live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج - صفحه 145 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
    79MB
    17 دقیقه
  • فایل صوتی live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
    16MB
    17 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

4234 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرزانه جانفزا گفته:
    مدت عضویت: 1866 روز

    سلام و ارسال عشق به همه اعضای خانواده از بزرگترین( استاد) تا کوچیکترین کودک نوپا مثل خودم

    اینجانب امروز هدایتی وارد مسابقه شدم کامنت ها رو هم چشمی سریع نگاه کردم ولی باز اصل برداشت من توی هیچکدومش نبود!

    بنظرم استاد جواب مسابقه رو همون اول خودشون گفتن!! گفتن پدر محترم نصیحت هاش به دل نمینشست! چرا؟ چون خودش عمل نمیکرد! رطب خورده منع رطب کی کند؟!هر چیزی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند!! بله درسته این شعرها حاکی از یک اصل بزرگ در کائنات، و اون قانون مهم اینه که اگر به چیزی اعتقاد نداری نمیتونی دیگران رو با اون متقاعد کنی استاد به حرفها و درسهای خودش معتقدن برا همین اعتقادش وارد قلب و روح و ذهن شاگرداش میشه این فرقش با دیگر اساتیده اینو من و کسانی که دوره های دیگر اساتید جذب رو شرکت کردن خوب متوجه میشن به قولی کلی تبلیغ و تیشان تاشان دارن برنامه و درسهای مدون تمارین عالی انجام میدی و جواب هم میگیری تا حدودی ولللیییی حسین عباسمنش کجا آنها کجا؟ میان ماه من تا ماه گردون…فرکانس صداش بقدر بالاست بقدر باروره،بقدری حاوی باور ها و اعمالش هست که هر کس بطور اتفاقی یک فایل از ایشون رو گوش میکنه آنن حالش خوب میشه میره توی مدار براش اتفاقات عالی رقم میخوره! توجه کننین بدون تمرین بدون عمل بدون تلاش فقط فرکانس صدای استاد توانایی معجزه رو داره اینو بچه ها اگر ریو کنن گذشتشون رو حتما یادشون میاد😍

    بله درسته در گوگل اولی نمیاد بالا حتما اون قادر متعال بزرگ که ایشون رو معلم و استاد ما کرده صلاح میدونه که اون عزیزانی که با تبلیغ میخوان معلمشون رو پیدا کنن و به نتیجه برسن برن کلاس های دیگه ی تبلیغ شده رو شرکت کنن برن اولین در گوگل رو دنبال کنن بعد به این سایت هدایت بشن تا فرقش رو متوجه شوند در ضمن به نوعی لوحه نویسی برای ورود به این درس های استاده… یعنی برا استاد بدون زحمت زیاده چون راحتی رو جذب کرده،ذهن بچه ها مثه سنگهای نیم کوب شدن استاد حالا میخواد کلوخ ها رو تبدیل به شن کنه، استاد نیاز به گوگل نداره نیاز به هیچ تبلیغی نداره چون هرکی اینجاست هدایتی میاد ما نامه های دعوت رو از جای دیگه در قلبمون دریافت میکنیم ایمیل های دعوت ما از منبع برامون اومده بچه ها میدونن چی میگم❤

    عباسمنشیا تبلیغ نمیخوان!

    اوناییم که دارن از اسم و محصولات استاد سواستفاده میکنن خودشون بدون هیچ اطلاعی دارن برای استاد کار میکنن و خدمتگزارن چون وقتی وارد اون پیج ها میشی کمکمک از اون فایلها نتیجه میگیری شارژ و مصمم میشی بیای عباسمنش رو پیداش کنی و محصولاتش رو تهیه کنی من خودم چند فایل از محصولی که یکی از نزدیکانم تهیه کرده گوش دادم و برنامه چیدم تا بعد حصول نتیجه مهم زندگیم، برم کل محصولات رو خودم تهیه کنم،همین الان توی سایت بدون استفاده از هیچ محصولی کلییی جذب و معجزه داشتم ولی خب یکی از بزرگترین هاش که الان تمام وقتم رو براش گذاشتم دو ماه دیگه مشخص میشه و بعد اون تایم آزاد استفاده دوره ها رو خواهم داشت 💪 دوستی دارم که اون هم همینطور میگفت من از نزدیکانم گرفتم بعد از رسیدن به ثبات مالی میخوام برم کل ۱۲ قدم رو خودم تهیه کنم… پس اینجا به تبعیت از قوانین خانواده ما کلمه عدو رو بکار نمیبریم! ولی این تمثیل رو داریم: این دوستان دقیق مثل همون مارمولک هایی که حشرات روی بدن شیر رو میخورن و سیر میشنو شیر هم بدون هیچ زحمتی از بهداشت و خدماتشون بهرمند میشه استاد هم به این شکل از کسانی که دارن کار دزدی میکنن داره خدمات دریافت میکنه و هر روز شناخته تر ومعروف تر میشه اونم نزد کسانی که مبتدی و آماتور نیستن اینجا همه با ذهنی آماده حضور دارن

    این یعنی دست خدا بالای تمام دستها میباشد و وقتی که دستت در دستیِ که بالاترین ،معلومه خاطرت جمع و مثل استاد حالت خوبه و کیف میکنی و با عشق زندگی میکنی🌈 تلاشی نداری برای دیده شدن ترسی نداری برای خواسته نشدن ! اینه معنای واقعی توکل و ایمان کسی که در قلب خداست معلومه در قلب بنده هاشم هست❤ ما قدم بر میداریم فرقی نداره روز یا شب ما نور اصلی رو داریم ترس از خاموشی لامپ و خورشید نداریم🦋

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    محمود سفلایی گفته:
    مدت عضویت: 2012 روز

    با سلام و سپاس از لایو زیبا که نکات آموزشی به شیوه کاملا قابل فهم ارائه شد و برایم بسیار جذاب و آموزنده بود و آموختم:

    – به هر چیز پیرامون خود دقت کنم و از آن لذت ببرم و از کنار اشیا اطرافم بی تفاوت رد نشوم.

    – خداوند امکان دسترسی به لذت و امکانات را برای همه یکسان دیده و این ما هستیم که باید با افکار و باورهای خود و شناخت قوانین محکم و بدون تغییر خداوند، بتوانیم به راحتی از آنها استفاده کنیم.

    – همگی ما به یک اندازه به خداوند نزدیک هستیم و لایق هستیم که از تمامی نعمتهای خداوند که برای ما خلق کرده است استفاده کنیم و این در تحقق اهداف خداوند که همانا پیشرفت و توسعه جهان بوده نیز کمک خواهد کرد.

    اما جواب سئوال:

    همانطور که شما استاد ارجمند اشاره کردید مهم شناخت اصل از فرع و درنتیجه وقت گذاشتن بر روی اصل می باشد.

    از نظر بنده برای رسیدن به خواسته دو کار باید انجام شود(بر طبق قانون مدارها):

    – پریدن بر روی مدارها

    – حرکت بر روی مدارها

    پریدن بر روی مدارها یک کار کاملا ارتعاشی، روحی و فکری است بگونه ایکه با کنترل ورودیهای خود و ساختن باورهای هماهنگ با خواسته کم کم ظرف وجود ما هم بزرگتر شده و احساسمان خوب می شود(چون در راه صراط مستقیم هستیم و در این راه نعمت بر ما می بارد…) و هنگامی که در حال پیودن این مرحله هستیم، هرچند ممکن است کار فیزیکی هم انجام دهیم ولی اینکار در راستای بالا بردن ارتعاش بوده نه دقیقا رسیدن به خواسته(همانند تلاش جنابعالی برای فهمیدن تمامی فن و فوت املاک در آمریکا یا تلاشی شبانه روزی که ما بواسطه عاشق کارمان بودن انجام می دهیم )

    اما کار دوم که حرکت بر روی مدارها می باشد یک کار کاملا فیزیکی بوده و جالب اینکه این کار به ما الهام خواهد شد(زمانیکه از لحاظ ارتعاشی به مدار مربوطه رسیده باشیم این کار برای ما و بدون زحمت نشان داده خواهد شد)

    برای مثال زمانیکه من قصد دارم یک ماشین بخرم و روزها از اینترنت اطلاعات جستجو میکنم و مدلهای مختلف آن را می بینم…به مراکز خرید میرم و سواری آنرا بررسی میکنم و…(اینها اگرچه کار فیزیکه ولی برای بالا بردن ارتعاش است نه رسیدن به ماشین) در واقع روز به روز تمرکز من بر روی خواسته بیشتر و ارتعاش من میره بالا و از طرفی احساسم هم خوبتر خوبتر می شود حال اگر این احساس خوب را ادامه دهم خواسته به شیوه کاملا اعجاب انگیز وارد زندگیمان می شود(مانند رسیدن شما به زمین مد نظر در آمریکا بدون زحمت…)

    حال در پاسخ سئوال میتونم بگم:

    در حوزه کسب و کار ، تبلیغات و….. در واقع فرع هستن نه اصل.هرچند که می توانند موثر باشند و از نظر بنده اگر مثمر ثمر هم واقع شوند بخاطر باور من خواهد بود نه بخاطر خود آن کارهای فیزیکی. و اصل کار بر می گردد به اینکه چقدر من از ریشه احساسی خوب در کارم موفق هستم، چقدر صادقم، خدای خود را ناظر کارم می دانم ….در واقع چه ورودیهایی داریم به سیستم دقیق و هوشمندی که خداوند برای کنترل جهان هستی قرار داده است، می دهیم.

    چقدر به توانایی و عشق خودم به کارم ایمان دارم، میزان توکلم در کار به خداوند چقدر می باشد و…بعبارتی دارم زجر می کشم یا دارم لذت می برم.

    خلاصه :

    انسان بعنوان تنها موجود خالق بر روی کره زمین، قادر است با افکار، ارتعاشات و باورهای خود به تمامی خواسته های خود به راحتی و بطور طبیعی دست یابد و در این راه نیاز به هیچ تلاش اضافی و زجر و سختی نیست(تصور کنیم خواسته ما بالای پله برقی است که ما سوار بر روی آن بسمت بالا میشیم نه سوار بر پله برقی که داره میاد پایین. بعبارتی رسیدن به خواسته هیچ انرژی اضافی از ما نمیگیره هر چند سوار شدن بر پله برقی بسمت بالا هم نیاز به کمی کار فیزیکی دارد)

    “باورهای من ارجع ترند بر توانایی های من”

    با سپاس

    در پناه الله یکتا، شاد و سلامت یاشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    مجید منصورگرگانی گفته:
    مدت عضویت: 2507 روز

    بنام مهربان

    سلام استاد عباسمنش عزیز و مریم جان عزیز و دوستان مهربانم

    امروز با خواندن کامنت یکی از دوستان در جلسه اول ثروت 1 به دیدن و خواندن این کامنت و فایل هدایت شدم.

    میخوام نظرم را در مورد راه و روش استاد عزیزمان بگویم.

    استاد عباسمنش همیشه طبق اصل اساسی و قانون کلی احساس خوب اتفاقات خوب و احساس بد اتفاقات بد کار میکنند.

    یعنی در هر لحظه باتوجه به ندای الهی که در وجودشان در حال گفتن بهترین و اسانترین راه با توجه به درخواستهای استاد میباشند در حال هدایت شدن هستند و این عمل کردن به ان ندای الهی استاد را در مسیر احساس خوب و اتفاقات خوب قرار میدهد.

    با توجه به اینکه استاد همیشه بدنبال زیبایی ها هستند و به دنبال خوبی ها ، دنیا طبق قانون بدون تغییر خداوند چاره ای ندارد جز قرار دادن استاد در مسیر مشتری بیشتر و ایده های بهتر و زیبا تر ، لاجرم دنیا مجبور است استاد و هر فردی که در این مسیر قدم بر میدارد را با نعمتهای بهتر و بیشتر و زیبا تر هماهنگ کند.

    و وقتی شما در این مسیر قدم بر میداری اسان میشوی برای اسانی ها (فسنیسره للیسری)

    سپاسگزارم استاد مهربانم

    انشالله در پناه الله یکتا شاد و سعادتمند باشید

    دوستدار شما مجید گرگانی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    مهدی نظری گفته:
    مدت عضویت: 941 روز

    باسلام خدمت استاد عزیزم وتمامی دوستان

    دیشب وقتی که داشتم با خانومم درمورد کار و اینچیزا صحبت میکردم تو صحبت های ما تضاد هایی ایجاد شد

    و برای چندمین بار وقتی به تضادی برخورد کردیم خداوند مارو از طریقه نشانه های سایت هدایت کرد به جای درست

    و الان بعد از دیدن این فایل کلی حس قشنگ دارم که الله مهربان من چقدر زود و چقدر زیبا مارو هدایت میکنه و جواب هارو بهمون میده البته خیلی باید هوشیار باشی تو این موضوع تا بتونی اصل از فرع و تشخیص بدی

    سیستم جهان داره به همین زیبایی و سادگی کارمیکنه خداوند به همین سادگی داره پاسخ میدهد

    نمیخوام بگم خیلی سادست سادیش از اینجا شروع میشه که اگر بتونیم خودمونو کنترل کنیم ذهنمون و کنترل کنیم کانون توجه مونو کنترل کنیم ورودی های ذهنمونو کنترل کنیم وقتی که بتونیم این شرایط و ایجاد کنیم نتیجش کم کم باید احساس ارامش احساس خوب باشه و وقتی بتونیم تمام تلاشمونو بزاریم روی این موضوع روی قانون روی اینکه احساس خوب اتفاق خوب تنها وظیفه ی ما اینکه احساس خوب داشته باشیم این صحبت ها به حرف خیلی ساده و قشنگه ولی در عمل بقول استاد نیاز هست یک جهاد اکبر راه بندازی ولی نتیجش ارزش این و داره که بخواهیم تمام تمرکز تو بجای کار های بیهوده دنبال عوامل بیرونی رفتن روی این موضوع قراربدهیم نتیجش این میشه که بجای تقلا کردن خداوند هدایت میکنه و تمام این چیزی که من دارم کم کم بعد ازمدت 400روز درک میکنم و اجرا میکنم داره ارام ارام به شکل های مختلف تو زندگیم اتفاق می افته اقدام میکنم بازخورد میگیرم و اصلاح میکنم و ارام ارام دارم با سازو کارهای این قانون قشنگ الهی اشنا میشم

    سپاس گزارم خیلی عاشقتونم دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1669 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم…

    5 دقیقه اول فایل رو دیدم، یک جمله شما استاد عزیزم باعث شد بیام ودرکم رو ازش بنویسم بعد برم باقی فایل رو ببینم..

    اینکه گفتید توی فلسفه ای که من دارم، رقیبی وجود نداره….

    یه دفعه تمام چراغهای خاموش ذهنم دوباره روشن، چون دیشب سر یه موضوعی احساس کردم چراغهای خاموشی توی ذهنم هست، یعنی توی باورها و اعتقاداتم….

    من میدونم که توی فلسفه ی شما نه رقیبی وجود داره، نه دشمنی، نه چشم زخمی، نه تایید طلبی، نه حرص و طمع ای، نه عجله ای، نه ترس از دست دادنی، نه غم وغصه ای، نه ترس از آینده و نه پریشانی وغم و گذشته ای، نه احساس کمبود و نه چشم وهم چشمی و نه اصلا اینکه کی داره تو این دنیا چیکار میکنه و قراره تو دنیا چه اتفاقی بیفته..

    آره استاد عزیزم اینا که گفتم وخیلی از صفات بد و ناپسند و نادرست دیگه ای که توی خیلی از آدمها واز جمله خودم هست، در فلسفه ی شما نیست، حالا چرااااا؟؟؟؟؟

    چون شما همه ی اینها رو پشت سر گذاشتید، چون شما هرجا درد کشیدید میدونستید با توجه به قوانینی که حاکم برجهان هستی هست، اون درد دیگه نباید تکرار بشه، چون شما با تک تک سلول هاتون درک کردید که جهان بر اساس مهر و محبت وشادی وعشق وشکوفایی وتولد و لبخند و احساس های خوب و امید و ایمان وفراوانی بنا شده و …

    من بعد یکسال واندی که از کار کردنم روی 12 قدم میگذره، تازه دیشب درک متفاوت وبهتری رو از قدم دوم، جلسه سوم بدست آوردم، چون تو همین مسافرت اخیرم توی تضادی که برام پیش اومده بود تونستم برخلاف میلم تسلیم وتابع عمل به قوانین باشم، یعنی تضاد رو ببینم ولی باتمام وجودم به جای اینکه ازش فرار کنم ویا کارفیزیکی خاصی انجام بدم با کنترل ذهنم بتونم برم سراغ زندگی عادیم واجازه بدم اون تجربه ودرس، بهم بیاموزه هر اونچه رو که بلد نیستم، جون یقین داشتم که باتوجه به فرکانس ها ودرخواست هایی که از جهان داشتم توی اون موقعییت قرار گرفته بودم !!!!!

    نه اینکه آگاهانه خواسته باشم چنین تجربه وحس بدی داشته باشم وتجربش کنم نه، بلکه من چون در ایمان وتوکل ادعایی داشتم جهان هم کاری کرد من در موقعییتی قرار بگیرم تا میزان ایمان وتوکل وصبر وتسلیم بودنم محک زده بشه…

    وقتی تضاد میاد وقتی گره میفته تو کار، مثل همون تذکر پلیس برای شما در مورد تصادف توی اتوبان، که روح شماهم خبر نداشت، پیش خودت میگی بابا منکه داشتم راه خودمو میرفتم، منکه احساسم عالی بود، منکه ذوق کنان داشتم توی این مسیر زندگی پیش میرفتم چی پس؟؟ این مشکل از کجای اسمون نازل شده تا حالمو بگیره؟؟

    یادمه قدیما حتی گاهی الانم پیش میاد وقتی توجمع می خندیم وزیادی خوشیم یکی در میاد میگه زیاد نخندید که آخرش گریه اس!!!!!!

    زیاد شادی نکنید که چشم میخورید!!!!!

    حتی ذهن خود من توی اوج شادیها بارها اینو بهم گفته، که پنهانی شادی کن تا چشم نخوری وانرژی منفی کسی تو رو نگیره!!!

    چی بگم از این باور غلط که متاسفانه انقدر از بچگی تو ذهن ما کردند پاک کردنش واقعا جهاد اکبر میخواد…

    خلاصه که داری زندگیتو میکنی راهتو میری یه مشکلی برات پیش میاد، یا میخوای کارت رو ارتقاء بدی، یا اصلا کاری شروع کنی، ازدواج کنی یا وارد رابطه ای بشی، سفری بری، ویا کلا تغییراتی توی سبک زندگیت بدی!!

    اکثر مردم میان تکیه میکنن به تجربه های کم وبیش ناقص گذشته که بیشتر وقتها ترس میندازه تو دلشون، یکسری افراد که کم هم نیستند میفتن تو دام مقایسه و میخوان کاری کنند که از فلانی وفلانی و دیگران سرتر، موفقتر، پر درآمدتر، خوشبختر، سرشناس تر، وخلاصه که برتر باشند وبشند…

    غافل از اینکه زندگی هرکسی رو باورهای خودش میسازه!!!

    یعنی چی؟

    یعنی من دنیام بیام پول خرج کنم تبلیغ کنم برا کارم اما از درون به استعداد وتوانایی های خودم باور نداشته باشم، یا اگر تمام تلاش ذهنی و جسمی مناسب خودم رو نداشته باشم وتمرکزم روی کاری که میخوام نذارم، وقتی خودم از درون خالی باشم، هیچ اتفاق خاصی بیرون از من نمی افته….

    مثلا من ببینم دو نفر تو رابطه ی عاشقانه عالی هستند یا ازدواج وزندگی عالی دارند، بخوام که ازشون تقلید کنم واز همون راه وروشها پیش برم که در ظاهر زندگی اونها می بینم، آیا واقعا زندگی وروابط عاشقانه ی من مثل اون زوج موفق وعاشقانه میشه؟؟؟.

    شاید یه سری نشونه بیاد از اون سبک زندگی و روابط وتجربش کنم ولی پایدار نیست ، چرا؟؟؟

    چون در درون من اون خصلت اون باور، اون عملکردی که در زندگی و روابط اون زوج هست، نیست!!

    یعنی من نه بلدم ونه باور قلبی دارم ونه می تونم که انقدر وابسته نباشم تو. وجاش دل بسته باشم، چون مثلا من بر اساس تجربه های تلخی که تو روابط داشتم ویا چیزهایی که از خانوادم دیدم و سالها تکرار شده و نادرست بوده، وقتی من یاد نگرفتم خودم رو دوست داشته باشم وبه روح وروان وجسم و جان خودم احترام بذارم ،حالا سختمه که بتونم باور کنم میشه که رابطه ای رو تجربه کنم که دور از وابستگی باشه و من وطرف مقابلم در عین دوستداشتن همدیگه بتونیم به به تفاوتها واعقاید و احساسات هم احترام بذاریم.

    وقتی من خودم رو نشناسم وندونم که چی میخوام وقتی عاشق خودم نباشم بدون شک نمی تونم فقط با خواستن و دیدن و تقلید کردن از رابطه ی عاشقانه وزندگی عاشقانه کسی اونو جذب کنم و در زندگیم تجربش کنم…

    یا مثلا در مورد شغل یا نوع کسب وکار، خیلی ها میگن فلانی رفته تو فلان شغل منم برم پول توشه، میره وشکست میخوره!!!!

    خیلی ها میگن کسب وکارم رو ببرم فلان مکان و فلان تبلیغات رو انجام بدم با فلانی همکار و شریک بشم، تا کسب وکارم رشد کنه ولی چون باور درستی نداره، چون نمیدونه که جهان بر اساس فرکانسها و باورها و توجهاتش داره کار میکنه شکست میخوره، شاید در ظاهر طرف توجه اش به کسب وکارش و روند پیشرفتش هست، امااااااا باز صحبت مقایسه و حرص و طمع وسطه، مثل فلانی …

    واینجا یعنی اون شخص تمام توجه اش رو کسب وکار فلانیه، نه خودش، وجهان گول نمیخوره، یعنی خیلی دقیق رفتار میکنه وعکس العمل نشون میده، جهان به باورها وتوجهات قلبی خودت نسبت به خودت پاسخ میده، یعنی چی؟؟؟

    یعنی توباید از درون به استعدادهات، برای تلاشهات، برای وقت وتمرکزی که میذاری روی کارت، باتوجه به اینکه روی باور فراوانیت کار کردی ومیدونی برای انجام طرح الهی وهدفت اینجایی وباید اون هدف رو از قلبت از خداوند بخوای که برات نمایان کنه وتلاشت رو انجام بدی وفارغ از اینکه آخرش چی میشه فقط باعشق سهم درست رو انجام بدی، پیش بری…

    من خودم الان دوسه ماهه تمرکزم از روی کارم برداشته شده، وچون کار من توی سالن هست وکاری زنونه که عاشقش هستم،ولی همش دارم فکرمیکنم حالا که مهدی دیپلم گرفته ومدرسش تموم شده وبه خاطر مشکل گفتار و کم شنواییش هرجایی نمی تونه بره سر کار، من شغلی دست وپا کنم که منو وپسرم کنار هم کار کنیم که من حواسم بهش باشه و از اینجور فکرها ونگرانی ها توسرم میچرخه ، واین باعث شده تمرکزم شکسته وپاره بشه، وبه طبع مشتریهام کم شدند !!!

    میخوام بگم آدمیزاد انقدر قدرت داره، و باید بدونه که فقط وفقط خودشه که داره زندگیش رو میسازه و می تونه هم خودش رو به عرش برسونه وهم بیاره رو فرش….

    کسی اون بیرون حریف من نمیشه، نه اقتصاد، نه رهبر، نه رئیس جمهور، نه خانواده و نه هیج چیز دیگه ، وقتی من تمام تمرکزم روی رابطه ی دو طرفه خودم وخداوند باشه….

    وقتی من هدفم مشخص باشه واز مسیر درستی وراستی وپاکی و صداقت و توکل. ایمان وتقوا میرم، مگر قراره غیر از خوشی وآرامش و عشق وشادی وسلامتی وثروت و…رو تجربه کنم؟؟؟؟؟

    حالا اگه توی زندگی منه مینا گره ومشکل و تضادی هست، برمیگرده به اینکه من به اندازه کافی صادق و درستکار، پاک و با ایمان ومتوکل ویکتاپرست و با تقوا نیستم…

    خدارو هزاران بار شکر که به لطفش منم تا حدود زیادی ازتون یاد گرفتم که فلسفه وباور وعقاید درونی خودم رو داشته باشم، باوری که از یقین میاد، از ایمان میاد، و دارم هر روز سعی میکنم این ایمان وتقوا بیشتر وبیشتر بشه….

    باور هر کسی زندگی اش رو ساخته…

    حالا دیگه اونچیزی که تجربه میکنه تو زندگیش زیبا یا زشت هست، خوشایند یا ناخوشایند فقط وفقط به باور خودش و با توجهات خودش جذب زندگیش شده…

    هیچ راه میانبر وفراری از مشکلات وتضادها وجود نداره، یا باید بمیری یا بمونی ودرستش کنی، یعنی خودت رو درست کنی..

    هرجا دیدی دیگه نمی تونی باید تسلیم بشی سکوت کنی، ودست برداری از تلاشهای بیخود…

    واقرار کنی که نمی تونی به تنهایی وحتی با کمک کل مردم جهان درستش کنی!!! اقرار که کردی مالک جهان هستی میاد به کمکت، و میگه بیا دوتایی انجامش بدیم و من کل جهان هستی رو مامور میکنم که به کمکت بیاد….

    تو گفتن راحته ها، باید به درکش برسی…

    من اقرار واعتراف میکنم که هنوز هم اول راهم هنوز سر سوزن ایمان وتوکل دارم وتسلیمم، وگرنه نباید همین یه ذره تضاد رو هم توی زندگیم شاهد باشم که گاهی پیش میاد، که حس می کنم از بیرون از منه..

    اما نه،اون از درون منه، به اون شکل در ظاهر پدیدار شده، همینکه اینو درک میکنم جای شکر داره، وگرنه تا همین 3و4 سال قبل منه مینا کل جهان هستی وآدمها و خدا رو مقصر میدونستم در برابر اینکه نمیذارند من خوشبخت باشم…

    به الله قسم که زندگی خیلی راحتر وشیرینتر و رویایی تر از اینه که ما فکر می کنیم، منتهی باورهای پوج و نادرست قدیمی نمیذاره که بیشتر طعم خوشبختی وراحتی رو بچشیم!!!

    جهان به همه برای رسیدن به هدفشون کمک میکنه، به هیتلر، به صدام، به گاندی، به امام خمینی و…کمک کرد که هر کدوم میلیونها نفر رو به خدمت خودشون بگیرند تا خواستشون به انجام برسه حالا درست یا نادرست…

    هرکسی به عمل خودش…

    اونکه قصد داره کسی رو بکشه، یا دزدی کنه، یا حیزی کنه چرا به مقصد ومقصودش میرسه؟؟؟

    یا اونیکه میخواد فقط از طریق درست به گسترش جهان کمک کنه مثل گراهانبل، مثل انیشتین، مثل ایلان ماسک و….

    هرکسی با هر نیت ومقصودی، اگر تمرکزش رو بذاره روی خودش وهدفش، جهان حمایتش میکنه که به خواسته اش برسه، چون جهان به درخواستهای قلبی و واقعی وتوجهات عمقی وهمیشگی، افراد پاسخ میده، نه به باورها وفکر خیالها و توجهات پراکنده و بریده بریده و دست وپاشکسته وهزار تیکه ما….

    استاد قشنگم هروقت میخوام بیام کامنت بنویسم اندازه یه کتاب حرف تو سرمه، گاهی فلسفی میشه گاهی دلی گاهی معنوی و….

    خلاصه که اصل مطلب و اصل منظورم اینه، که هرکسی بخواد خوشبخت بشه وخیر دنیا وآخرت نسیبش باشه ، باید سعی کنه به ریسمان الهی وصل باشه، اونجا همه چیز براش مهیاست، دست میندازه برمیداره،،،، اما اماااان که منه مینا امااااان از ماها که فکر وذکرمون روی همین زمین توی همین حول ومحور و حواشی میچرخه واجازه نمیدیم ریسمانها و وابستگی های زمینی پاره بشه تا بریم به سطح بالاتر، اونجا که نه ترسی هست و نه غمی، وهر لحظه خیر هست و خوشی وراحتی …..

    استاد جانم داشتن ایمان و توکل وتقوای شما ومریم جان رو همیشه وصمیمانه واز ته قبلم هر لحظه از خداوند خواستارم…

    ان شالله هر لحظه وهمیشه در پناه امن خداوند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    فریبا فاضلی گفته:
    مدت عضویت: 2200 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم

    و سلام به مریم بانو، بانوی شایسته این سایت الهی

    سلام به دوستای عزیزم

    پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام

    گام سیزدهم

    توانایی تشخیص اصل از فرع درباره نتایج

    ((در این فایل، سوال اساسی زیر مطرح شده است:

    “چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت می‌کند؟ چه عواملی سبب می‌شود‌، فردی مثل استاد عباس‌منش با اینکه آنچه را که متخصصین‌ علم بازاریابی مهم می‌دانند، انجام نمی‌دهد‌ اما در کسب و کار خود به موفقیت‌هایی دست می‌یابد که سایر کسب و کارهای آن حوزه، با وجود اجرای فرامین متخصصین بازاریابی، دست نیافته‌اند؟”

    «تفاوت قائل شدن میان اصل و فرع» درباره عوامل موفقیت یک کسب و کار، هدف اصلی این فایل است. اما تمامی جزئیات درباره عوامل اساسی موفقیت پایدار در کسب و کار، به صورت مفصل در دوره روانشناسی ثروت 3 توضیح داده شده است.

    روانشناسی ثروت 3، مدیریت ذهن را از ریشه یعنی “ساختن باورهای توحیدی” شروع می کند. زیرا “توحید”، تنها راهکار برای مدیریت ترس ها و نگرانی های توهمی است که ذهن همواره از طریق آنها وارد عرصه می شود.

    . جلسات این دوره – قدم به قدم – همکاری کردن با انرژی خلق کننده و هدایت کننده ای را یاد می دهد که خداوند نامیده ایم:

    نیرویی که درون ماست، از همه چیز آگاه است، همواره همراه ماست، همه ایده ها و راهکارها را دارد، جواب تمام سوالات را دارد، در حل مسائل به ما کمک می کند، هدایت ما را وظیفه خود دانسته است، برگی بدون اذن او از درخت نمی افتد و عاشقانه می خواهد به ما کمک کند تا در مسیر خواسته های خود حرکت کنیم و از طریق تحقق خواسته های خود، دستی باشیم برای گسترش جهان.

    “توحید” یعنی شراکت با خداوند؛ حساب

    کردن روی این نیرو؛ اعتماد به هدایت های

    این نیرو و لبیک گفتن به الهامات این نیرو؛

    اینا مطالبی بود که از متن مریم جان انتخاب کردم و گذاشتم ))

    اما درس امروز

    یه ویدیو دیدم که تقدیم میکنم

    به مریم جان

    و همه خانم‌های فعال گروه که به شدت رو خودشون کار می‌کنند

    where do you find the

    Strength

    از کجا این همه قدرت به دست آوردی

    I asked

    ازش پرسیدم

    She said we are woman, honey

    او گفت ما خانم هستیم عزیزم

    Strength finds us

    قدرت ما رو پیدا می‌کنه

    زیبا بود

    استاد در این فایل میگه

    تمرکز بر کار خودمون داشته باشیم به رقیب کاری نداشته باشیم .

    تو فلسفه ی من کلاً رقیبی وجود نداره من اعتقادم اینه که بیش از نیاز انسان‌ها ثروت هست فراوانی هست نعمت هست اینجوری فکر نمی‌کنم که نعمت محدوده و اگر دیر برسی به تو نمی‌رسه

    و بقیه می‌خورند تموم میشه

    من سعی می‌کنم که این اعتقاد رو نداشته باشم سعی می‌کنم که به فراوانی ایمان داشته باشم کلاً من تو باورها نمی‌گم که بی‌ایرادم

    اما سعی می‌کنم که ایراداتم کمتر بشه

    چی میشه که بعضیا بدون تبلیغات خیلی موفقن تو کارشون

    خیلی بستنی فروشی‌ها، شیرینی‌فروشی‌ها رستوران‌ها

    هیچ تبلیغی ندارند و تو جای خیلی خاصی هم نیستند اما فروش خیلی بالایی دارند چرا به نظر شما اینجوریه و برعکسشم هست بعضیا خیلی هم تبلیغات دارن خیلی هم عالی کار می‌کنن اما فروش خاصی ندارند

    فکر کنید و به این سوال پاسخ بدید جواب سوال‌های دوستان رو بخونید بهشون فکر کنید و اون جواب‌هایی رو که قلبتون میگه که درسته

    اون رو عمل کنید عمل کنید عمل کنید.

    جواب من به سوال شما

    اینه استادعزیز

    چون شما توحیدی عمل می‌کنین

    شما توحید رو فهمیدین

    توحیدرو درک کردین

    توحید جزو شخصیتتون شده

    شما خدا رو شناختین

    فکر خدا رو می‌تونین بخونین

    شما رو دوش خدا نشستین

    شما میگین

    من از اول می‌خواستم اصل و فرع رو از هم تشخیص بدم همیشه

    می‌خواستم بدونم چه چیز اصله و چه چیز فرع

    و تمام تمرکزمو بذارم روی اصل

    تو زندگیم

    تو قرآن تو همه چی

    تو این فکر بودم که اول اصل رو پیدا کنم

    توی داستانی که اصل مهمه ما باید تمام تمرکزمون رو بذاریم روی اون

    و سعی کنیم که تمام تمرکزمون رو روی اصل قرار بدیم و اصل و از فرع تشخیص بدیم پس فکر کنید به نتایج فکر کنیم به صحبت‌هایی که استاد عزیز می‌کنند و

    می‌شنویم

    باید فکر کنیم به نتایجشون

    باید فکر کنیم

    هر کاری رو که می‌خوایم انجام بدیم برای عملکرد بهتر باشه برای بالا بردن کیفیت کار باشه

    نه ظاهر کار که فقط خوشگلی باشه و زیبایی

    و باز هم در این ویدیو گفتین که

    این نباشه که ما بیایم

    به بقیه بگیم چه جوری زندگیتو عوض کن

    چه کار کن

    راه درست چیه

    خدا کنه که اینجوری باشه

    که اگه داریم به بقیه میگیم

    یه تلنگرم به خودمون بزنیم .

    کلاً از آدمایی که فقط بلدن نصیحت کنن فقط بلدن به بقیه بگن که راه درست چیه( مثل خود من مثل فریبا ) من یکی خیلی خوشم نمیاد چون از بچگی پدر من همیشه نصیحت می‌کرد نصیحت‌های خوب خوبم می‌کرد منو و اطرافیان رو اما خودش به هیچ کدوم از اینا عمل نمی‌کرد و این برای من سوال بود برای همین من به خودم قول دادم که هیچ وقت کسی رو نصیحت نکنم

    بلکه اون کار رو انجام بدم

    خودم عمل کنم

    اگر خودت به اون چیزی که می‌خوای بگی عمل کنی

    دیگه اصلاً نیاز نیست که چیزی رو به کسی بگی

    نیاز نیست که کسی رو نصیحت بکنی

    چون رفتارت، فرکانست خودش کار رو انجام میده

    دیگه نیاز نیست که زبانی بگی

    افراد از حرف‌های شما تاثیر زیادی نمی‌گیرند

    افراد از رفتار شما تاثیر می‌گیرند،

    از اعمال شما تاثیر می‌گیرند،

    حرفو که همه می‌تونن بزنن کاری نداره و

    سعی کردم کاری رو که می‌دونم درسته بهش عمل کنم بالاخره برای انسان همیشه نجواهای شیطان هست

    جدال هست بین قلب و ذهنش

    اما تا اونجایی که می‌تونه باید به رفتار درست عمل کنه

    به جای اینکه حرف بزنه ، تلاش کنه و نتایجی که می‌گیره باید به اندازه تلاشی باشه که انجام میده

    هر چقدر تلاش کنی به همون اندازه نتیجه می‌گیری افکار مثبتی که در وجود خودتون می‌سازین تبدیل میشه به باور

    و بعد عمل می‌کنین

    وعمل نتایج رو به وجود میاره

    اگر به کسی کمک می‌کنی خیلی خوبه ،هدایت می‌کنی راهکار میدی

    ولی اول باید خودت عمل کنی

    این گوشه ذهنت همیشه باید باشه

    که خودت اولین نفری باشی که به حرفی که می‌زنی

    باید عمل کنی

    باید سعی کنی که عمل کنی

    هیچ کمالگرایی هم نباشه که بگی من

    اول خودم 100درصد باید عمل کنم بعد بیام این چیزا رو به دیگران بگم

    نه

    سعی تو بکن عمل کن

    نتیجه می‌گیری

    خدای مهربانم منو به مدار بالاتر هدایت کن

    خدایا شکرت به خاطر این سایت الهی

    خدایا شکر به خاطر این همه آگاهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2587 روز

    به نام خداوند جان آفرین حکیم سخن در زبان آفرین

    سلام استاد و مریم جان

    در مورد تبلیغ من فکرنکنم بازدیدی که خدا برات انجام بده کسی بتونه انجام بده

    فقط وقتی مشتری اومد اتفاقی افتاد باید بدانیم که از کجاست و خود را لایق اون بدونیم

    یه مشتری داشتم اومد غریبه بود گفتم شماره من بهتون داده گفت تو مغازه پرسیدم یه نفر گفت این شماره زنگ بزن کارت انجام میده

    پس خیلی پیش میاد این اتفاقات

    و درمورد نصیحت هر وقت میخوام چیزی بگم جدیدا تو این چند ماه اخیر یه لحظه میگم

    خودت چی

    یاد یه حرفی از پیامبر میفتم که میگن روزی مردی آمد و گفت فرزندم را نصیحت کن خرما کمتر بخورد

    پیامبر میگه برو فردا بیا

    فردا میاد و پیامبر با فرزندش حرف میزنه

    دلیل این که چرا فردا بیام را مرد میپرسند

    و پیامبر میگه دیروز خودم خرما خورده بودم نمی تونستم پسر شما را نصیحت کنم

    دقیق چرا ما باید بگیم وقتی خودمون نمی تونیم انجام بدیم

    این فایل جای تفکر بسیار دارد

    خدایا ما را در درک آسان مطالب و اجرای آگاهی های که روزیم کردی یاری کن

    شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    سونیا نوری گفته:
    مدت عضویت: 566 روز

    بنام خدایی مهربان

    سلام به همه

    گام سیزدهم از آگاهی های ناب پروژه خانه تکانی ذهن

    نکته اول ؛ رقابت کردن و مقایسه کردن خودمان با دیگران کار درست نیست و چون شرایط هرکس متفاوت است پس ممکن است ایده که برای من در کسب و کارم یا هر مساله دیگر بکار ببرم به درد بخورد به دیگران بدرد نخورد.

    پیش از نیاز انسانها ثروت ، نعمت و فراوانی وجود دارد پس با این باور نیار نیست که با دیگران رقابت کنیم ، یا حسادت کنیم .

    به نظر من جواب درست این سوال اینست که اگر با خدا وصل باشیم ، باور های درست داشته باشیم بدون شک که خداوند همه چیز می‌شود. جوابها گفته می‌شود به شرط اینکه عمل کنیم .

    نکته دوم ؛ تمرکز مارا باید روی اصل بگذاریم و روی فرع کمتر و توانایی اینکه چگونه تشخیص بدهیم اصل و فرع را . چه چیزی مهم است که اصل بنامیم و چی مهم نیست که فرع بنامیم . و رقابت کردن و نظر مردم در مورد ما اصل نیست . امید وارم که خداوند کمکم کند که توانایی تشخیص اصل از فرع را بتوانم .

    نکته سوم ؛ از انسانهایکه نصیحت می‌کنند دیگران را خوش هیچکس نمیایید واین کلمات و نصیحت هایکه دیگران می‌کنند به خودما هم بگوییم یعنی تا اینکه خودت عمل نکنی حرف مفت است. رفتار ها و فرکانس های ماست که نتایج بوجود می‌آورد. به عوض اینکه به دیگران بگوییم که این کار را بکن یا نکن خود ما همان کار درست را انجام بدهیم بعد دیگران کم کم خوب می‌شوند.

    و یک بار هم شده قبل از نصیحت کردن دیگران این سوال را از خود مان بپرسیم که به چه اندازه توانستم خودم این کار را انجام داده ام که به دیگران نصیحت کنم .

    خدایا شکرت بابت اینهمه آگاهی که در این فایل بود

    خدا نگهدار تان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    یوسف علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1816 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش

    من هم موافق شما هستم استادجان، اگر ما بتونیم اصل را از فرع تشخیص بدیم و دنبال حاشیه نباشیم مطمئناً به مسیر دزست هدایت میشیم ، وقتی تمرکزمون روی خودمون باشه و به عوامل بیرونی توجهی نکنیم و نگرانش نباشیم قطعا به ثروت و فراوانی میرسیم، نگاه کردن به رقبا و تخریب اونها یعنی ما داریم روی حاشیه تمرکز میکنیم، یعنی باور به محدودیت داریم و فکر میکنیم که اگر دیر بجنبیم ثروت تموم میشه یا فلان رقیب میاد جای مارو میگیره؛ بارها و بارها دیدیم کسب و کارهایی که روی خودشون تمرکز کردن و با اختلاف بهترین تو حوزه کاری خودشون شدن، یه مثالی یادمه تو‌ دوره 12 قدم زدید یه فلافلی بود تو قم تو یه جای دور افتاده تو محله های قدیمی قم که هیچ کدوم از استانداردهای جذب مشتری هم نداشت ولی چون تمرکز کرده روی کار خودش و به نظرم باور داشت که بهترینه و داره ساندویچ با کیفیت عالی به مشتری میده پس مشتری واسش میاد، به نظرم همین که محصول عالی و کاردرست به مشتری میدی همون مشتری میره مشتری های دیگه میاره و همون مشتری های جدید هم میرن مشتری های بعدی رو میارن و همینطور ادامه داره

    به نظرم شما هم همین اصل رو اجرت کردید وقتی عشق و علاقه به کارتون داشتید و خواستید در زندگی بقیه تاثیرگذار باشید و کلی مطالعه و تحقیق کردید به مسیری هدایت شدید که بدون تبلیغ واستون مشتری جور میشه و ثروت وارد زندگی تون میشه چون کسانی که از آموزه های شما نتیجه گرفتن همون ها میشن تبلیغات برای بقیه،

    بارها برای خودم پیش اومده وقتی خواستم محصولی رو بخرم از از دوستام و بقیه شنیدم فلان برند تو این حوزه بهتره و اجناس خوبی داره و بدون اینکه تبلیغشو جایی ببینم رفتم اون برند با کیفیت عالی رو خریدم ؛ مثلا شرکت ایکا تو حوزه لوازم خونگی و دکوراسیون بسیار شناخته شده ست و وقتی دیدم دوستام رفتن خریدن و کلی آدم رفته خریده و راضیه منم رفتم ازش محصول خریدم و کلی لذت بردم ، یعنی دیگران شدن تبلیغ اون برند برای من، یا وقتی خودم کار دوم خودم رو راه انداختم دوستام منو به دیگران معرفی کردن و همون ها شدن تبلیغ من برای دیگران، پس تمرکز کردن روی خودمون اصل هستش و میتونیم با این نگاه به موفقیت برسیم،

    ممنونم از شما استاد عزیز دوستون دارم و پوست دارم‌ بیام‌ امریکا از نزدیک‌ ببینمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2288 روز

    تشخیص اصل از فرع :

    علم یا الهام ؟

    تبلیغ یا قانون مدار و فرکانس؟

    تفاوت در باورهاست یا نحوه عملکرد ؟

    ( دوری از کمالگرایی:در مورد باورها سعی می‌کنم که درست عمل کنم .)

    تفاوت مغازه‌ها و فروشگاه ‌هایی ک شرایط مناسب برای پررونق بودن و درآمدزیاد و مشتری فراوان رو ندارن از نظر ظاهر و همینطور تبلیغات اما بسیار پررونق و پرمشتری هستند با مغازه‌هایی که شاید بسیاری از ملاک‌های رونق و جذب مشتری را رعایت می‌کنند اما مشتری خاصی ندارند در چیست ؟

    ( نکته: چقدر اطمینان و جسارت و باور و ایمان قلبی لازمه تا زمانی که هنوز نتیجه‌ای بزرگ در دست نداری اما خب به عملکرد قانون ایمان داری ، همزمان قانون و آگاهی‌ها را تدریس کنی و همزمان در حال اجرا کردن هم باشی . چه حجمی از ایمان و باور نیاز هست تا اینگونه عمل کرد واقعا ؟)

    فکر کن

    چه چیزی تفاوت‌ها را در نتایج آدمها ایجاد می‌کنه ؟

    چه چیزی عامل اصلی موفقیت کسب و کارها است ؟

    دلیل واقعی موفقیت‌ها چیست ؟

    من هم همیشه دنبال این بودم که اصل رو پیدا کنم و زمان زیادی هم سپری شد با آزمون و خطاهای بسیار تا به این نتیجه رسیدم که در این دنیا هرکسی نظریه و تئوری خاصی برای زندگی کردن و موفق شدن داره و تقریبا هم مطمین هست که تئوری ش درسته ، و من همیشه پرسان این بودم که اصل چیه ؟ واقعا حقیقت کدومه ؟ چه اصلیه که اگر رعایت بشه نتایج رو متفاوت می کنه ؟ تا با استاد و آموزه‌های ایشون آشنا شدم . نمی‌گم مجری خوبی هستم برای شنیده‌هایم ، حتا باید اعتراف کنم که بعضی ها رو هنوز درک هم نکردم چه برسه به اجرا ، اما اما به قول استاد دارم سعی خودم رو میکنم . می‌دونم که می‌خوام و در حال تلاش هم هستم …

    خب؟

    اصل کدومه ؟

    تمرکز رو روی چه چیزی بگذارم ؟

    چه چیزی مهمه ؟

    ظاهر مهمه ؟

    ابزار انجام کار مهمه ؟

    تبلیغ مهمه ؟

    و باز متن فایل چقدر واضح و پاسخگویانه هست :

    اولین و مهمترین عامل موفقیت در کسب و کار که استاد در روانشناسی ثروت 3 آن را آموزش می‌دهند توانایی مدیریت ذهن است( که در جلسه اول قدم اول هم بخشی از آن مطرح شد و برای من یک درک و آگاهی بزرگ به حساب می‌آمد و همچنان در حال بررسی و تلاش برای ایجاد آن هستم و این جمله که در متن این فایل اومده چقدر به من در درک بهتر این اصل کمک کرد که )

    مدیریت ذهن با تقویت باورهای توحیدی امکان‌پذیر و انجام‌شدنی است . توحید”، تنها راهکار برای مدیریت ترس‌ها و نگرانی‌های توهمی است که ذهن همواره از طریق آنها وارد عرصه می‌شود.

    ریشه موفقیت پایدار یک کسب و کار در باورهای توحیدی صاحب آن کسب و کار است . باورهایی که تمرکز فرد را به جای حساب کردن بر روی عقل و علم محدود انسان بر پیروی از هدایت‌های الهی معطوف می‌کند .

    خبر خوب برای من این است که «همکاری کردن با انرژی هدایت‌کننده‌ی خداوند» قابل یادگیری و آموختن است و می‌شود در روانشناسی ثروت 3 این عامل موفقیت پایدار کسب و کارها را آموخت و یاد گرفت پس من هم می‌توانم صاحب کسب و کاری موفق باشم به لطف این آموزه ها و با تعهد و اجرای خودم البته …

    توحید و همکاری کردن با خداوند به عنوان نیروی هدایتگر ، فوندانسیون‌ ساخت کسب و کار موفق است .

    و این هم پاسخ

    =====

    نصیحت گری

    اگر در حال ایراد گرفتن و توصیه کردن به بقیه هستم باید خودم هم اجرا کننده باشم

    بهتر است که من با نتایجم دیگران را به راه درست دعوت کنم .

    رفتار و فرکانس من کار اصلی رو انجام میده .

    افراد از اعمال و رفتار من تاثیر می‌گیرند .

    نه اینکه بین صحبت‌ها و عملکردم تفاوت و تناقض وجود داشته باشه .

    پس من با خودم عهد می‌بندم که

    کسی رو دیگه نصیحت نمیکنم مگر اینکه خودم در حال انجام دادن و عمل کردن باشم .

    سعی کنم که عمل کنم

    سعی کنم که در جدال همیشگی بین قلب و ذهنم بتونم هربار بهتر از قبل، ذهنم رو کنترل کنم و به قلبم گوش بسپارم . سعی کنم که هربار بهتر مسیر موفق شدن رو طی کنم

    مسیر موفقیت » افکار مثبت ساختن، تبدیل کردن افکار به باور مثبت و تبدیل کردن باورها به عمل

    اول به خودت کمک کن

    اول به خودت بگو

    در مورد اینکه چطور باید فکر کنم ، چطور باید باور کنم ، چطور باید عمل کنم .

    خود من باید اولین نفر باشم که سعی کنم به قوانین عمل کنم .

    همیشه باید خودم و عملکردم را ارزیابی کنم تا اینکه در حال ارزیابی دیگران باشم . از خودم بپرسم :

    به چی اعتقاد داری ؟

    چه باورهایی داری؟

    چطور در عمل این باورها را اجرا می‌کنی ؟ چطور میتونی بهتر از قبل باشی ؟

    خدایا شکرت

    ###

    رقیبی وجود نداره

    دنیا دنیای فراوانی هست و به اندازه همه و بیشتر از همه ثروت و نعمت هست ، یعنی من یکی ک حسابی باید روی این باور کار کنم و هربار بیشتر به خودم یادآوری کنم چون از حسادت کردنم متوجه میشم که من هم باور رقیب و رقابت و محدود بودن نعمتها و کمبود رو در وجودم دارم که این احساسات رو تجربه میکنم اما چقدر تحسین برانگیز هست باور و عملکرد استاد و الگو بودنشون

    واقعا خدا رو شکر که هستید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: