اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و همه ی عباس منشی ها ( گفتم عباس منشی ها یاد یه خاطره جالب افتادم بزارید قبلش این خاطره جالب رو بگم چند وقت پیش در یک جمع دوستانه نشسته بودیم و صحبت از گوش کردن آهنگ ها شد و دوستان یکی یکی نظرات خودشون رو دادند و خواننده هایی که اهنگ هاشون رو گوش می کردند معرفی کردند و برخی دوستان با این اصطلاح خودشون رو معرفی می کردند که ما تتلیتی هستیم و وقتی از من سوال شد منم گفتم من با افتخار گفتم عباس منشی هستم چون آهنگ گوش نمیدم و فایل های استاد همیشه تو گوشی من هست و مدام اونا رو گوش میدم اینجوری گفتم و خودم از جوابی که دادم خیلی لذت بردم چون قبلا خجالت می کشیدم نظرم رو در جمع بگم و می ترسیدم نظر بقیه در مورد من چیه و در مورد من چی فکر می کنند که البته بگم این یکی از کوچک ترین معجزه هایی که از دوره عزت نفس گرفتم و اینم بگم که فقط سه روز هست که دوره رو تهیه کردم )
قانون اصلی جهان هستی : احساس خوب = اتفاقات خوب ، احساس بد = اتفاقات بد
به نظر من ما هر چی بیشتر این قانون رو درک کنیم بهتر میتونیم نسبت به تضاد ها و ناخواسته های زندگیمون واکنش نشون بدیم اول این موضوع رو باید قبول کنیم که این جهانی که ما در اون زندگی می کنیم مدام در حال رشد هست و این رشد با تضاد ها به وجود میاد
و بیماری هم یک نوع تضاد هستش حالا اگر من احساس ترس داشته باشم من اگر نگران باشم من اگر ناراحت باشم و در کل من اگر به هر دلیل و منطقی احساس بد داشته باشم و در این احساس بد بمونم قطعا اتفاقاتی با همین جنس احساس رو وارد زندگیم می کنم پس وقتی ما قانون رو کامل درک کرده باشیم متوجه میشم اصلا مهم نیست که چقدر دلیل محکمی و قانع کننده ای داری برای احساس بد تو قطعا اتفاقات بد و ناخواسته رو تجربه خواهی کرد ما خالق زندگی خودمون هستیم و خودمون هستیم که تصمیم می گیریم چه فرکانس احساسی رو ارسال کنیم و در نهایت چه نتایجی رو بگیریم
خیلی جالبه بدونید که همین احساس ترس همین احساس نگرانی خودش عاملی هست برای هر چه ضعیف شدن سیستم ایمنی و با ضعیف شدن سیستم ایمنی بیماری ها به سراغ ما میان و خود همین موضوع علمی مهر تاییدی بر قوانین جهان هستش
بیماری که در حال حاظر تیتر داغ اخبار های ایران هست طبق گفته همین دوستانی که این قدر دوست دارند شرایط رو بد و اوضاع رو وخیم توصیف کنند فقط و فقط 2 درصد مرگ داره اونم در افراد مسن و به شرط ضعیف بودن سیستم ایمنی
این موضوع هم فکر میکنم دیگه همه دوستان میدونند که ما فرکانس خنثی نداریم و ما هر لحظه در حال ارسال فرکانس هایی به جهان هستیم و این فرکانس ها یا از جنس احساس خوب یا از جنس احساس بد پس وقتی ما احساس نگرانی نداریم احساس ترس نداریم احساس ناراحتی نداریم پس احساس امید داریم احساس شجاعت داریم احساس شادی داریم و خود این احساس خوب باعث تقویت سیستم ایمنی بدن می شود و تقویت سیستم ایمنی بدن جلوگیری میکنه از ابتلاع شدن ما از هر بیماری که این هم موضوعی کاملا علمی هست و قانون اصلی جهان رو تایید میکنه
این دقیقا روند ایجاد باور های منطقی که من خودم برای تضادی به نام بیماری دارم و نتیجه این باور احساس خوب،تقویت سیستم ایمنی و در نهایت بدنی همیشه سالم هستش اونم به لطف خدای مهربان ( پس به نظر من همیشه باور های منطقی و محکمی برای تضاد ها در زندگی خودتون داشته باشید چون تضاد ها همیشه هستند تا جهان رشد کنه )
من واقعا در این 15 روز از زندگیم لذت بردم و اگر بیرون از خانه کار داشتم با خیال راحت بیرون رفتم و در اماکن عمومی حضور داشتم بیش از 5 وعده غذایی رو در بیرون خوردم که یکیش همین امشب بود من عاشق غذای بیرون و رستوران ها هستم و در این چند روز اصلا خودم رو محدود نکردم و اون جوری که واقعا دوست داشتم زندگی کردم و لذت بردم
درآمدم در 10 روز اول اسفند دقیقا دو برابر ماه های قبل بود و سفارش ها همچنان ادامه دارد و من این هدف گذاری افزایش درآمد رو با فایل هدف گذاری قدم اول شروع کردم و اونجا هدف سه برابر کردن درآمد رو نوشتم و با این روندی که دارم قطعا تا آخر اسفند درآمدم به بیش از سه برابر میرسه و خدا رو شکر میکنم و خیلی احساس فوق العاده ای دارم البته اینم بگم دوستان اگر واقعا درآمد من در ماه اسفند صفر هم بود من باز احساسم رو خوب می کردم و جوری به موضوع نگاه میکردم که احساس خوبی بهم دست بده که در نهایت اتفاقات خوب رو تجربه کنم یعنی همون قانون اصلی جهان
این چند روز به نظر من فرصت فوق العاده ای برای تغییر باور ها و دادن خوراک مناسب به ذهنه من که خودم دارم دوره عزت نفس و قدم اول رو کار می کنم و بی نهایت دوره های عالی هستند و واقعا به نظر من استاد خیلی مبلغ ناچیزی رو برای دوره ها در نظر گرفته و نتایج دوره بی نهایت بیشتر از مبلغی که دوستان براش پرداخت می کنند من واقعا خیلی دوست دارم نتایجی که گرفتم با دوستان به اشتراک بزارم اما خیلی با نوشتن راحت نیستم و بیشتر راحت هستم ویس بگیرم و صحبت کنم تا اینکه بنویسم اما باز با این حال هر موقعه حسی بهم بگه بیا و از نتایجت بگو با عشق این کار رو انجام میدم
تولدت تون مبارک استاد عزیز .. خواستم قبل از اینکه درود بفرستم تولد شما رو که مصادف شده با روز مرد صمیمانه تبریک بگم تولد ی که استادی چون شمارو به ما هدیه داده واز مادر بزرگوارتون هم ممنون سپاسگذارم و به ایشون هم یک تبریک ویژه برای تولد بزرگمردی چون شما گفتار نیک و پندار نیک و کردار نیک را شالوده مسیر زندگیتان کرده سپاسگذاری کنم و همچنین یک تبرک ویژه به مناسبت هشتم مارچ روز جهانی زن به خانم شایسته فوق العاده مهربان و دوست داشتنی ام تبریک میگم … میگن گل بود و به سبزه آراسته شد… واقعا این هماهنگی در تولد استاد عباسمنش و به مناسبت روز زن خانم شایسته عزیزیم و به همه مردان و زنان این سایت تبریک میگم و آرزوی سلامتی و خیر و خوشی را برای همه دارم…..
در مورد لایو شماره 11 که در تلگرام اعلام شده بود من بسرعت رفتم اینستا دیدم بله لایو شروع شده و کلا هم لایو میدیدم و هم سوالات بچه هارو دیدم .. ولی امروز دوباره نشستم واین فایلو دانلود کردم و نت برداری کردم و با دقت بیشتری نگاه کردم چون من نوشتنی هستم بقول استاد شادگرداشون بغلشون میکردن در سمیناره ایشون لمسی هستن😍😄😄 ..
شرایط لذت بخش کنونی و شرایط کنترل ذهن کنونی باید داشت و شرایط خوشحالی کنونی…. واقعا حال کردم با این جملات .. اینجملات رو جزو کلامات تاکیدی م گذاشتم و ورد زبونم کردم …
بمدت یک هفته رفتم کرج خونه خواهرم که البته بیشتر کار اداری وبانکی داشتم وباید میرفتم وبا وسیله عمومی هم رفتم وهم مترو نشستم وکلی بامتروی پر از خالی هم حال کردم و همه جای مترو هم بوی ضد عفونی میومد یعنی برای متروی کرج هر زمان به انتها و یا اول خط و پایان خط پیاده میشدی مامورای ضد عفونی تمام داخل مترو را ضد عفونی میکردن … خلاصه در طول تمام مسیر من داشتم به نکات مثبت این مسایل فکر میکردم وهمچنین ی هندس فری گذاشتم و زبان آلمانی گوش میکردم( چون دو سه سالع خودم شروع کردم به یادگیری و مدام گوش میکنم و تمرین میکنم و علاقه دارم) و سعی کردم کنترل ذهن داشته باشم و در مسیر هم به زیبایی های بیرون از مترو توجه میکردم و اعتقاد هم دارم که بدن من خیلی با قدرت و ایمن از هر مریضی است هرچند حدود یک ماه پیش سرماخوردگی داشتم ولی با استراحت و دم نوشهای عالی و بصورت طبیعی و کنترل ذهنم خودمو مداوا کردم واز فرصتهام هم استفاده کردم.. در طول مداوام تصمیم گرفتم فایلهای نوروزی قبل استاد رو دوباره نگاه کنم و دفترهای جدید سال 99 تهیه کنم و دفتر کلمات تاکیدی و باورهای جدید مو و سپاسگذاری ها مو باز نویسی کنم ..و همچنین دفتر جدیدی برای اهداف سال جدید وچکاب دفتر قبلیم درست کردم مثل بچه هایی که پاییز میخوان برن مدرسه 😍😍😍😍….
خلاصه چند دفتر و مطالب درسی و تمرین تهیه کردم و در تنهایی خودم روی تختم نشستم و از پنجره اطاقم به آسمان نگاه میکردم و با تمرکز به اهداف سال جدیم مطالب و مینوشتم وباور کنید زمان برای من خیلی تند تند میگذشت سرم رو که بالا میکردم میدیدم ظهر شده و بعد میرفتم یک سری کارهای منزل رو انجام میدادم و دوباره میومدم روی تخت مینشستم و دوباره مشغول نوشتن میشدم و وبعد دوباره میدم شب شده … نمیدونید چقدر از این زمان و مکان تنهاییم لذت میبردم و همش از خدا سپاسگذاری میکردم که چه نعمت زیبایی برای این فرصتهام بهم داده شده و همش احساس شادی و خوشحالی وصف ناپذیری بهم دست میداد و مدام زمزمه میکردم که خدایا دلم میخواد همیشه فرصتهای طلایی اینچنینی داشته باشم که با خدای خودم و همچنین با درون خودم همراه باشم و لذت ببرم…..
دوباره میرم به داستان رفتنم به کرج…. توی اون یک هفته ای که کرج بودم خیلی چیزها رو دیدم که خوبه براتون تعریف کنم که به لایو شماره 11 استاد ربط داره…..
خواهرم با شخصی یک کارواش راه اندازی کردن حدودا سه یا چهار ماه هستش و من علاوه برا اینکه برای کارای اداری رفته بودم چندروزی هم رفتم کارواش…… توی اداره که همش جو منفی بود و دایم راجب این مسایل حساس صحبت میکردن و اکثرا با ماسک و دستکش کار میکردن.. من هم مدام میگفتم سعی کنید زیاد ذهنتونو در گیر این مسایل نکنید واین ویروس در هوا پخش شده و هر کاری هم بکنیم که خودمونو از این ویروس مصنون کنیم با تمام و کمال نمیشه کاملا مواظبت کنیم که استیرلیزه باشیم … هر کی میومد آمار کشته شدها رو میداد و یا آمار مریضی هارو میگفت ومنم هم به خودم و هم به اونها میگفتم همه که نمیمیرن یا همه که به این ویروس مبتلا نمیشن این چیزها بزرگ نمایی هم شده ( البته شاید هم به این حد باشه ) ولی من بخاطر اینکه ذهنمو کنترل کنم مدام داشتم توی اون بحرانها برای خودم باور سازی قدرتمند ایجاد میکردم و پیش خودم میگفتم در دل همین تضادها من باید تمرینهامو انجام بدم و باورهامو درست کنم و خدارو شکر این کارو بخوبی انجام دادم وخیلی زود کارام انجام شد و همچنین کارای بانکی ام هم بخوبی انجام شد هر چند چند روز طول کشید و …. ساعات اداری از ساعت 9صبح تا 12ظهر بود ولی من خیلی راحت به همه کارام رسیدم پیاده روی هم میکردم و هم خرید هامو انجام دادم( دفترهامو از اونجا شهر کتاب خریدم) … خلاصه مدام با خودم صحبت میکردم و از همه چیز لدت میبردم و صبها اول وقت مدیتیشن های سپاسگذاری و سلامتی برای همه مردم و جهان هستی و تمام مردمان کره زمین رو انجام میدادم ودعا میکنم.. واقعا خیلی خوشحالم که در اثر این تمرینها و به لطف استاد عزیزم این تمرینها بدیهی و نهادینه شده و همه چیز و از دید قانون جذب بررسی میکنم یعنی زاویه دیدمو بطور کل فقط و فقط از طریق قانون جذب نگاه میکنم……
بعد از کارام میرفتم کارواش اونجا مینشستم و به افرادی که میومدن و میرفتن نگاه میکردم و حتی صحبتهایی هم میشد و همچنین به نکات مثبت و طرز کار کردن کسانی که مسول شستشوی ماشین بودن دقت میکردم .و به ماشینهای خیلی زیبا و شاسی و مدل بالا و بنز میومدن تا باشستن و تمیز کردن و ضدعفونی کردن با دستگاه بخار خوشحال راضی میرفتن نگاه میکردم و مدام سعی میکردم احساس خوب اونهارو هم تحسین کنم ….
ولی چیزی که خیلی درگیرش شدم غرغرهای خواهرم بود برای اینکه کار کم هست و نگران واظطراب و ترس از اینکه ماه دیگه چک دارن و باید پرداخت کنن . وهی هر وقتی پیش میومد با شریکش میرفتن کارواشهای دیگرو سرک میکشیدن ببینن کی کار داره کی کار نداره…. وهی غر میزد و میگفت فلان کارواش کلی ماشین داره میشوره اینقدر سرشون شلوغه که صف وایستادن .. یا میگفت … وای الان هوا بارونی میشه و ما کار نمیکنیم … یعنی اینقدر به شرایط بیرونی توجه داشت که من هر شرکی رو درونش دیدم در صورتی که خواهرم هم قانون جذبی بود و خودش هم قبل از باز نشستگیش رییس بانک بود ولی من به خیلی چیزها پی بردم…..
اول از اینکه وقتی آدم تمرین های ذهنی را انجام نده پسرفت میکنه
شرک میکنه.. همه چی رو میبینه الا الله وخداوند یکتارو…. بقول استاد نگاه به سطل دیگران میکنه در صورتی که این خوان نعمت رو داره و باید فقط توکل به خدا بکنه .. و نعمتهای خودشو بشماره و سپاسگذاری کنه .. من خیلی سعی کردم که بهش یادآوری کنم که ذهنتو کنترل کن و حتی اون مثال خشکسالی رو زدم که خداوند قادره در یک هفته تمام اون خشکسالی رو جبران کنه و یا خیلی از تصادهایی که توی زندگیمون پیش اومده بود و الان در مسیر بهبودی کامل هست و هزار چیز های دیگه … اولش میگفت میدونم ولی من چک دارم .. میدونم ولی کار نیست … میدونم ال و بل…. خلاصه به این نقطه رسیدم که بقول استاد آب در هاون کوبیدنه… نه میشنون و نه میبیننن
خلاصه عزیزانم نوشته من خیلی طولانی شد ..تنها کاری که کردم پیش خودم گفتم هر چه زودتر برگردم به خونه عزیزم واز خونه ام سپاسگذاری کنم وبهش سلام کنم هر چند هر وقت از خونه میرم بیرون ازش خداحافظی میکنم و به خونه ام میگم شمارو بخدا سپردم و مواظب خودتون باشید و وقتی که بر میگردم با چه شوقی سلام و احوال پرسی میکنم و به خونه ام میگم مرسی که حالتون خوبه من اومدم😍😍😍😍
خلاصه ماجرای این چند وقت من همش درس بود و تمرین و میخوام به همه دوستان سایت بگم که واقعا در همه شرایط میشه تمرین انجام داد و کنترل ذهن را نهادینه کنیم فهمیدم که واقعا استاد راست میگه 99% جامعه توی مسیر دیگه ای هستن و نتیجه اش هم معلومه ..
من که سعی کردم از تلویزیون و ماهواره و شبکه های مجازی دور باشم وکنترل ذهن داشته باشم و فایلهای دوستانم توی گروه که از این مطالب میذارن و نخونده پاک میکنم وحتی بهشون گفتم …. آگاهی داشتن در هر موردی خوبع ولی اگر بخواین هی جو منفی بدین و مثل خبرنگارا شلوغش کنید لفت میدم که الان خداروشکر توی گروههای واتساپ همش مطلبهای شاد و خوب و مثبت میذارن هر چند من اصلا فرصت پی گیری مطالبشونو ندارم ولی جسته گریخته میبینم که جوی واتساپ خیلی خیلی بهتر شده حتی در موردقانون جذب یک مقداری از کنترل ذهن نوشتم و خداروشکر مثل اینکه تاثیر گذاشته و تغییراتی شده هر چند ما نمی تونیم دیگران رو تغییر بدیم ولی پیش خودم گفتم حتما در مدارش بودن که تغییراتی انجام شده .
خدارو شکر…..
خب دوستان عزیز من برم بقیه ی دفترامو درست کنم و برای اهداف سال جدیدم دفترامو تکمیل کنم
دیدگاه ام خیلی طولانی شد ؤ از تمام دوسثان تقاضا دارم وقتی دیدگاه منو خوندن اگر نکته ای هست که باید بدونم منو از این نعمت سرشار کنن .. ا
استاد عزیزم انشالله شاگرد خوبی باشم و شرایط برای من مهیا بشه که بتونم محصولات ارزشمند شما رو خریداری کنم ولی با همین فایلهای رایگان شما شدیدا مشغولم و عاشقانه و آگاهانه تمرین میکن
خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که دیدکاه منو بررسی کردید .. ونظر میدید
خداروشکر وسپاسگزارم بخاطر انتخاب این فایل که متناسب با شرایط این روزهاست وچقدر وررودی های نامناسب رو مردم خود خواسته دریافت میکنند انتظار آرامش هم دارند!!!!!!!
استاد عزیزم ممنونم اول از رب مهربانم که مرا به این راه الهی هدایت فرمود وسپس از شما که با آگاهی های ناب درجه یک من وسایر دوستان رو راهنمایی کردید وامروز همه آرامشی که دارم بدلیل تغییر ساختار باورها افکارم بوده که سعی میکنم درحد توانم با گوش دادن به فایل ها ،صوت قرآن ،
ورزش ،سفر،ذهنم رو کنترل کنم .استاد جان منزماتی که نجوای ذهنی شروع میشه ،یا در ذهنم تصورمیکنمکه درحال شادی ورقص و بالا پایین پریدن هستم یا با وآگویه های ذهنی شروع به صحبت میکنم وگاهی اوقات خیلی جدی بهشون میگم به شما هیچ ربطی نداره که دنیای بیرون ازمن چه خبره با قرار هست چه اتفاقی بیابته .چون خدا همیشه با من وهمراه من هست پس ترس بی معنیه .آخرش قرار که بمیرم خوب میذم در آغوش خدا و چی بهتر از درآغوش خدا بودن و به این ترتیب ذهن چموش ب لکنت میافته و صداش ا. ته چاه درمیاد که خداروشکر قابل شنیدن نیست .
خدایا شکرت که هرلحطه وهمیشه همه ما رو به راه راست صراط مستقیم هدایت میکنی تا جزیی از بندگان صالحت باشیم .
درپناه فرمانروای مطلق عالمیان تندرست و دل آرام باشید .
سلام میکنم خدمت استادان عزیز و هم دوره ای های گرامی
پروژه خانه تکانی ذهن : گام چهاردهم
خوش باش که آنکه راز داند / داند که خوشی خوشی کشاند
احتمالا همه ما از اشعاری مثل این که نمونه اش هم زیاد هست , خیلی به گوشمون خورده ولی دلیل اینکه ورودی های مثبت تو ذهنمون نمیمونه و منفی ها بیشتر میمونن و بیشتر هم میشنویم توی این لایو به خوبی توضیح داده شد , چون طبق قانون جهان به هرچیزی که بیشتر توجه کنیم , از همون جنس بیشتر به ما نشون داده میشه
یقینا موارد مثبت و زیبایی ها توی دنیا خیلی بیشتر از موارد منفی هست ولی دلیل اینکه ما بیشتر موارد منفی به گوشمون میخوره خودمون هستیم , چون شنیدن منفی ها همیشه آسون تر و در دسترس تر بوده , وگرنه منابع زیادی برای دیدن ثروت و لوکس بودن و فراوانی و زندگی راحت و مکان های جذاب و …وجود داره ولی چون باید به خودمون زحمت بدیم و بریم دنبالش و من خودم شخصا این تلاش رو برای دیدن فراوانی های موجود در جهان نکردم , و نتیجه این میشه که منفی ها جلوی چشم و گوشم ظاهر میشن چون همزمان نمیتونیم هم مثبت و هم منفی به خورد ذهنمون بدیم و حالت خنثی هم وجود نداره , پس تا زمانی که آگاهانه روی خودمون و ورودیهامون کار نکنیم زور ورودی های منفی برای ورود به ذهن ما بیشتر هست , و خدارو شکر از وقتی وارد این سایت زیبا این مکان توحیدی شدم و با توجه به اینکه جز زیبایی و نکات مثبت و نتایج امیدوار کننده و …. به هیچ نکته منفی ای برخورد نکردم , خدارو شکر میکنم که به این مسیر زیبا هدایت شدم و واقعا کار کنترل ورودی ها برای ما که به این سایت هدایت شدیم خیلی آسون تره ,
یکی از آموزش های دیگه که از این فایل دریافت کردم مدل فکر کردن استاد در مورد مثلا بیماری بود که خیلی برام جالب بود که با کار کردن روی خودم میتونم از زوایای دیگه ای به همه قضایا نگاه کنم و از دل هر موضوعی قطعا میشه نکات مثبت هم بیرون کشید و کنترل ورودی ها و کانون توجه هست که منجر به اتفاقات بهتر میشه
خدایا شکرت بابت اینکه به تعهدم عمل کردم و شکرت بابت اینکه منو در گذاشتن ردپایی دیگر کمک کردی
ممنون از استاد بابت آموزشهای زیباشون و از خانم شایسته بابت این دوره فوق العاده و از دوستان عزیزم بابت کامنتهای عالی شون
من این فایل رو گوش دادم دیوانه شدم چون تمام حرفایی ک زدین من قبلا همینارو به خانوادم گفتم.
به مامان و بابام گفتم بدون اذن خدا هیچ برگی از درخت نمیوفته ،خدا واسه بندش بد نمیخواد و فقط جهان داره خودشو قوی تر میکنه . حالا بعدش ببینید چقد علم پزشکی قوی تر میشه چقد ذارو های جدید میسازن . چقد ایران خود کفا تر میشه و چ دستگاههای عجیب و غریبی میسازن .
بهشون گفتم میدونید چرا بچه ها نمیگیرن ؟ چون اونا ناراحتی ندارن اصلا نمیدونن ناراحتی و استرس و حس بد چیه و فقط دنبال بازی کردن و خوشی خودشون هستن بخاطر همین سیستم ایمنی عالی عمل میکنه . ما ادما هرچی بزرگ تر میشیم و استرس و ناراحتی رو تجربه میکنیم سیستم ایمنی ضعیف تر میشه واسه همین روی افراد سن بالا بیشتر تاثیر میذاره .( البته با اندکی مخالفت مواجه شدم 😁)
خواهرام هر دقیقه دارن دستاشون میشورن و بچه هاشون هرروز حموم میبرن 😂😂😂 به منم میگن بیخیال نباش و تو اخبار گفتن سرسری نگیرید و… ولی من اصلا برام مهم نیست.
من هراز گاهی ک اخبار رو اتفاقی میشنوم(من همیشه فایلهای استاد تو گوشمه تا چیز دیگه ای نشنوم) خدارو شکر میکنم چون احساس میکنم خیری توش هست مثلا همین پیشرفت علم یا در موزد خودم باعث شد باورای قوی تری برا خودم بسازم .
و اما در مورو مرگ: خدا در قران به پیامبر گفته به انان ک از جنگ فرار میکنند بگو ایا شما از ان میترسید ک درهنگام جنگ بمیرید در حالی ک اگر زمام مرگ شما باشد چ در جنگ باشید چ در خانه مرگ بر شما میرسد.👌
به مامانم اینو گفتم و گفتم اگه زمان مرگ من باشه چ با این بیماری و چ بدون این من میمیرم.
من این فایل را دانلود کرده ام ولی هنوز آن را ندیده ام، اما می دانم که درباره موضوع داغ این روزهای کشور و جهان یعنی … است.
و به همین خاطر لازم دیدم که این دیدگاه را برای دوستان قرار دهم.
کارهایی که به لطف خداوند به من کمک کرد تا بتوانم در کنترل ذهنم روز به روز بیشتر موفق شوم :
۱- کنترل ورودی های ذهنم:
من در هر لحظه آگاهانه دقت می کنم که در حال شنیدن و دیدن چه چیزهایی هستم،درباره چه چیزهایی صحبت می کنم،به چه چیزهایی توجه می کنم، چه چیزهایی را می خوانم و در حال نوشتن چه چیزی هستم، چه کلماتی با چه حالتی از دهان من خارج می شوند.
به طور خلاصه در حال دادن چه ورودی هایی به ذهن خودم هستم.
به لطف خدای مهربانم این موضوع به یک عقیده و باور محکم برای من تبدیل شده است که هر ورودی به ذهنم بدهم، و آگاهانه به هر چیزی توجه کنم، از جنس همان موضوع را به زندگیم وارد می کنم و از جنس همان توجه را در آینده زندگیم برای خودم خلق می کنم.
و دقیقا به همین خاطر تمام تلاشم را به صورت کاملا آگاهانه به کار می گیرم تا از توجه به نکاتی که به من کمکی نمی کنند و سودی به من نمی رسانند اجتناب کنم و برعکس تلاش می کنم تا با استفاده از حواس پنجگانه ام به نکاتی توجه کنم که به من احساس بهتری می دهند و حس آرامش و اطمینان را در وجودم بیشتر و بیشتر می کنند.
تمام تلاشم را در زمانی که در رابطه با دیگران قرار می گیرم به کار می بندم تا درباره موضوعاتی بشنوم و حرف بزنم که به من کمک کنند تا حس آرامش بیشتری را تجربه کنم و از ورود به مباحثی که به نطر من بی اهمیت و یا یک ورودی نامناسب به حساب می آیند پرهیز می کنم.
مثلا در زمانی که به منزل یکی از بستگان برای مهمانی رفته باشم، سعی می کنم تا با گذاشتن هندزفری در گوشم، به مطالبی گوش دهم که به من برای ایجاد باورهای مناسب و مفید و رشددهنده کمک می کنند و از شرکت در مباحثی که در این مهمانی ها بین حضار ردوبدل می شود به شدت دوری می کنم.
زیرا به تجربه فهمیده ام که اکثر مباحثی که در این مجالس از آن صحبت می شود نه تنها بی فایده و بی مورد است و هیچ کمکی برای رشد و پیشرفت من نمی کند، بلکه برعکس ورودی های نامناسبی را برای ایجاد باورهای مضر در درون ذهن من وارد می کنند که تبعات بسیار ناخوشایندی را می تواند برای من در آینده به همراه داشته باشد.
۲- از اظهار نظر در مواردی که به من مربوط نیست و یا تخصصی در آن ندارم و یا از من درباره آن اظهار نطری خواسته نمی شود و یا به زندگی خصوصی دیگران مربوط است و یا درباره شخصی که در آن مجلس حضور ندارد(به عبارت بهتر غیبت) به شدت دوری میکنم.
۳- از تمسخر و دست انداختن دیگران و سرزنش آنان در هنگامی که کار اشتباهی را انجام داده اند به شدت پرهیز می کنم.
۴- از هرگونه عملی که باعث ایجاد حس منفی در دیگران می شود دوری می کنم و برعکس تمام تلاشم را به کار می برم تا به انسانهای دیگر احساس خوب بدهم، تلاش می کنم تا به آنها احساس لیاقت و ارزشمندی، احساس شادی و نشاط و انرژی مثبت تزریق کنم.حتی با یک لبخند و یا یک سلام ساده به یک فرد غریبه و عابر در خیابان.
۵- از ادامه بحث و گفتگو درباره یک موضوع که می دانم ادامه دادن به آن نه کمکی به من می کند و نه به طرف مقابلم، به شدت اجتناب می کنم، زیرا با ادامه صحبت و توجه به موضوع مورد بحث، تمرکز من به آن سمت رفته و توانایی کنترل ذهنم را از دست خواهم داد و این اصلا خوب نیست، بلکه به من ضرر می رساند.
۶-در زمانی که یک موضوع خاص در اجتماع و یا در جهان توسط بیشتر انسانها در حال پیگیری است و تمرکز و توجه بیشتر انسانها به سمت آن موضوع منعطف شده، من به شدت از توجه و تمرکز و شرکت در مباحث مربوط به آن موضوع اجتناب می کنم.
به تجربه دریافته ام که هر چند مدت یک بار، یک موضوع خاص در اجتماع و در بین مردم موضوع داغ روز می شود و تمام توجه و تمرکز مردم بر روی آن موضوع خاص متمرکز می شود، گاهی درباره گرانی سوخت، گاهی درباره یک بیماری همه گیر،گاهی درباره یک آشوب و بلوای اجتماعی، گاهی درباره یک همه پرسی(مانند انتخابات) و … و هزاران مثال از این دست که در گذشته خود من هم در این مباحث و موضوعات درگیر می شدم و خودم را وارد این مباحث می نمودم.
ولی اکنون به لطف خدای مهربان فهمیده ام که اگر می خواهم یک ذهن آرام داشته باشم و نتایج متفاوتی را در زندگیم تجربه کنم، باید متفاوت از اکثریت جامعه فکر و عمل کنم، و در زمانی که همه در حال توجه و تمرکز به یک موضوع به شکلهای مختلف هستند، من از توجه و تمرکز بر روی آن موضوع اجتناب کرده و توجهم را به موضوعات دلخواه خودم قرار می دهم.
و به لطف خداوند با انجام این کارها و استمرار در این مورد، هر روز در کنترل ذهنم ماهرتر و کارآزموده تر می شوم و آرامش بیشتر و البته نتایج بهتری را به لطف خداوند تجربه می کنم.
از خداوند برای این یاری و کمک و هدایت بسیار سپاسگزارم.
تازه دوره دوازده قدم رو خریده و استارت زده بودم و از روی اجبار و ناچاری خودم رو بسته بودم به این آموزش ها
حرفهای استاد رو مرتب گوش میکردم ولی جرأت حرکت و تغییر نگرش و عمل به آموزه های استاد را نداشتم .
صحبت های استاد توی این لایو در اون موقع خیلی خیلی بهم کمک کرد تا آرام تر باشم ، از مرگ نترسم ، و گوشم روی اخبار و پیگیری اون نباشه
حالا بهتر متوجه صحبت استاد میشم که بارها میگفتند ،؛ اگه مواظب ورودی ها تون باشید کم کم نتایج هم از راه میرسه ، فقط ادامه بدید….
استاد حتماً یادتون هست اون موقع فایلهای گفتگوی شما با دوستان را هم روی سایت قرار میدادید.
چقدر اون فایلها با ارزشند
اون دوستانی که گوش کردند متوجه میشن چی میگم
فایل شماره 37 گفتگوی با دوستان نیم ساعت بیشتر نبود ، ولی روزی صد بار توی گوشم تکرار میشد و مرتب به اون گوش میدادم
گاهی هم تصویریش رو بصورت تکراری میدیدم ،
وقتی دوست خوب مون رزا از شرایط اون موقعش توی انگلیس صحبت میکرد و از تغییرات شگرفی که توی زندگیش رقم خورده بود میگفت: من اشک می ریختم و ندای قلبم محکم تر بهم میگفت ادامه بده ، ببین برای اون که یه زن تنها و غریب هست شده ، پس برای تو هم میشه
حالا دارم به حرف تون میرسم
زمانی که “اکثریت” بر نکات منفی تمرکز کرده اند، بهترین زمان برای جدا شدن از بدنه جامعه است؛
من اصلا نمی تونستم هیچ راهی رو تصور کنم که امکان داشته باشه اوضاع منم تغییر بکنه و به احساس خوشبختی برسم و اون حس زیبا رو درک کنم.
من اون موقع یک بازنشسته ، ورشکسته و ناامیدی بودم که برای امرار معاش در مغازه میوه فروشی بعنوان شاگرد کار میکردم.
وقتی حرف از استقلال زمانی و مکانی می زدید مغز من ارور میداد، وقتی صحبت از روابط صمیمانه میزدید اصلأ تصویری توی افکار من بالا نمی آمد
به لطف خدا و عمل به آموزش های شما به نرمی و آسانی ، من از بدنه منفی اون جامعه جدا شدم
و کسب و کار شخصی مورد علاقه خودم را قدم به قدم شروع کردم ، حتی برای کسب مهارت بیشتر بطور کاملاً رایگان 4 ماه شاگردی کردم و شب ها دوباره میرفتم میوه فروشی
خلاصه کلام اینکه برای من هم شد ، بیشتر و بهترش هم اتفاق میافته
الآن هم در تدارک یک تغییر جدید و رفتن به مدار بالاتر و با کیفیت تری از مسیر زندگی و کسب و کارم هستم و به قول شما از تجربیات و نتایج قبلی کمک گرفتم ، باور پذیری و ایمان درونی ام قویتر بشه و انشالله بزودی نتایج اونو با شما به اشتراک بگذارم.
در پایان از تک تک شما دوستان و عزیزان همراهم که با حضور و حمایت معنوی تون و اشتراک گذاری نتایج تون به من امید دادید و غیر ممکن ها را ممکن ساختید ، کمال تشکر و قدردانی را دارم
خدارو شکر میکنم چقدر نسبت به قبل تغییر کردم. خدارو شکر میکنم که مثل نود و پنج درصد مردم جامعه نیستم
خدارو شکر که که خدارو در تمام لحظه های زندگی در کنارم احساس میکنم
تعجب میکنم از انسانهایی که ادعای مومنی و مسلمانی دارن و نماز اول وقتشون ترک نمیشه ولی خدارو فراموش کردن و از ترس بیماری و ویروس در مغازه هاشون رو بستن و نشستن تو خونه که نکنه مریض بشن. پس خدا چی میشه؟ پس چرا نماز میخونی در صورتی که به کل خدارو فراموش کردی ؟ مگر جز اینست که تا خدا نخواهد برگی از درخت نخواهد افتاد؟
خدایا از تو سپاسگزارم که بی هیچ ترسی و با ایمان محکم و استوار به تو هر روز صبح با همسر مهربونم با امیدتر از هرروز میریم سر کار
خدایا شکرت که درآمد مون هم چنان عالیه
خدایا از تو سپاسگزارم که مشتریانی رو به سمت ما هدایت میکنی که در مدار ما و هم فرکانس خودمون هستن
خدایا از تو سپاسگزارم که ما رو با مردی آشنا کردی که دستی از دستان تو هست و به ما یاد داد که بدن من بزرگترین داروخانه جهان هست پس نگران چی باشم؟
استاد جان چه معجزه ای کرد این فایل های آرامش در پرتو آگاهی
وقتی که بیمار بودم بهم یاد دادی که بدن ما پاک هست و بیماریها این مکان پاک را دوام نمی آورند و میرن
انقدر با خودم تکرار کردم و انقدر باورهام رو تقویت کردم که در عرض یک روز بیماری از بدن من رفت
بخدا که معجزه رو به چشم دیدم
معجزه چی میتونه باشه وقتی که میبینم همسرم بیماریهایی که سالها درگیرش بود و همیشه باید قرص میخورد فقط و فقط با تقویت باورهاش و ایمان به اینکه بدنش بزرگترین داروخانه جهان هست خودش بدون نیاز به پزشک درمان کرد و الان در سلامت کامل هست
خدایا شکرت که دستم تو دستاته
خدایا شکرت که محافظ من و عزیزانم هستی
خدایا شکرت که خودم و عزیزانم در سلامت کامل هستند
خدایا شکرت که بهترین افراد رو به سمت من هدایت میکنی
خدایا شکرت که همیشه در زمان مناسب و مکان مناسب قرار دارم
خدایا شکرت که لیاقت سپاسگزاری کردن از تو رو دارم
خداجونم مرسی که هستی
استاد جونم مرسی که هستی
در جهان من همه چیز نیکوست و عالی خداوندا سپاسگزارم ازت تا ابد
درود و سلام خدمت مونای عزیزم امروز به این فکر افتادم که برم از اول کامنت های گذشته ام رو بخونم و بخودم یادآوری کنم که در چه مداری بودم و دوستان عزیزم در این سایت کجا بودند و الان کجا هستند و مسیر تکاملی شون رو چطوری طی کردند
مونا جونم وقتی دوباره کامنتتو خوندم نمیدونی چقدر ذوق کردم .. نمیدونی چقدر تحسینت کردم نمیدونی چقدر از بهبودی همسر عزیزت آقا اسماعیل نازنین خوشحال شدم واقعا چقدر بازبینی کامنت های گذشته بهم قدرت داد و باورهامو قوی تر کرد و ایمانم رو محکم تر کرد.
ووووااااای خدایای من چقدر من خوشبختم که امروز هدایت شدم به روند تکامل خودم و دوستان عزیزم همچون شما زوج بینظیر
از امروز کمر همت بستم که کامنت های گذشته ام رو بخونم و کامنت بنویسم و مطالب و باورهای مهم رو ازشون بکشم بیرون ..
چه باورها و کلامات تاکیدی زیبایی رو اینجا نوشته بودی و همه شون رو توی دفترم نوشتم
اینکه گفتی..
خدایا شکرت که درآمد مون هم چنان عالیه
خدایا از تو سپاسگزارم که مشتریانی رو به سمت ما هدایت میکنی که در مدار ما و هم فرکانس خودمون هستن
خدایا از تو سپاسگزارم که مشتریانی رو به سمت ما هدایت میکنی که در مدار ما و هم فرکانس خودمون هستن
معجزه چی میتونه باشه وقتی که میبینم همسرم بیماریهایی که سالها درگیرش بود و همیشه باید قرص میخورد فقط و فقط با تقویت باورهاش و ایمان به اینکه بدنش بزرگترین داروخانه جهان هست خودش بدون نیاز به پزشک درمان کرد و الان در سلامت کامل هست
چقدر بابت سلامتی تون شکر گذاری کردم چون من هم با در
همون اوایل آشنایی ام با استاد عزیزمون همین فایل های در پرتو آگاهی استاد آسیب هایی که به
تاندول های دست و پام وارد شده بود بدون پزشک مداوا کردم خدارو هزاران بار شکرت
واقعا این کلمات الهی و زیبات رو عاشقانه نوشتم و شکر گذاری کردم ..
اینکه گفتی…
خدایا شکرت که دستم تو دستاته
خدایا شکرت که محافظ من و عزیزانم هستی
خدایا شکرت که خودم و عزیزانم در سلامت کامل هستند
خدایا شکرت که بهترین افراد رو به سمت من هدایت میکنی
خدایا شکرت که همیشه در زمان مناسب و مکان مناسب قرار دارم
خدایا شکرت که لیاقت سپاسگزاری کردن از تو رو دارم
خداجونم مرسی که هستی
استاد جونم مرسی که هستی
در جهان من همه چیز نیکوست و عالی خداوندا سپاسگزارم ازت تا ابد
بآ سلام و درؤد فراوان به شمآ خانم مونا ترحمی عزیر … وآقعا ممنونم ڪه اطلاعات منو بآ این دیدگاهتون وسعت ٮخشیدید . ومن حتی چند نکته برای دفتر کلامات تاکیدی ام در قسمت سلامتی نوشتم که بدن من بزرگترین دآروخانه جهان هست و یا اینکه بدن من پاک هست و بیماری ها این مکان پاک دوام نمیآؤرن…… خیلے خیلی ممنون وسپاڛگذارم و بخاطر این مطآلبتون بهتون امتیاز دادم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و همه ی عباس منشی ها ( گفتم عباس منشی ها یاد یه خاطره جالب افتادم بزارید قبلش این خاطره جالب رو بگم چند وقت پیش در یک جمع دوستانه نشسته بودیم و صحبت از گوش کردن آهنگ ها شد و دوستان یکی یکی نظرات خودشون رو دادند و خواننده هایی که اهنگ هاشون رو گوش می کردند معرفی کردند و برخی دوستان با این اصطلاح خودشون رو معرفی می کردند که ما تتلیتی هستیم و وقتی از من سوال شد منم گفتم من با افتخار گفتم عباس منشی هستم چون آهنگ گوش نمیدم و فایل های استاد همیشه تو گوشی من هست و مدام اونا رو گوش میدم اینجوری گفتم و خودم از جوابی که دادم خیلی لذت بردم چون قبلا خجالت می کشیدم نظرم رو در جمع بگم و می ترسیدم نظر بقیه در مورد من چیه و در مورد من چی فکر می کنند که البته بگم این یکی از کوچک ترین معجزه هایی که از دوره عزت نفس گرفتم و اینم بگم که فقط سه روز هست که دوره رو تهیه کردم )
قانون اصلی جهان هستی : احساس خوب = اتفاقات خوب ، احساس بد = اتفاقات بد
به نظر من ما هر چی بیشتر این قانون رو درک کنیم بهتر میتونیم نسبت به تضاد ها و ناخواسته های زندگیمون واکنش نشون بدیم اول این موضوع رو باید قبول کنیم که این جهانی که ما در اون زندگی می کنیم مدام در حال رشد هست و این رشد با تضاد ها به وجود میاد
و بیماری هم یک نوع تضاد هستش حالا اگر من احساس ترس داشته باشم من اگر نگران باشم من اگر ناراحت باشم و در کل من اگر به هر دلیل و منطقی احساس بد داشته باشم و در این احساس بد بمونم قطعا اتفاقاتی با همین جنس احساس رو وارد زندگیم می کنم پس وقتی ما قانون رو کامل درک کرده باشیم متوجه میشم اصلا مهم نیست که چقدر دلیل محکمی و قانع کننده ای داری برای احساس بد تو قطعا اتفاقات بد و ناخواسته رو تجربه خواهی کرد ما خالق زندگی خودمون هستیم و خودمون هستیم که تصمیم می گیریم چه فرکانس احساسی رو ارسال کنیم و در نهایت چه نتایجی رو بگیریم
خیلی جالبه بدونید که همین احساس ترس همین احساس نگرانی خودش عاملی هست برای هر چه ضعیف شدن سیستم ایمنی و با ضعیف شدن سیستم ایمنی بیماری ها به سراغ ما میان و خود همین موضوع علمی مهر تاییدی بر قوانین جهان هستش
بیماری که در حال حاظر تیتر داغ اخبار های ایران هست طبق گفته همین دوستانی که این قدر دوست دارند شرایط رو بد و اوضاع رو وخیم توصیف کنند فقط و فقط 2 درصد مرگ داره اونم در افراد مسن و به شرط ضعیف بودن سیستم ایمنی
این موضوع هم فکر میکنم دیگه همه دوستان میدونند که ما فرکانس خنثی نداریم و ما هر لحظه در حال ارسال فرکانس هایی به جهان هستیم و این فرکانس ها یا از جنس احساس خوب یا از جنس احساس بد پس وقتی ما احساس نگرانی نداریم احساس ترس نداریم احساس ناراحتی نداریم پس احساس امید داریم احساس شجاعت داریم احساس شادی داریم و خود این احساس خوب باعث تقویت سیستم ایمنی بدن می شود و تقویت سیستم ایمنی بدن جلوگیری میکنه از ابتلاع شدن ما از هر بیماری که این هم موضوعی کاملا علمی هست و قانون اصلی جهان رو تایید میکنه
این دقیقا روند ایجاد باور های منطقی که من خودم برای تضادی به نام بیماری دارم و نتیجه این باور احساس خوب،تقویت سیستم ایمنی و در نهایت بدنی همیشه سالم هستش اونم به لطف خدای مهربان ( پس به نظر من همیشه باور های منطقی و محکمی برای تضاد ها در زندگی خودتون داشته باشید چون تضاد ها همیشه هستند تا جهان رشد کنه )
من واقعا در این 15 روز از زندگیم لذت بردم و اگر بیرون از خانه کار داشتم با خیال راحت بیرون رفتم و در اماکن عمومی حضور داشتم بیش از 5 وعده غذایی رو در بیرون خوردم که یکیش همین امشب بود من عاشق غذای بیرون و رستوران ها هستم و در این چند روز اصلا خودم رو محدود نکردم و اون جوری که واقعا دوست داشتم زندگی کردم و لذت بردم
درآمدم در 10 روز اول اسفند دقیقا دو برابر ماه های قبل بود و سفارش ها همچنان ادامه دارد و من این هدف گذاری افزایش درآمد رو با فایل هدف گذاری قدم اول شروع کردم و اونجا هدف سه برابر کردن درآمد رو نوشتم و با این روندی که دارم قطعا تا آخر اسفند درآمدم به بیش از سه برابر میرسه و خدا رو شکر میکنم و خیلی احساس فوق العاده ای دارم البته اینم بگم دوستان اگر واقعا درآمد من در ماه اسفند صفر هم بود من باز احساسم رو خوب می کردم و جوری به موضوع نگاه میکردم که احساس خوبی بهم دست بده که در نهایت اتفاقات خوب رو تجربه کنم یعنی همون قانون اصلی جهان
این چند روز به نظر من فرصت فوق العاده ای برای تغییر باور ها و دادن خوراک مناسب به ذهنه من که خودم دارم دوره عزت نفس و قدم اول رو کار می کنم و بی نهایت دوره های عالی هستند و واقعا به نظر من استاد خیلی مبلغ ناچیزی رو برای دوره ها در نظر گرفته و نتایج دوره بی نهایت بیشتر از مبلغی که دوستان براش پرداخت می کنند من واقعا خیلی دوست دارم نتایجی که گرفتم با دوستان به اشتراک بزارم اما خیلی با نوشتن راحت نیستم و بیشتر راحت هستم ویس بگیرم و صحبت کنم تا اینکه بنویسم اما باز با این حال هر موقعه حسی بهم بگه بیا و از نتایجت بگو با عشق این کار رو انجام میدم
تولدت تون مبارک استاد عزیز .. خواستم قبل از اینکه درود بفرستم تولد شما رو که مصادف شده با روز مرد صمیمانه تبریک بگم تولد ی که استادی چون شمارو به ما هدیه داده واز مادر بزرگوارتون هم ممنون سپاسگذارم و به ایشون هم یک تبریک ویژه برای تولد بزرگمردی چون شما گفتار نیک و پندار نیک و کردار نیک را شالوده مسیر زندگیتان کرده سپاسگذاری کنم و همچنین یک تبرک ویژه به مناسبت هشتم مارچ روز جهانی زن به خانم شایسته فوق العاده مهربان و دوست داشتنی ام تبریک میگم … میگن گل بود و به سبزه آراسته شد… واقعا این هماهنگی در تولد استاد عباسمنش و به مناسبت روز زن خانم شایسته عزیزیم و به همه مردان و زنان این سایت تبریک میگم و آرزوی سلامتی و خیر و خوشی را برای همه دارم…..
در مورد لایو شماره 11 که در تلگرام اعلام شده بود من بسرعت رفتم اینستا دیدم بله لایو شروع شده و کلا هم لایو میدیدم و هم سوالات بچه هارو دیدم .. ولی امروز دوباره نشستم واین فایلو دانلود کردم و نت برداری کردم و با دقت بیشتری نگاه کردم چون من نوشتنی هستم بقول استاد شادگرداشون بغلشون میکردن در سمیناره ایشون لمسی هستن😍😄😄 ..
شرایط لذت بخش کنونی و شرایط کنترل ذهن کنونی باید داشت و شرایط خوشحالی کنونی…. واقعا حال کردم با این جملات .. اینجملات رو جزو کلامات تاکیدی م گذاشتم و ورد زبونم کردم …
بمدت یک هفته رفتم کرج خونه خواهرم که البته بیشتر کار اداری وبانکی داشتم وباید میرفتم وبا وسیله عمومی هم رفتم وهم مترو نشستم وکلی بامتروی پر از خالی هم حال کردم و همه جای مترو هم بوی ضد عفونی میومد یعنی برای متروی کرج هر زمان به انتها و یا اول خط و پایان خط پیاده میشدی مامورای ضد عفونی تمام داخل مترو را ضد عفونی میکردن … خلاصه در طول تمام مسیر من داشتم به نکات مثبت این مسایل فکر میکردم وهمچنین ی هندس فری گذاشتم و زبان آلمانی گوش میکردم( چون دو سه سالع خودم شروع کردم به یادگیری و مدام گوش میکنم و تمرین میکنم و علاقه دارم) و سعی کردم کنترل ذهن داشته باشم و در مسیر هم به زیبایی های بیرون از مترو توجه میکردم و اعتقاد هم دارم که بدن من خیلی با قدرت و ایمن از هر مریضی است هرچند حدود یک ماه پیش سرماخوردگی داشتم ولی با استراحت و دم نوشهای عالی و بصورت طبیعی و کنترل ذهنم خودمو مداوا کردم واز فرصتهام هم استفاده کردم.. در طول مداوام تصمیم گرفتم فایلهای نوروزی قبل استاد رو دوباره نگاه کنم و دفترهای جدید سال 99 تهیه کنم و دفتر کلمات تاکیدی و باورهای جدید مو و سپاسگذاری ها مو باز نویسی کنم ..و همچنین دفتر جدیدی برای اهداف سال جدید وچکاب دفتر قبلیم درست کردم مثل بچه هایی که پاییز میخوان برن مدرسه 😍😍😍😍….
خلاصه چند دفتر و مطالب درسی و تمرین تهیه کردم و در تنهایی خودم روی تختم نشستم و از پنجره اطاقم به آسمان نگاه میکردم و با تمرکز به اهداف سال جدیم مطالب و مینوشتم وباور کنید زمان برای من خیلی تند تند میگذشت سرم رو که بالا میکردم میدیدم ظهر شده و بعد میرفتم یک سری کارهای منزل رو انجام میدادم و دوباره میومدم روی تخت مینشستم و دوباره مشغول نوشتن میشدم و وبعد دوباره میدم شب شده … نمیدونید چقدر از این زمان و مکان تنهاییم لذت میبردم و همش از خدا سپاسگذاری میکردم که چه نعمت زیبایی برای این فرصتهام بهم داده شده و همش احساس شادی و خوشحالی وصف ناپذیری بهم دست میداد و مدام زمزمه میکردم که خدایا دلم میخواد همیشه فرصتهای طلایی اینچنینی داشته باشم که با خدای خودم و همچنین با درون خودم همراه باشم و لذت ببرم…..
دوباره میرم به داستان رفتنم به کرج…. توی اون یک هفته ای که کرج بودم خیلی چیزها رو دیدم که خوبه براتون تعریف کنم که به لایو شماره 11 استاد ربط داره…..
خواهرم با شخصی یک کارواش راه اندازی کردن حدودا سه یا چهار ماه هستش و من علاوه برا اینکه برای کارای اداری رفته بودم چندروزی هم رفتم کارواش…… توی اداره که همش جو منفی بود و دایم راجب این مسایل حساس صحبت میکردن و اکثرا با ماسک و دستکش کار میکردن.. من هم مدام میگفتم سعی کنید زیاد ذهنتونو در گیر این مسایل نکنید واین ویروس در هوا پخش شده و هر کاری هم بکنیم که خودمونو از این ویروس مصنون کنیم با تمام و کمال نمیشه کاملا مواظبت کنیم که استیرلیزه باشیم … هر کی میومد آمار کشته شدها رو میداد و یا آمار مریضی هارو میگفت ومنم هم به خودم و هم به اونها میگفتم همه که نمیمیرن یا همه که به این ویروس مبتلا نمیشن این چیزها بزرگ نمایی هم شده ( البته شاید هم به این حد باشه ) ولی من بخاطر اینکه ذهنمو کنترل کنم مدام داشتم توی اون بحرانها برای خودم باور سازی قدرتمند ایجاد میکردم و پیش خودم میگفتم در دل همین تضادها من باید تمرینهامو انجام بدم و باورهامو درست کنم و خدارو شکر این کارو بخوبی انجام دادم وخیلی زود کارام انجام شد و همچنین کارای بانکی ام هم بخوبی انجام شد هر چند چند روز طول کشید و …. ساعات اداری از ساعت 9صبح تا 12ظهر بود ولی من خیلی راحت به همه کارام رسیدم پیاده روی هم میکردم و هم خرید هامو انجام دادم( دفترهامو از اونجا شهر کتاب خریدم) … خلاصه مدام با خودم صحبت میکردم و از همه چیز لدت میبردم و صبها اول وقت مدیتیشن های سپاسگذاری و سلامتی برای همه مردم و جهان هستی و تمام مردمان کره زمین رو انجام میدادم ودعا میکنم.. واقعا خیلی خوشحالم که در اثر این تمرینها و به لطف استاد عزیزم این تمرینها بدیهی و نهادینه شده و همه چیز و از دید قانون جذب بررسی میکنم یعنی زاویه دیدمو بطور کل فقط و فقط از طریق قانون جذب نگاه میکنم……
بعد از کارام میرفتم کارواش اونجا مینشستم و به افرادی که میومدن و میرفتن نگاه میکردم و حتی صحبتهایی هم میشد و همچنین به نکات مثبت و طرز کار کردن کسانی که مسول شستشوی ماشین بودن دقت میکردم .و به ماشینهای خیلی زیبا و شاسی و مدل بالا و بنز میومدن تا باشستن و تمیز کردن و ضدعفونی کردن با دستگاه بخار خوشحال راضی میرفتن نگاه میکردم و مدام سعی میکردم احساس خوب اونهارو هم تحسین کنم ….
ولی چیزی که خیلی درگیرش شدم غرغرهای خواهرم بود برای اینکه کار کم هست و نگران واظطراب و ترس از اینکه ماه دیگه چک دارن و باید پرداخت کنن . وهی هر وقتی پیش میومد با شریکش میرفتن کارواشهای دیگرو سرک میکشیدن ببینن کی کار داره کی کار نداره…. وهی غر میزد و میگفت فلان کارواش کلی ماشین داره میشوره اینقدر سرشون شلوغه که صف وایستادن .. یا میگفت … وای الان هوا بارونی میشه و ما کار نمیکنیم … یعنی اینقدر به شرایط بیرونی توجه داشت که من هر شرکی رو درونش دیدم در صورتی که خواهرم هم قانون جذبی بود و خودش هم قبل از باز نشستگیش رییس بانک بود ولی من به خیلی چیزها پی بردم…..
اول از اینکه وقتی آدم تمرین های ذهنی را انجام نده پسرفت میکنه
شرک میکنه.. همه چی رو میبینه الا الله وخداوند یکتارو…. بقول استاد نگاه به سطل دیگران میکنه در صورتی که این خوان نعمت رو داره و باید فقط توکل به خدا بکنه .. و نعمتهای خودشو بشماره و سپاسگذاری کنه .. من خیلی سعی کردم که بهش یادآوری کنم که ذهنتو کنترل کن و حتی اون مثال خشکسالی رو زدم که خداوند قادره در یک هفته تمام اون خشکسالی رو جبران کنه و یا خیلی از تصادهایی که توی زندگیمون پیش اومده بود و الان در مسیر بهبودی کامل هست و هزار چیز های دیگه … اولش میگفت میدونم ولی من چک دارم .. میدونم ولی کار نیست … میدونم ال و بل…. خلاصه به این نقطه رسیدم که بقول استاد آب در هاون کوبیدنه… نه میشنون و نه میبیننن
خلاصه عزیزانم نوشته من خیلی طولانی شد ..تنها کاری که کردم پیش خودم گفتم هر چه زودتر برگردم به خونه عزیزم واز خونه ام سپاسگذاری کنم وبهش سلام کنم هر چند هر وقت از خونه میرم بیرون ازش خداحافظی میکنم و به خونه ام میگم شمارو بخدا سپردم و مواظب خودتون باشید و وقتی که بر میگردم با چه شوقی سلام و احوال پرسی میکنم و به خونه ام میگم مرسی که حالتون خوبه من اومدم😍😍😍😍
خلاصه ماجرای این چند وقت من همش درس بود و تمرین و میخوام به همه دوستان سایت بگم که واقعا در همه شرایط میشه تمرین انجام داد و کنترل ذهن را نهادینه کنیم فهمیدم که واقعا استاد راست میگه 99% جامعه توی مسیر دیگه ای هستن و نتیجه اش هم معلومه ..
من که سعی کردم از تلویزیون و ماهواره و شبکه های مجازی دور باشم وکنترل ذهن داشته باشم و فایلهای دوستانم توی گروه که از این مطالب میذارن و نخونده پاک میکنم وحتی بهشون گفتم …. آگاهی داشتن در هر موردی خوبع ولی اگر بخواین هی جو منفی بدین و مثل خبرنگارا شلوغش کنید لفت میدم که الان خداروشکر توی گروههای واتساپ همش مطلبهای شاد و خوب و مثبت میذارن هر چند من اصلا فرصت پی گیری مطالبشونو ندارم ولی جسته گریخته میبینم که جوی واتساپ خیلی خیلی بهتر شده حتی در موردقانون جذب یک مقداری از کنترل ذهن نوشتم و خداروشکر مثل اینکه تاثیر گذاشته و تغییراتی شده هر چند ما نمی تونیم دیگران رو تغییر بدیم ولی پیش خودم گفتم حتما در مدارش بودن که تغییراتی انجام شده .
خدارو شکر…..
خب دوستان عزیز من برم بقیه ی دفترامو درست کنم و برای اهداف سال جدیدم دفترامو تکمیل کنم
دیدگاه ام خیلی طولانی شد ؤ از تمام دوسثان تقاضا دارم وقتی دیدگاه منو خوندن اگر نکته ای هست که باید بدونم منو از این نعمت سرشار کنن .. ا
استاد عزیزم انشالله شاگرد خوبی باشم و شرایط برای من مهیا بشه که بتونم محصولات ارزشمند شما رو خریداری کنم ولی با همین فایلهای رایگان شما شدیدا مشغولم و عاشقانه و آگاهانه تمرین میکن
خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که دیدکاه منو بررسی کردید .. ونظر میدید
هر کجا هستید در پناه الله یکتا
شاد باشید
سلامت باشید
ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیز و بانو شایسته
و
سلام به دوستان خوبم در این سایت الهی
پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام
گام چهاردهم
کنترل ورودیهای ذهن
میخوام از کنترل ذهن بگم
موضوع این فایل
دیروز با خواهرم تلفنی صحبت میکردم که ناخواسته ایشون یه موضوعی رو توضیح دادن که من خیلی دوست نداشتم بشنوم
ذهنمو کنترل کردم و سعی کردم به این قضیه خیلی توجه نکنم
و ماجرا رو برای دخترم خیلی خلاصه تعریف کردم
امروز ظهر ناخواسته دو سه ساعتی درگیر یه تضادی شدم شبیه به همون موضوعی که خواهرم روز گذشته در موردش توضیح داد
منم سعی میکردم ذهنمونو کنترل کنم
و اتفاقاتی که نمیخوام خیلی توضیح بدم، رخ داد که خیلی هم بد نبود
به دخترم میگفتم ما باید احساسمونو خوب نگه داریم به زیبایی ها توجه میکردم
به خوبی ها توجه میکردم
و فعلاً امروز بخیر گذشت یه مقدارش مونده برای فردا
که مطمئنم اونم به خیر و خوبی حل میشه
فقط اینکه تونستم تو این شرایط ذهنمو کنترل کنم
به عوامل بیرونی فکر نکنم یا بدوبیراه نگم خودش خیلی حرفه
اگه جلوی رفتار واکنشگرایی خودمو نمیگرفتم حتماً حس و حال بد پیدا میکردم و رفتاری که خوشایند نبود از خودم بروز میدادم
ولی خدا را شکر به واسطه کنترل ذهن به واسطه آموزشهای این سایت الهی تونستم ذهنمو کنترل کنم
امروز که بخیر گذشت تا ببینیم که فردا به امید خدا چی میشه که مطمئنم با کنترل ذهن با رسوندن ورودیهای مناسب به ذهن حتماً خروجی خوب هم خواهیم گرفت
خدا را شکرخیلی حس و حالم خوبه
خوشحالم که در این مسیر هستم
و سعی میکنم
همیشه دنبال زیبایی ها باشم
زیبایی ها را ببینم
دنبال خوبی ها باشم
و
همیشه حال خودم را خوب نگه دارم
بتونم تو تضادها ذهن خودم را کنترل کنم
در شرایط خاص مثل امروز عصبانی نشم و عکس العمل نشان ندهم
هر چه بیشتر نسبت به تضادها عکس العمل خاص نشان ندهم و خودم را کنترل کنم و واکنش نشان ندهم موفق تر خواهم بود
و آرامش بیشتری خواهم داشت
پس باید بیشتر سعی کنم که
آگاهانه به مسائل بیرون واکنش نشان ندهم
این درس بزرگی است که
که امروز به اون عمل کردم
خدا را شکر به خاطر این سایت الهی و این آموزشها
بنام خدای مهربان
درود خدا برشما استاد جانم ومریم جان شایسته بانو
خداروشکر وسپاسگزارم بخاطر انتخاب این فایل که متناسب با شرایط این روزهاست وچقدر وررودی های نامناسب رو مردم خود خواسته دریافت میکنند انتظار آرامش هم دارند!!!!!!!
استاد عزیزم ممنونم اول از رب مهربانم که مرا به این راه الهی هدایت فرمود وسپس از شما که با آگاهی های ناب درجه یک من وسایر دوستان رو راهنمایی کردید وامروز همه آرامشی که دارم بدلیل تغییر ساختار باورها افکارم بوده که سعی میکنم درحد توانم با گوش دادن به فایل ها ،صوت قرآن ،
ورزش ،سفر،ذهنم رو کنترل کنم .استاد جان منزماتی که نجوای ذهنی شروع میشه ،یا در ذهنم تصورمیکنمکه درحال شادی ورقص و بالا پایین پریدن هستم یا با وآگویه های ذهنی شروع به صحبت میکنم وگاهی اوقات خیلی جدی بهشون میگم به شما هیچ ربطی نداره که دنیای بیرون ازمن چه خبره با قرار هست چه اتفاقی بیابته .چون خدا همیشه با من وهمراه من هست پس ترس بی معنیه .آخرش قرار که بمیرم خوب میذم در آغوش خدا و چی بهتر از درآغوش خدا بودن و به این ترتیب ذهن چموش ب لکنت میافته و صداش ا. ته چاه درمیاد که خداروشکر قابل شنیدن نیست .
خدایا شکرت که هرلحطه وهمیشه همه ما رو به راه راست صراط مستقیم هدایت میکنی تا جزیی از بندگان صالحت باشیم .
درپناه فرمانروای مطلق عالمیان تندرست و دل آرام باشید .
بنام خدای مهربانم
سلام ب استاد قشنگم و دوستان عزیزم
الهی صدهزار مرتبه شکرت
بخاطر این فایل ارزشمند ک درمدارش قرار گرفتم و آگاهی های نابش ک قانون و ب زیبایی تمام برام یادآوری کرد
من چقد خوشبختم
الهی صدهزار مرتبه شکرت
کنترل ورودی ها ،کنترل ذهن، جهت دعی افکار ب سمت مثبت جوری ک ب احساس بهتر برسیم
همون تقواست
همون قدرت و از غیر گرفتن و دادن ب خداوند تو ذهنمون
خداوند بارها در قرآن بهش اشاره کرده و میگه ک کسانی ک ایمان دارن و تقوا پیشه میکنن ن ترسی دارن و ن اندوهی
و بشارت میده بهشون خیر در دنیا و آخرت رو
الهی صدهزار مرتبه شکرت آگاهی ک امشب دریافت کردم
خدایا شکرت بخاطر روز عالی ک داشتم
همزمانی هایی ک اتفاق افتاد
دیدن نشانه ها
پولی ک پدر بهم داد بدون اینکه درخواست کنم ازش
نهار خوشمزه ای ک بهم روزی دادی
سلامتی خودم و خانواده ام
امروز تاکسی سریع اومد و مث دوروز قبل راننده آهنگ شاد لری گذاشته بود خخخخ
خیلی باحال بود
و ب محض اینکه در سالن و درو باز کردم
و رفتم داخل بعد 30ثانیه
هنرجوی آسیه اومد
هردو تامون تعجب کردیم از این همزمانی
چون اگه دیرتر میومدم میموند پشت در
خدایا شکرت بخاطر اینکه امروز هم کرایه داشتم ک این نشونه ثروته
الهی شکرت امروز تو سالن آهنگ گذاشتیم کلی رقصیدیم و کلی خندیدیم ک آزاده یهو گفت
زکیه!!! برا عروسیت دعوتم میکنی خخخخخ
گفتم اررره چرا ک ن
چن روز پیش ازم پرسید قصد ازدواج نداری زکیه؟
چن وقت پیش ی نفر ازم خواست ک ی دختر خوب بهش معرفی کنم
اگه اون موقع میشناختمت الان ازدواج کرده بودی خخخخخ
تودختر خیلی خوبی هستی ملاکت چیه برا ازدواج و…
بعد ک آسیه هم اومد بهش گفت
آسیه هم گفت حیف داداشی ندارم وگرنه میگرفتمش براش
زکیه دختر خیلی خوبیه و..
بعد ک داشتم فک میکردم ب گذشته ی خودم هیچ کس مستقیم بهم این حرفارو نگفته بود
ن تنها تعریف ازم نمیکردن آدم های اطرافم
بلکه تحقیرمم میکردن تو محل کارم
ولی الان خداروشکر این نشونه ی خوبیه
نشونه ی تغییر
نشون میده احساس ارزشمندیم ی ذره بهتر شده
توجه ب زیبایی ها
و توجه ب داشته ها
و سپاسگزار نعمت های کوچیک زندگی بودن
مارو ب احساس خوب میرسونه
ک نتیجه ی این احساس خوب اتفاقات خوب بیشتره
همین کل قضیه اس
وقتی من در لحظه زندگی کنم
نعمت هامو میبینم و لذت میبرم
ی چیزی ک الان یادم اومد
من خیییلی دوسدارم طلوع و غروب خورشید و ببینم
سالن طبقه ی دوم هست و گاهی تو بالکن وامیسادم و نگاش میکردم و حالم عالی میشد ولی زیاد دید نداشتم
چون ی دیوار جلوی بالکن بود ک باید پامو بلند میکردم تا ببینم
چن روز پیش ک سر کلاس پوست بودیم
ی نور سرخ رنگ افتاده بود رو بازوم
گفتم خدایا این نو از کجا داره میاد
جلوم ک پنجره نداشت
وقتی دقت کردم دیدم نور از پنجره ی اتاقی ک درش بازه و تقریبا پشت سرمون هست اومده داخل و خورده ب آیینه
و انعکاس نور افتاده رو دست من
و خورشید و ک داشت غروب میکرد و نارنجی شده بود و میتونستم تو آینه ببینم
و توودلم بارها خداروشکر کردم بابت این اتفاق واینکه خورشید خودش منو دعوت کرد ب دیدنش
یعنی خدای من ک درهمه چی جاریه منو دعوت کرد ب دیدن این صحنه ی زیبا
الهی صدهزار مرتبه شکرت عاشقتممممم
خدایا شکرت امروز فهمیدم و قانون بهم یاد آوری شد ک
هراتفاقی میفته تو زندگی ما ب واسطه ی فرکانس های ماست
بخاطر احساسی ک نسبت ب خودمون داریم و میزان ارزشی ک برای خودمون قائلیم
جهان هم همون فرکانس رو ب ما بازتاب میده الهی صدهزار مرتبه شکرت خدای من
من ارزشمند ترین دارایی خودم هستم
من مهم ترین شخص زندگی خودمم
احساس من مهمتراز هر چیز دیگه است تو زندگیم
چرا ک من با همین احساس خوبه ک زندگی خوب و برای خودم رقم میزنم
هرکس هرجایی هست سرجای درستشه
خداوند عادله
جهان عادله
هرگز ب کسی ظلم نمیکنه
هیچ کس هیچ قدرتی نداره تو زندگی من
من خالق زندگی خودم هستم
من مسئول 100%تمام اتفاقات زندگیم هستم
امروز آزاده از زندگی خودش بهم گفت
ایشون نزدیک یکساله و خورده اییه ک
اومده خونه پدرش با یک بچه ک امسال پیش دبستانیه البته هنوز طلاق نگرفته
تو حرف هاش ی جا گفت شوهرم همه ی کس و کارم بوده
همسرم بوده
دوستم بوده
مادرم بوده
پدرم بوده
برادرم بوده
خواهرم بوده
وقتی ک این اتفاق افتاد حس کردم یتیم شدم بی کس شدم
بی پناه شدم
هیچ کس و دیگه نداشتم
گفتم آزاده تو ازش بت ساختی برای خودت
بزرگش کردی
بعد گفت اره ی آدم بی مسئولیت بی خیال بوده
و..
دارم این حرفها رو ب خودم میگم و برای خودم ردپا میزارم
زکیه حواست باشه از کسی تو ذهنت بت نسازی
کسی و اونقدر تو ذهنت بزرگ نکنی ک اگه یک روز نباشه این همه نابود بشی
احساس بی ارزشی کنی
ب قول یکی از دوستان خداوند از طریق دستانش ب ماعشق میده
هر آدمی ک میاد تو زندگیت حواست باشه بهش وابسته نشی
اونو دستی از خدا بدون ک اومده تا تو عشق و تجربه کنی
بعد ی مدت هم میره
هیچ آدمی موندنی نیست
باقی فقط خداست
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجوییم
خدایا خودت هدایتم کن ب راه راست راه کسانی ک ب اونها نعمت دادی ن کسانی
ک برآنها غضب کردی و ن گمراهان
سپاسگزارم ک بهم فرصت دادی یک بار دیگه صلاتم و ب جا بیارم
و شکر گزار داشته هام باشم
روز89
به نام خدای مهربانم
سلام میکنم خدمت استادان عزیز و هم دوره ای های گرامی
پروژه خانه تکانی ذهن : گام چهاردهم
خوش باش که آنکه راز داند / داند که خوشی خوشی کشاند
احتمالا همه ما از اشعاری مثل این که نمونه اش هم زیاد هست , خیلی به گوشمون خورده ولی دلیل اینکه ورودی های مثبت تو ذهنمون نمیمونه و منفی ها بیشتر میمونن و بیشتر هم میشنویم توی این لایو به خوبی توضیح داده شد , چون طبق قانون جهان به هرچیزی که بیشتر توجه کنیم , از همون جنس بیشتر به ما نشون داده میشه
یقینا موارد مثبت و زیبایی ها توی دنیا خیلی بیشتر از موارد منفی هست ولی دلیل اینکه ما بیشتر موارد منفی به گوشمون میخوره خودمون هستیم , چون شنیدن منفی ها همیشه آسون تر و در دسترس تر بوده , وگرنه منابع زیادی برای دیدن ثروت و لوکس بودن و فراوانی و زندگی راحت و مکان های جذاب و …وجود داره ولی چون باید به خودمون زحمت بدیم و بریم دنبالش و من خودم شخصا این تلاش رو برای دیدن فراوانی های موجود در جهان نکردم , و نتیجه این میشه که منفی ها جلوی چشم و گوشم ظاهر میشن چون همزمان نمیتونیم هم مثبت و هم منفی به خورد ذهنمون بدیم و حالت خنثی هم وجود نداره , پس تا زمانی که آگاهانه روی خودمون و ورودیهامون کار نکنیم زور ورودی های منفی برای ورود به ذهن ما بیشتر هست , و خدارو شکر از وقتی وارد این سایت زیبا این مکان توحیدی شدم و با توجه به اینکه جز زیبایی و نکات مثبت و نتایج امیدوار کننده و …. به هیچ نکته منفی ای برخورد نکردم , خدارو شکر میکنم که به این مسیر زیبا هدایت شدم و واقعا کار کنترل ورودی ها برای ما که به این سایت هدایت شدیم خیلی آسون تره ,
یکی از آموزش های دیگه که از این فایل دریافت کردم مدل فکر کردن استاد در مورد مثلا بیماری بود که خیلی برام جالب بود که با کار کردن روی خودم میتونم از زوایای دیگه ای به همه قضایا نگاه کنم و از دل هر موضوعی قطعا میشه نکات مثبت هم بیرون کشید و کنترل ورودی ها و کانون توجه هست که منجر به اتفاقات بهتر میشه
خدایا شکرت بابت اینکه به تعهدم عمل کردم و شکرت بابت اینکه منو در گذاشتن ردپایی دیگر کمک کردی
ممنون از استاد بابت آموزشهای زیباشون و از خانم شایسته بابت این دوره فوق العاده و از دوستان عزیزم بابت کامنتهای عالی شون
خدایا شکرت
سلام استاد عزیزم
من این فایل رو گوش دادم دیوانه شدم چون تمام حرفایی ک زدین من قبلا همینارو به خانوادم گفتم.
به مامان و بابام گفتم بدون اذن خدا هیچ برگی از درخت نمیوفته ،خدا واسه بندش بد نمیخواد و فقط جهان داره خودشو قوی تر میکنه . حالا بعدش ببینید چقد علم پزشکی قوی تر میشه چقد ذارو های جدید میسازن . چقد ایران خود کفا تر میشه و چ دستگاههای عجیب و غریبی میسازن .
بهشون گفتم میدونید چرا بچه ها نمیگیرن ؟ چون اونا ناراحتی ندارن اصلا نمیدونن ناراحتی و استرس و حس بد چیه و فقط دنبال بازی کردن و خوشی خودشون هستن بخاطر همین سیستم ایمنی عالی عمل میکنه . ما ادما هرچی بزرگ تر میشیم و استرس و ناراحتی رو تجربه میکنیم سیستم ایمنی ضعیف تر میشه واسه همین روی افراد سن بالا بیشتر تاثیر میذاره .( البته با اندکی مخالفت مواجه شدم 😁)
خواهرام هر دقیقه دارن دستاشون میشورن و بچه هاشون هرروز حموم میبرن 😂😂😂 به منم میگن بیخیال نباش و تو اخبار گفتن سرسری نگیرید و… ولی من اصلا برام مهم نیست.
من هراز گاهی ک اخبار رو اتفاقی میشنوم(من همیشه فایلهای استاد تو گوشمه تا چیز دیگه ای نشنوم) خدارو شکر میکنم چون احساس میکنم خیری توش هست مثلا همین پیشرفت علم یا در موزد خودم باعث شد باورای قوی تری برا خودم بسازم .
و اما در مورو مرگ: خدا در قران به پیامبر گفته به انان ک از جنگ فرار میکنند بگو ایا شما از ان میترسید ک درهنگام جنگ بمیرید در حالی ک اگر زمام مرگ شما باشد چ در جنگ باشید چ در خانه مرگ بر شما میرسد.👌
به مامانم اینو گفتم و گفتم اگه زمان مرگ من باشه چ با این بیماری و چ بدون این من میمیرم.
همین دیگه😁
با سلام خدمت دوستان عزیزم واستاد گرانقدر.
من این فایل را دانلود کرده ام ولی هنوز آن را ندیده ام، اما می دانم که درباره موضوع داغ این روزهای کشور و جهان یعنی … است.
و به همین خاطر لازم دیدم که این دیدگاه را برای دوستان قرار دهم.
کارهایی که به لطف خداوند به من کمک کرد تا بتوانم در کنترل ذهنم روز به روز بیشتر موفق شوم :
۱- کنترل ورودی های ذهنم:
من در هر لحظه آگاهانه دقت می کنم که در حال شنیدن و دیدن چه چیزهایی هستم،درباره چه چیزهایی صحبت می کنم،به چه چیزهایی توجه می کنم، چه چیزهایی را می خوانم و در حال نوشتن چه چیزی هستم، چه کلماتی با چه حالتی از دهان من خارج می شوند.
به طور خلاصه در حال دادن چه ورودی هایی به ذهن خودم هستم.
به لطف خدای مهربانم این موضوع به یک عقیده و باور محکم برای من تبدیل شده است که هر ورودی به ذهنم بدهم، و آگاهانه به هر چیزی توجه کنم، از جنس همان موضوع را به زندگیم وارد می کنم و از جنس همان توجه را در آینده زندگیم برای خودم خلق می کنم.
و دقیقا به همین خاطر تمام تلاشم را به صورت کاملا آگاهانه به کار می گیرم تا از توجه به نکاتی که به من کمکی نمی کنند و سودی به من نمی رسانند اجتناب کنم و برعکس تلاش می کنم تا با استفاده از حواس پنجگانه ام به نکاتی توجه کنم که به من احساس بهتری می دهند و حس آرامش و اطمینان را در وجودم بیشتر و بیشتر می کنند.
تمام تلاشم را در زمانی که در رابطه با دیگران قرار می گیرم به کار می بندم تا درباره موضوعاتی بشنوم و حرف بزنم که به من کمک کنند تا حس آرامش بیشتری را تجربه کنم و از ورود به مباحثی که به نطر من بی اهمیت و یا یک ورودی نامناسب به حساب می آیند پرهیز می کنم.
مثلا در زمانی که به منزل یکی از بستگان برای مهمانی رفته باشم، سعی می کنم تا با گذاشتن هندزفری در گوشم، به مطالبی گوش دهم که به من برای ایجاد باورهای مناسب و مفید و رشددهنده کمک می کنند و از شرکت در مباحثی که در این مهمانی ها بین حضار ردوبدل می شود به شدت دوری می کنم.
زیرا به تجربه فهمیده ام که اکثر مباحثی که در این مجالس از آن صحبت می شود نه تنها بی فایده و بی مورد است و هیچ کمکی برای رشد و پیشرفت من نمی کند، بلکه برعکس ورودی های نامناسبی را برای ایجاد باورهای مضر در درون ذهن من وارد می کنند که تبعات بسیار ناخوشایندی را می تواند برای من در آینده به همراه داشته باشد.
۲- از اظهار نظر در مواردی که به من مربوط نیست و یا تخصصی در آن ندارم و یا از من درباره آن اظهار نطری خواسته نمی شود و یا به زندگی خصوصی دیگران مربوط است و یا درباره شخصی که در آن مجلس حضور ندارد(به عبارت بهتر غیبت) به شدت دوری میکنم.
۳- از تمسخر و دست انداختن دیگران و سرزنش آنان در هنگامی که کار اشتباهی را انجام داده اند به شدت پرهیز می کنم.
۴- از هرگونه عملی که باعث ایجاد حس منفی در دیگران می شود دوری می کنم و برعکس تمام تلاشم را به کار می برم تا به انسانهای دیگر احساس خوب بدهم، تلاش می کنم تا به آنها احساس لیاقت و ارزشمندی، احساس شادی و نشاط و انرژی مثبت تزریق کنم.حتی با یک لبخند و یا یک سلام ساده به یک فرد غریبه و عابر در خیابان.
۵- از ادامه بحث و گفتگو درباره یک موضوع که می دانم ادامه دادن به آن نه کمکی به من می کند و نه به طرف مقابلم، به شدت اجتناب می کنم، زیرا با ادامه صحبت و توجه به موضوع مورد بحث، تمرکز من به آن سمت رفته و توانایی کنترل ذهنم را از دست خواهم داد و این اصلا خوب نیست، بلکه به من ضرر می رساند.
۶-در زمانی که یک موضوع خاص در اجتماع و یا در جهان توسط بیشتر انسانها در حال پیگیری است و تمرکز و توجه بیشتر انسانها به سمت آن موضوع منعطف شده، من به شدت از توجه و تمرکز و شرکت در مباحث مربوط به آن موضوع اجتناب می کنم.
به تجربه دریافته ام که هر چند مدت یک بار، یک موضوع خاص در اجتماع و در بین مردم موضوع داغ روز می شود و تمام توجه و تمرکز مردم بر روی آن موضوع خاص متمرکز می شود، گاهی درباره گرانی سوخت، گاهی درباره یک بیماری همه گیر،گاهی درباره یک آشوب و بلوای اجتماعی، گاهی درباره یک همه پرسی(مانند انتخابات) و … و هزاران مثال از این دست که در گذشته خود من هم در این مباحث و موضوعات درگیر می شدم و خودم را وارد این مباحث می نمودم.
ولی اکنون به لطف خدای مهربان فهمیده ام که اگر می خواهم یک ذهن آرام داشته باشم و نتایج متفاوتی را در زندگیم تجربه کنم، باید متفاوت از اکثریت جامعه فکر و عمل کنم، و در زمانی که همه در حال توجه و تمرکز به یک موضوع به شکلهای مختلف هستند، من از توجه و تمرکز بر روی آن موضوع اجتناب کرده و توجهم را به موضوعات دلخواه خودم قرار می دهم.
و به لطف خداوند با انجام این کارها و استمرار در این مورد، هر روز در کنترل ذهنم ماهرتر و کارآزموده تر می شوم و آرامش بیشتر و البته نتایج بهتری را به لطف خداوند تجربه می کنم.
از خداوند برای این یاری و کمک و هدایت بسیار سپاسگزارم.
از دوستان برای مطالعه دیدگاهم بسیار سپاسگزارم.
بنام ایزد منان
خدای عاشق و مهربانم را شکر
که امروز هم مرا در مسیر لذت بخش رسیدن به خواسته هام مراقبت و حمایت و هدایت نمود.
اون موقع که این لایو روی سایت قرار گرفت من در شرایط بسیار سخت و پیچیده ای بودم ،
شرایط پندمیک ، اوضاع نابسامان مالی ، اوضاع آشفته روابط خانوادگی و ….
تازه دوره دوازده قدم رو خریده و استارت زده بودم و از روی اجبار و ناچاری خودم رو بسته بودم به این آموزش ها
حرفهای استاد رو مرتب گوش میکردم ولی جرأت حرکت و تغییر نگرش و عمل به آموزه های استاد را نداشتم .
صحبت های استاد توی این لایو در اون موقع خیلی خیلی بهم کمک کرد تا آرام تر باشم ، از مرگ نترسم ، و گوشم روی اخبار و پیگیری اون نباشه
حالا بهتر متوجه صحبت استاد میشم که بارها میگفتند ،؛ اگه مواظب ورودی ها تون باشید کم کم نتایج هم از راه میرسه ، فقط ادامه بدید….
استاد حتماً یادتون هست اون موقع فایلهای گفتگوی شما با دوستان را هم روی سایت قرار میدادید.
چقدر اون فایلها با ارزشند
اون دوستانی که گوش کردند متوجه میشن چی میگم
فایل شماره 37 گفتگوی با دوستان نیم ساعت بیشتر نبود ، ولی روزی صد بار توی گوشم تکرار میشد و مرتب به اون گوش میدادم
گاهی هم تصویریش رو بصورت تکراری میدیدم ،
وقتی دوست خوب مون رزا از شرایط اون موقعش توی انگلیس صحبت میکرد و از تغییرات شگرفی که توی زندگیش رقم خورده بود میگفت: من اشک می ریختم و ندای قلبم محکم تر بهم میگفت ادامه بده ، ببین برای اون که یه زن تنها و غریب هست شده ، پس برای تو هم میشه
حالا دارم به حرف تون میرسم
زمانی که “اکثریت” بر نکات منفی تمرکز کرده اند، بهترین زمان برای جدا شدن از بدنه جامعه است؛
من اصلا نمی تونستم هیچ راهی رو تصور کنم که امکان داشته باشه اوضاع منم تغییر بکنه و به احساس خوشبختی برسم و اون حس زیبا رو درک کنم.
من اون موقع یک بازنشسته ، ورشکسته و ناامیدی بودم که برای امرار معاش در مغازه میوه فروشی بعنوان شاگرد کار میکردم.
وقتی حرف از استقلال زمانی و مکانی می زدید مغز من ارور میداد، وقتی صحبت از روابط صمیمانه میزدید اصلأ تصویری توی افکار من بالا نمی آمد
به لطف خدا و عمل به آموزش های شما به نرمی و آسانی ، من از بدنه منفی اون جامعه جدا شدم
و کسب و کار شخصی مورد علاقه خودم را قدم به قدم شروع کردم ، حتی برای کسب مهارت بیشتر بطور کاملاً رایگان 4 ماه شاگردی کردم و شب ها دوباره میرفتم میوه فروشی
خلاصه کلام اینکه برای من هم شد ، بیشتر و بهترش هم اتفاق میافته
الآن هم در تدارک یک تغییر جدید و رفتن به مدار بالاتر و با کیفیت تری از مسیر زندگی و کسب و کارم هستم و به قول شما از تجربیات و نتایج قبلی کمک گرفتم ، باور پذیری و ایمان درونی ام قویتر بشه و انشالله بزودی نتایج اونو با شما به اشتراک بگذارم.
در پایان از تک تک شما دوستان و عزیزان همراهم که با حضور و حمایت معنوی تون و اشتراک گذاری نتایج تون به من امید دادید و غیر ممکن ها را ممکن ساختید ، کمال تشکر و قدردانی را دارم
به نام خدایی که همین نزدیکیست
استاد عزیزم و مریم جان سلام
دوستان عزیز و هم فرکانسی من سلام
استاد جان ممنون بابت فایل فوق العاده
خدارو شکر میکنم چقدر نسبت به قبل تغییر کردم. خدارو شکر میکنم که مثل نود و پنج درصد مردم جامعه نیستم
خدارو شکر که که خدارو در تمام لحظه های زندگی در کنارم احساس میکنم
تعجب میکنم از انسانهایی که ادعای مومنی و مسلمانی دارن و نماز اول وقتشون ترک نمیشه ولی خدارو فراموش کردن و از ترس بیماری و ویروس در مغازه هاشون رو بستن و نشستن تو خونه که نکنه مریض بشن. پس خدا چی میشه؟ پس چرا نماز میخونی در صورتی که به کل خدارو فراموش کردی ؟ مگر جز اینست که تا خدا نخواهد برگی از درخت نخواهد افتاد؟
خدایا از تو سپاسگزارم که بی هیچ ترسی و با ایمان محکم و استوار به تو هر روز صبح با همسر مهربونم با امیدتر از هرروز میریم سر کار
خدایا شکرت که درآمد مون هم چنان عالیه
خدایا از تو سپاسگزارم که مشتریانی رو به سمت ما هدایت میکنی که در مدار ما و هم فرکانس خودمون هستن
خدایا از تو سپاسگزارم که ما رو با مردی آشنا کردی که دستی از دستان تو هست و به ما یاد داد که بدن من بزرگترین داروخانه جهان هست پس نگران چی باشم؟
استاد جان چه معجزه ای کرد این فایل های آرامش در پرتو آگاهی
وقتی که بیمار بودم بهم یاد دادی که بدن ما پاک هست و بیماریها این مکان پاک را دوام نمی آورند و میرن
انقدر با خودم تکرار کردم و انقدر باورهام رو تقویت کردم که در عرض یک روز بیماری از بدن من رفت
بخدا که معجزه رو به چشم دیدم
معجزه چی میتونه باشه وقتی که میبینم همسرم بیماریهایی که سالها درگیرش بود و همیشه باید قرص میخورد فقط و فقط با تقویت باورهاش و ایمان به اینکه بدنش بزرگترین داروخانه جهان هست خودش بدون نیاز به پزشک درمان کرد و الان در سلامت کامل هست
خدایا شکرت که دستم تو دستاته
خدایا شکرت که محافظ من و عزیزانم هستی
خدایا شکرت که خودم و عزیزانم در سلامت کامل هستند
خدایا شکرت که بهترین افراد رو به سمت من هدایت میکنی
خدایا شکرت که همیشه در زمان مناسب و مکان مناسب قرار دارم
خدایا شکرت که لیاقت سپاسگزاری کردن از تو رو دارم
خداجونم مرسی که هستی
استاد جونم مرسی که هستی
در جهان من همه چیز نیکوست و عالی خداوندا سپاسگزارم ازت تا ابد
درود و سلام خدمت مونای عزیزم امروز به این فکر افتادم که برم از اول کامنت های گذشته ام رو بخونم و بخودم یادآوری کنم که در چه مداری بودم و دوستان عزیزم در این سایت کجا بودند و الان کجا هستند و مسیر تکاملی شون رو چطوری طی کردند
مونا جونم وقتی دوباره کامنتتو خوندم نمیدونی چقدر ذوق کردم .. نمیدونی چقدر تحسینت کردم نمیدونی چقدر از بهبودی همسر عزیزت آقا اسماعیل نازنین خوشحال شدم واقعا چقدر بازبینی کامنت های گذشته بهم قدرت داد و باورهامو قوی تر کرد و ایمانم رو محکم تر کرد.
ووووااااای خدایای من چقدر من خوشبختم که امروز هدایت شدم به روند تکامل خودم و دوستان عزیزم همچون شما زوج بینظیر
از امروز کمر همت بستم که کامنت های گذشته ام رو بخونم و کامنت بنویسم و مطالب و باورهای مهم رو ازشون بکشم بیرون ..
چه باورها و کلامات تاکیدی زیبایی رو اینجا نوشته بودی و همه شون رو توی دفترم نوشتم
اینکه گفتی..
خدایا شکرت که درآمد مون هم چنان عالیه
خدایا از تو سپاسگزارم که مشتریانی رو به سمت ما هدایت میکنی که در مدار ما و هم فرکانس خودمون هستن
خدایا از تو سپاسگزارم که مشتریانی رو به سمت ما هدایت میکنی که در مدار ما و هم فرکانس خودمون هستن
معجزه چی میتونه باشه وقتی که میبینم همسرم بیماریهایی که سالها درگیرش بود و همیشه باید قرص میخورد فقط و فقط با تقویت باورهاش و ایمان به اینکه بدنش بزرگترین داروخانه جهان هست خودش بدون نیاز به پزشک درمان کرد و الان در سلامت کامل هست
چقدر بابت سلامتی تون شکر گذاری کردم چون من هم با در
همون اوایل آشنایی ام با استاد عزیزمون همین فایل های در پرتو آگاهی استاد آسیب هایی که به
تاندول های دست و پام وارد شده بود بدون پزشک مداوا کردم خدارو هزاران بار شکرت
واقعا این کلمات الهی و زیبات رو عاشقانه نوشتم و شکر گذاری کردم ..
اینکه گفتی…
خدایا شکرت که دستم تو دستاته
خدایا شکرت که محافظ من و عزیزانم هستی
خدایا شکرت که خودم و عزیزانم در سلامت کامل هستند
خدایا شکرت که بهترین افراد رو به سمت من هدایت میکنی
خدایا شکرت که همیشه در زمان مناسب و مکان مناسب قرار دارم
خدایا شکرت که لیاقت سپاسگزاری کردن از تو رو دارم
خداجونم مرسی که هستی
استاد جونم مرسی که هستی
در جهان من همه چیز نیکوست و عالی خداوندا سپاسگزارم ازت تا ابد
بآ سلام و درؤد فراوان به شمآ خانم مونا ترحمی عزیر … وآقعا ممنونم ڪه اطلاعات منو بآ این دیدگاهتون وسعت ٮخشیدید . ومن حتی چند نکته برای دفتر کلامات تاکیدی ام در قسمت سلامتی نوشتم که بدن من بزرگترین دآروخانه جهان هست و یا اینکه بدن من پاک هست و بیماری ها این مکان پاک دوام نمیآؤرن…… خیلے خیلی ممنون وسپاڛگذارم و بخاطر این مطآلبتون بهتون امتیاز دادم
ممنون و سپآسگدارم
سلام دوست خوبم سپاسگزارم از شما
شاد و سلامت باشین همیشه