سریال زندگی در بهشت | قسمت 168 - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    489MB
    32 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

216 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 707 روز

    به نام خداوند زیبایی‌ها

    استاد عزیز تاپ شلوارک قرمز خوشرنگی دارید و تماشاتون کردن واقعا لذت بردم

    به به چه میز قشنگی دمتون گرم که چه رنگ خوش رنگی هم به بهش زدین و چقدر تمیز رنگ امیزی شده ، درود بر شما

    خیلی لذتبخشه که ساخته خودت رو میبینی و عزت نفس و حس خیلی خوبی میده

    مادر طلا رو هم علامت گذاری کردین ، مادر طلا مثل ادم هایی هست که تصمیم میگیرن بعد ول میکنن و تعهد ندارن و خیلی شبیه رفتارهای خودم هست.

    الله اکبر این نمایی که از دریاچه، درخت‌ها و این ابر زیبا که انعکاسش در آب افتاده فوق العاده محشره

    خدا را شکر خیلی سوپرایزه که بری و ببینی اینقدر لباس و وسایل داری و ازشون خبر نداشتی . مثل پول پیدا کردن تو جیبات

    شاید با طرز تفکر محدود قبلی میگفتم این همه لباس اسراف باشه ولی این پر شدن و مسیر شناختن خودمون هست. هدف لذت بردن خودمونه . ما هیچ تعهدی در قبال بقیه نداریم و برای خودمون زندگی کنیم

    توی این مسیر توحیدی انسان پله پله به خودش و خدا نزدیک تر میشه و خالص تر میشه

    اندازه یک فروشگاه لباس دارید خداروشکر

    و‌ جمله تنها راه گذر از ثروت ، تجربه ثروتمند شدن هست و استاد هرچی در این مسیر جلو میریم به خودشناسی و خود واقعی مون نزدیک تر میشیم و مسیرش از پر شدن میاد.

    باید طوری زندگی کنم که دم مرگ حسرت هیچ‌چیزی رو نداشته باشم

    خداوند الغفور الرحیم هست و وقتی چیزی ازش میخوای با بخشندگی هزاران برابرش رو‌میده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    عبداله نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1840 روز

    به نام الله ، خداوند زیباییها ، خداوند ابر و آسمان ، خداوند عشق و احساس

    اول از همه باید صمیمانه عشق و احساس الهی شما را تحسین کنم ، عاشقانه با دیگران صحبت کردن ، بدون کوچکترین اغراق ، ساده و صادق

    چقدر ستودنیست ، انصافا استاد شما استعداد نجاری را از کودکی (همان طور که در دوره آفرینش و هدف گذاری ذکر کردید ) همیشه با خود به همراه داشتید، تا سرانجام به نتیجه رسید. این میزی که بعد از مدتها خواسته رسیدن به کار مورد علاقه خودتان (نجاری) در کودکی را ساختید ، فکر میکنم اولین رویایی بود که به آن رسیدید ، نجاری ، ابزار ، میز ، درخت ، چوب و غیره

    واقعا این قسمت یک بو و طعم دیگری برای من داشت ، یک سناریو و موضوع خوب ، چقدر سوال برای همه پیش اومد ، به این میگن سریال ، کیف کردم ، همه چیز عالی بود ، مامان مرغی قصه ما همین یه مدت پیش بود که از تخم دراومد و الان داره مسیر زندگی خودشو طی می کنه ، انگیزه اون از این زندگی چیه ، من مطمئنم اون هم برای خودش انگیزه داره، شاید از پیش تعریف شده ، شاید هم این قانونیه که خداوند برای این موجودات غیر از انسان تعریف کرده ، واقعا این داستان حزن انگیز به کجا ختم میشه ، بازیگران واقعی این تراژدی خاکی ، حتی خودشون هم نمیدونن که توسط کارگردان به بازی گرفته شدن ، ما همه بازیگریم ، بعضی ها نقاب به صورت می زنیم ، بعضی ها خود خودمونیم ، یه مدت دیگه مامان مرغی ما مادر میشه ، چند تا بچه به دنیا میاره ، اونا رو بزرگ میکنه ، مواظبت میکنه ، بالاخره پیر میشه ، و شاید هم یه شب خوراک کیودی بشه ، از ابتدای این تولد تا لحظه رفتن به نظرم یک تراژدی غم انگیزه، چرا آمدن و چرا رفتن ، خواسته و تضاد ، همیشه برای خودم سوال طرح میکنم و مدت ها فکر میکنم.

    همیشه یه سری اتفاقات هست در زندگی که ناخواسته پیش میاد ، مثلا باور کنید ، چقدر ناراحت شدم از اینکه میخواین آروی رو بفروشید، آروی یه جسمه ، و جسم میتونه احساس تولید کنه ، خاطره تولید کنه ، و از همه سخت تر ، چرا این انگیزه در شما به اتمام رسیده ، بگذارید حرف دلمو بزنم ، این خیلی بده که شما انگیزه ندارید و اینکه دیگه سیر شدید از مسافرت ، این یعنی پایان ، این یعنی بازی را به اتمام رساندم و دیگه مرحله ی دیگری برای بازی ندارم ، اگر قرار باشه که شما به این زودی پر بشید ، من این ثروت رو نمیخوام ، داشتم فکر میکردم ، خدایا شکرت ، خدایا هزاران بار شکرت ، که به من ثروت ندادی، چون بازی های زیادی دارم که بازی کنم اونم به صورت هارد ، چقدر انگیزه دارم ، چقدر شور و اشتیاق دارم ، که مرحله بعدی زندگی رو ببینم

    من هم این فکر رو میکردم ، وضعم خوب بشه ، توی هر شهری یه خونه میخریدم ، شمال جنوب، شرق غرب ، اروپا ، امریکا ، استرالیا ، هر جایی ، که زیبا باشه ، آره شما درست میگید من هم ممکنه سیر بشم ، عقده ها و خواسته ها ، سختی ها در دوران کودکی ، نوجوانی و جوانی = آرزوهای آینده ما

    من دست پدر و مادر شما را می بوسم ، آقا اصلا خجالت نداره ، برای پدر مادر شما باید مدال طلا داد ، شاید بهتره بگم برای تمام پدر مادرها باید مدال طلا داد ، اونها اگر از دستشون بر میومد که قطعا برای شما کفش تهیه میکردن ، اونا موتور انگیزه شما را تقویت کردن ،اونا بودن که شما به اینجا رسیدید. اگر شما در یک خانواده مرفه به دنیا آمده بودید ، شاید همان بزن بهادری که بودید می موندید، اصلا از کجا معلوم شاید الان به خاطر دعواهای زیاد الان تازه از حبس ترخیص شده بودید. خدایا شکرت که من همین زندگی معمولی و شاید از نظر خیلی ها زیر خط فقر رو دارم ، چون عباس منشی که این همه کار کرد ، این همه ثروت به دست اورد ، این همه تلاش کرد ، الان داره میگه که من دیگه سیر شدم و تازه میخواد مثل من زندگی کنه ،خیلی جالبه نه . البته من با سید حسین خیلی فرق دارم ، موتور انگیزشیه ما خیلی متفاوته

    چقدر این حرف به دلم نشست ، وقتی استاد میگه من هر لحظه آماده ام که برم ، هر لحظه خدا بگه که بریم من هم بگم بریم…

    آره درسته ، من هم میخواستم به این نکته برسم ، که ثروت به مادیات نیست ، ثروت به خونه نیست ، خونه و امثال اون فقط عقده های دوران کودکی هستند که الان به آن رسیدیم ، ثروت رسیدن به نامتناهیست ، اگر قرار بود که بازی تمام بشه که اصلا به درد نمیخورد.خداوند نامتناهیست ، بدون پایان ، چگونه میخوایم خدای نامتناهی را با ذهن مادی متناهی تفسیر کنیم ، سال ها باید فکر کنیم که خدا را بشناسیم . اعمال ما در گذشته قطعا در آینده ما تاثیر خواهند گذاشت. کم رنگی خداوند در زندگی ما ، احساس پوچی را برای ما رقم خواهد زد ، من در آسمان خدا را میبینم ، در آب خدا را میبینم ، در کوهها ، در گل ، در برگ ، پرنده ها ، خدا را می بینم… احساس زندگی خوب و عالی به ثروت مادی نیست ، به آموزش خودمان است . به خوب دیدن ، به خوب شنیدن ، به دل طبیعت رفتن و تفکر کردن ، تغییر بینش و نگرش…

    داستان ما خیلی خوب داره پیش میره ، تازه رسیدیم به جایی که استاد گذشته خودش را فراموش کرده بود ، هنوز نمیدونست که چه لباس هایی داره ، این لباس ها آرزوهای دوران کودکی بودند ، آرزوهای کودکی پا برهنه ، که با زور پدر به کارگاه سیم پیچی می رفت.از صبح تا شب فقط در صف نانوایی بود ، چقدر بد بود اگر خداوند نعمت فراموشی را به انسان نداده بود.

    این مسیری که هر انسانی داره طی میکنه خیلی یونیکه ، از روزی که متولد میشه تا روزی که میمیره ، الان به این نتیجه رسیدیم که آروی باید فروخته میشد بعد از سفر به دور آمریکا ، سوال ، چرا همون موقع به ذهنمون نرسید ، چرا الان به ذهنمون رسید ، مگه ما همون آدم قبلی نیستیم ، جواب: نه ما هر روز تغییر میکنیم، معلوم نیست سال دیگه چه خواسته ای داشته باشیم ،چرا یک ورزشکار ذهن متفاوتی داره نسبت به یک شخصی که تنبله ،قطعا فعل و انفعالات مغز ورزشکار یه جور دیگه برنامه میچینه، بهتره بریم دنبال ایده های دیگه ، شاید به یک برنامه نیاز داریم ،اگر قراره که ما هر چیزی رو که میخواستیم به دست بیاریم و بعدش سیر بشیم ، و بعدش یه کار رو به صورت تکراری انجام بدیم و یواش یواش دیگه دنبال ماشین جدید نریم ، دیگه دنبال خونه جدید نریم باز هم همان داستان غم انگیز زندگی خاکی ، نه ، این اصلا خوب نیست ، این همه خونه و ملک ، اگر من بودم شاید یه فکر دیگه میکردم ، شاید همه رو تبدیل میکردم به یک بیمارستان ، شاید یک مدرسه ، یه چیزی که این احساس سیر بودن را در من معنادار میکرد ، این همه پول ، این همه غذا ، این همه ثروت ، قطعا هر کدوم از ما ها داشتیم ، فکر کنید اگر نیم درصد از این همه دارایی رو تبدیل میکردیم به جایی که دیگران از آن بهره میبردن چقدر خوب بود ، اون وقت خیلی زیبا تر به خدا میگفتیم که خدایا من آماده ام ، بریم ، احساس رضایت نامتناهی انسان به خدا وصله ، تمامی نداره

    من فکر میکنم در این دادگاه شما خوب از خودتون دفاع کردید و انصافا به قول مریم خانم ، شما تبرئه شدید ، خوب این طبیعیه که انسانی که همیشه به دنبال خواسته ها بوده اگر خوب تلاش میکرد به اون می رسید. و الان که به اون رسیده به قول اون بنده خدا خواسته های شما خاطرات ما بوده

    ما به یک برنامه هدف مند نیاز داریم که برای ما هر روز خواسته های تازه ای ایجاد کنه ، هر وقت به اون نقطه رسیدیم که دیگه خواسته ای برای ما نیست ، بهتره به دوران کهنسالی خوش آمد بگیم/.

    خدا یا هزاران بار تو را شکرگزارم که من با آموزش های استاد عزیزم عباس منش ، تو را بهتر شناختم ، دیدگاهم نسبت به مادیات تغییر کرد.

    شما را به خدا مهربان می سپارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 2796 روز

    سلام خدمت همه عزیزای دل

    این فایل نشونه جالبی برای امروز من بود

    من امروز داشتم به این فکر میکردم که:خیلی دوست دارم برای امسال زمستونم یه پالتو چرم با یه نیم بوت چرم بخرم ولی از اونجایی که چرم اصل خیلی گرونه به خودم نهیب زدم که میدونی امسال همین لباسی که تو میخوای چقدر گرون شده و سکوووووووت

    باز به خودم گفتم: تو چندین ساله همچین پالتویی آرزوته،…..

    بخرش امسال

    ولی دوباره همون جواب که برام واقعا قانع کننده بود

    با دیدن این فایل تصمیم گرفتم بخرررمش نمیدونم از پس خریدش برمیام یا نه ؟

    ولی فهمیدم من باید آی ویشام کامل کنم هر چند اگه خرید این پالتو باشه

    من باید به آرزوهای کوچیکترم برسم تا برای ذهنم منطقی بشه و مدارم بره بالاتر و آرزوهای بزرگم برام دست یافتنی تر بشه

    من باید به خواسته هام برسم که بخاطرشون به دنیا نچسبم

    من برای گذر از ثروت باید اول به ثروت برسم

    همین که یه این خواسته فکر میکنم یعنی تا حدودی به این خواسته نزدیک شدم

    بازم از شما استاد عزیزم و مریم جان تشکر میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    ایسن خرمالی گفته:
    مدت عضویت: 964 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد خوشتیپم و مریم قشنگ ونازنینم

    استاد جان و مریم جان

    این فایل منو به فکر فرو برد ،الانم درحال فکر هستم و دوست دارم حس سیری شما را در زندگیم تجربه کنم.

    من همیشه حجم زیاد خرید شما را تحسین میکنم و دارم به خودم یاد میدم که میتونم زیاد بخرم هرچی دوست دارم چند تا چند تا بخرم و لذت ببرم از ثروتم و الان با دیدن این همه لباس و شلوار کیف کردم . دوست دارم حس شما را تجربه کنم ،برسم به بی نهایت ثروت.من همیشه فکر میکردم نباید اضافه خرید کنم و اگر خریدی داشتم باید همه را استفاده کنم ولی اینجا فهمیدم که فراوانی معناش این هست که هرچه دلت میخواهد میتوانی بخری چه استفاده اش کنی چه استفاده اش نکنی.

    شما گفتید قصد فروش RV را دارید و ممکنه ماشینها رو هم بفروشید،این حجم از سیر شدن ، برام جالب هست و دوست دارم در این مورد ،استاد جان ،صحبتهاتون را بشنوم و یاد بگیرم از صحبتهای نابتان. یکی از خواسته هام این هست که با شما و مریم جان از نزدیک صحبت کنم و با شما رفاقت و دوستی در فلوریدا داشته باشم.

    منم عاشق زندگی در فلوریدا هستم و قطعا به زودی به خواسته ام میرسم.

    استاد جان، من متوجه شدم که من اگر در مسیر درست باشم و از لحظه لحظه زندگیم لذت ببرم قطعا به هدفم میرسم .لذت بردن از زندگی و با عشق زندگی کردن در زندگی شما همیشه برام جالب بود و من مطمعنم یکی از دلایل بزرگ رسیدن شما دو گوهر ناب به اینهمه موفقیت و ثروت و سلامت و سعادت در لحظه بودن و لذت بردن و شاد بودنتان هست.

    مطمعنم درزمان خرید اینهمه لباس و دوربین و دستکش و ماشینها چقدر کیف کردید.

    از RV خیلی استفاده کردیدو چه خاطره هایی باهاش ساختید.

    در زمان مسافرت با RV چه جاهای رویایی که دیدید و فیلم گرفتید و ما را شریک این صحنه های ناب سفرتان کردید!!!

    شما استفاده کامل و عالی از نعمتهاتون داشتید، استفاده روحی و معنوی!!!

    درسته شما اون لباسها را نپوشیدید ولی در لحظه خرید با نگاه فراوانی و اینکه جهان بی نهایت ثروت دارد ، خرید کردید و به تمام دانشجوهایتان درس عملی دادید که میشود ، میشود ، میشود.

    استاد جانم،اتهامی وارد نیست علیه شما ، ماموریت شما لذت بردن از داشته هاتون هست که لذت بردید حالا چه از وسایلهایتان استفاده کرده باشید چه استفاده نکرده باشید. اینکه با شور و شوق خرید میکنید و اینکه کلی سرچ میکنید و مشخصات دلخواهتان از خرید را تیک میزنید و به سبد خریدتان اضافه میکنید اینکه وقتی می‌خواهید پرداخت کنید با قلبی ثروتمند پولشو پرداخت می‌کنید و کلی ذوق دارید از خریدتان،وقتی خریدتان به دستتان می‌رسد و با ذوق آنباکسینگ میکنید و لمسش میکنید ،وقتی وسیله بزرگتری هم می‌خرید مثل ماشینها ، زمانی که میشینید پشت فرمان و تجربه میکنید به شکل واقعی، تجربه واقعی اونهمه تجسمات ذهنی ،اونهمه رویاهایی که در ذهنتان پرورش داده بودید ، الان در دستانتان هستند.

    به به چه حسی بهتر از این حس می‌تونه یک آدم تجربه کنه!!!

    از دوستان عزیزم برای کامنت های محبوب، زیبا و پرمحتوا ممنونم.

    دوستتان دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    نفیسه اقبالی گفته:
    مدت عضویت: 1780 روز

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم و مریم نازنینم

    امیدوارم عااالی تر از عالی باشین همیشه 🙏🙏🙏💚💚😘😘😘

    اول از همه یه گله بکنم، اقا استادجان مریم جان شما نمیگین بچه های زندگی در بهشت، پرادایس خونشون میفته، انرژیشون کم میشه، همش چشم به سایت و گوشی میشینن و منتظرن که قسمت جدید لود بشه ☹️☹️☹️

    اقا جان تورو خدا نکنید با ما اینطور، مادلشو نداریم ها، خیییلی خییییلی دلتنگتون میشیم، لطفاً زود زود فایل بزارین برامون🙏🙏🙏😘😘😘🌺🌺🌺

    بخدا روزی چند بار میام ساایت و باز میکنم به امید دیدن فایل جدید از زندگی در بهشت

    والا معتاد شدیم رفت، مارو تو خماری نزارین که بدجور درد میکشیم 🙈🙈🙈

    ایتقدر دلتنگ بودم که خدا میدونه شب میخواستم بخوابم همش با فکر زندگی در بهشت بود، که دیگه این چند شب اخر همش خودمو اونجا میدیدم و باهاتون صحبت میکردم، صبح بیدار میشدم ذوق مرگ ترین بودم 😁😁😅😅😅🙈🙈🙈

    خلاصه که عاااااااشقتونم شدید

    و باور کنید چندین بار از اول شروع کردم به دیدن فایلای سایت،

    نمیدونید چقدر انگیزه و انرژیم بالا میره، چقدر راحت تر کارام انجام میشه روزی که فایل زندگی گذاشته میشه، کلا دو روز فول شارژم،

    به شما هم حق میدم کارتون زیاده ولی لطفا بیشتر به ما سربزنید و مارو شارژ کنید😘😘🙏🙏💚💚💚🍀🍀🍀

    و اما اصل مطلب از این فایل فوق‌العاده عالی و زیبا با کلی نکات کلیدی و مهم🌺🌺🌺

    اولش که استاد گفتند قراره RV رو بفروشید واقعا حالم گرفته شد، چون یکی از بزرگترین خواسته های من این بوده و هست

    حتی از بچگی همش تو رویاهام داشتن یه ماشین مجهز برای مسافرت بوده که بزنم به دل جاده و کوه و دشت، و خیالم راحت باشه یه خونه امن دارم و میتونم راحت لذت ببرم از اون مکان و بیشتر درک اون منطقه و اون لحظه رو بدون هیچ دغدغه ای که شب شد، سرد شد، بارون، و….

    چون میدونم یه سرپناه دارم 😍😍🤩🤩🤩😇😇

    و همش میگفتم نهه اخه چرااا حیف کاش نفروشن این زیبا جان رو، انگار این ماشین واقعا برا خودم بود 🙈🙈

    استاد و مریم جان شروع کردن از وسایلی که داخل ماشین بود گفتن و چقدر لذت بخش بود برام، که انسان چقدر با ثروت میتونه راحت زندگیشو و اسایشش رو تامین کنه، فرقی نداره که کجاس، ماشین، خونه اس، یا هرجایی

    چیزی که به اشتباه چندین نسل به ما ازش بد گفتن و مارو ترسوندن از ثروتمند شدن، از پولدار شدن، و همش باور های منفی و حس کثیف بودن رو به ما القا کردند که فردثروتمند یا از دزدی به این پول رسیده، یا از کار خلاف، و بدتر از همه اینکه این افراد به ظاهر فقط خوش و خرم و خوشحال هستند

    وگرنه زندگیشون پر از خشم و عصبانیت و جنگ و جدل هستش 😥😥😱😱👿👿🙅‍♀️🧛‍♂️🧛‍♂️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

    اماااا زندگی در بهشت و زندگی شما استاد عزیزم دقیقا عکس این موضوع رو داره نشون میده

    چقدر ثروت میتونه خوب باشه، چقدر راحت میشه به ثروت رسید از راه درست و مسیر درست،

    و اینکه من با شما یاد گرفتن ادم ثروتمند چقدر میتونه ارام باشه، چقد میتونه سرشار ار عشق و محبت و شادی باشه، چقد میتونه انگیزه بخش به دیگران باشه

    چقدر راحت تر میتونه ارتباط الهیش رو قوی تر کنه، باورهاش رو راحت تر شکل بده

    هرچند که از قبل هم بوده و درک کردین این موارد رو که به این درجه رسیدین 😍😍😍🙏🙏🙏

    خدایا شکرت که در این مسیر قرار گرفتم

    خدایا شکرت که در مسیر تغییرات مثبتم با استادی مثل استاد عباسمنش عزیزم اشنا شدم که شده الگوی اصلی من، و دارم زندگیمو با دیدگاه و اموزه های این عزیز از صفر میسازم

    استاد عزیزم از شما هم بسیار بسیار سپاسگزارم و قدردان تمام زحمتهای شما هستم، انشاالله برسه روزی که بتونم از نزدیک قدردانی و سپاسگزاری کنم از شما

    ولی همیشه دعاگوی شما هستم و سپاسگزارم بخاطر این فرصت استفاده از آموزه‌های سازنده شما🙏🙏🙏🙏🙏🌺🌺🌺😘😘😘🌼🌼

    وااای خدااای من نکته بعدی که میخوام بگم اینه استاد

    یادمه تو سفر به دوره آمریکا هربار که شما سفارشی میدادین یا بسته ای می‌رسید

    من با خودم میگفتم اخهه استاد این همه لبااااااس، اخه چرااا، میخوااای چیکار کنی 😁😁😁😅😅😅

    و همش میگفتم بنده خدا مریم جون، این همه لباس رو باید مرتب و منظم کنه، چون میدونم مریم جون خیلی حساس هستند و باید همه چیز تمیز و مرتب سرجاش باشه 😘😘

    و من خودم بشخصه یکی از کارهایی که بشدت ازش فراری هستم، جمع و جور کردن لباس و مرتب کردن لباس 😥😥😥

    یعنی حاضرم یخ حوض بشکنم، کل پرادایس رو جارو بکشم 😅😅😅

    کل دریاچه رو چندین مرتبه شنا بکنم 😥😥

    ولی خدااای من لباس مرتب نکنم تا این حد😁😁😂😂😂

    و هربار فقط فکرم میرفت پیش عزیزدلم مریم جون که چیکار بکنه با این همه لباس 🤪🤪🤪

    خلاصه که حق داشت شمارو بکشونه پای میز محاکمه🤭🤭😉😉

    و تازه زمانی که استاد شروع کردند به تعریف و توضیح مسائل تازه من موضوع رو درک کردم

    و دیدم واقعا چقدر ما انسان ها شبیه هم هستیم

    فرقی هم نداره کجا هستیم و چطور زندگی میکنیم

    سریع فلش بک زدم روی خودم، که نفیسه خودتو ببین تاحالا بهش فکر کردی، توهم یه جاهایی اینطور هستیا، و باز عمیق تر شدم دیدم اره منم اینطوری بودم تو یه مواردی، و علتش رو تازه پیدا کردم

    حالا فرقی نداره اون افراط کردن تو چی باشه، گاهی در خرید وسایل هست

    گاهی در محبت کردن و عشق دادن به دیگران هست

    و همه اینا دلیلش کم بودن اون مورد تو زندگیمون هست،

    من خودم همیشه از تنها شدن میترسیدم، همش دنبال بقیه بودم بهشون محبت میکردم، خیلی وقتا خرد میشدم، تحقیر میشدم

    ولی چون در وجود خودم خلا داشتم باز به راحتی میگذشتم، و تازه خیلی هم به خودم مینازیدم که چقدر دلم بزرگ، چقدر مهربونم و چقدر بخشنده،

    و از خطای بقیه چشم پوشی میکنم و میخشم🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️😏😏😏

    اما کم کم که شروع کردم به کار کردن روی خودم و عمل کردن به یه سری نکات،

    یاد گرفتم چطور با خودم کنار بیام، خودمو دوست داشته باشم، دیدم چقدر بدی کردم به خودم

    من دلم بزرگ نبود، من مهربون نبودم، 😏😏

    تازه برعکس چقدر من کوچیک بودم، چقد من گدا بودم و ترسو، بخاطر ترس از تنهایی چه چیزایی رو تحمل نکردم،

    و باور کنید استاد از زمانی که کار کردن رو شروع کردم و خودمو لبریز از عشق کردم، کلی ادم هرز از کنارم حذف شدن، حتی کسانی که اگر قبل این میگفتن یه روزی فلانی از زندگیت حذف میشه کلی بهش میخندیدم میگفتم حالت خوش نیست اصلا امکان نداره، اصلا نشدنی ترین و محال ترین کار دنیا این

    اما اینقدر راحت این افراد از زندگیم حذف شدن که خودم باورم نمیشه

    و بیشتر از غیر قابل باور بودنش، تحمل کردنش و کنار اومدنش از طرف من بود، خدای من شاهد و گواه روزی که این ارتباطات تمام شدن من آراااااام ترین فرد در دنیا بودم، که این ارام بودنم حتی خودمو ترسونده بود،

    گاهی فکر میکردم نکنه من مشکل روحی روانی دارم اخه چطور میشه ادمی که تا 10 ساعت قبل جونت به جونش بند بود رفته باشه وتو اینقدر اروم باشی مگه داریم مگه میشه 😇🤩

    کم کم که اومدم جلوتر دیدم این قانون کائنات هستش، وقتی تو لبریز بشی و پر بشی از هرچیزی، که در دنیای مادی، چه در درون، خیلی چیزا از اطرافت کم میشن، و تو رو بیشتر به سمت آرامش و آسایش هدایت میکنند، و استاد. چقدر ایییین حس عاالیه و فوق العاده زیبا 🤩🤩🤩🤩🤩

    و من با تمام وجود این حرفای شمارو درک میکنم، من یه مثال در ارتباطاتم رو زدم

    و هزاران مثال در زندگی روزمره هستش

    مثال خوراکی بزنیم، تا قبل اینکه ادم بخواد غذا بخوره کلی گرسنه اش هست، کلی غذاهای متنوع و جور واجور و کلی خوراکی و دورچین سفارش میده

    شروع میکنه به خوردن، اولی، دومی، سومی، رو با ولع میخوره دیگه از سومی به بعد هی اشتیاق کم و کمتر میشه، تا بجایی میرسه که دیگه پر میشه و حتی دیدن اون غذایی که تا چند دقیقه قبل از دیدنش لذت میبرد، حالا حتی دیدنش ممکن حالش رو بد کنه، و سعی میکنه یا اون مکان و محل رو ترک کنه، یا اون غذاهارو ببخشه به کسی تا از جلوی چشمش کنار برن و حالش خوب بشه👌👌👍👍👍

    این نظر من در اینباره بود😇😇

    و یه چیز دیگه ای که در مورد شما استاد عزیزم من حس میکنم، و تفاوت ایجاد شده رو میخواستم بگم خدمتتون،

    یه تفاوت عظیم در شما ایجاد شده بنظرم و این نظر کاملا شخصی من هست درباره شما و اون اینکه

    آرامش شما فوووق العاده زیاد شده

    من اینرو با مقایسه فایلهای چندین سال قبلتون با همین فایل اخر دارم میگم،

    الان ارامش از تمام وجود شما لبریز هستش، از نوع نگاهتون، نوع حرف زدنتون، نوع بیانتون، حرکتی که میکنید وخیییلی چیزای دیگه

    و این هم بنظرم محصول پر شدن شما هستش، و رسیدن به منبع اصلی و درک عااالیتون از اون منبع هستش،

    چقدر لذت بردم و تحسین کردم عشق زیبای شمارو، و هر لحظه خواستار بیشتر و بیشتر شدن این عشق و محبت بین شما عزیزای دلم بودم،

    اینکه چقدر خوبه که همسر توجه کامل به همسر داره، اینکه اگر شرایط طرف مقابل سخت بفکرش باشی و هر لحظه بیانش کنی،

    و این در تمام فایلهایی که تا این لحظه دیدم از شما بدون برو برگرد دیده شده

    و در این فایل هم چندین بار تکرار شد، اینکه از مریم جان خواستین بشینن و راحت باشند

    و اگر ایشون محل قرارگیرشون نامناسب بود شمارو هم تحت تأثیر قرار می‌داد، این بسیار بسیار زیباس

    خدای متعال این عشق و محبت و آرامش رو در تمام ثانیه های زندگی شما و همه دوستان که این پست رو میخونن بیشتر و بیشتر کنه 🙏🙏🙏🙏

    و نکته اخر هم اینکه بازم ازتون بخوام لطف کنید، انرژی و سوخت رسانی به مارو فراموش نکنید

    زودتر فایل های زندگی در بهشت رو بزارین واقعا، به اندازه یه جت جنگنده به من انرژی میده و کلی حالمو خوب میکنه🤩🤩🤩😘😘😘🙏🙏🙏😇😇😇

    و کلام اخر اینکه

    عاااااااشقتونم شدیداً بی نهایت دوستون دارم و از شما بخاطر اینکه در کنار ما هستید و مارو مهمون زندگی زیباتون کردین بی نهایت سپاسگزارم🙏🙏🙏🙏😘😘😘😘💚💚💚💚💚

    و شاکر خداوند متعال بابت هدایت شدنم به این سایت و آشنا شدن با شما استاد عزیزم و مریم نازنینم هستم🙏🙏🙏🙏

    در پناه خداوند متعال، شاد باشید و روزگارتون پر از عشق و محبت و شادی و ثروت و نعمت بیشتر انشاالله 🙏🙏🙏🙏🙏🍀🍀🍀🍀💚💚💚💚🌼🌼🌼😘😘😘😘😘😘

    میبوسمتون از شهرستان سبزوار تاااا فلوریدای امریکا، پرادایس، بهشت عباسمنش 🤩🤩🤩🤩🌼🌼🌼😘😘😘😘😘😘😘😘😘😍😍😍😇😇😇😇😇

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    احسان صداقتی گفته:
    مدت عضویت: 2391 روز

    سلام نمی دونم چطور حال خوب خودمو برات بگم نمدونم که این سید حسین کیه که خداوند سر راه من قرارداده که باعث شده زندگی من از فرش به عرش برسه و روز به روز من رو به خواسته هام نزدیکو نزدیکتر کنه زندگی من یه روزایی به خاطر ناآگاهی زندگی کردن خیلی داغون بود ولی وقتی خداوند هدایتم کرد و من هدایتش رو پذیرفتم به یکباره مسیر زندگیم عوض شد وروی قایقی که خدا برایم فرستاد سوار شدم وپارو نزدم وا دادم دلم رو به دریادادم خودش من روبرد جایی که ساحل همون جابود واز خدای خودم سپاس گذارم که بندگانی همچون داش حسین عزیز و آبجی مریم رو سر راهم قرار داد تا من راهنمایی عالی به سفر نامه زندگیم توی این دنیا ادامه بدم تا به جایی برسم که هروقت جناب ازرائیل گفت پاشو بریم بدونه مکث بگم بریم فدای اون رخ آرامش بخشتون بشم من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    عطیه گفته:
    مدت عضویت: 2008 روز

    چقدررر جالب و زیبا.الان گفتم دلم برای استاد و مریم‌جون خیلی تنگ شده و وارد سایت شدم‌و‌چشمم به این فایل افتاد بسی خوشحالم و زدم دانلود و‌منتظرم زودی ببینم روی ماه شما عزیزان دلم رو😍عاااشقتونم منننن آخه بهترینای من🌹خداروشکر میکنم که هر لحظه انقدر همزمانی ها رو میبینم و معنی هدایت هر روز برام روشن تر میشه…الهی شکررررت بریم که ببینیم چه قشنگیایی تو این فایله😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    Asma Heravi گفته:
    مدت عضویت: 1743 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام به استاد عزیز و مریم جان عزیز😊😊😊

    چقدر این هفته دلم واستون تنگ شده بود..

    و چقدر احساس کردم با دیدن این سریال و کلا دنبال کردن سایت از بدنه ی جامعه جدا شدم…

    خدایا شکرت برای سریال زندگی در بهشت قسمت ۱۶۸

    این قسمت چقدر خندیدم چقدر خوش گذشت اون لحظه که خانم مرغی جواب مریم جان گفتن بللله😅

    خدایا شکرت

    چقدر باور فراوانی…چقدر استاد جان خوشکل تبرعه شدن ای جانم😁😁😁

    به این فکر میکردم که استاد جان با تمام وجودش از مسیر زندگی اش به سمت اهدافش لذت برده

    زمانی که اینهمه این همه لباس با بهترین برندها رو خریده در اون لحظه با تمام وجودش از خریدش لذت بوده از اون فروشگاه لذت برده فارق از اینکه در آینده بپوشن یا خیر…

    چقدر احساس لیاقت که بهترین رو بخرم…و به جایی برسید به قول خودتون استاد جان سیر بشید پر بشید از ثروت واقعا اگر یه لیوان آب رو ننوشیم هرگز تشنگی نمیره…

    تا به ثروت نرسم هرگز نمیتونم ادعا کنم من رها هستم این یک توهم…

    با توکل به خدا از محصولات شما که همسرم تهیه کردند استفاده میکنم و لذت میبرم از هر آنچه را که دارم از زمانی که خداوند در اختیارم گذاشته….ایمان دارم اگر باورهای درست در مسیر خواسته هایم داشته باشم و هر روز یه قدم برای اونا بردارم در زمان و مکان مناسب به تک تک آن رویاها میرسم 😍😍😍

    من وظیفه ام بندگی و حال خوب در لحظه و سپاسگزار بودن در هر ثانیه برای هر نفسم

    و او وظیفه اش خدایی کردن من دخالت نمیکنم چه جوری از چه مسیری او خودش کارش رو بلده

    براتون بهترینها رو آرزومندم

    برای تمام زحماتتان برای سایت که عاشقانه وقت میزاری سپاسگزارم😍😍😍🙏🙏🙏😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1898 روز

    سلام

    من بار اولم نیست که کامنت میزارم اما بار اولمه با حس عجیب درونم میخوام نظرمو بنویسم استاد مهربان اون آرامش اون نگاه که به ما تزریق میکنی از دل میاد و به دل میشینه.

    احساس میکنم شما هم همپای ما رشد بیشتری کردین اون طرز فکر دیدگاه و حتی لحن صحبت تو فایل های قدیمی با این دیدگاه این آرامش این آدم که تو این قسمت سریال دیدم بنظرم یه فرق دیگه ای داشت

    الان بیشتر صحبتاتون به گوشت و استخوانم نفوذ میکنه وااای اون قسمتی که از فراوانی و لذت به اوج بخشندگی رسیدین ب اوج بی نیازی از مال دنیا احساس میکنم خدا رو تو چهرتون دیدم الان این آدم و من دیدم که واقعااا دیگه رسیده به اصل به خواسته هاش رسیده به لذتاش رسیده اشباع شده و الان فقط میخواد عشق بازی با خدا رو تجربه کنه واای که چ حس زیباییی…..

    حستون شبیه حس زلخیا وقتی دیگه به یوسف رسید و از یوسف به خدا رسید

    شبیه حس مولانا که از شمس به خدا رسید

    و….

    اصلا نمیدونم کلمات میتونن حسی که از فایلتون از صحبتاتون دارم و بیان کنن

    تو یه حالت عجیبیم یه خلسه ….

    من از روزی که شروع کردم به گوش دادن فایل های رایگان از اولین تا آخرین که امروز گوش دادم تا اواسط فایل تقریبا تا اواسط سریال زندگی در بهشت فقط فایل ها رو گوش میدادم

    احساس میکردم مسابقه ست و اول باید همه رو گوش کنم نت برداری هم کنم یجورایی فقط دانش به خودم تزریق کردم تا اینکه یه جا به خودم اومدم … از طریق نشانه ها، ازینکه دیدم چرا هیچ اتفاقی در من و دنیای من بوجود نمیاد من که عالم دهرم کلی کتاب خوندم، کلی فیلمای انگیزشی کلی مطالب فایل های شما پس کو تغییر؟

    بعد مثل یه حالت زنگ یا آلارم و بازم میگم نشانه ها متوجه شدم که دیگه بسهه دانش اگه خیلی ادعات میشه اینا رو عمل کن حرکت کن نشین فقط میرزا بنویس بشو

    همون دو خط آگاهی هم که میگیری رو بهش عمل کن تا تغییر و ببینی و از همون لحظه که بقول شما متعهد شدم یا تصمیم گرفتم عمل کنم اصلا یه آدم دیگه ای شدم از لحاظ مالی هنوز تغییری بوجود نیومده اونم مقصرش خودمم چون هنوز فایل هایی که مربوط به ثروت هست و عملی نکردم اما خدا میدونههه آرامشی که دارم سلامتی که دارم که توضیح هرکدوم مفصله

    بعدا تو قسمت آشنایی من مینویسمش دقیق تر..

    اینا اصلا قابل قیاس با آدمی که دیروز یک ماه پیش 6ماه پیش یک سال و … به هیچ عنوان نیست خدا رو سپاسگزاری میکنم از داشتن شما از اینکه الان تو این مسیر اومدم و از الان به بعد و باید کنترل کنم که تو مسیر بمونم به یاری خداوند و راهنمایی شما پیامبر زمینی

    بیشترین برکات و حس های خوب برای شما و مریم عزیزم دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 2013 روز

    به نام خداوند بسیار بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیزم، بانو‌شایسته و همه همراهان گرامی سایت

    الان که دارم این کامنت رو می نویسم در یک فضایی مشابه پرادایس با هوایی بی نظیر هستم و میتونم بگم خیلی بهتر از همیشه حال و هوای این سریال رو درک کردم و بیشتر صحبت های شما را می فهمم

    الان که تو این فضا هستم بیشتر می فهمم که زندگی کردن در یه همچین مکانی اصلا به چه معناست

    سپاس گزار خداوندم که این همه نعمت به ما داده و هرکس به اندازه باورهاش ازون برداشت می کنه انقدر برداشت می کنه تا سیر بشه

    جالب اینجاست که این موقعیتی که هستم دقیقا چند روز بعد ازین بود که اون فایل سوال کدوم قاره دوست دارید بروید در اینستاگرام گذاشتید و من قبلا دیده بودمش اما هدایت شدم که دوباره ببینمش و این باز خیلی با جزئیات نوشتم و الان در شرایطی مشابه اون هستم. واقعا خداروشکر برای این قوانین بدون تغییرش

    این شیرین ترین دادگاهی بود که تو عمرم دیدم ، یادم میاد اولین باری که فایل شمارا شنیدم درگیر یه پرونده بودم که مدام باید می رفتم دادگاه و من به شدت ازین موضوع ناراحت بودم و اصلا دوست نداشتم اون جا باشم ، انقدر اون فتیل های شما بهم چسبید و گوش میدادم که یه حسی بهم می گفت درمان همینه و من همش حرفای شما که اون موقع برام خیلی تازه بود مدام در ذهنم می پیچید ، استاد به طور معجزه آسایی من بعد ازون موقع حتی یه جلسه هم تو هیچ دادگاهی نرفتم و حتی بگم یکبار هم هیچ جریمه یا خسارتی پرداخت نکردم ، با اینکه اواسط پرونده بودیم به شمل معجزه این اتفاق افتاد و پرونده بسته شد ، که من هر وقت یادش میوفتم کلی احساس خوب می گیرم که ببین خدا همیشه هست ، تو باید صداش بزنی ، به خدا در همون لحظه جواب میده.

    داشتم به این فکر می کردم که شما شاید الان ازین موضوع ها سیر شدی اما اون موقعی که داشتی این کارها رو می کردی چقدر به افراد مختلف و بیزینس ها کمک کردی تا جریان پیدا کنند و رشد کنند و الان هم هدیه میدی یا می فروشی و باعث میشی یه عده زیادی حس خوب به دست بیارن و جریان ساز بودی و هستی.

    شما کمک کردی تا سرعت رشد جهان بیشتر بشه

    آدم های زیادی به احساس خوب برسن

    داشتم به این فکر می کردم که چقدر خوشحالم که این طرز فکر در شما ایجاد شده ، چقدر به بالا رفتن کیفیت محتواها کمک می کنه ، چقدر آموزش هارو پخته تر می کنه ، چقدر چیزهای جدید قراره یاد بگیریم خداروشکر

    استاد اگه اون قرآن رو پرت می کردی تو دریا

    اگه کتاب پنیر رو نمی خوندی

    اگه از شغلت که سرایط به طاهر خوبی هم داشت انصراف نمیدادی

    اگه به ندای درونت در یک کیلام گوش نمیدادی الان این همه تاثیر در زندگی دیگران ایجاد نمی کردی

    طرز تفکر شما چه دگرگونی هایی که در زندگی ما ایجاد نکرد

    با تمام وجودم دوست دارم به این نقطه ای که شما رسیدی برسم یعنی زمانی که با تمام وجود سیر بشم و با تمام وجود هرلحظه آماده سفر به دنیایی دیگر باشم

    گوارای وجود این همه زیبایی و نعمت

    واقعا لباس ها مثال خوبین برای اینکه بفهمیم نعمت چقدر بیشتر از نیاز ما انسان ها در زمین وجود داره و فاصله ما با اون ها در باورها و احساس لیاقت دریافت آن هاست

    وقتی یه فایل جدید میاد کلی سپاس گزار خدا میشم که لایق بودم آگاهی های جدید رو بشنوم و درک کنم

    یه نکته ای هم بگم که احساس کردم مهمه

    وقتی استاد داشتی از سیر شدن صحبت می کردی می دیدم که ذهنم داره هی نجوا میکنه میگه بابا آقای عباس منش سنش داره میره بالا و این حرفا طبیعیه دیگه همه تو این سن و سال ازین حرفا میزنن

    اما استاد جانم

    من میدونم که شما وقتی می گی سیر شدم خیلی فرق داره با خیلی از شما بزرگ ترها که کم هم ندیدیم تو دوست و فامیل

    طرف از در خونه پاشو بیرون نذاشته

    هیچ عشقی رو تو زندگیش تجربه نکرده

    هیچ هزینه قابل توجهی برای زندگیش نکرده

    خیلی تفاوت داره صجبت هاش درباره سیر شدن با شما

    حالا منظورم این نیست که حتما زیاد سفر رفتن یا خونه زیاد خریدن دلیل این موضوعه ، نه حتما ادم ها متفاوت هستن و خواسته های متفوتی دارند. منظورم این هست که شما باور کردی که می تونستی به خواسته هات برسی ، براش قدم برداشتی ، هزاران بار ترسیدی مثل همه ما اما ذهنت رو کنترل کردی ، گفتی من جسارت به خرج میدم قدم اول رو‌ بر میدارم پر قدررررت ، قدم بعدی بهم گفته میشه ، کارها اسون میشه ، هرچند که اول شاید اصلا آسون نبوده

    به خاطر همین انقدر ملامت به جان میشینه

    به خاطر اینکه ما با حرفات ارتباط برقرار نمی کنیم با وجودت ارتباط می گیریم

    خداروشکر می کنم

    خداروشکر می کنم استاد برای لحظه لحظه زندگیم

    برای هر دقیقه ای که با شما و دوستان عزیزم هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: