سریال زندگی در بهشت | قسمت 100
دیدگاه زیبا و تأثیرگزار ستایش عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
خدای من این فایل بی نظیز بود و بازم مثل یه سری موقعها که برنامه ای براش نداشتم نمیتونم ننویسم اگاهی های نابش ازم میخوان تا بنویسم و بهتر خورد شم توش تا درک بهتری داشته باشم و بهتر عمل کنمو به میزانی که میتونم خوب عمل کنم تجارب خوبی رو هم داشته باشم
سلام به روی ماهتون استاد و مریم قشنگم چقدر وقتی با هم ارمی ست پوشیدین زیبا شدید عاشقتونم با اون کمربندی که بستید
من عاشق خرید کردن هستم اونم وقتی به روش استاد که عمده خرید میکنی من خودم بار ها و بار ها تجربشو داشته و عاشقشم بی نهایت بهم احساس خوبی میده
من عاشقتونم که از مرز و دایره امنینتتون میگذرید میرید به تجربه چیزای جدید به لذت به پا رو فراتر از دایره امنیت و عادات گذاشتن. میرید همواره با روی باز به استقال تغییرات و تنوع و من عاشق تنوع هستم
خدایا شکرت این یعنی فراوانی. بی نهایت وسعت در جهانه. بی نهایت ثروت. جای دیدنی و تفریحی و تحارب نامحدودی هست و همین در نزدیکی پارادایس خودمون ایالت هایی هست که ما هنوز نرفتیم و یووووووهووووووو میریم و تجربه میکنیم
من از بچگی عاشق الین بودم که حتی تو خونمونم جای مخفی و مکان هایی برای کشف کردن باشه. حتی خوابشم دیدم تازه بعدشم رفتم ببینم ایا واقعا جای مخفی هست اونجایی که خواب دیدم یا نه و دیدم نبود ولی عاشق تجربه و سفر و گشت و گذارم
مریم جان من عاشق لبخند قشنگ و چهره دوست داشتنیتم. خدای من شکرت ایول. اینکه ۲ ساعت و ده دقیقه رفت و ساعت و ده دقیقه برگشت رو انجام میدیدو اینکه نمیرید نزدیک ترین طبق عادت و تجربه میکنید جاهای جدیدو
نشون میده چقدر عاشق این تنوع کشف و تجربه نعمتها و زیبایی های بیشتر هستید
نشون میده فراوانی خدارو
که خیلیا فارغ از هر محدودیتی با باور فراوانی در زمان بنزین و……….میرن و تجربه میکنن
و این موهبت ثروت هستش که بهت ازادی میده ازادی به رفتن به هرکجا که میخوای. دور یا نزدیک.. با هر وسیله ای …
ازادی خرید ناممحدود
ازادی اجرای ایده ها
ازادی تجربه کردن هر خواسته ای
ازادی تجربه طبیعت
ازادی تجربه اسب سواری
ازادی تجربهداشتن پارک ابی و باشگاه و………در ملک شخصیت و……………
خدایا شکرت پس میشود داشت طبیعیه… پس میشه ازادانه به کار دلخواه پرداخت فارغ از انکه چقدر برای بقیه غیر منطقی باشه ۴ ساعت راه برای خرید
میشه از مرز ها پاتو فراتر گذاشت
میشه به جای دویدن برای رسیدن به کار های بیشتر و زود تر انجام کار ها
خودمونو به چالش بکشیم و لذت ببریم. سفر کنیم حتی کوتاه و از امکانات حال حاضر و هر سفر کوچیکی که هم هست لذت ببریم تا هدایت شیم به سفر ها تجارب و لذت ها و زیبایی های همواره بیشتر
خواه در نزدیکی خودمون
خواه سفر های طولانی و دور دست . الهی شکرت
مثل شهمیرزارد رفتن ما فاصلش با سمنان شاید نیم ساعت یا ۴۵ دقیقه هست و ما میریم و استفاده میکنیم همین امکانو و هدایت میشیم به لذت های همواره بیشتر و من میرم طلوع یا غروبو از بالا پشت بوم خودمون تجربه میکنم لذت میبرم تا جهان منو هدایت کنه به غروب ها و طلوع هایی به لذت لب دریا و من از گوشی و تبلتی که دارم استفاده میکنم لذت میبرم سپاس گزار هستم و به علاقم میپردازم تا هدایت شم به دوربین و موبایل هایی با حافظه نامحدود با کیفیت فوق العاده بالا با باتری هایی فوق قوی و نامحدود در زمان استفاده با ………….
و من با داشته هام اون غذای دلخواه یا کاردستی الکتریکی مورد نظرم و………رو درست میکنم و لذت میبرم از اونهمه نع.مت و امکانات و مواد غذایی و……. و هدایت میشم به دریافت بیشتر و بهتر و……..و ازادی و…………
و این اصلیه که باید یاد بگیرم به جای غر زدن و توجه به کمبود هام
رو داشته هام که واقعا زیادن
که واقعا به قول یکی از دوستان نصف و حتی بیشتر چیزایی که استاد داره رو داریم
و باید نگاهمو به داشته هامو و نعمت هام عوض کنم تا نعمت بیشتری دریافت کنم
و تو.جه میکنم بهشون
و توجه کنم بهشون
و سپاس گزار باشم
تا با تکرار این عمل
تا با ثبات فرکانسی در دیدن نعمتها
هدایت شم به نعمتهای همواره بیشتر
به ازادی و فراوانی
و…………..الهی شکرت
این نیاز داره به یک ایمان
که اقا
هر انچه من میخوام دست یافتنی و بدیهی و موجوده
و من به سادی میتونم داشته باشموشون
راهش طی کردن فاصله فرکانسیم باهاشونه
که با احساس خوب و سپاسگزاری از نعمتهایی که ارزوم بودن زمانی و عشق کردن باهاشون طی میشه
ایمان به قانون لئن شکرتم لازیدنهم
اعتماد و یقین به قانون خداوند که نهایتی براش نیست و اینکه شکر نعمت نعمتم افزون کند کفر نعمت از کفم بیرون کند
ایمان به اینکه تا وقتی لذت نبرم بیشتر دریافت نمیکنم
وقتی لذت ببرم
وقتی برای لحظه حالم لذت ببرم
نه با این هدف که برسم به بیشتر
چون با این نگاه عجله و حرص میاد
که اگه یه بار اشتباه کردی خودتو تخریب میکنی
نه لذت میبری
با تمام وجود
سعی میکنی بینا بشی به نعمتهات
و به میزان فرکانس خوبت
انقدر جهان نعمت بهت میده که تو هی مشغول لذت از اونهایی و هی میده و هی میده و هی میده تا وقتی تو چرخه لذت و سپاسگزاری و در عین حال هدف داشتنو و هی نگرانش نبودن و لذت از داشته هاتو که هر روز بیشتر میشنو قطع نکنی
خدایا شکرت سپاس خدایی که
همون خدایی که
به استاد میگه
وبه منم میگه
و در من جاری میشه
و کمکمه هدایتگرمه
و من چقدر خوشبختم که میتونم بشنوم
و بنویسم
و جاری شم
خدایا شکرت هرکس شیوه ای برای لذت از مسیرش داره
برای یکی میتونه تماشای اطراف و تحسین زیبایی ها باشه
برای یکی میتونه
رقص و اواز باشه
برای یکی میتونه با عشق با خودش صحبت کردن و بهتر خودشو شناختن باشه
برای یکی میتونه تجسم هر انچهمیخواد باشه
برای یکی میتونم گیم باشه
برای یکی میتونه ویس استاد گوش کردن باشه
برای یکی میتونه اهنگ گوش کردن باشه
برای یکی میتونه توجهشو کنترل کردن باشه مثلا به تضاد برخورده و سعی کنه یه جوری توجهشو رو چیز دیگه ای بزاره
برای یکی میتونه صحب و درک بهتر قانون و پرسش و پاسخ باشه
و به همین شکل هرکس سبک خودشو داره
در کار کردن رو خودش
در لذت بردن
وقتی من کار کردن رو خودمو جاست کامنت نوشتن میدونم
وقتی دارم به زندگیم میرسم و مسائلمو حل و با احساس خوب هدایت هارو دریافت و عمل میکنم و پیش میرم و……..که نقطه طلایی کار کردن رو خود یعنی عمل به قانونه رو نمیبینم
و فکر میکنم نتونستم رو خودم کار کنم
ولی وقتی متوجه میشم اقا
کار کردن رو خودم
مجموعی از شنیدن درک کردن عمل کردن نتیجه دیدن و تغییر شخصیتمه
که کلی شاخه میشه
و بخشیش کامنته
بخشیش تکرار و تکراره
بخشیش تفکر
بخشیش قدم برداشتن
بخشیش تو زندگی اجرا کردن و………..و ادامه دادن
اونوقت از زندگیم لذت میبرم
و قانونو برای خودم ترار و تکرار و درس میگیرم و هی بزرگتر
نامحدود تر
پر سرعت تر
و با برداشتن پاشنه اشیلا پیش میرم
به جای اینکه خودمو محدود کنم به یک شیوه
برای من کامنت نوشتن یکی از بهترین شیوه کار کردن رو خودمه
چون به من در درک قانون
در مثال ها
در بدیهی شدنش
در تعهد عمل
در انگیزه داشتن
در دریافت هدایت ها
در کنترل کاتنون توحه و……………استوار و قوی میکنه
ولی من دارم سعی میکنم
وابسته نشم به این شیوه
و بتونم تو زندگی خودمم
ذهنمو کنترل کنم
زاویه دیدمو
احساسمو
پاشنه اشیلامو بردارم و بهبود ببخشم شخصیتمو و هزاران موضوع که استاد خیلی واضح در گوشه گوشه سایت در الب محصول یا فایل دانلودی یا متن یا ووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووگفته
ادامه میدم و…………..
یووووووووووهوووووووووووووووووووواز خریدمونم فیلم داریم جانمی جان
خدایا شکرت میبینی کار جهانه هدایتگری و هماهنگی
استاد دوست داره سوال خوب پرسیده بشه و اگاهی ها جاری بشه و هدایت شده به فردی که خودش خودکار سوالات خوب به ذهنش میرسه و بهش الهام میشه و دنبال سوال خوبه و میپرسه و………….
و این فراوانی جهانه
پاسخگو و ساپورت کننده هر سلیقه و علایق و خواسته هایی
خدایا شکرت عاشقتم مریم جان با این طراحی یک مسابقه پرسش و پاسخ هیجان انگیز و اموزنده وخفنت
تحسین میکنم ذهن داستان سازتو
تعریف شخصی شما از ارامش چیه؟
(خدایا شکرت دققا من این سوالاتو به نظر خودم خیلی خوب درک میکنم چون تقریبا تا جای خوبی درک کردم اینکه موفقیت و ارامش و خوشبختی و………..رو هر فرد برای خودش تفسیر میکنه و اینم از استاد یاد گرفتم از دستی از دستان مهربان خداوند
خدایا شکرت)
«ارامش نسبیه و برای هر فردی فرق میکنه
بعضی ها وقتی خیلی فعالیت فیزیکی دارند خیلی احساس ارامش بیشتری دارن در شلوغ ترین حالت
یعضی ها وقتی تنها هستند
هر وقت که ذهن ادم احساس خوبی داته باشه احساس نگرانی نداشته باشه احساس ترس نداشته باشه احساس اظطراب نداشته باشه امنید و احساس خوب داشته باشه اون موقع ارومه
ممکنه از بیرون خیلی هم در حالت تحرک مثل ورزش سنگین باشه و…………..
ارامش رو یک فضایی میبینم که ادم حالش خوبه ارامه حال روحیش خوبه فکرش بازه و میشه این ارامشو ایجاد کرد با ایجاد باور های مناسب میشه زمان های بیشتری در ارامش بود این همون جاییه که این احساس و فرکانس ارامش و رهایی و احساس خوب همون جایه که از لحاظ فرکانسی با عث اتفاقات خوب میشه و با عث میشه ادم هدایت شه به مسیر خواسته هاش و نعمت و ثروت بیشتر »
خدایا شکرت یادمه مریم جان یه جا گفتند من تو یه رابطه عاطیفی با استادم و وقتی پشت صحبتهاشون میشینم همه چیز فراموش میکنم و فقط به اگاهی ها از دید یک شاگرد گوش میکنم
و من نمود عینی از رو در اکت های مریم بعد و هنگام صبحت استاد میتوجه میشم
که چنان جدی و با دقت گوش میده که نگو که تا یه ثانیه قبلش شوخی سوالات کنکوری بوده
خدایا شکرت مریم جان من این از مسیر لذت بردنتو بی نهایت تحسین میکنم
که خیلی واضح در رفتارات مشخص بود
وقتی استاد داشت توضیحات هر سوالو میداد چنان غرق و سر و پا گوش بودی که وقتی جمله استاد تموم میشد بعد چند ثانیه به خودت میومدی و میرفتی سراغ سوال بعد
یعنی اصلا اون حالت نیست که بگی خب الکی من که بلدم برای بچه ها هست و منتظر باشی تموم شه بعدی رو بپرسی
بلکه با درک عالیت از قانون تکرار با تمام وجودت گوش میدی و سعی میکنی بهتر درک کنی و اصلا مسابقه طور نیست برات خیلی ارام منتظری پاسخو بشنوی و درک کنی اونم شمایی که تمام محصولاتو خریدی و بار ها گوش دادی و ایمیل جواب دادی و موقع ظبط هم اونجا بودی و تمام فایلای دانلودی رو هم از بر هستی
نه اینکه پاسخ تموم شه بری سوال بعد
این همون مقصد گرا نبودن و درک و لذت از مسیره که خود به خود میری بعدی و بعدی ولی میدونی باید درک کنی و عمل کنی در وجودتم بره لول بدی
و با لذت و سعی در درکش و سپس عمل هست که از پیشرفت شخصیتی و……….اتفاق میفته
بی نهایت تحسینت میکنم
که تو هم مثل استاد ادا در نمیاری
خودتی
خود واقعی
خود قدر دان و سپاس گزار جایگاهی که هستی و امکان زنده شنیدن و دریافت اگاهی ها و پرسش و…………
کاری که من باید خیلی خوب و خوب تر تو کامنتام اجرا کنم گاهی میشه میخام زود تر تموم شه
و باید بتونم از مسیر لذت ببرم و درس بگیرم
نه صرفا اینکه خسته شما نهه
اینکه میخوام نصفه نمونه و کار به پایان برسه به خاطر عجله یکم گاهی اینطوری میشه که تند تر بنویس و………و من دارم سعی میکنم با درک صحیح از قانون
نصفه نذاشتن و با لذت و درس پیش رفتن در عین حال کارو به پایان رسوندن و بالا ترین درکی که الان در مدارشم
و سعی در تحلیل و عمل فارغ از عجله و………پیش برم
یکی از بهترین باور هایی که برای ارامش میشه داشت چیه؟
بستگی داره که تو چی پاشنه اشیلمون باشه
(خدای من دیوانه شدم چنان جهان سریع العجابه که استادجملش تموم شد سوال دوم به مریم جان الهام شد و وقتی سوال مریم جان تموم شد نان استاپ استاد جوابو گفت طوری که انگار کتاب رو خونده داره ازمون میده و چقدر خداوند سریع هدایت و الهام میکنه و این نشون میده قانون میخواهی میشود جهانو
که پاسخ خواسته هارو خیلی سریع میده تو باید دریافت کنی و استاد با تکرار و تکرار درخواست ها و درافت الهامات هرابر سریع تر و بهتر دریافت میکنه
پس میتونم با درخواست داشتن با هی بیشتر رسیدن و با لذت در مسیر پیش رفتن
عضله دریافت الهامات و درسافت پاسخ جهانو قوی تر کنم
با هر باردریافت
باورامو قوی تر کنم و بهتر و بهتر شم درست مثل چیکن شا و یک میلیارد اول و اولین کارت پستال رنگ عوض شو و دومی و………….
هرچقدر استاد بیشتر باور کرد سریع العجاب بودن جهانو
خدایی که همواره هدایت میگنه
لیاقت دریافت الهاماتو
و هر چقدر با این باور ها تجربه کرد هی بهتر و بیشتر دریافت میکنه میشنوه میشناسه و عمل میکنه و و الان کمتر از چند ثانیه استاد شروع به پاسخ دادن کرد الهامو دریافت و بیانش کرد در چند ثانیه)
یکی پاشنه اشیلش کمبود و بحث مالی هست
یکی پاشنه اشیلش بچه هاشن
یکی پاشنه اشیلش شغلشه
و………بستگی به پاشنه اسیل من داره
به همون نسبت تو همون حوضه اگر من باورای مناسب ایجاد کنم باعث میشه ارامش بیشتری رو تجربه کنم
خدایا شکرت دقیقا اینجا همون در مسیر لذت بردن مریم که انقدر محو پاسخ استاد بود بعد چند ثانیه متوجه تموم شدنش شد و رفت سوال بعدی
در صلح بودن با خودمون
« در صلح بودن با خودمون یعین رفیق بودن با خودمون هماهنگ بودن با جریان هستی هماهنگ بودن با فرکانس خداوند و اون خدایی که در درونمونه و نتیجه در صلح بودن میشه ارامش
در صلح بودن با خودمون یعنی رقابت نکردن با دیگران
یعنی نخوایم خودمونو ثابت کنیم تو هر حوضه ای میشه اینو توضیح داد
خودمونو دوست داشته باشیم و عاشق خودمون باشیم و هر احساسی که به ما احساس خوب و ارامش درونی و ارامش واقعی به ما میده در واقع
از همون در صلح بودن میاد ولی وقتی خودمونو مقایسه میکنیم میخوایم رقابت کنیم حال بقه رو بگیریم از خودمونو قیافمون خوشمون نمیاد
از ویژگی هامون خوشمون نمیاد و به خاطر بخت و اقبال و زندگیمون لعنت میفرستیم و همیشه نا سپاس و ناراضی هستیم یعنی در صلح نیستیم
وقتی پساس گزار انچه داریم هستیم سپاسگزار انچه هستیم هستیم اووقت در صلحیم با خودمون»
خدایا شکرت عاشقتم مریم جان که میگی مخصوصا اون بهترین باور برای ارامش خیلی جواب خوبی بود و از محو و توفکر رفتنت و یه جا زمزمه افرین کلامت معلوم بود چقدر حال کردی و بهتر درک کردی
خدایا شکرت عاشقتم برای لبخند قشنگ و دوست داشتنیت
خدایا شکرت من عاشقتم مریم جان که دئوباره حرکت اینجا نشون میده همون اهمیتتو به قانون که رابطه و…….رو فراموشمیکنی
چون الان داشتی با لبخند میگفتی خیلی جواب خوبی بود و تا به سوال نگاه کردی با دقت و جدی و سرو پا گوش اماده بعدی شدی
چه ترکیبی رو اسمشو میشه بزاریم خوشبختی؟
« خوشبختی و………همه تعریفای فردیه
یعنی هر فردی میتونه خشوبختی رو برای خودش تعریف کنه و تعریفش با بقیه فرق کنه
ممکنه کسی خوشبختی رو داشتن پول زیاد
ممکنه کسی رابطه عاطفی عاشقانه رو خوشبختی بدونه
ممکنه کسی خوشبختی رو زندگی تو طبیعت بدونه
خوشبختی یعنی راضی باشی
به قول قران لعلک ترضی باشی
اروم باشی راضی باشی حالت خوب باشه
وقتی رضایت داری
از زندگی و مسیری که داری طی میکنی یعنی خوشبختی .
این رضایت از زندگی برای هر کسی ممکنه فرق کنه
برای من وقتی دارم کارمو انجام میدم خیلی راضیم و یکی از راضی ترین کارای زندگیم مثلا تولید فایل و کیفیت و تاثیر گذاریش و محصول جدید و کامنت خوندن و……خیلی راضیم خوشبختی فرق میکنه و ادما نباید خوشبختی رو کپی کنن و خواسته هاشونو فراموش کنن و برن دنبال چیزی که بقیه میگن خوشبختی میاره
و به اون خوشبختی نمیرسن و اگرم اون چیز رو تجربه کنن میبینن اصلا خوشبختی نمیاره هرچی که باشه خوشبختی رو خیلیا فراموش کردن این یه موضوع شخصیه و نمیشه از کسی کپی کرد یا رقابت کرد یا به بقیه ثابت کنیم یا نشونش بدیم چون دنبال چیزایی میرن که بقیه میگن خوشبختیه و درونی نیست و چشم و هم چشمی وتعریف خوشبختی از زبان دیگران و ……..هست خیلی احساس خوشبختی نمیکنن »
خدایا شکرت استاد دقیقا منم همینم
وقتی دارم کامنت مینویسم و خیلی لذت میبرم و خوب پیش میرم و……..یاکامنتی میخونم و لذت میبرم دقیقا به هرکی که اطرافم باشه میگم دوست دارم یا عاشقتم
یا بوس میفرستم و………….
برای من خوشبختی
داشتن و تجربه زندگی در تمان ابعادشه
ثروت و سلامتی و روابط و توحید و معنویت و ازادی زمانی و مکانی و مالی
یا بهتر بگم
حرکت در این مسیر زندگی
حرکت در جهت بهبود ابعاد زندگی
دونستن قانون
مثل بقیه زندگی نکردن و فکر نکردن و پیش رفتن و درک و عمل به قانون و این مسیر و نتایج ریز و درشتشه
حرکت به سمت خداگونه تر زندگی کردن
حرکت به سمت تجربه بهتری از زندگی در همه ابعادش
و به قول استاد حرکت درمسیر خواسته هام
عمل به قانون و تک تک نتایج خوب یا بد از عمل یا عدم عمل به قانون
لذت بردن و پرداختن به علاقم و شناخت خودمو خواسته هام و تجربه اونچه میخوام و لذت در مسیر و تجارب مختلف در راه تجربه هایی که میخوام داشته باشمه
من خوشبختی رو درک قانون میدونم چون عاشق عمل و درکشم
عاشق نتایج و سادگیشم
برای من خوشبختی حرکت در مسیر خواسته هام تجربه ی یه زندگی در همه ابعادش و حرکت به این سمت با لذت از مسیر و درک و عمل به قانونه
دقیقا این چیزیه که من در زندگی عاشقشم
که نگرانی های اطرافیانمو که قانونو نمیدونن ندارم
که زندگی و کیفیت محشری ور تجربه میکنم
که هدف دارم
که در حال حرکت به سمت بهبود همواره بهتر زنمدگی در همه ابعادش هستم و این به من ایمان واطمینان و ارامش میده
که من باید لذت ببرم و پیش برم و همه چیزو دریافت میکنم وقتی از قوانین پیروی کنم
و من عاشق این مسیرم
و لذت ازش که نتایج فوق العادهخ در بر داره
عاشق متوجه اشتباه و درک نا مناسب و شناختشو حلشو پیشرفت و نامحدود بودن جهان و به چالش کشیدن خودم و اینکه دارم رو خودم کار میکنم هستم
که دیگه حوصلم سر نمیره
چون انقدر زندگیم شیرین و سر شار از نان استاپ اتفاقات و برنامه ها و قدمهایی ه که باید بردارم که نگو
چون من بدم میاد از اینکه بیکار باشم و بشینم یه گوشه
عاشق فعالیت و گشت و گذار و تفریح و بهبود زندگیم و کار کردن رو خودمو هزاران قدمی هستم که باید بردارم و پیش برم و علاف
اره دقیقا واژه مناسب علاف
من از علاف بودن بدم میاد
و این قانون و مسیر به من ارامش میده
که میتاونم پیش برم و وقتمو صرف خوب زندگی کردن و تجارب فوق العاده و برخورد با مسائل و حل شونو و………….و کلا همین مطالب و بحثای قانون بزارم و تمام برنامه و ها و کارام سعی کنم هی بهتر اجرا کنم و هیچ سقفی نداره اینا محشرن
یعنی هدفمند بودن و درگیر روزمرگی نبودن و مجموع اینایی که گفتم برای من خوشبختیه کهمیتونم حرکت کنم به سمت زندگی این که میخوام و باید احساسمو خوب کنم که همه چیز بهم داده شه و احساس خوبه قشنگه و که منو با لذت به خوواسته هام ارام ارام میرسونه
یه همچین چیزی
تنبلی یعنی چی ؟
«تنبلی یعنی بی انگیزگی
تنبل ترین ادمهای دنیا رو نگاه کنی میبنی در مورد یه سری چیزا
اصلا تنبل نیستن
در یه حوضه ای وقتی انگیزه داره همه مسائلشو حل میکنه هزار تا مرجله رو طی میکنه برای انجامش و میبینی اصلا معروف بوده به تنبلی ولی تو یه سری چیزا اصلا تنبل نیست
بعد متوجه میشی تنبلی به معنی بی تحرکی فیزیکی نیست تنبلی به معنای بی انگیزگی هست
اگر ادم انگیزه نداشته باشه کاری نمیکنه اما اگر انگیزه داشته باشه فعالیت میکنه
هرکسی تو یه چیزی فعاله و انگیزه بالایی داره و انجام میده
به خاطر باور ها و نوع نگاهشون انگیزه ایجاد میشه یا نمیشه
انگیزه نداشتن تو یه سری حوضه ها از زاویه دید میاد
و اهرم رنج و لذت که انگیزه بسازی برای خودت»
خدایا شکرت راست میگه استاد
من وقتی تو کارایی تنبلیم میاد
چون اون انگیزه و محرک رو ندارم مثلا اگه ظظرف شستن تنبلیم میاد چون انگیزه ای واسش ندارم ولی اتفاقا الانا دارم کار میکنم انگیزم ویس گوش کردن یا صحبت با خودم و رسیدن به خود شناسی بیشتر و سکوت ذهنمه
خدایا شکرت
و میتونم با تغییر زاویه دیدم به موضوعات با انگیزه ساختن اون کارو انجام بدم
و عقب انداختن و شروع نکردن یا نصفه گذاشتن از تنبلی و بی انگیزگی میاد
و انگیزه همون ایمان و اعتماد و یقین و باوریه که استاد میگه باور مارو به عمل میکشونه و عمل ما بیانگر باورمونه و باور درست یا غلط ما باعث عمل درست یا غلطمون میشه پس هرچقدر رو باوره فرکانس و انگیزه بیشتر کار کنم نتیجه و عملکرد بهتری خواهم داشت
و باید به یاد داشته باشیم انگیزه به تنهایی کافی نیست و بر اساس مبنا و باور و فرکانس درست وقتی انگیزه بسازی مثلا کار کدرن رو باورای ثروت ساز برای بهبود شرایط مالی یه انگیزه هست
دزدی برای بهوبد شرایط مالی یه انگیزه هست
و انگیزه بر اساس باورای درست باور فراوانی و امکان پذیر بودن و سادگی و کارما و………هست که نتایج پایدار به وجود میاره
و وقتی میتونم رو باورام کار کنم
که مطمئن باشم و انگیزه و محرک باشه که اقا تمام زندگی من از این باورا تاثیر میگیره
برای همینه که استاد تو مصاحبه قسمت ۱۳ یا ۱۵ میگه بهترین باور اینه که افکار و باور ها و فرکانسم زندگیمو خلق میکنن هست برای تغییر زندگی چون و.قتی این باور شه محرک هست و انگیزه میده که رو باورات کار کنی و در مسیر قانون حرکت کنی و همه تکامل و……..اتفاق بیفته
واقعا خدایا شکرت
واقعا هر فایل و جمله پازلیه
که با تنکامل و تصاعد به هم میچسبن و تو نقشه بهتری از قوانین پیدا میکنی
الهی شکرت
خدایا شکرت عاشقتم مریم جان با این سوالای محشرت
و عاشقتم استاد که اینم که واست سخته به حاطر اینه که شخصیه و برای هر کس متفاوته و واقعا عالای توضیح میدی و من بیان قوی تو تحسین میکنم
خدایا شکرت
ایول مریم جان این اپشن رو این ازادی رو به استاد دادی که سوالی رو جواب نده و بتونه بره بعدی
چرا و چطور در مورد مسائل اساسی نگران نمیشی؟ از چه باوری میاد؟
(عاشقتم استاد که میگی مثلا؟و بزار من یه ذره سوال بپر سمک اخه من عاشق این شوخی و خنده و طنز بازیتونم)
شاید بهتر باشه بازم برگردیم به اهرم رنج و لذت
اون نگرانیه وجود داره خیلیم هم هست
اما اون انگیزه ای که اقا اگر اینو یاد بگیرم در این مثلا رانندگی اروی رو و این تجربه ها و ازادی هایی که ایجاد میشه و جاهایی که میتونی بری بدون مسائل هتل و خورد و خرواک و خوابیدن و راحتی و……..و این انگیزه که اگر اینو یاد بگیرم چقدر اتفاقات خوب میفته و تجربه و لذت منو وسیع تر میکنه و درواقع با زیر پا گذاشتن ترسام و ورود به دل ناشناخته هام چقدر میتونم پیش برم و بیشتر لذت ببرم و ازادی بیشتری بهم میده و منو محدود نمیکنه و …..اون نگرانی رو پوشش میده
(اگر درست بنا کنی اهرم رنج و لذت رو و طبق همون انگیزه بالا انگیزه بسازی و ایمانی که به حرکت برسه که جواب میده میشود و وقتی بشود چقدر ساده تر و زیبا تر و اسان تر و……میتونی زندگی کنی و به خواسته هات برسی با بنای درست اهرم و انگیزه ساختن و این باور که با شکستن ترس های واهی و ورود به ناشناخته هات چقدر میتونی زندگی باحال تری رو تجربه کنی نتیجه میده و میتونی واقعا همون چیزی رو که بنا کردی اهرم رو دریافت و تجربه میکنی و قوی تر میشی در نگران نبودن و عمل کردن و پیش رفتن و هی تجارب بهتر و ازادی بیشتر وقتی از کوچولو کوچولو انجام میدی یاد میگیری و نتیجه میبینی و هی بزرگ و بزرگتر حتی اگه جاهایی استباه هم کردی و نتیجه نشد اون چیزی که میخواستی نشد بهت کمک میکنه در درک اهرم و استفاده و جای گذاری بهتر )
همیشه این ترسا هستند همه هستن این ترسا اما اون امید و انگیزه هه بیشتره که باعث میشه ما اون ترسا رو رد کنیم یا با وجود ترس اقدام کنیم و نزاریم مارو مثل زنجیر هایی نامرئی ببندن »
چطوره که شما هیچوقت مردد نیستی
تو حالت دو دلی نمونی و سریع تصمیم بگیری و تموم شه بره
«یه سری تجربیات ادم براش اتفاق میفته مثلا تو درک بحث قانون تکامل مثلا میبینه که یه جا قانون تکاملو رعایت نکرده به فرض رفته بهویی توی مثال واضحش بدن اماده نداشته رفته یهو شروع کرده ورزش سنگین کردن و بدن درد گرفته و تا یه هفته بدنش و دست و پاش و….خشک شده و نمیتونه خودشو تکون بده بعد یه سری تصمیم از پیش تعیین شده میگیره که اقا من توی این موقعیت بار دیگر تکرار شد من خودمو گرم میکنم و بعد کلی گرم کردن زیر ورزش سنگین نمیرم و اون ورزش سنگین رو تو دوهفته انجامش میدم
ومثال های دیگه……………………………………………..
و از اونجایی که تجربه خیلی زیادی دارم در تصمیم گیری و نتیجه ها یعنی یه عالمه تصمیم درست یا غلط و یه عامله نتیجه مثبت یا منفی تصمیماتمم دیدم و این باعث شده از یه برهه ای یه ادمی شده باشم که مثلا چم و خم روزگار دستش اومده و فولاد اب دیده شده و………دیگه خیلی جاها اصلا نمیاز نیس فکر کنم تصمیم مشخصه اون موقعیت ه هستم قبلا مشابهش بودم و به سرعت من تصمیم میگیرم و اصلا هم نمیتونم تردید داشته باشم
حالا یه جایی اگر یه اتفاقی بیفته که کم پیش میاد و خیلی خیلی کم پیش میاد که مثلا من مشابه و شکلشو قبلا ندیده باشم و تصمیم نگرفته باشم و ندونم جوابش چیه اونجا ممکنه مردد باشم ولی از اونجایی که تردید برای من سمه همونجا از خدا میپرسم و نشونه میخوام و هدایت.
و وقتی نشونه میاد میفهمی همون موقع که خداوند هدایت کرده و دیگه همون لحظه که اتفاق افتاد یکی ازون طرفا بلد میشه و یجوری بهت گفته میشه میکگی من همینو میخواستم و فهمیدم باید این کارو کنمو این ازون باور نشعت میگیره که خدا میتونه کاری کنه نشونه برای گزینه دوم تردیدت باشه یعنی خداوند وقتی از ش هدایت میخوای به بینهایت طریق هدایتمیکنه و شانسی و……نیست و از کجا معلو م و شانسی و………نمیدونم پیغام خدا هست و نیست ندارم دیگه سرسپردگی مطلق
اون راه الهام شده رو میرم
هر اتفاقی بیفته حتی اگه ظاهرا بد هم باشه همون چیزیه که نیاز من بوده برای پیشرفت و این هدایت خدا بوده
به همین دلیل تردید ندارم»
خدایا شکرت استادم از یه حایی شروع کرده
تصمیماتو گرفته
فکر کرده
شاید اولش پر از تردید و اشتباه و طولانی باشه ولی انقدر تصمیم گرفته
انقدر تجربه کرده ونترسیده ازش
و سرزنش نکرده و باور کرده اینا همه به من کمک میکنن که دیگه خیلی چیزا رو از قبل مشخصه و
ممکنه در یک مواردی مشابه باشه
ولی تو هدایتو دریافت کنی مثل قبل عمل نکنی یا متفاوت عمل کنی با یه سری تغییرات یا هرچی
خب به هدایت عمل میکنی
و نتیجه بازم بهت کمک میکنه در تصمیماتت پسنترس
همینکه داری کامنت مینویسی یه تصمیمه
تصمیم چیز خاصی نیست
در هر لحظه هست
اینکه تو بزنی خط بعدی یا نزنی یه تصمیمه
یه سری تصمیما مهم تر و بزرگتر و اساسی ترن
و این تصمیمای کوچیک بازم عضله تصمیم گیری و. دو دل نبودنتو قوی میکنن و………
پس به قول استاد مهم اینه که حرکت کنی و باز خورد بگیری
و متوجه شدن در هدایت که چجوری و از چه زاویه ای بهش نگاه کنی و ازکجا بفهمی منظورش چیه هم پاشنه اشیل منه
که باید با تصمیم گرفتن
با اولین چیزی که به ذهنم میرسه عملئ کنم و تصمیم بگیرم و تو شک نمونم و نتیجه رو بگیرم
مثلا ممکنه تو غذا باشه
اضفه کردن یک چیز یا چیز ها و اضافه نکردن
خرید و تست فلان غذای نیمه اماده یا نخریدن
مثلا من چند وقت پیش پودر سوپ قارچ خریدم از طعمش خوشم نیومد نتونستم بخورم
اما این واسه من یه تجربس
و من هنوزم دوست دارم طعمای دیگشو امتحان کنم
بدون ترس که بدم بیاد
خب اینطوری میشه یه تصمیم از پیش تعیین شده
که من دیگه سوپ قارچ نیمه اماده فلان مارک رو نمیخرم
ولی دلیل نمیشه بترسم
بگم دوباره اشتباه میشه نرم سوپ مرغشو امتحان کنم
چیزی که اطرافیان بهم میگن
ولی درک الان من از قانون میگه تست کنم
و بشه تصمیم از پیش تعیین شده
خدایا شکرت
الهی هزار مرتبه شکرت
استاد و مریم عزیزم عاشقتونم بی نهایت و خیلی دوستون دارم
براتون بهترین تجربیات و لحظات رو خواستارم
در پناه رب شاد و خوشبخت باشید
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD294MB25 دقیقه
- فایل صوتی سریال زندگی در بهشت | قسمت 10023MB25 دقیقه
به نام خداوند وهاب
سلام به استاد جونم و مریم جان عزیزم.
در صلح بودن باخودمان.
یعنی رفیق بودن با خودمون
هماهنگ بودن با جریان هستی
هماهنگ بودن با فرکانس خداوند
نتیجه در صلح بودن یعنی ارامش
یعنی رقابت نکردن با دیگران
نخوایم خودمونو ثابت کنیم
به دیگران
خودمونو دوست داشته باشیم
اما وقتی که ما میخوایم با دیگران رقابت کنیم
خودمونو بابقیه مقایسه میکنیم
ازخودمون خوشمون نمیاد از قیافمون خوشمون نمیاد
از ویژگی هامون خوشمون نمیاد.
همیشه لعنت میفرستیم بخاطر بخت و اقبالمون
به شرایط پدرومادرمون
به شرایط سخت مالی ای که داشتیم
همیشه ناراضی هستیم. ناسپاس هستیم
یعنی در صلح نیستیم
وقتی سپاسگزار انچه که داریم
سپاسگزار انچه که هستیم، هستیم
اونوقت باخودمون در صلحیم
چقدر ایییین جملات طلایی بود
چقدررر منو نجات داد از سیکل معیوب حال بدی.
سیکلی که خودم به وجود اورده بودم و شاکی بودم از دیگران
که اونا یه مشکلی دارن
شاکی بودم ازینکه چرا دیگران منو دوست ندارن چرا اینطوری حرف زدن
چرا اینطوری گفتن
چرا با من باحالت توهین حرف زدن
چرا اینطور چرا اونطور
اما امشب وقتی حالم به شدت از لحاظ روحی بد بود
هدایت شدم
به لطف الله مهربان به این فایل
و جوابم رو گرفتم
چون خودم با خودم در صلح نیستم
چون خودم با خودم رفیق نیستم
چون خودم خودمو دوست ندارم
چون خودم از چهرم راضی نیستم
چون خودم خودمو بابقیه مقایسه میکنم
چون خودم از خودم فراریم
چون خودم خودمو نادیده گرفتم
چون خودم حالم با خودم خوب نیست
چون همه خوب و باارزشن الا من
چون من این دخترو نادیدش میگیرم
پنهانش میکنم
و بهش احساس قربانی بودن هم میدم
چون من خودم دارم برگ ریحونمو ازار میدم
چون باهم حالمون خوب نیست
و احتیاج به یه عامل بیرونی داریم که بیاد حالمونو خوب کنه اونم برای چند ثانیه تازه اگه خیلییی اتفاق خفنی باشه واسه چند ثانیه خوشحالم و بازهم ناسپاسی
میکنم
چون خودم راضی نیستم از چیری که هستم. سپاسگزار چیزی که هستم نیستم.
امشب بازهم من به خودم برگشتم
ازخدا میخوام هیچوقت منو از برگ ریحون جدا نکنه.
دلم نمیخواد خودمو ازار بدم.
خدایا شکرت
بخاطر وجود مریم جون و استاد
خدایا شکرت…
بخاطر نیروی برتر خیر جهان.
بخاطر اینکه به محض اینکه بخوایم هدایت بشیم پروردگار هدایتمون میکنه و سبکمون میکنه
دوستون دارم
در پناه الله یکتاشادو سلامت باشید
به به به این فایل
با سلام
چقدر این فایل عالی بود و چه آگاهی های خوبی داشت در واقع و از اینکه خانم شایسته اینقدر سوالات خوبی پرسید لذت بردم – بنازم به خانم شایسته که اینطور سوالات عالی میپرسن
و مطمئن شدم که چرا خانم شایسته باید با استاد باشه – چون در عمل فایل های استاد رو بلعیده و درکی شده براش به همین علته که این سوالات عالی رو میپرسه – چقدر عالیه که استاد اینقدر جادویی توضیح میده و وقتی که در مورد هدایت صحبت میکنه موی ادم سیخ میه – لذت میبرم از همچین استاد با شکوهی
سلام و درود
به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیزم
من با یکی از بزرگترین چالش های زندگیم از امروز میخوام مواجه شم راستش نه میدونم چجوری توضیحش بدم و نه دقیقا میدونم چجوری باید باهاش مواجه شم اما اون در واقع ماندن در حال و فرکانس مثبت هست ببینید استاد من همیشه تو زندگیم هر موقع حال خوبی رو برای خودم ایجاد کردم بعد از چند ساعت و یا چند روز یه چیزی توی ذهنم مدام میگه خب حالا منتظر خراب شدن و از دست دادن این حال خوب باش ! حالا نوبت حال بده! مگه میشه حال خوب پایدار باشه ! بسه دیگه ! و این تفکر شاید همیشه تو ناخودآگاه من بوده و منو آزار داده و کل زندگیمن رو تحت تاثیر قرار داده است این روزها که در حال کردن روی فایل های دوره عشق و مودت و از طرفی دوره عزت نفس هستم انگا این تفکر و باور مخربم رو به طور خیلی واضح کشف کردم هرچند که همیشه و سالیان ازش رنج میبردم اما امروز آگاهانه دارم مشاهدش میکنم و فکر میکنم پاشنه آشیل من توی زندگی همین هست که توی تمامی جنبه های زندگیم خودش رو نشون داده بذارید با ذکر مثال توضیح بدم ، مثلا وقتی توی رابطه ی عاطفیم 2 رو ز 3 روز خوبم نجوا میادو میگه خب حالا نوبت حال بده حالا نوبت دعواست حالا.. و باعث میشه ترسا بیان سراغم و ادامه ماجرا که به طور کل حال خوبم تبدیل به حال بد میشه
و یا در مسئله مالی هم همینطور اگر پولی بدست میارم انگار حد و مرزی براش هست و دیگه ذهنم میگه خب بسه همین قدر !
استاد من گاهی با خودم میگم شاید همه اینها تروما باشه یه مشکل روحی از قبیل وسواس فکری و یا اور تینک بودن و سوالم این هست که اگر من از این مشکلات رنج میبرم آیا کار کردن روی باور و تغییر نگرشم میتونه همه اینها رو از بین ببره یا نه باید اون وسواس فکری رو هم درمان یا کنترل کنم ؟این روزها میخوام آگاهانه تبر بزنم به ریشه این موضوع و این مسئله ی زندگیم .
کما اینکه تا به الانم اگر بخوام مقایسه کنم با کار کردم روی خودم انصافا تغییر کردم و بهتر شدم
اینو اینجا ثبت میکنم برای روزی که به قول قرآن ( فان مع العسر یسرا) راهمو پیدا کرده باشم و قطعا پیدا خواهم کرد.
توکل به الله
سپاسگزارم عاشقانه از شما استاد عزیزم
به نام خداوند وهاب و هدایتگر
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و دوستداشتنی و خانم شایسته
به به دوباره یک فایل بسیار زیبا و زندگی متحول کن که حال آدمو خوب میکنه و روح آدمو جلا میده
استاد عزیزم بسیار بسیار تحسینتون میکنم که ماشین شاسی بلند با سقف پانوراما و سانروف لاکچری دارید که آسمون زیبا با ابرهای پفکی داره ، این ماشین عجب کنسول بزرگی داره واقعا میتونی یه دستت رو روش بزاری در حین رانندگی و لم بدی بهش خدارو صد هزار مرتبه شکر که این منظره زیبا و عالی رو دیدم خدارو صد هزار مرتبه شکر که ماشین شاسی بلند عزیزم رو دیدم و بسیار تحسین میکنم این ماشین رو مالکش رو وسازنده اش رو
بسیار تحسین میکنم کشور آمریکا رو بخاطر اون همه سرسبزی و زیبایی خدای من شکرت چقدر زیباست و بسیار تحسین میکنم روابط عاشقانه شما رو که هر جا میرید صحبت از قانون دارید انجام میدید و به همدیگه خیلی احترام میزارید
استاد واقعا تعریفتون از آرامش عالی بود ینی جایی که ذهنت هیچ نگرانی نداره و فرکانس رهایی و آرامش رو داره میفرسته و درست در اینجا اتفاقات خوب میوفته ووو هدایت صورت میگیره جالب تر اینجاست که ارامش هر فردی فرق داره با دیگری ، درسش برای من اینه که اگه میخوای به همه خواسته هات برسی و در عین حال آرامش داشته باشی باید رها باشی و بسپری به خدا
تعریف جالب در صلح بودن با خود ، وقتی شکر گذار نباشی وقتی خودتو با بقیه مقایسه کنی وقتی خودتو قبول نداشته باشی وقتی حرف دیگران برات مهم باشه وقتی بخوای خودتو به دیگران ثابت کنی اینا همش داره میگه که با خودت و خدای درونت در صلح نیستی
استاد چقدر قشنگ گفتید که در مورد خوشبختی ، همه دارن کپی میکنند از هم که خوشبختی ینی فلانی فلان کارو کرده یا مسافرت آنچنانی رفته و چشم و هم چشمی میکنند و تعریف خوشبختی از زبان دیگران رو دارن انجام میدن اکثرا احساس خوشبختی نمی کنند ، خوشبتی جوری شده که هر چی تو اینستا میبینی باید اجرا کنی تا به خوشبختی برسی در صورتی که خوشبختی ینی کجا حس شهربازی رو داری کجا حس اینو داری که از مادر متولد شدی کجا حس اینو داری که تو آغوش خدایی به این میگن خوشبختی
من خودم وقتی نان استاپ محصولات خودمو تولید میکنم خیلی حس سر زندگی و خوشبختی دارم ووو اگه ساعت ها فعالیت کنم باز خسته نمیشم جوری که بعد از دو روز بیداری و نخوابیدن همه بهم میگن تو چجوری میتونی آخه
استاد خیلی تحسینوتون میکنم که به همه ما یاد میدید که وقتی میترسی باید بزنی تو دل ترسات و اقدام کنی اینجوری اون ترسه هیچ قدرتی نخواهد داشت ووو توی دفعات بعدی عضله تصمیم گیریت قوی میشه این نشون دهنده قدرت بسیار زیاد شماست که همه حرفهایی که میزنید رو مو به مو عمل میکنید
واییییییی استاد چه تعبیری از تصمیمات از پیش تعیین شده گفتید واقعا عالی بود ، این تعبیر شما به من یاد داد که حسین این سبک تصمیمات از پیش تعیین شده برای تو خوبه و میتونه کمکت کنه که چجوری عمل کنی ، من همیشه زیاد دودل میشم و نمی دونمچیکار کنم الان شما بهم گفتید که در خیلی از مواقع از تکاملت کمک بگیر
و نکته جالبتر موضوع اینه که چجوری از نیروی هدایت کمک بگیریم ووو منتظر نشونه از طرف خدا باشیم و خدا هم خودش بلده چیکار کنه و وقتی بین دوراهی گیر کردی اون مسیر درسته برات بولد میشه و سرسپردگی مطلق داشتن و تسلیم محض بودن و هر اتفاقی پیش امد خوش آمد بودن رو در دستور کار قرار بدیم
استاد چقدر این فایل عالی بود کلی چیز یاد گرفتم که از الان میتونم تو زندگیم اجرا کنم وووو دارم همه اینا رو کامنت مینویسم که اولا تعهدمو اجرا کنم و دوما باور سازی بشه برای من تا اتفاقات خوب برای من رقم بخوره
استاد این فایل یکی از بهترین فایل هایی بود که دیدم و کلی درس گرفتم که چجوری نیروی هدایت رو بسیج کنم ، چجوری خوشبختی رو احساس کنم ، چجوری تصمیمات از پیش تعیین شده رو خوب بدونم ، آرامش رو تجربه کنم با سپاسگزاری
در آخر از شما و خانم شایسته نهایت تقدیر و تشکر رو دارم که این فایل رو درست کردید
به نام خداوند هدایتگر
خداوند بخشنده مهربان
سلام استاد و مریم جان
عاشقتم مریم جان
چه سوالات قشنگی و چه خنده های قشنگ و شیطنت زیبایی پشت این خنده ها بود
خدایا شکرت بابت حال خوب عزیزانم
آرامش یعنی احساس خوب و رضایت در درون
خوشبختی یعنی احساس خوب و مقایسه نکردن خودمون با دیگران
و تصمیمات از پیش تعیین شده یعنی اتفاقات خوب گذشته و تجربیات آن
تمام زندگی میشه به خدا و حس درون اعتماد کنیم
حالمون خوب باشه و خودمون رو مقایسه نکنیم و توکل کنیم
و زندگی کنیم
کل قانون همینه
هر جا کم آوردیم با اهرم رنج و لذت خودمون انگیزه بدیم و حرکت کنیم این عالی و بینظیر هست
استاد ممنون بابت این حرفها و آگاهی قشنگتون
عاشقتونم
منم وقتی میخوام نشونه بگیرم
وقتی یه مطلبی پیش اومده و میخوام برخورد مناسب و افکار مناسبی داشته باشم میام تو سایت و میزنم رو نشانه امروز من
چه عالی هست
و این تجربه هر روزه به من ثابت کرده که
بهترین دوست بهترین راهنمایی و بهترین هدایت از طریق سایت هست
هم میشنوی هم بجای نگران شدن و درد دل کردن می سپاری به خودش
و خودت رو با آگاهی های قشنگ پر میکنی و این یک نشونه خوب هست
خدایا شکرت بابت این سایت
این استاد و مریم جان
بابت دوستان عالی سایت و کامنتهای بینظیرشون خدایا بینهایت سپاسگزارم
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال
به نام خداوند مهربان هدایتگرم
حالا میخوام این فایل رو ببینم و نکاتش رو تاجایی که هدایت بهم بگه و درکش کنم بنویسم
اول بگم این روحیه استاد و مریم جان رو چقدر تحسین میکنم و چقدر خودم هم با این ویژگی هماهنگ هستم…همیشه عاشق تجربه های جدید و دیدن جاهای جدید هستم
یکی از برنامه های من برای سال 1403 این بوده و به لطف الله تا حالا هم ادامه داشته که از هر زمانم استفاده کنم که تجربه های جدیدی رو از همین شهری که توش زندگی میکنم و عاشق اش هستم یعنی رشت که به نظرم یکی از دوست داشتنی ترین جاهای دنیاست، شروع کنم
به طرز عجیبی از همون اول عید هدایت شدم به دیدن خیابون های جدید، فضاهای سبز جدید، رستوران های جدید، تجربه های جدید، حتی محل کار جدید، شیوه جدید ورودی مالی، آدمهای جدید که خیلی برام هیجان انگیزه…
مثلا همین چند وقت قبل رفتم یکی از خیابونهایی که توی همین شهر کوچیک من تا حالا ندیده بودم…چقدر لذت بردم…یه پارک زیبا داشت…مغازه های قشنگ داشت…رستوران خیلی خوبی داشت
دیدن این تنوع بهم کمک میکنه که تاریکی های ذهنم کوچیکتر بشه…نمیدونم چطوری توضیح بدم…هرجایی که نرفتم و هر چیزی که تجربه نکردم یه تاریکی توی ذهنم ایجاد میکنه و یه جور حس غریبگی و اضطرابی بهم میده که خیلی کوچیک و مخفیه اما تا میرم توی دلش و تجربه اش میکنم دیگه برام آشنا میشه تاریکی محو و روشنایی جاش رو میگیره…خیلی این حس رو دوست دارم…انگار یه بندهایی رو از ذهنم آزاد میکنه و من حس رهایی رو تجربه میکنم
نکته دیگه در مورد تجربه چیزهای جدید این هست که خدا رو بیشتر هر قدم با خودم احساس میکنم…چون وقتی چیزی خیلی روتین میشه کمتر خدا رو حین اون تجربه حس میکنم…اما به محض رفتن به دل یه کار جدید چون این باور هست که این ناشناخته است بیشتر حس توکل و ایمان رو نیاز دارم پس مدام خدا رو یاد میکنم و به آرامش میرسم و وقتی نتیجه اون تجربه خوب هست قدرت حمایت و حفاظت خداوند برام پر رنگ تر میشه و من جسورتر میشم برای تجربه کردن چیزهای جدید
مثلا پذیرش همین مسئولیت جدید توی کار جدیدم با اینکه خواسته واقعی قلبم بود اما مدتها ازش ترس داشتم…دچار کمالگرایی بودم و میگفتم باید خیلی بهتر بشم تا برم…اما به محض اینکه فرصتش پیش اومد با جسارت رفتم توی دلش…حالا که دو ماه ازش میگذره میگم همین بود؟؟؟!!! اینکه خیلی آسون بود…نه اصلا آسون نبود…بلکه خداوند برام اسونش کرد…پس اگه من چنین خدایی دارم که اینهمه عاشق تجربه کردن چیزهای جدید با منه و خودش هم همه کارها رو انجام میده و هر چی لازم دارم بهم میگه و بهم یاد میده….پس دیگه فقط باید خودم رو مهیا کنم برای تجربه چیزهای جدید…
حالا هم دارم آماده میشم برای چیزهای جدیدتر
تمرکزی دارم روی مهارتهام کار میکنم تا خدا هدایتم کنه به سمت نعمتهای بالاتر و با کیفیت تر
*
نکته بعدی که توی این فایل برام همیشه تحسین برانگیزه و تا ابد هست…سعی میکنم هیچ وقت برام عادی نشه حتی اگه به لطف الله خودم هم بزودی و به صورت تکاملی تجربه اش کردم همین آزادی مالی و زمانی و مکانی استاد هست…همیشه در حال کار کردن برای بهبود دانش و مهارتش در کارش هست ولی جوری خواهان آزادی بوده که هدایت خواسته (((دقت کن باید سوالی پرسیده بشه تا جوابی باشه یعنی این شیوه زندگی خواسته استاد بوده و براش هدایت خواسته و نه اینکه تصادفی خدا از لطفش بهش داده باشه))) تا شغلش و کسب و کارش به شکلی باشه که هر آنچه خواسته قلبش بوده تا تجربه اش کنه رو در همین کسب و کار بهش بده…
خواه خواسته مهاجرت به هر نقطه ای از جهان باشه
خواه خواسته آزادی تهیه هر اسباب و وسیله بازی باشه
خواه بودن در رابطه عاشقانه با فردی باشه که نه تنها پرداختن به کار اونها رو از هم دور نمیکنه بلکه اونها رو به هم نزدیکتر میکنه چون اهداف مشترک دارند
واقعا به این نکات توجه میکنم و تحسین میکنم و در این تحسین اونقدر باقی میمونم و تجسم اش میکنم که من هم در مدار خلق اون قرار بگیرم…به چه شکلی؟ به هدایت به شیوه تکاملی که خدای من انجام میده
همین الان من مدت زمان کارم شاید 1/3 سال قبل همین موقع هست…اما درآمد؟؟؟ نه کم نشده به فضل الله….بلکه پس انداز بیشتر شده…توان خرید بالاتر رفته…بی نیازی مالی ندارم اما زندگی با کیفیت تری رو تجربه میکنم و امید به آینده بهتر در من بیشتر شده…آرامش ام بیشتر شده
اصلا آرامش که خانم شایسته از استاد میپرسند واقعا تعریفش برای من چیه؟
استاد یه تعریف باحالی میکنن که من واقعا لذت بردم
هر کسی از هر چیزی که لذت میبره حین تجربه اون آرامش داره
منم چیزی که ازش لذت میبردم رو انجام میدادم خوشحال بودم اما چرا شادی من دوام نداشت؟ چرا آرامش ام بسیار متزلزل بود؟ چون باورهای محدود کننده و مخربی داشتم که دائم توی ذهنم حین تجربه موضوع مورد علاقه ام آزارم میداد…
یعنی تا میخواستم روی موضوعی تمرکز کنم اون افکار می اومدن و فضای ذهنم رو اشغال میکردند بعد نه تنها حسم دیگه خوب نبود بلکه بعد از یکساعت مطالعه یا انجام هر کاری مربوط به اون نه تنها هیچ پیشرفتی نمیکردم که احساسم بد هم میشد
پس عامل بقا و پایداری آرامش هماهنگی من با انرژی منبع با خداونده…الابذکرالله تطمئن القلوب…بدون یاد واقعی خداوند و باورهای قدرتمندکننده محاله آرامش پایدار بمونه…توحید و باور به یگانگی الله هست که تضمین میکنه من شاد باقی بمونم
اما برای شخص من یکی از باورهای بسیار قوی که کمک کرده تا این ماه ها از قبل بیشتر مطمئن و آروم باشم و مدت زمان بیشتری توی احساس خوب باقی بمونم درک قانون احساس خوب=اتفاقات خوب از راه اجرای اصل تکامل هست…یعنی این قانون رو تست کردم و به صورت تکاملی سعی کردم هر نتیجه ای که از این باقی موندن در احساس خوب ایجاد میشه رو یاد داشت کنم…به بقیه بگم…بنویسم با خدا و خودم در موردش حرف بزنم تا اهمیت باقی موندن در این جنس از فرکانس رو یادم نره….تا در هر زمان احساس خوبم الویتم باشه نه انجام اون کارهای فیزیکی به ظاهر مهم
مثلا اگه وقتی در حس خوب هستم بیام و ببینم آسانسور همون طبقه ای هست که من توش هستم یا چراغ سبز میشه این رو طبق آموزشهای خداوند به استاد عباسمنش که توی دوره ها به ما میگن و طبق آموزش خداوند در قرآن به پیامبر به یادم میارم بیانش میکنم…اگه الان میرم جنسی رو میخرم که خریدش مدتی قبل برام ممکن نبود خدا رو یاد میکنم و نعمتش رو شکر میگم که این نتیجه کار کردن روی ذهنم و شکرگزاری بیشتر هست…اگه توی محل کارم یا محل زندگی ام نعمتی هست که قبلا دوست داشتم باشه میام ازش هم تشکر زبانی میکنم و هم تشکر عملی ((ازش استفاده میکنم یا وقت میگذارم تا برم و ببینمش اگه مثلا یه پارک قشنگه))
وقتی کسب و کار استاد رو میبینم که هیچ گونه تبلیغی نمیکنه فقط کار با کیفیتی انجام میده که مورد علاقه اش هست و خداوند بهترین دستانش رو براش میفرسته تا براش هم کارو پیش ببرن و هم براش تبلیغ میکنه…وقتی خانم شایسته دوست داشتی و تیزهوش رو میبینم که نظم فکری و هوشمندی و کنجکاوی و شیفتگی اش برای درک کردن و عشق و علاقه اش برای ثبت زیبایی های جهان میاد در خدمت انتشار آگاهی هایی قرار میگیره که استاد میخواد….بیشتر به خودم میگم آره این مسیر درسته…تو روی خودت کار کن باقی کارها رو جهان برات انجام میده…کار با کیفیت دیده میشه…لازم نیست آدمها ببینند…خدا میبینه کافیه
پس منم با توجه این آگاهی ها و مرور هر روزه قانون با دیدن الگوهایی مثل استاد و خانم شایسته و دوستان موفق سایت به صورت تکاملی (نه یک شبه و یک روزه) به تجربه شرایطی هر بار بهتر از دیروز هدایت میشم
انقدر نکات هر فایل استاد چه دوره چه حتی یه گفتگوی ساده با عزیز دلش در یک مسیر ساده برای رفتن به خرید مطلب برای یادگیری داره که دیگه منم از نوشتن دست برمیدارم و فقط گوش میدم…
میرم تا پنجره اتاقم رو پاک کنم که بهم امکان دیدن خورشید و آسمون زیبا و کوه های برفی رو میده…نعمتی که پیش از این ازش محروم بودم…با تمیز کردنش از خدای قانومندم شکرگزاری میکنم تا باز هم منت بذاره و از فضل بی انتهاش نعمتهای با کیفیت تری رو وارد زندگی ام کنه
سپاس از این روز زیبا که با نوشتن دو کامنت زیبا و آگاهی بخش برای من شروع شد :))
به قول استاد چه اتفاقات باحالی در حال رخ دادنه…چه روز زیبایی بشه امروز :))
سلام خدمت خواهر گرانقدرم سعیده آقایاری عزیز
امیدوارم حال دلتون همیشه خوب باشه و آرامش الهی همواره در قلبتون جاری باشه
خیلی لذت بردم از کامنت بسیار زیبا و تحسین برانگیزتون
چقدر خوب و عالی و دقیق قوانین رو درک کردین و در زندگی روزمره اجرا میکنید، واقعا از صمیم قلب تحسین تون میکنم و امیدوارم بنده و همه دوستان در این مسیر توحیدی ثابت قدم و متعهد مثل شما ادامه بدیم و عمل کنیم.
چقدر کامنتتون با دقت و بدون غلط املایی بود واقعا تحسینتون میکنم
امیدوارم همواره دلتون سرشار از نور الهی و نعمت آرامش باشه
به نام خداوند بخشنده بی نهایت مهربان که حد مهربانی و بخشایش گری و قدرت و ربوبیتش در ذهن من نمیگنجه فقط سعی میکنم مدام با دیدن نعمتهای جهان به یاد بیارم آره اینم از نشانه های قدرت رب منه…من با همچین خدای عظیمالشأنی کار میکنم
از اونجایی که این روزها بیشتر از قبل از هر سمتی میرم به نوشتن بیشتر کامنت هدایت میشم، کاری که واقعا در مقابلش مقاومت دارم به خاطر زمانی که ازم میگیره، اما قول دادم هدایتهام رو در حد توانایی ام انجام بدم…شاید قراره دریچه هایی از آگاهی و خودشناسی به روی من باز بشه که من ازش بی خبر هستم…یا آگاهی هایی که به ذهن من الهام میشه شاید قراره به بنده ای از بندگان خداوند کمک کنه…به هر حال خودم رو به جریان هدایت میسپارم تا خداوند منو به خودشناسی بیشتر برسونه…اینبار به جای نوشتن در دفترم اینجا مینویسم که در زمانم هم صرفه جویی بشه
من طالب اون دانشی هستم که به من کمک میکنه تا بنده بهتری باشم…توانایی بیشتری در کنترل ذهن پیدا کنم…تا سپاسگزارتر باشم…آگاهی هایی که به من کمک میکنه تا به مدار بالاتری هجرت کنم…
من دانشجوی دوره مهاجرت به مدار بالاتر هستم
توی بخشی از توضیحات این پروژه خانم شایسته گفتند که یکی از نتایج شخصی که از تمرکز بر روی این فایل ها بعنوان یک پروژه کاری تجربه کردند این بود که متوجه عادتهای فکری و یا رفتاری محدودکننده ای در خودشون شدند که قبلا نمیشناختند…
طبق قانون زندگی من، تمام ابعاد اون چه جسمانی، چه مادی و معنوی بازتاب دقیق افکار و باورهای من هست
پس اگر من میخوام نعمتهای با کیفیت تری رو در زندگی ام تجربه کنم مسئله اصلی من این نیست که من به چه شکلی به اون خواسته برسم…بلکه کار اصلی من، وظیفه مهم من در هر زمان این هست که اون افکار و باورهایی که در ذهنم میچرخند و من در حال دریافت بازتاب اونها هستم رو اصلاح کنم…در نتیجه جهان بیرون من شامل تمام اون نعمتهایی که من میخوام خودبخود بهتر و با کیفیت تر میشن..چون اونها چیزی جز بازتاب همون افکار من نیستند و اصلا طبق قانون نمیتونن چیزی جز بازتاب افکار منو به من نشون بدن
همین دیروز وقتی من داشتم میرفتم سرکار حین رفتن به محل کارم یه موضوعی به ذهنم رسید که در تمام مدتی که من سرکار بودم منو آزار میداد…و تمرکزم رو به شدت کاهش داده بود…بعد متوجه شدم که دقیقا خودشه…این یکی از عادتهای فکری بسیار مخرب منه که باعث میشه کلی از انرژی ذهنی من در برخورد با این موضوع هدر بره و تمرکز منو به شدت کاهش بده
فکر کن اگه من از ابتدا یه برخورد درست و قانونمند با موضوع کرده بودم و جسارت این رو داشتم که از ابتدا برم و مسئله رو حل کنم، ماجرا برای ذهنم حل شده بود و دیگه این چند هفته من نشتی انرژی از این موضوع نداشتم
بعد اصلا فکر کردم که چرا من فکر میکنم که باید برم و با اون فرد یا اون افراد در مورد این موضوع حرف بزنم؟ متوجه شدم که من زمانی که حتی با اونها کار میکردم اون افراد رو از خودم بالاتر میدونستم…یه جنسی از عزت نفس پایین توی وجودم بود که تا به حال اصلا برام شناخته نبود…یا اهمیت کمی بهش میدادم…و اصلا اینکه ذهنم بهم میگفت برو اونجا و ازشون تشکر کن (که توضیحش یکم پیچیده است) به همین دلیل عزت نفس پایین بوده…مگه من اونجا رفتم و توی اون مدت با اونها همکاری کردم به واسطه اونها بوده….من برای رسیدن به هر چیزی فقط به خداوند مدیون هستم…نه به انسان ها…اصلا متوجه شدم جنس یسری از کارهایی که من برای بقیه میکنم جدای از بحث تشکر از انسان ها یه نوع احساس دین هست…یعنی هنوز هم وقتی کسی خوبی برای من میکنه مدام افکاری توی ذهنم میچرخه که من چطوری از این آدم تشکر کنم!!!!
یعنی من همین دو مورد از عادتهای رفتاری و فکری محدودکننده ام رو بخوام تغییر بدم ایمان دارم کلی از درهای جدید به روی من باز میشه که اصلا نمیدونستم وجود دارند…
عادت رفتاری مخرب به تعویق انداختن برخی از تصمیمات و کارها که استاد انقدر توی دوره عزت نفس تاکید کردند…البته که من به مراتب از قبل بهتر شدم…طوری که اصلا نمیتونم خودم رو قبل قیاس کنم…اما پاشنه آشیل رو هر وقت رها میکنی باز از یه جایی بهت ضربه میزنه
دوم عادت فکری احساس دین داشتن به آدمها…و شرک ورزیدن به خداوند
عادت فکری عزت نفس پایین در روابط با آدمها و گره زدن عزت نفس و احساس ارزشمندی به عوامل بیرونی…که هر چقدر روشون کار میکنم باز متوجه میشم از یه جایی ازشون ضربه میخورم…
*
این فایل رو امروز بعنوان نشانه من در تاریخ پنجم بهمن ماه 1403 دریافت کردم…نمیدونم این فایل یا این دسته از فایل ها چطور قراره بهم کمک کنند تا من عادتهای رفتاری و فکری جدیدی رو در خودم کشف کنم یا اینکه چطور اونها رو برطرف کنم…اما باور دارم که همه فایلهای استاد برام درس داره و اگه خداوند هدایتم کرده به مشاهده این فایل حتما او چیزی میدونه که من نمیدونم…پس سراپا گوش میشم
فعلا تا همینجا کافیه میرم فایل رو ببینم
خدایا شکرت
سلام و عرض ادب به استاد خوش استایل و ثروتمندم ، و خانم شایسته ی زیبارو، دوست داشتنی و البته هوشمند و متعهد به قوانین ثابت جهان هستی. استاد جونم چقدر من عاشق این رابطه ی قشنگ و زلال شما هستم، چقدر لذت میبرم این تبسم نشسته روی صورت نازنین شما و خانم شایسته ی نازنینم، الهی صد هزار مرتبه شکرت برای مصادیق بینهایت ثروت در زندگی شما استاد عزیز و قدرتمندم، چقدر تعریف شما استاد جونم از آرامش بوی آزادی میده! چقدر توش بوی توحیدو ایمان داره! عاشقتونم استاد جونم که اینقدر مطالب رو ساده سازی میکنین برامون. استاااااد جونم من الان حالم خوبه، الان توی فرکانس رهایی و آرامش و حس خوبم، چرااااا؟ آخه هدایت شدم به دیدن این فایل فوق العاده، به این سناریوی توحیدی و شنیدن این باورهای قدرتمند کننده، با خنده های شما میخندم و دلم غش میره برای این در صلح بودن شما با خودتون/ استاد جونم دورتون بگردم از وقتی تمرین هامو بهتر و بهتر انجام میدم، در عمل میبینم که دارم هدایت میشم به صلح بیشتر با خودم/ استاد جونم سپاسگزار داشتن شما و خانم شایسته ی نازنینم که در مقام عمل زندگی کردن و لذت بردن و بودن در لحظه رو یاد میگیرم ازتون، آخ که چقدر دوست دارم لعلک ترضی رو توی تک تک لحظه هام تجربه کنم/ آخ که چقدر این ناب ترین حس رو دوس دارم بیشتر و بیشتر تجربه کنم/ استاد جونم من عااااشق اون وقتاییم که فایل های دوره هاتون رو گوش میدم/ استاد جونم دیالوگ من و عزیزدلمم به برکت دوره های ارزشمند شما شده عاااااااشقتم، و چقدر این عاشقتم، عجیب به جون آدم میشینه. استاد جونم من تنبل خانوم میشم گاهی، ولی دارم میبینم که تمرین فانوس دریایی عجیب درمانگری میکنه تنبلی منو/ خانم شایسته ی نازنین من، شگفتانه تیزبین و ریزبین سوال ها رو میپرسین، چقدر قشنگ انگاری بخشی ازدوره ی کشف قوانین و اهرم رنج و لذت ثروت 1 رو توی دو سه جمله خلاصه کردین، من عااااااشق این بیان زیبا و دوست داشتنی شمام، واااای خدا که دلم غش میره از صدای خنده هاتون، چقدر محبت بین شما عمیق و واقعیه، خدایا شکرررررت برای این توجهم به این رابطه ی چشم نواز و دلنشین و بینظیر…
استاد جونم این مثالی که برای تصمیم گیری زدین، من یه کوچولو بعد از دوره ی حل مسئله تجربش کردم، نمیتونم بپذیرم راهکاری نداره مسئله و با نگاه مشکل بهش نگاه کنم! برا همینم چون این باور رو ساختم، هدایت میشم به حل مسئله!
استاد جونم مررررسی برا ایده ی نشونه خواستن، یادمه استاد جونم یادمه سه سال پیش، توی سفرمون از کرمان هم گذر می کردیم، شب بود رسیدیم کرمان، هر چه جستجو کردیم، هیچهتل و مهمانسرایی توی سایت ها ظرفیت نداشت و ما مونده بودیم و شب و پیدا نشدن هتل!
خلاصه به برکت فایل های فوق العاده شما، قرار بر این شد که عزیز دلم به صدای قلبش گوش کنه، خلاصه که عزیزم رانندگی کرد چند دقیقه ای و یه جا وایساد، باورتون میشه دقیقا ما هدایت شدیم به یه هتل نقلی، رفتیم و اتفاقا یه سوئیت داشت، خدایاااا شکرت، من یادم رفته بود و به برکت این نوشتنه به یاد اوردم، استاد جونم ما وسایلمون رو گذاشتیم اتاق، اومدیم از پذیرش برا خرید کلمپه پرسیدیم، گفت دو تا مغازه بالاتر، کیفیتش عاالی و درجه یکه، رفتیم خرید کردیم، باورتون میشه ما خرید کردیم، اومدیم بیرون تعطیل کردن! آخه ما قرار بود صبح خیلی زود راه بیفتیم و توی اون تایم هیچ فروشگاهی نبود! یعنی اون فروشگاه باید باز میبود تا ما خرید کنیم( الرزق رزقان) و فردا صبح به راحتی ادامه ی مسیرمون رو بریم! وای استاد جونم هی داره یادم میاد، رفتیم بندر چارک، من حسم بد شده بود! یه حسی به من میگفت شب چارک نمونیم! استاد باورتون میشه ما قرار بود ماشین رو نبریم کیش ولی به خاطر احساسم تصمیم گرفتیم بریم کیش با چی؟با ماشین، استاااد جونم باورتون میشه وقتی لندیگراف سوار شدیم، پای من رو اون طناب لنگر بود، ملوان (اقامحمدعلی) اومد طناب رو بکشه، من وایساده بودم رو طناب، باورتون میشه ماشین ما گوشه ی سمت راست، آخرین ماشین بود، این درحالی بود که خیلیا نمیتونستن حتی از ماشینشون پیاده شن، من دقیقا کنار ماشینمون به راحتی وایساده بودم، آقا محمدعلی پرسید میترسی گفتم اره، خلاصه پای من روی طناب بود و بهانه ای بود برای اینکه ما با آقامحمد علی آشنا بشیم، جالب اینجا بود که ما هیچ جایی رو برا کیش رزرو نکرده بودیم! همسرم با آقا محمدعلی که صحبت کرده بود، گفته بود یه دوستی دارم ویلا داره، شماره داده بود که زنگ بزن برو اونجا، ما ساعت 12:30 شب رسیدیم استاااااد باورتون میشه بدون گرفتن هیچ مدرکی این آقا ساعت 12:30 ویلا رو به ما با روی گشاده تحویل داد و رفت!! جالب این جاست که 12:45 آقا محمد علی تماس گرفت که مستقرشدین! استاد اون ویلا منطقه میرمهنا کیش بود و عزیز دل من وقتی سوار لندیگراف شده بودیم، دوستشون تماس گرفته بود که منطقه میرمهنا منطقه ی خوبی، حتما بری ببینی! و ما به فاصله ی 3 ساعت رسیده بودیم کیش، و ویلایی که مستقر شدیم دقیقا منطقه ی میرمهنا بود!!! من عاشق این نشونه های خداوندم که با عشق قدم قدم هدایتمون کرد، من عاشق این همزمانی های دوست داشتنی و فوق العادم، من عاشق شنیدن صدای هدایتم، من عاشق شما و خانم شایسته ی نازنینمم، من عاشق همسفر فوق العاده و دوست داشتنیم، عزیزدل هم فرکانسی خودمم، من عااااشق این الهه ی جدیدم که با عشق داره زندگیشو بهتر و بهتر خلق میکنه! و..
اون موقه ها یادمه داشتیم روی یک باور قدرتمند کننده کار میکردیم، ( جهان سرشار از مردمان بینظیر، فوق العاده، دوس داشتنی، مهربان، صادق و نازنینی است که از هرجهت دوست دارند با عشق به ما کمک کنند..)
استاد جونم عااااااشقتونم، مرررررسی برا این سایت بینظیر که با عشق توحید رو درقلب ما پرورش میده!
خانم شایسته ی جسور و هوشمندم، عااااشقتونم که اینقدر عشقین، لذت بردم و آموختم و بیشتر عمل میکنم و البته به یاد آوردم، مرسی مرسی مررررسی..
عااااااشق این عملگرایی و جسارتتونم مننن️