سریال زندگی در بهشت | قسمت 204 - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    318MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

362 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آسیه گفته:
    مدت عضویت: 2271 روز

    به نام پروردگار جهانیان

    سلام خدمت استاد مهربون ومریم جون عزیزم وهمه دوستان سایت

    استاد جان من دیروز که این فایل دیدم خیلی خیلی مشتاق شدم کامنت بزارم واز درسایی که گرفتم بگم ولی به دلایلی وقت نشد وخواستم قیدش بزنم ولی یه جوری انگار دلم نمیاد اخه این فایل خیلی برام جالب وسرشار از اگاهی بود .

    استاد جان اولین درسی که من گرفتم .امید دادن وانرژی دادن وعشق ورزیدن به همدیگه درشرایط سخت بود وبه جای زانوی غم بغل گرفتن وعذا دار بودن ومنتظر کمک دولت وبقیه موندن هدفشون استقامت کردن وحرکت کردن بود .

    حرفهای اون مرد واقعا برام تامل برانگیز بود که گفت کسانی که میخوان کنار ساحل زندگی کنن باید بهاشم بپردازن واینم یه یاد اوری از قانون برایم بود.

    چقدر امید تو حرف اقایی که خونش سالم مونده بود بود ومیگفت همه ما خوب خواهیم شد واین یعنی توکل بر خدا وایمان

    از همه مهمتر شکر گزار بودن مردم برام جالب بود که همه از چیزهایی که براشون مونده بود صحبت میکردن وتمرکزشون گزاشته بودن روی داشته هاشون کاری که من باید خیلی تمرین کنم .

    دیدگاه زیبای مردی که گزارش تهیه میکرد باز یه تلنگر بود که در لحظه زندگی میکنن وقانون تکامل اشاره داشت که میگفت الان نگران هستم ببینم یه روز دیگه رو پیش میریم .ونگران چند ماه واخر کار واینا نبود فقط یک روز دیگه یعتی قدم قدم به جلو

    جمله بزرگ وپر از انرژی دیگه ای که باز منو یه تکون داد

    (ما میتوانیم )نه اینکه دولت باید بیاید یا دیگران کمک کنن ونا امید نبود نگاه به حجم خرابی نمیکرد نگفت حجم خرابی زیاده یا نمیشه با امید گفت ما میتوانیم .واین اتفاق خیلی زود پذیرفته بودن .

    چقدر آقای رندی محکم ومثبت به قضیه نگاه میکرد تا دوستش دید فوری با ذوق از چیزایی که براش مونده بود صحبت کرد وباز تمرکز روی داشته ها برایم یاد اوری شد .

    خدای من نمیدونم درست متوجه شدم یا نه اما انگار صدای کارکردن دستگاه بگوشم میرسید وانگار رندی مشغول کار بود یعنی مردم اونجا تحت هر شرایطی کارشون نیکنن واز کار نمیزنن .ومنتظر نمونده بود تا همه چیز روبراه بشه بعد کار کنه .یعنی باهمون امکاناتی که بود شروع کرده بودن وچقدر برام جالب بود .درس بعدی که گرفتم توجه به الهامات وعمل کردن فوری به اونها بود .

    اونجایی که رندی گفت ساعت ۴ صبح با صدای هشدارگوشی بیدار شدن واینو نشونه دونستن از طرف خدا چون هیچ وقت گوشیشون این موقع زنگ نمیخورد ومن مو به تنم سیخ شد وکل بدنم لرزید وباز قدرت خدا رو به یاد اوردم وبه خودم گفتم ببین اسیه اینقدر نگران بچه هات نباش تو هیچ کاره ای خدا خودش مواظبشون هست اونا دیگه بزرگن خدا خودش همیشه هواشون داره وهدایتشون میکنه .

    چقدر زیبا وقشنگ بود باز رضایت رندی از وسایلی که براش مونده بود .ومیگفت خوبه لباسامون موندن وچقدر لباساشون منظم وتمیز تو کمد چیده شده بود ومنظم هم مونده بودن .

    درس بعدی رو باز من از رندی گرفتم که انتظاری که از طوفان داشته بود فقط یه ابگرفتگی پایین خونشون بود ولی با اینکه انتظارشون محقق نشده بود باز به داشته هاش توجه کرده کرده بود وشکر گزار وسایلی که ازش مونده بود بود

    چقدر نگاهی که نسبت به مادر طبیعت داشت جالب بود .چقدر زیبا اشاره کرد که مانباید زیاد به قدرتمون تکیه کنیم ودرمقابل خدای بزرگ ضعیفیم .وباز شکر گزار خدا بود که مادر طبیعت براش یه مقدار وسیله باقی گزاشته وچقدر شکر گزار واقعی بود .

    خدای مهربون درس خیلی خیلی بزرگ تری که من گرفتم این بود که رندی فقط دنبال وسایل خودش بود وکاری به بقیه نداشت واینم یعنی انسان بودن .برعکس اتفاقاتی که تو کشور خودمون میفته که مردممون تا یه ماشین چپ میکنه کل بارش غارت میکنن .

    واین نگاه باور به فراوانی رو میرسونه که با همون وسایل باقی موندشون راصی هستن ومطمعنن که خودشون میتونن دوباره همه چیز بدست بیارن .

    درس مهم دیگه برای من تو جمله ی(استقامت کردن وحرکت کردن )بود

    ماباید در مواجه شدن با تصاد ومشکلات قوی باشیم وحرکت کنیم ونایستیم ومنتظر کمک باشیم .ویا زانوی غم به بغل بگیریم ومنتظر نباشم شرایط خود بخود درست بشه .

    جمله بعدی رندی درمورد البوم عکس ها واحساساتی شدنش هم برایم واقعا زیبا بود وبا اشکایی که میریخت منم اشکم جاری شد .وچه زیبا گفت تا به عکس ها نگاه نکنیم خاطراتشون برامون زنده نمیشن .اینو من برای خودم اینجور تعبییر کردم که عکس ها ی ذهنی مثبت برای البوم ذهنم جمع کنم تا هر وقت یادشون میفتم حالم خوب بشه وتوجهم به خوبیها باشه .وعکس های منفی رو از البوم ذهنم بردارم تا با دیدنشون خاطرات بد برام زنده نشن

    وباز درس بزرگی که این فایل بهم داد قدرت بزرگ خدا بود که با این همه ویرانی یک نفر هم کشته نشده بود .بجز معجزه چی میتونه باشه .

    استاد جون چقدر زود مردم دست بکار شده بودن چه شهر زیبایی ساخته بودن وچقدر محکمتر خونه هاشون میساختن با ستون های بتنی وسیمانی وزیر خونه ها رو هم خالی گزاشته بودن برای رد شدن جریان هوا یا اب .چقدر زود درختهای جوون همه جا کاشته بودن وکنار جاده پر شده بود از درختان جوان .وچه جالب مقداری از درختا هم مونده بود که تو طوفان داعون شده بودن ویاداور میشه که چه طوفان وحشتناکی رو پشت سر گذاشته بودن ونشونه های پیشرفتشون ببینن که از کجا به کجا رسیدن اونم تو این فاصله کم .

    یا اینکه گزاشتنشون تا گاهی یادشون بیفته در مقابل مادر طبیعت ضعیف هستن ویاید خودشون همیشه اماده وقوی نگه بدارن

    استاد جونم چقدر اخر فایل زیبا تموم شد یه دریای ارام وزیبا که یروزی اینقدر خشمناک ووحشتناک شده بود .

    البته استاد ساحل شهر تمپا چقدر زیباتر .ومن نفهمیدم این کف های ایجاد شده چی بودن باید درموردشون تحقیق کنم کجالب بود با هر موج یه مقدار کف به کفهای بعدی اضافه میشد واینجام من برا خودم یه تعبییر دیگه کردم وسعی کردم ازش درس بگیرم .

    استاد عزیزم من واقعا صد ها هزار بار ممنونم از این فایل پر از نکته ودرس .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    زهرا کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 2441 روز

    به نام خدا

    سلام و وقت بخیر به استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان عزیز

    استاد خیلی ممنون بابت این فایل زیبا که درس های خیلی زیادی داشت . به هر حال ما که توی ایران زندگی می کنیم این اتفاقات رو تجربه نکردیم و شاید تو فیلم ها یا اخبار دیده باشیم . و واقعا خیلی باید اتفاق عظیمی باشه طوفانی که دویست و پنجاه کیلومتر در ساعت سرعت داره . حتی تصورش هم سخته و ثابت می کنه خداوند چقدر قدرتمنده و ما چقدر دربرابر این قدرت ضعیف هستیم . ولی به قول استاد همه این اتفاقات خیریت داره و همه به رشد جهان کمک می‌کنه . ما تو ایران خونه ای که با چوب به این شکل ساخته بشه تقریباً نداریم و حتماً این اتفاقات باعث میشه در مناطق طوفان خیز آمریکا هم خونه ها با ساختار بتونی و خیلی قویتر ساخته بشه .

    درس هایی که این فایل برای من داشت اینها هست

    _مردم بعد از حادثه با احساس همدردی و شکر گذاری از اینکه زنده هستند هم رو بغل می‌کردند

    _ اینکه کسی با احساس نیاز برای کمک دولت و مردم گریه نمی کرد نشون میده که مردم واقعاً به خدا اعتماد و ایمان دارند و این اتفاق باعث رشد و قویتر شدنشون میشه .( چیزی که در کشور خودمون و خیلی از کشورها می بینیم که بعد از وقایع طبیعی مردم تا یک دوربین می‌بینند همش گریه می‌کنند و درخواست کمک دارند)

    _ هر کسی به این فکر می کرد که در اون لحظه کار درست رو انجام بده و به نوعی استقامت داشته باشه . مثلاً اون آقا که محل خونه رو نشون داد و بعد یک مقدار جلو تر بقایای خونه مونده بود و رفت سر کمد لباس و لباس های سالم رو برداشت و داخل کیسه ریخت و به ماشین برد و تصمیم داشت تمام وسایل سالم رو از داخل خونه جمع کنه ‌‌.

    _ اینکه به الهامی که بهشون شده بود عمل کردند و با خانواده خونه رو ترک کردند و باعث شد زنده بمونند .

    _طوفانی که با اون قدرت درخت ها رو مثل یک مداد کرده بود و درخت هایی که بعد از دو سه سال دوباره داشتند سبز می شدند و نشون میده که زندگی همیشه در جریانه و همه جهان تحت قدرت و قوانین زیبای خداوند اداره میشه .

    ممنون از استاد عزیز و خانم شایسته عزیز . در پناه خداوند شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مهیار ضیائی گفته:
    مدت عضویت: 3399 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی و همه دوستان و همراهان

    واقعا اولین چیزی که توجه من رو جلب کرد طرز فکر اون مرد مسن بود که اولین چیزی که توی ذهنم اومد این بود که وقتی سن بالا ها همچین طرز فکر مثبت نگرانه ای داشته باشن و همون رو به کوچکتر ها انتقال میدن وضعیت کشور اینقدر خوب میشه

    همه میدونیم که اصل اینه که ما در هر زمانی بتونیم حالمون رو خوب نگه داریم و بدونیم که در هر اتفاقی چه خوب و چه بد خیری نهفته است و بعد از هر سختی آسانی است و افراد چقدر خوب در این سختی حالشون رو خوب نگه می داشتن و باز سعی می کردن چیزی برای سپاسگزاری پیدا کنند که البته کار آسونی هم نیست.

    برای رسیدن به همچین طرز تفکری که وقتی میبینیم خیلی خیلی برامون خوشاینده باید یاد بگیریم همین الان که شرایطمون خوبه هر روز بگردیم و چیزهایی برای سپاسگزاری پیدا کنیم تا بتونیم در هر شرایطی این کار رو بکنیم که بهترین جا برای یادگیری این موضوع سریال سفر به دور آمریکا است که آدم از خانم شایسته یاد میگیره چطور باید از هر چیز مثبتی و دیدن هر زیبایی به وجد اومد و در ذهن ثبتش کرد.

    وقتی رفتار مردم رو در این برنامه دیدم و به یاد زجه ها و داد و فریاد و حال خرابی های مردم در زمان های زلزله و سیل ها در اینجا افتادم برام خیلی روشن کننده ست که چرا اونجا ظرف سه چهار سال بهتر از قبلش شده ولی اینجا هنوز درگیر چادر و کانکس و تامین آب و این مسائل

    باید در هر شرایطی به دنبال چیزهای مثبت و نکاتی برای سپاسگزاری باشیم. نه به خاطر بقیه بلکه به خاطر خودمون تا خدا هدایتمون کنه و اوضا رو برامون درست کنه.

    واقعا لذت میبرم از دیدن ایمان این مردم و اینکه گادبلس از زبونشون نمی افته. بدون هیچ ادعایی مردمی خیلی با ایمان.

    خدارو هزاران مرتبه سپاسگزارم و از استاد بی نظیرم کمال تشکر رو دارم که هر روز چشممون رو به سوی حقایق جهان و زندگی باز می کنن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    فاطمه عنافجه گفته:
    مدت عضویت: 1861 روز

    چقدر زیبا و قشنگ بود این فایل و من حس کردم این ویرانی و خرابی نباید فقط توی خونه دید این ویرانی ممکنه توی تک تک شرایط زندگی ما اتفاق بیوفته و مارو ویران بکنه مثل همین خونه ها ولی چقدر خوبه ک ما ازین ویدیو درس بگیریم یاد بگیریم موضوع زندگی ما هرچقدر بزرگ باشه واسه ی ما اسون بگیریم و سختش نکنیم واسه خودمون الکی ب خودمون جو ناراحتی ندیم یا هی ب خودمون یاد آوری نکنیم ک عه جرا تو ناراحت نیستی باید ناراحت باشی الان ب خاطر این موضوع و راحت بگذری و لذت ببری از هرچیزی ک الان داری و هست و یه نکته عالی توی این قسمت این بود ک هیچکس درخواست کمک نمیکرد از بقیه همه در تلاش بودن اوضاع خودشونو خودشون درست بکنن چیزی ک تو جامعه ی ما خیلی بابه واسه کوچیک ترین موضوع ما منتظر کمک هستیم همیشه ،این ویدیو دیدم یاد خودم افتادم من چاق شدم ،و چاق شدن خودمو مثل ویرانی این خونه ها دیدم و فهمیدم منتظر یکیم ک بهم کمک بکنه جای اینکه خودم پاشم استقامت بکنم و این ویرانیو با ایمان ب خدا و استقامت درست بکنم و بعد جند سال همچی عالی میشه وقتی دیدم این مردم منتظر هیچی کمکی از دیگران نیستن یه تلنگری واسم بود ک اینا چقدر قوین چقدرر ایمان دارن چقدر اسون میگیرن منم باید اینجور باشم تا ب خواستهام برسم ،عاشقتم استاد عزیزممم ممنونم 😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مریم حبیبی گفته:
    مدت عضویت: 1670 روز

    سلام به شما خوبان.شمایی که در یک مسیر پاک وبی آلایش چهره ی خدا را برایم چنان ترسیم کردیدکه تازه فهمیدم آنچه تمام این سالها از خدا تصور میکردم خط خطی کودکانه ای بیش نبوده.وآنچه از ایمان در ذهن داشتم فقط یک ادعای الکی.

    البته که این تصور فقط در من خلاصه نمی‌شود.به ما یاد داده‌اند به غلط که هر ناخوشایندی را به خدایان نسبت دهیم وهر خوشایندی را محصول دست وعقل خود بدانیم.

    بدبختی ما از جایی شروع شد که هر کس توجهش را از کسی یا چیزی برداشت گفتیم:«تو چه بی‌خیالی بچه رو همین جوری سپردی به امان خدا؟» اگرکسی یادش رفت در خانه را محکم ببندد گفتیم«خانه را همین طوری گذاشتی به امان خدا؟؟»اگر کسی بیمار شود میگویم «خدا بد نده؟؟»…

    و در تمام این سالها هیچکس فکر نکرد و هیچکس هم نگفت:مگر خدا هم بد میدهد؟؟یا چه بهتر از به امان وپناه خدا گذاشتن..

    واین است فرق مادر موسی وما بندگان که دوست داریم اتفاقاتی شبیه به موسی ومادرش برایمان بیفتد.

    وحال گیریم اتفاقی از دید ما ناگوار پیش بیاید سیلی زلزله ای طوفانی…اگر من بنده ی اویم باید تسلیمش باشم وبس

    چقدر قشنگ افرادی که در این مصاحبه بودند خدارا شناخته اند وچقدر توکلشان وامیدشان به آینده وتوانایی خودشان ستودنی ست.به جای اینکه بنشینند و خاک بر سرشان بریزند و زمین و زمان را مقصر بدانند.قدرت مادر طبیعت را یادآور میشوند

    وسعی میکنند روحیه مثبت را در خود زنده نگه دارند و در پی بهتر ساختن شرایط حاکم هستند که البته این همان کنترل ذهن است وتقوا.

    وچه بسا همین شکر گذاری و توجه به نکات مثبت مثل اینکه«چه خوب کمد لباس هایشان سالم است »

    آنها را در مسیر سازندگی و بازسازی و از سر گرفتن زندگی قرار داده است.که تنها طی ۳سال شهری زیبا با خانه های محکم تر و تازه تر به آنها عطا شده.شاید کسی فکر کند خودشان در هر حال با هر نگرشی شهر را می‌ساختند دیگر .

    ولی برای ماکه قوانین را شنیده‌ایم کاملا واضح است که آنها با افکارشان در مدار ساخت و خوشبختی قرار گرفته اند وبه همین دلیل شرایطشان را تغییر داده‌اند.

    استاد عزیزم باز هم برای فایلهای زیبا از شما تشکر میکنم وسعی میکنم هر روز دید جدید وزیباتری نسبت به اتفاقات زندگی داشته باشم.سپاسگذارم ازشما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    زهره نبی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2077 روز

    بنام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استاد بینظیر و هدایتگرم

    سلام به مریم بانوی الگوی بینظیر و مهربانم

    سلام به همفرکانسیهای عزیزم که با خوندن کامنتهای بینظیرتون لذت میبرم و با این همه اگاهی و قوانین بینظیر و یادگیری کم کم رشد کردن و بزرگ شدن رو دارم تجربه میکنم .

    استاد عزیزم سپاسگزار این فایل بینظیر که گذاشتین هستم که درسهایی برای من داشت که یادگیریشون تا مغز استخوانم نفوذ کرد

    با من بشمارید هزار یک هزاردو هزار سه تا ……..هزار و سیزده و بم با خاک یکسان شد این تجربه ی من از زندگی در بم در ۵ دی ۸۲

    اینکه قدرت خداوند رو از نزدیک لمس کردم شاید اولش ناراحت کننده بود و همیشه یاد ایه ۲۱۶ سوره ی بقره میوفتم که جنگ بر شما مقرر گردیده حال انکه برای شما ناخوشایند است چه بسا چیزی رو که خوش ندارید و برای شما خوب است و چیزی رو خوش دارید که برای شما بد است و خداوند میداند و شما نمیدانید و به چشم چیزهای رو از قدرت خداوند رو لمس کردم و ایمانی در من شکل گرفت که همیشه سپاسگزار خداوند هستم .

    اینکه شما درمتن اتفاقی باشید که به ظاهر برای دیگران سخت بود اما برای من سخت نبود اینکه خودم رو در ان واحد از خیلی وابستگیها قطع میدیدم مادری که دوست داشتم باشه و مهربانیهایش رو بیشتر ببینم اما نبود اما خدا بود و برادری که همیشه به وجودش افتخار میکردم و دیگه نبود اما خدا بود و خواهری که همبازی همیشگیم بود وکلی سر هر چیزی به هم میپریدیم دیگه نبود اما خدا بود هم مهربانیش رو بیشتر و بیشتر حتی بیشتر از مادرم دیدم هم هر لحظه بودنش رو حس کردم و این حرفهایی که فقط اینجا میشه زد من روز به روز خدا رو بیشتر و بیشتر حس کردم همین طور که تونستم این فراقها رو زود فراموش کنم و اعتقادم به قطع وابستگی در قیامت که خدا بارها توی قران گفته چندین برابر شد و دیگه سعی کردم به چیزی خیلی شدید دلنبدم و بدونم که این دنیا محل گذره .

    این فایل منو به اون زمان برد و کلی برایم درسهای جدید داشت درسهای قدیم رو بیادم اورد مهربانی بسیاری از انسانهای فوق العاده مردم سرزمینم رو دیدم مهربانی مردم و انسانهای فوق العاده جهان رو به چشم دیدم از هر جای دنیا در شهرم انسان بینظیر برای کمک دیدم و لذت بردم طوری که منم دردها و غمهایم رو فراموش میکردم و حس میکردم باید به دیگران کمک کنم دوست دارم فقط درمورد اتفاقات دوستداشتنی اون زمان بگم از زندگی همرنگ همه ی مردم در برحه ی از زمان در چادر همه ی داشتها به هیچ بود و قلبهای مهربانی که به یک اندازه سخاوت داشت و امنیتی که حصاری نداشت و خانواده ای که دیگه به وسعت جماعت یک شهر شده بود و مرحمتهایی که نمود بیرونی پیدا کرده بود اره لای اون الوارها و تپه خونه ها خوشیهای جدیدی رویده بود . اینها قسمتی از زندگیم بود که خونده شد .

    درسهای جدیدم واقعا ایمان اون مرد بزرگ رندی چقد زیاد بود چه کنترل اگاهانه ای داشت چقد خوب ضعف خودش درمقابل قدرت مادر طیبعت رو درک کرده بود و چه زیبا گفت از مهربانی مادر طیبعت که بعضی چیزها رو براش باقی گذاشته و به داشتهاش فکر میکرد و این حد و حس شکرگزاریش رو تحسین میکنم که چطور این حرفا رو از عمق قلبش گفت و این انسانیست که میتونه از شایستگان باشه چقد درس داشت برایم جملاتی که تک تک اونها کتابهای از ایمان به خدا و استقامت و شکرگزاریش بود چقد کار اون مرد بزرگ برای دلداری به همشهریهایش تحسین برانگیز بود که بهشون ایمان به خدا و قدرتمند بودن رو یاداوری میکرد و پایداری و صبر کردن در برابر مشکلات رو یاد اوری میکرد واقعا چقد این مردم با ایمان و قوی و شکرگزار داشتهاشون بودن چقد جملات این فایل زیبا و تاثیر گذار بود چقد حرف این مرد عزیز که میگفت باید اول صبح مثبت اندیش باشیم جالب بود چقد خوب گفت خدا حفظت کنه چقد این مرد خدایی بود این فایل فایلی که هر روز باید ببینمش و هر روز مطمینم یک درس جدید دیگه برام داره (البته همه ی فایلهای استاد این گونه ان که باید هر روز ببینیشون چون کلی درسها توی اونا نهفته است )

    و اینکه این قدرت مادر طیبعت به ما درس از ضعف ها گذر کردن و مقاومت رو میدهد همه ما انسانها بعد از این اتفاقات قدرتمندتر شده ایم همه شهرها و بناها رو قدرتمندترو زیباتر سالمتر ساختیم و درسها رو بهتر یاد گرفتیم البته اگه ایمانهایمان رو قویتر کنیم این درس رو به خوبی یاد خواهیم گرفت .

    خیلی دلم میخواد بیشتر و بیشتر بنویسم اما در مجالی دیگر شایدم کتابی نوشتم و اونو تقدیم نگاه مهربانتان کردم اندازه یه کتاب درس داره

    ممنون نگاههای مهربانتان هستم استاد عزیز و مریم بانوی بزرگ از این فایل بینظیر که کلی درس ها رو برایم زنده کرد و درسهای جدیدی داشت برایم سپاسگزارم عاشقتونم پاینده و مانا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    دریا ساحلی گفته:
    مدت عضویت: 3617 روز

    بنام خدای مهربان

    استاد .مریم جان و دوستان سلام

    خدایا برای دیدن اینهمه عشق و زیبا بینی سپاس گزارم

    استاد عزیز برای من این فایل یک شاهکار بود

    که میتونه مسیر زندگی ادمو تغییر بده

    مهمترین درسی که من از این فایل گرفتم و

    دقیقا مثل ضربه یک طبل در وجودم هنوز مرتعش هست این جمله بود که ما زندگی در ساحل انتخاب کردیم و باید هزینشو پرداخت کنیم

    بله انتخابهای ما در زندگی بسیار مهم هستند چون باید براش هزینه پرداخت کنیم

    از انتخابهای بظاهر پیش پا افتاده تا انتخابهای بسیار مهم زندگی

    و مدام در طول زندگی داریم هزینه انتخابهامونو پرداخت میکنیم

    با مالمون .سلامتیمون .وقت و عمرمون و عزیزانمون و…… پس باید خیلی دقت کنیم

    اما این دقت تحت تاثیر باورهاو ذهن هم هست

    وقتی فایل دیدم به همسرم گفتم هر چقدر با مردم آمریکا بیشتر آشنا میشم بیشتر دلیل اینکه ثروتمندترین کشور دنیاست درک میکنم

    استاد در این فایل شما نمونه ای بسیار واضح از آموزشهاتون به تصویر کشیدید

    که وقتی میگید

    باور

    نوع نگاه

    حال خوب

    شکر گزاری

    در عمل یعنی چی

    حال بعد چنین حادثه ای

    میدونید یه جورایی انگار به دل ذهنم نشست که در هر شرایطی با نوع نگاه شکر آمیز میشود تغییرات و احساس خوب که خودبخود منجر بعمل میشود رو در خود و حتی دیگران ایجاد کرد

    وقتی اون مرد درباره خداوند و هشدارش صحبت میکرد دقیقا قانون مدارها درک و احساس میشد همنطور که در داستانهای قرانی هم امده

    و از نطر من به وضوح قانون فرکانس میشد در دل همین طوفان دید وقتیکه خونه سالم اون اقادر گزارش تلوزیون دیده میشد

    بله درسته همنطور که شما همیشه میگید در دل هر ناخواسته ای کلی موهبت هم وجود داره تغییر ساخت خانها و تغییر زیر ساخت برق تا همدلی مردم و قدر داشتها و نعمتها را دانستن و اینکه بقول قدیمیا خدا همیشه جای

    شکرشو میزاره

    استاد از این کلی درس یاد گرفتم که حتی برای آرامشیکه مادر طبیعت بهمون داده شکر گزار باشیم

    مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی بکف آری و بغفلت نخوری

    خدایا سپاسگزارم که تا این لحضه حافظ من و همه عزیزانم و بسیاری از مردم جهان بودی

    استاد از شما و مریم عزیز بسیار سپاسگزارم

    و از خدای مهربان که اینگونه هدایتگر هست

    واقعا دیدن این فایل تصادفی نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سارا راد گفته:
    مدت عضویت: 3033 روز

    این قسمت، ماجرای طوفایل مایکل بود اما وقتی به رفتار مردم آمریکا در برابر این مسئله نگاه می کردم، جز زیبایی هیچ چیزی ندیدم. اینقدر رفتار و نگرش آمریکایی ها منو تحت تاثیر قرار داد که حتی گریه ام گرفت. این حد از ایمان واقعا شگفت انگیزه و هر ثانیه اش هزاران نکته با ارزش داره. چیزی که برای من جالب بود این بود که مردم آمریکا درحالیکه طوفان خونه هاشون رو خراب کرده بود، همگی با هم امیدوار بودند و سعی داشتن توی این شرایط، نگاه مثبت داشته باشن.

    مردم و شهردار با هم با دید مثبت و امید از همون روز اول دست بکار شدن و با فکر و ذهن و قدرت شروع کردند به سازندگی و ساختن دوباره شهر مکزیکو بیچ. واسه همین هم خیلی زود نتیجه گرفتن. وقتی تصاویر شهر ساخته شده 3 سال بعد از طوفان رو دیدم، شگفت زده شدم.

    این تصاویر مستند، به من خیلی چیزا رو ثابت کرد. قبل دیدن سریال “زندگی در بهشت” و دیدن زندگی مردم آمریکا از طریق این سریال فکر میکردم تنها آدمهای خوب، ما ایرانیا هستیم که مسلمونیم و بقیه مردم که مسلمون نیستند، همه شون آدمای بدی هستن، به خدا ایمان ندارن و فقط ما با ایمان هستیم. اما من ایمان واقعی رو توی این تصاویر و در مردم آمریکا دیدم. دیدم این مردم اینقدر به خدا نزدیک هستن تا جایی که اون آقا که اسمش رندی بود می گفت: نصفه شب خدا من رو از خواب بیدار کرد تا خونه رو ترک کنم و از طوفان نجات پیدا کنم. برام جالب بود که اون مرد جوون اینو میدونست که اگر نصف شب و قبل از شدت طوفان از خواب بیدار شده و تصمیم به ترک خونه گرفته، این خدا بوده که بیدارش کرده و بهش گفته خونه رو ترک کن. حتی نمی گفت من شانس آوردم یا زرنگی کردم که خونه رو ترک کردم بلکه می گفت خدا من رو بیدار کرد و گفت خونه رو ترک کن.

    برام جالب بود که مردمی که فکر می کردم خدا رو نمی شناسن، این حد از دانایی و ایمان به خدا رو دارن. همه شون میگفتن از این شرایط نیز عبور میکنیم. یعنی به جای اینکه ناله کنند یا غصه بخورند، به فکر سازندگی و عبور کردن از اون شرایط بودن. شهردار می گفت: ما همه خوب خواهیم شد. امروز صبح که از خواب بیدار شدم، به خودم گفتم که میخوام مثبت اندیش باشم، داشتن نگرش مثبت همه چیز است. آسان گرفتن چیزی است که میتونه ما رو از شرایط سخت عبور بده. می گفت: من یک مرد خوش بین هستم، با وجود طوفان شدید، ما همه زنده هستیم پس باید چیزی پیدا کنیم که ازش قدرت بگیریم. من معتقدم که ما میتوانیم، ما حلش میکنیم. ما راهی پیدا میکنیم. خدا شما را حفظ کند.

    من توی این تصاویر، شجاعت و ایمان رو دیدم. ساختن دوباره اما محکم تر و قوی تر رو دیدم و در نهایت، 3 سال بعد خونه های که توی مکزیکو بیچ ساخته شده بود، زیبا، محکم، منظم و با کیفیت تر ساخته شدن و خیلی خوشگلن همه شون. خونه ها رو دو طبقه و بعضی هاش حتی سه طبقه ساختن. اکثرشون پارکینگ زیر خونه ساختن، که هم از فضای باز اونجا واسه پارکینگ استفداه میکنن هم از لحاظ ایمنی و بالاتر بودن خونه از سطح آب که اگه دوباره طوفانی شد در امنیت باشن و اینجاست که تضاد باعث پیشرفت میشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مصطفی مجیدی گفته:
    مدت عضویت: 2399 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیز و مریم بانوی گل

    سلام به تک تک اعضای خانواده ام

    میخوام درس هایی که از این تیکه فایل گرفتم رو با شما عزیزان به اشتراک بزارم درسهایی که واقعا برام درس داشت و تحسین برانگیز بود

    یادگرفتم مهم نیست چه شرایطی پیش میاد مهم اینه که اگه من در مسیر درست باشم هیچ اتفاق بدی برای من نمیوفته و به موقع در زمان مناسب هدایت میشم به مکان مناسب

    یادگرفتم که تو بدترین شرایط هم باید دنبال زیباترین و مثبت ترین نکات بگردم دنبال نکات و چیزایی که حالمو خوب کنه و بتونم خودمو دوباره و بهتر از قبل بسازم چون من همون آدمی هستم که یکبار تونستم شرایط دلخواهمو خلق کنم پس دوباره هم میتونم شرایط دلخواهم رو خلق کنم و فقط باید سپاسگذار چیزهایی باشم که دارمو برام مونده

    یادگرفتم که وقتی به تضادی برمیخورم دنبال ریشه هاش بگردم و ببینم آبش خورش کجاست و نشتی افکار و باورهامو بگیرم و پامو از رویه ترمز ها بردارم

    یادگرفتم که زندگی در جریان و من باید حرکت کنم و قدم هامو محکم،استوار و تکاملی بردارم و با ایمان به خدا وقوانین بدون تغییرش منتظر هدایت الهی باشم

    یادگرفتم که دنیا هرچیزو هرکسیو که ازم بگیره قطعا میخواد بهترشو بهم بده

    یادگرفتم که من دربرابر قدرت خداوند واقعا هیچ هستم پس باید تسلیم خدا باشم

    این کامنتم بمونه از من بیادگار توی دفتر خاطرات خانواده عباسمنش تویه فصل زندگی در بهشت تویه صفحه ۲۰۴

    دوستون دارم عاشقتونم و سپاسگذارتونم بابت حضور تک تکتون تو این جمع صمیمی و زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    تهمینه اصلانی گفته:
    مدت عضویت: 1636 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان☺😍☺

    وقتی که این قسمت از سریال زندگی در بهشت رو دیدم یاد این شعر زیبای اقای سهراب سپهری افتادم و دوست داشتم با شماها هم تقسیم کنم این حال خوب رو..😊

    به حباب نگران لب یک رود قسم

    و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت

    غصه هم خواهد رفت

    انچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند

    لحظه ها عریانند..

    به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز

    تو به آیینه،نه!آیینه به تو خیره شده است

    تو اگر خنده کنی او به تو خواهد خندید

    و اگر بغض کنی..

    آه از ایینه دنیا، که چه ها خواهد کرد

    گنجه دیروزت ،پر شد از حسرت و اندوه و چه حیف

    بسته های فردا همه ای کاش ای کاش …

    ظرف این لحظه ولیکن خالیست

    ساحت سینه ،پذیرای چه کس خواهد بود

    غم که از راه رسید ،در این خانه به او باز مکن

    🌟 تا خدا یک رگ گردن باقی ست 🌟

    ….تا خدا مانده ،به غم وعده این خانه مده ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: