live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج - صفحه 151 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
    79MB
    17 دقیقه
  • فایل صوتی live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
    16MB
    17 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

4234 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسن گفته:
    مدت عضویت: 2795 روز

    سلام به استاد عباسمنش و همه دوستان عزیز

    تمام دانسته های بنده از آگاهی هایی هست که از استاد عزیز و شما دوستان بی نظیر گرفتم

    عاملی که باعث کسب درآمد و ثروت زیاد در هر کسب و کاری میشه فقط ایمان به ربوبیت خداونده

    تو خود پای در راه بنهو هیچ مپرس

    که خود بگویتت که چون باید کرد

    وقتی دلمون به خدا قرصه و میخوای کسب و کارمون رونق پیدا کنه و مشتری هات زیاد بشن خداوند از بی نهایت دستانش ما رو به خواستمون میرسونه

    فقط باید از مسیر لذت ببریم و صبر داشته باشیم

    و نشانه ها رو آگاهانه دریافت کنیم و خوشحال باشیم و همواره رو باورهامون کار کنیم و به نکات مثبت توجه کنیم که آره همچی خداست و همیشه کنار ماست فقط کافیه صداش بزنیم

    فقط کافیه شکرگزار باشیم و به قلبمون رجوع کنیم چون خدا تو قلب ماست و جاش امنه (خدا) و خودش راهنمامون میشه ، خودش مشتری میشه ، خودش اتفاقات خوبی رو برامون رقم میزنه

    تا بهت بگه بنده ی من با من باشو پادشاهی کن

    شاد باشید

    موفقیت ادامه دارد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    حسین صدیقیان گفته:
    مدت عضویت: 2395 روز

    سلام استاد عزیز و دوستان گرامی

    به نظر من بعد از اینکه استاد این قانون رو درک کردن که همه اتفاقات زندگیش توسط افکار و باورهاش رقم میخوره دیگه کار خاصی نکردن که بگیم اون کار خاص باعث موفقیتشون شده چون اگر دنبال اون کار خاص باشیم دوباره موفقیتو گره زدیم به کار خاصی

    استاد رو باورهاشون کارکردن باورهای قدرتمند ساختن ، ترمز ها رو شناختن و پاشونو از رو ترمزها برداشتن بعد کم کم شرایط تغییر کرده و استاد شروع کردن به تایید قانون و کم کم راه بهشون بصورت الهام نشون داده شده ، همین مسیر ادامه دادن و حواسشون بوده از مسیر خارج نشن و به اندازه ایمانشون به قوانین نتایج هم بزرگتر شده

    کل داستان همینه به همین سادگی و خوشمزگی اصلا هم چیز پیچیده ایی نیست

    ایمان به قوانین

    عمل کردن طبق باورها و بعد

    عمل کردن به الهام های درونی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    سعید حیدرزاده گفته:
    مدت عضویت: 2459 روز

    سلام

    پاسخی در حد امکان کوتاه و کامل به این سوال با موارد زیر:

    قوانین جهان هستی:

    ۱.توحید

    ۲.باور

    ۳.مدار

    ۴.هدایت ها

    در قدم اول باید توحید را درک کرد که خداوند قدرتی بیشتر از هر قدرت اموزشی مثل مارکتینگ و سئو و … داره و میتواند کارهایی کند که معادلات این چنینی را به هم بزند.

    در قدم دوم باور ها قرار دارند که بحثشون گسترده است و شامل همه ی قدم ها میشه اما مهم تر هاش رو اشاره کنم

    ۱.باور توحیدی

    ۲.باور لیاقت داشتن

    ۳.باور فراوانی

    ۴.باور مسئولیت پذیری

    ۵.باور تمرکز

    این موارد فوق العاده هستند و توضیحات زیبای استاد در دوره روانشناسی ثروت ۳ راهنمای بی نظیری برای دستیابی به این باورهاست.

    قدم سوم خود به خود پیش میاد!!

    با کار کردن روی قدم دوم که باور ها هستند ما در مدارهایی قرار میگیریم که هم فرکانس باورهامونه و باور خوب= مدارخوب

    حالا در قدم چهارم هدایت میشیم به مسیر هایی که هم سریع و هم راحت مارو به خاسته هامون میرسونه

    و اینجا این توضیح نهایی شاید به هممون کمک کنه:

    گاهی ما هدایت میشیم به سمت فردی که اموزش های مارکتینگ میده و یا فردی که برنامه نویس خوبیه و سایت مارو دگرگون میکنه و …

    این نکته یعنی ما نباید پس بزنیم یا کنار بزاریم مباحث اموزشی رو…

    گاهی اون مباحث همون نکته هایی هستند که ما به سمتشون هدایت شدیم

    اما نیروی مطلق و هدایت کننده در اولویت است.

    امیدوارم که تونسته باشم پاسخ رضایت بخشی از نظر استاد عزیزم و شما خانواده بی نظیر ، به سوال خوب دوست عزیزمون داده باشم.

    با سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    IN God we trust گفته:
    مدت عضویت: 2408 روز

    سلام به همه!

    سوال خیلی زیبا تنکیو استاد.

    ?تفاوت استاد با دیگران به گفته خودی استاد توحید توحید توحید…

    توحید چی یعنی اینگه باور داشته باشیم که یک قدرت در جهان وجود دارد و تمام.

    توحید ابراهیم را خلیل الله نمود چرا؟

    چون ابراهیم بود و خدایش تمام نه ریس نه فرهنگ نه حرف مردم نه سیاست مداران نه بازار نه موقعیت نه بازا یابی شبگه ای نه هیچ دیگه.

    فقط تنها تورا میپرستم و تنها تورا عبادت میکنم .

    تنها تورا میپرستم وتنها مشتری از تو میخواهم.

    تنها عشقم تو هستی و عشق های دیگر تو بفرست خیلی جالب بخدا این خدا دوستش دارم اما خیلی دلم برایم میسوزد که نمیتوانم عمل کنم به او مانند موسی طرف ساحل بروم.

    خیلی دلم میخواهد دادا بزنم که چرا نمیتوانیم مثل ابراهیم خود را داخل آتش انداخته نمیتوانیم چون ایمان نداریم نداریم نداریم .

    اگر داشته باشیم همانند استاد که به گفته خودشون من ۵ درصد به این دیدگاه عمل نمودم و این نتایچ را گرفتم.

    ما نسبت به همه چیز خود شک داریم غیر از توحید و باور نداریم به اینگه خداوند مارا حمایت و هدایت میکند.

    آغا اصلا پیامبر بازار یابی بلد بود.اصلا چرا یک تعداد خاصی همه نعمت خدا برایشان داده.

    جوابش توحید توحید.

    این دسته باور دارند که خداوند متوکل کننده کان را دوست دارد خداوند همه چیز میشود همه کس را به شرط ایمان به شرط باور مشتری میشود بی مشتریان را.

    همه چیز میشود توحید.

    توحید پایه تمام خواسته ها است.

    چون وقتی پیش خدا میرم خیلی پر رو میشم خجالت ندارم با تمام کناه های که نمودم میکم بدی نامحدود شرم هم ندارم.

    میگم من خداوند مهربان هست ههههههه

    چقدر کثیف هستیم ما بخدا چرا به این قدرت ایمان نداریم چر؟؟؟؟؟؟؟

    بابا تفاوت استاد فقط در همین توحید است دیگه چیزی نیس بخدا.

    بچها یک گپ را بگویم خداوند را باور نمایید جهان را فتح کنید دلتان بازم.

    دلتان نی دل خودم من اگر بتوانم باور نمایم جهان را فتح میکنم.

    جای که توحید باشد آنجا خطر نیست.

    آنجا بازار یابی تبلیغات تحصیلات موقعیت جنسیت سن ظاهر سرمایه پارتی ووو

    وجود ندارد.

    اگر میخواهیم رشد نمایم توحید را درک نمایم

    نه شیوه تبلیغات نه دختر زیبا را پشت معلومات بیاریم نه کروات چگونه چنانی بزنیم هههههههه

    من خیلی به این حرفای که نوشتم خنده ام گرفت چون خیلی ساده است اما ما انسانها خود را غرق نمودیم با اگاهی داشتن.

    خداوند راباورنماییدجهان را فتح نمایید.

    بازم سراغ بازاریابی موقعیت فرنیچرهای زیبا مدرک فلان فلانی دولتی بریند

    خیلی درامد تان زندگی تان بهتر میشود ههههه

    In gad WeTrust!مردم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 2510 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم

    در پاسخ به این سوال به نظر من اول از همه باید ببینیم که این روش های مرسوم موفیقت که امروزه به عنوان قوانین بلامنازع کسب و کار مطرح هستند چگونه بوجود اومدند و آیا کاربرد این روشها برای همه افراد و کسب و کارها مناسبه و جوابگویی داره یا نه؟

    روشهای بازاریابی و تبلیغاتی که امروزه بسیار بر روی اون تاکید میشه روشهاییه که عده ای از افراد در کسب و کارشون با اجرای اون به موفقیتهای بزرگی رسیدن و به این ترتیب افراد دیگه بدون اینکه علت اصلی موفقیت اونها رو بدونن تصور کردن که اون روشهای بازاریابی و تبلیغات بوده که باعث خلق نتایج بزرگی شده و اون رو در کسب و کارشون بکار بردن. اما آیا این روشها برای همه جوابگو بوده؟

    همه ما افراد بسیاری رو دیده ایم که از این مسیر به نتایج دلخواهشون نرسیدن و یا حتی خودمون هزینه های گزافی از این بابت دادیم و سرانجام نه تنها نتیجه ای نگرفتیم بلکه متحمل ضرر هم شدیم. اما چرا این روشها برای برخی جوابگو بوده و برای برخی جوابگو نیست.

    علت در ذهن و افکار ماست. ما در دنیایی زندگی می کنیم که از طریق ذهنمون درک و پردازش میشه. ذهن ما محل تفکر و تجزیه و تحلیل حواس و احساسات ماست. اونچه از محیط پیرامونمون دریافت می کنیم در ذهن ما پردازش میشه و خروجی ذهن ما چیزی جز اونچه دریافت کرده نخواهد بود. به این ترتیب که جهان اتفاقات همسنگ با افکار و ذهنیات ما رو برامون رقم میزنه. در واقع چه بخوایم و چه نخوایم، چه قبول داشته باشیم و چه نه این ما هستیم که داریم اتفاقات زندگیمون رو رقم می زنیم. چه این اتفاقات مطابق میلمون باشن چه نباشن ما خالق اونها هستیم.

    ما به دو صورت به ذهنمون ورودی یا خوراک می رسونیم: 1-آگاهانه 2-نا آگاهانه

    زمانی که حواسمون به افکار و احساساتمون نیست در واقع ورودی های ذهن ما به صورت ناخودآگاه رقم میخوره که در این صورت اونچه که وراثت و محیط برای ما رقم میزنند وارد ذهن ما میشه و این ورودی ها معمولا ترس، محدودیت، فقر و عوامل منفی و در کل ناخواسته ها و احساسات ناخوشایند هستند. در نتیجه خروجی ذهن ما که واقعیت زندگی ما رو میسازه جز ناخواسته ها نخواهد بود.

    اما زمانی که آگاهانه ورودی های ذهنمان را کنترل می کنیم یعنی به اونچه که می خواهیم فکر می کنیم، به اونچه که می خواهیم نگاه می کنیم، اونچه رو که می خواهیم می شنویم، می بوییم و لمس می کنیم و احساسی رو که می خواهیم در خودمون ایجاد می کنیم و از ورود احساسات و افکار مخرب و منفی جلوگیری می کنیم به تدریج ذهن ما مملو از خواسته هامون می شه و خروجی اون چیزی جز خواسته های ما نخواهد بود.

    استاد عباس منش قبل از هر چیز خواسته ی قوی ای داشت. او قدرتمندانه می خواست که خوشبخت زندگی کند و موفقیتها و نتایج بزرگی خلق کند.

    اما این سوال مطرحه که همه ما خواسته داریم. چرا تعداد کمی مثل استاد عباس منش به خواسته هاشون میرسن و برای بقیه هیچ اتفاقی نمی افته؟

    تفاوت استاد عباس منش با اون دسته از افراد که به خواسته هاشون نمی رسن در افکار و باورهاشون هست.

    روش استاد عباس منش این است که اول خواسته ای در ذهنشان شکل می گیرد. سپس در مورد آن خواسته به وضوح می رسند. یعنی آن خواسته را طوری تجسم می کنند که گویی در آن لحظه به آن دست یافته اند. یعنی همان احساسی را دارند که گویی هم اکنون آن خواسته محقق شده است. سپس باورهای مناسب برای رسیدن به آن خواسته را مشخص می کنند و قدرتمندانه و با پشتکار آن باور ها را در ذهنشان ایجاد می کنند و با مثالهایی واقعی و تجربه شده آن باورها را برای ذهنشان منطقی می کنند. حالا خواسته مشخص شده، تجسم شده و باورهای مناسب برای رسیدن به آن ساخته شده است اما نکته مهم و بسیار حیاتی این است که به آن خواسته وابسته نمی شوند و خود را محتاج رسیدن به آن نمی دانند.

    ساز و کار تغییر ناپذیر جهان هستی به گونه ایست که هر آنچه ذهن ما بخواهد را از حال بی فرم و بی شکل انرژی به حالت مادی و واقعی تبدیل می کند. حال آن خواسته به مراد ما باشد یا خلاف آن برای جهان فرقی نمی کند و فقط خواسته ذهن ما را محقق می سازد.

    زمانی که خواسته با تمرکز و احساس همراه می شود، ابر و باد و مه خورشید و فلک به کار می افتند و خداوند مقدمات لازم برای تحقق خواسته هایمان را فراهم می کند. اینجاست که باید کار را به خدا بسپاریم تا او از طریق دستان بی شمارش شرایط لازم برای محقق شدن خواسته مان را آنگونه که به صلاح ماست فراهم کند و افراد، الهامات، ایده ها، موقعیتها و شرایطی را به زندگی ما وارد کند تا ما در مسیر رسیدن به خواسته هایمان قرار بگیریم.

    حالا نوبت ماست تا گوش به زنگ باشیم و با اقدام کردن و اقدام کردن و اقدام کردن از این بستری که خداوند برایمان مهیا کرده است بهره ببریم.

    استاد عباس منش مرد عمل و اقدام است. او به محض اینکه الهام و ایده ای در مسیر رسیدن به خواسته اش دریافت می کند که با شرایط فعلی اش قابل انجام باشد دست روی دست نمی گذارد و اقدام می کند.

    نتیجه این اقدامات که بر روی بستری از باورهای قدرتمند کننده قرار دارد و پشتوانه ی آن، الهامات و ایده هایی است که جهان در مسیر راهش قرار می دهد چیزی جز رسیده به موفقیت از مسیر خوشبخت نخواد بود.

    چیزی که نتایج استاد عباس منش را متفاوت کرده است این است که او خود را به نیروی بیکران هستی متصل می داند. او خود را متصل به نیرویی می داند که همه جهان را خلق کرده است. قدرتی که بی اذن او برگی از درختی نمی افتد.

    چیزی که نتایج استاد عباس منش را متفاوت کرده است این است که او خودش را خالق زندگی خودش می داند و مسئولیت تمام اتفاقات زندگی اش را می پذیرد و این باور باعث می شود قدرت خلق آنچه دوست دارد در زندگیش داشته باشد.

    چیزی که نتایج استاد عباس منش را متفاوت کرده است افکار و باورهای استاد عباس منش است. باور لیاقت و باور فراوانی و باور به توانستن و سایر باورهای قدرتمندکننده و است.

    چیزی که نتایج استاد عباس منش را متفاوت کرده است قدرت اقدام کردن است. قدرت تبدیل ایده و الهام به عمل است. قدرت تبدیل انرژی به ماده است. قدرت تبدیل تجسم به واقعیت است.

    چیزی که نتایج استاد عباس منش را متفاوت کرده است قدرت غلبه بر ترسها و تردیدها و عمل به قوانین جهان هستی است.

    وقتی از قدرت خودمان در خلق نتایج دلخواه غفلت کرده ایم از بکار بردن روشها و اصول بازاریابی نتیجه ای ایجاد نمی شود.

    وقتی که مسئولیت زندگی خودمان را نپذیرفته ایم و دیگران را مسبب اتفاقات زندگیمان می دانیم و در این صورت بکار بردن روشهای بازاریابی سودی نخواهد داشت.

    وقتی که احساس عدم لیاقت و باور به محدودیت و در کل ترمزهای زیادی سراسر ذهن ما را فراگرفته تمام روشهای پیشرفته بازاریابی هم با شکست مواجه می شوند.

    وقتی که قدرت اقدام و عملی کردن ایده هایمان را نداریم حتی روشهای نوین بازاریابی نیز باعث از دست دادن مشتریهایمان و کسادی بیشتر کسب و کارمان خواهد شد.

    هر اقدامی که بر اساس قوانین ثابت و بدون تغییر جهان هستی صورت نپذیرد در نهایت محکوم به شکست است و هر اقدامی که بر اساس این قوانین انجام پذیرد راهی جز موفقیت نخواهد داشت و هیچ راهی جز این نخواهد بود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    صدیقه صدیق گفته:
    مدت عضویت: 2805 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و همه دوستان گرامی

    به نظر من از زمانی که استاد عباس منش معنی توحید رو درک کردن موفقیتهاشون شروع شد هر چقدر که تونستن شرک های خفی قلبشون رو ببینن و با توحید یکتاپرستی ایمان به صاحب اختیار جهان و جهانیان ، پاکشون کنند وارد مسیر موفقیت شدن و هر روز بیشتر از روز قبل رشد کردن در تمام جنبه های زندگی

    استاد عباسمنش آرام آرام کنترل ذهنشون رو در دست گرفتن و قبل از هر عملی به نوع نگاهشون و تفکرشون دقت میکردن واگر شرک در فکر و نگاهشون بود ( شرک یعنی غم داشتن درباره گذشته ترس و نگرانی برای آینده احساس کمبود و عجله برای حال، و دخیل دونستن هر انسان یا موجودی یا عاملی بیرون از خودش در اتفاقات و شرایط زندگی و … ) اون فکر و نگاه رو تصحیح میکردن و عملی رو انجام میدادن که متضاد اون فکر و نگاه شرک آلود بود ، و به مرور با شناخت افکار شرک آلود و پاک کردنشون و متعاقبا انجام ندادن اعمالی که از شرک سرچشمه میگرفتن ، عزت نفسشون رشد کرد توانایی‌های خودشون رو باور کردن ایمانشان به خدا قویتر شد و فهمیدن که میتونن با خدا باشن و پادشاهی کنن

    و هر روز و هر روز که میگذره بیشتر و بیشتر به قوانینی که شناختن عمل می‌کنند و در همه جنبه های زندگی عشق ثروت سلامتی شادی سعادت در دنیا و آخرت رشد می‌کنند

    و آرزو میکنم هر روز بزرگ‌تر و بزرگ‌تر بشن تا جلوه گر خدای بی اندازه بزرگ و زیبای درونشون بشن?

    و آرزو میکنم همه ما انسان‌های خوب خدای بینظیر درونمون رو ببینیم و عاشقش بشیم??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    علی علیپور گفته:
    مدت عضویت: 4085 روز

    سلام

    1-اول از همه عاشق اون شغل بودن است چون به نظر من باعث سه اتفاق خواهد شد : اول اینکه حسابی روی آن زمان خواهم گذاشت چون دوستش دارم .( در آن حرفه ای خواهم شد)

    دوم اینکه روی آن پیوسته متمرکز هستم و این باعث خلاقیت و تراوش ایده های ناب خواهد شد ( به قول استاد روی هر چی تمرکز کنی اصل و اساس همون مطلب در زندگی ات بیشتر میشود ) .

    سوم اینکه وقتی میبینم دارم کاری رو که دوست دارم رشد میدهم ، کلی ذوق میکنم ، حال میکنم ، از خودم خوشم میات و به صورت ناخود آگاه احساسم خوب میشود و لبخند بر لبانم جاری خواهد شد و اعتماد به نفسم در آن کار افزایش خواهد یافت ( به قول استاد احساس خوب = اتفاقات خوب) و این همان چیزی است که ما در زندگی دنبال آن هستیم یعنی حس خوب داشتن

    2- اینکه بدونم تو این کار میشه موفق شد – حالا بماند که موفقیت از دید من چیه . چون تعاریف موفقیت گسترده است . شاید از دید یک نفر موفقیت یعنی خدمت به گروهی از مردم یا موفقیت یعنی بهتر کردن اوضاع خانواده ام باشد یا مرتفع کردن بخشی از نیاز صنعت و بازار و …. و یا معنی موفقیت برای دیگری خوب پول ساختن باشد . مثلا در این مورد آخر، هر چی باورهای خوب بیشتر داشته باشم میتونم بهتر از لحاظ مالی بزرگتر بشوم و ساده ترین کار برای ساختن اولین باور اقتصادی این است که افرادی را با چشم خودم ببینم که تو این زمینه جزء نفرات اول هستن ( این روش در من اثر بیشتری دارد)

    حالا اگر خودم را در این کار موفق ببینم بازهم احساس خوبی در قلبم به وجود خواهد آمد = اتفاقات خوب . و دوباره بیشتر انرژی میگزارم و دوباره آن شغل بهتر خواهد شد

    موفقیت یعنی رسیدن به مراد دل

    3- مورد بعدی که باعث تفاوت شغل من با دیگران خواهد شد این است که یقین داشته باشم ” شغل من مقدس است”

    به هر دلیلی و با هر منطقی بتوانم به ذهنم بقبولانم که کار من مهم و با ارزش است حتما در آن شغل پیشرفت خواهم کرد.

    4- مورد آخر که تفاوت ایجاد میکند ” حضور داشتن خدا در آن کسب و کار است ” . ما نمیتوانیم به تنهایی تمام کاری های مربوط به شغلمان را خودمان انجام دهیم باید از یک نیروی بزرگتر و کامل تر به نام ” رب ” کمک بگیریم . از خداوند کمک بخواهیم ، کمک بگیریم و روی آن واقعا” حساب کنیم – خداوند شریک خوبی است – همین مورد آخر ، خودش به تنهایی برای درخشان شدن کسب و کارم کفایت میکند –

    ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّهِ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    بهروز گفته:
    مدت عضویت: 2479 روز

    بنام خداوند بخشنده ی مهربان

    با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و همراهان همفرکانسی.

    جواب این سوال برا من بسیار واضح بنظر میرسید و میرسه و پاسخم رو روز اول ارسال کردم و روز بعد که کامنت دوستان رو خوندم دیدم اکثر بچه ها با من هم عقیده هستند.

    اکثر کامنت هامون پر از آگاهی های بزرگ و خیلی از نکات مهم رو دوباره به خودمون گوشزد کردیم،

    یکی از بهترین نتیجه های این سوال،همین دوره کردن و مرور اگاهی هایی هست که شاید برای بعضی از ماها کمرنگ شده بود و از این بابت از استاد گلم تشکر میکنم.???

    مطلبی را از قبل برای این کامنت آماده نکرده بودم اما قلبم هدایت کرد تا دوتا موضوع را با دوستان عزیزم به اشتراک بذارم.

    اول اینکه به نظرم مهمترین دلیل موفقیت سایت استاد همین نکته ای هست که در بالا گفتم.یعنی هر کسی که در فرکانس استاد قرار میگیره و عضو سایت میشه اگر هم فعالیت کمی داشته باشه هر چند مدت برای ریکاوری ذهنش بصورت اتوماتیک به این سایت هدایت میشه،این موضوع هم دلیلی جز ایمان استاد نداره،چون با تکیه بر خداوند یکتا آگاهی های خودش را روی سایت به روز میکنه و مرجع و نقطه اتصالی شده برای ما چند هزار کاربر.

    من اوایل عضویتم یک مقاومت و نجوای قدرتمندی در ذهنم داشتم که دائم میگفت تو داری وابسته به این سایت میشی و اگه سایت نباشه و یا دسترسی نداشته باشی همون آدم قبل میشی،ذهنم داشت تحریکم میکرد تا با دوری از سایت این موضوع را به خودم ثابت کنم که اینطور نیست و قصدش سرشاخ شدنم با قانون هستی بود.

    بعدش رو هم که همتون میدونید جهان افکارم را چطور به من ثابت میکرد.

    خدا رو شاکرم که از این دام جستم?????

    دومین نکته: علیرغم آگاهی های بسیار زیادی که کامنت بچه ها داشت،ولی مقاومت عجیب و زیادی تو کامنت بچه ها نسبت به استفاده از ابزار توسعه (تبلیغات،نوآوری،گسترش روابط…..)دیده میشه.

    به نظرتون این ابزارها جز نعمت های خدا هستند؟؟؟؟

    میخوام مثالی بزنم براتون امیدوارم مثمرثمر باشه:

    همه ما کم و بیش با کشت و تولید محصولات گلخانه ای (البته به روش درست،سالم و باکیفیت)آشنا هستیم.شاهد بودیم که چقدر این روش در دنیا گسترش پیدا کرده و هر روز پیشرفته تر میشه.با مصرف کمترین آب و در بعضی از روش ها بدون استفاده از خاک و در خیلی موارد بدون استفاده از سموم و کودهای شیمیایی محصولات با تناژ بالا و کیفیت فوق العاده تولید میشه.

    آیا به نظرتون گلخانه و علم این روش یک ابزار نیست؟؟؟؟

    حالا ما باید چطور فکر کنیم؟؟؟

    باید با این تفکر که استفاده از این ابزار نشأت گرفته از باور عدم فراوانی هست،این ابزار را کنار بذاریم و بچسبیم به همون روش های قدیمی؟؟؟

    یا اینکه با این تفکر که این ابزار دستی از دست های خداوند برای گسترش و ایجاد فراوانی هست،از اون استفاده کنیم و کاملترش کنیم؟؟؟؟

    علم اقتصاد،پزشکی،صنایع،بازاریابی و……همه و همه دستانی از دستان بینهایت خدا نیستند که در خدمت ما انسانها قرار دارند؟

    به نظرم کلید ماجرا همان نجواهای ذهن هست که سعی داره به نوعی جالب و بامزه( از نظر من?) حس وابستگی و نیاز را در ما به اوج برسونه.تا چشم بهم بزنیم میبینیم ما را به همان چیزی که در برابرش مقاومت میکردیم وابسته کرده.

    این ابزار ها «««واقعیت های»»»خلق شده توسط ما انسانها هستند و من هم بشدت باور دارم که««« حقیقت»»» این نیست اما باید پذیرفت تا ذهن آرام بگیره،باید از اینها گذشت….

    مگه پول یک ابزار نیست؟؟؟

    پول حقیقتی نداره و فقط یک واقعیت هست واقعیتی که ما آدم ها خلق کردیم بنا بر نیاز و تضادهامون.

    ولی تا با پول راحت نباشیم ذهنمون آرام نمیگیره و در پی ثابت کردن فقر یک لحظه از پا نمیشینه.

    خوب استاد بهمون یاد داد که چطور تمرین کنیم تا با پول راحت باشیم.چرا همین کار را با بقیه ابزارها نکنیم؟؟!!

    ضرب المثلی هست که میکه «« ذات بد نیکو نگردد زان که بنیانش بد است»»» من میخوام بلعکس این شعر را بگم..

    ((((( ذات نیکو بد نگردد زانکه بنیانش نکوست)))))

    اگه ایمان و بندگیمون را به خدا درست کنیم و فقط به آن ذات لایتناهی اعتماد کنیم دیگه چه ترسی داریم که استفاده از ابزارها باعث شرک و …بشه؟

    وقتی قصدت خدمت باشه آیا خداوند جوابت را نمیده؟

    صدقه فقط کمک مالی به فقیره،که خداوند وعده داده که هفتصد برابرش را برمیگردونه؟ یا اینکه خالصانه خدمت کردن به خلق با ابزارهای موجود یک نوع صدقه هست؟

    وقتی بنیان درست باشه اصلا خود خدا هدایت میکنه که چه زمان،کجا و چطور از این همه ابزار استفاده کنیم.

    یکی از اهداف اصلی و مهم من خرید دوره توحید عملی استاد هست چون مطمئنم که کلید فتح الفتوح ذهن افسار گسیخته من هست و منتظر هدایت خدا برای دستیابی به این ابزار هستم.

    البته تا حدود زیادی با دیدن فایل های رایگان و محصول قدم اول و کتاب های استاد طعم لذتبخش کنترل ذهن را چشیدم و همین انگیزه ای شد تا برای تکاملم این هدف را داشته باشم.

    در پایان بگم،هر چیزی از سوی خدا بر قلب بر قلب بر قلب الهام بشه،بی نظیر میشه.

    در پناه الله یکتا سرزنده و شاد باشید???

    در ضمن روز معلم را به استاد عباسمنش ارجمند تبریک میگم،چون برای من به معنای واقعی معلم بودی،

    معلمی که مادر همه علم هاو قانون ها را آموزشم داد.???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    آرام گفته:
    مدت عضویت: 2814 روز

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم وهمه دوستان خوبم من کامنت هارو تا یه جاهایی خوندم و،واقعأ درس گرفتم ودوست داشتم که من هم نه فقط برای جواب این سوأل،بلکه برای اینکه تونسته باشم تا اینجای مسیرخودم رو یه محکی زده باشم وبه قول استادعباسمنش ردپایی از خودم به جابگذارم تابعدبیام وببینم که کجابودم وبه کجارسیدم وهمینطورکه استاد عباسمنش میگن ازروی مدت عضویت درسایت نمیشه آگاهیهای یه نفرروقضاوت کردوهرکسی بایدتکاملش روطی کنه….. این سوأل خییییلی جوابش مفصله وباید تکاملمون رو طی کنیم تا درکش کنیم… برمیگردیم به اصلمون ما ازکجااومدیم؟؟ ما هرکدوم تکه ای از خداوندیم وهمه ی ماقدرت خلق کردن داریم،این قدرت رو کی به ما داده؟؟خداوند…… خداوندی که عاشق ماست،چون خالق ماست. خودش مارو خلق کرده وزمین وآسمان ودریاها وکوهها رو به تسخیر ما درآورده….او از طریق قلبمون با ماصحبت میکنه وهرلحظه خیروشرمون رو به واسطه ی الهامات قلبیمون به ما گوشزد میکنه.او از رگ گردن به ما نزدیکتره، او جواب همه ی سوألات مارو میدونه وبه شکلها وطرق مختلف با ما درمیون میزاره او از همه چیز آگاه است ودرحل همه ی مسائل به ماکمک میکندودر هرشرایطی برای ما راه کار و ایده دارد، او عااااشق ماست وعااشقانه میخواد به ما کمک کنه وهمه ی کارها رو برای ما انجام بده ودر یک کلام او هــــــدایتگر درون مـــــاست….. به شرطی که ماهم او راباورکنیم وباورکنیم که ما لیاقت این رو داریم که خدای مادرهرشرایطی باماصحبت کنه……ما باید در خودمون این احساس لیاقت رو زنده کنیم وبه یاد خودمون بیاریم جاهایی رو که خدا از جایی که فکرش رو نمی کردیم برای ما کمک فرستادودستانی ار بینهایت دستانش رو به زیباترین شکل ممکن،مثل یک پازل زیبا کنارهم چید تا ما به مقصود وهدفمون برسیم واین درست زمانی بودکه ما قلبأ از خداوند درخواست کرده بودیم وفقط از خودش کمک خواستیم ونه غیره…وروح وذهنمان را باهم یکی کردیم. ما چه توی کار وبیزینس وچه توی مسائل روزمره وروابطمون حتی.. به راحتی میتونیم از این هدایتگر درونمون استفاده کنیم وازش کمک بخوایم.و روی آگاهیهای هیچکس حساب نکنیم،روی آگاهی های خودمون هم حساب نکنیم… اونوقت ما اگر مشتری بخوایم :اون برای ما مشتری میشه، ایده میخوایم برای پیشرفت کارمون : به ما ایده میده، تبلیغ میخوایم تا کالامون رو معرفی کنیم :به طرزعجیبی بدون اینکه ما از کسی بخوایم آدمها کالامون رو تبلیغ میکنن….. امــــــــا به چه شرطی؟؟؟ به شرطی که ما باورش کنیم باتمام وجود…. اون علم مارکتینگی که میاد میگه باید تبلیغ کنیم رو هم اگر باورش کنیم همونطورمیشه برامون. ما تا فرکانسهامون رو تغییرندیم به اون شکلی که میخوایم هیچ اتفاقی توی زندگیمون نمیوفته…… ودر یک کلام وقتی تو زندگی تمام وکمال به خداوصل شدیم وفقط روی الله حساب باز کردیم …… همون لایک ها و ویوهایی که میگین که چه عرض کنم، تو هر جاااااای زندگیمون بدون اینکه کاری بکنیم همه چی ….هممممه چی، به سود ماست ،یعنی همه چی همون جوری میشه که ما میخوایم. موضوع اینه که ما باید آگاهیهامون رو در مورد این نیروی درونی بسط دهیم ،قوانین کیهانی رو مو مو یاد بگیریم (که هرکی توی مکتب استاد عباسمنش باشه محاله که با طی کردن تکاملش این قوانین رو به خوبی درک نکنه) و باور کنیم که ما بنده ی لایقی هستیم که خداوند قدرت خلق زندگی دلخواهمون رو درهر شرایطی به ما داده و این اصـــــــــل است وهمه ی اون چیزهایی مثل مارکتینگ وغیره فــــــــرع هستند. وما باید این اصــــــل و فـــــرع رو درک کنیم. الآن همه دارن برای کارشون تبلیغ میکنن،از کارهای کوچیک گرفته تا کارهای بزرگ،از اونهایی که توی خونه دارن کار میکنن وکسب درآمد تا اونهایی که شرکتهای بسیار بزرگ دارن….وما هم همه ی اینها باورمون شده و یه جورایی مطمئن ،باورکردیم تنها راه غول بازار شدن همین کاره…… غافل از اینکه اینها همه فـــــــرع اند ……همه فرع اند……..واصـــــــــل چیز دیگریست……..وماهر چیزی رو باور کردیم اون اصل زندگیمون میشه وهمون رو وارد زندگیمون میکنیم . خیلی واضحه ،تفاوت درنوع دیدگاه ماست،در باورهامون در اینکه اصل وفرع رو تشخیص بدیم یا نه…. و….ایمان …..ایمــــــان همه چیز است……ایمان به خداوند واینکه باورش کنیم و او را سرمایه ی اصلی در کسب و کار و زندگیمان قرار دهیم.تا ما را به جایی برسونه که الآن حتی نمیتونیم بهش فکر کنیم….. هرروز وهر شب خداروشکر میکنم نه یک بار بلکه هزاران هزاربار که مرا به این

    مسیر هدایت کرد وبااستادعباسمنش عزیزم آشنا شدم شاااااااد وپیروز وثروتمند باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    جواد زمانی نیشابور گفته:
    مدت عضویت: 2499 روز

    هزاران بارخدارا شکر میکنم که منوبه سایت توحید پرور اقای عباسمنش گرانقدر وتوحیدی هدایت کرد خدا درقران می فرماید که بیشتر مردم ناسپاسند واندکی خدا را شکر می کنندونیز می فرماید که بسیار ی ازشهرها وابادی ها را نابود کردیم بخاطر ناسپاسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: