این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4234نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به همه دوستان و خانواده صمیمی عباس منش به خصوص استاد عزیزمان
من میخواهم از تجربه خودم بنویسم
شغل من فروشندگیه تقریباً ۴ساله شروع کردم
قبل از این کارگر بودم ولی کارگری با روحیاتم جور در نمی آمد.یه روز که خیلی از روزگار به تنگ اومده بودم خالصانه از خدا خواستم کمکم کنه شغل آزاد داشته باشم اونم بدون هیچ سوالی اجابت کرد و من بعد از مدتی بدون حتی یک ریال نقدی کارو کاسبی راه انداختم
در اوایل از شغلم سر رشتهای نداشتم ولی چون مانند نوزاد تازه متولد شده وارد این شغل شدم همه چیز برام راحت اتفاق میافتاد .فروش خیلی عالی داشتم کسانی که به من جنس میدادند آدمهای خوبی بودند بهم کمک کردند کارم رو راه انداختم تا روی غلطک افتاد
تا اینجا همه چی به خوبی میگذشت ،مشتری وفروش خیلی خوبی داشتم ،ولی از یه جایی به بعد افتادم توی حسادت و حسرت و مقایسه.و اینکه جنس گرون شد،کی میاد بخره اون همکار همه رو کشید طرف خودش.و از همه مهمتر روی خودم و داشته هام حساب باز کردم و به ور شکستگی و بستن مغازه نزدیک شد.تا اینکه با این گروه آشنا شدم
از استاد توی عزت نفس یاد گرفتم تمام خصلت های بد رو بزارم کنار وخودم رو با دیگران مقایسه نکنم.یاد گرفتم فقط باید روی خدا حساب باز کنم نه روی تجربه خودم و دیگران و اینکه بازار چی میگه و چی میپسنده .تا قبل از آشنایی با این گروه برای پول در آوردن همه کاری کردم ،تبلغ اینترنتی , التماس کردن وارزونتر دادن و چک بلند مدت گرفتن هم رسید .با گوش دادن به فایلهای استاد فهمیدم چقدر اشتباه کردم.از خودم پرسیدم؛مگه تو از صفر شروع نکردی ،مگه تو روزای اول اطلاعی از شغلت داشتی،مگه تو روزای اول تبلیغات داشتی،مگه اون موقع همکار تو محل نداشتی ،گفتم چرا ؛ گفت خب پس این مغازه از کجا اومد،کی برات جنس جور کرد ،کی برات چکاتو پاس کرد،کی برات مشتری آورد ،مشتریات کیا بودند ،کی بهت در مورد کار اطلاعات داد. کی بود؟کی بود؟کی بود؟و من هیچ جوابی نداشتم بدم ،اون موقع یکی جواب رو بهم رسوند.اون گفت ( خدا) اون ندای درونم بود که زبون باز کرد و منو با خودش آشنا کرد .نتونستم مقاومت کنم ،دیدم راست میگه،من کلی کار انجام شده از طرف خدا داشتم ، که همه اونارو فکر میکردم خودم انجام دادم ،در صورتی که این طور نبود . من از پاس نشدن چکام میترسیدم ،از مشتری نداشتن ،از بی پولی و خیلی چیزای دیگه ،به خودم گفتم ؛اگه خدا ثروت و سلامتی و رفاه رو برا همه یکسان میخواد ،اگه خدا برا همه آرامش و آسایش و شادی میخواد،پس این زور زدن من الکیه،الکی دارم به تجربه ها و داشته هام تکیه میکنم،برا همین گفتم همه چیز رو واگذار میکنم به خدا اگه خدا برا همه خوب میخواد پس چرا بایدبترسم ؟این شد که خودم رو شغلم رو وهمه زندگیم رو سپردم دست خدا، گفتم خدا این خواسته های من این هم زندگیه من بهترین هارو برام رقم بزن ،اوایل طبق فرکانس قبلیم چکام پاس نشد ،فروشم اومد پایین و زندگیم سخت شد ولی ناامید نشدم راهم رو ادامه دادم و کمکم خدا جواب اعتمادی رو که بهش کردم رو داد اتفاقات خوب کوچیک خودشون رو نشون دادند ،مشتری برام اومد چکام پاس میشد حتی باور غلطه اگه مغازه نباشی بابات نمیتونه مشتری راه بندازه رو با فروش خوب و پاس شدن چک۵ میلیون تومنی طی یک هفته مسافرتم بهم نشون داد .
دوست عزیز به این چیزایی که میگن اگه تبلیغات نداشته باشی و چیزای دیگه اعتنا نکن همه چیز رو به خدا واگذار کن ،خدا برات تبلیغات میکنه ،خدا میتونه کسی که به کالای تو احتیاج داره رو حتی به شکل تصادفی بیاره پیشت ،مطمئن باش فقط کافیه بهش اعتماد کنیم، همین،کافیه همه چیز رو آگاهانه بسپاریم بهش اونم همه چیز رو حتی بهتر از آنچه میخواستی برات رقم میزنه،تو یه کتابی خوندم که نوشته بود؛ من تمامیه مسئولیت و کارهایم را به ندای درونم میسپارم و خودم را آزاد و رها میسازم و غنی و ثروتمند میشوم
امیدوارم تجربیات زندگی خودم برای دوستان مفید واقع بشه
من از بچگی به طورناخوداگاه از قانون استفاده میکردم به حدی باور های خوب و محکمی راجع به استعدادم داشتم ( قدیما فکر میکردم استعداد فقط ژنیتیکیه الان یقین دارم ک باهوش بودن هم یک باوره )ک به شدت باور داشتم همیشه بهترین نتایج تحصیلی برام رقم میخوره تلاش معمولی من سوپر نتیجه میداد و با اومدن نتایج من بیشتر به هوش و استعدادم مطمعن میشدم از همون موقع همه میگفن این دختر تیزهوشه حتما پزشکی دانشگاه تهرانو میاره رتبه دورقمی کنکور میشه و٫٫هر ازمون و امتحانی از هر درسی میگرفتن نمره من عالی عالی بود و بهترین انصافا٫٫اغراق نمیکنم ولی به٫ معنی واقعی کلمه همش رو به جلو بودم٫٫حالا ک برمیگردم نمیتونم بگم چه حسی بود ولی ی باور قوی بود ک هیچ وقت فکر نمیکرد شکست وجود خارجی داشته باشه٫٫وقتی اینطور باشی نتیجه میبینی واقعا٫٫
بعد یک مدتی ی مشکل عاطفی برای من پیش اومدم و من به شدت افسرده شدم و گله مند از زندگی منی ک همیشه زندگیم سرشار از موفقیت بود و درس خوندن و رتبه اوردن و شاگرد اول شدن به سادگی اب خوردن برام شده بود٫٫٫ کم کم پله به پله مدارم افت کرد بدون اینکه بدونماا اصن ولی با ناسپاسی و تمرکز روی ناخواسته ها این اتفاق افتاد٫٫خیلی اروم اروم یهو به خودم اومدم دیدم سال یازدهم شد ومن خیلی خیلی از چیزی ک بودم دور شده بودم حالا از این جاها بگذریم بماند ک دختر شاد و با اعتماد به نفس شد ی دختر افسرده ک همیشه گریه میکرد به شدت باور هام تخریب شده بود حتی ی مدت قرص مصرف میکردم احساس بی کفایتی میکردم احساس کمبود ٫٫شاید بعد اینکه مشکلم حل شد درس میخوندم مثل دوباره اما هیچ وقت نتایج مثل سابق نشد همین جا بود ک ی علامت سوال بزرگ توی کلم بود اقا منی ک رتبه اوردن و موفقیت های علمی شده بود کارم حالا نمیتونستم حتی ی نتیجه معمولی رو به بالا بگیرم ٫٫تابستون سال یازدهم با توکل شروع کردم و رابطمو با خدا قوی کردم ودوباره تدریجی تکرار میکنم تدریجی بدون اینکه میزان تلاشمو تغییر کنه یاکار خاصی بکنم نتایج شروع به رشد کردن کرد اما امان از نااگاهی امان از ناسپاسی٫٫با اینکه باور هام تقریبا خوب شده بود اما ی بخش مهم دیگه رو از قلم انداخته بودم اونم پذیرش خودم در همون شرایط و فراموش کردن گذشته بود٫اشتباه من این بود ک خودمو مدام با گذشتم مقایسه میکردم و چون قانون تکاملو نمیدونستم فک میکردم باید مسیری ک نزول کردمو ی شبه برم بالا همش ناشکری با اینکه شرایطم خیلی خیلی خوب بود خیلی خوب اما توقع من و مقایسه با گذشته باعث شده بود ک بخاطر پیشرفت هایی ک داشتم حس خوب و شکرگزاری نداشته باشم٫٫٫و همش فک کنم ک نه باید ازین حرفا هم یهتر باشه و این موفقیتا ک چیزی نیستو اینا٫٫خب تا اینجا هنوز با استاد اشنا نشده بودم٫٫٫
نتایج اروم اروم شروع کرد به پسرفت کردن همه چیز بیشتر برام سوال شده بود اقا جریان چیه اصن چجوری رقم میخوره و حالا منکه اینقدر به خدا به ظاهر نزدیک شدم پس چرا یهو پسرفت!؟
خیلی با خدا درددل میکردم ولی ازش دلخور بودم ناامید شده بودم اون همه ارزو اون همه امید٫٫٫چهل روز زیارت عاشورا٫ علقمه رو خوندم و این نیتتو کردم ک من ادمی نیستم ک زندگی دنیارو نخوام درسته ک اخرت مهم تره اما من میخوام زندگی دنیایی موفقی هم داشته باشم و بشم مثل قبلا و از امام زمان و امام حسین خواستم راه پیشرفتو بهم نشون بدن ی نشونه بدن٫٫شب چهلم دلم خیلی گرفته بود گفتم خدایا این اخرین شبه تو بهم قول دادی خودت ی کاری بکن من منتظرمااا٫٫دقیقاا روز چهل و یکم با سایت استاد و شماها اشنا شدم و اروم اروم فهمیدم قضیه از چه قراره من ی ادمی هستم با همون استعداد و توانایی های گذشته اما باورهام به شدت منفی و ضعیف شده بود تو این تایمی ک زیارت عاشورا میخوندم همش در حال نماز خوندن بودم فقط دو سه ساعت اونم اگه میخوندم وگرنه هیچی درس نمیخوندم ٫٫٫اما یهو همه چی فرق کرد کلی ایده بهم گفته شد محل درس خوندمو عوض کردم ادمای دور و برم عوض شدن هر کتابی میخاستم روز بعد دست دوستام میدیدم و واونا بهم میدادنش و میگفتن نمیخاد بخری ی ازمونی رو اصن کفم بریده بود فقط به من شانسی زنگ زده بودن بین بچه ها با تخفیف تونستم شرکت کنم ٫٫خودم بهم گفته میشد چیکار کنم کارایی میکردم ک دوسه هفته بعد من مشاورای دوستام بهشون میگفتن انجام بدن و من اونارو خودم انجام میدادم بدون اینکه مشاور داشته باشم و پیشرفت شروع شده از اون زمان تا الان ٫٫:-) بچه ها من امسال کنکور میدم هنوز ندادم ک نتجیشو بهتون بگم اما واقعا همه چی داره هرروز تغییر میکنه کلی معجزه رخ داد کلی تغییرر دیگه سرتون رو درد نیارم ولی واقعا اگه کسی میبینه تلاش میکنه و نمیرسه قسمت باورهاش میلنگه یا مثلا اگه باور هاشم درست بشه مثل من عجولو ناسپاسه٫٫شما استادو ببینید همش درحال شکرگزاری همش میگه خدارو هزاران مرتبه شکر برای کوچک ترین چیزا ٫٫هم رو باورهاش کار میکنه هم رو احساسش ک خوب باشه٫٫ حالا ک راهو میدونم مطمعنم چون میدونم باید چیکار کنم علت کامنت گذاشتنم اینه ک حس میکنم من خودم هم زندگی با قانون و هم بی قانونو تو یک زمینه ای ک موفق بودم تجربه کردم و شاید حرفی بتونم بزنم٫٫یکی از پاشنه اشیلای خودم و خیلیا اینه که اعتقاد به فراوانی نداریم یعنی همش فک میکنیم اگه کسی به چیزی برسه برای ما کم میاد اما من تعحب میکنم وقتی میبنیم استادو حس میکنم حتی یک درصد باور کمبود تو فکر استاد نیس حتی ی درصد هرچی هرچییی میدونه رو میاد میگه به ما ی درصد فکر نمیکنه اگه بقیه راه موفقیتو بدونن موفقیت های ایشون کم میشه خیلی خالصانه کارشو انجام میده این حجم صداقت و خلوصص و باور خوب حس خوب ایا واقعا نمیخاد نتیجه خوبی بده؟:-)
اصن مطرح کردن این سوال ک کجا باید از ابزار موفقیت استفاده کنیم کجا رو خدا حساب باز کنیم یک شرکک بزرگ هست٫٫دوست عزیز ک این سوال برایت پیش امده یک شرک بزرگ در این بیان شما وحود دارد مگر خدا همه چیز نیس؟ مگر ابزار موفقیت چیزی غیر از هزاران دستان خدا هستند!؟ مگر ابزار موفیقیت مگر علم سوای خداست؟مگر نه اینکه ابزار موفیقت را او افریده! خدا هم با ابزار موفقیت کمکمون میکنه فقط باید بهش اجازه بدیم اون تعیین کنه چه زمانی از چه وسیله ای استفاده کنیم٫ با وحی الهی اشنا بشیم٫:-) وقتی به زندگی استاد نگاه میکنیم بایدیادمان باشد این همه نتیجه ماحصل سالها تلاش ذهنی و تکامل ارام و تدریجی ست و یک شبه نمیشود همه ایده های خوب و جذابی را پیداکرد و یک شبه باور ها تغییر نمیکنند باید در این مسیر صبور وارام بود این ویژگی مومنان است٫
٫
٫
٫
٫
چطور انتظار داریم کاری را به ظاهر شبیه دیگری انجام دهیم درحالیکه بین ما واو زمین تا اسمان ها فرق است؟!
چطور درحالیکه ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود قیاس میکنیم قضاوت میکنیم که دقیقا ما مثل ان ها عمل کرده ایم ،ایا میتوانی قضاوت کنی که مثل ان ها فکر کرده ای؟ مثل ان ها ایمان داشته ای؟
کلید گنج خودشناسی ست خودت را بشناس تو افریده نشده ای که راه های رفته دیگران را تکرار کنی ، تو افریده نشده ای که باطن زندگی خودت را به راحتی با ظاهر زندگی دیگران قیاس کنی و بعد با عقل ومنطقت حساب کنی که دقیقا من همان کردم و چه شد ک نتیجه نیامد!،،
چطور باور کرده ای دنیا دنیای قانون مندی هاست دنیا دنیای انرژی و فرکانس و مدار است !چطور باور کرده ای پول انرژی ست سلامتی انرژی ست روابط انرژی ست خدا انرژیست انوقت انتظارداری ملاک و معیار نتیجه شباهت کنش ها و تلاش های فیزیکی تو درظاهر باشد!؟
مگر نشنیده ای ک بزرگان گفته اند٫٫الاعمال بالنیات٫٫مگر بارها داستان قربانی های هابیل و قابیل رو در قران نخوانده ای تا پی ببری نتیجه صرفا به کار فیزیکی نیست و چیزی فراتر از آن نتیجه را رقم میزند٫٫٫؟
ایا با ایمان فهمیده ای ک الله بکاف عبده به معنای واقعی کلمه چه حسی دارد؟!
ایا ایمان اورده ای که خداو قوانینش را نمیتوانی فریب دهی و به نیت و باور تو پاسخ داده میشود نه صرفا عمل تو؟
ایا تفاوت اخلاص عمل و اعمال شرک الود را درک کرده ای؟!
ایا ایمان داری که حتی اندکی عمل میتواند نتیجه ای به وسعت اسمانها و زمین در برداشته باشد ولی به شرط ایمان،به شرط اطمینان٫٫
ایا از خدا طلب کرده ای درحالیکه ایمان داشتی جوابی میشنوی؟
ایا انقدر گوش میدهی و توجه میکنی به نشانه ها به اطرافت تا وحی الهی را تشخیص دهیو بشناسی؟
ایا توهم مثل استاد جرات عمل کردن ب چیزهایی ک به تو گفته میشود داری؟
ایا تو هم تحمل زخم زبان های مردم نااگاه و حتی از جانب عزیزترین کسانت را داری!؟
استاد بارها و بارها این قانون بزرگ را فریاد زده که
انچه نتایج را متفاوت میکند تفاوت در باور هاست٫٫
بقیه راه با خودت این راه را باید خودمان بپیماییم تا جزییتات و وفوت کوزه گری دستمان بیاید بیا هم سفر شویم بیا باهم برویم٫٫:-)
موفق باشید دوستان عزیزم عاشق کامنتاتونم مواظب خودتون باشین از همتون ممنونم ک وقت گذاشتینو خوندین:-)والسلام٫
سلام وعرض ادب خدمت تمام دوستان عزیز و استاد عباسمنش بزرگوار
سوال بسیار خوبی بود که مطرح کرده بودند از این دوست عزیزم که این سوال رو پرسیده بودن بینهایت سپاسگزارم
تنها مسیر موفقیت ،تنها مسیر خوشبختی ،تنهامسیر سعادت هردو دنیا ،توحید ویکتا پرستی ست ،خداوند تنها حاکم کل جهان است منبع ثروت ،قدرت، شهرت ،عزت ،شادی ،سلامتی ،همه چیز خداست ،خداست، خداست، فقط کافیه ما خداوند رو باور کنیم به عنوان منبع ثروت وخوشبختی تنها تفاوتی که من فرق بین کسب وکار و زندگی استاد عباس منش رو وبقیه کسب وکارها اینکه استاد کاملا معنی توحید ویکتا پرستی رو خوب درک کرده وبه ان عمل میکند که همه چیز خداست ثروت خداست فراوانی خداست مشتری خداست و خدا همه چیز میشود فقط بستگی داره به باورهای ما نسبت به خداوند چون که ما هر طوری که خداوند رو باور کنیم برای ما همان میشود چون که خداوند بینهایت، پس ثروت وفراوانی بینهایت ،ثروت وفراوانی هم خداست ،ما باید هر لحظه سپاسگزار این خداوند باشیم برای قوانین بدون تغییرش که قدرت خلق زندگی رو هرکدام از ما انسان هارو فقط دست خودمون داده که با باورهایمان،افکارهایمان وکانون توجه، به هرشکلی که بخوایم به این انرژی بی کران شکل بدهیم
من هرچی فکر کردم دیدم تمام اموزه های استاد عباس منش از تمام فایل های رایگان ودوره هاش بر پایه ی یک اصل به نام(توحید ویکتا پرستی )فقط ما باید بتونیم توحید ویکتا پرستی رو مثل استاد عباس منش درک کنیم وبه ان عمل کنیم چونکه همه چیز خداست وخدا همه چیز میشود برای ما مشتری ،شادی عشق ثروت بچه خانواده ماشین درامد حساب بانکی
اگر من هم مثل استاد باور کنم که میشود بدون هیچ تبلیغاتی وبه اسانی مشتری های فراوانی رو داشته باشم این انرژی (خداوند)به همان شکلی که من باور دارم برای من شکل میگیرد
اگرما باورمون رو به خداوند تقویت کنیم وایمان داشته باشیم اون قدرت میتونه به راحتی در هارو برای ما بازکنه ، براحتی موقعیت هارو برای ما ایجاد کنه براحتی رزق وارد سفره های ما کنه وبه راحتی میتونه مارو از فرش به عرش ببره براحتی مشتری هارو به سمت ما بدون هیچ تبلیغی هدایت کنه پس همان میشود
ماباید درک کنیم که خداوند یک سیستم بدون نقص که فقط به باورها وافکارمون وکانون توجه ما پاسخ میدهد اگه ما این قانون رو درک کنیم که خودمون با فرکانس های خودمون کل شرایط زندگیمون رو خلق میکنیم دیگه اون موقع فقط مثل استاد شبانه روزی شروع میکنیم به باور ساختن چون همه چی باور همه چی ایمان همه چی توکل
من تازه معنی این حرف استاد که میگفتن در کل زندگی ام حتی پنج دقیقه هم نرفتم پیج دیگران رو چک کنم رو فهمیدم یعنی اینکه استاد خوب درک کردن که تمرکزمون فقط باید رو زندگی وکسب کار خودمون باشه نه دیگران چون ما به هرچی تمرکز وتوجه کنیم اساس ان را به زندگی مون دعوت میکنیم این یک قانون است
این ایه بسیار پر معنی ،
ان سعیکم لشتی
سعی وکوشش شما پراکنده است
که استاد هم توی دوره روانشناسی ثروت یک خیلی عالی به این اشاره کرده اند
تنها عامل موفقیت فقط وفقط باور های ماست
باور وایمان به خداوند وسیستمی بودن ان
باوربه فراوانی وثروت بینهایت جهان
باور به احساس لیاقت که ما خلیفه خداوند روی کره زمین هستیم ما اشرف مخلوقاتیم خداوند زمین واسمان رو مسخر ما کرده (خداوند اختیار تام رو به ماداده )که ما با باورهامون افکارمون به این انرژی (خدا)به هرشکلی که بخواییم تغییرش بدیم پس همه چی توحید همه چیز یکتا پرستی همه چی باوره که عامل موفقیت وخوشبختی وسعادت کل زندگی ماست
تنها عامل موفقیت استاد سرمایه گزاری ۱۰۰درصد روی ورودی، کنترل افکار وساختن باورهاشه چون که همه چی باوره همه چی ایمانه ،همه چی خداست ، همه چی توحیده ،مشتری میخوای تو باورش کن مشتری میشه برات بدون هیچ تبلیغی بخدا من هر موقعی تونستم به این نیرو تکیه کنیم از بینهایت راهها مشتری وثروت رو وارد زندگیم کرده چون که همه چی خودشه فقط باید اجازه بدیم که اون ما رو هدایت کنه فقط کافی ما روی باورهای توحیدیم مثل استاد کار کنیم
فقط باید مثل استاد این قوانین ساده رو درک کردوبهش عمل کنیم استاد واقعا بهت تبریک میگم درود بر شما
پس شما تونستی ما هم میتونم چون این یک قانون است ٫
در پناه الله یکتا شاد ،سلامت ،ثروتمند وسعادتمند دنیاواخرت باشید٫
سپاس خدایی را که باوضع کردن قوانینی ثابت مارا در رسیدن به هدفمان یاری میکند.
میخواستم یک کسب خانگی راه بیندازم.سرمایه اندکی داشتم.خدایا شکرت.?
ترمزهای ذهنیم را برای رسیدن به این هدف پیداکردم وتلاش کردم آنهارا از میان بردارم.خدایا شکرت.?
خواسته ام را دقیقا با تمام جزییات نوشتم وآن را تصویری سازی کردم.خدایا شکرت?
از الگوهایی که در این زمینه کار کرده بودند انرژی گرفتم واز قانون باور فراوانی استفاده کردم پس من هم میتوانستم این کار را انجام دهم وجهان برای کسب من بینهایت جا دارد.خدایا شکرت.?
ورودیهای ذهنم را کنترل کردم ودر نتیجه عده ای که میخواستند مرا نا امید کنند یا از مدار من رفتند یا ساکت شدند.خدایا شکرت.?
کیفیت کار وادامه این کیفیت برای من خیلی مهم بود ومبنای کارم را بر صدافت ودرستی گذاشتم.خدایا شکرت?
در هر مرحله سپاسگذاری کردم وحس خوبم را حفظ کردم.خدایا شکرت?
خودم را لایق دریافت پاسخ مثبت از طرف مشتریانم دانستم بدون احساس خود شیفتگی.خدایا شکرت.?
اخلاق مداری با مشتری راسرلوحه کارم قرار دادم با حفظ عزت نفس خودم.خدایا شکرت?
در هرمرحله فقط روی خدا حساب میکردم واگر کسی هم کمکم میکرد اورا دستی از دستان خدا میدیدم.خدایا شکرت?
در مداری قرار گرفتم که ایدهای جالبی به ذهنم می امدوالهاماتی به من میشد وحتی ساعت 3 نیمه شب وبیدار میشدم وآنها را یادداشت میکردم.خدایا شکرت.?
قانون جواب داده بود ومشتریان من خودشون به دلخواه خودشون برای من تبلیغ میکردند.خدایا شکرت?
چندین پیشنهادهمکاری از جاهای دیگر گرفتم.خدایا شکرت?
در امد من در مدت کوتاهی چندین برابر شد.خدایا شکرت?
در برابر قضاوت وتوهین رقیبم که البته حوضه کاری من خیلی با او فرق میکرد سکوت کردم وخدا هم کلا اورا از مدار زندگی من خارج کرد.خدایا شکرت.?
قانون جواب میدهد در هر زمینه ای اگر طبق اصولش عمل کنیم.خدایا شکرت?
سلام ،من یه دانشجو تازه فارغ شده از دانشگاهم که اکنون خاندارم ودارم یه کار رو شروع میکنم به نظر من دنیای ما که پراز ارتعاش وفرکانسه وهمیناست که جای تبلیغات رو برای کار ما انجام میده من عاشق حیواناتم و از این مستند حیوانات خوشم میاد دیروز یه مستند راجع به کوسه ها دیدم گوینده مستند از یه حس عجیب که در کوسه هاست صحبت میکرد میگفت اونها در زیر بینی خود یه حسگرهای دارن که ارتعاشات و میدان مغناطیسی حساس است و کوچکترین حرکات یه طعمه را در فرسنگ ها دورتر تشخیص میدهند وعلاوه بر حس بویایی وشنوایی این حس رو اضافه بر حیوانات و انسان دارن اما به نظر من اشتباه میکرد ما ادما هم توی ذهنمون حسگر دریافت فرکانس ها وارتعاشات جهان را داریم واگه در کسب و کار خودمونو با کوسه ها مقایسه کنیم و طعمه ها رو مشتریهامون در نظر بگیریم ما با کوچکترین درخواستی که مشتری از جهان داره متوجه اون میشیم ومانند اهنربا به سمت خودمون جذبش میکنیمپس کافی به این فکر کنیم که ادمای زیادی هستند که تشنه ونیازمند محصولات ما هستند ،استاد همانطور که ما هرکدوم یه درخواست کوچیک از خدا کردیم وباعث شد به طور عجیبی به سمت شما جذب بشیم دوستون دارم وبرای شما وهمه ی دوستان ارزوی سعادت وثروت میکنم
نکته مهمی که وجود دارد در مورد موفقیت های استاد باور توحیدی ایشان و از همه مهمتر عمل به این باور است ، وقتی میخواهیم به یک هدف برسیم باید به قدرت درونی خود و توانایی های خودمان ایمان داشته باشیم و فقط روی خودمان حساب کنیم ، ورودی های ذهنمان را کنترل کنیم از طریق تلویزیون، اخبار ، صوت ،آدم های نامناسب و جای آن باور های قدرتمند کننده بزاریم .
به این ایمان داشته باشیم که ما خالق زندگی خود هستیم و هیچ چیزی نمی تواند اثر بگذارد مگه این که ما اجازه بدهیم در درون ما اثر بگذارد .
چند نکته را برای رسیدن به هدفمان باید رعایت کنیم ،
عزت نفس خود بالا ببریم ، خود را لایق موهبت های خداوند بدانیم ، احساس عدم لیاقت را از خود دور کنیم ،
کاری که انجام میدهیم عاشقش باشیم و بدون خستگی به جلو حرکت کنیم ، یا میمیرم یا این کار رو انجام میدهم و در مسیر به الهامات خداوند توجه کنیم و قدم به قدم با قانون خداوند حرکت کنیم و بدون شرک و شک ایمان خالص داشته باشیم که به مقصد نهایی میرسیم و این را فراموش نکنیم که خداوند بیشتر از ما میخواهد که ما سلامت، ثروتمند ، و موفق باشیم ، وقتی قوانین را درست انجام بدهیم و در مسیر درست حرکت کنیم خداوند موقعیت ها و آدم های مناسب را سر راه ما قرار میدهد و دستان خداوند در زندگی ما معجزه میکند ،
دیدگاه رقابتی ، قضاوت ، و اینکه دیگران چه کاری انجام میدهند رو از خود دور کنیم
و اگر کسب و کاری راه انداختم اصل سپاسگزاری رو انجام میدهم روی توانایی های خود متمرکز میشوم و فقط و فقط تلاش میکنم به الهامات عمل میکنم و ایمان دارم که خداوند برای من تبلیغ میکند و کسانی که باید در مسیرم بیایند خداوند آنها رو هدایت میکند .
همان طور که در کسب و کار استاد به وضوح دیده میشود و هر روز موفق تر هستند در تمام جنبه های زندگی ،
خودم رولایق دونستم تادراین جمع پرازآگاهی باشم ونظربدم٫
گاهی اوقات برای پیداکردن راه حل اینقدرتوی زندگیمون اذیت میشیم به این ورواون برمیخوریم تاراه حل پیدامیشه،میدونم استاد تاقبل اینکه به این آگاهیهابرسی خیلی اذیت شدی،ولی خداروشکرارزششوداشت،ارزش این جمع که بتونن ازاین آگاهیهااستفاده کنن خیلی بهت تبریک میگم،نمیدونم چرادارم اشک میریزم،اینقدراین سنگ درونت روتراشیدی تاصاف وشفاف شدمثل آینه که خداروتوش دیدی،خدای اصل،خدای ابراهیم واونوقت بود که فهمیدی هیچ مانعی وجود نداره دستت روگذاشتی تودستش واون باامنیت کامل به جاکه خواستی بردت حتی ازاونجاییکه می خواستی هم بهتر،وتوتوحیدی شدی،وعاشق راهت،ولذت بردی وشادبودی وبازی کردی ،عشق بازی کردی،وهرروزبهتروبهترذهن شفاف ترهدایت عالیترتابه اینجارسیدی سپاسگزارم استادعزیزم درپناه خداباشی
با یه داستان شروع می کنم .. حدود 2 سال پیش یه خواسته تو دلم افتاد که تقریبا هیچ راهی برای دنبال کردن و اجراییش با منطقم نمیدیدم تنها چیزی که به نظرم رسید ( هدایت اولیه) سرچ تو گوگل بود اونجا دیدم که تنها راهش ( که البته به دلیل ایمان ضعیف تنها راه میدیدمش ) تو شهر دور افتاده و زیر پونس نقشه ی ما وجود نداره ناامید شدم از اون راه اما تم زرد رنگ و اسمی که اون موسسه توسایتش استفاده کرده بود توی ذهنم موند بیخیال اون راه شدم و سعی کردم از معدود چیزایی که دارم برای اجرایی کردن اون خواسته استفاده کنم برای چند روز بعد وقتی داشتم تویه پاساژ قدم میزدم و از جلوی یه مغازه رد میشدم .. دیلینگ دیلینگ.. یه بک گروند زرد اشنا منو نگه داشت برگشتم و اگهی تبلیغاتی روی شیشه مغازه رو خوندم ..
جلل الخالق .. اون موسسه تو شهر ما بغل گوش من نمایندگی داشت درحالی که هنوز اسم نمایندگیش وارد سایت نشده بود که از سایت پیداش کنم و از اون عالیتر اینکه ادمی که اونجا ملاقات کردم پکیج کاملی بود از آنچه اون موقع برای اون خواسته لازم داشتم .. وقتی میگم پکیچ کامل یه چیزی میگم یه چیز میشنوین .. شرایط اونقد کامل که غیرمستقیم منو به اینجا هدایت کرد .. کتابی که من سفارش نداده بودم رو هدیه گرفتم از طریق همون آدم و همون موسسه و از اونجایی که عادتمه تو هرچیز دنبال منبع و ریشه باشم تا شاهرگ اصلی رو پیدا کنم تو منابع اون کتاب اسم کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم استاد رو دیدم (اینم بگم تا قبل ازاستاد حدود 3 ماه بود بطور جدی قانون جذب و این موارد رو دنبال میکردم و موقعی که اینجا رو پیداکردم و سازگاری فرکانسشو با خودم دیدم کاملا متوجه تفاوت و ناسازگاری قبلیا با خودم شدم اصلا هم نمیگم قبلیا بد بودن میگم ناسازگار و نا هماهنگ با من بودن شاید با بقیه اوکی باشن فقط خواستم بگم به زمانبندی دقیق آشناییم با استاد توجه داشته باشین ) و خب بعدش طبیعتا اسم استاد رو گوگل سرچ کردم وآشنایی با سایت وباقی فایل ها .. توجه کنین که من سایت رو با جستجوی اسم خود استاد در گوگل ینی عباسمنش پیدا کردم و استاد هم برخلاف سایرین و برخلاف قوانین سئو که به وجود کلید واژه های مرتبط با موضوع در اسم سایت (یا دامنه) تاکید داره ، اسامی مثل قانون جذب یا موفقیت یا ثروت سازی رو برای سایتش انتخاب نکرده بلکه فقط اسم خودشوگذاشته و مثل اینه که استاد بدون توجه به باید و نباید های سئو و فقط با الهامات درونی خودش نامگذاری کرده و حالا اسم عباسمنش مثل یه برند تو این موضوع شده (یجورایی مثل سایت دیجی کالا که رنک 1 تو ایران داره میتونه مثال خوبی از این برند شدن ناخواسته اسم سایتش باشه که با برخوردن به یه تضاد و دنبال کردن هدایتی که بهشون گفته شد درانتها به اینجا رسید داستان کاملشو بخونین ) که بیشتر کسایی که دنبال استاد میگردن اول یه فایل یا جمله یا کتاب یا مثل من فقط یه اسم ازش میبینن و بعد با جستجوی مستقیم اسم خودش که اسم سایته (که این جستجوی مستقیم خودش احتمالا روی سئوی سایت تاثیر خوبی داره ) به سایتش هدایت میشن واونقدی براشون جذاب هست که ممکنه ساعت ها پای سایت زمان صرف کنن وصفحه ها کامنت بذارن و مطلب دانلود کنن همه ی اینها و سایر فاکتورها دقیقا اون چیزیه که گوگل میگه و میخواد .. ینی از نظر گوگل اونقدری کیفیت شما در ارایه محصول یا خدماتت بالاست که افراد شما رو با جستجوی مستقیم اسم سایت و برند خودتون پیدا میکنند نه با حتی غیر مستقیم از لینک و هشتگ و … وحاضرن ساعتها پاش زمان بذارن واین همون بالا بودن اینگیجمنت یا به فارسی درگیربودن مخاطب با سایته که گوگل میخواد و که اونم ازوقتو انرژی گذاشتنی میاد که با عشق انجامش بدی و عشقه از حس خوب و لذتی که از کارت میبری میاد و حس خوب و لذتم از قلبت میاد و قلبم که به منبع هدایت وصله و به میزانی که رو خودمون کار کردیم فرکانس رفته بالاتر و اتصال به منبع قوی تره که همش همون قانون هاست همون هماهنگی و توحیدی بودن باورها و در نتیجه بهره ناخوداگاه بردن از ابزار و تکنیک های سئو و گوگله ..فقط تنها چیزی که عمرا هوش مصنوعی گوگل یا بقیه افرادی که قانونو نمیدونن و تو فرکانس این سایت نیستن بتونن تشخیص بده همین هدایتای پشت صحنه است که باعث میشه اکثرا مستقیم دنبال سایت یا محصولات استاد بگردن .. من اطلاعات زیادی ازاینترنت مارکتینگ ندارم اما چندماه پبش یکمی مطالعه میکردم واون موقع جالب شد بببینم راستی رتبه سایت استاد و بنس ریت ینی مدت زمان موندن افراد تو سایت چقده که دیدم عالیه و با تحلیل سایر فاکتورها به این نتایج رسیدم یعنی به طور خلاصه استاد بدون اینکه بخواد خیلی منطقی فقط با تمرکز گذاشتن روی اصل خودش و کارش این تکنیک ها براش توسط مخاطبین و کاربران انجام شده .. در واقع تمام فاکتورهای بهبود گوگل مبتنی بر نظروسلیقه مخاطبه و نظر کاربر و مخاطب چیزی خارج ازکنترل استاد یا همون صاحب سایته و بقول قانون و قرآن ما هیچ کنترل و تغییری نمیتونیم در خارج از خودمون انجام بدیم ما فقط میتونیم روی خودمون ینی افکار و ورودی ها و .. بطورکلی فرکانس خودمون تغییر ایجاد کنیم تا در مدار شرایط وابزار و ادم های مناسب قرار بگیریم .. و این همون قانون اصلیه که همه جا صدق میکنه، ورای زمان مکان ادم ها و شرایط ! در روابط هم همینه شما هرچقدر سعی کنی صرفا نظر و سلیقه طرف مقابل رو رعایت کنی و خودتو کامل فدای اون کنی نتیجه بدتره .. میدونین چرا چون در واقع با اینکارمیای اونو بت میکنی و می پرستیش .. و این بدترین کاریه که یه ادم میتونه تو زندگیش انجام بده .. انسانی که تماما ازاد افریده شده بیاد با دست خودش خودشو برده چیزی فانی و ناپایدار بکنه حالا اون بت میخواد ادم باشه یا شرایط یا ابزار یا توانایی شخصی یا هر آنچه غیر از مبداء ..
راجع به اون خواسته ای که در ابتدا گفتم و رسیدن یا نرسیدن بهش نمیخوام صحبت کنم اما تجربه فراهم شدن بستروابزاری که بهش برسم رو هیچوقت فراموش نمیکنم که دستان خداوند میتونه قوانین کشورو به نفع شما و خواسته ی شما تغییر بده تا درظاهر از منطقی ترین روش ممکن بهش برسید .. اما فقط شما میدونین که معجزه اتفاق افتاده .. خیلی بی صدا.. خیلی منطقی .. در آشنایی من با نمایندگی اون موسسه هم اونا هی میپرسیدن از کجا مارو پیدا کردی ؟ کدوم آگهی مونو کجا دیدی ؟ منم گفتم پاساژ و اونام که گویا فکر قبلی خودشون که آگهی چسبوندن تو پاساژ نتیجه خوبی داره تایید کردن ولی فقط من میدونستم که چجوری هدایت شدم .. و اون آگهی تو اون پاساژ مرکزشهراصل قضیه نبود وگرنه قبل از اون جستجویی که درونم گفت راجع به خواسته م انجام بدم باید تو اون بازار پررفت و آمد که بار ها ازش رد شدم میدیدمش فقط و فقط وسیله ای بود در مسیر هدایتم و روح و اصل این ماجرا خدای درون من در مسیر خواسته م بود .. آشنایی با اون مکان، با اون آدم ها بغل گوشم فقط از طریق تبلیغ معمولی برای من اتفاق نیفتاد وگرنه زودتر از اون ها بایستی میدیدمشون .. حتما همه مون چنین تجربه هایی زیاد برامون اتفاق افتاده .. میدونم هرکدوم از ماهایی که اینجا هستیم داستان های خودمونو در رابطه با آشنایی با استاد داریم اما چون به چشم دیدم که در این ماجرا تبلیغات تو پاساژ پر رفت و آمد اصل نبود بلکه فقط وسیله ای بود در مسیر هدایتم بیانش کردم ..
بعد ازاگاهی از این قانون به این نتیجه رسیدم همه چیز با هدایت انجام میشه وماهواره ی هدایت همیشه و در همه حال داره سیگنال میده گیرنده های ما باید تنظیم باشه .. و سعی کنیم که تنظیمشون کنیم کاری که استاد میکنه ..
استاد ورودی هاشوصد درصد کنترل نمیکنه ؛ استاد “سعی می کنه” ورودی هاشو کنترل کنه !
استاد صد در صد تفکر توحیدی نداره ؛ استاد “سعی می کنه” که تو هر لحظه تفکر توحیدی داشته باشه !
استاد صد در صد عزت نفس نداره ؛ استاد “سعی می کنه “که عزت تفس داشته باشه !
استاد باورای صد در صد مثبت نداره ، استاد “سعی می کنه “که باوراشو درست کنه ! و …
خود استاد هم همیشه میگه دارم رو خودم کار میکنم .. اون سعی کردن ذهنیه که مهمه نه شرایطی که توش هستیم اونه که اصله ..
درس یه چیزه ! تکرارشه که درسای بعدی رو بهت میده !
حتی اگه الان تو بدترین تضاد های ممکن باشی سعی کن تو ذهنت همون لحظه کنترلشو به دست بگیری و لحظه های بعدی . لحظه های بعدی تکرارش کن تکرارش کن تا اصلو ببینی تا بشه همونی که استاد میگه .. ناخوداگاه توحیدی فکرکنی .. ناخوداگاه مثبت باشی .. ناخوداگاه ندای قلبتوواضح تر بشنوی .. ناخوداگاه خوشحال باشی و آرامش داشته باشی .. تکرار کن تا به منبع وصل بشی ، وصل که هستی اتصالت قوی بشه .. تکرار کن این اصولو تا ناخوداگاه بفهمی از کدوم ابزار چه موقع و چجوری استفاده کنی یا حتی بدون اینکه خودت متوجه باشی از ابزار و روش های منطقی برات استفاده شده .. حتی تبلیغات بد نیست .. بت کردنشه که بده ! اصل قرار دادنشه که بده ! هرچیزی غیر از مبدا اصل بشه بده و اسیبشو میزنه و اونقد این داستان تکرار میشه تا بلاخره ادم بفهمه اصل یه چیز دیگست .. تاریخو ببینین .. ادم اتش رو چجور کشف کرد ؟ اتش یه ابزار بود برای گرم کردن .. هدایت مبدا از طرق مختلف ولی منطقی اون ابزار رو به ادم نشون داد .. ساده ترین روش گرم کردن اتش بود که خداوند نشونش داد .. اگه به خودش واگذار کنی از سریع ترین و عالی ترین راه های ممکن هدایت میکنه.. راه هایی که با نابغه ترین مغز ادمیزاد قابل تشخیص نیست چون کارمغز این نیست .. بعد جالبه که حتی یه عده اومدن اون ابزار آتش رو بت کردن و پرستیدن !!! شرک خفیفی که تکاملشو طی کرد و شد شرک عظیم ! و این روال همه جا تو هر ابزاری که بشر بهش دست پیدا کرده تکرار شده .. بارها و بارها این داستان رو به شکل های مختلف ریز و درشت همه مون تجربه کردیم .. بارها بارها افراد ، شرایط ، ابزار و چیزهای مختلفی رو بت کردیم .. و سلامتی و ثروت و حس خوب و عشق رو از اونها طلب کردیم اما شکست خوردیم .. هرچقدم شدت بت کردن بیشتر باشه ضربه ای که میخوری بزرگتره .. تمام زندگی بشر از ابتدا با هدایت بوده و همه ی اون ها صرفا فقط ابزاریه که خدا بشر رو بهش هدایت کرده .. چون بهرحال ما تو دنیای مادی زندگی می کنیم و مقرر شده که کارها از طریق اسباب پیش بره .. بقولی خدا مسبب الاسبابه .. از اختراع آتش تا اختراع چرخ و اختراع خط تا کشف فرمول های فیزیک و شیمی واقتصاد و تجارت و مارکتینگ و اینترنت و تبلیغات .. همه و همه صرفا ابزاری بودن برای راحت تر کردن کار بشر اما اصل نبودن .. اصلی که اینا ازش تراووش کردن هدایت الهی بوده وصل بودن اون ادم ها به منبع و هماهنگی با اون بوده .. با این دید مطالعه کنین بگردین دنبال رد پای هدایت الهی در داستان های تاریخ .. شگفت زده میشین و وحدتو با روح جهان حس می کنین .. من رشته م فیزیک بوده و طبیعتا انیشتین دانشمند مورد علاقه م ! بزرگترین نظریه شو چجوری کشف کرد .. خودش فکر میکرد حتما با دکتری خوندن تو دانشگاه میتونه قوانین فیزیک جهانو کشف کنه (چون از نظرش منطقی بود ) اما با وجود اصرار و پافشاری زیادش که حتما از این طریق به هدفش برسه و نمیشد .. خداوند اونو به مدتی کارمندی اداره ی ثبت اختراعات هدایت کرد (شغلی که لحظه به لحظه ش براش نفرت انگیز بود اما به قول216 بقره چه بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، وبسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ وخدا می داند و شما نمی دانید.) و اولین بارقه های نظریه ی نسبیتش تو بررسی یکی از همون پرونده های اداره ی اختراعات که به نظرش کار بیهوده ای بود به فکرش رسید .. چیزی که شاید سالها تو محیط اکادمیک بهش بر نمیخورد !!!
دانشمند آلمانی که فرمول ساختار شیمیایی مولکول ها رو از رویاهاش الهام گرفته بود که معروفترینش همون ساختار حلقوی بنزن بود که بعد از مدتها کلنجار رفتن باهاش تو خواب و بیداری به شکل ماری که دم خودشو گاز گرفته میبینه ..
پنی سیلینی که از توی کپک اتفاقی کشف شد .. کاربرد اشعه ایکس در تصویر برداری پزشکی که اتفاقی توسط رونتگن پیدا شد .. و خیلی مثال های دیگه توصیه می کنم برای قوی شدن باورای توحیدی مون مطالعه کنیم در موردشون تا رد پای اصل که همون هدایت الهیه رو ببینیم و بفهمیم اصلا اتفاقی نبودن بلکه خیلی به موقع و حساب شده بودن اما ظاهر قضیه برای ذهن منطقی صرفا یه اتفاق تصادفیه .. با این توصیفات من حتی اگه نخوام شهود و احساسمو وارد این قضیه کنم حتی منطقمم میگه منطقیه که به شهودم توجه کنم .. میگه اینا خارج از وادیه منطقه .. اما باید یادمون باشه اگه از طریق یه آدم ، یه وسیله ، یه ابزار ، یه شرایط هدایت شدیم مبادا بهش بچسبیم و بتش کنیم که در اینصورت بد جوری ضربه می خوریم تا بفهمیم اصل چیه .. اصل اونی که تورو هدایت میکنه .. بقول استاد این نشد یه دست دیگه .. یه تکنیک دیگه .. یه روش دیگه .. یه آدم دیگه .. یه شغل دیگه .. این علاقه ت نشد ازش سرد شدی یه علاقه و کشش دیگتو امتحان کن .. وابسته نشو حتی به علایقت .. چون خدای تو میخواد در جریان باشی تا رشد کنی از طرق مختلف .. لذت ببری از طرق مختلف .. لذت یه حس لحظه ایه .. شادی امتداد لذت هاست .. شادی واقعی در هر لحظه وابسته بودن به منبعه .. از اصل اصل رو بخواه .. حتی بعضیا میگن سود کمتر و فروش بیشتر و این شعار و تکنیک رو اصل قرار میدن هیچوقت به اون ثروت که انتظار دارن نمیرسن چون جدا از باور کمبودی که تو این جمله هست شرک الود بودنشه که فکر میکنن روزی از این تکنیک به دست میاد و اینو اصل قرار میدن .. هر محصول یا خدمتی با باورای هماهنگ با مبداء ارائه بدیم مخاطب برای خریدش فراوونه اما اینکه به سمت ما و بعدم خرید قطعی هدایت بشه بستگی به هماهنگی فکرو باورهای ما با ثروت داره .. شاید شمام تو شهرتون از این ساندویچی کثیف ها داشته باشین که بیشتر وقت ها که هوس ساندویچ کنین میرین اونجا و خیلیم ساندویچاش برعکس مکانش خوشمزه س و همیشه هم مغازه شون شلوغه یا یه سری ارایشگاهای زنونه که از نظر من سلیقه شون خیلی جالب و رو مد نیس اما همونا هم مشتری های ثابت خودشو داره که طرفدار کارشن .. یا خواننده هایی شاید خیلی از ما از صدا و اهنگاشون خوشمون نیاد اما اوناهم همینکه تونستن عده ای رو به عنوان طرفدار جذب کنن موفق بودن ! ینی میخوام بگم حتی کیفیتو بت نکنیم فک نکنیم این منم که باعث این موفقیتم .. ما و منی رو از وسط برداریم اینا خودش حجابه بین ما و منبع .. هرچقد باورا درست و توحیدی باشه محصول بیشتر به مشتری خوش میاد .. و در ظاهر به منطقی ترین شیوه ممکن اما از نظر قانون به دلیل همفرکانسی مشتری و محصول باهاش مواجه میشه مثل تسلا و رولزرویس و .. و این از همون قوانین لایتغیریه که خداوند قرار داده !!! خودمونو محدود نکنیم .. دستشو باز بذاریم ..حتی هدایت شدن به شیوه های تبلیغاتی هم برمیگرده به همفرکانسی .. اگه فقط توجهت به شیوه های مارکتینگ و تبلیغاتو سئو به هر قیمتی باشه شاید نتایج خوبی بگیری اما کوتاه مدت وممکنه مجبور بشی براش بهایی بیشتر از اون چه که می ارزه بپردازی ..با زمانت ، با مالت ، با روحت با اعصابت چون داری راهو برعکس میری و نتیجه اونی که میخوای نمیشه .. البته که بهای هر چیزو باید بپردازی اما هر لحظه باید دید داری چی میدی و چی میگیری .. با اصل معامله کن .. نمیدونم هر کدوم از ما چند بار دیگه متضرر بشیم تا بفهمیم پرسود ترین معامله ، با ارزش ترین وقت گذاری ، توجه به اصل و منبع ست .. اونه که خودش سازنده و دارنده ی تمامی ابزار هاست .. اون خودش میدونه هر ابزاری چه موقع و چقد به کار ما میاد .. استاد سعی میکنه دست خداوند رو باز بذاره در همه ی موارد .. بارها اینو گفته بارها گفته تو کوچکترین و جزیی ترین موارد زندگیش به الهامات درونیش توجه کرده و نتیجه شم عالی بوده .. از تمدید راحت گواهینامه ش تو آمریکا تا حس خرید دلار و بورس و ..
ایشون اون ابزارها رو بت نکرده و سعی کرده هر لحظه اش توجه ش به اصل باشه و اون اصل هم به عالیترین شیوه راهنماییش کرده ..
ماهم همین طور به میزانی که “سعی می کنیم” باورش کنیم به میزانی که “سعی می کنیم” باور ما خالص و عاری از شرک باشه و نتایج هم متفاوت میشه .. و اینه که اصله .. حتی حواسمون باشه راجع به خود استادم دچار شرک نشیم بقول خودشون من ممنون ایشون هستم اما ایشون هم دستی از دستان خداوند بودن برای اگاهی .. و خیلی برام جالب و اموزنده س وقتی ازشون تو لایوها راجع به نماز و روزه و حجاب و مشروب میپرسن میگن اگه براتون خیلی مهمه برین خودتون تو قرآن مطالعه کنین .. چون نمیخوان نظری بدن که خوشایند میل یه عده یا خلاف میل یه عده دیگه باشه و از خودشون بتی بسازن که یه عده رو که تمایلی به فکر و تحقیق ندارن رو کورکورانه جذب کنن که بارها و بارها این مدل تو تاریخ تکرار شده .. استاد هم مثل ماست یه آدم عادی با کلی تضاد بیرونی و درونی بوده که شروع کرده به سعی کردن .. سعی کرده درونشو تغییر بده و به میزانی که اگاهانه سعی کرده هدایت شده و ذهنشو تغییر داده وموفق شده و خبر خوب اینه که ماهم هر لحظه می تونیم سعی کنیم .. و مطمئنا منظور من اینجا تلاش ذهنیه که میتونه مارو به راحت ترین و لذت بخش ترین شیوه و راه های عمل فیزیکی هدایت کنه و بهمون انگیزه و ایده عمل بده و این در طول اراده خداونده و همون سیستمیه که خداوند مقدر کرده که چنین عمل کنه .. کافیه سعی کنیم تا باورش کنیم … حتی تو ایجاد باورای توحیدی هم کمکمون میکنه تکامل مونو طی کنیم .. تو همه چی … تو همه چی … دیگه اینترنت مارکتینگ و سئو هم اصن حتی خودش ایده به وجود اومدنشو به بقیه الهام کرده .. مگه غیر اینه ؟! همونطور که دیدیم حتی این موارد هم درونشون با قوانین هماهنگی دارن منتها اون کاربرد و طرز دید به این ابزاره که میتونه شرک الود بشه .. تو با هدایت های الهی شروع کن و هر لحظه با توجه به اصل مسیر هدایتتو دنبال کن و مسیر هدایتم هم همونه که بقول استاد به ادم ارامش میده و حس خوبی راجع بهش داری دنبالش کن تا از دید بقیه منطقی ترین مسیر ممکن ولی در دید تو معجزه وار ترین مسیر ممکن زنجیره وار مثل لذت بردن از کار و ایجادارزش و ثروت و در زمان درست در جای درست بودن و تبلیغات ناخوداگاه مجازی و واقعی و.. تراووش کنه !
وقتی اولین بار تو بچگی تعریف خدا رو از خانوادم شنیدم به اینصورت که خدا همه چیزو و مارو آفریده و همه چیز دست اونه و .. با منطق بچگونه م با خودم گفتم اگه شما به وجود چنین خدایی باور دارین اگه میگین واقعا چنین خدایی هست اینقدر توانا و اینقدرکمک کننده و اینقدر بخشنده و .. پس چرا همش نگران و ناراحتین ..باید هر لحظه برقصید و خوشحال و امیدوار باشین .. پس باورش ندارین ..
و حالا هم که سال ها گذشته سعی می کنم به همون اصل ساده کودکی معتقد باشم .. این خدایی که سیستمش هر خواسته ای داشته باشیم کمکمون میکنه با دستای بی نهایتش ..و بقول قرآن و استاد هولا کل نمد هس و با برنامه ریزی و زمانبندی بی نظیرش .. چی بخوام ازش که بقول ملاصدرا در خداوندی خدا یافت نشه ؟!
دوستان خوبم به نظر من درسته که استاد عباس منش در مواردی که خواستن به موفقعیت رسیدن و به هر انچه که دوست داشتن رسیدن این به خاطر نه تنها دانستن قوانین زیبا و خوبی بوده که خداوند برای این دنیا وکائنات قرار داده واجراوپشتکار قوی ایشون برای انجام وعمل به این قوانین ناب و انرژی بخش بوده بلکه به نظر من انچه که خیلی خیلی مهم بوده برای به دست اوردن این همه موفقیت های پی در پی و زیاد اون رابطه صحیح و عاشقانه ، بی واسطه با خود خداوند هست استاد عزیز با کمک قوانین ثابت دنیا به خاطر اینکه اون عشق واقعی واون ربانیت واقعی خداوند رو در تمام لحظه لحظه زندگی درک کردن وبه این مهم رسیدن که در هیچ چیز وخواسته ای چه خیلی بزرگ وچه خیلی کوچک حتی آنی ولحظه ای کسی رو جز پروردگار صاحب قدرت ونیرو نمیبینند و برای خواسته هاشون هر لحظه وهر آن با عشق اون رو از خداوند درخواست میکنند و با ایمان کامل به این مهم که خالق ما خداوند هست وهر انچه که از او وفقط از او بخواهد برایش فراهم میشود فر کانس های ناب وقویی هر لحطه با تمام وجود برای جهان ارسال میکنن و چون این فرکانسها با این ایمان قوی و توحیدی به عمل رسیده فرستاده میشن همه همه پاسخ های مثبت خداوند میشن وبه سمت خودشون برمیگرده و همیشه پاسخ عشق واقعی چیزی جز عشق نیست
به نظر من همه اونهایی که از طریق آموز های استاد عزیز به نتیجه میرسن به خاطر همین اصل مهم هست همه ما تو روز مرگی های زندگیمون روی همه چی وهمه کس حساب میکنیم از مدرک وتحصیلات وپدر پولدار و سرمایمون گرفته تا….اما فراموش کردیم که همه ی قدرت ها از ان خداوند هست وهر انچه لازم داریم فقط خود اوست ونباید روی هیچ چیز جز خداوند حساب کنیم وهمه چیز را از او بخواهیم وبه او وخودمان که مخلوق او هستیم ایمان داشته باشیم وباور کنیم که بخواهیم ومیشود وبا این ایمان که هر انچه که خداوند در زمین واسمان خلق کرده برای انسان خلق کرده خواسته هایشان را با صمیمیت از خدا درخواست میکنن و زندگی و جهان مورد علاقه خودشان راخلق میکنن
من به استاد عباس منش عزیز تبریک میگم چون مهمتر از همه ی موفقیت هایی که داشتن ودارن مهمترین موفقیتشون به نظر من همین عشق وصممیت با خداوند هست ویکی از شیرین ترین نتایج من از انجام تمرینات استاد ،رسیدن اندکی به همین رابطه عاشقانه وبی واسطه وبا ارامش باخداوند هست چون اول راهم
امید وارم که تونسته باشم حرف ومطلب خودم رو رسونده باشم وحرفم راه گشا باشه برای همه ی دوستان برای به دست اوردن موفقیت
به قول استاد خوبم که همیشه خوبیهارو برای همه ی ما میخوان موفق و شاد و سعادتمند در دنیا وآخرت باشین ????
بعد از ۲سال عضویت توی سایت، اولین نظرمو اینجا به اشتراک میذارم٫
دلیلشم اینه که یا رسیدن به بعضی خواسته ها برام طبیعی شده بود و یا اینکه توضیحات استاد و قسمتهای متنوع سایت و مطالبش خصوصاً توضیحات خانم شایسته عزیز انقدر جامع و کامل بود که کار به سوال پرسیدن نمی رسید ولی قبلاً فکر میکردم حتماً باید به موفقیتهای آنچنانی مادی برسم و یا نتایج بزرگی توی رسیدن بخواسته هام رقم بخوره تا بعد بیام بیان کنم و احساس خوشبختی کنم(کمالگرایی) ولی از وقتی که توی دوره ۱۲قدم شرکت کردم و توی قدم دوم (تمرین ستاره قطبی)استاد گفتن؛
(میان «تجربه خوشبختی» و «رسیدن به یک خواسته»، باید تفاوت قائل شوی٫ زیرا خوشبختی یعنی تجربه احساس خوب و نه داشتن یک خواستهی مشخص٫)
متوجه شدم که اشتباه فکر میکردم چون نوع نگاهم اشتباه بود حتی با اینکه به برخی خواسته هام رسیدم ولی ذهنم احساس خوشبختی رو توی خواسته های دیگه ای که ندارمشون میدید و نمیذاشت از زندگی کردن در حال لذت ببرم و تا به یک خواسته ای میرسیدم ذهنم اون رو جزء بدیهیات زندگی تلقی میکرد و این توقع و انتظار رو داشت که لذت بردن در رسیدن خواسته های بزرگتره و این طرز فکر همینطور ادامه داشت تا حالا که (واقعاً) میفهمم که تجربه ی حال خوب،احساس خوب، و احساس خوشبختی یک امر درونیه نه بیرونی و نباید برای احساس خوشبختی به خواسته هایی خارج از خودمون وابسته شیم٫
بقول استاد:
(وقتی این تفاوت را درک کنی، هرگز تجربه احساس خوب و خوشبختی در زندگیات را، موکول به زمان رسیدن به خواستههایت نمیکنی و از هر کوچکترین فرصت و نعمت، برای تجربهی احساس خوب، استفاده میکنی٫)
خداروشکر میکنم که توی این۲، ۳سال اخیر پس از آشنایی خودم و همسرم و خانواده ام با یکی از اساتید موفقیت مدارم رو طی کردم تا ازطریق یکی از دوستان با سایت استاد عباسمنش آشنا شدم٫من توی این مسیر تقریباً با ۱۰% عمل کردن به برخی از آموزه های استاد خیلی اتفاقات خوب مادی و معنوی برام رخ داده و امیدوارم با طی کردن تکاملم و با عمل کردن به این آموزه های الهی قدرت خلق زندگی دلخواهم بیشتر شه٫
حالا که خوب یادم میاد من از نوجوانی از خدا خواستم هدایتم کنه، یک دعایی رو همیشه از خدا میخواستم که خدایا به من معرفت و شناخت و آگاهی واقعی بده که کدوم راه درسته!!!
خداوند عزیز رو بی نهایت سپاسگزارم که هدایت شدم به این سایت (مسیر الهی)این همون ِاهدنا صراطَ المستقیمِ٫٫٫
راجع به پاسخ سوال باید بگم من اوایل آشنائیم فکر میکردم آموزه های استاد در بحث مالی و کسب و کار، بیشتر توی حوزه ی کاری خودشون یا اونهایی که با فضاهایی مثل سایت ها و اینترنت و امثالهم سرو کار دارن بیشتر جواب میده ولی رفته رفته با این قوانین که استاد قشنگ و ساده توضیحشون دادن آشنا شدم دیدم این آموزه ها مختص به یک نوع شغل یا کسب و کار خاصی نیست و میتونه توی هر حوزه ای کاربرد داشته باشه و در واقع اصل و اساس قوانین ثابت جهان رو دارن به بیانی ساده آموزش میدن البته چون استاد خودشون آگاهانه از این قوانین استفاده کردن و نتایج عملی گرفتن نسبت به بقیه افراد توی حوزه خودشون متفاوت شدن و نتیجه گرفتن، خلاصه به این نتیجه رسیدم که تفاوت نتایج کسب و کار افراد فقط به افکار و باورهاشون ارتباط داره که اونها رو در زمان و مکان مناسب قرار میده تا نتایج متفاوت بگیرن نه مسائلی بیرون از افکارشون (بقول مولانا: بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست *در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی)
اول جهان درونت رو درست کن بعد جهان بیرونت خودبخود درست میشه، همون قدرت خلق کنندگی که خداوند به انسانها داده قدرت مسخ کردن و خداوند هر آنچه در جهان هست رو در تسخیر ما قرارداده اگر بهش ایمان داشته باشیم٫
حالا که دارم پاسخ میدم واقعاً قدرت این سوال چقدر زیاده که چه جوابهایی به ذهنمون میاد و اگر یک درصد به این جوابها عمل کنیم خدا میدونه چه نتایجی بدست میاریم٫
#خوب بنظرم بازم عوامل متفاوت بودن نتایج استاد عباسمنش یا متفاوت بودن یک کسب و کار رو اینجوری میتونم بگم:
حتما بارها از استاد (شنیدیم) که نتایج و اتفاقات هر فرد رو توی زندگیش، افکار غالبش که همون باورهاشه رقم میزنن نه چیزه دیگه ای٫یعنی هر فرکانسی به جهان هستی ارسال کنیم نتایجی همسنگ و برابر همون فرکانس برای ما بوجود میاد و ما رو در یک مداری قرار میده که خودمون خواستیم حالا خواسته یه ناخواسته، البته هر روز میتونیم توی زندگیمون با استفاده از این قانون تغییری توی زندگیمون ایجاد کنیم٫خدا هم توی قرآن گفته: بما کسبت ایدیهم٫٫٫
بما کانوا یعملون٫٫٫
به نظر من، استاد عباسمنش چون به حرفهاش ایمان داره جواب گرفته وچون نتایج عملیش با آدم حرف میزنن متفاوت شدن،
وچون با درک و عمل به این قوانین ساده ی فرکانسها و باورها و آیات قرآن با تعهد ۱۰۰% شروع کردن به ساختن باورها و اعتقادات مناسب برای خلق زندگی رویائیش و با نگاه( توحیدی) به مسائل از خداوند کمک گرفت و خداوند هدایت و حمایتش کرد جوری باورهاشو تقویت کرد و ساخت که قدرت رو فقط از آن یک نیرو دونست و فقط به اون تکیه کرد فقط توحید فقط الله یکتا فقط رب٫٫٫افکارش رو با کنترل ورودی هاش جهت دهی کرد، احساسش رو از همون بندرعباس خوب کرد از همون زندگی سخت توی بندرعباس از زندگیش لذت برد از زندگی در لحظه و حال لذت برد تا حالا که آمریکاست چون خوب درک کرده بود:
حال خوب= اتفاقات خوب
و عمل کردن به دانسته ها، جهاد اکبر!!!
چرا اول گفتم شنیدیم؟(چون یکی از راههای ساخت باورهامون اول با شنیدن شروع میشه بعد با ادامه دادن به مرحله درک و باور کردن و عمل کردن وگرفتن نتایج منتج میشه)
ازاینجا به بعد یعنی با عمل کردن به باورهای توحیدیش و گوش کردن به ندای خدای درونش و عمل کردن به الهاماتش و حرکت کردن به سمت عشق و علاقش و با تمرکز بالا تمرکز کامل روی کارش، کسب و کارش رو به خدا سپرد و به اون توکل کرد البته با ایمان عملی و نه پارتی نه تبلیغات گسترده ای، نه مدرک تحصیلی و تخصصی، و نه عوامل خارجی مرسوم توی هر کسب و کاری، و و و٫٫٫ اینجوری شده که جهان هستی براش تبلیغ میکنه از هر طریقی از هر راهی حتی از طریق اونایی که باهاش دشمنی کنن یجور براش تبلیغ میکنن و برعکس هی جایگاهش بالاتر میره ،(البته همونطور که استاد گفتن با تبلیغات مشکلی ندارن ولی براش هزینه نمیکنن جالبه جهان براش انجام میده) و جهان براش نتایج عالی بوجود میاره جهان درخدمت انسانهای با ایمانه که خداروشکر بهترین نتایج مادی و معنوی رو هممون میبینیم براش رقم خورده و بواقع مصداق سخن حضرت علی (ع) شدند که رزق و روزی دنبالش میدود٫٫٫
و البته در همه ی جنبه های زندگی خوشبختند سلامتی، ثروت، معنویت، روابط، آزادی٫٫٫
برای همه دوستان آرزوی تجربه ی احساس خوشبختی درونی میکنم٫
سلام به همه دوستان و خانواده صمیمی عباس منش به خصوص استاد عزیزمان
من میخواهم از تجربه خودم بنویسم
شغل من فروشندگیه تقریباً ۴ساله شروع کردم
قبل از این کارگر بودم ولی کارگری با روحیاتم جور در نمی آمد.یه روز که خیلی از روزگار به تنگ اومده بودم خالصانه از خدا خواستم کمکم کنه شغل آزاد داشته باشم اونم بدون هیچ سوالی اجابت کرد و من بعد از مدتی بدون حتی یک ریال نقدی کارو کاسبی راه انداختم
در اوایل از شغلم سر رشتهای نداشتم ولی چون مانند نوزاد تازه متولد شده وارد این شغل شدم همه چیز برام راحت اتفاق میافتاد .فروش خیلی عالی داشتم کسانی که به من جنس میدادند آدمهای خوبی بودند بهم کمک کردند کارم رو راه انداختم تا روی غلطک افتاد
تا اینجا همه چی به خوبی میگذشت ،مشتری وفروش خیلی خوبی داشتم ،ولی از یه جایی به بعد افتادم توی حسادت و حسرت و مقایسه.و اینکه جنس گرون شد،کی میاد بخره اون همکار همه رو کشید طرف خودش.و از همه مهمتر روی خودم و داشته هام حساب باز کردم و به ور شکستگی و بستن مغازه نزدیک شد.تا اینکه با این گروه آشنا شدم
از استاد توی عزت نفس یاد گرفتم تمام خصلت های بد رو بزارم کنار وخودم رو با دیگران مقایسه نکنم.یاد گرفتم فقط باید روی خدا حساب باز کنم نه روی تجربه خودم و دیگران و اینکه بازار چی میگه و چی میپسنده .تا قبل از آشنایی با این گروه برای پول در آوردن همه کاری کردم ،تبلغ اینترنتی , التماس کردن وارزونتر دادن و چک بلند مدت گرفتن هم رسید .با گوش دادن به فایلهای استاد فهمیدم چقدر اشتباه کردم.از خودم پرسیدم؛مگه تو از صفر شروع نکردی ،مگه تو روزای اول اطلاعی از شغلت داشتی،مگه تو روزای اول تبلیغات داشتی،مگه اون موقع همکار تو محل نداشتی ،گفتم چرا ؛ گفت خب پس این مغازه از کجا اومد،کی برات جنس جور کرد ،کی برات چکاتو پاس کرد،کی برات مشتری آورد ،مشتریات کیا بودند ،کی بهت در مورد کار اطلاعات داد. کی بود؟کی بود؟کی بود؟و من هیچ جوابی نداشتم بدم ،اون موقع یکی جواب رو بهم رسوند.اون گفت ( خدا) اون ندای درونم بود که زبون باز کرد و منو با خودش آشنا کرد .نتونستم مقاومت کنم ،دیدم راست میگه،من کلی کار انجام شده از طرف خدا داشتم ، که همه اونارو فکر میکردم خودم انجام دادم ،در صورتی که این طور نبود . من از پاس نشدن چکام میترسیدم ،از مشتری نداشتن ،از بی پولی و خیلی چیزای دیگه ،به خودم گفتم ؛اگه خدا ثروت و سلامتی و رفاه رو برا همه یکسان میخواد ،اگه خدا برا همه آرامش و آسایش و شادی میخواد،پس این زور زدن من الکیه،الکی دارم به تجربه ها و داشته هام تکیه میکنم،برا همین گفتم همه چیز رو واگذار میکنم به خدا اگه خدا برا همه خوب میخواد پس چرا بایدبترسم ؟این شد که خودم رو شغلم رو وهمه زندگیم رو سپردم دست خدا، گفتم خدا این خواسته های من این هم زندگیه من بهترین هارو برام رقم بزن ،اوایل طبق فرکانس قبلیم چکام پاس نشد ،فروشم اومد پایین و زندگیم سخت شد ولی ناامید نشدم راهم رو ادامه دادم و کمکم خدا جواب اعتمادی رو که بهش کردم رو داد اتفاقات خوب کوچیک خودشون رو نشون دادند ،مشتری برام اومد چکام پاس میشد حتی باور غلطه اگه مغازه نباشی بابات نمیتونه مشتری راه بندازه رو با فروش خوب و پاس شدن چک۵ میلیون تومنی طی یک هفته مسافرتم بهم نشون داد .
دوست عزیز به این چیزایی که میگن اگه تبلیغات نداشته باشی و چیزای دیگه اعتنا نکن همه چیز رو به خدا واگذار کن ،خدا برات تبلیغات میکنه ،خدا میتونه کسی که به کالای تو احتیاج داره رو حتی به شکل تصادفی بیاره پیشت ،مطمئن باش فقط کافیه بهش اعتماد کنیم، همین،کافیه همه چیز رو آگاهانه بسپاریم بهش اونم همه چیز رو حتی بهتر از آنچه میخواستی برات رقم میزنه،تو یه کتابی خوندم که نوشته بود؛ من تمامیه مسئولیت و کارهایم را به ندای درونم میسپارم و خودم را آزاد و رها میسازم و غنی و ثروتمند میشوم
دستان خدا یاری گر پشت و پناهت
به توکل نام اعظم
سلام به استاد جان و همه دوستان عزیزم
امیدوارم تجربیات زندگی خودم برای دوستان مفید واقع بشه
من از بچگی به طورناخوداگاه از قانون استفاده میکردم به حدی باور های خوب و محکمی راجع به استعدادم داشتم ( قدیما فکر میکردم استعداد فقط ژنیتیکیه الان یقین دارم ک باهوش بودن هم یک باوره )ک به شدت باور داشتم همیشه بهترین نتایج تحصیلی برام رقم میخوره تلاش معمولی من سوپر نتیجه میداد و با اومدن نتایج من بیشتر به هوش و استعدادم مطمعن میشدم از همون موقع همه میگفن این دختر تیزهوشه حتما پزشکی دانشگاه تهرانو میاره رتبه دورقمی کنکور میشه و٫٫هر ازمون و امتحانی از هر درسی میگرفتن نمره من عالی عالی بود و بهترین انصافا٫٫اغراق نمیکنم ولی به٫ معنی واقعی کلمه همش رو به جلو بودم٫٫حالا ک برمیگردم نمیتونم بگم چه حسی بود ولی ی باور قوی بود ک هیچ وقت فکر نمیکرد شکست وجود خارجی داشته باشه٫٫وقتی اینطور باشی نتیجه میبینی واقعا٫٫
بعد یک مدتی ی مشکل عاطفی برای من پیش اومدم و من به شدت افسرده شدم و گله مند از زندگی منی ک همیشه زندگیم سرشار از موفقیت بود و درس خوندن و رتبه اوردن و شاگرد اول شدن به سادگی اب خوردن برام شده بود٫٫٫ کم کم پله به پله مدارم افت کرد بدون اینکه بدونماا اصن ولی با ناسپاسی و تمرکز روی ناخواسته ها این اتفاق افتاد٫٫خیلی اروم اروم یهو به خودم اومدم دیدم سال یازدهم شد ومن خیلی خیلی از چیزی ک بودم دور شده بودم حالا از این جاها بگذریم بماند ک دختر شاد و با اعتماد به نفس شد ی دختر افسرده ک همیشه گریه میکرد به شدت باور هام تخریب شده بود حتی ی مدت قرص مصرف میکردم احساس بی کفایتی میکردم احساس کمبود ٫٫شاید بعد اینکه مشکلم حل شد درس میخوندم مثل دوباره اما هیچ وقت نتایج مثل سابق نشد همین جا بود ک ی علامت سوال بزرگ توی کلم بود اقا منی ک رتبه اوردن و موفقیت های علمی شده بود کارم حالا نمیتونستم حتی ی نتیجه معمولی رو به بالا بگیرم ٫٫تابستون سال یازدهم با توکل شروع کردم و رابطمو با خدا قوی کردم ودوباره تدریجی تکرار میکنم تدریجی بدون اینکه میزان تلاشمو تغییر کنه یاکار خاصی بکنم نتایج شروع به رشد کردن کرد اما امان از نااگاهی امان از ناسپاسی٫٫با اینکه باور هام تقریبا خوب شده بود اما ی بخش مهم دیگه رو از قلم انداخته بودم اونم پذیرش خودم در همون شرایط و فراموش کردن گذشته بود٫اشتباه من این بود ک خودمو مدام با گذشتم مقایسه میکردم و چون قانون تکاملو نمیدونستم فک میکردم باید مسیری ک نزول کردمو ی شبه برم بالا همش ناشکری با اینکه شرایطم خیلی خیلی خوب بود خیلی خوب اما توقع من و مقایسه با گذشته باعث شده بود ک بخاطر پیشرفت هایی ک داشتم حس خوب و شکرگزاری نداشته باشم٫٫٫و همش فک کنم ک نه باید ازین حرفا هم یهتر باشه و این موفقیتا ک چیزی نیستو اینا٫٫خب تا اینجا هنوز با استاد اشنا نشده بودم٫٫٫
نتایج اروم اروم شروع کرد به پسرفت کردن همه چیز بیشتر برام سوال شده بود اقا جریان چیه اصن چجوری رقم میخوره و حالا منکه اینقدر به خدا به ظاهر نزدیک شدم پس چرا یهو پسرفت!؟
خیلی با خدا درددل میکردم ولی ازش دلخور بودم ناامید شده بودم اون همه ارزو اون همه امید٫٫٫چهل روز زیارت عاشورا٫ علقمه رو خوندم و این نیتتو کردم ک من ادمی نیستم ک زندگی دنیارو نخوام درسته ک اخرت مهم تره اما من میخوام زندگی دنیایی موفقی هم داشته باشم و بشم مثل قبلا و از امام زمان و امام حسین خواستم راه پیشرفتو بهم نشون بدن ی نشونه بدن٫٫شب چهلم دلم خیلی گرفته بود گفتم خدایا این اخرین شبه تو بهم قول دادی خودت ی کاری بکن من منتظرمااا٫٫دقیقاا روز چهل و یکم با سایت استاد و شماها اشنا شدم و اروم اروم فهمیدم قضیه از چه قراره من ی ادمی هستم با همون استعداد و توانایی های گذشته اما باورهام به شدت منفی و ضعیف شده بود تو این تایمی ک زیارت عاشورا میخوندم همش در حال نماز خوندن بودم فقط دو سه ساعت اونم اگه میخوندم وگرنه هیچی درس نمیخوندم ٫٫٫اما یهو همه چی فرق کرد کلی ایده بهم گفته شد محل درس خوندمو عوض کردم ادمای دور و برم عوض شدن هر کتابی میخاستم روز بعد دست دوستام میدیدم و واونا بهم میدادنش و میگفتن نمیخاد بخری ی ازمونی رو اصن کفم بریده بود فقط به من شانسی زنگ زده بودن بین بچه ها با تخفیف تونستم شرکت کنم ٫٫خودم بهم گفته میشد چیکار کنم کارایی میکردم ک دوسه هفته بعد من مشاورای دوستام بهشون میگفتن انجام بدن و من اونارو خودم انجام میدادم بدون اینکه مشاور داشته باشم و پیشرفت شروع شده از اون زمان تا الان ٫٫:-) بچه ها من امسال کنکور میدم هنوز ندادم ک نتجیشو بهتون بگم اما واقعا همه چی داره هرروز تغییر میکنه کلی معجزه رخ داد کلی تغییرر دیگه سرتون رو درد نیارم ولی واقعا اگه کسی میبینه تلاش میکنه و نمیرسه قسمت باورهاش میلنگه یا مثلا اگه باور هاشم درست بشه مثل من عجولو ناسپاسه٫٫شما استادو ببینید همش درحال شکرگزاری همش میگه خدارو هزاران مرتبه شکر برای کوچک ترین چیزا ٫٫هم رو باورهاش کار میکنه هم رو احساسش ک خوب باشه٫٫ حالا ک راهو میدونم مطمعنم چون میدونم باید چیکار کنم علت کامنت گذاشتنم اینه ک حس میکنم من خودم هم زندگی با قانون و هم بی قانونو تو یک زمینه ای ک موفق بودم تجربه کردم و شاید حرفی بتونم بزنم٫٫یکی از پاشنه اشیلای خودم و خیلیا اینه که اعتقاد به فراوانی نداریم یعنی همش فک میکنیم اگه کسی به چیزی برسه برای ما کم میاد اما من تعحب میکنم وقتی میبنیم استادو حس میکنم حتی یک درصد باور کمبود تو فکر استاد نیس حتی ی درصد هرچی هرچییی میدونه رو میاد میگه به ما ی درصد فکر نمیکنه اگه بقیه راه موفقیتو بدونن موفقیت های ایشون کم میشه خیلی خالصانه کارشو انجام میده این حجم صداقت و خلوصص و باور خوب حس خوب ایا واقعا نمیخاد نتیجه خوبی بده؟:-)
اصن مطرح کردن این سوال ک کجا باید از ابزار موفقیت استفاده کنیم کجا رو خدا حساب باز کنیم یک شرکک بزرگ هست٫٫دوست عزیز ک این سوال برایت پیش امده یک شرک بزرگ در این بیان شما وحود دارد مگر خدا همه چیز نیس؟ مگر ابزار موفقیت چیزی غیر از هزاران دستان خدا هستند!؟ مگر ابزار موفیقیت مگر علم سوای خداست؟مگر نه اینکه ابزار موفیقت را او افریده! خدا هم با ابزار موفقیت کمکمون میکنه فقط باید بهش اجازه بدیم اون تعیین کنه چه زمانی از چه وسیله ای استفاده کنیم٫ با وحی الهی اشنا بشیم٫:-) وقتی به زندگی استاد نگاه میکنیم بایدیادمان باشد این همه نتیجه ماحصل سالها تلاش ذهنی و تکامل ارام و تدریجی ست و یک شبه نمیشود همه ایده های خوب و جذابی را پیداکرد و یک شبه باور ها تغییر نمیکنند باید در این مسیر صبور وارام بود این ویژگی مومنان است٫
٫
٫
٫
٫
چطور انتظار داریم کاری را به ظاهر شبیه دیگری انجام دهیم درحالیکه بین ما واو زمین تا اسمان ها فرق است؟!
چطور درحالیکه ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود قیاس میکنیم قضاوت میکنیم که دقیقا ما مثل ان ها عمل کرده ایم ،ایا میتوانی قضاوت کنی که مثل ان ها فکر کرده ای؟ مثل ان ها ایمان داشته ای؟
کلید گنج خودشناسی ست خودت را بشناس تو افریده نشده ای که راه های رفته دیگران را تکرار کنی ، تو افریده نشده ای که باطن زندگی خودت را به راحتی با ظاهر زندگی دیگران قیاس کنی و بعد با عقل ومنطقت حساب کنی که دقیقا من همان کردم و چه شد ک نتیجه نیامد!،،
چطور باور کرده ای دنیا دنیای قانون مندی هاست دنیا دنیای انرژی و فرکانس و مدار است !چطور باور کرده ای پول انرژی ست سلامتی انرژی ست روابط انرژی ست خدا انرژیست انوقت انتظارداری ملاک و معیار نتیجه شباهت کنش ها و تلاش های فیزیکی تو درظاهر باشد!؟
مگر نشنیده ای ک بزرگان گفته اند٫٫الاعمال بالنیات٫٫مگر بارها داستان قربانی های هابیل و قابیل رو در قران نخوانده ای تا پی ببری نتیجه صرفا به کار فیزیکی نیست و چیزی فراتر از آن نتیجه را رقم میزند٫٫٫؟
ایا با ایمان فهمیده ای ک الله بکاف عبده به معنای واقعی کلمه چه حسی دارد؟!
ایا ایمان اورده ای که خداو قوانینش را نمیتوانی فریب دهی و به نیت و باور تو پاسخ داده میشود نه صرفا عمل تو؟
ایا تفاوت اخلاص عمل و اعمال شرک الود را درک کرده ای؟!
ایا ایمان داری که حتی اندکی عمل میتواند نتیجه ای به وسعت اسمانها و زمین در برداشته باشد ولی به شرط ایمان،به شرط اطمینان٫٫
ایا از خدا طلب کرده ای درحالیکه ایمان داشتی جوابی میشنوی؟
ایا انقدر گوش میدهی و توجه میکنی به نشانه ها به اطرافت تا وحی الهی را تشخیص دهیو بشناسی؟
ایا توهم مثل استاد جرات عمل کردن ب چیزهایی ک به تو گفته میشود داری؟
ایا تو هم تحمل زخم زبان های مردم نااگاه و حتی از جانب عزیزترین کسانت را داری!؟
استاد بارها و بارها این قانون بزرگ را فریاد زده که
انچه نتایج را متفاوت میکند تفاوت در باور هاست٫٫
بقیه راه با خودت این راه را باید خودمان بپیماییم تا جزییتات و وفوت کوزه گری دستمان بیاید بیا هم سفر شویم بیا باهم برویم٫٫:-)
موفق باشید دوستان عزیزم عاشق کامنتاتونم مواظب خودتون باشین از همتون ممنونم ک وقت گذاشتینو خوندین:-)والسلام٫
سلام دوست عزیزم
سپاس فراوان که اینهمه تجربه ی ناب و صادقانتون رو دراختیار ما گذاشتین.. برای من پرازدرس و الهام ازطرف خداوندبود…باارزوی بهترینها برای شما
به نام خداوندی که فرمانروای کل جهان است
سلام وعرض ادب خدمت تمام دوستان عزیز و استاد عباسمنش بزرگوار
سوال بسیار خوبی بود که مطرح کرده بودند از این دوست عزیزم که این سوال رو پرسیده بودن بینهایت سپاسگزارم
تنها مسیر موفقیت ،تنها مسیر خوشبختی ،تنهامسیر سعادت هردو دنیا ،توحید ویکتا پرستی ست ،خداوند تنها حاکم کل جهان است منبع ثروت ،قدرت، شهرت ،عزت ،شادی ،سلامتی ،همه چیز خداست ،خداست، خداست، فقط کافیه ما خداوند رو باور کنیم به عنوان منبع ثروت وخوشبختی تنها تفاوتی که من فرق بین کسب وکار و زندگی استاد عباس منش رو وبقیه کسب وکارها اینکه استاد کاملا معنی توحید ویکتا پرستی رو خوب درک کرده وبه ان عمل میکند که همه چیز خداست ثروت خداست فراوانی خداست مشتری خداست و خدا همه چیز میشود فقط بستگی داره به باورهای ما نسبت به خداوند چون که ما هر طوری که خداوند رو باور کنیم برای ما همان میشود چون که خداوند بینهایت، پس ثروت وفراوانی بینهایت ،ثروت وفراوانی هم خداست ،ما باید هر لحظه سپاسگزار این خداوند باشیم برای قوانین بدون تغییرش که قدرت خلق زندگی رو هرکدام از ما انسان هارو فقط دست خودمون داده که با باورهایمان،افکارهایمان وکانون توجه، به هرشکلی که بخوایم به این انرژی بی کران شکل بدهیم
من هرچی فکر کردم دیدم تمام اموزه های استاد عباس منش از تمام فایل های رایگان ودوره هاش بر پایه ی یک اصل به نام(توحید ویکتا پرستی )فقط ما باید بتونیم توحید ویکتا پرستی رو مثل استاد عباس منش درک کنیم وبه ان عمل کنیم چونکه همه چیز خداست وخدا همه چیز میشود برای ما مشتری ،شادی عشق ثروت بچه خانواده ماشین درامد حساب بانکی
اگر من هم مثل استاد باور کنم که میشود بدون هیچ تبلیغاتی وبه اسانی مشتری های فراوانی رو داشته باشم این انرژی (خداوند)به همان شکلی که من باور دارم برای من شکل میگیرد
اگرما باورمون رو به خداوند تقویت کنیم وایمان داشته باشیم اون قدرت میتونه به راحتی در هارو برای ما بازکنه ، براحتی موقعیت هارو برای ما ایجاد کنه براحتی رزق وارد سفره های ما کنه وبه راحتی میتونه مارو از فرش به عرش ببره براحتی مشتری هارو به سمت ما بدون هیچ تبلیغی هدایت کنه پس همان میشود
ماباید درک کنیم که خداوند یک سیستم بدون نقص که فقط به باورها وافکارمون وکانون توجه ما پاسخ میدهد اگه ما این قانون رو درک کنیم که خودمون با فرکانس های خودمون کل شرایط زندگیمون رو خلق میکنیم دیگه اون موقع فقط مثل استاد شبانه روزی شروع میکنیم به باور ساختن چون همه چی باور همه چی ایمان همه چی توکل
من تازه معنی این حرف استاد که میگفتن در کل زندگی ام حتی پنج دقیقه هم نرفتم پیج دیگران رو چک کنم رو فهمیدم یعنی اینکه استاد خوب درک کردن که تمرکزمون فقط باید رو زندگی وکسب کار خودمون باشه نه دیگران چون ما به هرچی تمرکز وتوجه کنیم اساس ان را به زندگی مون دعوت میکنیم این یک قانون است
این ایه بسیار پر معنی ،
ان سعیکم لشتی
سعی وکوشش شما پراکنده است
که استاد هم توی دوره روانشناسی ثروت یک خیلی عالی به این اشاره کرده اند
تنها عامل موفقیت فقط وفقط باور های ماست
باور وایمان به خداوند وسیستمی بودن ان
باوربه فراوانی وثروت بینهایت جهان
باور به احساس لیاقت که ما خلیفه خداوند روی کره زمین هستیم ما اشرف مخلوقاتیم خداوند زمین واسمان رو مسخر ما کرده (خداوند اختیار تام رو به ماداده )که ما با باورهامون افکارمون به این انرژی (خدا)به هرشکلی که بخواییم تغییرش بدیم پس همه چی توحید همه چیز یکتا پرستی همه چی باوره که عامل موفقیت وخوشبختی وسعادت کل زندگی ماست
تنها عامل موفقیت استاد سرمایه گزاری ۱۰۰درصد روی ورودی، کنترل افکار وساختن باورهاشه چون که همه چی باوره همه چی ایمانه ،همه چی خداست ، همه چی توحیده ،مشتری میخوای تو باورش کن مشتری میشه برات بدون هیچ تبلیغی بخدا من هر موقعی تونستم به این نیرو تکیه کنیم از بینهایت راهها مشتری وثروت رو وارد زندگیم کرده چون که همه چی خودشه فقط باید اجازه بدیم که اون ما رو هدایت کنه فقط کافی ما روی باورهای توحیدیم مثل استاد کار کنیم
فقط باید مثل استاد این قوانین ساده رو درک کردوبهش عمل کنیم استاد واقعا بهت تبریک میگم درود بر شما
پس شما تونستی ما هم میتونم چون این یک قانون است ٫
در پناه الله یکتا شاد ،سلامت ،ثروتمند وسعادتمند دنیاواخرت باشید٫
سلام دوست عزیز
چقدر زیباو کامل بود دیدگاهتون
سپاس فراوان ازشما
سلام خدمت استادعباس منش ودوستان گرامی
سپاس خدایی را که باوضع کردن قوانینی ثابت مارا در رسیدن به هدفمان یاری میکند.
میخواستم یک کسب خانگی راه بیندازم.سرمایه اندکی داشتم.خدایا شکرت.?
ترمزهای ذهنیم را برای رسیدن به این هدف پیداکردم وتلاش کردم آنهارا از میان بردارم.خدایا شکرت.?
خواسته ام را دقیقا با تمام جزییات نوشتم وآن را تصویری سازی کردم.خدایا شکرت?
از الگوهایی که در این زمینه کار کرده بودند انرژی گرفتم واز قانون باور فراوانی استفاده کردم پس من هم میتوانستم این کار را انجام دهم وجهان برای کسب من بینهایت جا دارد.خدایا شکرت.?
ورودیهای ذهنم را کنترل کردم ودر نتیجه عده ای که میخواستند مرا نا امید کنند یا از مدار من رفتند یا ساکت شدند.خدایا شکرت.?
کیفیت کار وادامه این کیفیت برای من خیلی مهم بود ومبنای کارم را بر صدافت ودرستی گذاشتم.خدایا شکرت?
در هر مرحله سپاسگذاری کردم وحس خوبم را حفظ کردم.خدایا شکرت?
خودم را لایق دریافت پاسخ مثبت از طرف مشتریانم دانستم بدون احساس خود شیفتگی.خدایا شکرت.?
اخلاق مداری با مشتری راسرلوحه کارم قرار دادم با حفظ عزت نفس خودم.خدایا شکرت?
در هرمرحله فقط روی خدا حساب میکردم واگر کسی هم کمکم میکرد اورا دستی از دستان خدا میدیدم.خدایا شکرت?
در مداری قرار گرفتم که ایدهای جالبی به ذهنم می امدوالهاماتی به من میشد وحتی ساعت 3 نیمه شب وبیدار میشدم وآنها را یادداشت میکردم.خدایا شکرت.?
قانون جواب داده بود ومشتریان من خودشون به دلخواه خودشون برای من تبلیغ میکردند.خدایا شکرت?
چندین پیشنهادهمکاری از جاهای دیگر گرفتم.خدایا شکرت?
در امد من در مدت کوتاهی چندین برابر شد.خدایا شکرت?
در برابر قضاوت وتوهین رقیبم که البته حوضه کاری من خیلی با او فرق میکرد سکوت کردم وخدا هم کلا اورا از مدار زندگی من خارج کرد.خدایا شکرت.?
قانون جواب میدهد در هر زمینه ای اگر طبق اصولش عمل کنیم.خدایا شکرت?
موفق وسربلند باشید.?
سلام ،من یه دانشجو تازه فارغ شده از دانشگاهم که اکنون خاندارم ودارم یه کار رو شروع میکنم به نظر من دنیای ما که پراز ارتعاش وفرکانسه وهمیناست که جای تبلیغات رو برای کار ما انجام میده من عاشق حیواناتم و از این مستند حیوانات خوشم میاد دیروز یه مستند راجع به کوسه ها دیدم گوینده مستند از یه حس عجیب که در کوسه هاست صحبت میکرد میگفت اونها در زیر بینی خود یه حسگرهای دارن که ارتعاشات و میدان مغناطیسی حساس است و کوچکترین حرکات یه طعمه را در فرسنگ ها دورتر تشخیص میدهند وعلاوه بر حس بویایی وشنوایی این حس رو اضافه بر حیوانات و انسان دارن اما به نظر من اشتباه میکرد ما ادما هم توی ذهنمون حسگر دریافت فرکانس ها وارتعاشات جهان را داریم واگه در کسب و کار خودمونو با کوسه ها مقایسه کنیم و طعمه ها رو مشتریهامون در نظر بگیریم ما با کوچکترین درخواستی که مشتری از جهان داره متوجه اون میشیم ومانند اهنربا به سمت خودمون جذبش میکنیمپس کافی به این فکر کنیم که ادمای زیادی هستند که تشنه ونیازمند محصولات ما هستند ،استاد همانطور که ما هرکدوم یه درخواست کوچیک از خدا کردیم وباعث شد به طور عجیبی به سمت شما جذب بشیم دوستون دارم وبرای شما وهمه ی دوستان ارزوی سعادت وثروت میکنم
درود فراوان به استاد عزیز و دوستان خوبم
نکته مهمی که وجود دارد در مورد موفقیت های استاد باور توحیدی ایشان و از همه مهمتر عمل به این باور است ، وقتی میخواهیم به یک هدف برسیم باید به قدرت درونی خود و توانایی های خودمان ایمان داشته باشیم و فقط روی خودمان حساب کنیم ، ورودی های ذهنمان را کنترل کنیم از طریق تلویزیون، اخبار ، صوت ،آدم های نامناسب و جای آن باور های قدرتمند کننده بزاریم .
به این ایمان داشته باشیم که ما خالق زندگی خود هستیم و هیچ چیزی نمی تواند اثر بگذارد مگه این که ما اجازه بدهیم در درون ما اثر بگذارد .
چند نکته را برای رسیدن به هدفمان باید رعایت کنیم ،
عزت نفس خود بالا ببریم ، خود را لایق موهبت های خداوند بدانیم ، احساس عدم لیاقت را از خود دور کنیم ،
کاری که انجام میدهیم عاشقش باشیم و بدون خستگی به جلو حرکت کنیم ، یا میمیرم یا این کار رو انجام میدهم و در مسیر به الهامات خداوند توجه کنیم و قدم به قدم با قانون خداوند حرکت کنیم و بدون شرک و شک ایمان خالص داشته باشیم که به مقصد نهایی میرسیم و این را فراموش نکنیم که خداوند بیشتر از ما میخواهد که ما سلامت، ثروتمند ، و موفق باشیم ، وقتی قوانین را درست انجام بدهیم و در مسیر درست حرکت کنیم خداوند موقعیت ها و آدم های مناسب را سر راه ما قرار میدهد و دستان خداوند در زندگی ما معجزه میکند ،
دیدگاه رقابتی ، قضاوت ، و اینکه دیگران چه کاری انجام میدهند رو از خود دور کنیم
و اگر کسب و کاری راه انداختم اصل سپاسگزاری رو انجام میدهم روی توانایی های خود متمرکز میشوم و فقط و فقط تلاش میکنم به الهامات عمل میکنم و ایمان دارم که خداوند برای من تبلیغ میکند و کسانی که باید در مسیرم بیایند خداوند آنها رو هدایت میکند .
همان طور که در کسب و کار استاد به وضوح دیده میشود و هر روز موفق تر هستند در تمام جنبه های زندگی ،
و یک اصل مهم دیگر را نباید فراموش کنیم
احساس خوب =اتفاقات خوب
ممنون که وقت گذاشتین و نظر من رو هم خواندید. سپاس
در پناه حق
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم وهمه دوستان همفرکانسی
خودم رولایق دونستم تادراین جمع پرازآگاهی باشم ونظربدم٫
گاهی اوقات برای پیداکردن راه حل اینقدرتوی زندگیمون اذیت میشیم به این ورواون برمیخوریم تاراه حل پیدامیشه،میدونم استاد تاقبل اینکه به این آگاهیهابرسی خیلی اذیت شدی،ولی خداروشکرارزششوداشت،ارزش این جمع که بتونن ازاین آگاهیهااستفاده کنن خیلی بهت تبریک میگم،نمیدونم چرادارم اشک میریزم،اینقدراین سنگ درونت روتراشیدی تاصاف وشفاف شدمثل آینه که خداروتوش دیدی،خدای اصل،خدای ابراهیم واونوقت بود که فهمیدی هیچ مانعی وجود نداره دستت روگذاشتی تودستش واون باامنیت کامل به جاکه خواستی بردت حتی ازاونجاییکه می خواستی هم بهتر،وتوتوحیدی شدی،وعاشق راهت،ولذت بردی وشادبودی وبازی کردی ،عشق بازی کردی،وهرروزبهتروبهترذهن شفاف ترهدایت عالیترتابه اینجارسیدی سپاسگزارم استادعزیزم درپناه خداباشی
با یه داستان شروع می کنم .. حدود 2 سال پیش یه خواسته تو دلم افتاد که تقریبا هیچ راهی برای دنبال کردن و اجراییش با منطقم نمیدیدم تنها چیزی که به نظرم رسید ( هدایت اولیه) سرچ تو گوگل بود اونجا دیدم که تنها راهش ( که البته به دلیل ایمان ضعیف تنها راه میدیدمش ) تو شهر دور افتاده و زیر پونس نقشه ی ما وجود نداره ناامید شدم از اون راه اما تم زرد رنگ و اسمی که اون موسسه توسایتش استفاده کرده بود توی ذهنم موند بیخیال اون راه شدم و سعی کردم از معدود چیزایی که دارم برای اجرایی کردن اون خواسته استفاده کنم برای چند روز بعد وقتی داشتم تویه پاساژ قدم میزدم و از جلوی یه مغازه رد میشدم .. دیلینگ دیلینگ.. یه بک گروند زرد اشنا منو نگه داشت برگشتم و اگهی تبلیغاتی روی شیشه مغازه رو خوندم ..
جلل الخالق .. اون موسسه تو شهر ما بغل گوش من نمایندگی داشت درحالی که هنوز اسم نمایندگیش وارد سایت نشده بود که از سایت پیداش کنم و از اون عالیتر اینکه ادمی که اونجا ملاقات کردم پکیج کاملی بود از آنچه اون موقع برای اون خواسته لازم داشتم .. وقتی میگم پکیچ کامل یه چیزی میگم یه چیز میشنوین .. شرایط اونقد کامل که غیرمستقیم منو به اینجا هدایت کرد .. کتابی که من سفارش نداده بودم رو هدیه گرفتم از طریق همون آدم و همون موسسه و از اونجایی که عادتمه تو هرچیز دنبال منبع و ریشه باشم تا شاهرگ اصلی رو پیدا کنم تو منابع اون کتاب اسم کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم استاد رو دیدم (اینم بگم تا قبل ازاستاد حدود 3 ماه بود بطور جدی قانون جذب و این موارد رو دنبال میکردم و موقعی که اینجا رو پیداکردم و سازگاری فرکانسشو با خودم دیدم کاملا متوجه تفاوت و ناسازگاری قبلیا با خودم شدم اصلا هم نمیگم قبلیا بد بودن میگم ناسازگار و نا هماهنگ با من بودن شاید با بقیه اوکی باشن فقط خواستم بگم به زمانبندی دقیق آشناییم با استاد توجه داشته باشین ) و خب بعدش طبیعتا اسم استاد رو گوگل سرچ کردم وآشنایی با سایت وباقی فایل ها .. توجه کنین که من سایت رو با جستجوی اسم خود استاد در گوگل ینی عباسمنش پیدا کردم و استاد هم برخلاف سایرین و برخلاف قوانین سئو که به وجود کلید واژه های مرتبط با موضوع در اسم سایت (یا دامنه) تاکید داره ، اسامی مثل قانون جذب یا موفقیت یا ثروت سازی رو برای سایتش انتخاب نکرده بلکه فقط اسم خودشوگذاشته و مثل اینه که استاد بدون توجه به باید و نباید های سئو و فقط با الهامات درونی خودش نامگذاری کرده و حالا اسم عباسمنش مثل یه برند تو این موضوع شده (یجورایی مثل سایت دیجی کالا که رنک 1 تو ایران داره میتونه مثال خوبی از این برند شدن ناخواسته اسم سایتش باشه که با برخوردن به یه تضاد و دنبال کردن هدایتی که بهشون گفته شد درانتها به اینجا رسید داستان کاملشو بخونین ) که بیشتر کسایی که دنبال استاد میگردن اول یه فایل یا جمله یا کتاب یا مثل من فقط یه اسم ازش میبینن و بعد با جستجوی مستقیم اسم خودش که اسم سایته (که این جستجوی مستقیم خودش احتمالا روی سئوی سایت تاثیر خوبی داره ) به سایتش هدایت میشن واونقدی براشون جذاب هست که ممکنه ساعت ها پای سایت زمان صرف کنن وصفحه ها کامنت بذارن و مطلب دانلود کنن همه ی اینها و سایر فاکتورها دقیقا اون چیزیه که گوگل میگه و میخواد .. ینی از نظر گوگل اونقدری کیفیت شما در ارایه محصول یا خدماتت بالاست که افراد شما رو با جستجوی مستقیم اسم سایت و برند خودتون پیدا میکنند نه با حتی غیر مستقیم از لینک و هشتگ و … وحاضرن ساعتها پاش زمان بذارن واین همون بالا بودن اینگیجمنت یا به فارسی درگیربودن مخاطب با سایته که گوگل میخواد و که اونم ازوقتو انرژی گذاشتنی میاد که با عشق انجامش بدی و عشقه از حس خوب و لذتی که از کارت میبری میاد و حس خوب و لذتم از قلبت میاد و قلبم که به منبع هدایت وصله و به میزانی که رو خودمون کار کردیم فرکانس رفته بالاتر و اتصال به منبع قوی تره که همش همون قانون هاست همون هماهنگی و توحیدی بودن باورها و در نتیجه بهره ناخوداگاه بردن از ابزار و تکنیک های سئو و گوگله ..فقط تنها چیزی که عمرا هوش مصنوعی گوگل یا بقیه افرادی که قانونو نمیدونن و تو فرکانس این سایت نیستن بتونن تشخیص بده همین هدایتای پشت صحنه است که باعث میشه اکثرا مستقیم دنبال سایت یا محصولات استاد بگردن .. من اطلاعات زیادی ازاینترنت مارکتینگ ندارم اما چندماه پبش یکمی مطالعه میکردم واون موقع جالب شد بببینم راستی رتبه سایت استاد و بنس ریت ینی مدت زمان موندن افراد تو سایت چقده که دیدم عالیه و با تحلیل سایر فاکتورها به این نتایج رسیدم یعنی به طور خلاصه استاد بدون اینکه بخواد خیلی منطقی فقط با تمرکز گذاشتن روی اصل خودش و کارش این تکنیک ها براش توسط مخاطبین و کاربران انجام شده .. در واقع تمام فاکتورهای بهبود گوگل مبتنی بر نظروسلیقه مخاطبه و نظر کاربر و مخاطب چیزی خارج ازکنترل استاد یا همون صاحب سایته و بقول قانون و قرآن ما هیچ کنترل و تغییری نمیتونیم در خارج از خودمون انجام بدیم ما فقط میتونیم روی خودمون ینی افکار و ورودی ها و .. بطورکلی فرکانس خودمون تغییر ایجاد کنیم تا در مدار شرایط وابزار و ادم های مناسب قرار بگیریم .. و این همون قانون اصلیه که همه جا صدق میکنه، ورای زمان مکان ادم ها و شرایط ! در روابط هم همینه شما هرچقدر سعی کنی صرفا نظر و سلیقه طرف مقابل رو رعایت کنی و خودتو کامل فدای اون کنی نتیجه بدتره .. میدونین چرا چون در واقع با اینکارمیای اونو بت میکنی و می پرستیش .. و این بدترین کاریه که یه ادم میتونه تو زندگیش انجام بده .. انسانی که تماما ازاد افریده شده بیاد با دست خودش خودشو برده چیزی فانی و ناپایدار بکنه حالا اون بت میخواد ادم باشه یا شرایط یا ابزار یا توانایی شخصی یا هر آنچه غیر از مبداء ..
راجع به اون خواسته ای که در ابتدا گفتم و رسیدن یا نرسیدن بهش نمیخوام صحبت کنم اما تجربه فراهم شدن بستروابزاری که بهش برسم رو هیچوقت فراموش نمیکنم که دستان خداوند میتونه قوانین کشورو به نفع شما و خواسته ی شما تغییر بده تا درظاهر از منطقی ترین روش ممکن بهش برسید .. اما فقط شما میدونین که معجزه اتفاق افتاده .. خیلی بی صدا.. خیلی منطقی .. در آشنایی من با نمایندگی اون موسسه هم اونا هی میپرسیدن از کجا مارو پیدا کردی ؟ کدوم آگهی مونو کجا دیدی ؟ منم گفتم پاساژ و اونام که گویا فکر قبلی خودشون که آگهی چسبوندن تو پاساژ نتیجه خوبی داره تایید کردن ولی فقط من میدونستم که چجوری هدایت شدم .. و اون آگهی تو اون پاساژ مرکزشهراصل قضیه نبود وگرنه قبل از اون جستجویی که درونم گفت راجع به خواسته م انجام بدم باید تو اون بازار پررفت و آمد که بار ها ازش رد شدم میدیدمش فقط و فقط وسیله ای بود در مسیر هدایتم و روح و اصل این ماجرا خدای درون من در مسیر خواسته م بود .. آشنایی با اون مکان، با اون آدم ها بغل گوشم فقط از طریق تبلیغ معمولی برای من اتفاق نیفتاد وگرنه زودتر از اون ها بایستی میدیدمشون .. حتما همه مون چنین تجربه هایی زیاد برامون اتفاق افتاده .. میدونم هرکدوم از ماهایی که اینجا هستیم داستان های خودمونو در رابطه با آشنایی با استاد داریم اما چون به چشم دیدم که در این ماجرا تبلیغات تو پاساژ پر رفت و آمد اصل نبود بلکه فقط وسیله ای بود در مسیر هدایتم بیانش کردم ..
بعد ازاگاهی از این قانون به این نتیجه رسیدم همه چیز با هدایت انجام میشه وماهواره ی هدایت همیشه و در همه حال داره سیگنال میده گیرنده های ما باید تنظیم باشه .. و سعی کنیم که تنظیمشون کنیم کاری که استاد میکنه ..
استاد ورودی هاشوصد درصد کنترل نمیکنه ؛ استاد “سعی می کنه” ورودی هاشو کنترل کنه !
استاد صد در صد تفکر توحیدی نداره ؛ استاد “سعی می کنه” که تو هر لحظه تفکر توحیدی داشته باشه !
استاد صد در صد عزت نفس نداره ؛ استاد “سعی می کنه “که عزت تفس داشته باشه !
استاد باورای صد در صد مثبت نداره ، استاد “سعی می کنه “که باوراشو درست کنه ! و …
خود استاد هم همیشه میگه دارم رو خودم کار میکنم .. اون سعی کردن ذهنیه که مهمه نه شرایطی که توش هستیم اونه که اصله ..
درس یه چیزه ! تکرارشه که درسای بعدی رو بهت میده !
حتی اگه الان تو بدترین تضاد های ممکن باشی سعی کن تو ذهنت همون لحظه کنترلشو به دست بگیری و لحظه های بعدی . لحظه های بعدی تکرارش کن تکرارش کن تا اصلو ببینی تا بشه همونی که استاد میگه .. ناخوداگاه توحیدی فکرکنی .. ناخوداگاه مثبت باشی .. ناخوداگاه ندای قلبتوواضح تر بشنوی .. ناخوداگاه خوشحال باشی و آرامش داشته باشی .. تکرار کن تا به منبع وصل بشی ، وصل که هستی اتصالت قوی بشه .. تکرار کن این اصولو تا ناخوداگاه بفهمی از کدوم ابزار چه موقع و چجوری استفاده کنی یا حتی بدون اینکه خودت متوجه باشی از ابزار و روش های منطقی برات استفاده شده .. حتی تبلیغات بد نیست .. بت کردنشه که بده ! اصل قرار دادنشه که بده ! هرچیزی غیر از مبدا اصل بشه بده و اسیبشو میزنه و اونقد این داستان تکرار میشه تا بلاخره ادم بفهمه اصل یه چیز دیگست .. تاریخو ببینین .. ادم اتش رو چجور کشف کرد ؟ اتش یه ابزار بود برای گرم کردن .. هدایت مبدا از طرق مختلف ولی منطقی اون ابزار رو به ادم نشون داد .. ساده ترین روش گرم کردن اتش بود که خداوند نشونش داد .. اگه به خودش واگذار کنی از سریع ترین و عالی ترین راه های ممکن هدایت میکنه.. راه هایی که با نابغه ترین مغز ادمیزاد قابل تشخیص نیست چون کارمغز این نیست .. بعد جالبه که حتی یه عده اومدن اون ابزار آتش رو بت کردن و پرستیدن !!! شرک خفیفی که تکاملشو طی کرد و شد شرک عظیم ! و این روال همه جا تو هر ابزاری که بشر بهش دست پیدا کرده تکرار شده .. بارها و بارها این داستان رو به شکل های مختلف ریز و درشت همه مون تجربه کردیم .. بارها بارها افراد ، شرایط ، ابزار و چیزهای مختلفی رو بت کردیم .. و سلامتی و ثروت و حس خوب و عشق رو از اونها طلب کردیم اما شکست خوردیم .. هرچقدم شدت بت کردن بیشتر باشه ضربه ای که میخوری بزرگتره .. تمام زندگی بشر از ابتدا با هدایت بوده و همه ی اون ها صرفا فقط ابزاریه که خدا بشر رو بهش هدایت کرده .. چون بهرحال ما تو دنیای مادی زندگی می کنیم و مقرر شده که کارها از طریق اسباب پیش بره .. بقولی خدا مسبب الاسبابه .. از اختراع آتش تا اختراع چرخ و اختراع خط تا کشف فرمول های فیزیک و شیمی واقتصاد و تجارت و مارکتینگ و اینترنت و تبلیغات .. همه و همه صرفا ابزاری بودن برای راحت تر کردن کار بشر اما اصل نبودن .. اصلی که اینا ازش تراووش کردن هدایت الهی بوده وصل بودن اون ادم ها به منبع و هماهنگی با اون بوده .. با این دید مطالعه کنین بگردین دنبال رد پای هدایت الهی در داستان های تاریخ .. شگفت زده میشین و وحدتو با روح جهان حس می کنین .. من رشته م فیزیک بوده و طبیعتا انیشتین دانشمند مورد علاقه م ! بزرگترین نظریه شو چجوری کشف کرد .. خودش فکر میکرد حتما با دکتری خوندن تو دانشگاه میتونه قوانین فیزیک جهانو کشف کنه (چون از نظرش منطقی بود ) اما با وجود اصرار و پافشاری زیادش که حتما از این طریق به هدفش برسه و نمیشد .. خداوند اونو به مدتی کارمندی اداره ی ثبت اختراعات هدایت کرد (شغلی که لحظه به لحظه ش براش نفرت انگیز بود اما به قول216 بقره چه بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، وبسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ وخدا می داند و شما نمی دانید.) و اولین بارقه های نظریه ی نسبیتش تو بررسی یکی از همون پرونده های اداره ی اختراعات که به نظرش کار بیهوده ای بود به فکرش رسید .. چیزی که شاید سالها تو محیط اکادمیک بهش بر نمیخورد !!!
دانشمند آلمانی که فرمول ساختار شیمیایی مولکول ها رو از رویاهاش الهام گرفته بود که معروفترینش همون ساختار حلقوی بنزن بود که بعد از مدتها کلنجار رفتن باهاش تو خواب و بیداری به شکل ماری که دم خودشو گاز گرفته میبینه ..
پنی سیلینی که از توی کپک اتفاقی کشف شد .. کاربرد اشعه ایکس در تصویر برداری پزشکی که اتفاقی توسط رونتگن پیدا شد .. و خیلی مثال های دیگه توصیه می کنم برای قوی شدن باورای توحیدی مون مطالعه کنیم در موردشون تا رد پای اصل که همون هدایت الهیه رو ببینیم و بفهمیم اصلا اتفاقی نبودن بلکه خیلی به موقع و حساب شده بودن اما ظاهر قضیه برای ذهن منطقی صرفا یه اتفاق تصادفیه .. با این توصیفات من حتی اگه نخوام شهود و احساسمو وارد این قضیه کنم حتی منطقمم میگه منطقیه که به شهودم توجه کنم .. میگه اینا خارج از وادیه منطقه .. اما باید یادمون باشه اگه از طریق یه آدم ، یه وسیله ، یه ابزار ، یه شرایط هدایت شدیم مبادا بهش بچسبیم و بتش کنیم که در اینصورت بد جوری ضربه می خوریم تا بفهمیم اصل چیه .. اصل اونی که تورو هدایت میکنه .. بقول استاد این نشد یه دست دیگه .. یه تکنیک دیگه .. یه روش دیگه .. یه آدم دیگه .. یه شغل دیگه .. این علاقه ت نشد ازش سرد شدی یه علاقه و کشش دیگتو امتحان کن .. وابسته نشو حتی به علایقت .. چون خدای تو میخواد در جریان باشی تا رشد کنی از طرق مختلف .. لذت ببری از طرق مختلف .. لذت یه حس لحظه ایه .. شادی امتداد لذت هاست .. شادی واقعی در هر لحظه وابسته بودن به منبعه .. از اصل اصل رو بخواه .. حتی بعضیا میگن سود کمتر و فروش بیشتر و این شعار و تکنیک رو اصل قرار میدن هیچوقت به اون ثروت که انتظار دارن نمیرسن چون جدا از باور کمبودی که تو این جمله هست شرک الود بودنشه که فکر میکنن روزی از این تکنیک به دست میاد و اینو اصل قرار میدن .. هر محصول یا خدمتی با باورای هماهنگ با مبداء ارائه بدیم مخاطب برای خریدش فراوونه اما اینکه به سمت ما و بعدم خرید قطعی هدایت بشه بستگی به هماهنگی فکرو باورهای ما با ثروت داره .. شاید شمام تو شهرتون از این ساندویچی کثیف ها داشته باشین که بیشتر وقت ها که هوس ساندویچ کنین میرین اونجا و خیلیم ساندویچاش برعکس مکانش خوشمزه س و همیشه هم مغازه شون شلوغه یا یه سری ارایشگاهای زنونه که از نظر من سلیقه شون خیلی جالب و رو مد نیس اما همونا هم مشتری های ثابت خودشو داره که طرفدار کارشن .. یا خواننده هایی شاید خیلی از ما از صدا و اهنگاشون خوشمون نیاد اما اوناهم همینکه تونستن عده ای رو به عنوان طرفدار جذب کنن موفق بودن ! ینی میخوام بگم حتی کیفیتو بت نکنیم فک نکنیم این منم که باعث این موفقیتم .. ما و منی رو از وسط برداریم اینا خودش حجابه بین ما و منبع .. هرچقد باورا درست و توحیدی باشه محصول بیشتر به مشتری خوش میاد .. و در ظاهر به منطقی ترین شیوه ممکن اما از نظر قانون به دلیل همفرکانسی مشتری و محصول باهاش مواجه میشه مثل تسلا و رولزرویس و .. و این از همون قوانین لایتغیریه که خداوند قرار داده !!! خودمونو محدود نکنیم .. دستشو باز بذاریم ..حتی هدایت شدن به شیوه های تبلیغاتی هم برمیگرده به همفرکانسی .. اگه فقط توجهت به شیوه های مارکتینگ و تبلیغاتو سئو به هر قیمتی باشه شاید نتایج خوبی بگیری اما کوتاه مدت وممکنه مجبور بشی براش بهایی بیشتر از اون چه که می ارزه بپردازی ..با زمانت ، با مالت ، با روحت با اعصابت چون داری راهو برعکس میری و نتیجه اونی که میخوای نمیشه .. البته که بهای هر چیزو باید بپردازی اما هر لحظه باید دید داری چی میدی و چی میگیری .. با اصل معامله کن .. نمیدونم هر کدوم از ما چند بار دیگه متضرر بشیم تا بفهمیم پرسود ترین معامله ، با ارزش ترین وقت گذاری ، توجه به اصل و منبع ست .. اونه که خودش سازنده و دارنده ی تمامی ابزار هاست .. اون خودش میدونه هر ابزاری چه موقع و چقد به کار ما میاد .. استاد سعی میکنه دست خداوند رو باز بذاره در همه ی موارد .. بارها اینو گفته بارها گفته تو کوچکترین و جزیی ترین موارد زندگیش به الهامات درونیش توجه کرده و نتیجه شم عالی بوده .. از تمدید راحت گواهینامه ش تو آمریکا تا حس خرید دلار و بورس و ..
ایشون اون ابزارها رو بت نکرده و سعی کرده هر لحظه اش توجه ش به اصل باشه و اون اصل هم به عالیترین شیوه راهنماییش کرده ..
ماهم همین طور به میزانی که “سعی می کنیم” باورش کنیم به میزانی که “سعی می کنیم” باور ما خالص و عاری از شرک باشه و نتایج هم متفاوت میشه .. و اینه که اصله .. حتی حواسمون باشه راجع به خود استادم دچار شرک نشیم بقول خودشون من ممنون ایشون هستم اما ایشون هم دستی از دستان خداوند بودن برای اگاهی .. و خیلی برام جالب و اموزنده س وقتی ازشون تو لایوها راجع به نماز و روزه و حجاب و مشروب میپرسن میگن اگه براتون خیلی مهمه برین خودتون تو قرآن مطالعه کنین .. چون نمیخوان نظری بدن که خوشایند میل یه عده یا خلاف میل یه عده دیگه باشه و از خودشون بتی بسازن که یه عده رو که تمایلی به فکر و تحقیق ندارن رو کورکورانه جذب کنن که بارها و بارها این مدل تو تاریخ تکرار شده .. استاد هم مثل ماست یه آدم عادی با کلی تضاد بیرونی و درونی بوده که شروع کرده به سعی کردن .. سعی کرده درونشو تغییر بده و به میزانی که اگاهانه سعی کرده هدایت شده و ذهنشو تغییر داده وموفق شده و خبر خوب اینه که ماهم هر لحظه می تونیم سعی کنیم .. و مطمئنا منظور من اینجا تلاش ذهنیه که میتونه مارو به راحت ترین و لذت بخش ترین شیوه و راه های عمل فیزیکی هدایت کنه و بهمون انگیزه و ایده عمل بده و این در طول اراده خداونده و همون سیستمیه که خداوند مقدر کرده که چنین عمل کنه .. کافیه سعی کنیم تا باورش کنیم … حتی تو ایجاد باورای توحیدی هم کمکمون میکنه تکامل مونو طی کنیم .. تو همه چی … تو همه چی … دیگه اینترنت مارکتینگ و سئو هم اصن حتی خودش ایده به وجود اومدنشو به بقیه الهام کرده .. مگه غیر اینه ؟! همونطور که دیدیم حتی این موارد هم درونشون با قوانین هماهنگی دارن منتها اون کاربرد و طرز دید به این ابزاره که میتونه شرک الود بشه .. تو با هدایت های الهی شروع کن و هر لحظه با توجه به اصل مسیر هدایتتو دنبال کن و مسیر هدایتم هم همونه که بقول استاد به ادم ارامش میده و حس خوبی راجع بهش داری دنبالش کن تا از دید بقیه منطقی ترین مسیر ممکن ولی در دید تو معجزه وار ترین مسیر ممکن زنجیره وار مثل لذت بردن از کار و ایجادارزش و ثروت و در زمان درست در جای درست بودن و تبلیغات ناخوداگاه مجازی و واقعی و.. تراووش کنه !
وقتی اولین بار تو بچگی تعریف خدا رو از خانوادم شنیدم به اینصورت که خدا همه چیزو و مارو آفریده و همه چیز دست اونه و .. با منطق بچگونه م با خودم گفتم اگه شما به وجود چنین خدایی باور دارین اگه میگین واقعا چنین خدایی هست اینقدر توانا و اینقدرکمک کننده و اینقدر بخشنده و .. پس چرا همش نگران و ناراحتین ..باید هر لحظه برقصید و خوشحال و امیدوار باشین .. پس باورش ندارین ..
و حالا هم که سال ها گذشته سعی می کنم به همون اصل ساده کودکی معتقد باشم .. این خدایی که سیستمش هر خواسته ای داشته باشیم کمکمون میکنه با دستای بی نهایتش ..و بقول قرآن و استاد هولا کل نمد هس و با برنامه ریزی و زمانبندی بی نظیرش .. چی بخوام ازش که بقول ملاصدرا در خداوندی خدا یافت نشه ؟!
در پناه و فرکانس خودش :)
سلام دوست عزیزم
سپاس فراوان ازدیدگاه زیبا وجامعی که نوشتین….بهترینهاروازخداوند واستون ارزودارم
سپاسگزارم دوست من ! شمام همینطور ..
ممنونم ازت که باعث شدی الان بیام یه بار دیگه نظر خودمو بخونم و یه سری نکات یادآوری بشه !!!
سلام خدمت دوستای گل واستاد عزیزم
دوستان خوبم به نظر من درسته که استاد عباس منش در مواردی که خواستن به موفقعیت رسیدن و به هر انچه که دوست داشتن رسیدن این به خاطر نه تنها دانستن قوانین زیبا و خوبی بوده که خداوند برای این دنیا وکائنات قرار داده واجراوپشتکار قوی ایشون برای انجام وعمل به این قوانین ناب و انرژی بخش بوده بلکه به نظر من انچه که خیلی خیلی مهم بوده برای به دست اوردن این همه موفقیت های پی در پی و زیاد اون رابطه صحیح و عاشقانه ، بی واسطه با خود خداوند هست استاد عزیز با کمک قوانین ثابت دنیا به خاطر اینکه اون عشق واقعی واون ربانیت واقعی خداوند رو در تمام لحظه لحظه زندگی درک کردن وبه این مهم رسیدن که در هیچ چیز وخواسته ای چه خیلی بزرگ وچه خیلی کوچک حتی آنی ولحظه ای کسی رو جز پروردگار صاحب قدرت ونیرو نمیبینند و برای خواسته هاشون هر لحظه وهر آن با عشق اون رو از خداوند درخواست میکنند و با ایمان کامل به این مهم که خالق ما خداوند هست وهر انچه که از او وفقط از او بخواهد برایش فراهم میشود فر کانس های ناب وقویی هر لحطه با تمام وجود برای جهان ارسال میکنن و چون این فرکانسها با این ایمان قوی و توحیدی به عمل رسیده فرستاده میشن همه همه پاسخ های مثبت خداوند میشن وبه سمت خودشون برمیگرده و همیشه پاسخ عشق واقعی چیزی جز عشق نیست
به نظر من همه اونهایی که از طریق آموز های استاد عزیز به نتیجه میرسن به خاطر همین اصل مهم هست همه ما تو روز مرگی های زندگیمون روی همه چی وهمه کس حساب میکنیم از مدرک وتحصیلات وپدر پولدار و سرمایمون گرفته تا….اما فراموش کردیم که همه ی قدرت ها از ان خداوند هست وهر انچه لازم داریم فقط خود اوست ونباید روی هیچ چیز جز خداوند حساب کنیم وهمه چیز را از او بخواهیم وبه او وخودمان که مخلوق او هستیم ایمان داشته باشیم وباور کنیم که بخواهیم ومیشود وبا این ایمان که هر انچه که خداوند در زمین واسمان خلق کرده برای انسان خلق کرده خواسته هایشان را با صمیمیت از خدا درخواست میکنن و زندگی و جهان مورد علاقه خودشان راخلق میکنن
من به استاد عباس منش عزیز تبریک میگم چون مهمتر از همه ی موفقیت هایی که داشتن ودارن مهمترین موفقیتشون به نظر من همین عشق وصممیت با خداوند هست ویکی از شیرین ترین نتایج من از انجام تمرینات استاد ،رسیدن اندکی به همین رابطه عاشقانه وبی واسطه وبا ارامش باخداوند هست چون اول راهم
امید وارم که تونسته باشم حرف ومطلب خودم رو رسونده باشم وحرفم راه گشا باشه برای همه ی دوستان برای به دست اوردن موفقیت
به قول استاد خوبم که همیشه خوبیهارو برای همه ی ما میخوان موفق و شاد و سعادتمند در دنیا وآخرت باشین ????
سلام دوست عزیزم
چقدرزیبابوددیدگاهتون چقدرحس خوبی رو منتقل کردین….سپاس فراوان
سلام دوست مهربونم
شما لطف دارین
این احساس قلبی من بود لاجرم بردل مهربان شما هم نشسته??
سلام به همه ی دوستان و استاد عباسمنش عزیز٫
من پاسخ به سوال مسابقه رو میخواستم
با یک مقدمه ای از خودم شروع کنم؛
بعد از ۲سال عضویت توی سایت، اولین نظرمو اینجا به اشتراک میذارم٫
دلیلشم اینه که یا رسیدن به بعضی خواسته ها برام طبیعی شده بود و یا اینکه توضیحات استاد و قسمتهای متنوع سایت و مطالبش خصوصاً توضیحات خانم شایسته عزیز انقدر جامع و کامل بود که کار به سوال پرسیدن نمی رسید ولی قبلاً فکر میکردم حتماً باید به موفقیتهای آنچنانی مادی برسم و یا نتایج بزرگی توی رسیدن بخواسته هام رقم بخوره تا بعد بیام بیان کنم و احساس خوشبختی کنم(کمالگرایی) ولی از وقتی که توی دوره ۱۲قدم شرکت کردم و توی قدم دوم (تمرین ستاره قطبی)استاد گفتن؛
(میان «تجربه خوشبختی» و «رسیدن به یک خواسته»، باید تفاوت قائل شوی٫ زیرا خوشبختی یعنی تجربه احساس خوب و نه داشتن یک خواستهی مشخص٫)
متوجه شدم که اشتباه فکر میکردم چون نوع نگاهم اشتباه بود حتی با اینکه به برخی خواسته هام رسیدم ولی ذهنم احساس خوشبختی رو توی خواسته های دیگه ای که ندارمشون میدید و نمیذاشت از زندگی کردن در حال لذت ببرم و تا به یک خواسته ای میرسیدم ذهنم اون رو جزء بدیهیات زندگی تلقی میکرد و این توقع و انتظار رو داشت که لذت بردن در رسیدن خواسته های بزرگتره و این طرز فکر همینطور ادامه داشت تا حالا که (واقعاً) میفهمم که تجربه ی حال خوب،احساس خوب، و احساس خوشبختی یک امر درونیه نه بیرونی و نباید برای احساس خوشبختی به خواسته هایی خارج از خودمون وابسته شیم٫
بقول استاد:
(وقتی این تفاوت را درک کنی، هرگز تجربه احساس خوب و خوشبختی در زندگیات را، موکول به زمان رسیدن به خواستههایت نمیکنی و از هر کوچکترین فرصت و نعمت، برای تجربهی احساس خوب، استفاده میکنی٫)
خداروشکر میکنم که توی این۲، ۳سال اخیر پس از آشنایی خودم و همسرم و خانواده ام با یکی از اساتید موفقیت مدارم رو طی کردم تا ازطریق یکی از دوستان با سایت استاد عباسمنش آشنا شدم٫من توی این مسیر تقریباً با ۱۰% عمل کردن به برخی از آموزه های استاد خیلی اتفاقات خوب مادی و معنوی برام رخ داده و امیدوارم با طی کردن تکاملم و با عمل کردن به این آموزه های الهی قدرت خلق زندگی دلخواهم بیشتر شه٫
حالا که خوب یادم میاد من از نوجوانی از خدا خواستم هدایتم کنه، یک دعایی رو همیشه از خدا میخواستم که خدایا به من معرفت و شناخت و آگاهی واقعی بده که کدوم راه درسته!!!
خداوند عزیز رو بی نهایت سپاسگزارم که هدایت شدم به این سایت (مسیر الهی)این همون ِاهدنا صراطَ المستقیمِ٫٫٫
راجع به پاسخ سوال باید بگم من اوایل آشنائیم فکر میکردم آموزه های استاد در بحث مالی و کسب و کار، بیشتر توی حوزه ی کاری خودشون یا اونهایی که با فضاهایی مثل سایت ها و اینترنت و امثالهم سرو کار دارن بیشتر جواب میده ولی رفته رفته با این قوانین که استاد قشنگ و ساده توضیحشون دادن آشنا شدم دیدم این آموزه ها مختص به یک نوع شغل یا کسب و کار خاصی نیست و میتونه توی هر حوزه ای کاربرد داشته باشه و در واقع اصل و اساس قوانین ثابت جهان رو دارن به بیانی ساده آموزش میدن البته چون استاد خودشون آگاهانه از این قوانین استفاده کردن و نتایج عملی گرفتن نسبت به بقیه افراد توی حوزه خودشون متفاوت شدن و نتیجه گرفتن، خلاصه به این نتیجه رسیدم که تفاوت نتایج کسب و کار افراد فقط به افکار و باورهاشون ارتباط داره که اونها رو در زمان و مکان مناسب قرار میده تا نتایج متفاوت بگیرن نه مسائلی بیرون از افکارشون (بقول مولانا: بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست *در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی)
اول جهان درونت رو درست کن بعد جهان بیرونت خودبخود درست میشه، همون قدرت خلق کنندگی که خداوند به انسانها داده قدرت مسخ کردن و خداوند هر آنچه در جهان هست رو در تسخیر ما قرارداده اگر بهش ایمان داشته باشیم٫
حالا که دارم پاسخ میدم واقعاً قدرت این سوال چقدر زیاده که چه جوابهایی به ذهنمون میاد و اگر یک درصد به این جوابها عمل کنیم خدا میدونه چه نتایجی بدست میاریم٫
#خوب بنظرم بازم عوامل متفاوت بودن نتایج استاد عباسمنش یا متفاوت بودن یک کسب و کار رو اینجوری میتونم بگم:
حتما بارها از استاد (شنیدیم) که نتایج و اتفاقات هر فرد رو توی زندگیش، افکار غالبش که همون باورهاشه رقم میزنن نه چیزه دیگه ای٫یعنی هر فرکانسی به جهان هستی ارسال کنیم نتایجی همسنگ و برابر همون فرکانس برای ما بوجود میاد و ما رو در یک مداری قرار میده که خودمون خواستیم حالا خواسته یه ناخواسته، البته هر روز میتونیم توی زندگیمون با استفاده از این قانون تغییری توی زندگیمون ایجاد کنیم٫خدا هم توی قرآن گفته: بما کسبت ایدیهم٫٫٫
بما کانوا یعملون٫٫٫
به نظر من، استاد عباسمنش چون به حرفهاش ایمان داره جواب گرفته وچون نتایج عملیش با آدم حرف میزنن متفاوت شدن،
وچون با درک و عمل به این قوانین ساده ی فرکانسها و باورها و آیات قرآن با تعهد ۱۰۰% شروع کردن به ساختن باورها و اعتقادات مناسب برای خلق زندگی رویائیش و با نگاه( توحیدی) به مسائل از خداوند کمک گرفت و خداوند هدایت و حمایتش کرد جوری باورهاشو تقویت کرد و ساخت که قدرت رو فقط از آن یک نیرو دونست و فقط به اون تکیه کرد فقط توحید فقط الله یکتا فقط رب٫٫٫افکارش رو با کنترل ورودی هاش جهت دهی کرد، احساسش رو از همون بندرعباس خوب کرد از همون زندگی سخت توی بندرعباس از زندگیش لذت برد از زندگی در لحظه و حال لذت برد تا حالا که آمریکاست چون خوب درک کرده بود:
حال خوب= اتفاقات خوب
و عمل کردن به دانسته ها، جهاد اکبر!!!
چرا اول گفتم شنیدیم؟(چون یکی از راههای ساخت باورهامون اول با شنیدن شروع میشه بعد با ادامه دادن به مرحله درک و باور کردن و عمل کردن وگرفتن نتایج منتج میشه)
ازاینجا به بعد یعنی با عمل کردن به باورهای توحیدیش و گوش کردن به ندای خدای درونش و عمل کردن به الهاماتش و حرکت کردن به سمت عشق و علاقش و با تمرکز بالا تمرکز کامل روی کارش، کسب و کارش رو به خدا سپرد و به اون توکل کرد البته با ایمان عملی و نه پارتی نه تبلیغات گسترده ای، نه مدرک تحصیلی و تخصصی، و نه عوامل خارجی مرسوم توی هر کسب و کاری، و و و٫٫٫ اینجوری شده که جهان هستی براش تبلیغ میکنه از هر طریقی از هر راهی حتی از طریق اونایی که باهاش دشمنی کنن یجور براش تبلیغ میکنن و برعکس هی جایگاهش بالاتر میره ،(البته همونطور که استاد گفتن با تبلیغات مشکلی ندارن ولی براش هزینه نمیکنن جالبه جهان براش انجام میده) و جهان براش نتایج عالی بوجود میاره جهان درخدمت انسانهای با ایمانه که خداروشکر بهترین نتایج مادی و معنوی رو هممون میبینیم براش رقم خورده و بواقع مصداق سخن حضرت علی (ع) شدند که رزق و روزی دنبالش میدود٫٫٫
و البته در همه ی جنبه های زندگی خوشبختند سلامتی، ثروت، معنویت، روابط، آزادی٫٫٫
برای همه دوستان آرزوی تجربه ی احساس خوشبختی درونی میکنم٫
در پناه خدای هدایتگرِ روزی ده