سریال زندگی در بهشت | قسمت 208 - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

باسلام به خانواده صمیمی عباسمنش

من دیروز به نشانه ام هدایت شدم اما امروز نشانه های دیروز و امروز را باهم دیدم و متوجه شدم که مسیر تکاملی رسیدن به خواسته ها که با درخواست های درونی ما آغاز می شود گاهی چنان غرق در مسیر هستیم و لذت بردن از همه چیز که یادمان نمی آید خواسته واقعا چیست و چرا خلق شد و چگونه خواستیم که خلق شود…برای همین دلیل است که استاد همیشه می فرمایند حتما خواسته هاتون رو بنویسید من واقعا فکر نمیکردم که دلم بخواهد که بنز داشته باشم اینقدر که زندگی ام در شرایطی قرار دارد که حتی یک دوچرخه ندارم ولی وقتی چند روز قبل سوار یک ماشین 206یک دوست خانوادگی برای تفریح و دور زدن شدم تمام وجود میخواست باد به صورتم بخورد و در ادامه فهمیدم آرزوی آن دوست عزیز این است که مرسدس بنز بخر و پدرش را به گردش ببرد حالا منشا خواسته او چندان برای من نباید مهم باشد اما این که بعد از آن من خواستم که اگر روزی بنز خریدی حتما سانروف باشد و سقف آن بازشود و روز قبل که نشانه ام قسمت 160+1سفر به دورآمریکا بود و خواسته دیدار با استاد در من با اشک شوقی وصف ناشدنی شکل گرفت و اینکه دلم می‌خواهد مولد باشم وقتی با استاد ملاقات میکنم نه یک انسان صرف که تنها توانایی برآورده کردن نیازهای خود را داردو قبل تر آن فایل تنها راه گذار از ثروت رسیدن به آن است را گوش داده بودم و خواستم که همان طور که استاد از ماشین کف خوابش بعد از چند سال سیر می شود و آن را می فروشد و دیگر بنز را نمی خواهد

به تمام خواسته هایم برسم تا حقیقتا به هرچیز غیر از خداوند بی نیاز باشم و این خواسته در من شکل گرفت و برگردیم به نشانه دیروز که قسمت 243 سفر به دور آمریکا بود که از کمپ ورزشی استاد رو نمایی نموده بود و در مسیری که آن فایل را تماشا کردم به تمرکز بر روی توپ و رسیدن به خواسته ها فکر میکردم و لحظه ای که توپ عوض میشد من آن خواسته را رها میکردم و سراغ خواسته بعدی می رفتم و آنجا که راجع به یک دختر 9 یا 10 ساله تحسین استاد را درباره ادب و خوبی اش شنیدم متوجه شدم که این نشانه ای است برای من که امروز مصاحبه کاری برای پرستاری از یک دختر ده ساله دارم و دستور جهان این است که براین شغل تمرکز کنم تا آن را برای خودم خلق کنم و اکنون ساعت 5 است که مناین کامنت را می نویسم و ایمان دارم که این شغل مرا در مسیر رسیدن به خواسته هایم هر روز بهتر و بهتر هدایت خواهد کرد و مطمئنم که اکنون که می‌خواهم خداوند آن کار را انجام داده است و من پذیرفته شدم و خدا را سپاسگزارم برای تمام این لحظه ها…

حالا برمیگردیم به داستان بنز که در نشانه قسمت 243 سفر به دور آمریکا در 28 تیر 1403 ما آخر قسمت بازدید کلی از استادیوم بنز را داشتیم نشانه بعدی که امروز پس از آنباکسینگ جاروبرقی دوست داشتنی و راحت و آمریکایی بانو شایسته متوجه شدم که دوباره بنز تو دل حرفای استاد و دکمه های جاروبرقی داره منو صدا میکنه

و از بانو شایسته عزیز باید سپاسگزاری کنیم برای شهامت شون برای این تغییر روش جارو کردن منزل و قدمی شجاعانه که در عین تحسین برانگیز بودن شون به شدت پاداش های جهان در انتظارشان هست

و خداوند به شجاعان پاسخ می دهد و من مینا میری تعهد می دهم به خاطر تک تک ویژگی های تحسین برانگیز شما از شما تشکر کنم و شما را تحسین کنم و عملگرایی را همچون استاد تیتر اصلی مسیر شخصیت سازی ام قرار دهم،زیرا دلیل اینکه استاد به آن قفسه با اندازه دقیق می رسد فقط و فقط به دلیل این است که وقتی به وی الهام می شود که از فضای بین ستون ها برای قفسه بندی استفاده کن متر را برمی‌دارد و قدم در راه می گذارد و شاید به نظر برسد که این مسئله عادی است اما وقتی براساس قانون وقایع را بررسی کنیم می‌فهمیم هیچ چیز اتفاقی و شانسی نیست و صد در صد فرکانس های ما به سمت ما برمی‌گردند و نتیجه یعنی همان فرکانسی که فرستاده ای…باید به یاد داشته باشیم که ما خالق لحطه لحظه ی زندگی مان هستیم و من از این داستان بنز و نشانه ها به قدرت کلام و صحبت کردن درباره چیزهایی که می خواهیم که داریم و بیشتر می خواهیم و همه چیز حتی برعکس جواب می دهد…پس مراقب باشیم که معجزه کلام را کجا خرج می کنیم

سپاسگزارم که خداوند به من نگاهی چنین ارزشمند بخشیده است که می توانم اینقدر با دقت قوانین را بشناسم و اینکه یادم نمی آید از چه روزی و چه زمانی خواستم که قوانین را بهتر بشناسم و اکنون یک هفته است که قوانین برای من به صورت مثال اثبات می شوند و من می دانم که این قانون دارد عمل می کند و فقط به تمرکز و جهت گیری و سپس رهایی و قدم برداشتن نیاز دارد به همین سادگی

به پاس همراهی چشم های گرمتان سپاسگزارم…