سریال زندگی در بهشت | قسمت 9 - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    331MB
    22 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 9
    92MB
    22 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

394 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سپیده گفته:
    مدت عضویت: 1470 روز

    سلام ب استاد عزیزم و مریم خوبم

    بریم سراغ این فایل بی نظیر…

    فراوانی ک دارین رو دوس دارم

    همکاریتون رو دوس دارم

    هدایت هایی ک میشین رو دوس دارم،اینکه رفتین سراغ سفت کردن طناب و دیدین ک غلاب خود اهنربا سفت نیس…تازه بعدش ک چکش رو اواردین بالا دیدن ک طناب دشاته باز میشده،چقدر همزمانی هاتون رو دوس دارم ک اگ کار پیدا کردن چکش بیشتر طول میکشید هم چکش رفته بود هم اهنربا..

    چقدر حستون رو موقعی ک چکش رو احساس کردین گرفتین رو دوس دارم ای خداای من چقدر دوس داشتنی هستین شما…

    چقدر قشنگ شگفت زده میشین عزیززززم …

    تو فایل های شما همش ارزش ابزار رو بیشتر و بیشتر درک میکنم ..

    چقدر قشنگ دارمرمیبینم ک شما قانون رو دارین همش تو زندگیتون اجرا میکنید مثل همین ک یاداوری میکنید برای خودتون اتفاقات خوبی ک در طی روز براتون افتاده،تو تمرین ستاره قطبی شبا ک میخوایم بخوابیم همین کار رو گفتین ک ما انجام بدیم تا فرکانسمون تنظیم بشه و بعد بخوابیم ولی شما در طی روز هم دارین این کار رو انجام میدین و تمرکز میکنید ب زیبایی ها ،اتفاقات خوبی ک در طی روز تحربه کریدن رو هی ب خودتون یاداوری میکنید ،شکرگزاری میکنید و احساس خوب دارین و سعی میکنید ک همیشه در مدار درست باشین منم باید یاد بگیرم ک در طی روز همیشه اگاهانه مراقب مدار و فرکانس هایی ک میفرستم باشم ن فقط موقع انجام تمرین هام….

    ((ادم اگر ایمان داشته باشه حرکت میکنه))

    عجب جمله طلایی واقعا…

    من تو زندگیم وقتی ک مثل مریم عزیزم اون صحنه اخر رو میدیدم و ایمان داشتم ک این کار عملی میشه دست ب کاررمیشدم و ب طرز جادویی خدا برام جاده رو اسفالت میکرد تا من استارت بزنم و در طی مسیر کلی بهم حال میداد حالا بعضی وقتا در طی مسیر ایمانم کم میشد و شل میکردن نتیجه دلخواه جاصل نمیشد ولی موقع هایی ک اون انرژی و انگیزه اولیه رو حتی در طی مسیر داشتم نتایج خارق العاده ای میگرفتم..

    چ از لحاظ شغلم چ از لحاظ کار های خونه و تغییر وسایلم ،من این جمله استاد رو زیاد تو زندگیم تجربه اش کردم…

    این حرف مریم عزیزم ک گفتن من همش این لحظه بالا اومدن چکش رو تو ذهنم میدیدم این رو هم زیاد تجربه اش کردم و اتفاقا این روز ها ب موردی برخوردم ک باید بشینم رو خودم کار کنم و واقعیت ها رو جلوی ذهنم بزارم ک این کار هم شدنی هست و من از پسش بر میام مثل دفعات قبل،باید نتایج قبلی رو ب یاد بیارم و نتیجه دلخواهی رو هم ک میخوام بدست بیارم رو هم توی ذهنم ببینم مثل بالا اومدن چکش ب وسیله اهنربا…

    ((هر بیماری ک اتفاق میوفته جوابش تو گیاهان همون منطقه اس))

    این حرف من رو یاد حرف خدا انداخت ک با هر سختی اسونی هست….

    چقدر این خدا باحاله واقعا ک حتی از توی طبیعتش داره بهمون درس میده و اینکه قانون در همه جا و برای همه کس و همه چیز یکسانه…

    راه حل تمام مسائل در درون خود من هست…من ب مسئله ای ک خوردم ایمان دارم میدونم ک خودم باعث این شرایط شدم خودم با باور های خودم ،با طرز فکر خودم ، با بی ایمانیم…

    و خوشحالم ک دیگ الان هر چی هر چی پیش میاد سریع ب خودم میام ک ببین چی تو باور هات هست ک الان داری این لحظه رو تجربه میکنی چ اتفاق خوب و چ اتفاق ب ظاهر بد…

    خداروشکر توی این روز ها تجربیات خیلی خوبی داشتم و ب هر چی ک میخواستم میرسیدم تا اینکخ نتایجی ب حدی رسید ک قشنگ فهمیدم الان داره احساس عدم لیاقتم کار میکنه و از همون جا ضربه خوردم…

    خیلی خوشحالم ک تقریبا تمام اتفاقات زندگیم رو میفهمم از کجا داره اب میخوره و فقط کار کردن روی باور هامو زیاد توش خوب نیستم و همینحور دست و پا شکسته ک دارم پیش میرم نتایجم خیلی خوب بوده تا الان …

    با هر سختی اسونی هست….

    هرربیماری جوابش تو گیاهان همون منطقه اس…

    چقدر این خدا و دنیاش و قانون هاش دوست داشتنی هس واقعا و چقدر احساس خوشبختی بهم دست داد ب خاطر انسان بودنم ،ب خاطر سپیده بودنم و بخاطر شاگرد بهترین استاد ک زندگیشون هم کلی کلی درهای اگاهایی رو ب روم باز میکنه ….

    زنبوری ک نیش میزنه و الهام میشه ک برو از عسلش بریز رو زخمت چ جالب واقعا….

    چقدر نگاه مریم عزیزم رو دوس دارم ک وقتی زنبور نیشش میزنه میگه احساس میکنم خوبه برام شاید ی جایی از بدنم نیاز داشته ب این سمه ب این ماده…

    خدای من چقدر یه ادم میتونه با خودش و خدای خودش در صلح باشه ک چنین نگاهی رو توی اون شرایط داشته باشه…

    منم دفع قبل ک این فایل رو دیده بودم این نگاه رفت تو ذهنم ک اگ ی موقع ی همچین شرایط مشابهی برات پیش اوند میتونی این رو نگاه ر داشته باشی و ازش سود ببری،

    خب خداروشکر از اون موقع تو چنین موقعیتی نبودن ولی ترسم از حیوانات خیلی کمتر شده خیلی،منی ک قبلا تا یه مارمولکی میدیدم و فقط جیغ میکشیدم اصلا مهم نبود ک اون چ همه ازم فاصله داره فقط چون تو دایره دید من بود من فقط جیغ میکشیدم ولی الان متوجه شدم ک حتی اگ نزدیکمم باشه جیغ نمیکشیدم و اصلا انگار ک ندیدمش و اون خودش میره و فک میکنم ب خاطر یه همچین نگاه قشنگی ک مریم عزیزم داشته منم اینقدر نسبت ب این موضوع ارام تر شدم…

    چقدر دارم متوجه رشد هایی ک توی این سایت داشتم میشم چقدر من با شما زندگی کردم ک چقدر باهاتون بزرگ تر شدم…

    چقدر ارامشم بیشتر شده ،منی ک اغلب ادم ارومی بودم ولی الان میتونم ببینم و درک کنم ک چقدر ارامشم بیشتر و بیشتر شده ،چقدر ترس هام توی این سایت کمتر شده ،یکی از ترس هام همین مارمولک و حیوانات بود ک الان خیلی کمتر شده…

    یکی از ترس های دیگه ای ک داشتم مادر شدن بود و این سایت و اعضاش تاثیر خیییلی زیادی داشتن در اینکه ترسم از مادرشدن بریزه و الان پسر عزیزم توی راهه قرار ب جمعمون اضافه بشه…الان ک دارم این کامنت رو مینویسم یادم اومد از ترسم و شرایط الانم..

    ایا واقعا این خوشبختی نیس؟؟؟

    چقدر خوشحالم ک ترسم ریخته و با عشق مادر شدم ن با ترس. و چ لحاظات خیییل خیلی خیییلی خوبی رو دارم تجربه میکنم ک برخاطز ترس های الکی ک داشتم این نعمت بزرگ رو 6 سال از خودم محروم کرده بودم ولی الان رااااضی راضی هستم.بهترین دوران حاملگی رو دارم میدونم ب خاطر باور هایی. هست ک در من وجود داره و ایمممان دارم ک بهترین و راحت ترین زایمان رو هم خواهم داشت…

    چ جالب چ حرف هایی داره از ته ذهنم میاد بیرون و دوس دارم همه رو اینجا بنویسم…

    الان فهمیدم ک وقتی ورودی هام تغییر کرد ترسم ریخت…منی ک صبح تا شب هررخانومی ک میدیدم از دوران بارداری و زایمان و بچه داری سختشون میگفتن و من هی ترسم بیشتر و بیشتر میشد و جالبه ک چقدر این حرف ها اون زمان زیاد بود دو رو ورم و این ترس از مادرشدن یکی از نتایج مخرب اون روز هام بود،یادم میاد ی روز ک خیلی این حرف ها زیاد بود و توی سایت هم کم کم فعالیتم رو شروع کرده بودم و استاد گفتن ک ورودی شما خروجی زندگیتون رو معلوم میکنه ی روز ی تصمیم شجاعانه گرفتم ک 40 روز با همممه قطع ارتباط کنم و ورودی هام فقط باشه استاد و فایل ها و کامنت ها…

    اون روز ها نتایج مالی خیلی کم خودشون رو داشتن نشون میدادن ولی ولی ولی یه ارامش عجیبی داشتم اون روز ها خیلی زیاااد و الان ک دارم ب گذشته و حالم نگاه میکنم میبینم ک وااای دختر چقدر من رشد کردم چقدر بزرگتر شدم چقدر نگاهم ب دنیا و اتفاقات تغییر کرده چقدر حرف هایی ک قبلا باعث ترسم میشدن الان تقریبا میشه گفت ک دیگه هیچ حرفی باعث ترسم نمیشه…

    چقدر دنیام تغییر کرده و چ روز های شیرینی رو تا ب امروز تجربه کردم…

    چقدر ترس هام کمتر شده این بزرگ ترین دستاورد من هس

    توی شغلم این ترس اذیتم میکرد ترس از معامله کردن از شکست خوردن ولی الان خیییلی خیلب کمتر میترسم و براحتی ترید میکنم شاید ب خاطر اینه ک فراوانی رو بیشتر از قبل باور دارم

    ترس از مادر شدنم از بین رفته و الان یه مادر باردار هستم و ب امید خدا ب زودی حامین عزیزم رو بغلم میکنم(حتی این ایم رو هم از توی همین سایت ب دلم نشست)

    چقدر خوشبختم ک بینا و هستم و از لحاظ ذهنی مقتدر هستم و سواد خوندن و نوشتن دارم و ب این سایت پر از اگاهی هدایت شدم و دارم رشد میکنم…

    خدایا شکرت برای تمام هدایت هات….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      الهام وابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1623 روز

      سلام سپیده عزیزم.

      عکست که بسیار زیبای وبهت تبریک میگم .چون این کامنتت برای یکسال پیش هست .حامیان عزیزت الان تو بغلت هست و تقریبا ماشاءالله یک سالش شده باشه.

      الهی که نامدار باشه.

      می‌دونی این فایل هدایت امروزم بود و بعداز خوندن کامنت ها رسیدم به کامنت شما..

      پرسیدم اینکه نوشتید باردار هستم و…

      واین یک نشونه ای برای من..

      من چند وقته که از خدا یه دختر زیبا و نخبه وسالم و صالح می‌خوام..چه جوریش نمیدونم ..و به عوامل بیرونی هم کاری ندارم همینجوری که به ابراهیم وزکریا ومریم دادی و همینجوری که به سپیده جانم دادی‌

      به من هم بده .من تسلیم

      وکامنت شما خوندم و کلی انرژی گرفتم و واقعا حرف خدا بود برای من.

      عاشقتم…

      حامیان جان رو هم از راه دور میبوسم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1339 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    پروژه غریق نجات. قرار است چکش را از دریاچه به وسیله آهنربا بیرون بیاورید.

    آهنربا را با نخی محکم گره زدید و آن را به دریاچه فرستادید. و بالاخره چکش هیولا نمایان شد و سر از دریاچه بیرون آورد. خدا وکیلی آهنربایی که250 کیلو را بلند و حمل می کند خیلی پهلوان است.

    امروز روز خوبی بود. خوشحالی و لذت بردن استاد.

    در مورد اتفاقاتی که برای همه شاید عادی باشد و یا آن را بی ارزش می دانند شما با ذوق و شوق و علاقه در باره آن صحبت و قوانین را با مسایل به ظاهر ساده تفسیر می کنید.

    یادآوری خاطرات گذشته که چرا این آهن ربا را سفارش داده بودید آن هم نه یکی سه عدد. و یا خاطراتی دیگر که هر کجا احساستان را خوب نگه داشتید و ذهن خود را توانستید کنترل کنید نتایج عالی را بدست آوردید.

    مطمیننا اگر صاحب قبلی این خانه این جا را ببیند حتما شگفت زده خواهد شد.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  3. -
    هستی محمدی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1285 روز

    سلام عشقای من.

    عاشقتونم که انقدر ذوق زده شدین.

    این آهنربای کوچولو ولی قوی به چکش غول آسا مغلوب شد خیلی عجیبه و مهیج البته.

    وقتی که هدایت الله در همه ی امور زندگی باشه،حتی در سفت کردن قلاب آهنربا هم هدایت می شید و روز روزِ مفیدی میشه براتون.

    از این فایل شاد و حال خوب کن

    آموختم که :

    دورنما +ایمان=حرکت و سپس نتایج عالی.

    چطور میشه که یه آهنربا رو سفارش می دید برای اینکه توی گچ دیوار میخ آهنی رو پیدا کنیداونم برای یه خونه ی دیگه ،بعد انقدر این آهنربا کارآمد از آب درمیاد که چند تای دیگشم سفارش می دید برای داخل

    RVوپرادایس.که الان به درد بخوره برای خیلی از کارها حتی توی آب.

    اگر این هدایت نیست پس چیه؟

    یا مثلا جریان طناب که توی ذهن خانم شایسته مونده بود.

    این جملات طلایی استادجانم رو دارم توی مغزم حکاکی می کنم.

    (برای هر مسئله راه حلی هست و اغلب راه حلها پیش خودمونه .)

    چه مثال خوبی زده لری که هربیماریی به وجود میاد راه حلش توی گیاهای همون منطقس درست مثل واکسن…

    و عسل که خودش یه پادزهره برای التیام گزیدگی نیش خودِ زنبور.و چه تفکر قشنگی دارید که برای تقویت سیستم ایمنی بدن این گزیدگی ها لازمه.

    الخیر فی ما وقع

    الله اکبر که هنوز شب نشده چوبهای روی آب رسید به ساحل.ای ولله به مسیر هدایت الهی که بسیار سریع و آسان هست و هیچ وقت مارو رها نکرده مخصوصا اگر هدف هم الهامی باشه.

    استاد جون آخه چقدر ایمانتون قویه که ازشب قبل که بهتون این هدف الهام شده اگر هوا روشن بود قصد انجامشو‌می کردین.چوبها و عنکبوت ها و‌زنبورها هم از اونجا ریشه کن شدن.

    الله اکبر که ترستون از زنبورها کاملا برطرف شده مریم جانم.

    بوس به کله ی هردوتون.

    عاشقتونم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  4. -
    شيدا نوید گفته:
    مدت عضویت: 2214 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم جان و همه هممسیرهایم در سریال زندگی در بهشت

    چقدر حس خوووووبی داشت این جلسه

    یک بعد از ظهر زیبا با درخت های سبز قشنگ ویوی باز و بی نهایت جذاااااااااااب و دریاچه ای که عاشقشم و اون انعکاس های داخل دریاچه که من همیشه عاشقشممممممم

    استاااااااد منم دقیقا با شما هیجان داشتم ببینم چکش به آهنربا می چسبه یا نه و خدای من شد. این یعنی قبلا بقیه به این مشکل خوردند و یک نفر اون رو حل کرده و حالا با این ایده می تونه کلی ثروت بسازه. چون خیلی ها به اون نیاز دارند و یکی اش استاد که از این محصول سه تا خریده.

    راه حل هر مسئله در دل همون مسئله است و خیلی هم آسونه و ما فقط باید ایمان داشته باشیم که می شود مثل مریم جان که ایمان داشت اون آهنربا چکش رو پیدا می کنه و حتی لحظه بالا اومدن چکش رو به خوبی تجسم کرده بود به حدی که استاد اول نمی خواست این کار رو انجام بده اما مریم جان عقب نکشید و اصرار داشت که انجام بشه چون ایمان داشت که می شود و براش روشن و واضح بود و اینطوری میشه که وقتی استاد گفت طناب نداریم ایشون گفتند چرا داریم و همه چیز دست به دست هم داد تا این چکش بیاد بیرون از آب.

    همونطور که استاد گفتند خیلی چیزها ممکن هست از قبل برای اینکه تو مسئله ای رو حل کنی برات آماده و مهیا کرده شده باشه و فقط ما باید بهش توجه کنیم.

    این ایمان و این عقب نکشیدن و این تصور و تجسم واقعا درس بسیااار بزرگی برای من بود و من هم ادامه میدم و ادامه می دم و به تصویر نهایی از خودم ایمان دارم و ناملایمات همون تضادهایی هستند که خواسته ن رو برام واضح تر می کند.

    لری چه حرف قشنگی زد گیاهان یک منطقه مناسب درمان در همون منطقه است و باز این به ما نشون میده راه حل خیلی آسونه و در نزدیکی تو قرار داره.

    تجربه خانم شایسته رو از زدن زنبور بهشون و در نهایت نوع تفکرشون درباره این اتفاق خیلی درس بزرگی به من داد و خودم هم چند روز پیش اتفاق ناراحت کننده ای برام افتاد و من واقعا واقعا ناراحت نشدم و تازه از دست اون فرد خوشحالم شدم که با این کارش باعث شد من خیلی واضح تر خواسته خودم رو بدونم و در انتخابم دقیق تر بشم. این نوع طرز فکر رو از شما خانواده عزیزم دارم ظرف وجود من بزرگتر شده و همواره بزرگتر هم میشه و خدا رو هزاران بار شاکرم که اینجا هستم و مدام در حال کردن روی خودم و قدم به قدم دارم هدایت میشم و پیشرفت می کنم. واقعا الخیر فی ما وقع.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 850 روز

    به نام خالق زیبایی ها.

    سلام به استاد عزیزم وعزیز دلشون مریم جانم .

    چقدر درس داشت داستان واتفاق امروز در بهشت و وقتی کامنت های برگزیده رو خوندم چه نکته هایی دوستان دریافت کرده بودن وچقدر بهتر فهمیدم ودرک کردم تحسینتون می کنم که اینقدر مدارتون بالا رفته وپیشرفت کردید که متوجه این نکات می شید وفهمیدم دیدن فایلها با خوندن کامنت دوستان هست که کامل می شه وچقدر کمک می کنه به ما در درک قانون جهان.

    داستان امروز همش هدایته استاد هدایت شده وآهن ربا خریده آهن ربایی که خیلی کارها رو گفته که می شه باهاش انجام داد ولی استاد خودش امتحان نکرده وشاید خیلی هم باور نکرده.

    ولی داشتن ابزار مناسب چقدر بدرد بخوره وچقدر اون دوستمون تشبیه خوبی کرده بودن این ابزار رو به باورهای ما که همان طور که با آهن ربا چکش بیرون اومد باورهای خوب ودرست ما هم مارو به خواستمون می رسونه.

    یا اونجایی که اون دوست عزیز گفتن آهن ربا قانون جذب وچکش خواسته ماست عاشق این تشبیهتون شدم وواقعا تحسینتون می کنم.

    خوب برمی گردیم به داستان خداوند می خواد ارزش این ابزار رو به استاد نشون بده همون چکشی که مریم جان آهن ربا رو بهش زد وباهاش بازی می کرد می افته توی آب خوب استاد زیاد تمایلی نداره که درش بیاره وباور نداره آهن ربا کار کنه مریم جان هدایت می شه واین ایده بهش گفته می شه مریم جان تصور می کنه ومی بینه در اومدن چکش رو وبنابراین اصرار می کنه واستاد قبول می کنه وباز هدایت می شن به یه طناب بزرگ وحالا استاد می خواد آهن ربا رو بندازه تو آب وباز خدا هدایتش می کنه پیچش رو محکم‌کنه وگرنه تو آب باز می شد وآهن ربا هم از دست می رفت وحالا زمان عمل هست چکش پیدا می شه واستاد غرق شادی وچقدر خوشحالن ومرتبا به زبون می یارن واین آهن ربا رو تحسین می کنن وتشکر می کنن از مریم جان که اصرار کردند وهمین شادی وذوق زدگی استاد هست که هدایت می شه به چیزهای زیبای بیشتر به هدایتهای بیشتر.

    وهمین موفقیت وشکر گزاری باعث می شه به زیبایی های دیگه وهدایتهای دیگه توجه کنیم مثل دریاچه وجنگل که با برداشتن نرده ها کاملا مشخص شده واز دیدنش لذت بیشتری می بریم.

    یا نرده هایی که در آب انداختیم وبا هدایت خداوند بود حالا به آسانترین راه به ساحل رسیده بدون زحمت وحالا می تونیم توی ساحل بسوزونیم یا برای کارهای دیگه استفاده کنیم.

    خدایا شکرت برای این هدایت وزیبایی ها که اینقدر استاد ومریم جان رو شاد کردند وتا چندین بار از این موضوع صحبت می کنند وشکر گزاری می کنند.

    خدایا شکرت هر روز با اومدن به بهشت کلی انرژی می گیرم ویاد می گیرم.

    خدایا شکرت برای هدایتم به این سایت.

    استاد ازتون سپاسگزارم مریم عزیزم ازتون متشکرم.

    در پناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1411 روز

    به نام هدایت الله

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم

    خداروشکر میکنم امروز هم سریال زندگی در بهشت رو میبینم و لذت میبرم از این همه زیبایی و قشنگی توی این قسمت میبینیم استاد خیلی باور نداره این آهنربا بتونه واقعا کار کنه زیر آب، یعنی ته ذهنش اینه که اون چیزها تو تبلیغاتش نوشته بوده یعنی به عبارتی اون حرفها رو در حد تبلیغات و فان دیده و باور نداره تو عمل جواب بده،

    و باز هم تاثیر و نتیجه عمل به الهامات هم توی این قسمت کاملا دیده میشه، الهاماتی که باعث میشن سختی ها کم بشه، کارها آسون بشه، و زیبایی ها بیشتر بشه… زمانی که عمل بشه به اون الهامات همه چیز به خوبی پیش میره

    اما تسکین درد نیش زنبور با مالیدن عسل روی نقطه نیش خورده بعدی توی این فایل این بود که وقتی مسئله یا تضادی میش میاد، خداوند ابزار و ملزومات حلش رو از قبل بهت داده…فقط باید دقت کنی، ایمان داشته باشی و حرکت کنی

    اون تیکه که استاد از قول Lary گفت خیلی جالب بود برام

    هر بیماری که اتفاق میوفته درمانش توی گیاه های همون منطقه اس، یا عسل فلوریدا چیزهایی رو درمان میکنه که متناسب با آب و هوای گرمه اینکه من با چه دیدگاهی ببینم اون مسئله رو چون هر جوری که ببینم جهان همون جور برام رقمش میزنه

    خدایا شکرت بابت این فایل ارزشمند که‌ هر لحظه آن درس و آگاهی‌های زیادی را کسب کردم

    خوایاشکرت برای هر لحظه اینکه اگاه تر و اگاه ترم میکنی و هر لحظه بیناترم میکنی

    خدایاشکرت برای این همه زیبایی که بعد از قطع کردن نرده ها بعد از قطع کردن علف های هرز داریم میبینیم

    و لذت وانرژی خوبی را در طول روز میبینیم

    خدایاشکرت برای زندگی در بهشتمون…خدایاشکرت برای اینکه همیشه راه حل مسئله درون خود مسئله است و این قانون بی تغییر توست

    درپناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 719 روز

    به خداوند بلند مرتبه

    درود بر خانم شایسته استاد عباسمنش و همه بچه های همسفرم

    نجات چکش

    یه روز فوق العاده در بهشت

    دمش گرم چه اهنربایی قدرتمندی، 250 کیلو رو میکشه،

    ایول به سازندش،

    خداروشکر کارها بلدوزی داره میره جلو و درست میشه

    چه ارامشی داره پرادایس خداروشکر

    استاد چه ویوی شده و این لم دادن و نگاه کردن به این زیبایی خوشبختیه

    اره استاد ایمان به اینکه همیشه راه حلی وجود داره و در دسترس ماست

    و خانم شایسته با ذهن مثبت ایده های جذاب و کاربردی میده. و زاویه نگاهشون و نگرش خوبی به مسائل داره و درس خوبی به من میده که نیازم بوده اون مسئله و هدایت بوده، الخیر فی ما وقع: در اتفاقی خیر ی هست

    نگاه ما اتفاقات رو رقم میزنه

    خداوند همه کارها رو انجام میده کافیه من ایمان داشته باشم و تسلیم باشم و فقط عمل کنم

    استاد میگه اگه اتفاقی افتاد به ظاهر بد حتما خیره حتا زمانی که رو خودمون کار میکنیم و اگه اتفاقی افتاد زمانی که روی خودمون کار نمیکنیم، بتونیم نگاهمون رو عوض کنیم که اون خیره، نتیجش خیر میشه

    خداروشکر بابت اینکه هدایتم کردی به زندگی در بهشت که از این سریال زیبایی ها و تمرکز به نکات مثبت کنم و درس ها بگیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    شیما گفته:
    مدت عضویت: 1556 روز

    سلام به استادای عزیزم

    امیدوارم حالتون خوب باشه

    این چند وقت تمرکزم رو چیزای خوبی نبود

    همش با خودم میگفتم قبلنا چیکار میکردم که اونقدر حالم عالی بود و 90٪ افکارم عالی و مثبت بود و حس حال فوق العاده ای داشتم

    بعد یادم افتاد که تو تابستون شروع کردم سفر به دور آمریکا رو دیدم

    وای که مثل معجزه بود

    تقریبا 80٪ جاهایی که میرفتم صحنه های زیبایی بود که از اون سریال فوق العاده میدیدم و همه چیز الهی و مثل معجزه بود

    تا اینکه هفته ی پیش تصمیم گرفتم دوباره شروع کنم و کنار دوره عالی 12 قدم که الان قدم دوم هستم این سریال رو هم ببینم

    اصن این چند روزه فوق العاده روحیم عالی تر شده

    همین که شما رو میبینم و تحسینتون میکنم

    و

    میبینم زیبایی بی نهایته

    معجزه بی نهایته

    عشق بین دو تا عاشق بی نهایته

    هدایته الله بی نهایته

    راه های خوشحال بودن بی نهایته

    سرگرمی بی نهایته

    الهامات بی نهایتن

    حرفای بین دو تا ادم بی نهایته

    دوست داشتن بی نهایته

    حس و حال بی نظیر بی نهایته

    که همه چیزم تو حس و حال خوب خلاصه میشه

    و به نظر من مهم ترین و اساسی ترین موضوعه

    پایه ی تمامی قوانین و اصول این مسیره

    و من همیشه حال خوب رو اولویت قرار میدم و همیشه خواسته ام از خدای خودم اینه که حال دلم خوب باشه و قلبم باز باشه برای دریافت عشق الله

    استاد عزیزم

    هر لحظه از زندگیتون هر کلمه از حرفاتون برام الهام بخشه

    از خدای خودم بی نهایت ممنونم به خاطر وجود شما و عزیزدلتون در زندگیم

    دوستتون دارم

    ممنونم بابت عشق بی اندازتون نسبت به شاگرداتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    محمد جواد اسدی گفته:
    مدت عضویت: 960 روز

    به نام الله یکتا

    چقدر باحاله نشستن اینجا و دیدن این همه زیبایی و اون همه صدای طبیعت و جیرجیرک و پرنده و …استاد عزیزم خیلی خیلی تحسینت میکنم که طوری که راحتی می‌نشینی و برات مهم نیست که این صحنه ها داره فیلمبرداری میشه و خودتی و چقدر این خودت بودن با ارزشه و باید یاد بگیرم این حجم از راحتی و یکرنگی و خودت بودن رو…

    خدایا شکرت رو میگم بابت دیدن این همه زیبایی که نشون دهنده ی بهشته واقعی است…

    چقدر احساس خوبیه احساسی که بعد از حل مساله به آدم دست میده،احساس با ارزش بودن و اون احساس شوق و شعف چقدر شگفت انگیزه

    خدایا همه ی ما رو به راه راست هدایت کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    الماس زیبا وهمسرجان گفته:
    مدت عضویت: 871 روز

    سلام به خدایی که مرا هدایت میکند بسمت مسیرهای زیبا

    سلام به استاد عزیزومریم بانوی نازنینم

    سلام به تک تک دوستان هم مسیرم

    خدای من بازهم زیبایی زیبایی زیبایی

    بازهم فراوانی فراوانی فراوانی

    بازهم حس های قشنگ وحال عالی

    خداروشکر میکنم امروز هم دعوت شدم به دیدن زیباییها و شنیدن کلمات و عبارات سودمند استادو مریم جان

    خدای من شکرت برای تصمیمی که مریم جون برای اجرایی کردن مسئله ای که فکرش رو درگیر کرده بود و تصمیم گرفتن که حتما مسئله چکش رو حل کنن وبرای تصمیمشون حرکت کردن و هدایت شدن ومعجزه هم دیدن خدایا شکرت ……خدای من چقدر عالی که استاد هم پایه با تصمیم مریم جون هستن وکمک میکنن که چکش رو پیدا کنن واز مسئله فرارنکنن بلکه حلش کنن…..خدای من چقدر آدم می‌تونه آروم آروم هدایت بشه ومعجزه رو ببینه ….ودیدن موفقیت ومعجزه چقدر آدم رو به هیجان و شوق میاره …..چقدر همین موفقیت‌های کوچک به آدم انگیزه وامید میدن خدایا شکرت ….چقدرخوبه هم صحبتی باهم وازاینکه باهم شوخی کنی واون لحظه رو با خنده سپری کنی همین کاری که الان استاد ومریم جون درحین انجام کار میکنن ومیخندن …..خدایا شکرت برای پیامهای عالی که امروز از استاد ومریم بانو دریافت کردم …….

    پیام اول…..باتوکل وحرکت کارها به راحتی انجام میشن

    پیام دوم….اگر اتفاق به ظاهر بد براتون میفته حتما حتما خیری هست

    پیام سوم …..درمورد ترس

    چقدر عالی که نرده ها و درخت‌های دور دریاچه برداشته شدن وزیباییها هم بیشتر دیده شدن …..چقدر زیباس آیینه ی بزرگی که دریاچه تصویر درخت‌ها وآسمون رو از خود واقعی شون زیباتر نشون میده …..چقدر راحت میشود در دل ترس ها رشد کرد و دیگر نترسید همین کاری که مریم بانو درمورد زنبورها انجام دادن …..چقدر راحت هدایت شدن به زدن عسل و پذیرفتن اینکه این نیش برای بدنشون نیاز بوده ……اتفاقا یه مثال بزنم برای یکی از ترس های که این روزها فکر منو مشغول کرده ….

    ترس از آرام پز و پلو پزه

    جالبه بدونین در قسمت 5همین سریال استاد داخل پلوپزشون غذا درست کردن منم رفتم پلوپزی روکه چند سال پیش خریده بودم آوردم برای استفاده کردن..ولی چون میترسم هنوز نتونستم بصورت جدی ازش استفاده کنم و همین شده یک مسئله برای من ترس من مانع از استفاده این پلوپز شده…..همش میترسم اتفاقی پیش بیاد واین روزها از خدا خواستم که هدایتم کنه تا بتونم این ترسی رو که چند ساله درمورد پلوپز دارم کنار بزارم واز وسیله ام به راحتی لذت ببرم ……خدایا هدایتم کن …..امروز هم وقتی دیدم که مریم جون دیگه از زنبور نمیترسن خیلی خوشحال شدم …..خداروشکر

    همین ترس های کوچک مانع رشدهای بزرگ ما شدن ……خداروشکر برای داشتن ابزارهای عالی برای انجام دادن کارها و راحت کردن کارها ….خداروشکر برای قدرت این آهنربا وخداروشکر برای پیدا شدن طناب

    دوست دارم برای پیام دوم هم مثالی بزنم …..امروز در شرایطی از فشار مالی درزندگی هستیم که فقط امید به الله منو سرپا نگه داشته وترس هام رو کمتر کرده ……ومطمئن هستم دردل این اتفاقاتی که این روزها در زندگیم هست معجزه ها وشادی های فراوانی نهفته اس وهمه چی با هدایت الله وامید وتوکل من بخداوند بهتر و بهتر میشه ……خداروشکر که پیامهای استاد خیلی به موقع بود برای وضعیت کنونی من ……وخداروشکر این روزها بجای شکایت وناله کردن همش شکرگزاری میکنم وازخداوند هدایت می‌خوام هم برای خودم وهم برای عزیزانم

    مثل همیشه این فایل هم سرشار از نعمت وبرکت وحال خوب بود برای من …

    خدایا شکرت بینهایت شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: