سریال زندگی در بهشت | قسمت 158 - صفحه 1

به نام الله یکتا

سلام به دوستان عزیزم

درود بر استاد عشق و خانم شایسته عزیزم

خیلی خوشحالم و سپاسگذار که دارم سعی میکنم ی برنامه ریزی انجام بدم برای روی خودم کار کردن

دیروز هم کلی به کسب و کارم رسیدم هم ی مرور به چکاپ فرکانسی قدم اول انداختم با کلی تغییرات روبرو شدم که خدا میدونه تا قدم دوازده قراره چه اتفاقی بیوفته که امروز هم قراره ادامه این روند رو ادامه بدم یعنی صبح تا ظهر روی خودم کار کنم تمرکزی چه محصولات چه فایل های دانلودی و بعد ازظهر هم به کسب و کارم برسم در حال گوش دادن به فایل ها

اما این فایل شاید ی نشانه بزرگ بود برام که چی میشه دیشب با پدر خانمم که همراهی میکنه صحبت های اخبار و مردم رو داشتم در مورد گسترش جهان بعد این بیماری گسترش علم پزشکی بعد این بیماری صحبت میکردم که امروز اومدم دیدم این فایل روی سایت هست

همین دیشب کتاب رویاها فصل پنجمش رو داشتم میخوندم که چطور سید از ی توهم ترس خارج شده و اعتماد کرده به نیروی درونی و به احساس خوب رسیده و این فایل که باز نشان از همون ایمان داره رو میرسونه که چطور ی ادم با تکرار باتکرار گذشتن از ترس ها و اعتماد به نیروی درون الان خیلی ریلکس و بر خلاف تفکر جامعه میاد میره واکسن میزنه همین واکسنی که کلی توهم پشت بندشه

الان اکثریت مردم دارن بحث گرونی و مذاکره و … رو میکنن باز

و کسانی که من میشناسم بحث گرمی هوا و خشکسالی

اما مهم من هستم

حالا من چی فکر میکنم چی میبینم ؟

خیلی وقت بود گنجشک ها رو نمیدیدم اون هیاهوی گنجشک های که دوران کودکی ام پر بود از دیدنشون پر بود از قلاب سنگ درست کردن برای زدنشون اون سر وصدای اول صبحی که بعضی وقتها کلافه میکرد ادم رو و بعضی وقتها به ادم در ان دوران کودکی انرزی میداد و نمود صبح زیبا و مدرسه رفتن و با دوستان بودن بود

دوباره دارم میبینمشون همین دیروز پریروز بود دیدم چند تاشون رو چقدر خوشحال شدم

اول که حال و هوای اون روزها در ذهنم تکرار شد و دوم اینکه ی نیروی درونی بهم گفت که شرایط اب و هوا مثل گذشته میشه برف میشه بارون میشه چشمه ها زیاد میشن لاله ها بیشتر میشن چمن زار ها بیشتر میشه ارتباطات صمیمی و گرم بیشتر میشه و میتونی بینهایت استفاده کنی بله من دوست دارم در طبیعت بودن رو صدای خوش چشمه ها رو و صدای زیبای پرنده هارو و طبیعیش اینه که هدایت میشم این ها نشانه هایی از هدایت هست برای من من نمیدونم چجوری اون خودش خوب میدونه چجوری

راستی یاد درختان بلوط افتادم در رشته کوه های زاگرس که میگفتن بلوط داره نابود میشه و از این حرف ها همین چند روز پیش از میان چند کوه عبور کردم که هیچ کم نشده بود بلکه داشت بیشتر و بیشتر میشد شنیدم از یکی از اقوام که میگفت اونقدر خشک شدن که با کامیون ذغال میگرفتند بله درامد چندین خانوار همین الان هم شاید از این طریق باشه و هیچ که درختان کم نشدن بلکه الان دارن بیشتر میشن

شنیدم از یکی از محلی ها ی درخت جدید توی کوهی که گوسفندهارو میبریم هست که میوه ی جدیدی هم داره گفتم ببین طبیعت چجور راهش رو بلده بره رو به جلو ی کرمی میاد کلی درخت رو خشک میکنه تا هم منبع درامدی باشه برای خیلی ها و تا راه رشد و گسترش بیشتری برای درختان جدید و درختان قوی باقی بمونه

ی بیماری میاد خدا میدونه چقدر نصل قوی باقی میمونه چقدر علم پیشرفت میکنه چقدر ارتباطات بیشتر میشه چقدر انسان ها متکی به خودشون میشن و چقدر گستردگی ایجاد میشه

اونهایی که مردن قرار بوده ی روزی برن هر کجا میبودن میمردن طرف خودش رو حبس کرده بود توی خونه که مبتلا نشه اخر شد

طرف هر روز از ماسک و دستکش استفاده میکرد باز شد

چقدر از طریق همین ماسک ها به درامد رسیدن

خداشاهده اینقدر میوه زیاد شده و اینقدر میوه فروشی زیاد شده که من دارم میبینم این رو

و این نعمتی بود که خداوند منت گذاشت بر بندگانش به اون ها که بندگیش رو میکنن اون ها که میبینن و اعتماد دارن به درون به قلب به ربشون

نمونش خود من توی همین داستان با این مسیر بینظیر اشنا شدم

الان که مردم این حرفا رو میزنن من به خودم میگم الان بهترین فرصته برای پیشرفت برای خلق کردن برای بخشیدن برای سلامتی برای کنترل ذهن برای ایمان قوی برای دیدن نعمت هایی که از دل تضاد ها و ترسها بیرون میاد

و خدارو شکر به خاطر همه چیز

امیدوارم همیشه شاد باشین سلامت باشین ثروتمند باشین و من هم همیشه در این مسیر باشم تا با باور هایی که میسازم کمک کنم که جهان جای بهتری برای زندگی کردن باشه