سریال زندگی در بهشت | قسمت 153 - صفحه 10

به نام خدای که فضلش بی نهایتِ

سلام استاد نازنینم

سلام استاد مریم مهربانم

سلام دوستان مهربان و سخاوتمندم

واقعیت من هنوز این قسمت از زندگی در بهشت رو با اینکه دانلود کردم هنوز ندیدم و داشتم توی قسمت دوم از چرا با وجود تلاش فراوان هنوز به خواسته هایمان نرسیدیم رو کامنت دوستای عزیزم رو میخوندم و کامنت منتخب سریال زندگی در بهشت قسمت 152 رو دلیلش هم این بود چند روزی هست که فهمیدم پاشنه آشیل من خواندن کامنت دوستانم هست چه در فایل های دانلودی و چه در فایل های محصولات و بعد از خواندن کامنت شما دوستان موحد و توخیدیم که واقعا دیوانه کننده مدار من رو تکون میده و به الله قسم برای من خواندن کامنت شما دوستان مهربانم یک مراقبه است .

داشتم فکر می کردم که چقدر بچه ها خوب کامنت میگذارن و چقدر قشنگ مینویسن چقدر راحت صحبت می کنن انگار که داخل ی اتاق خالی که هیچ کسی نیست نشستن و در یک سکوتی که گوش ها صوت می کشه با تمرکز و با قلبی کودکانه و ذهنی آرام وسط این اتاق نشسته اند و دارن با خودشون و خداشون صحبت می کنن و چه آرامشی داره این که ببینی چنین دوستای داری که برگشتن به اصل خودشون به کودک درون خودشون هیچ فرقیهم نداره که توی چه سنی هستن از نوجوان 13 . 14 ساله تا انسان بالغ 70 . 80 ساله که وقتی کامنت هاشون رو میخونم به خدا مغزم رد میده خاموش میشم

خدایا من با لینکه الان نزدیک به 2 سال هیت با این سایت روحانی آشنا شدم به خدا قسم هنوز گیج و گنگم داشتم با خودم صحبت می کردم گفتم میدونی مهدی تو خیلی هنوز غرور داری خیلی هنوز با خودت تکلیفت معلوم نیست رو راست نیستی با خودت با اینکه واقعا من مهدی با قبل خیلی فرق می کنم اما شاید باورتون نشه شایدم بشه من از نظر فکری خیلی متلاشی بودم اما الان خیلی خیلی بهتر شدم اما وقتی میبینم واقعا دوستانم مثل ی کودک سه ساله نشستن وسط اتاقی که هیچ چیزی نیست خالی و هیچ کسی نیست سکوت مطلق و فقط مینویسن و خالی میشن و پر بار بلند میشن تحسین می کنم این حد از اگاهی که اینجا دوستانم مثل یک کتاب خاطرات هرکسی میاد هر روز ی چیزی به یادگار مینویسه کتابی که درش به روی همه اونهای که در مدار خواندنش هستن به رایگان قرار میگیره بدون قضاوت از اینکه ااا چرا این رو نوشتی یا چرا اینجوری فکر می کنی

ای خدا به جان خودم مهدی خیلی احساسم داره مثل کوهی از یخ که وسطش ی الماس ابی رنگ زیباس آب میشه تا اون الماس زیبا خودش رو در جهان بی تهایت های پروردگارش ببینه و از نور هدایتش بیشتر بهره برده باشه همان طوری شدم هروز که کامنت دوستانم رو میخوانم لایه ای از یخ آب میشه و از بیرون داره اون الماس زیبا به سختی اما با چشم دیده نیشه و من با ایمان به خداوندی که هدایتم کرده به صراط مستقیمش در این مسیر هستم تا لحظه مرگم .

استاد عزیزم من انسان حسودی بودم که خودم نمیدانستم اما به شدت حسادت می کردم و برای مردم زندگی می کردم اما آنقدر آگاهانه درارم تحسین می کنم که خودم آرام شدم نشانه اش هم این بود چند روز پیش دقیق یادم نمیاد اما برای چندمین بار تحسین شدم توسط افراد مختلف و نشانه دونستم که در مسیر صراط نیکوکارانم

نشانه ای گذاشتم برای خودم که شنیدن صدای آواز پرنده یعنی برو مسیرت درسته که همین حالا هم با صدای آواز بلبل وحشی خارج از خانه ام این مهر تعید بود بر مسیرم و نشانه دوم من مگس هست که نشانه تضادهای من هست که باید با ارامش با توکل به تتها هدایتگر راهم موضوع رو برسی کنم و با الهامات پروردگارم حلش کنم .

خدایا شکرت تا ابد سپاسگزار تمام شما دوستانم هستم تا ابد سپاسگزار استادم و ملکه پردایس هستم تا ابد محتاج و بنده پروردگارم هستم که برای نوشتن این کامنت کمکم کرد سپاسگزارم