این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2019/04/abasmanesh1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-04-06 14:20:232024-09-24 19:24:19live | “توحید” و فعال کردن قدرت خلق درونی
1562نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیز ٫ مریم بانو و همه دوستان هم فرکانسی
امروز چیز قابل توجهی که عملی متوجه اش شدم خواستم با دوستان عزیز اشتراک بذارم
بارهای به فایلهای لایو استاد گوش دادم و بنظرم جز بهترینها از بهترین فایل های هدیه استاد عزیزمون هستن
که هم مسئله هم راه حل خیلی شفاف کنار هم چیده شدن
از یک جایی به بعد هر زمان میخابم هر زمان سکوت دارم وتنهام و هرزمان تصمیمی باید بگیرم یا راهی رو باید برم از راه حل استاد استفاده میکنم و همون موقع میگم ایاک نعبدو و ایاک نستعین خدایا تنها تو را میپرستم تنها از تو یاری میجوییم مرا به بهترین راه هموار ترین راه٫راه کسانی که به انها نعمت داده ای هدایت کن و اروم میگیرم اینو یک جایی از فایل سفر به دور امریکا استاد هم عملی ازشون دیده بودم
امروز فهمیدم فکرم چقدر مقاوت داره که وقتی نمینویسم بیادهم نمیارم پس برای همین شروع کردم به نوشتن و انشالله خداوند توفیق و همت بده ت این مسیر دوام داشته باشم و از نوشته های دوستای عزیزم بهره ببرم
دمت گرم استاد و خدا قوت و توانایی و ثروت و سلامتتون روز افزون کنه
پنج روزه که دوره روانشناسی ثروت 1 رو خریدم ولی هنوز شروع نکردم یک جورایی حس می کنم که که ذهنم آروم نیست و حقیقت دوست ندارم حق و ارزش این دوره رو همین طور که هست ادا نکنم و دنبال یک راهی برای آرام بودن و تمرکز و تخلیه ذهن و پیدا کردن نشتی انرژی می گشتم که با فراغبال بیشتر دوره رو شروع کنم که همسرم خبر گذاشتن پروژه خانه تکانی ذهن روی سایت را دادن که چقدر بجا و درست انگار خدا با من حرف میزد و انگار به من میگفت صادق الان که میخوای و نیاز داری این دوره رو اول انجام بده بعد برو سمت دوره روانشناسی ثروت1 یک جور این پروژه را هدیه خدا ونشونه دیدم که الان در این زمان به درد زخم ذهنم میخوره خیلی از خدا تشکر کردم و امروز گام اول را شنیدم.سالها روی این فکر محدود کننده دارم کار میکنم که سرنوشت هرانسان را خود تعیین می کند و نه دولت و نه مسئولین البته این رو هم باید اضافه کنم که اکثرا شاید ناخواسته زمانی که سوار تاکسی یا بازار و یاهرجای دیگه باشم درگیر این فرکانس و عقاید می شوم چون با مردم ارتباط دارم ولی خیلی سعی می کنم اون لحظه با ذهنم صحبت کنم و یادآور بشم که چیزی که مردم میگن اشتباهه و فقط روی خودت تمرکز کن اونجاست که کمی کار سخت میشه چون باید ذهنم رو کنترل کنم و سعی کنم با جمع همراه نشم و اکثرا موفق میشم .
خیلی از قبل بهتر و قویتر شدم و این راه ادامه خواهد داشت تا اینکه کلا ریشه کن شود .
خدایا شکرت که یک منبعی بنام سایت عباسمنش هست و یک استادی مثل آقای عباسمنش و خانم شایسته وجود دارند که خداوند بوسیله اونها نشونه هایش رو به ما میرسونه .
خدایا شکرت که امکان نوشتن دیدگاه ها و نظراتمون را با فرکانس بالا با انسانهای فرکانس بالا و زیبا اندیش برای ما فراهم کردی
و هزاران شکر بابت قرار گرفتن در فرکانسی که این آگاهی ها رو میبینم میشنوم و یاد می گیرم
سلام خدا قوت به خانم شایسته عزیز که این فایل ها رو به این شکل عالی و برای تمرین روزانه مرتب کردن و استاد عزیزم که چشم دل ما رو باز کردن دوستتون دارم و براتون ارزوی سلامتی میکنم فعلا یک بار این فایل و گوش کردم ولی این اگاهی ها و درک و عمل بهشون گوش کردن بارها و بارهارو میطلبه و تکرارش رو میگنجونم در برنامم به امید خدا و الان در گوشیم یک پوشه به اسم خانه تکانی ذهن درست کردم که همه فایل هارو داخل اون اپدیت کنم و روزانه گوش کنم تا ملکه ی ذهنم بشه و به عمل کردن بیانجامد من سعی میکنم خودم رو مسیول زندگی خودم بدونم و اگر هم به مسیله ای بر خورد کنم که ناخواسته ام هست به خودم میگم دلیلش ورودی های فلان زمان که چند وقت پیش بوده و باورهای نامناسبم در فلان زمینه بوده و این جوری محتات تر نسبت به تصمیماتم عمل میکنم و قانون رو به خودم یاد اور میشوم و حداقلش کمتر اشتباه میکنم و دیگران رو مثل خدا و اطرافیان مقصر نمی دونم و دیگران رو سرزنش نمی کنم و به این موضوع که استاد میگن که وقتی در مدار خوبی ها باشی حتی زمانی که همه میگن شرایط بد هست برای تو این چنین نیست مثل زمان کرونا که فروش محصولاتم عالی تر از سال قبل بود و دوباره سال قبلش که سیل بود ما مسافرت رفتیم وهر زمان شهری رو ترک کردیم سیل اونجا شروع میشد یا در اون موقع برای ما شرایطی رو فراهم می کرد که ما اذیت نشیم و به سلامت رفتیم و بسیار لذت بردیم ولی افرادی نگران ما بودن چون این اخبار رو دنبال می کردن ولی ما از اتفاقات خوبی ها رو میدیدیم چون تمرکزمون روی زیباییها بود و خودمون رو دست خدا سپردیم و ازش هدایت می طلبیدیم و از خدا میخوام مفهوم ایاک النعبد و و ایاک النستعین رو کامل درک کنم که البته بارها تجربه کردم ولی باز دلم می خواهد به درک واقعی تر برسم و عمممممل کنم و تنها حرف نزنم چون با عمل من هست که اوضاع تغییر میکند و بهترین ها رو برای خودم رقم بزنم و البته که به خاطر اموزش های شما استاد عزیزم زندگی ام بسیییییار تغییر کرده و ربطی به چند سال پیش نداره استاد سپاسگزارم که از طریق شما خدایم رو بهتر درک کردم و زندگی ام را میسازم و از خدا می خوام که در این مسیر ثابت قدم باشم و می دونم اگر همواره روی خودم کار نکنم باز به مسیر قبل بر میگردم
سلام و درود به استاد عزیزم و مریم بانوی دوستداشتی.آرزو میکنم هر لحظه غرق خوشبختی باشین و آنچه از بهترین ها در زمین و آسمان هست نصیب و روزیتون باشه.
خدایا شکرت که منو در مسیر دریافت آگاهی قرار دادی و بهم جرات عمل کردن دادی.خدایا از تو سپاسگزارم که سرپرست و ولی نعمت من هستی و هر لحظه مراقب من و احوال من هستی و هر لحظه منو در مسیر درست هدایت،حمایت و حفاظت میکنی.
به لطف پروردگارم گام اول برداشتم و یک آگاهی فوقالعاده دریافت کردم. من فرهنگی بازنشسته هستم و البته از پارسال بعد جویدن کتاب رویاهایی که رویا نیستن از استاد عزیزم و به لطف پروردگار تونستم یک کافه صبحانه راه بندازم. و پسرم دریانورد هست. و هر ماه برام مبلغی پول میفرستاد که خوب هم دوست داشتم یک همچین مبلغی ورودی داشته باشم و هم ته دلم یه چیزی اذیتم میکرد و حس حقارت بهم میداد.
تا امروز که با گوش دادن به فایل گام اول فهمیدم این ترس من از کمبود هست، ترس من از نشدن هست، این نا امیدی من نسبت بخداست، این شرک ورزیدن بخداست. من به پسرم اطمینان داشتم ولی بخدا اطمینان نداشتم. و برای همین هر ماه که پول میفرستاد ته دلم ناخوشایند بود. فهمیدم این نارضایتی دلم صدای الله بود و اون لذتی که از واریز پول دریافت میکردم صدای ذهن ترسیدم یا همون شیطان بود که خیلی موزیانه حرفش به من القا میکرد. وخیلی زیبا هم میگفت که الهی شکر که پسرت میتونه بهت کمک کنه، الهی شکر که خدا اینقدر به پسرت داده که تو هم میتونی راحتتر زندگی کنی، الهی شکر که خدا حواسش بهت هست.
همونجا وسط فایل تصمیم گرفتم پولی که پسرم برام میفرسته برای خودش سرمایه گذاری کنم.و الان به لطف خدای مهربونم انجامش دادم. واقعا فهمیدم خدایی که به پسرم میده به خود من هم میتونه بده ولی من بهش اعتماد نداشتم. من دلم میخواد مدارم بره بالاتر نه اینکه کسی منو فقط از نظر مالی حمایت کنه .
وقتی مدارم بره بالاتر در تمام جنبه ها کیفیت زندگیم رشد میکنه و این خیلی عالتر.
من دوست ندارم با پولی که با ذهن ترسیده دریافت میکنم از میلیاردها پولی که میتونم با تکیه به خدا و نیروهای درونیم توسط خودم خلق کنم محروم بشم.
خدایا شکرت که این آگاهی نصیبم کردی و جسارت عمل بهم دادی.
از شما استاد عزیزم و خانم شایسته گل هم بی نهایت سپاسگزارم و براتون بهترین ها رو آرزو میکنم. الهی شکر که هستین و الهی شکر که دارمتون. بوس به وجود نازنینتون. ️️️️️
درودوعشق براستادعباسمنش عزیزم وبانوی مهربان خانم شایسته…من امروزصبح پنج مهر1403بانام خدای مهربان واردپروژه خانه تکانی ذهن گام به گام شدم ودوتامسئله داشتم که هیچ کاری به ظاهرنمیتوانستم برایش انجام بدهم وطبق گفته بانوشایسته تصمیم گرفتم روزی دوساعت برلی خودم وقت.بزارم البته چندروزی هست دوباره مدام درحال گوش کردن فایلهای رایگان استادعزیزم بودم ولی چون راننده تاکسی اینترنتی هستم درهین رانندگی گوش میدادم ولی امروزتصمیم گرفتم طبق گفتاربانوشایسته برای خودم زمان بزارم پارک کردم واولین گام راتناشاکردم وبرای اولین بارباتمرکزونکته برداری ازگفتاراستادعزیزم نوشتم ودرپایان ازخالق عشقم خواستم که تاپایان این گامها این دومسئله که یکی روابط باهمسروفرزندانم. هست ودیگری امورمالیم اصلاح شود.پس ازپایان اپلیکیشن اسنپ راروشن کردم واولین سرویس رارفتم وبه مقصدکه رسیدم هنوزمسافرم پیاده نشد که یک خودروباسرعت به خودروی من زد وخسارت نسبتازیادی به خودروی من زد من همیشه قبلا خیلی تصادف میکردم وبعدازتصادف هم خیلی عصبانی میشدم وفحاشی ودعواو….میکردم ولی ازوقتی که دوباره روی خودم کارمیکنم چندماهی هست خداراشکرتصادف. نکردم تاامروز ولی خیلی برام جالب بود اصلا نه عصبانی شدم نه نگران شدم همان موقع که پیاده شدم خداراشکرکردم وگفتم خدایاشکرت که به خیرگذشت همین که خودم ودومسافری که درماشینم بود.حتی راننده ای که ازپشت به ماشین من زد سلامتی شکرخدایاصدهزاربارشکرت ومیدانم قطعا خیریتی دراین تصادف هست ومدام ذهنم میخواست مراگول بزندمیگفت دیدی تاروی خودت کارمیکنی وتاشروع کردی که ذهنت راکنترل کنی تصادف کردی ولش کن این کارهارا ولی من محلش نزاشتم وبازهم خداوندعشقم راشکرگزاری کردم واکنون هم شروع کردم به نوشتن این پیام برای شما وصنیمانه ازاعماق وجودم ازشما استادعزیزم وبانوشایسته مهربان سپاسگزارم عاشقتونم ویک سوال هم دارم وقتی من وارداولین گام میشویم بجز فایل اصلی دوفایل دیگرهم هست فایل قبلی وبعدی آنهاراهم ببینیم؟️️️
به شرط پاکی دل وطهارت روح وپرهیز از معامله با ابلیس
سلام خدمت استاد عزیزم وبانو شایسته مهربان بنیان گذار این پروژه فوق العاده توحیدی و تمام دوستان عزیزم وعاشقان این مسیر توحیدی
کامنتم را با جمله ای از پیامبر اسلام که از استاد عزیزم شنیدم ودرکش کردم شروع میکنم که بسیار زیاد بهم کمک کرده برای درک بیشتر توحید
شرک در دل مومن مانند راه رفتن مورچه بر روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب پنهان است
خدایا به تو پناه میبرم از شر شیطان وگمراهی اش به مسیر شرک خدایا یاری ام کن تا توحید وایمان و اعتماد وتوکل بیشتر را به تو داشته باشم خدایا یاری ام کن تا هدایت تو را دریافت کنم ودر مسیر کسانی باشم که به انها نعمت دادی نه کسانی که به انها غضب کردی ونه گمراهان
مسیولیت پذیری
همیشه به این موضوع فک رمیکنم وخیلی برام جالبه چقدر از بچگی اتفاقاتی برایم رخ داده که باعث شد در این مسیر قرار بگیرم که مسیولیت پذیر باشم در سن شش سالگی پدرم در یک حادثه تصادف پایش شکست جوری که از کار افتاده شد و من بودم ومادرم تا تقریبا یک سالی این اتفاق باعث شد در اون سن تا جایی که در حد توانم باشد شروع کنم به کمک کردن به مادرم صبح های زود میرفتم نون وایی ونون میگرفتم برای خونه واز مغازه پدر بزرگم خرید خونه انجام میدادم و میوه میگرفتم و کمک دست مادرم بودم نمیدونم چی شد که بعد از اون اتفاق به صورت بنیادی این حس در وجودم قرار گرفت که تو میتونی کار ها رو انجام بدی و از اون جا بود که اون قدرتی که در وجودم از قبلش حسش میکردم بیشتر وبهتر درک شد بیشتر فهمیدمش چون واقعا توی اون سن خیلی بعضی مواقع شرایط سخت میشد واز اونجایی که مادرم هم در این شهر غریب بود وکسی رو نداشت وبا فامیل پدرم هم زیاد رفت وامدی نداشتیم واصلا خبری از هم نداشتیم حتی با اون شرایط پدرم خوب به خیلی از تضاد ها خوردم در اون زمان واقعا اوضاع سخت شده بود هم از لحاظ مالی وضعیت خوبی نداشتیم هم کسی کسی کمک نمیکرد هم خیلی تنها شده بودیم من ومادرم یادمه اون موقع خیلی با خدا خلوت میکردم باهاش حرف میزدم هر کجا کار گره میخورد چون دیگه میدونستم کسی نیست صداش میزدم از خودش میخواستم تو همون سن بچگی و واقعا با چشم خودم میدیدم که چطور کارها رو انجام میده اون موقع من زساد درک نمیکردم خدا چیه و قدرتش چیه و چطور داره اینکارا انجام میشه فقط میدونستم یکی هست که از درونم با من حرف میزنه یکی هست که هی میگه نترس درست میشه واقعا درکش میکردم نمیدونستم کیه چیه ولی بعد ها وقتی با استاد اشنا شدم و قانون رو درک کردم وفهیمدم توحید ومسیولیت پذیری چیه فهمیدم که اون زمان چی بود که اون طوری درها رو باز میکرد واقعا اون زمان زمان طلایی زندگی من بود واقعا چون هنوز سن کمی داشتم وورودی های نامناسب در وجودم برایم ذهنیت وباور های اشتباه رو نساخته بودم به معنای واقعی هدایتش را دریافت میکردم وحسش میکردم که فقط میگفت تو بگو من انجام میدم میفهمیدم که واقعا کسی نیست که بهش تکیه کنم فقط مادرم کمی میتونست بار رو از زندگی برداره که اونم بنده خدا میومد پیش من وگریه میکرد وبا من درد و دل میکرد اون زمان بود که با وجود همه اون تضاد ها وهمه اقداماتی که صورت گرفت حرکت هایی که در اون سن انجام شد وتمام چیزها یی که میدیدم چطور خدا درست میکنه انگار وجودم مسیولیت پذیری رو میخواست چون حتی بعد از اون اتفاق هم چیزی درست پیش نرفت پدرم در همان زمان ها بود که درگیر بیماری اعتیاد شد پایش سالم شد وکار میکرد ودرامد داشتیم اما زندگیمان دچار تضاد های دیگری شد دچار بیماری های دیگری شد که از اونجا شروع به تشکیل باورهای اشتباه در درون من بود اما یادمه که اون حس مسیولیت پذیری در درونم زنده بود جوری که در همان زمان ها به پدرم التماس میکردم که من رو ببره سرکار و باهاش سه ماه تابستون رو میرفتم سرکار یادمه همیشه در وجودم این باور کم رنگ بود که چون اونا من رو به دنیا اوردن مسیول زندگی من خریدن همه چیز برای من هستن یا حتی باید به من پول بدن یا همه کار برام بکنن و این موضوع که اصلا خانواده من توانایی خرید همه چیز رو نداشتن را هم پذیرفته بودم همیشه یادمه اگر میخواستم چیزی رو بخرم خودم دست به کار میشدم یادمه تو همون دوران بچگی میخواستم دوچرخه بخرم چون میدیدم دوستام دوچرخه دارن منم این خواسته در درونم شکل گرفته بود و با خودم حرف میزدم فکر میکردم باید چیکار کنم حالا که دوچرخه میخوام یادمه فقط یه بار به پدرم اول شروع تعطیلات تابستون گفتم میخوام سه ماه تابستون رو کار کنم وبا پولش دوچرخه بخرم اونم من رو میبرد سرکار وپولی بهم نمیداد اما اخر تابستون دوچرخه رو خریدم خدا روشکر همیشه این حس در درونم بود که کسی توانایی اینو نداره که به من کمک کنه درسته شاید تا یه جاهایی خیلی به خودم فشار اوردم که به خانواده ام فشار نیاد چون واقعا وضعیت زندگی خوبی نداشتیم حداقل تا سن یا زده دوازده سالگی که پدرم خدا روشکر پاک شد وزندگی خانواده ام رنگ و بوی دیگه گرفت واقعا تا قبل از اون در شرایط سختی زندگی میکردیم و همین مسیله باعث شد که من با این حس مسولیت پذیری بزرگ وبزرگ تر بشم و انقدر بهش عادت کردم که حتی بعد از اینکه زندگیمون کمی بهتر شد بازهم این عادت رو ترک نکردم همیشه یادمه پدرم وقتی پول تو جیبی بهم میداد به یه طریقی برمیگردوندم تو جیبش تا بتونه خرج خونه کنه خدا روشکر میکنم که این حس در وجودم شکل گرفت خدا روشکر میکنم به خاطر همه اون تضادها خدا روشکر میکنم که با وجود همه تضادها باز هم دنبال خواسته هایم رفتم خدا روشکر میکنم که خیلی زودتر از اونی که باید یه عادت خوب در وجودم رشد کرد که هنوز هم با من هست یادمه تو دوران نوجوانی ام هم سعیم رو میکردم که خودم کار کنم و خودم خرجی خودم رو حداقل بدم مدرسه میرفتم اما زمان های بیکاری ام رو میرفتم سر کار و این مسیله مسیولیت پذیری خیلی تو زندگیم باعث رشد درونی ام شد خیلی کارها رو انجام دادم برق کشی ساختمان گچ کاری با پدرم میرفتم بنایی میکردم یادمه حتی وقتی زمانی میخواستم یه موتور بخرم شروع کردم به انگیزه ساختن وکار کردن با هدف خرید موتور خدا روشکر کار کردم وپولش هم جور شد وموتور رو خریدم یه موتور صفر خریدم و همیشه انقدر این حس رسیدن خواسته وحرکت کردن وهدف داشتن واون نشانه ها و به خواسته هام رسیدن چنان عزت نفس بیشتری در وجودم زنده میکرد که کوه ها رو میشد باهاش جابه جا کرد یادمه تو دوران دانشگاهم هم بین کلاس هام وزمان های بیکاری ام رو میرفتم سرکار هم درس میخوندم هم کار میکردم برام جالب بود هر کدوم از دوستام و هم سن وسال هام که کمی به زندگی ام وبه خانواده ام نزدیک تر میشدن همشون میگفتن جواد تو دیونه ای وهمشون هم دلیلشون این بود که تو پسر یکی هستی چرا انقدر کار میکنی اینهمه تلاش وکار کردن وزجر وبدبختی البته از نظر اونا برای چیه تو که بابت میتونه برات فراهم کنه یه خورده به خودت اسون تر بگیر یادمه سوال ها بیشتر این بود که چرا بابات برات هیچ کاری نمیکنه چرا همش داری کار میکنی من خودمم تا زمانی که با استاد اشنا نشده بودم واقعا نمیدونستم خیلی چیزا درسته یا اشتباه ویکیش هم این بود که این حد از مسیولیت پذیری وکار کردن وتلاش کردن برای زندگی در صورتی که به راحتی میشد از همون ابتدا زور بیارم به خانواده ام و اونا رو مجبور کنم وبه راحتی تقصیر رو بندازم گردن اونا واونا رو مسیول بدونم چرا اینکارنمیکردم و واقعا با اینکه جواب این که این کار درسته یا نه رو نمیدونستم اما به قول استاد درونم از همون اول این رو میخواست اینکه کسی نیست که تو رو به خواسته هات برسونه باید بلند شی و خودت دست به کار بشی باید حرکت کن ی از تو حرکت از خدا برکت سعی میکردم همیشه به این فکر کنم که چطور هر مسیله ای در زندگیم رو میتونم حل کنم یادمه اون دوستی که دستی از دستان خدا وند شد تا من با استاد اشنا بشم هم این جمله رو بارها وبارها بهم گفت که تو با این ذهنیت هایی که داری اگر بیای تو این مسیر منظورش کار کردن با استاد بود میترکونی تو زندگیت چون بعد از مدتی دوستی با من یه شناختی به من وذهنیتم پیدا کرده بود میگفت من نمیدونم چطور ولی تو خیلی از کارایی که داری میکنی درسته با اینکه خیلی چیزا رو نمیدونی منظورش قانون ها بود که همین جا ازش تشکر میکنم حمید رضا جان ممنونم ازت سپاسگزارم که من رو با استاد اشنا کردی هر کجا هستی برات بهترین ها رو ارزو میکنم ازت سپاسگزارم
ولی واقعا هر چقدر در این مسیر با استاد بیشتر اشنا شدم وقانون رو درک کردم خدا رو بیشتر شناختم خودم رو باورهام رو درک کردم وبیشتر شناختم فهمیدم واقعا راست میگفت اما همیشه تا میومد غروری برای این موضوع در درونم شکل بگیره به خدا میگفتم خدایا ظرفم رو خالی کن من هنوز خیلی راه دارم تا به ارامش به خوشبختی به سعادت در این دنیا واون دنیات برس من هنوز اون ایمان رو به تو ندارم ولی در کنارش سپاسگزاری میکردم ازش که بهم کمک کرد وخیلی زود نور ایمانش را در وجودم روشن کرد
هر چقدر به هر مرحله وقسمتی از زندگی ام فکر میکنم که به موفقیت وبه ارامش درونی رسیدم به این میرسنم که توحید بود واقعا وقتی استاد میگه همه چیز توحیده همه چیز خداونده درکش میکنم وقتی میگه مسیولیت پذیری یعنی توحید وشرک نورزیدن درکش میکنم ومیپذیرم هر کجا ضربه خوردم از شررک پنهان یا اشکار خودم بود وقتی استاد میگه همه چیز ایمان هست یا ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است واقعا درک میکنم وقتی بارها وبارها میگه اولین قدم برای تغیر پذیرفتن تمام مسیولیت زندگیم هست میفهمم چی میگه و به اندازه ای که این جملات رو درک کردم وباور کردم به سمت توحید حرکت کردم همه چیز تغیر کرد در زندگی ام استاد هر روز فایل انگیزشی شماره سه رو گوش میکنم این فایل فوق العاده است چقدر از همون اولین بارکه این فایل رو دیدم درک کردم اونجایی که میگید اولین قدم برای تغیر پذیرفتن تمام مسیولیت زندگیتون هست اگر بخوای منتظر کسی باشی هیچ وقت موفق نمیشی هیچ وقت به جایی نمیرسی یادت باشه هیچ کس مسیول زندگی تو نیست نه پدرت نه مادرت نه دولت و تنها کسی که میتونه به تو کمک کنه خودت هستی هیچ دوستی بیرون از تو وجود نداره هیچ تنها کسی که میتونه جلوی تو رو بگیره خودت هستی هیچ دشمنی بیرون از تو وجود نداره همه چیزایی که برای رسیدن به هدفت میخوای همین الان داری اگر حرکت کنی شرایط فراهم میشه من خیلی سخته واقعا منتظر چیی یا کسی موندن اصلا در این مورد صبر ندارم اینکه یکی دیگه باید یه کاری انجام بده برام تا یه نتیجه ای رخ بده خدا روشکر میکنم که همیشه در درونم این ندا بود که بهونه نیار چون یا بهونه میاری یا نتیجه میگیری واقعا تنها چیزی که میتونه از همه چیز من رو باز داره بهونه اوردن هست خدا روشکر که همیشه در درونم این بود که هدف هیچ وقت وسیله رو توجیح نمیکنه
خدا روشکر میکنم که خداوند مرا در این مسیر قرار داد واقعا حسش میکنم هر بار بیشتر وقتی توکل میکنم ووقتی بهش میگم که ایمان دارم بهش وقتی دسته چکم رو پاره کردم بیشتر حسش کردم بیشتر درک کردک که شیطان درونم زانو زد و کم اورد وقتی مستقل شدم با همه شرایط موجود وحرکت وتلاشم را برای زندگی ام بیشتر کردم بیشتر خدا رو حس کردم وقتی خودم سعی کردم توکل کنم ومسیولیت پذیری ام را با وجود تنها بودن بیشتر کنم وبه خدا بگم من تو رو بیشتر میخوام من میخوام زمین بازی بزرگ تزربشه برام من خواسته ام اینه که قدرت تو رو باور کنم ومسیولیت همه چیز را وخلق همه چیز را به خودم وایمانی که به تو دارم گره بزنم چون تو عاشق این هستی که خلق کنم تو من رو به این دنیا اوردی تا خلق کنم تو مرا یاری میکنی تا همه چیز را خلق کنم تو لذت میبری از اینکه بندگی تو را کنم وقدرت تو را بی نهایت ببینم وخلق کنم هر انچه دوست دارم پس منم بندگی میکنم ایمان میارم بیشتر وبهتر استاد خدا شاهده خدا روشکر انقدر توحید داره درونم رشد میکنه که حتی با وجود سپردن به خداوند وتوکل کردن به خودش حتی برای راه رفتنم باز هم هر لحظه در درون همه چیز دقت میکنم که شرک نورزم و توحید داشته باشم چون تضادهایی رو زندگیم دیدم که دیگه نمیخوام تکرار بشن با بی ایمنی خدا روشکر میکنم که هر لحظه بهش فکر میکنم من نتیجه ای تو زندگیم ندارم من کاری برای خودم ندارم یه ماشین خریدم اما تصمیم گرفتم ماشینم بفروشم ومستقل بشم انجامش دادم ولی واقعا با وجود اینکه نتیجه پر رنگی در زندگیم ندارم همین که در این مسیر هستم وهر روز دارم نشونه های خدا رو میبینم میبینم واضح که داره کارها رو برام انجام میده وهمه چیز داره برام میشه خانواده پول کار خوب سلامتی ارمش این به من از هزار تا نتیجه به ضعم دیگران بالاتر این ایمانم را بیشتر میکنه برای ادامه دادن در این مسیر وقتی خودش برام امید وتوکل وانگیزه میشه بقیه چیزا درست میشه وقتی میدونم خودم دارم ایمانم را بهش بیشتر میکنم اونم میدونه و به اندازه سر سوزنی خطا نمیکنه وهمیشه پاسخ ایمان حس خوبه واتفاقات خوب خد روشکر میکنم که هر روز مسیولیت پذیری ام بیشتر وبهتر میشه وتوحید عملی ام بهتر وبیشتر رشد میکنه خدا رو هزاران مرتبه شکر میکنم که همه چیز تحت کنترل وسیطره ومدیریت وقدرت خودش هست خدا روشکر میکنم که اون همیشه خیره در زندگی من واگر ایرادی هست اگر مشکلی هست اگر کمبودی هست همش منم اینا منم میپذیرم که من کمم من محدودم من باورهای درستی ندارم من کوچکم و اون بزگه اون دلی دریا دارد اون بی نهایته اون قدرته و من حکم قطره ای در دل دریا را هم ندارم در برابرش من هیچی نیستم همیشه خدا روشکر
سپاسگزارم ازتون بانو شایسته ممنونم به خاطر این پروژه متشکرم استاد عزیزم سپاسگزارم از همتون از تمام دوستان قشنگ وزیبا و عالی که دارم در این خانواده دوست داشتنی ممنونم از همتون امید وار م این نوشته ها که با حس خوب بود رد پای بی نظیری برای اینده باشه و امید وارم این حرف ها و خاطرات وتمام این اگاهی ها که کلام خداوند بود وجاری شد در نوشته های من نشانه ای برای دوستای عزیزم باشه خدا روشکر میکنم
براتون بهترین ها رو از خداوند میخوام چون لیاقتش رو دارید
هر کجا هستید شاد و موفق و پیروز و سربلند باشید در لحظه به لحظه زندگیتون توحید وحضور خداوند را حس کنید
دوستتون دارم
یادت باشه جواد
اگر مثل بقیه فکر کنی به خدا مثل بقیه نتیجه میگیری
یادت باشه
تو اومدی به این دنیا ورسالتت ایمان وتوحید خداوند است
یادت باشه
هیچ کس غیر از تو مسؤل زندگی تو نیست
یادت باشه
یا بهونه میاری یا نتیجه میگیری
یادت باشه
هر اتفاقی افتاد چه خوب چه بد سریع برگردی به درون خودت انگشت اشاره همیشه به سمت خودت باشه نه دیگران چون تو داری خلق میکنی هیچ کس مقصر نیست تو محدودی تو باور درست نداری پس تغیر درونی داشته باش ایمان داشته باش همه چیز در بیرون تغیر میکنه این قانونه خداونده وهرگز تبدیل وتغیری در ان نیست
مریم قشنگم ی دنیا ازتون سپاس گذارم که با شروع مهر و مدرسه ی تکلیف زیبا هم برای ما تدارک دیدین و منم مث دانش آموزا باید تمرکز اساسی صرف این گام ها کنم البته اگر میخوام نتایج خوب بگیرم و قطعا که به قول شما بودن من اینجا اتفاقی نیست.
در اوایل مسیر فک میکردم اینجا این سایت یا این مسیر معجزه های خارق العاده ای رخ میده و صداش همه جا میپیچه اما بعد از گذشت این چند سال فهمیدم هیچ معجزه ای در کار نیس من تصمیم میگیرم نگرش و دیدمو به مسائل تغییر بدم و به همین نسبت جهان هم تصمیم میگیره نتایج رو تصاعدی نمایان کنه. بعد از گذشت این چند سال طلایی متوجه شدم انقلاب درون من هستش که زندگی و مسیرشو تغییر میده هیچ عوامل بیرونی تاثیری بر زندگی و حال من نداره و این درون من هست که هر لحظه مسیر زندگی منو نشون میده. و انصافا جنگ درون چقدر هم سخته ولی سرکوب کردنش نهایت لذت
و من شاگرد استاد وقتی این فایل رو شنیدم چقدر به خودم افتخار کردم که این شاگردی چه موفقیت هایی برای من کسب کرده که عملا دست از هر عوامل بیرونی شستم.
همین چند دقیقه پیش با دوستم تلفنی حرف میزدم میگفت رئیس جمهور رفته امریکا و دلار بالا رفته و طلا این شده و نمیدونم یورو اون شده. گفتم تو خودت خبر داری که من فقط جسمم تو این کشوره واصلا امار ندارم رئیس جمهور کیه که داره چیکار میکنه میگفت هر کاری میکنم ماشینم فروش نمیره گفتم دختر خوب ی ذره هم به وجود خدا فکر کن قطعا برنامه ای برات چیده اینقدر عجول نباش و دست نکن تو حکمت خدا بزار ببین چه برنامه ای برات داره. البته هر چند حرف زدن با این افراد ی کم هدر رفت انرژی هست و افکار چندین هزار ساله این افراد هیچوقت از بین نمیره. و من بی نهایت از خدا سپاس گذارم که هر جا هم میزنم جاده خاکی میگه هی دختر چرا به تابلو توجه نمیکنی؟
و همین امروز همکارم پیام داده بازار فروش چطوره گفتم خوبه خداروشکر و همین همکارا عجیب مینالن که هیچ فروشی نیست و من با شادی درون میگم تنها منبع رزق و روزی خودشه ما چیکاره ایم. همون خودش که اراده کنیم دنیا رو به پامون میریزه و میگه جهان من مسخر توست تو فقط بخواه. به قول ی دوست عزیزی میخواهی و میشود به شرط ها و شروط ها
خود خدا میگه عزیزان من همه چی در حد فراوانی هست فقط کافیه بخواین و شرط خواستن هم این هست که باور داشته باشین هست و بهش میرسین حتی همین خدای معجزه گر خودشم نوع باور ساختن رو هم هدایت میکنه اصلا نمیزاره دست به سیاه و سفید بزنی
خودش گفت ی نگاه به دفتر فروش پارسال بنداز و ببین من چه راحت برات فروش انجام دادم و مشتری آوردم اصلا کدومش به زور بازوی خودت بوده؛؟؟یعنی من فقط اینو خوب فهمیدم این بازوی من فوق فوقش بتونه چندتا جلو بازو و چندتا پشت بازو بزنه که اونم اگه خدا توانش نده همونم نمیتونه. کی گفته من دارم نون بازوم میخورم؟؟؟بازو کجا بود اصلا؟دوتا نی قلیون با ی روکش اصلا بازوی منم بشه تنه درخت بلوط واقعا کاری از من ساخته هست؟؟؟حدود 4 روزه در تلاشم ی جنس برای ی مشتری جور کنم و به بیش از ده تا همکار تو ایران زنگ زدم اصلا شده ستاره سهیل و نیست.
خودش گفت امروز به مشتری بگو خودم الان این جنسو دارم بیا همینو ببر جای اون و ی عالمه نجواهای شیطان که الان میره میگرده بین همکارا از اونا خرید میزنه و تو سود نمیبری
ی نفس عمیق کشیدم و لم دادم به صندلیم
اصلا بره از هرکی دوست داره بخره مگه روزی من دست اینه؟مگه تا الان این رزق منو داده؟من در شرایط فعلیم و در توانم تلاشمو کردم مابقیش سهم خداست و من بیش از این تقلایی ندارم که خرج کنم.
وسط خواب من رو صندلی طرف تماس گرفت گفت تا ی ساعت دیگه میام جنسو میبرم
خدا گفت ببین این منم. این منم که میچینم که چی به چیه تو توکل کردی خب بیا اینم پاسخ من. اصلا قانون و مقررات داره این مسیر. هر چقدر کاشتی همونقدر درو میکنی گفت تو چرت زدی بعد توکلت اما من چیدم که سودش بیاد سمت تو. تو قلبت قرص بود و به کارکرد من ایمان داشتی و منم موظفم که بفرستم سمت خودت
اوه خدای من اخه من عاشقت نشم اینجوری؟؟؟روزی هزار بار میگه ببین من چیا بهت دادم ببین کجا بودی و به کجا رسوندمت ببین الانتو؟
ببین و کیف کن اصلا بگو کدومش کار خودت بوده؟
اصلا نوع افکارت روهم من چیدم برات اصلا همین آرامش قلبی که داری و میتونی توکل کنی رو هم من چیدم برات که و من مث همیشه فقط میگم عاشقتم قلب من
واقعا نمیدونم از کجا شروع کنم و کامنت بذارم من سال 98 با استاد آشنا شدم اون موقع یه کار خوب دورکاری داشتم با حقوق نسبتا خوب و تایم کاری کم یجورایی واسه اون زمان کار عالی برام به حساب میومد اما وقتی فایلا رو که گوش میکردم میدیدم واقعا به کارم علاقه ندارم فقط شرایطش رو دوست دارم واسه همین رفتم دنبال علایقم اما کارمو ول نکردم همون منطقه امنی که استاد همیشه میگن بعد شرایط یجوری شد که دیگه کارمو ول کردم و تمرکزی چسبیدم به علایقم .من رشتم مهندسی شیمی بود کارم حسابداری علاقم آرایشگری. اولش احساس میکردم هیچ ربطی نداره رشتم با علایقم اما بعد متوحه شدم که کار رنگ مو چقدر به رشتم نزدیکه
به لطف الله و آگاهیای فوق العاده دوره آفرینش و ثروت 1 واسه خودم سالن زدم واقعا از یه صندلی شروع کردم و الان همکار دارم و کارم رو گسترش دادم
یه ارثیه قراره از خانوادم بهم برسه تا به امروز نجواهای ذهنم میگفت اون پول برسه میتونی سالن بخری و دیگه اجاره ندی با اینکه میدونستم باید خودم تکاملم رو طی کنم و پیشرفت بیشتری داشته باشم و بعد ملک بخرم اما ذهنه دیگه باز برمیگشتم خونه اول
تا اینکه گام اول خانه تکانی ذهن رو برداشتم و گوش کردم آره همینه تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم تا به الان با توکل به خدا تونستم اینقدر پیشرفت کنم ازین ببعد هم همینطوره. گاهی بازومو میبوسم و با خودم میگم نون بازوی خودمو میخورم چرا منتظر باشم یکی یه پول گنده بده تا پیشرفت کنم
استاد فایلای شما زندگی منو دگرگون کرده واقعا ازتون سپاسگزارم . خیلی جای کار دارم و همین مسیرو ادامه میدم پر قدرت تر.
درود بر شما. صحبت های شما عالیه فقط اون جایی که از دولت و مسئولین رفع تکلیف میکنید به نظر بنده اشتباهه این درسته که ما نباید کم کاری های خودمون و ناکامی ها و شکست ها ناآگاهی های خودمون را سر شرایط اجتماع دولت خانواده و.. بگذاریم ولی این دلیل بر این نیست که افرادی که پستی را در کشور اشغال میکنند و از بیتالمال استفاده میکنند نباید مسئولیت پذیر باشن و جوابگو و نباید مورد انتقاد قرار بگیرن شما اگه نیروی کاری داشته باشید از مدیر گرفته تا کارمند و کارگر اوه از کارش راضی نباشین بهش اعتراض نمیکنین و… و در مورد آقای مهران مدیری شما با این سطح از اگاهی نباید کسی را قضاوت کنین تازه وقتی در جایگاهی قرار دارین که صحبت هاتون توسط افراد زیادی شنیده میشه شما می تونین انتقاد کنین ولی اسم کسی را نبرین و کلی گویی کنین بگین افرادی که به این شکل صحبت میکنندو… در ضمن شما خودتون دارید انتقاد میکنید تازه به شخصی که حسابی باهاش ندارین چطور مردم باید سکوت کنن در برابر کسانی که دارن ار حقوق اون ها استفاده میکنند ولی بازدهی ندارند دارند حقوق شون را پایمال میکنند. با تشکر
خدا رو شاکرم که به من توفیق شروع این دوره رو با خانواده ی بزرگ عباسمنش داد
من دیروز که فایل شروع این دوره با مریم عزیز رو گوش دادم تصمیم صدرصدی گرفتم که سفت و سخت یک ماه همه ی برنامه و دغدغه های ذهنی ام رو رها کرده و با امید و باور اهدافم رو به خداوند بسپارم و دیگر نگران چیزی نباشم تا به بهترین مسیر و راهکار هدایت بشم
و با عمل به گفته ی استاد عباسمنش عزیز در دوره 12 قدم و روانشناسی ثروت که تهیه کرده ام
و ایشون میگن در مسیر علایقت حرکت کن و هدایت رو به خداوند بسپار
با صحبت های مریم جان دوباره این اصل به من یادآوری شد
“حرکت کنم و ایمان داشته باشم که خداوند در ادامه ی مسیر، من رو به سمت بهترین ها هدایت میکنه”
با یک شور و شوق عجیب تمرین ستاره قطبی ام رو نوشتم ((اتفاقاتی که دوست داشتم و برام قابل باور بود که در طول روز برام اتفاق بیوفته رو نوشتم))
و روزم رو شروع کردم
میخوام اتفاقات خوب و فوق العاده دیروز رو براتون بگم که باور شما هم قوی تر بشه
اول به مدرسه ی پسرم رفتم که تازه وارد دبیرستان شده و یه کوچولو نگرانی در این محیط جدید و انتخاب رشته اش داشتم
تصمیم گرفتم رها کنم و بسپارم به خدواند
و اما چی شد؟جلسه بسیار خوبی برگزار شد
مدیر و معاون و مشاور مدرسه فوق العاده بودند و برنامه های درسی و تربیتی خوبی داشتند وقتی از مدرسه خارج شدم حالم عالی بود پر از آرامش و امید بود
با اولیا آشنا شدم همه خوب و خوش برخورد بودند
و عصر با همسرم برای خرید رفتیم و هدایت شدیم به جاهایی که هم کیفیت و هم قیمت خوب بود و من همیشه دوست داشتم یه مدل لباس و شلوار همسرم بپوشه و با استایل همیشگی اش متفاوت بود همسرم بدون که من بهش بگم همون لباس ها با همون رنگ خرید کرد
و بعد هم رفتیم با همدیگه شام رستوران و کلی در مورد این دوره باهم صحبت کردیم و مریم خانم رو تحسین کردیم
اینو یادم رفت بگم پسر کوچیکم از مدرسه خیلی شاد و پر انرژی برگشت روزهای قبل با غرغر کردن برمیگشت
و آخر شب هم بدون اینکه بازی تیم مورد علاقه ام رو نگاه کنم و حرص بخورم برد
//////////
البته این توضیح رو بدم حدودا دو سالی میشه که دوره 12 قدم رو تهیه کردم
و 2 بار این دوره رو از اول تا آخر گوش دادم و هر دفعه با توجه به اون اندازه ای که به مباحث دوره عمل کردم نتیجه دیدم و تغییر کردم
که خودم فکر میکنم
خیلی کم بهش عمل کردم با این وجود
در کل تغییرات من و همسرم بسیاااار زیاده
نکته :
((((((من باورم اینه و البته با تجربه ای که برام داشته میگم دوره ها و صحبت های استاد عباسمنش حتی اگه فقط یکبار گوش بدی هم تاثیر خوبی روت میزاره به دو دلیل یکی اینکه ایشون انرژی فوق العاده بالایی داره و دوم اینکه قلب بسیااار پاک و مهربونی داره و با صداقت کامل و باور بالا حرف میزنند و روی ما تاثیر میزاره فکر کنید اگه به آموزه ها عمل کنیم که دیگه معجزات رخ میده استاد عاشقتونم))))))
و اما تغییرات ما:
از لحاظ مالی خیلی پیشرفت خوبی داشتیم
وبه اهداف مالی که قبل از دوره مشخص کرده بودم رسیدم ماشین ما پراید بود خدا رو شکر الان ماشین شاسی بلند میلیاردی خریدیم اونم به راحتی به راحتی پولش جور شد
و من کلی طلا خریدم و شرایط خرید واسه بچه هام ،خودم و همسرم خیلی راحت شده
و به سفرهای زیادی بازم با شرایط عالی رفتیم
و همسرم بعد از سالها استخدام رسمی در شرکت نفت شد و وضعیت رفاه و زندگی ما هر روز خدا رو شکر بهتر و بهتر میشه…
و مهمتر از همه شخصیت من خییییلی تغییر کرده ارتباطم با همسر و بچه هام عالی شده
آرامشم بهتر شده
من به شدت در مورد پوششم و حضورم در جامعه و ارتباط های معمولی با جنس مخالف احساس گناه شدید و مزخرفی داشتم
میتونم بگم الان این احساس بد به صفر رسیده هنوز جای کار کردن رو خودم هست اما خیییلی تغییر خوبی بوده که وقتی به 2 سال پیش و اون افکارم فکر میکنم باورم نمیشه اون من بودم
و یه تغییر بزرگ که مربوط به این فایل استاد میشه من سالها قبل خیییلی از خانواده خودم و همسرم توقع کمک مالی داشتم توقع توجه داشتم من در کل آدم خیلی خوش قلبی هستم و ناخواسته در رفتارم به همه توجه میکنم و زیبایی هاشون رو بهشون میگم با صداقت و انرژی و خیلی در خودم و بقیه این تفاوت و بی توجهی به همدیگه رو میدیم ناراحت و اذیت میشدم
اما الان توقع ام از بقیه خیییلی کمتر شده حداقل 80 درصد تغییر کردم
بدون توقع به بقیه انرژی میدم اما دیگه مثل سابق منتظر بازخورد اونا نیستم
قدرت نه گفتن در من خییییلی بهتر شده
من قبلا خیلی برام سخت بود که به کسی بگم نه و گاها خودم رو در سختی قرار میدادم تا طرف مقابلم رو راضی کنم اما الان به گفته ی استاد اگه بتونم و به خودم ضربه ای نخوره
و برای حال خوب خودم انجام میدم
وابستگی عاطفیم به همسرم و بچه هام و پدر و مادرم خیییلی کمتر شده ،بیشتر از قبل دوسشون دارم اما طاقت دوری اونها برام راحت تر شده
و حال خوبم خییلی وابسته به بودن آنها نیستم
اگر باشند خیییلی حالم خوبه و زمان هایی که پیشم نیستند سعی میکنم با خودم و مطالعه و فایل ها و نقاشی حالم رو خوب نگه دارم و وابستگیم رو کم کمتر کنم
قبلا بدون بچه ها با همسرم تا یه کافه نمیرفتم احساس گناه و دلتنگی میکردم
الان بارها و بارها با لذت با همسرم تنها به رستوران و کافه میرم و با بچه هام هم به جای خودش…
و بزرگترین تغییر من اینکه من روی یک کار تمرکز نمیکردم و خیلی شاخه به شاخه میپریدم و این باعث از دست رفتن انرژی و هزینه برای من بود این سخت ترین باگ من بود که فکر میکردم اصلا نمتونم تغییر کنم و جالب اینه که رهاش کردم و فقط روی خودم تمرکز کردم رو عمل به آموزه های استاد در دوره 12 قدم
و بدون اینکه متوجه بشم الان من تمرکزم فقط روی یه کار شده
و چقدر در هزینه و زمان و رضایت از خودم تاثیر عالی داره
و اما موردی که هنوز کامل تغییر نکردم اما خدا رو شکر میکنم که متوجه این مورد و مشکل در خودم هستم و امیدوارم در این دوره و دوره روانشناسی ثروت که تازه خریداری کردم
و دقیقا به ترمز های ذهنی ما میپردازه اشاره میکنه این مورد هم حل بشه
من با وجودیکه آدم با عزت نفس و اعتماد به نفس بالایی در روابط و خودباوری هستم و البته اینجور فکر میکردم اما با گوش دادن به فایل 26 دوره روانشناسی ثروت استاد متوجه شدم من عدم خود باوری رو دارم مثلا من استاد نقاشی هستم و 10 ساله آموزشگاه نقاشی دارم و کارم هم خیلی خوبه و مدتیه که میخوام آموزش مجازی بزنم اما فکر میکنم به اندازه ی کافی مسلط نیستم یا اینکه خودم رو باور ندارم که نقاشیم خیلی و خوبه ودر سطح آموزش مجازی دادن هم هست
وقتی نتیجه ی آموزش هنرجوی حضوری من عالیه چرا مجازی خوب نباشم؟
و یه ترمز های ذهنی هست که نمیزاره من استارت بزنم
هدف سفت و سخت من از شروع این دوره همزمان با دوره ثروت 1 که دوره بسیاااار خوبی است رفع این ترمز ذهنی است
به امید روزی که در پایان این یک ماه خبر خوب شروع آموزش مجازیم رو با شما عزیزانم به اشتراک بزارم
سلام به استاد عزیز ٫ مریم بانو و همه دوستان هم فرکانسی
امروز چیز قابل توجهی که عملی متوجه اش شدم خواستم با دوستان عزیز اشتراک بذارم
بارهای به فایلهای لایو استاد گوش دادم و بنظرم جز بهترینها از بهترین فایل های هدیه استاد عزیزمون هستن
که هم مسئله هم راه حل خیلی شفاف کنار هم چیده شدن
از یک جایی به بعد هر زمان میخابم هر زمان سکوت دارم وتنهام و هرزمان تصمیمی باید بگیرم یا راهی رو باید برم از راه حل استاد استفاده میکنم و همون موقع میگم ایاک نعبدو و ایاک نستعین خدایا تنها تو را میپرستم تنها از تو یاری میجوییم مرا به بهترین راه هموار ترین راه٫راه کسانی که به انها نعمت داده ای هدایت کن و اروم میگیرم اینو یک جایی از فایل سفر به دور امریکا استاد هم عملی ازشون دیده بودم
امروز فهمیدم فکرم چقدر مقاوت داره که وقتی نمینویسم بیادهم نمیارم پس برای همین شروع کردم به نوشتن و انشالله خداوند توفیق و همت بده ت این مسیر دوام داشته باشم و از نوشته های دوستای عزیزم بهره ببرم
دمت گرم استاد و خدا قوت و توانایی و ثروت و سلامتتون روز افزون کنه
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت اساتید عزیزم
پنج روزه که دوره روانشناسی ثروت 1 رو خریدم ولی هنوز شروع نکردم یک جورایی حس می کنم که که ذهنم آروم نیست و حقیقت دوست ندارم حق و ارزش این دوره رو همین طور که هست ادا نکنم و دنبال یک راهی برای آرام بودن و تمرکز و تخلیه ذهن و پیدا کردن نشتی انرژی می گشتم که با فراغبال بیشتر دوره رو شروع کنم که همسرم خبر گذاشتن پروژه خانه تکانی ذهن روی سایت را دادن که چقدر بجا و درست انگار خدا با من حرف میزد و انگار به من میگفت صادق الان که میخوای و نیاز داری این دوره رو اول انجام بده بعد برو سمت دوره روانشناسی ثروت1 یک جور این پروژه را هدیه خدا ونشونه دیدم که الان در این زمان به درد زخم ذهنم میخوره خیلی از خدا تشکر کردم و امروز گام اول را شنیدم.سالها روی این فکر محدود کننده دارم کار میکنم که سرنوشت هرانسان را خود تعیین می کند و نه دولت و نه مسئولین البته این رو هم باید اضافه کنم که اکثرا شاید ناخواسته زمانی که سوار تاکسی یا بازار و یاهرجای دیگه باشم درگیر این فرکانس و عقاید می شوم چون با مردم ارتباط دارم ولی خیلی سعی می کنم اون لحظه با ذهنم صحبت کنم و یادآور بشم که چیزی که مردم میگن اشتباهه و فقط روی خودت تمرکز کن اونجاست که کمی کار سخت میشه چون باید ذهنم رو کنترل کنم و سعی کنم با جمع همراه نشم و اکثرا موفق میشم .
خیلی از قبل بهتر و قویتر شدم و این راه ادامه خواهد داشت تا اینکه کلا ریشه کن شود .
خدایا شکرت که یک منبعی بنام سایت عباسمنش هست و یک استادی مثل آقای عباسمنش و خانم شایسته وجود دارند که خداوند بوسیله اونها نشونه هایش رو به ما میرسونه .
خدایا شکرت که امکان نوشتن دیدگاه ها و نظراتمون را با فرکانس بالا با انسانهای فرکانس بالا و زیبا اندیش برای ما فراهم کردی
و هزاران شکر بابت قرار گرفتن در فرکانسی که این آگاهی ها رو میبینم میشنوم و یاد می گیرم
خدایا ثروت بی کرانت را سپاس
خدایا لطف و کرمت را سپاس
سلام خدا قوت به خانم شایسته عزیز که این فایل ها رو به این شکل عالی و برای تمرین روزانه مرتب کردن و استاد عزیزم که چشم دل ما رو باز کردن دوستتون دارم و براتون ارزوی سلامتی میکنم فعلا یک بار این فایل و گوش کردم ولی این اگاهی ها و درک و عمل بهشون گوش کردن بارها و بارهارو میطلبه و تکرارش رو میگنجونم در برنامم به امید خدا و الان در گوشیم یک پوشه به اسم خانه تکانی ذهن درست کردم که همه فایل هارو داخل اون اپدیت کنم و روزانه گوش کنم تا ملکه ی ذهنم بشه و به عمل کردن بیانجامد من سعی میکنم خودم رو مسیول زندگی خودم بدونم و اگر هم به مسیله ای بر خورد کنم که ناخواسته ام هست به خودم میگم دلیلش ورودی های فلان زمان که چند وقت پیش بوده و باورهای نامناسبم در فلان زمینه بوده و این جوری محتات تر نسبت به تصمیماتم عمل میکنم و قانون رو به خودم یاد اور میشوم و حداقلش کمتر اشتباه میکنم و دیگران رو مثل خدا و اطرافیان مقصر نمی دونم و دیگران رو سرزنش نمی کنم و به این موضوع که استاد میگن که وقتی در مدار خوبی ها باشی حتی زمانی که همه میگن شرایط بد هست برای تو این چنین نیست مثل زمان کرونا که فروش محصولاتم عالی تر از سال قبل بود و دوباره سال قبلش که سیل بود ما مسافرت رفتیم وهر زمان شهری رو ترک کردیم سیل اونجا شروع میشد یا در اون موقع برای ما شرایطی رو فراهم می کرد که ما اذیت نشیم و به سلامت رفتیم و بسیار لذت بردیم ولی افرادی نگران ما بودن چون این اخبار رو دنبال می کردن ولی ما از اتفاقات خوبی ها رو میدیدیم چون تمرکزمون روی زیباییها بود و خودمون رو دست خدا سپردیم و ازش هدایت می طلبیدیم و از خدا میخوام مفهوم ایاک النعبد و و ایاک النستعین رو کامل درک کنم که البته بارها تجربه کردم ولی باز دلم می خواهد به درک واقعی تر برسم و عمممممل کنم و تنها حرف نزنم چون با عمل من هست که اوضاع تغییر میکند و بهترین ها رو برای خودم رقم بزنم و البته که به خاطر اموزش های شما استاد عزیزم زندگی ام بسیییییار تغییر کرده و ربطی به چند سال پیش نداره استاد سپاسگزارم که از طریق شما خدایم رو بهتر درک کردم و زندگی ام را میسازم و از خدا می خوام که در این مسیر ثابت قدم باشم و می دونم اگر همواره روی خودم کار نکنم باز به مسیر قبل بر میگردم
سلام و درود به استاد عزیزم و مریم بانوی دوستداشتی.آرزو میکنم هر لحظه غرق خوشبختی باشین و آنچه از بهترین ها در زمین و آسمان هست نصیب و روزیتون باشه.
خدایا شکرت که منو در مسیر دریافت آگاهی قرار دادی و بهم جرات عمل کردن دادی.خدایا از تو سپاسگزارم که سرپرست و ولی نعمت من هستی و هر لحظه مراقب من و احوال من هستی و هر لحظه منو در مسیر درست هدایت،حمایت و حفاظت میکنی.
به لطف پروردگارم گام اول برداشتم و یک آگاهی فوقالعاده دریافت کردم. من فرهنگی بازنشسته هستم و البته از پارسال بعد جویدن کتاب رویاهایی که رویا نیستن از استاد عزیزم و به لطف پروردگار تونستم یک کافه صبحانه راه بندازم. و پسرم دریانورد هست. و هر ماه برام مبلغی پول میفرستاد که خوب هم دوست داشتم یک همچین مبلغی ورودی داشته باشم و هم ته دلم یه چیزی اذیتم میکرد و حس حقارت بهم میداد.
تا امروز که با گوش دادن به فایل گام اول فهمیدم این ترس من از کمبود هست، ترس من از نشدن هست، این نا امیدی من نسبت بخداست، این شرک ورزیدن بخداست. من به پسرم اطمینان داشتم ولی بخدا اطمینان نداشتم. و برای همین هر ماه که پول میفرستاد ته دلم ناخوشایند بود. فهمیدم این نارضایتی دلم صدای الله بود و اون لذتی که از واریز پول دریافت میکردم صدای ذهن ترسیدم یا همون شیطان بود که خیلی موزیانه حرفش به من القا میکرد. وخیلی زیبا هم میگفت که الهی شکر که پسرت میتونه بهت کمک کنه، الهی شکر که خدا اینقدر به پسرت داده که تو هم میتونی راحتتر زندگی کنی، الهی شکر که خدا حواسش بهت هست.
همونجا وسط فایل تصمیم گرفتم پولی که پسرم برام میفرسته برای خودش سرمایه گذاری کنم.و الان به لطف خدای مهربونم انجامش دادم. واقعا فهمیدم خدایی که به پسرم میده به خود من هم میتونه بده ولی من بهش اعتماد نداشتم. من دلم میخواد مدارم بره بالاتر نه اینکه کسی منو فقط از نظر مالی حمایت کنه .
وقتی مدارم بره بالاتر در تمام جنبه ها کیفیت زندگیم رشد میکنه و این خیلی عالتر.
من دوست ندارم با پولی که با ذهن ترسیده دریافت میکنم از میلیاردها پولی که میتونم با تکیه به خدا و نیروهای درونیم توسط خودم خلق کنم محروم بشم.
خدایا شکرت که این آگاهی نصیبم کردی و جسارت عمل بهم دادی.
از شما استاد عزیزم و خانم شایسته گل هم بی نهایت سپاسگزارم و براتون بهترین ها رو آرزو میکنم. الهی شکر که هستین و الهی شکر که دارمتون. بوس به وجود نازنینتون. ️️️️️
درودوعشق براستادعباسمنش عزیزم وبانوی مهربان خانم شایسته…من امروزصبح پنج مهر1403بانام خدای مهربان واردپروژه خانه تکانی ذهن گام به گام شدم ودوتامسئله داشتم که هیچ کاری به ظاهرنمیتوانستم برایش انجام بدهم وطبق گفته بانوشایسته تصمیم گرفتم روزی دوساعت برلی خودم وقت.بزارم البته چندروزی هست دوباره مدام درحال گوش کردن فایلهای رایگان استادعزیزم بودم ولی چون راننده تاکسی اینترنتی هستم درهین رانندگی گوش میدادم ولی امروزتصمیم گرفتم طبق گفتاربانوشایسته برای خودم زمان بزارم پارک کردم واولین گام راتناشاکردم وبرای اولین بارباتمرکزونکته برداری ازگفتاراستادعزیزم نوشتم ودرپایان ازخالق عشقم خواستم که تاپایان این گامها این دومسئله که یکی روابط باهمسروفرزندانم. هست ودیگری امورمالیم اصلاح شود.پس ازپایان اپلیکیشن اسنپ راروشن کردم واولین سرویس رارفتم وبه مقصدکه رسیدم هنوزمسافرم پیاده نشد که یک خودروباسرعت به خودروی من زد وخسارت نسبتازیادی به خودروی من زد من همیشه قبلا خیلی تصادف میکردم وبعدازتصادف هم خیلی عصبانی میشدم وفحاشی ودعواو….میکردم ولی ازوقتی که دوباره روی خودم کارمیکنم چندماهی هست خداراشکرتصادف. نکردم تاامروز ولی خیلی برام جالب بود اصلا نه عصبانی شدم نه نگران شدم همان موقع که پیاده شدم خداراشکرکردم وگفتم خدایاشکرت که به خیرگذشت همین که خودم ودومسافری که درماشینم بود.حتی راننده ای که ازپشت به ماشین من زد سلامتی شکرخدایاصدهزاربارشکرت ومیدانم قطعا خیریتی دراین تصادف هست ومدام ذهنم میخواست مراگول بزندمیگفت دیدی تاروی خودت کارمیکنی وتاشروع کردی که ذهنت راکنترل کنی تصادف کردی ولش کن این کارهارا ولی من محلش نزاشتم وبازهم خداوندعشقم راشکرگزاری کردم واکنون هم شروع کردم به نوشتن این پیام برای شما وصنیمانه ازاعماق وجودم ازشما استادعزیزم وبانوشایسته مهربان سپاسگزارم عاشقتونم ویک سوال هم دارم وقتی من وارداولین گام میشویم بجز فایل اصلی دوفایل دیگرهم هست فایل قبلی وبعدی آنهاراهم ببینیم؟️️️
به نام خدا که به شدت کافیست
به شرط پاکی دل وطهارت روح وپرهیز از معامله با ابلیس
سلام خدمت استاد عزیزم وبانو شایسته مهربان بنیان گذار این پروژه فوق العاده توحیدی و تمام دوستان عزیزم وعاشقان این مسیر توحیدی
کامنتم را با جمله ای از پیامبر اسلام که از استاد عزیزم شنیدم ودرکش کردم شروع میکنم که بسیار زیاد بهم کمک کرده برای درک بیشتر توحید
شرک در دل مومن مانند راه رفتن مورچه بر روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب پنهان است
خدایا به تو پناه میبرم از شر شیطان وگمراهی اش به مسیر شرک خدایا یاری ام کن تا توحید وایمان و اعتماد وتوکل بیشتر را به تو داشته باشم خدایا یاری ام کن تا هدایت تو را دریافت کنم ودر مسیر کسانی باشم که به انها نعمت دادی نه کسانی که به انها غضب کردی ونه گمراهان
مسیولیت پذیری
همیشه به این موضوع فک رمیکنم وخیلی برام جالبه چقدر از بچگی اتفاقاتی برایم رخ داده که باعث شد در این مسیر قرار بگیرم که مسیولیت پذیر باشم در سن شش سالگی پدرم در یک حادثه تصادف پایش شکست جوری که از کار افتاده شد و من بودم ومادرم تا تقریبا یک سالی این اتفاق باعث شد در اون سن تا جایی که در حد توانم باشد شروع کنم به کمک کردن به مادرم صبح های زود میرفتم نون وایی ونون میگرفتم برای خونه واز مغازه پدر بزرگم خرید خونه انجام میدادم و میوه میگرفتم و کمک دست مادرم بودم نمیدونم چی شد که بعد از اون اتفاق به صورت بنیادی این حس در وجودم قرار گرفت که تو میتونی کار ها رو انجام بدی و از اون جا بود که اون قدرتی که در وجودم از قبلش حسش میکردم بیشتر وبهتر درک شد بیشتر فهمیدمش چون واقعا توی اون سن خیلی بعضی مواقع شرایط سخت میشد واز اونجایی که مادرم هم در این شهر غریب بود وکسی رو نداشت وبا فامیل پدرم هم زیاد رفت وامدی نداشتیم واصلا خبری از هم نداشتیم حتی با اون شرایط پدرم خوب به خیلی از تضاد ها خوردم در اون زمان واقعا اوضاع سخت شده بود هم از لحاظ مالی وضعیت خوبی نداشتیم هم کسی کسی کمک نمیکرد هم خیلی تنها شده بودیم من ومادرم یادمه اون موقع خیلی با خدا خلوت میکردم باهاش حرف میزدم هر کجا کار گره میخورد چون دیگه میدونستم کسی نیست صداش میزدم از خودش میخواستم تو همون سن بچگی و واقعا با چشم خودم میدیدم که چطور کارها رو انجام میده اون موقع من زساد درک نمیکردم خدا چیه و قدرتش چیه و چطور داره اینکارا انجام میشه فقط میدونستم یکی هست که از درونم با من حرف میزنه یکی هست که هی میگه نترس درست میشه واقعا درکش میکردم نمیدونستم کیه چیه ولی بعد ها وقتی با استاد اشنا شدم و قانون رو درک کردم وفهیمدم توحید ومسیولیت پذیری چیه فهمیدم که اون زمان چی بود که اون طوری درها رو باز میکرد واقعا اون زمان زمان طلایی زندگی من بود واقعا چون هنوز سن کمی داشتم وورودی های نامناسب در وجودم برایم ذهنیت وباور های اشتباه رو نساخته بودم به معنای واقعی هدایتش را دریافت میکردم وحسش میکردم که فقط میگفت تو بگو من انجام میدم میفهمیدم که واقعا کسی نیست که بهش تکیه کنم فقط مادرم کمی میتونست بار رو از زندگی برداره که اونم بنده خدا میومد پیش من وگریه میکرد وبا من درد و دل میکرد اون زمان بود که با وجود همه اون تضاد ها وهمه اقداماتی که صورت گرفت حرکت هایی که در اون سن انجام شد وتمام چیزها یی که میدیدم چطور خدا درست میکنه انگار وجودم مسیولیت پذیری رو میخواست چون حتی بعد از اون اتفاق هم چیزی درست پیش نرفت پدرم در همان زمان ها بود که درگیر بیماری اعتیاد شد پایش سالم شد وکار میکرد ودرامد داشتیم اما زندگیمان دچار تضاد های دیگری شد دچار بیماری های دیگری شد که از اونجا شروع به تشکیل باورهای اشتباه در درون من بود اما یادمه که اون حس مسیولیت پذیری در درونم زنده بود جوری که در همان زمان ها به پدرم التماس میکردم که من رو ببره سرکار و باهاش سه ماه تابستون رو میرفتم سرکار یادمه همیشه در وجودم این باور کم رنگ بود که چون اونا من رو به دنیا اوردن مسیول زندگی من خریدن همه چیز برای من هستن یا حتی باید به من پول بدن یا همه کار برام بکنن و این موضوع که اصلا خانواده من توانایی خرید همه چیز رو نداشتن را هم پذیرفته بودم همیشه یادمه اگر میخواستم چیزی رو بخرم خودم دست به کار میشدم یادمه تو همون دوران بچگی میخواستم دوچرخه بخرم چون میدیدم دوستام دوچرخه دارن منم این خواسته در درونم شکل گرفته بود و با خودم حرف میزدم فکر میکردم باید چیکار کنم حالا که دوچرخه میخوام یادمه فقط یه بار به پدرم اول شروع تعطیلات تابستون گفتم میخوام سه ماه تابستون رو کار کنم وبا پولش دوچرخه بخرم اونم من رو میبرد سرکار وپولی بهم نمیداد اما اخر تابستون دوچرخه رو خریدم خدا روشکر همیشه این حس در درونم بود که کسی توانایی اینو نداره که به من کمک کنه درسته شاید تا یه جاهایی خیلی به خودم فشار اوردم که به خانواده ام فشار نیاد چون واقعا وضعیت زندگی خوبی نداشتیم حداقل تا سن یا زده دوازده سالگی که پدرم خدا روشکر پاک شد وزندگی خانواده ام رنگ و بوی دیگه گرفت واقعا تا قبل از اون در شرایط سختی زندگی میکردیم و همین مسیله باعث شد که من با این حس مسولیت پذیری بزرگ وبزرگ تر بشم و انقدر بهش عادت کردم که حتی بعد از اینکه زندگیمون کمی بهتر شد بازهم این عادت رو ترک نکردم همیشه یادمه پدرم وقتی پول تو جیبی بهم میداد به یه طریقی برمیگردوندم تو جیبش تا بتونه خرج خونه کنه خدا روشکر میکنم که این حس در وجودم شکل گرفت خدا روشکر میکنم به خاطر همه اون تضادها خدا روشکر میکنم که با وجود همه تضادها باز هم دنبال خواسته هایم رفتم خدا روشکر میکنم که خیلی زودتر از اونی که باید یه عادت خوب در وجودم رشد کرد که هنوز هم با من هست یادمه تو دوران نوجوانی ام هم سعیم رو میکردم که خودم کار کنم و خودم خرجی خودم رو حداقل بدم مدرسه میرفتم اما زمان های بیکاری ام رو میرفتم سر کار و این مسیله مسیولیت پذیری خیلی تو زندگیم باعث رشد درونی ام شد خیلی کارها رو انجام دادم برق کشی ساختمان گچ کاری با پدرم میرفتم بنایی میکردم یادمه حتی وقتی زمانی میخواستم یه موتور بخرم شروع کردم به انگیزه ساختن وکار کردن با هدف خرید موتور خدا روشکر کار کردم وپولش هم جور شد وموتور رو خریدم یه موتور صفر خریدم و همیشه انقدر این حس رسیدن خواسته وحرکت کردن وهدف داشتن واون نشانه ها و به خواسته هام رسیدن چنان عزت نفس بیشتری در وجودم زنده میکرد که کوه ها رو میشد باهاش جابه جا کرد یادمه تو دوران دانشگاهم هم بین کلاس هام وزمان های بیکاری ام رو میرفتم سرکار هم درس میخوندم هم کار میکردم برام جالب بود هر کدوم از دوستام و هم سن وسال هام که کمی به زندگی ام وبه خانواده ام نزدیک تر میشدن همشون میگفتن جواد تو دیونه ای وهمشون هم دلیلشون این بود که تو پسر یکی هستی چرا انقدر کار میکنی اینهمه تلاش وکار کردن وزجر وبدبختی البته از نظر اونا برای چیه تو که بابت میتونه برات فراهم کنه یه خورده به خودت اسون تر بگیر یادمه سوال ها بیشتر این بود که چرا بابات برات هیچ کاری نمیکنه چرا همش داری کار میکنی من خودمم تا زمانی که با استاد اشنا نشده بودم واقعا نمیدونستم خیلی چیزا درسته یا اشتباه ویکیش هم این بود که این حد از مسیولیت پذیری وکار کردن وتلاش کردن برای زندگی در صورتی که به راحتی میشد از همون ابتدا زور بیارم به خانواده ام و اونا رو مجبور کنم وبه راحتی تقصیر رو بندازم گردن اونا واونا رو مسیول بدونم چرا اینکارنمیکردم و واقعا با اینکه جواب این که این کار درسته یا نه رو نمیدونستم اما به قول استاد درونم از همون اول این رو میخواست اینکه کسی نیست که تو رو به خواسته هات برسونه باید بلند شی و خودت دست به کار بشی باید حرکت کن ی از تو حرکت از خدا برکت سعی میکردم همیشه به این فکر کنم که چطور هر مسیله ای در زندگیم رو میتونم حل کنم یادمه اون دوستی که دستی از دستان خدا وند شد تا من با استاد اشنا بشم هم این جمله رو بارها وبارها بهم گفت که تو با این ذهنیت هایی که داری اگر بیای تو این مسیر منظورش کار کردن با استاد بود میترکونی تو زندگیت چون بعد از مدتی دوستی با من یه شناختی به من وذهنیتم پیدا کرده بود میگفت من نمیدونم چطور ولی تو خیلی از کارایی که داری میکنی درسته با اینکه خیلی چیزا رو نمیدونی منظورش قانون ها بود که همین جا ازش تشکر میکنم حمید رضا جان ممنونم ازت سپاسگزارم که من رو با استاد اشنا کردی هر کجا هستی برات بهترین ها رو ارزو میکنم ازت سپاسگزارم
ولی واقعا هر چقدر در این مسیر با استاد بیشتر اشنا شدم وقانون رو درک کردم خدا رو بیشتر شناختم خودم رو باورهام رو درک کردم وبیشتر شناختم فهمیدم واقعا راست میگفت اما همیشه تا میومد غروری برای این موضوع در درونم شکل بگیره به خدا میگفتم خدایا ظرفم رو خالی کن من هنوز خیلی راه دارم تا به ارامش به خوشبختی به سعادت در این دنیا واون دنیات برس من هنوز اون ایمان رو به تو ندارم ولی در کنارش سپاسگزاری میکردم ازش که بهم کمک کرد وخیلی زود نور ایمانش را در وجودم روشن کرد
هر چقدر به هر مرحله وقسمتی از زندگی ام فکر میکنم که به موفقیت وبه ارامش درونی رسیدم به این میرسنم که توحید بود واقعا وقتی استاد میگه همه چیز توحیده همه چیز خداونده درکش میکنم وقتی میگه مسیولیت پذیری یعنی توحید وشرک نورزیدن درکش میکنم ومیپذیرم هر کجا ضربه خوردم از شررک پنهان یا اشکار خودم بود وقتی استاد میگه همه چیز ایمان هست یا ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است واقعا درک میکنم وقتی بارها وبارها میگه اولین قدم برای تغیر پذیرفتن تمام مسیولیت زندگیم هست میفهمم چی میگه و به اندازه ای که این جملات رو درک کردم وباور کردم به سمت توحید حرکت کردم همه چیز تغیر کرد در زندگی ام استاد هر روز فایل انگیزشی شماره سه رو گوش میکنم این فایل فوق العاده است چقدر از همون اولین بارکه این فایل رو دیدم درک کردم اونجایی که میگید اولین قدم برای تغیر پذیرفتن تمام مسیولیت زندگیتون هست اگر بخوای منتظر کسی باشی هیچ وقت موفق نمیشی هیچ وقت به جایی نمیرسی یادت باشه هیچ کس مسیول زندگی تو نیست نه پدرت نه مادرت نه دولت و تنها کسی که میتونه به تو کمک کنه خودت هستی هیچ دوستی بیرون از تو وجود نداره هیچ تنها کسی که میتونه جلوی تو رو بگیره خودت هستی هیچ دشمنی بیرون از تو وجود نداره همه چیزایی که برای رسیدن به هدفت میخوای همین الان داری اگر حرکت کنی شرایط فراهم میشه من خیلی سخته واقعا منتظر چیی یا کسی موندن اصلا در این مورد صبر ندارم اینکه یکی دیگه باید یه کاری انجام بده برام تا یه نتیجه ای رخ بده خدا روشکر میکنم که همیشه در درونم این ندا بود که بهونه نیار چون یا بهونه میاری یا نتیجه میگیری واقعا تنها چیزی که میتونه از همه چیز من رو باز داره بهونه اوردن هست خدا روشکر که همیشه در درونم این بود که هدف هیچ وقت وسیله رو توجیح نمیکنه
خدا روشکر میکنم که خداوند مرا در این مسیر قرار داد واقعا حسش میکنم هر بار بیشتر وقتی توکل میکنم ووقتی بهش میگم که ایمان دارم بهش وقتی دسته چکم رو پاره کردم بیشتر حسش کردم بیشتر درک کردک که شیطان درونم زانو زد و کم اورد وقتی مستقل شدم با همه شرایط موجود وحرکت وتلاشم را برای زندگی ام بیشتر کردم بیشتر خدا رو حس کردم وقتی خودم سعی کردم توکل کنم ومسیولیت پذیری ام را با وجود تنها بودن بیشتر کنم وبه خدا بگم من تو رو بیشتر میخوام من میخوام زمین بازی بزرگ تزربشه برام من خواسته ام اینه که قدرت تو رو باور کنم ومسیولیت همه چیز را وخلق همه چیز را به خودم وایمانی که به تو دارم گره بزنم چون تو عاشق این هستی که خلق کنم تو من رو به این دنیا اوردی تا خلق کنم تو مرا یاری میکنی تا همه چیز را خلق کنم تو لذت میبری از اینکه بندگی تو را کنم وقدرت تو را بی نهایت ببینم وخلق کنم هر انچه دوست دارم پس منم بندگی میکنم ایمان میارم بیشتر وبهتر استاد خدا شاهده خدا روشکر انقدر توحید داره درونم رشد میکنه که حتی با وجود سپردن به خداوند وتوکل کردن به خودش حتی برای راه رفتنم باز هم هر لحظه در درون همه چیز دقت میکنم که شرک نورزم و توحید داشته باشم چون تضادهایی رو زندگیم دیدم که دیگه نمیخوام تکرار بشن با بی ایمنی خدا روشکر میکنم که هر لحظه بهش فکر میکنم من نتیجه ای تو زندگیم ندارم من کاری برای خودم ندارم یه ماشین خریدم اما تصمیم گرفتم ماشینم بفروشم ومستقل بشم انجامش دادم ولی واقعا با وجود اینکه نتیجه پر رنگی در زندگیم ندارم همین که در این مسیر هستم وهر روز دارم نشونه های خدا رو میبینم میبینم واضح که داره کارها رو برام انجام میده وهمه چیز داره برام میشه خانواده پول کار خوب سلامتی ارمش این به من از هزار تا نتیجه به ضعم دیگران بالاتر این ایمانم را بیشتر میکنه برای ادامه دادن در این مسیر وقتی خودش برام امید وتوکل وانگیزه میشه بقیه چیزا درست میشه وقتی میدونم خودم دارم ایمانم را بهش بیشتر میکنم اونم میدونه و به اندازه سر سوزنی خطا نمیکنه وهمیشه پاسخ ایمان حس خوبه واتفاقات خوب خد روشکر میکنم که هر روز مسیولیت پذیری ام بیشتر وبهتر میشه وتوحید عملی ام بهتر وبیشتر رشد میکنه خدا رو هزاران مرتبه شکر میکنم که همه چیز تحت کنترل وسیطره ومدیریت وقدرت خودش هست خدا روشکر میکنم که اون همیشه خیره در زندگی من واگر ایرادی هست اگر مشکلی هست اگر کمبودی هست همش منم اینا منم میپذیرم که من کمم من محدودم من باورهای درستی ندارم من کوچکم و اون بزگه اون دلی دریا دارد اون بی نهایته اون قدرته و من حکم قطره ای در دل دریا را هم ندارم در برابرش من هیچی نیستم همیشه خدا روشکر
سپاسگزارم ازتون بانو شایسته ممنونم به خاطر این پروژه متشکرم استاد عزیزم سپاسگزارم از همتون از تمام دوستان قشنگ وزیبا و عالی که دارم در این خانواده دوست داشتنی ممنونم از همتون امید وار م این نوشته ها که با حس خوب بود رد پای بی نظیری برای اینده باشه و امید وارم این حرف ها و خاطرات وتمام این اگاهی ها که کلام خداوند بود وجاری شد در نوشته های من نشانه ای برای دوستای عزیزم باشه خدا روشکر میکنم
براتون بهترین ها رو از خداوند میخوام چون لیاقتش رو دارید
هر کجا هستید شاد و موفق و پیروز و سربلند باشید در لحظه به لحظه زندگیتون توحید وحضور خداوند را حس کنید
دوستتون دارم
یادت باشه جواد
اگر مثل بقیه فکر کنی به خدا مثل بقیه نتیجه میگیری
یادت باشه
تو اومدی به این دنیا ورسالتت ایمان وتوحید خداوند است
یادت باشه
هیچ کس غیر از تو مسؤل زندگی تو نیست
یادت باشه
یا بهونه میاری یا نتیجه میگیری
یادت باشه
هر اتفاقی افتاد چه خوب چه بد سریع برگردی به درون خودت انگشت اشاره همیشه به سمت خودت باشه نه دیگران چون تو داری خلق میکنی هیچ کس مقصر نیست تو محدودی تو باور درست نداری پس تغیر درونی داشته باش ایمان داشته باش همه چیز در بیرون تغیر میکنه این قانونه خداونده وهرگز تبدیل وتغیری در ان نیست
یادت باشه
تو خالقی نه هیچ چیز نه هیچ عامل بیرونی
دوستتون دارم
یا حق
به نام خدای معجزه ها
گام 1
سلام استاد عزیز و مریم زیبا
و سلام به همراهان این مکتب و این مسیر مقدس
مریم قشنگم ی دنیا ازتون سپاس گذارم که با شروع مهر و مدرسه ی تکلیف زیبا هم برای ما تدارک دیدین و منم مث دانش آموزا باید تمرکز اساسی صرف این گام ها کنم البته اگر میخوام نتایج خوب بگیرم و قطعا که به قول شما بودن من اینجا اتفاقی نیست.
در اوایل مسیر فک میکردم اینجا این سایت یا این مسیر معجزه های خارق العاده ای رخ میده و صداش همه جا میپیچه اما بعد از گذشت این چند سال فهمیدم هیچ معجزه ای در کار نیس من تصمیم میگیرم نگرش و دیدمو به مسائل تغییر بدم و به همین نسبت جهان هم تصمیم میگیره نتایج رو تصاعدی نمایان کنه. بعد از گذشت این چند سال طلایی متوجه شدم انقلاب درون من هستش که زندگی و مسیرشو تغییر میده هیچ عوامل بیرونی تاثیری بر زندگی و حال من نداره و این درون من هست که هر لحظه مسیر زندگی منو نشون میده. و انصافا جنگ درون چقدر هم سخته ولی سرکوب کردنش نهایت لذت
و من شاگرد استاد وقتی این فایل رو شنیدم چقدر به خودم افتخار کردم که این شاگردی چه موفقیت هایی برای من کسب کرده که عملا دست از هر عوامل بیرونی شستم.
همین چند دقیقه پیش با دوستم تلفنی حرف میزدم میگفت رئیس جمهور رفته امریکا و دلار بالا رفته و طلا این شده و نمیدونم یورو اون شده. گفتم تو خودت خبر داری که من فقط جسمم تو این کشوره واصلا امار ندارم رئیس جمهور کیه که داره چیکار میکنه میگفت هر کاری میکنم ماشینم فروش نمیره گفتم دختر خوب ی ذره هم به وجود خدا فکر کن قطعا برنامه ای برات چیده اینقدر عجول نباش و دست نکن تو حکمت خدا بزار ببین چه برنامه ای برات داره. البته هر چند حرف زدن با این افراد ی کم هدر رفت انرژی هست و افکار چندین هزار ساله این افراد هیچوقت از بین نمیره. و من بی نهایت از خدا سپاس گذارم که هر جا هم میزنم جاده خاکی میگه هی دختر چرا به تابلو توجه نمیکنی؟
و همین امروز همکارم پیام داده بازار فروش چطوره گفتم خوبه خداروشکر و همین همکارا عجیب مینالن که هیچ فروشی نیست و من با شادی درون میگم تنها منبع رزق و روزی خودشه ما چیکاره ایم. همون خودش که اراده کنیم دنیا رو به پامون میریزه و میگه جهان من مسخر توست تو فقط بخواه. به قول ی دوست عزیزی میخواهی و میشود به شرط ها و شروط ها
خود خدا میگه عزیزان من همه چی در حد فراوانی هست فقط کافیه بخواین و شرط خواستن هم این هست که باور داشته باشین هست و بهش میرسین حتی همین خدای معجزه گر خودشم نوع باور ساختن رو هم هدایت میکنه اصلا نمیزاره دست به سیاه و سفید بزنی
خودش گفت ی نگاه به دفتر فروش پارسال بنداز و ببین من چه راحت برات فروش انجام دادم و مشتری آوردم اصلا کدومش به زور بازوی خودت بوده؛؟؟یعنی من فقط اینو خوب فهمیدم این بازوی من فوق فوقش بتونه چندتا جلو بازو و چندتا پشت بازو بزنه که اونم اگه خدا توانش نده همونم نمیتونه. کی گفته من دارم نون بازوم میخورم؟؟؟بازو کجا بود اصلا؟دوتا نی قلیون با ی روکش اصلا بازوی منم بشه تنه درخت بلوط واقعا کاری از من ساخته هست؟؟؟حدود 4 روزه در تلاشم ی جنس برای ی مشتری جور کنم و به بیش از ده تا همکار تو ایران زنگ زدم اصلا شده ستاره سهیل و نیست.
خودش گفت امروز به مشتری بگو خودم الان این جنسو دارم بیا همینو ببر جای اون و ی عالمه نجواهای شیطان که الان میره میگرده بین همکارا از اونا خرید میزنه و تو سود نمیبری
ی نفس عمیق کشیدم و لم دادم به صندلیم
اصلا بره از هرکی دوست داره بخره مگه روزی من دست اینه؟مگه تا الان این رزق منو داده؟من در شرایط فعلیم و در توانم تلاشمو کردم مابقیش سهم خداست و من بیش از این تقلایی ندارم که خرج کنم.
وسط خواب من رو صندلی طرف تماس گرفت گفت تا ی ساعت دیگه میام جنسو میبرم
خدا گفت ببین این منم. این منم که میچینم که چی به چیه تو توکل کردی خب بیا اینم پاسخ من. اصلا قانون و مقررات داره این مسیر. هر چقدر کاشتی همونقدر درو میکنی گفت تو چرت زدی بعد توکلت اما من چیدم که سودش بیاد سمت تو. تو قلبت قرص بود و به کارکرد من ایمان داشتی و منم موظفم که بفرستم سمت خودت
اوه خدای من اخه من عاشقت نشم اینجوری؟؟؟روزی هزار بار میگه ببین من چیا بهت دادم ببین کجا بودی و به کجا رسوندمت ببین الانتو؟
ببین و کیف کن اصلا بگو کدومش کار خودت بوده؟
اصلا نوع افکارت روهم من چیدم برات اصلا همین آرامش قلبی که داری و میتونی توکل کنی رو هم من چیدم برات که و من مث همیشه فقط میگم عاشقتم قلب من
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین
واقعا نمیدونم از کجا شروع کنم و کامنت بذارم من سال 98 با استاد آشنا شدم اون موقع یه کار خوب دورکاری داشتم با حقوق نسبتا خوب و تایم کاری کم یجورایی واسه اون زمان کار عالی برام به حساب میومد اما وقتی فایلا رو که گوش میکردم میدیدم واقعا به کارم علاقه ندارم فقط شرایطش رو دوست دارم واسه همین رفتم دنبال علایقم اما کارمو ول نکردم همون منطقه امنی که استاد همیشه میگن بعد شرایط یجوری شد که دیگه کارمو ول کردم و تمرکزی چسبیدم به علایقم .من رشتم مهندسی شیمی بود کارم حسابداری علاقم آرایشگری. اولش احساس میکردم هیچ ربطی نداره رشتم با علایقم اما بعد متوحه شدم که کار رنگ مو چقدر به رشتم نزدیکه
به لطف الله و آگاهیای فوق العاده دوره آفرینش و ثروت 1 واسه خودم سالن زدم واقعا از یه صندلی شروع کردم و الان همکار دارم و کارم رو گسترش دادم
یه ارثیه قراره از خانوادم بهم برسه تا به امروز نجواهای ذهنم میگفت اون پول برسه میتونی سالن بخری و دیگه اجاره ندی با اینکه میدونستم باید خودم تکاملم رو طی کنم و پیشرفت بیشتری داشته باشم و بعد ملک بخرم اما ذهنه دیگه باز برمیگشتم خونه اول
تا اینکه گام اول خانه تکانی ذهن رو برداشتم و گوش کردم آره همینه تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم تا به الان با توکل به خدا تونستم اینقدر پیشرفت کنم ازین ببعد هم همینطوره. گاهی بازومو میبوسم و با خودم میگم نون بازوی خودمو میخورم چرا منتظر باشم یکی یه پول گنده بده تا پیشرفت کنم
استاد فایلای شما زندگی منو دگرگون کرده واقعا ازتون سپاسگزارم . خیلی جای کار دارم و همین مسیرو ادامه میدم پر قدرت تر.
درود بر شما. صحبت های شما عالیه فقط اون جایی که از دولت و مسئولین رفع تکلیف میکنید به نظر بنده اشتباهه این درسته که ما نباید کم کاری های خودمون و ناکامی ها و شکست ها ناآگاهی های خودمون را سر شرایط اجتماع دولت خانواده و.. بگذاریم ولی این دلیل بر این نیست که افرادی که پستی را در کشور اشغال میکنند و از بیتالمال استفاده میکنند نباید مسئولیت پذیر باشن و جوابگو و نباید مورد انتقاد قرار بگیرن شما اگه نیروی کاری داشته باشید از مدیر گرفته تا کارمند و کارگر اوه از کارش راضی نباشین بهش اعتراض نمیکنین و… و در مورد آقای مهران مدیری شما با این سطح از اگاهی نباید کسی را قضاوت کنین تازه وقتی در جایگاهی قرار دارین که صحبت هاتون توسط افراد زیادی شنیده میشه شما می تونین انتقاد کنین ولی اسم کسی را نبرین و کلی گویی کنین بگین افرادی که به این شکل صحبت میکنندو… در ضمن شما خودتون دارید انتقاد میکنید تازه به شخصی که حسابی باهاش ندارین چطور مردم باید سکوت کنن در برابر کسانی که دارن ار حقوق اون ها استفاده میکنند ولی بازدهی ندارند دارند حقوق شون را پایمال میکنند. با تشکر
سلام بر استاد بزرگ و مریم جان زیبا و مهربون
خدا رو شاکرم که به من توفیق شروع این دوره رو با خانواده ی بزرگ عباسمنش داد
من دیروز که فایل شروع این دوره با مریم عزیز رو گوش دادم تصمیم صدرصدی گرفتم که سفت و سخت یک ماه همه ی برنامه و دغدغه های ذهنی ام رو رها کرده و با امید و باور اهدافم رو به خداوند بسپارم و دیگر نگران چیزی نباشم تا به بهترین مسیر و راهکار هدایت بشم
و با عمل به گفته ی استاد عباسمنش عزیز در دوره 12 قدم و روانشناسی ثروت که تهیه کرده ام
و ایشون میگن در مسیر علایقت حرکت کن و هدایت رو به خداوند بسپار
با صحبت های مریم جان دوباره این اصل به من یادآوری شد
“حرکت کنم و ایمان داشته باشم که خداوند در ادامه ی مسیر، من رو به سمت بهترین ها هدایت میکنه”
با یک شور و شوق عجیب تمرین ستاره قطبی ام رو نوشتم ((اتفاقاتی که دوست داشتم و برام قابل باور بود که در طول روز برام اتفاق بیوفته رو نوشتم))
و روزم رو شروع کردم
میخوام اتفاقات خوب و فوق العاده دیروز رو براتون بگم که باور شما هم قوی تر بشه
اول به مدرسه ی پسرم رفتم که تازه وارد دبیرستان شده و یه کوچولو نگرانی در این محیط جدید و انتخاب رشته اش داشتم
تصمیم گرفتم رها کنم و بسپارم به خدواند
و اما چی شد؟جلسه بسیار خوبی برگزار شد
مدیر و معاون و مشاور مدرسه فوق العاده بودند و برنامه های درسی و تربیتی خوبی داشتند وقتی از مدرسه خارج شدم حالم عالی بود پر از آرامش و امید بود
با اولیا آشنا شدم همه خوب و خوش برخورد بودند
و عصر با همسرم برای خرید رفتیم و هدایت شدیم به جاهایی که هم کیفیت و هم قیمت خوب بود و من همیشه دوست داشتم یه مدل لباس و شلوار همسرم بپوشه و با استایل همیشگی اش متفاوت بود همسرم بدون که من بهش بگم همون لباس ها با همون رنگ خرید کرد
و بعد هم رفتیم با همدیگه شام رستوران و کلی در مورد این دوره باهم صحبت کردیم و مریم خانم رو تحسین کردیم
اینو یادم رفت بگم پسر کوچیکم از مدرسه خیلی شاد و پر انرژی برگشت روزهای قبل با غرغر کردن برمیگشت
و آخر شب هم بدون اینکه بازی تیم مورد علاقه ام رو نگاه کنم و حرص بخورم برد
//////////
البته این توضیح رو بدم حدودا دو سالی میشه که دوره 12 قدم رو تهیه کردم
و 2 بار این دوره رو از اول تا آخر گوش دادم و هر دفعه با توجه به اون اندازه ای که به مباحث دوره عمل کردم نتیجه دیدم و تغییر کردم
که خودم فکر میکنم
خیلی کم بهش عمل کردم با این وجود
در کل تغییرات من و همسرم بسیاااار زیاده
نکته :
((((((من باورم اینه و البته با تجربه ای که برام داشته میگم دوره ها و صحبت های استاد عباسمنش حتی اگه فقط یکبار گوش بدی هم تاثیر خوبی روت میزاره به دو دلیل یکی اینکه ایشون انرژی فوق العاده بالایی داره و دوم اینکه قلب بسیااار پاک و مهربونی داره و با صداقت کامل و باور بالا حرف میزنند و روی ما تاثیر میزاره فکر کنید اگه به آموزه ها عمل کنیم که دیگه معجزات رخ میده استاد عاشقتونم))))))
و اما تغییرات ما:
از لحاظ مالی خیلی پیشرفت خوبی داشتیم
وبه اهداف مالی که قبل از دوره مشخص کرده بودم رسیدم ماشین ما پراید بود خدا رو شکر الان ماشین شاسی بلند میلیاردی خریدیم اونم به راحتی به راحتی پولش جور شد
و من کلی طلا خریدم و شرایط خرید واسه بچه هام ،خودم و همسرم خیلی راحت شده
و به سفرهای زیادی بازم با شرایط عالی رفتیم
و همسرم بعد از سالها استخدام رسمی در شرکت نفت شد و وضعیت رفاه و زندگی ما هر روز خدا رو شکر بهتر و بهتر میشه…
و مهمتر از همه شخصیت من خییییلی تغییر کرده ارتباطم با همسر و بچه هام عالی شده
آرامشم بهتر شده
من به شدت در مورد پوششم و حضورم در جامعه و ارتباط های معمولی با جنس مخالف احساس گناه شدید و مزخرفی داشتم
میتونم بگم الان این احساس بد به صفر رسیده هنوز جای کار کردن رو خودم هست اما خیییلی تغییر خوبی بوده که وقتی به 2 سال پیش و اون افکارم فکر میکنم باورم نمیشه اون من بودم
و یه تغییر بزرگ که مربوط به این فایل استاد میشه من سالها قبل خیییلی از خانواده خودم و همسرم توقع کمک مالی داشتم توقع توجه داشتم من در کل آدم خیلی خوش قلبی هستم و ناخواسته در رفتارم به همه توجه میکنم و زیبایی هاشون رو بهشون میگم با صداقت و انرژی و خیلی در خودم و بقیه این تفاوت و بی توجهی به همدیگه رو میدیم ناراحت و اذیت میشدم
اما الان توقع ام از بقیه خیییلی کمتر شده حداقل 80 درصد تغییر کردم
بدون توقع به بقیه انرژی میدم اما دیگه مثل سابق منتظر بازخورد اونا نیستم
قدرت نه گفتن در من خییییلی بهتر شده
من قبلا خیلی برام سخت بود که به کسی بگم نه و گاها خودم رو در سختی قرار میدادم تا طرف مقابلم رو راضی کنم اما الان به گفته ی استاد اگه بتونم و به خودم ضربه ای نخوره
و برای حال خوب خودم انجام میدم
وابستگی عاطفیم به همسرم و بچه هام و پدر و مادرم خیییلی کمتر شده ،بیشتر از قبل دوسشون دارم اما طاقت دوری اونها برام راحت تر شده
و حال خوبم خییلی وابسته به بودن آنها نیستم
اگر باشند خیییلی حالم خوبه و زمان هایی که پیشم نیستند سعی میکنم با خودم و مطالعه و فایل ها و نقاشی حالم رو خوب نگه دارم و وابستگیم رو کم کمتر کنم
قبلا بدون بچه ها با همسرم تا یه کافه نمیرفتم احساس گناه و دلتنگی میکردم
الان بارها و بارها با لذت با همسرم تنها به رستوران و کافه میرم و با بچه هام هم به جای خودش…
و بزرگترین تغییر من اینکه من روی یک کار تمرکز نمیکردم و خیلی شاخه به شاخه میپریدم و این باعث از دست رفتن انرژی و هزینه برای من بود این سخت ترین باگ من بود که فکر میکردم اصلا نمتونم تغییر کنم و جالب اینه که رهاش کردم و فقط روی خودم تمرکز کردم رو عمل به آموزه های استاد در دوره 12 قدم
و بدون اینکه متوجه بشم الان من تمرکزم فقط روی یه کار شده
و چقدر در هزینه و زمان و رضایت از خودم تاثیر عالی داره
و اما موردی که هنوز کامل تغییر نکردم اما خدا رو شکر میکنم که متوجه این مورد و مشکل در خودم هستم و امیدوارم در این دوره و دوره روانشناسی ثروت که تازه خریداری کردم
و دقیقا به ترمز های ذهنی ما میپردازه اشاره میکنه این مورد هم حل بشه
من با وجودیکه آدم با عزت نفس و اعتماد به نفس بالایی در روابط و خودباوری هستم و البته اینجور فکر میکردم اما با گوش دادن به فایل 26 دوره روانشناسی ثروت استاد متوجه شدم من عدم خود باوری رو دارم مثلا من استاد نقاشی هستم و 10 ساله آموزشگاه نقاشی دارم و کارم هم خیلی خوبه و مدتیه که میخوام آموزش مجازی بزنم اما فکر میکنم به اندازه ی کافی مسلط نیستم یا اینکه خودم رو باور ندارم که نقاشیم خیلی و خوبه ودر سطح آموزش مجازی دادن هم هست
وقتی نتیجه ی آموزش هنرجوی حضوری من عالیه چرا مجازی خوب نباشم؟
و یه ترمز های ذهنی هست که نمیزاره من استارت بزنم
هدف سفت و سخت من از شروع این دوره همزمان با دوره ثروت 1 که دوره بسیاااار خوبی است رفع این ترمز ذهنی است
به امید روزی که در پایان این یک ماه خبر خوب شروع آموزش مجازیم رو با شما عزیزانم به اشتراک بزارم
دوستون دارم