبا چوبی چه جالب با این سن وسال در حال کتاب خوندنه چقدر خوشگله تابستونه ماهی گیری دریاچه استاد عزیز دلشو صدا زدن زندگی میتونه همینقدر زیبا باشه همینقدر در کنار هم شاد بودن لذت بردن اسمان به این زیبایی خونه خوشگلتون مهمونای عزیزتون که به ماهم اموزش میدین با مهمونامون همینقدر خوب رفتار کنیو لیوای عاشق عزیز دلشون خدایا سرراه ماهم کسانی قرار بده که عاشقمون باشن عاشقشون باشیم دریاچه پراز فراوانی پراز ماهی به به اب ها رو نگاه کن خدایا شکرت دیروز فایل گوش داد مرا به سوی نشانه ها هدایت کن چقدر لذت بخش بود دیگه نوشتن و خواستن که پول نمیخواد ببین بخواه خداوند از رگ گردن بهت نزدیکتره هرچی نگاه میکنیم لذت ببریم مریم جان هم که تدوین کردنش بسیار فوق العاده است همشهریه منه وقتی ایشون تونسته منم میتونم
به نام خدا
سلام به همگی
خدای من این خانواده واقعا تحسین دارن
این بردار ها چه خوب تربیت شدن
مریم جون تحسینت کردم چه خوب شخصیت این بچه ها رو فهمیدی و برامون گفتی با اون صدای زیبات
شخصیت لیوای گفتی آروم هست
درون گرا و برون گرای برادرها رو گفتی
تحسینت میکنم برای درکت برای توجه کردنت
لیوای عزیز و دوست داشتنی ماهی گرفت ذوق کردنشون دوست دارم
صدای جیکاب خیلی دوست دارم که سلام یاد گرفته تشکر یاد گرفته
مهمان نوازی مریم جون تحسین میکنم خونه اش مثل همیشه با این که مهمان داره تمیز هست
این بچه های سالم و هر کدوم استعدادی دارن تحسین میکنم
پدر شون فرقی نمیزاره و باهشون دوست هست تحسین میکنم
نور خورشید چقدر این پردایس زیبا و طلایی کرده
درختان زیبا فضای سبز صدای شب جیرجیرکها و ..همش نعمت هست خدایا شکرت
آب دریاچه از این ور نگاه میکنم سبز هس از اون ور نگاه میکنم آبی به رنگ آسمان هست زیبایی این پردایس تمامی نداره
سپاسگزارم بابت فیلم های خوبی که با دستان پر برکت مریم جون گرفته میشه
درس زیادی از این خانواده گرفتم
در پناه خداوند باشید
بنام خدای مهربان
سلام به همگی عزیزان ، سلام به استاد جانم و مریم بانوی خوش ذوق .
لحظه به لحظه ی سریال زندگی در بهشت سرشار از حس خوب آرامش لذت بردن و سپاسگزاری هست ،از اول تا آخر هر قسمت جذاب و سرشار از نکات مثبت و ایده و درس زندگی هست ، و چقدر این چند قسمت که مهمان اومده عالی ترش کرده ،
چی بگم از این برادرهای فوق العاده که واقعا بقول مریم جان آدم رو به تحسین وا می دارند .
خیلی از بچه ها رو دیدم که چه تو بازی و چه غیر بازی باهم دعوا یا لج میکنند، چرا جای دوری برم خود من تو دوران بچگی هام با برادرم که سه سال از من بزرگتر بود گاهی دعوا یا لج میکردم و یادم میآد که همیشه یکی این وسط طرف داری میکرد و بیشتر وقتا هم من حس برنده شدن به خودم می گرفتم ،چرا ؟! چون مادرم یا خواهر برادر های دیگه ام میگفتند این کوچک تر تو باید کوتاه بیای ، و این یه الگو برای خود من شده .. با اینکه خداروشکر دختر 8 سالم کیانا با بزرگمهر تقریبا 3 سالم خیلی رابطه ی خوبی با هم دارند ،همیشه باهم بازی می کنند باخودشون و هم دیگه در صلح هستند و خداییش بیشتر وقت ها من از بازی کردن شون باهم ،به احترام گذاشتن شون به هم و عشقی که بهم میدن لذت میبرم ولی گاهی دعواشون میشه و من سری به دخترم میگم عیب نداره اون از تو کوچک تر هست تو کوتاه بیا یا وسیله ات ،اسباب بازی یا تبلتت رو بهش بده،(الگوی بچگی خودم ) بماند که هر روز روی این موضوع کار میکنم و خیلی هم به لطف خدا موفق بودم .
میخوام بگم این 4 تا برادر که ما همگی از رفتارشون در صلح بودن با خودشون و بقیه ،احترام گذاشتن شون به علایق هم دیگه لذت می بریم بخاطر الگوی رفتاری خوبی بوده که داشتند و دارند ، قطعا تو دعوا هاشون پدر مادر طرف کشی یا دخالت بی جا نکردند و اونا یاد گرفتند مشکلاتشون رو حل کنند در واقع پدر مادرشون بهشون اجازه فکر کردن دادند بهشون حق انتخاب دادند ،
مثلا قسمت های قبلی، یکی از برادرها میخواست برای اون یکی آبمیوه ببره و خودش می خوردشون و حرصش رو در می آورد و پدر خانواده خیلی ریلکس بدون ناراحتی یا دخالت فقط نگاه می کرد .
یا تو چندین قسمت قبل که باز مهمان خانه ی استاد بودند تو کشتی و بازی دندان شیری یکی افتاد ولی نه ناراحتی بوجود اومد نه استرسی از جانب پدر مادر و نه دخالت یا دلسوزی ،پس نتیجه میگیریم که الگوی خوبی داشتن خیلی مهمه و من به خودم میگم شاید خانواده من الگوی خوبی نبودند ولی من سعی میکنم این زنجیره ی ترحم ،دلسوزی،دخالت رو قطع کنم و حواسم بیشتر جمع این باشه که بچه های من هر روز دارن بزرگتر میشن و اگر من میخوام از همه لحاظ خوب باشند باید یاد بگیرم باید یاد بگیرم که در لحظه چطور و با چه واکنشی باهاشون رفتار کنم .
هر کدوم از این بچه ها به یه چیزی علاقه دارند و خیلی ریلکس کار خودشون رو انجام میدن و لذت می برند، باز هم اینجا برای من درس بزرگی داشت (خانواده ناآگاه: داری چیکار میکنی ببین برادرت چقدر درس خونه ببین خواهرت چقدر خوب خیاطی کردن رو بلده حالا تو هی آشپزی میکنی که چی ! )
من بازم اینجا یاد میگیرم که به علایق بچه هام احترام بذارم ،و توی هر زمینه ای که استعداد دارند علاقه دارند تشویقشون کنم و سعی کنم اعتماد بنفس شون بالا تر بره و رشد کنند .
کاری که مریم جان و استاد توی این چند روز انجام دادند و این حسن شون این اخلاقشون قابل تحسین هست .
و اما دریاچه ،ارامشش،رنگ زیباش ،نسیم ملایم و درخت های سرسبز و سر به فلک کشیده اش که دور تا دور دریاچه رو گرفتند و آدم رو دیوانه می کنند ، خدای من چقدر تو زیبایی ،چقدر این زیبایی چشم رو روح رو نوازش میده ، چقدر با دیدن این همه نعمت و زیبایی حس میکنم روحم به خدا نزدیکتر شده و رها تر و آزادتر از همیشه ام .
خدایا چطور این همه نعمت و زیبایی رو شکر بگم سپاسگزارتم سپاسگزارتم سپاسگزارتم
نور طلایی خورشید می تابه روی این دریاچه آبی رنگ و زیباییش رو صد چندان میکنه و من چقدر خوشبختم که اینا رو می بینم و قطعا تجربه میکنم .
خدایا شکرت
مریم جان چقدر فیلم از روی دریاچه و از نزدیک عالی بودش واقعا لذت بردم حس کردم خودم اونجام و نسیم خنکی که روی دریاچه میزد رو حس کردم ،ممنون که برامون از این همه زیبایی با عشق فیلم میگیری و حال دلمون رو عالی تر میکنی ، تحسینت میکنم سپاسگزارتم .
پسر کوچولوی ما اومده ماهی بگیره و چقدر ایده های جالبی اجرا میکنه ، و این قدم برداشتن این صبر نتیجه اش میشه یه ماهی خیلی قشنگ و چقدر از گرفتنش لذت بردیم همگی ، و اینجا مریم گلی باهاش همسفر شده دل و روحش رو زده به دریا و جدایی از اینکه لذت میبره گرفتن ماهی زنده رو تو دستاش تجربه میکنه ( مریم هم رفت تو دل ترسش و باهاش رو به رو شد و متوجه شد که ترسش پوچ بود هم لحظه رها کردن ماهی رو توی آب تجربه کرد و هم کلی از این تجربه ی عالی لذت برد ) مریم جان باز هم تحسینت میکنم ، با اینکه منم با خیلی از ترس هام مواجه شدم و از سوسک عنکبوت و یه سری چیزا دیگه نمیترسم ولی از گرفتن ماهی زنده تو دستام ترس دارم و شما به من یاد دادی که اینم هیچی نیست برو تجربه اش کن ،
تو بی نظیری عزیزم .
استاد قشنگم خوابیدن تو همک قطعا خیلی جذاب و لذت بخش هست منم در اولین فرصت میخوام تجربه اش کنم .
خداروشکر که یه قسمت دیگه از این سریال ناب رو دیدم و کلی لذت بردم ،دوستتون دارم
خدا نگهدار همه مون باشه .
به نام او که زنده و قائم به ذات است
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته و دوستانم در این جمع توجه به نکات مثبت و زیبایی ها
در حال حاضر دارم تمرین ستاره قطبیمو انجام میدم با کامنت گذاشتن برای این قسمت
این چهارتا پسر بچه بهتری بهترین الگو میتونن باشن برای کسی که میخواد بچهاشو درست بار بیاره
خیلی دوست دارم بیشتر از ارتباط بچها با پدر مادرشون استاد فیلم میذاشت
اخه چطوری میشه بچه ای انقد عزت نفس و اعتماد بنفس بالا داشته باشه که وقتی یکی بهش میگه تو فوق العاده ای با جدیت بگه بله همینطوره!!!!
اینجا در بهترین حالت میگن ممنونم
برای اینکه بچهای این مدلی تربیت کنم اول باید خودم به این نقطه برسم
چقدر وقتی تعریف شنیدم حرف رو عوض کردم چقدر سرخ و سفید شدم چقدر الکی گفتم لطف دارین چشماتون قشنگ میبینه چقدر الکی تواضع به خرج دادم و نخواستم طرف دلش بشکنه که این ویژگی رو نداره چقدر به خودم ستم کردم
تصمیم جدی گرفتم وقتی کسی ازم تعریف کرد منم مثل لیوای با جدیت و قاطعیت بگم اره درست میگی همینطوره
چقدر باید دوری کنم از تعارفات الکی و بدرد نخور
چقدر باید بیشتر خودم باشم و به خودم بها بدم
باید به این قسمت هایی که خانواده رایان اومدن پارادایس به چشم دوره فرزند پروری نگاه کنم باید از توش نکته دربیارم و یادداشت کنم
خدایا شکرت بخاطر این الهام
ارامش پدر و مادر این خانواده تحسین برانگیزه کاملا مشخصه با خودشون در صلح هستن
خدایا شکرت بخاطر این سریال زیبا
به نام خدای بخشنده و مهربانم ایاک نعبد وایاک نستعین خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
سلام به استاد عزیزم و سلام به مریم قشنگم بانوی این بهشت زیبا پردایس زیبا و دیدنی و سرسبز و خوشگل منکه هر موقع نگاه میکنم از اول تا آخر سریال کلا لبخند روی لبامه و با حسه کاملا خوب و دیدمثبت و با تحسین و شکر گزاری زیاد میبینم اول تحسین میکنم شما دو عزیز رو بعد شکر گزاری میکنم بابت وجود شما دو عزیز که راهنمای ماشدین در این بهشت بی نظیر
تحسین میکنم مریم جان رو که چقدر قشنگ از تمام نکات مثبت فیلم میگیره ریز ریزشو هیچی جا نمیمونه من لذت میبرم وقتی این خانواده مهربان و شیرین رو دیدم که چقدر اعتماد به نفسشون بالا بود چقدر باهم خوب رفتار میکردن از لحظه ورود به اون بهشت هر کی رفت دنبال اون چیزی که دوست داره لذت ببره برادر بزرگتر یا پدرشون سعی نکردن بقیه رو صدا بزنن یا براشون تعیین تکلیف کنن این خیلی نکته مهمی اصلا کسی به کسی کاری نداشت
مریم جان چقدر راحت بودین با اینکه 6 نفر مهمون داشتین اونم چند روز بودن اما اصلا خودتون رو اذیت نکردین وسایل نهار و شام و پذیرایی رو خریداری کردین و گذاشتین روی میز و اونا خودشون همه کارها رو انجام میدادن و اونا هم راحت بودن و اصلا هیچی رو سخت نمیگرفتن چقدر نکته مثبتیه ان شالله تو ایران هم همین مدل پذیرایی جا بیفته
که هم به صاحب خونه خوش بگذره هم به مهمان
ممنونم ممنونم از شما استاد عزیز و مریم جان که این فایل رو باما به اشتراک گذاشتین که هم ما از زیباییها لذت ببریم و هم آگاهانه نکات کلیدیشو یاد بگیریم و در زندگیمون عملی کنیم فراوانی و زیباییها رو برای ذهنمون منطقی کنیم دیدگاه مثبت رو در همه جنبه ها و اتفاقات زندگیمون داشته باشیم
که چقدر این نگرش مثبت در زندگی به ما کمک میکند و باعث میشود اتفاقات خوب رو برای خودمون رقم بزنیم و نگرش مثبت احساس خوب رو در وجودمون میاره آرامش پیدا میکنیم و نمیذاریم ذهنمون به بیراهه بره
ان شالله با مداوم گوش کردن فایلها و عمل کردن به اونها بتونیم هر روز دیدگاه مثبتمون رو بالا ببریم تا به خواسته هامون راحت تر برسیم
خدایا شکرت سپاسگزارتم
استادم ممنونتیم که انقلابی در وجودمون ایجاد کردی برای رسیدن به خواسته هامون و برای گسترش این جهان زیبا
یاحق
به نام خدوند بخشنده ی هدایتگر تمومی بنده ها
سپاسگزار خداوندم که باره دیگر برمن منت نهاد و به من یک زندگی دوباره هدیه داد و روزم رو میخوام با درس گرفتن دوباره ازین چهاربرادر بزرگوار ودوست داشتنی شروع کنم
سلامودرود به شما دوعزیز مهمان نواز
ممنونم ازین بچه های باتربیت و خوش ذوق که کلی هم باهم خوش گذروندیم و ازاونها درسها یادگرفتیم
از اون قسمتی که این مهمونای عزیزمون وارد پرادایس شدن،و ازهمون اولی که بدون هیچ رودروایسیی شروع به ماهیگیری کردند،خیلی دوست داشتم بیشتر بااونها آشنابشم و از نوع شخصیتی که ذاتاً دارند بیشتر درس بگیرم،چون معمولا این دست از آدمها یک شخصیت کاملا بااعتماد بنفسی دارند و کاملا خودشونن و قضاوت دیگرانی براشون مهم نیست و دقیقامیخوان چیزیو تجربه کنن که دوست دارند
والان بیشتر فهمیدم که اونها کاملا باعزت نفس و بااعتماد بنفس فوق العاده ای هستند وبقول مریم جان هرکدوم باشخصیتی کاملا متفاوت هستند که اتفاقا هرکدوم به شخصیت همدیگه احترام میذارند و درکنار هم وبا پذیرفتن شخصیتهای همدیگه بهترین لذت رو اززندگی میبرند
این نیست که برادربزرگتر احساس بزرگی بهش دست بده که بخواد توسر اون برادراش تسلط داشته باشه و بهشون امرونهی کنه
نه اتفاقا دیدم که همون برادر کودک درونش فعالتره و بقیه ی برادراشو تشویق میکنه که شناکردنو تجربه کنن،باهاشون تنیس بازی میکنه،موتورسواری میکنه،بدون اینکه بخواد گردن کلفتی کنه و حرف حرفهخودش باشه،واین برام بسیار تحسین برانگیزبود که چقدر احترام و ارزش بین اونها حکمفرما بود تا حرف زور و زننده…
عاشق شخصیت لیوای عزیزشدم که اینقدر تواین سنو سال باجزئیات عالی درمورد علم نجوم، بزرگی وگرما وونور ستارگان و خورشید انقدر دقیق و شیوا صحبت میکرد،آخه بچه ی بااطلاع تااین حد؟!
که بتونه انقدر خوب درک کنه،جوری صحبت کنه که انگار خودشو تو اون فضا تجسم میکرد و جوری ازگرماوونور ستارگان میگفت که گویا داره همون لحظه گرماشو احساس میکنه و توصیفش میکنه!
احسنت و هزاران افرین به این پسر وبه این پدرمادر گل ودوست داشتنی که به فرزندانشون اجازه دادن درمسیر علاقشون قدم بردارن و رشد کنن
احسنت و هزاران هزاربار به این پسرباید آفرین گفت که یک کتاب به قطر سه اینچی رو بادقت کامل اون هم تو یکماه مطالعه کرده و الان داره اون اطلاعات مفیدش رو منتقل میده
چقدر دیدگاهش رو دوست داشتم که درمورد معلم چهارمش صحبت میکرد،اون میگفت معلم کلاس چهارمم هم بدترین و هم بهترین بود
بهترین بود چون کلی چیزبه من یادداد ومنو باعلم آشناکرد،وبدترین بود چون خیلی سختگیر بود اما همین سختگیر بودنش هم برام مفید بود چون منو به یه سطح دیگه ای برد
آفرین به این دیدگاه زیبابینش که حتی بدبودنش رو هم ربط میده به اینکه اونو به یه سطح دیگه ای برده،همین دیدگاه زیبابین اینجور آدماست،که هیچ وقت نخواستن دلیل پیشرفت نکردنشون رو به عامل بیرونی ربط بدن،و به بهونه ی سختگیربودن شرایط وموقعیتها نخوان حرکت کنند
ودراخر وقتی مریم جان به ایشون گفتن شماخیلی بااعتمادبنفسی،درجواب گفت بله من هستم،چقدر ایشون روتحسین کردم که اینقدر قاطع جواب داد آفرین به تو پسر بااعتمادبنفس و دوست داشتنی
چقدر اون لحظه ای که ازتوی آب بالیوای عزیز قایق سواری میکردید،و همزمان هم استاد ازونجا فیلم میگرفت،یه صحنه ی جذابی برام شده بود،آدم هم خودشو توقایق احساس میکنه هم دور از قایق،یه حس جالبی بهم دست میداد که هردوتون همزمان فیلم هردوقسمت رو کنارهم گذاشتید
خدای من چقدر صدای پرنده های تواین فضا انرژی بخشه،چقدر آدم یه حس فوق العاده ای بهش دست میده،اصلا صدای طبیعت،نورآفتاب،بوی مطبوع چمنهاودرختها،آبی وزلالی دریاچه،آسمان صاف و چشم نواز همه وهمه دست به دست هم داده تا تو از این فضای بهشتی لذتش رو ببری
مریم جان بسیار تحسین برانگیزی که کلی با لیوای عزیز وقت گذروندی و تجربه های خوب راجب ماهی گیری کسب کردید،وتونستی کلی به ترسهاتون غلبه کنید
واقعا من تجربه ی وقت گذروندن بابچه هارو بسیار دوست دارم،وفکرمیکنم بهترین دوران عمرم از اون موقعی بود که دخترم به دنیااومد و تا سه سالگیش که خیلی تو یک عالم دیگه ای برای خودش یه زندگی متفاوتی داشت و جوری باخودش بازی میکرد که انگار یه نفرواقعی درکنارش داره باهاش صحبت میکنه و تو رؤیای خودش توبهترین ماشینوخونه داشت زندگی میکرد،و من همیشه وهر روز کارهای اونو تماشامیکردم و عشق میکردم ازینهمه شوروشوقی که اون برای بازی های تخیلی خودش داره
من کلی ازتجسم هایی که دخترم تودوران کودکیش باخودش داشت وباخودش حرف میزد کلی درس میگرفتم واینکه واقعاماادما ازهمون بدو تولدمون باورای خوب تو ذاتمون بوده ولی کم کم اون الماس درونمون با باورای نامناسب پوشیده میشه
چقدر حس رها بودن بچه هارو دوست دارم،چقدر خودشونن و دوست دارن توهرچیزی کنجکاوی درونشون رو فعال کنن
چه حس فوق العاده ای بود که اون لحظه لیوای ماهی گرفت و باشوروهیجان جلوی دوربین ماهیو گرفت که ازش فیلم بگیری
مریم جان آفرین به شما که درکنار بچه های گل تونستید کلی تجربه های جدید کسب کنید،وکلی به ترسهاتون غلبه کنید
همین ماهی تو دست گرفتنتون و اینکه به شکلی اون رو بگیرید که بی حرکت بمونه و اون قلاب رو ازدهنش بیرون بکشید،این خودش یه تجربه ی فوق العاده ای بود
چقدر اینجا میشه تجربه ی زیادی کسب کنی،چقدراین شیوه ی زندگی کردن به دلم نشسته که برای تجربه ی هرچیزی نیازی نیست به استیت پارکهایی بری که مسیرش طولانی باشه
همینجا توهمین محوطه هررر کاری رو میتونی آزادانه تجربه کنی،خدایاشکرت پرازنعمتو فراوونیه،اینجا تورو لعلک ترضی میکنه که ازهر نعمتی هرچقدر دلت میخواد استفاده میکنی
خدایاشکرت که امروزهم باشخصیتهای متفاوت بچه ها آشناشدیم و چقدر برای من درس داشت که همه ی اونها باوجود شخصیتهای متفاوتشون انقدر با صلح درکنارهم دارن لذت دنبارو میبرن
پدرخانواده رها از هر قیدو بندی بچه هارو آزاد گذاشته تا هرتجربه ای که دوست دارن کسب کنن
داستان بهبود شخصیتم درراستای توجه به الگوها وزیباییهای این فایل ادامه دارد….