این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4234نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
باور به شدن،باور به اینکه میشه و باور به امکان پذیر بودن و باور به لیاقت داشتن
هر چی پیش میره بیشتر میفهمم که همه چی باوره،تا وقتی که من باور نکنم که حرکت نمیکنم
ایمان،ایمان به بهتر شدن اوضاع و ایمان به رب العالمین،وقتی به داستانهای قرآن میرسیم خواسته های ما در برابر خواسته های پیامبرها هیچی نیست،مثلا خواسته ی ما از خدا داشتن یک خونه لوکس هست در بالاشهر و خواسته ی سلیمان داشتن ثروت و قدرتی که خدا نه به کسی داده و نه به بعدش میدهد،اون باور سلیمان به خدایی که در ذهنش ساخته اون قدرت رو میده که باد رو خداوند به تسخیر سلیمان در میاره،یا شکافتن دریا برای موسی،باور موسی به الله و حرکت به سمت دریا باعث باز شدن دریا میشه،ما حتی باور نداریم که میتونیم خونه ی خودمون رو داشته باشیم چه برسه به لوکس بودن و بالا شهر بودنش….
پناه میبرم به الله از کمبودها و ازش درخواست میکنم که منو به فراوانی و باور فراوانی هدایت کند
راستش خواستم اول جواب ندم تا از تجربه دوستان استفاده کنم اما گفتم نه چرا اینجوری باید از دانسته های خودم استفاده کنم واقعا چقدر قانون رو درک کردم چقدر استفاده کردم تا چه حد روی خودم وقوانین مسلط شدم ،
بنظر من شروع هر کسب و کاری وموفقیت تو او کار بستگی به درون ادم داره بستگی به ایمانی داره که بتونه هر روز یه قدم به توحید نزدیک تر بشه و خدارو تو وجود خودش پیدا کنه قدرتی که خداوند برای خلق زندگیش داده رو پیدا کنه
بستگی داره که چقدر بتونه خودش رو با درونش هماهنگ تر بکنه باور بسازه احساس خوب ایجاد کنه وفرکانس خوب تولید کنه. موفقیت در یک کسب و کار نیاز به تبلیغ و مهارت خاص و تیم جمع کنی برات بازاریابی بکنند و تو تلویزیون خودتو نشون بدی ویه پارتی گردن کلفت داشته باشی برات تبلیغ کنه و
و و و ……….هزاران عامل بیرونی دیگه به اینا هیچ کدوم بستگی نداره کافیه خداوند رو به تمام معنا باور کنی فقط از خدا بخوای برات تبلیغ کنه از خدا بخوای برات مشتری بیاره و خداوند روشنای میشه در تاریکی دوستت میشه در تنهای سلامتیت میشه در بیماری
اب میشه در تشنگیت روح و روانت رو در بر میگیره .وای خدایا شکرت که در هر شرایطی دستانت به کمک ما ادما میاد به شرط باور به شرط ایمان ودستان پر مهرت که با دستان استاد مارو راهنمای وهدایت می کنی شکرت .دوستان عزیز نه برای کسب و کار برای هر کاری که بخوایم و هر ارزوی که داریم نیازی به سحر و جادو تبلیغ و التماس دیگران و پارتی و هر عامل دیگه بیرون از خودمون نیاز نیست فقط کافیه خدارو باور کنیم درکش کنیم سپاسگذارش باشیم و از قوانین سادش استفاده کنیم به هر خواسته ای که می خوایم میرسیم،
چیزی که نتایج نه تنها کسب و کار که بقیه ابعاد زندگیمونو متفاوت میکنه اینه که همیشه باید روی خدا(یاهرچیزی که اسمشو بزارید مثلا کائنات ،قدرت درونی و…)حساب کنیم.ابزارو اون خودش فراهم میکنه.لازم نیست دنبال ابزار بگردین.اصلا برای موفقیت نباید به مسیر و چگونگی فکر کنید فقط به هدف فکر کنید.وقتی به چگونگی فکر میکنید ذهن منطقی تون مقاومت میکنه و حس بد میگیرین و ایمانتون کم میشه و از هدفتون دور می شید.برای رسیدن به اهدافتون ،ایمان،باور و حس و حال هوای خوب رسیدن به هدفو داشتن خیلی مهم هست.این طوری شما اون ارتعاش مثبتو می فرستید و نتایجی در خور اون رو دریافت میکنید.همین که به تضاد برمیخوریدخوبه نشون میده که راهتون اشکال داره .پس مطمئن میشید که باید راهتونودرست کنید،تغییر بدید و یا کاملش کنید.باید خواستتونو دقیقادمشخص کنید.وبعدش رو باورهاتون کار کنیدوباورهای مثبت وهماهنگ با اهدافتونوتقویت کنید.
وقتی که این اصل رو کاملا بپذیریم که تمامی اتفاقات زندگی ما تماما توسط فرکانس هایی که از پیش فرستادیم داره اتفاق می افته و هر شرایطی که الان داریم از روابطمون، سلامتی، معنویت، ثروت و٫٫٫ همگی از باور های ماست که سالیانه سال ساخته شده، دیگه درک این موضوع ساده است که من دوست دارم از چه طریقی و با چه باور هایی به خواسته هام برسم ٫
وقتی که جهان داره با این مکانیزم که (من هرچیزی رو باور کنم همون اتفاق برام می افته) کار میکنه پس من بیام از خداوند بهترین و ساده ترین راه رو برای رسیدن به خواسته هام بخوام٫
که البته این موضوع هم تکامل میخواد و هم کار کردن روی سه باور مهم که اول احساس لیاقت برای خدمت و محصولی که عرضه میکنم داشته باشم دوم فراوانی ثروت ها و نعمت های دنیا رو باور کنم و سوم خودم رو لایق دریافت هدایت و الهامات الهی بدونم و وقتی که این باور ها باهم در ما نهادینه بشه جریانی از نعمت و ثروت وارد زندگیمون میشه٫
برای این موضوع مثالی میزنم: وقتی من از هزاران نفر شنیدم که برای پیشرفت کسبو کارم باید اینقدر هزینه تبلیغات بدم و در فلان شبکه، کانال، پیج و٫٫٫ تبلیغ کنم و هزاران برند رو دیدم که از این راه به موفقیت رسیده اند و خودم هم فقط به تبلیغات فکر میکنم پس این راه رو باور کردم و راه دیگه ای نیست تا من پیشرفتی داشته باشم جز تبلیغات٫ نه اینکه این یک قانون یا اصل باشه بلکه یک باور برای اغلیت انسان هاست برای پیشرفت در کسب و کارشون٫ اگه این موضوع اصل بود پس همه کسانی که تبلیغات کرده اند باید الان به موفقیت رسیده باشند، در صورتی که اصلا این طور نیست٫
یا طور دیگه ای مثال بزنم: مگه زمان پیامبران تلویزیون یا تلگرام یا اینستایی یا٫٫٫ وجود داشته که تبلیغ کارشون رو بکنند؟ اینجا خداوند بوده که انسان هایی که در مدار پیامبران بودن، نه اون هم همه انسان ها بلکه فقط انسان هایی که در مدار بودند رو به سمت پیامبران هدایت میکرده٫
پس اگر در هر کسبو کاری هستم اول به خدمات و محصولاتی که ارایه میکنم ایمان داشته باشم و باور داشته باشم محصولم بسیار ارزشمنده و مشکل بزرگی از مشکلات مردم رو حل میکنه و قیمتی که داره بسیار کمتر از ارزشی هست که برای مردم ایجاد میکنه (باور احساس لیاقت)، دوم اینکه بی نهایت ثروت و فراوانی در جهان هست و من برای پیشرفتم نیازی ندارم که باکسی رقابت کنم (باور فراوانی) و سوم اینکه توکلم فقط بر خداوند باشه و ایمان داشته باشم که خداوند تنها منبع رزق در جهانه و خودش مشتری هارو به سمت محصول یا خدمتی که عرضه میکنم هدایت میکنه و خداوند عاشقانه دوست داره که من ثروتمند بشم و حامی منه برای ثروتمند شدن، چون با ثروتمند شدنم به گسترش جهان کمک میکنم (باور ثروت= با معنویت و خداوند)٫ وقتی این سه باور باشه دیگه قدم هایی که برمیدارم خود به خود فرق میکنه و نتایجم هم کاملا متفاوت میشه٫
مثل استاد عباس منش خودمون و شرکت تسلا که بدون تبلیغات، اینقدر نتایج بزرگی رو کسب کرده اند٫
امیدوارم اول از همه خودم این نکات ارزشمندی که از خداوند خواستم تا کمکم کنه بنویسم و همینطور هم شد رو درک کنم و بهشون عمل کنم و برای دوستانم هم مفید بوده باشه٫
با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گلم . من هنوز روانشناسی ثروت رو تهیه نکردم پس طبق برداشت های خودم از آموزه های استاد تا الان مینویسم.
من فکر میکنم اولین و بزرگترین و مهمترین تفاوت استاد با بقیه ی اساتید و آدمها اینکه استاد تونستن تا حد زیادی شرک رو در خودشون از بین ببرن و به خداوند ایمان داشته باشن و رسیدن به خواسته هاشون رو به خدا بسپارن و برای انجام کار فیزیکی هم از هدایت و نشانه ها پیروی کنن . پایه و اساس موفقیت ایشون از دید من این هست که همین اساس باعث شده که ایشون به اعتماد به نفس بالایی برسن و باورهایی بسازن که روز به روز با توجه به سیر تکامل شون به موفقیت های بیشتری برسن، سبک زندگی شخصی خودشون رو بسازن و به دنبال علایق شون باشن . چیزی که در سایت ایشون مشهود هست اینکه چیزی رو برای جلب رضایت مردم انجام نمیدن و تمام تمرکز شون روی مسیر خودشون هست که نشات گرفته از همون ایمان قلبی هست. چیزی که باعث میشه صحبت هاشون تاثیر پذیری داشته باشه اینکه کارشون رو خودشون باور دارن و به گفته های خودشون عمل میکنن برای همین انرژی خوبی داره.
فکر میکنم پاسخ سوال ایمان قلبی به خداوند هست که نتیجه ش و شاخه های ریزترش میشه اعتماد به نفس بالا ، زندگی و کار به سبک شخصی، هدایت به مسیر و افراد درست هست
سلام خدمت استاد عزیز و یکایک دوستان سایت صمیمی عباس منش٫نظر من دررابطه با پاسخ به این سوال اینه که استاد اگر در هر کاری موفقیت کسب میکنند به این دلیل است که ایمان قلبی واشتیاق شدید دارن نسبت به اون کار٫٫یعنی چی:یعنی این که در هر قدمی که برمیدارند برای رسیدن به موفقیت در کار وکسب خود وزندگی خود در هر قدم به انرژی واحد وقدرتمندی اعتماد دارند که باعث هیچ شک وتردیدی در دلشان نمیشود٫باور دارند یک نیرو در جهان وجود دارد وآن هم نیروی خیر وخوشبختی وموفقیت است٫,یعنی به هر موانعی که برمی خورند با نگهداشتن احساس خوب وبا این باور که حتما برای من راهی بهتر میخواهد مشخص شود وبا این باور که این مانع به ضاهر بد وتضاد میخواد من را به موفقیت بیشتر برساند٫٫با امید به منبع انرژی خیر ونیکی حال خودشان را خوب نگهداشته روز به روز حالشان بهتر وبهتر وموفقیتشان بیشتر وبیشتر میشود٫٫چون این جهان مانند آینه عمل میکند٫ویک باور مهم دیگر هم دارند که به فکر رقابت نیستند که بگویند من باید ببینم که دیگران چطور کار میکنن ونتیجه میگیرند ومن بهتر از آنها کار کنم ونتایج بهتر بگیرم٫٫واگر مثلا رقیبشان پیشرفت کرد ناامید بشن ودلسرد والبته ناموفق٫ و به عوامل بیرونی هم توجه ندارند مثلا وضع بازار جهانی,کسب وکار های شبیه به کسب وکار خود,وضع مسکن,وضع دلار٫٫٫,, یک عامل دیگر هم باعث نتایج متفاوت استاد این است که هر چیزی یا آرزویی که دارند را وقتی دست کسی میبینند مثلا ماشینی که میخواهند را وقتی میبینند یک نفر دارن وایشان ندارند به آنکه بگویند چرا من ندارم وافسوس بخورتد وحسرت بخورند آن را تحسین میکنن ومیگویند الاهی شکر که داره خدا براش بیشتر ببخشه خدا سرمایه و موفقیتش رو بیشتر کنه وآن را تحسین میکنند وبا این کار آن به آن خواسته یا آرزو امیدوارتر ودر نتیجه به آن خواسته وآرزو نزدیک تر میشوند٫ویک عامل دیگر ی که بعث میشه استاد درکار خود نتیجه متفاوت بگیرند که کارهای خود را بدون هیچ شک وتردید وکامل انجام میدهند بدون هیچ کم وکاستی,,یا استاد به نیروی بخشش خیلی تاکید میکنند ومیگویند ببخش تا بیشتر بگیری٫٫مثلا اگر در ها کسب وکاری به فکر افرادی که قراراست از این کسب وکار استفاده کنن نباشی,وفقط به فکر منفعت خود باشی وبخشش نداشته باشی موفق نمیشوی٫مثلا در زمینه ببخش شما ببینید که استاد چقدر فایل رایگان در سایت خود به افراد میبخشند که آگاهی های بی نظری در اون فایل های رایگان وجود داره٫٫این انرژی بخشش را دوست دارد واستاد خوب این موضوع را فهمیدندونتیجه عالی گرفتند٫ استاد ازنیروی فکر خود واندیشه خودخیلی خوب وبسیار زیاد استفاده میکنند٫٫ودر آخرین مراحل از نیروی فیزیکی استفاده میکنن٫٫برای انجام هر کاری اول از نیروی درون خود که ذهن را هم با ان هماهنگ کردند استفاده میکنند وبعد از نیروی دست وپای خود٫مثلا اگر آرزویی در دل دارند ومیخواهن به آن خواسته برسند اول از نیروی درون خود استفاده کرده وبه آرامش واطمینان خاطر که الان آن آرزو را دارند ودارن ازداشتن آن آرزویا خواسته لذت میبرند٫٫وبعد چون با درون هماهنگ میشوند به سمت آن خواسته به صورت طبیعی هدایت شده وبایقین که این راه راه خیر وموفقیت است وبا اطمینان عمل میکنند و قدم برداشته واز نیروی فیزیکی یعنی دست وپا٫٫٫٫٫استفاده میکنن٫به همین دلیل نتایج بهتر وبزرگ تری میگیرند به این دلیل که متفاوت با بقیه عمل میکنند٫ولی افراد معمولی بیشتر از نیروی بازو ودست وپای خود استفاده کرده وبعد کمی از نیروی ذهن کمک میگیرند وزود خسته میشوند ونا امید وبه همین جهت به موفقیت نمیرسند ومیگویند حتما خدا برای ما نخواسته چون من دارم زحمت میکشم ودارم از پا درمیام ولی به جایی نمیرسم٫ولی نیروی ذهن وباور وقدرت درون باید با قدرت فیزیکی هماهنگ باشد تا به آرامش برسیم واحساس شادی و خوشهالی وذوق داشته باشیم تا پیشرفت صورت بگیرد٫٫٫٫ممنونم از همه دوستانی که نظرات همه را میخوانند٫٫٫ خداپشتیبان همه شما عزیزان
دیشب که استاد عزیز در حال برگزاری لایو بودند من بدون اطلاع از این برنامه مشغول تماشای فیلم راز بودم و پی بردم که استاد عزیز چقدر قشنگ قانون رو اول باور کرده بعد به درک کامل و دقیق این راز و قانون رسیده و در مرحله آخر عمل کرده٫
اگر ما نتایج متفاوت داریم از باورهای متفاوت ما نشات می گیره و تبلیغات و عوامل پیشرفت کسب و کار شاید اثر بخش بوده اما تا به باورهای صحیح فراوانی و کسب و کار و موفقیت نرسیده باشیم نمی توانیم نتیجه ای ایده آل را بگیریم٫
بقول استاد عزیز وقتی شروع به تغییر باورهایت میکنی جهان تو رو در مسیر رسیدن به خواسته هایت هدایت میکنه فقط کافی است از مقاوت ذهنی و ترمز ها رها بشیم٫
استاد عزیز به توحید و ربوبیت خداوند رسیده اول و اخر به خدای خود ایمان داشته و دستش فقط به تنها منبع قدرت و رزق و روزی دراز کردن و با توکل و امید به رحمت خداوند پیش رفته و خداوند همه جا براش مشتری میشه، کسب و کار میشه من به خود به شخصا دیدم که آدم های اطرافم و خانواده ام که چطور به این ریسمان الهی چنگ زده و در این مسیر هدایت قرار گرفتن٫٫
استاد عزیز در واقع به معنای واقعی ایاک نعبد و و ایاک نستعین رسیده٫
ان شالله همه ما بتونیم به باورهای درست که استاد در محصولات روانشناسی ثروت ذکر کردن برسیم تا بهترین نتایج نصیبمان شود
باتشکر از تنها منبع قدرت جهان که همه ما را در این مسیر الهی قرار داد
در جواب به این سوال که چه عواملی استاد عباس منش را متفاوت کرده؟ باید بگم اول اینکه استاد مرد عمل هستند نه حرف و نصیحت . چون خودشون به چیزهایی که می گن، باور دارن و عمل کرده و میکنند و البته نتایجی که گرفتن گواه این موضوع میتونه باشه.
دوماً حرفهاشون به قول معروف از دل برمیاد لاجرم بر دل می نشیند و در حرفها و آموزش هاشون تظاهر و ریا نیست و این یکی دیگه از وجه تفاوتهاشون میتونه باشه .
سوماً استاد فقط خدارا دیدن و به خدا توکل کردن نه هیچ عامل دیگری غیر از خدا و درک و عمل با تعهد به قوانین الهی باعث بوجود آمدن اینهمه نتایج عالی برای ایشون شده و البته متفاوت کردنشون از دیگران.
در جواب به سوال دوم که چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت می کنه ؟ به نظر من تنها عامل میتونه ساختن باور درست از ثروت و موفقیت و روابط باشه . به خدا توکل کنیم و از خدا قدرت تغییر باور و سرنوشتمان را که دست خودمان هست را بخواهیم . وقتی این قدرت را داشته باشیم ، به تمام خواسته مون می رسیم و این تغییر یک شبه ممکن نیست و فقط با صبر و طی کردن تکامل و پله پله حاصل میشود.
با سلام خدمت استاد و اعضای دوست داشتنی خانواده عباس منش
با توجه به راهتمایی استاد در لایو شماره سه و انچه در این مدت درک کرده ام به نظرم همه چیز در تفاوت بین اصل و فرع خلاصه می شود یعنی این که بدانیم اصل چیست و کدام عامل نقش اصلی را در این مسعله ایفا می کند و کدام عوامل نقش جزیی و ظاهری دارند
بر همین اساس در یک کسب و کار موفق با مشتریان فراوان و خوش حساب و یک کسب و کار مجلل ولی بدون سود می توان این تفاوت را بیرون کشید که صاحب کسب و کار دوم به خوبی کسب و کار اولی اولویت ها را تشخیص نداده و فرع را بر اصل مقدم داشته است
یعنی صرفا به انتخاب مکان مناسب نور کافی در فروشگاه تبلیغات گسترده تخفیفات و … روی اورده و با این حال نتوانستع به اندازه نفر اول موفق و سود اور باشد زیرا نفر اول اصل را رعایت کرده و حال چه جزییات را رعایت کرده باشد و چه رعایت نکرده باشد با این حال با همان مغازه دور دست و بدون تبلیغ و یا حتی ارایه خدمات گرانتر اما مشتریان بیشتر و نقدتری دارد ( برای مثال اول شخصی را در نظر گرفته ایم که جزییات را رعایت نکرده گرچه این شخص می تواند هر دو پارامتر را داشته باشد و حتی موفق تر هم باشد توضیح میدهم )
به نظر من اصل باور های این دو نفر و باور ابتدایی ان دو در شروع کسب و کار و ایمانشان می باشد زیرا اولا کسی که تبلیغات ندارد و یا هزینه گسترده ای برای این موضوع نمی پردازد در درجه اول به کار خودش و رزاق بودن پروردگار ایمان و اطمینان بیشتری دارد و مطمعن است که با صحیح انجام دادن کار خود و بالابردن کیفیت خدمات ارایه شده به مشتریان می تواند مشتریان زیادی را به کسب و کار خودش جذب نماید ولی در همین مثال شخص دوم با این تصور که امروزه هر چیزی علمی شده و من باید با رعایت کردن این موادد ( تبلیغ و مکان و …) مشتری جمع کنم به تبلیغات خود ایمان بیشتری دارد و غالبا نتایج مورد انتظار را دریافت نمی کند گرچه به نظر بنده اصلا رعایت کردن این موارد بد یا مضر نیست بلکه می تواند بسیار هم کننده باشد اما اصل را بر اقضیه گذاشتن اشتباه است و کار را خراب می کند برای مثال همین سایت استاد نیز هر روز در حال ارتقا و افزایش خدمات و کیفبت بهتر به مشتریان می باشد و قطعا این مورد ضروری است و لازم اما طراحی سایت عینا مشابه با سایت استاد عباس منش و بیان به سبک استاد نمی تواند موفقیت را برای دیگران به ارمغان بیاورد زیرا باور های فرد ثانی متفاوت از استاد می باشد و این اصل مسیر را بالکل متفاوت می سازد
دقیقا تشبیه این داستان به دو ماشین با موتور های متفاوت وظاهری متفاوت راهگشاست ماشین اول موتوری بسیار قوی اما ظاهری نه چندان زیبا و یا با ایرودینامیک ضعیف دارد ماشین دوم موتوری ضعیف اما بدنه کاملا ایرودینامیک و پیشرفته دارد قطعا ماشین اول با موتور قوی و بدنه نامناسب ( اصل رعایت شده اما جزییات نه ) پیروز رقابت بین این دو ماشین خواهد بود و ماشین دوم هر چه به ایرودینامیک و عوامل فرعی بپردازد نمی تواند از ماشین اول سبقت بگیرد زیرا تمامی عوامل بعد از موتور خودرو دخیل هستند و این مثال به نظرم به خوبی گویای تفاوت بین این دو کسب و کار می باشد گرچه قرار نیست ماشین اول ایرودینامیک نومناسب داشته باشد ولی در بدترین شرایط و بدترین حالت از این داستان باز هم اصل بر باور فردی است که کسب و کار را هدایت می کند . و به عنوان کلام اخر از تجربه خودم که یکی از دوستانم که به این مسعله بسیار اعتقاد داشت یعنی تبلیغات و فالوور و از این دست مسایل همیشه در اخر کار یک مشکل عجیب و غریب کارش را خراب می کند و همیشه در یک چرخه اشتباه با این مسعله کلنجار می رود
به نام الله یکتا
به نظرم باور مهمترین نکته است
باور به شدن،باور به اینکه میشه و باور به امکان پذیر بودن و باور به لیاقت داشتن
هر چی پیش میره بیشتر میفهمم که همه چی باوره،تا وقتی که من باور نکنم که حرکت نمیکنم
ایمان،ایمان به بهتر شدن اوضاع و ایمان به رب العالمین،وقتی به داستانهای قرآن میرسیم خواسته های ما در برابر خواسته های پیامبرها هیچی نیست،مثلا خواسته ی ما از خدا داشتن یک خونه لوکس هست در بالاشهر و خواسته ی سلیمان داشتن ثروت و قدرتی که خدا نه به کسی داده و نه به بعدش میدهد،اون باور سلیمان به خدایی که در ذهنش ساخته اون قدرت رو میده که باد رو خداوند به تسخیر سلیمان در میاره،یا شکافتن دریا برای موسی،باور موسی به الله و حرکت به سمت دریا باعث باز شدن دریا میشه،ما حتی باور نداریم که میتونیم خونه ی خودمون رو داشته باشیم چه برسه به لوکس بودن و بالا شهر بودنش….
پناه میبرم به الله از کمبودها و ازش درخواست میکنم که منو به فراوانی و باور فراوانی هدایت کند
الهی آمین
ممنون از استاد عزیزم و خدا رو شکر که اینجام
به نام خدای بخشنده مهربان
شکرت به خاطر عشق ایمانی که در قلبم قرار دادی ومنو کشوندی به این الماس بزرگ
و چقدر ارامش ورفتارهام الهی درس کردی
تبلیغ
شنیدن حرف خدا شنیدن اون جوابی که میخاستی
من بزرگ ترین اتفاق زندگیم زمان دریافت بزرگترین هدیه ام بود
رابطم سرد شد اروم اروم تا درجه ای که دیگه واقعا دنبال راه حل بودم دنبال حل مسلم بودم و جوابی به شیرینی همه زندگیم اومد اگاهی خالص به سادگی کشف شد
که از اون کشف کارم شده کشف بیشتر ایمان ومعجزات زندگیم
خیلیا میرن زیر نظر های اموزش بازاریابی که میگه اگه میخای محصولی به فروش بره باید یه تابلو بزرگ جلوی همه بزاری ببینن برن سراغش
ولی وقتی به خدا بسپریم برات میفروشه
اون موقعه که من دنبال حل بودم اولین ایده هام اشتب وسخت جواب ندادن ولی کمی بعد جواب طلایی جواب حل واقعی راه حل همیشگی براش اومد
من روزی معجزه هدایت به سایت کلی قدرت داره و میتونه کلی معجزات دیگه روز های طلایی بسازه
البته معجزات من فقط اون روزا نیس خیلی ماجزات طلایی هست تو زندگیم
خداجونی شکرت برای این ارامش سکوت تمرکزی که قدم اصلی هدایتیت میزارم و ایمانمو بیشترر بیشتر میکنم
میدونی اون یه جنس ایمان یه اگاهیه منطقی
زهرا از خدا هدایت بخواه که قدم اصلی با درکش بهت بگه که با ایمان انجام بدی
الان خدا بهش گفت ببین من مشتریو از جایی که فکرشو نمیکنی به سمتت میکشم کسی که تشنه این اگاهیه و زندگیشو میترکونه وهمین اتفاقم شد
کی این کارو کرد خدا
و استادم با ایمان به قدم ها حرفایی که خدا میزد خیلی ساده گفت
زهرا خیلی ساده رو شونه خدا نشست
خیلی ساده ارزش ساخت با خدا همکاری کری کرد دمت گرم قلبم باز شد
منم ازت هدایت میخام همکارت باشم ارزش خلق کنم
میخام یادم باشه همه چیشو از تو بپرسم اونجوری که تو میگی باشه
میخام ایمانم با لیاقت باشه
ایمانی واقعی باشه
همونی کع راحت منو به خودش وصل کرد وهدایتم کرد جواب داد اجابتم کرد همواره تو همه چیزه زندگیم اجابت میکنه
منم همون جوری که واقعا خودمو لایق دونستم برای حل
همون جوری که ایمان داشتم حل میشه
همون جوری که خاستنه واقعی وقوی بود
خدایا شکرت اتفاق افتاد
سلام استاد عزیز و دوستان خوبم
راستش خواستم اول جواب ندم تا از تجربه دوستان استفاده کنم اما گفتم نه چرا اینجوری باید از دانسته های خودم استفاده کنم واقعا چقدر قانون رو درک کردم چقدر استفاده کردم تا چه حد روی خودم وقوانین مسلط شدم ،
بنظر من شروع هر کسب و کاری وموفقیت تو او کار بستگی به درون ادم داره بستگی به ایمانی داره که بتونه هر روز یه قدم به توحید نزدیک تر بشه و خدارو تو وجود خودش پیدا کنه قدرتی که خداوند برای خلق زندگیش داده رو پیدا کنه
بستگی داره که چقدر بتونه خودش رو با درونش هماهنگ تر بکنه باور بسازه احساس خوب ایجاد کنه وفرکانس خوب تولید کنه. موفقیت در یک کسب و کار نیاز به تبلیغ و مهارت خاص و تیم جمع کنی برات بازاریابی بکنند و تو تلویزیون خودتو نشون بدی ویه پارتی گردن کلفت داشته باشی برات تبلیغ کنه و
و و و ……….هزاران عامل بیرونی دیگه به اینا هیچ کدوم بستگی نداره کافیه خداوند رو به تمام معنا باور کنی فقط از خدا بخوای برات تبلیغ کنه از خدا بخوای برات مشتری بیاره و خداوند روشنای میشه در تاریکی دوستت میشه در تنهای سلامتیت میشه در بیماری
اب میشه در تشنگیت روح و روانت رو در بر میگیره .وای خدایا شکرت که در هر شرایطی دستانت به کمک ما ادما میاد به شرط باور به شرط ایمان ودستان پر مهرت که با دستان استاد مارو راهنمای وهدایت می کنی شکرت .دوستان عزیز نه برای کسب و کار برای هر کاری که بخوایم و هر ارزوی که داریم نیازی به سحر و جادو تبلیغ و التماس دیگران و پارتی و هر عامل دیگه بیرون از خودمون نیاز نیست فقط کافیه خدارو باور کنیم درکش کنیم سپاسگذارش باشیم و از قوانین سادش استفاده کنیم به هر خواسته ای که می خوایم میرسیم،
تنها تو رو می پرستم و تنها از تو یاری می جویم ..
چیزی که نتایج نه تنها کسب و کار که بقیه ابعاد زندگیمونو متفاوت میکنه اینه که همیشه باید روی خدا(یاهرچیزی که اسمشو بزارید مثلا کائنات ،قدرت درونی و…)حساب کنیم.ابزارو اون خودش فراهم میکنه.لازم نیست دنبال ابزار بگردین.اصلا برای موفقیت نباید به مسیر و چگونگی فکر کنید فقط به هدف فکر کنید.وقتی به چگونگی فکر میکنید ذهن منطقی تون مقاومت میکنه و حس بد میگیرین و ایمانتون کم میشه و از هدفتون دور می شید.برای رسیدن به اهدافتون ،ایمان،باور و حس و حال هوای خوب رسیدن به هدفو داشتن خیلی مهم هست.این طوری شما اون ارتعاش مثبتو می فرستید و نتایجی در خور اون رو دریافت میکنید.همین که به تضاد برمیخوریدخوبه نشون میده که راهتون اشکال داره .پس مطمئن میشید که باید راهتونودرست کنید،تغییر بدید و یا کاملش کنید.باید خواستتونو دقیقادمشخص کنید.وبعدش رو باورهاتون کار کنیدوباورهای مثبت وهماهنگ با اهدافتونوتقویت کنید.
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان٫
وقتی که این اصل رو کاملا بپذیریم که تمامی اتفاقات زندگی ما تماما توسط فرکانس هایی که از پیش فرستادیم داره اتفاق می افته و هر شرایطی که الان داریم از روابطمون، سلامتی، معنویت، ثروت و٫٫٫ همگی از باور های ماست که سالیانه سال ساخته شده، دیگه درک این موضوع ساده است که من دوست دارم از چه طریقی و با چه باور هایی به خواسته هام برسم ٫
وقتی که جهان داره با این مکانیزم که (من هرچیزی رو باور کنم همون اتفاق برام می افته) کار میکنه پس من بیام از خداوند بهترین و ساده ترین راه رو برای رسیدن به خواسته هام بخوام٫
که البته این موضوع هم تکامل میخواد و هم کار کردن روی سه باور مهم که اول احساس لیاقت برای خدمت و محصولی که عرضه میکنم داشته باشم دوم فراوانی ثروت ها و نعمت های دنیا رو باور کنم و سوم خودم رو لایق دریافت هدایت و الهامات الهی بدونم و وقتی که این باور ها باهم در ما نهادینه بشه جریانی از نعمت و ثروت وارد زندگیمون میشه٫
برای این موضوع مثالی میزنم: وقتی من از هزاران نفر شنیدم که برای پیشرفت کسبو کارم باید اینقدر هزینه تبلیغات بدم و در فلان شبکه، کانال، پیج و٫٫٫ تبلیغ کنم و هزاران برند رو دیدم که از این راه به موفقیت رسیده اند و خودم هم فقط به تبلیغات فکر میکنم پس این راه رو باور کردم و راه دیگه ای نیست تا من پیشرفتی داشته باشم جز تبلیغات٫ نه اینکه این یک قانون یا اصل باشه بلکه یک باور برای اغلیت انسان هاست برای پیشرفت در کسب و کارشون٫ اگه این موضوع اصل بود پس همه کسانی که تبلیغات کرده اند باید الان به موفقیت رسیده باشند، در صورتی که اصلا این طور نیست٫
یا طور دیگه ای مثال بزنم: مگه زمان پیامبران تلویزیون یا تلگرام یا اینستایی یا٫٫٫ وجود داشته که تبلیغ کارشون رو بکنند؟ اینجا خداوند بوده که انسان هایی که در مدار پیامبران بودن، نه اون هم همه انسان ها بلکه فقط انسان هایی که در مدار بودند رو به سمت پیامبران هدایت میکرده٫
پس اگر در هر کسبو کاری هستم اول به خدمات و محصولاتی که ارایه میکنم ایمان داشته باشم و باور داشته باشم محصولم بسیار ارزشمنده و مشکل بزرگی از مشکلات مردم رو حل میکنه و قیمتی که داره بسیار کمتر از ارزشی هست که برای مردم ایجاد میکنه (باور احساس لیاقت)، دوم اینکه بی نهایت ثروت و فراوانی در جهان هست و من برای پیشرفتم نیازی ندارم که باکسی رقابت کنم (باور فراوانی) و سوم اینکه توکلم فقط بر خداوند باشه و ایمان داشته باشم که خداوند تنها منبع رزق در جهانه و خودش مشتری هارو به سمت محصول یا خدمتی که عرضه میکنم هدایت میکنه و خداوند عاشقانه دوست داره که من ثروتمند بشم و حامی منه برای ثروتمند شدن، چون با ثروتمند شدنم به گسترش جهان کمک میکنم (باور ثروت= با معنویت و خداوند)٫ وقتی این سه باور باشه دیگه قدم هایی که برمیدارم خود به خود فرق میکنه و نتایجم هم کاملا متفاوت میشه٫
مثل استاد عباس منش خودمون و شرکت تسلا که بدون تبلیغات، اینقدر نتایج بزرگی رو کسب کرده اند٫
امیدوارم اول از همه خودم این نکات ارزشمندی که از خداوند خواستم تا کمکم کنه بنویسم و همینطور هم شد رو درک کنم و بهشون عمل کنم و برای دوستانم هم مفید بوده باشه٫
سپاسگزارم
با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گلم . من هنوز روانشناسی ثروت رو تهیه نکردم پس طبق برداشت های خودم از آموزه های استاد تا الان مینویسم.
من فکر میکنم اولین و بزرگترین و مهمترین تفاوت استاد با بقیه ی اساتید و آدمها اینکه استاد تونستن تا حد زیادی شرک رو در خودشون از بین ببرن و به خداوند ایمان داشته باشن و رسیدن به خواسته هاشون رو به خدا بسپارن و برای انجام کار فیزیکی هم از هدایت و نشانه ها پیروی کنن . پایه و اساس موفقیت ایشون از دید من این هست که همین اساس باعث شده که ایشون به اعتماد به نفس بالایی برسن و باورهایی بسازن که روز به روز با توجه به سیر تکامل شون به موفقیت های بیشتری برسن، سبک زندگی شخصی خودشون رو بسازن و به دنبال علایق شون باشن . چیزی که در سایت ایشون مشهود هست اینکه چیزی رو برای جلب رضایت مردم انجام نمیدن و تمام تمرکز شون روی مسیر خودشون هست که نشات گرفته از همون ایمان قلبی هست. چیزی که باعث میشه صحبت هاشون تاثیر پذیری داشته باشه اینکه کارشون رو خودشون باور دارن و به گفته های خودشون عمل میکنن برای همین انرژی خوبی داره.
فکر میکنم پاسخ سوال ایمان قلبی به خداوند هست که نتیجه ش و شاخه های ریزترش میشه اعتماد به نفس بالا ، زندگی و کار به سبک شخصی، هدایت به مسیر و افراد درست هست
شاد باشید?
سلام خدمت استاد عزیز و یکایک دوستان سایت صمیمی عباس منش٫نظر من دررابطه با پاسخ به این سوال اینه که استاد اگر در هر کاری موفقیت کسب میکنند به این دلیل است که ایمان قلبی واشتیاق شدید دارن نسبت به اون کار٫٫یعنی چی:یعنی این که در هر قدمی که برمیدارند برای رسیدن به موفقیت در کار وکسب خود وزندگی خود در هر قدم به انرژی واحد وقدرتمندی اعتماد دارند که باعث هیچ شک وتردیدی در دلشان نمیشود٫باور دارند یک نیرو در جهان وجود دارد وآن هم نیروی خیر وخوشبختی وموفقیت است٫,یعنی به هر موانعی که برمی خورند با نگهداشتن احساس خوب وبا این باور که حتما برای من راهی بهتر میخواهد مشخص شود وبا این باور که این مانع به ضاهر بد وتضاد میخواد من را به موفقیت بیشتر برساند٫٫با امید به منبع انرژی خیر ونیکی حال خودشان را خوب نگهداشته روز به روز حالشان بهتر وبهتر وموفقیتشان بیشتر وبیشتر میشود٫٫چون این جهان مانند آینه عمل میکند٫ویک باور مهم دیگر هم دارند که به فکر رقابت نیستند که بگویند من باید ببینم که دیگران چطور کار میکنن ونتیجه میگیرند ومن بهتر از آنها کار کنم ونتایج بهتر بگیرم٫٫واگر مثلا رقیبشان پیشرفت کرد ناامید بشن ودلسرد والبته ناموفق٫ و به عوامل بیرونی هم توجه ندارند مثلا وضع بازار جهانی,کسب وکار های شبیه به کسب وکار خود,وضع مسکن,وضع دلار٫٫٫,, یک عامل دیگر هم باعث نتایج متفاوت استاد این است که هر چیزی یا آرزویی که دارند را وقتی دست کسی میبینند مثلا ماشینی که میخواهند را وقتی میبینند یک نفر دارن وایشان ندارند به آنکه بگویند چرا من ندارم وافسوس بخورتد وحسرت بخورند آن را تحسین میکنن ومیگویند الاهی شکر که داره خدا براش بیشتر ببخشه خدا سرمایه و موفقیتش رو بیشتر کنه وآن را تحسین میکنند وبا این کار آن به آن خواسته یا آرزو امیدوارتر ودر نتیجه به آن خواسته وآرزو نزدیک تر میشوند٫ویک عامل دیگر ی که بعث میشه استاد درکار خود نتیجه متفاوت بگیرند که کارهای خود را بدون هیچ شک وتردید وکامل انجام میدهند بدون هیچ کم وکاستی,,یا استاد به نیروی بخشش خیلی تاکید میکنند ومیگویند ببخش تا بیشتر بگیری٫٫مثلا اگر در ها کسب وکاری به فکر افرادی که قراراست از این کسب وکار استفاده کنن نباشی,وفقط به فکر منفعت خود باشی وبخشش نداشته باشی موفق نمیشوی٫مثلا در زمینه ببخش شما ببینید که استاد چقدر فایل رایگان در سایت خود به افراد میبخشند که آگاهی های بی نظری در اون فایل های رایگان وجود داره٫٫این انرژی بخشش را دوست دارد واستاد خوب این موضوع را فهمیدندونتیجه عالی گرفتند٫ استاد ازنیروی فکر خود واندیشه خودخیلی خوب وبسیار زیاد استفاده میکنند٫٫ودر آخرین مراحل از نیروی فیزیکی استفاده میکنن٫٫برای انجام هر کاری اول از نیروی درون خود که ذهن را هم با ان هماهنگ کردند استفاده میکنند وبعد از نیروی دست وپای خود٫مثلا اگر آرزویی در دل دارند ومیخواهن به آن خواسته برسند اول از نیروی درون خود استفاده کرده وبه آرامش واطمینان خاطر که الان آن آرزو را دارند ودارن ازداشتن آن آرزویا خواسته لذت میبرند٫٫وبعد چون با درون هماهنگ میشوند به سمت آن خواسته به صورت طبیعی هدایت شده وبایقین که این راه راه خیر وموفقیت است وبا اطمینان عمل میکنند و قدم برداشته واز نیروی فیزیکی یعنی دست وپا٫٫٫٫٫استفاده میکنن٫به همین دلیل نتایج بهتر وبزرگ تری میگیرند به این دلیل که متفاوت با بقیه عمل میکنند٫ولی افراد معمولی بیشتر از نیروی بازو ودست وپای خود استفاده کرده وبعد کمی از نیروی ذهن کمک میگیرند وزود خسته میشوند ونا امید وبه همین جهت به موفقیت نمیرسند ومیگویند حتما خدا برای ما نخواسته چون من دارم زحمت میکشم ودارم از پا درمیام ولی به جایی نمیرسم٫ولی نیروی ذهن وباور وقدرت درون باید با قدرت فیزیکی هماهنگ باشد تا به آرامش برسیم واحساس شادی و خوشهالی وذوق داشته باشیم تا پیشرفت صورت بگیرد٫٫٫٫ممنونم از همه دوستانی که نظرات همه را میخوانند٫٫٫ خداپشتیبان همه شما عزیزان
با سلام به استاد عزیزم و گروه تخقیقاتی عباسمنش
دیشب که استاد عزیز در حال برگزاری لایو بودند من بدون اطلاع از این برنامه مشغول تماشای فیلم راز بودم و پی بردم که استاد عزیز چقدر قشنگ قانون رو اول باور کرده بعد به درک کامل و دقیق این راز و قانون رسیده و در مرحله آخر عمل کرده٫
اگر ما نتایج متفاوت داریم از باورهای متفاوت ما نشات می گیره و تبلیغات و عوامل پیشرفت کسب و کار شاید اثر بخش بوده اما تا به باورهای صحیح فراوانی و کسب و کار و موفقیت نرسیده باشیم نمی توانیم نتیجه ای ایده آل را بگیریم٫
بقول استاد عزیز وقتی شروع به تغییر باورهایت میکنی جهان تو رو در مسیر رسیدن به خواسته هایت هدایت میکنه فقط کافی است از مقاوت ذهنی و ترمز ها رها بشیم٫
استاد عزیز به توحید و ربوبیت خداوند رسیده اول و اخر به خدای خود ایمان داشته و دستش فقط به تنها منبع قدرت و رزق و روزی دراز کردن و با توکل و امید به رحمت خداوند پیش رفته و خداوند همه جا براش مشتری میشه، کسب و کار میشه من به خود به شخصا دیدم که آدم های اطرافم و خانواده ام که چطور به این ریسمان الهی چنگ زده و در این مسیر هدایت قرار گرفتن٫٫
استاد عزیز در واقع به معنای واقعی ایاک نعبد و و ایاک نستعین رسیده٫
ان شالله همه ما بتونیم به باورهای درست که استاد در محصولات روانشناسی ثروت ذکر کردن برسیم تا بهترین نتایج نصیبمان شود
باتشکر از تنها منبع قدرت جهان که همه ما را در این مسیر الهی قرار داد
با سلام خدمت استاد و اعضای محترم سایت
در جواب به این سوال که چه عواملی استاد عباس منش را متفاوت کرده؟ باید بگم اول اینکه استاد مرد عمل هستند نه حرف و نصیحت . چون خودشون به چیزهایی که می گن، باور دارن و عمل کرده و میکنند و البته نتایجی که گرفتن گواه این موضوع میتونه باشه.
دوماً حرفهاشون به قول معروف از دل برمیاد لاجرم بر دل می نشیند و در حرفها و آموزش هاشون تظاهر و ریا نیست و این یکی دیگه از وجه تفاوتهاشون میتونه باشه .
سوماً استاد فقط خدارا دیدن و به خدا توکل کردن نه هیچ عامل دیگری غیر از خدا و درک و عمل با تعهد به قوانین الهی باعث بوجود آمدن اینهمه نتایج عالی برای ایشون شده و البته متفاوت کردنشون از دیگران.
در جواب به سوال دوم که چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت می کنه ؟ به نظر من تنها عامل میتونه ساختن باور درست از ثروت و موفقیت و روابط باشه . به خدا توکل کنیم و از خدا قدرت تغییر باور و سرنوشتمان را که دست خودمان هست را بخواهیم . وقتی این قدرت را داشته باشیم ، به تمام خواسته مون می رسیم و این تغییر یک شبه ممکن نیست و فقط با صبر و طی کردن تکامل و پله پله حاصل میشود.
شاد باشید و موفق و سلامت
با سلام خدمت استاد و اعضای دوست داشتنی خانواده عباس منش
با توجه به راهتمایی استاد در لایو شماره سه و انچه در این مدت درک کرده ام به نظرم همه چیز در تفاوت بین اصل و فرع خلاصه می شود یعنی این که بدانیم اصل چیست و کدام عامل نقش اصلی را در این مسعله ایفا می کند و کدام عوامل نقش جزیی و ظاهری دارند
بر همین اساس در یک کسب و کار موفق با مشتریان فراوان و خوش حساب و یک کسب و کار مجلل ولی بدون سود می توان این تفاوت را بیرون کشید که صاحب کسب و کار دوم به خوبی کسب و کار اولی اولویت ها را تشخیص نداده و فرع را بر اصل مقدم داشته است
یعنی صرفا به انتخاب مکان مناسب نور کافی در فروشگاه تبلیغات گسترده تخفیفات و … روی اورده و با این حال نتوانستع به اندازه نفر اول موفق و سود اور باشد زیرا نفر اول اصل را رعایت کرده و حال چه جزییات را رعایت کرده باشد و چه رعایت نکرده باشد با این حال با همان مغازه دور دست و بدون تبلیغ و یا حتی ارایه خدمات گرانتر اما مشتریان بیشتر و نقدتری دارد ( برای مثال اول شخصی را در نظر گرفته ایم که جزییات را رعایت نکرده گرچه این شخص می تواند هر دو پارامتر را داشته باشد و حتی موفق تر هم باشد توضیح میدهم )
به نظر من اصل باور های این دو نفر و باور ابتدایی ان دو در شروع کسب و کار و ایمانشان می باشد زیرا اولا کسی که تبلیغات ندارد و یا هزینه گسترده ای برای این موضوع نمی پردازد در درجه اول به کار خودش و رزاق بودن پروردگار ایمان و اطمینان بیشتری دارد و مطمعن است که با صحیح انجام دادن کار خود و بالابردن کیفیت خدمات ارایه شده به مشتریان می تواند مشتریان زیادی را به کسب و کار خودش جذب نماید ولی در همین مثال شخص دوم با این تصور که امروزه هر چیزی علمی شده و من باید با رعایت کردن این موادد ( تبلیغ و مکان و …) مشتری جمع کنم به تبلیغات خود ایمان بیشتری دارد و غالبا نتایج مورد انتظار را دریافت نمی کند گرچه به نظر بنده اصلا رعایت کردن این موارد بد یا مضر نیست بلکه می تواند بسیار هم کننده باشد اما اصل را بر اقضیه گذاشتن اشتباه است و کار را خراب می کند برای مثال همین سایت استاد نیز هر روز در حال ارتقا و افزایش خدمات و کیفبت بهتر به مشتریان می باشد و قطعا این مورد ضروری است و لازم اما طراحی سایت عینا مشابه با سایت استاد عباس منش و بیان به سبک استاد نمی تواند موفقیت را برای دیگران به ارمغان بیاورد زیرا باور های فرد ثانی متفاوت از استاد می باشد و این اصل مسیر را بالکل متفاوت می سازد
دقیقا تشبیه این داستان به دو ماشین با موتور های متفاوت وظاهری متفاوت راهگشاست ماشین اول موتوری بسیار قوی اما ظاهری نه چندان زیبا و یا با ایرودینامیک ضعیف دارد ماشین دوم موتوری ضعیف اما بدنه کاملا ایرودینامیک و پیشرفته دارد قطعا ماشین اول با موتور قوی و بدنه نامناسب ( اصل رعایت شده اما جزییات نه ) پیروز رقابت بین این دو ماشین خواهد بود و ماشین دوم هر چه به ایرودینامیک و عوامل فرعی بپردازد نمی تواند از ماشین اول سبقت بگیرد زیرا تمامی عوامل بعد از موتور خودرو دخیل هستند و این مثال به نظرم به خوبی گویای تفاوت بین این دو کسب و کار می باشد گرچه قرار نیست ماشین اول ایرودینامیک نومناسب داشته باشد ولی در بدترین شرایط و بدترین حالت از این داستان باز هم اصل بر باور فردی است که کسب و کار را هدایت می کند . و به عنوان کلام اخر از تجربه خودم که یکی از دوستانم که به این مسعله بسیار اعتقاد داشت یعنی تبلیغات و فالوور و از این دست مسایل همیشه در اخر کار یک مشکل عجیب و غریب کارش را خراب می کند و همیشه در یک چرخه اشتباه با این مسعله کلنجار می رود
موفق باشید دوستان