این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4234نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
با سلام و احترام به همه اعضاء و استاد عزیز و دوست داشتنی
اگر بخواهم به طور خلاصه جواب بدهم به نظر من این تفاوت روند رشد استاد با سایرین به این خاطر هست که استاد عباس منش فقط و فقط از خدا یاری می خواهد و طلبی از عوامل بیرون ندارد پس از خداوند می خواهد و خداوند از راهای گوناگون مسیر درست را بهش می گوید و با این روش حتما بهترین نتیجه را در کارهایش می گیرد.((با سپاس فراوان ))
سپاس خدای مهربانم را که آنقدر ارزشمند شدم تا با استادم ،همکارانشان و دوستان هم فرکانسیم آشنا بشوم وراه درست زندگی کردن ولذت بردن از آن را یاد بگیرم
آنقدر جواب های دوستان شیوا ومطابق آموزه های استاد عزیزم هست که جا برای سخنی دیگر نمانده . بسیار بسیار لذت میبرم از این همه دیدگاه عالی ومطمئن هستم با این طرز فکر به تمام خواسته هایتان میرسید همیشه شاد، پیروز وثروتمند باشید . در پناه حق
از وقتی یادم میاد همیشه یه باور اشتباه، اعتماد به نفس و قدرت عمل رو از من می گرفت و اون هم این بود که من از بچگی باور کرده بودم برای اداره ی زندگی و روبه رو شدن با مسایل و مشکلات علم و شعور و عقل آدم باید کامل باشه برای همین ( قبل از این که با استاد عباس منش و این آگاهی ها آشنا بشم) در هر موضوعی از زندگیم می رفتم سراغ آدمایی که به نظر خودم درباره اون مسئله از من بیشتر می فهمیدن، در زمینه تحصیل و آینده شغلی معلم هام، درباره ی خداشناسی معلم های دینی و والدینم، درباره روابطم با همسرم و خانواده ایشون مادرم رو دانای کل می دونستم، درباره مسائل اقتصادی و نحوه خرج کردن و پس انداز و پول درآوردن از پدرم و افرادی شبیه ایشون مشورت می گرفتم و٫٫٫٫
در مسائل و موضوعاتی هم که تصور می کردم علم حرف دقیق و مشخصی برای گفتن داره می رفتم پیش اهل فن و متخصصان اون علم مثلا در زمینه سلامتی با کلی تحقیق و بررسی بهترین پزشکان رو به خیال خودم پیدا می کردم و از تخصصش بهره می بردم٫
جالبه که من ذاتا روحیه سهل گیر، راحت طلب و خونسردی داشتم و همیشه به خاطر این ویژگی هام برام سخت بود مشورت گرفتن از این آدما و عمل کردن به راهکارهاشون٫
ولی چون تصور می کردم راه درسته زندگی همینه، این نیرویی که از درونم فریاد میزد آرام باش، نگران نباش، اتفاقی نمی افته،
راحت باش، خودت رو اذیت نکن، همون کاری رو که دلت می خواد انجام بده و٫٫٫ رو سرکوب می کردم و این ویژگیها رو از جمله ضعف های شخصیتی خودم می دونستم و دایم در حال سرکوبشون بودم در واقع داشتم هم جهت با خانواده و جامعه
تلاش می کردم خودم رو به بهترین شکلی که اونا دوست دارن تربیت کنم٫
من تازه بعد از آشنا شدن با استاد و آشنایی با قوانین آرام آرام طی چهار سال فهمیدم و باور کردم که همه ی جواب ها در تمام موضوعات زندگی در درون خودم است و خداونده که در هر لحظه داره من رو هدایت میکنه در لحظه به لحظه زندگیم، اوست دانای کل که از نهان و آشکار زندگی من، از لحظه حال و گذشته و آینده ام آگاه است و می تونه هدایتگر، راهنما و حامی من باشه و نه هیچ کس دیگری٫
از پارسال همین موقع من تازه درک کردم که موضوع تغییر باور که استاد این همه فریادش میزنه، چی هست و چه قدر مهمه و تازه از اون موقع بود که بعد از سه سال کار کردن و نتیجه نگرفتن از نظر مالی ایستادم، یه نگاهی به باورهای عمیق و ریشه دار غلطم انداختم و فهمیدم فقط در تقلای فیزیکی همراه با امید هستم با کلی ترس از آینده و نجواها که فقط سعی می کنم نادیده بگیرمشون٫ تازه اون موقع فهمیدم اگر باورهای توحیدیم درست بود، برای این همه نجوا یه جواب منطقی داشتم و آرام آرام کمتر می شدن٫
از اون روزا بود که آرام شدم، اجازه دادم خداوند سکان زندگیم رو به دست بگیره، آرام آرام و فارغ هر ترس و عجله ای هدایتم کنه به بهترین مسیرها، بهترین تصمیم ها و من در کمال آرامش از لحظه به لحظه زندگیم، از داشته هام، از فرصت ها و نعمت های کوچکی که دم دستم بود و من نمی دیدمشون بهره ببرم و از زندگیم با این سبک و سیاق جدید لذت ببرم٫
تو این مدت همیشه در زمان مناسب در مکان مناسب بودم و بهترین تصمیم ها بهم گفته شد٫ به خیلی از خواسته های کوچکی که به تصور من فراتر از شرایط مالی الان من بود خیلی راحت رسیدم بدون زجر کشیدن و از راه های کاملا ساده و طبیعی٫
با این که ذهن من در هر چالشی سریع بر اساس همون باورهای غلط گذشته هر بار به یه شکل جدیدی دنبال متخصص و مشورت و راهنمای بیرونی می گرده ولی خیلی زود باورهای توحیدی ام که تازه در وجودم جوانه زدن دست به کار میشن و کمکم می کنن تا آرام باشم و اجازه دریافت هدایت های خداوند رو به خودم بدم و بعد از اونه که می بینم چه جوری خداوند بی صدا و از راه های طبیعی بهم میگه الان وقت چه کاریه و چه وظیفه ای دارم٫
یه درس جالب که دیروز از یکی از کامنت های دوستان درباره همین موضوع ساختن باورهای توحیدی گرفتم این بود که درسته من دارم سعی میکنم از تکیه کردن به آدما بپرهیزم و از این جهت ریشه های شرک رو کنار بذارم ولی نمی دونستم که شرک می تونه توکل کردن به چیزهای دیگه هم باشه، به قول اون دوستمون به ظرف باشه،یعنی این که به هر شکلی به چیزی مثل شغل، به تخصص و دانش خاص، به حساب بانکی، به ملک و املاک و٫٫٫٫ دلگرم یا وابسته باشم٫
نتایج کسب و کار استاد عباس منش و دیگر نتایج کسب و کارها جهان
دلیل اصلی اش تهدابش باورهای قوی همراسته به اهداف
و در ضمن ایمان قوی به خداوند و وقانون خدا که جواب میدهد استمرار و پایه بندی و لذت بردن از مسیر تجسم و هدف گزاری این همه مهم است اما پایه اصلیش باورهای همراسته به هدف مورد نظر دوم که پیداکردن ترمز ها
سلام به همه دوستان واستاد٫استاد جان من خودم یک سوال داشتم واون هم این که من یک سال وخورده ای است که با شما اشنا شدم وسعی میکنم که روی خودم کارکنم بنابر مسائلی که درزندگیم داشتم واززنئگیم راضی نبوده ونیستم وتصمیم گرفتم از همسرم جدا بشم ولی برای اینکه این کار روانجام بدم قبلش باید از لحاظ مالی شرایطم جوری میشد که مستقل بشم بعد جدا شم چون نمیخوام برگردم خونه بدرم برای دهمین اول رفتم توی یک شرکت بیمه مشغول شدم که بعداز جندماه دیدم اون کاررو دوست ندارم (که توی همین کاربودکه با شما اشناشدم)برای همین از اونجااومدم بیرون وباگوش دادن به فایل های شما تصمیم گرفتم برای خودم کارکنم برای همین یک مغازه ارایشی بهداشتی زدم بااینکه بولی نداشتم ولی کم کم جور شد واین مغازه افتتاح شد من خیلی به خدا توکل داشتم وهمه امیدم به خدا بود که هدایتم کنه که چه کاری روشروع کنم کجا مغازه بگیرم وکلا همه چیزروازخودش خواستم که کمک کنه تا شرایط مالیم درست بشه تا بتونم جدابشم ۵ماه بیش کارروشروع کردم وبعداز کلی دوندگی وهزینه مجو ز گرفتم وخلاصه با هزار امید که همه چیزدرست میشه ادامه میدادم وروی خودم کارمیکردم ولی مغازه من اصلا مشتری نداشت ونداره ولی همچان باامید درست شدن ادامه میدادم وبااینکه این کارهم خیلی سخت بود به خاطراینکه بچه کوچیک دارم وبااون میومدم ومیرفتم توی سرما ی زمستون وکلی اذیت شدیم هردئمون ولی من به خاطراینکه موفق بشم صبر کردم ئلی هرچی بیش رفت متوجه شدم که اصلا کار اشتباهی کردم که مغازه زدم چون اصلا مشتری ندارم وهرچی که درمیارم باید کرایه مغازه ورفت وامد میدادم وانگار فقط زحمت واذیت میموند برام ویه جورایی به خاطرهمین موارد احساس خوبس دیگه نداشتم به کارم وتعدادمحدودمشتریهایی که ئاشتم میگفتن هرکس میاد توی این محل مغازه میزنه بعد مدتی جمع میکنه چون اینجا مشتری نداره وهمه این محلی ها از مرکز شهرخرید میکنن ولی من اهمیتی نمیدادم ومیگفتم من امیدم به خداست اون خودش درست میکنه مشتری هم میاره برام حتی دم عید که همه جا شلوغه وخرید هابیشتر وهمه مغازه ها فروششون بالاتر میره ولی من باز هم مشتری نداشتم برای همین دیدم فقط هزینه ئاره این کاره من برای همین تصمیم گرفتم جمع کنم مغازه ای که باهزار امید بناش کردم الان دارم جمعش میکنم حتی الان که اجناس رو به قیمت خرید میدم بازهم مشتری ندارم وخیلی کم میان ٫الان این فکربه ذهنم رسیده که به صورت کانال تلگرام کارکنم وفقط محصولات ارایشی کارکنم وفروش به صورت سفارش خرید باشه ولی یک ترس وتردیدی که دارم این هست که من اون موقع اون چیزی که به قول شما بهم گفته شد روانجام دادم ومغازه زدم ولی اینطورشدومن کلی زحمت کشیدم وهزینه کردم ولی نتیجه نداد حالا هم میترسم که دوباره این کار رو انجام بدم وبرم اجناس این کار رو خریدداری کنم وباز فروش نداشته باشم هرچند که میدونم شما مخالف ترس هستین ومیگین که باید ایمان داشته باشیم ولی من هم نمیترسیدم وواقعا به خدا توکل داشتم ولی نمیدونم چرا اینطورشد الان واقعا دچار سردر گمی شدم ونمیدونم چه باید بکنم ٫فکرمیکنم این سوال من هم به سوال مسابقه شما ربط داره چون من هم همون جوری که شما همیشه گفتین تبلیغات خاصی نکردم وفکرمیکردم که چون ایمان دارم وتوکل دارم وسعی کردم باورهام رو توی این یک سال وخورده ای تغییر بدم وروانشناسی ثروت یک وکشف قوانیین وتقریبا همه فایل های رایگان شمارو دارم ومدام گوش میکنم بس حتما کارم خوب بیش میره ومن کم کم استقلا مالی بیدامیکنم ولی اینطورنشد ٫ازتون میخوام من رو راهنمایی کنید وکمک کنید تا ایرادم رو بیدا کنم چون حتما ایرادی توی کاروباورم بوده که نتونستم موفق بشم
به نظرمن دلیل موفقیت و عدم موفقیت هر کسب و کاری که الان سوال این مسابقه هم هست میتونه نیت اولیه باشه شما به این دلیل در کارت موفق نشدی چون نیتت خدایی و خیر نبوده شاید توی عالم خودت و نجواهای شیطان برای خوداینده ای ترسیم کرده باشی ولی نفس کار یاهمان نیت کار درست نبوده
شک نکن شما بجای ثروت یک میبایست دوره عشق ومودت را تهیه میکردی به قول استاد تو خودت عوض شو همسرت هم عوض میشود امیدوارم تونسته باشم کمکی کرده باشم اگر بانظرم موافق یا مخالفی دیدگاهت رو بنویس سپاسگزارم
به نظر من اولین و مهمترین عاملی که باعث موفقیت استاد عباسمنش شده است این است که ایشان پی به قدرت درونی خودشان ( که در همه ما هست و از آن استفاده نمیکنیم) برده اند ، وقتی از عمق جان پی به این قدرت ببری دیگه هیچ نیازی ، مطلقا هیچ نیازی به هیچکس و هیچ چیز نخواهی داشت چون تکیه بر قدرتی زده ای که پشت این قدرت فرمانروای کل عالم هست..
اینا به حرف آسونه ولی در عمل باید نشون داد که چقدر ایمان هست که خودم شخصا معمولا در عمل شکست میخورم..
استاد چون خودشون رو به این فرمانروا وصل کرده اند دیگه سختی متحمل نمیشند ، ایده ها برای اجرای کارها خودش میاد ، مشتریها خودشون میان ، پول میاد ، سلامتی میاد ، عشق میاد …
همسو شدن با این انرژی کل مهمترین کاری است که ایشان انجام داده اند ..
من خیلی از فایلهای قدیمی ایشون رو هم که میبینم متوجه شده ام که این باور توحیدی از همان ابتدای کار در ایشان شکل گرفته و حتی در همون سالهای ابتدایی فعالیتشون در این زمینه هم میشه اینو حس کرد..
قدرت درون ما بی نهایت است و استاد راه اصیل زندگی را پیدا کرده اند..
به نظر من برای اشنای فضای کاریمون و حوزه کاریمون باید تبلیغات داشته باشیم چه در مجازی چه به بصورت حظوری.حتی استاد عباس منشم هم به صورت نا محسوس در فایل های رایگان خود از محصولات خود تبلیغ میکند
سلام استاد عزیز وبزرگوار با طرح این مسابقه تضاد هایی در ذهنم ایجاد کردید که نیاز دارم راهنماییمکنید ،منباور دارم که هر چیزی در زندگی براساس قوانین ثابت و تغییر ناپذیر خداوند وباورهاست واینکه اگر در مدار درست باشم ادمهاو شرایطی که در مدارمن باشند به هم میرسیم ،اما قبلا بازاریاب سنتی بودم والان دارم روی بازاریابی اینترنتی و مدرن کار میکنم واموزش میبینم ،الان دودل شدم که مسیرم درسته یانه واینکه چون یکی از دلایل اصلی موفقیت به نظر شما تبلیغات نیست پس شغلی که ادامه میدم شغل خوبی هست یانه و چه باوری در این زمینه میتونه کمک کننده باشه ،چون اگر باور کنم که برای ادامه هر شغلی به تبلیغات نیاز نیست دیگه نمیتونم با این باور تو این کار که علاقه دارم ادامه بدم ممنون میشم راهنماییم کنید .
سلام و عرض ادب خدمت همه ی همراهان و دوستان گرامی و تشکر خاص خدمت استاد عباس منش که شرایط این تعامل مثبت را فراهم کردند . در رابطه با این سوال انچه که من میتونم بیان کنم شاید از وجوه مختلف بیان و بررسی میشه اما
1) اساسی ترین و پایه ای ترین جواب رو باید در باور افراد جستجو کرد که باور هر فردی جایگاه و مدار اون شخص رو در این جهان مشخص میکنه .
وقتی شخضی باورر و ایمان داشته باشه که جهان فقط و فقط و فقط یک رب و یک پروردگار و یک قدرت برتر داره پس همه چیز رو از اون طلب میکنه و هیچگونه شرکی نداشته باشه مجراها و راهها خود به خود باز میشه و انسان هدایت میشه در اون راههایی که اون رو به مقصد و هدفش میرسونه .
2) در ادامه ی همین باور به وحدانیت و توحید ، باور به فراوانی را به دنبال خواهد داشت و باور به فراوانی ترس ، دلهره ، یاس رو که سراسر انرژی منفیه رو دور میکنه پون اولا میدونه همه چی دست خداست نه هیچ قدرت دیگه ای و ثانیا وقتی در دنیا هممممه چیز به فراوانی وجود داره پس جایی برای ترس از نبودن نیست .
3) وقتی هرکسی باورهاش اصلاح بشه مدارهای مختلفش در هر موضوعی اصلاح میشه و جهان ناخودآگاه به مسیرهایی هدایت میکنه و راههایی رو جلوی اون شخخص قرار میده که شایسته ی اون مدار هست . به طور مثال در این سوال وقتی شما مدار ثروتتون ارتقا پیدا میکنه راهها در مسیر شما خود به خود ظاهر میشه حالا اون راه میتونه آگاهی از علم مارکتینگ و غیره و ذالک باشه میتونه افراد باشه یا هرجیز دیگه ای . جهان پر از راههایی هست که اگر شما در اون مدار باشی به تو عیان میشه
4) هر شخصی باید خودش رو لایق اون جایگاه ، پول ، سلامتی یا رابطه بدونه . تا وقتی ما باور به ارزشمندی خودمون نداشته باشیم جهان و دنیای بیرون چیزی به ما اضافه نخواهد کرد . به عبارتی دنیای بیرون آینه ی درون ماست هرآنچه در ماست در جهان بیرون به ما نشان داده میشود هرچه ما بیشتر خودمان را لایق بدونیم جهان هم چیزهای با ارزشی به ما خواهد داد . از طرفی وقتی شما فکر کنی و باور داشته باشی که بهترینی و لایق ترینی از رقیب از افراد دیگه نمیترسی و با اعتماد به نفس و البته با عزت نفس فراوان کارت رو انجام میدی .مثل استاد عباسمنش که باور داره به ارزشمندی خودش و کارش رو انجام میده و اصلا نگران قضاوتها و بازخوردها نیست که باز در همین جا هم باور به تنها قدرت هستی الله یکتا نمودار میشه چون استاد نظر دیگران رو اهمیت نمیده چون معتقده همه چی در دستان الله یکتاست و عزت رو اون میده نه بنده ها
5) وقتی شما به کاری علاقمند باشی اون کار رو با عشق انجام میدی در نهایت بهترین کار خودتئ ارائه میدی و از اونجایی که قوانینجهان ثابت هستند جهان تو رو به بهترین جایی که باید برسی ارتقا میده . از طرفی وقتی کاری رو با عشق انجام میدی لذت میبری و احساست از انجام اون کار عال و خوب میشه و جهان همون احساس خوب رو دوباره به شما برمیگردونه و این چرخه ادامه پیدا میکنه کار خوب احساس خوب ، احساس خوب اتفاقات خوب . و هی تکرار خوبی و خوبی و خوبی
6) و البته مهم ترین و مهم ترن مساله اینه که ما باید مسئولیت زندگی خودمون رو بپذیریم . باید بپذیریم هرآنچه در حال حاظر داریم خودمون خلقش کردیم . اگر خوبه بهترش رو خلق میکنیم اگر راضی نیستیم با تغییر باور و فرکانسهامون زندگی جدیدی رو خلق خواهیم کرد .
خلاصه همه این موارد اینه که قوانین جهان ثابته خداوند و قوانینش تغییر نمیکنن این ماییم که تغییر میکنیم ، با اراده و خواست خودمون میتونیم همراستا با قوانین جهان و همسویی با منبع همه چیز را ب نفع خودمون خلق کنیم یا برعکس همه چیز را علیه خودمان و خواسنه هایمان بسازیم بعبارتی ناخواسنه هایمان را خلق کنیم . باید بپذیریم که باوربه توحید یعنی خودم و خدای خودم به شدت برای خلق هرجیزی کافی هستیم . چرا که خدا من را جانشین خودش روی زمین قرار داده با هممممه ی اختیارات تام و تمام و از طرفی همه ی زمین و آسمان و هستی را بخاطر من خلق کرده و بوجود آورده و مسخر من کرده . پس من با آگاهی از این قوانین خودم زندگی خودم را با تغییر باورهام و در نتیجه تغییر مدارهام خلق میکنم و راهها بدون زحمت بر من عیان میشن من بندگیمو میکنم و خدا هم خداییش رو
بنام الله یکتا
سلام خدمت برادر خوبم
اینقدر زیبا و آگاهانه جواب دادید که من حتی نمی تونم چطوری جواب کامنت شما را بدم
چقدر هوشمندانه و آگاهانه قوانین جهان هستی هم راستا با باور توحیدی کردید و چه زیبا از آن نتایج حاصل شد
چه زیبا خداوند را در باغ محصولات خود دخیل کردید و چه زیبا و سرسبز از آن نتیجه گرفتید
تنها راه سعادت در دنیا و آخرت حتما حتما توحید و عمل در این توحید می باشد که در ادامه این توحید همه کاری به قدر ایمان انجام می دهد
خیلی سپاسگزارم از نشر این آگاهی خالص و درجه یک
کلی درس گرفتم
شاد و سلامت و عاقبت بخیر در دنیا و آخرت باشید
با سلام و احترام به همه اعضاء و استاد عزیز و دوست داشتنی
اگر بخواهم به طور خلاصه جواب بدهم به نظر من این تفاوت روند رشد استاد با سایرین به این خاطر هست که استاد عباس منش فقط و فقط از خدا یاری می خواهد و طلبی از عوامل بیرون ندارد پس از خداوند می خواهد و خداوند از راهای گوناگون مسیر درست را بهش می گوید و با این روش حتما بهترین نتیجه را در کارهایش می گیرد.((با سپاس فراوان ))
سپاس خدای مهربانم را که آنقدر ارزشمند شدم تا با استادم ،همکارانشان و دوستان هم فرکانسیم آشنا بشوم وراه درست زندگی کردن ولذت بردن از آن را یاد بگیرم
آنقدر جواب های دوستان شیوا ومطابق آموزه های استاد عزیزم هست که جا برای سخنی دیگر نمانده . بسیار بسیار لذت میبرم از این همه دیدگاه عالی ومطمئن هستم با این طرز فکر به تمام خواسته هایتان میرسید همیشه شاد، پیروز وثروتمند باشید . در پناه حق
با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم
از وقتی یادم میاد همیشه یه باور اشتباه، اعتماد به نفس و قدرت عمل رو از من می گرفت و اون هم این بود که من از بچگی باور کرده بودم برای اداره ی زندگی و روبه رو شدن با مسایل و مشکلات علم و شعور و عقل آدم باید کامل باشه برای همین ( قبل از این که با استاد عباس منش و این آگاهی ها آشنا بشم) در هر موضوعی از زندگیم می رفتم سراغ آدمایی که به نظر خودم درباره اون مسئله از من بیشتر می فهمیدن، در زمینه تحصیل و آینده شغلی معلم هام، درباره ی خداشناسی معلم های دینی و والدینم، درباره روابطم با همسرم و خانواده ایشون مادرم رو دانای کل می دونستم، درباره مسائل اقتصادی و نحوه خرج کردن و پس انداز و پول درآوردن از پدرم و افرادی شبیه ایشون مشورت می گرفتم و٫٫٫٫
در مسائل و موضوعاتی هم که تصور می کردم علم حرف دقیق و مشخصی برای گفتن داره می رفتم پیش اهل فن و متخصصان اون علم مثلا در زمینه سلامتی با کلی تحقیق و بررسی بهترین پزشکان رو به خیال خودم پیدا می کردم و از تخصصش بهره می بردم٫
جالبه که من ذاتا روحیه سهل گیر، راحت طلب و خونسردی داشتم و همیشه به خاطر این ویژگی هام برام سخت بود مشورت گرفتن از این آدما و عمل کردن به راهکارهاشون٫
ولی چون تصور می کردم راه درسته زندگی همینه، این نیرویی که از درونم فریاد میزد آرام باش، نگران نباش، اتفاقی نمی افته،
راحت باش، خودت رو اذیت نکن، همون کاری رو که دلت می خواد انجام بده و٫٫٫ رو سرکوب می کردم و این ویژگیها رو از جمله ضعف های شخصیتی خودم می دونستم و دایم در حال سرکوبشون بودم در واقع داشتم هم جهت با خانواده و جامعه
تلاش می کردم خودم رو به بهترین شکلی که اونا دوست دارن تربیت کنم٫
من تازه بعد از آشنا شدن با استاد و آشنایی با قوانین آرام آرام طی چهار سال فهمیدم و باور کردم که همه ی جواب ها در تمام موضوعات زندگی در درون خودم است و خداونده که در هر لحظه داره من رو هدایت میکنه در لحظه به لحظه زندگیم، اوست دانای کل که از نهان و آشکار زندگی من، از لحظه حال و گذشته و آینده ام آگاه است و می تونه هدایتگر، راهنما و حامی من باشه و نه هیچ کس دیگری٫
از پارسال همین موقع من تازه درک کردم که موضوع تغییر باور که استاد این همه فریادش میزنه، چی هست و چه قدر مهمه و تازه از اون موقع بود که بعد از سه سال کار کردن و نتیجه نگرفتن از نظر مالی ایستادم، یه نگاهی به باورهای عمیق و ریشه دار غلطم انداختم و فهمیدم فقط در تقلای فیزیکی همراه با امید هستم با کلی ترس از آینده و نجواها که فقط سعی می کنم نادیده بگیرمشون٫ تازه اون موقع فهمیدم اگر باورهای توحیدیم درست بود، برای این همه نجوا یه جواب منطقی داشتم و آرام آرام کمتر می شدن٫
از اون روزا بود که آرام شدم، اجازه دادم خداوند سکان زندگیم رو به دست بگیره، آرام آرام و فارغ هر ترس و عجله ای هدایتم کنه به بهترین مسیرها، بهترین تصمیم ها و من در کمال آرامش از لحظه به لحظه زندگیم، از داشته هام، از فرصت ها و نعمت های کوچکی که دم دستم بود و من نمی دیدمشون بهره ببرم و از زندگیم با این سبک و سیاق جدید لذت ببرم٫
تو این مدت همیشه در زمان مناسب در مکان مناسب بودم و بهترین تصمیم ها بهم گفته شد٫ به خیلی از خواسته های کوچکی که به تصور من فراتر از شرایط مالی الان من بود خیلی راحت رسیدم بدون زجر کشیدن و از راه های کاملا ساده و طبیعی٫
با این که ذهن من در هر چالشی سریع بر اساس همون باورهای غلط گذشته هر بار به یه شکل جدیدی دنبال متخصص و مشورت و راهنمای بیرونی می گرده ولی خیلی زود باورهای توحیدی ام که تازه در وجودم جوانه زدن دست به کار میشن و کمکم می کنن تا آرام باشم و اجازه دریافت هدایت های خداوند رو به خودم بدم و بعد از اونه که می بینم چه جوری خداوند بی صدا و از راه های طبیعی بهم میگه الان وقت چه کاریه و چه وظیفه ای دارم٫
یه درس جالب که دیروز از یکی از کامنت های دوستان درباره همین موضوع ساختن باورهای توحیدی گرفتم این بود که درسته من دارم سعی میکنم از تکیه کردن به آدما بپرهیزم و از این جهت ریشه های شرک رو کنار بذارم ولی نمی دونستم که شرک می تونه توکل کردن به چیزهای دیگه هم باشه، به قول اون دوستمون به ظرف باشه،یعنی این که به هر شکلی به چیزی مثل شغل، به تخصص و دانش خاص، به حساب بانکی، به ملک و املاک و٫٫٫٫ دلگرم یا وابسته باشم٫
سلام استاد عزیزم و خانواده گرامی ام
نتایج کسب و کار استاد عباس منش و دیگر نتایج کسب و کارها جهان
دلیل اصلی اش تهدابش باورهای قوی همراسته به اهداف
و در ضمن ایمان قوی به خداوند و وقانون خدا که جواب میدهد استمرار و پایه بندی و لذت بردن از مسیر تجسم و هدف گزاری این همه مهم است اما پایه اصلیش باورهای همراسته به هدف مورد نظر دوم که پیداکردن ترمز ها
سلام به همه دوستان واستاد٫استاد جان من خودم یک سوال داشتم واون هم این که من یک سال وخورده ای است که با شما اشنا شدم وسعی میکنم که روی خودم کارکنم بنابر مسائلی که درزندگیم داشتم واززنئگیم راضی نبوده ونیستم وتصمیم گرفتم از همسرم جدا بشم ولی برای اینکه این کار روانجام بدم قبلش باید از لحاظ مالی شرایطم جوری میشد که مستقل بشم بعد جدا شم چون نمیخوام برگردم خونه بدرم برای دهمین اول رفتم توی یک شرکت بیمه مشغول شدم که بعداز جندماه دیدم اون کاررو دوست ندارم (که توی همین کاربودکه با شما اشناشدم)برای همین از اونجااومدم بیرون وباگوش دادن به فایل های شما تصمیم گرفتم برای خودم کارکنم برای همین یک مغازه ارایشی بهداشتی زدم بااینکه بولی نداشتم ولی کم کم جور شد واین مغازه افتتاح شد من خیلی به خدا توکل داشتم وهمه امیدم به خدا بود که هدایتم کنه که چه کاری روشروع کنم کجا مغازه بگیرم وکلا همه چیزروازخودش خواستم که کمک کنه تا شرایط مالیم درست بشه تا بتونم جدابشم ۵ماه بیش کارروشروع کردم وبعداز کلی دوندگی وهزینه مجو ز گرفتم وخلاصه با هزار امید که همه چیزدرست میشه ادامه میدادم وروی خودم کارمیکردم ولی مغازه من اصلا مشتری نداشت ونداره ولی همچان باامید درست شدن ادامه میدادم وبااینکه این کارهم خیلی سخت بود به خاطراینکه بچه کوچیک دارم وبااون میومدم ومیرفتم توی سرما ی زمستون وکلی اذیت شدیم هردئمون ولی من به خاطراینکه موفق بشم صبر کردم ئلی هرچی بیش رفت متوجه شدم که اصلا کار اشتباهی کردم که مغازه زدم چون اصلا مشتری ندارم وهرچی که درمیارم باید کرایه مغازه ورفت وامد میدادم وانگار فقط زحمت واذیت میموند برام ویه جورایی به خاطرهمین موارد احساس خوبس دیگه نداشتم به کارم وتعدادمحدودمشتریهایی که ئاشتم میگفتن هرکس میاد توی این محل مغازه میزنه بعد مدتی جمع میکنه چون اینجا مشتری نداره وهمه این محلی ها از مرکز شهرخرید میکنن ولی من اهمیتی نمیدادم ومیگفتم من امیدم به خداست اون خودش درست میکنه مشتری هم میاره برام حتی دم عید که همه جا شلوغه وخرید هابیشتر وهمه مغازه ها فروششون بالاتر میره ولی من باز هم مشتری نداشتم برای همین دیدم فقط هزینه ئاره این کاره من برای همین تصمیم گرفتم جمع کنم مغازه ای که باهزار امید بناش کردم الان دارم جمعش میکنم حتی الان که اجناس رو به قیمت خرید میدم بازهم مشتری ندارم وخیلی کم میان ٫الان این فکربه ذهنم رسیده که به صورت کانال تلگرام کارکنم وفقط محصولات ارایشی کارکنم وفروش به صورت سفارش خرید باشه ولی یک ترس وتردیدی که دارم این هست که من اون موقع اون چیزی که به قول شما بهم گفته شد روانجام دادم ومغازه زدم ولی اینطورشدومن کلی زحمت کشیدم وهزینه کردم ولی نتیجه نداد حالا هم میترسم که دوباره این کار رو انجام بدم وبرم اجناس این کار رو خریدداری کنم وباز فروش نداشته باشم هرچند که میدونم شما مخالف ترس هستین ومیگین که باید ایمان داشته باشیم ولی من هم نمیترسیدم وواقعا به خدا توکل داشتم ولی نمیدونم چرا اینطورشد الان واقعا دچار سردر گمی شدم ونمیدونم چه باید بکنم ٫فکرمیکنم این سوال من هم به سوال مسابقه شما ربط داره چون من هم همون جوری که شما همیشه گفتین تبلیغات خاصی نکردم وفکرمیکردم که چون ایمان دارم وتوکل دارم وسعی کردم باورهام رو توی این یک سال وخورده ای تغییر بدم وروانشناسی ثروت یک وکشف قوانیین وتقریبا همه فایل های رایگان شمارو دارم ومدام گوش میکنم بس حتما کارم خوب بیش میره ومن کم کم استقلا مالی بیدامیکنم ولی اینطورنشد ٫ازتون میخوام من رو راهنمایی کنید وکمک کنید تا ایرادم رو بیدا کنم چون حتما ایرادی توی کاروباورم بوده که نتونستم موفق بشم
سلام سرکارخانم سهیلا فراهانی
به نظرمن دلیل موفقیت و عدم موفقیت هر کسب و کاری که الان سوال این مسابقه هم هست میتونه نیت اولیه باشه شما به این دلیل در کارت موفق نشدی چون نیتت خدایی و خیر نبوده شاید توی عالم خودت و نجواهای شیطان برای خوداینده ای ترسیم کرده باشی ولی نفس کار یاهمان نیت کار درست نبوده
شک نکن شما بجای ثروت یک میبایست دوره عشق ومودت را تهیه میکردی به قول استاد تو خودت عوض شو همسرت هم عوض میشود امیدوارم تونسته باشم کمکی کرده باشم اگر بانظرم موافق یا مخالفی دیدگاهت رو بنویس سپاسگزارم
سلام به همه دوستان عزیز
به نظر من اولین و مهمترین عاملی که باعث موفقیت استاد عباسمنش شده است این است که ایشان پی به قدرت درونی خودشان ( که در همه ما هست و از آن استفاده نمیکنیم) برده اند ، وقتی از عمق جان پی به این قدرت ببری دیگه هیچ نیازی ، مطلقا هیچ نیازی به هیچکس و هیچ چیز نخواهی داشت چون تکیه بر قدرتی زده ای که پشت این قدرت فرمانروای کل عالم هست..
اینا به حرف آسونه ولی در عمل باید نشون داد که چقدر ایمان هست که خودم شخصا معمولا در عمل شکست میخورم..
استاد چون خودشون رو به این فرمانروا وصل کرده اند دیگه سختی متحمل نمیشند ، ایده ها برای اجرای کارها خودش میاد ، مشتریها خودشون میان ، پول میاد ، سلامتی میاد ، عشق میاد …
همسو شدن با این انرژی کل مهمترین کاری است که ایشان انجام داده اند ..
من خیلی از فایلهای قدیمی ایشون رو هم که میبینم متوجه شده ام که این باور توحیدی از همان ابتدای کار در ایشان شکل گرفته و حتی در همون سالهای ابتدایی فعالیتشون در این زمینه هم میشه اینو حس کرد..
قدرت درون ما بی نهایت است و استاد راه اصیل زندگی را پیدا کرده اند..
با احترام
سلام
به نظر من برای اشنای فضای کاریمون و حوزه کاریمون باید تبلیغات داشته باشیم چه در مجازی چه به بصورت حظوری.حتی استاد عباس منشم هم به صورت نا محسوس در فایل های رایگان خود از محصولات خود تبلیغ میکند
سلام استاد عزیز وبزرگوار با طرح این مسابقه تضاد هایی در ذهنم ایجاد کردید که نیاز دارم راهنماییمکنید ،منباور دارم که هر چیزی در زندگی براساس قوانین ثابت و تغییر ناپذیر خداوند وباورهاست واینکه اگر در مدار درست باشم ادمهاو شرایطی که در مدارمن باشند به هم میرسیم ،اما قبلا بازاریاب سنتی بودم والان دارم روی بازاریابی اینترنتی و مدرن کار میکنم واموزش میبینم ،الان دودل شدم که مسیرم درسته یانه واینکه چون یکی از دلایل اصلی موفقیت به نظر شما تبلیغات نیست پس شغلی که ادامه میدم شغل خوبی هست یانه و چه باوری در این زمینه میتونه کمک کننده باشه ،چون اگر باور کنم که برای ادامه هر شغلی به تبلیغات نیاز نیست دیگه نمیتونم با این باور تو این کار که علاقه دارم ادامه بدم ممنون میشم راهنماییم کنید .
سلام و عرض ادب خدمت همه ی همراهان و دوستان گرامی و تشکر خاص خدمت استاد عباس منش که شرایط این تعامل مثبت را فراهم کردند . در رابطه با این سوال انچه که من میتونم بیان کنم شاید از وجوه مختلف بیان و بررسی میشه اما
1) اساسی ترین و پایه ای ترین جواب رو باید در باور افراد جستجو کرد که باور هر فردی جایگاه و مدار اون شخص رو در این جهان مشخص میکنه .
وقتی شخضی باورر و ایمان داشته باشه که جهان فقط و فقط و فقط یک رب و یک پروردگار و یک قدرت برتر داره پس همه چیز رو از اون طلب میکنه و هیچگونه شرکی نداشته باشه مجراها و راهها خود به خود باز میشه و انسان هدایت میشه در اون راههایی که اون رو به مقصد و هدفش میرسونه .
2) در ادامه ی همین باور به وحدانیت و توحید ، باور به فراوانی را به دنبال خواهد داشت و باور به فراوانی ترس ، دلهره ، یاس رو که سراسر انرژی منفیه رو دور میکنه پون اولا میدونه همه چی دست خداست نه هیچ قدرت دیگه ای و ثانیا وقتی در دنیا هممممه چیز به فراوانی وجود داره پس جایی برای ترس از نبودن نیست .
3) وقتی هرکسی باورهاش اصلاح بشه مدارهای مختلفش در هر موضوعی اصلاح میشه و جهان ناخودآگاه به مسیرهایی هدایت میکنه و راههایی رو جلوی اون شخخص قرار میده که شایسته ی اون مدار هست . به طور مثال در این سوال وقتی شما مدار ثروتتون ارتقا پیدا میکنه راهها در مسیر شما خود به خود ظاهر میشه حالا اون راه میتونه آگاهی از علم مارکتینگ و غیره و ذالک باشه میتونه افراد باشه یا هرجیز دیگه ای . جهان پر از راههایی هست که اگر شما در اون مدار باشی به تو عیان میشه
4) هر شخصی باید خودش رو لایق اون جایگاه ، پول ، سلامتی یا رابطه بدونه . تا وقتی ما باور به ارزشمندی خودمون نداشته باشیم جهان و دنیای بیرون چیزی به ما اضافه نخواهد کرد . به عبارتی دنیای بیرون آینه ی درون ماست هرآنچه در ماست در جهان بیرون به ما نشان داده میشود هرچه ما بیشتر خودمان را لایق بدونیم جهان هم چیزهای با ارزشی به ما خواهد داد . از طرفی وقتی شما فکر کنی و باور داشته باشی که بهترینی و لایق ترینی از رقیب از افراد دیگه نمیترسی و با اعتماد به نفس و البته با عزت نفس فراوان کارت رو انجام میدی .مثل استاد عباسمنش که باور داره به ارزشمندی خودش و کارش رو انجام میده و اصلا نگران قضاوتها و بازخوردها نیست که باز در همین جا هم باور به تنها قدرت هستی الله یکتا نمودار میشه چون استاد نظر دیگران رو اهمیت نمیده چون معتقده همه چی در دستان الله یکتاست و عزت رو اون میده نه بنده ها
5) وقتی شما به کاری علاقمند باشی اون کار رو با عشق انجام میدی در نهایت بهترین کار خودتئ ارائه میدی و از اونجایی که قوانینجهان ثابت هستند جهان تو رو به بهترین جایی که باید برسی ارتقا میده . از طرفی وقتی کاری رو با عشق انجام میدی لذت میبری و احساست از انجام اون کار عال و خوب میشه و جهان همون احساس خوب رو دوباره به شما برمیگردونه و این چرخه ادامه پیدا میکنه کار خوب احساس خوب ، احساس خوب اتفاقات خوب . و هی تکرار خوبی و خوبی و خوبی
6) و البته مهم ترین و مهم ترن مساله اینه که ما باید مسئولیت زندگی خودمون رو بپذیریم . باید بپذیریم هرآنچه در حال حاظر داریم خودمون خلقش کردیم . اگر خوبه بهترش رو خلق میکنیم اگر راضی نیستیم با تغییر باور و فرکانسهامون زندگی جدیدی رو خلق خواهیم کرد .
خلاصه همه این موارد اینه که قوانین جهان ثابته خداوند و قوانینش تغییر نمیکنن این ماییم که تغییر میکنیم ، با اراده و خواست خودمون میتونیم همراستا با قوانین جهان و همسویی با منبع همه چیز را ب نفع خودمون خلق کنیم یا برعکس همه چیز را علیه خودمان و خواسنه هایمان بسازیم بعبارتی ناخواسنه هایمان را خلق کنیم . باید بپذیریم که باوربه توحید یعنی خودم و خدای خودم به شدت برای خلق هرجیزی کافی هستیم . چرا که خدا من را جانشین خودش روی زمین قرار داده با هممممه ی اختیارات تام و تمام و از طرفی همه ی زمین و آسمان و هستی را بخاطر من خلق کرده و بوجود آورده و مسخر من کرده . پس من با آگاهی از این قوانین خودم زندگی خودم را با تغییر باورهام و در نتیجه تغییر مدارهام خلق میکنم و راهها بدون زحمت بر من عیان میشن من بندگیمو میکنم و خدا هم خداییش رو
سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم