سریال زندگی در بهشت | قسمت 102 - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    413MB
    35 دقیقه
  • فایل صوتی سریال زندگی در بهشت | قسمت 102
    32MB
    35 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

205 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    A گفته:
    مدت عضویت: 2083 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم

    من یکساله که دارم کتابهای مختلف میخونم و روی فایل های شما کار میکنم و با شما و فایل هاتون از طریق پدرم آشنا شدم

    تو این یکسال فکر میکردم که من باید دورم پر بشه از آدم های خوب

    اما …

    با وجود تلاش هام یک سری آدم های منفی از زندگیم رفتن و باز یک سری آدم های دیگه اومدن که باعث ناراحتی و رنجش من میشدن .

    و همیشه برام سوال بود که چرا جنس آدم های اطرافم خوب نمیشه ؟؟

    امروز نشستم و از نگاه صلح با خودم، به آدم های اطرافم نگاه کردم و متوجه شدم که اونا فقط دارن منو در زمینه های مختلف قوی میکنن .

    مثلا یکی از پاشنه های آشیل من زود رنجی بود و دقیقا الان آدمی تو زندگیم هست که خیلی رک از همه و از من انتقاد میکنه و روزای اولی که با این آدم آشنا شده بودم هروز ساعت ها به حرفایی ک بهم زده بود فکر میکردم و رنج میکشیدم ولی الان بعد از گذشت چند ماه دیگه حرفاش باعث رنجش من نمیشه و به طرز معجزه آسایی ویژگی زود رنجی در من کمتر شده .

    و من با خودم گفتم همونطور که اگر بدن من تو یه محیط ایزوله بود و ویروس های جدید واردش نمیشدن قوی نمیشد،

    اگر خود من هم همیشه با آدم های یکسان و خوب برخورد میکرد همیشه ضعیف باقی میموندم و هیچوقت قوی نمیشدم

    و توانایی در صلح قرار گرفتن با خودم رو فقط تو محیط ایزوله و با یکسری آدم های خاص یاد میگرفتم .

    ولی الان که فکر میکنم در هر مرحله از زندگیم کنار آدمایی قرار گرفتم که با ویژگی به ظاهر بدشون یکی از پاشنه های آشیل منو در هم شکستن و منو قدرتمند و با تجربه تر از قبل کردن و شخصیت من هربار آپدیت شد و به ورژن قوی و ضد ضربه تری تبدیل شد .

     باید با همه آدمای اطرافم در صلح باشم و قلبا دوسشون داشته باشم حتی اگه به ظاهر دارن منو ناراحت میکنن و باید اینو بدونم که اگر از کسی ناراحت شدم ایراد از منه نه اون شخص! مطمئن باشم که اگر دارم روی خودم کار میکنم تمام آدم های اطرافم از طرف خدا اومدن و اون ضربه ای که میزنن دقیقا چیزی هست که بعدا تبدیل میشه به تیکه ای که برای جور شدن پازل من لازم هست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سپیده گفته:
      مدت عضویت: 1377 روز

      مهسا عزیزم سلام

      دختر عجب کامنتی نوشتی…

      چ حرف هایی زدی واقعا!!!!

      عالی بود عااالی…

      چ خوب توضیح دادی ک هر شخص اومده تو زندگیت تا یکی از پاشنه های اشیل تو رو مرتفع کنه

      چ خوب با مثال بدن توضیحش دادی…

      حق با توئه عزیزم اگ من تو محیط ایزوله باشم ب خودشناسی نمیرسم….

      وقتی کسی ی رفتاری با من داره ک خوشمون نمیاد یعنی من باید ب درون خودم نگاه کنم ببینم من چ ویژگی دارم چ فرکانسی دارم ک این رفتار رو دیدم…

      یاد حرف استاد توی یکی از فایل های مصاحبه هاشون افتادن ک در مورد مریم جون میگفتن ک (این بنده خدا اینقدر با خودش در صلح هست ک اگ من رفتاری بدی داشته باشم باهاش میگه من باید ب خودم رجوع کنم ببینم چ فرکانسی رو فرستادم ک باعث شده این وجه از شما رو تجربه کنم)

      چقدر این حرف توی ذهن من زنگ زد و هر وقت در شرایط نادلخواه قرار میگیرم سریع ب خودم میگم این شرایط،این موقعیت ،این رفتار حاصل کدوم فرکانس ارسالی من هست.

      و با خوندن کامنت شما باعث شد ک این نگاه قشنگ رو هم در شرایط ب ظاهر نا زیبای زندگیم داشته باشم ک

      قرااره ب خودشناسی بیشتر برسم

      قراره بیشتر باور ها و فرکانس هامو بشناسم

      قراره ک قوی تر بشم

      مثل مهسا عزیز ک زودرنجیش نسبت ب قبل تضاد خیلی کمتر شده

      و این خودش یعنی احساس خوب = اتفاقات خوب

      احساس بد = اتفاقات بد

      بعد از تضاد قراره ک من ادم بزرگ تری بشم

      برم تو مدار بالاتر

      اگ بتونم ب خودشناسی بیشتر برسم….

      خدارو شکر میکنم ک در این مسیر هستم و با دوستان عزیزی همچون شما هم مدار هستم

      دوستانی ک واقعا توی زندگیم تاحالا عینشو نداشتم

      دوستانی ک تو مسیر موفقیت ،خود شناسی ،خداشناسی هستند

      خداروشکر میکنم ک من رو در این بهشت و در این جمع بهشتی هدایت کرده ….

      بهترین ها نصیب قلب مهربونت مهسا عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1008 روز

    بنام خدا

    یک روز زیبای دیگه شروع شد

    خداروشکربرای امروز که با عبارات تاکیدی مثبت شروع کردم وبا شکرگذاری

    ازروزی که تصمیم گرفتم ذهنمو بسازم مثل یه خونه با فنداسیون قوی باباورها وشخصیت قوی

    بعد سعی کردم یه عالمه باور جدید توش بریزم چون افکار وباورای گذشته اصلأ به درد این جای خوب نمیخورد

    عین خونه که وقتی نو میشه دیگه وسایل کهنه قدیمی به درد نمیخوره

    من همه باورامو ریختم دور و با نگرش نو بینش جدید به زندگی شروع کردم به ادامه دادن

    ولی این اول راه بود خیلی چیزها بود که من اول باید تووجودم ذهنم میساختم خیلی کارها بود که باید میکردم

    چون شروع قدمها برام حکم ساخت خونه داشت ولی هنوز کامل نبود

    ورودی های خونه باید درهای ضدسرقت میذاشتم تا کسی وارد ذهنم نشه

    باید کلی باور نو رو دونه دونه میچیدم وهرروز با افکار مثبت گردوغبار نجواهای منفی رو تمیز میکردم

    من بها دادم برای داشتن این خونه جدید پس باید سعی میکردم مراقب باشم ولذت ببرم

    خدایا شکرت برای بودنم توی این مسیر

    استاد عاشقتم که منو با راهنمایی های لازم کمک میکنی

    وازخودم قدردانی میکنم که توی این مسیر که خودمم وخودم دارم پیش میرم باقدرت وهرروز معجزه میبینم

    هنوز خیلی کارها هست که باید انجام بدم

    ولی مهم اینه اهسته و پیوسته جلو میرم منتظر رسیدن به مقصد نیستم

    خداروشکربرای امروز امیدوارم یک روز عالی با تجربیات خوب خلق کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    مجتبی عاطفی گفته:
    مدت عضویت: 1529 روز

    با سلام خدمت شما دو بزرگوار دوست داشتنی

    خیلی لذت بردم از مسافرت کنار شما و نکات جالب و خوبی رو امروز یاد گرفتم، امروز تنهایی تو یک مسیر رفتم تاکمی باخودم خلوت کنم اما آنجور که باید نشد و دست از پا درازتر برگشتم البته از مسیر خیلی لذت بردم ولی به اون هدفی که داشتم نرسیدم ولی امروز یاد گرفتم که در مسیر گاهی باید دل سپرد و رفت و خودتو به دستان خدا بسپاری، برام جالب بود که بخاطر کنجکاوی حدود 2ساعت و نیم مسیر رو طی کردین که جاهای دیدنی و زیباتری رو ببینید و اینکه همیشه به نزدیکترین و ساده ترین راه قانع نیستید، من جدیدا سعی دارم مسیرها متفاوتی رو در طول رفت و آمدم انتخاب کنم و عادت به یک مسیر نداشته‌باشم استاد صحبتهاتون و گوش میدادم و وقتی اون باغ پروش گل رو شما دیدید یا درخت‌هایی که از ریشه دراومده بودند من هم تو تصویر پشت سرتون بعضی از اونها رو نظاره گر بودم و خیلی زیاد از مسیر سفرتون لذت بردم و اونجایی که مسیر انحرافی رو انتخاب کردید باز من داشتم اتوبان که پشت سرتون بود رو نگاه میکردم و ترافیک را قشنگ شاهد بودم انگار دقیقا کنار شما بودم و کامیونها و سواری هایی که از کنارتون عبور می‌کردند رو با دقت نگاه میکردم اخه من طول مسیر رو خیلی دوست دارم تا خود مقصد، ولی در کل سفر زیبایی بود و مطالب زیبایی رو بیان کردید و منم استفاده کردم و چیزی که برای من خیلی جالب بود یکی دوباره کاری بود و یکی دیگهسینه خیز که گاها منم دچارش میشم😊

    خدا رو شکر که شما در مسیر من قرار گرفتید تا بتونم مسیر درست رو انتخاب کنم و از شما الهام بگیرم، من به ندای درون خیلی اعتقاد دارم ولی کمتر تونستم تشخیصش بدم ولی سعی دارم به ندای درونم بیشتر گوش بدم چون همیشه منو به راه درست هدایت میکنه.

    خدارو شکرگزارم بابت آگاهی امروزم و سپاس از این سفر عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    لیلا طهماسبی گفته:
    مدت عضویت: 3186 روز

    به نام خدایی که قدرتمندترین و در عین حال مهربان ترین و بخشنده ترین فرمانروای عالمه خدایی که وقتی فقط بر آن توکل کنیم ما رو به سادگی و راحتی به همه خواسته هامون میرسونه .

    خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه کسانی که بر آنها خشم گرفته ای و نه گمراهان.

    درسهای من از این فایل گرانبهای الهی:

    غرور یعنی اینکه من برای شخصیتم ارزش قائلم برای خودم ارزش قائلم. اگه غرور،غرور درستی باشه باعث میشه آدم باج نده غرور مولد غروریه که طرف بهش بر میخوره میگه حالا که اینطور شد میرم فلان موفقیت رو کسب می کنم یه موقع هایی هست غرور باعث میشه شما یه حرکتی بکنی باعث میشه شما یه خلاقیتی به خرج بدی  باعث میشه شما از محیط امنت خارج بشی.. باعث میشه یه پیشرفتی بکنی باعث میشه شما یه ایمانی نشون بدی باعث میشه شما یه جسارتی نشون بدی اون غرورِ مولدیه اون غرورِ  خوبیه.

    تو اگه غرور داری باید مسئله هاتو عالی حل کنی باید یک شخصیت موفق و خوشبخت بسازی باید از موفق نشدن و درجا زدن دردت بگیره.. باید بهت بربخوره که به خواسته هات  نرسی.. که موفق نباشی.. اندام مورد دلخواهت رو  نداشته  باشی ..باید بهت بربخوره که از لحاظ مالی مستقل نباشی.. باید بهت بر بخوره که تو بهترین کیفیت احساسی نباشی و خوب زندگی نکنی. غرورتو باید در خدمت خواسته هات باشه، نه اینکه بگی من غرور دارم پس هیچ کاری نمی کنم، نه تو برای خواسته هات بهترین کارو می کنی غرورتو در خدمت خواسته هاته. غرورتو باید در خدمت تعهد تو برای خوب زندگی کردن و رسیدن به بهترین شکل خواسته هات باشه.

    زندگیت رو بر اساس معیارهای خودت چیدن یعنی تمرکز رو خودت استاد عزیزم شما در مورد سبک شخصی داشتن برای زندگی صحبت کردین و گفتین یک روش صحیح زندگی هست من خودمو با اون شیوه صحیح زندگی کردن میسنجم کسی که معیارهای خودشو داشته باشه تمرکزش رو خودشه من چقدر نیاز داشتم اینارو بشنوم وبرام یادآوری بشه که دوباره برگردم به این سبک شخصی داشتن برای زندگیم.شما در مورد این موضوع صحبت کردین که به جای اینکه نگاه کنیم بقیه چیکارمیکنن بقیه چجوری زندگی می کنن بگم آقا یک روش صحیح زندگی هست روشش اینه معیارش اینه.. من میام خودمو با اون می‌سنجم با اون روش صحیح با اون شیوه‌ای که تو ذهنم گذاشتم از یک زندگی درست، یک شیوه درست زندگی کردن، میام خودمو با اون میسنجم و اینکه بقیه چیکار میکنن چیکار نمیکنن اصلا من کاری باهاشون ندارم سعی می کنم هر بار خودمو نزدیک کنم به این شیوه درست زندگی کردن نه به این که بقیه دارن چیکار میکنن..چقدر نیاز دارم به خودم بگم چشمت رو بردار از این که دیگران دارن چیکار میکنن و چطور و از چه راهی به موفقیت رسیدن مسیر تو یک مسیر منحصر به فرده لازم نیست به دیگران فکر کنی لازم نیست دقیقاً بخوای از بقیه الگوبرداری کنی نه تمرکز تو توجه تو از روی اونها بردار و بذار روی خلق خواسته‌های خودت به شکل خودت به سبک خودت و الهامات و هدایت های خودت رو پیگیری کن اگر می خوای به خواسته های خودت برسی و با آنها کاری نداشته باش به مسیر آنها نگاه نکن به راهی که اونا رفتن نگاه نکن. استاد جان اعتراف می کنم مقایسه خودم با دیگران چیزیه که هر چند وقت یکبار گرفتارش میشم و به جای اینکه خودم رو با گذشته خودم مقایسه کنم مدام موفقیت های دیگران رو میبینم و خودم رو با آنها مقایسه می کنم من اگه بخوام مسیری که دیگران رفتن رو کپی کنم به هیچ جایی نمی رسم ولی اگه دنبال الهامات خودم توسط خداوند باشم به خواسته هام براحتی میرسم.

    عاشقتونم استادان عزیزم و بینهایت بار سپاسگزارم ب ای این فایل عالی❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1847 روز

    به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتِ هدایتگرم که هدایتم کرد به این اقیانوس آگاهی تا هرروز به طور مستمر توش شنا کنم ولذت ببرم از نوش جان کردن این آگاهی ها…

    خدایا شکرت بابت این سایت ،بابت وجود استاد و مریم جون ،

    خدایا شکرت که هدایتگر بی‌نظیر هستی ،سپاس که تعهدی غیرقابل مذاکره در وجودم شعله ورکردی تا بسازم زندگی رو که لایقش هستم ….

    بعد از پنج سال آشنایی با استاد عباسمنش عزیزم و آگاهی های ایشون و گرفتن نتایج بزرگ که اگه پنج سال قبل بهم میگفتن تو پنج سال دیگه اینجا هستی و درحال تجربه ی همچین سطح با کیفیتی از زندگیت ،من بسیار به سختی بارورش میکردم

    باز باهمه ی این احوال ،انگار تازه بااین آگاهی ها آشنا شدم و شاید بقول مامانم تازه دارم تبدیل میشم ….

    تازه دارم مطالب رو درک میکنم ،تاااااازه دارم میفهمم خودم خالق زندگیم هستم یعنی چی…‌‌

    خدایا تو چقدر مهربونی که من فقط یک هزاااارم درصد ازاین آگاهی هارو متوجه شده بودم ،اماتو ایییینهمه پاداش بهم دادی اینهمه زندگیم تغییر کرد

    وای خدای من ،سال جدید که فردا نو روزه(1402)چه تجربه های شگفت انگیزی منتظرمه و قراره چقد شگفتی بیافرینیم🟢🟢🟢

    چون تازه دارم یک درصد درک میکنم بعد پنج سال استاد منظورش چی بود،تازه دارم میفهمم عوامل بیرونی هیچ تأثیری در موفقیت یا شکست من ندارن تازمانی که خودم بهشون قدرت بدم ،یعنی چی….

    خدایا شکرت بابت وجود پربرکت استاد نازنین و مریم جون عزیزم

    مقاله های مریم جون تو عقل کل فوق‌العاده هستند هرکدومش یک گنج و یک کتاب که نه هزاران کتابه که تو چندصفحه با مهارت تمام ،دانش و آگاهی خالص بدون حاشیه رو به تصویر کشیده

    خدایا شکرت بابت این استاد و یار و همدم نازنینش ،مریم جون عزیزم.

    دوستتون دارم وعشق برای همه ی بچه‌های سایت توحیدی عباسمنش 🟢🟢🟢

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    Maryam گفته:
    مدت عضویت: 1425 روز

    روزشمار 104

    سلاممم

    خیلی این فایل رو دوست داشتم یه همچین رابطه ای که سوال و جواب پرسش و پاسخ بینتونه و یجورایی بهم کمک میکنید همدیگه رو راهنمایی میکنید این جو بینتون رو خیلیی دوسش داشتم .

    اونجایی که استاد گفت هرکاری ک میگفتن نه نمیشه من میگفتم خب پس این کار رو انجام بدم درمورد غرور یاد امروز افتادم ک بین بچه های دانشگاه بحث شد ک برای کارشناسی اصلن نمیشه مهاجرت کرد و وقتی میری کشور دیگه باهات مثل یه کارگر رفتار میکنن و نمیدونم مهاجرت تحصیلی برای کارشناسی فقط برا پولداراس اونا راحت میتونن توی مقطع کارشناسی برن کشور دیگه تحصیل کنن و برای کارشناسی اصلن فکر رفتن نکن و بشین ارشدتم بخون همون موقع من گفتم خب من میرم میشم اولیش ک تونسته تا بفهمید میشه تا بقیه بااین حرفا ناامید نشن میرم میشم مثال نقص برای شما؛آخه من امسال باید برا ارشد ثبت نام میکردم ولی تصمیم جدی گرفتم ک ثبت نام نکنم و تمرکزمو بذارم روی رفتن حالا باهر روشی با تحصیل بی تحصیل ولی تحصیل ارشدمو باید کشور دیگه بخونم و برا من نشدن معنی نداره و ریسک خیلی بالایی کردم ولی یه حسی بهم میگه کارم درست بوده و قطعا نتیجه میده و سال دیگه انشالله مهاجرت میکنم.

    بازم میگم چقدر رابطه بینتون رو دوست داشتم و چقدر خوشحالم ک یه نمونه واقعی از اون روابط دلخواهمو دیدم لااقل باور کنم ک واقعا وجود داره.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    الهه گفته:
    مدت عضویت: 1197 روز

    به نام خدای مهربان خداوندا هر چه دارم از ان توست

    تحسین میکنم این رابطه زیبا دوست داشتنی تون رو که انقد با هم هماهنگ هستین و پای حرفهای زیبا میزنین خدایاشکرت

    چقد عالی من هم الان خیلی خودم رو میشناسم مثلا دوست دارم طبیعی زندگی کنم کنارش خداوند هر هدایتی کرد رو عمل کنم و همین که دارم روی شخصیتم کار میکنم هر الهامی بهم شد رو انجام بدم و رشد کنم مثلا من الان عاشق کار کردن روی باورهام هستم اصلا برام بازی البته میشه یه وقتایی عجله میاد اما سعی میکنم به یاد بیارم که اصل قانون لذت بردن و احساس خوب است و از این که گفتین که از مسیر دور لذت میبریم من هم عاشق اینم اصلا ندونم کجا میخوام برم از دیدن امکانات و طبیعت تو ماشین به شدت لذت میبرم فقط باید یه چیزی بخورم ولی الان تو دوره سلامتی این ترمز شد البته تو ساعت غذامون غذای مجاز رو بخوریم به شدت لذت میبرم و همسرم هم عاشق رانندگی هست و چقد لذت بردم که گفتین همون کاریی که قبلا انجام میدادین واسه شما میاد برای کسب درامد من هم از بس زندگی دربهشت رو دیدم عاشق مرغ و جوجه شدم چندین بار بزرگ کردم اما به خاطر جا بردم خونه مادرم بعد از چند وقت که همش نیاز به پول داشتم گفتم من باید یه ورودی داشته باشم و بازم خیلی دوست داشتم جوجه داشته باشم خونه خواهرم دیدم بلدرچین رو و چون بلدرچین زیاد بزرگ نمیشه و صدا هم نداره ایده امد بگیرم و تخم بلدرچین بفروشم الان دو بار فروختم و کم کم دیگه من هم واسه خودم کسب و کار دارم خدایاشکرت یه کار بسیار اسون و راحت هم لذت میبرم هم پول میسازم تازه اولین بار خودم رفتم موقع پیاده رو به مغازه ها گفتم خیلی ها شماره گرفتن گفتن زنگ میزنیم دقیقا یه روز دوباره تخم زیاد شد خواستم برم بفروشم مشتری خودش زنگید رفتم مستقیم بهش دارم خیلی حال داد خدایاشکرت و این شد کار من خدایاشکرت و خیلی خوشحالم و سپاسگزارم از شما دوعزیز بابت این همه بزرگ شدنم که کلی درسها رو بهم دادین خدایاشکرت در پناه خدا شاد ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    محمد شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1926 روز

    واقعیت سجده و مسجد در قرآن… .؟!!

    سلام بر استاد عزیز و دوستان گرامی

    همه اونایی که سجده را (چسپیدن به زمین له صورت موجودات غیر انسان ) به ما گفتن همشون شنیدن از کتب تاریخی و اومدن چسپوندن به قران که این سجده یعنی همین با دست و پا بچسپی به زمین… !!

    چرا… . چون همشون قران نرفتن بخونن رفتن کتب تاریخی جعلی یه عده که فقط تقلید میکردند خواندن ، خب اونها که ( وجدنا علیه ابانا ) هستن ، چیز جدیدی نمیگن

    کلمه “الله” قوانین ثابت کیهانه. در قران

    برای فهمیدن معنی سجده در قران برید اول ایه سوره بوسف بخوانید متوجه میشید که منظور قران از سجده ( و المشمس و القمر لی ساجدین… )

    متوجه میشید که معنی و مفهموم سجود

    در قران یکیه ، به معنی رفتار شخصی

    یا در داستان هدهد با سلیمان…

    وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ

    نمل ، ۲۷

    اینجا هدهد گفته گفته “وجدتهم” نگفته “رایتهم” فعل “وجد ” دیدن نیست ، اگه هدهد اونها دیده مثل چهار پایان به زمین چسپیده بودند که از کجا میفهمیده که الان دارن برای افتاب سجودی که تو ذهنمون کردند….!!! یه ذره فکر کنید بد نیست ، گفته (وجدتهم ) رفتارشون دیده

    دقت کنید ، منظور از سجده برای خورشید ، خورشید که حرف نمیزنه باهاشون پس کی بهشون میگه چکار کنن و چکار نکنن ، (کبرائنا و سادتنا ) اونهایی که زور دارند و ضعیفان دارن بهش گوش میکنند و گرنه خورشید که حرف نمیزنه ۰ تا ۱۰۰ رفتارها و حرفاشون اونایی که زور دستسون هست و بهشون میگن که خورشید خدا هست و از این حرفا

    مثل الان اینایی که میرن قبر ، قبر که حرف نمیزنه و اصلا نمیدون چی هست و چی نیست ، پس کی گفته بیایید و اینکارا کنید ، اونهایی که زور دارند و بهشون گفتن

    پس مردم دارن به حرف اونها سجده میکنند

    مسجد ، محل سجود

    برای فهمیدن معنی مسجد در قران ، واصح ترین ایه ، (لنتخذن علیهن مسجدا) اصحاب کهف ، که اینجا نشون میده که مسجد در قران به معنی ساختمان و جایی خاص نیست ، بلکه به معنی مجتمعی که قانون داره

    مجتمع یا قانون خدا داره یا قوانین مردم

    مثل مجتمع اداره اموزش و پرورش

    مجتمع مدرسه

    مجتمع بهزیستی

    اداره

    مثلا این سایت میشه با مفهموم قرام مسجد الله

    جایی که قوانین جهان اجرا میشه ،

    اسجدو لله… .. یعنی رفتارت مطابق قوانین جهان یا خدا باسه در زندگی روزمرگی ات ، تو هر جا که رفتی

    ( با احساس خوب باشه )

    تکبر ، غرور ، حسد ، دروغ ، دزدی ، حسد ، طمع ، کمبود ، دعوا ، بغض و… ..

    خواهشا به زمین نچسپید با دست و پا خدا اینو ازتون نخاسته بلکه کسایی دیگه اا شما خواستن و شما دارید به حرف های اونها عمل میکند

    🔴 بازم به قول استاد عزیز خودتون برید قران بخوانید ، من نمیگم حرفم قبول کنید یا صدرصد شما قبول میکنید ،من تمام ایات سجد و مسجد بررسی کردم ، همین بود ، اینو گفتم چون برای “سجود” خیلی ها سردرگمم ان و هنوز میچسپن به زمین و سرشون درد میکنن فکر میکنن دارن سجود برای قوانین میکنن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1585 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربان

    وسلام به تک تک دوستانم

    روزشصت وپنجم،روزشمار توانایی تشخیص اصل از فرع…

    یکی دیگه از عادات خوب وپسندیده ای که من از شما استادعزیزم یادگرفتم هوشیار ودر لحظه زندگی کردنه واینو از توجه کردن به زیبای های اطراف بدست آوردم، کسیکه دنبال زیبایی ها باشه همیشه سعی میکنه هوشیار باشه اگاه باشه، متوجه کانون توجه اش باشه…

    خب تو گذشته وقبل آموختن این آموزشها به نظر من زیبایی در اطرافم وحداقل توی زندگیم وجود نداشت، چون از دید من هرچی زیبا بود غیر قابل دسترس بود مال از ما بهترون بود، زیبایی های طبیعت رو هم مدتهابود اونجور که باید مثل زمان بچگیم دیگه نمی تونستم درک وحس کنم، انگار تمام وجودم رو غم ودرد گرفته بود ناامیدی گرفته بود، یه چندسالی بود که انگاری ابرهای سیاه بدشانسی وبدبختی از آسمون زندگیم نمی رفتند و همیشه آسمون زندگیم کبود بود و تاریکی همه ی زندگیمو گرفته بود…

    خب چون اون وقتها تصورم این شده بود که دچار جبر خداوند وسرنوشت از پیش تعیین شده ای هستم، از اونجا که آدمها وشرایط رو مسئول ومقصر میدونستم توی زندگیم برای اینکه انقدر سیاه بخت شدم، اینکه همه چیز برام سیاه وسفید باشه نه رنگی رنگی، چیز طبیعی به نظر میرسید وپذیرفته بودم که خب به خاطر اتفاقاتی که توی سرتاسر زندگیم افتاده، حالا دیگه من یه بخت برگشته ی بدبختم باید بسوزم وبسازم…

    آخه برای چی می بایست سپاسگزار میبودم و قدردان، برای چی باید زیبایی هایی که مال خودم وتوی زندگی خودم نبود رو می دیدم وستایش میکردم؟؟؟

    ای واااای از بی خدایی و نشناختن خالق، ای وااای از کوری چشمها و کری گوشها و سیاهی وسنگی شدن قلبها بر اثر بی ایمانی و دوری از اصل( از خداوند)

    تغییر زاویه دید، تغییر تفکر وباور، تغییر راه وروش زندگی، ودر نهایت تغییر شخصیت ،یه شبه اتفاق نمی افته زمان میبره، چندین ماه اگه واقعا تسلیم باشی و شاید بیشتر وبرسه به چندین سال اگه هنوز عاجز وتسلیم نباشی در برابر جهل وناتوانی خودت…

    اما وقتی می بینی بابا، کسی هست افرادی هستند که شرایطتشون مثل خودت بوده وحتی گاهی بدتر، ویه روزی مثل تو همینقدر سردرگم و پریشون بودند وناامید، امااا تصمیم گرفتم که در برابر قدرتی که خالقشون هست ودلشون گواهی میده به وجودش، تسلیم بشند…

    ودقیقا از همون نقطه از همونجا، تغییرات مثبت توی زندگیشون اتفاق افتاده…

    من بارها تو دیدگاهام نوشتم که اوایل فقط تقلید میکردم از شما ومریم جان، با دیدن فایلهای تمرکز برنکات مثبت، سریال سفر به دور امریکا وسریال زندگی در بهشت، با برداشتهایی که از موقعییت وشرایط ورفتار و گفتار وعملکرد شما عزیزان داشتم، سعی میکردم همونهارو توی زندگیم پیاده کنم..

    احساس میکردم گوشها وچشمها وقلبم دارند باز میشند، احساس میکردم از اون فضای تنگ وتاریک و سیاه و آلوده دارم از یه تونلی که روشن و نورانی هست به سمت یه دشت نورانی قدم برمیدارم، هرچقدر بیشتر با دیدن فایلهاتون ،جاهایی که میرفتید خوراکیهایی که میخوردید چیزهایی که میخریدید ذوق میکردم و با تحسین وسپاسگزاری شما منم از خداوند سپاسگزاری میکردم به خاطر موقعییتهای شما و اونچه که توی زندگی خودم داشتم، احساس میکردم امید وآرزو داره توی وجودم شکل میگیره، وقتی میدیدم از گذشتتون میگفتید و توضیح میدادید که چطور تغییر کردید منم امید وانگیزه میگرفتم…

    به غیر از قولی که بهتون داده بودم وعهدیکه باخودم بسته بودم که 6 ماه مدام با فایلها وآموزه های شما زندگی کنم، دو چیز خیلی کمکم کرد که بتونم این روند رو سریعتر بگذرونم و پیشرفت بیشتری توی این مسیر تغییر داشته باشم، اونم خوندن قرآن با معنی وبدون تعصب بود اونم هر روز وهر شب، و بعدیش هم این بودکه توی حال بد خودم رو نگه ندارم وحتی تو دل بدترین شرایط اگه حالم بدشده و درازکشیدم پاشم برم یه دوشی بگیرم یه غذایی درست کنم یه فیلم کمدی ببینم، پاشم برم تو دل طبیعت وکلا پارکی خیابونی سینمایی کافه ای رستورانی،و….

    خلاصه اینکه خودم رو نگه ندارم تو حال بد، که بیشتر غمگینتر وافسرده تر بشم، کاریکه تو گذشته زیاد میکردم یا قرص میخوردم میخوابیدم یا ساعت ها گریه میکردم یا ساعت ها به سقف خیره میشدم، یا ساعتها در مورد مشکلاتم با شخص دیگه ای مثلا درد دل میکردم!!!

    طوریکه هی دامن میزدم به اون شرایط بد ومنفی!

    اوایل وقتی میخواستم شرایط رو از منفی به مثبت تغییر بدم یه جورایی باید زور میزدم تا بتونم تمرکزم رو نگهدارم روی چیزهای زیبا ومثبت، اما کم کم خود جهان هم پاپیش گذاشت تا کمکم کنه ، یه جوریکه بیشتر شرایط دیدن زیبایی ها ورفتن به طبیعت و خوش بودن وشاد بودن برام مهیا میشد، جوریکه اگه خودمم راغب به رفتن نبودم بلاخره کسی بود که مجبورم کنه منو ببره بیرون و همینکه پامو از خونه میذاشتم بیرون انگار روحم تازه میشد ، همینکه نسیمی به صورتم میخورد، همینکه مردم رو میدیدم که تو کوچه وخیابون وبازار وطبیعت در رفت وآمدند همینکه چارتا حیوون و حشره و…میدیدم…

    همینکه ابرها و آسمون بالاسرم و گیاهان رو میدیدم کلی حالم خوب میشد…

    من از شما داشتم یاد میگرفتم که اگاهانه توجه ام رو بذارم روی زیبایی ها، یه مدت که گذشت دیدم من هنوز توی زندگیم خیلی نعمت هست که باید به خاطرشون سپاسگزار باشم، خیلی از کارها هست که می تونم انجام بدم که فقط از پس خودم برمیاد و کلی منو جلو میندازه وباعث میشه من تمرکزم از منفی ها و نشستن وفکر کردن دست بردارم، دیدم که کجاها خداوند توی زندگیم خیر وشر رو بهم الهام کرده و من خیره سرانه و از روی جهالت خودم برای خودم بد خواستم، متوجه شدم که اصلا رفتار دیگران نمی تونه تعیین کننده حال درونی من باشه واین من هستم که به خاطر نداشتن عزت نفس، نداشتن احساس لیاقت وخودارزشمندی، واحساس گناه، حال خودم رو با هر حرف وعمل بیرونی بد میکنم…

    خب آدمیکه همش نشسته توخونه وبه منفی ها توجه میکنه بایدم منفی نگر و بدبین بشه…

    یکی دیگه از کارهایی که با دیدن سریال زندگی در بهشت خیلی کمکم کرد که بتونم آگاهانه خودم رو سرگرم کنم وتو حال بد نمونم این بود که همیشه یه لیست بلند بالا تهیه میکردم از کارهایی که باید تو خونه وبیرون خونه انجام بدم حالا به هر دلیل وبهونه ای اونهارو یا نیمه کاره رها کرده بودم ویا اصلا شروعشون نکرده بودم..

    از مرتب کردن کشو وکمد لباس ها، و نظافت خونه و تعمیر برق وتعویض لامپ و تعمیر چیکه کردن شیرهای آب گرفته تاااااااا، دوباره از سر گرفتن نوشتن قصه ها و رمانها و داستانهایی که 20 سال قبل نوشته بودمشون یا نیمه کاره ولشون کرده بودم…..

    یه روزی چشم باز کردم دیدم بعد یکسال واندی،از یه آدمیکه تصمیم گرفته بود خودکشی کنه و هیچ امید وانگیزه ای برای ادامه زندگی نداشت، تبدیل شدم به لطف الله مهربان به کسیکه 3 تا از کتاب هاش چاپ شده، برای خودش شغلی ومنبع درآمدی داره، کلی مسافرت وگردش وتفریح رفته، کلی دوست جدید و خوب پیدا کرده، روابطش تاحدود زیادی ترمیم شده و حال دلش باخودش خوبه و به یه صلح درونی با خودش وجهان رسیده وکسیکه فکر نمیکرده بتونه دوره ای تهیه کنه، هر ماه روتین مثل آب خوردن دیگه میتونست دوره 12 قدم رو تهیه کنه تا بیشتر رو خودش کار کنه …

    وشکرالله مهربان این روند همچنان ادامه داره وهر روز همه چیز در وجود من وزندگی من بهتر از دیروزم هست اگر چه هنوز اول راهم وتازه زندگیم حالت نرمال وطبیعی به خودش گرفته وبرای عالی شدن باید توی این مسیر باعشق وامیدو توکل وایمان ادامه بدم ان شالله…

    وقتی به اون درک وباور برسی که خداوند همه چیز در جهان رو مسخر تو آفریده ودر اختیارت گذاشته تا شادو خوشبخت و راحت زندگی کنه انگار همه چیز به طرز عجیبی زیبا وشگفت انگیز میشه ودیگه نیازی نیست که بخوای سعی کنی تا تمرکزت بره روی زیبایها ویا دنبال زیبایی ها بگردی….

    همه چیز خود به خود زیبا هست…

    وانگار همه ی زیبایی ها برای توهستش مال خودت وتو صاحب اینهمه زیبایی هستی…

    یکی از تاثیرات عادت به دیدن زیبایی ها اینه که حتی وقتی اتفاقی به ظاهر بد وتلخ و نازیبا میفته، تو دیگه عادت کردی که بگردی دنبال حکمتش( یعنی دیدن زیبایی وشگفتی در اون اتفاقی که قراره بعدش برات رقم بخوره) یا اصلا در دل همون اتفاق به ظاهر بد هست، فقط کافیه از خدا بخوای خیر وخوشیش رو به طور واضح بهت نشون بده…

    خدارو هزاران بار شکر، که توسط شما استادقشنگم انقدر راحت وآسون، راه و روش رسیدن به آرامش وشادی و خوشبختی رو پیدا کردم و یاد گرفتم.

    ودارم توی زندگیم ازش استفاده میکنم..

    دوستتون دارم زیااااد، ان شالله کنار مریم جان هر لحظه وهمیشه در پناه امن خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    سعید رضا رادمنش گفته:
    مدت عضویت: 2419 روز

    سلام استاد و مریم یزرگوار

    وافعا گل کاشتین

    خانم شایسته برای من این سولات مثل جواهر و پاسخهای

    استاد هم که از خوندن هزاران کتاب برام مفیدتر بود.

    سپاسگذارم از هر دوی شما که منو وادار می کنید هر بار

    خودم رو دوباره بازبینی کنم در همه موارد .

    شاد سلامت خوشبخت ثروتمند در پناه ایزد یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: