live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی - صفحه 74

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی
    195MB
    42 دقیقه
  • فایل صوتی live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی
    39MB
    42 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1562 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هانیه گفته:
    مدت عضویت: 436 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به خانم شایسته عزیز و استاد عباسمنش عزیز

    و تمام دوستان هم مسیر

    من در این چند ماهی که با سایت استاد عباسمنش آشنا شدم و از فایلهای سایت استفاده میکردم واقعا حال روحی خوبی داشتم تغییرات شخصیتی زیادی داشتم اتفاقات خوبی رو تجربه کردم اما متاسفانه چند هفته ای به دلیل مشغله زیاد فرصت نمی کردم به سایت مراجعه کنم و فایلی ببینم یا گوش بدم

    دور شدن از این فضا من رو به چالش کشید پر شدم از تضاد و درگیری با خودم دیروز داشتم از اینکه خیلی تنهام و هیچ کمکی ندارم و تمام سختی بزرگ کردن دوتا بچه کوچیک رو به تنهایی دارم به دوش میکشم گلایه میکردم از مادرم ناراحت بودم از همسرم ناراحت بودم ولی یه صدایی از درونم میگفت من این آدم نیستم نمیخوام اینجوری زندگی کنم نمیخوام از کسی توقع داشته باشم من همیشه خودم همه کارامو کردم مسئولیت کارامو به عهده میگرفتم از خدا خواستم کمکم کنه از این فضا بیرون بیام شب بود گوشیو برداشتم دیدم توی تلگرام کانال استاد عباسمنش یه پیام اومده باز کردم پروژه خونه تکونی ذهن رو که دیدم گفتم این یه نشونه اس وارد شدم اولین گامو که باز کردم شروع به گوش دادن کردن باورم نمی‌شود انگار اون فایل برای من آماده شده بود

    استاد گفتند که هر زمان از دیگران توقع داری، یعنی در مسیر شرک حرکت می کنی؛ انگار دقیقا داشت با من صحبت می‌کرد انگار خانم شایسته اومد منو صدا کرد گفت هانیه بیا الان که دارم اینو مینویسم اشکام جاری شدن

    اولین گامو برداشتم برای شروع خونه تکونی ذهنم

    خدایا هموارترین و آسون ترین راهو جلوی پام بذار مثل همین حالا

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    سید علی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1869 روز

    با سلام و دورود بی پایان به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسه و همه دوستان گرامی

    استاد من از حرف های شما و زندگی شما یک چیزی رو خوب متوجه شده ام که زندگی و قوانین جهان برای خوشبختی بسیار ساده است اما ما انسان ها همواره علاقه به پیچیدگی همه چیز داریم.

    یعنی مغز ما دوس داره همه چیز رو پیچیده نشون بده یک مثال ساده بزنم من زمانی که دانش آموز یا دانشجو بودم همواره برای حل مسائل پیچیده فکر میکردم و بخاطر اون همیشه نتیجه عکس میگیرم و بعد از صحبت با استادم که بهم میگفت بابا با این راه حل ساده حل میشه تازه متوجه میشدم که این سوال سخت از همون مراحل ساده قابل حل شدنه.

    و اما الان هم وقتی شما میگویید که آقا اصل اینه که مسئولیت بپذیری ذهنم شروع میکنه به پیچیده سازی بابا اصل زندگی سادس یعنی وقتی حالت خوب نیست پاشو یه فکری به خودت بکن یا اگه فلان چیزو تو سر کار انجام نمی دهند تو خودت مسئولیت پذیر باش و پاشو انجام بده

    متاسفانه من قبلی هم توقع زیادی از دیگران داشت من زمانی که با شما آشنا شدم و روی شخصیت خودم کار کردم تا تغییر دیگران کم کم متوجه شدم چقدر باید توقعت رو از دیگران پایین بیاری این فقط بخاطر خودته و اینکه خودت مسئول تمام اتفاقات زندگیت هستی نه کس دیگه

    از وقتی توقعتام رو سعی میکنم کنترل کنم به نسبت تعهدم زندگیم تغییر کرده

    در مورد دولت و جامعه هم واقعیت من خیلی بی تفاوت شدم یعنی واقعا دیگه برام مهم نیست چه دولتی سر کار هستش مهم منم و افکار و نحوه برخورد من با مسائل مختله

    زندگی ارزشش خیلی بالاتر از این حرف هاست که بخاطر این مسائل درگیر بشه

    استاد بخاطر تغییر باورهام زندگیم روز به روز بهتر و ثروت زیادی به سمتم روانه شده بطوری که من اصلا با یکسال گذشتم قابل مقایسه نیستم این حد خواسته های من نبوده ولی واقعا این تغییر برای من بزرگ بوده واقعا بزرگ

    شاید یکی از بزرگترین ویژگی هایی که باعث این تغییر بزرگ در زندگی من شد توحید بود واقعا توحید بزرگترین اصل زندگی هستش

    توحید مثل تنه درخت زندگی که نبودش یعنی کلا زندگی وجود نداره و وجودش حیاتی برای ریشه ها و برگ درخت زندگی و ارتباط این دو هستش

    بازم خواهم نوشت ان شاالله از زیبا شدن زندگیم.

    ارزش زندگی به ثانیه هایش نیست به لذت وجودی آدمی از حضور در محضر خالق بی همتاست.

    یا حق بدرود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    Leili گفته:
    مدت عضویت: 630 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته

    خداوند را شاکرم که دارم روی خودم کار میکنم

    دوره 12 قدم هستم قدم هفتم

    هر روز باید بیام سایت هر روز باید فایل گوش کنم

    امروز پیامی به شخص دادی که گله توش بود

    هنوز ندیده بودن پاکش کردم

    گفتم تو مسئول حال خوب و بد خودتی

    تو مسئول زندگیتی

    تو مسئول انتخاباتی

    چه جاهایی که خداوند باور کردم سپردم بهش و منو هدایت کرد کمکم کرد و دستمو گرفت

    چه جاهایی که خدهوند به حاشیه بردم و ته اش پشیمونی موند برام

    خدایا تو رب العالمینی

    منو هدایت کن به مسیر نعمتها و ثروتها

    دوستتون دارم

    درپناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    خاتون حاجی وند گفته:
    مدت عضویت: 2010 روز

    سلام به همه

    خدا رو شکر میکنم بابت این دوره ی زیبا و سپاسگزارم از مریم جان شایسته

    من موقع دیدن این فایل با ارزش اول از همه یک کلمه توقع رو توی دفترم نوشتم و بعد یک خط قرمز روی این کلمه کشیدم که یادم بمونه باید این نقص توقع رو نسبت به عوامل بیرونی از ذهنم کامل بیرون کنم و بپذیرم که من و خدا با هم قراره زندگیمو متحول کنم

    اصلا وقتی توقع نباشه چقدر احساس بهتری دارم، نیازی نیس آرامش و اعصابمو به هم بریزم و با عوامل بیرونی درگیر بشم که چرا توقعات منو برآورده نمیکنن این خودش یه احساس منفیه که منو دور میکنه از احساس خوب .

    یه چیز دیگه که یاد گرفتم و برای خودم به عنوان یک باور ساختمش:

    «من توی شرکت خدا کار میکنم . بزرگترین و ثروتمندترین شرکت دنیا که هرگز روی دستش نخواهد اومد شرکت خداونده و من تا ابد در این شرکت امنیت مالی ، روحی و …. خواهم داشت.»

    دیگه از این فایل یاد گرفتم که باید بندگی خدا رو بکنم تا خدا برام همه کاری بکنه و راه بزرگ بندگی کردن: «ایاک نعبد و ایاک نستعین» هست .

    به قول استاد همه چی خداست، همه چی توحیده ، همه چی توکله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1962 روز

    به نام ایزد یکتا

    سلام

    استاد اول دوست دارم از شما تشکر کنم.

    شمایی که نقش بزرگی ایفا کرده و میکنین تو بهبودهای شخصیتی و رفتاریم.

    اینکه کم کم فهمیدم کنترل ذهن و توجه به زیبایی چیه، از تدریسِ شماست.

    اینکه کم کم فهمیدم توحید و شرک چیه، از تدریسِ شماست.

    اینکه ریز ریز دارم خودمو بهتر میشناسم، از تدریس شماست.

    اینکه کم کم فهمیدم نجوا و گفتگوی ذهنی چیه، از تدریسِ شماست.

    اینکه کم کم فهمیدم احساس لیاقت یا عدم ارزشمندی چیه، از تدریسِ شماست.

    اینکه کم کم فهمیدم روزیِ حساب و غیر حساب چیه، از تدریسِ شماست.

    من خیلی مفاهیم رو با تدریسِ شما کم کم فهمیدم و درحال یادگیری هستم.

    خیلی ازتون ممنونم.

    هم از شما، هم مریم جان، هم اقا ابراهیم و خانم فرهادی.

    من که هیچکدوم از شما عزیزان یا بچه های سایت رو ندیدم، ولی از زیباترین و بهترین ادم های زندگیم هستین چون هر کدومتون به نوعی دارین به من کمک کنین بهتر بفهمم زندگی چیه و بهبودش چطوریه.

    مقدمه ام طولانی شد ولی لازم بود.

    قلبم گفت و نوشتم.

    سوال: من چقدر خودمو مسئول زندگیم و اتفاقاتش میدونم؟

    مسئول شادی ها و خنده ها و خوشبختیم؟

    مسئول غم ها و اشک ها و احساسات منفیم؟

    مسئول دارایی ها یا کاستی ها و ضعف هام؟

    مسئول رشد و بهبودها، خنثی بودن و شکست هام؟

    مسئول وضعیتِ مالی، شغلی، تحصیلی ام؟

    من چقدر بهانه میگیرم، توجیه میکنم، ماسمالی میکنم اوضاع و شرایطمو؟

    چقدر قابلیتِ پذیرشِ زندگیم با همه ی ابعادش رو دارم؟

    من چقدر پیگیری و رصد میکنم دلیلِ موفقیت ها و بهبودهامو، و ادامه شون میدم؟

    و چقدر باری به هر جهت ادامه میدم زندگیمو؟

    کجاها فهمیدم و درک کردم روشم درسته و ادامه دادم؟

    و کجاها همینطوری ادامه دادم و میدم تا یه اتفاقی بیوفته یه روزی.

    چقدر قایلم که خودم میسازم شرایط رو برای خودم؟

    چقدر قبول دارم خودمم که خلق میکنم تو زندگی ام هر چیزی رو؟

    چقدر توحید (پذیرش مسیولیت زندگیم 100 درصد- حساب کردن فقط روی خدا) رو میفهمم و درک و اجرا میکنم؟

    چقدر وقتی چالش یا ناخواسته ای پیش میاد اول به خداوند اتکا میکنم؟

    از خداوند هدایت میخوام و سکوتِ ذهنی میکنم با کنترل ذهن که الهامات رو دریافت کنم؟

    چقدر سر و صدا میکنم، هیجانی برخورد میکنم با چالش یا ناخواسته؟

    به عبارتی به قول استاد چقدر من از دیگران توقع دارم؟ وابسته شون هستم؟ بود و نبودشون روی زندگی و خوشبختیم تاثیر میذاره؟

    من چقدر مستقل فکر و عمل میکنم؟

    کجاها واردِ تله ی احساس قربانی بودن میشم؟

    چقدر میتونم کنترل کنم خودم رو و صحبت نکنم از نازیبایی ها، کاستی ها، ناخواسته ها، قضاوت، دروغ، مقایسه و …؟

    چقدر تقصیر و مسیولیت رو میندازم گردنِ بقیه، گردنِ عواملِ بیرون از خودم؟

    چقدر به ترس هام باج میدم تا مسیولیت زندگی و تصمیماتم رو نپذیرم؟

    چقدر چشمم به دستِ دیگرانه تا مشکلاتم رو حل کنن؟

    چقدر روی عوامل بیرونی حساب میکنم؟

    چقدر وابسته ام به بیرون از خودم، به هر چیزی غیر از خدا؟

    طبق گفته خانم شایسته جان، برای شروع میخوام روی جلسه اول کار کنم و خودمو واکاوی کنم روی میزان مسیولیت پذیریم نسبت به شرایطم در زندگیم با همه ی بالا و پایین هاش.

    دوست دارم اینجا بنویسم که بشکنم یه چیزهایی رو درونِ خودم.

    میدونم خدا برام زمان و فضاشو باز میکنه.

    اینبار چون درکم نسبت به این صحبتها متفاوت شده، راحت ترم که از خودم بنویسم.

    از خدا هدایت خواستم و آغاز شده این مسیر.

    همین سوال ها هم اومد و نوشتمشون تا به خودم پاسخ بدم.

    موقع نوشتن دقیقا مثالها اومدن جلوی چشمم.

    هنوز کامنتها رو نخوندم ببینم بچه ها چی نوشتن، دوست دارم از درونم پاسخ هام جوشش کنن بیرون.

    تا خودمو بهتر بشناسم و برای بهبود خودم حرکت کنم.

    اولین پاسخم اینه:

    من روی ‌حیطه ی مالی، شغلی مسیولیت پذیر نیستم.

    شجاعتی ندارم، اگه کاری هم انجام دادم باری به هر جهت بوده نه با مسیولیت پذیری نسبت به خودم.

    من قدرتی برای خدا و خودم قایل نیستم تو این زمینه، چون حرکت مستمری ندارم.

    حرکت های شغلی و مالیِ من موقتیه.

    چون من میترسم…

    بار شکست، بار ناتوانی، بار سرزنش شدن بهم فشار میارن و مسیولیتشون رو نمیپذیرم تا برم تو دلِ ترس هام.

    اینکه وجهه ام خراب نشه مهمتره تا کاوشگرانه برم تو دل ناشناخته ها و ماجراجویانه اقدام کنم.

    من پشتِ ترس هام پنهان میشم.

    من نقابِ ضعیف بودن میزنم گاهی.

    اینکه به اندازه کافی خوب و قوی و ارزشمند نیستم، شایسته نیستم که حقوق خوب دریافت کنم، شغلِ خوب داشته باشم…

    ترس شدید دارم از شروع کردن…

    همین الانشم ایده ی کسب درامد و خلق ارزش از طریق تولید محصول هنری دارم ولی شل هستم در اجرا و عملیاتی کردنش.

    این ایده سخت نیست.

    تو خونه میتونم انجامش بدم.

    با بچه داری هم سازگاره این شغلم.

    وسایل کارم آسانه و قابل شارژ هست به سادگی.

    حتی ارایه شو هم انجام دادم که چطور باشه…

    ترمزها چین؟

    سختمه برم پرزنت کنم خودمو و پیشنهاد فروش بدم.

    نحوه ی تحویل محصول چطوری میشه؟

    قیمت چقدر باشه؟

    خب چه باورهایی کمکم میکنن؟

    هدایت، پله پله گفته میشه.

    میخوام فکر کنم بعد بنویسم.

    این اولین تلاشم هست برای خودشناسی در دوره ی خانه تکانیِ گام به گام.

    اومدم پیاده روی الان بیرون تو محوطه ی مجتمع مون.

    هوا عالیه.

    دارم گوش میدم و میخوام فکر کنم به خودم و حرف های استاد و سوال هام از خودم.

    من درصد زیادی تو خیلی چیزها مسیولیت زندگیمو به عهده نمیگیرم!

    مسیولِ مسایل مالی زندگیم با منه نه دیگران.

    مسیولیتِ وزنِ فعلی و سلامتیم به عهده ی منه، نه بارداری و زایمان و شیردهی، نه ناراحتی ها و چالش هام، نه ضعف های شخصیتی ام.

    سمانه جان، وقتی مسیولیت زندگی و شرایطت رو بپذیری، میتونی تغییرش بدی، بهبودش بدی.

    نشانه مو دو بار دیدم: پروانه

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    الهه گفته:
    مدت عضویت: 986 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان عزیزم و همه دوستان.

    امروز من خانه تکانی ذهن رو شروع کردم‌. گام اول رو امروز شروع کردم.

    اول اینو بگم وقتی که مریم جان در فایل توضیحات گفتن که اگر اینجایی و داری این صحبت ها رو میشنوی ، به این معنی هست که در مدار این آگاهی ها قرار داری و به این معنیه که یه روزی از خدا درخواست هدایت کردی و این الان اجابت درخواست توست، وقتی اینو شنیدم خیلی احساس خوبی داشتم و خدا رو شکر کردم برای اینکه در مدار این آگاهی ها و این خانه تکانی ذهن قرار گرفتم.

    میخوام به یاری الله ، پر قدرت حرکت کنم.

    همین امروز یه اتفاقی افتاد که اگر من اون الهه سابق بودم، کلی ناراحت میشدم و ناامید میشدم ولی خب من که اون الهه سابق نیستم. من یاد گرفتم که باید در هر لحظه احساسم رو خوب نگه دارم،یاد گرفتم که همیشه از زاویه ای به مسائل نگاه کنم که بهم احساس خوبی بده. همین کارم امروز انجام دادم و الان احساسم خوبه خدا رو شکر.

    اینو میدونم که خداوند بی نهایت دست داره و از طریق بی نهایت دستی که داره به من روزی میده. حالا این روزی علاوه بر پول، شامل همه چیزهای دیگه هم هست. آدمها فقط دستان خداوند هستن و خداوند بی نهایت دست داره برای کمک کردن به من.

    واقعا خوشحالم که امروز تونستم ذهنمو کنترل کنم.

    و اینم میدونم که مادامی که داریم رو خودمون کار می‌کنیم، هر اتفاقی که میفته خیره، هر اتفاقی که میفته به نفع ماست.

    استاد عزیزم و مریم جان عزیزم واقعا ممنونم بخاطر این فایل های ارزشمند خانه تکانی ذهن و خیلی خوشحالم که من در مدار این خانه تکانی ذهن قرار گرفتم‌ . خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    سعیده و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 2455 روز

    به نام الله مهربان

    سلام به همه عزیزان

    استادعزیزم، مریم جانم و دوستان مهربانم

    با تمام وجودم دوستتون دارم

    بریم سراغ اگاهی های این فایل

    منم قبل از اگاهی هایی که استاد در اختیارم قرار داده فکر میکردم خدا یک انسان است و ویژگی های انسانی داره و میخواد که حال ما رو بگیره عذاب نازل میکنه

    اما الان میدونم خدا فقط یک انرژی و پاسخ میده به افکار و باورها و فرکانس های من و این جهان قانونمند هست.

    اگر یک حادثه طبیعی رخ میده از اسمش معلومه دیگه طبیعیه و ویژگی طبیعت اینه

    یکی از پاشنه های اشیل من این هست که هر اتفاقی که ناجالبی که می افته زود و اتوماتیک وار ذهنم به دنبال مقصر هست و میخواد که سرزنش کنه

    مخصوصا در مورد مسائل مالی زندگی مشترک همیشه و همیشه همسرم رو مقصر میدونستم و چقدر بخاطر این موضوع با همسرم دعوا میکردم و ناراحتی پیش میومد

    اما الان یکم بهتر شدم

    میگم اگه من میخوام ثروتمند بشم

    این وظیفه همسرم نیست که منو ثروتمند کنه

    من باید خودم ثروت بسازم و با این دیدگاه چقدر کمتر حرص می خورم و چقدر آرامتر شدم

    هیچ کس مسئول شرایط بد من نیست فقط و فقط من مسئولم و هیچ کس توانایی تغییر شرایط بد من رو نداره الا خودم

    * اگر فکر من عوض بشه همه چیز عوض میشه

    * باید به دانسته هام عمل کنم

    عالم بی عمل به چه ماند؟

    به زنبور بی عسل

    من اگه از دیگران توقع داشته باشم که زندگی من رو تغییر بدن فقط دارم خودم رو از بینهایت نعمتی که میتونه واسه ی من باشه محروم میکنم.

    * باید باید باید خدای خودم رو باور کنم و بدونم بقیه ای وجود نداره . خدا برای من کافیه

    خدا تو قلب منه. خدا با منه، پیش منه و من و خدا یکی هستیم

    * من باید خدا رو بندگی کنم

    اگر من بنده خوبی باشم خدا هم بلده خیلی خوب خدایی کنه

    * اگر مثل بقیه مردم فکر میکنی و عمل میکنی مثل بقیه هم نتیجه می گیری

    سعیده به هر انچه شنیدی عمل کن و بدون باید ادامه بدی و تکامل رو طی کنی تا به هر انچه که میخوای برسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    بیتا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 548 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان و همه ی اعضای سایت

    امروز بار چندمه ک این فایلو گوش کردم به گذشته ی خودم نگاه کردم به این که از همه توقع داشتم از همه ی اعضای خانوادم دلخور میشدم که چرا نیازها و هزینه های خودشونو به نیاز های من ترجیح میدن به این که ارزو میکردم کاش من هم خانواده ی ثروتمندی داشتم تا مثل بقیه ی همکلاسی هام راحت زندگی میکردم همین باور شرک آلود سال ها منو راکد نگه داشت و باعث شد تمام توانمندی هامو فراموش کنم و پر از ناامیدی و افسردگی و احساس ناتوانی بشم

    الان چند وقتی هست از اینکه خانوادم هزینه هامو پرداخت میکنن معذب میشم درحالیکه اونا کاملا اوکین با این قضیه ولی من معذبم و حس میکنم که حتی من باید نیازهای اونارو برآورده کنم نه اونا

    توو وجودم کلی باورهایی مربوط به کمبود داشتم پر از بهانه برای انجام ندادن بودم امروز همه رو توو دفترم نوشتم و میخام باورهای مناسب رو جایگزین کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    نرگس بِنساله گفته:
    مدت عضویت: 670 روز

    سلام ب استاد عزیزم.چقدر خوشحالم من جزئی از اون آدمهای اندک هستم ک استاد برای من دارن حرف میزنن.چون خودشون میگن من برای همه حرف نمیزنم و فقط برای تعداد محدودی ک میخوان زندگیشون تغییر بکنه میگن.

    هر اتفاقی ک میوفته توی طبیعت اون خشم خداوند نیست و خداوند احساسات انسانی نداره ک بخواد ب پاسخ رفتارهای منو رفتار کنه.خداوند یه سیستم و یه انرژیه ک واکنش نشون میده ب افکار من.

    و هر اتفاقی مثل سیل و زلزله…کاملا طبیعی هست ک کنش واکنشهای طبیعت و حالا اگر کسی در فرکانس بالایی باشه از اون خرابیها بهره میبره و کسی فرکلنس پایینی داشته باشه ضرر میبینه و هر تضاد و خرابی ب وجود میاد ب دنبال یک تحول و دگرونی و نو سازیه و همه ی از ایده ها و اختراعات از دل همین تضادها ب وجود میاد و باعث پیشرفت جهان شده و مانباید مسئولیت زندگیمونو ب عهده ی کسی بزاریم و از دیگران توقع کنیم ک دولت برای من کاری کنه یا پدرو مادر…برای من کاری کنه چون توقع از دیگران باعث میشه ما فقط بخوایم اونا زندگی مارو تامین کنه ک این یک بدبختیه ک برای اینکه اونا دوقرون بدن ب ما،جلوی هزاران هزار ثروتی ک خودمون با روجوع ب درون خودمون و ایمان ب خدا تامین کنیم و منتظریم یک عاملی بیرون از خودمون بیاد زندگیمون رو درست کنه و منتظرین همیشه منتظر هستن.ما اگر بدونیم ک خودمون خلق زندگی خودمون هستیم ک منتظر کسی نمیمونیم و نخوایم مردم رو ب خاطر اینکه بهمون کمک کنن نگهداریم

    و مسئولیت 100٪زندگیمون رو خودمون ب عهده بگیریم چون این افکار ماست ک داره زندگی ما رو مدیریت میکنه و ب قول استادم چجوریه خیلی ها تو همین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    نرگس بِنساله گفته:
    مدت عضویت: 670 روز

    درود ب استاد عزیزم.

    ب خودوم افتخار میکنم ک استادم میگن من برای همه صحبت نمیکنم و فقط برای اون تعداد اندکی صحبت میکنم ک میخوان زندگیشون تغییر بدن.خدایا شکرت ک جزئه اون اندک افرادم و در فرکانسش قرارم دادی.و هرگس نتیجه ی افکار خودشونو میبینم.

    سیل و زلزله و طوفان… یک کنش واکنش طبیعی جهان هست و خداوند یک انسان نیست با احساسات انسانی ک بخواد پاسخ رفتارهای ما رو رفتار کنه خداوند یه سیستم و یه انرژیه ک واکنش نشون میده .و هرتضادی در دنیا ب وجود میاد و باعث یه سری ایده ها و اختراعات و اکتشافات میشه و حالا هر کی در فرکانس بالا باشه و افکارش ب درستی هدایت شده باشه از این خرابیها نفع میبره و اگه در فرکانس خوبی نباشه خسارتش بهش میرسه. و ما باید بپذیریم 100٪مسئولیت زندگیمونو و ن دولت ن پدر و مادر و و خدا… مسئول زندگی من نیستن و اگه کسی ب دنبال این باشه ک مسئولین و دولت … بیان زندگی منو مدیریت کنن زندگی منو و اونا برای من یه کاری کنن،این یه تله هست ک ما ب دورن خودمون رجوع نکنیم و این توقع از دیگران باعث میشه ک جلوی هزاران هزار دلار ثروت ک خودمون میتونیم خلق کنیمو بگیره

    ب قول استاد:تو همین خرابیها چجوریه یه سری ها ازش نفع میبرن ولی یه سری ها دارن خسارت میبینن؟!نکنه اینا بر میگرده ب افکارت؟؟؟!

    این اشتباهه ک اگه یکی داره باید کمک کنه و اون بشه منجی بقیه.مُنجیی درکار نیست و هر کس خودش باید خلق کنه.

    این یه شرک هست ک باید یکی بیاد زندگی ما رو درست کنه. بپذیر هر شرایطی ک در زندگیت هست،خودت ساختی.و این تضادها باید کمک کنه برای تغییر زندگیت.

    تمام آدمهایی ک این ویژگی رو دارن ک یکی از بیرون بیاد زندگیه اینارو درست کنه،بدون استثنا همشون بدبختن.وقتی تو خدارو باور کنی ب عنوان فرمانروای کل جهانیان و کیهان اون کل امکانات دنیارو برات فراهم میکنه،ما بندگی کنیم خدا خوب بلده خدایی کنه.

    اگه داری مثل بقیه فکر میکنی پس نتایج بقیه رو میگیری و اغلب مواقع نقطه ی مقابل تفکر عموم جامعه،تفکر درسته.

    هر کاری میکنید ک دل مردمو ب دست بیارید شرک آلودترین کار دنیارو انجام داده و کسی ک خدارو قبول کنه برای مردم کاری نمیکنه.

    تو خدای خودتو بشناس بقیه ش حل میشه.یک اتفاق یکسان دوتا نتیجه ی متفاوت خلق میکنه و بستگی داره چطور بهش نگاه کنیم

    کسی ک بنده ی خوبی باشه خدا

    و منتظر بودن برای اومدن منجی ک مسائل منو حل کنه یک تفکر بیماری زا هست و

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: