این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4234نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
مهمترین نکته ای که در بین هزاران هزار مطلب و درس و نکته از جناب عباس منش یاد گرفته و میگیرم و از خدای مهربان خواهانم که بتوانم به آن با تمام قوا و تمرکز ذهنم عمل نمایم بحث توحید است و آن هم توحید از نوع عملی من در تمام این مدت که تحت اموزش انسان شریف و بلند مرتبه ای چون عباس منش قرار گرفتم پی بردم که فقط ارتباط با سیستم (خدا) است که حرف اول را میزند اینهمه مطالب شامل ستاره قطبی . باورهای تقویت کننده تمرکز ذهن عزت نفس و باورهای ثروت ساز و تجسم خلاق و همه آموزه ها زیر مجموعه درک توحید است وقتی توحید رو درک کردی و ارتباط با اون منبع رو بدست آوردی با حس خوب داشتن و خواستن همه چیز از خود خودش راه ها برات باز میشه به نظر من هیچ چیزی بهتر از این نمیتونه تو رو هدایت کنه ندای درونت و اون زمانی هست که تو به خودش وصل میشی اگه کاری رو میخوای شروع کنی اون بهت میگه الان شاید نیاز باشه اینکار رو بکنی یا این راه رو بری فقط یه ندای درون هست که خودت متوجه میشی. استاندارد بیرونی نیست که تو بر اساس اون جلو بری و موفق بشی مگر وصل شدن به منبع و باور کردن سیستم همه چیز توی این مسیر بهت گفته میشه من خودم الان دارم اینو بصورت یه روزنه کوچک تجربه میکنم و برام داره اتفاق میفته بخاطر همین بهش مطمئن هستم که دارم راجبش مینویسم. همون طور که هیچ آدمی شبیه آدم دیگه نیست و هر کسی با فکر خودش راه زندگیشو پیدا میکنه پس برای موفق شدن در هر کاری نیز نمیتوان یکسری فرمول رو مشخص کرد و گفت اینو پیروی کن. تنها راه اون راهی است که جهان بر اساس اون طراحی شده و اون هم یک راه است توحید .
واقعا لغت ها و جملات رو نمیتونم بکار ببرم برای اینکه بگم این حس این عینیت این راه چطور است فقط باید هر کسی خودش به اون برسه تا بتونه درکش کنه استاد به دلیل رتبه بالایی که در این طی طریق دارند از کلمات میتوانند استفاده کنند در بیان این مفهوم عمیق که چه سعی ها باید کرد و چه راهها باید رفت . شاید یکی از دلایلی که استاد هیچ وقت مشاوره به کسی نمیدهند این باشه همیشه گفته اند من میخوام شما اصل قانون رو درک کنید و به حواشی نپردازید و این در یک کلمه همان توحید است کلمه ای که دنیا یی از مفهوم و ایده است. وقتی توحید رو درک کنی شرک در زندگیت جایی نداره ولی باید در هر لحظه خودت رو هی محک بزنی . من خودم اینکار رو انجام میدم وقتی مطلبی پیش میاد و به فکر فرو میرم برای حلش وقتی راه حل ها رو تو ذهنم بررسی میکنم همه رو با توحید و شریک نداشتن برای خدا میسنجم بعد از بین اونها راهی بهم گفته میشه که توحیدی است. تمام اینها با تکامل انجام میشه بخاطر همینه که استاد همیشه تاکید دارند که تکرار و تکرار و تفکر و تفکر راه رو نشون میده من با خودم تعهد کردم تا زمانی که از این دنیا رخت ببندم فقط و فقط روحم رو با این آموزه ها سیراب کنم . در یک جمع بندی میخوام بگم که کسب و کار موفق به نگاه توحیدی هر کسی بر میگرده هر جه موفق تر نگاهت توحیدی تر پس باور های موفقیت رو باید بر اساس این موضوع ساخت. با توکل بخدا ی مهربان سعی کردم گوشه ای از حق مطلب رو عنوان کنم.
سلام خدمت استاد و اعضای خانواده جدید و عالی م خانواده استاد عباس منش،،،امیدوارم مسیر جدید زندگیتون به کامتون و رضایت پروردگار بی همتا باشه،،و صمیمانه خداروشاکرم که این خانواده عزیزرو در مسیر زندگیم قرار داده،،،در جواب سوال این دوست عزیزم چیزیکه به ذهنم رسید و دوستداشتم بگم اینه که دو راه برامون وجود داره
اعتماد به راه و روش خودمون(امروزی)که سرمنشا عقل و هوش خودمونه
اعتماد به خدا=افریدگار همه چی همه چی که دیگه گفتن نداره،افریدگار ریز و درشت بزرگ و کوچیک همه چی دیگه همه چی که واقعا یکم بهش فکر میکنه ادم به احسن الخالقین بیشتر بیشتر پی میبره،،تو افرینش به همه چی فکر کرده که ادم میتونه هزاران هزار مثال بزنه که به کجاها به چه چیزها بفکر بوده با همین عقل و هوشی که خود افریدگار بهمون داده و حالا ما داشتن همین عقل و هوش که هدیه افریدگار بهمون هست،،یجورایی چطور بگم؟؟من اسمشو میذارم ((غرور))مغرور میشیم و شرک میورزیم به افریدگارمون،،و به راهها و شیوه های ذهنی خودمون که ادغام شده با وسوسه های شیطان و بیراهه های زیادیه اعتماد میکنیم،اونم چه اعتماد قوی ایی؟؟؟منظورم از وسوسه شیطان و بیراهه همین ی مثالو میگم که استاد گفتن تو کلاس بهشون میگفتن طرف مقابل ((رغیبت))رو تخریب کن،، اخه این چه راهیه چه ترقیه؟؟؟؟که پله هاش باید تخریب دیگران و اطرافیان باشه؟؟؟؟
به نظرم بیایم اعتماد کنیم به افریدگارمون ایمان داشته باشیم بهش،،نه فقط لق لقه ی زبونمون باشه که ایمان و اعتماد داریم!!!جسارت نشه اینو با خودمم بودم،،بیایم از صمیم قلبمون ایمان-اعتماد-توکل داشته باشیم به افریدگارمون و فقط به هدفمون فکرکنیم و مطمئن باشیم با ایمان و اعتماد و توکل موفق خواهیم شد!!!!پس بیایم راه اعتماد به افریدگارمونو انتخاب کنیم و اعتماد داشته باشیم،،راهیکه بنظرم استاد انتخاب کرده و با تمام سعی و تلاشش داره به جلو قدم میذاره!!!
به نام خدای وهابم٫٫٫٫?سلام به خانواده ی مهربون واستادعزیزم٫٫٫٫٫٫من فک میکنم استادپایه واساس زندگی شونوفقط روی لبخندخدای عشق پایه گذاری کردن٫همون کاری که ماباید مثل ایشون توی لحظه لحظه زندگی مون داشته باشیم تابتونیم توی همه ی شرایط ولحظات زندگی مون بهترین روتجربه کنیم٫استادبه طورکامل روی افکارتمرکز کردن ومواظب ورودی هاشون هستن وروندتکامل روبه بدرستی طی کردن بدون عجله٫وقتی ورودی صحیح داشته باشی وحس عالی داشته باشی وباخودت درصلح باشی به مدارهای بالا هدایت میشی ونتایج فوق العاده بدست میاری٫استادمثال کاملی از?باخداباش پادشاهی کن?هستن٫ازخداممنونم که میتونم قوانین رودرک کنم وبااستفاده از این قوانین برای خودم بهترین هاروخلق کنم٫٫٫٫٫٫???
به نظر من و البته طبق آموزشهایی که از استاد عباس منش دستگیرم شده عاملی که باعث موفقیت استاد در همه جنبه ها بخصوص کسب و کارشان شده
اعتماد و توکل به خداوند
ایمان به هدایت الله در همه شرایط
و ایجاد باورهای ثروت آفرین است در بحث مالی و سایر باورها در جنبه های دیگر زندگی
شناخت و عمل به قوانین خداوند
استاد توضیح دادند که ما روی هر چیزی که تمرکز کنیم اساس آن چیز در زندگی ما گسترش می یابد٫ و این عامل یعنی تمرکز در کنار ایمان به هدایت خداوند عامل اصلی توسعه و پیشرفت در کسب و کار است٫ من یک تجربه از خودم بگم
زمانی که تصمیم گرفتم بیام ترکیه زندگی کنم حدودا یکسالی از آشناییم با مباحث استاد میگذشت٫ زمانی که به ترکیه اومدم نه زبونشون رو بلد بودم، نه اصلا میدونستم چطوری میشه اینجا موند (نحوه گرفتن اقامت)، نه میدونستم که شرایط خونه اجاره کردن چیه، و نه میدونستم که میخوام چیکار کنم٫ پول زیادی هم با خودم نیاورده بودم مبلغی که همراهم بود ۳۰ میلیون تومان بیشتر نبود٫ که اون موقع میشد ۳۰ هزار لیر٫
ولی من و خانومم هر دو به هدایت خداوند ایمان داشتیم٫ اینم بگم تمام وسایل خونه رو فروخته بودیم و دیگه تو ایران هیچی نداشتیم٫
یکسال گذشت و ما همچنان آموزش های استاد رو دنبال میکردیم و هر روز روی خودمون کار میکردیم و البته هنوز هم ادامه داره٫ من کم کم علایقم رو پیدا کردم، استعدادهامو کشف کردم و تصمیم گرفتم تو زمینه ای که دوست دارم شروع به فعالیت کنم٫
سه چیز رو برای خودم واضح روشن کردم یکی اینکه درآمد اینترنتی داشته باشم چون عاشق سفر کردنم و دوست ندارم کارم رو از یک جای خاص انجام بدم
دو اینکه جایی استخدام نشم و حتما برای خودم کار کنم
سه به دلار و ریال و لیر درآمد داشته باشم٫
بعد از مشخص کردن این سه خواسته دیگه تکلیفم تو کسب و کار معلوم شد٫
شروع کردم به یادگیری چیزایی که دوست دارم و میدونم میشه ازشون بصورت آنلاین درآمد کسب کرد٫ مثل نرم افزارهای گرافیکی و غیره
چون زبان انگلیسیم خوب بود شروع کردم ویدیوهای آموزشی به انگلیسی درست کردم و توی یوتیوب آپلود کردم بعد کم کم یاد گرفتم که چطور از یوتیوب درآمدزایی کنم و این وسط مدام قوانین یوتیوب هم عوض میشد و شرایط برای کسب درآمد سخت تر میشد ولی من ناامید نشدم و با عشق بدون حتی یک ریال درآمد ازش ادامه دادم٫ بعدا ایده های جدیدی برای یوتیوب به هم الهام شد که اصلا نیاز به ویدیو انگلیسی نبود٫ به همون زبون فارسی و اتفاقا چقدر هم راحت تر و پر مخاطب تر بودن٫
یه مدتی با خانمم جایی مشغول به کار شدیم که خیلی تو کارم بهم ایده داد٫ و تو اون چند ماه کلی چیز جدید یاد گرفتم٫ بعد بدون اینکه من درخواستی بکنم برای ترجمه از انگلیسی به فارسی بهم پیشنهاد کار شد به صورت اینترنتی و دور کاری٫
بعد شروع کردم تو سایتهای دورکاری خارجی و ایرانی کسب درآمد کردم٫ اون سایتها تبلیغ نمیکنن فقط شما میگی چیکاری بلدی و یک پروفایل میسازی حالا خودت میتونی تو شبکه های اجتماعی و غیره تبلیغش رو بکنی تا مشتری جذب کنی ولی من وقت نزاشتم برای اینکارا چون فقط داشتم مهارتهام رو زیاد میکردم٫
کم کم درآمدزایی از اونها شروع شد به دلار، ریال و لیر٫
خدا شاهده همش کار خود خدا بود٫ مثلا من دوست داشتم تو ترکیه مشتری داشته باشم که درآمد لیر داشته باشم و در عین حال برای یوتیوب و کارای دیگم هم وقت داشته باشم٫ یه روز پایین ساختمون بودم یکی از دوستام اومد گفت چیکار میکنی گفتم کار طراحی و آموزش گرافیک٫ گفت یه شرکتی بوده که میدونه الان دنبال طراح میگردن به صورت دورکاری خودش زنگ زد و من و معرفی کرد٫ من اصلا ازش درخواست هم نکردم٫ و الان دارم هنوز باهاشون کار میکنم٫
درآمدم از سایتهای خارجی هم به دلاره و خدا رو شکر بدون تبلیغ هر روز مشتری دارم٫ باور دارم که خدا مشتریام و جور میکنه٫
الان ۴ سال میگذره از اومدنم به ترکیه و خدا رو شکر به چشم میبینم که چطور دارم هر لحظه همه چیز زندگیمو خودم خلق میکنم٫ و خدا چطوری داره من و هدایت میکنه٫
هر وقت هدفی تعیین میکنم همه شرایط خود به خود جور میشه تا من به اون هدف برسم٫ مثلا گفتم برای اوایل تابستون بریم مسافرت در حالی که پس انداز زیادی هم نداشتم و اگه حساب دو دو تا چهارتا بود میگفتیم نمیشه و بی خیال می شدیم٫ ولی گفتم ما فلان تاریخ بریم خوبه و شروع کردیم تجسم کردن٫ هر روز الان یک ماه مونده که بریم و پولش هم از جاهایی که فکرش رو نمیکردم جور شده و همه چیز مهیا شده٫ چرا؟ چون به خدا و هدایتش اعتماد کردم٫ خودش به هم الهام کرد که چه کاری بکنم که وقت زیادی ازم نگیره ولی درآمدش خوب باشه وقتی که شروعش کردم چون برای خودم ساده بود ذهنم مدام میگفت آخه کی همچنین خدمتی میخواد؟ مفت هم نمی ارزه٫ ولی من باهاش بحث نکردم و ادامه دادم از همون کار به ظاهر ساده که کلا هر پروژه اش ۱۰ دقیقه وقت منو میگیره کلی پول درآوردم٫ بدون تبلیغ
استاد جون دارم درک میکنم که چطور شرایط دست به دست هم میده تا انسان جهان خودش رو توسعه بده٫ عامل اصلی برای من هدایت خداوند، ایمان به توانایی هام، اعتقاد به کارم و باور به اینکه می شود هست٫
هدفهام تا آخر سال و حتی بعدش پله پله مشخصه، تا اینجا خیلی راحت بهشون رسیدم از این به بعدشم همینه قطعا٫
همین قبل از عید بود که یکی از مشتریام موقع حساب و کتاب قاطی کرد و گفت اصلا تسویه میکنم و نمیخوام دیگه باهات کار کنم٫ به این وقت عزیز قسم اصلا ککمم نگزید٫ خیلی آروم گفتم ایشالله موفق باشید٫
من همون موقع ۱۰۰۰ تا ایده جدید اومد تو ذهنم برای رشد بیشتر کارهام٫ انگار بال درآورده بودم٫ در حالی که خوب اون مشتری پول خوبی هم میداد ماهانه ولی اصلا برام مهم نبود٫ چون میدونستم خدا از جایی که فکرش رو نمیکنم بهم روزی میده٫ همین فرداش یه مشتری دیگه برام پیدا شد با کار کمتر و پول بیشتر و البته بعد دو هفته همون مشتری قبلی که قاطی کرده بود دوباره خودش زنگ زد و درخواست کرد همکاری ادامه داشته باشه٫ من هیچ کدوم از این کار ها رو خودم هندل نمیکنم، همشو خدا درست میکنه٫
حتی تو برنامه ریز کارهای روزانه ام هم همینطوره٫ خدا میگه اول کدوم کار رو شروع کنم٫ حالا چیکار کنم درآمد فلان جا بره بالا حالا چیکار کنم اینطور بشه و غیره٫ همش در جهت خواسته های خودم البته٫
ایشالله هممون بتونیم بهتر این قوانینی رو که استاد با عشق توضیح میدن رو درک کنیم و روز به روز زندگیمون رو بهتر بسازیم٫
هدف از تعریف این داستانها فقط این بود که بگم می شود٫ می شود میشود٫
امیدوارم که مباحثی رو که تایپ میکنم دست دوست عزیزم که اسمشو هم نمیدونم برسه.
با نام و یاد خدا شروع میکنم ، و خوندن این مطالب رو جدی بگیر و بهشون فکر بکن و عمل کن وگرنه به این نتیجه میرسیم که شما انقدر درگیر گرفتن اطلاعات و حقایق و حرف درست میگردی که وقت نمیکنی یک بار هم به قلبت و چیزی که خودت فکر میکنی گوش بدی و ببینی نتیجه چی میشه.
صحبت های که کردی رو خوندم و میخوام بگم که این مسیری هست که همه ما به طور متفاوت با اون برخورد میکنیم.
جواب سوال های شما :
ابزار موفقیت : به نظر من دنبال ابزار نگرد و خیلی به صورت ریاضی وار همه چی رو نگاه نکن ،خیلی به مسائل سخت برخورد نکن ،تسلیم باش و ایمان داشته باش به خدای که این جهان دستشه.
در چه شرایطی رو خدا حساب کنم؟
اولاً ما محتاج خداوند هستیم و اون باید به حرف های ما گوش بده و کمکمون کنه و ایمان داشته باش که بهت میده چون خداوند بخشنده است و همه چی برای اونه.
به نظر من ترس از شکست یا از دست دادن زمان یا اینکه کاری کنی و اشتباه باشه دست به کاری نمیزنی و دوست داری که شرایط کامل باشه و هیچ خطای مرتکب نشی که ناامیدت کنه بخاطر همون سردرگمی ، یه حرفی میخوام بهت بزنم که اگه درکش کنی دیگ نمیترسی دیگه نمیترسی که پولتو از دست بدی دیگه نمیترسی که اگه مسخرم کنن چی ؟
داداش من، خوب گوش کن تو شروع کن هر چیزی که بلدی با هرچیزی که تو دست داری راهی رو که دوست داری و عاشقشی کاری رو که خیلی خوب انجام میدی رو شروع کن و هدف خوبی داشته باش (هدف منظورم خونه و ماشین نیست)هدف خدمت صادقانه به مردمه ،چیزهای که نیاز دارن رو برآورده کن، اونوقت مردم برات تبلیغ میکنن یه خورده راه طولانی تری داره ولی تو کاری رو داری که عاشقشی و خوب انجامش میدی و مشتریایی که به تو وفادارن برای تو تبلیغ میکنن (کتاب بازاریابی مسری رو بخون خیلی منو کمک کرد) بعد میفهمی که عامل موفقیت نه تبلیغه نه خانوادست نه محل زندگیته نه محل بیزینسته نه دوستانته نه هیچ چیز دیگه
درست حدس زدی> عامل باوره عامل ایمانه که علم ومنطق اینارو نمیتونه ثابت کنه.چون وقتی دونفر با شرایط یکسان کارو شروع میکنن مثل هم یک جنس رو میفروشن متراژ مغازه ، شرایط ملکی و … یکی هست ولی در عرض چند سال یکی جمع میکنه و اون یکی صاحب یک هایپر مارکت بزرگ تو شهر میشه .
آدم های بزرگی که آوزه اونا نسلها هست که تو کتابها و زبون های مردم به گوش میرسه این بوده
ایمان به خداوند متعال که بنده هاشو کمک میکنه-ایمان به خدماتی که میدن-باور ها-خدمت صادقانه-اخلاق خوب-ارتباط موثر-صبر و شکیبای-ورودی های مناسب،،این شاخه اون شاخه نکردن،ادامه دادن و پشت کار داشتن،گوش دادن به ندای درون،حال خوب در هر شرایط – کنترل احساسات و ………
اگه قدرت باور رو میدونستی که شک دارم ازش استفاده کرده باشی (به صورت آشکار) هیچ وقت بین دوراهی نمیموندی چرا دارم این حرفو میزنم ؟
چون آدم های که زیاد آزمون خطا کردن خیلی زود تصمیم میگیرن و میدونن که اگه این کارو انجام بدن حرکت بعدی بهشون گفته میشه
به نظرم خودتو بشناس خدای خودتو بشناس ، ایمان به خدا آدمو دیوونه میکنه. از این همه قدرت.
اینکه به تضاد میخوری خیلی نشونه خوبیه این نشون میده که تو لایق بهترینهای که بین خوب و بد ،گزینه خوبتر رو انتخاب میکنی
زمانی که نگرانی و ناامید که چه کاری کنی، اون لحظه از زندگیته که عقلت و منطقت داره برات تصمیم میگیره و تو داری به سمتش میری و قبولش میکنی (اینجاست که شیطان ضمضمه میکنه تو گوشات)
زمانی که خوشحالی و حالت خوبه تو داری اتفاقاتو خودت میسازی و خدا باهاته و از قلبت دستور میگیری به جای منطقت .(منظور احساسی عمل کردن نیست ) (نجوا های درونه )
دلیل موفقیتهای استاد هم نمیخواد موشکافانه بهش نگاه کنی و بری اونو با سایت های مشابه ،مقایسه کنی ،چون باورو نمیشه با حساب کتاب و ریاضی و فیزیک بررسی کرد ، نتایج با عقل منطقی جور در نمیاد
اما نظر من عشق و علاقه به کار + خدمت صادقانه به مردم + ایمان به خداوند که کمک میکنه در هر شرایطی که بخوایم + صبر + درست کردن باور های ثروت ساز بجای به دست آوردن اطلاعات .
اگه داری دنبال ابزار میگردی که پازل رو کامل کنی قطعا فکر میکنی از جاهای عجیب قراره به تو برسه .بخدا زندگی هر انسانی دست خودشه و همه ثروتمند به دنیا میان فقط یکی میره دنبالش و ساده میگیره همه چیزو یکی هم انتخاب میکنه کارمند باشه یکی دیگه هم انتخاب میکنه فقیر باشه و پیش خودش میگه این خواست خدا بود
خداوند همه رو آزاد آفریده و من این باور واسه خودم درست کردم که انگار از قبل سیستم زندگی کردن ما طراحی شده و چند قسمت و چند راه خدا برای ما گذاشته که انتخاب کنیم مثل یک چهاراه فرض کن
اولی میره سمت ثروت بی کران و جاده خونه خود خدا
دومی میره سمت زندگی روتین و تکراری (به دنیا بیای مدرسه دانشگاه خدمت ازدواج صبح کار کن شب بخواب بعد ….)
سومی میره سمت سمت زندگی معمولی ( دستت به دهنت برسه )
چهارمی هم میره سمت فقر (اعتیاد-شکست های پشت سر هم -بیماری و ….)
کدوم رو انتخاب کردی تو زندگیت ؟
قطعا همه 1 رو انتخاب میکنن اما ادامه میدن ؟ ایمان دارن به توانای که دارن به اینکه یه قدرتی بزرگ تر از اون چیزی که فکرشو بکنی داره کمکمون میکنه و راه درست رو بهمون میگه ؟
نترس اقدام کن
به خداوندی خدا نمیدونی چقدر نتایج شگفت زدت میکنه
یه وقتای ترستو میزاری کنار یه کاری میکنی که خودت تعجب میکنی ، (در جسارت نبوغ نهفته است )
اگه تونستی بشین و ایده هاتو بنویس روی کاغذ و بهشون درصد بده که کدوم ایده بهتر از همه است و راهتو انتخاب کن
به صحبت های که دوستان و خانواده عباس منش زدن گوش کن اما
تصمیم خودتو بگیر
هیچکس به جز خودت نمیتونه برای زندگیت تصمیم بگیره باور کن
فقط خودتی ،خودت و خدای بالا سرت .
امیداورم که بتونی خودتو و باور های قویتو پیدا کنی و شروع کنی و نتایج بینظیرتو برام بنویسی.
سلامی گرم به اعضای خانواده صمیمی عباسمنش،و سلام بر خالق سایت عباسمنش( خالق دهکده ی جهانی موفقیت) ،ما اگر جمله ی از تو حرکت و از خدا برکت رو نه فقط به لفظ بلکه با پوست و گوشت و استخوانمون درک کرده باشیم اونوقته که کسب و کارمون نتیجه ی متفاوتری پیدا میکنه و قدمهای درستی رو برمیداریم و هر قدم ما با عشق و علاقه و باور، قدم بعدی رو برامون مشخص میکنه و مسیرمون روشن میشه و خیر و برکت در کارمون سرازیر میشه و چرخ کارمون قشنگ میچرخه، نیازی نیست برای کاری که میخوایم انجام بدیم منتظر کسی یا سرمایه ای یا اتمام تحصیلاتی یا هر بهانه ی دیگه ای باشیم چون اگر به همه ی شرایطی که بعنوان پیش نیاز برای آغاز کارمون فکر میکنیم که لازم هست، هم برسیم و همه چی هم مهیا باشه، باز هم چرخ کارمون خوب نمی چرخه و دلیلش هم نداشتن باور و چشم به ظواهر و بیرون داشتن و دلیل موفقیتمون رو هر چیزی بیرون از خودمون دیدن هست و در نهایت عدم موفقیتمون رو نسبت دادن به شانس و شرایط و هر دلیلی بیرون از خودمون میبینیم و اگه این ترمز ها و باورهای غلط رو در خودمون پیدا نکنیم به این سیکل معیوب ادامه میدیم. بعضی موارد هم هست که کارمون موفقیت آمیزه و درآمدمون هم عالی ولی نحوه ی اداره ی پول رو بلد نیستیم و همه رو بر باد میدیم که اون هم ریشه در باورهای غلط در مورد پول هست. بارها رستورانهایی رو هممون دیدیم که چقدر مشتری صف میکشه فارغ از اینکه لوکس هست یا خیلی ساده س از هر جهت، و دلایل موفقیتشون رو خیلی ها که سطحی نگرند به شانس ربط میدن که واقعا دلیلش عشق به کار و باور و ایمان به خدا و توانایی های خود و ایجاد ارزش افزوده و پشتکار ومدیریت صحیح و کیفیت عالی و خوشمزه بودن غذا حتی با ابتدایی ترین و ساده ترین امکانات و یا حتی لوکس ترین مکان و امکانات.
سوالی که یکی از دوستان این جمع صمیمی مطرح کردند، دقیقا همان سوالی است که من نیز مدتی است به آن فکر می کنم و در این مدت دچار چالش ها و تضادهای بسیاری شدم. مدتی است که کاری را شروع کردم و با آنکه مطمئن بودم حتما در کارم موفق می شوم، اما متاسفانه تا کنون نتیجه دلخواهم را به دست نیاوردم.مرتب فایلهای استاد را گوش می کنم، از خداوند یاری می طلبم، و وقتی که مشغول شنیدن یکی از فایلهای استاد بودم، این جواب را از فایل ایشان دریافت کردم، وقتی نتیجه ای در زندگیتان حاصل نمی شود یعنی باورهای شما تغییر نکرده! استاد بارها بارها تکرار کردند که باورها حاصل سالهای سال ورودی های ذهن ما از خانواده، دوست، جامعه، فرهنگ و … است و با یک روز و دو روز تغییر نمی کند، مورد دیگری که استاد خیلی تاکید می کنند این است که جهان به زبان ما واکنش نشان نمی دهد، مثلا اینکه بگوییم تغییر کردم، باورم عوض شد، اتفاقی نمی افتد بلکه جهان به فرکانس ما واکنش نشان می دهد، اینکه من حرفهای استاد را با گوش جان می شنوم و باور می کنم و قبول دارم کافی نیست. زمانی که می خواهم پولی خرج کنم و می ترسم که آیا می توانم آن را جایگزین کنم یا نه این نشان دهنده ترس من و در نتیجه باور نداشتن به قدرت قادر مطلق است. ممکن است همه ما به زبان بگوییم ایمان آوردم ولی در عمل شک کنیم و بترسیم. واقعا چند درصد افراد می توانند همچون استاد زندگی راحت و بی دردسر خود را رها کنند و بدون هیچ پشتوانه ای با یک ساک لباس با خانواده به خصوص فرزند کوچک به شهر دیگری هجرت کنند؟ آیا این جز از ایمان و اعتقاد صد در صدی به خالق یکتا است. وقتی استاد می گوید تنها به خداوند تکیه می کنم و هیچ، یعنی به احدی وابسته نیست و از هیچ مانعی نمی ترسد. اگر او باور می کند تمام سلولهای بدن او گواه تسلیم بودن محض در برابر خداوند است. از اینجا است که تفاوتها نمایان می شود. استاد عباس منش به پرودگار ایمان دارد و تنها به قدرت او تکیه می کند و بدون هیچ تردیدی پای در راه می گذارد و خداوند در جواب این اطمینان انسانهایی را در مسیر او قرار می دهد که کارها را برای او انجام دهند. این افراد دستان خداوند هستند برای انجام کارهای استاد، برای استاد تبلیغ می شود، برای استاد کارها هموار می شود، موانع برداشته می شود و … ، البته استاد این نکته را هم متذکر شدند که هر دو گروه به مقصد می رسد، هم او که توکل به خدا می کند و کارها را به او می سپارد و هم فردی که به تمام وسیله ها متوسل می شود و از همه ابزار برای رسیدن به مقصدش استفاده می کند، اولی از مسیر هموار، با آرامش و امنیت و به شادی از مسیر می گذرد و از زیبایی های مسیر لذت می برد، دومی از کوه ها و دره ها به سختی می گذرد و با حیوانات وحشی و درندگان روبه رو می شود و بعد از گذراندن سختی های بسیار به مقصد می رسد. این فرق بین آدمها و باورهای آنهاست. درست است که ابزارها و راه های امروزی وسیله ای برای رسیدن انسانها به اهداف مورد نظر است، اما در همین دنیا هستند افرادی همچون استاد که بدون اتکا به همین ابزار و تنها با تکیه به قدرت خداوند به بهترینها و بالاترین درجات می رسند. ما همه نتایج استاد را می بینیم و لذت می بریم ولی عده ای از ما شک می کنیم و قدرت را تمام و کمال به خدا نمی دهیم و به عوامل بیرونی متوسل می شویم برای همین از مسیر زندگی لذت کافی نمی بریم. مدام در جنجال و چالش هستیم و عجله می کنیم که زودتر به مقصد برسیم، غافل از اینکه باید تکامل خود را طی کنیم و آرام آرام در مسیر رسیدن به هدف از زیبایی های زندگی لذت ببریم. البته من فکر می کنم، دوست محترمی که این سوال را مطرح کردند خودشان نیز به جواب آن اشراف دارند و فقط ما، گاهی می خواهیم هزاران گواه و مدرک به ما ثابت کنند که درست فکر می کنیم یا خیر. امیدوارم خداوند به همه ما توفیق بدهد که بتوانیم بدون هیچ شک و تردیدی دل به خدا و قدرت او بسپاریم و با اطمینان از رسیدن به سر منزل مقصود از این مسیر زیبا لذت ببریم.
من علم و تجربه چندانی در زمینه بازاریابی و فروش ندارم.. از اونجایی که دوست داشتم در این پرسش و پاسخ سهیم باشم، بنابراین تصمیم گرفتم پاسخ این سوال به این گونه بدم که « چرا و چگونه عضو این سایت شدم؟ و دلیل ماندگاری و فعالیتم در این سایت چیست؟»
با شنیدن فایلی درباره ی «حزن در قرآن» با آقای عباس منش آشنا شدم..
سوالاتی که برای ایشون مطرح شده بود و حس و حالی که منجر به این سوالها شده بود رو من و اکثریت آدمها تجربه کردیم و یا می کنیم .. تنها تفاوت در نحوه پاسخگویی ماست.
در این فایل و سایر فایلهایی که از ایشون دیدم و شنیدم. آنچه منجر به جذب و ماندگاریم شد:
۱.صداقت در بیان ..« باور خود و خدمات»
۲.تمرکز بر موضوعات اصلی زندگی.. «نشان از تجربه و شناخت نیاز مشتری»
۲.دانش و بصیرت در پشت بیان ساده.. « شناخت کافی و عمیق خدمات و درک مشتری »
۴. قابل فهم و در توافق بودن با روح الهی و منش انسانی قوانین بیان شده « در توافق با نیازهای مشتری»
۵.به جای زیر سوال بردن کار دیگران، تشویق به امتحان کردن این نگرش در زندگی و سپس انتخاب کردن.. « آزادی انتخاب به مشتری»
۶. افرادی جذب این سایت میشن که روح الهی و منش انسانی شون رو می تونن تغذیه کنن و همزمان به اهدافشون در زمینه های مختلف برسن…. چنین افرادی غالبا وفادار و صاحب نظر هستن… «مشتری راضی»
علاوه بر اینها زمانی که وارد سایت شدم.. متوجه تفاوت بارز این سایت با دیگر سایتها شدم..
که نشان دهنده« ترکیب زیبایی از دو دانش روابط انسانی و خدمات اینترنتی» است.
انسان هر چقدر به خدا ایمان داشته باشه به همون نصبت نتیجش رو میبینه، ایمان در زندگی حرف اول را میزنه
سلام به دوستان و همراهان عزیز
مهمترین نکته ای که در بین هزاران هزار مطلب و درس و نکته از جناب عباس منش یاد گرفته و میگیرم و از خدای مهربان خواهانم که بتوانم به آن با تمام قوا و تمرکز ذهنم عمل نمایم بحث توحید است و آن هم توحید از نوع عملی من در تمام این مدت که تحت اموزش انسان شریف و بلند مرتبه ای چون عباس منش قرار گرفتم پی بردم که فقط ارتباط با سیستم (خدا) است که حرف اول را میزند اینهمه مطالب شامل ستاره قطبی . باورهای تقویت کننده تمرکز ذهن عزت نفس و باورهای ثروت ساز و تجسم خلاق و همه آموزه ها زیر مجموعه درک توحید است وقتی توحید رو درک کردی و ارتباط با اون منبع رو بدست آوردی با حس خوب داشتن و خواستن همه چیز از خود خودش راه ها برات باز میشه به نظر من هیچ چیزی بهتر از این نمیتونه تو رو هدایت کنه ندای درونت و اون زمانی هست که تو به خودش وصل میشی اگه کاری رو میخوای شروع کنی اون بهت میگه الان شاید نیاز باشه اینکار رو بکنی یا این راه رو بری فقط یه ندای درون هست که خودت متوجه میشی. استاندارد بیرونی نیست که تو بر اساس اون جلو بری و موفق بشی مگر وصل شدن به منبع و باور کردن سیستم همه چیز توی این مسیر بهت گفته میشه من خودم الان دارم اینو بصورت یه روزنه کوچک تجربه میکنم و برام داره اتفاق میفته بخاطر همین بهش مطمئن هستم که دارم راجبش مینویسم. همون طور که هیچ آدمی شبیه آدم دیگه نیست و هر کسی با فکر خودش راه زندگیشو پیدا میکنه پس برای موفق شدن در هر کاری نیز نمیتوان یکسری فرمول رو مشخص کرد و گفت اینو پیروی کن. تنها راه اون راهی است که جهان بر اساس اون طراحی شده و اون هم یک راه است توحید .
واقعا لغت ها و جملات رو نمیتونم بکار ببرم برای اینکه بگم این حس این عینیت این راه چطور است فقط باید هر کسی خودش به اون برسه تا بتونه درکش کنه استاد به دلیل رتبه بالایی که در این طی طریق دارند از کلمات میتوانند استفاده کنند در بیان این مفهوم عمیق که چه سعی ها باید کرد و چه راهها باید رفت . شاید یکی از دلایلی که استاد هیچ وقت مشاوره به کسی نمیدهند این باشه همیشه گفته اند من میخوام شما اصل قانون رو درک کنید و به حواشی نپردازید و این در یک کلمه همان توحید است کلمه ای که دنیا یی از مفهوم و ایده است. وقتی توحید رو درک کنی شرک در زندگیت جایی نداره ولی باید در هر لحظه خودت رو هی محک بزنی . من خودم اینکار رو انجام میدم وقتی مطلبی پیش میاد و به فکر فرو میرم برای حلش وقتی راه حل ها رو تو ذهنم بررسی میکنم همه رو با توحید و شریک نداشتن برای خدا میسنجم بعد از بین اونها راهی بهم گفته میشه که توحیدی است. تمام اینها با تکامل انجام میشه بخاطر همینه که استاد همیشه تاکید دارند که تکرار و تکرار و تفکر و تفکر راه رو نشون میده من با خودم تعهد کردم تا زمانی که از این دنیا رخت ببندم فقط و فقط روحم رو با این آموزه ها سیراب کنم . در یک جمع بندی میخوام بگم که کسب و کار موفق به نگاه توحیدی هر کسی بر میگرده هر جه موفق تر نگاهت توحیدی تر پس باور های موفقیت رو باید بر اساس این موضوع ساخت. با توکل بخدا ی مهربان سعی کردم گوشه ای از حق مطلب رو عنوان کنم.
به نام خدای بزرگ و مهربان
سلام خدمت استاد و اعضای خانواده جدید و عالی م خانواده استاد عباس منش،،،امیدوارم مسیر جدید زندگیتون به کامتون و رضایت پروردگار بی همتا باشه،،و صمیمانه خداروشاکرم که این خانواده عزیزرو در مسیر زندگیم قرار داده،،،در جواب سوال این دوست عزیزم چیزیکه به ذهنم رسید و دوستداشتم بگم اینه که دو راه برامون وجود داره
اعتماد به راه و روش خودمون(امروزی)که سرمنشا عقل و هوش خودمونه
اعتماد به خدا=افریدگار همه چی همه چی که دیگه گفتن نداره،افریدگار ریز و درشت بزرگ و کوچیک همه چی دیگه همه چی که واقعا یکم بهش فکر میکنه ادم به احسن الخالقین بیشتر بیشتر پی میبره،،تو افرینش به همه چی فکر کرده که ادم میتونه هزاران هزار مثال بزنه که به کجاها به چه چیزها بفکر بوده با همین عقل و هوشی که خود افریدگار بهمون داده و حالا ما داشتن همین عقل و هوش که هدیه افریدگار بهمون هست،،یجورایی چطور بگم؟؟من اسمشو میذارم ((غرور))مغرور میشیم و شرک میورزیم به افریدگارمون،،و به راهها و شیوه های ذهنی خودمون که ادغام شده با وسوسه های شیطان و بیراهه های زیادیه اعتماد میکنیم،اونم چه اعتماد قوی ایی؟؟؟منظورم از وسوسه شیطان و بیراهه همین ی مثالو میگم که استاد گفتن تو کلاس بهشون میگفتن طرف مقابل ((رغیبت))رو تخریب کن،، اخه این چه راهیه چه ترقیه؟؟؟؟که پله هاش باید تخریب دیگران و اطرافیان باشه؟؟؟؟
به نظرم بیایم اعتماد کنیم به افریدگارمون ایمان داشته باشیم بهش،،نه فقط لق لقه ی زبونمون باشه که ایمان و اعتماد داریم!!!جسارت نشه اینو با خودمم بودم،،بیایم از صمیم قلبمون ایمان-اعتماد-توکل داشته باشیم به افریدگارمون و فقط به هدفمون فکرکنیم و مطمئن باشیم با ایمان و اعتماد و توکل موفق خواهیم شد!!!!پس بیایم راه اعتماد به افریدگارمونو انتخاب کنیم و اعتماد داشته باشیم،،راهیکه بنظرم استاد انتخاب کرده و با تمام سعی و تلاشش داره به جلو قدم میذاره!!!
با تشکر از این خانواده خوب و عزیز???
سلام به همه
هر وقت که ذهن مغشوش نبود اون وقته که همه اتفاقها میافتن.
مغشوش نبودن ذهن مهمترین عامله.
و برای این نتایج استاد عباس منش متفاوت بوده ک ذهنشون مغشوش نبوده و
همین مغشوش نبودن بهشون اجازه داده که به شهود برسن.
به نام خدای وهابم٫٫٫٫?سلام به خانواده ی مهربون واستادعزیزم٫٫٫٫٫٫من فک میکنم استادپایه واساس زندگی شونوفقط روی لبخندخدای عشق پایه گذاری کردن٫همون کاری که ماباید مثل ایشون توی لحظه لحظه زندگی مون داشته باشیم تابتونیم توی همه ی شرایط ولحظات زندگی مون بهترین روتجربه کنیم٫استادبه طورکامل روی افکارتمرکز کردن ومواظب ورودی هاشون هستن وروندتکامل روبه بدرستی طی کردن بدون عجله٫وقتی ورودی صحیح داشته باشی وحس عالی داشته باشی وباخودت درصلح باشی به مدارهای بالا هدایت میشی ونتایج فوق العاده بدست میاری٫استادمثال کاملی از?باخداباش پادشاهی کن?هستن٫ازخداممنونم که میتونم قوانین رودرک کنم وبااستفاده از این قوانین برای خودم بهترین هاروخلق کنم٫٫٫٫٫٫???
سلام
به نظر من و البته طبق آموزشهایی که از استاد عباس منش دستگیرم شده عاملی که باعث موفقیت استاد در همه جنبه ها بخصوص کسب و کارشان شده
اعتماد و توکل به خداوند
ایمان به هدایت الله در همه شرایط
و ایجاد باورهای ثروت آفرین است در بحث مالی و سایر باورها در جنبه های دیگر زندگی
شناخت و عمل به قوانین خداوند
استاد توضیح دادند که ما روی هر چیزی که تمرکز کنیم اساس آن چیز در زندگی ما گسترش می یابد٫ و این عامل یعنی تمرکز در کنار ایمان به هدایت خداوند عامل اصلی توسعه و پیشرفت در کسب و کار است٫ من یک تجربه از خودم بگم
زمانی که تصمیم گرفتم بیام ترکیه زندگی کنم حدودا یکسالی از آشناییم با مباحث استاد میگذشت٫ زمانی که به ترکیه اومدم نه زبونشون رو بلد بودم، نه اصلا میدونستم چطوری میشه اینجا موند (نحوه گرفتن اقامت)، نه میدونستم که شرایط خونه اجاره کردن چیه، و نه میدونستم که میخوام چیکار کنم٫ پول زیادی هم با خودم نیاورده بودم مبلغی که همراهم بود ۳۰ میلیون تومان بیشتر نبود٫ که اون موقع میشد ۳۰ هزار لیر٫
ولی من و خانومم هر دو به هدایت خداوند ایمان داشتیم٫ اینم بگم تمام وسایل خونه رو فروخته بودیم و دیگه تو ایران هیچی نداشتیم٫
یکسال گذشت و ما همچنان آموزش های استاد رو دنبال میکردیم و هر روز روی خودمون کار میکردیم و البته هنوز هم ادامه داره٫ من کم کم علایقم رو پیدا کردم، استعدادهامو کشف کردم و تصمیم گرفتم تو زمینه ای که دوست دارم شروع به فعالیت کنم٫
سه چیز رو برای خودم واضح روشن کردم یکی اینکه درآمد اینترنتی داشته باشم چون عاشق سفر کردنم و دوست ندارم کارم رو از یک جای خاص انجام بدم
دو اینکه جایی استخدام نشم و حتما برای خودم کار کنم
سه به دلار و ریال و لیر درآمد داشته باشم٫
بعد از مشخص کردن این سه خواسته دیگه تکلیفم تو کسب و کار معلوم شد٫
شروع کردم به یادگیری چیزایی که دوست دارم و میدونم میشه ازشون بصورت آنلاین درآمد کسب کرد٫ مثل نرم افزارهای گرافیکی و غیره
چون زبان انگلیسیم خوب بود شروع کردم ویدیوهای آموزشی به انگلیسی درست کردم و توی یوتیوب آپلود کردم بعد کم کم یاد گرفتم که چطور از یوتیوب درآمدزایی کنم و این وسط مدام قوانین یوتیوب هم عوض میشد و شرایط برای کسب درآمد سخت تر میشد ولی من ناامید نشدم و با عشق بدون حتی یک ریال درآمد ازش ادامه دادم٫ بعدا ایده های جدیدی برای یوتیوب به هم الهام شد که اصلا نیاز به ویدیو انگلیسی نبود٫ به همون زبون فارسی و اتفاقا چقدر هم راحت تر و پر مخاطب تر بودن٫
یه مدتی با خانمم جایی مشغول به کار شدیم که خیلی تو کارم بهم ایده داد٫ و تو اون چند ماه کلی چیز جدید یاد گرفتم٫ بعد بدون اینکه من درخواستی بکنم برای ترجمه از انگلیسی به فارسی بهم پیشنهاد کار شد به صورت اینترنتی و دور کاری٫
بعد شروع کردم تو سایتهای دورکاری خارجی و ایرانی کسب درآمد کردم٫ اون سایتها تبلیغ نمیکنن فقط شما میگی چیکاری بلدی و یک پروفایل میسازی حالا خودت میتونی تو شبکه های اجتماعی و غیره تبلیغش رو بکنی تا مشتری جذب کنی ولی من وقت نزاشتم برای اینکارا چون فقط داشتم مهارتهام رو زیاد میکردم٫
کم کم درآمدزایی از اونها شروع شد به دلار، ریال و لیر٫
خدا شاهده همش کار خود خدا بود٫ مثلا من دوست داشتم تو ترکیه مشتری داشته باشم که درآمد لیر داشته باشم و در عین حال برای یوتیوب و کارای دیگم هم وقت داشته باشم٫ یه روز پایین ساختمون بودم یکی از دوستام اومد گفت چیکار میکنی گفتم کار طراحی و آموزش گرافیک٫ گفت یه شرکتی بوده که میدونه الان دنبال طراح میگردن به صورت دورکاری خودش زنگ زد و من و معرفی کرد٫ من اصلا ازش درخواست هم نکردم٫ و الان دارم هنوز باهاشون کار میکنم٫
درآمدم از سایتهای خارجی هم به دلاره و خدا رو شکر بدون تبلیغ هر روز مشتری دارم٫ باور دارم که خدا مشتریام و جور میکنه٫
الان ۴ سال میگذره از اومدنم به ترکیه و خدا رو شکر به چشم میبینم که چطور دارم هر لحظه همه چیز زندگیمو خودم خلق میکنم٫ و خدا چطوری داره من و هدایت میکنه٫
هر وقت هدفی تعیین میکنم همه شرایط خود به خود جور میشه تا من به اون هدف برسم٫ مثلا گفتم برای اوایل تابستون بریم مسافرت در حالی که پس انداز زیادی هم نداشتم و اگه حساب دو دو تا چهارتا بود میگفتیم نمیشه و بی خیال می شدیم٫ ولی گفتم ما فلان تاریخ بریم خوبه و شروع کردیم تجسم کردن٫ هر روز الان یک ماه مونده که بریم و پولش هم از جاهایی که فکرش رو نمیکردم جور شده و همه چیز مهیا شده٫ چرا؟ چون به خدا و هدایتش اعتماد کردم٫ خودش به هم الهام کرد که چه کاری بکنم که وقت زیادی ازم نگیره ولی درآمدش خوب باشه وقتی که شروعش کردم چون برای خودم ساده بود ذهنم مدام میگفت آخه کی همچنین خدمتی میخواد؟ مفت هم نمی ارزه٫ ولی من باهاش بحث نکردم و ادامه دادم از همون کار به ظاهر ساده که کلا هر پروژه اش ۱۰ دقیقه وقت منو میگیره کلی پول درآوردم٫ بدون تبلیغ
استاد جون دارم درک میکنم که چطور شرایط دست به دست هم میده تا انسان جهان خودش رو توسعه بده٫ عامل اصلی برای من هدایت خداوند، ایمان به توانایی هام، اعتقاد به کارم و باور به اینکه می شود هست٫
هدفهام تا آخر سال و حتی بعدش پله پله مشخصه، تا اینجا خیلی راحت بهشون رسیدم از این به بعدشم همینه قطعا٫
همین قبل از عید بود که یکی از مشتریام موقع حساب و کتاب قاطی کرد و گفت اصلا تسویه میکنم و نمیخوام دیگه باهات کار کنم٫ به این وقت عزیز قسم اصلا ککمم نگزید٫ خیلی آروم گفتم ایشالله موفق باشید٫
من همون موقع ۱۰۰۰ تا ایده جدید اومد تو ذهنم برای رشد بیشتر کارهام٫ انگار بال درآورده بودم٫ در حالی که خوب اون مشتری پول خوبی هم میداد ماهانه ولی اصلا برام مهم نبود٫ چون میدونستم خدا از جایی که فکرش رو نمیکنم بهم روزی میده٫ همین فرداش یه مشتری دیگه برام پیدا شد با کار کمتر و پول بیشتر و البته بعد دو هفته همون مشتری قبلی که قاطی کرده بود دوباره خودش زنگ زد و درخواست کرد همکاری ادامه داشته باشه٫ من هیچ کدوم از این کار ها رو خودم هندل نمیکنم، همشو خدا درست میکنه٫
حتی تو برنامه ریز کارهای روزانه ام هم همینطوره٫ خدا میگه اول کدوم کار رو شروع کنم٫ حالا چیکار کنم درآمد فلان جا بره بالا حالا چیکار کنم اینطور بشه و غیره٫ همش در جهت خواسته های خودم البته٫
ایشالله هممون بتونیم بهتر این قوانینی رو که استاد با عشق توضیح میدن رو درک کنیم و روز به روز زندگیمون رو بهتر بسازیم٫
هدف از تعریف این داستانها فقط این بود که بگم می شود٫ می شود میشود٫
دوستتون دارم٫
تا بعد٫
امیدوارم که مباحثی رو که تایپ میکنم دست دوست عزیزم که اسمشو هم نمیدونم برسه.
با نام و یاد خدا شروع میکنم ، و خوندن این مطالب رو جدی بگیر و بهشون فکر بکن و عمل کن وگرنه به این نتیجه میرسیم که شما انقدر درگیر گرفتن اطلاعات و حقایق و حرف درست میگردی که وقت نمیکنی یک بار هم به قلبت و چیزی که خودت فکر میکنی گوش بدی و ببینی نتیجه چی میشه.
صحبت های که کردی رو خوندم و میخوام بگم که این مسیری هست که همه ما به طور متفاوت با اون برخورد میکنیم.
جواب سوال های شما :
ابزار موفقیت : به نظر من دنبال ابزار نگرد و خیلی به صورت ریاضی وار همه چی رو نگاه نکن ،خیلی به مسائل سخت برخورد نکن ،تسلیم باش و ایمان داشته باش به خدای که این جهان دستشه.
در چه شرایطی رو خدا حساب کنم؟
اولاً ما محتاج خداوند هستیم و اون باید به حرف های ما گوش بده و کمکمون کنه و ایمان داشته باش که بهت میده چون خداوند بخشنده است و همه چی برای اونه.
به نظر من ترس از شکست یا از دست دادن زمان یا اینکه کاری کنی و اشتباه باشه دست به کاری نمیزنی و دوست داری که شرایط کامل باشه و هیچ خطای مرتکب نشی که ناامیدت کنه بخاطر همون سردرگمی ، یه حرفی میخوام بهت بزنم که اگه درکش کنی دیگ نمیترسی دیگه نمیترسی که پولتو از دست بدی دیگه نمیترسی که اگه مسخرم کنن چی ؟
داداش من، خوب گوش کن تو شروع کن هر چیزی که بلدی با هرچیزی که تو دست داری راهی رو که دوست داری و عاشقشی کاری رو که خیلی خوب انجام میدی رو شروع کن و هدف خوبی داشته باش (هدف منظورم خونه و ماشین نیست)هدف خدمت صادقانه به مردمه ،چیزهای که نیاز دارن رو برآورده کن، اونوقت مردم برات تبلیغ میکنن یه خورده راه طولانی تری داره ولی تو کاری رو داری که عاشقشی و خوب انجامش میدی و مشتریایی که به تو وفادارن برای تو تبلیغ میکنن (کتاب بازاریابی مسری رو بخون خیلی منو کمک کرد) بعد میفهمی که عامل موفقیت نه تبلیغه نه خانوادست نه محل زندگیته نه محل بیزینسته نه دوستانته نه هیچ چیز دیگه
درست حدس زدی> عامل باوره عامل ایمانه که علم ومنطق اینارو نمیتونه ثابت کنه.چون وقتی دونفر با شرایط یکسان کارو شروع میکنن مثل هم یک جنس رو میفروشن متراژ مغازه ، شرایط ملکی و … یکی هست ولی در عرض چند سال یکی جمع میکنه و اون یکی صاحب یک هایپر مارکت بزرگ تو شهر میشه .
آدم های بزرگی که آوزه اونا نسلها هست که تو کتابها و زبون های مردم به گوش میرسه این بوده
ایمان به خداوند متعال که بنده هاشو کمک میکنه-ایمان به خدماتی که میدن-باور ها-خدمت صادقانه-اخلاق خوب-ارتباط موثر-صبر و شکیبای-ورودی های مناسب،،این شاخه اون شاخه نکردن،ادامه دادن و پشت کار داشتن،گوش دادن به ندای درون،حال خوب در هر شرایط – کنترل احساسات و ………
اگه قدرت باور رو میدونستی که شک دارم ازش استفاده کرده باشی (به صورت آشکار) هیچ وقت بین دوراهی نمیموندی چرا دارم این حرفو میزنم ؟
چون آدم های که زیاد آزمون خطا کردن خیلی زود تصمیم میگیرن و میدونن که اگه این کارو انجام بدن حرکت بعدی بهشون گفته میشه
به نظرم خودتو بشناس خدای خودتو بشناس ، ایمان به خدا آدمو دیوونه میکنه. از این همه قدرت.
اینکه به تضاد میخوری خیلی نشونه خوبیه این نشون میده که تو لایق بهترینهای که بین خوب و بد ،گزینه خوبتر رو انتخاب میکنی
زمانی که نگرانی و ناامید که چه کاری کنی، اون لحظه از زندگیته که عقلت و منطقت داره برات تصمیم میگیره و تو داری به سمتش میری و قبولش میکنی (اینجاست که شیطان ضمضمه میکنه تو گوشات)
زمانی که خوشحالی و حالت خوبه تو داری اتفاقاتو خودت میسازی و خدا باهاته و از قلبت دستور میگیری به جای منطقت .(منظور احساسی عمل کردن نیست ) (نجوا های درونه )
دلیل موفقیتهای استاد هم نمیخواد موشکافانه بهش نگاه کنی و بری اونو با سایت های مشابه ،مقایسه کنی ،چون باورو نمیشه با حساب کتاب و ریاضی و فیزیک بررسی کرد ، نتایج با عقل منطقی جور در نمیاد
اما نظر من عشق و علاقه به کار + خدمت صادقانه به مردم + ایمان به خداوند که کمک میکنه در هر شرایطی که بخوایم + صبر + درست کردن باور های ثروت ساز بجای به دست آوردن اطلاعات .
اگه داری دنبال ابزار میگردی که پازل رو کامل کنی قطعا فکر میکنی از جاهای عجیب قراره به تو برسه .بخدا زندگی هر انسانی دست خودشه و همه ثروتمند به دنیا میان فقط یکی میره دنبالش و ساده میگیره همه چیزو یکی هم انتخاب میکنه کارمند باشه یکی دیگه هم انتخاب میکنه فقیر باشه و پیش خودش میگه این خواست خدا بود
خداوند همه رو آزاد آفریده و من این باور واسه خودم درست کردم که انگار از قبل سیستم زندگی کردن ما طراحی شده و چند قسمت و چند راه خدا برای ما گذاشته که انتخاب کنیم مثل یک چهاراه فرض کن
اولی میره سمت ثروت بی کران و جاده خونه خود خدا
دومی میره سمت زندگی روتین و تکراری (به دنیا بیای مدرسه دانشگاه خدمت ازدواج صبح کار کن شب بخواب بعد ….)
سومی میره سمت سمت زندگی معمولی ( دستت به دهنت برسه )
چهارمی هم میره سمت فقر (اعتیاد-شکست های پشت سر هم -بیماری و ….)
کدوم رو انتخاب کردی تو زندگیت ؟
قطعا همه 1 رو انتخاب میکنن اما ادامه میدن ؟ ایمان دارن به توانای که دارن به اینکه یه قدرتی بزرگ تر از اون چیزی که فکرشو بکنی داره کمکمون میکنه و راه درست رو بهمون میگه ؟
نترس اقدام کن
به خداوندی خدا نمیدونی چقدر نتایج شگفت زدت میکنه
یه وقتای ترستو میزاری کنار یه کاری میکنی که خودت تعجب میکنی ، (در جسارت نبوغ نهفته است )
اگه تونستی بشین و ایده هاتو بنویس روی کاغذ و بهشون درصد بده که کدوم ایده بهتر از همه است و راهتو انتخاب کن
به صحبت های که دوستان و خانواده عباس منش زدن گوش کن اما
تصمیم خودتو بگیر
هیچکس به جز خودت نمیتونه برای زندگیت تصمیم بگیره باور کن
فقط خودتی ،خودت و خدای بالا سرت .
امیداورم که بتونی خودتو و باور های قویتو پیدا کنی و شروع کنی و نتایج بینظیرتو برام بنویسی.
سلامی گرم به اعضای خانواده صمیمی عباسمنش،و سلام بر خالق سایت عباسمنش( خالق دهکده ی جهانی موفقیت) ،ما اگر جمله ی از تو حرکت و از خدا برکت رو نه فقط به لفظ بلکه با پوست و گوشت و استخوانمون درک کرده باشیم اونوقته که کسب و کارمون نتیجه ی متفاوتری پیدا میکنه و قدمهای درستی رو برمیداریم و هر قدم ما با عشق و علاقه و باور، قدم بعدی رو برامون مشخص میکنه و مسیرمون روشن میشه و خیر و برکت در کارمون سرازیر میشه و چرخ کارمون قشنگ میچرخه، نیازی نیست برای کاری که میخوایم انجام بدیم منتظر کسی یا سرمایه ای یا اتمام تحصیلاتی یا هر بهانه ی دیگه ای باشیم چون اگر به همه ی شرایطی که بعنوان پیش نیاز برای آغاز کارمون فکر میکنیم که لازم هست، هم برسیم و همه چی هم مهیا باشه، باز هم چرخ کارمون خوب نمی چرخه و دلیلش هم نداشتن باور و چشم به ظواهر و بیرون داشتن و دلیل موفقیتمون رو هر چیزی بیرون از خودمون دیدن هست و در نهایت عدم موفقیتمون رو نسبت دادن به شانس و شرایط و هر دلیلی بیرون از خودمون میبینیم و اگه این ترمز ها و باورهای غلط رو در خودمون پیدا نکنیم به این سیکل معیوب ادامه میدیم. بعضی موارد هم هست که کارمون موفقیت آمیزه و درآمدمون هم عالی ولی نحوه ی اداره ی پول رو بلد نیستیم و همه رو بر باد میدیم که اون هم ریشه در باورهای غلط در مورد پول هست. بارها رستورانهایی رو هممون دیدیم که چقدر مشتری صف میکشه فارغ از اینکه لوکس هست یا خیلی ساده س از هر جهت، و دلایل موفقیتشون رو خیلی ها که سطحی نگرند به شانس ربط میدن که واقعا دلیلش عشق به کار و باور و ایمان به خدا و توانایی های خود و ایجاد ارزش افزوده و پشتکار ومدیریت صحیح و کیفیت عالی و خوشمزه بودن غذا حتی با ابتدایی ترین و ساده ترین امکانات و یا حتی لوکس ترین مکان و امکانات.
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همراه!
سوالی که یکی از دوستان این جمع صمیمی مطرح کردند، دقیقا همان سوالی است که من نیز مدتی است به آن فکر می کنم و در این مدت دچار چالش ها و تضادهای بسیاری شدم. مدتی است که کاری را شروع کردم و با آنکه مطمئن بودم حتما در کارم موفق می شوم، اما متاسفانه تا کنون نتیجه دلخواهم را به دست نیاوردم.مرتب فایلهای استاد را گوش می کنم، از خداوند یاری می طلبم، و وقتی که مشغول شنیدن یکی از فایلهای استاد بودم، این جواب را از فایل ایشان دریافت کردم، وقتی نتیجه ای در زندگیتان حاصل نمی شود یعنی باورهای شما تغییر نکرده! استاد بارها بارها تکرار کردند که باورها حاصل سالهای سال ورودی های ذهن ما از خانواده، دوست، جامعه، فرهنگ و … است و با یک روز و دو روز تغییر نمی کند، مورد دیگری که استاد خیلی تاکید می کنند این است که جهان به زبان ما واکنش نشان نمی دهد، مثلا اینکه بگوییم تغییر کردم، باورم عوض شد، اتفاقی نمی افتد بلکه جهان به فرکانس ما واکنش نشان می دهد، اینکه من حرفهای استاد را با گوش جان می شنوم و باور می کنم و قبول دارم کافی نیست. زمانی که می خواهم پولی خرج کنم و می ترسم که آیا می توانم آن را جایگزین کنم یا نه این نشان دهنده ترس من و در نتیجه باور نداشتن به قدرت قادر مطلق است. ممکن است همه ما به زبان بگوییم ایمان آوردم ولی در عمل شک کنیم و بترسیم. واقعا چند درصد افراد می توانند همچون استاد زندگی راحت و بی دردسر خود را رها کنند و بدون هیچ پشتوانه ای با یک ساک لباس با خانواده به خصوص فرزند کوچک به شهر دیگری هجرت کنند؟ آیا این جز از ایمان و اعتقاد صد در صدی به خالق یکتا است. وقتی استاد می گوید تنها به خداوند تکیه می کنم و هیچ، یعنی به احدی وابسته نیست و از هیچ مانعی نمی ترسد. اگر او باور می کند تمام سلولهای بدن او گواه تسلیم بودن محض در برابر خداوند است. از اینجا است که تفاوتها نمایان می شود. استاد عباس منش به پرودگار ایمان دارد و تنها به قدرت او تکیه می کند و بدون هیچ تردیدی پای در راه می گذارد و خداوند در جواب این اطمینان انسانهایی را در مسیر او قرار می دهد که کارها را برای او انجام دهند. این افراد دستان خداوند هستند برای انجام کارهای استاد، برای استاد تبلیغ می شود، برای استاد کارها هموار می شود، موانع برداشته می شود و … ، البته استاد این نکته را هم متذکر شدند که هر دو گروه به مقصد می رسد، هم او که توکل به خدا می کند و کارها را به او می سپارد و هم فردی که به تمام وسیله ها متوسل می شود و از همه ابزار برای رسیدن به مقصدش استفاده می کند، اولی از مسیر هموار، با آرامش و امنیت و به شادی از مسیر می گذرد و از زیبایی های مسیر لذت می برد، دومی از کوه ها و دره ها به سختی می گذرد و با حیوانات وحشی و درندگان روبه رو می شود و بعد از گذراندن سختی های بسیار به مقصد می رسد. این فرق بین آدمها و باورهای آنهاست. درست است که ابزارها و راه های امروزی وسیله ای برای رسیدن انسانها به اهداف مورد نظر است، اما در همین دنیا هستند افرادی همچون استاد که بدون اتکا به همین ابزار و تنها با تکیه به قدرت خداوند به بهترینها و بالاترین درجات می رسند. ما همه نتایج استاد را می بینیم و لذت می بریم ولی عده ای از ما شک می کنیم و قدرت را تمام و کمال به خدا نمی دهیم و به عوامل بیرونی متوسل می شویم برای همین از مسیر زندگی لذت کافی نمی بریم. مدام در جنجال و چالش هستیم و عجله می کنیم که زودتر به مقصد برسیم، غافل از اینکه باید تکامل خود را طی کنیم و آرام آرام در مسیر رسیدن به هدف از زیبایی های زندگی لذت ببریم. البته من فکر می کنم، دوست محترمی که این سوال را مطرح کردند خودشان نیز به جواب آن اشراف دارند و فقط ما، گاهی می خواهیم هزاران گواه و مدرک به ما ثابت کنند که درست فکر می کنیم یا خیر. امیدوارم خداوند به همه ما توفیق بدهد که بتوانیم بدون هیچ شک و تردیدی دل به خدا و قدرت او بسپاریم و با اطمینان از رسیدن به سر منزل مقصود از این مسیر زیبا لذت ببریم.
سلام بر همگی دوستان گرامیم
من علم و تجربه چندانی در زمینه بازاریابی و فروش ندارم.. از اونجایی که دوست داشتم در این پرسش و پاسخ سهیم باشم، بنابراین تصمیم گرفتم پاسخ این سوال به این گونه بدم که « چرا و چگونه عضو این سایت شدم؟ و دلیل ماندگاری و فعالیتم در این سایت چیست؟»
با شنیدن فایلی درباره ی «حزن در قرآن» با آقای عباس منش آشنا شدم..
سوالاتی که برای ایشون مطرح شده بود و حس و حالی که منجر به این سوالها شده بود رو من و اکثریت آدمها تجربه کردیم و یا می کنیم .. تنها تفاوت در نحوه پاسخگویی ماست.
در این فایل و سایر فایلهایی که از ایشون دیدم و شنیدم. آنچه منجر به جذب و ماندگاریم شد:
۱.صداقت در بیان ..« باور خود و خدمات»
۲.تمرکز بر موضوعات اصلی زندگی.. «نشان از تجربه و شناخت نیاز مشتری»
۲.دانش و بصیرت در پشت بیان ساده.. « شناخت کافی و عمیق خدمات و درک مشتری »
۴. قابل فهم و در توافق بودن با روح الهی و منش انسانی قوانین بیان شده « در توافق با نیازهای مشتری»
۵.به جای زیر سوال بردن کار دیگران، تشویق به امتحان کردن این نگرش در زندگی و سپس انتخاب کردن.. « آزادی انتخاب به مشتری»
۶. افرادی جذب این سایت میشن که روح الهی و منش انسانی شون رو می تونن تغذیه کنن و همزمان به اهدافشون در زمینه های مختلف برسن…. چنین افرادی غالبا وفادار و صاحب نظر هستن… «مشتری راضی»
علاوه بر اینها زمانی که وارد سایت شدم.. متوجه تفاوت بارز این سایت با دیگر سایتها شدم..
که نشان دهنده« ترکیب زیبایی از دو دانش روابط انسانی و خدمات اینترنتی» است.