live | کنترل ورودی های ذهن - صفحه 28 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | کنترل ورودی های ذهن
    141MB
    37 دقیقه
  • فایل صوتی live | کنترل ورودی های ذهن
    36MB
    37 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

683 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهه گفته:
    مدت عضویت: 1006 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان عزیزم و همه دوستان.

    گام چهاردهم از خانه تکانی ذهن.

    کنترل ورودی های ذهن.

    واقعا کنترل ذهن خیلی خیلی مهمه. من از وقتی اهمیت این موضوع رو متوجه شدم، کلا اخبار رو قطع کردم، سریال ها رو قطع کردم.

    من آدمی بودم که تنها سرگرمیم تماشا کردن سریال بود! ولی خدا رو شکر ،به یاری خدا ، به محض اینکه متوجه شدم اینا همه ورودی بد به ذهنم میده ، سریع قطع کردم، اصلا دیگه تماشا نکردم، خدا رو شکر الان بیشتر زمانم رو تو سایت استاد میگذرونم.

    وقتی مهمونی میرم ، اکثر افراد یا دارن در مورد سریال ها صحبت میکنن ،اینکه قسمت جدید فلان سریال اومده ،یا دارن در مورد اخبار و اتفاقات صحبت میکنن.

    و من از هیچ کدوم از حرفهای اونا خبر ندارم‌. نه میدونم فلان سریال قسمت جدیدش اومده ، حتی اسم سریال هم به گوشم نخورده، نه درباره اخبار و اتفاقات چیزی میدونم.

    تمام تمرکزم رو خودمه و زندگی خودم.

    برای افراد عجیبه ، میگن خب پس چطور سرگرم میشی؟ براشون اصلا کارای من قابل باور نیست.

    خدا رو شکر میکنم که هدایت شدم.

    کنترل ذهن چیزیه که همیشه و هر لحظه باید حواسمون بهش باشه.

    توجه به نکات مثبت، توجه به زیبایی ها.

    اعتراف میکنم که در بعضی شرایط کنترل ذهن واقعا برام سخت شده و حتی نتونستم کنترل کنم، اما میدونم که این نیاز به تکرار و تمرین داره، نیاز به طی کردن تکامل داره.

    ولی همین قدم های کوچیکی که هر روز برمیدارم در نهایت منو به هدفم میرسونه.

    الان که دارم این کامنت رو می نویسم ، در یه مساله ای قرار دارم که به شدت نیاز به کنترل ذهن داره. واقعا نجواها میاد، ولی من تمام تلاشم رو برای کنترل کردن ذهنم انجام میدم.

    تمام توجهم رو میذارم رو خداوند و قدرت بی نهایتش.

    و میدونم که همه چیز خوب پیش میره چون خداوند برای بنده اش کافی است‌.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سعید گنجی گفته:
    مدت عضویت: 1884 روز

    به نام خدا

    سلام استاد و خانم شایسته و همه دوستان جان

    به واسطه کنترل ذهن اتفاقات خوب میفته

    خیلی موقع ها به قول شما استاد شرایط طوری هست که سخت هست کنترل کردن ذهن ، ولی در این شرایط سخت میشه آدم ایمانشو به خدا نشون بده . خدایی که هرچقدر احساسمون سمت خوب باشه بهش نزدیکیم و هرچقدر از احساس خوب دور بشیم یعنی از خدا دوریم و راه غلطیم ، پس همیشه به یاد بیاریم الخیر فی ما وقع رو و بدونیم در هراتفاقی خیر هست برای آنهایی که ایمان دارند . پس توی هر شرایطی میشه ذهن رو کنترل کرد و جنبه مثبتشو دید . اگه مثال بزنیم بخاطر اتفاقات به ظاهر سختی که توی جامعمون افتاده از سیل و زلزله و بیماری همه گیر می‌بینیم که جنبه مثبت هایی داشته برای اینکه بعد از هر زلزله خونه ها مستحکم شدن بعد هر سیل راه کارهای بهتر انجام گرفته و بخاطر همین بیماری چقدر کسب و کارها اینترنتی شکل گرفتن و رشد هایی بوجود آمده .

    اگه توی اتفاقات بد بمونیم توی فرکانس بد بمونیم با گفتن چقدر بدبختیم چقدر سختی میکشیم و..‌ هیچوقت اون اتفاق مثبت توی سختی رو نمیتونیم ببینیم و هربار اوضاع سخت میشه ، یادمون باشه هیچ چیزی بد نیست تا وقتی ایمانمون قویه ، پس نباید بزاریم سیاهی کل احساسمونو بگیره و دور بشیم از خدا .

    همیشه قشنگی هارو ببینیم همیشه اتفاقات مثبت رو ببینیم و فرکانسهاشو ارسال کنیم ، به خدا قسم هیچ اتفاقی ارزش اونو نداره که یک ثانیه زندگی ما با ناراحتی بگذره ، درسته منم ناراحتی داشتم استاد 100درصد شما هم ناراحتی و حس بد داشتین خود موفقترین افراد جهان هم همینارو داشتن ولی نگاه بزرگ به اتفاقات و حال خوب کردن خودشون باعث نتایج خوب میشه ، موندن توی حس بد هیچ چیزی رو بهتر نمیکنه بلکه بدتر هم میشه ، با موندن توی حس بد فقط خدارو کمرنگ میکنیم توی زندگیمون و اینکه خدا فرامانروای کل جهان هست رو زیر سوال میبریم .

    همیشه تضادها باعث پیشرفت شده در هرموضوعی

    پس ورودی هارو با هر تاریکی پر نکنیم . چون هر ورودی که حس بد بده اون نادرسته دور از این نظم جهان و خداوند هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    دژکام گفته:
    مدت عضویت: 2834 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان گرامی ام. برای من هم این بیماری چندین جنبه مثبت دارد.

    من و همسرم چندین ماه به دکتر تهران می رفتیم.29بهمن برگشتیم خونه و یک دو روز بعد گفتند که دیگه فقط برای کارهای ضروری به بیمارستان ها مراجعه کنید. به خاطر احساس خوب و سپاسگزاریم، ما کارمون تموم شد . واقعا این موضوع برای من خیلی جالب بود و هنوز هم به خاطر این موضوع سپاسگزار خداوند هستم. واقعا درسته که تر و خشک با هم نمیسوزند. وقتی احساس ات عالی باشه و سپاسگزار نعمت هایت باشی هر اتفاقی که بیفته برای تو خیر است. مهم نیست شکل اتفاق چیه. مهم این که برای تو خیره.شرکت مون هم تعطیل شد و من با تمرکز بیشتری رو هدفم کار می کنم. نظافت و تمیزی و رعایت نکات بهداشتی هم بیشتر شده است.خدایا صدهزار بار شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    Zahra گفته:
    مدت عضویت: 2336 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت همه عزیزان

    گام چهاردهم

    کنترل ورودی های ذهن

    به لطف خدا امروز روز خوبی را سپری کردم فکر میکنم یک دلیل مهمش کنترل ورودی ها و نجواهای ذهنی بود که من سعی کردم با تغییر نگرش خوشگلش کنم به لطف خدا تلویزیون مدتها نمیبینم و امیدوارم همین حضور اندکم در شبکه های اجتماعی به صفر برسه این میتونه از تعهدم و باورم به قانون بیاد اگر باور کتم و مثل وحی منزل قانون را بپذیرم میتونم درست تر عمل کنم در ارتباط با رسانه ها افراد نامناسب افکار نامناسب

    امیدوارم فقط حرف نزنم و عمل کنم اگر عمل نکنم فقط دارم حرف مفت میزنم

    خدایا شکرت برای توفیق شنیدن این فایل و تدبیر در اون

    خدایا شکرت برای وجود استاد عباسمتش

    خدایا شکرت برای امروز حال خوبی را تجربه کردم

    خدایا مرا از مسیر آسان آسان کن برای رستگاری دنیا و آخرت

    خدایا مرا به زیبایی برای مواجه با طوفانهای زندگی آماده کن

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    ماریا گفته:
    مدت عضویت: 3531 روز

    من تو داروخونه کارمیکنم،وقتی خبر و اعلام کردن که تو ایرانم این ویروس اومده،من خیییلی برام مهم نبود اخه من باورهای نسبتاخوبی نسبت به سلامتی دارم

    مردم هجوم اوردن به داروخونه ها برای خرید ماسک و الکل مردمی که پراز اضطراب و ترس بودن،من چند روز بیخیال بودم و مهم نبود برام،ولی همین که اخبار و اطلاعاتم درمورد این ویروس بیشترمیشد ترس منم داشت شکل میگرفت ولی به رو خودم نمیاوردم،ی هفته بعد همین که گفتن تو شهر ماهم مشاهده شده دیگه ترس تو وجود منم رفت،شروع کردم به ماسک زدن و ضدعفونی کردن وسایل و دستکش پوشیدن

    منی که تو هفته اول همین حرفای استاد به همکارم میگفتم که خدا اگه منو با ویروس نکشه با ی تصادف ساده یاهر چیز ساده دیگه میتونه جونمو بگیره،میدونید ی حسی تو درونم میگفت خشک و تر باهم نمیسوزن ولی امان از ورودی نا مناسب،حتی برای منی که از لحاظ جسمی کامل سالم هستم بدون کوچکترین مشکلی و مصرف دارویی،،خلاصه گذشت و بعدازگوش دادن ب لایوشما ب ارامش رسیدم،الان با وجود سر و کار داشتن مستقیم با این بیماری ترسم خیییلی کمه خیییلی🙂اضطراب و نگرانی ندارم،باارامش دارم کارمو میکنم،وب چیزای خوبی که دارم فک میکنم😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    حسن حسین پور گفته:
    مدت عضویت: 4077 روز

    به نام ایزد منان

    درود بر همه عزیزان دل و درود بر استاد عزیزم

    خیلی خدارو شکر میکنم که میتونم از صحبتهای استاد عزیزم تو این روزا که همه درگیر اخبار و مریضی هستنداستفاده کنم برای ارامش شخصیم و ارامش اطرافیانم واز همه شما عزیزان که کامنت میزارید هم قدردانم و میخونمشون و ازشون درس میگیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    مبینا حیدری گفته:
    مدت عضویت: 2264 روز

    سلام استاد عزیزم. تولدتون مبارک.

    چقدر سایت خوشگل شده😊😊😊

    از چند روز قبل داشتم به روز تولد شما فکر میکردم و اینکه به گفته ی خودتون چیزی بیشتر از اینکه ما شاگردهاتون نتیجه خوب بگیریم خوشحالتون نمیکنه… داشتم به خودم و نتایجم فکر میکردم…. فکر می‌کردم آیا راضی هستم از خودم، از عمل به تمرینات استادم یا نه؟

    عمل کردن واقعا جهاد اکبر می خواد… با دوره های شما چیزهایی از درونم دارم کشف میکنم و پاشنه های آشیل رو پیدا میکنم که خودم از تعجب انگشت به دهان موندم و به خودم میگم این فکر دیگه کجا بود این چطوری اومده و نشسته توی ذهنم…. و درست کردنش واقعا جهاد اکبر می خواد

    دارم روی خودم کار میکنم، احساس میکنم مهمترین و بزرگترین دستاوردم کنترل ذهنم هست

    کنترل ذهن بزرگترین پاشنه آشیل من هست. قبل از آشنایی با شما چه شبهایی که تا صبح از نجواهای ذهنم نتونستم بخوابم، چه مشکلات خانوادگی و گمان های بدی که نداشتم و چه مشکلات اخلاقی به خاطر عدم کنترل ذهن در محیط کار که نداشتم… افسردگی و اضطراب و نگرانی و داروی ضد افسردگی و…. اما حالا… در ذهنم فقط از خداوند حرف میزنم از شما و قوانین بدون تغییر، نجواها هم هستند اما من دیگه خوب میشناسمشون،بهشون اهمیت نمیدم… گاهی زیا میشن اما سریع خودم رو جمع و جور میکنم.

    بزرگترین دستاورد منی که همیشه احساس قربانی شدن داشتم و تمام مشکلات رو گردن دیگران می انداختم الان کنترل ذهنم هست. حالا خودم رو مسئول زندگیم میدونم و خودم رو خالق زندگیم میدونم…. و چه آرامشی دارم

    در این شرایط که مسائلی پیش اومده و همه درگیر حواشی و بیماری هستند من با اینکه توی بیمارستان کار میکنم، اما شرایط کاریم طوری شده که وقتم نسبت به قبل خیلی آزادتر شده و حتی توی محیط کارم دارم روی دوره هام کار میکنم….

    شرایطی که واسه همه استرس زا و ترسناک شده واسه من فرصتی شده تا در کمال آرامش روی خودم کارکنم و خودم رو به خدای خودم نزدیک تر کنم…

    شرایطی که کنترل ذهن واسه بیشتر مردم سخت شده، واسه من شده یه فرصت…. خدایا عمیقا شکرت… مدام یاد شما هستم و روزهایی که در بندرعباس بودید و سر کار فرصتی براتون فراهم شده بود که روی باورهاتون کار کنید، وقتی شما توی حرف هاتون از اون روزها و اون شرایط حرف میزدید چقدر توی دلم شما رو تحسین میکردم و چقدر می خواستم واسه منم شرایطی اونطوری پیش بیاد، و چقدر زود خداوند درخواستم رو اجابت کرد… خدایا عمیقا شکرت….در طی یک ماهی که دارم با جدیت کار میکنم، بدون هیچ اقدامی از طرف من درآمدم یک و نیم برابر شده… خدایا شکرت… روابطم با همسرم و پسرم عالی شده…. خانواده همسرم که حدود چند سال با من قطع ارتباط بودن چنان کارشون به من افتاد و من چنان دست خوب خداوند براشون شدم که نگو، به لطف خداوند چنان با هم ارتباط خوبی پیدا کردیم که خانواده همسرم به من زنگ میزنن و مناسبت ها رو تبریک میگن…. خدا شاهده من کاری نکردم، فقط داشتم روی خودم کار می‌کردم… اینها برای من نشونه هایی از درستی قوانین هست و من تایید میکنم این نشونه ها رو تا به رسیدن به اهداف بعدی و بزرگتر…. دوستتون دارم و ❤️❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    اميد راوند گفته:
    مدت عضویت: 3150 روز

    سلام به هم فرکانسیهای خودم وقتتون بخیر-ای ول عالی بوداستاداین فایل هرشب گوش میکنم سیرنمیشم بخداهرچه گوش میکنم انگاربرام جدیده صبرندارم برم خونه وقتی میرم خونه فقط هم همین فایل گوش میکنم بهتربودحتی نمیرسم ادامه قدم ۱۲رودنبال کنن این فایل عالیه بااینکه این بیماری امده کروناهمه ازدست من اسی شدن بهم میگن مراعات کن دستکش بزن ماسک بزن بهشون میخندم بهشون میگم بیخیال بستگی به باورهات داره نه به من بستگی داره خدات کیه من اصلابیخیال وراحت چون به قدرتش ایمان دارم خداراشاکرم بابت این همه نعمتهاش که به ماداده اینجورزندگی کنم بخاطرهمه دادهایش شاکرم خداراشکرمیکنم که دارم باافکارخودم زندگی میکنم هزاران بارشکر🥰🥰🥰🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: