این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2021/12/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-12-01 06:02:592021-12-11 07:10:34سریال زندگی در بهشت | قسمت 227
86نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
ای خدا عجب چیزی گفتی مریم جان که بیام و از تغییرات بگم که ذهن مو بیشتر بزارم روی رشد و جالبتر اینکه من دیروز داشتم به همین موضوع فک میکردم پیام فایل رو یوتیوپ اومد که فک کنم قسمت 205بود و پسرم پرسید مامان الان قسمت چند هستیم و من یه لحظه تمام این نزدیک دوسال برام مرور شد هم تغییرات پارادایس هم تغییرات خودم و چه حس خوبی گرفتم چقدر خدارو شکر کردم بابت وجود شما یعنی تو خونه راه میرفتم و با صدای بلند میگفتم خدایا شکرت بابت وجود استاد که آنقدر قشنگ راه به من نشون داد
یاد قسمت اول افتادم که با خودم گفتم مگه دونفر تو یه مزرعه چقدر میتونن اتفاقات جالب داشته باشند که قراره بشه سریال ؟و هر بار من دیوانه شدم ازاین همه زیبایی رشد و تغییر
اول از همه زدن درخت های کنار دریاچه بود که خوب یادمه با یه آره کوچولو شروع شد😂بعدشم چند تارو با سانتافه ریشه کن کردید
و راستش من میگفتم حالا چه کاریه این درخت ها که قشنگن اما حالا نتیجه واقعا قابل قیاس نیست
بعدشم که رفتید کم کم سراغ درخت های اضافه پارادیس و تریل درست کردن و فلکه مریم و تو این پروژه چقدر آتیش سوزوندید😂😂دیگه صدای آتشنشان ها در اومد گفت آقا جان مادرتون آنقدر آتیش به پا نکنید مریم جان رو خوب یادم که وسط آتیش راه میرفتم آها ایده آتیش دادن برگ ها که بود😂😂 یه شب هم آنقدر تو فایر پیت آتیش درست کردید که آجر هاش ریخت 😂😂
آها یاد مهمون ها افتادم که چقدر عالی بود و پیاز چال
یاد اون جمله طلایی استاد که باعث شد دنیای من عوض بشه افتادم که داشت درخت هارو میزد و گفت بزن آقا بزن شاخه های تمرکزتو و چقدر این جمله زندگی من و زیر و کرد
بعدشم که تراکتور و زدن چمن ها و گیر کردن تراکتور تو گل ها که یاد گرفتیم بعضی جا که زمین شل هست نیاید تراکتور بره
یواش یواش هم که پروژه پرورش جوجه و تخم مرغ و چیکن شاو که خودش یه داستان عالی بود
آها نرده های کنار خونه رو یادم رفت 😂😂 پنجره ها و در که عوض شد که ویو خونه محشر شده
پروژه نور پردازی جلو در و پروژه نابود سازی تار های عنکبوت اطراف پنجره ها رو که نگو 😂😂
پروژه دوش صحرایی کنار خونه و جکوزی
آها پروژه نجات سرباز رایان با آهن ربای هیولا 😂😂
خونه هابی که آماده واسه مرغ ها خریدید و بعد ایده چیکن شاو اومد که بعدشم چیکن تراکتور
پروژه انباری پیش ساخته که چقدر به جمع کردن وسایل اضافه کمک کرد و بعدشم که یه چادر بزرگ زدید برای نجاری
و پروژه کارگاه که دیگه اصلا کلا کلی کار هارو راحتر کرد واسه نجاری و پارک آر وی و ماشین ها
و قفسه بندی و نور پردازی و ضد آب کردن درهای کارگاه که خودش کلی عالی بود بعدشم پروژه بتن ریزی بیرون و کاشت چمن کنار کارگاه
آها پروژه آب مرغ ها که هربار چقدر تغییر کرد الان داشتم میدیدم که اردک ها داشتن آب میخوردن یادم افتاد
پروژه تنور پیتزا پزی و پیتزا های خوشمزه مریم جان
پروژه نور های ال ای دی سقف تو خونه
و حالا هم بز ها و الکتری فنس
یاد پروژه کیودی ها افتادم که چقدر دور چیکن تراکتور فنس کشیدید و تله کار گذاشتید که نتونن به مرغ ها آسیب بزنند
پروژه تعویض ظرف شویی هم بود و قفسه بندی آشپز خونه
و تعویض تخت خواب
پروژه کلاه های استاد که مریم جان داشت 😂😂
و کلی نجاری ساخت میز و جاکفشی بیرون
و کلی اتفاقات خوب که برای من درس داشت
و استاد هر لحظه خدارو شکر میکنم به خاطر وجود نازنین شما که آنقدر با حرکت و رشد و تغییرات خودتون کمک کردید که منم یه آدم دیگه ای بسازم از خودم و دیروز داشتم به خدا میگفتم خدایا فقط تو میدونی من چقدر رشد کردم چقدر تغییر کردم و فقط میتونم بگم خدایا شکرت و فقط میتونم براتون بینهایت سعادت و خوشبختی آرزو کنم
و یه چیز مهمی که الان میبینم تو روند تغییر شغل من چقدر داره به دردم میخوره این دقت و تمیز کار کردن شما تو هر کاری هست که مریم جان یه بار گفت استاد به این که یه بار کاری رو انجام بدی و قرار باشه دوباره کاری کنی حساس یادم نیست موضوع چی بود اما از همون جا من تو گوشم زنگ زد و الان دارم تو محصولی که تولید میکنم نهایت دقت رو میکنم که دوباره کاری نشه کاملگرایی نمیکنم اما دارم تمام تلاشم میکنم که بهترین کیفیت باشه و نتیجه رو هم به زودی انشالله اطلاع میدم
استاد جان مریم جان عاشقتونم عاشقتونم واقعا نمیدونم با چه زبانی بگم که دوستون دارم و به خاطر این سریال بینهایت زیبا سپاسگزارم که با عشق من و شریک لحظه ها و حرکت هاتون کردید و منم یاد گرفتم و تغییر کردم داشتم با خودم میگفتم استاد جان و مریم جان میتونستتن برن پارادایس و واسه خودشون زندگی کنند و هر کاری هم میکنند فیلم نگیرن و همون محصولات کلی باارزش بود اما این سریال آنقدر مکمل عالی هست برای درک بهتر آگاهی ها که نهایت ندارع واقعا هر قسمت عشقی که جاری هست رو میشه دریافت کرد و هر قسمت من خدارو شکر میکنم که بازم شما این زیبایی هارو با من به اشتراک گذاشتید عاشقتونم عاشقتونم و به زودی به امید الله مهربان آمریکای زیبا میبینمتون 😘😘😘😘
به نام خدای یکتای رب العالمین، که جز ارزش و زیبایی چیزی نمی آفریند.
√ شاد زندگی کنم و با شادیم کمک کنم که دنیا جای بهتری برای زندگی بشود .
خدایا خودت هدایتم کن زبانم را .. کلامم را .. کلمه به کلمه را .. هدف لذت بردن و بودن در احساس خوب با توجه بر نکات مثبت.
حسم میگه از اینجا شروع کنم!
که یک روزی .. نمیدونستم اصلا هدایت چیه و خدای درست کیه و اصلا نه به اینکه میدونستم میشه هدایت هم شد به هر سمتی که توجه ات هست پس اینا خودش تغییر و نشان از رشد دنیاست, و وقتی من که جزیی از این جهانم رشد کنم, در بعد بزرگ جهان داره رشد میکنه پس وقتی من ثروتمندتر باشم این جهاان واقعااا جای ثروتمندتری خواهد بود و واقعا به تعداد ثروتمندان داره افزوده میشه.
یاد این جمله افتادم که میگه, “ما تن های دیگه نداریم همه از یک تنیم از یک روح از یک بعد از یک منبع لایتناهی و قائم به ذات حی ”
حسم میگه در ادامه بریم سراغ توجه بر نکات مثبت این قسمت, استاد جونم مریم جانم سپاس گزارم برای یک قسمت باورساز دیگه
برای شماها بهترین هااا را آرزو میکنم ثروت بیشتر حکمت بیشتر شادی و فراوانی و لذت بیشتر الهی .. .
خدای من, یک روز آفتابی و در ادامه پروژه های بی نهایت برای گسترش خودمون و پارادایس و این جهان
یکبار فایل را نگاه کردم و کاملا حس کردم توی این شرایطی که ساختم توی این چالش جدیدم از وقتی انتقالیم اوکی شد درست در زمان و مکان مناسب از یک پلیس راه به یک جای دیگه که اومدم در این دوران سربازیم … نیاز دارم به این توجه بر اصل
و به خودم گفتم بیام سریال زندگی در بهشت را از اول وقت بذارم نگاه کنم و باز به همون فرمتی که یک روزی (وقتی داشت فصل اول سریال زندگی در بهشت تمام شد- قسمت ۳۳) بهم الهام شد سفر به دور آمریکا را از اول نگاه کنم.
با فرمت،
فایل را نگاه کنم, کامنت های لایک شده رو حداقل بخوانم, برای بچه ها بنویسم, و البته که نظر ارزشمند خودمو ثبت کنم. And I did it.
و چقدررر اتفاقات خوب افتاد ..
اومدنم به قدم ..
شناخت عمیق تر خودم ..
اکتیوتر شدنم و مشتاق شدنم برای تغییر بیشتر
درآمد بیشتر..
عزت نفس هیولاتر..
تواناتر در ارتباط موثربرقرار کردن …
آزادتر ..
یک رابطه ی عاطفی بدون وابستگی و دل بستگی را تجربه کردن ..
خیلی خیلی تاثیرات مثبت داشت و شاید که نههه مهم ترینش به نظرم این بوده که لحظه هایی که میومدم نگاه میکردم و اون جویی که بودم اون شادی ها اون رقص ها اون قهوه درست کردنای وسط فایل که حسش میشد .. اون اونااا زیباترین لحظه های زندگیم بوده .. زیباترین لحظه های زندگی در هر روزم ..
اون لحظه ها داشتم به بهترین شکل باور میساختم و ذهنم را از هر سمتی بمباران میکردم به شکل های متفاوت … دیدن .. خواندن کامنت ها … فکر کردن … تجسم کردن … نوشتن … واووو
به ذهنم اومد و هدایت شدم کامنت ها را بخوانم توی همون اولین کامنت ها نشانه اش را دیدم .. اوه اوه اصلا نه خدا جون انگار اون چیزی که به دلم انداخت را از زبان مریم جان گفت … گفت … خدایا شکرت
توی این قسمت به قول یک هم پاره که نظر ارزشمندشو هم ثبت کرده
هر روز گسترش
هر روز یک قدم جلوتر
هر روز با هدف زندگی کردن
هر روز یک چیز جدید یاد گرفتن و یاد دادن
هر رور بهبود
هر روز به دل ناشناخته ها رفتن .. هدایت خواستن .. حرکت کردن
خداروشکر واقعا
خدایا کمکم کن که دوباره همون جوری که سفربه دور امریکا را نگاه کردیم به همون فرمتی که به دلم انداختی ۱۰۰قسمتش را حالا این سریال دوبرابری را نگاه کنیم از اول با همین موبایل که به ظاهر سخته نسبت به کامپیوتر که راحت ده انگشتی چشم بسته تایپ میکردیم و البته لذت بیشتری میبردیم خب این هم خودش یک چالشه بوممم
واوو بیش از دویست قسمت … بی نهایت کامنت .. بی نهایت خلق .. بی نهایت درس .. بی نهایت تغییر .. بی نهایت وضوح در خواسته هام … بی نهایت در انتظارمه
یوهووووووو یس کینگ
خورشید و نورو ابرای دورو هرچی که تو زمین و آسمونه بهم انگیزه میده
رها کن دیروزو زندگی کن امروزو هر روز یه زندگی دوبارست یه شروع جدیده
دوست دارم زندگی رو دوست دارم زندگی رو
خوب یا بد اگه آسون یا سخت نا امید نمیشم چون دوست دارم زندگی رو
دوست دارم زندگی رو …
چشماتو وا کن یه نگاه به خودت و دنیا کن اگه یه هدف تو دلت باشه میتونه کل دنیا تو دستای تو جا شه
جاده دنیا میسازه واست کابوس و رویا یکی بیداره و یکی خوابه راهتو مشخص کن این یه انتخابه
اگه ابرای سیاهو دیدی اگه از آینده ترسیدی پاشو و پرواز کن تو افق های پیش روت
نگو به سرنوشت میبازی تو بخوای فردا رو میسازی پس دستاتو ببر بالا و بگو
دوست دارم زندگی رو دوست دارم زندگی رو
خوب یا بد اگه آسون یا سخت نا امید نمیشم چون دوست دارم زندگی رو
دوست دارم زندگی رو …
دوست دارم زندگی رو دوست دارم زندگی رو
خوب یا بد اگه آسون یا سخت نا امید نمیشم چون دوست دارم زندگی رو
سلام میکنم خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز چقدر زیبا و لذت بخشه دیدن هر روز شما عزیزانم و این بهشت زیبا که الحق والانصاف که نتیجه واضح فرکانس های نابتونه خداروشکر که شما عزیزانو در زندگیم دارم خدارو شکر که در این مسیر الهی کنار شما عزیزانم دارم یدم بر میدارم و این رشد و تکامل نامحسوس داره اتفاق میوفته که وقتی بر میگردم و چکاپ فرکانسیمو میخونم باورم نمیشه از اونجا اومدم صد هزاران مرتبه شکر گزار خداوندم که از بندگان انتخاب شده خداوندم که دارم نتیجه فرکانس هامو اینجا در این بهشت در این مسیر هر روز بیشتر و بیشتر میبینم عاشقتم استاد عزیزم که اینقدر زیبا و شیوا سخن خداوند رو به ما منتقل میکنی
اول فایل که استاد داشت توضیح میداد داستان تکاملی پیچ کردن رو داشتم به در و دیوار این کارگاه زیبا نگاه میکردم و تمام خاطرات ساخته شدن این کارگاه و وسایلی که داخلش ساخته شده رو در ذهنم ناخودآگاه مرور میکردم حتی اون موقعی که استاد از زمان بر شدن ساخت داشت صحبت میکرد و خوشحال بود از اینکه در حال ساخته و هر لحظه مثل همیشه شکر گزاری میکرد و تحسین میکرد اونایی رو که برای ساختش داشتن با لذت موزیک گوش میدادن و با عشق کارشونو انجام میدادن
اینا تو ذهنم بود که خانوم شایسته عزیز صحبت از تکاملی که در این حدودا ۲ سال (باورم نمیشه دو سال گذشته) طی شده و اینقدر نرم آهسته اتفاق افتاده که واقعا احطاس میکنیم تز اول این اتفاق افتاده، اتفاقا همین چند روز پیش بود که با عزیز دلم داشتیم یکی از فایل های قدم سوم دوره فوق العاده ۱۲ قدم رو میدیدیم که داخل پرادایس بود و داشتیم از اینهمه تغییراتی که تکاملی اونجا اتفاق افتاده صحبت میکردیم همون اوایل که رفتید اونجا برای زندگی به عزیز دلم گفتم اگه من این خونه روی دریاچه در این منظره بهشتی رو داشته باشم در و دیوارشو همرو شیشه های یکسره میزنم تا مناظرو راحتتر ببینم و خونه هم پر نور بشه که از حرفم یک هفته نگذشته بود که اینکارو کردید و زیبایی خونه چوبی روی دریاچه رو چند برابر کرد یا اون نرده های قطور که کل فضای دید دریاچه رو کور کرده بود و با برداشتنشون باز هم زیبا تر و دلباز تر شد
بعد خرید تراکتور قرمز به همراه سرباز هوشهاک که باعث شد کلی همه جا زیباتر مرتب تر و شادابتر شد یا قبل از تراکتور که اول با اون اره برقی ها درختان و شاخه های هرز رو میزدید و چقدر دور دریاچه فضاش بازتر شد و دید دریاچه رو بیشتر کرد و به مسائلی برخوردید که اون اوردر های هیولارو از آمازون دادید و یک پله کارو راحتتر کرد دستکش ها اره های بلند و خفن قیچی های هیولا و … بعد اینقدر وسایل خفنی که از برند میلواکی سفارش داده بودید شاپ قدیمی هم خیلی شلوغ شد هم دیگه جا نداشت برای اوردرهای هیولا و اون شاپ جدید زیبا رو رفتید خریدید که همه وسایل و تجهیزات و ابزارهای خفنتون مرتب و با سلیقه داخلش چیدید بعد اون ایده جدید سفارش جوجه های زیبا در رنگها و شکل های مختلف که رنگ و بوی جدید و پر انرژی به پرادایس دادن و باز در روند تکاملی و بزرگ شدنشون کلی تغییرات آروم و خوبی اتفاق افتاد اول خرید اون چیکن شاو های آماده که خودتون مونتاژ کردید بعد استفاده از چوب های نرده های کلبه و ساخت چیکن تراکتور های کوچک و بعد هام ساخت چیکن تراکتور بزرگ نصب در های تایم دار برای راحتتر شدن کار بعد ایده هایی که برای کمتر آسیب رسیدن بهشون از دست کیودی ها انجام دادید و هزاران ایده های خفنی که همشون تکاملی و در جهت رشد و راحتتر شدن کارها الهم میشد و بدون ترس از اشتباه یا درست بودن انجام میدادید اینه ایمانه واقعی اینه اعتماد به نفس واقعی و واقعا تمامش تحسین برانگیزه ، اون تمیز کاری تریل خفن که اون مدت طولانی و هر روز اونهمه شاخه و درخت رو میزدید و اول به خودتون و بعد به همه ثابت کردید که چقدر انرژی و قدرت بدنیتون بالاتر رفته و هدفی که در دوره ۱۲ قدم تعیین کردید رو به راحتی و تکاملی بهش رسیدید و هزاران تغییر دیگه که خیلی زیادن مثل نورپردازی دور خونه با چراغ های شلنگی نصب پروژکتور بالای دریاچه که شب بتونید شنا کنید خرید تنور هیولا برای پخت پیتزا و نون هیولا با دستپخت خفن خانم شایسته عزیز خرید سینک جدید واسه آشپزخونه تغییر دکور آشپزخونه و نصب طبقات جدید برای وسایل خرید و نصب تی وی هیولا و بزرگ ساخت آتیش بازی هایی که راه مینداختید و کلی از برگها و علف های هرز و اضافی رو میسوزوندید و باعث شد چندبار آتش نشانی بیاد🤣 ساخت سازه هیولا وار کارگاه که خیلی سریع و عالی ساخته شد و دوباره پروژه های بعدش که محکم کاری زمین اطراف کارگاه بود که اونم باز هم باعث زیباتر شدن و هم راحتتر شدن کار شد و تمام این تغییرات و بهتر شدن ها نتیجه مسائل و تضاد هایی بود که ما علنی دیدیم که شما چطور با رها کردن و توجه کردن به زیبایی ها و عمل کردن به ایده ها به راحتی کنار هم حلشون میکردید و هم باعث بهبود دائمی پرادایس خودتون و ما شدید و هم کنار هم کلی لذت بردیم خندیدیم شاد بودیم عاشقتم استاد عزیزم عاشقتم خانم شایسته عزیز عاشقتونم خونواده گلم دوستون دارم در پناه تنها فرمانروای کل کیهان شاد پیروز ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید💚❤
امیدوارم عالی باشید.من از طریق صفحه همسرم دارم براتون کامنت میذارم و برای اولین بار هست که دارم این کارو میکنم و بماند که با شکستن چه مقاومتی شروع به تایپ کردن کردم.
میخواستم جایی این کامنتو بذارم که شاید زودتر پیامم رو بخونید. چند روز پیش داشتم یک آهنگی رو گوش میدادم که احساس کردم خیلی فرکانسیه و منو یاد صحبت های شما انداخت و همون لحظه یه چیزی بهم گفت که این آهنگ برای فایل های بسیار زیبایی که با دِرون میگیرید شاید مناسب باشه و همونطور که گفتم چند روز طول کشید تا از پس ذهنم برمیام و این کارو انجام بدم. منکه اشکم موقع گوش دادن این اهنگ دراومد امیدوارم بشنوید و و لذت ببرید.
الهی شکرت که امروز هم لیاقت حضور در این بهشت را دارم ،لیاقت نوشتن در این سایت که خودش نوعی سپاسگزاری کردن از خداوند و استاد عزیزم و خانم شایسته و آقا ابراهیم و خانم فرهادی هست که با عشق برای من و امثال من زحمت میکشند و بهترین سایت دنیا را آماده و بروز میکنند تا ما بتوانیم از آگاهی های این سایت استفاده کنیم
و در حد امکان زندگی بهتری برای خودمان خلق کنیم
سپاسگزارم 🙏🌹
استاد جانم خدا قوت ،مثل همیشه پر انرژی و با عشق دارید برای این پارادایس زیبا وقت میزارید
نوش جانتون این همه زیبایی و خوشبختی
خواهر جانم ،همون لحظه که گفتی دوستانی که از روز اول زندگی در بهشت با ما بودن بیان و از تغییرات بگن 🤩😍
یه چیزی درونم شعله ور شد که محمد پاشو و دست بکار شو و از روزهایی که با این زندگی در بهشت با این عزیزان بهترین لحظات را تجربه کردی بنویس
استاد جان من خیلی از روزها پا به پای شما تو این بهشت قدم زدم ،خندیدم ،اشک شوق ریختم ،قدم زدم ،قایق سواری کردم ،رفتم تو دل این جنگل ساعتها نشستم ،از زوایای مختلف طلوع و غروب خورشید را دیدم
از اون طرف دریاچه صدای شادی و شوخی های شما را با خانم شایسته عزیزم شنیدم و لبخند زدم 🤩😍😭😭
با خدا حرف زدم و سپاسگزاری کردم و این نوع و سبک زندگی را از الله یکتا خواستم 🙏🙏
خدایا خودت ذهنم را باز کن 🙏
آره یادش بخیر اومدید پارادایس
شروع کردید به زیبا سازی هر چه بیشتر این بهشت
۱ نرده های اطراف خونه را برداشتید
۲پنجره های خونه را جدید کردید
۳ریسه چراغ زدید به دیوارهای بیرون خونه
۴..کلی تغییرات تو سیستم برق انجام دادید
۵.خواهر جانم هر بار کلی دکوراسیون خونه را جابه جا کرد و زیبا تر شد
۶..نور افکن بزرگ زدید کنار پله پشت خونه
۷..حتی پله داخل آب هم جا به جا شد
۸..سایه بان محکم کاری شد
۹..تمساح دریاچه نابود شد
۱۰..برای لاک پشت ها تله گذاشتید
۱۱..دوش حمام تو هوای آزاد با ویو طبیعی
۱۲..بعد استخر و جکوزی سفارش دادید
۱۳.خواهر جانم دکوراسیون داخل آشپزخانه را کلی تغییر داد به کمک لری عزیز ..فضا سازی بهتر
۱۴.سینک ظرفشویی عوض شد
۱۵..تخت خواب ۲بار تعویض شد
۱۶..چیدمان مبلها،قالی ها ،عوض شد
۱۷..آینه بزرگ و عالی نصب شد
۱۸..داخل خونه کلی نور پردازی خوشکل و رنگارنگ شد
۱۹..شروع به هرس کاری جنگل کردید
۲۰..تریل زدید در حد لالیگا 🤩
۲۱.دور تا دور دریاچه پاکسازی شد
از کندن درخت با ماشین ،تا بریدن با قیچی ،و ادامه دادن تکاملی با آره خفن
۲۲..آتیش زدن شاخ برگهای بریده شده
۲۳,..استفاده از آتیش برای پاکسازی جنگل 🤩🤭🤭 پای پلیس و اخطار گرفتن هم پیش اومد
۲۴..از خاموش کردن آتیش با بطری پلاستیکی ،با کفشهای خفن اصل ،با بیل ،با آب ،با
وزش هدایتی باد توسط خداوند مهربان
کفش های سوخته شده ،پاهای سیاه شده
یادش بخیر ،،حتی اون روزهای اولی که استاد شروع به تریل کرد
۲۵..ایده ساختن و نصب فایر پیت که یکی از عشقهای من هست آتیش تو دل جنگل ،شب و آتیش
پیاز چال های معروف خانم شایسته عزیزم
۲۶..ایده نابود کردن پشه های اطراف خونه با اون وسیله که بوی بدی میداد
۲۷..پاکسازی واژه بین بردن مورچه های معروف با اون نیشهای خفن
۲۸..ایده بریدن درختها ،برش دادن ،تیکه کردن برای آتیش
خود این وسایلی که خریده شد دریایی از فراوانی نعمت و ثروت بود
۳۰..خریدن اولین مرغذ،خروس ،اردک ۳۱..احداث اولین خونه با فنس
۳۲ایده اولیه خونه کوچیک برای مرغ خروس ها که به تازگی خروس ها و بوقلمون دارن اونجا زندگی میکنند
۳۳..چندین چند بار جا به جا کردن خونه مرغ ها
۳۴..ایده خریدن شاب پیش ساخته
و نصب کردن اون تو محیط
۳۵..نصب شیر آب ،برق برای شاب۳۶
تعمیر و تعویض پمپ آب ،بیرون کشیدن پمپ آب توسط اون فرد به ظاهر بد اخلاق که بازم استاد جانم و خانم شایسته بهترین وجه اون آدم بیرون کشیدن یادتون هست مربا و عسل آورد براتون
۳۷..آقای لری مهربان و وفادار هم که همیشه همه جا بود و هست خدایا شکرت
۳۸..ایده ساختن چیکن برای مرغها یکم بزرگتر ،چرخ دار و متحرک
۳۹..درب برقی گذاشتن برای خونه مرغها
۴۰..ایده جوجه کشی ،خرید کلی تخم مرغ از نژاد های مختلف
۴۱..خریدن کلی جوجه ۱روزه مرغ ،بوقلمون..سفارش های اینترنتی و خرید جوجه با نژاد مختلف و انتخاب جنسیت
۴۲…رفتن استاد عزیزم پیش اون دوستی که هم کلانتر بود ،هم مزرعه دار🤩🤩🤩
هم کشیش ..یادش بخیر
۴۳..خانم شایسته عشق هم با لذت کلی تجربه جوجه کشی تو اون شبهای بارانی ،تنها تجربه کرد
۴۴..خواهر جان عشقم تونست کلی بر ترس هاش غلبه کنه ،تکاملی تو تاریکی رفت و خدا را شکر الان تو دل تاریکی میتونه تو این جنگل تا درب اصلی پارادایس تو دل شب پیاده بره
۴۵..ای جانم موتور سواری خانم شایسته
که بازم آهسته و آهسته تونست یاد بگیره
۴۶..استاد عزیزم تونست به مدت طولانی با هدایت الهی کلی وزن کم کنه
و مدتها فقط غذاهای سبزیجاتی نوش جان کرد
۴۷..ایده ساختن چیکن بزرگ
۴۸..خریدن طاووس
۴۹..ایده نصب اون چادر بزرگه که برای مدتی
کارگاه نجاری بود
۵۰..ایده فوقالعاده کارگاه بزرگ
که خودش کلی تجربه عالی به همراه داشت
از شروع خاک برداری ،بتن ریزی کف ،شناژ ،شیب بندی ،تا نصب سوله ،نصب دیوارها ،بتن ریزی اطراف کارگاه
۵۱..ترمیم شکاف های زمین بعد از باران کنار کارگاه ،بواسطه شدت آبی که از بالای سقف میریخت روی زمین
۵۲..ایده چمن کاری زمین
۵۳..کلی خرید محصولات ،غذاهای دام ،
انواع کود ها و بذر گیاه
۵۴..درگیر شدن با کیودی🤭🤩
۵۵..آتیش زدن مخروطی درخت های فرسوده
۵۶..جا به جایی هر دفعه چیکن برای
ریختن کود مرغها در مناطق مختلف زمین
۵۷..باران ها و طوفانهای سیل آسا ،یادش بخیر تا لب به لب خونه آب اومد
دریاچه سرریز شد
و جالب اون که بعد از ۲سال تازه اون قسمت خروجی آب را کنار دریاچه پیدا کردید
۵۸..ایده خریدن تراکتور 🤩🤩
۵۹..ایده خریدن تانکر سوخت
۶۰..گیر کردن تراکتور تو زمین روزهای اول و بیرون کشیدن
۶۱..تمیز کاری اطراف اون شاب قدیمی
و پیدا کردن استخوان های گوسفند ها
۶۲..تو پاکسازی جنگل اطراف دریاچه
خونه سگ آبی را دیدیم 🤩🤭
۶۳..دیدن آهو تو پارادایس 🤩🤩توسط خانم شایسته عزیز
۶۴..خریدن اون تنور پیتزا پز عالی و تجربه درست کردن غذاهای خوشمزه
از آوردن تا نصب تنور روی میز کنار دریاچه
۶۵..نشست کردن میز بواسطه سنگینی تنور پیتزا
۶۶..پیدا کردن لونه پاک مهاجر پایین راهرو خونه ،بریدن چوبها و بیرون کشیدن تخم ها
۶۷..افتادن جت اسکی با یدک کش داخل آب ،استاد جانم با اون مهارت عالی رفت زیر آب و طناب بست و بیرون کشید
۶۸..هرس کاری زمین با تراکتور و اون دستگاه خفن که بهش وصل هست
۶۹..طبقه بندی کردن داخل کارگاه و فضا سازی عالی برای چیدمان وسایل
۷۰..نصب لاستیکی برای پایین درب های کارگاه که آب باران داخل نیاد
۷۱.. افتادن درون بچه چند بار داخل جنگل و دفعه آخر سقوط داخل دریاچه
۷۲..بعد از مدتها استاد لباس غواصی پوشید کلی تجربه کسب کرد
۷۳.بازم غلبه بر ترس های خانم شایسته عزیزم شنا کردن تو دریاچه
۷۴..جت اسکی سواری خانم شایسته به تنهایی
۷۵..ایده نصب لونه مخصوص برای تخم گذاری مرغها به چیکن بزرگه
از قسمت اول سریال که شروع کرده بودین به قطع درختای هرز دور دریاچه که وقتی تو این قسمت با دوربین برگشتین و فضای دور دریاچه رو فیلم گرفتین نتیجش کاملا مشخصو واضحه که چقدر فضا باز شده
بعد زدن نرده های دور خونه که اصلا وقتی نرده ها بود اون قسمتای اولو اگه نگاه کنی یه حالت بسته و گرفته ای بود ولی الان یه فضای باز که بینظیره
نورپردازی دور خونه که تو شب روشن کردین و چه صحنه ی بینظیری شده بود و ادامه روند نورپردازی ها تو قسمتهای مختلف تا الان که شبو روز میکنه تو پرادایس
بعدش رفتین سراغ نور پردازی داخل خونه
پروسه پاکسازی پرادایس که با هدف ورزش کردن استاد در جهت لاغر شدن که شامل قطع درختای هرز آتیش زدنشون
پاکسازی پرادایس به وسیله آتیش که باعث اومدن مامورای مربوطه به پرادایس شد، پاکسازی اون محوطه خروج آب دریاچه که در نتیجه این پاکسازی ها درست شدن تریل واسه پیاده روی و موتور سواری و دیدن زیبایهای بیشتر و به وجود اومدن فلکه ی مریم شد
درای شیشه ای رو گذاشتین و تو آشپزخونه یه گوشه بود که استفاده نمیشد که یکی از محصولات ادیسونواونجا بود دادین به لری و اون قسمتو لری آماده کرد واسه استفاده بهتر،عوض کردن اون تخت قدیمی که اونم دادین لری
عوض کردن او سینک ظرفشویی آشپزخونه که استاد تنبلی میکرد تا درستش کنه چقدر اون سینکه فوقالعاده س خیلی راحته واقعا ایده ی بینظیریه
تولید جوجه ها، سفارش جوجه از یه ایالت دور که چند روز بدون آب و غذا تو راه بودن
بزرگ کردنشون غذا دادنشون خدایی جوجه هایی که با گوشت چرخ کرده تغذیه شن ندیده بودم
اون همه بوقلمون و خاطراتشون نوک زدنا (عشق بوقلمونی) غذا دادن بهشون که جمع میشدن دورتون
اون گنیای پر سرو صدا که ازبس صداشون تو سریال زندگی در بهشت بود تو زندگی واقعی منم صداشونو اومد
ساختن خونه ی مرغا چیکن کوبا و حملش توسط استاد
بردن گوسفندا از پرادایس و جا موندن گریس
ساختن شاپ تو محوطه پرادایس و قفسه بندی کردنش بردن وسایل داخل اون
ساختن چیکن ترکتور و ایده های که بهش اضافه کردین مثل اون محل تخم گذاری مرغاو…
ساختن اون محلی که قرار بود کارگاه باشه و مرغا نمیزاشتن و همه جا تخم میزاشتن و برخی مسائل که جمعش کردین کلا
ساختن سازه ی کارگاه بزرگ که خیلی از مسائلو حل کرد با یه تیر هزار تا نشون زدین
روزایی که میرفتین تمپا و یه چیزی که واسه من خیلی جالب بود اینکه خونه ها تو آمریکا با چوب ساخته میشه چون من وسط یه همه بنا بزرگ شدم که با آجرو آهن سروکار داشتن وقتی تو اون قسمت استاد نشون دادن یه ساختمون در حال ساختو با چوب از اینکه یه روش متفاوت میدیدم خیلی واسم جالب بود
برنده شدن تیم تمپا و خوشحال شدنای مردم جشن گرفتنهای بعدش تو رودخونه ی وسط شهر و دیدن یه مردم شاد
روند آشپزی که شاهد پیازچال درست کردنها تا خرید اون آون واسه پیتزا که با چوب درست بکنین که الان در اختیار مرغا قرار گرفته و جدیدترین ایده تو فضای باز آشپزی کردن در مدت کوتاه
درگیری با حیوانات وحشی از اون علی گیتوره که با تفنگ دوستتون پودرش کردین تا اون کیودی هایی که خوراک کرکسارو باهاش تامین کردین تا یاد بگیره پروبازی در نیاره
خریدن تراکتور، پاکسازی فضا با اون بوشهاک، گیر کردن سرباز رایان و پروسه نجاتش
خریداتون از ابزارای مختلف و اون وسایل نجاری دستگاهای مختلف میزایی که خریدین ،نجاری کردنهای استاد با اون حالتای جالب چهره شون
نصب آینه ها، نصب تلویزیون جدید
حیاط درست کردن واسه مرغایی که باید مادری میکردن و استفاده از چیکن کوبا و اون خونه های مرغی که خریده بودین
ساختن اون جا کفشی که بهترین قسمتش این بود که در واسش نزاشتین چون کفشا تو فضای باز باشن عالیه از هر جهت
ایده ی الکتریک فنسا که اصلا بینظیره واسه حفاظت کردن از مرغو خروسا از حملات کیودی ها و غیره
و کلی تغیرات ریز و درشت دیگه ای که تمومی نداره…
حالا من در حال دیدن قسمت اول:اولین قسمت که رو سایت اومد چیزی که از تو ذهن من رد شد این بود که تکراری میشه بابا روزمرگی که جذاب نیست
دوباره من وقتی رفتین سفر همین جدیدا: آخرای سفر میگفتم برگردین دیگه، دلم واسه زندگی در بهشت تنگ شده، بعد من یه آدمیم که اصولا واسه چیزی یا کسی دلتنگ نمیشم مگه به ندرت یعنی مدل دلتنگیم فرق میکنه اینجوریه که به عنوان مثال اگر ۶ ماه دور باشم از خانواده یا دوستامو یه مدت مدیدی نبینم تو اون مدت مدید دلم تنگ نمیشه ولی وقتی میبینمشون میفهمم که چقد دلم تنگ بوده واسشون که همون لحظه فهمیدن اینکه دلتنگشونم کنارمن ولی تو این سفر آخرتون به معنی واقعی کلمه دلم تنگ شده بود واسه زندگی در بهشت و تنها چیزی که ندیدم تو این سبک از زندگی چیزی به اسم روزمرگیه یه زندگی که همین تغییرات کوچیک وسیعش کردن زلالش کردن و در جریان بود و چقدر انسان موجود بینظریه که میتونه انقدر زیبا زنده باشه انقدر وسعت بده خودشو و محیطشو زیبا کنه
این زندگی انقدر وسیعه که از هر زاویه ای میتونید در موردش سوال بپرسید و جواب بگیرید. اگه بپرسید چی از این سریال به یادتون میاد باز میشه صد صفحه کامنت نوشت
اگه بپرسین چی یادگرفتین دوباره میشه صدها درس نوشت یا اینکه با کجاهای این سریال کیف کردین دوباره سیل جواب ها سرازیر میشه و اگه بپرسین چه سوالی دارین سوالی که مدتیه ذهنم درگیره اینه که اون ترشی های تخم مرغ چی شد نتیجش؟ خوب بود؟ خوشمزه شدن؟ دیگه پاییزم داره تموم میشه چون گفتین وقتی هوا سرد شه میخایین استفاده کنین
خلاصه زندگی وسیعی رو هم تجربه کردین هم یه جوری تجربه کردین که همون گوشه هایی که به ما نشون دادین انقدر واقعی هست که انگار خودمون داریم زندگیش میکنیم من خودم که به شخصه اینجوری نیست که بگم دارم یه سریال میبینم از پشت دوربین دقیقا دارم تجربش میکنم انگار که جزء واقعی زندگی خودمه ، که خیلی جذاب دوست داشتنی و زنده ست و کلی باهاش ارتباط برقرار میکنم عجیب در حد دلتنگ شدن واسش
خدایا شکرت که باز هم هدایت شدم به دیدن این همه زیبایی و فعالیت
خدایا شکرت بچهای جدید پرادایس جوجه داکا هم رسیدن
عزیزم چقدر جوجه های نازی هستن چه سروصدایی راه انداختن
چقدر باحاله من که با دیدن فیلمش ایقدر لذت بردم خدا میدونه شما که از نزدیک دارین تجربه میکنید چه لذت بیشتری میبرید
خدایا شکرت کار باغچه هم با ایدهای جدید داره عالی پیش میره جای باغچه هم که خیلی عالی انتخاب کردین نزدیک به خونه
خانم شایسته دقیقا زمانی که داشتم به گذشته پرادایس گفتن بچها بنویسید در مورد اتفاقاتی که در پرادایس افتاده
من مینویسم از جاهایی که یادمه
من چون دارم از اول زندگی در بهشت رو دوره میکنم بیشتر از اوایل مینویسم الان قسمت ۴۵ هستم
اوایل پرادایس نه جوجه ای بود و نه مرغ و خروسی و نه بز و گوسفندی نه شاپی بود و نه کارگاهی نه چت اسکی بود و نه در های شیشه ای………
یک قدم هدایت شدین به پاک سازی درختهای هرز پرادایس
یک قدم هدایت شدین به بریدن نردهای دور خونه
یک قدم هدایت شدین به تعویض درهای خونه
یک قدم هدایت شدین به آتیش زدن و پاکسازی جزیره اون قسمتی که آتیش زدین جزیره رو و بعد آتش نشانی اومد و خاموشش کرد و باز شما چند روز بعد دوباره هدایت شدین تا کار ناتمام رو تموم کنید و شروع کردین به آتیش زدن برگها و درختچه های هرز جزیره که باز هم آتش نشانی این بار با هلیکوپتر خبر دار شدن و اومدن برای خاموش کردن آتش که با درخواست شما اینبار اجازه دادن کار انجام بشه با مدیریت ولی تذکر دادن تا برای اون کار باید اجازه شو داشته باشید
خدایا شکرت چقدر امن این کشور
خانواده ی راین مهمونتون بودن و چقدر آتیش بازی کردین و چه آتیش های بزرگی
ایده ی نور افکن که برای شنا در دریاچه رو انجام دادین
بعد هدایت شدین به نصب ال ای دی ها اول بیرون خونه و بعد داخل خونه اون ال ای دی های رنگی چقدر زیبا بودن و راین و پسراشو غافلگیر کردین
بعد ایده ی تخم مرغ و جوجه اومد یادم نیست اول جوجه رو اوردر دادین یا تخم مرغ رو ولی خیلی هیجان انگیز بود
هر روز قطع کردن درختهای خشک شده اول با یه اره ی ضعیف تر بعد هدایت شدین به آتیش زدن درختان بعد هدایت شدین به اره ی بزرگتر و قویتر
فلکه مریم رو تمیزکردین و تریلهای زیبا
لری چقدر کمک کرد در نجاری در و پنجره
اول مرغ و جوجه ها کم بودن و یه چیکن شای کوچیک درست کردین و بعد بیشتر شدن و خونه شون هم بزرگتر شد چندین تا چیکن شا درست کردین برای مرغها
بعد اون جوجه ها تخمگذار شدن و اول یکی و روزهای بعد بیشتر و بیشتر شدن تخم مرغها به جایی رسید که باکسشون پر میشد
بعد جت اسکی اومد که چقدر تو دریاچه جت اسکی سواری کردین چقدر لذت بخش بود
تو قسمت ۴۴ بود فکر کنم استاد یه حرفی زدن که خیلی برام جالب بود
داشتین درختچه های هر رو آتیش میزدین و کلشون خشک و تر باهم سوختن گفتین وقتی تکامل انسان هم طی نشه همین جوریه یه دفعه همه چیز میسوزه و خاکستر میشه
توی اون آتیشهایی که درست میکردین چقدر پیازچال درست کردین هرروز با یه روش جدید و خوشمزه تر
بعد برای چیزها اضافه ی خونه شاپ خریدین و نصبش کردین لوله کشی آب کردین براش برق براش وصل کردین دوباره ایده ی نورافکن کنترل از راه دور رو روی شاپ انجام دادین و کلی از پرادایس رو نورانی کردین
بعد ایده اومد که کارگاه نجاری راه بندازین اول یه اسمش یادم نیست خیمه مانند برای نجاری نصب کردین چقدر مرغا میرفتن و اونجا تخم میذاشتن و بعد ایده اومد که کارگاه بزرگتر برای پرادایس نیازه تا جواب گوی همه ی وسایل باشه و با مدیریت خانم شایسته کارگاه رو ساختین که هم برای ماشین و اروی جاباشه و هم برای وسایل نجاری و هم برای باقی وسایل
بعد الان هم که با دیدن تجربایت سفر ایده ی بز و گوسفند اومد برای پاکسازی پرادایس
چقدر ایدها رو امتحان کردین برای راحت تر شد آب و غذای مرغا
بعد طاووس خریدین چقدر زیبا بودن ولی اونا آزادی رو دوست داشتن و رفتن
هر چیزی که یادم اومد رو نوشتم ولی خیلی بیشتر از ایناست که ذهنم فقط همین قدر یاری کرد
تو همون فایلهای اول استاد گفتن ما الان هدایت شدیم که در پرادایس زندگی کنیم نمیدونم که قراره چه اتفاقاتی بیوفته برامون ولی میدونم که خیلی پروژه های بزرگ خواهیم داشت فعلا پاکسازی علفها هستش بعد هدایت میشیم
این که دیگه فیلم بازی کردن و حرف الکی نیست همش حقیقت زندگی استاده ما یاد گرفتیم خیلی چیزا رو از این زندگی
سلام استاد عباسمنش و مریم جان زیبا رو و خوش سلیقه🌹🌹🌹🌹🌹🌹
روز زیباتون بخیر و سرشار از فضل و رحمت پروردگار🌤
خدایا شکرت بابت دیدن و توجه کردن به زیبایی های این قسمت از زندگی در بهشت🤩🤩🤩🤩
خدااااااقوت بده استاد و مریم جان👏👏👏👏👏👏چقدر حس خوبیه که یک کاری رو استارت بزنی و انجامش بدی و در طول مسیر مدام هدایت بشی به اینکه چطور این کار رو راحتتر و لذت بخش تر انجامش بدی!
خدایا شکرت بابت این آزادی مالی که ما میتونیم داشته باشیم و خدایاشکرت بابت اینکه این شرایط مهیا شده که شما هرچیزی که بخوای میتونی به راحتی آنلاین سفارش بدی و زود هم برات بیاد و بتونی ازش استفاده کنی👏👏👏👏👏👏👏👏👏چه زمین سوراخ کن قدرتمندی که تازه با، باتری هم کار میکنه🤩🤩🤩🤩🤩مبارک باشه انشاالله از این بیشتر و بهتر !
خدایاشکرت که هر روز جهان داره بیشتر به سمت راحتی و آسانی و لذت و ثروت پیش میره👏👏👏
انشاالله سبزی هامون هم میان و این پرادایس مون زیباتر میشه!چون شما دارید باعشق و لذت و همکاری خلق شون میکنید!☘☘☘☘☘☘☘☘
استادجان شما در سری اول سفر به دور آمریکا در این باره گفتید که مریم جان با رعایت نکات بسیار مهمی لباس ها رو میشویند نسبت به رنگ و جنس و غیره،و همیشه لباس های شما نو و تمیز هستند!
الان به این موضوع پی بردم وقتی این تیشرت زرد بسیار زیبا رو دیدم که چقدر تمیز و نو هست ،در صورتیکه دوسال و خورده ی پیش شما در سفر که با خانوم ریچال عکس گرفتید تن تون بود که ایشون هم خیلی معنی و مفهوم نوشته ی روی تیشرت رو تحسین کردند”(خوشحالی این هست که از هر چیز کوچک در زندگیت لذت ببری)”
خدا قوت مریم جان که اینقدر زیبا و دقیق و عاشقانه به همه کاراتون میرسید بدون داشتن توقع!
👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏
خدایا شکرت بابت این رابطه ی دوستانه و صمیمانه 🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩
خدااااااااااااااااای من شکرت این اردک های کوچولو و پرانرژی و سالم🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩چقدر حس خوبی به آدم میده دیدنشون!
شما قبل از اینکه بیان همه لوازم شون رو آماده کردید، غذا ، آب ، قفس👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏
عزیزم چقدر قشنگ آبتنی میکنن و دونه میخورن،داخل آفتاب هم میرن که گرم بشن🤩🤩🤩
استاد و مریم جان هر حیوانی که شما میخرید و در واقع به سمتتون هدایت میشن که بخریدشون خیلی پرانرژی و شاد و سالم هستند!
چقدر خوبه که بزها و بره ها و مرغ ها اینقدر مکان بزرگ و آزادی دارند👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏
خب: در اوایل آروی و تراکتور و ماشین های استاد در زمین پرادایس بود و شلوغ شده بود،اما شما این کارگاه بسیار بزرگ و فوق العاده رو ساختید و همه ی وسایل رو در خودش جای دادُ این پرادایس خلوت تر و زیباتر شد🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩💌🤩💌
از همه مهمتر زدن شاخ و برگ های اضافی بود و تریل درست کردند برای پیاده روی و موتور سواری!
قبلا پرادایس در شب تاریک بود و جلوی درب ورودی که الان به تازگی استاد این پروژکتور های فوق العاده قوی رو خریداری و نصب کردند که کنترل از راه دور هم داره و الان خیلی خیلی در شب همه جا روشنه و میشه آتش درست کرد و نشست!🤩🤩🤩🤩🤩🤩
لامپ های ال ای دی که استاد داخل خانه نصب کردند که رنگهای متفاوتی هم داره!🤩🤩🤩🤩
هر دفعه درست کردن خانه هایی راحتتر و آزادتر برای مرغ و خروس ها و جوجه ها! متولد شدن جوجه های مامان طلا و مامان بلوند و مامان هلالی
و بزرگ شدنشون به زیبایی !
آبخوری و دانه خوری هایی بهتر براشون!
و درست کردن این محافظ ها براشون که برق دارند و حیوانی نمیتونه به سمتشون بیاد که از طریق برخورد با تضادی بوجود اومد!
👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏
و خیلی تغییرات دیگه……..
چقدر حس خوبیه که تکامل خودت رو در زندگیت چه از لحاظ شخصیتی و چیزای دیگه برگردی و ببینی ولذت ببری از روند تکاملی که در شخصیتت و زندگیت داشتی! سپاسگزارم مریم جان بابت مطرح کردن این موضوع🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
در پناه الله یکتا شاد ، سالم ،ثروتمند ،سعادتمند و رستگار باشید در دنیا و آخرت!
بسم الله النور
سلام استاد جان سلام مریم جان عاشقتونم من 😘😘
ای خدا عجب چیزی گفتی مریم جان که بیام و از تغییرات بگم که ذهن مو بیشتر بزارم روی رشد و جالبتر اینکه من دیروز داشتم به همین موضوع فک میکردم پیام فایل رو یوتیوپ اومد که فک کنم قسمت 205بود و پسرم پرسید مامان الان قسمت چند هستیم و من یه لحظه تمام این نزدیک دوسال برام مرور شد هم تغییرات پارادایس هم تغییرات خودم و چه حس خوبی گرفتم چقدر خدارو شکر کردم بابت وجود شما یعنی تو خونه راه میرفتم و با صدای بلند میگفتم خدایا شکرت بابت وجود استاد که آنقدر قشنگ راه به من نشون داد
یاد قسمت اول افتادم که با خودم گفتم مگه دونفر تو یه مزرعه چقدر میتونن اتفاقات جالب داشته باشند که قراره بشه سریال ؟و هر بار من دیوانه شدم ازاین همه زیبایی رشد و تغییر
اول از همه زدن درخت های کنار دریاچه بود که خوب یادمه با یه آره کوچولو شروع شد😂بعدشم چند تارو با سانتافه ریشه کن کردید
و راستش من میگفتم حالا چه کاریه این درخت ها که قشنگن اما حالا نتیجه واقعا قابل قیاس نیست
بعدشم که رفتید کم کم سراغ درخت های اضافه پارادیس و تریل درست کردن و فلکه مریم و تو این پروژه چقدر آتیش سوزوندید😂😂دیگه صدای آتشنشان ها در اومد گفت آقا جان مادرتون آنقدر آتیش به پا نکنید مریم جان رو خوب یادم که وسط آتیش راه میرفتم آها ایده آتیش دادن برگ ها که بود😂😂 یه شب هم آنقدر تو فایر پیت آتیش درست کردید که آجر هاش ریخت 😂😂
آها یاد مهمون ها افتادم که چقدر عالی بود و پیاز چال
یاد اون جمله طلایی استاد که باعث شد دنیای من عوض بشه افتادم که داشت درخت هارو میزد و گفت بزن آقا بزن شاخه های تمرکزتو و چقدر این جمله زندگی من و زیر و کرد
بعدشم که تراکتور و زدن چمن ها و گیر کردن تراکتور تو گل ها که یاد گرفتیم بعضی جا که زمین شل هست نیاید تراکتور بره
یواش یواش هم که پروژه پرورش جوجه و تخم مرغ و چیکن شاو که خودش یه داستان عالی بود
آها نرده های کنار خونه رو یادم رفت 😂😂 پنجره ها و در که عوض شد که ویو خونه محشر شده
پروژه نور پردازی جلو در و پروژه نابود سازی تار های عنکبوت اطراف پنجره ها رو که نگو 😂😂
پروژه دوش صحرایی کنار خونه و جکوزی
آها پروژه نجات سرباز رایان با آهن ربای هیولا 😂😂
خونه هابی که آماده واسه مرغ ها خریدید و بعد ایده چیکن شاو اومد که بعدشم چیکن تراکتور
پروژه انباری پیش ساخته که چقدر به جمع کردن وسایل اضافه کمک کرد و بعدشم که یه چادر بزرگ زدید برای نجاری
و پروژه کارگاه که دیگه اصلا کلا کلی کار هارو راحتر کرد واسه نجاری و پارک آر وی و ماشین ها
و قفسه بندی و نور پردازی و ضد آب کردن درهای کارگاه که خودش کلی عالی بود بعدشم پروژه بتن ریزی بیرون و کاشت چمن کنار کارگاه
آها پروژه آب مرغ ها که هربار چقدر تغییر کرد الان داشتم میدیدم که اردک ها داشتن آب میخوردن یادم افتاد
پروژه تنور پیتزا پزی و پیتزا های خوشمزه مریم جان
پروژه نور های ال ای دی سقف تو خونه
و حالا هم بز ها و الکتری فنس
یاد پروژه کیودی ها افتادم که چقدر دور چیکن تراکتور فنس کشیدید و تله کار گذاشتید که نتونن به مرغ ها آسیب بزنند
پروژه تعویض ظرف شویی هم بود و قفسه بندی آشپز خونه
و تعویض تخت خواب
پروژه کلاه های استاد که مریم جان داشت 😂😂
و کلی نجاری ساخت میز و جاکفشی بیرون
و کلی اتفاقات خوب که برای من درس داشت
و استاد هر لحظه خدارو شکر میکنم به خاطر وجود نازنین شما که آنقدر با حرکت و رشد و تغییرات خودتون کمک کردید که منم یه آدم دیگه ای بسازم از خودم و دیروز داشتم به خدا میگفتم خدایا فقط تو میدونی من چقدر رشد کردم چقدر تغییر کردم و فقط میتونم بگم خدایا شکرت و فقط میتونم براتون بینهایت سعادت و خوشبختی آرزو کنم
و یه چیز مهمی که الان میبینم تو روند تغییر شغل من چقدر داره به دردم میخوره این دقت و تمیز کار کردن شما تو هر کاری هست که مریم جان یه بار گفت استاد به این که یه بار کاری رو انجام بدی و قرار باشه دوباره کاری کنی حساس یادم نیست موضوع چی بود اما از همون جا من تو گوشم زنگ زد و الان دارم تو محصولی که تولید میکنم نهایت دقت رو میکنم که دوباره کاری نشه کاملگرایی نمیکنم اما دارم تمام تلاشم میکنم که بهترین کیفیت باشه و نتیجه رو هم به زودی انشالله اطلاع میدم
استاد جان مریم جان عاشقتونم عاشقتونم واقعا نمیدونم با چه زبانی بگم که دوستون دارم و به خاطر این سریال بینهایت زیبا سپاسگزارم که با عشق من و شریک لحظه ها و حرکت هاتون کردید و منم یاد گرفتم و تغییر کردم داشتم با خودم میگفتم استاد جان و مریم جان میتونستتن برن پارادایس و واسه خودشون زندگی کنند و هر کاری هم میکنند فیلم نگیرن و همون محصولات کلی باارزش بود اما این سریال آنقدر مکمل عالی هست برای درک بهتر آگاهی ها که نهایت ندارع واقعا هر قسمت عشقی که جاری هست رو میشه دریافت کرد و هر قسمت من خدارو شکر میکنم که بازم شما این زیبایی هارو با من به اشتراک گذاشتید عاشقتونم عاشقتونم و به زودی به امید الله مهربان آمریکای زیبا میبینمتون 😘😘😘😘
سلام🌱
نمیدونم از کجا حرف بزنم، چی بگم
چون خیلی وقته کامنت نذاشتم ولی میسپرم دست خدا..
هرچی خودش میگه میگم
درمورد بهبود دائمی پرادایس…
خب من کل سریالو نبودم ولی چیزایی ک میدونمو میگم
اولا یادگرفتم ک دنبال بهبود دائمی باشم، این دائم بودن خیلی مهمه. این چیزی هست ک دارم اینجا میبینم
مثلا برای کلاه ها اویز گذاشتین
فایر پیت درست کردین
واسه محوطه بیرون چراغ نصب کردین
جوجه خریدین و براشون جا در نظر گرفتین ، بعدش جاشونو بزرگ تر کردین
درختا رو هرس کردین
لاگ پشتارو گرفتین
یه وسیله خریدین ک برگارو از رو زمین جمع کرد و بعد میسوزوندین
سوله درست کردین
چمن کاشتین
الان اردک خریدین
اینا جیزایی بود ک تا الان یادمه انجام دادین
ممنونم ازتون . دوستون دارم خیلیی❤❤❤
به نام خدای یکتای رب العالمین، که جز ارزش و زیبایی چیزی نمی آفریند.
√ شاد زندگی کنم و با شادیم کمک کنم که دنیا جای بهتری برای زندگی بشود .
خدایا خودت هدایتم کن زبانم را .. کلامم را .. کلمه به کلمه را .. هدف لذت بردن و بودن در احساس خوب با توجه بر نکات مثبت.
حسم میگه از اینجا شروع کنم!
که یک روزی .. نمیدونستم اصلا هدایت چیه و خدای درست کیه و اصلا نه به اینکه میدونستم میشه هدایت هم شد به هر سمتی که توجه ات هست پس اینا خودش تغییر و نشان از رشد دنیاست, و وقتی من که جزیی از این جهانم رشد کنم, در بعد بزرگ جهان داره رشد میکنه پس وقتی من ثروتمندتر باشم این جهاان واقعااا جای ثروتمندتری خواهد بود و واقعا به تعداد ثروتمندان داره افزوده میشه.
یاد این جمله افتادم که میگه, “ما تن های دیگه نداریم همه از یک تنیم از یک روح از یک بعد از یک منبع لایتناهی و قائم به ذات حی ”
حسم میگه در ادامه بریم سراغ توجه بر نکات مثبت این قسمت, استاد جونم مریم جانم سپاس گزارم برای یک قسمت باورساز دیگه
برای شماها بهترین هااا را آرزو میکنم ثروت بیشتر حکمت بیشتر شادی و فراوانی و لذت بیشتر الهی .. .
خدای من, یک روز آفتابی و در ادامه پروژه های بی نهایت برای گسترش خودمون و پارادایس و این جهان
یکبار فایل را نگاه کردم و کاملا حس کردم توی این شرایطی که ساختم توی این چالش جدیدم از وقتی انتقالیم اوکی شد درست در زمان و مکان مناسب از یک پلیس راه به یک جای دیگه که اومدم در این دوران سربازیم … نیاز دارم به این توجه بر اصل
و به خودم گفتم بیام سریال زندگی در بهشت را از اول وقت بذارم نگاه کنم و باز به همون فرمتی که یک روزی (وقتی داشت فصل اول سریال زندگی در بهشت تمام شد- قسمت ۳۳) بهم الهام شد سفر به دور آمریکا را از اول نگاه کنم.
با فرمت،
فایل را نگاه کنم, کامنت های لایک شده رو حداقل بخوانم, برای بچه ها بنویسم, و البته که نظر ارزشمند خودمو ثبت کنم. And I did it.
و چقدررر اتفاقات خوب افتاد ..
اومدنم به قدم ..
شناخت عمیق تر خودم ..
اکتیوتر شدنم و مشتاق شدنم برای تغییر بیشتر
درآمد بیشتر..
عزت نفس هیولاتر..
تواناتر در ارتباط موثربرقرار کردن …
آزادتر ..
یک رابطه ی عاطفی بدون وابستگی و دل بستگی را تجربه کردن ..
خیلی خیلی تاثیرات مثبت داشت و شاید که نههه مهم ترینش به نظرم این بوده که لحظه هایی که میومدم نگاه میکردم و اون جویی که بودم اون شادی ها اون رقص ها اون قهوه درست کردنای وسط فایل که حسش میشد .. اون اونااا زیباترین لحظه های زندگیم بوده .. زیباترین لحظه های زندگی در هر روزم ..
اون لحظه ها داشتم به بهترین شکل باور میساختم و ذهنم را از هر سمتی بمباران میکردم به شکل های متفاوت … دیدن .. خواندن کامنت ها … فکر کردن … تجسم کردن … نوشتن … واووو
به ذهنم اومد و هدایت شدم کامنت ها را بخوانم توی همون اولین کامنت ها نشانه اش را دیدم .. اوه اوه اصلا نه خدا جون انگار اون چیزی که به دلم انداخت را از زبان مریم جان گفت … گفت … خدایا شکرت
توی این قسمت به قول یک هم پاره که نظر ارزشمندشو هم ثبت کرده
هر روز گسترش
هر روز یک قدم جلوتر
هر روز با هدف زندگی کردن
هر روز یک چیز جدید یاد گرفتن و یاد دادن
هر رور بهبود
هر روز به دل ناشناخته ها رفتن .. هدایت خواستن .. حرکت کردن
خداروشکر واقعا
خدایا کمکم کن که دوباره همون جوری که سفربه دور امریکا را نگاه کردیم به همون فرمتی که به دلم انداختی ۱۰۰قسمتش را حالا این سریال دوبرابری را نگاه کنیم از اول با همین موبایل که به ظاهر سخته نسبت به کامپیوتر که راحت ده انگشتی چشم بسته تایپ میکردیم و البته لذت بیشتری میبردیم خب این هم خودش یک چالشه بوممم
واوو بیش از دویست قسمت … بی نهایت کامنت .. بی نهایت خلق .. بی نهایت درس .. بی نهایت تغییر .. بی نهایت وضوح در خواسته هام … بی نهایت در انتظارمه
یوهووووووو یس کینگ
خورشید و نورو ابرای دورو هرچی که تو زمین و آسمونه بهم انگیزه میده
رها کن دیروزو زندگی کن امروزو هر روز یه زندگی دوبارست یه شروع جدیده
دوست دارم زندگی رو دوست دارم زندگی رو
خوب یا بد اگه آسون یا سخت نا امید نمیشم چون دوست دارم زندگی رو
دوست دارم زندگی رو …
چشماتو وا کن یه نگاه به خودت و دنیا کن اگه یه هدف تو دلت باشه میتونه کل دنیا تو دستای تو جا شه
جاده دنیا میسازه واست کابوس و رویا یکی بیداره و یکی خوابه راهتو مشخص کن این یه انتخابه
اگه ابرای سیاهو دیدی اگه از آینده ترسیدی پاشو و پرواز کن تو افق های پیش روت
نگو به سرنوشت میبازی تو بخوای فردا رو میسازی پس دستاتو ببر بالا و بگو
دوست دارم زندگی رو دوست دارم زندگی رو
خوب یا بد اگه آسون یا سخت نا امید نمیشم چون دوست دارم زندگی رو
دوست دارم زندگی رو …
دوست دارم زندگی رو دوست دارم زندگی رو
خوب یا بد اگه آسون یا سخت نا امید نمیشم چون دوست دارم زندگی رو
دوست دارم زندگی رو …
یوهووووو
Lets goo
به نام خدای مهربان
سلام میکنم خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز چقدر زیبا و لذت بخشه دیدن هر روز شما عزیزانم و این بهشت زیبا که الحق والانصاف که نتیجه واضح فرکانس های نابتونه خداروشکر که شما عزیزانو در زندگیم دارم خدارو شکر که در این مسیر الهی کنار شما عزیزانم دارم یدم بر میدارم و این رشد و تکامل نامحسوس داره اتفاق میوفته که وقتی بر میگردم و چکاپ فرکانسیمو میخونم باورم نمیشه از اونجا اومدم صد هزاران مرتبه شکر گزار خداوندم که از بندگان انتخاب شده خداوندم که دارم نتیجه فرکانس هامو اینجا در این بهشت در این مسیر هر روز بیشتر و بیشتر میبینم عاشقتم استاد عزیزم که اینقدر زیبا و شیوا سخن خداوند رو به ما منتقل میکنی
اول فایل که استاد داشت توضیح میداد داستان تکاملی پیچ کردن رو داشتم به در و دیوار این کارگاه زیبا نگاه میکردم و تمام خاطرات ساخته شدن این کارگاه و وسایلی که داخلش ساخته شده رو در ذهنم ناخودآگاه مرور میکردم حتی اون موقعی که استاد از زمان بر شدن ساخت داشت صحبت میکرد و خوشحال بود از اینکه در حال ساخته و هر لحظه مثل همیشه شکر گزاری میکرد و تحسین میکرد اونایی رو که برای ساختش داشتن با لذت موزیک گوش میدادن و با عشق کارشونو انجام میدادن
اینا تو ذهنم بود که خانوم شایسته عزیز صحبت از تکاملی که در این حدودا ۲ سال (باورم نمیشه دو سال گذشته) طی شده و اینقدر نرم آهسته اتفاق افتاده که واقعا احطاس میکنیم تز اول این اتفاق افتاده، اتفاقا همین چند روز پیش بود که با عزیز دلم داشتیم یکی از فایل های قدم سوم دوره فوق العاده ۱۲ قدم رو میدیدیم که داخل پرادایس بود و داشتیم از اینهمه تغییراتی که تکاملی اونجا اتفاق افتاده صحبت میکردیم همون اوایل که رفتید اونجا برای زندگی به عزیز دلم گفتم اگه من این خونه روی دریاچه در این منظره بهشتی رو داشته باشم در و دیوارشو همرو شیشه های یکسره میزنم تا مناظرو راحتتر ببینم و خونه هم پر نور بشه که از حرفم یک هفته نگذشته بود که اینکارو کردید و زیبایی خونه چوبی روی دریاچه رو چند برابر کرد یا اون نرده های قطور که کل فضای دید دریاچه رو کور کرده بود و با برداشتنشون باز هم زیبا تر و دلباز تر شد
بعد خرید تراکتور قرمز به همراه سرباز هوشهاک که باعث شد کلی همه جا زیباتر مرتب تر و شادابتر شد یا قبل از تراکتور که اول با اون اره برقی ها درختان و شاخه های هرز رو میزدید و چقدر دور دریاچه فضاش بازتر شد و دید دریاچه رو بیشتر کرد و به مسائلی برخوردید که اون اوردر های هیولارو از آمازون دادید و یک پله کارو راحتتر کرد دستکش ها اره های بلند و خفن قیچی های هیولا و … بعد اینقدر وسایل خفنی که از برند میلواکی سفارش داده بودید شاپ قدیمی هم خیلی شلوغ شد هم دیگه جا نداشت برای اوردرهای هیولا و اون شاپ جدید زیبا رو رفتید خریدید که همه وسایل و تجهیزات و ابزارهای خفنتون مرتب و با سلیقه داخلش چیدید بعد اون ایده جدید سفارش جوجه های زیبا در رنگها و شکل های مختلف که رنگ و بوی جدید و پر انرژی به پرادایس دادن و باز در روند تکاملی و بزرگ شدنشون کلی تغییرات آروم و خوبی اتفاق افتاد اول خرید اون چیکن شاو های آماده که خودتون مونتاژ کردید بعد استفاده از چوب های نرده های کلبه و ساخت چیکن تراکتور های کوچک و بعد هام ساخت چیکن تراکتور بزرگ نصب در های تایم دار برای راحتتر شدن کار بعد ایده هایی که برای کمتر آسیب رسیدن بهشون از دست کیودی ها انجام دادید و هزاران ایده های خفنی که همشون تکاملی و در جهت رشد و راحتتر شدن کارها الهم میشد و بدون ترس از اشتباه یا درست بودن انجام میدادید اینه ایمانه واقعی اینه اعتماد به نفس واقعی و واقعا تمامش تحسین برانگیزه ، اون تمیز کاری تریل خفن که اون مدت طولانی و هر روز اونهمه شاخه و درخت رو میزدید و اول به خودتون و بعد به همه ثابت کردید که چقدر انرژی و قدرت بدنیتون بالاتر رفته و هدفی که در دوره ۱۲ قدم تعیین کردید رو به راحتی و تکاملی بهش رسیدید و هزاران تغییر دیگه که خیلی زیادن مثل نورپردازی دور خونه با چراغ های شلنگی نصب پروژکتور بالای دریاچه که شب بتونید شنا کنید خرید تنور هیولا برای پخت پیتزا و نون هیولا با دستپخت خفن خانم شایسته عزیز خرید سینک جدید واسه آشپزخونه تغییر دکور آشپزخونه و نصب طبقات جدید برای وسایل خرید و نصب تی وی هیولا و بزرگ ساخت آتیش بازی هایی که راه مینداختید و کلی از برگها و علف های هرز و اضافی رو میسوزوندید و باعث شد چندبار آتش نشانی بیاد🤣 ساخت سازه هیولا وار کارگاه که خیلی سریع و عالی ساخته شد و دوباره پروژه های بعدش که محکم کاری زمین اطراف کارگاه بود که اونم باز هم باعث زیباتر شدن و هم راحتتر شدن کار شد و تمام این تغییرات و بهتر شدن ها نتیجه مسائل و تضاد هایی بود که ما علنی دیدیم که شما چطور با رها کردن و توجه کردن به زیبایی ها و عمل کردن به ایده ها به راحتی کنار هم حلشون میکردید و هم باعث بهبود دائمی پرادایس خودتون و ما شدید و هم کنار هم کلی لذت بردیم خندیدیم شاد بودیم عاشقتم استاد عزیزم عاشقتم خانم شایسته عزیز عاشقتونم خونواده گلم دوستون دارم در پناه تنها فرمانروای کل کیهان شاد پیروز ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید💚❤
سلام به استاد عزیزم
امیدوارم عالی باشید.من از طریق صفحه همسرم دارم براتون کامنت میذارم و برای اولین بار هست که دارم این کارو میکنم و بماند که با شکستن چه مقاومتی شروع به تایپ کردن کردم.
میخواستم جایی این کامنتو بذارم که شاید زودتر پیامم رو بخونید. چند روز پیش داشتم یک آهنگی رو گوش میدادم که احساس کردم خیلی فرکانسیه و منو یاد صحبت های شما انداخت و همون لحظه یه چیزی بهم گفت که این آهنگ برای فایل های بسیار زیبایی که با دِرون میگیرید شاید مناسب باشه و همونطور که گفتم چند روز طول کشید تا از پس ذهنم برمیام و این کارو انجام بدم. منکه اشکم موقع گوش دادن این اهنگ دراومد امیدوارم بشنوید و و لذت ببرید.
اسم آهنگ رو براتون مینویسم:
آهنگ آریان از هژیر مهرافروز
سلام
در این فایل یاد گرفتم:
– باور کنم همیشه راه آسانتری هم هست
– از هر چیزی به نفع خودم می توانم استفاده کنم
– کارها به صورت طبیعی میتواند راحتتر انجام شود
– همیشه می توان خلاقیت زیادی را داشت
– با ابزار میتوان مثل حرفه ایها عمل کرد یانزدیک به آنها تاتمرین بیشتری انجام شود
– وقتی روی خودت و انرژیهایت تمرکز کنی حتی می توانم بعداز مدتی با یک دست هم یک درخت را روی زمین بکشی
– میشه بایک تیر هم دو نشان و بیشتر هم زد به شرط باور و تمرکز
– هر چقدر تکرار بیشتر پس مهارت بیشتری ایجاد میشود
– هر چیزی با تکامل و تمرکز بهتر و بهتر میشود
– همیشه راه حل بهتری هم هست
– از پله اول نخواه به پله آخر برسی یا تکامل و کم کم
– هر چقدر کاری را بتوانی خوب انجام دهی اعتماد به نفست بیشتر میشود و پی به قدرت بی نهایت خودت میبری
– یکسره خود را تشویق کن
– موفقیتهای خودت را یکسره به یاد آور و احسنت بگو
تغییرات در پرادایس که الان یادم هست:
– شاختن انباری
– خرید تشک تختخواب دو بار
– خرید تلویزیون عالی
– مهارت در بازی پینگ پنگ
– تست غذاهای مختلف
– پاکسازی تریل با انبر و هر دفعه کم کم با دستگاههای بهتر
– خرید و فروش بز و گوسفند و مرغ
– خرید مجدد بز و گوسفند و مرغ و اردک
– انجام فنس برای دور حیوانات
– کشتن مار
– کشتن و به دام انداختن کیودی ها
– نرده های دور تا دور خانه را برداشتن
– خریدن جکوزی سیار
– ساختن دوش بیرون خانه
– آتش بازی
– آتش زدن خیلی از درختچه های هرز
– خریدن تراکتور
– ساخت سوله انباری
– فروش ماشین رنگ سفیده
– دور تا دور خانه را تمیز کردن از علفهای هرز
– درست کردن خانه برای مرغها اول کوچک و سیار و سپس یکی دیگر
– درست کردن کابینتهای آشپزخانه
– درست کردن جایی برای پرورش اسبها
– خرید کامیونت
– یاد گرفتن موتور سواری
– یاد گرفتن شنا در دریاچه
– مهمان زیاد داشتن و استفاده از تجربیات آنها
– تمیز کردن دور خروجی آبراه دریاچه
– با آدمهای زیادی آشنا شدن مثل کسی که پمپ آب را درست می کرد
– تعویض پمپ آب
– خرید فر
– درست کردن گریل بیرون خانه
– روشنایی های دور محوطه خانه
– پیدا کردن جایی که ازقبل بود برای پارک ماشین که در این فایل دور تا دورش را تمیز میکردید
– یافتن راههای زیاد برای نجاری و هرس کردن درختان کوچک یا بزرگ تو خالی و بیهوده
– استفاده از دستکشها برای کار بهتر
– استفاده از برق کشی برای دور تا دور خانه
– خرید انواع وسایل فنی و نجاری
– تجربه بیرون آوردن تراکتور از گل و لای
– وصل کردن جای شلنگ
– برداشتن دیوارها و قرار دادن شیشه دور تا دور خانه
– گذاشتن پرده در اتاق خواب
– داشتن تجربیات مختلف برای پرورش جوجه ها؛ خریدن جوجه ها و پرورش آنها
– داشتن تجربه اسب سواری
– ماهیگیری
– انجام کار کردن با جت اسکی
– یاد گرفتن آداب امریکاییها برای خیلی چیزها مثلا مهمان نوازی
– پختن غذا با آتش
– استفاده از سبزیجات و استفاده نکردن از گوشت
– دور تا دور سوله را درست کردن
– فنس کشیدن دور جوجه و مرغها و خروسها
– ساختن فنسهای برقی دور تا دور محوطه آنها
– خرید راکتهای پینگ پنگ بهتر
– پختن زیاد غذاهای گریل و پیتزایی
– استفاده از انواع اره های مختلف
– ساختن فلکه مریم
– آشنا شدن به هدایت آب دریاچه به رودهای کوچک یا جویهای کوچک
– استفاده از قیچی های عالی و هر دفعه بهتر
– شجاع شدن خانم شایسته در رفتن به دل تاریکی ها
– برقکاری دور تا دور زمین خانه برقکاریهای کوچک
– برداشتن لامپهای قدیمی بالای سر در ورودی
– ساختن انباری مانند پارچه مانند همان رنگ سفیده
– استفاده از چیزی که شبیه فرغون است وبعد تراکتور و ….
– استفاده از ضایعات مرغ و جوجه ها برای تقویت خود خاک
– استفاده از زیر انداز برای مرغ و جوجه ها برای ضایعاتشان
– تجربه طاووس داشتن
– تجربه بزرگ کردن مرغ و جوجه ها
– استفاده ازتله برای لاک پشتها در دریاچه
– استفاده از قایق بادی در دریاچه
– استفاده از لاستیک برای روی آب ماندن در دریاچه
– غواصی کردن در دریاچه
– استفاده از درون خیلی عالی و زیاد
– خرید موبایل ولپ تاپ جدید
– ساختن جاکفشی
– درست کردن جایی برای آتش راه انداختن
– تمیزی درختان بی خودی دور تا دور دریاچه
– یاد گرفتن دادن غذا به حیوانات آنجا بدون حضور فیزیکی در ان
– یاد گرفتن استفاده از آب دریاچه برای مصارف شخصی مانند ظرفشویی و هدایت آن برای استفاده از ان برای حیوانات
– تخم گذاری مرغها مخصوصا زیر پل خانه
– استفاده از چراغ قوه های زیاد و عالی برای یافتن درون
– آب تیره در زیر دریاچه و رنگ تیره بودن آن
– استفاده از اینترنت بهتر مخصوصا برای آن برج اینترنتی که در آنجا هست
– استفاده از دوربین ثابت بدون کنترل آن توسط شماها
– استفاده از دستگاههای مگس و پشه کش
– درست کردن آینه دور تا دور خانه
– خرید باند برای خانه برای موزیک
– استفاده از دستگاه چمن زن مانند
– تعمیر فن خانه
– آشپزهایی عالی در خانه
– زدن انواع گیره لباس و کلاه در خانه
– استفاده از ننو برای بیرون خانه که به درختان می بندید
– دادن تخم مرغها به همسایه ها
– دیدن فصل سرمای پرادایس
– نصب تلویزیون در خانه
– خرید ظروف زیبای مشکی و استفاده از آنها
– نان پختن و خمیر نان درست کردن
– استفاده از قهوه سازها و قابلمه های مختلف
– پختن غذا در فضاهای عالی بدون روغن
– ترشی تخم مرغ درست کردن
– ساختن جایی برای تخم گذاری مرغها
– استفاده ازسقف توری برای مرغها و خروسها
– داشتن تجربیات زیاد از قرقاولها و اردک
– کباب درست کردن با آتش
– تجربه داشتن از گیاه پروری
– استفاده از مایکروفر مانند در آشپزخانه
– آویزهای قابلمه در آشپزخانه
– تجربه در مه بودن در جکوزی بودن و صبح زود در وسط مه بیدار شدن
– رنگ کاری کردن چوبها و طبقه بندی با چوبها
– ساختن میز برای راحتتر کار کردن روی آن
– تهیه دوره 2 قدم بسیاری از قسمتهایش در آنجا
– جابه جایی جای مبلها و میز پینگ پنگ
– خرید پادریها
– استفاده از نور برای فیلمهای در سایت
– استفاده از پشه کش و مگش کشها در داخل خانه
– …………..
Just do it now
💐بسم الله الرحمن الرحیم 💐
سلام خدمت استاد عزیزم 💗
سلام خدمت خانم شایسته مهربان 💙
و سلام خدمت دوستان زندگی در بهشت
الهی شکرت که امروز هم لیاقت حضور در این بهشت را دارم ،لیاقت نوشتن در این سایت که خودش نوعی سپاسگزاری کردن از خداوند و استاد عزیزم و خانم شایسته و آقا ابراهیم و خانم فرهادی هست که با عشق برای من و امثال من زحمت میکشند و بهترین سایت دنیا را آماده و بروز میکنند تا ما بتوانیم از آگاهی های این سایت استفاده کنیم
و در حد امکان زندگی بهتری برای خودمان خلق کنیم
سپاسگزارم 🙏🌹
استاد جانم خدا قوت ،مثل همیشه پر انرژی و با عشق دارید برای این پارادایس زیبا وقت میزارید
نوش جانتون این همه زیبایی و خوشبختی
خواهر جانم ،همون لحظه که گفتی دوستانی که از روز اول زندگی در بهشت با ما بودن بیان و از تغییرات بگن 🤩😍
یه چیزی درونم شعله ور شد که محمد پاشو و دست بکار شو و از روزهایی که با این زندگی در بهشت با این عزیزان بهترین لحظات را تجربه کردی بنویس
استاد جان من خیلی از روزها پا به پای شما تو این بهشت قدم زدم ،خندیدم ،اشک شوق ریختم ،قدم زدم ،قایق سواری کردم ،رفتم تو دل این جنگل ساعتها نشستم ،از زوایای مختلف طلوع و غروب خورشید را دیدم
از اون طرف دریاچه صدای شادی و شوخی های شما را با خانم شایسته عزیزم شنیدم و لبخند زدم 🤩😍😭😭
با خدا حرف زدم و سپاسگزاری کردم و این نوع و سبک زندگی را از الله یکتا خواستم 🙏🙏
خدایا خودت ذهنم را باز کن 🙏
آره یادش بخیر اومدید پارادایس
شروع کردید به زیبا سازی هر چه بیشتر این بهشت
۱ نرده های اطراف خونه را برداشتید
۲پنجره های خونه را جدید کردید
۳ریسه چراغ زدید به دیوارهای بیرون خونه
۴..کلی تغییرات تو سیستم برق انجام دادید
۵.خواهر جانم هر بار کلی دکوراسیون خونه را جابه جا کرد و زیبا تر شد
۶..نور افکن بزرگ زدید کنار پله پشت خونه
۷..حتی پله داخل آب هم جا به جا شد
۸..سایه بان محکم کاری شد
۹..تمساح دریاچه نابود شد
۱۰..برای لاک پشت ها تله گذاشتید
۱۱..دوش حمام تو هوای آزاد با ویو طبیعی
۱۲..بعد استخر و جکوزی سفارش دادید
۱۳.خواهر جانم دکوراسیون داخل آشپزخانه را کلی تغییر داد به کمک لری عزیز ..فضا سازی بهتر
۱۴.سینک ظرفشویی عوض شد
۱۵..تخت خواب ۲بار تعویض شد
۱۶..چیدمان مبلها،قالی ها ،عوض شد
۱۷..آینه بزرگ و عالی نصب شد
۱۸..داخل خونه کلی نور پردازی خوشکل و رنگارنگ شد
۱۹..شروع به هرس کاری جنگل کردید
۲۰..تریل زدید در حد لالیگا 🤩
۲۱.دور تا دور دریاچه پاکسازی شد
از کندن درخت با ماشین ،تا بریدن با قیچی ،و ادامه دادن تکاملی با آره خفن
۲۲..آتیش زدن شاخ برگهای بریده شده
۲۳,..استفاده از آتیش برای پاکسازی جنگل 🤩🤭🤭 پای پلیس و اخطار گرفتن هم پیش اومد
۲۴..از خاموش کردن آتیش با بطری پلاستیکی ،با کفشهای خفن اصل ،با بیل ،با آب ،با
وزش هدایتی باد توسط خداوند مهربان
کفش های سوخته شده ،پاهای سیاه شده
یادش بخیر ،،حتی اون روزهای اولی که استاد شروع به تریل کرد
۲۵..ایده ساختن و نصب فایر پیت که یکی از عشقهای من هست آتیش تو دل جنگل ،شب و آتیش
پیاز چال های معروف خانم شایسته عزیزم
۲۶..ایده نابود کردن پشه های اطراف خونه با اون وسیله که بوی بدی میداد
۲۷..پاکسازی واژه بین بردن مورچه های معروف با اون نیشهای خفن
۲۸..ایده بریدن درختها ،برش دادن ،تیکه کردن برای آتیش
۲۹..یا خدا خریدن کلی وسیله و ابزار خفن از قیچی ،اره ،تبر برقی ،پیچ ،مهره ،دریل ،چکش ،میخکوب ،کلس دستگاه برش چوب ،و……
خود این وسایلی که خریده شد دریایی از فراوانی نعمت و ثروت بود
۳۰..خریدن اولین مرغذ،خروس ،اردک ۳۱..احداث اولین خونه با فنس
۳۲ایده اولیه خونه کوچیک برای مرغ خروس ها که به تازگی خروس ها و بوقلمون دارن اونجا زندگی میکنند
۳۳..چندین چند بار جا به جا کردن خونه مرغ ها
۳۴..ایده خریدن شاب پیش ساخته
و نصب کردن اون تو محیط
۳۵..نصب شیر آب ،برق برای شاب۳۶
تعمیر و تعویض پمپ آب ،بیرون کشیدن پمپ آب توسط اون فرد به ظاهر بد اخلاق که بازم استاد جانم و خانم شایسته بهترین وجه اون آدم بیرون کشیدن یادتون هست مربا و عسل آورد براتون
۳۷..آقای لری مهربان و وفادار هم که همیشه همه جا بود و هست خدایا شکرت
۳۸..ایده ساختن چیکن برای مرغها یکم بزرگتر ،چرخ دار و متحرک
۳۹..درب برقی گذاشتن برای خونه مرغها
۴۰..ایده جوجه کشی ،خرید کلی تخم مرغ از نژاد های مختلف
۴۱..خریدن کلی جوجه ۱روزه مرغ ،بوقلمون..سفارش های اینترنتی و خرید جوجه با نژاد مختلف و انتخاب جنسیت
۴۲…رفتن استاد عزیزم پیش اون دوستی که هم کلانتر بود ،هم مزرعه دار🤩🤩🤩
هم کشیش ..یادش بخیر
۴۳..خانم شایسته عشق هم با لذت کلی تجربه جوجه کشی تو اون شبهای بارانی ،تنها تجربه کرد
۴۴..خواهر جان عشقم تونست کلی بر ترس هاش غلبه کنه ،تکاملی تو تاریکی رفت و خدا را شکر الان تو دل تاریکی میتونه تو این جنگل تا درب اصلی پارادایس تو دل شب پیاده بره
۴۵..ای جانم موتور سواری خانم شایسته
که بازم آهسته و آهسته تونست یاد بگیره
۴۶..استاد عزیزم تونست به مدت طولانی با هدایت الهی کلی وزن کم کنه
و مدتها فقط غذاهای سبزیجاتی نوش جان کرد
۴۷..ایده ساختن چیکن بزرگ
۴۸..خریدن طاووس
۴۹..ایده نصب اون چادر بزرگه که برای مدتی
کارگاه نجاری بود
۵۰..ایده فوقالعاده کارگاه بزرگ
که خودش کلی تجربه عالی به همراه داشت
از شروع خاک برداری ،بتن ریزی کف ،شناژ ،شیب بندی ،تا نصب سوله ،نصب دیوارها ،بتن ریزی اطراف کارگاه
۵۱..ترمیم شکاف های زمین بعد از باران کنار کارگاه ،بواسطه شدت آبی که از بالای سقف میریخت روی زمین
۵۲..ایده چمن کاری زمین
۵۳..کلی خرید محصولات ،غذاهای دام ،
انواع کود ها و بذر گیاه
۵۴..درگیر شدن با کیودی🤭🤩
۵۵..آتیش زدن مخروطی درخت های فرسوده
۵۶..جا به جایی هر دفعه چیکن برای
ریختن کود مرغها در مناطق مختلف زمین
۵۷..باران ها و طوفانهای سیل آسا ،یادش بخیر تا لب به لب خونه آب اومد
دریاچه سرریز شد
و جالب اون که بعد از ۲سال تازه اون قسمت خروجی آب را کنار دریاچه پیدا کردید
۵۸..ایده خریدن تراکتور 🤩🤩
۵۹..ایده خریدن تانکر سوخت
۶۰..گیر کردن تراکتور تو زمین روزهای اول و بیرون کشیدن
۶۱..تمیز کاری اطراف اون شاب قدیمی
و پیدا کردن استخوان های گوسفند ها
۶۲..تو پاکسازی جنگل اطراف دریاچه
خونه سگ آبی را دیدیم 🤩🤭
۶۳..دیدن آهو تو پارادایس 🤩🤩توسط خانم شایسته عزیز
۶۴..خریدن اون تنور پیتزا پز عالی و تجربه درست کردن غذاهای خوشمزه
از آوردن تا نصب تنور روی میز کنار دریاچه
۶۵..نشست کردن میز بواسطه سنگینی تنور پیتزا
۶۶..پیدا کردن لونه پاک مهاجر پایین راهرو خونه ،بریدن چوبها و بیرون کشیدن تخم ها
۶۷..افتادن جت اسکی با یدک کش داخل آب ،استاد جانم با اون مهارت عالی رفت زیر آب و طناب بست و بیرون کشید
۶۸..هرس کاری زمین با تراکتور و اون دستگاه خفن که بهش وصل هست
۶۹..طبقه بندی کردن داخل کارگاه و فضا سازی عالی برای چیدمان وسایل
۷۰..نصب لاستیکی برای پایین درب های کارگاه که آب باران داخل نیاد
۷۱.. افتادن درون بچه چند بار داخل جنگل و دفعه آخر سقوط داخل دریاچه
۷۲..بعد از مدتها استاد لباس غواصی پوشید کلی تجربه کسب کرد
۷۳.بازم غلبه بر ترس های خانم شایسته عزیزم شنا کردن تو دریاچه
۷۴..جت اسکی سواری خانم شایسته به تنهایی
۷۵..ایده نصب لونه مخصوص برای تخم گذاری مرغها به چیکن بزرگه
۷۶..افتادن زنجیر اره برقی ،و یادگیری اصول نصب زنجیر ،سرویس کاری اره برقی
۷۷..کشتن مار 🐍
۷۸..نور پردازی خفن جدید برای محیط جلو خونه که شب را مثل روز روشن میکنه
پروژکتور های بزرگ و هیولا ۳ طرف ورودی
۷۹..هرس کردن درختهای کاج اطراف دریاچه
۸۰..خریدن دوباره گوسفند و بز 🤩🤩
۸۱..نصب فنس های الکترونیکی
۸۲..جوجه کشی،از تخم مرغ های اصل پارادایس چه با دستگاه ،چه توسط مرغ های کرچ شده
۸۳..تولید کلی جوجه اصل پارادایس
۸۴..درست کردن محوطه جدید برای مامان مرغی ،مامان هلالی و جوجه ها
۸۵..توری کشیدن روی این محوطه
۸۶..شکار شدن داک توسط پرنده و خراب شدن توری
۸۷..ایده هرس کاری محیط توسط بزها
۸۸..نصب فنس در ابعاد بزرگ
۸۹..ایده ساختن مزرعه برای خانم شایسته
۹۰..صفر تا صد ساختن مزرعه ،از خرید چوب ،تا ساختن
۹۱..آشنایی با کلی وسایل جدید نجاری
۹۲..بالا رفتن مهارت و سریعتر انجام دادن کارهای تجاری برای مزرعه
۹۳..,رنگ کاری چوپ ها
۹۴..ایده خراطی استاد ،ساختن وسایل چوبی
۹۵..دیدن هزاران ساعت فیلم آموزشی در زمینه های مختلف برای زندگی در این محیط روستایی و صد البته که همش سود بود سود
۹۶..چیدمان کل وسایل ،از آوری تا تراکتور ،موتورها ،جت اسکی ،و….داخل کارگاه
۹۷..جا به جایی چیکن ها با پای پیاده استاد میبرد تا اونطرف دریاچه ،
برگشتن بوقلمون ها و اون شیوه غذا دادن تا استاد و خانم شایسته بتوانند سریع برگردند سمت خونه 🤭🤭
حتی یه مدتی با جت اسکی از روی دریاچه تردد میکردن
۹۸..قطع کردن دانه اماده مرغ و خروس ها ،و اینکه تکاملی یاد گرفتن از محیط طبیعی تغذیه کنند
۹۹..نصب سیستم آبرسانی بار ها و بار ها به اشکال مختلف و هی بروز تر شد
۱۰۰..نصب چادر بزرگ بر روی چیکن تراکتور برای در امان ماندن مرغها در برابر باران ها
۱۰۱..نصب چتری برای جمع آوری فضولات مرغها و جلوگیری از کثیف کاری روی هم دیگه
۱۰۲..افتادن چکش تو قسمتهای اول تو آب ،و بعد بیرون کشیدن با آهن ربای خفن
۱۰۳..تجربه دیدن طلوع ها ،مه رویایی ،و غروب هابی که فقط فقط مختص بهشت هست 🤩🤩😭🙏🙏🙏
۱۰۴..دیدن کلی عنکبوت های خفن
و اون تا عنکبوت های زیبا
۱۰۵. و حالا هم ایده پرورش جوجه اردک های فکلی و ناز
که حتما حتما کلی درس جدید با خودشون به همراه دارن
و اولین درس اینکه نسبت به جوجه مرغ ضعیف تر هستن و احتیاج به مواظبت بیشتری دارن 🤩🦆🦆🦆
و کلی کارهای دیگه که الان حضور ذهن ندارم 🥰
استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان امیدوارم تونسته باشم با این نوشته ها
گوشه آیی از زحمات شما را جبران کنم
🙏🙏🙏💐💐
خدایا شکرت چقدر با این سریال روش و مسیر زندگی های ما عباس منشی ها تغییر کرد
روابط عالی تجربه کردیم
حال و احساس مان خوب شد
بیماریها رفت
پول و ثروت و خوشبختی وارد زندگی هایمان شد
و از همه مهمتر شیوه صحیح زندگی کردن و لذت بردن را یاد گرفتیم
یاد گرفتیم که خدا همه چیز میشود همه کس را به شرط پاکی دل و..
استاد جانم من ارادت قلبی خاصی نسبت به شما و خواهر جانم دارم
امیدوارم هر چه زودتر از نزدیک شما را ببینم 🙏🌹
دوستدار شما محمد علی مهرجوی
.
بنام خالق زیبایها وعشق
سلام خدمت شما داداش عزیز
بسیار تحسینت میکنم که اینقدر زیبا نوشتی و به نکته های خوبی اشاره کردی
از بریدن نرده های کنار دریاچه تا خریدن گوسفندان جدید
از آرامش در پارادایس گفتی و رشد و تغیر خودت
الهی روز به روز مدارت بالاتر بره و اتفاقات و تجربه های بیشتری کسب کنی
♥️♥️♥️♥️♥️♥️🌺🌺🌺
سلام خانم رنجبر 🌹
سپاسگزارم بابت این انرژی مثبت
نوشتن این کامنت برای خودم یاد آور کلی از خاطرات این سریال بود
من با هر قسمت این سریال زندگی کردم و تجسم کردم و لذت بردم
🤩😍
از خداوند وهاب بهترینها را برای شما خوب خدا آرزومندم 🌹🙏
داداش محمدعلی نازنینم
سلام
خیلی خیلی خیلی ازت ممنونم که این کامنت فوق العاده رو نوشتی و باعث شدی که منم یکبار دیگه مرور کنم زندگی در این بهشت زیبا رو
خداروشکر برای داشتن این سایت
برای این استاد بی نظیر
برای این شاگردان خوب کلاس استاد عباسمنش
خدا همه چیز میشود همه کس را
به شرط پاکی دل
و استاد ما چقدر دل پاکی داره که خدا براش همه چیززززز شده
استاد عزیزم نوش جونت اینهمه ثروت و نعمت
این زندگی رویایی
اینها جواب کنترل ذهن هایی هست که برای خیلی از ماها سخته و شانه خالی میکنیم
اما استاد عزیزمون به بهترین نحو این کار رو کرده
داداش محمدعلی ممنونم ازت
به نام حق
سلام
از قسمت اول سریال که شروع کرده بودین به قطع درختای هرز دور دریاچه که وقتی تو این قسمت با دوربین برگشتین و فضای دور دریاچه رو فیلم گرفتین نتیجش کاملا مشخصو واضحه که چقدر فضا باز شده
بعد زدن نرده های دور خونه که اصلا وقتی نرده ها بود اون قسمتای اولو اگه نگاه کنی یه حالت بسته و گرفته ای بود ولی الان یه فضای باز که بینظیره
نورپردازی دور خونه که تو شب روشن کردین و چه صحنه ی بینظیری شده بود و ادامه روند نورپردازی ها تو قسمتهای مختلف تا الان که شبو روز میکنه تو پرادایس
بعدش رفتین سراغ نور پردازی داخل خونه
پروسه پاکسازی پرادایس که با هدف ورزش کردن استاد در جهت لاغر شدن که شامل قطع درختای هرز آتیش زدنشون
پاکسازی پرادایس به وسیله آتیش که باعث اومدن مامورای مربوطه به پرادایس شد، پاکسازی اون محوطه خروج آب دریاچه که در نتیجه این پاکسازی ها درست شدن تریل واسه پیاده روی و موتور سواری و دیدن زیبایهای بیشتر و به وجود اومدن فلکه ی مریم شد
درای شیشه ای رو گذاشتین و تو آشپزخونه یه گوشه بود که استفاده نمیشد که یکی از محصولات ادیسونواونجا بود دادین به لری و اون قسمتو لری آماده کرد واسه استفاده بهتر،عوض کردن اون تخت قدیمی که اونم دادین لری
عوض کردن او سینک ظرفشویی آشپزخونه که استاد تنبلی میکرد تا درستش کنه چقدر اون سینکه فوقالعاده س خیلی راحته واقعا ایده ی بینظیریه
تولید جوجه ها، سفارش جوجه از یه ایالت دور که چند روز بدون آب و غذا تو راه بودن
بزرگ کردنشون غذا دادنشون خدایی جوجه هایی که با گوشت چرخ کرده تغذیه شن ندیده بودم
اون همه بوقلمون و خاطراتشون نوک زدنا (عشق بوقلمونی) غذا دادن بهشون که جمع میشدن دورتون
اون گنیای پر سرو صدا که ازبس صداشون تو سریال زندگی در بهشت بود تو زندگی واقعی منم صداشونو اومد
ساختن خونه ی مرغا چیکن کوبا و حملش توسط استاد
بردن گوسفندا از پرادایس و جا موندن گریس
ساختن شاپ تو محوطه پرادایس و قفسه بندی کردنش بردن وسایل داخل اون
ساختن چیکن ترکتور و ایده های که بهش اضافه کردین مثل اون محل تخم گذاری مرغاو…
ساختن اون محلی که قرار بود کارگاه باشه و مرغا نمیزاشتن و همه جا تخم میزاشتن و برخی مسائل که جمعش کردین کلا
ساختن سازه ی کارگاه بزرگ که خیلی از مسائلو حل کرد با یه تیر هزار تا نشون زدین
روزایی که میرفتین تمپا و یه چیزی که واسه من خیلی جالب بود اینکه خونه ها تو آمریکا با چوب ساخته میشه چون من وسط یه همه بنا بزرگ شدم که با آجرو آهن سروکار داشتن وقتی تو اون قسمت استاد نشون دادن یه ساختمون در حال ساختو با چوب از اینکه یه روش متفاوت میدیدم خیلی واسم جالب بود
برنده شدن تیم تمپا و خوشحال شدنای مردم جشن گرفتنهای بعدش تو رودخونه ی وسط شهر و دیدن یه مردم شاد
روند آشپزی که شاهد پیازچال درست کردنها تا خرید اون آون واسه پیتزا که با چوب درست بکنین که الان در اختیار مرغا قرار گرفته و جدیدترین ایده تو فضای باز آشپزی کردن در مدت کوتاه
درگیری با حیوانات وحشی از اون علی گیتوره که با تفنگ دوستتون پودرش کردین تا اون کیودی هایی که خوراک کرکسارو باهاش تامین کردین تا یاد بگیره پروبازی در نیاره
خریدن تراکتور، پاکسازی فضا با اون بوشهاک، گیر کردن سرباز رایان و پروسه نجاتش
خریداتون از ابزارای مختلف و اون وسایل نجاری دستگاهای مختلف میزایی که خریدین ،نجاری کردنهای استاد با اون حالتای جالب چهره شون
نصب آینه ها، نصب تلویزیون جدید
حیاط درست کردن واسه مرغایی که باید مادری میکردن و استفاده از چیکن کوبا و اون خونه های مرغی که خریده بودین
ساختن اون جا کفشی که بهترین قسمتش این بود که در واسش نزاشتین چون کفشا تو فضای باز باشن عالیه از هر جهت
ایده ی الکتریک فنسا که اصلا بینظیره واسه حفاظت کردن از مرغو خروسا از حملات کیودی ها و غیره
و کلی تغیرات ریز و درشت دیگه ای که تمومی نداره…
حالا من در حال دیدن قسمت اول:اولین قسمت که رو سایت اومد چیزی که از تو ذهن من رد شد این بود که تکراری میشه بابا روزمرگی که جذاب نیست
دوباره من وقتی رفتین سفر همین جدیدا: آخرای سفر میگفتم برگردین دیگه، دلم واسه زندگی در بهشت تنگ شده، بعد من یه آدمیم که اصولا واسه چیزی یا کسی دلتنگ نمیشم مگه به ندرت یعنی مدل دلتنگیم فرق میکنه اینجوریه که به عنوان مثال اگر ۶ ماه دور باشم از خانواده یا دوستامو یه مدت مدیدی نبینم تو اون مدت مدید دلم تنگ نمیشه ولی وقتی میبینمشون میفهمم که چقد دلم تنگ بوده واسشون که همون لحظه فهمیدن اینکه دلتنگشونم کنارمن ولی تو این سفر آخرتون به معنی واقعی کلمه دلم تنگ شده بود واسه زندگی در بهشت و تنها چیزی که ندیدم تو این سبک از زندگی چیزی به اسم روزمرگیه یه زندگی که همین تغییرات کوچیک وسیعش کردن زلالش کردن و در جریان بود و چقدر انسان موجود بینظریه که میتونه انقدر زیبا زنده باشه انقدر وسعت بده خودشو و محیطشو زیبا کنه
این زندگی انقدر وسیعه که از هر زاویه ای میتونید در موردش سوال بپرسید و جواب بگیرید. اگه بپرسید چی از این سریال به یادتون میاد باز میشه صد صفحه کامنت نوشت
اگه بپرسین چی یادگرفتین دوباره میشه صدها درس نوشت یا اینکه با کجاهای این سریال کیف کردین دوباره سیل جواب ها سرازیر میشه و اگه بپرسین چه سوالی دارین سوالی که مدتیه ذهنم درگیره اینه که اون ترشی های تخم مرغ چی شد نتیجش؟ خوب بود؟ خوشمزه شدن؟ دیگه پاییزم داره تموم میشه چون گفتین وقتی هوا سرد شه میخایین استفاده کنین
خلاصه زندگی وسیعی رو هم تجربه کردین هم یه جوری تجربه کردین که همون گوشه هایی که به ما نشون دادین انقدر واقعی هست که انگار خودمون داریم زندگیش میکنیم من خودم که به شخصه اینجوری نیست که بگم دارم یه سریال میبینم از پشت دوربین دقیقا دارم تجربش میکنم انگار که جزء واقعی زندگی خودمه ، که خیلی جذاب دوست داشتنی و زنده ست و کلی باهاش ارتباط برقرار میکنم عجیب در حد دلتنگ شدن واسش
خداوند به وسعت شما اضافه کنه در همه جهات
شاد باشید
در پناه حق.
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
سلام خدمت دوستان عزیزم
خدایا شکرت که باز هم هدایت شدم به دیدن این همه زیبایی و فعالیت
خدایا شکرت بچهای جدید پرادایس جوجه داکا هم رسیدن
عزیزم چقدر جوجه های نازی هستن چه سروصدایی راه انداختن
چقدر باحاله من که با دیدن فیلمش ایقدر لذت بردم خدا میدونه شما که از نزدیک دارین تجربه میکنید چه لذت بیشتری میبرید
خدایا شکرت کار باغچه هم با ایدهای جدید داره عالی پیش میره جای باغچه هم که خیلی عالی انتخاب کردین نزدیک به خونه
خانم شایسته دقیقا زمانی که داشتم به گذشته پرادایس گفتن بچها بنویسید در مورد اتفاقاتی که در پرادایس افتاده
من مینویسم از جاهایی که یادمه
من چون دارم از اول زندگی در بهشت رو دوره میکنم بیشتر از اوایل مینویسم الان قسمت ۴۵ هستم
اوایل پرادایس نه جوجه ای بود و نه مرغ و خروسی و نه بز و گوسفندی نه شاپی بود و نه کارگاهی نه چت اسکی بود و نه در های شیشه ای………
یک قدم هدایت شدین به پاک سازی درختهای هرز پرادایس
یک قدم هدایت شدین به بریدن نردهای دور خونه
یک قدم هدایت شدین به تعویض درهای خونه
یک قدم هدایت شدین به آتیش زدن و پاکسازی جزیره اون قسمتی که آتیش زدین جزیره رو و بعد آتش نشانی اومد و خاموشش کرد و باز شما چند روز بعد دوباره هدایت شدین تا کار ناتمام رو تموم کنید و شروع کردین به آتیش زدن برگها و درختچه های هرز جزیره که باز هم آتش نشانی این بار با هلیکوپتر خبر دار شدن و اومدن برای خاموش کردن آتش که با درخواست شما اینبار اجازه دادن کار انجام بشه با مدیریت ولی تذکر دادن تا برای اون کار باید اجازه شو داشته باشید
خدایا شکرت چقدر امن این کشور
خانواده ی راین مهمونتون بودن و چقدر آتیش بازی کردین و چه آتیش های بزرگی
ایده ی نور افکن که برای شنا در دریاچه رو انجام دادین
بعد هدایت شدین به نصب ال ای دی ها اول بیرون خونه و بعد داخل خونه اون ال ای دی های رنگی چقدر زیبا بودن و راین و پسراشو غافلگیر کردین
بعد ایده ی تخم مرغ و جوجه اومد یادم نیست اول جوجه رو اوردر دادین یا تخم مرغ رو ولی خیلی هیجان انگیز بود
هر روز قطع کردن درختهای خشک شده اول با یه اره ی ضعیف تر بعد هدایت شدین به آتیش زدن درختان بعد هدایت شدین به اره ی بزرگتر و قویتر
فلکه مریم رو تمیزکردین و تریلهای زیبا
لری چقدر کمک کرد در نجاری در و پنجره
اول مرغ و جوجه ها کم بودن و یه چیکن شای کوچیک درست کردین و بعد بیشتر شدن و خونه شون هم بزرگتر شد چندین تا چیکن شا درست کردین برای مرغها
بعد اون جوجه ها تخمگذار شدن و اول یکی و روزهای بعد بیشتر و بیشتر شدن تخم مرغها به جایی رسید که باکسشون پر میشد
بعد جت اسکی اومد که چقدر تو دریاچه جت اسکی سواری کردین چقدر لذت بخش بود
تو قسمت ۴۴ بود فکر کنم استاد یه حرفی زدن که خیلی برام جالب بود
داشتین درختچه های هر رو آتیش میزدین و کلشون خشک و تر باهم سوختن گفتین وقتی تکامل انسان هم طی نشه همین جوریه یه دفعه همه چیز میسوزه و خاکستر میشه
توی اون آتیشهایی که درست میکردین چقدر پیازچال درست کردین هرروز با یه روش جدید و خوشمزه تر
بعد برای چیزها اضافه ی خونه شاپ خریدین و نصبش کردین لوله کشی آب کردین براش برق براش وصل کردین دوباره ایده ی نورافکن کنترل از راه دور رو روی شاپ انجام دادین و کلی از پرادایس رو نورانی کردین
بعد ایده اومد که کارگاه نجاری راه بندازین اول یه اسمش یادم نیست خیمه مانند برای نجاری نصب کردین چقدر مرغا میرفتن و اونجا تخم میذاشتن و بعد ایده اومد که کارگاه بزرگتر برای پرادایس نیازه تا جواب گوی همه ی وسایل باشه و با مدیریت خانم شایسته کارگاه رو ساختین که هم برای ماشین و اروی جاباشه و هم برای وسایل نجاری و هم برای باقی وسایل
بعد الان هم که با دیدن تجربایت سفر ایده ی بز و گوسفند اومد برای پاکسازی پرادایس
چقدر ایدها رو امتحان کردین برای راحت تر شد آب و غذای مرغا
بعد طاووس خریدین چقدر زیبا بودن ولی اونا آزادی رو دوست داشتن و رفتن
هر چیزی که یادم اومد رو نوشتم ولی خیلی بیشتر از ایناست که ذهنم فقط همین قدر یاری کرد
تو همون فایلهای اول استاد گفتن ما الان هدایت شدیم که در پرادایس زندگی کنیم نمیدونم که قراره چه اتفاقاتی بیوفته برامون ولی میدونم که خیلی پروژه های بزرگ خواهیم داشت فعلا پاکسازی علفها هستش بعد هدایت میشیم
این که دیگه فیلم بازی کردن و حرف الکی نیست همش حقیقت زندگی استاده ما یاد گرفتیم خیلی چیزا رو از این زندگی
خیلی لذت بخشه زندگی اگر ساده بگیریم همه چیز رو
بهترینها رو براتون آرزو میکنم
خیلی دوستتون دارم
خدایا شکرت
سلام استاد عباسمنش و مریم جان زیبا رو و خوش سلیقه🌹🌹🌹🌹🌹🌹
روز زیباتون بخیر و سرشار از فضل و رحمت پروردگار🌤
خدایا شکرت بابت دیدن و توجه کردن به زیبایی های این قسمت از زندگی در بهشت🤩🤩🤩🤩
خدااااااقوت بده استاد و مریم جان👏👏👏👏👏👏چقدر حس خوبیه که یک کاری رو استارت بزنی و انجامش بدی و در طول مسیر مدام هدایت بشی به اینکه چطور این کار رو راحتتر و لذت بخش تر انجامش بدی!
خدایا شکرت بابت این آزادی مالی که ما میتونیم داشته باشیم و خدایاشکرت بابت اینکه این شرایط مهیا شده که شما هرچیزی که بخوای میتونی به راحتی آنلاین سفارش بدی و زود هم برات بیاد و بتونی ازش استفاده کنی👏👏👏👏👏👏👏👏👏چه زمین سوراخ کن قدرتمندی که تازه با، باتری هم کار میکنه🤩🤩🤩🤩🤩مبارک باشه انشاالله از این بیشتر و بهتر !
خدایاشکرت که هر روز جهان داره بیشتر به سمت راحتی و آسانی و لذت و ثروت پیش میره👏👏👏
انشاالله سبزی هامون هم میان و این پرادایس مون زیباتر میشه!چون شما دارید باعشق و لذت و همکاری خلق شون میکنید!☘☘☘☘☘☘☘☘
استادجان شما در سری اول سفر به دور آمریکا در این باره گفتید که مریم جان با رعایت نکات بسیار مهمی لباس ها رو میشویند نسبت به رنگ و جنس و غیره،و همیشه لباس های شما نو و تمیز هستند!
الان به این موضوع پی بردم وقتی این تیشرت زرد بسیار زیبا رو دیدم که چقدر تمیز و نو هست ،در صورتیکه دوسال و خورده ی پیش شما در سفر که با خانوم ریچال عکس گرفتید تن تون بود که ایشون هم خیلی معنی و مفهوم نوشته ی روی تیشرت رو تحسین کردند”(خوشحالی این هست که از هر چیز کوچک در زندگیت لذت ببری)”
خدا قوت مریم جان که اینقدر زیبا و دقیق و عاشقانه به همه کاراتون میرسید بدون داشتن توقع!
👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏
خدایا شکرت بابت این رابطه ی دوستانه و صمیمانه 🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩
خدااااااااااااااااای من شکرت این اردک های کوچولو و پرانرژی و سالم🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩چقدر حس خوبی به آدم میده دیدنشون!
شما قبل از اینکه بیان همه لوازم شون رو آماده کردید، غذا ، آب ، قفس👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏
عزیزم چقدر قشنگ آبتنی میکنن و دونه میخورن،داخل آفتاب هم میرن که گرم بشن🤩🤩🤩
استاد و مریم جان هر حیوانی که شما میخرید و در واقع به سمتتون هدایت میشن که بخریدشون خیلی پرانرژی و شاد و سالم هستند!
چقدر خوبه که بزها و بره ها و مرغ ها اینقدر مکان بزرگ و آزادی دارند👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏
خب: در اوایل آروی و تراکتور و ماشین های استاد در زمین پرادایس بود و شلوغ شده بود،اما شما این کارگاه بسیار بزرگ و فوق العاده رو ساختید و همه ی وسایل رو در خودش جای دادُ این پرادایس خلوت تر و زیباتر شد🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩💌🤩💌
از همه مهمتر زدن شاخ و برگ های اضافی بود و تریل درست کردند برای پیاده روی و موتور سواری!
قبلا پرادایس در شب تاریک بود و جلوی درب ورودی که الان به تازگی استاد این پروژکتور های فوق العاده قوی رو خریداری و نصب کردند که کنترل از راه دور هم داره و الان خیلی خیلی در شب همه جا روشنه و میشه آتش درست کرد و نشست!🤩🤩🤩🤩🤩🤩
لامپ های ال ای دی که استاد داخل خانه نصب کردند که رنگهای متفاوتی هم داره!🤩🤩🤩🤩
هر دفعه درست کردن خانه هایی راحتتر و آزادتر برای مرغ و خروس ها و جوجه ها! متولد شدن جوجه های مامان طلا و مامان بلوند و مامان هلالی
و بزرگ شدنشون به زیبایی !
آبخوری و دانه خوری هایی بهتر براشون!
و درست کردن این محافظ ها براشون که برق دارند و حیوانی نمیتونه به سمتشون بیاد که از طریق برخورد با تضادی بوجود اومد!
👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏
و خیلی تغییرات دیگه……..
چقدر حس خوبیه که تکامل خودت رو در زندگیت چه از لحاظ شخصیتی و چیزای دیگه برگردی و ببینی ولذت ببری از روند تکاملی که در شخصیتت و زندگیت داشتی! سپاسگزارم مریم جان بابت مطرح کردن این موضوع🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
در پناه الله یکتا شاد ، سالم ،ثروتمند ،سعادتمند و رستگار باشید در دنیا و آخرت!