سریال زندگی در بهشت | قسمت 150 - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)

سلام به استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و تمام دوستان هم‌فرکانسی ارزشمندم

قبل اینکه بخوام راجع‌به محتوای این قسمت صحبت کنم دوست دارم درمورد یک موضوعی بنویسم

این قسمت دیروز صبح روی سایت قرار گرفت و من تا شب بیرون بودم و دیشب متوجه آپلود شدنش شدم، اما به شدت خسته بودم و بدنم به شدت به خواب نیاز داشت، وقتی فایل رو دانلود کردم و پلی کردم تا ببینمش و همزمان باهاش کامنتم رو بنویسم دیدم از زور خستگی اصلا نمیتونم، بعد از خودم پرسیدم که چرا اصلا میخوام الآن این کار رو بکنم؟ خب بزارم فردا بعدازظهر که اومدم خونه، و بعد متوجه شدم من میخوام نیاز بدنم به استراحت رو نادیده بگیرم و بیام فایل رو ببینم و کامنت بزارم بلکه شما دیدگاهم رو به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب کنید، درواقع میخواستم تایید و دیده بشم، تا به این موضوع پی بردم به خودم گفتم پس حتما باید فردا کامنت بزارم و ببینم وقتی کامنت انتخابیتون مشخص شد بازم میخوام کامنت بزارم یا نه، خوشحالم که به این موضوع پی بردم و بهش غلبه کردم، حالا بریم سراغ این قسمت

اولین چیزی که نظر منو جلب کرد اون قسمتی بود که روی دسته صندلی برای قرار دادن قوطی نوشیدنی تعبیه شده بود، ایده‌ی خوبیه و نوشیدنی نمیریزه زمین

من هرموقع وقتی استاد شروع میکنه به توضیح اینکه از آمازون چیزی سفارش داده حسابی ذوق‌زده میشم و تحسینشون میکنم، تحسین میکنم این ثروت معنوی رو، اینکه توی هر خونه هر وسیله‌ای که نیاز داریم رو سریع از آمازون سفارش میدیم، و این دفعه این قابلمه چدنی هیولا که هم قابلمه میشه و هم تابه، دو سه شب پیش بود که توی اینستا یک عزیزی لینک آمازون خرید یک کتاب رو گذاشته بود، من قصد خرید اون کتاب رو نداشتم ولی رفتم که فضای سایت آمازون رو ببینم و به جزئیاتش دقت کنم و تجسم کنم که توی آمریکام و دارم هرچیزی که میخوام رو سفارش میدم

واقعا آفرین به این تیز بینی که تخم‌مرغ‌ها رو از زیر آروی و زیر پل پیدا کردین و آفرین به این مصمم بودنتون برای دریافت نعمت‌های خدا، که هرجور شده حتی چوب‌های پل رو درمیارید تا اون‌هارو بردارید، و صدالبته احسنت به استاد که قشنگ بلده به چیزهای خوب فکر کنه ” دیگه میدونیم که اینجا مار نداریم ”

من واقعا تحسین میکنم استاد رو مثل قسمت قبل که انقدر همراهه با خانم شایسته و فیلم میگیره ازشون حین غذا درست کردن

به‌به، تولد استادمووووونه، استاد جان تولدتووووووووون مبارررررررررررررک باشه ان‌شاالله 🙏😍😋❤

میدونی استاد عزیزم به محض اینکه گفتین امروز تولدمه بلافاصله یاد فایل ” قصه هدیه‌ی تولدم ” افتادم که برای من توی فایل‌های رایگان جزو ۳تای اوله از لحاظ آرامش‌بخش بودن، همیشه دیدم آدم‌ها روز تولدشون هدیه میگیرن ولی شما به ما هدیه دادین، بینهایت ممنونم اول از خدا و بعد از شما که اون فایل رو برامون ضبط کردین، و تحسینتون میکنم بابت این همه تغییری که توی شخصیتتون اتفاق افتاده که از اون سال‌هایی که وابسته بودین به این خواسته که از آدما کادو بگیرید و بخاطرش حالتون بد بود و به‌همین دلیل خبری از کادو و تولد نبود، حالا رسیدید به جایی که دیگه به این موضوع نه‌تنها وابسته نیستید بلکه یادتون میره تولدتون رو و نکته جالبش اینه که حالا از طریق آدمای اطرافتون یادتون میاد، یعنی موضوع ۱۸۰ درجه تغییر کرده

وقتی راجع‌به اعتقادتون درمورد اینکه هر روز، روز تولد آدماست و هر روز عیده صحبت کردین، دیدم خوبی این دیدگاه اینه که ما میتونیم هر روزی که خواستیم به هم کادو بدیم و این کار رو به روز خاصی موکول نکنیم، درباره‌ی لیله‌الرغائب هم همینطوره، بعضی آدما فکر میکنن که حتما فقط توی اون شب آرزوها براورده میشه و توی یه شب عادی دیگه همچین خبری نیست، ولی اگه باور داشته باشیم که هرشب لیله‌الرغائبه دیگه احساس آرامش بیشتری داریم که حتما نباید برای براورده شدن خواسته‌هامون منتظر یک شب خاص بود

خداروشکر میکنم که یک قسمت دیگه از این سریال بینظیر رو دیدم و براش کامنت نوشتم و کلی ازتون یاد گرفتم، و ممنونم از شما استاد و مریم خانم شایسته عزیز که این فایل رو برامون ضبط کردین

ان‌شاالله همیشه شاد و موفق و خوشبخت باشید

خدایا صدمیلیون‌ بار شکرت🙏❤