سریال زندگی در بهشت | قسمت 262

 

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.

منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم


برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 262
    1260MB
    44 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

481 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زینب مرادی گفته:
    مدت عضویت: 997 روز

    به نام تنها رب جهان

    سلام وادب خدمت استاد عباسمنش ومریم شایسته عزیییزم

    وهمه دوستان ببنظیر این سایت که کامنتهای بسیار زیبا و تاثیر گذار مینویسن

    خدارو شکر که باهم میتونم بنویسم

    مریم جانم ازت ممنونم بینهایت

    من این فایل روخیییلی دوسداشتم

    اصلا جنسش بافایلهای دیگه فرق می‌کرد

    هرلحظه احساس میکردم کنارتم

    دارم لای اون درختای زیبای پراز برف راه میرم

    تجسم میکردم حضور خودم روتو پرادایس ولذت میبردم بینهایت

    احساس میکنم خدارو بااین فایل میبینم وتجربه میکنم

    حس میکردم دستم رومیکشم روبرانی ونازش میکنم

    حس میکردم دارم اون درختهای پراز برف که خداوند به زیباترین شکل ممکن نقاشی کرده بود رومیبینم ولذت میبرم

    خدایا قدرت تویی فقط

    صدات روخیلی دوس دارم مریم جانم

    وحس میکنم خیلی زیاد باخودت درصلحی وتحسینت میکنم

    نترس بودنت رو تحسین میکنم

    وبرات آرزوی بهترییینهارو دارم

    انقد این فایل رودوسداشتم که چن روز پیش هدایت شدم به یه جایی که دقیقا عین پرادایس بود

    درختهایی که پراز شکوفه بودن رفتم لابه لاشون راه رفتم وبا خدا حرف زدم نمیدووونییین چقد لذت برددم

    وشکر کردم هر درختی روکه نگاه میکردم اشک توچشمام جمع میشد میگفتم خدایا چطور آخه چطور از درخت خشک شده

    شکوفه میدی سبز میشه میوه میده

    بهشون دست میزدم وانگار خدا اونجا کنارم بود

    خداروشکر

    خداروشکر

    خدایا من درمقابل قدرت تو تسلییییمممم

    همه چی باتو

    منو ببر به سمت زبیایی ها

    به سمت نعمت

    به سمت برکت

    به سمت سلامتی

    به‌سمت ثروت

    منو ببر به من بگو

    بامن صحبت کن

    از طریق بیییییینهایت دستانت

    بااااااور دارم

    قدرت خداست

    زندگی زیباست

    فرصتها بیانتهاست

    ادمهای خوب بیییینهاااایت هستن

    من لایق بهترینهام

    من ارزشمندم

    کارها هرروز آسونتر میشه

    شرایط بهترمیشه

    سلامتی بیشتر میشه

    وزندگی راحتر وشیرینتر میشود با یاد خداوند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    مریم drg گفته:
    مدت عضویت: 282 روز

    سلام به به چقدر لذت بردم چه طبیعتییی چه برفیییی چه منظره زیبایی چه پرنده های سبز خوش رنگی چه صدای طبیعتییی به به خداروشکر برای این طبیعت زیبا

    سپاسگزارم مریم زیبا برای ثبت این لحظات قشنگ خداروشکررر برای این همه برفی

    میگن به اندازه تمام قطرات برف در دنیا فراوانی هست الهییی شکر

    ممنونم هرچقدر سپاسگزاری کنم برای این نعمت کمه خدارو سپاس برای نعمت زیبای طبیعت

    برای قشنگی دنیا برای این کلبه زیبا

    چقدر لذت بردم هر چقدر بگم کمه

    چه آهنگ زیبایی روی این تصویر و فیلم زیبا گذاشته شده بود بسیااار لذت بردم ️️

    خدارو سپاسگزارم برای نعمت آب ،برق ، گاز

    سپاسگزارم برای آسمان آبی

    سپاس گزارم برای آسمون پر از اکسیژن

    سپاسگزارممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مصطفی نازی کلیشمی گفته:
    مدت عضویت: 1599 روز

    به نام خدای وهابی که رب من است

    سلام بر مریم عزیزم. مریم جون چقدر با تیپی که زده بودی لذت بردم. چقدر ذوق کردم. چقدر خندم گرفت. خیلی زیبا شدی. سلام میکنم بهت و درود می‌فرستم. امیدوارم که همواره شما رو درحال سپاسگزاری و بندگی ببینم و با هم در بهشت جمع شویم. من امیدوارم. من ایمان دارم. دوست دارم.

    یک پردایس متفاوت رو دیدیم. این لطف الله مهربونه . این واقعا قدرت خداست. این فراوانی خداونده. الهی شکرت.

    شرایط من رو که می دونید. من دانشجو زرنگ و نمره بیار دوره بی نظیر هم جهت با جریان خداوند هستم. الان که فرصت شد تا این قسمت از سفرنامه رو ببینم واقعا حس های شما رو درک میکنم. حس سپاسگزاری وصف ناپذیرت رو دریافت کردم ای عزیز دل، مریم جان. خودم تازه سه روزه که از تهران به گیلان مهاجرت کردم و از پدر مادرم جدا شدم. در آغاز سال نو در یک فضای بی نظیر به سر می برم.

    آزادی رو دارم تجربه میکنم. آزادی توأم با آگاهی. بی نهایت با تنهایی و خلوت خودم شاد و رقصان هستم. همه چیز این جا در خونه جدید برام مهیاست. با دوره قانون سلامتی همراه هستم و کارام ساده است. ساعت ها با خودم و خدا خلوت دارم. خیلی دارم هدایت ها رو دریافت می کنم. هر لحظه حضورش رو حس می کنم. چون چند وقته کسی توی این خونه نبوده، من دارم هر روز کمی به خونه می رسم.با خونم عشق می کنم، هوای شمال عالی شده. واقعا این فضا با تهران قابل مقایسه نیست. به قول دوست عزیزمون کاوه توی کامنت جلسه پنجم دوره هم جهت با جریان خداوند؛ اگر بتونی ذهنت رو در شرایطی که جالب نیست کنترل کنی پاداش ها از راه می رسند. در تهران خیلی زیاااااااد به زیبایی ها توجه کردم و ازشون تصویر برداشتم. اصلا ذهن من زیبابین شده. چشم من دو دو می زنه برای زیبایی ها. همه چیز رو زیبا می بینه. چون که طبق گفته های دوره حس کردم که:

    تنها یک منبع وجود داره و اون هم خیره، اون منبع خداونده. یا باهاش همراه میشی و نعمت ها به راحتی وارد زندگیت می شن. یا ازش دور می شی و نعمت ها از دسترست خارج می شن.

    شما الگوی بی نظیری برای من هستی. از شما خیلی یاد می گیرم.

    عشق ورزیدن به خودم، به مردم، به خداوند و از شما یاد می گیرم.

    با خودم در صلح بودن رو از شما یاد می گیرم. شما تنها عشق هستی. ساده و پاک هستی

    نظمی که الان در زندگیم دارم رو از فایل های ارگانیزی که در کارگاه ضبط کردی یاد گرفتم. الان که توی خونه خودم هستم واقعا دارم از اون ایده ها استفاده می کنم. یکی از اون ایده ها این بود که علاوه بر نظم دادن باید کارایی هم داشته باشه. وقتی می خوای وسیله ای رو پیدا کنی به راحتی پیدا بشه.

    خدارو شکرگزارم که الگویی چون شما دارم. ازت سپاسگزارم.

    امان از قرار گرفتن در مسیر هدایت. کاری که در دوره هم جهت با جریان خداوند به شدت داره برام اتفاق می افته.

    استاد نیست ولی خداش اینجاست.

    ایده ی شیر تخلیه که باعث میشه لوله ها در سرمای زیر صفر نترکنند.

    طوری شده که لری فنی کار به شگرف میاد. این حل کردن ریشه ای مسئله فقط می تونه هدایت الله باشه. آفرین بر استاد توحیدی خودم. به خودم افتخار می کنم و می بالم که شاگرد همچین استادی هستم. خدایا شکرت.

    امسال در تهران هم یک روز برف بارید. انصافا من فقط داشتم عکس می گرفتم. به وجد اومده بودم از درخت های کاجی که پر از برف شده بودند. خدایا شکرت. این برف پردایس منو یاد حالی انداخت که در تهران در روز برفی تجربه کردم. این حجم برف می گه که بی نهایت خدامون قدرتمنده. بی نهایت خدامون فراوانی و نعمت قرار داده. الهی شکرت.

    اما برسیم به براوونی و مرمری زیبا که از دیدنشون به وجد اومدم. خدای من چشم های براوونی برق می زنه. چقدر زیباست. چقدر آروم هستن. چقدر حالشون توی پردایس زیبا فوق العاده است. خدایا شکرت بابت این تصاویر زیبا.

    من الان توی خونه خودم در شمال حیاط دل بازی دارم که باعچه داره و تا چندی دیگه قراره مرغ بگیرم. دیدن این مرغ و خروس ها به من گفت ببین خواسته ات چندی دیگه اجرایی میشه. نگرانش نباش. این تجربه رو هم بهت میدم. این تصاویر مرغ ها برام به قول دوره زیبای هم جهت با جریان خداوند نشونه است. نشونه ها داره میاد ومن دارم در مسیر خواسته ام ادامه می دم. لونه شون رو هم درست کردم و سر جاشون گذاشتم. صبر کردم تا خدا هدایتم کنه. سپاسگزارم ازت مریم عزیز که حرف زدن با مرغ ها رو برام فیلم گرفتی. عشق بازی با مرغ ها رو برام گذاشتی. خیلی حیوون ها کمک میکنن آدم در لحظه زندگی کنه. با تمام وجودم دوست دارم تجربه کنم. خدایا خودت هدایتم کن.

    چقدر شما توحیدی هستی که در این ملک 20هکتاری در دل جنگل وحشی وقتی برف هم باریده و آب هم قطع شده به زندگی و کنترل ذهن ادامه می دی. پاداش تقواپیشگان بزرگه.

    الگوم شما بودی که الان تونستم مستقل بشم. و به قول استاد توی دوره هم جهت با جریان خداوند جلسه پنجمالگوهای خوب چقدر عالی اند، چقدر کمک کننده اند. خدایا شکرت

    به خدای مهربون می سپارمت. خدانگهدار

    در پناه الله یکتا شاد، سالم و ثروتمند باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
    • -
      سعیده شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1287 روز

      سلام داداش مصطفی

      الهی که حال دلت عالی باشه و روی دوش خدا سوار باشی.

      این قسمت از سریال،امروز روی صفحه ی سایت بود،منم همیشه عادت دارم برم رد پاهای قبلی خودم رو روی فایل های پیشنهادی بخونم.

      اما قبل اینکه برم کامنت هارو به ترتیب امتیاز بزنم انگار خدا دستمو گرفت و آورد اینجا تا کامنت الهی شمارو بخونم.

      کامنتتون عالی بود،نمیدونید چقدر برای موفقیت هات خوشحال شدم،برای زندگی تو طبیعت شمال،برای تنهایی توحیدیت،برای خونه ی شخصی و مستقل،برای قلبت که به سمت خداوند باز شده …

      حال و هوای بهشتیت از کامنتت کاملا واضح و مشخص بود.

      دعا میکنم همینجوری گلوله ی برفی بزرگ‌و‌بزرگتر بشه و زندگی پر از لذت و عشق و نور و‌رحمت باشه برات …

      در پناه نور الله میسپارمت و برات بهترین هارو آرزو میکنم.

      الله یارت باشه همیشه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
  4. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 909 روز

    به نام خدای این جهان پهناور که معجزه میکند برای انسان به شرط ایمان

    سلام به استاد عزیزم و سلام به مریم جانم و سلام به دوستان همدارم

    یه روز زیبای دیگه و یه سریال زیبای دیگه و کلی دیدنی های زیبا و مثبت و انسانهای خوب و بی نظیر دیدن نوشته های قشنگ دوستانم که پر از آگاهی ست من بگردم همه شما رو دوستتون دارم

    به به بلاخره بعد از دیدن این چند قسمت یه برف زیبا دیدیم

    مربم جان اگه اونجا بودم کلی باهم برف بازی میکردیم تو برفها غلت میزدیم خدایاشکرت سپاسگزارتم

    استاد عزیزم خیلی قشنگ گفتین که احساسه بد مساویست با اتفاقات بد واقعا همینطوره

    من دیشب یکم احساسم بد شد اونم کم بود

    امروز صبح بیدار شدم و به خواهر رنگ زدم که گفت پاش شکسته تو خونه روی زمین افتاده بخاطر افت فشار

    آره به‌خاطر احساسه بدم خبر بد شنیدم

    و از صبح دارم برای سلامتی خودم خدا رو شکر میکنم و از خداخواستم خودش به خواهرم قدرت بده تا بهتر بشه

    و با خودم میگم کنترل ذهن چقدر عالیه اگه بتونبم همیشه از پسش بر بیایم

    و با خودم از صبح میگم حرفه استاد رو میگم

    ما نه خوبه مطلق هستیم نه بد مطلق

    شاید بعضی اوقات نتونیم خودمون رو خوب نگه داریم اما عیب نداره ان شالله که خیره

    و اصل به خودم سخت نگرفتم که بگم چرا اینطوری شد و کاش احساسم بد نمیشد و وووو

    ولی درس گرفتم که بیشتر باید روی ذهنم کنترل داشته باشم که این یه قانون ست

    قانون زیبای خداوند

    خداوندا شکرت برای سلامتی خودم و همسرم و فرزندانم

    در پناه خداوند مهربان باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    حسن سعیدی گفته:
    مدت عضویت: 1115 روز

    به نام خدای من

    من سپاس هستم فرزند حسن سعیدی

    سلام خدمت استادان خودم من 11 ساله هستم من از 8 سالگی با شما آشنا شدم من عاشق زندگی در بهشت هستم

    من در مدرسه خاتم النبیا هستم وباید هروز نماز بخوانیم

    من در قنوت دعا می کنم که از مدار دور نشوم

    حالا می خوام از اول اول شروع کنم من درحال بازی در خانه ی مادربزگم بودم

    که پدرم خواست یک جای سفر به دور امریکا را به من نشان دهد من هم رفتم ودیدم و از انجا قانون دنیا را فهمیدم

    ومن اولین قانونی که یاد گرفتم این بود که احساس خوب مساوی با اتفاق خوب

    من پدرم رفته است و روی فلش خودش تا قسمت99 سفر به دور امریکا را ریخته است چند روزی است که شبکه ورزش ما خراب است و من به طور نشانه ای رفتم و دیدم امروز 18 اسفند 1403 قسمتی را دیدم که مایک واستاد و خانم شایسته به ابشار نیاگارا رفته بودید و انجا به پله ای قرمز رنگ رفتید که ابشار به صورتتان می خورد من یک عادت دادرم که اگر فیلم یا کارتونی ببینم تصور می کنم انجا هستم و امروز هم فکر کردم خیس شدم ولذت بردم و ان رنگین کمان زیبا هم دیده ام مادر من زیاد تو مدار نیست برای همین من و پدرم باید یواشکی ببینیم استاد من هرشب فکر می کنم دارم با مایک بازی می کنم ولذت می برم من اروی را خیلی دوست دارم یادمه امروز که داشتم سفر به دور امریکا را می دیدم یک باران خیلی خیلی شدیدی امد و با هم گفتید ما داریم به هدایت خدا می رویم جلو امروز در تیم دارت کلاس ما تا فینال رفتیم و 2 ششم را حذف کردیم ولی با چهارم باختیم من اولش خیلی گریه کردم ولی بعدش یادم خدای خودم افتاد و درس گرفم

    1 مغرور هیچوقت نباشم مانند اینکه شیطان بر ادم سجده نکرد

    2 در هر کاری خیر و برکت است

    3 قبلا حتی شرکت نکرده بودم ولی امسال با قانون استاد اولین شرکت کننده بودم الان حسم عالیه چرا چون اولین کامنت من است و دیگر دارم خالی می شم

    یک خاطره در باره ی مسافرت پارسال مان به تهران بگم بارون می امد وحتی شب بود و وقتی وارد شدیم ما مدرسه ای اجاره کرده بودیم فقط اسمش را می دانستیم گوشی من هم که در ان بلد بود شارژ نداشت انجا هم نت نبود پس رو به پدرم کردم و گفتم بابا هرنشانه ای دیدم قول بده بری همان ور وپدرم قول داد یک جا فامیلی من و پدرم را دیدم بزرگراه شهید ایت الله سعیدی و به پدرم گفتم بابا نشونه بپیچ و او هم می چید و واخر آن بزرگراه به مدرسه رسیدیم و خیلی خدا را شکر کردم

    امید وارم همیشه همه بچه و خودم شاد سلامت و پولدار و همچنان در مدار باشیم

    عاشقتونم

    به امید کامنت های بعدی

    این هم تاریخ می زنم که همیشه پاور جا باشد 18 اسفند 1403

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      سیده گفته:
      مدت عضویت: 452 روز

      به نام خدای زیبایی ها

      سلام به پسر گلم سپاس.

      عزیزم من دو ماه پیش این قسمت از سریال رو دیده بودم

      اما امروز به طور هدایتی به این فایل رسیدم و اینو به فال نیک می گیرم.

      عزیزم چقدر خوشحالم که با این سن کم به این آگاهی ها رسیده ای ،خوش به حالت .

      من در هر لحظه به خودم میگم ای کاش چندین سال قبل با این سایت الهی و استاد عزیزم آشنا میشدم.

      چقدر قشنگ نوشته بودی واقعاً لذت بردم .

      چقدر قشنگ هدایت های الله مهربان را دریافت کرده و عمل می کنی.

      احسنت به تو و به پدر مهربانت.

      من چون معلم هستم بچه‌ها رو خیلی دوست دارم و بهشون احترام میگذارم خصوصا به بچه‌های خوبی مثل تو که مایه افتخاری عزیزم.

      هر وقت دوست داشتی میتونی با من در ارتباط باشی و از موفقیت هات برام بگی.

      در پناه الله یکتا شاد و پیروز و ثروتمند و سعادتمند باشی پسرم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    فاطمه نوری گفته:
    مدت عضویت: 1057 روز

    سلام به استاد و مریم عزیزم

    و همه کاربرهای سایت

    از اینجا شروع کنم که من عااشق تجربه های جدید هستم بخاطر همین سریال سفر بدور امریکا رو خیلی دوست داشتم یعنی یکی از لذتبخش ترین دوران عمرم روزایی بود کا صبح پامیشدم دو قسمت از سفر به امریکا رو نگاه میکردم و دقیقا انگار توی فیلم بودم همه چیزو حس میکردم بعد تمرین ستاره قطبی و … یعنی دورانی بود که انقدر روی احساسم وقت میذاشتم که خدا هم با پای خودش میومد زمین و ناراحتم میکرد نهایت یکساعت طول میکشید و بعد همه چیز رو حل میکردم و الان که مدت های زیادی هست خیلی کم روی فایل ها وقت میزارم و از بیرون به اون دوران نگاه میکردم میبینم وااای چه دوران اوجی بود ،شاید این اعتراف درستی نباشه ولی حقیقتا من سالهای زیادی که شروع به کارکردن روی خودم کرده بودم میگفتم بابا گوربابای حس خوب حس خوب چیه من ثروت میخوام من رابطه مورد علاقم دانشگاه مورد علاقم شغل مورد علاقم و … میخوام تجربه کنم نه حس خوب حس خوب وقتی اینارو ندارم به چه دردم میخوره ، دقیقا یادم نیست ولی حدود 7 8 ساله روی مبحث قانون کار میکنم البته با یکی از اساتید دیگه یی شروع کرده بودم که واقعا استاد خوبی بودن و قشنگ مفاهیم رو توضیح میدادن ولی حس میکردم از یه سطحی بالا تر نمیرن ومطالب عمیق تر رو نمیگن و درجا میزنن این بود که اومدم سراغ فایلهای استاد(بچها واقعا این هدایت و تکامل رو دست کم نگیرین من اولین بار برای شروع کار کردن با قانون فایلهای استاد رو دیدم ولی پیش خودم میگفتم بابا این فایلها بدرد نمیخورن فقط دارن یه تصویر قشنگ از رسیدن به خواسته هارو نشون میدن و ادم رو گول میزنن ولی بعد از اینکه با یک استاد دیگه سطح ابتدایی رو شروع کردم توش پیشرفت کردم و به یکسری نتایج رسیدم هدایت شدم دوباره به فایلهای استاد و بهترین دوره هارو حتی خریدم یعنی زمانی این اتفاق افتاد که تکامل پیدا کردم)سراغ فایلهای استاد که اومدم اون اولا تا یه مدت زیادی حس خوب برام هیچ ارزشی نداشت فقط میخواستم خواسته هام رو بدست بیارم منظورم اینه اولویتم خواسته هام بود ولی چون برای تجربشون به شکلی که بهم لذت بدن باید حس خوب رو در خودم میساختم به این دلیل حس خوب رو در خودم میساختم نه بخاطر خود حس خوب(امیدوارم توضیحم قابل درک باشه)خلاصه گذشت و من سالها با قانون زندگی کردم و بدون اینکه خودم متوجه بشم منی که زندگیمو میدادم برای تجربه خواستم و اولویت اول و اخرم تجربه خواستم حتی با حس بد بود به جایی رسیدم که دیگه به هیچ وجه حاضر نیستم هول هولکی فقط تمرین انجام بدم تا خواستم رو بدست بیارم باید اروم تمرینام رو انجام بدم تا دقیقا حین انجام دادنش لذت ببرم از اون تمرین ،برخلاف گذشته برام مهم نیست یکسال یا یکماه طول بکشه تا به خواستم برسم برام مهمه توی تک تک لحظاتی که از زندگیم میگذره هر اتفاقی که میفته از اون اتفاق بیشترین لذت رو ببرم توی این مسیر قطعا ناخواسته هم برام بوجود میاد ولی این ناخواسته رو چون بشدت خودم رو لایق ارامش میدونم به یه نحوی یا حل میکنم یا توجه نمیکنم یا تا زمانی که بتونم رفعش کنم کنار میام باهاش و بچه ها من تمام عمره خودمو که نگاه میکنم توی 30سال زندگیم میبینم من همیشه و هر لحظه چیزی که از زندگیم میخواستم لذت بردن از لحظه ای بوده که توش هستم ولی بلد نبودم لذت بردن یعنی چی یعنی فک میکردم خوب من الان باید زجر بکشم نباید خوشحال باشم تا لحظه ای که به خواستم برسم و یزمانی وقتی به عقب برگشتم دیدم واای من هدفم همیشه توی زندگیم لذت بردن از زندگی کردنم بوده قطعا که ماشین خونه روابط….میخواستم ولی نه بخاطر صرفا داشتنشون بلکه بخاطر تجربه لذتی که دارن و بنظرم این مهمه ترین چیزی هست که توی 30سال از زندگیم فهمیدمش چون دیگه تمام تلاشم توی زندگیم اینه که خودم رو جوری تغییر بدم که بتونم این لذت رو تجربه کنم نه اینکه فقط استرس داشته باشم که به فلان خواسته زودتر برسم ،من الان از مسیر زندگیم دارم لذت میبرم نه کاملا ولی دارم روی خودم کار میکنم که یادم بمونه هدف اصلی من لذت بردن از مسیره نه فقط تجربه کردن یه هدف

    چرا این حرفارو اینجا زدم چون بالا گفتم یه مدت هست خیلی سفت و سخت روی فایلها کار نمیکنم و امروز یه بحث با یکی از اعضای خانواده برام پیش اومد و بشدت عصبانی شدم ولی منی که سابقه نداشت توی عمرم توی یه بحث که میدونستم واقعا حق با منه و طرف مقابل اشتباه میکنه کوتاه بیام چون فک میکردم اگر کوتاه بیام اون کار اشتباهش رو تکرار میکنه و پرو میشه فکر میکنه درست میگه بعد از اینکه طرف مقابلم دیدم فوق العاده حق بجانب هست و کلا ادمی هست که فکر میکنه هیچوقت اشتباه نمیکنه و همیشه بقیه اشتباه میکنن فقط به محلی کردم بهش و اومدم توی اتاقم و برای اینکه یکم حس خوب دریافت کنم این فیلو دیدم بعد اولای فایل بود که به خودم اومدم و دیدم خدااای من یه مدت میشه که من فاطمه که عمرا توی بحث عقب میکشیدم و انقدر برام محم بود روی طرف مقابلم رو کم کنم و داشتم هر بار اگاهانه توی بحث با هر سختی بود کم کم خودمو عادت میدادم کمتر بحث کنم بعدش با خودم بیشتر حرف بزنم و موضوع رو پیش خودم حل کنم و…تا کمتر حس بد داشته باشم الان ناخوداگاه بدون اینکه خودم کاری کنم تا عصبانی شدم ذهنم بهم گفت با کسی ک احمقانه هیچ کس رو قبول نداره هر چقدرم بحث کنی حرفت رو قبول نمیکنه و فقط حس بدش میمونه برای تو مگه تو لذت میبری از عصبانیت ؟نه لذت نمیبری پس وقتی میبینی طرف مقابل اینجوریه ولش کن هرکاری میخواد بکنه مهم تویی نه اون برو حال خودتو خوب کن و من اومدم توی اتاق و فایل رو پلی کردم و لذت بردم

    و میدونید بچها اومدم اینجا بنویسم تا برای همیشه ثبت بشه و یادم بمونه من باوری که 20سال داشتم رو انقددددر روی خودم کار کردم که عوضش کردم هنوز که هنوزه باورم نمیشه اخه فک نمیکردم به جایی برسم که این باور بحث کردن ناخوداگاه توی من حل بشه یعنی فک نمیکردم الان که مدت های زیادی بود اصولی روی خودم کار نمیکردم اثر کار کردن های قبلیم باقی مونده باشه (البته اینم بگم فایلهارو درسته با جدیت گوش نمیدادم ولی من یه دفتر دارم به اسم دفتر باور و باورای اشتباهم رو توش نوشتم و دلایل کاملا منطقی و درستی که ثابت میکنن این باور اشتباهه رو هم نوشتم و به معنی واقعی در حال جون دادن هم باشم هفته ای دو سه بار صبح قبل از شروع روزم میخونمش)

    بچها نمیدونم واقعا چجور این ارامش شادی و حس قدرت و کنرلی که روی زندگیم دارم این حس موفقیت رو توضیح بدم تا درکش کنید

    20سال هر چیزی که دور من بود این باور رو تقویت میکرد که 1.به هیچ وجه هدف از زندگی کردن لذت بردن از زندگی نیست 2.توی بحث با ادمای خود خواه انقدر باید بحث رو ادامه بدی تا روش رو کم کنی و قانع بشه و من 2تا باور به این قوی رو توی خودم کاملا تغییر دادم و به جایی رسوندم که ناخوداگاه شدن واقعا باورم نمیشه بلاخره تلاشام دارن جواب میدن و از ریشه زندگیم و شخصیتم داره عوض میشه اتفاق امروز بشدت خوشحالم کرد چون توی یکی از بدترین شرایط زندگیم دیدم من وااقعا تغییر کردم

    میدونید چی باعث شد این ناخودگاه شدن باورم اتفاق بیفته ؟اینکه با گوشت و پوست و خونم دوره هارو برای خودم منطقی کردم یعنی دلیل واقعی ومنطقی اوردم توی دوره ها توی دفتر باورهام که این باور اشتباه هست این حرف استاد درسته به این دلیل که…به این دلیل که نتیجش رو دیدم به این دلیل که….یعنی اگاه شدم این باورم در واقعیت اشتباه هست و من رو زمین میزنه نه اینکه فقط بگم خوب بخاطر اینکه یکم حس خوب داشته باشم این باورمو عوض کنم ،ذهن من بشدت منطقی و دنبال دلیل و مدکه و چون دلیل و مدرک اوردم براش و هزاران بار این دلیل و مدرک رو تکرار کردم بلاخره باور کرد

    و در اخرم از شما مریم جون که این فایل رو ساختید و خدایی که توی همون دفتر باورهام سالها سعی کردم وجودش رو به خودم ثابت کنم و اسمش رو سازنده نظم گذاشتم چیزی که این نظم رو ساخته و تا این لحظه قوانینی ساخته که این نظم رو حفظ کنن شکرگذارم که این فایل رو بهم نشون داد و چند دقیقه فقط لذت خالص بردم از دیدن این همه زیبایی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محبوبه نژاد مقدم گفته:
      مدت عضویت: 1265 روز

      سلام دوست همفرکانسی عزیز چقدز خوب توضیح دادید چقدر خوب نوشتید من اصلا از این زاویه به موضوع نکاه نکردم

      اصلا دفتری ندارم که باورهام و بنویسم اشتباهاتم و‌بنویسم

      راستش من دارم روی ترید تمرین می کنم و یکی از کارهایی که بزرگان ترید می گن انجام بدید همین نوشتن کارهای درست و غلط در زمان معامله است،مثل پوزیشن درست ،حجم و غیره و کارهای اشتباهی که باعث ضرر میشه که خیلی به موارد یاد شده در دفتر شما شبیه،که با خوندان هر روز ان به مرور یاد می گیری اشتباه نکنی و اشتباهات و کاهش بدی که در بلندمدت باعث رشد حساب میشه

      عالی بود و این باعث شد من جدی تر کارم‌و انجام بدم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        فاطمه نوری گفته:
        مدت عضویت: 1057 روز

        خداروشکر خوشحالم که بهتون کمک کرد

        بزار یکم بیشتر توضیح بدم ، نه اینکه فقط اشتباهات رو بنویسم مثلا یکی از نوشته های واقعی توی دفترم اینه که بر اساس اینکه دوره احساس لیاقت شرکت کردم و فهمیدم من هر چییزی که تاحالا بدست اوردم و بدست نیاوردم بر اساس احساس لیاقتم توی اون چیز بوده اومدم نوشتم من این فکر رو دارم که مثل فلانی و فلانی لیاقت پول زیاد در اوردن توی این رشته رو ندارم بعد اومدم زیرش نوشتن جدا از اینکه خدا من و این انسان رو افریده یا نیافریده این فرد روح و بدن و ذهن هست و من از لحظه ای که بدنیا اومدم تا این لحظه روح و بدن و ذهن هستم حالا من انسان تا الان روح و بدن و ذهنی که هستم هیچ چیزی از من کم یا زیاد شده ؟ایا اون انسان چیزی بیشتر از روح و بدن و ذهن شده ؟واقعیت اینه که نه چندین بار نوشتم واااقعیت اینه که نه من روح و بدن و ذهنم اون انسان هم مثل من دقیقا روح و بدن و ذهنه ،بیل گیتس ، ملکه انگلیس کارتون خواب کنار جوب ،متجاوزی که توی زندان هست ، رئس جمهور ایران ، رئیس جمهور امریکا همشون روح و بدن ذهن هستند پس سر سوزنی چیزی بیشتر یا کمتر از من ندارن که بخاطر داشتن یا نداشتن این چیز ارزششون بیشتر یا کمتر باشه خب این اتفاق یعنی منم به اندازه همون کسی که هم رشته منه و درامد میلیاردی داره از رشتش ارزشمندم

        من و شما همه اینو میدونیم که هممون انسانیم ولی پیش خودمون میگیم نه حتما اون یچیز بیشتر از من داشته که موفق شده ولی واقعیتی که نمیتونی تغیر بدی اینه که هیچ چیز بیشتر نداشته فقط فکرش رو تغییر داده نتیجشم دیده تو فکرت رو تغییر ندادی نتیجه هم ندیدی(البته این تغیر فکر رو همینجوری عمرا ذهنم باور میکرد که اثر میزاره توی زندگی ولی تمام نتایجی که ازش گرفتم رو انقد نوشتم که عقلم به چشم خودش دیده این تغییر فکر نتیجه میده)

        بحالا شما قطعا هر روز به این فکر نمیکنی که خب فلانی هم جسم و روح ذهن هست مثل من پس هیچ ارزشی بیشتر یا کمتر از من نداره بخاطر همیین براحتی ذهنت میاد گولت میزنه که تو حتما یچیزی کمتر از اون داری که الان به دستاورد اون نرسیدی

        ولی وقتی میای هر روز این دفترو میخونی میبینی نه خدایی بدون اینکه بخوام قلو کنم یا الکی مثبت نگاه کنم واااقعا هیچ چیز من از اون کمتر نیست که بدلیلش ارزشم کمتر باشه ، همین رفته رفته فکرت رو عوض میکنه که پس تو هم ارزش پول رو داری پس لایق پول زیاد هستی

        و اینکه نمیدونی نمییدونی از شر چه باورهایی که زندگی رو برات زهر میکنن نجاتت میده یروزی بخودت میای و اشک تو چشات جمع میشه میگه خدااایا مگه میشه این باوری که مثل مته 20سال مغزمو سوارخ کده بود الان عوض شده باشه مگه امممکان دارهه

        بخااطر همین لذتی بی اندازه ای که داره واقعا دوست دارم همه بچها ازش استفاده کنن

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    منصوره خلجی گفته:
    مدت عضویت: 323 روز

    سلام و صد سلام به مریم بانو . بانوی شایسته پرادایس

    به جرات می تونم بگم این یکی از قشنگ ترین برنامه ایی بود که ضبط کرده اید .

    به تصویر کشیدن این همه زیبایی با این همه جزئیات بسیار ستودنی است .

    این نوع تصویربرداری شما از اتفاقات جلو به سمت اتفاقات گذشته . شروع تصویربرداری از جایی که این برف زیبا اومده و تمام شده و بعد ما را وارد یک طبیعت و زیبایی خارق العاده از اب و هوای بسیار استثنایی فلوریدا که در 75 سال گذشته بی سابقه بود کردید.

    به تصویر کشیدن شروع برف . شدت برف در روز و شب و بعد پایان برف و آب شدن آن با پس زمینه موسیقی محسن چاووشی همه نشان از روح زلال و زیبایی ذاتی شما داره .

    نشان دادن این همه زیبایی طبیعت و نشان دادن خالق همه این زیبایی ها با این موسیقی برای من قابل تقدیر .

    من با چشمها و گوشهایم ذره ذره این 30دقیقه طبیعت زیبا . این صادق شما در گفتار . راحتی شما در پوشش . رفتار طنز امیز با حیوانات . مهربانی و قلب زلالتون در ارتباط با طبیعت و احترام شما به همسر و شریک زندگیتون را بلعیدم .

    خدایا شکرت که خانم شایسته را هدایت کردید به سمت خلق این اثر زیبا .

    خدایا شکرت که من را به سمت این زوج عاشق . دارای استقلال فکری و رفتاری و دارای روح بزرگ هدایت کردی که من کم کم جذب بشم به سمت تمرکز به نکات مثبت .

    دختر شجاع پرادایس دوستت دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    هانیه گودرزی گفته:
    مدت عضویت: 278 روز

    درود و مهر به مریم جان پر انرژی عزیزم

    چقدر عالی هست که از هر فرصتی استفاده میکنی تا تجربیات جدیدی کسب کنی مثلا این تصمیم که خواستین زمانی که برف می باره حتمی پارادایس باشین اون هم تنها شاید برای خیلی از ماها به عنوان یک زن اصلا تصمیم راحتی نباشه(حتی شاید برای مردها هم سخت باشه و از حوصلشون خارج باشه) اما شما چقدر زیبا از عهده ی هرچیزی بر اومدین و با شگفتی و حسی نو و تازه و با هماهنگی کامل داشتین همه ی امور رو به راحتی هندل می کردین بسیار لذت بردم و یادگرفتم ازتون چون به شخصه راحتی خودم رو گاهی اونقدر ترجیح میدم که از تجربه کردن چیزهای جدید که ممکنه درس های بزرگی داشته باشه عقب بیوفتم اما حالا دیدم چه طور میشه با آغوش باز تجربیات جدید رو پذیرفت بدون نگرانی بدون استرس . آب هم با اینکه قطع شد اما باز شما با خونسردی و به راحتی به امور روزمره تون رسیدین بدون غر زدن بدون نق وای شما فرشته اید مریم جون . دیدن شما خیلی به بخش زنانه ی وجودم کمک میکنه عاااشقتونم.

    از شگفتی های خلقت خداوند هم که به تصویر کشیدید نهایت سپاس گزاری رو دارم . تصویر رو استوپ می کردم و به تمام جزئیات زیبایی که خداوند با نهایت خلاقیتش داشت ایجاد می کرد رو میدیدم اونجا که نور خورشید به نوک درختایی که برف داشتن می تابید اون درخششی که برف ها داشتن انگار خداوند تزئین کرده بود تا زمانی که خورشید می تابه اون شکلی بدرخشن با اون رنگ زیبای نارنجی درخشان. یا شگفت انگیز تر ازون برام بارش برف روی دریاچه بود و زمانی که غروب شد.آدم فقط دربرابر این زیبایی می تونه به سجده بیوفته همین زبان هم قاصره از بیان کردنش.

    خودم رو مدام اونجا تصور می کردم که اگر من اونجا تو اون شب برفی تنها بودم چیکار می کردم

    گفتم وای جکوزی پر آب میکردم (اگر هم آب قطع بود همون برف یا آب دریاچه میووردم می جوشوندم) میرختم تو جکوزی شده در حد پنج دقیقه ام زیر اون برف تو جکوزی بشینم می ارزه به حس جالب و باحالش.

    یه آدم برفی گنده درست می کردم با برفا .

    کلی حس خوب و انرژی خوب از دیدن این ویدئو گرفتم .کلی درس ها بهم داد که گاهی بعضی چیزها ممکنه هر بیست و پنج سال یه بار یا هفتاد سال یه بار یا حتی صد سال یه بار اتفاق بیوفته و باید رها بود و از این فرصت هایی که ممکنه مخصوص تو باشه فقط اصلا خداوند می خواد فقط تو ببینی نهایت استفاده رو بکنی، حالا همسرم کار داره ممکنه نتونه بیاد من اگر انسان وابسته ای نباشم اگر بچه زرنگ باشم همچین فرصت زیبایی رو هرگز از دست نمیدم دلت بهت میگه برو می خوای ببینی ، اوکی میرم بدون ترس بدون استرس که اگه آب قطع بشه چی اگه فلان بشه چی این افکار فقط مانع لذت بردن آدم از زندگی میشه .

    میزان رها بودن شما رو من اینجا دیدم و به حرف استاد رسیدم به میزانی که شما ذهنتون رو کنترل می کنید و به میزانی که زیبایی ها رو میبینید به همون میزان نعمت ها رو دریافت می کنی.

    میشد اینجا بود ولی غر زد که ای وای آب نیست سخته ، یا هزارتا فکر دیگه که اصلا نمی خوام فکر کنم بهش که الان بنویسم .چون حقیقتا فقط و فقط زیبایی دیدم .

    اینکه حضور خود شما اونجا برکتی بود از سمت رب برای حیوون های کوچولوعه بامزه .

    چقدر دلم می خواست اونجا اسب و زین کنم و باهاش برم دور دریاچه رو بگردم .

    واقعا آدمی که بتونه ذهنش رو کنترل کنه اولا خداوند هدایتش میکنه که به راحتی مسائل رو حل کنه که هرسال درد سر نداشته باشه و بتونه زمانی ام که هوا سرد میشه استرس نگیره که ای وای چه کنم چه کنم . و اینطوری نهایت لذت رو آدم میبره و در خلوتی دو نفره با خدای خودت در این فضای بسیار زیبا که هر گوشه اش هزاران رحمت و نعمت و زیبایی هست میشینی و کیف میکنی و سپاسگزاری این همنشینی زیبایی که هم تو از او راضی هم او از تو خشنوده رو به جای میاری .

    محاله ممکنه آدم نگاهش به جایی بیوفته و زیبایی خداوند یا نعمتهاشو اونجا نبینه یا پیدا نکنه

    همین الان که این کلیپ رو دیدم یه نعمت (و تمام چیزایی که درونش بود هزاران هزاران نعمت)اینکه دارم می نویسم ،مبلی که روش نشستم ، خونه ام ،سلامتیم ،آشناییم با شما و میلیون ها نعمت دیگه ای که تو همین لحظه دارم و از عقلم خارجه حتی

    .باز هم از شما سپاسگزارم مریم جان بی نهایت سپاسگزارم .

    به قول باباطاهر:

    به صحرا بنگرم صحرا ته وینم

    به دریا بنگرم دریا ته وینم

    بهر جا بنگرم کوه و در و دشت

    نشان روی زیبای ته وینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: