این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2021/08/abasmanesh-9.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-08-25 07:32:192021-08-26 22:49:07سریال زندگی در بهشت | قسمت 198
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خداوند مهربانم رو بسیار بسیار سپاسگزارم که بازهم یه فرصت دیگه ای بهم داد تا با فراغ بال کامل، با خیالی راحت و تمرکز انشاالله بالا توی این سایت مقدس و الهی حضور داشته باشم و کانون توجهم و افکار و فرکانس هام رو کنترل کنم و توجهم رو بزار روی چیزهایی که دوست دارم.
بنام خداوند محقق کننده خواسته های من براحتی و با عزت و با کیفیت
استاد عزیزم سلام به روی ماهت – خانم سایسته عزیز سلام به روی ماهت – عزیزانم توی این سایت الهی سلام به روی ماهتون
استاد جان الان تعطیلات نوروز هست و من از ابتدای ماه قبل یعنی اسفندماه از خدا شدیدا خواسته بودم که این تعطیلات رو کاملا برام آزاد کنه، زمانش رو برام فراهم کنه و محیط رو آماده کنه برام تا کامل روی خودم کار کنم و در مسیر کسانی که بهشون نعمت داده شده حرکت کنم. که تا حدود 95 درصو این خواسته محقق شد و اون 5 درصدش هم خودم بخاطر فرکانس هام نشد. که شکر گزار بقیه ش هستم و انشاالله خدا کمکم کنه از این فرصت استفاده کنم.
خدا رو بسیار شاکرم که در شرایطی که بقیه خودشون رو با سریال های به ظاهر طنز تلویزیون سرگرم میکنن و به خیال خودشون دارن از وقتشون لذت میبرن من رو به این مسیر هدایت کرد، این شرایط رو برام فراهم کرد تا توی یک اتاق برای خودم با تمام امکانات بتونم در این مسیر الهی حرکت کنم. خدایا ممنونم ازت
در راستای تمرکز بر اصلِ تمرکز بر نکات مثبت میخوام مکتوب کنم توجهاتم و تحسین هام رو از فضاهایی که میبینم و الهاماتی که بهم میشه تا انشاالله بیشتر و بیشتر فرکانس خوشبختی و نعمت ها رو ارسال کنم و خودم رو با جربان نعمت ها هم مدار.
خدایا این پرادایس چه قدر زیباست، چه قدر دلنشین و با صفاست خدای من. اول درخت ها رو که نگاه میکنی و رنگشون رو میبینی با خودت میگی مگه از این خوشرنگ تر هم هست؟ سبز پر رنگ و پر انرژی
بعد چمن ها رو میبینی که چه سبز روشن و زیبایی دارن با خودت میگی، نه نه، این سبز قشنگ تره. خدایا مگه قشنگ تر از رنگ سبز هم هست؟
بعد اسمون آبی رو با ترکیب ابرهای پنبه ای گلوله گلوله میبینی میگی، نه نه، آبیِ آسمونی با سفید های پنبه ای پنبه ای!! قشنگ تره و از این رنگ قشنگ تر نیست. خدای من این بهشت رو چه طوری خلق کردی تو که هر گوشه ایش پر از زیباییه. خدایا شکرت برای این حجم زیبایی و نعمت و فراوانی و حال خوب یه جا باهم
دریاچه رو که اصن دیگه نگو، وقتی میبینمش اصن روح از بدنم جدا میشه انقدری که لذت میبرم و وقتی تصور میکنم که این آب چه قدر خنکِ و چه احساس خنکیِ غیرقابل وصفی میده به آدم، اصن نفس تو سینه م حبس میشه و جریان تازه ای از اکسیژن به تک تک سلول های بدنم طزریق یا تزریق(نمیدونم) میشه. خدایا شکرت پروردگار زیبایی ها. بسیار ازت ممنونم.
استاد جان نگته ای بسیار بسیار مهم توی رفتارتون که هیچ وقت برای من تکراری نمیشه و دوست هم ندارم که تکراری بشه همین احترام گذاشتنتون به مریم خانم هست که من یاد ندارم یکبار با کلمه”تو” ایشون رو صدا کرده باشی وهمه ش با لفظ “شما” یا “ایشون” ایشون رو صدا کردی. که این خودش یکی از نکات بسیار بسیار مهم و طلایی توی بحث روابط هست که احترام همیشه اولویت و سرلوحه رفتارهاتون هست و خدا روشکر میکنم که این الگوی زیبا و کاردرست و کاربلد رو اورده توی زندگیم. استاد من خودم هر وقت تجسم میکنم توی رویاهام که با کسی که دوستش دارم زندگی میکنم با اینکه من هم احترام اولویت اولم هست برای روابط اما بازهم توی خیالاتم یکم مقاومت دارم که طرف مقابلم رو “ایشون” یا “شما” صدا بزنم. البته خودم خیلی دوست دارم از محترمانه ترین القاب و الفاظ استفاده کنم و دارم تلاشم رو میکنم وقطعا موفق میشم، اما به دلیل ورودی هام یکم برام سخته که اون هم کم کم و یواش یواش با دادن ورودی های مناسب و تکرار این حرف ها و رفتارهای شما کم کم نهادینه میشه و انشاالله من هم توی بحث روابط خیلی خیلی بهتر خواهم شد.
استاد خدا شاهده وقتی پریدی تو آب یه لحظه احساس کردم آب رفت تو ریه هام!!!!!!!
چه قدر حال داد انصافا دمترگم بابت این ایده ی عالی که زیر آب رو بهمون نشون دادی. من هم شنا بلدم ولی یکم، و خیلی دوست دارم یاد بگیرم و انشاالله کم کم با تمرین های بیشتر مهارتم رو کسب میکنم و اون موقع هر جا آب دیدم مث ماهی!!!! میپرم و لذت میبرم ازش. واقعا حیفه که این نعمت و این لذت به این شیرینی باشه و من بخاطر ترس هام و بخاطر اینکه نمیتونم یا نمیخوام به ترس هام غلبه کنم خودم رو محروم کنم و لذتش رو نبرم. مطمئنم که شنا رو کامل یاد میگیرم و یه روزی با خیال راحت میپرم تو هر آبی که دیدم و لذتش رو میبرم. استاد خیلی ممنونم برای این ایده فوق العاده پرش چند میلیون نفری خانواده عباس منش توی آب. خیلی ممنونم
استاد یکی از مواردی که من هم نیاز به ساختن باورهای درست داشتم و هم تا حدودی توجیه میکردم کم کاری خودم رو، بحث روابط با جنس مخالف، دختر ها یا خانم ها بود.
من بخاطر ورودی های نامناسبی که از خونواده مخصوصا پدرم در مورد روابط با جنس مخالف داشتم خیلی چندسال پیش مقاومت داشتم که با کسی بخوام ارتباط برقرار کنم. چون پدرم که اتفاقا خودش روابط خیلی خوبی با اکثر آدم ها داشت هی میگفت: زشته با یه دختر یا یه خانم بخوای برای کاری ارتباط برقرار کنی، یه موقع مردم برداشت نادرست میکنن یا اصن اون طرف ممکنه با شما راحت نباشه و اصن نخواد که با شما صحبت کنه و از این جور باورهای نادرست.
اما وقتی میدیدم که خودِ خانم ها و دخترها چه قدر با بقیه آقایون یا پسرها ارتباط برقرار میکنن و یا حتی در مورد من خودشون میومدن که به یه شکلی ارتباط رو ایجاد کنن، حالا یا برای کاری بود یا هر مورد دیگه ای، کم کم هم توجیحات خودم رو زیر پا گذاشتم و به خودم گفتم ببین، ببین اصن هم ناراحت نمیشن ار برقرار کردن ارتباط، و هم اون باورهای نادرستم کم کم کمرنگ شدن و جای خودشون رو به اعتماد به نفس و شجاعتِ زیر پا گذاشتن ترس هام داد و کم کم خدا رو شکر خیلی بهتر شدم. اما میدونم اگه کار نکنم و باورهای درست رو تکرار نکنم دوباره اون باورهای نادرست برمیگردن و من رو دوباره محدود و زندانی میکنن.
استاد خیلی خدا روشکر می کنم بابت حضورت توی زندگیم و انشالله خداوند مهربانم به شما عمر طولانی همراه با عزت و بزرگی و سلامتی و حال خوب هر روزه عطا کنه. انشالله
در پناه خداوند مهربانی ها شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند باشید
چه صحنه باشکوهی بود موقعی که پریدین تو آب خیلی عالی بود. ولی استاد من یکم ترسیدم و نمی دونی چه هیجانی داشتم .الهی شکر که با شما هستم و الهی شکر که فراوانی های خدا رو بیبینم.
وقتی فیلم های شما رو میبینم فقط به فراوانی این دنیا می رسم و اینکه چه دنیای باشکوهی می تونم بسازم با باورهای مثبت و توجه به زیبایی ها ی این جهان .
به نام خدایی که مرا به این مسیر الهی به این سایت الهی هدایتم کرد
سلام استاد عزیزم، سلام خانم شایسته عزیز
تقریبا شش ماه است عضو این سایت شدم از اول سریال زندگی در بهشت را با علاقه نگاه میکنم
یکی از ترس هایی که دوست دارم غلبه کنم ترس از آب است، شش سال پیش تو استخر غرق میشدم و ناجی پرید منو از آب بیرون آورد…از اون موقعه جرات ندارم به قسمت های عمیق برم ولی برای من یک حسرت شده بود ..و از وقتی با سایت شما آشنا شدم دوست دارم شنا رو یاد بگیرم و اتفاقا دیشب تو خواب حسابی شنا میکردم و الان که این قسمت رو نگاه کردم کلی ذوق کردم از همزمانی خواب من و پریدن خانم شایسته به آب..
ترس دیگر من، ترس تماس با حیوانات حتی پرنده و ماهی کوچولو…توی بچگی یه بوقلمون با سر و صدای زیاد حمله کرده بود و من به دیوار برخورد کردم و زخمی شدم، جالبه خود بوقلمون زخمی نکرده بود…یه بار هم میخواستم کنار اسب عکس بگیرم اسب بهم لگد زد و من زمین افتادم…از اون موقعه دیگ جرات نداشتم کنار یه حیوانی بروم چه برسد تماس داشته باشم…اما بعد اینکه سریال زندگی در بهشت دیدم تصمیم گرفتم بر این ترسم غلبه کنم و یک هفته پیش با اینکه سگ رو بسته بودند من کلی نوازشش کردم و چقدر لذت بردم..و قصد دارم بیشتر خودمو رشد بدم.
و اما مهترین ترس من تو زندگی، نرفتن به شغل آزاد…و چسبیدن به استخدامی ها و کارمندی…من آزمون استخدامی ثبت نام نکردم و به جاش یه ماه تو گلخونه کار کردم و الان قصد دارم با پولی که این ماه بهم میدن رو تو گل و گلدون و ساخت تراریوم سرمایه گذاری کنم…با اینکه هیچی از ساخت تراریوم نمی دونم ولی نمیترسم و میخواهم کم کم یاد بگیرم و درست کنم بفروشم. از شما یاد گرفتم ما انسان ها قادریم هرچی که دوست داریم خلق کنیم فقط کافی است که قدم برداریم خدای بزرگمان خودش به سمت خواسته هامون هدایت میکنه.
مطمئنم روزی اینجا کامنت میزارم که چگونه به تک تک خواسته هام رسیدم.
ممنونم از استاد عزیزم و خانم شایسته..عاشقتان هستم.
چقدر احساس خوبی داره وقتی که آدم میاد روی شخصیتش کار میکنه
کار کردن روی شخصیت و غلبه بر ترسها احساس آزادی و قدرت رو به آدم میده
من خودم توی زمینه عزت نفس که پاشنه آشیلمه ترس داشتم و دارم
و سعی کردم تا جایی که میتونم برم تو دل ترسهام
من واسه همین کامنت گذاشتن ترس داشتم و توجیهات ذهنیم این بود که من تا فلان دورهها رو نخرم فلان موفقیت ها رو کسب نکنم کامنت نمیذارم یا بیام چی بگم اینایی که کامنت میذارن آدمایی هستن که رو خودشون کار کردن پیشرفت کردن و حالا دارن کامنت میذارن
اونا بلدن تو بلد نیستی
یا مثلاً نکنه چیزی بنویسم که استاد و بقیه خوششون نیاد و از این سری توجیهات
ولی از اونجایی که تصمیم گرفتم روی عزت نفسم کار کنم
یه روزی گفتم من میخوام کامنت بذارم و از خدا میخوام که هدایتم کنه
و چقدر لذت بخشه کامنت گذاشتن و خوندن کامنتهای بقیه
یه جورایی مثه این میمونه تو کافه یا یه جای به حال نشستی داری با دوستات راجب این آگاهیها حرف میزنی
من خودم عاشق این موضوعم که بشینم ساعتها و ساعتها راجب این موضوعات با یکی یا یه جمعی حرف بزنیم
یکی از ترسهای فعلی من ترس از بحث کردن با دیگرانه
من تو بچگی آدم نترس و دعوایی بودم اما نمیدونم سر چه اتفاقی باعث شد که آدم خجالتی و تو داری بشم
ولی میدونم دلیلش کمبود عزت نفس بوده
مخصوصا از زمانی که با این مباحث آشنا شدم ذهنم قدرت بیشتری داره برای اینکه توجیه کنه که بحث نکن با کسی
بذار اونا هر کاری میخوان بکنن ینی من خیلی جاها حقم رو خوردن یا سرم داد زدن بدون دلیل و ساکت موندم و چیزی نگفتم ریختم تو خودم فقط بخاطر اینکه من نخواستم بحث کنم و ذهنم اومده منو آدم فرهیخته و با شعوری نشون داده که آره تو بیشتر از اونا میفهمی بذار خدا جواب کارشونو بهشون میده و یه وقتایی مرز بین اینکه الان من باید تمرکزم رو بذارم روی نکات مثبت و یا اینکه بحث کنم و از خودم دفاع کنم حرفمو بزنم رو درک نکردم ولی سعی میکنم برم تو دلش و راهشو پیدا کنم
موضوع بعدی که خیلی برام درس داشت رفتاری بود که شما داشتید استاد عزیزم
چقدر شما عالی به قانون عمل کردین واقعا تحسین برانگیزه
اول تبریک میگم به خانوم شایسته عزیزم یه خانوم قدرتمند که تصمیم گرفت بر ترسش غلبه کنه و بره تو دلش این کار بسیار بسیار ارزشمنده
دوم کاری که استاد انجام دادن قابل تحسین و ستایشه
اینکه کاری نکردن که خانوم شایسته به زور و اجبار بر ترستون غلبه کنن
کاری که اغلب ما تو زندگیمون انجام میدیم ، میخوایم به زور به بقیه نشون بدیم که راه ما درسته و باید از راهی که ما میگیم بری ،کاری که ما میکنیم درسته رفتاری که ما انجام میدیم درسته و هر کسی خلاف علایق و سلیقه ما رفتار کنه میخوایم به زور بهش نشون بدیم که مسیر درست چیه ولی درحالی که اولا ما واقعاً نمیدونیم مسیر درست چیه
خیلی موقعها بوده تو زندگیمون که فکر میکردیم درست فکر میکنیم و خیلی حالیمونه ولی بعد گذشت چند سال فهمیدیم اون موقع تو در و دیوار بودیم دوما بلفرض که مسیر ما درست و خوب
وقتی که تو میای تمرکزت رو از روی خودت برمیداری و میذاری روی بقیه در واقع خودتم از مسیر درست خارج شدی ولی حواست نیست
سوما اصلا تو مگه این مسیر درست رو پیدا کردی که داری اعتبارشو میدی به خودت خدای تو اینکارو انجام داده پس اونم خدایی داره و اگه لازم باشه به این مسیر هدایتش میکنه تو خودت لذت ببر و تمرکزت رو بذار روی خودت
چقدر لذت بردم از این میزان عمل کردن دقیق استاد به قانون که اجازه دادن خانوم شایسته تکاملشونو طی کنن حتی اگه پنج سال طول بکشه
امیدوارم هممون بتونیم قانون رو درک کنیم و بهش عمل کنیم تا زندگی در تمام ابعادش بهشت بشه برامون
خوشبخت سالم ، ثروتمند و سعادتمند در پناه خدا باشید
واقعاً واقعا ازتون ممنونم و می خواستم بی نهایت بی نهایت ازتون تشکر کنم بابت این سریال بسیار بسیار زیبا …
خداییش این سریال قشنگ ترین سریاله که من توی عمرم دیدم بعد این همه سال، و خیلی درس ها به ما یاد دادید، خیلی آموزهها به ما یاد دادید و باعث شد خیلی خواستههای ما هم بزرگتر بشه ،باورهای ما هم بزرگتر بشه، میخواستم ازتون تشکر کنم واقعا ازتون ممنونم و از خدای متعال سلامتی خوشبختی و شادی ثروت بی نهایت خواستارم…
خیلی خیلی خوشحالم که دارم به آموزشهام عمل می کنم .
من دیروز یه کامنت نوشتم ؛ به خیال خودم دارم زیر کامنت یکی از دوستان می نویسم ، اما ظاهراً زیر فایل اصلی نوشته بودم.
خلاصه هر کجا که نوشته بودم نوشتم و پخش شد. اما الان میخوام کامنت اصلی رُ بنویسم.
استاد گفتند که ار ترسهایی بنویسیم ، از توجیحاتی بنویسیم که مانع از لذت بردنمون می شدند یا می شوند. من سعی می کنم که در این کامنت بنویسم که ک جا ها برای ترسهام توجیه آوردم و تجربه ی یک لذت خوب رُ از خودم دور کردم.
من چند وقتی هست که دارم برنامه نویسی یاد میگیرم و از زبان css html شروع کردم و از اون جایی که این دوره در حال ضبط هستش و هنوز هم کامل نشده ، لذا من هم دنبال استادی دیگه نمیرم ، و هی خودم رُ توجیه می کنم که نه ،من باید فقط با همین استاد ادامه بدهم و تا زمانی که استاد جلسه ی بعدی رُ میزاره روی سایت من با گوش دادن به جلسات قبلی و تمرین در هنگام آموزش خودم رُ آماده می کنم برای پروژه ی نهایی.
خلاصه توجیهات خیلی زیاده و من الآن دارم این متن رُ مینویسم و تایپ دَه انگشتی رُ تمرین می کنم (با سرعت10) کلمه در دقیقه) به همین خاطر متنن رُ طول نمیدم و تمام میکنم چون اگه طول بکشه خسته میشم و دلسرد میشم. وایی خُدای من این خودش یه توجیه بود. وایی خُدا ی من چه توجیحاتی ما برای خودمون در میاریم از اینکه از زیر بار در ریم. خدا رحم کُنه. این قسمت رُ دارم باسرعتی حدود 30 کلمه در دقیقه می نویسم البته با نگاخه کردن به کیبورد . وایی خدای من یه توجیه دیگه و اون اینکه در ابتدای کار اشکال نداره اگه کمی هم به کیبرد نگاه کُنی چون باعث میشه امید بگیری و خسته نشی. والا به خدا دیگه نمیدونم چی توجیه چی نیست.
من از آقا ابراهیم میخوام که اگه امکان داره و صلاح می دونند راهنمای کنند که آیا من درحین یادگیری html , css که اخراش هستم آیا برای طراحی سایت از صفر نیاز هست از همین الآن برم سراغ یادگیری backend یا اینکه اول html ,css رُ کامل یاد بگیرم و بعد javascript بعد برم سراغ backend؟
سلام خدمت خانم شایسته دوست داشتنی واستا عزیز.این قسمت از سریال زندگی دربهشت بسیار بسیار رویایی و زیباست،من بادخترانم دیانا و دنیاجانم سریالهارودنبال میکنیم .دختران من و همسرم عاشق آبند،هروقت کنار دریا یا رودخانه رفتیم به زوراونها روازآب بیرون کشیدم اما خودم مثل مریم جان همیشه خودم روتوجیح کردم دقیقا همین حرفها روزدم و شاید به مدت عمرم ۳الی۴بارداخل آب شدم آن هم باترس زیاد،ولی از امروز میخواهم دیگه به ترس ازآب فکر نکنم ودراولین فرصت که برایم پیش بیاید حتما حتمابه داخل آب می روم.ازشما متشکرم که این تصاویر زیبا رامیفرستید،من بادیدن آن هرروزبیشتروبیشتربه عظمت خداوند و اینکه خداوندبهترینهارا برای انسانها آفریده تاموجب شادی و آرامش ما باشد خدایاشکرت
این فایل نشانه امروز من بود.وچقدر متناسب با حال امروز من
باید برم تو دل ترسام .وقتی خودتو توجیه میکنی عملا دست وپای خودتو میبندی که وارد ترسات نشی وهمدلی میکنی با ذهن محافظه کار که نمیخاد از شرایط امنش خارج بشه .
نزدیکترین تجربه من در اینمورد همین امروز بود .من اولین روز یک وعده ای طبق قانون سلامتی رو گذروندم به لطف خدا ..صبح که بیدارشدم ذهنهم میگفت برو صبونتو بخور الان میخای بری بیرون . برف اومده سرده توام که سرمایی هستی ..یوقت حالت بد نشه .اما من بهش توجه نکردم رفتم بیرون برف میومد پیاده دخترمو رسوندم .چقدر ذوق میکرد که برف میاد و با حال خوب رسوندمش .بعدش رفتم چند جاخرید واومدم خونه اصلا گشنم نبود .فقط اب خوردم وچای .کارامو کردم .فایلامو گوش دادم .رفتم دنبال دخترم ودوباره توراه برف بازی کردیم.یه قهوه خوردم وغذای دخترمو اماده کردم .یه خواب کوتاه سبک وبعد چند ساعتش رفتم تا غذامو اماده کنم .فاصله بین دووعده ام حدود26 ساعت شد .بدون خستگی وخواب الودگی وحتی گشنگی وخدارو شکر که روزاولم رو با موفقیت به اتمام رسوندم .
اگه میخاستم به توجیهای ذهنم گوش کنم شاید چند روز دیگه این کارو انجام میدادم
وبه خودم تبریک میگم که اینکارو انجام دادم .
متشکرم از استاد که هر لحظه درحال مدور قانون وتوضیح اون برای ما هست که درمدار شنیدنش هستیم .
خداوند مهربانم رو بسیار بسیار سپاسگزارم که بازهم یه فرصت دیگه ای بهم داد تا با فراغ بال کامل، با خیالی راحت و تمرکز انشاالله بالا توی این سایت مقدس و الهی حضور داشته باشم و کانون توجهم و افکار و فرکانس هام رو کنترل کنم و توجهم رو بزار روی چیزهایی که دوست دارم.
بنام خداوند محقق کننده خواسته های من براحتی و با عزت و با کیفیت
استاد عزیزم سلام به روی ماهت – خانم سایسته عزیز سلام به روی ماهت – عزیزانم توی این سایت الهی سلام به روی ماهتون
استاد جان الان تعطیلات نوروز هست و من از ابتدای ماه قبل یعنی اسفندماه از خدا شدیدا خواسته بودم که این تعطیلات رو کاملا برام آزاد کنه، زمانش رو برام فراهم کنه و محیط رو آماده کنه برام تا کامل روی خودم کار کنم و در مسیر کسانی که بهشون نعمت داده شده حرکت کنم. که تا حدود 95 درصو این خواسته محقق شد و اون 5 درصدش هم خودم بخاطر فرکانس هام نشد. که شکر گزار بقیه ش هستم و انشاالله خدا کمکم کنه از این فرصت استفاده کنم.
خدا رو بسیار شاکرم که در شرایطی که بقیه خودشون رو با سریال های به ظاهر طنز تلویزیون سرگرم میکنن و به خیال خودشون دارن از وقتشون لذت میبرن من رو به این مسیر هدایت کرد، این شرایط رو برام فراهم کرد تا توی یک اتاق برای خودم با تمام امکانات بتونم در این مسیر الهی حرکت کنم. خدایا ممنونم ازت
در راستای تمرکز بر اصلِ تمرکز بر نکات مثبت میخوام مکتوب کنم توجهاتم و تحسین هام رو از فضاهایی که میبینم و الهاماتی که بهم میشه تا انشاالله بیشتر و بیشتر فرکانس خوشبختی و نعمت ها رو ارسال کنم و خودم رو با جربان نعمت ها هم مدار.
خدایا این پرادایس چه قدر زیباست، چه قدر دلنشین و با صفاست خدای من. اول درخت ها رو که نگاه میکنی و رنگشون رو میبینی با خودت میگی مگه از این خوشرنگ تر هم هست؟ سبز پر رنگ و پر انرژی
بعد چمن ها رو میبینی که چه سبز روشن و زیبایی دارن با خودت میگی، نه نه، این سبز قشنگ تره. خدایا مگه قشنگ تر از رنگ سبز هم هست؟
بعد اسمون آبی رو با ترکیب ابرهای پنبه ای گلوله گلوله میبینی میگی، نه نه، آبیِ آسمونی با سفید های پنبه ای پنبه ای!! قشنگ تره و از این رنگ قشنگ تر نیست. خدای من این بهشت رو چه طوری خلق کردی تو که هر گوشه ایش پر از زیباییه. خدایا شکرت برای این حجم زیبایی و نعمت و فراوانی و حال خوب یه جا باهم
دریاچه رو که اصن دیگه نگو، وقتی میبینمش اصن روح از بدنم جدا میشه انقدری که لذت میبرم و وقتی تصور میکنم که این آب چه قدر خنکِ و چه احساس خنکیِ غیرقابل وصفی میده به آدم، اصن نفس تو سینه م حبس میشه و جریان تازه ای از اکسیژن به تک تک سلول های بدنم طزریق یا تزریق(نمیدونم) میشه. خدایا شکرت پروردگار زیبایی ها. بسیار ازت ممنونم.
استاد جان نگته ای بسیار بسیار مهم توی رفتارتون که هیچ وقت برای من تکراری نمیشه و دوست هم ندارم که تکراری بشه همین احترام گذاشتنتون به مریم خانم هست که من یاد ندارم یکبار با کلمه”تو” ایشون رو صدا کرده باشی وهمه ش با لفظ “شما” یا “ایشون” ایشون رو صدا کردی. که این خودش یکی از نکات بسیار بسیار مهم و طلایی توی بحث روابط هست که احترام همیشه اولویت و سرلوحه رفتارهاتون هست و خدا روشکر میکنم که این الگوی زیبا و کاردرست و کاربلد رو اورده توی زندگیم. استاد من خودم هر وقت تجسم میکنم توی رویاهام که با کسی که دوستش دارم زندگی میکنم با اینکه من هم احترام اولویت اولم هست برای روابط اما بازهم توی خیالاتم یکم مقاومت دارم که طرف مقابلم رو “ایشون” یا “شما” صدا بزنم. البته خودم خیلی دوست دارم از محترمانه ترین القاب و الفاظ استفاده کنم و دارم تلاشم رو میکنم وقطعا موفق میشم، اما به دلیل ورودی هام یکم برام سخته که اون هم کم کم و یواش یواش با دادن ورودی های مناسب و تکرار این حرف ها و رفتارهای شما کم کم نهادینه میشه و انشاالله من هم توی بحث روابط خیلی خیلی بهتر خواهم شد.
استاد خدا شاهده وقتی پریدی تو آب یه لحظه احساس کردم آب رفت تو ریه هام!!!!!!!
چه قدر حال داد انصافا دمترگم بابت این ایده ی عالی که زیر آب رو بهمون نشون دادی. من هم شنا بلدم ولی یکم، و خیلی دوست دارم یاد بگیرم و انشاالله کم کم با تمرین های بیشتر مهارتم رو کسب میکنم و اون موقع هر جا آب دیدم مث ماهی!!!! میپرم و لذت میبرم ازش. واقعا حیفه که این نعمت و این لذت به این شیرینی باشه و من بخاطر ترس هام و بخاطر اینکه نمیتونم یا نمیخوام به ترس هام غلبه کنم خودم رو محروم کنم و لذتش رو نبرم. مطمئنم که شنا رو کامل یاد میگیرم و یه روزی با خیال راحت میپرم تو هر آبی که دیدم و لذتش رو میبرم. استاد خیلی ممنونم برای این ایده فوق العاده پرش چند میلیون نفری خانواده عباس منش توی آب. خیلی ممنونم
استاد یکی از مواردی که من هم نیاز به ساختن باورهای درست داشتم و هم تا حدودی توجیه میکردم کم کاری خودم رو، بحث روابط با جنس مخالف، دختر ها یا خانم ها بود.
من بخاطر ورودی های نامناسبی که از خونواده مخصوصا پدرم در مورد روابط با جنس مخالف داشتم خیلی چندسال پیش مقاومت داشتم که با کسی بخوام ارتباط برقرار کنم. چون پدرم که اتفاقا خودش روابط خیلی خوبی با اکثر آدم ها داشت هی میگفت: زشته با یه دختر یا یه خانم بخوای برای کاری ارتباط برقرار کنی، یه موقع مردم برداشت نادرست میکنن یا اصن اون طرف ممکنه با شما راحت نباشه و اصن نخواد که با شما صحبت کنه و از این جور باورهای نادرست.
اما وقتی میدیدم که خودِ خانم ها و دخترها چه قدر با بقیه آقایون یا پسرها ارتباط برقرار میکنن و یا حتی در مورد من خودشون میومدن که به یه شکلی ارتباط رو ایجاد کنن، حالا یا برای کاری بود یا هر مورد دیگه ای، کم کم هم توجیحات خودم رو زیر پا گذاشتم و به خودم گفتم ببین، ببین اصن هم ناراحت نمیشن ار برقرار کردن ارتباط، و هم اون باورهای نادرستم کم کم کمرنگ شدن و جای خودشون رو به اعتماد به نفس و شجاعتِ زیر پا گذاشتن ترس هام داد و کم کم خدا رو شکر خیلی بهتر شدم. اما میدونم اگه کار نکنم و باورهای درست رو تکرار نکنم دوباره اون باورهای نادرست برمیگردن و من رو دوباره محدود و زندانی میکنن.
استاد خیلی خدا روشکر می کنم بابت حضورت توی زندگیم و انشالله خداوند مهربانم به شما عمر طولانی همراه با عزت و بزرگی و سلامتی و حال خوب هر روزه عطا کنه. انشالله
در پناه خداوند مهربانی ها شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند باشید
سلام استاد
چه صحنه باشکوهی بود موقعی که پریدین تو آب خیلی عالی بود. ولی استاد من یکم ترسیدم و نمی دونی چه هیجانی داشتم .الهی شکر که با شما هستم و الهی شکر که فراوانی های خدا رو بیبینم.
وقتی فیلم های شما رو میبینم فقط به فراوانی این دنیا می رسم و اینکه چه دنیای باشکوهی می تونم بسازم با باورهای مثبت و توجه به زیبایی ها ی این جهان .
انشالله همیشه خوش و خرم باشید
واقعا همیشه از این همه زیبایی شگفت زده میشم ، ممنونم ازتون که این همه زیبایی رو با ما به اشتراک میزارید
مدتهاست به خاطر این شرایط پاندمی ،امکان رفتن به استخر نیست اما انگار همه باهم پریدیم تو آب، عالی بود
براتون بهترینها رو آرزو میکنم
به نام خدایی که مرا به این مسیر الهی به این سایت الهی هدایتم کرد
سلام استاد عزیزم، سلام خانم شایسته عزیز
تقریبا شش ماه است عضو این سایت شدم از اول سریال زندگی در بهشت را با علاقه نگاه میکنم
یکی از ترس هایی که دوست دارم غلبه کنم ترس از آب است، شش سال پیش تو استخر غرق میشدم و ناجی پرید منو از آب بیرون آورد…از اون موقعه جرات ندارم به قسمت های عمیق برم ولی برای من یک حسرت شده بود ..و از وقتی با سایت شما آشنا شدم دوست دارم شنا رو یاد بگیرم و اتفاقا دیشب تو خواب حسابی شنا میکردم و الان که این قسمت رو نگاه کردم کلی ذوق کردم از همزمانی خواب من و پریدن خانم شایسته به آب..
ترس دیگر من، ترس تماس با حیوانات حتی پرنده و ماهی کوچولو…توی بچگی یه بوقلمون با سر و صدای زیاد حمله کرده بود و من به دیوار برخورد کردم و زخمی شدم، جالبه خود بوقلمون زخمی نکرده بود…یه بار هم میخواستم کنار اسب عکس بگیرم اسب بهم لگد زد و من زمین افتادم…از اون موقعه دیگ جرات نداشتم کنار یه حیوانی بروم چه برسد تماس داشته باشم…اما بعد اینکه سریال زندگی در بهشت دیدم تصمیم گرفتم بر این ترسم غلبه کنم و یک هفته پیش با اینکه سگ رو بسته بودند من کلی نوازشش کردم و چقدر لذت بردم..و قصد دارم بیشتر خودمو رشد بدم.
و اما مهترین ترس من تو زندگی، نرفتن به شغل آزاد…و چسبیدن به استخدامی ها و کارمندی…من آزمون استخدامی ثبت نام نکردم و به جاش یه ماه تو گلخونه کار کردم و الان قصد دارم با پولی که این ماه بهم میدن رو تو گل و گلدون و ساخت تراریوم سرمایه گذاری کنم…با اینکه هیچی از ساخت تراریوم نمی دونم ولی نمیترسم و میخواهم کم کم یاد بگیرم و درست کنم بفروشم. از شما یاد گرفتم ما انسان ها قادریم هرچی که دوست داریم خلق کنیم فقط کافی است که قدم برداریم خدای بزرگمان خودش به سمت خواسته هامون هدایت میکنه.
مطمئنم روزی اینجا کامنت میزارم که چگونه به تک تک خواسته هام رسیدم.
ممنونم از استاد عزیزم و خانم شایسته..عاشقتان هستم.
خدارو صدهزار بار شکر برای این زندگی که استاد عزیزم بهمراه مریم نازنین دارن.
احسنت به همت و اراده استاد که با یادگیری قوانین و از همه مهمتر تعهد به اجراشون این زندگی رویایی رو برای خودشون ساختن.
آزادی مالی, آزادی زمانی و آزادی مکانی..خدا رو شکرت بخاطر حس لذت بخش و فوق العاده آزادی.
یه کلبه چوبی روی آب، از هما مهمتر آرامش و سکوت
سلام خدمت استاد عزیزم خانوم شایسته گل
و همه بچههای سریال زندگی در بهشت
چقدر احساس خوبی داره وقتی که آدم میاد روی شخصیتش کار میکنه
کار کردن روی شخصیت و غلبه بر ترسها احساس آزادی و قدرت رو به آدم میده
من خودم توی زمینه عزت نفس که پاشنه آشیلمه ترس داشتم و دارم
و سعی کردم تا جایی که میتونم برم تو دل ترسهام
من واسه همین کامنت گذاشتن ترس داشتم و توجیهات ذهنیم این بود که من تا فلان دورهها رو نخرم فلان موفقیت ها رو کسب نکنم کامنت نمیذارم یا بیام چی بگم اینایی که کامنت میذارن آدمایی هستن که رو خودشون کار کردن پیشرفت کردن و حالا دارن کامنت میذارن
اونا بلدن تو بلد نیستی
یا مثلاً نکنه چیزی بنویسم که استاد و بقیه خوششون نیاد و از این سری توجیهات
ولی از اونجایی که تصمیم گرفتم روی عزت نفسم کار کنم
یه روزی گفتم من میخوام کامنت بذارم و از خدا میخوام که هدایتم کنه
و چقدر لذت بخشه کامنت گذاشتن و خوندن کامنتهای بقیه
یه جورایی مثه این میمونه تو کافه یا یه جای به حال نشستی داری با دوستات راجب این آگاهیها حرف میزنی
من خودم عاشق این موضوعم که بشینم ساعتها و ساعتها راجب این موضوعات با یکی یا یه جمعی حرف بزنیم
یکی از ترسهای فعلی من ترس از بحث کردن با دیگرانه
من تو بچگی آدم نترس و دعوایی بودم اما نمیدونم سر چه اتفاقی باعث شد که آدم خجالتی و تو داری بشم
ولی میدونم دلیلش کمبود عزت نفس بوده
مخصوصا از زمانی که با این مباحث آشنا شدم ذهنم قدرت بیشتری داره برای اینکه توجیه کنه که بحث نکن با کسی
بذار اونا هر کاری میخوان بکنن ینی من خیلی جاها حقم رو خوردن یا سرم داد زدن بدون دلیل و ساکت موندم و چیزی نگفتم ریختم تو خودم فقط بخاطر اینکه من نخواستم بحث کنم و ذهنم اومده منو آدم فرهیخته و با شعوری نشون داده که آره تو بیشتر از اونا میفهمی بذار خدا جواب کارشونو بهشون میده و یه وقتایی مرز بین اینکه الان من باید تمرکزم رو بذارم روی نکات مثبت و یا اینکه بحث کنم و از خودم دفاع کنم حرفمو بزنم رو درک نکردم ولی سعی میکنم برم تو دلش و راهشو پیدا کنم
موضوع بعدی که خیلی برام درس داشت رفتاری بود که شما داشتید استاد عزیزم
چقدر شما عالی به قانون عمل کردین واقعا تحسین برانگیزه
اول تبریک میگم به خانوم شایسته عزیزم یه خانوم قدرتمند که تصمیم گرفت بر ترسش غلبه کنه و بره تو دلش این کار بسیار بسیار ارزشمنده
دوم کاری که استاد انجام دادن قابل تحسین و ستایشه
اینکه کاری نکردن که خانوم شایسته به زور و اجبار بر ترستون غلبه کنن
کاری که اغلب ما تو زندگیمون انجام میدیم ، میخوایم به زور به بقیه نشون بدیم که راه ما درسته و باید از راهی که ما میگیم بری ،کاری که ما میکنیم درسته رفتاری که ما انجام میدیم درسته و هر کسی خلاف علایق و سلیقه ما رفتار کنه میخوایم به زور بهش نشون بدیم که مسیر درست چیه ولی درحالی که اولا ما واقعاً نمیدونیم مسیر درست چیه
خیلی موقعها بوده تو زندگیمون که فکر میکردیم درست فکر میکنیم و خیلی حالیمونه ولی بعد گذشت چند سال فهمیدیم اون موقع تو در و دیوار بودیم دوما بلفرض که مسیر ما درست و خوب
وقتی که تو میای تمرکزت رو از روی خودت برمیداری و میذاری روی بقیه در واقع خودتم از مسیر درست خارج شدی ولی حواست نیست
سوما اصلا تو مگه این مسیر درست رو پیدا کردی که داری اعتبارشو میدی به خودت خدای تو اینکارو انجام داده پس اونم خدایی داره و اگه لازم باشه به این مسیر هدایتش میکنه تو خودت لذت ببر و تمرکزت رو بذار روی خودت
چقدر لذت بردم از این میزان عمل کردن دقیق استاد به قانون که اجازه دادن خانوم شایسته تکاملشونو طی کنن حتی اگه پنج سال طول بکشه
امیدوارم هممون بتونیم قانون رو درک کنیم و بهش عمل کنیم تا زندگی در تمام ابعادش بهشت بشه برامون
خوشبخت سالم ، ثروتمند و سعادتمند در پناه خدا باشید
خدا نگهدارتون
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
واقعاً واقعا ازتون ممنونم و می خواستم بی نهایت بی نهایت ازتون تشکر کنم بابت این سریال بسیار بسیار زیبا …
خداییش این سریال قشنگ ترین سریاله که من توی عمرم دیدم بعد این همه سال، و خیلی درس ها به ما یاد دادید، خیلی آموزهها به ما یاد دادید و باعث شد خیلی خواستههای ما هم بزرگتر بشه ،باورهای ما هم بزرگتر بشه، میخواستم ازتون تشکر کنم واقعا ازتون ممنونم و از خدای متعال سلامتی خوشبختی و شادی ثروت بی نهایت خواستارم…
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
سلام.
وقت همگی بخیر.
خیلی خیلی خوشحالم که دارم به آموزشهام عمل می کنم .
من دیروز یه کامنت نوشتم ؛ به خیال خودم دارم زیر کامنت یکی از دوستان می نویسم ، اما ظاهراً زیر فایل اصلی نوشته بودم.
خلاصه هر کجا که نوشته بودم نوشتم و پخش شد. اما الان میخوام کامنت اصلی رُ بنویسم.
استاد گفتند که ار ترسهایی بنویسیم ، از توجیحاتی بنویسیم که مانع از لذت بردنمون می شدند یا می شوند. من سعی می کنم که در این کامنت بنویسم که ک جا ها برای ترسهام توجیه آوردم و تجربه ی یک لذت خوب رُ از خودم دور کردم.
من چند وقتی هست که دارم برنامه نویسی یاد میگیرم و از زبان css html شروع کردم و از اون جایی که این دوره در حال ضبط هستش و هنوز هم کامل نشده ، لذا من هم دنبال استادی دیگه نمیرم ، و هی خودم رُ توجیه می کنم که نه ،من باید فقط با همین استاد ادامه بدهم و تا زمانی که استاد جلسه ی بعدی رُ میزاره روی سایت من با گوش دادن به جلسات قبلی و تمرین در هنگام آموزش خودم رُ آماده می کنم برای پروژه ی نهایی.
خلاصه توجیهات خیلی زیاده و من الآن دارم این متن رُ مینویسم و تایپ دَه انگشتی رُ تمرین می کنم (با سرعت10) کلمه در دقیقه) به همین خاطر متنن رُ طول نمیدم و تمام میکنم چون اگه طول بکشه خسته میشم و دلسرد میشم. وایی خُدای من این خودش یه توجیه بود. وایی خُدا ی من چه توجیحاتی ما برای خودمون در میاریم از اینکه از زیر بار در ریم. خدا رحم کُنه. این قسمت رُ دارم باسرعتی حدود 30 کلمه در دقیقه می نویسم البته با نگاخه کردن به کیبورد . وایی خدای من یه توجیه دیگه و اون اینکه در ابتدای کار اشکال نداره اگه کمی هم به کیبرد نگاه کُنی چون باعث میشه امید بگیری و خسته نشی. والا به خدا دیگه نمیدونم چی توجیه چی نیست.
من از آقا ابراهیم میخوام که اگه امکان داره و صلاح می دونند راهنمای کنند که آیا من درحین یادگیری html , css که اخراش هستم آیا برای طراحی سایت از صفر نیاز هست از همین الآن برم سراغ یادگیری backend یا اینکه اول html ,css رُ کامل یاد بگیرم و بعد javascript بعد برم سراغ backend؟
ممنون هر کسی میتونه راهنمایی کند.
با تشکر از همگی.
خدا نگهدار.
سلام خدمت خانم شایسته دوست داشتنی واستا عزیز.این قسمت از سریال زندگی دربهشت بسیار بسیار رویایی و زیباست،من بادخترانم دیانا و دنیاجانم سریالهارودنبال میکنیم .دختران من و همسرم عاشق آبند،هروقت کنار دریا یا رودخانه رفتیم به زوراونها روازآب بیرون کشیدم اما خودم مثل مریم جان همیشه خودم روتوجیح کردم دقیقا همین حرفها روزدم و شاید به مدت عمرم ۳الی۴بارداخل آب شدم آن هم باترس زیاد،ولی از امروز میخواهم دیگه به ترس ازآب فکر نکنم ودراولین فرصت که برایم پیش بیاید حتما حتمابه داخل آب می روم.ازشما متشکرم که این تصاویر زیبا رامیفرستید،من بادیدن آن هرروزبیشتروبیشتربه عظمت خداوند و اینکه خداوندبهترینهارا برای انسانها آفریده تاموجب شادی و آرامش ما باشد خدایاشکرت
بنام خدا
سلام براستاد گرامی وحتنم شایسته جان
این فایل نشانه امروز من بود.وچقدر متناسب با حال امروز من
باید برم تو دل ترسام .وقتی خودتو توجیه میکنی عملا دست وپای خودتو میبندی که وارد ترسات نشی وهمدلی میکنی با ذهن محافظه کار که نمیخاد از شرایط امنش خارج بشه .
نزدیکترین تجربه من در اینمورد همین امروز بود .من اولین روز یک وعده ای طبق قانون سلامتی رو گذروندم به لطف خدا ..صبح که بیدارشدم ذهنهم میگفت برو صبونتو بخور الان میخای بری بیرون . برف اومده سرده توام که سرمایی هستی ..یوقت حالت بد نشه .اما من بهش توجه نکردم رفتم بیرون برف میومد پیاده دخترمو رسوندم .چقدر ذوق میکرد که برف میاد و با حال خوب رسوندمش .بعدش رفتم چند جاخرید واومدم خونه اصلا گشنم نبود .فقط اب خوردم وچای .کارامو کردم .فایلامو گوش دادم .رفتم دنبال دخترم ودوباره توراه برف بازی کردیم.یه قهوه خوردم وغذای دخترمو اماده کردم .یه خواب کوتاه سبک وبعد چند ساعتش رفتم تا غذامو اماده کنم .فاصله بین دووعده ام حدود26 ساعت شد .بدون خستگی وخواب الودگی وحتی گشنگی وخدارو شکر که روزاولم رو با موفقیت به اتمام رسوندم .
اگه میخاستم به توجیهای ذهنم گوش کنم شاید چند روز دیگه این کارو انجام میدادم
وبه خودم تبریک میگم که اینکارو انجام دادم .
متشکرم از استاد که هر لحظه درحال مدور قانون وتوضیح اون برای ما هست که درمدار شنیدنش هستیم .
خدایا شکرت