سریال زندگی در بهشت | قسمت 9 - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    331MB
    22 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 9
    92MB
    22 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

394 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    MJGoodlooking گفته:
    مدت عضویت: 2286 روز

    به نام خدا به لطف خدا و در راه خدا

    خدای خودم رو سپاسگذارم بخاطر نعمت هدایتم و ازتون ممنونم اساتید بزرگوارم

    یه چیزی که من تو حیطه عزت نفس و خودباوری یاد گرفتم اینه که تا زماانی که ما خودمون رو باور نداشته باشیم دست به عمل نمیزنیم و اون آگاهی ها فقط در حد آگاهی میمونن و عملا هیچ نتیجه ای نخواهند داشت همین عامل باعث میشه که ما توکل کنیم و اون چیزی که بهمون گفته شده رو عمل کنیم که تهش میشه پیشرفت و خلق یه بهشتی به این زیبایی که از در و دیوارش ثروت و برکت و نعمت و پول میباره جوری که بشه بهترین نقطه برای نصب یه دکل مخابراتی که بتونه سالانه بدون هیچ زحمتی کلی ثروت رو وارد زندگیت بکنه تهش میشه ابزارهای کارا و حرفه ای که هر بار زندگیی رو برای تو راحت تر میکنه تهش میشه اون خود باوری و عزت نفس که وقتی مسئله ای پیش بیاد حلش میکنی و با حل کردنش به خودت ثابت میکنی که توانا تری و بعد اون حتی این باور رو داری که اگه از این هم بزرگتر باشه بازم حلش میکنم (چکش رو اصن بنداز اون وسطای آب) به یه جایی میرس که خودت با یادآوری موفقیت هات هر بار خودت رو بیشتر باورر داری اونقدری که وقتی میشینی بهش فکر میکنی حیرت زده میشی از عظمت خدایی که تووی هر گام تو رو آماده کرده تا به مسسائلت غلبه کنی و باز هم بزرگتر بشی توحیدی تر بشی و اون موقع سر تعظیم فرو بیاری در برابر این سیستمی که از نهن و آشکار تو آگاهه و بیشتر از خودت خواهان موفقیت و پیششرفت توئه دلش میخواد اونقدر پیشرفت کنی که جنات تجری من تحت الانهار رو به چشم ببینی و لذت زندگی کردن در امکانات رفاهی فوق العاده رو بچشی.

    همه اینها به اعتماد مطلق تو به رب ختم میشه و شروع میکنی به تحسین زیبایی هایی که برات خخلق کرده و تحسین میکنی توانایی های خودت رو و شگفت زده میشی از عظمت توانایی های نا محدودی که خدا به تو داده همونایی که بی مریم در قسمت 4 سفر دور آمریکا باباتشون شگفت زده میشه و تحسینشون میکن وو خدا رو بابتشون سپاسگزار میشی و نتیجه ش میشه یه اطمینان خاطرر و آرامشی که تهشش میشه لم دادن روی تخت و لذت بردن از فضای بهشتت…

    گوارای وجود همه مون

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    معصومه صادقى گفته:
    مدت عضویت: 1719 روز

    بنام خدای زیبایی ها

    ‎سلام به استاد عزیزم مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی

    ‎ثروت استاد تو این فایل رو تحسین می کنم که هر چقدر دوست داره میتونه برای خودش ابزار بخره به هر تعدادی که می خواد

    ‎ مثل همین آهنربای بزرگ که خریده بودن خیلی راحت داشت توضیح می داد که یه دونه واسه اینجا خریدم یه دونه واسه اونجا خریدم و من واقعا اون لحظه داشتم فکر میکردم چقدر آدم میتونه ایمانش به بودن و اومدن ثروت زیاد باشه

    ‎که وقتی میخواد یه وسیله بخره به قیمتش نگاه نکنه و هر تعدادی که لازم باشه بخره

    ‎یادم میاد که قبلاً یه وسیله ای که داشتم رو مثلاً انتقال می دادم از محیط کارم به محیط خونه از محیط خونه به مثلاً بیرون ، جنگل ، جایی …

    ‎همه این کارهایی که انجام دادم یا میدادم از باور کمبود میاد، من اعتقاد داشتم که

    ‎حتماً کم هست یا نمیشه زیاد داشت یا زیاد داشتن درست نیست یا سخته یا اسرافه که از یک وسیله چند تا داشته باشم خوب چه کاریه یه دونه میگیرم و همه جا انتقال میدم درواقع سختی دادم به خودم رو طبیعی میدونستم ولی ثروت داشتن و زندگی توی رفاه و استفاده خوب از ثروت رو برای خودم غیرطبیعی

    ‎وقتی مریم جون گفتن که من اون لحظه آخر و می‌دیدم این نشون میده که ایمان داشتن به نتیجه نهایی و حفظ تصویر نتیجه نهایی چقدر به ما کمک میکنه توی قدم برداشتن و ادامه داد

    ‎ استادم گفتند که هر چیزی که راهی داره واقعاً

    ‎نکته مهم برای من ارزش ابزار بوده وقتی ابزارهای با کیفیت داریم میتونیم مسائل رو راحت و لذت بخش حل کنیم

    ‎وقتی ثروت نداشته باشی پس نمیتونی ابزارهایی که زندگی رو راحت میکنن داشته باشی

    ‎پس نداشتن ثروت مساوی با سختی تو زندگی

    ‎حرف آرامش بخش استاد که گفتن خدا هیچ وقت ما را رها نکرده

    ‎خیلی اوقات وقتی که کارم اونطوری که میخوام پیش نمیره یا نشونه ای نتیجه ای نمی بینم ذهنم سریع شروع میکنه که بهم بگه که خدا را رهات کرده و کارهات فایده نداره

    ‎اگه حواسم نباشه انقدر تو ذهنم پرورش پیدا میکنه و کل فضای ذهنی ام رو پر میکنه که عملاً همونجا منفعل میشم و خشکم میزنه

    ‎شجاعت و اخذ تصمیمات میتونه از همین تصمیمات کوچک ما شروع بشه وقتی استاد با شجاعت نرده ها رازد خیالش راحت بود

    ‎این کار و بر اساس شجاعت خودش انجام داد همین میتونه پایه ای باشه برای اعتماد به نفس برای اینکه بتونه تو تصمیمات بزرگتر زندگیش هم اعمال کنه

    ‎و وقتی ما از شجاعت استفاده میکنیم و ترس ها رو میذاریم کنار میتونیم به خواسته هامون برسیم

    خواسته هامون اون طرف ترس هامون منتظر ما هستن و بها و راهش ایمانه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    سلام ب استادان عزیزم و دوستانم

    زندگی در بهشت قسمت 9 ( نجات سرباز راین) البته چکش سرباز راین

    خدای من انعکاس آینه ای درختان باطراوت و سرسبز روی دریاچه چقدر زیباست، دیدنش چقدر ب آدم حس سپاسگزاری حس آرامش میده، میشه ساعت ها نشست و تماشا کرد.خدایا شکرت.

    اینکه قبل از شروع هرکاری چه بسا کوچک ترین کار با توکل به الله مهربان شروع میکنید رو باید یاد بگیرم توی هرکاری. اتفاقا امروز معجزه ای رخ داد رفته بودم دادگستری و میخواستم به صورت معجزه وار 2 مهر تایید رو بزنن برام و قبلش از خدا خواستم خدایا میشه معجزه کنی، میخوام ببینم قدرت ات رو. میشه کارمند دادگستری نبینه عدم تطابق های تاریخ رو و تاییدش کنه چون اگر تایید نمیشد دردسرهای بعدش زیاد بود. و همینطور شد باورم نمیشد انقدر ذوق زده بودم ک همونجا در حیاط نشستم روی صندلی و عکسش رو برای عموم فرستادم(کار مربوط ب عمویم بود ک خارج از کشور است) گفتم ببین انجام شد و ویس دادم با کلیییی ذوق و شوق و گفتم خداروشکر خداروشکر معجزه شد و عمو هم تشکری کرد و گفت اره بعضی موقع ها از این اتفاقا میوفته. منظورش این بود ک شانس اوردیم و اینا. و پیش خودم گفتم چرا من خیلی بیشتر از عمو ذوق کردم چرا من بیشتر سپاسگزاری کردم بابت انجام شدن کار یکی دیگه.کاری ک اصلا برای من سودی نداشت. و اینجا بود ک فهمیدم ناعمه تغییر کردی تو از خدایت درخواست میکنی و میگی خدا کارهام رو پیش میبره. در سیستم اداری فقط خوبی ها و برخوردهای خوب از مردم می بینی، مردمی ک امروز خودشان پیش قدم میشدن برای راهنمایی من با رویی خوش از سرباز گرفته تا کارمندان.اینکه هر دو کارمند دادگستری نبینن تاریخ رو. اینکه می دیدم افرادی رو با چهره های ناراحت و عصبانی ک از این طبقه ب آن طبقه پاسکاری میشدن و آخر سر کارشان با هزار ناراحتی و بدوبیراه انجام میشد. خدای من عاشقتم همه این کارا رو تو کردی، ینی توکل کردن و انجام شدن عزتمندانه کارها ب همین راحتیه فقط باید بسپرم ب خودت ب همین آسونی ؟ استاد الان حرف شما رو متوجه شدم اینکه می گفتین معجزه پشت معجزه برای من رخ میداد هرجا میرفتم کارهام ب آسونی انجام میشد و این خود ثروت عه این احساس نابی ک با خدا داری، اینکه خودش کارهات رو پیش میبره نهایت حس خوبه نهایت زندگی خوبه.

    کمک و همکاری و همراه بودن خانم شایسته عزیز بسیار برایم قابل تحسین است ک باید بسیار یاد بگیرم. بارها دیدم این همکاری چقدر رابطه زیباتری میسازه چقدر حس خوب خود آدم دریافت میکنه و چقدر افراد دیگه ب کمک تو خواهند آمد در آینده. با همکاری و کمک من در محل کارهایم روابط بسیار عالی میساختم و حتی کارآموزها را بسیار کمک میکردم و چقدر مورد عشق و محبت قرار میگرفتم و احساس میکردم روحم در حال بزرگ شدن هست. در خانه مان بدون هیچ جنگ و دعوایی همکاری میکنم و می بینم چقدر بیشتر دوست داشته میشوم. هذا من فضل ربی

    استاد چه هدایتی شدین الله اکبر، قبل از پرت کردن آهنربا با حرف خانم شایسته مجدد چک کردین و قلاب رو سفت کردین . ک اگر با همون قلاب شل نیرفت پایین چیزی جز طناب نمی اومد بالا.

    اون لحظه ذوق کردن تون( بخدا فکر کنم گرفتمش) برایم خیلی درس داشت.با اینکه از این آهنربا 3 تا تهیه کرده بودین، با اینکه آزادی مالی دارین و میتونستین بگین ارزش خاصی نداره ولی شما ب الهام خداوند چشم گفتین و با پیدا کردنش ارزش ابراز رو متوجه شدیم، اعتمادبنفس گرفتیم، ذوق زده شدیم، اعتمادمون ب هدایت های الله بیشتر شد. اینکه بدون شک بگیم چشم و انجامش بدیم.

    باید یاد بگیرم ذوق زدن و سپاسگزار بودن بیشتر را.

    چقدر خوبه رابطه دو انسان سپاسگزار و با ذوق و شوق و اینکه دوباره اون اتفاقات خوب و معجزات روزشون رو برای خودشون مرور کنن و همینجوری باعث رشد وجودی یکدیگر بشین و خداوند هم هی جایزه های بیشتری بهتون عطا کنه.

    چقدر این صندلی تاشو روبروی ویو دیوانه کنندا دریاچه زیباست، دراز بکشی مثل استاد خود خودت باشی راحت باشی و از دیدن اون منظره لذت ببری.

    استاد : اگر آدم ایمان داشته باشه ک همیشه برای هر مسئله ای راه حلی هست،هدایت میشه ب جوابش، فقط نا امید نشه و حرکت کنه حرکت حرکت حرکت

    همه چیز دست ب دست هم داده بود تا انجام این الهام به درستی صورت بگیره، از باز نشدن گره و تا لب مرز باز شدن رفتن، از سفت کردن پیچ قلاب، از سفارش چند روز قبل آهنربا، از هدایت شدن خانم شایسته ب طناب. همه چیز از قبل مهیا شده وقتی ما ب یه تضاد برخوردیم ولی جوابش رو از قبل داشتیم.

    اینکه خانم شایسته حتی در مورد درمان شون هم از خدا هدایت میخوان و هدایت میشن ب ایده عسل، اینکه خدا برای آرامش بیشتر و کم شدن احساس دردشون دید مثبت قضیه رو یادآوری میکنه و میگه احساس میکنم این نیش زنبود برام خوب بوده و بدن من نیاز داشته ب اون ماده سمی تا ایمنی اش بره بالاتر.

    نگاه الخیر فی ماوقع داشتن( اتفاقا دیروز شعرش رو میخوندم و چقدر احساس نزدیکی ب خدا کردم مخصوصا قسمت های پایانی شعر و اشک از چشمام جاری شد)

    اگر اتفاق به ظاهر ناراحت کننده ای برایمون افتاد حتما خیره و ما باید بتونیم نگاه مون رو ب اون اتفاق عوض کنیم و بگیم حتما خیره و در اینصورت نتیجه اش حتما خیر خواهد بود

    چقدر این تفکر ب آدم آرامش میده، احساس توکل میده، اینکه خدا میگه بنده من آروم باش و صبور. اگر در این آزمایش با صبر و تقوا پیروز شی بعدا جایزه های عالی در انتظارت هست.

    خدایا شکرت استاد و خانم شایسته عزیز ممنونم بابت تهیه و تدوین این فایل هدیه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    لیلا حسنی گفته:
    مدت عضویت: 1903 روز

    سلام خدا قوت میگم به استاد گل وشایسته نازنیم

    اول تبریک میگم به مقابله با ترس تون دومین تبریک به نوع دیدتون نسبت به مقابله با تضادها

    درست تضادهاباخودش یه عالمه اتفاقات خوب داره به شرط نوع دیده ما

    واینکه مابا اوناهاچه جور مقابله میکنیم

    واینکه فقط باایمان خالص به پروردگار میتونیم تک تک مشکلاتها روحل کنیم به اسونی

    به قول استاد تضادها میان که ما مشخص کنیم هدفمون چیه….

    ویه چیزجالب اینکه که ترسها رو زیادبزرگش نکنیم زمانی که ما میخوایم غلبه کنیم به ترسها خدا بی شک مارو به بهترین شکل به اسونترین شکل ممکن هدایت میکنه

    دوستت دارم در پناه الله یکتا🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    هما ی سعادت گفته:
    مدت عضویت: 1799 روز

    سلام به استاد عزیز ، خانم شایسته و هم خانواده ی عزیز …

    یک تصمیم فوق العاده در کنار چند تا تصمیم فوق العاده ی دیگر گرفتم و دارم انجام می دم …

    دارم سریال زندگی در بهشت رو از اول می بینم …

    هرروز یک فایل می بینم و چقدر اول صبح دیدن این فایل به زندگی ام کمک می کند …

    می تونم بگویم این یک گنج رایگانه …

    من فکر کنم حدود 3سال و نیم هست که در این سایت هستم …

    وقتی فایل ها رو می بینم . به گذشته ام برمی گردم …

    چه باورهایی رسیدم … چه زندگی نرم تر و روان تری .‌‌..

    استاد برای اولین بار که فایل های زندگی در بهشت رو می دیدم . فکر می کردم تمام فایل ها که ببینم و تمام بشود . یک معجزه اتفاق می افتد و من در جایی که شما زندگی می کنید یکهو ظاهر می شم … یک پول قلمبه از آسمان می بارد و من سرمست می شم …

    و در زمینه روابط با همسرم با اینکه رابطه ی بدی نداشتیم ولی تصور اینکه خوب خوب بشود و عالی بشود نداشتم …

    اما من تغییر کردم …نه محیط اطرافم … بلکه خودم …

    و هرچه کنش های من تغییر کرد . واکنش ها تغییر کرد …

    استاد این محیط رویایی من رو عجیب تحت تاثیر قرار می دهد …

    احساس های گذشته ام که الآن کامل تر شده …

    بی نهایت به این فضا برای خوشبختی احساس نیاز می کردم …

    اما الان متکامل تر شدم … می دونم این فضا از قلبم نشات می گیرد و از مدار من …

    استاد الآن بیش از توجه به محیط به ریشه ها و درونی که محیط رو تشکیل داده توجه می کنم …

    این از حال و روز این رزهای من …

    هوای اینجا بس بهاری و دل انگیز هست …

    چشمه های آبی که از دل زمین می جوشد … و جوهای آبی که روی سنگ ها جریان پیدا میکند …

    نمی دونید چه صدای فوق العاده ای دارد …

    واقعا دوست دارم ساعت ها به صدای آب گوش کنم …

    و صدای بادی که کنار گوشم می وزد …

    این چند وقت عجیب به دل طبیعت هدایت می شم …

    و کوه ها چه عظمتی دارند … انگار واقعا تازه دارم می بینم … نگاهم خالصانه تر شده …

    و استاد به دوستی خوبی با خودم و طبیعت رسیدم …

    خیلی وقت بود می خواستم بیام توی سایت و از حال و هوای این روز ها که بی نهایت زیباست بنویسم و امروز زمانش رسیده …

    و حالا درباره فایل های این 9 قسمت …

    مثل غذای خوشمزه هست … متنوع و زیاد … این قدر هر کدوم رو می خوای بخوری تا ازش سیر بشی … اما چیز های دیگر هم هست …

    انگار این روز ها تازه به پرادایس اومدید و دارید اینجا رو مثل بچه های جست و جو گر کاوش می کنید … چیزهای جدید یاد می گیرید …

    چه فضای زیبایی هنوز باور کردنی نیست یک خانه ی چوبی روی یک دریاچه … دریاچه ای که آبش مرتب تعویض می شود . و همیشه زلال و شافافه …

    واقعا کار بی نهایت ابتکارانه و شجاعانه ای هست که نرده های چوبی رو کندید …

    تا جلوتون باز بشود …

    آزاد باشید …

    و چقدر زیبا درباره الهامات صحبت می کنید …

    چقدر خوبه که باور کنیج خداوند هدایت می کند … خداوند مرتب به قلب ما راهها رو الهام م کند …

    و هر قدم کوچک تاثیرات شگرفی دارد …

    و اینکه یک اتفاق به ظاهر بد افتاد چکش فوق العاده درجه یک و هیولای شما توی آب افتاد …

    حتی لحظه ای ناراحتی نیامد و خنده و شوخی و ادامه ی کار …

    به ماهی ها و به جریانات یپردید …

    اما طبیعت دوست دارد اجزا در بهترین زمان و مکان خودشان قرار بگیرند …

    قبلا هزار اتفاق افتاده تت شما آهنربای هیولایی بخرید و مریم خانم طناب رو یک جایی به صورت تصادفی پیدا کردند و بعد همه چیز دست به دست هم می دهند و چکش در دامن شما قرار می گیرد …

    همین طور رها و آسوده و شکر گزار …

    وقتی خداوند این طور با خودت نزدیکمی بینی ، دیگر نیازی نمی بینی تا خودت رو نیازمند ارتباط گرفتن با دیگران بببنی و او رو کافی می دونی و او برات کافی هست …

    و قصه ی مریم خانم شایسته ی عزیز که زنبور گزیدشون …

    چقدر این اتفاق ایشون رو قوی تر کرده بزرگ تر کرده و ترسشون رو از نا شناخته ها کم کرده ..

    و باید بدونید که روی شاگردتون هم چنین تاثیرهای فوق العاده ای گذاشتید … دیروز اتفاقی برام افتاد و سرم کمی زخم شد و خون آمد …

    اما دیدم ذره ای براش ناراحت نشدم … حتی در همون حال داشتم با بچه ها شوخی میکردم و بعدم خودم به تنهایی رفتم اورژانس اونجا هم که نیاز به کار خاصی نداشت …

    وقتی اومدم خانه و مامانم منو دید . بهم گفت داری قوی می شی …

    و بعد فهمیدم درسته . من خیلی قوی تر شدم …

    این اتفاق همه جوره به نفع من تمام شد …

    و مامانم هم ازم تشکر کرد که چقدر خوبه که تو الآن کنارم هستی …

    به این راحتی خداوند هدایت کرد …

    چه استاد خوبی داشتم و چه چیزهای خوبی بهم یاد دادید …

    لذت از زندگی … سپاس گزاری و عشق داشتن …

    امروز 29 فروردین 1403 هست …

    سپاس از شما استادان عزیز و هم خانواده ی عزیز …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    زهرا کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2761 روز

    سلام استاد جان،سلام خانم شایسته عزیز

    اول از همه شما تشکر می کنم بابت این زحماتی که می کشید، زندگی شخصیتون بدون ریا به تصویر می کشید تا ما هم رشد کنیم،واقعا بی نظبره هر قسمت یک درسی داره، باید اعتراف کنم هر کسی این کار نمی کنه ولی شما چقدر روح بزرگی دارید این لذت با دیگران تقسیم می کنید.

    خانم شایسته عزیز، شما برای من یک الگو هستید و خیلی چیزها یاد گرفتم، تو فایل های سفرنامه متوجه شدم که این نگاه مثبت شما جایگاه آلان شما را تعیین کرده، همین نیش زنبور می تونه دو تا نگاه متفاوت تجربه کرد.

    یک نفر می یاد دادو بیداد می کنه می ترسه و هزار فکر می کنه و عقبه این افکار باعث می شه مشکلات و مسائلی هم به وجود بیاد.

    ویکی هم مثل شما می یاد این طور نگاه می کنه که برای بدن من مفید هست و این فکر باعث می شه نیش زنبور مفید هم واقع شود.

    یک نکته دیگه در مورد چکش آون موقع که افتاد تو آب استاد رها کرد و گیر نداد و کار هم انجام شد، و مریم جان ایده بیرون آوردن چکش به وسیله آهن ربا به ذهنش می رسه و لحظه بیرون آوردن چکش تو ذهنش می بینه، به راحتی استاد ار آب بیرون می آورد، درسش این بود آگه آون موقه رها نمی کردید نه کار انجام می شد و نه چکش پیدا می شد.

    مریم جان مادر عزیزت هم چه نگاه قشنگی در مورد عقرب داشته، راستی من هم بچه بودم عقرب نیشم زده😀

    استاد عزیز دایم یا در حال سپاسگزاری هست یا در حال تحسین کردن اطرافش می باشد،و نکته ای که من به وضوح می بینم استاد جان یکسره در حال تحسین کردن مریم جان می باشد، چه عشق زیبایی دارید بدون وابستگی از وجود هم لذت می برید.

    پردایس واقعا بهشته، زیباییش قابل وصف نیست، رنگ درختان و اسمون و ابرها تو هیچ مداد رنگی نیست آدم مدهوش می کنه الله اکبر،میدونم خیلی نکات مثبت دیگه ای هست که من ندیدم، با اینکه ذهنم برای نوشتن مقاومت می کنه ولی خوشحالم که نوشتم، استاد عزیز و مریم جان سپاسگزارم.😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3821 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    یکبار فایل را دیدم، پایانش با شروع افطارِ من بود

    در ادامه چند آیه ای را خواندم از سوره ی لقمان

    مراقبه کردم و در مراقبه‌ام در هر لحظه داشتم با خدای خودم دوستِ قشنگ و هدایت کننده ام صحبت میکردم، صحبتم در مورد این مسیر بود در مورد اینکه گفتم خدا جونم ببین هم پاره ام را ( استاد) با اینکه انقدرر تلاش ذهنی کرده و انقدر زندگیش تا به اینجا به هر چی که می‌خواسته رسیده و بهش دادی شکر تو را میگویم، هر چی. اما حالا بازم با کوچکترین الهامی که به قلب او میکنی عمل میکند… خدای من میدونی تو خیلیی بزرگی و عظیم

    چقدر میشه مثل تو شد!

    چقدر میشه خداگونه شد!

    چقدررر … تا وقتی که زنده هستیم تا وقتی که در این مسیر درست هموار مستقیم حرکت کنیم هر لحظه اش میتونه یک درس باشه، یک درس از قانون. یک درس از حضور خداوند یک نشانه و آیه از وجود خودش، پروردگار جهانیان .. و بعد برام مثال الماس را زد.

    چگونگی شکل الماس

    خداروشکر میکنم به خاطر این آرامشِ نابِ ذهنی ام.

    بیایید ای اعضای خانواده ی مهربانم با هم حضور خداوند را فکر خداوند را از این نعمت، یعنی الماس بخوانیم و مروری کنیم:

    * الماس ها درون کره ی زمین از یک تا سه میلیارد سال قبل تولید شده اند ( این برای من مثل این میمونه که خداوند یکتا از قبل بوده، هست و خواهد بود| تعریف انرژی)

    یک الماس حقیقی در یک فرآیند طولانی چگونه شکل میگیرد؟

    * 1 دی اکسید کربن را در 180 کیلومتری عمق زمین دفن کنید

    * 2 آن را تا بیش از 1200 درجه حرارت دهید

    * 3 آن را زیر فشار بیش از 50000 کیلوگرم نیرو بر سانتی متر مربع قرار دهید.

    * 4 به سرعت آن را به سطح زمین بیاورید تا به سرعت سرد شود.

    در واقع 4 مرحله ی بالا برای من حکم ِ خداگونه شدن را دارن. من دنبال این هستم که بشوم مثل خودش، خاص و خالص، و البته برای خودش به سمت خودش

    یک روح مجرد فارغ از زمان و مکان

    من هنوز روی زمینم و انقدر خدا را پیدا کردم!

    میشه هر روز در لحظه های بیشتری به درونم سفر کنم تا الماس وجودی گران بهایم را پیدا بکنم.

    و مسیری که، راهی که البته بی انتهاست اما میشود از همینی که هستی بازم پایین تر روی

    انگاررر این پایین رفتن مثل آن است که وجود و گوهر هر انسانی وقتی به درون خودش سفر میکند و به دنبال اصل خویش هست هر چقدر که موفق به پایین رفتن میکند، برای همانی که به دنبال اوست: اصل: منبع: همان تو را بالا و بالاتر میبرد به همان میزانی که برای او کوچک میشوی یعنی همان منیت انسان یعنی همان ذهن آدمی یعنی دوری از هرچه غیر اوست، به همان میزان که به دنبال او میروی.

    او تو را سبکبال تر و سنگین بارر تر میکند

    و به راستی که عزیزانم این همان اصل است، شیوه ی زندگی در این دنیا، روش و شیوه ای که علاوه بر دنیای تو آخرت تو هم میسازد.

    بیایید عزیزانم ادامه دهیم.

    اکنون در قاره ی زیبا و سرسبز آفریقا، الماس ها را از اعماق زمین در یک نوع تخته سنگ به نام زمین آبی می‌یابند، خردش میکنن سپس آن را با گل و لای مخلوط میکنند، اما به راستی الماس سخت تر از آن است که ماشین های خرد کننده به آن آسیب برسانند .. ( به راستی این برای من همچون این می‌ماند که کسی که روحش را از هر ناپاکی پاک میکند، و خودش را خالص میکند برای خدایش، کسی که برای رضای او حرکت میکند برای او میبخشد برای او قدم میزند، برای او مینویسد همچون من آه خدای من .. خدایا شکرت آری عزیزان من برای او نفس میکشد، برای او اشک میریزد، برای او میخندد، برای او کاری میکند، هر کاری، برای وصالش، برای او خشمگین میشود، برای او کلامی را به زبان می‌آورد، برای او ورزش میکند، برای او تقوا میکند، برای او دست از عادات ناپسند میکند، برای او عادت به ایجاد کارهای درست میکند، برای او شادی میکند، برای او از انجام هر کاری لذت میبرد، برای او پای کوبان میرقصد، برای او … به نام او … برای همیشه .. آری به راستی چه کسی توان تخریب همچین روحی را دارد؟؟!! مگر میشود یک روح را تخریب کرد

    مگر میشود آری میشود! فقط یک راه دارد

    آن هم این است

    که دیگر نخواهی سفر به درونت را ادامه دهی

    اگر باز ایستی اگر توقف کنی او از تو دور تر نمی‌شود! او همیشه هست، بلکه تو رهاتری میشود، رهایی که در هنگامی که سفر را آغاز کرده بودی، به درون و به او نزدیک و نزدیک تر میشدی، اما اکنون با توقف و اینکه دیگر نمیخواهی و یا ناامید شده ای و یا باز به باد فراموشی سپردی که این دنیا جز بازیچه و افسونی بیش نیست و سرای اصلی؛ آخرت است، اما کلید رسیدن به آخرت و بهشت فردوست از همین دنیا و این واژه و در طی کردن همیشگی امیدوارانه ی این سفر؛ است، سفر ..و چه کلمه عمیق و عاشقانه و زیبایی خدای من، معبود من

    همه چیز در اطراف من همچون حرکت آهسته ای به شمار می‌آید.

    آری با توقفت این تویی که از اصل دورتر میشوی.

    یادت می‌آید در کتاب مقدس قرآن، معجزه ی چاپ شده در هر خانه و اتاق و مکانی …؟

    هر فعلش که مضارع آمده است

    یعنی در هر لحظه بدرخش!

    در هر لحظه، ایمان داشته باش به من به خدایت

    در هر لحظه، من را باور کن درونت را من همینجام من از رگ گردن هم به تو نزدیک ترم عزیزِ دل من

    در هر لحظه من را به یاد داشته باش، تو رها نیستی .. مرا باور کن به من توکل کن … به من اعتماد داشته باش .. من هستم ..

    در هر لحظه از زندگی میتواند درسی و نشانه ای از من برای تو باشد ای عزیز دل من

    الماس را تنها به وسیله یک چیز است که میتوانی آن را بسوزانی و دنیا و آخرتش را در همین فرصتی که به او داده شده است به مرور زمان نابودش کنی

    و آن تنها اکسیژن خالص است!

    این یک دستور است: درونت را از هر اکسیژن خالصی پاک کن تا با سرعت بیشتری به درونت سفر کنی به سمت من سفر کنی.

    یا می‌توانم به این شکل بگویم ای عزیز دل من:

    انسان را تنها به وسیله یک چیز است که میتوانی آن را بسوزانی و دنیا و آخرتش را در همین فرصتی که به او داده شده است به مرور زمان نابودش کنی

    و آن تنها شرک است

    این یک دستور است! درونت را از هر شرکی پاک کن تا با سرعت بیشتری به درونت سفر کنی به سمت پروردگار عالمیان سفر کنی.

    و تنها کسی که میتواند این نابودی را رقم زند، خودت هستی با دستان، افکار و انتخاب خودت.

    الماس وجودیت را پیدا کن!

    این رسالت توست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      الهام وابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1532 روز

      سلام به برادد عزیز وتوحیدی وحیدجان

      .

      این فایل هدایت امروزم بود وهدایت

      شدم به خوندن کامنت شما..

      خوندنم واشک ریختم…چقدر زیبا نوشتین چقدر نوشته هات بوی خدا رو میداد.

      نمیدونم کامنتت میخونی یان

      این کامنتون برای چهار سال پیشه..

      و خیلی قشنگ توحید وشرک رو درک کرده بودین‌..

      دمتون گرم ..

      الهی که هرجا هستی نور خدا به قلب بباره که اینقدر زیبا نوشتی و من در دفترم تمام کلمات توحیدیتون رو نوشتم…

      شاد وموفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    محمدامین سهرابی گفته:
    مدت عضویت: 2704 روز

    سلام به دو عزیز دل همه ما. سلام به تمام اعضای خانواده دوست داشتنی خودم

    توی شروع صحنه جادویی دریاچه و درختان فسفری رنگ که منعکس شده داخل آب رو میبینم اگر موج های کوچکی که نسیم روی دریاچه ایجاد میکنه توی اون لحظه نباشه نمیشه تشخیص بدی که تصویر اصلی کدومه و تصویر منعکس کننده کدوم هست. خدایا شکرت این تصاویر دیگه برای من هم تازگی دارند حتی تصویری از دریاچه که گذاشتم بک گراند لب تابم رو بیشتر وقت ها بهش خیره میشم و نگاه ش میکنم. مریم خانوم با اجازه شما حتی چند ثانیه ی ابتدایی رو هم صدای شما رو قطع کردم و یکی دوبار دیدمش تا حسابی ازش سیر بشم.

    خب قرار هست که ایده ای که همه ما در قسمت قبل بهمون الهام شده رو این دوتا عزیز انجام بدند و لذت ببریم. ایده این که با آهنربای جادویی چکش رو از آب نجات بدیم. حتی تذکر دادن مریم خانوم به استاد بابت محکم بودن گره آهنربا هم یک هدایت از طرف خداوند هست برای کمک کردن به اجرای کارها در طول مسیر. شاید به ظاهر این خیلی کوچک باشه ولی همین نتایج کوچک و تایید و تحسین و شکرگزاری اونها باعث هدایت های بزرگتر میشه. همین چند روز پیش با برادرزاده م میخواستیم پیاده روی کنیم تا پارک. مسیر پیاده روی طوری بود که آفتاب حسابی پوست رو اذیت میکرد و من تا از در خونه پامون رو گذاشتیم داشتم فکر می کردم ببینم چجوری و از کدوم مسیر بریم که حداقل سایه بیشتری رو تجربه کنیم رسیده بودیم آخرهای کوچه که بریم تو خیابون اصلی یه ماشین از ما آدرس کارواش رو پرسید یه لحظه فکر کردم مسیر کارواش با مسیر پارک یکی هست سوار شدیم هم ما به پارک رسیدیم به بهترین روش هم ایشون رو راهنمایی کردم برای کارواش. این مثال برای من اونقدرها تاثیر داشت که میدونم میتوانم تمام کسب و کارم رو بسپرم به خداوند و برم داخل ترسهام و شروع کنم. باید این مثال های کوچک رو تایید و تحسین کنیم بچه ها.

    من عاشق این ای خِدا گفتنت هستم کلی خندیدم همون موقع. خدایا شکرت بابت ذوق زده شدن این دونفر من هم ذوق زده شدم حتی با اینکه این فایل رو مدت ها پیش دیدم باز هم ذوق زده شدم خدایا شکرت. این رضایتی که در پایان کار هست وقتی برمیگیردی کل روزت رو به یاد میاری که کلی کار مفید انجام دادی لذت بردی و مهمتر از همه سپاسگزاری میکنی انا نکاتی هستند که باید ازشون درس گرفت. حالا در زمان استراحت دارند در مورد موفقیت هاشون صحبت می کنند در مورد اینکه چطور از قانون استفاده کردند مریم خانوم داره میگه که من لحظه پایانی رو تجسم کردم(تجسم نقطه پایان) و استاد داره میگه من هم توکل کردم و حرکت کردم و نتیجه شد همونی که دیدید.

    استاد داره میگه که خیلی جاها شده که ما به تضاد برخورد کردیم ولی از قبل جوابش رو داشتیم. یعنی آقا جان نگران تضادهایی که در طول مسیر ممکن هست بهش بربخوری نباش مطمئن باش کسی که خداوند داره هدایتش میکنه از قبل راه حل رو داشته یا اگر هم نداشته باشه خداوند هدایتش میکند به مسیر راه حل تضاد. این ها همگی درس هستند که برای هر مسئله ای راه حلی هست و اغلب راه حل ها پیش خودمون هست. خدایا شکرت. مثل خریدن آهربا مثل پیدا کردن طناب.

    کنترل ذهن در لحظه. این که زمانی که زنبور نیش ت زده و داری درد میکشی(خداروشکرهنوز تجربه نکردم ولی درک میکنم نیش زنبورهای قرمز) بگی این به خاطر سلاکتی من اتفاق افتاده و از طرف خداوند هدایت شده تا به سلامتی من کمک کنه. این اون چیزی که استاد درس میده میگه نگاه شما بقه اون اتفاق میتونه نتیجه رو تغییر بده همون نگاه الخیر فی ما وقع.

    من ی اعتراف ئارم اینکه بچه ها میگفتند که فایل های سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت تکمیل کننده بقیه دوره ها هستند با اینکه یکی دو مورد رو میدیدم وئ تایید میکردم ولی الان که از اول این سریال دارم نکات رو موشکافانه میبینم بیشتر درک می کنم که اینها اصلا خود درس هستند و خیلی بیشتر دارم بحث هدایت رو درک می کنم و واقعا دارم لذت میبرم. خدایا بی نهایت سپاسگزارم. استاد و مریم خانوم از شما هم بی نهایت سپاسگزارم.

    در پناه الله مهربان شاد و سلامت و ثروتمند و سعادمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    پاکیزه بارکزی گفته:
    مدت عضویت: 840 روز

    سلام به خدای بزرگ و عاشقم

    سلام به خداوند عاشقم خدای مهربانم خدایی یارم خدایی عشقم خداییی مهربانترینم خدایی نزدیک ترینم

    سلام استاد مهربانم سلام به همه

    شاید بعضی گپ ها را انسان فقط به خود و خدا بگوید ولی اینجا دلم میشود بنویسم

    شاید روزی شود دوباره بخوانم روزی شود دوباره حس عالی در من ایجاد کند و بگوید پاکیزه تو خدا را داری عزیزم

    امروز یک کم خسته شده بودم که تا چی وقت این چنین زنده گی من ادامه داشته باشد خدایا

    خوب نزدیک کلکین رفتم به آسمان نگاه کردم

    همیشه نشانه من با خدا زیاد وقت حرکت ستاره و چشمک ستاره هست

    ستاره دیدم در حال حرکت و خدا گفت دیدی ؟

    گفتم ها گفت پاکیزه قسم به عظمتم من یک لحظه هم تو را به حال خودت رها نکردیم یک لحظه هم از تو بی خبر نیستم

    گفتم چی کنم خدایا ؟ گفت آرام باش من هستم

    همین را نوشتم اشک در چشم هایم جاری هست از این عشق و عظمت خدا از مهربانی خدا یعنی بعضا خدا را با تمام وجود انسان می‌تواند درک کند بو کند حسش کند و صورتش پر از اشک شود

    همین حالا یک فایل در باره روز الست از یک آدمی که واقعا صدایش برایم ارامبخش هست در حال شنیدن اش بودم

    چیزی که پیش از شنیدن از زبان این آدم خود خداوند برایم گفته بود

    یعنی خدا این قدر زیبا و عاشقانه سخن می‌گوید

    خداوند چند روز پیش برایم گفته بود ؛

    خدایا همیشه من برایت سخن میگویم من زیاد حرف میزنم تو چرا کم میکویی تو چرا حرف نمیرنی

    خدا گفت : من عاشق هستم من دوست دارم صدای تان بشنوم من دوست دارم شما بگویید من بشنوم کار من عاشقی هست

    خدایا قدرتت در زهنم بیشتر بساز خدایا تو بگو من میشنوم

    گفت : پاکیزه من خدا انرژی جهان به فرکانس های تو واکنش نشان میدهم من قدرتمند هستم ولی من فرکانس تو را دریافت میکنم و این جز قوانین من هست من دوست دارم همه شما شاد خوشبخت سعادتمند باشید شما این ها را قبل از وارد جهان مادی شوید میدانستید

    میفامیدن که قدرت خلق دارید شما خلق میکنید و من به به فرکانس های شما پاسخ میدهم شما هر چیز بخواهید خلق میکنید و باید به چیز های که دوست دارید توجه کنید و من از شما پرسیدم (الست بربکم ) آیا من پروردگار تان نیستم ؟ و شما جواب دادید بلی هستی

    ولی زمانی که به این دنیا آمدید فراموش کردید و من منتظر ماندم تا دوباره سوی من بیاید..

    دقایق پیش با خانواده بودم گپ از خدا شد

    چون خانواده ام مذهبی هست از خدا کاملا دید متفاوت دارند

    من از دهنم برامد گفتم من روی شانه های خدا هستم

    یکبار برادرم گفت تو کیستی که روی شانه های خدا بشینی خوب یک حرف ناخوشایند گفت

    واقعا قلبم به درد آمد روی من تاثیر کرد آمدم با خدا حرف بزنم گریان هم داشتم که چرا این ها اینگونه هستن چرا تو را به مهربانی نمیشناسند

    گفت یادت هست یک وقت بنده های من را قضاوت میکردی یادت هست ؟؟

    و چقدر خوب یادم آمد که چقدر بنده های خداوند قضاوت کردم جایی خدا خدایی کرده بودم چقدر خدا را غلط میشناختم

    گفت اونا فعلا در جایگاه سابق تو هستن چرا ناراحت میشوی مگر رابطه من و تو مهم نیست ؟

    و با خودم عهد کردم از این روز به بعد هیچ بنده خدا قضاوت نکنم اگر در بدترین کار هم دیدم چون فقط خدا از ظاهر و باطن آگاه هست

    و چقدر من را آرام ساخت

    خدایا شکررررررت که هستی چقدررر دوستتت دارم

    شکررررررررت

    و در اخیر عباس منش چینین خدایی دارد که برایش همه چیز شده هست

    این ملک زیبا شده هست خدایا شکرت

    یکجایی شنیدم که گفته بود که با این خدا جهنم رفتن سخت هست بهشت رفتن آسان هست

    بخدا همین طور هست

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      الهام وابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1532 روز

      سلام به پاکیزه زیبا و خوشگل

      سلام به روی ماهت خوشگل خانم عکست رو دیدم کلی تحسینت کردم.

      نمیدونم تولد کی بوده ولی از همین جا وهمین لحظه تولدت رو بهت تبریک میگم و به شاخه گل نرگس تقدیمت میکنم.

      الهی که همیشه حال دلت عالی باشه.وهمیشه روی دوش خدا باشی.

      وتسلیم خدا باشی و تمام خواسته هات رو بسپاریم بهش و با خیالی آسوده به راهت ادامه بدی.

      ما حتی اجازه نداریم خودمون رو قضاوت کنیم چه برسه دیگران رو.

      موفق باشی دختر زیبا…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2978 روز

    بنام‌خالق زیبایی ها

    سلام به استاد گرانقدرم ومریم جان عزیز ،ودوستان ارزشمندم در این مکان الهی

    خداراسپاسگزارم که به من امروز قدرت وفرصت نوشتن داد

    خب این قسمت از سریال زندگی در بهشت درادامه بریدن شاخ وبرگهای اضافه وتصمیم شجاعانه ای که استاد جان گرفتند تا ویو زیباتری از دریاچه وطبیعت زیبای آن را هر روز بدون مانعی تماشا کنند وآن هم قطع کردن نرده های اطراف خانه بود تا بدون هیچ مانعی در این فضای دل انگیز بتونند از زیبایی طبیعت لذت ببرم وهنگام انجام آن تصمیم چکش سنگینی که استاد جان باهاش کار می‌کرد افتاد تو دریاچه خب از آنجا که استاد ومریم جان ،استاد کنترل ذهن هستند آن موضوع رو رها کردند تا در زمان مناسب هدایت شوند به راهکار مناسب جهت بیرون آوردن آن چکش هیولا وحالا در این قسمت بعد از انجام آن تصمیم شجاعانه ،پروژه غریق نجات داریم بیرون کشیدن چک از دریاچه ای که هیچ گونه اطلاعاتی از عمق آن نداریم وچه زیبا خداوند استاد ومریم جان را هدایت کرد آن آهنربای خفنی که استاد تهیه کرده بودند که حتی یه کشتی رو میتونه جابجا برحسب اتفاق موقعی که مریم جان کشو رو مرتب می‌کرد متوجه میشن آهنربا به چکش چسبیده وآنقدر محکم هست که زور مریم جان نرسید واستاد این کار انجام داد والان با ایده بیرون کشیدن آن چکش با این آهنربای هیولا که هنوز شک وشبهه در مورد قدرت وتبلیغاتی که در موردش شده وجود دارد بیشتر درک میکنم هیچ اتفاقی ،اتفاقی نیست

    با توکل به الله مهربان شروع میکنیم

    اولین درس کمک داوطلبانه مریم جان در باز کردن طناب گره خورده

    درس بعدی هدایت خداوند وقتی مریم جان از استاد جان خواستند گره رامحکم تر کنه استاد گره محکم هست ولی مهره آهنربا باز شده بود وهمین سبب شد استاد جان آن مهره را محکم کنه

    طنابی که از قبل برای حل این تضاد هنگام مرتب کردن خانه توسط مریم جان پیدا شده بود همه این عوامل که از قبل چیده وآماده شده بودند دلیل محکمی است بر صدق گفته استاد جان

    خب جای تقریبی که چکش افتاد تو آب را می‌توان حدس زد وآهنربا را داخل دریاچه می اندازیم خیلی سریع به ته دریاچه می رسه ماهم مریم جان بی صبرانه منتظریم ببینیم چه گنجهایی میاد بالا وای استاد ما بیشتر از شما ذوق واشتیاق داشتیم وقتی گفتی فکر کنم گرفتمش دقیق انگار خودم داشتم این کار رو انجام می‌دادم وچه احساس وحال خوبی داشت موفقیت در انجام یه کار

    معجزه رخ داد وبه یاری خدا چکش را از دریاچه بیرون آوردیم البته مریم جان فکر کنم ماهی ها هم این وسط دستی رساندند

    چقدر من ذوق واشتیاق شما دواستاد عزیزم را تحسین کردم وخودم هم به همراه شما ذوق کردم

    ودقیقا این ارزش ابزار است با ابزار مناسب کارها به راحتی وآسانی با کلی خنده وشادی انجام میشه

    احسنت به مریم جان با این ذهن خلاقش و تجسم عالی اش وبا ایمان وباوری که به استاد داشتند ایشان را ترغیب کردند که حتما این کار را انجام دهد

    وپاکسازی های اطراف دریاچه،تدوین دوسه تا جلسه در مورد سریال زندگی در بهشت وآخرین هم نجات چکش هیولا از دریاچه ،استاد جان مریم عزیزم خدا قوت

    خداروهزاران هزار بار شکر بخاطر این طبیعت زیبا پردایس زیبا ،آسمان آبی پوشیده از حجم زیادی آزار ووانعکاس تصویر درختان بر دریاچه با درختان وپوشش گیاهی اطراف دریاچه ،دریاچه زلال وشفاف چه ترکیب جادویی شده خدای من چقدر زیباست وستودنی است خالق این زیبایی ها

    وگفتگو شما ومریم جان چقدر برام درس داشت ،درس از ایمان اینکه هر مسئله ای راه حلی داره که آن راه حل در دل آن مسئله نهفته است چون دقیقا این آهنربا امتحان خودش رو پس داده بود همان موقعه تو کشو فقط کافیه ما ایمان داشته باشیم وبه آن الهامات و ایده ها ،عمل کنیم

    وصحبتهای استاد جان در خصوص گفتگوی لاری

    هم (هراتفاقی بیافته وبیماری پیش بیاد میشه داروی آن را در گیاهان ومیوه های همان منطقه پیدا کرداین رو ثابت میکنه که راه حل هر مسئله در دل همان مسئله است

    وچه تضادهایی که‌در زندگی به آن برخورد کردیم با تغییر نگرش مون که هر اتفاقی می افته خیره وبجای گله وشکایت به خود بگیم الخیر فی ماوقع همان تضادها پله های رشد ما وسبب شناخت خواسته هایمان می شود

    در پناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: