سریال زندگی در بهشت | قسمت 109 - صفحه 1

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    372MB
    32 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

155 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسین حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2100 روز

    به نام الله یکتا

    سلام

    سلاام

    سلااام

    سلام به استاد زندگی در بهشت و مریم بانو بلند قد باصفا

    سلام به برو بچ عباسمنشی

    انگار خدا این پارادایس رو آفریده مخصوص ما که استاد بره و بخره و هی از وجود زیبایی ها و موانع و … برای ما درس بسازه و نکته های خیلی کلیدی رو بگه تا ما هم گوش جان بسپاریم و دیده تر کنیم از این درس خدایی.

    خداروشکر که در این جای بسیار زیبا که در هر اتفاقش پر از زیباییه.

    همونطور که دیده تیز کردم و گوش جان آماده کردم برای اجرای موسیقی پر محتوای استاد بر طبیعت شینیدم نکته ای گرانبها که هرچقدر آتش باور تو قوی تر باشه شعله های باورت اجازه نمیده که هر درخت و شاخه و علف هرزی بیاد و اونو کم سو یا حتی خاموش کنه چون تو باور ساختی و باورت قدرتمنده

    اما درسته باورت الان قدرتمنده اما باید هر روز و هرروز به باورت برسی و علفهای هرز رو بکنی و برای شعله های آتش باورت هیزمشون کنی تا آتش قدرتمند تر بشه

    یعنی هر روز به خودت برسی و کار کنی تا باورهای قدرتمند تر بهتری بسازی

    چه خوب که استاد با مریم بانو درحال پاکسازی طبیعت اطرافشون و افکار و باورهای قدرتمندشون هستند در کنار هم باهم

    خداروشکر که در این دوران هم کسانی فرستادی تا به ما یه عالمه درس زندگی بدن و بتونیم ازشون الگو برداریم

    چقدر خوبه که یه ملکی داشته باشی که هر روز که داری برای کار و تفریح به اون سر میزنی تا مدتها هنوز جای تازه داره که تو رو متحیر کنه و جدید باشه

    خداروشکر

    چقدر عالی که هم کار میکنی و هم تفریح میکنی و لذت میبری

    خداروشکر

    وقتی داشتیم نگاه میکردیم این قسمت رو خانومم پرسید که چرا استاد با تراکتور نمیاد و تمیز نمیکنه که هم سرعت بیشتری داشته باشه هم خودش خسته نشه؟

    گفتم برای اینکه هم ورزش کنه هم به خودش و ما یه درسهایی بده که چه گرانبهاست این درسها.

    تاحالا من از درسهای بیشماری که استاد آموزش داده تونستم به لذت بردن از زیبایی ها برسم و تحسین کنم اما هنوز توی بیان این احساس پاک خداوندی قدرت نگرفتم

    و ضعف دارم

    هرروز تا چشم باز میکنم منتظرم تا قسمت جدید بیاد و ببینم و از زیبایی های پارادایس مشعوف بشم و لذت ببرم از اون دریاچه ی زیبا و درختها و آسمان و انعکاس همه ی اینها در قاب آبی دریاچه گرچه این قاب با حرکت کوچک یه ماهی متلاطم میشه اما همیشه بازهم زیبایی اش رو برمیگردونه و از بین نمیره.

    با درسهای استاد تونستم آرام تر باشم و تقریبا و تا حدی به خودم مسلط باشم.

    مریم جان متشکرم که این ایده رو در ذهن استاد باچه سختیها و اذیتها جا انداختی تا ماهم از زندگی شما دوبزرگوار هم ایده بگیریم و هم یاد بگیریم

    خداروشکر

    اهالی عباس منش آباد دوستون دارم

    یا حق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    INGOD WE TRUST گفته:
    مدت عضویت: 3124 روز

    سلام به استاد عزیزم و استاد یار عزیزم خانم شایسته(یار استاد). قبل ازشروع بگم که نمیدونستم این جور کامنت هارو باید کجای سایت بنویسم و تحت چه عنوانی. نمی دونم چجوری بنویسم واز کجا شروع کنم.تقریبا شش ماهیه که اصلا روی خودم کار نکردم و فقط یه سری بعضی وقت ها به سایت زدم و محصولی که خریدم رو دانلود کردم، تو این ۶ ماه که گفتم اتفاقات زیادی برام رخ داده که اگه بخوام خلاصه اش کنم اینه که از کارم که حقوق خیلی خوبی داشت و راحت بودم با یک ایده که من میخوام برا خودم کار داشته باشم اونم خیلی راحت (علی رغم پیشنهاد سمت بهتر، حقوق بیشتر و…) اومدم بیرون وخیلی مطمئن که تا چند ماه دیگه برا خودم کاری که مد نظرم بود رو استارت کردم و به سرانجام رسوندم،این رو هم بگم که من روی خودم کار کرده بودم و نتایج خوبی گرفته بودم و خودم رو آماده این تغییر بزرگ در زندگیم دیدم که اومدم بیرون، ولی جالب اینه که از وقتی خواستم استارت رو بزنم اتفاقات به ظاهر بد زیادی برام افتاده که به طور مثال سه جا در طول سه ماه جابجا کردم، دو ماه منتظر خرید یک دستگاه شد و نتیجای نداشت و… همه و همه تا تقریباً یک هفته پیش که دیگه واقعا خسته شده بودم،تقریبا تا صبح خوابم نبرد، همون شب تصمیم گرفتم که همه چیز رو هممون جوری که هست رها کنم و فقط و فقط روی خودم کار کنم و هیچ کار دیگه ای نکنم، هیچ کار دیگه ای، خیلی سخت بود، نه درآمدی، پولی که هزینه کرده بودم، وقتی که گذاشته بودم و… خلاصه از هفته پیش تا دیشب توی سایت کامنت های بچه ها رو میخوندم، فایل از کجا شروع کنم،نشونه های هر روزمرو میدیدم وخلاصه چون خیلی وقته کار نکردم نمیدونستم بایداز کجا شروع کنم، ولی امروز صبح که الان دارم مینویسم به تاریخ هجدهم آذر ساعت ۹ صبح از خواب که بیدار شدم یک لحظه همه چیز از ذهنم گذشت و پاشنه آشیل خودم رو پیدا کردم، (این رو هم اضافه کنم که هفته پیش تا دیروز از خدا خواسته بودم که من نمیدونم هر جوری هست بهم بگه مشکل کارم کجاست و از خدا مدد خواسته بودم تا با نشونه هاش راهنماییم کنه). پاشنه آشیل بزرگی که امروز پیدا کردم اینه فکر میکنم همه چیز رو میدونم! مثال میزنم:وقتی یه فایلی از استاد گوش میکنم، تااولش شروع میکنم به گوش دادن، ذهنم میگه این که میخواهد فلان چیز رو بگه و دیگه یا اون فایل رو تا آخرش گوش نمیکنم یا تمرکزی روی اون گوش دادن ندارم. توی کامنت بچه ها که میخوندم یه نکته مشترک بین اونهایی که کامنتشون رو میخوندم(هدایتی بود) نظرم رو جلب کرد و برام خیلی خیلی جالب بود، همه اونها از هر فرصتی برای گوشدادن استفاده میکردند، سر کلاس، زنگ تفریح، مهمونی، سر کار وقتی که اضافه بود، توی اتوبوس و… ومدام گوش میدادند اونم چه کسانی،کسانی که نتایج خوبی گرفتند و کامنت های اونا ه از طرف استاد لایک گرفته بود(خیلی دوست دارم نوشته هام لایک بشه)، دیگه مطمئن شدم خدا هدایتم کرده تا اون کامنت هارو با هم اونم از افراد مختلف توی یک هفته بخونم و منشا پاشناه آشیلم رو هم پیدا کردم،من از تکرار بدم میاد، این جمله ای است که همه اطرافیانم حتما از من شنیدن چون خیلی تکرار میکنم، با تکرار به مغز خودم گفتم که سعید تو از تکرار بدت میاد و مغزم جواب داده این فایل رو که یک سال پیش گوش دادی وتکراریه و مغزم فرمان میده باد بان هارو بکشید، گوشهارو ببندید و….،راهش رو هم فهمیدم باید به مغزم بگم تکراربده، درست میگی، ولی نه هر تکراری و با فکت ودلیل و بهش بگم یادت میاد اون روزی که توی ماشین توجاده سر سبز آهنگ روشن بود و تو با اون آهنگ حال کردی و دوباره وسه باره اون رو پلی کردی، یا اون روز که یه جفت کفش خریدی و خیلی باهاش حال کردی رفتی یه جفت دیگه از او کفش رو دوباره خریدی، چرا چیزی نمیگی اگه تکرار بده وباید همیشه و همیشه روی خودم با دلیل و نطق کارکنم. خدایا از تو سپاسگزارم که همیشه حتی وقتی مدتی به یادت نیست ولی بعدش ازت چیزی میخوام بهم میدی، خدایا ازت سپاسگزارم که منو تنها نمیگذاری، خدایا سپاسگزارم ، سپاسگزارم، سپاسگزارم. از بچه های سایت هم ممنون که کامنت های خوبی مینویسند و همگی راه گشا هستند، در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    دانیال طاری گفته:
    مدت عضویت: 4002 روز

    سلام استاد عباس منش دوست داشتنی و خانم شایسته عزیز و همه ی همراهان سریال زندگی در بهشت

    من بعد از دیدن این قسمت خیلی کنجکاو شدم تا کار پاکسازی که انجام دادید رو با پاکسازی باورهای قدیمی و مخرب شبیه سازی کنم.

    1- تعهد به پاکسازی باور ها هست و اینکه برنامه داشته باشیم که این کار رو انجام بدیم

    همانطور که شما و خانم شایسته از قبل متعهد شده بودین که این کار را انجام بدین

    2- داشتن یک انگیزه ی عالی جهت پاکسازی و تغییر باورهای مخرب برای داشتن احساس خوب در هنگام تلاش

    که انگیزه ی شما برای پاکسازی درختان و علف های هرز علاوه بر زیباسازی منطقه انجام ورزش و تمرین برای بدن بود که دو تا هدف را با هم همسو کردید.

    3- استفاده از ابزار های مناسب جهت تغییر و پاکسازی باورهای محدود کننده و ایجاد باورهای قدرتمند کننده

    شما با استفاده از ابزار های قوی و مناسب اقدام به حذف علف های هرز کردید که هم باعث سریع تر شدن کار و هم آسان تر شدن کار شد حال به جای استفاده از اره ی شارژی میلواکی می خواستین با دست یا با اره دستی یا با داس درختان را قطع کنین خب قطعا هم از لحاظ جسمی خسته میشدین هم کار زیادی را نمی توانستین از پیش ببرین ما هم اگه بخاین سریع و عالی پیشرفت کنیم و باورهای محدود کننده را بهتر و سریع تر شناسایی کنیم باید از محصولات عالی شما استفاده کنیم

    در پشت گاراژ که برای اولین بار بود مشاهده میشد دوتا صندلی چوبی قدیمی بود که خانم شایسته گفت باید بسوزن و دیگه فایده نداره من به سرعت گفتم ببین دانیال این همون باورهای قدیمی و بدرد نخوری هستند که از سالیان سال در پشت ذهن و مغز ما وجود دارند و بدون اینکه ببینیمشون در وجودمون هستند وقتی خودتو شروع می کنی به پاکسازی می بینیشون و میفهمی چقدر کهنه و چقدر بدرد نخور هستن که فقط باید از بین ببرمشون .

    توی این قسمت وقتی دیدم وقتی علف های هرز خیلی بزرگ بشم و در هم تنیده بشن حیوانات وحشی در آن برای زندگی کردن و شکار کردن و … جمع می شوند مثل ذهن ما که وقتی افکار و باورهای محدود کننده قدرتمند بشن شیطان در داخل آن کمین می کند و در هر لحظه احساس خوب و موفقیت های مارو از نظرمون شکار میکنه و نمیذاره تا ما از زندگی لذت ببریم

    وقتی شروع می کنیم به پاکسازی ذهن و روحمون نه تنها این شیطان ها فرار می کنند دید مارو وسیع تر میکنه بلکه اون قسمت هایی از وجودمون رو شناسایی می کنیم که تا حالا کشف نکرده بودیم و نمی دونستیم همچنین توانایی هایی هم داریم

    و اون وقت که مثل استاد میگه میخام یه دستگاه هیولا بخرم تا سریع تر و راحت تر بتونیم علف های هرز و قطع کنیم اون موقع ما هم با انگیزه بیشتر و بهتر میخایم تا سریع تر و دقیق تر باورهامونو شناسایی کنیم و باورهای قدرتمند کننده رو ایجاد کنیم . و فقط باید از این مسیر تغییر لذت ببریم آرام باشیم .

    استاد و خانم شایسته ازتون متشکرم که این سریال را به رایگان برای ما تولید و انتشار میدید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    زمرد آبی گفته:
    مدت عضویت: 2404 روز

    سلااام

    خدااا قوووتتت😍😍

    بابا شما بینظیرید .آفرین چه کردید😍😍

    چقدر تمیز شد🤩

    چقدر نما پیدا کرد🤩

    چقدرعالیه با اینکه استاد اینهمه گرمش بود کار رو رها نکردید(با اینکه مجبور به ادامه کار نبودید)

    چقدر قشنگه که ما هم همینقدر ادامه دار کار کنیم ون باورهایی که اجازه نمیدن زیبایهای زندگیمون رو ببینیم پیدا کنیم تنه اصللیش قط کنیم وهمه شاخ وبرگایشو که تو هم دیگه پیچیدن وقطع کنیم وباش یه آتیش حسابی درست کنیم

    بعد زیباییهای زندگیمون پیدا میشه و بعد خواسته های جدید میاد وایدهای جدید صف میکشه (خدایا شکرت)

    هم یه ورزش حرفه ای و هم تفریح هم یه کار عالی با نتیجه عالی (فوقالعاده بود)🤩

    چقدر خوب که مریم جون مواد پیاز چال وآماده کرد و وقتی شما درحال کار کردن بودید غذا هم در حال آماده شدن بود وبرای استراحت یه صبحانه عالی وگرمه ومقوی هم خوردید

    بعد از کار نرفتید خونه مونید و هم از آتیش استفاده کردید و هم نتیجه کارتون لذت برید

    (در صورتی که بعد از این کار سنگین همه اکثریت فقط می خوان زود خودشون به خونه برسونن واستراحت کنن)ازاینحا معلوم میشحه که چقدر واقعا کار وتفریح شما یکیه

    سریال زندگی در بهشت خیلی دوست دارم

    این سریال پکیج کامل از ساختن یه زندگی عالی برای خودمونه چون همه باورایی رو که باید بسازیم به عینه می بینیم واین الگوها کامل توی ذهنمون حک میشه

    بازم خدا قوت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    Hassan گفته:
    مدت عضویت: 2478 روز

    سلام استاد و سلام دوستان گرانقدرمـ

    استاد من فایل ندیدم خاستم قبل دیدن فایل کامنت بذارم.

    استاد چند روزی هست ک من با تضادی در مورد ازدواجم برخوردم.. و من فهمیدم ک من همون ادم قبلی هستم با همون واکنش ها و احساسات قبلیـ.. فهمیدم ک هیچ تغییری نکردم چون همان واکنش های قبلیمو دارم… چنتا از کامنت هام از استاد لایک گرفتن و من میگفتم دیگ فهمیدم قانون رو دیگ تمومه ولی موقع تضاد دیدم همان ادم قبلیم با همان عصبانیت هاو قضاوت ها و تصمیمات عجله ای و ترس ها و نگرانی ها..

    اول ب خودم میگم بعدم ب دوستانی ک مث من هنوز خیلی راه داریم برا باور سازی..

    اگ فکر میکنید باورتون عوض شده و روی خودتون خوب کار کردید خودتون ب چالش بکشید..

    ببینید اگ ی اتفاق مشابه بیفته ایا همون واکنش دارید ک قبل از اشنایی با استاد و گوش دادن ب فایل ها دارید؟ ک اگ جواب مثبته ک خیلی باید کار کنیمــ..

    استاد بسیار ممنونم ازت با این سریال زندگی در بهشت ی محرکه ی عجیبی در وجودم شکل گرفته ک باعث شده حداقل میتونم تهش بخودم بیام.(مثل گیر کردن تراکتور و جت اسکی و……ک شما خیلی راحت تونستید ذهنتون کنترل کنید) . مثلا دیروز بعد از کلی ناراحتی رفتم دوش گرفتم و اروم شدم گفتم حسن داری با خودت چکار میکنی؟ پس ایمانی ک ازش حرف میزدی کو؟ بقول استاد ک گفتن غرور باید مولد باشه در خدمت خاسته ها… منم ب غرورم برخورد ک هنوز تغییر اساسی نکردم و این کامنت نوشتم.. درسته ک بیشتر مواقع از شوق اشک میریزم و همش میرم تو فکر و سپاسگزاری میکنم..من خیلی نتیجه از همین فقط اشنایی با این قانون و قران و خدا گرفتم.ـولی خاستم ب خودم یاداور بشم ک بقول استاد میگن پاشنه اشیل همیشه باهامون هست و باید روش کار کنیم و من امروز یقینا تجربه کردم ک باور ی دکمه نیست ک بزنیم و تغییر کنه باید خیلی کار کنیم خیلی تلاش کنیم برای تغییر باور..باوری ک هزاران سال ایجاد شده و الان بمن رسیده من نمیتونم یک شبه تغییرش بدم..استاد این تضادی ک باهاش مواجه شدم خیلی بهم انرژی داد خیلی انگیزه داد ک قوی تر و جدیتر بگیرم حرف های شمارو و باعث شد ک این کامنت بذارم تا در مسیر تکاملی خودم از نظرات دوستانم هم استفاده کنم البته ک استاد خیلی کامل تو دوازده قدم همه چیز توضیح دادن.

    خوشحال میشم اگ دوستان عزیزم نظری یا پیشنهادی در مورد کامنتم بذارن… 💕💕💕💖💖💖😍😍😍

    ممنون از نگاه های مهربون همتون… و ممنونم ازت خداجون ک ب این سایت بی نظیر منو هدایت کردی..

    الهی اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ 🙏🏻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2943 روز

    سلام به استاد و مریم عزیزم

    این سریال بهترین ورودی برای ذهن ماست ، باید قدرش را دونست ، باید بخاطرش سپاسگزار بود ، اینکه ما توی خونه های خودمون میتونیم با دیدن این سریال ذهن مون را تغذیه کنیم واقعا جای سپاسگزاری داره

    استاد واقعا صحبت شما در مورد درختان و پیچک های هرز ، درست و بر مبنای قانون جهانه . دقیقا شلوغی و بی نظمی ، بستری برای ورود حیوانات وحشی فراهم میکنه چون دوست دارند در اون جنگل وحشی دیده نشند تا بتونند هرکاری خواستند بکنند ، واقعا چقدر این موضوع جای تأمل داره چون دقیقا شبیه مغز ماست ، وقتی مغز از افکار منفی و هزار جور پیچک مزاحم و بهم پیوسته پوشانده شده باشه ، اصلا راهی برای ورود نور و روشنایی وجود نداره ، افکار منفی مثل اون کیودی مدام به بزغاله های تازه متولد شده و مفید حمله میکنند و اونها را می کشند و از بین می برند و تا به خودت میای میبینی از اون همه فکر مثبت فقط اسکلتی باقی مونده ، بنظرم کیودی ها همون پاشنه های آشیل هستند که به موفقیت های ما حساس هستند و بهشون حمله میکنند و استاد کار بسیار درستی کرد که با خودش فکر کرد که آخه تا کی کیودی بکشم ، مگه یکی و دوتا هستند ، بهترین کار پاکسازی جنگله یعنی درست کردن اصل فضا ، درست کردن و تغییر دادن بستر دشمن به نفع خودمون ، به نوعی که اگر هم بیاد فضا و امکاناتی برای حضور و تخریب و پیش بردن خودش نداشته باشه ، یعنی باید اصل مغز را تمیز کرد ، باید هرچه بوده را فراموش کنیم و این جنگل وحشی را پاکسازی کنیم و خودمون انتخاب کنیم که چه چیزهایی داخلش بگذاریم به نحویکه بهترین بهره را ببریم و بهترین لحظه ها را درش سپری کنیم … واقعا باید بهش فکر کرد و براش اقدام انجام داد …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    احسان ریانی گفته:
    مدت عضویت: 1893 روز

    سلام خدابرعباس منش و عباس منشی ها

    سریالهای زندگی در بهشت بسیار عالی و پر از پیام های جالب و بی نظیر🏆🏆🏆🏆🏆🏆🏆

    فقط باورهای من میتونه من رو از یک خونه کوچک در بندر عباس و سپس از یک زندگی لاکچری در تهران با داشتن‌یه النترا و یه سانتافه ،بیاره بذاره وسط پارادایس اونهم با اون پروسه عجیب،الهی و جالب وهدایت شده مهاجرت به آمریکا (از خواب عجیب سفر طولانی،تا غیرفعاال شدن کارت بانکی،زیرورو شدن وبسایت در لحظه مهم فروش ویژه تاصدور ویزای دو دقیقه ای،دیدن تابلوی مجسمه امریکا در راه در کشوری بسیار دورتر تا خرید این ملک………)🥺🥺🥺🥺🥺(پا از روی ترمز بداشته شده بوده کامل)

    فقط باور باور باور به فراوانی،باور به اینکه (به قول استاد ((بابا زندگیتون‌رو کنید بذارید چرخهای زندگیتون روغن کاری باشه))،همه چی رو به دست خودش بسپارید…خودش شمارو میبره جایی که دلخواهتونه…

    براوو به سید براوو به خانم شایسته،براوو به مایک براوو به من که جوری رفتار کردم و فکر کردم که جهان من رو در این مسیر عالی قرار داد تا ببینم این سریال رو ولذت ببرم و حالم خوب بشه و بگم که شدنیه👍

    سید جان ما برودی میاییم پیشت و کمکت درختهارو میبریم و اتیشوون میزنیم و کل اونجارو خلوت میکنیم (والبته درختهای هرز و بوته ها😂😂😂)

    ما تو راه فلوریدا هستیم سید جان نمیدونم چه طوری ونمیخواهم بدانم ….من فرمون زندگی رو دادم به دست خودش و فقط رکاب میزنم…

    باتشکر احسان ریانی💐💐💐💐💐

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    اکرم زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1916 روز

    سلام استاد و مریم جان ،خدا رو هزار مرتبه شکر که روزم را با دیدن زندگی دربهشت شروع کردم کلی انگیزه می گیرم برای انجام کارهام توی روز ،کلی شما را تحسین کردم و سپاسگزارم از درس های عالی که در کلام و عمل به ما می دهید الحمدالله .جمله ای ناب گفتید که وقتی علف های هرز و شاخه های هرز هرس می شدند کلی فضا باز میشه برای طرح ایده های جدید و دقیقا زمانی که باور های محدود کننده در ذهن شناسایی و هرس می شند فضا گشایی میشه برای افکار نو و ایده های نو و جهان را کن فیکون می کنی الحمدالله و واقعا خدا رو شکر و سپاسگزارم از خانواده ی عزیز استاد عباس منش

    هزاران هزار بار شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: