اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیزم مریم خانم عزیز و دوستان مهربانم خدایا شکرت بابت یک روز دیگر برای تغییر. خدایا شکرت
تضاد به با نشان می دهد که قوی تر شویم گول شرایط به ظاهر بد را نخوریم چقدر اتفاق افتاده که به یک تضاد روبرو شدیم که فکر که نمی شود حل اما با کمال ناباوری دیدیم اون تضاد ظاهر اش ناجالب است و در اصل یک خیر بوده خدایا شکرت
و یک مسأله دیگر هم است که با هر چی بجنگی از جنس همان اتفاق دعوت میکنیم و به هر زیبایی توجه کنی از جنس همان اتفاق دعوت میکنیم به زندگی خودت به رابطه خوب توجه میکنی و تحسین اش میکنی قطعا هدایت می شوی به رابطه عالی اگر به فراوانی توجه میکنی هدایت می شوی به فراوانی خدایا شکرت
به لطف الله مهربان خیلی وفت هاکه به یک مشکل وتضادی برمیخورم به خودم میگم قطعایک خیریتی دراون هست الخیرفی ماوقع وذهن خودم روتاجایی که بتونم کنترل میکنم البته هنوزخیلی بایدروی خودم کارکنم ولی قبلایک مشکلدحتی کوچیک هم رخ میدادخیلی بهم میریختم وحالم خیلی بدمیشدوپشت سرم اتفاقات بدبرام رخدمیدادوازوقتی قانون رومتوجه شدم سعی میکنم که کانون توجه خودم روکنترل کنم چون به هرچی توجه کنی به همون سمت میشی وخداوندماروبه سمت همون چیزی که میخوایم هدایت میکنه چه خوب باشه چه بدباشه
من خیلی ازافرادی روکه دیدم که خیلی شکایت میکنندازهمه چی مخصوصادرصف نونوایی میبینم ازنظرمالی خیلی ضعیف هستندوهمین ارسال فرکانس هاباعث میشه درفقرونداری زندگی کنند
واین روهمه مادرجامعه دیدیم ومیدونیم
اکثرمردم سپاسگذارنیستندوحتی همونی که ثروتمنده هم میبینی غرمیزنه وشکایت میکنه ومیبیتی درزمینه های دیگه توزندگیش مشکلات زیادی داره
تضادهایی که توزندگیم داشتم که الان حل شده باعث میشه خیلی سپاسگذارترباشم وحالم بهترمیشه واعتمادبه نفسم بالاترمیره وقتی میبینم به خواسته هام رسیدم که قبلابرای من یک تضادبزرگ بودومن اومدم مسائل زندگیموحل کردم وچقدرانرژی میگیرم به خاطراین کار
به قول استادسختی هادوستتندرنج هادوستتند
اون تضادهاباعث میشه که پیشرفت کنی وثروتمندبشی
اگه توازبچگی دررفاه کامل باشی دنبال ترقی وپیشرفت نیستی مثل خیلی ازاین بچه پولداراکه باپول باباشون زندگی میکنندویک وقت میبینی اگراین پول نباشه اون هاهم ازبین میرندوافسرده میشن
همیشه در لابلای لایوهای استاد دوستان سوالهای خوبی میپرسن و استاد عالی توضیح میدن و خودم به شخصه کلی استفاده میکنم حتی شده سوالهایی که برام مبهم بوده و سالها نمیدونستم لابلای صحبتهای استاد جوابشون رو گرفتم اما لازمه که به دقت و در جایی آرام بدون سروصدا با حواس کامل گوش داده بشن . من همیشه از انرژی مثبت استاد انرژی میگیرم . یکی از صحبت های اسناد که خیلی بهم امید میده : این جهان با تضادهایش و متنوع بودنش زیباست و زیباتر اینکه ما در هر لحظه میتونیم مسیرمون رو در هرجایی که هستیم و برامون جالب نیست عوض کنیم و مسیر زیبایی رو انتخاب کنیم و همه چی تغییر خواهد کرد. فقط باید بابت این خدا و این جهان و قوانینش سپاسگزار بود.
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار
تضاد ها در زندگی برای کسی که قانون را درک کرده باشه نقطه عطف زندگی او می شود پس با برخورد به تضاد خواسته های ما واضح وروشن می شود پس من باید با برخورد با تضاد درسی که برای من داشته برداشت کنم و خودم را با احساس سپاس گزاری و حال خودم را خوب نگه دارم چراکه احساس خوب مساوی اتفاقات خوب
جهان مادی هم سرما هست و هم گرما این ما هستیم که که چی را دوست داریم من که با این آگاهی ها آشنا هستم ودوست دارم که هر روز پیشرفت کنم باید کانون توجهم را روی زیبا یی ها بگذارم و توجه خودم را روی خواسته هام بگذارم
من تصمیم دارم که افکار خودم را روی زیبایی ها بگذارم چراکه قانون جهان هستی این است که به هرچیزی توجه کنی از جنس همان وارد زندگیمون میشود پس من باید آگاهانه کانون توجهم را روی زیبایی ها بگذارم تا به زیبایی های بیشتری هدایت شوم
تحسین میکنم این کشور زیبا و قشنگ را که این قدر آزادانه حق اعتراض دارند و هرکسی می تواند به دیدگاه های خودش را بگوید
وقتی که من با قانون جهان هستی هماهنگ باشم و همیشه سپاس گزاره داشته هایم باشم و تمرکز خودم را آگاهانه روی نکات مثبت وزیبا بگذارم طبق قانون جهان هستی به زیبایی های بیشتری هدایت می شوم
اوضاع سخت گذرا و موقتی است من هستم که باید خودم را به احساس خوب برسانم و به قانون جهان هستی عمل کنم چراکه با احساس بد اتفاقات بدتری بوجود میآید من باید هرلحظه مواظب احساسات درونی خودم باشم اصل قانون جهان هستی این است این جهان مثل آینه عمل میکند هرچیزی که دریافت کند همان را باز خورد میکند جهان مثل کوه است پس من باید همیشه با تکرار کردن این آگاهی ها و کار کردن روی خودم همیشه مواظب ورودی هایم باشم وهر لحظه خودم را به احساس خوب پایدار برسونم این وظیفه من است وقتی که من وظیفه خودم را به خوبی انجام بدم خداوند هم وعده پاداش داده چراکه که وعدهی خداوند حق است
خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها
تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم
ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه راه گمراهان
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و همه دوستان
از شرایط قوی بودن در شرایط سخت ، من تجربه خودم میگم بعد 2 سال کار کردن روی خودم واکنش هام عاقلانه تر شده نه به خودم صدمه میزنم نه به کسی الان احساس لیاقت بیشتری دارم خودم دوست دارم و این نجواها رو کنترل میکنم در شرایطی که ذهن دنبال راه فراره خودمو مشغول کاری که ذهنو درگیر کنه میکنم دیگه با گریه و …. جواب نمیده منو وارد توالی منفی میبره الان دنبال راه حل هستم ایمان توکل میگم خدا هست و حل میشه خداروشکر شرایط سخت برام با فاصله های طولانی اتفاق میافتد و روند زندگیم بهتر شده
همه چی بستگی به انتخاب من دارم یا اجازه میدم اون تضاد نابود کنه منو یا تغییر میکنم با باورهای بهتر ایمان توکل ازش میگذرم و یه سکو پرتاب به مرحله بعد میشه برام
من میخام زیبایی را ببینم و تمرکز و توجه ام به سمت زیبایی ها بره گاهی وقت کاری ازم برنمیاد میسپارم به خدا و میگم من نمیدونم با خودت .
ساختار جهان به سمت هرروز گسترده تر و بهتر شود یا من خودمو بهبود میدم ادم قوی تر میشم یا نه . امیدوارم بهتر از این که الان هستم بشم و این فرصت را بارشوق و ذوق و ایمان توکل ادامه بدم استاد ممنونم بابت اینقدر دقیق قانون رو میگین . با سپاس
با اینکه بارها فایلهای سایت را گوش داده بودم اما برای اولین باره که این فایل میبینم امروز کلی مطلب جدید و عالی از این فایل یاد گرفتم که پاسخ گوی سوالات چند روزه من بود
من مدتی در شرایط مالی خوبی نبودم کوچکترین چیزها برام آرزو بود وقتی افرادی میدیدم که آرزوهای منو دارن و لی احساس خوبی ندارن میگفتم خدایا چرا اینها ناشکر هستند من آرزوی چیزی رو دارم که آنها دارنشون اما ناشکرند
تا اینکه رسیدم به روزی که از شرایط مالی به نسبت خوبی برخوردار شدم،و به چیزهایی که میخواستم رسیدم اوایل خیلی شکر گذار بودم اما کم کم برام عادی شدند و شکر گذاری ها تمام شد این فایل منو به خودم آورد .
این چند روزه درگیر یک سری ناخواسته ها شده بودم که تمرکزمو روی منفی ها برده بود این فایل بهم یاد آوری کرد که حواست باشه چه نعمتهایی دورو برت وجود داره و لی تواز آنها غافلی
سعی کنیم سپاسگزار باشیم تا به نعمت ها برسیم. هرچقد سپاسگزارتر باشم نعمت ها راحتر میاد. من از وقتی استاد و مریم جان در سریال زندگی در بهشت میدیدم و از اینکه انقد سپاسگزار هستند. به خودم قول دادم سپاسگزار باشم.
بابت کوچکترین نعمت ها سپاسگزار باشم.حتی یک قسمت مریم جان دیدم چقد متعهد بود اولین کاری که صبح انجام میدهد نوشتن سپاسگزاری در دفتر باشد یا در یک قسمت که در مسابقه شرکت کرده بودند و بردند مریم جان گفت داشتم سپاسگزاری میکردم.
همه اینها به اندازه کافی کمک کرد که منم متعهد به سپاسگزاری بشوم.
آنانند که درودهایی از سوی پروردگارشان بر آنان است و آنانند که هدایت یافته اند. (157)
این آیات دیدگاه خداوند رو در مقابل برخورد ما با تضادها روشن میکنه…در همه حال در برخورد با تضادها ما باید رجوع کننده به الله باشیم…استاد عزیز من هم مثل شما همیشه وقتی این آیه رو مطالعه میکردم باور نداشتم که این آیه اشاره به زمان بعد از مرگ داره…من هم همیشه باور دارم که این آیه داره از رجوع به خداوند برای حل مسائل اشاره میکنه….خداوند توانایی حل مسائل رو به ما داده…و تضمین کرده که از پس هر مشکلی برمیاد…میتونه همیشه بهمون راه حل بده و برای ما گشایش ایجاد کنه…
آخه بابا یادم باشه که دارم با چه انرژی و چه نیرویی کار میکنم….نیرویی که میلیاردها سال مسائل کوچک و بزرگ کیهان رو حل کرده و این ساختار بی نقص و دقیق رو پدید آورده که تازه دانشمندان درک کردند که جهان در حال انبساط و گسترش هست و ابعاد فرمانروایی اش همواره در حال بزرگتر شدنه…تمام کهکشان هایی که در حال حاضر نورشون به ما میرسه و ما میتونیم وجودشون رو ثبت کنیم در طی دور شدن از ما هستند و ما دیگه در آینده دسترسی به اونها نخواهیم داشت…
آیا چنین هوشمندی از پس مسائل ساده من بر نمیاد؟؟؟ مسائلی که تازه اغلب خودم با نادانی و جهلم برای خودم ایجاد کردم؟؟ آیا نمیتونم خدا رو برای حل تضادهام کافی بدونم؟؟؟ و به او توکل کنم؟؟؟ آیا توکل کردن به خدایی که این چنین هوشمندانه آفرینش میکنه کفایت نمیکنه؟؟؟؟ خدایی که تضمین کرده منو هدایت میکنه و هدایت بندگانش رو وظیفه کرده به خودش؟؟
خوبه که این سوالات رو بپرسم از خودم…و خوبه که به جوابهاش فکر کنم
خوبه که زندگی خودم رو مرور کنم و به یاد بیارم که چقدر بار بوده که اتفاقی به ظاهر ناخوشایند باعث بوجود اومدن خیری در زندگی ام شده…چقدر شده که با من رفتار گستاخانه ای شده و من پی بردم که باید در رفتارهام تجدید نظر کنم و حد و مرز و محدوده ای واضح تر برای روابط با آدمها قائل بشم….یا مکرر دیر کردن هام باعث شده برام دردسر درست بشه و من عادت نظم و سحرخیزی رو در خودم بیشتر کردم…یا مسخره کردن کسی باعث شده بیشتر مصمم بشم تا موفق باشم…یادمه همیشه چون از خواهرام تپل تر به نظر میرسیدم به خاطر حرف بقیه خیلی میخواستم لاغر تر بشم…در حالیکه من اصلا چاق نبودم فقط در مقایسه با اونها اینطور به نظر میرسیدم…بعد که طوری لاغر شدم که حالا خواهرهام هر لباسی براشون تنگه میدن من بپوشم…میبینم باز همون عده هر زمان منو میبینن میگن وای چقدر لاغر شدی…کسانی که فکر میکردم اگه لاغر بشم منو تحسین خواهند کرد…و توی اون سن کم کلی منو با حرفهاشون آزار دادند….بعد که این رو دیدم فهمیدم چقدر میخوام برای خودم زندگی کنم…میخوام سبک شخصی زندگی ام رو داشته باشم…گور بابای بقیه…هر کی هر جوری دوست داره فکر کنه…چقدر این موضوع باعث شد من برای جسم ام شکرگزارتر بشم…خجالت کشیدم که جسمم رو همیشه ناکافی میدونستم و همیشه سرزنش میکردم که چرا پاهام چاق به نظر میاد…چرا اینجا پره باید نازک تر باشه…فلان لباس رو میپوشم بد دیده میشم…و از جسم ام عذرخواهی کردم و از خدا هدایت خواستم تا منو توانا به دیدن نعمتهام کنه…پس این تضاد باعث شده من رشد کنم چرا ازش ناراحت باشم؟ حتما من الان از خواهرهام نسبت به نعمت سلامتی شکرگزارترم…چون اون حرفها رو شنیدم و این اتفاقات رو تجربه کردم…الان با تک تک سلولهای تنم حرف میزنم و ستایش میکنم که اینقدر توانا و هوشمند هستند و انقدر هوشمندانه نیاز های منو برطرف میکنن…تحسین شون میکنم…بهشون میگم که چقدر عاشقانه دوستشون دارم….
استاد میخوام بگم که شما فکر میکنید این طبیعی هست که وقتی گذشته سختی داشتید و حالا با تغییر باورهاتون به این جایگاه رسیدید با یادآوری گذشته تون به احساس خوب شکرگزاری میرسید…چون شما با درک قانون سپاسگزاری و استفاده از اون در عمل به جایی رسیدید که تمرکز بر نکات مثبت جز شخصیت شما شده…
اما همه ما اینطور نیستیم
اصلا عده کمی اینجوری فکر میکنن
خیلی هامون با اینکه خدا بهمون لطف داشته و بهمون نعمتهای بی شماری داده و ما رو از سختی ها به آسونی آورده باز اونقدر ناسپاس و نامرد هستیم که به خدا پشت میکنیم و میگیم اصلا چرا من باید توی اون سختی میبودم…چرا من مثل فلانی توی فلان خانواده دنیا نیومدم که اصلا آب توی دلم تکون نخوره…
خیلی هامون وقتی حتی مهاجرت میکنیم میگیم چرا باید ما توی اون خراب شده دنیا می اومدیم و اونهمه سختی رو میدیدم
استاد دیدگاه شما ناشی از درک قانون جهان و خداونده و زیباترین نوع نگاهی هست که میشه به زندگی داشت…من خودم اینهمه توی این سایت هستم هر بار که سعی میکنم شکرگزاری رو بیشتر کنم بعد باز که شما رو میبینم یا خانم شایسته یادم می افته من اصلا به این نعمت توجهی نداشتم….وقتی توی کامنتهای دوستانم میبینم که برای نعمتی شکرگزاری میکنند میگم خدایا من انقدر بدیهی این نعمت رو داشتم اصلا بهش توجه نمیکردم…مثلا توی کامنتها میخوندم که دوستان میخوان کاری انجام بدن اما خانواده مخالفت میکنن… انقدر این نعمت بدیهی بوده توی زندگی ام که اصلا بهش توجه نکردم….من همیشه روی نقاط ضعف والدین ام توجه کردم اما هیچ وقت دقت نکردم که دیدگاه اونا بخصوص پدرم همیشه این بوده که زندگی بچه ها مال خودشون هست…ما بچه ها باید تصمیم بگیریم که میخوایم چیکار کنیم…اغلب ما آزادانه تصمیم میگرفتیم…و این چه نعمتی بوده برای ما…اصلا اینکه ما بخوایم با دوستامون جایی بریم و اونا اجازه ندن خنده دار بوده…ما با اینکه سه خواهر بودیم در این حد آزاد بودیم که فقط بهشون اطلاع میدادیم که ما شب خونه دوستامون هستیم…در این حد…حتی آزادانه میتونستیم تنهایی سفر کنیم…یا رشته تحصیلی مون رو انتخاب کنیم…یا اصلا درس نخونیم…یا ازدواج کنیم یا نکنیم…مذهبی باشیم یا نباشیم…نماز بخونیم یا نخونیم….
من اگه در این سایت نبودم و الگوهایی مثل استاد و خانم شایسته و این دوستان آگاه و مومن رو نداشتم اصلا درکی از شکرگزاری نداشتم…
اکثریت جامعه تا این حد در مورد شکرگزاری ناآگاه هستند مثل گذشته خود من…که بعنوان مثال وقتی من داشتم در مورد مفهوم شکرگزاری مطالعه و تحقیق میکردم و این رو به یکی از دوستانم گفتم گفت مگه اینم مطالعه میخواد هر کی میدونه که شکرگزاری چیه دیگه!!!!!!!!!!! یعنی من که خودم اون موقع تازه داشتم کمی درکش میکردم و توی در و دیوار بودم…اما ببینید دیگه بقیه چقدر توی در و دیوار هستند که فکر میکنند یه کلمه شکر گفتن کافیه…و اصلا درکی نسبت به این قانون ندارند…
من توی شمال زندگی میکنم….همین چند وقت قبل از خاله ام میشنیدم که میگفت ما امسال بارندگی نداشتیم باید امسال محصولاتمون چی بشه…فقط خدا به داد ما برسه…استاد همین الان اینجا بارونه و طی دو هفته گذشته کلا بارندگی بوده…فقط یه ساعتهایی سرعت بارش کم شده…شاید فقط یک روز بارندگی قطع شد…اونم روزی بود که خواهرم اومد و ما میخواستیم بیرون بریم (((ما همیشه در بهترین زمان در بهترین مکان و شرایط آب و هوایی هستیم)))…به الله قسم میخورم اگه همونهایی از ماها که غر میزدیم که چرا بارون نمیاد الان سجده کنیم و شکر کنیم این نعمت فراوون بارون رو…میدونم و باهاشون زندگی کردم که میگم….فقط تمرکز روی نداشته هاست…فقط تمرکز روی نداشته هاست
من جز همون قشر بودم و میدونم که چقدر ما توی درودیوار بودیم…چقدر ناسپاس بودیم….چی شد من ازون جماعت جدا شدم و به این سایت و این دیدگاه هدایت شدم…خدا عالمه…همش از فضل خداست…خدا شاهده من واقعا از اون روزهای خودم و نعمتهایی که بابت اش ناسپاس بودم بیام تا انتهای زندگی ام شکر کنم نمیتونم حق مطلب رو ادا کنم چه برسه به نعمت و روزی که به لطف الله از بعد تلاش برای اجرای این قانون وارد زندگی ام میشه و هر روز داره بیشتر میشه…
خدایا آخه چقدر شما بخشنده هستی چقدر فضل ات بزرگه…فقط به این فکر میکنم که خدای من جهانی آفریده که سیتماتیک میاد انرژی های بد رو میگیره و خیلی ها رو بی اثر میکنه ((کلی آیه داریم که خداوند گفته ما از بسیاری از گناهان شما درمیگذریم…میبخشیم)))…بعد میاد تا یک کار خوب میکنیم اون رو دریافت میکنه و نه تنها بی اثر نمیکنه بلکه اون رو تقویت میکنه (((باز هم آیه داریم که خداوند کار نیک شما رو به ده تای اون پاداش میده)))…و بابت هر ذوق و شوقی که از دریافت نعمتها نشون میدیدم باز میاد نعمتها رو گسترده تر میکنه…بیشتر و بیشترش میکنه….چند وقت قبل رفتیم سینما هفت بعدی با خواهرم…اپراتور یه فیلمی رو برامون گذاشت…بعد ما خیلی ازش تشکر کردیم…گفت حالا که خوشتون اومده این فیلم رو هم مهمون من باشید…یعنی بلیط هر سانس اش نفری 70 بود…یعنی 140 تومن ما رو مهمون کرد…ما ازش نخواستیم…خودش اینکارو کرد…اینکارا کار کیه؟ اینا کار قانونه…قانون کی؟ قانون خدای فاضل و وهابم…که به ذوق کننده ها به شکرگزارا…بیشتر میده…جستجوگران هیجان و لذت و شادی رو هدایت میکنه یا مهمونشون میکنه یا دعوتشون میکنه یه شادی و لذت و هیجان بیشتر…الله اکبر از این قوانین زیبا…از این قوانین تحسین برانگیز
خدایا ما رو توانا کن به بندگی بیشتر و بهتر…
خدایا ما رو بیناتر کنه به نعمتهامون….
یه پرنده ای هست که توی کوچه ما میخونه….صداش بی نهایت بهشتی هست…هر وقت میخونه من هر جایی باشم ازش تشکر میکنم….واقعا صداش بهشتی هست…حتی شبها هم میخونه…مهمونامون میگفتن این پرنده فقط توی اعماق جنگل ها صداش میاد…آخه اینجا وسط شهر چیکار میکنه؟؟ منم نمیدونم…همین الان یادم افتاد که من خونه قبلی که بودم…همیشه یه سمفونی صدای طبیعت با ترکیب صدای آواز پرنده رو مدام گوش مدادم تا صداهای محیطی رو نشونم (((راستش همسایه بالایی مون خیلی درگیر بودن و همیشه در حال ناسزا گفتن به هم بودن))) من از آموزش های استادم یاد گرفتم که ذهنم رو ببرم سمت خواسته های خودم….خلاصه اون صداهای زیبا رو گوش میدادم و تحسین میکردم…و حالا توی این خونه همیشه از پنجره زیبامون پرواز پرنده رو میبینم…و این پرنده زیبا که واقعا صدای بهشتی داره و شبانه روز میخونه برامون…همین الان که داشتم این متن رو مینوشتم صدای زیباش رو شنیدم…در حالیکه به خاطر بارونهای اخیر دیگه صداش نمی اومد…به خاطر آفتاب کمی که امروز در اومده دوباره شروع کرد به خوندن….الان هم صدای اون پرنده رو تحسین میکنم هم همسایه های مهربون و خوبمون رو که در حال شادی هستند…هر موقع صداشون رو میشنوم که در حال خندیدن هستند چون اون تجربه رو داشتم…میگم خدایا شکرت از اینکه جایی هستم که صدای خنده و شادی میشنوم…کلام زیبا میشنوم…
این قانون خداست
این اثر استفاده از قوانین بدون تغییر خداست
چرا از این قانون استفاده نکنم…چرا در بهتر شدن توی اجرای این قانونی که اینجوری داره زندگی ام رو بهتر و بهشتی تر میکنه (همون اصل خارپشتی) تمرین نکنم؟ دیگه باید خیلی جاهل باشم
همین امروز صبح خدای من باز در قرآن هدایتم کرد به آیه ای از سوره هود…که به نوح توصیه میکرد از جاهلین نباش و چیزی نخواه که دانشی در موردش نداری…امیدوارم جاهل نباشم و به خودم مدام یاد بیارم خدایا من دانشی به چیزی ندارم جز آنچه از فضل تو به من رسیده من خواسته هام رو با توجه کردن بهشون به شما عرضه میکنم دیگه شما وظیفه داری شما دانش اش رو داری شما قدرتش رو داری که منو از یک مسیر تکاملی هموار به اونها برسونی
سپاس از استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان
سپاس از دوستان مومن و متعهدم
خدایا شکرت امرو زهم در این کلاس درس حضور داشتم :))
سلام سعیده تا اینجای کامنتت خوندم که ای چاق بودی حرف بود ای لاغر بودی حرف بود،
وای چقدر این قشنگ این مفهوم رو بهمون میگه که آره شما هیچ کنترلی روی کانون توجه دیگران ندارید ، اصلا و ابدا هیچ کنترلی نداری ، اونا زمانی که لاغری کانون توجه شون رو میزارن روی لاغری صورتت ، در حالی که کانون توجه رو میشه گذاشت روی زبر و زرنگی که بر اثر لاغری بوجود اومده یا سلامتی که بر اثر آب شدن چربی های ناسالم بوجود اومده و…..
پس ما هر چقدر تلاش کنیم هر چقدر خودمون رو به زمین و زمان بزنیم کانون توجه اونا رو نمیتونیم کنترل کنیم، مگه ما میتونیم کانون خودمون رو کنترل کنیم یعنی میتونیم اما بعضی اوقات از دستمون در میره،
پس ما فقط باید روی کانون توجه خودمون کار کنیم و اگر چاقیمدروی چیزهایی از خودمون بزاریم که حس خوب میده وقتی لاغریم روی چیز هوایی از خودمون بزاریم که حس خوب. بهمون میده،
باید ببینیم خودمون چی میخوابیم چی دوست داریم ، اونو انجام بدیم وگرنه هیچ کنترلی روی بیرون نداریم اصلا و ابدا، اگر به بیرون باشه به قول استاد برگی در باد میشیم که…
به نام خداوند مهربان و بخشنده
روز 125
سلام به استاد عزیزم مریم خانم عزیز و دوستان مهربانم خدایا شکرت بابت یک روز دیگر برای تغییر. خدایا شکرت
تضاد به با نشان می دهد که قوی تر شویم گول شرایط به ظاهر بد را نخوریم چقدر اتفاق افتاده که به یک تضاد روبرو شدیم که فکر که نمی شود حل اما با کمال ناباوری دیدیم اون تضاد ظاهر اش ناجالب است و در اصل یک خیر بوده خدایا شکرت
و یک مسأله دیگر هم است که با هر چی بجنگی از جنس همان اتفاق دعوت میکنیم و به هر زیبایی توجه کنی از جنس همان اتفاق دعوت میکنیم به زندگی خودت به رابطه خوب توجه میکنی و تحسین اش میکنی قطعا هدایت می شوی به رابطه عالی اگر به فراوانی توجه میکنی هدایت می شوی به فراوانی خدایا شکرت
خدایا شکرت
رد پای من
به نام الله هدایتگر
سلام دوستان
ردپای من درفایل125سفرنامه
فرصتی شگفت انگیز به نام تضاد
به لطف الله مهربان خیلی وفت هاکه به یک مشکل وتضادی برمیخورم به خودم میگم قطعایک خیریتی دراون هست الخیرفی ماوقع وذهن خودم روتاجایی که بتونم کنترل میکنم البته هنوزخیلی بایدروی خودم کارکنم ولی قبلایک مشکلدحتی کوچیک هم رخ میدادخیلی بهم میریختم وحالم خیلی بدمیشدوپشت سرم اتفاقات بدبرام رخدمیدادوازوقتی قانون رومتوجه شدم سعی میکنم که کانون توجه خودم روکنترل کنم چون به هرچی توجه کنی به همون سمت میشی وخداوندماروبه سمت همون چیزی که میخوایم هدایت میکنه چه خوب باشه چه بدباشه
من خیلی ازافرادی روکه دیدم که خیلی شکایت میکنندازهمه چی مخصوصادرصف نونوایی میبینم ازنظرمالی خیلی ضعیف هستندوهمین ارسال فرکانس هاباعث میشه درفقرونداری زندگی کنند
واین روهمه مادرجامعه دیدیم ومیدونیم
اکثرمردم سپاسگذارنیستندوحتی همونی که ثروتمنده هم میبینی غرمیزنه وشکایت میکنه ومیبیتی درزمینه های دیگه توزندگیش مشکلات زیادی داره
تضادهایی که توزندگیم داشتم که الان حل شده باعث میشه خیلی سپاسگذارترباشم وحالم بهترمیشه واعتمادبه نفسم بالاترمیره وقتی میبینم به خواسته هام رسیدم که قبلابرای من یک تضادبزرگ بودومن اومدم مسائل زندگیموحل کردم وچقدرانرژی میگیرم به خاطراین کار
به قول استادسختی هادوستتندرنج هادوستتند
اون تضادهاباعث میشه که پیشرفت کنی وثروتمندبشی
اگه توازبچگی دررفاه کامل باشی دنبال ترقی وپیشرفت نیستی مثل خیلی ازاین بچه پولداراکه باپول باباشون زندگی میکنندویک وقت میبینی اگراین پول نباشه اون هاهم ازبین میرندوافسرده میشن
خدایاازت میخوام توحیدرودردل ماودروجودماجاری کنی
الهی امین
احمدفردوسی
به نام خدا
سلام به استادعزیزم
روزشمار تحول زندگی من روز 125
همیشه در لابلای لایوهای استاد دوستان سوالهای خوبی میپرسن و استاد عالی توضیح میدن و خودم به شخصه کلی استفاده میکنم حتی شده سوالهایی که برام مبهم بوده و سالها نمیدونستم لابلای صحبتهای استاد جوابشون رو گرفتم اما لازمه که به دقت و در جایی آرام بدون سروصدا با حواس کامل گوش داده بشن . من همیشه از انرژی مثبت استاد انرژی میگیرم . یکی از صحبت های اسناد که خیلی بهم امید میده : این جهان با تضادهایش و متنوع بودنش زیباست و زیباتر اینکه ما در هر لحظه میتونیم مسیرمون رو در هرجایی که هستیم و برامون جالب نیست عوض کنیم و مسیر زیبایی رو انتخاب کنیم و همه چی تغییر خواهد کرد. فقط باید بابت این خدا و این جهان و قوانینش سپاسگزار بود.
خدایاشکرت.
سلام و درود
فقط به نظرم رسید که یک آیه برای تدبر بیشتر که اشاره ای به تناسخ دارد رو براتون بزارمیخرج الحی من المیت و یخرج المیت من الحی
توضیحات تکمیلی منوط به مطالعه بیشتر می باشد. چون در پاسخ به یکی از کامنت های بچه ها استاد گفتند در قرآن اشاره ای به تناسخ نشده….
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار
تضاد ها در زندگی برای کسی که قانون را درک کرده باشه نقطه عطف زندگی او می شود پس با برخورد به تضاد خواسته های ما واضح وروشن می شود پس من باید با برخورد با تضاد درسی که برای من داشته برداشت کنم و خودم را با احساس سپاس گزاری و حال خودم را خوب نگه دارم چراکه احساس خوب مساوی اتفاقات خوب
جهان مادی هم سرما هست و هم گرما این ما هستیم که که چی را دوست داریم من که با این آگاهی ها آشنا هستم ودوست دارم که هر روز پیشرفت کنم باید کانون توجهم را روی زیبا یی ها بگذارم و توجه خودم را روی خواسته هام بگذارم
من تصمیم دارم که افکار خودم را روی زیبایی ها بگذارم چراکه قانون جهان هستی این است که به هرچیزی توجه کنی از جنس همان وارد زندگیمون میشود پس من باید آگاهانه کانون توجهم را روی زیبایی ها بگذارم تا به زیبایی های بیشتری هدایت شوم
تحسین میکنم این کشور زیبا و قشنگ را که این قدر آزادانه حق اعتراض دارند و هرکسی می تواند به دیدگاه های خودش را بگوید
وقتی که من با قانون جهان هستی هماهنگ باشم و همیشه سپاس گزاره داشته هایم باشم و تمرکز خودم را آگاهانه روی نکات مثبت وزیبا بگذارم طبق قانون جهان هستی به زیبایی های بیشتری هدایت می شوم
اوضاع سخت گذرا و موقتی است من هستم که باید خودم را به احساس خوب برسانم و به قانون جهان هستی عمل کنم چراکه با احساس بد اتفاقات بدتری بوجود میآید من باید هرلحظه مواظب احساسات درونی خودم باشم اصل قانون جهان هستی این است این جهان مثل آینه عمل میکند هرچیزی که دریافت کند همان را باز خورد میکند جهان مثل کوه است پس من باید همیشه با تکرار کردن این آگاهی ها و کار کردن روی خودم همیشه مواظب ورودی هایم باشم وهر لحظه خودم را به احساس خوب پایدار برسونم این وظیفه من است وقتی که من وظیفه خودم را به خوبی انجام بدم خداوند هم وعده پاداش داده چراکه که وعدهی خداوند حق است
خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها
تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم
ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه راه گمراهان
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و همه دوستان
از شرایط قوی بودن در شرایط سخت ، من تجربه خودم میگم بعد 2 سال کار کردن روی خودم واکنش هام عاقلانه تر شده نه به خودم صدمه میزنم نه به کسی الان احساس لیاقت بیشتری دارم خودم دوست دارم و این نجواها رو کنترل میکنم در شرایطی که ذهن دنبال راه فراره خودمو مشغول کاری که ذهنو درگیر کنه میکنم دیگه با گریه و …. جواب نمیده منو وارد توالی منفی میبره الان دنبال راه حل هستم ایمان توکل میگم خدا هست و حل میشه خداروشکر شرایط سخت برام با فاصله های طولانی اتفاق میافتد و روند زندگیم بهتر شده
همه چی بستگی به انتخاب من دارم یا اجازه میدم اون تضاد نابود کنه منو یا تغییر میکنم با باورهای بهتر ایمان توکل ازش میگذرم و یه سکو پرتاب به مرحله بعد میشه برام
من میخام زیبایی را ببینم و تمرکز و توجه ام به سمت زیبایی ها بره گاهی وقت کاری ازم برنمیاد میسپارم به خدا و میگم من نمیدونم با خودت .
ساختار جهان به سمت هرروز گسترده تر و بهتر شود یا من خودمو بهبود میدم ادم قوی تر میشم یا نه . امیدوارم بهتر از این که الان هستم بشم و این فرصت را بارشوق و ذوق و ایمان توکل ادامه بدم استاد ممنونم بابت اینقدر دقیق قانون رو میگین . با سپاس
سلام استاد عزیزم
سلام خانم شایسته بهتر از گل
با اینکه بارها فایلهای سایت را گوش داده بودم اما برای اولین باره که این فایل میبینم امروز کلی مطلب جدید و عالی از این فایل یاد گرفتم که پاسخ گوی سوالات چند روزه من بود
من مدتی در شرایط مالی خوبی نبودم کوچکترین چیزها برام آرزو بود وقتی افرادی میدیدم که آرزوهای منو دارن و لی احساس خوبی ندارن میگفتم خدایا چرا اینها ناشکر هستند من آرزوی چیزی رو دارم که آنها دارنشون اما ناشکرند
تا اینکه رسیدم به روزی که از شرایط مالی به نسبت خوبی برخوردار شدم،و به چیزهایی که میخواستم رسیدم اوایل خیلی شکر گذار بودم اما کم کم برام عادی شدند و شکر گذاری ها تمام شد این فایل منو به خودم آورد .
این چند روزه درگیر یک سری ناخواسته ها شده بودم که تمرکزمو روی منفی ها برده بود این فایل بهم یاد آوری کرد که حواست باشه چه نعمتهایی دورو برت وجود داره و لی تواز آنها غافلی
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام
خداوندا
آنگونه که خودت صلاح میدانی
در زمان خودت و به روش خاص خودت
از من برای اهداف با ارزش خودت استفاده کن
خداروشکر بابت الان که سقف بالاسر و بسیار بسیار نعمت دارم
بشمار سپاس خدای را که فرصت داد مدتی باشم
در این جسم
اتفاقی که برای من افتاد اینه که باورهای کمبود کاملا منطقی از ذهنم داره خارج میشه یا خارج شد
نمیدونم
ولی به طور عجیبی پول وارد زندگیم میشه
کلی مشتری که فقط میخان من کارشون انجام بدم
خدایا سپاسگزارتم که همه اینا بخاطر قوانین زیبای توعه
ممنونم ازت
چه درس مهمی داره این فایل
من مشتری کارخونه ای هستم هر روز دارم تقریبا ازشون خرید میکنم
چوب نراد روسی
که واقعا چوبشون با کیفیته
ولی مدتی تمرکزم رو گذاشتم روی معدود کاراشون که از کیفیت خارج میشد
و با همکارا میشینیم در مورد اون صحبت و تجزیه و تحلیل میکنیم
حالا بعد اون مدتی کلا گیر افتادم نه جنس به موقع به دستم میرسید نه با کیفیت
من این رفتارم رو تغییر میدم استاد
البته دقیقا در همون لحظات که داشتیم اعتراض میکردیم به کیفیت جنس یا تایم تحویل
من حواسم به قوانین بود
و ته ذهن به خودم میگفتم من که میدونم قانون چیه
به حرفای ایناهم اهمیت نمیدم
ولی ازین بعد میخام برم تمرکزم رو بزارم رو ویژگی های خوبشون
سلام به همه
گام یازدهم.شخصیت سپاس گزار
سعی کنیم سپاسگزار باشیم تا به نعمت ها برسیم. هرچقد سپاسگزارتر باشم نعمت ها راحتر میاد. من از وقتی استاد و مریم جان در سریال زندگی در بهشت میدیدم و از اینکه انقد سپاسگزار هستند. به خودم قول دادم سپاسگزار باشم.
بابت کوچکترین نعمت ها سپاسگزار باشم.حتی یک قسمت مریم جان دیدم چقد متعهد بود اولین کاری که صبح انجام میدهد نوشتن سپاسگزاری در دفتر باشد یا در یک قسمت که در مسابقه شرکت کرده بودند و بردند مریم جان گفت داشتم سپاسگزاری میکردم.
همه اینها به اندازه کافی کمک کرد که منم متعهد به سپاسگزاری بشوم.
بنام الله یگانه
با کسب اجازه از خدای هدایتگرم برای نوشتن…امید دارم که با این نوشتن هدایت بشم به درک بهتر قوانین و چگونگی استفاده بهتر از اونها در زندگی ام
“خانه تکانی ذهن”
“گام یازدهم”
توضیحات استاد منو باز یاد این ایات سوره بقره انداختند
وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ ﴿١۵۵﴾
و بی تردید شما را به چیزی اندک از ترس و گرسنگی و کاهش بخشی از اموال و کسان و محصولات آزمایش می کنیم. و صابرین را بشارت ده. (155)
الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ ﴿١۵۶﴾
همان کسانی که چون بلا و آسیبی به آنان رسد گویند: ما از خداییم و یقیناً به سوی او بازمی گردیم. (156)
أُولَٰئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَهٌ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ﴿١۵٧﴾
آنانند که درودهایی از سوی پروردگارشان بر آنان است و آنانند که هدایت یافته اند. (157)
این آیات دیدگاه خداوند رو در مقابل برخورد ما با تضادها روشن میکنه…در همه حال در برخورد با تضادها ما باید رجوع کننده به الله باشیم…استاد عزیز من هم مثل شما همیشه وقتی این آیه رو مطالعه میکردم باور نداشتم که این آیه اشاره به زمان بعد از مرگ داره…من هم همیشه باور دارم که این آیه داره از رجوع به خداوند برای حل مسائل اشاره میکنه….خداوند توانایی حل مسائل رو به ما داده…و تضمین کرده که از پس هر مشکلی برمیاد…میتونه همیشه بهمون راه حل بده و برای ما گشایش ایجاد کنه…
آخه بابا یادم باشه که دارم با چه انرژی و چه نیرویی کار میکنم….نیرویی که میلیاردها سال مسائل کوچک و بزرگ کیهان رو حل کرده و این ساختار بی نقص و دقیق رو پدید آورده که تازه دانشمندان درک کردند که جهان در حال انبساط و گسترش هست و ابعاد فرمانروایی اش همواره در حال بزرگتر شدنه…تمام کهکشان هایی که در حال حاضر نورشون به ما میرسه و ما میتونیم وجودشون رو ثبت کنیم در طی دور شدن از ما هستند و ما دیگه در آینده دسترسی به اونها نخواهیم داشت…
آیا چنین هوشمندی از پس مسائل ساده من بر نمیاد؟؟؟ مسائلی که تازه اغلب خودم با نادانی و جهلم برای خودم ایجاد کردم؟؟ آیا نمیتونم خدا رو برای حل تضادهام کافی بدونم؟؟؟ و به او توکل کنم؟؟؟ آیا توکل کردن به خدایی که این چنین هوشمندانه آفرینش میکنه کفایت نمیکنه؟؟؟؟ خدایی که تضمین کرده منو هدایت میکنه و هدایت بندگانش رو وظیفه کرده به خودش؟؟
خوبه که این سوالات رو بپرسم از خودم…و خوبه که به جوابهاش فکر کنم
خوبه که زندگی خودم رو مرور کنم و به یاد بیارم که چقدر بار بوده که اتفاقی به ظاهر ناخوشایند باعث بوجود اومدن خیری در زندگی ام شده…چقدر شده که با من رفتار گستاخانه ای شده و من پی بردم که باید در رفتارهام تجدید نظر کنم و حد و مرز و محدوده ای واضح تر برای روابط با آدمها قائل بشم….یا مکرر دیر کردن هام باعث شده برام دردسر درست بشه و من عادت نظم و سحرخیزی رو در خودم بیشتر کردم…یا مسخره کردن کسی باعث شده بیشتر مصمم بشم تا موفق باشم…یادمه همیشه چون از خواهرام تپل تر به نظر میرسیدم به خاطر حرف بقیه خیلی میخواستم لاغر تر بشم…در حالیکه من اصلا چاق نبودم فقط در مقایسه با اونها اینطور به نظر میرسیدم…بعد که طوری لاغر شدم که حالا خواهرهام هر لباسی براشون تنگه میدن من بپوشم…میبینم باز همون عده هر زمان منو میبینن میگن وای چقدر لاغر شدی…کسانی که فکر میکردم اگه لاغر بشم منو تحسین خواهند کرد…و توی اون سن کم کلی منو با حرفهاشون آزار دادند….بعد که این رو دیدم فهمیدم چقدر میخوام برای خودم زندگی کنم…میخوام سبک شخصی زندگی ام رو داشته باشم…گور بابای بقیه…هر کی هر جوری دوست داره فکر کنه…چقدر این موضوع باعث شد من برای جسم ام شکرگزارتر بشم…خجالت کشیدم که جسمم رو همیشه ناکافی میدونستم و همیشه سرزنش میکردم که چرا پاهام چاق به نظر میاد…چرا اینجا پره باید نازک تر باشه…فلان لباس رو میپوشم بد دیده میشم…و از جسم ام عذرخواهی کردم و از خدا هدایت خواستم تا منو توانا به دیدن نعمتهام کنه…پس این تضاد باعث شده من رشد کنم چرا ازش ناراحت باشم؟ حتما من الان از خواهرهام نسبت به نعمت سلامتی شکرگزارترم…چون اون حرفها رو شنیدم و این اتفاقات رو تجربه کردم…الان با تک تک سلولهای تنم حرف میزنم و ستایش میکنم که اینقدر توانا و هوشمند هستند و انقدر هوشمندانه نیاز های منو برطرف میکنن…تحسین شون میکنم…بهشون میگم که چقدر عاشقانه دوستشون دارم….
استاد میخوام بگم که شما فکر میکنید این طبیعی هست که وقتی گذشته سختی داشتید و حالا با تغییر باورهاتون به این جایگاه رسیدید با یادآوری گذشته تون به احساس خوب شکرگزاری میرسید…چون شما با درک قانون سپاسگزاری و استفاده از اون در عمل به جایی رسیدید که تمرکز بر نکات مثبت جز شخصیت شما شده…
اما همه ما اینطور نیستیم
اصلا عده کمی اینجوری فکر میکنن
خیلی هامون با اینکه خدا بهمون لطف داشته و بهمون نعمتهای بی شماری داده و ما رو از سختی ها به آسونی آورده باز اونقدر ناسپاس و نامرد هستیم که به خدا پشت میکنیم و میگیم اصلا چرا من باید توی اون سختی میبودم…چرا من مثل فلانی توی فلان خانواده دنیا نیومدم که اصلا آب توی دلم تکون نخوره…
خیلی هامون وقتی حتی مهاجرت میکنیم میگیم چرا باید ما توی اون خراب شده دنیا می اومدیم و اونهمه سختی رو میدیدم
استاد دیدگاه شما ناشی از درک قانون جهان و خداونده و زیباترین نوع نگاهی هست که میشه به زندگی داشت…من خودم اینهمه توی این سایت هستم هر بار که سعی میکنم شکرگزاری رو بیشتر کنم بعد باز که شما رو میبینم یا خانم شایسته یادم می افته من اصلا به این نعمت توجهی نداشتم….وقتی توی کامنتهای دوستانم میبینم که برای نعمتی شکرگزاری میکنند میگم خدایا من انقدر بدیهی این نعمت رو داشتم اصلا بهش توجه نمیکردم…مثلا توی کامنتها میخوندم که دوستان میخوان کاری انجام بدن اما خانواده مخالفت میکنن… انقدر این نعمت بدیهی بوده توی زندگی ام که اصلا بهش توجه نکردم….من همیشه روی نقاط ضعف والدین ام توجه کردم اما هیچ وقت دقت نکردم که دیدگاه اونا بخصوص پدرم همیشه این بوده که زندگی بچه ها مال خودشون هست…ما بچه ها باید تصمیم بگیریم که میخوایم چیکار کنیم…اغلب ما آزادانه تصمیم میگرفتیم…و این چه نعمتی بوده برای ما…اصلا اینکه ما بخوایم با دوستامون جایی بریم و اونا اجازه ندن خنده دار بوده…ما با اینکه سه خواهر بودیم در این حد آزاد بودیم که فقط بهشون اطلاع میدادیم که ما شب خونه دوستامون هستیم…در این حد…حتی آزادانه میتونستیم تنهایی سفر کنیم…یا رشته تحصیلی مون رو انتخاب کنیم…یا اصلا درس نخونیم…یا ازدواج کنیم یا نکنیم…مذهبی باشیم یا نباشیم…نماز بخونیم یا نخونیم….
من اگه در این سایت نبودم و الگوهایی مثل استاد و خانم شایسته و این دوستان آگاه و مومن رو نداشتم اصلا درکی از شکرگزاری نداشتم…
اکثریت جامعه تا این حد در مورد شکرگزاری ناآگاه هستند مثل گذشته خود من…که بعنوان مثال وقتی من داشتم در مورد مفهوم شکرگزاری مطالعه و تحقیق میکردم و این رو به یکی از دوستانم گفتم گفت مگه اینم مطالعه میخواد هر کی میدونه که شکرگزاری چیه دیگه!!!!!!!!!!! یعنی من که خودم اون موقع تازه داشتم کمی درکش میکردم و توی در و دیوار بودم…اما ببینید دیگه بقیه چقدر توی در و دیوار هستند که فکر میکنند یه کلمه شکر گفتن کافیه…و اصلا درکی نسبت به این قانون ندارند…
من توی شمال زندگی میکنم….همین چند وقت قبل از خاله ام میشنیدم که میگفت ما امسال بارندگی نداشتیم باید امسال محصولاتمون چی بشه…فقط خدا به داد ما برسه…استاد همین الان اینجا بارونه و طی دو هفته گذشته کلا بارندگی بوده…فقط یه ساعتهایی سرعت بارش کم شده…شاید فقط یک روز بارندگی قطع شد…اونم روزی بود که خواهرم اومد و ما میخواستیم بیرون بریم (((ما همیشه در بهترین زمان در بهترین مکان و شرایط آب و هوایی هستیم)))…به الله قسم میخورم اگه همونهایی از ماها که غر میزدیم که چرا بارون نمیاد الان سجده کنیم و شکر کنیم این نعمت فراوون بارون رو…میدونم و باهاشون زندگی کردم که میگم….فقط تمرکز روی نداشته هاست…فقط تمرکز روی نداشته هاست
من جز همون قشر بودم و میدونم که چقدر ما توی درودیوار بودیم…چقدر ناسپاس بودیم….چی شد من ازون جماعت جدا شدم و به این سایت و این دیدگاه هدایت شدم…خدا عالمه…همش از فضل خداست…خدا شاهده من واقعا از اون روزهای خودم و نعمتهایی که بابت اش ناسپاس بودم بیام تا انتهای زندگی ام شکر کنم نمیتونم حق مطلب رو ادا کنم چه برسه به نعمت و روزی که به لطف الله از بعد تلاش برای اجرای این قانون وارد زندگی ام میشه و هر روز داره بیشتر میشه…
خدایا آخه چقدر شما بخشنده هستی چقدر فضل ات بزرگه…فقط به این فکر میکنم که خدای من جهانی آفریده که سیتماتیک میاد انرژی های بد رو میگیره و خیلی ها رو بی اثر میکنه ((کلی آیه داریم که خداوند گفته ما از بسیاری از گناهان شما درمیگذریم…میبخشیم)))…بعد میاد تا یک کار خوب میکنیم اون رو دریافت میکنه و نه تنها بی اثر نمیکنه بلکه اون رو تقویت میکنه (((باز هم آیه داریم که خداوند کار نیک شما رو به ده تای اون پاداش میده)))…و بابت هر ذوق و شوقی که از دریافت نعمتها نشون میدیدم باز میاد نعمتها رو گسترده تر میکنه…بیشتر و بیشترش میکنه….چند وقت قبل رفتیم سینما هفت بعدی با خواهرم…اپراتور یه فیلمی رو برامون گذاشت…بعد ما خیلی ازش تشکر کردیم…گفت حالا که خوشتون اومده این فیلم رو هم مهمون من باشید…یعنی بلیط هر سانس اش نفری 70 بود…یعنی 140 تومن ما رو مهمون کرد…ما ازش نخواستیم…خودش اینکارو کرد…اینکارا کار کیه؟ اینا کار قانونه…قانون کی؟ قانون خدای فاضل و وهابم…که به ذوق کننده ها به شکرگزارا…بیشتر میده…جستجوگران هیجان و لذت و شادی رو هدایت میکنه یا مهمونشون میکنه یا دعوتشون میکنه یه شادی و لذت و هیجان بیشتر…الله اکبر از این قوانین زیبا…از این قوانین تحسین برانگیز
خدایا ما رو توانا کن به بندگی بیشتر و بهتر…
خدایا ما رو بیناتر کنه به نعمتهامون….
یه پرنده ای هست که توی کوچه ما میخونه….صداش بی نهایت بهشتی هست…هر وقت میخونه من هر جایی باشم ازش تشکر میکنم….واقعا صداش بهشتی هست…حتی شبها هم میخونه…مهمونامون میگفتن این پرنده فقط توی اعماق جنگل ها صداش میاد…آخه اینجا وسط شهر چیکار میکنه؟؟ منم نمیدونم…همین الان یادم افتاد که من خونه قبلی که بودم…همیشه یه سمفونی صدای طبیعت با ترکیب صدای آواز پرنده رو مدام گوش مدادم تا صداهای محیطی رو نشونم (((راستش همسایه بالایی مون خیلی درگیر بودن و همیشه در حال ناسزا گفتن به هم بودن))) من از آموزش های استادم یاد گرفتم که ذهنم رو ببرم سمت خواسته های خودم….خلاصه اون صداهای زیبا رو گوش میدادم و تحسین میکردم…و حالا توی این خونه همیشه از پنجره زیبامون پرواز پرنده رو میبینم…و این پرنده زیبا که واقعا صدای بهشتی داره و شبانه روز میخونه برامون…همین الان که داشتم این متن رو مینوشتم صدای زیباش رو شنیدم…در حالیکه به خاطر بارونهای اخیر دیگه صداش نمی اومد…به خاطر آفتاب کمی که امروز در اومده دوباره شروع کرد به خوندن….الان هم صدای اون پرنده رو تحسین میکنم هم همسایه های مهربون و خوبمون رو که در حال شادی هستند…هر موقع صداشون رو میشنوم که در حال خندیدن هستند چون اون تجربه رو داشتم…میگم خدایا شکرت از اینکه جایی هستم که صدای خنده و شادی میشنوم…کلام زیبا میشنوم…
این قانون خداست
این اثر استفاده از قوانین بدون تغییر خداست
چرا از این قانون استفاده نکنم…چرا در بهتر شدن توی اجرای این قانونی که اینجوری داره زندگی ام رو بهتر و بهشتی تر میکنه (همون اصل خارپشتی) تمرین نکنم؟ دیگه باید خیلی جاهل باشم
همین امروز صبح خدای من باز در قرآن هدایتم کرد به آیه ای از سوره هود…که به نوح توصیه میکرد از جاهلین نباش و چیزی نخواه که دانشی در موردش نداری…امیدوارم جاهل نباشم و به خودم مدام یاد بیارم خدایا من دانشی به چیزی ندارم جز آنچه از فضل تو به من رسیده من خواسته هام رو با توجه کردن بهشون به شما عرضه میکنم دیگه شما وظیفه داری شما دانش اش رو داری شما قدرتش رو داری که منو از یک مسیر تکاملی هموار به اونها برسونی
سپاس از استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان
سپاس از دوستان مومن و متعهدم
خدایا شکرت امرو زهم در این کلاس درس حضور داشتم :))
سلام سعیده تا اینجای کامنتت خوندم که ای چاق بودی حرف بود ای لاغر بودی حرف بود،
وای چقدر این قشنگ این مفهوم رو بهمون میگه که آره شما هیچ کنترلی روی کانون توجه دیگران ندارید ، اصلا و ابدا هیچ کنترلی نداری ، اونا زمانی که لاغری کانون توجه شون رو میزارن روی لاغری صورتت ، در حالی که کانون توجه رو میشه گذاشت روی زبر و زرنگی که بر اثر لاغری بوجود اومده یا سلامتی که بر اثر آب شدن چربی های ناسالم بوجود اومده و…..
پس ما هر چقدر تلاش کنیم هر چقدر خودمون رو به زمین و زمان بزنیم کانون توجه اونا رو نمیتونیم کنترل کنیم، مگه ما میتونیم کانون خودمون رو کنترل کنیم یعنی میتونیم اما بعضی اوقات از دستمون در میره،
پس ما فقط باید روی کانون توجه خودمون کار کنیم و اگر چاقیمدروی چیزهایی از خودمون بزاریم که حس خوب میده وقتی لاغریم روی چیز هوایی از خودمون بزاریم که حس خوب. بهمون میده،
باید ببینیم خودمون چی میخوابیم چی دوست داریم ، اونو انجام بدیم وگرنه هیچ کنترلی روی بیرون نداریم اصلا و ابدا، اگر به بیرون باشه به قول استاد برگی در باد میشیم که…
سعیده جان موفق باشی