سریال زندگی در بهشت | قسمت 2

نوشته‌ی زیبا و تأثیرگزار دوستان عزیزمان «عباس و لیلا  »، به عنوان متن انتخابی‌ِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی می‌شود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کننده‌ی زیبایی‌ها و نعمتها‌، مصمم شده‌اند تا نمود واضحی بشوند از «صدق بالحسنی» و شاهد زنده‌ای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شده‌اند برای احاطه شدن با نیکی‌ها و نعمت‌ها.

نه فقط نوشتن درباره‌ی زیبایی‌ها و نعمت‌ها‌، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند‌ و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام‌، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار  فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى می‌رساند.

نگاه زیبای عباس عزیز:

آتیش…

چیزی که زندگی بشر رو بعد از اینکه تونست مهارش کنه متحول کرد.

این کلمه خودش نماد “تکامله” اصلا: از نحوه ی درست کردنش تا صبوری ای که لازمه تا اون آتیش کوچولویی که با کلی زحمت درست کردی بزرگ بشه و ساعت ها گرمت کنه و از اون نور خوشگلش لذت ببری

بشر اولیه ابتدا از آتیش هایی که طبیعت خودش با صاعقه یا دلایل دیگه درست میکرد به شدت ترس و واهمه داشت اما بالاخره یک نفر از اون جمع بر ترسش غلبه میکنه و برای درک اون لاله های سرخ و ترسناک اقدام به نزدیک شدن بهش میکنه درصورتی که همه ی اطرافیان اون رو از این کار برحذر کرده بودند…

تصمیم میگیره که به جای ترس ایمانش رو نشون بده و بر خلاف نظر همه ی اطرافیانش عمل کنه …

و نتیجه چی میشه؟

بعد از اون داستانه که انسان دیگه مجبور نمیشه برای فرار از سرما هر سال قشلاق کنه، توانایی داشتن مکان سکونت ثابت داشته باشه و خانه خودش رو گرم نگه داره…

بعد از اون داستانه که انسان مزه ی خوشمزه ی گوشت مغزپخت رو زیر دندان هاش میچشه…

بعد از اون داستانه که انسان دیگه از حیوانات وحشی فرار نمی کنه و با داشتن شعله های آتش حتی اون ها رو فراری میده…

بعد از اون داستانه که زندگی انسان متحول میشه…

اما نکته مهمی هم توی روشن کردن آتیش وجود داره که من با تجربه بارها روشن کردنش بهش رسیدم و اون هم “صبر و حوصله” داشتنه!

اصلا آدم عجول نمیتونه آتیش روشن کنه:

چون آتیش با ذرات کوچولو کوچولو شروع میشه و نمیشه یهو آتیش بزرگ درست کرد…آتش هم باید تکاملشو طی کنه

همون جور که استاد عزیز و خانم شایسه چند ساعت وقت صرف اون کردن و با آتیش زدن کاغذ و مقوا و شاخه های کوچیک شروع کردن و آروم آروم این آتیش بزرگ شد

حتی جالبه که بنزین هم برای دقایقی آتیش رو خیلی شعله ور میکرد اما بعد از مدتی به همون سایز قبلی برمیگشت…

مثالش به قول استاد مثال آدمیه که ظرف ذهنیش کوچیکه حالا تو بیای هی مبلغ های زیادی بهش میدی…

چیکار میکنه؟

همه پول رو نابود میکنه…

اما وقتی تکاملش رو طی کرد و اون کُنده های بزرگ یواش یواش به زغال تبدیل شدن اون وقته که ساعت ها باقی میمونه…چیزی که توی فایل دیدیم که تا نزدیکای ظهر حرارتشو داشت و باز با ریختن چند تکه چوب دیدیم که شعله ور شد!!!این نشون میده که چه پتانسیلی توی کُنده های بزرگ نهفته هست و چه انرژی دارن که هرچیزی روشون بذاری رو میسوزونن…حتی خیلی مشخص نبود که روشن هستن چون شعله ای نداشتن اما {در,نشون} فوران میکرد…{درونشون} روشن بود… و همون اصله…

توی روشن کردن آتشم ما پیشرفت کردیم

یه زمانی با سنگ آتش فشان و اینا با بدبختی یه آتیش رو روشن میکردن اما الان چی؟

استاد با یه مشعل هیولا ببین چقدر پروسه ی روشن شدن آتیش رو تسریع کرد…

و چقدر تکه های سوحته شده ی شاخ و برگا وقتی که نسیم از میونشون رد میشد و رنگ سرخشون رو به رخ میکشیدن زیبا بودن

راستی اینم بگم همین خاکستر درست شده میدونین چقدر خاک رو حاصل خیز میکنه و پایه ی خوبی میشه واسه رشد گیاهان جدید؟؟!

چه فراوانی قشنگی…

دمتون گرم استاد و خانم شایسته عزیز، واقعا زندگیتون دفتر مشقه واسه مون…

خیلی خوشحالم که دست به قلم شدم و این چیزا همینجوری اومد و من نوشتم….خدایا شکرت

دوستون دارم


نگاه زیبا لیلا عزیز:
به نام خداوند زیبا

چه بارونی گرفته، خداجون شکرت. نوشتن این کامنت تواین فضای رویایی چه لذتی داره…

خوب…..

خدای من، هیچوقت تصورشو نکرده بودم که بهشت توی شب چه شکلیه؟!

واما بهشت ما توی شب: یه کلبه ی چوبی قشنگ که با نور لامپ سر درش روشن شده.

یه پل چوبی که دور تا دورش تاریکیه مطلقه وروی خودش با نور لامپ روشنه، اصلا معلوم نیست که یه وجب اینور واونور ترش چیه؟!

روشنی این لامپها فقط این گل واین کلبه ی چوبیه زیبارو نشون میده، همین باعث میشه آدم غفلت نکنه وپاشو این ور واونور نزاره وفقط پاشو جایی بزاره که نور چراغ اونجارو روشن کرده..

بازی وقانون زندگی هم همینه: اگه بدونیم و باور داشته باشیم که چراغی به اسم هدایت الله، لحظه به لحظه و قدم به قدم جلوی پامون رو بهمون نشون میده و با کنترل ذهنمون و موندن توی احساس خوب، چراغی داریم که مسیر رو برای ما روشن می کنه وبهمون نشون میده که قدم بعدی چیه؟!

پس راهمون روشنه وفقط یه قدم جلوترو می‌بینیم، و چقدر اینجا توی غالب این تصویر از شب بهشت، برام منطقی شد که فقط باید قدم به قدم با کنترل ذهن و موندن توی احساس خوب و وصل شدن به هدایت الله مسیرمون رو سپری کنیم، درست مثل مسیر ورود به این پل چوبی تارسیدن به کلبه که صراط مستقیم داره ونیم متر اینورتر ویا اونورتر مارو میندازه تو دریاچه که خوراک کروکودیل بشیم…

تو این فضای شب بهشت چه قدر دلنوازه آواز زیبای جیرجیرکها.

من همیشه وقتی صدای آواز جیرجیرکها و قور قور وزغها و آواز پرندگان وحتی صدای حیوانات را می شنوم که در سحرگاهان یا در دل تاریکی شب می‌خوانند، احساسی بهم دست میده که بهم میگه اونها دارن با زبون خودشون مدح وثنای رب جهانیان رو میگن وخداوند رو ستایش می‌کنند، مخصوصاً صدای خروس در سحر، خیلی خیلی حس خوبی بهم میده..

خدای من!

هرروز وهرشب ما هدفمند برای انجام مأموریت های پی در پی زنده هستیم وزندگی می کنیم وبه اهداف کوچک وبزرگمون می‌رسیم ورشد می کنیم وبزرگتر میشیم وآگاهی هامون رو در حل مسائل به یاد میاریم و دوباره از خودمون به اصلمون وخدای درونمون تکامل پیدا می‌کنیم و دوباره برمیگردیم و بازگشت همه بسوی اوست.

خدای من!

سوزاندن وسایل اضافه و دور ریختنی چقدر حس خوبی بهم میده… اووه انگار شب چهارشنبه سوریه اینجا، چقدر قشنگه خدای من، عاشق آتیش بازی هستم.. پاکسازی زندگیمون از وسایل اضافه ودورریختنی، چقدر فضای زندگیمون رو زیباتر و دلبازتر میکنه، و چقدر جا رو برای وسایل کارآمد باز میکنه.

_بسوزون بسوزون تا برگرده به دامان طبیعت.

من گاهی وقتا میدیدم که شالیکارها وکشاورزان بعداز برداشت محصول زمینهاشونو آتیش میزدن و برام سؤال بود چرا؟

یه پرده از جلوی چشمم کناررفت : اونها با اینکارشون طبیعت رو از علفهای هرز واضافه و هر باقیمانده ی بدرد نخور از گیاهانی که کشت کردند، پاک می‌کنند و زمین رو پاکیزه وآماده برای محصول سال جدید و شایدم با اینکار زمین حاصلخیزتر میشه!

وقانون :

باید باورهای محدود کننده رو هرس کنیم باید اونها رو با روشن کردن شعله های وجودمون برای درک وعمل به آگاهی‌ها ی قوانین هستی و همینطور شعله‌ور کردنه انگیزمون برای ادامه ی اینکار، این باورهای درهم تنیده ی محدود کننده رو نابود کنیم و به آتش بکشیم و زمین ذهنمون رو آماده کنیم برای کاشت باورهای قدرتمند کننده.

روشن شدن آتش انگیزه واشتیاق برای ادامه ی ماندن در این مسیر کسب آگاهی وعمل به آگاهی، چقدر زندگیه ما رو روشن‌تر میکنه، وچقدر زیباتر و گرمتر، درست مثل شعله های آتشی که در بهشت روشن شده که همه جا رو در اطرافش گرم و روشن میکنه.

خدای من!

_زندگی با نور معنا داره.

آره واقعا همینطوره، اگه روشناییِ هدایت‌های الله در مسیر زندگیمون نبود، زندگی در تاریکی و گمراهی و سردرگمی، غوطه ور وبی معنا بود وچه پوچ بود..

خدا ی من! شکرت که قلب منو هرلحظه با نور هدایت هات روشن و پر نور میکنی تا قدم های بعدی رو بهتر ببینم و اقدام کنم و تو مسیر خواسته هام باشم و راحتتر و با کیفیت‌تر و بالذت بیشتر مسیرمو ادامه بدم.

خدای من!

اگر نور حضور تو در لحظه لحظه ی زندگیمون نبود، از همون بدو تولد، زندگیمون چقدر تاریک وبی معنا بود.

_ریختن بنزین روی اتیش: من از دیدن این تصویر به این درک وآگاهی رسیدم که آتش انگیزه و روشناییه آگاهی وهدایت داره باورهای محدود ما رو میسوزونه ونابود میکنه و با کارکردن روی خودمون داریم باورهای غلط و محدوکننده رو از بین می‌بریم و ذهنمون رو از چیزهای اضافه و بدرد نخور و هرز پاکسازی میکنیم، تا جایی برای باورهای قدرتمند کننده باز شه، حالا چیه که تو این مسیر به ما مثل بنزین کمک میکنه؟ و مثل بنزین عمل میکنه؟!

به نظر من گوش کردن و تکرار آموزش‌های استاد اثر بخش ترین بنزین برای نابودی باورهای محدود کننده ی ذهنه.

_بنزین آتش رو شعله ور میکنه و گر میگیره وچند لحظه بعد فروکش میکنه: دقیقا مثل این میمونه که ما فقط در زمان کوتاهی آموزش‌ها و جدی بگیریم وعمل به قوانین رو ادامه ندیم واثر بخشیه این آموزش‌ها ویاداوری قوانین، به محض تکرار نشدنش، کمتر و کمتر میشه و مثل بنزین گرگرفتگی و اثرش فروکش میکنه ودیگه راهمون سخت تر و طولانیتر میشه، پس بیایید همگی از بنزین محرکمون که آموزش‌های استاد هست استفاده کنیم و تکرار و تکرار کنیم و ادامه بدیم، چون به محض کنار گذاشتن و تکرار نکردنش برای باورسازی وپاکسازی، دوباره همه چیز فروکش میکنه وذهنمون پراز باورهای نامناسب و محدود و منفی باقی میمونه و هیچ تلاشی برای ازبین بردن این درختان هرز ذهنمون صورت نمیگیره، اصلا تماشای زندگی در این بهشت خودش به تنهایی آتشی در وجود تک تک ما شعله ور کرده که نگو ونپرس استاد مهربانم، و هرکدوم از ما فایلهای رایگان و دوره هایی در دست داریم که با تکرار و تکرار اونها، مثل بنزین این شعله ها رو شعله ورتر و قوی تر میکنیم برای رسیدن به اهداف باید اشتیاق سوزان و ایمان و تعهد داشت و اقدام کرد.

_خدای من چقدر آتش زیباست و این هم حاصل تکامل بشر است و چه زیبا مسخر انسان شده. چون طبق وعده ی خداوند هرآنچه در زمین و آسمان و بین آنهاست به تسخیر ما درآمده.

_استفاده از مشعل: استفاده از ابزار کارآمد ومناسب برای پیشبرد اهداف، که در بحث درک واجرای آگاهی‌های جهان هستی برای من مشعل تداعی کننده ی محصولات استاد عباس منش هستش، ما برای داشتن یه ابزار کارآمد که کارمون رو راحت‌تر و با کیفیت‌تر و سریعتر انجام بدیم در مراحل تکامل، اقدام به هزینه کردن وتهیه ی ابزار مناسب وکارامد میکنیم وچقدر این ابزار میتونه به ما کمک کنه که به هدف اصلیمون راحت‌تر برسیم، منم بعداز طی کردن تکامل، محصول 12 قدم رو از اول تا اینجا که آخر قدم 9 هست تهیه کردم ودلم میخواد به ابزار مناسب واپدیت شده و کارامد روانشناسی ثروت هم دسترسی پیدا کنم و قطعا این اتفاق بزودی محقق میشه ومن بهای اونرو میپردازم وبیلیونها برابر بیش‌از این بها رو به زندگیم وارد میکنم والبته که با عمل به اون آگاهی‌ها وتکرار و مداومت در انجام آموزش‌های 12قدم و روان شناسی ثروت.

البته که من تا اینجاهم قدم به قدم، کوچیک کوچیک اومدم جلو و فقط ادامه دادم و استقامت ورزیدم و از 12 قدم و فایل های رایگان مثل بنزین ومشعل استفاده کردم و تا رسیدن به خواسته هام ادامه خواهم داد با تعهد زیاد و با احساس لذت از مسیر با ایمان به اینکه مسیر درست همینه…

_تکامل سوختن این چوب‌ها از چوبهای کوچک به بزرگتر :همه چیز باید سیر تکامل خودرا طی کند، به طور مثال ما در ابتدای مسیر فقط روی باورهای محدود کننده ی واضح که بسیار تکرار شونده بودند تمرکز داشتیم وروی اونها کار میکردیم و پیشتر که آمدیم به باورهای مخرب مخفی رسیدیم که با طی کردن تکامل رفتیم سراغ بیرون کشیدن باورهای لایه های زیرین ذهنمون و ترمزهای مخفیِ ذهن رو بیرون کشیدیم و بجای اونها باورهای مناسب و زیبا می‌سازیم که در هر لحظه فرکانس مناسب و قدرت مند در ما ایجاد میکنه، و چون این باورهای مخفی در لایه های زیرین ذهنمون هستند دسترسی به اونها مستلزم تعهد و استمرار بیشتر به درک و فهم آگاهی‌های قوانینه و خواندن فکر خداونده.

_آره اگه ادامه بدیم راه ها باز میشه.

استاد جان و مریم عزیزم وقتی که شمارو دیدم که اون همه چوب وخار وخاشاک رو از مسیر و از اون فضا جمع کردین و اوردین اونجا تا آتش بزنید، چقدر تحسین تون کردم، گفتم آفرین واحسنت به این میگن تعهد، به این میگن ادامه دادن، به این میگن استقامت، شما میتونستید اون همه درخت هرز رو کنار مسیر به حال خودشون رها کنید ولی شما برای زیباتر شدن و دلبازتر شدن و راحتتر شدن مسیرتون و اطرافتون و برای دلچسبتر شدن فضای بهشت کمر همت به پاکسازی اونجا بستین وبا این موضوع به این آگاهی رسیدم:اگر باورهای مخرب ومنفی که فضای ذهنتو پر کرده وحرکت رو برات سخت وناممکن کرده، شناختی وشروع به قطع این باورهای هرز کردی، راهت رو ادامه بده واونها رو به حال خودشون رها نکن، وبرای اینکه ادامه ی مسیر رسیدن به خواسته هات برات راحت‌تر و لذت بخش تر و سریعتر بشه بیا و با کارکردن روی این باورها، اونهارو به آتش بکش و مسیرو برای خودت باز کن.

خدای من عااشقتم! سلام خدای زیبای من، چه صبح زیبایی، چه بهشت قشنگی، چه هوای لطیفی، آسمونو ببین، ابرهای تکه تکه رو ببین، سبزی و طراوت جنگل رو ببین، من که از همینجا شبنم روی برگ درختان رو حس میکنم، الماس‌های روی تار عنکبوت‌ها رو حس میکنم.

خدای من! اون همه چوب و وسایل اضافه مثل آب شدن قند در چای صبحانه در طبیعت حل شدن، هیچی نمونده، چقدر اینجا مرتب وتمیز شده، چقدر دلچسب شده، استاد عزیزم مریم مهربانم گوارای وجود نارنینتون ونوش جونتون اون همه قشنگی و اون بهشت که خودتون زیباترش کردین، آره درسته، میشه بهشت رو هم زیباتر کرد.

ببین چقدر قشنگ سنگچین درست کردن، خدای من، یعنی من عاشقتونم بخدا.

خدای من! گریس و براونی هنوزم باهم هستن، از صبح تا شب به قول استاد نان استاپ میخورن، چقدر دوست داشتنی ونازن، پسر من عاشقشون شده.

استاد عزیزم ومریم مهربونم، چه شب رویایی رو به صبح وصل کردین، کنار آتیش، کنار دریاچه، زیر آسمونه پر از ستاره، همراه آواز جیر جیرکها و قور باغه ها، وجغدها، مگه آدم متوجه میشه که داره صبح میشه وقتی توی این همه زیبایی وعشق غرق شده باشه؟

من خودمو کنار اون آتیش حس کردم، گرمای اون به صورتم می‌خورد بعدش وقتی در خونه بازشد نم سحرگاهی، توی اون هوای بی‌نظیر و طبیعت شگفت‌انگیز رو روی صورتم حس کردم.

استادچه قدر ماشالله خوش تیپ شدین، آفرین به این همه تعهد وهمت ومداومت در مسیر

برای بالا بردن سطح انرژیتون وایجاد اندام متناسبتون واین میشه به وضوح حس کرد و دید که خداروشکر چقدر فعال‌تر و با انرژی تر شدین و همین بهتون خیلی کمک میکنه که این همه کار سنگین انجام میدین «به تنهایی یه تنه ی درخت رو میزنین زیر بغلتون و میارید سمت اتیش»

_توی یه شب! اراده ی شما وشروعی که کردین! بله همینه! همه چیز از یه تصمیم شروع میشه، بعد باید اقدام کرد، اقدام کوچک، و ادامه دادن و ادامه دادن تا تحقق خواسته ها، و این قانون تکامله.

_اصلا کاری نداشته باشی که کی تموم میشه!

تو ادامه بده واز مسیرت لذت ببر، تو روی باورهات کار کن، تو باورهای قدرتمندکننده بساز، تو ذهنتو آروم نگه دار، تو ذهنتو کنترل کن، تو تمرکزتو روی زیباییها وچیزهای مناسب و هم جهت با خواسته هات بگزار، تو ادامه بده و هرکاری که از دستت برمیاد وبهت الهام میشه انجام بده و لذت ببر از کاری که میکنی واز مسیری که توش هستی، بقیه ی راه به تو گفته میشه، قدم به قدم، وچراغ هدایت ادامه ی مسیر و برات روشن میکنه وتو با این چراغ فقط یه کم جلوتر رو میبینی پس نپرس کی وچگونه، درست مثل چراغ اتومبیل در تاریکی محض جاده که فقط چند متر جلوتر دیده میشه ولی وقتی به نور این چراغ اعتماد میکنیم و به راهمون ادامه میدیم به موقع به مقصد می‌رسیم، ما نگران نیستیم که خیلی جلوتر در جاده چه خبره، چون میدونیم هرچقدر جلوتر بریم این چراغ ماشین راه رو به ما نشون میده و چگونگی راه هم جلوتر نشون داده خواهد شد دقیقا در نزدیکی موانع چراغ روشنه و ما اون موانع رو می‌بینیم و مسیر دیگر هم همونجا کنار راه باز شده که اونهم با چراغ راه پیدا میشه ولی این چیزیه که ما گنج دقیقه قبل‌تر وقتی توی جاده ی تاریک در حال رانندگی بودیم نمی‌دیدیم ونمیدونستیم، اما ادامه دادیم.

پس همه چی توی مسیر اتفاق می افته، ولازم نیست ما همه چیز رو در ابتدا بدونیم، همه چیز به ما نشون داده میشه، حتی اگر به تضادی برخورد کنیم این چراغ هدایته که راه حل مسائل رو به ما نشون میده، پس بدون نگرانی و پرسیدن چگونگیها و زمانها ادامه بده، انقده نرم و طبیعی و لذت بخش، مسیر سپری میشه و به مقصد میرسی که فقط خدارو شکر میکنی.

_دیدیم لباسهامون دودی شده گفتیم بزار یه کم آتیش بازی کنیم!

آدمها وقتی قدمهای اول رو برمیدارن، براش بدنبال آگاهی میرن، کسب مهارت رو شروع میکنن براش شروع به صرف وقت وانرژی و هزینه میکنند و همین کارها، اشتیاق رو برای ادامه ی مسیر بیشتر میکنه، چیزی که اگه هیچ کاری نمیکردن و هیچ راهی رو شروع نمیکردن، هیچوقت بوجود نمیومد، و همه چیز در حد رویا باقی میموند، اشتیاقی برای تحقق رویا بوجود نمیومد.

_خدا داره فوت میکنه! ای خدا، مریم عزیزم، چقدر آدمها میتونن خدابین باشن، وقتی در نسیم صبحگاهی هم تجلی حضور خداوند رو ببینن، چقدر این سبک نگاهتون و حستون رو دوست دارم، چون من هم مثل شما و از شما یاد گرفتم که خداوند رو در لحظه لحظه ی زندگیم در درون و بیرون خودم ببینم وحس کنم بسیار حس قشنگیه وبه من آرامش وقدرت میده.

_این بهشت حقشه، واقعاً باید بهشت رو تمیز و پاکیزه و زیبا نگه داشت، ما میتونیم هرجای دیگه‌ای غیراز بهشت رو برای خودمون با کار کردن روی اون و با گزاشتن وقت و انرژی و شوق واشتیاق، درست مثل استاد و مریم جان، به بهشت تبدیل کنیم وب عد با لذت بردن از بهشتی که ساختیم به بهشتهای زیباتر هدایت بشیم… من دیروز کل خونمو جاروبرقی کشیدم، طی کشیدم، گردگیری کردم، گلهای آشپزخانه رو آب دادم و مرتب کردم و خلاصه بگم که الان خونه ی من برای من بهشته الانه منه، مخصوصاً وقتی پنجره ها رو از دو طرف خونه باز میزارم و صدای آواز پرنده ها و نسیم خنک بهاری توی خونه در جریانه، اینجا بهشته الانه منه، خداجون شکرت.

چقدر شما دونفر نازنین و دوست داشتنی هستین، من عاشقتونم.

_آدم همیشه باید خودشو در نقطه‌ ی پایانی ببینه، تصور رسیدن به نقطه ی پایانی موتور محرک ما آدم‌هاست و انرژی مارو برای ادامه ی راه افزایش میده، این هم یکی از قدرت‌های تجسمه خواسته هاست، انرژی دادن به ما برای ادامه مسیر. برای مداومت.

خدای من شکرت بخاطر این همه زیبایی که امروز در بهشت دیدم و میبینم و بارها و بارها میبینم و بخاطر یادآوری این همه آگاهی

سپاسگزارم و من آنقدر این آگاهی‌ها رو تکرار و تکرار میکنم و سعی میکنم عمل کنم که تبدیل به فرکانس قدرتمند بشه و مدار منو تا دریافت تمام خواسته‌ هام بالا تر ببره.

استاد بی نظیر من، مریم جان ای ملکه ی بهشت ازتون ممنونم وسپاس گزارم.

عزیزان ممنون که با حوصله کامنت طولانیه منو خوندین.


برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    295MB
    20 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 2
    82MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

619 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 951 روز

    به نام خدا

    خدایاشکرت

    اول شروع کردم به کامنت گذاشتن وقتی خواستم ارسال کنم سایت قبول نکرد گفت خیلی کم نوشتی .

    بعد به خودم گفتم محمد دقت کن .

    سلام به استاد جان ومریم عزیز

    شب زیبای پارادیس با صدای قشنگ جیر جیرکها وشروع یه ماموریت که باید به سرانجام برسه .

    سوختن چوبهای اضافه ای که در این بهشت هست که باید از بین بره تا زیبایش حفظ بشه .

    دقیقا کاری که همیشه باید با خودمون انجام بدیم تا به سمت اصل بریم .

    جمله عاشقتم من که همیشه چاشنی تمام روز شب این دو عزیز هستش دموتون گرم منم عاشقتونم .

    به به چه آتیش بازی شد.آتیشی که هم گرما داره.هم نور داره .هم پاک می‌کنه .هم به حرکت در میاره .در کل بسیار بسیار مفیده .خدایا شکرت از این نعمت پر برکت .

    استاد واقعا دمت گرم اگر کسی دیگه ای به غیر از شما بود برای پاک سازی این بهشت حداقل 5تا کار گر می‌گرفت تا اونجارومرتب کنه اما شما خودت وخانم شایسته انجام دادید تا از همه چیز در این دنیا لذت ببرید حتی با سوختن چوب.

    استاد عاشقتم من حتی موقع آتیش زدن هم شما دنبال آسونی وراحتی هستی مخصوصا موقعی که روی سندلی میشینی پاتو می‌ندازی روپات

    این یعنی همه چیز باید به آسانی وراحتی پیش بره

    دمت گرم .

    تکامل .تکامل .تکامل.همه چیزه .

    آدم اگه ادامه بده همیشه راه ها باز میشه .

    شروع یه صبح قشنگ بایه طبیعت عالی که همه جا سبز سبزه وآسمون پراز ابر.

    همه اون شاخوبرگها سوخته یعنی پارادایس تمیز شده اون خاکستر ها کلی برای طبیعت خاصیت داره یعنی هیچ چیز در این جهان از بین نمیره.

    خدا داره فوت می‌کنه مریم جان دمت گرم این حرفت چه حس قشنگی داشت .این یعنی ایمان ونزدیکی که به خداوند یکتا دارید.

    دیدن نقطه پایانی برای هر کاری باید دید تا سوختی بشه برای حرکت و انگیزه

    استاد عزیز ممنونم از شما .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    رحیم اصلانی گفته:
    مدت عضویت: 1221 روز

    به نام خدای رزاق و وهابم

    حمدوستایش مخصوص تنها فرمانروای جهانیان است و بس

    خدایا من هرانچه که دارم همه از آن توست و من از خودم چیزی ندارم

    خدایا من نه میدونم نه میتونم اما تو عالم مطلق و قادر مطلقی پس خودت بر قلبم و قلمم جاری شو .

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته و دوستان و خانواده همفرکانسیم.

    خب اتش بازی داریم امشب

    زندگی با نور معنی پیدا میکنه

    زندگی در تاریکی انسان رو به نابودی میکشه.

    چه اتیش قشنگی.منم آتیش بازی رو دوست دارم چقدر آتیش زدن هم راحت شده

    قدیم چقدر سخت بود آتیش درست کردن اما الان ابزار و وسایلی اومده که خیلی زود میشه آتیش درست کرد و به خواستمون زود برسیم.چرا چون به ابزار بهتری دسترسی پیدا کردیم

    در مورد خواسته ها و آرزوهامونهم باید به ابزاری که لازمه دسترسی پیدا کنیم تا بتونیم زودتر به اهدافمون برسیم .

    یعنی همه چیز با ابزار شدنیه.البته با تکامل

    چه صبح زیبایی چه رنگ سبز فسفری قشنگی محیط به خودش گرفته.

    عاشق این طبیعت با این رنگشم

    قشنگ بهشت رو دارم تجربه میکنم.

    چقدر قشنگ همه چیز سوخت و به دل زمین برگشت و چقدر برای این خاک و زمین این خاکسترها مفیده.

    خدایا شکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    براونی به دور از این هیاهو با خودش در صلح و آرامشه و در حال خوردن غذاو لذت بردن از زندگیشه.

    و ممنون از شما خانوم شایسته که اراده کردید و با استاد این آتیش بازی رو راه انداختید و ادامه دادید و ادامه دادید و باعث این تفریح و لذت برای خودتون و ما شدید و به جهان خدمت کردید و پردایس رو تمیز کردید و دوباره استاد آتیش زیر خاکستر رو دوباره راه انداخت تا بقیه چوب ها رو بسوزونه و محوطه پرادایس تمیز و یدست بشه.

    خدایاشکرت

    همیشه دیدن نتایج و فکر کردن به اونها باعث انگیزه و حرکت کردن و ادامه دادن میشه.باعث میشه موانع جلوی ما رو نگیرند.و باعث میشه ما ادامه بدیم و مومنتوم ایجاد کنیم تا به نتایج دلخواهمون برسیم

    چقدر رابطتون رو استاد با خانوم شایسته تایید و تحسین میکنم و چه الگوی عالی شما دو عزیز برای من هستید.

    خدایا تنها ترا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست هدایت کن به راه کسانی که بهشون نعمت دادی ونه راه کسانی که مورد خشم و غضبت قرار گرفتند ونه راه گمراهان

    آمین

    به نام خدای رزاق و وهابم

    حمدوستایش مخصوص تنها فرمانروای جهانیان است و بس

    خدایا من هرانچه که دارم همه از آن توست و من از خودم چیزی ندارم

    خدایا من نه میدونم نه میتونم اما تو عالم مطلق و قادر مطلقی پس خودت بر قلبم و قلمم جاری شو .

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته و دوستان و خانواده همفرکانسیم.

    خب اتش بازی داریم امشب

    زندگی با نور معنی پیدا میکنه

    زندگی در تاریکی انسان رو به نابودی میکشه.

    چه اتیش قشنگی.منم آتیش بازی رو دوست دارم چقدر آتیش زدن هم راحت شده

    قدیم چقدر سخت بود آتیش درست کردن اما الان ابزار و وسایلی اومده که خیلی زود میشه آتیش درست کرد و به خواستمون زود برسیم.چرا چون به ابزار بهتری دسترسی پیدا کردیم

    در مورد خواسته ها و آرزوهامونهم باید به ابزاری که لازمه دسترسی پیدا کنیم تا بتونیم زودتر به اهدافمون برسیم .

    یعنی همه چیز با ابزار شدنیه.

    چه صبح زیبایی چه رنگ سبز فسفری قشنگی محیط به خودش گرفته.

    عاشق این طبیعت با این رنگشم

    قشنگ بهشت رو دارم تجربه میکنم.

    چقدر قشنگ همه چیز سوخت و به دل زمین برگشت و چقدر برای این خاک و زمین این خاکسترها مفیده.

    خدایا شکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    براونی به دور از این هیاهو با خودش در صلح و آرامشه و در حال خوردن غذاو لذت بردن از زندگیشه.

    و ممنون از شما خانوم شایسته که اراده کردید و با استاد این آتیش بازی رو راه انداختید و ادامه دادید و ادامه دادید و باعث این تفریح و لذت برای خودتون و ما شدید و به جهان خدمت کردید و پردایس رو تمیز کردید و دوباره استاد آتیش زیر خاکستر رو دوباره راه انداخت تا بقیه چوب ها رو بسوزونه و محوطه پرادایس تمیز و یدست بشه.

    خدایاشکرت

    همیشه دیدن نتایج و فکر کردن به اونها باعث انگیزه و حرکت کردن و ادامه دادن میشه.باعث میشه موانع جلوی ما رو نگیرند.و باعث میشه ما ادامه بدیم و مومنتوم ایجاد کنیم تا به نتایج دلخواهمون برسیم

    چقدر رابطتون رو استاد با خانوم شایسته تایید و تحسین میکنم و چه الگوی عالی شما دو عزیز برای من هستید.

    خدایا تنها ترا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست هدایت کن به راه کسانی که بهشون نعمت دادی ونه راه کسانی که مورد خشم و غضبت قرار گرفتند ونه راه گمراهان

    آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 1874 روز

    خدایا هزار هزار مرتبه شکرت

    اومدم بنویسم

    چقدر جالب بود ،چقدر آموزنده ،چقدر یادگرفتن

    استاد و مریم جون عادت کردن زیبایی هارو ببینند و چقدر شکرگذار هستند،اولین درسی که یادگرفتم این بود که باید برای هر چیزی تکاملمون و طی کنیم و باید ادامه بدیم و با عشق مسیرو طی کنم در حین رسیدن به مقصد قدم‌ها به ما گفته میشه

    من چند روز قبل عید که شکر گذاری میکردم بابت خونه‌ ای که توش زندگی میکردم به ذهنم خطور کرد صرف شکرگذاری کافی نیست باید یه کاری انجام بدم ،بعد گفتم این خونه با این همه امکانات و شرایطی که داره من باید بهش برسم مرتب تمیز کنم ،همیشه مرتب باشه ،همه چیز سر جای خودش باشه بعد شروع کردم به تمیز کردن کل خونه،دسمال کشیدن،مرتب کردن وسایلا چقدر حس خوبی داشت و چقدر همزمانی داشت با این قسمت از سریال که مریم خانم گفتن واقعا پرادایس حقشه که بهش برسی ،چقدر لذت بخش بود برای ،دارم الان تکاملمو طی میکنم و بعضی از چیزا رو الان میفهمم و درک میکنم.

    استاد و مریم خانم چقدر اعتماد میکنند بە ایدە هاشون و همون موقع اجرا میکنند و اینم برمیگرده به عزت نفس که وقتی خودت را باور داشته باشی ،اعتماد میکنی به ایدهات و عملی کردن اونها

    یاد گرفتم که باید از چیزهای کوچک شروع کنم مثل استاد و مریم خانم که چوبهای کوچک را جمع کردن آتیش زدن و بعدچوبهای بزرگ ،استفاده از بنزین و بعد اون مشعل گاز و یواش یواش خاکستر شدن چوبها ،چقدر جالب بود سنگهای بزرگ و روی هم گذاشته بودن و بعد درختارو اونجا چیده بودن و آتیش زدن ،اما فک کنم چیدن سنگها بخاطر این بوده آتیش پیشروی نکنه و بعد آتیش زیر خاکستر

    استاد چقد خوشحال بودن از اتمام کارشون و نتیجه ای که گرفتن

    خدایا هزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    میترا محسنی گفته:
    مدت عضویت: 292 روز

    به نام خالق زیبایی و فراوانی ها

    سلام بر ساکنان بهشت خدا روی زمین پرادایس زیبا

    خدایاشکرت بازم یه فایل دیگه از این دریاچه ی رویایی اصلا هر چی از هر زاویه ای نگاهش میکنی بازم خاص و جالب و قشنگه

    و قشنگتر زمانی که توی یه فایلی مربوط بروز رسانی محصول قانون آفرینش استاد داخل همایش درباره دریم بورد اعلام میکنن که یکی از آرزوهاشون اینه که ملکی پنج شش هکتاری نزدیک شهریار داشته باشن و خدا اینجوری اجابت میکنه بزرگتر ،زیباتر ،بالاتر از حد خواسته ی استاد و این است خدای فراوانی ها

    اگر باورش کنیم

    اگر بهش بسپاریم

    اگر اعتماد کنیم بهش

    خدایا شکرت چقدر شعله های سرخ آتش قشنگ بودن

    چه همزمانی جالبی شد دیدن این فایل و امشب کهدشب چهارشنبه سوریه و در دوره باستان همین شعله های سرخ و درخشنده ی آتش عامل به وجود آمدن یه جشن باستانی شده که قرنها دوام داشته

    و چه خدمتی کرده به بشریت همین شعله ی سرخ زیبا

    خدایا شکرت باید هر روز حواسمون به فضای ذهنمون و باورها و افکارمون باشه هر از گاهی یه پاکسازی لازمه انجام بشه باورهای فقیر و محدود کننده، باورهای شرک آلود ،ترس ها ،نگرانی ها همینجوری بسوزونیم و پاک کنیم ذهن و قلبمون رو

    باید تنبلی رو بزاریم کنار وارد کاری بشیم که ذهن اولش حوصله ی انجام دادنش رو نداره بعد کم کم وادار میشه به انجامش مثل این فایل که هدف اول روشن کردن آتش بود بعد شد پاکسازی

    برای هر کاری مثل یادگرفتن زبان یا هر مهارت دیگه اولش سخته ذهن مقاومت میکنه اگه کم کم شروع کنی دیگه بعد خودش راه پیدا میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    محمد علی غیاثی گفته:
    مدت عضویت: 1202 روز

    سلام تصمیم‌گرفتم سریال زندگی‌ در بهشت رو جایگزین هر چیزی که توی روزمره منو درگیر‌خودش میکرد کنم و تازه اینجا یه عالمه نکته و یه عالمه زیبایی و حس خوب میگیرم که چقدر رفتار خوب و عشق بین استاد عزیزم و‌خانم شایسه گرامی هست که میتونه خیلی حس خوب بده نکته این فایل از دید من گفته استاد بود که:

    ادم وقتی یه کاری رو تموم میکنه خیلی حس خوبی‌ میگیره ٫با قدرت به سوی پیشرفت های بعدی حرکت میکنه و اینکه وقتی داری یه کاری انجام میدی میتونی قبلش بگی با خودت الان فلان میشه و اینجوری میشه و این و اونجوری اینا….البته باید اون زمان حس خوبی داشته‌باشیم که وسط راه کم نیاریم و با قدرت به حرکتمون ادامه بدیم

    مثلا خودم:الان برم قدم دوم جلسه اولش رو با قدرت کار کار کنم که یه عالمه مطلب جذاب رو قراره یاد بگیرم و بشینم سر کلاس درس استاد خوبم

    عاشق‌ همتونم مرسی که هستید

    به امید دیدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    دنیا از آن من است گفته:
    مدت عضویت: 2192 روز

    به نام خدایی که هر چه دارم از اوست و من هیچ هیچ ام

    سلام به استاد عزیزم و مریم نازنینم ️

    خداروهزاران مرتبه شکر میکنم که در این مسیر زیبا هستم و خداوند هر لحظه مرا به زیبایی های بیشتر و درک بهتر این آگاهی ها هدایت میکنه

    چقدر قسمت دوم سریال زندگی در بهشت زیبا و پراز آگاهی های ناب بود

    چقدر لذت بردم از دیدن استاد و این همه زیبایی هایی که توسط استاد و مریم نازنین به اشتراک گذاشته شد

    چقدر پاکسازی محیط زندگی به زیباتر شدنش کمک میکنه …آتش زیبا و گرم که با خاشاک خشک و کوچیک شروع شده و با از بین بردن ضایعات آتیش بزرگ و زیبایی درست شد که هم نور و گرما بده هم محیط رو زیبا تر کنه

    چقدر زندگی بدون نور بی معنا میشه ، نوری که محیط اطرافت رو روشن میکنه تا بهتر زیبایی ها رو ببینی ، چقدر سخته که از خدای درونت ، نور وجودت دور باشی و درتاریکی جهل بسر ببری و هیچ زیبایی رو نبینی

    چقدر پاکسازی روحمون ، افکارمون از باورهای اشتباه ، از خس و خاشاک ، از علف های هرز ، میتونه باعث زیباتر شدن زندگی بشه ، وقتی میایم ک تصمیم میگیریم که دیدگاهمون رو به زندگی و به اطرافمون عوض کنیم و زیبایی ها رو ببینیم ، باید اول آلودگی ها و ناپاکی ها و باورهای اشتباه رو پاک کنیم ، علف های هرز رو از بین ببریم شاید شروعش سخت باشه ولی وقتی قدم در راه گذاشتیم خود راه به ما کمک میکنه تا راحت تر این مسیر رو طی کنیم و براحتی و پاکی برسیم

    خداروشکر بابت آگاهی های نابی که دریافت کردم

    ️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    احمد حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1184 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    بنام خداوند زیبای ها

    سلام ودرود مجدد خدمت خانواده استاد عباسمنش

    چقدر رنگ شعله گاز زیبا بود وای خدای من این جهان چقدر زیباست مخصوصا رنگ ها واقعا زیباست

    که تو هر شیء ظاهر میشه رنگ آتش چقدر زیباست

    خدایا شکرت بابت این همه امکاناتی که توجهان وجود داره مثلا توی پروسه سوزوندن همین هیزوما چقدر امکانات وجود داره بنزین هست گاز هست وخیلی چیزای دیگه چقدر طبیعت زیباست هرچیزی که دراین جهان وجود داره دوباره تبدیل به خاک میشه وبرمیگرده به طبیعت

    اونجای که خانم شایسته عزیز دروباز کرد ازخونه بیرون اومد وای چه حسی عالی گرفتم انگار بوی بهار بوی طبیعت خورد به وجودم وحسش کردم وای خدای من چقدر پرادایس مون زیباست چقدر رنگ روشن سبز داره درخت های زیا تنومند

    این دریاچه زیبا وآبی واقعا خدایا شکرت

    درمورد تکامل یه چیزی بذهنم رسید من یروز میخواستم آشپز خونه دفترکارم رو تمیز کنم از اجاق گاز گفتم شروع کنم یزره تمیز کنم ودستی بکشم خیلی ام سختم بود حالشو نداشتم بعد یکم تمیز کردم خوشم اومد گفتم بزار اینجاشو هم تمیز کنم دوباره

    خوشم اومد بردمش بیرون وبااسکاج وریکا شستمش بعد کاربه کجاها کشید یجوری مشغول شدم که همه محیط رو تمیز کزدم دوروز درگیرش بودم ولی اینقدر برق انداختم که نگو بعد که تموم شد تعجب کردم مگه ممکنه من این کارارو انجام داده باشم اولش از یک دست کشیدن کوچک شروع شد ولی وقتی استارت زدم همینجوری پیش رفتم

    آری واقعا آدم قبل از شروع کار خلی مقاومت داره وذهن بزرگ جلوه میده ولی وقتی قدم برمیداری میبینی جقدر ساده بوده

    خدایا شکرت بابت همه چی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: