این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4234نظر
توجه
اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام برسید و استاد عزیزم هر دم از این باغ بری می رسد نغز تر از نغز تری می رسد مهمترین عامل و ایجاد تفاوت در کسب کار محصول و کیفیت و احساس خوب می باشد باید چنگی به دلها زد با هر محصولی و سخنی موفق باشید احساس خوب فرمان به کل کائنات می باشد
به نظر من مطمئنا اصل همیشه باور درسته ،یعنی اگر شما بپرسین چند درصد تمرکز باید روی باور سازی و ایمان باید باشه و چند درصد روی استفاده از ابزار، من میگم صد درصد تمرکز باید روی باور درست و ایمان باید باشه. چرا؟ پس ابزار چی می شه؟ توجه کنین شما اگه باور خودتون رو تقویت کنین و با ایمان حرکت کنین نتایج قدم به قدم برای شما میاد، حالا اگه ابزاری نیاز باشه، خود خدا توی طول مسیر به ذهن شما میندازه یا اگه نیاز باشه شخصی به شما کمک کنه خود این سیستم اونو وارد زندگیتون میکنه، بنابراین اگه خلاصه بخوام بگم ما باید روی باور تمرکز کنیم و شجاعانه و با ایمان حرکت کنیم و اونوقت همه چیزهای دیگه خود به خود درست میشه.
شما اگر به زندگی استاد هم توجه کنین همینو می بینین.
استاد باور سازی رو اصل قرار دادن و بقیه چیزها خودش جورشده همونطور که داستان های زیادی در این مورد توی فایل هاشون گفتنه اند.
تاکید میکنم استفاده از ابزار اگه نیاز باشه به ما الهام میشه و باید توجه داشته باشیم که خیلی از ابزار هایی که ما فکر میکنیم واجبه، اصلا نیاز نیست، مثل مغازه داری که جای خوبی نداره یا دکور عالی نداره ولی فروش خیلی خوبی داره.
با سلام به تمامی دوستان عزیزم و استاد عباسمنش گلمون.
من میخام مستقیم و خلاصه وار به سوال جواب بدم،
بنظر بنده استاد عباسمنش با کار کردن بسیار زیاد روی افکار خود و با تجسم به باورها و رویاها و در عمل به بزرگ کردن قدرت ذهن و در نهایت با فرستادن فرکانسهای بسیار قدرتمند و هدف گیری به رویای آینده و بگویم رویای مقابل و در نتیجه انعکاس مثبت اون فرکانس رو سریع و قوی دریافت میکنند،البته با اعتماد و ایمانی راسخی که به پروردگار عالم دارند.این میتونه تفاوت بین عباسمنش ودیگر مشاغلین باشد.
و دیگر تفاوت او با اقشار مختلف، صداقت رو راست بودن ح نیت داشتن که تونسته اعتماد دیگران رو جلب و پروانه وار به دور خود جذب کنه…..امید وارم که یه روزی من و همه ی این دوستان هم فرکانسی بتونیم یه روزی خودمون رو مثل استاد از درون خالص کنیم.
بنده چندین کامنت از دوستان خوندم که به نظرم جنبه علم ستیزی داشت!! خیلی از دوستان فکر می کنند که ما دو مسیر برای زندگی داریم؛ راه نخست عقل، استدلال، تجربه و عقلانیت است که آن را علم می نامیم و راه دیگر شهود است که به آن الهام و هدایت می گوییم.
همچنین پارادوکسی سالهاست جاری است و بنده فکر می کنم انسان نمی تواند یکی بودن این دو را درک کند.
انسان ها فکر می کنند ما دو ابزار برای شناخت گیتی داریم. یکی عقل و دیگری الهام یا شریعت. در صورتی که تمامی انسان ها الهام را به وسیله‌ی عقل درک می کنند و آن را می فهمند. الهام یا شریعت منبعی است که می توانیم مانند طبیعت از آن استفاده کنیم.
حال بیایید اسم این منبع را خداوند بگذاریم که شامل طبیعت، شریعت و الهام می شود.
تمام آموزه های این مجموعه این است که باورهای مان را تغییر دهیم. چرا؟
چون ابزار خودمان (ذهن) را برای شناخت منبع، قوی تر کنیم. عقل ابزاری است که ما به وسیله آن الهامات را درک می کنیم و با آن منبع قدرت یا خداوند را می فهمیم و از طریق آن با خداوند ارتباط برقرار می کنیم.
انسان ها سالهاست با عقل شان فکر می کنند، تجربه می کنند و علم را پدید آورده اند. سوال دقیقا اینجاست که همان انسانها چگونه این کار را انجام داده اند و چگونه علم شکل گرفته است؟
آنها قطعا از منبع الهام دریافت کرده اند (از طبیعت یا شریعت).
گالیله می گفت طبیعت و شریعت دو کتاب است که هر دو به قلم خداوند نوشته شده است؛ یکی کتاب تکوینی که به زبان ریاضی تحریر شده و دیگری کتاب مقدس که به زبان مردم نوشته شده است. پس ما دو ابزار برای شناخت در اختیار نداریم، یکی به نام عقل و دیگری وحی یا الهام. چرا که خود وحی را هم مثل هر چیز دیگری به عقل در می یابیم و می شناسیم. پس وحی متعلق شناخت است نه وسیله شناخت!
حال فرض کنیم که استاد عباس منش بدون داشتن سایت و بدون برگزاری سمینار قصد داشت خودش را معرفی کند. آیا امکان پذیر بود؟ استاد از منبع کمک گرفت و به او گفته شد که این کارها را انجام بده و استاد هم آنها را انجام داد. از علم و ابزارهایی که لازم داشت استفاده کرد. او سالها کتاب خواند، از تجربیات دیگران استفاده کرد، با دنیای آنلاین آشنا شد و موارد دیگر. همه اینها به او گفته شود ولی این موضوع به این معنی نیست که او از هیچ ابزاری استفاده نکرد.
همچنین در این مسیر قطعا راه هایی را رفته است که نتیجه دلخواه را حاصل نکرده و تغییر مسیر داده است.
پیامبر اسلام هم برای رساندن پیام خداوند از ابزارهایی استفاده کرد و دعوتی را شکل داد.
نظر من این است که انسان باید با منبع هم سنخ شود و مورد هدایت قرار گیرد. هدایت او را با ابزارها و مسیرهایی آشنا خواهد کرد که برای او لازم و مفید است.
حال شما میخواهید اسم این ابزار ها و مسیر ها را علم، تجربه، آگاهی یا هرچیزی دیگری بگذارید.
من دقیقا ١سال میشه که با این قوانین اشنا شدم و دلیل اشنایی من با این مباحث بر خورد با یک تضاد مالی بود وقتی که من به تضاد بر خورد کردم یادمه رفتم یه گوشه نشستم و با تمام وجودم از خداوند درخواست کردم کمکم کنه انقدر حال عجیبی داشتم که برای اولین بار احساس میکردم هیچ کس نمیتونه کمکم کنه و فقط خداوند باید دستمو بگیره ٫٫٫
اشک میریختم و از خداوند میخواستم کمکم کنه و میگفتم خدایا من غیر تو هیچ کسیو ندارم فقط کمکم کن
به طرز عجیبی اروم شدم و بعد از ١٠ دقیقه رفتم سراغ گوشیم و نمیدونم اون لحظه تو یوتیوب چی سرچ کردم ولی یادمه یه فایل از استاد باز شد و برای اولین بار با ایشون اشنا شدم انچنان ارامشی گرفتم که انگار خداوند هدایتم کرد به این مسیر و الان میفهمم که دقیقا من هدایت شدم به این مسیر چون از خداوند خواستم با تمام وجودم٫
وخداوند منو با یکی از دستهاش اشنا کرد که هدایت بشم ٫
هدفم از نوشتن مسیر اشنایم با این خانواده صمیمی این بود که خواستم جواب این سوال رو بدم که :دلیل
اینکه استاد عباس منش بدون اینکه تبلیغات خاصی رو انجام بدن تونستن به این موفقیت برسن دلیلش اینه که ایشون به قوانینی دست پیدا کردن که زندگی ایشونو متهول کرده در تمام جنبه ها واینو رسالت خودشون میدونن که به مردم هم بگن و سوال اینجاست که چه افرادی؟
افرادی که تو این مدار هستن ایشون نمیخواد کاری کنه که
در واقع ایشون دارن ارزش میفروشن ارزشی که گره از کار دیگران باز میکنه
کسب وکاری که با خدماتش مشکلات مردم رو حل میکنه قطعا ثروتمند میشه این یه قانونه
در واقع دلیل متفاوت بودن نتایج استاد با همکاراشون اینه که ایشون دارن در ازای مبلغی که میگیرن به مردم ارزش میفروشند این ارزشه که تفاوت ایجاد میکنه
کسب وکاری که در قبال پولی که میگیره ارزش میده به مشتریانش قطعا ثروت به دنبالش میاد نیاز نیست کار خاصی انجام بده٫٫٫٫٫٫
خدارو شکر میکنم که تو این مدار هستم خدایا شکرت٫٫٫
از خداوند منان برای استاد عزیزم ارزوی ثروت ،نعمت و سلامتی روز افزون خواستارم
بنظرمن استادازبچگی باتضادهایی که داشت تونست چیزهایی روبخوادوازاونجایی ک هنوزاون فطرت پاک خدایی تووجودش پررنگ بودخیلی زودتونست دست به عمل بزنه یعنی همون چیزیوکه فکرمیکردتونست به واقعیت تبدیلش کنه استادهرروزهرلحظه حواسش اول به خاسته هاش بودنه ناخاسته ها
استادبااولین و کوچکترین خواسته ای ک بهش رسیدایمانش وامیدشوبیشترکردوگفت که خدایاشدمن خواستم شدحالایه چیزبزرگترمیخوام ومطمئنم میشه
بعدش چون تشنه موفقیت و پیشرفت بودعطش سوزان داشت براخواسته هاش خداهم بهش دادچون استادداشت شکراون چیزایی روکه داشت شکراون چیزایی ک براش آرزوشده بودبجامیاورد
وقتی فهمیدحالش که خوب باشه اتفاقهای خوبی براش میافته خواست که قانون ویادبگیره رفت سراغ قران رفت سراغ آدمهای موفق
اون چیزایی روکه یادگرفته بودعمل کرد چون دیگه تکاملش داشت کاملترمیشد
هرچه قدرکه خودشوتواحساس بهترورسیدن به خواسته هاش دیدخواسته هاشم راحت بهش داده شدچون دیگه باورکرده بود این قانون روکه حال خوبش اتفاقهای خوبی براش میاره
تاجایی که حتی خیلی ازخواسته هاشوهنوزنداشت اماچون حسش عالی بودبراحتی ودرکمترین زمان توسط همون ارتعاش عالی که به جهان فرستاده بوددریافتشون کرد
استاد به معنای واقعی خوشبخت هست چون یادگرفت قبل به دست آوردن چیزی اونو به زندگیش باحس خوبش دعوت کنه
خوشبختی ازنظراستادرسیدن به خواسته نیست مسیرلذت بخش واحساس خوب درراه رسیدن به خواسته هاست
من وهمه ی دوستان عزیزم اگرتاهمین حدراهوروش استادروالگوی زندگی خودمون قرار بدیم مطمئنم خیلی بیشتررشدمیکنیم حتی بیشترازاستادچون استادراهنمایی نداشت ماراهنمایی چون استادداریم
برای خودم وهمه ماندن دراحساس خوب روآرزومیکنم چون دلم آروم میشه وقتی این جمله طلایی رومیشنوم
من تنها نظری که می تونم بدم اینه که باید برای انجام یه هدفی فقط و فقط باور واقعی داشت واقعا ایمان واقعی داشته باشی که اینکار انجام میشه و با ایمان و توکل به معنی واقعیه کلمه میشه به هدفت برسی
همنطور که استاد تو تمام فایلاشون به موضوع باور اشاره کردن باید باور داشته باشی که با ایمان به خالق دنیا تو هم می تونی خالق دنیات باشی ولی چه کنیم که یزره رسیدن به این باور سخته ولی شدنی
من واقعا هنوز نتونستم این باور قدرتمند رو به دست بیارم و با خواسته هام هم فرکانس بشم ولی دست از تمرین و تلاش برنمیدارم تا به هدف و خواسته واقعیم برسم ولی مطینم که استاد با ایمان صد در صدی به کاری که داره تونسته تمام مسیر رو برای خودش هموار کنه البته تمام دنیا دست به دست میدن تا برای استاد مسیر هموار بشه و این صد در صد بهخاطر لیاقتیه که استاد از خودشون به دنیا نشون دادن
در واقع مثل از شما حرکت از خدا برکت اینجا مصداق پیدا می کنه ولی خیل باید به این مثل عمیق شد تا درک بشه
با سلام وخداقوت به استاد عزیزم استاد عباسمنش و دوستان خوبم در این مسیر فوق العاده و دوست داشتنی،
از خدای خودم سپاسگزارم که من رو به این مسیر زیبا و پر ازموفقیت هدایت کرد،
پاسخ من به این سوال که چه عاملی باعث ایجاد تفاوت نتیجه،در کسب کارها این هست که :
1_اولین عامل و از نظر من مهم ترین عامل این هست که به کارت علاقه داشته باشی یعنی کارت چیزی باشه که غیر مرتبط با چیزی که دوست داشته باشی نباشه ،مثلا یکی از دوستان من به سگ خیلی علاقمند هست به طوری که اکثر جاهایی که میخواد بره یا با سگش میره یا اصلا نمیره ،این دوست من یه مدت کوتاهی در یک شرکت مشغول به کار شد ولی بعد از یه مدت کوتاهی اومد بیرون چون هیچ لذتی از کارش نمیبرد بعد پدرش بهش پیشنهاد داد که کاری رو که خودش انجام میداد رو بهش یاد بده تا بیکار نمونه ،این چنین شد که تصمیم گرفتن یک مغازه در حوزه برق صنعتی بزنن ، در این کار هم یک مدت مشغول به کار شد دوستم ،ولی در این کار هم با میل خودش سر کار نمیومد که بعد از یک مدت کوتاهی از این کار هم اومد بیرون ،من یک روزی از دوستم پرسیده بودم که چه کاری رو علاقه داره ،که نظر او این بود که کاری رو دوست داره که با حیوانات مشغول باشه ولی هیچ سرمایه ای رو برای شروع کارش نداشت در نتیجه کارش رو نمیتونست شروع کنه ،چن ماه پیش یک ایده ای به ذهنش رسید چرا از پیج اینستاگرامش برای شروع کارش استفاده نکنه ،چون دوستم علاقه زیادی به سگ داشت به خاطر همین راحت به سگ خودش آموزش میداد تا هرچیزی که بهش میگه رو انجام بده در نتیجه در پیج اینستاگرامش نوشت که آموزش دهنده سگ ها هست ، که با همین تبلیغ کوتاه افرادی برای آموزش سگ های خودشون بهش مراجعه کردن و از او راضی بودند واین اتفاق هر روز بیشتر اتفاق می افتاد و مشتری های بیشتری بهش مراجعه میکنند و من با چشم خودم روز به روز موفقیتش رو میبینم (پس نظر من اینه که یکی از دلایل مهم موفقیت علاقه به کاری که انجام میدیم )
2_دومین عامل از نظر من توکل به خدا و سپردن همه کار ها به او مطمئن بودن از این که خدا همه کار ها رو به راحت ترین روش برای تو انجام میده و تو را به بهترین راه هدایتت میکنه
3_سومین عامل سپاسگزاری به خاطر تمام چیزهایی که داریم و یادآوری متوالی آن ها
4_چهارمین عامل تجسم کردن اهداف به صورت متوالی در ذهن خودتان
چه تبلیغی بالاترازاین که ادم اعتمادبنفسش نسبت بخودش وکارش بالا باشه چه تبلیغی بالاترازاینکه ادم عاشق خودش وکارش باشه که هزاران هزارادم عاشق خودش وکارش وخریدمحصولاتش باشن چه تبلیغاتی بالاترازاین که خودتو بارازش بدونی ولیاقت ثروتمندشدن ٫تا همه لیاقت هم مداری باهاش داشته باشن چ تبلیغاتی بالاترازاین که خودتو عاشقانه باورداشته باشی تا عاشقانه مردم باورت کنن ٫چه تبلیغی بالاترازاین که بخودت ارزش قائل باشی برایخودت وقت بزاری بهاشو پرداخت کنی باورهاتوتغییربدی چ تبلیغی بالاترازاین که به قدرت وتواناییهای خودت ایمان داشته باشی وخودت خالق زندگیت باشی ٫واقعا چه تبلیغی بالاترازاین؟؟؟؟ مرواااااااگه همه اینهارو نداشته باشی چی ؟؟؟؟؟واگرم داشته باشی چه شوداونوقت جهان چکارمیکنه برات واوووووو
خداوند در درون همه انسانها هست .و همه رو هدایت میکند. او به اعتمادی که بهش میکنیم پاسخ میدهد . ما خواستمون رو میخواهیم و به اندازه ای که اعتماد داریم به خدا دریافت خواسته هامون رو داریم .خداوند در هر لحظه پاسخ میدهد خواسته های همگان رو با توجه به اعتمادی که بهش کردیم . و عمل کردی که داریم .این موضوع خیلی مهم هست که چقدر صادق ودرست کار هستیم و در کارمان رضایت خداوند رو مد نظر داریم .و چقدر به نادیده ها یی که ما نمی بینیم و خداوند میبیند اعتماد میکنیم . خداوند آگاه است از درونمان و پاسخ میدهد به ما بقدر اعتمادی که بهش داریم .چون وقتی که بهش اعتماد میکنیم دیگه هیچ باور محدود کننده ای نمیتونه فاصله بشه بین ما و خداوند . و اتصال برقرار میشه بین ما و خدا . ودر عین حال که به خواستمون در دنیای مادی می رسیدیم و خوشحالیم ظرف وجودمان روهم بزرگتر و ارزشمند تر کرده ایم . این مطالب که نوشته شده رو درست درک کنیم جواب سوال مسابقه رو پیدا کردیم . و می فهمیم که ثروت ساختن اسونه وقتی از جاده صاف وهموار بیایم که همون مسیر اعتمادبه خداست .
سلام برسید و استاد عزیزم هر دم از این باغ بری می رسد نغز تر از نغز تری می رسد مهمترین عامل و ایجاد تفاوت در کسب کار محصول و کیفیت و احساس خوب می باشد باید چنگی به دلها زد با هر محصولی و سخنی موفق باشید احساس خوب فرمان به کل کائنات می باشد
به نام خداوندی که جهان به این زیبایی رو خلق کرد
با سلام خدمت دوستان و استاد عزیز
به نظر من مطمئنا اصل همیشه باور درسته ،یعنی اگر شما بپرسین چند درصد تمرکز باید روی باور سازی و ایمان باید باشه و چند درصد روی استفاده از ابزار، من میگم صد درصد تمرکز باید روی باور درست و ایمان باید باشه. چرا؟ پس ابزار چی می شه؟ توجه کنین شما اگه باور خودتون رو تقویت کنین و با ایمان حرکت کنین نتایج قدم به قدم برای شما میاد، حالا اگه ابزاری نیاز باشه، خود خدا توی طول مسیر به ذهن شما میندازه یا اگه نیاز باشه شخصی به شما کمک کنه خود این سیستم اونو وارد زندگیتون میکنه، بنابراین اگه خلاصه بخوام بگم ما باید روی باور تمرکز کنیم و شجاعانه و با ایمان حرکت کنیم و اونوقت همه چیزهای دیگه خود به خود درست میشه.
شما اگر به زندگی استاد هم توجه کنین همینو می بینین.
استاد باور سازی رو اصل قرار دادن و بقیه چیزها خودش جورشده همونطور که داستان های زیادی در این مورد توی فایل هاشون گفتنه اند.
تاکید میکنم استفاده از ابزار اگه نیاز باشه به ما الهام میشه و باید توجه داشته باشیم که خیلی از ابزار هایی که ما فکر میکنیم واجبه، اصلا نیاز نیست، مثل مغازه داری که جای خوبی نداره یا دکور عالی نداره ولی فروش خیلی خوبی داره.
با سلام به تمامی دوستان عزیزم و استاد عباسمنش گلمون.
من میخام مستقیم و خلاصه وار به سوال جواب بدم،
بنظر بنده استاد عباسمنش با کار کردن بسیار زیاد روی افکار خود و با تجسم به باورها و رویاها و در عمل به بزرگ کردن قدرت ذهن و در نهایت با فرستادن فرکانسهای بسیار قدرتمند و هدف گیری به رویای آینده و بگویم رویای مقابل و در نتیجه انعکاس مثبت اون فرکانس رو سریع و قوی دریافت میکنند،البته با اعتماد و ایمانی راسخی که به پروردگار عالم دارند.این میتونه تفاوت بین عباسمنش ودیگر مشاغلین باشد.
و دیگر تفاوت او با اقشار مختلف، صداقت رو راست بودن ح نیت داشتن که تونسته اعتماد دیگران رو جلب و پروانه وار به دور خود جذب کنه…..امید وارم که یه روزی من و همه ی این دوستان هم فرکانسی بتونیم یه روزی خودمون رو مثل استاد از درون خالص کنیم.
سلام و عرض ادب.
بنده چندین کامنت از دوستان خوندم که به نظرم جنبه علم ستیزی داشت!! خیلی از دوستان فکر می کنند که ما دو مسیر برای زندگی داریم؛ راه نخست عقل، استدلال، تجربه و عقلانیت است که آن را علم می نامیم و راه دیگر شهود است که به آن الهام و هدایت می گوییم.
همچنین پارادوکسی سالهاست جاری است و بنده فکر می کنم انسان نمی تواند یکی بودن این دو را درک کند.
انسان ها فکر می کنند ما دو ابزار برای شناخت گیتی داریم. یکی عقل و دیگری الهام یا شریعت. در صورتی که تمامی انسان ها الهام را به وسیله‌ی عقل درک می کنند و آن را می فهمند. الهام یا شریعت منبعی است که می توانیم مانند طبیعت از آن استفاده کنیم.
حال بیایید اسم این منبع را خداوند بگذاریم که شامل طبیعت، شریعت و الهام می شود.
تمام آموزه های این مجموعه این است که باورهای مان را تغییر دهیم. چرا؟
چون ابزار خودمان (ذهن) را برای شناخت منبع، قوی تر کنیم. عقل ابزاری است که ما به وسیله آن الهامات را درک می کنیم و با آن منبع قدرت یا خداوند را می فهمیم و از طریق آن با خداوند ارتباط برقرار می کنیم.
انسان ها سالهاست با عقل شان فکر می کنند، تجربه می کنند و علم را پدید آورده اند. سوال دقیقا اینجاست که همان انسانها چگونه این کار را انجام داده اند و چگونه علم شکل گرفته است؟
آنها قطعا از منبع الهام دریافت کرده اند (از طبیعت یا شریعت).
گالیله می گفت طبیعت و شریعت دو کتاب است که هر دو به قلم خداوند نوشته شده است؛ یکی کتاب تکوینی که به زبان ریاضی تحریر شده و دیگری کتاب مقدس که به زبان مردم نوشته شده است. پس ما دو ابزار برای شناخت در اختیار نداریم، یکی به نام عقل و دیگری وحی یا الهام. چرا که خود وحی را هم مثل هر چیز دیگری به عقل در می یابیم و می شناسیم. پس وحی متعلق شناخت است نه وسیله شناخت!
حال فرض کنیم که استاد عباس منش بدون داشتن سایت و بدون برگزاری سمینار قصد داشت خودش را معرفی کند. آیا امکان پذیر بود؟ استاد از منبع کمک گرفت و به او گفته شد که این کارها را انجام بده و استاد هم آنها را انجام داد. از علم و ابزارهایی که لازم داشت استفاده کرد. او سالها کتاب خواند، از تجربیات دیگران استفاده کرد، با دنیای آنلاین آشنا شد و موارد دیگر. همه اینها به او گفته شود ولی این موضوع به این معنی نیست که او از هیچ ابزاری استفاده نکرد.
همچنین در این مسیر قطعا راه هایی را رفته است که نتیجه دلخواه را حاصل نکرده و تغییر مسیر داده است.
پیامبر اسلام هم برای رساندن پیام خداوند از ابزارهایی استفاده کرد و دعوتی را شکل داد.
نظر من این است که انسان باید با منبع هم سنخ شود و مورد هدایت قرار گیرد. هدایت او را با ابزارها و مسیرهایی آشنا خواهد کرد که برای او لازم و مفید است.
حال شما میخواهید اسم این ابزار ها و مسیر ها را علم، تجربه، آگاهی یا هرچیزی دیگری بگذارید.
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و همه دوستان عزیزم
من دقیقا ١سال میشه که با این قوانین اشنا شدم و دلیل اشنایی من با این مباحث بر خورد با یک تضاد مالی بود وقتی که من به تضاد بر خورد کردم یادمه رفتم یه گوشه نشستم و با تمام وجودم از خداوند درخواست کردم کمکم کنه انقدر حال عجیبی داشتم که برای اولین بار احساس میکردم هیچ کس نمیتونه کمکم کنه و فقط خداوند باید دستمو بگیره ٫٫٫
اشک میریختم و از خداوند میخواستم کمکم کنه و میگفتم خدایا من غیر تو هیچ کسیو ندارم فقط کمکم کن
به طرز عجیبی اروم شدم و بعد از ١٠ دقیقه رفتم سراغ گوشیم و نمیدونم اون لحظه تو یوتیوب چی سرچ کردم ولی یادمه یه فایل از استاد باز شد و برای اولین بار با ایشون اشنا شدم انچنان ارامشی گرفتم که انگار خداوند هدایتم کرد به این مسیر و الان میفهمم که دقیقا من هدایت شدم به این مسیر چون از خداوند خواستم با تمام وجودم٫
وخداوند منو با یکی از دستهاش اشنا کرد که هدایت بشم ٫
هدفم از نوشتن مسیر اشنایم با این خانواده صمیمی این بود که خواستم جواب این سوال رو بدم که :دلیل
اینکه استاد عباس منش بدون اینکه تبلیغات خاصی رو انجام بدن تونستن به این موفقیت برسن دلیلش اینه که ایشون به قوانینی دست پیدا کردن که زندگی ایشونو متهول کرده در تمام جنبه ها واینو رسالت خودشون میدونن که به مردم هم بگن و سوال اینجاست که چه افرادی؟
افرادی که تو این مدار هستن ایشون نمیخواد کاری کنه که
در واقع ایشون دارن ارزش میفروشن ارزشی که گره از کار دیگران باز میکنه
کسب وکاری که با خدماتش مشکلات مردم رو حل میکنه قطعا ثروتمند میشه این یه قانونه
در واقع دلیل متفاوت بودن نتایج استاد با همکاراشون اینه که ایشون دارن در ازای مبلغی که میگیرن به مردم ارزش میفروشند این ارزشه که تفاوت ایجاد میکنه
کسب وکاری که در قبال پولی که میگیره ارزش میده به مشتریانش قطعا ثروت به دنبالش میاد نیاز نیست کار خاصی انجام بده٫٫٫٫٫٫
خدارو شکر میکنم که تو این مدار هستم خدایا شکرت٫٫٫
از خداوند منان برای استاد عزیزم ارزوی ثروت ،نعمت و سلامتی روز افزون خواستارم
به نام خداوند یکتا
سلام به همگی
بنظرمن استادازبچگی باتضادهایی که داشت تونست چیزهایی روبخوادوازاونجایی ک هنوزاون فطرت پاک خدایی تووجودش پررنگ بودخیلی زودتونست دست به عمل بزنه یعنی همون چیزیوکه فکرمیکردتونست به واقعیت تبدیلش کنه استادهرروزهرلحظه حواسش اول به خاسته هاش بودنه ناخاسته ها
استاداومداول کاری چیزای بزرگونه تجسم کردنه خواست بلکه خواست تکاملشوطی کنه هرچنداون وقت چیزی ازقانونهانمیدونست
استادبااولین و کوچکترین خواسته ای ک بهش رسیدایمانش وامیدشوبیشترکردوگفت که خدایاشدمن خواستم شدحالایه چیزبزرگترمیخوام ومطمئنم میشه
بعدش چون تشنه موفقیت و پیشرفت بودعطش سوزان داشت براخواسته هاش خداهم بهش دادچون استادداشت شکراون چیزایی روکه داشت شکراون چیزایی ک براش آرزوشده بودبجامیاورد
وقتی فهمیدحالش که خوب باشه اتفاقهای خوبی براش میافته خواست که قانون ویادبگیره رفت سراغ قران رفت سراغ آدمهای موفق
اون چیزایی روکه یادگرفته بودعمل کرد چون دیگه تکاملش داشت کاملترمیشد
هرچه قدرکه خودشوتواحساس بهترورسیدن به خواسته هاش دیدخواسته هاشم راحت بهش داده شدچون دیگه باورکرده بود این قانون روکه حال خوبش اتفاقهای خوبی براش میاره
تاجایی که حتی خیلی ازخواسته هاشوهنوزنداشت اماچون حسش عالی بودبراحتی ودرکمترین زمان توسط همون ارتعاش عالی که به جهان فرستاده بوددریافتشون کرد
استاد به معنای واقعی خوشبخت هست چون یادگرفت قبل به دست آوردن چیزی اونو به زندگیش باحس خوبش دعوت کنه
خوشبختی ازنظراستادرسیدن به خواسته نیست مسیرلذت بخش واحساس خوب درراه رسیدن به خواسته هاست
من وهمه ی دوستان عزیزم اگرتاهمین حدراهوروش استادروالگوی زندگی خودمون قرار بدیم مطمئنم خیلی بیشتررشدمیکنیم حتی بیشترازاستادچون استادراهنمایی نداشت ماراهنمایی چون استادداریم
برای خودم وهمه ماندن دراحساس خوب روآرزومیکنم چون دلم آروم میشه وقتی این جمله طلایی رومیشنوم
احساس خوب =اتفاقهای خوب
مهارت خاصی نمیخوادهمینوتوزندگیمون اجرایی کنیم وثابت قدم باشیم تواین احساس خوب
مطمئنم همه چیزبعدش میادشادی سلامتی ثروت موفقیت درهمه ی زمینه هاخلاصه شده ی این یک جملست
احساس خوب = اتفاقهای خوب
پایان
به نام زیبای خدا
من تنها نظری که می تونم بدم اینه که باید برای انجام یه هدفی فقط و فقط باور واقعی داشت واقعا ایمان واقعی داشته باشی که اینکار انجام میشه و با ایمان و توکل به معنی واقعیه کلمه میشه به هدفت برسی
همنطور که استاد تو تمام فایلاشون به موضوع باور اشاره کردن باید باور داشته باشی که با ایمان به خالق دنیا تو هم می تونی خالق دنیات باشی ولی چه کنیم که یزره رسیدن به این باور سخته ولی شدنی
من واقعا هنوز نتونستم این باور قدرتمند رو به دست بیارم و با خواسته هام هم فرکانس بشم ولی دست از تمرین و تلاش برنمیدارم تا به هدف و خواسته واقعیم برسم ولی مطینم که استاد با ایمان صد در صدی به کاری که داره تونسته تمام مسیر رو برای خودش هموار کنه البته تمام دنیا دست به دست میدن تا برای استاد مسیر هموار بشه و این صد در صد بهخاطر لیاقتیه که استاد از خودشون به دنیا نشون دادن
در واقع مثل از شما حرکت از خدا برکت اینجا مصداق پیدا می کنه ولی خیل باید به این مثل عمیق شد تا درک بشه
با سلام وخداقوت به استاد عزیزم استاد عباسمنش و دوستان خوبم در این مسیر فوق العاده و دوست داشتنی،
از خدای خودم سپاسگزارم که من رو به این مسیر زیبا و پر ازموفقیت هدایت کرد،
پاسخ من به این سوال که چه عاملی باعث ایجاد تفاوت نتیجه،در کسب کارها این هست که :
1_اولین عامل و از نظر من مهم ترین عامل این هست که به کارت علاقه داشته باشی یعنی کارت چیزی باشه که غیر مرتبط با چیزی که دوست داشته باشی نباشه ،مثلا یکی از دوستان من به سگ خیلی علاقمند هست به طوری که اکثر جاهایی که میخواد بره یا با سگش میره یا اصلا نمیره ،این دوست من یه مدت کوتاهی در یک شرکت مشغول به کار شد ولی بعد از یه مدت کوتاهی اومد بیرون چون هیچ لذتی از کارش نمیبرد بعد پدرش بهش پیشنهاد داد که کاری رو که خودش انجام میداد رو بهش یاد بده تا بیکار نمونه ،این چنین شد که تصمیم گرفتن یک مغازه در حوزه برق صنعتی بزنن ، در این کار هم یک مدت مشغول به کار شد دوستم ،ولی در این کار هم با میل خودش سر کار نمیومد که بعد از یک مدت کوتاهی از این کار هم اومد بیرون ،من یک روزی از دوستم پرسیده بودم که چه کاری رو علاقه داره ،که نظر او این بود که کاری رو دوست داره که با حیوانات مشغول باشه ولی هیچ سرمایه ای رو برای شروع کارش نداشت در نتیجه کارش رو نمیتونست شروع کنه ،چن ماه پیش یک ایده ای به ذهنش رسید چرا از پیج اینستاگرامش برای شروع کارش استفاده نکنه ،چون دوستم علاقه زیادی به سگ داشت به خاطر همین راحت به سگ خودش آموزش میداد تا هرچیزی که بهش میگه رو انجام بده در نتیجه در پیج اینستاگرامش نوشت که آموزش دهنده سگ ها هست ، که با همین تبلیغ کوتاه افرادی برای آموزش سگ های خودشون بهش مراجعه کردن و از او راضی بودند واین اتفاق هر روز بیشتر اتفاق می افتاد و مشتری های بیشتری بهش مراجعه میکنند و من با چشم خودم روز به روز موفقیتش رو میبینم (پس نظر من اینه که یکی از دلایل مهم موفقیت علاقه به کاری که انجام میدیم )
2_دومین عامل از نظر من توکل به خدا و سپردن همه کار ها به او مطمئن بودن از این که خدا همه کار ها رو به راحت ترین روش برای تو انجام میده و تو را به بهترین راه هدایتت میکنه
3_سومین عامل سپاسگزاری به خاطر تمام چیزهایی که داریم و یادآوری متوالی آن ها
4_چهارمین عامل تجسم کردن اهداف به صورت متوالی در ذهن خودتان
چه تبلیغی بالاترازاین که ادم اعتمادبنفسش نسبت بخودش وکارش بالا باشه چه تبلیغی بالاترازاینکه ادم عاشق خودش وکارش باشه که هزاران هزارادم عاشق خودش وکارش وخریدمحصولاتش باشن چه تبلیغاتی بالاترازاین که خودتو بارازش بدونی ولیاقت ثروتمندشدن ٫تا همه لیاقت هم مداری باهاش داشته باشن چ تبلیغاتی بالاترازاین که خودتو عاشقانه باورداشته باشی تا عاشقانه مردم باورت کنن ٫چه تبلیغی بالاترازاین که بخودت ارزش قائل باشی برایخودت وقت بزاری بهاشو پرداخت کنی باورهاتوتغییربدی چ تبلیغی بالاترازاین که به قدرت وتواناییهای خودت ایمان داشته باشی وخودت خالق زندگیت باشی ٫واقعا چه تبلیغی بالاترازاین؟؟؟؟ مرواااااااگه همه اینهارو نداشته باشی چی ؟؟؟؟؟واگرم داشته باشی چه شوداونوقت جهان چکارمیکنه برات واوووووو
خداوند در درون همه انسانها هست .و همه رو هدایت میکند. او به اعتمادی که بهش میکنیم پاسخ میدهد . ما خواستمون رو میخواهیم و به اندازه ای که اعتماد داریم به خدا دریافت خواسته هامون رو داریم .خداوند در هر لحظه پاسخ میدهد خواسته های همگان رو با توجه به اعتمادی که بهش کردیم . و عمل کردی که داریم .این موضوع خیلی مهم هست که چقدر صادق ودرست کار هستیم و در کارمان رضایت خداوند رو مد نظر داریم .و چقدر به نادیده ها یی که ما نمی بینیم و خداوند میبیند اعتماد میکنیم . خداوند آگاه است از درونمان و پاسخ میدهد به ما بقدر اعتمادی که بهش داریم .چون وقتی که بهش اعتماد میکنیم دیگه هیچ باور محدود کننده ای نمیتونه فاصله بشه بین ما و خداوند . و اتصال برقرار میشه بین ما و خدا . ودر عین حال که به خواستمون در دنیای مادی می رسیدیم و خوشحالیم ظرف وجودمان روهم بزرگتر و ارزشمند تر کرده ایم . این مطالب که نوشته شده رو درست درک کنیم جواب سوال مسابقه رو پیدا کردیم . و می فهمیم که ثروت ساختن اسونه وقتی از جاده صاف وهموار بیایم که همون مسیر اعتمادبه خداست .