live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج - صفحه 130 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
    79MB
    17 دقیقه
  • فایل صوتی live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
    16MB
    17 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

4234 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    راضیه زکی پور گفته:
    مدت عضویت: 2564 روز

    بنام الله یکتا

    سلام استادگرامی و دوستان عزیزم

    من دیشب فایل تصویری استاد رو دیدم که در مورد سوال مسابقه توضیحات بیشتر دادن و دوست داشتم دوباره نظرم رو بیان کنم در مورد اینکه دلایل اصلی موفقیت چیه ?

    طبق گفته استاد ۹۵٪ کسب و کارها روی دلایل غیر اصلی تمرکز دارند و موفقیتی رو که میخوان ندارن با توکل بر سرمایه خودشون و پیروی از نجواهای شیطانی ذهنشون که ناآگاهانه دارن این کارو میکنند

    به نظر من همه چیز از یک اصل سرچشمه میگیره و تقویت میشه که همان توحید ( الله و یکتا پرستی ) و بس

    و فرعی نباید وجود داشته باشه بقول ملاصدرا خدارو هر گونه باور و تصورش کنی برایت همون میشه اگر( ابزار تبلیغاتی تصور کنی که میشه بوسیله آن موفق بشی همون میشه برات ) بستگی به باور تو داره که اصلا خدارو قبول داری بعنوان اصل و بعنوان تنهاقدرت مطلق جهان که یا برایش شرک قرار میدی

    آیا قبول داری جهان رو خدا آفریده و داره با یک سری قوانین ثابت که برای همه یکسان هست آنرا اداره می‌کنه که اگر با این قوانین همسو بشی موفقیتت در تمام مراحل زندگی حتمیه چون خدا خودش گفته کسانی که به خدا توکل کنند خدا برایشان کافی است یعنی او برایت همه چی میشه هرچی که تو تصورش کنی

    فقط باید قوانینش رو یاد بگیری و بآنها عمل کنی که داستان زندگی استاد عزیزمون سند گواه است چون خود استاد گفتن که از وقتی قوانین رو درک کردن و فهمیدن که باید باورشون رو نسبت به خدا و قوانین جهان عوض کنند زندگی سراسر رنجشون تبدیل به بهشت شد یعنی باید خودش میخواست که شرایط عوض بشه براش و طبق قانون فهمید خودش می‌تونه با افکارش و نوع نگاهش به خدا و جهان زندگیشو خلق و درست کنه نه هیچکس دیگه و فهمیدن که قدرت خدایی در وجود تمام انسانها است فقط باید بآن پی ببرند و فهمید تنها باید خدا را بپرستد و تنها از او یاری و کمک بجوید نه هیچکس یا هیچ چیزی دیگه یعنی خیلی ساده و راحت میتوانیم زندگیمون بسازیم با عمل کردن باین قوانین ( آیا این سند برای آنهایی که می‌خواهند موفق بشن کافی نیست )

    و اگر انسانها میدانستن که با کمی وقت گذاشتن بر اینکه پایه های اعتقادی خود را تقویت کنند و دنبال شرک قرار دادن برای خدا نباشن و تنها با تکیه و اعتماد بر خدا و یاری خواستن از او میتوانندموفق بشن

    چون همه چیز رو استاد برای ما بیان کرده با دلیل و سند محکم

    و خلاصه تمام مطالب که در تمام فایلهای استاد گفته شده و مرتب استاد تکرار میکنند و همون قوانین ثابت

    با تشخیص باورهای مخرب ذهنی نسبت به خدا و جهان و تغییر آنها به باورهای درست حتی اگر 1 درصد باوری منفی باشه

    کنترل ورودیهای ذهنی

    احساس لیاقت و خودباوری چون یکی از عواملی که مانع موفقیت میشه احساس گناه داشتن است که با تقویت عزت نفس میشه این احساس را به احساس ارزشمندی و لیاقت تبدیل کرد

    تقویت عزت نفس

    حفظ آرامش و خونسردی و ساده گرفتن در هر شرایطی و احساست و حالت رو همیشه خوب نگه دار اگر میخوای اتفاقات خوبی رو تجربه کنی چون احساس خوب = اتفاقات خوب

    تشخیص و برطرف کردن موانع ذهنی

    ساختن باورهای توحیدی یعنی جهان توسط نیرویی هدایت میشه یعنی خدا طبق قوانین ثابت و لامتغیر و برای همه یکسان است و باید در این مدار قرار بگیری و از این قوانین تابعیت کنی اگر میخوای زندگی ایده آلی سراسر از سلامتی شادی ثروت و سعادت در دنیا و آخرت داشته باشی از الله یکتا برایتان همه این خوشبختی هارو آرزومندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 2968 روز

    سلام استاد عزیز و همه دوستانی که این کامنت رو میخونن

    در رابطه با سوال استاد که مطرح کردن عقیده من اینه که توهرکسب وکاری ملاک سرمایه اولیه و تجربه و سابقه کار و پارتی و هیچ عامل دیگه ای که توی ذهن عامه مردم ملاک هست نیست

    ملاک باورهای مناسب با اون حوزه کاری و باور به خداوند هست

    من خودم واقعا این موضوع رو تجربه کردم

    من توی بحث طراحی سایت و وب کارمیکنم و دراوایل کارم واقعا این برام اتفاق افتاد که بدون هیچ سابقه کار یا معروفیتی یا هرچیز دیگه ای بعد از تموم شدن دوره هام برام کارجورشد با درامد بالا

    اون تایم زمانی من از دوره های استاد استفاده میکردم و نمیخام بگم کامل موضوع رودرک کردم ولی درهمون حدی که فهمیدم خدا بهم نشون داد که نظام هستی نظام باورهاست نه هیچ عامل دیگه ای

    ودرمورد این موفقیت های استادهم میتونم بگم که ایشون توکارشون اولا عشق واقعی دارن و دوما باورهای مناسب هم ایجاد کردند و همینطور به جلو پیش میرن

    نمیدونم اسمشو چی بزارم ولی شاید بشع بهش گفت رقیب

    ایشون اصلا اعتقادی به این کلمه ندارند و اعتقاد دارند کل کارهارو داره باورهای ما انجام میده و اصلا رقابتی درکار نیست

    درواقع به نظر من اعراض هست که اینجا دارع کارخودشو میکنع یعنی اهمیت ندادن به اعمال دیگران و فقط متمرکز بودن رو هدف و احساس خوب ساختن باورهای مناسب و عمل به ایده های الهامی

    همین چند فاکتور برای موفقیت جهانی توی کسب وکارتون کافیه

    همیشه حالتون خوب باشه

    خوشحالم که تو این مسیر باهم همراهیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    سحر ساحلی گفته:
    مدت عضویت: 2965 روز

    باسلام به همه دوستان و استاد گرامی

    به نظر من مهمترین اصلیکه نتایج استاد را متفاوت کرده این اصل است که من خود خالق زندگی خودم هستم اصل دوم که بسیار مهم است تمرکز بر نکات مثبت و خواستهاست و داشتن باور قدرتمند فراوانی که در هر زمان و شرایطی جهان برای من سر شار از فروانی نعمت ووثروت است و هر روز فرصتهای ثروت از هر نظر برایم بیشتر و بیشتر میشود

    در پناه الله یکتا شادو ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    سپیده ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 2403 روز

    کجا از ابزار برای موفقیت استفاده شود و کجا باید روی خدا حساب کنیم؟

    به یقین آنچه ما را در هر مسیری که بخواهیم به موفقیت میرساند تمرکز است و ایمان به اینکه خداوند با همه ی امکاناتش هم جهت با خواسته ی ماست و ما را در رسیدن به آنچه بعنوان مسیر یا مقصد شناخته ایم کمک میکند.

    برای بیان دیدگاهم قصد دارم از وضعیت و تجربه خودم استفاده کنم .

    7 سال بود در شغلی مشغول بودم بیشتر کارهای خرید و فروش یک فروشگاه نسبتا معروف شهرمان بعهده من بود.همیشه توی این سالها برای موفق بودنم(تعریف من از موفقیت)در جریان تازه های تولید شده در حیطه شغلی مان قرار میگرفتم و ارتباط خوبی با مدیریت و مشتری ها و همکارانم داشتم.

    یکی از روزهای مردادماه93 یکی از همکاران ما که چندسالی بود میشناختمش به محل کارم امد و گفت که قصد واگذاری محل کار و اجناس فروشگاهش را دارد و من را مناسب این معامله دیده است. من تشکر کردم و از انجایی که از حقوقم و محل کارم راضی بودم و با توجه به این ان موقع 25 سال سن داشتم و اطرافم ندیده بودم که خانومی با این سن کم, برای خودش مستقل کار کند دونفر از اشنایان که تجربه ی کار در همین شغل را داشتند و اقا هم بودن و از نظر من خیلی محتاج به این معامله بودند را پیشنهاد کردم اما ایشون گفت که برای خریدهای اخیر چک داده است و برای پرداختشان به تعهد از طرف کسی که باهاش معامله میکنه رو میخواد و کسی رو به اندازه من متعهد به این کار نمیبینه. این شد که من بعد از کارم رفتم محل کارشون رو دیدم هر چند فضای انجا نسبت به محل کارم کوچک بود اما نور و جنس سقف و چیدمان عالی بود. فقط مانده بود کنار امدن با وضعیت پرداخت قیمت کالاهای موجود که له طرز شگفت انگیزی چیزی نقد نخواست و تا 5 ماه بعد بصورت ماهیانه چک خواست فقط بابت اجاره ملک مبلغی پول پیش خواست(در روند نوشتن قرارداد بودیم که یک روز گفت قبلا که مشتری میامد برای خرید با اینکه چیزی که میخواست را داشتیم بعلاوه چیزهای بهتری هم که بود معرفی میکردیم اما خرید نمیکرد. چندباری دقت کردیم که همان مشتری پاکت فروشگاه شمارا در دست دارد و از شما خرید کرده است دیگه برای ما محرز شده بود که اگر مشتری توی فروشگاه شما بیایید از پیش شما دست خالی برنمیگردد!?) . مغازه رو از ایشون اجاره کردم دوتا نیروی کار رو استخدام کردم و به همان شیوه ای که قبلا کار میکردم شروع به خرید و فروش کردیم و الان که اردیبهشت 98 هستیم از درامد همین مغازه ماشین و یک واحد آپارتمان خریدم که خرید هر کدومشون مثل راه انداختن خودش شگفت انگیز بود.

    فایلی که استاد در مورد رزق و رزقان صحبت کردن زیاد اتفاق میوفته به این صورت که یک موقعیت خوب, خودش به سراغم می اید.

    در ادامه ی جواب دوستمون که بر سر دوراهی قرار دارند باید بگویم که در کسب و کارم یک قسمتی را که ربط به امکانات دارد مثل داشتن خط تلفن که افراد با ما در تماس باشند و شماره تماسی که در سایت یا اطلاعات شهر باشد یا سیستم و نرم افزار حسابداری که برای ثبت کالاها لازم است اقدام کردم . یک بخشی از کار مربوط میشود به ذهنیات و باورهای ما که لازم است اعتمادبه خداوند داشته باشیم و با تخصص خودمان پیش برویم.

    غیر از امکاناتی که فراهم کردم روی کارم تمرکز داشتم و با علاقه هر روز سرکار میامدم و به خرید و عرضه محصولات مورد نیاز قشری که با ما در تماس بودند میکردم و بعد از چند سال الان کلی مشتری جدید که مشتری های سابق ما را معرفی کردند از ما خرید میکنند.

    استاد هم با تعدادی از مردم در تماس هستند که خواسته هایی دارند

    ایشون هم برای رفع دغدغه ی انها سوالاتشان را میشنود و میخواند و در پی جواب به انهاست.

    دلیل موفقیت ایشون هم تمرکز بر روی انچه میخواهند و میدانند هست در حدی که به چگونگی عملکرد رقبا و حواشی, کاری ندارند.

    به امید موفقیت و درک قوانین الهی برای خودم و شما دوست عزیز و همه ی همراهان گرانقدر”.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    مهناز گفته:
    مدت عضویت: 3054 روز

    چه عواملی نتایج یگ کسب و کار را متفاوت می کند؟

    مطمئنم که همه بچه ها توی پاسخ ها به فرکانس و باور اشاره کردند. من هم دقیقا همین موضوع رو میخام بگم منتهی با یک مثال که به ذهنم رسیده. امیدوارم که این پاسخ هم به خودم کمک کنه و هم به همه دوستانی که کامنتم رو مطالعه می کنند.

    همه ما میدونیم که سوالات کنکور از کتاب های درسی طرح میشه و برای اینکه توی کنکور موفق بشیم و رتبه خوبی بدست بیاریم باید کتاب درسی رو بخونیم. اما در کنار کتاب درسی کلی کتاب های کمک درسی و کلاس های خصوصی و آزمون های دوره ای هم وجود داره که میتونه بهمون کمک کنه تا نتیجه بهتری کسب کنیم. اما باز هم اصل و اساس کنکور تغییر نکرده، یعنی باز هم منبع سوالات کنکور کتاب های درسی هستند. منتها کلاس های خصوصی، کتاب های کمک درسی و … صرفاً ابزارهایی هستند که استفاده درست از اونها میتونه نتیجه بهتری رو برای ما رقم بزنه و این مستلزم این هست که ما اول کتاب درسی رو فهمیده باشیم و یاد گرفته باشیم و بعد شیوه های مختلف تست زنی، دام ها و … رو از منابع دیگه یاد بگیریم.

    در مورد کسب و کار هم دقیقا همینه. یعنی ما با توجه به باورهای فراوانی که در ناخودآگاهمون نسبت به پول، داریم توی یک مدار فرکانسی خاصی قرار گرفتیم که توی اون مدار فرکانسی افراد، شرایط، موقعیت ها و اتفاقات متناسب با همون باورها رو دریافت می کنیمو باهاشون مواجه میشیم. یعنی اصولاً با باورهای فعلی دسترسی به شرایطی غیر از اون شرایطی که توش هستیم نداریم. اگر ما باورهامون رو در مسیر خواسته ها تغییر ندیم، اونوقت هر چقدر هم تبلیغات کنیم، اصول بازاریابی رو یاد بگیریم و .. باز این ابزارها به کارمون نمیان و اتفاقن همین تبلیغات و … شرایط و اتفاقاتی رو بوجود میارن که باورهای فعلی ما رو تثبیت می کنند. اما اگه باورهای درستی در راستای خواست هامون ایجاد کنیم اونوقت تبلیغات میتونه ابزاری باشه که بهمون کمک میکنه تا نتیجه بهتری رو کسب کنیم. کلاس های بازاریابی هم همینطور و … . یعنی زمانی که باورهای درستی ایجاد کنیم اونوقت ایده هایی ب ما داده میشه که در راستای رسیدن به خاسته هامون هست و این ایده ها میتونه یه تبلیغات خاص باشه، دوره های بازاریابی از یک استاد بسیار موفق و کاردان باشه و … . در واقع اینها ابزار هستند یعنی بدون وجود اینها هم میشه ادم موفق باشه چون اصل چیز دیگه ای هست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 2805 روز

    و خداوند همه چیز را همه کس می شود به شرط ایمان، به شرط باور، به شرط توکل

    اولین عامل ایمان به خداوند، ایمان به خودمان و ساختن باورهای توحید، این که ما تمام شرایط زندگی مون رو خودمون با افکار و فرکانس هامون خلق می کنیم و جهان هم مطابق با این افکار و فرکانس هامون شرایط و موقعیت ها و آدم هایی برای ما فراهم می کنه. باور به خودمومون، باور به ارزشمند بودن خودمون، باور به اینکه حتی کارهایی که در حال حاضر بلد نیستم رو می تونم انجام بدم. این باورها و اعتقادات در مجموعه عزت نفس و اعتماد به نفس جای دارند. خداوند برای من همه چیز می شود روابط خوب، سلامتی، ثروت ،.. خداوند تبلیغات کار منو انجام میده.. مثل پیامبر که توی قران خدا بهش میگه تو آن تیر نزدی خدا تیر رو زد. تو آن شمشیر رو نزدی خدا آن شمشیر رو زد. افرادی که در فرکانس من هستند محصولات و خدمات من رو دریافت می کنم و خداوند آنها را به سمت من هدایت میکنه.

    دومین عامل عاشق بودن هست. وقتی عاشق کارت باشی گذر زمان رو متوجه نمی شی، خستگی، تشنگی و گشنگی رو متوجه نمی شی. دوست داری ساعت ها صرف انجام ان کار باشی و با عشق وعلاقه زیاد این کار رو انجام میدی.عشق و علاقه باعث میشه بهترین کیفیت ممکن رو توکارت ارائه بدی و نگران نتیجه نهایی نباشی.. اول باید عاشق باشی تا کارهای بزرگ که از دیدگاه ذهن تو بزرگ هست( نه از دیدگاه قوانین جهان هستی) رو انجام بدی..

    سومین عامل عمل کردن به ایده ها یی که خداوند در طی مسیری به شما الهام می کنه. بدونی این ایده ها خیلی بکر هستند و از طرف خود خدا به شما گفته میشه. ابتدا این موضوع رو باور کنی بعد بهش عمل کنی.

    چهارمین عامل طی کردن تکامل ، باور به این موضوع که این جهان جهان تکامل هست.قدم به قدم با عمل کردن به ایده ها به اهدافم نزدیک و نزدیک تر میشم.

    پنجمین عامل سپاسگزاری به خاطر داشته ها و نعمت هایی که خداوند به ما داده است. خداوند در آیه 7 سوره ابراهیم می فرماید اگر سپاسگزاری کنید قطعا شما رو می افزایم و اگر ناسپاسی کنید بی تردید عذابم سخت است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    م الف گفته:
    مدت عضویت: 2816 روز

    سلام

    این هم پاسخ من:

    به نظر من نتایج استاد بخاطر این دو دلیل است که یک) واقعا استاد پی برده اند و به باور ۱۰۰ درصدی رسیده اند که تمام زندگی را با باورهای خودشان می سازند٫ یعنی مسوولیت پذیری و توانایی ۱۰۰% در قبال زندگی خود و دو) هدایت و مسیر رسیدن به خواسته ها از سوی کسی دیگر و نیرویی برتر و مطلق است که نامش خداوند است و به او باید وصل شد٫ یعنی ناتوانی ۱۰۰%٫

    یعنی ما اگر چه همه چیز هستیم ولی واقعا هیچ هستیم بدون اتصال به خداوند٫

    این قضیه بسیار ساده، در واقع اصلا ساده نیست یا این باور را به ۱۰۰درصد و به خلوص کامل رساندن، اصلا ساده نیست٫ چون ایشان باور کرده اند که همه چیز دست خودشان است و البته در سایه لطف و راهنمایی خداوند، بهترین راه به ایشان الهام می شود چون در حقیقت همه چیز را خود ساخته می دانند قدرتی که از سوی خداوند به انسان واگذار شده است و خداوند در پاسخ به خواست ما بیدرنگ پاسخ می دهد٫

    درک همین قضیه که همه چیز از خودم است باعث می شود که همیشه احساس بهتری داشته باشند و برای رسیدن به آن همواره می کوشند و یادآوری می کنند به خودشان٫ اجازه بدهید بقیه مطالب را از ضمیر فرد دیگری استفاده کنم٫

    چون وقتی باور داشته باشیم همه چیز بر ساخته و برآمده از باورها و افکار و فرکانسهای ماست دیگر نه نگرانی وجود دارد و نه ترسی٫ چون می دانیم همه این کارها لطف خداوند است و خداوند ما را دوست دارد و راهنمایی میکند و خداوند این قدرت را به ما بخشیده است و در حقیقت خداوند به خواسته ما شکل و هستی می دهد٫ بلافاصله٫ به نظر من واکنش جهان بیدرنگ است٫ البته بیدرنگ و صد البته در اسکیل و مقیاس باوری و ایمان ما٫ اگر چیزی رای ما باور پذیر بباشد همان لحظه انجام شده است و می شود٫ یعنی از طرف خداوند ما باید ۱۰۰ درصد مطمئن باشیم، فقط روی خودمان باید کار کنیم٫ چون جهان کارش را درست و بسیار بسیار درست انجام می دهد٫ پرفکت پرفکت پرفکت٫ (سبحان الله تعالی)

    اینکه کدام تکنیک باید انجام شود و کدام تبلیغ و کدام مسیر یعنی در یک کلام «چگونگی» رسیدن به هدف را استاد و استادها ۱۰۰درصد از طرف خداوند میخواهند و درخواست هدایت می دهند و هدایت می شوند چرا که خداوند بلافاصله پاسخ می دهد به همان باوری که ما درباره اش داریم٫ یعنی خداوند را سرچشمه خیر و راهنمایی و هدایت می دانند٫

    اگر من به اینکه هدایت می شوم اعتماد داشته باشم و باور داشته باشم، راه مناسب (حتی اگر تبلیغات باشد) به ما نشان داده می شود٫ باور بفرمایید من سه یا چهار بار بعد از دیدن فایل هدایت استاد برای خریدن سهام، به همان شیوه ای که استاد گفتند عمل کردم و در خواب در همان شب به من الهام شد و هر بار سهامی را که در خواب یا بیداری به من گفته شد خریدم، در مدت کوتاهی سودهای بسیار خوبی بردم٫ (صد البته به اندازه ایمانم و نه بیشتر٫ مهم این است که من هدایت را دیدم)٫

    اگر ایمان داشته باشی و خودت را رها کنی و درخواست هدایت کنی و باور و ایمان داشته باشی که هدایت می شوی، باور کن که هدایت می شوی به بهترین افراد به بهترین تکنیک ها به بهترین شرایط٫

    خلاصه کلام٫ دلیل رخ دادن اتفاقات جادویی برای استاد و حتی میانبر زدن مسیر توسط استاد: تمرکز داشتن رو نتیجه پایانی است٫ چگونگی مسیر به اندازه باور به ایشان گفته می شود٫ به هزاران روش و شیوه ممکن٫ یعنی ایشان کار اصلی را از خداوند می دانند٫ ایشان «مزد» باور و ایمانشان را بدست آورده اند٫ کار اصلی را ایشان از خداوند می دانند و رسیدن و میانبر زدن را (میانبر از دید ما، از دید جهان هستی طبیعی ترین شیوه ممکن) از خداوند درخواست می کنند٫ خداوندی که پاسخ می دهد بیدرنگ٫ (در اثبات بیدرنگی به آوردن تخت بلقیس توسط افراد دربار سلیمان (ع) نگاهی داشته باشیم که فاصله و توانایی هر کدام از اطرافیانش در انجام این کار به اندازه باور و ایمانشان به خداوند بود٫ آنکه ایمان و باور بیشتری داشت در زمان کمتری قادر به انجام کار بود٫ می توان کوه را جابجا کرد به شرط ایمان٫ می توان کشتی را به حرکت درآورد به شرط ایمان، می توان دریا را شکافت به شرط ایمان٫

    یعنی دو نکته اساسی: یک باور داشتن به قدرت افکار و سرنوشت را در دست خودمان دانستن و

    دو: باور و ایمان به اینکه قدرتی برتر از همه ما هست که همه چیز از اوست و هدایت را باید از او خواست و او هدایت می کند و ما لایق هدایت هستیم٫ به اندازه باور و ایمانمان چرا که خداوند هدایت گر هر چیزی هست٫

    همه چیز هدایتییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی است٫ هدایتیییییییییییییییی٫ بخدا باید بدنبال هدایت باشیم و نه هیچ چیز دیگر٫

    اهدنا الصراط المستقیم٫ راه کسانی که به آنها نعمت بخشیده شده (یعنی نعمت را خودشان حتی بدست نیاورده اند بلکه به آنها نعمت «داده» شده است، وظیفه ما ایمان داشتن و درخواست و باور داشتن به هدایت شدن است٫)

    خوب من بدوم برم سراغ خواندن نظرات و دیدگاهها و پاسخهای دوستان که خیلی دلم تنگ شده برای خواندن دیدگاههای دوستان٫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    محمد بیگی گفته:
    مدت عضویت: 2834 روز

    سلام به استاد عزیز و تمامی دوستان

    تنها نکته مهمی که استاد رو از تمام کسانی که تو این حوضه مشغول هستن متمایز میکنه استفاده از یک اصل و یک قانون کلیه که خود استاد تو هر فایلی فقط از اون قانون و نتایج اون قانون صحبت میکنه. قانونی که میگه هر لحظه ما با کانون توجهمون داریم فرکانسهایی رو ارسال میکنیم و جهان هستی بواسطه باورهایی که از تکرار اون فرکانسها ایجاد میشن شرایط، موقعیتها، ایده ها و اتفاقات زندگی ما رو برای ما رقم میزنه. این طبیعت جهان هستیه و همیشه همینطوری عمل میکنه. حالا استاد با تمام وجود این قانون رو باور کردن و از اون لحظه ای که این قانون رو باور کردن زندگیشون رو بر پایه این قانون دوباره از نو ساختن و این جسارت و این تعهد خیلی خیلی قوی باعث شده که استاد تمام تمرکز خودشونو روی این قانون بذارن و از همان ابتدا نتایجی در همه ابعاد زندگیشون بگیرن ولی همراه با اون نتایج استاد متوقف نشدن و حتی خواسته های خودشونو بزرگ و بزرگتر کردن و ادامه دادن و همینطور هم ادامه میدن (تفاوت بزرگ ایشون با بعضی افراد که از این قانون استفاده میکنند اما در جایی متوقف میشوند و دیگر رشد نمیکنند)

    ادمای کمی هستن که رو این قانون سرمایه گذاری کنن، که قدرت رو بدن دست خودشون، که گرفتار عوامل بیرونی مثل تعداد فالور و لایک و تیپ لباس و چهره و مد روز و رتبه سایت و …. نشن و فقط افکار خودشونو خالق زندگی خودشون بدونن. ادمای کمی هستن که همونطوری که استاد با ایمان کامل به این قانون به همراه یه بچه 3 ساله و یه بچه چندماهه تمام زندگیشونو بذارن و برن به جایی که قلبشون بهشون میگه تا زندگی خودشونو همونجوری که دوست دارن خلق کنن. که تحت هر شرایطی خودشونو و افکار خودشونو عامل بدونن نه چیزی بیرون از خودشون که تحت هر شرایطی بگن ” الخیر فی ما وقع” که اروم باشن و ایمان داشته باشن و فقط روی خودشون کار کنن و نگاه خودشونو به این دنیا بهتر کنن. که به چیزی نچسبن و نخوان چیزی رو به زور به دست بیارن و بگن که به موقعش خودش اتفاق میفته و همه زندگیشون فقط بر پایه رابطه خودشون با خدای خودشون باشه و بعد همه چی به بهترین شکل ممکن براشون رقم میخوره

    امیدوارم که هرروز بیشتر از قبل به این رابطه اهمیت بدیم و ایمانمون رو به این قانون بیشتر کنیم

    ممنونم از شما دوست عزیزی که این متن رو خوندید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    محبوب سادات رسول پور گفته:
    مدت عضویت: 2490 روز

    سلاااااام به دوستان انرژی مثبتم

    روزگارتون خوش?

    در جواب این سوال باید بگم ما هر چه که بخواهیم در خدایی خدا یافت میشود٫همه کارها رو خدا انجام میده٫

    اگر بخواهیم تو هر زمینه ای تو زندگی موفق بشیم باید تو هر جنبه ای باورمونو نسبت به خدا قوی تر کنیم ٫فقط خداست که آدم های موفق رو سر راهمون قرار میده٫تا حالا به این فکر کردید چطور با استاد عزیز آشنا شدید؟؟؟؟

    چطور خدا این کار رو واسه استاد انجام داده؟؟

    آیا استاد تبلیغ کرده؟؟؟؟

    آیا تو سایتها بنر گذاشته؟؟؟؟

    آیا تو بیلبورد شهرها تبلیغ کرده؟؟؟

    آیا تو صدا وسیما برنامه ای داشته واز خودشون وکارهاشون تبلیغاتی کرده؟؟؟؟

    تا حالا دیدید که استاد تو شبکه های ماهواره ای یا تلگرام یا ایمیل مارکتینگ تبلیغی داشته باشند؟؟؟؟؟؟

    پس چطور همه چی عااالی پیش میره؟؟??

    چرا مخاطبینشون اینقدررررر زیادن؟؟؟

    چرا هر روزه اعضای سایتشون چه تو ایران وچه خارج بیشتر و بیشتر میشه؟؟؟واقعا چرااااا؟؟؟؟??

    وخیلی چراهای دیگه٫٫٫٫٫??

    چطور چنین چیزی اتفاق می افته؟؟؟

    چطور استاد بدون تبلیغات وسرمایه اولیه ،بدون پارتی؟؟؟؟???

    جوااااااب اینجااااست????

    سرمایه اولیه خداااااست

    تبلیغات خدااااست

    پارتی خداااااست

    خدااااست که همه کارها رو انجام میده ٫فقطططط خداااااا????

    استاد هزینه های بیزینسشون خییییلی کمه تقریبا بدون هزینه پول می سازند٫در تمام موارد هدایت میشن وبهشون الهام میشه

    مثلا استاد تو یکی از فایل هاشون گفتند که واسه خرید ملکی هدایت شدند که اگر ذهن تحلیل گرشون پیش میرفتند سالیان سال طول میکشید تا پیداش کنند٫بعد از خرید این ملک متوجه شدند که خدا چطور مسیر رو براشون فراهم کرده وراه رو به سمتی برد که به خرید این ملک منجر شه٫

    وخیلی از این ملک ها خریدند?

    خرید این املاک واسشون سودآوری زیادی داشته وبا ارزش شده٫

    چه جوابی واسه این سوال هست؟؟؟؟؟

    فقطططط خدااااا خواسته وبه استاد کمک کرده

    خداااا نیرونی درونی هست بااااید این نیرو رو باور کنیم

    نگران نباشیم واز چیزی نترسیم

    همه ایده ها رو خدا داره

    همه جواب ها رو بهت میده

    همه پارتی ها رو خدا داره

    همه کارها رو انجام میده

    همه منابع رو داره

    همه روش های تبلیغاتی ومشتری رو خدااا داره

    پس جواب اینه دوستااااان???

    به موجودی وبه قدرتی باور داشته باشیم که مارو خلق کرده ٫روی نیرویی حساب کنیم که از ما خیییلی بزرگتر و قوی تر٫

    نیرویی که در ما بیدار میکنه که در هر لحظه بهترین کار ممکن و راه ممکن رابه ما میگه وشرایطش رو در اختیارمون قرار میده

    استاد چندین بار تو فایل هاشون گفتند

    نیروی خدااااا همه کاره است????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    Eshrat Fard گفته:
    مدت عضویت: 2911 روز

    سلام

    من فک میکنم اولین بعدبزرگ تغیر روند کار استاد تغییر دیدشون و سپاردن کاراشون تمام و کمال به الله بوده همون توکل کردن و حرکت کردن بوده ،همون موقع هایی که الهام شده بهشون نتایجو سپردن به خدا و توکل کردن و حرکت که به نظر من هم اساسی ترین امر توکله،تا نتونی نتیجه رو واگزار کنی و توکلت الله نداشته باشی مثه ماشینی که توی شل گیره و هی گاز میدی صدا میده ولی حرکت نمیکنه،من نمونه ادمای زیادی رو اطرافم دارم اونایی که توکل داشتن و به نتیجه اونطوری که دوست داستن فکر کردن و به الهامات یا همون ایده هاشون عمل کردن و موفق شدن و اونایی که ترسیدن و دارن درجا گیزنن

    عوامل دیگه مثه اعتماد به نفس داشتن و تغیر باورها هم هست ولی اصل و اساس توکله،الله ست سپردن محض به خداست ،ما هفته ی قبل برلین بودیم از شدت گرسنگی و کمبود وقت،توی میدان برندبورگ یه سیب زمینی فروشی بود گفتیم یه تهبندی کنیم هم سریع به برنامهامون میرسیم هم این که تا یه جای خوب برای غذا پیدا کنیم نمیخواد گرسنگی بکشی،اقا یه دکه،یه دکه بود ما رفتیم سفارش دادیم الله و اکبر ???

    یک ساعت طول کشید بخاطر چیپس،من دیگه از قوانین که شنیده بودم توجه ام بیشتر بود ،گفتم اخه اینا چه باورایی دارن که اینقد مشتری ریخته وقت سرخاروندنم نداشتن

    یه دکه بود که سه نفر توش کار میکردن فقط جای وایسارنشون بود برای نشستنشون بیرون از دکه صندلی داشتن ،صندلیاشم برای مشتریا قدییمییی ما روش نشسته بودیم انگار الکلنگ بازی میکردیم?? غذا هم که میخوردی باید خودت جاتو تمیز میکردی ، کارکناش یکی سفارش میگرفت یکی اشپز بود یکی هم تحویل میداد اونقدم سریع کار میکردن که خدا میدونه

    دونوغ غذا بیشتر نداشتن ولی مشتری الله و اعلم ،همونم ارزون نبودا که بگم بخاطر ارزونیش بود،پول یه غذای درس حسابی درمیومد ،جالب اینجام که سیب زمینیش طوری بود که ادم سیر میشد و دیگه تا ۴،۵ ساعت ما با یه پرس گرسنه نبودیم،حالا سما ببینید این طرف با چه توکل و اعتماد به نفسی اومده کارشو شروع کرده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: