سریال زندگی در بهشت | قسمت 171 - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

سلام عرض ادب خدمت استاد عزیزم وبانوی محترم خانم شایسته خداراشکروسپاس گزارم یک رو جدید تاازخواب بیدارشدم واومدم سایت چشم من به بهشت زیبای خودمون افتاد خداراشکر اصلا استاد این بهشت زیبا الان دیگه مال شمانیست ماهم سهم داریم مال ماهم است خدایاشکرت هروز ازاین باغ بری می‌رسد برایم چقدرشماراتحسین میکنم که توجه شما همش به سپاس گزاری ونعمت ها است چقدرتوجه شما به نکات مثبت است استاد خدایاشکرت این بهشت زیبا راتحسین میکنم که منم بهش برسم شک ندارم فقط تکامل طی بشه استاد عزیزم اینکه اول من این رابطه عاشقانه شماراتحسین میکنم وبعدش این ماشین زیبای شمارا واین جاده سرسبز که خودبهشت است هرچقدرجلوترمیروی زیبا ت می‌شود خداراشاکرم وسپاس گزارم ای معبود من وسپاس گزارم خدایا استاد اینکه شماگفتین تخم مرغ ها رامیدین به دوستان همسایگان اول یه چیز به من گفت مصیب این مرغ ها یه روزی جوجه بودن الان شدن مرغ تخم مرغ یه مسیر را فتن بعدش اینکه اینقدراین نعمت ها زیاد شدن که شما حالا دارین میگذری ازش ومیبخشی وحالا این ایده را ترین باهاش ترشی درست کنین خداراشکروسپاس که خداوندی که نعمت می‌دهد خودش هم ایده استفاده ازنعمت رامیدهد درطول مسیر استاد اینکه شما گفتین زندگی یک جریان است زندگی هروزتصاداست ومانباید اینجوری فکرکنیم که دیگه فلان کارراکردم تمام خداراشکر استاد عزیزم به من امروزاموختی مصیب تازنده هستی زندگی یعنی حل مسله حالا یاتوی شغلم یاروابطم هرجای هروز ماباید بهتربهتربشیم بله باحل کردن مسله ها ماقوی ت می‌شویم برای حل مسله های دیگه خدایا شکرت که استادی دارم اول خودش مرد عمل است به این افتخارمیکنم وبعدش اینکه استاد چقدرشماراتحسین میکنم که همیشه دنبال یه چالش هستین قبل ازاینکه جهان شمارامجبورکنه همیشه دنبال بهبود تمام مراحل زندگی خود هستینوهربارچیزی یاد میگیرید ومیاین بعد ازعمل کردنش به مااموزش می هین خدایا سپاس گزارم استاد به خدا مثل ت نیست نیست بزار ماجرای دیشب رابرایت بنویسم که چقدرمایه افتخارخودت وماشاگردانت هستی استاد من خدتراشکردیروزکلاب هوزنصب کردم به عشق شما گفته بودم بهش میرسم ورسیدم وهمین جا داشتم بعد نصب گفتم بزارچندساعت غرقش بشم خوب یاد بگیرم خلاصه استاد رفتم توی یک گروهی داشتن درمورد همین موفقیت ارتعاش فرکانس صحبت میکردن یه آقای بود استادشون اسمش نمی‌برم وبه خیال خودشون یه دکترهم بود سوال میکردی جواب میدادن من که حقیقتش اونا درحد جواب سوال خودم نمیدونستم چون من جزتوبه هیچ کس ایمان ندارم حالا دلیل اینم میگم چرابه شما اینقدرقلبا ایمان دارم آغا استاد اینا افتادن به جون هم همه استاد بودن سخران اون میگفت تواستباه میگی اون میگفت تواغا ماجراکشید به بی احترامی استاد اصلا ب خدا من فقط نگاه میکردم میگفتم بابا اینا چی میگن چرااین کارمیکنن آغا استاد همش اون میخواست خودش ثابت کنه به اون یکی آدمای هستن استاد دارن جلسه میزارن شاگرد آرن استاد هاخلاصه من گفتم بابا اینا توباغ نیستن اینا فقط خوشگل حرف میزنن جالبه استادشون گفت من بچها انرژیم خالی شد خخخخ گفتم آخه بابا این چ استادی است خودش بایه بشکن انرژیش خالی میشه به خودم گفتم مصیب حالا فهمیدی خداکجاهدایتت کرده مصیب ت استادی داری مردعمل است خداشاهده استاد بعدش یکیشون بامن صحبت کرد توی یه روم دیگه یعنی روم دونفره تابامن حرف زد استاد بود به خیالش یکی ازهمون ای که دعواکردن گفت میتونی سوال کنی جوابت بدم گفتم ممنونم عزیزم شما الان توی فلان روم بافلان استاد دعوانداشتین گفت آره آغا تابامن صحبت کرد گفت شماازشاگردای عباس منشی منم باعشق وافتخارگفتم بله عزیزم حالا جالبه یه استاد بود میگفت من 4ساله تواین مسیرم شاگرد دارم وآقای عباس منش میشناسم ولی استاد همشون درحد حرف حرف به خدا نمیدونی برای من دیشب چ شبی بودکه مصیب تودرمسیردرستی هستی توانتخاب شدی به شاگردی استاد خودم انتخاب کردم خدایاشکرت استاد دیشب بهترین شب پرافتخارترین شب زندگیم بود خداراشاهد میگریم اینقدربه خودم وشما افتخارکردم که نگو استاد میگفت اولین به میبینم یه نفر شاگرد استاده وباعشق میگه شاگردم گفتم من زندگیم راممنون استادم من عاشق استادم گفتم من به هرجای برسم باافتخاراعلام میکنم من شاگرد عباس منش بودم هستم خواهم بود استاد استاد عاشقتم دوست دارم به خدا بچها قدراستادمون بدونیم ب الله همه تودیوترهستن همه ازاون ورخرافتادن پاین همش خوب حرف زدنه همش دنبال فالو بودنه همش ثابت کردن بابا من نمیخوام اینا من استاد خودما میخوام عشق منه نفس منه آقای سید حسین عباس منش هرجا هستی همین الان باعشق دست قشنگه رایزن استاد چی بگم فقط میتونم بگم شما ابراهیم بودن واقعا لیاقت خودشما است وسلام تمام عزیزم