live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی - صفحه 64

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی
    195MB
    42 دقیقه
  • فایل صوتی live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی
    39MB
    42 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1562 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    javad aghaahmadi گفته:
    مدت عضویت: 3559 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سوره شعراء

    کَذَّبَتۡ قَوۡمُ لُوطٍ ٱلۡمُرۡسَلِینَ(١6٠)

    قوم لوط پیامبران را تکذیب کردند،

    قرآن نور

    إِذۡ قَالَ لَهُمۡ أَخُوهُمۡ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ(١6١)

    هنگامى که که برادرشان لوط به آنان گفت: آیا [از سرانجام شرک و طغیان که خشم و عذاب خداست] نمى پرهیزید؟

    إِنِّی لَکُمۡ رَسُولٌ أَمِینࣱ(١6٢)

    بى تردید من براى شما فرستاده اى امینم،

    فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُونِ(١6٣)

    بنابراین از خدا پروا کنید و از من فرمان ببرید،

    ====================================

    به نام خداوند جان

    الهی به امید تو

    سلام به استاد عباس منش عزیزم و استاد شایسته جانم که با این دوره خانه تکانی واقعا تمرکز محشری از ما گذاشتن روی آموزه های استاد.

    مرسی ازتون واقعا.

    چقدر جالب بود. همون اول کار استاد گفتن این فایل برای هر کسی نیست .برای اون هاییه که تو مدار این آگاهی ها باشن و من هزاران بار خداوند رو شاکرم که در این مدار بودم و در این زمان زندگی میکنم که بتونم از این آگاهی ها استفاده کنم.

    مرسی استاد شایسته مهربونم.

    قانون اینه: هر کسی داره نتیجه افکار و باورهای خودش رو میگیره.

    خدایا یه سیستمه یه انرژی که داره به فرکانس های که ما در هر ثانیه داریم ارسال میکنیم پاسخ میده.

    دیدی وقتی تصمیم میگیری روی خودت کار کنی و مثلا تمرین ستاره قطبی رو انجام میدی تو روزای اول چه اتفاقات محشری می‌افته اما بعد چند روز انگار دیگه اون تمرین تاثیری نداره؟؟؟ می‌دونی چرا؟ چون دیگه از انجام اون کار انگار لذت نمی‌بری. انگار داری به زور اون کارو انجام میدی. اما تو روزای اول اینطوری نبودی. کلی ذوق داشتی. حالا چرا دیگه ذوق نداری..؟ چون برات عادی شده. چون تو میگی خوب اینا عادیه من که دارم نتیجه میگیرم پس چه کاریه مینویسم و نتیجه میگیرم. اما یه اتفاق دیگه هم هم زمان داره می افته. وقتی بعد از چند روز اول می‌نویسی و شب چک می‌کنی و میبینی اتفاق نیفتاده کم کم انگیزتو از دست میدی.

    دیگه نمی نویسی چون دیگه ذهنت قبول نمیکنه که می‌تونه اتفاق بی افته و اصلا روزای اول اینهمه نتیجه گرفتی از این تمرین.

    فرکانس هات تغییر کرده دیگه با فرکانس اطمینان درخواست نمیکنی. دیگه نمیگی خوب من که می‌دونم هر چیزی از خدا بخوام بهم میده پس بزار چیزایی رو بخوام که واقعا نیاز دارم . بهم حال خوبی میده. دیگه میگی یه مسئولیته که بنویسم بزار فقط نوشته باشم تا عذاب وجدان نداشته باشم.

    و این میشه که تمرین کمتر از یک هفته بعد تموم میشه و دیگه ادامه پیدا نمیکنه.

    وقتی یه اتفاق به ظاهر بد می افته مثل سیل و زلزله و این جور چیزا همیشه یه سری آدمهایی هستن که سود میکنن. چرا؟؟؟

    چون اونها در مدار درستی هستن؟

    به قول استاد ( تو سمینار روانشناسی ثروت سال 93) بعضی از آدما وقتی می‌شنون که رکود شده میگن آخ جون. کلا رکود براشون معنی آخ جون داره. چرا؟؟؟ چون تو مدار درستی هستن. چون اونها می‌دونن مسئولیت زندگی شون تمام و کمال دست خودشونه و اون ها هستن که زندگیشون رو می‌سازن. پس همه چیز براشون آخ جونه.

    اون ها نگران هیچ کسی نیستن. اونها خودشون هستن و خدای خودشون.

    دیدی مثلا میخوای یه گوشی بخری به دوستت میگی میای بریم بخریم و اون دوستت میگه آره حتما فردا بریم. یهو یه اتفاقی می افته . فردا و پس فردام نمیتونه بیاد . این داستان مسئولیت پذیر بودن هم دقیقا همینه

    وقتی باور کنی هیچ کسی خارج از وجود تو حتی اندازه یه دونه ارزنی هم قدرت نداره زندگیت رو تغییر بده دیگه منتظر کسی نمیمونی. خودت اقدام می‌کنی و توکل می‌کنی به خدا.

    اونجاست که میشی یه آدم ترسناک برای دیگران.

    چون می‌دونن تو منتظر کسی نمیمونی. تو استارت میزنی و انجامش میدی.

    شریک کارت میشه خدا و کی بهتر از خدا. دیگه نگران نیستی. کارای سخت با خدا و کارای ساده با تو.

    واقعا وقتی تنها قدرت جهان پشت ماست چرا نگرانی که فلان قدرت چیکار میکنه؟؟؟

    چون ما ایمان واقعی نداریم. چون ما مشرکیم.

    بله.

    وقتی روی خدای خودت حساب کنی میتونی میلیارد ها دلار پول بسازی و وقتی روی بنده خدا حساب کنی با سرعت داری از درآمد میلیارد دلاری دور میشی.

    بازم به قول استاد تو یکی از فایل های توحید عملی تو رزق و روزی که خدا می‌تونه بهت بده رو ول کردی و داری دنبال خورده نونای ته مونده مردم میگردی..؟

    بعد اون وقت از خداوند انتظار آمرزش داری…؟؟؟

    بابا شرک تنها گناهی که خدا نمیبخشه؟؟

    دنبال چی میگردی؟؟؟

    بخدا همه این حرفا به خودمه. من سالها مشرک بودم و هنوز هم نمیگم مسلمون شدم. من هنوز هم شرک تو وجودم هست. خیلیم زیاده.

    اما دارم روی خودم کار میکنم با آموزش های استاد و البته قرآن تا انشاالله خداوند من رو هدایت کنه.خدایا من به هر خیری که از سمت تو به من برسه سخت فقیرم.

    من رو به راه کسانی که به اونها نعمت عطا کردی هدایت کن و نه گمراهان.

    خدایا من تسلیم تو هستم و زندگیم رو تمام و کمال سپردم به تو. خدایا من زورم نمی‌رسه . تو هدایتم کن که من بنده توام و تو ولی و سرپرست منی.

    استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان واقعا سپاسگزارم به خاطر این فایل زیبا.

    ====================================

    سوره قصص

    إِنَّ ٱلَّذِی فَرَضَ عَلَیۡکَ ٱلۡقُرۡءَانَ لَرَآدُّکَ إِلَىٰ مَعَادࣲۚ قُل رَّبِّیٓ أَعۡلَمُ مَن جَآءَ بِٱلۡهُدَىٰ وَمَنۡ هُوَ فِی ضَلَٰلࣲ مُّبِینࣲ(٨5)

    یقیناً کسى که قرآن را بر تو واجب کرده است، حتماً تو را به بازگشت گاه بازمى گرداند بگو: پروردگارم به کسى که هدایت را آورده است و به کسى که در گمراهى آشکارى است، داناتر است

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    هدیه کردی گفته:
    مدت عضویت: 1676 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    ستایش مخصوص خداوندیست که پروردگار جهانیان است

    خداوندی که بخشنده و بخشایشگر است

    خداوندی که مالک روز پاداش است

    تنها تورا میپرستیم و تنها از تو یاری میجویییم

    مارا به راه راست هدایت کن

    راه کسانی که به آنان نعمت داده ای

    نه کسانی که غضب کردی و نه گمراهان

    سلام سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربونم

    وایییی خدای من خدای من

    الله واکبر

    خانوم شایسته چیکار دارین میکنین با من

    چجوری آخه بگم چقدر درزمان مناسب بود این فایل ها با این آگاهی ها چقدر خوشگل خداوند هدایت کرد

    با دیدن این قسمتش که من دیوانه شدمممم دیوانه‌ این همه توحید و عشق شدمممم

    میدانم از کجا می آییم اما نمی‌دانم دارم به کجا میروم انقدر که این مسیر عاشق کرده من را

    سر گشته و حیران آمدم

    اما لبخند زنان و سوت زنان قدم بر میدارم

    همچو پروانه ای که تازه از پیله اش در می آید و به دنیا جدیدش پا می‌گذارد با کلی اهداف تازه و قشنگ و جور واجور

    دقیقا همینم

    خانوم شایسته بینهایت ازتون سپاس گذارم کلی از دور محکم بغلتون میکنم

    خدایا شکرت برای وجود این سایت

    خدایا شکرت برای وجود این آگاهی ها

    استاد عزیزم یجوری راجب توحید صحبت می‌کردید من قلبم میلرزید

    انقدر با شعف و شوق زیاد نگا میکردم که حس نمیکردم دارم پلک میزنم انقدر محو آگاهی ها شده بودم

    هی میگفتم خدایا شکرت خدایت شکرت

    دقیقا حرفای این مدت اخیر منو با این چالش یه ماهه که توی سایت گذاشته جوابمو دادیییی

    دقیقا چند وقت قبل بود با پارتنرم صحبت شد و آخرش رسیدیم به توحید که اینجا خداوند تایید کرد‌که بیا با من همراه شد قراره کلی کمکت کنم توی این مسیر

    انگار قشنگ تو بغل خودشم

    انگار داره به همه حرفام گوش میده

    خدایا شکرت خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    خیلی ذوق دارم برای بقیه قدم ها و عاشقانه میام جلو

    عاشقتونم استاد و خانوم شایسته عزیزمممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    نگین سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 1022 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و همه ی بچه های مقدس این سایت

    چقدر من دوست دارم شخصیت شمارو استاد چقدر اخه شما خوبید و بی نقص اصلا هرجوره نگاه میکنم ریشه ای به رفتارها و صحبت هاتون پشتش یک ادم باعزت نفسه به راستی کسی که عزت نفس بالایی داره منتظر کسی نیست تا زندگیشو تغییر بده چون میدونه مسئولیت زندگیش باخودشه همیشه و هرلحظه منتظر کاری از طرف دولت و افراد بالاتر نیس چرا ما ادمها انقدر راحت به مدیر و بازرس اداره و ..رییس مون قدرت میدیم و فکرمیکنیم بله فلانی چون قدرت و پست مهمی داره پس میتونه کاری برای ما بکنه در صورتی که همین کار هم منجر به سرخم کردن ما برای این ادمها میشه همین درنتیجه شرک ایجاد شدنه و اوضاع بدتر خداوند هم تنها چیزی که گفته بخشیده نمیشه شرک ورزیدنه چرا که انسان مخلوق خاص خداست چرا باید برای بقیه سرخم کنه و خدارو فراموش کنه

    خداروشکر میکنم چون منم از بچگی پایه ی این افکار رو داشتم همیشه خودمو مسئول زندگی و پولی که داشتم میدونستم هیچوقت منتظر نبودم از طرف خونه پول بگیرم همیشه از خدا میخواستم رفتارهامو که نگاه میکنم توحیدی بودن و شرک کمی داشتن یه جاهایی منم شرک ورزیدم اما انگار جهان بهم گوشزدی زده و گفته اشتباهه کارت از این به بعد هم به صدای قلبم گوش میدم و افکارمو جوری که میخوام تنظیم میکنم.

    واقعا هم که حرف شما درسته به محض اینکه یک فکری رو تغییر دادیم که راحت هم نیس چون برامون منطقیه سریع نتایج هم تغییر کردن مثلا یادمه همیشه از صدام بدم میومد و فکر میکرم خیلی رومخه ولی یه روزی اومدم گفتم من صدام نه جیغ جیغوئه نه گرفته نه تو دماغی واقعا هم قشنگه هیچ نقصی نداره دیدمو عوض کردم و بعدش بااعتماد به نفس ویس میدادم و جالبه که بقیه هم دوست داشتن .یا مثلا درمورد پوستم که همیشه فکرمیکردم چربه و باخوردن چیزای چرب جوش میزنم فکرمو عوض کردم و گفتم پوست من هرروز بهتر و خوشگل تر میشه واقعا هم بهتر شده خیلی وقته ضدافتاب هم نمیزنم چون دیدم اینطوری شده که افتاب به پوستم ویتامین میده و هیچ بدی نداره اتفاقی نمی افته با نزدنش.

    قبلنا زیاد سرمامیخوردم با تغییر فصل چند سالی هم فصل بهار یادمه حساسیت فصلی داشتم و اومدم به خودم گفتم من بدنم خیلی قوی تر از چیزیه که با یکم هوای سرد چیزیش بشه بدن من انقدر قویه که هرچی ویروس بد سریع از بینش میبره دقیقا بعد کار روی این باورم بدن من خیلی وقته دربرابر سرما مقاوم شده خداروشکر خدایا عشق منی ممنونم.

    یا مثلا یادمه قبلنا هروقت با دوستام میرفتم بیرون پیتزایی یا ساندویجی میخوردم همش با عذاب و استرس میخوردم چون فکرم این بود که چقدر مضره برای بدنم و حس بدی داشتم از خوردنشون.اما امسال دیدم اینه که نه اونقدرم بد نیستن مگه گوشت خامه که اونقدر بد باشه؟؟ اومدن یه نون و چندتا موادو ریختن رو هم به این خوشمزگی چرا بده تازه من ماهی یه یار میخوردم و گفتم بدن من خیلی قوی تر از این حرفاست من بدون استرس و بالذت میتونم هرچی دلم میخواد رو بخورم. وخداروشکر الان خیلی حس بهتری دارم

    هرچقدر برای بعضیا غیرمنطقی باشه باورهاتو باید جوری بسازی که بهت حس خوب بده گاهی وقتام ادم لازمه چیزی رو حذف یا ترک کنه که اون فرق میکنه بحثش.اما ذهنتون و قدرت بدنتون رو کم ندونید. استاد عاشقتم خیلی خوب درک میکنم صحبت هاتون رو و حس عالی دارم چون تکامل مو طی کردم انگار مسیر خلق زندگیم برام روشن شده با وجود شما انگاری گنجی پیدا کردم.در پناه خدا ههمون همیشه شاد سالم و باایمان باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    نیلوفر مرادی گفته:
    مدت عضویت: 933 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    گام اول

    گام اول برای تغییر زندگی، پذیرفتن مسئولیت صد در صد زندگی خودمون هست

    یعنی پدر و مادر، دولت، رییس‌جمهور و حتّی بلاهای طبیعی هیچ تأثیری در زندگی ما ندارند

    ما با فرکانس های ارسالی خودمون زندگیمون رو رقم می‌زنیم

    اگه مثل اکثریت جامعه فکر و عمل کنیم ما هم مثل اکثریت نتیجه میگیریم

    اگه میخوای نتیجه متفاوت از اکثریت جامعه بگیری باید متفاوت از جامعه فکر و عمل کنی

    در تمام زندگی شرک داشتم و روی دیگران حساب کردم، و ازشون بد ضربه خوردم خدایا کمکم کن که بنده ی توحیدی تو باشم و روی کسی جز تو حساب نکنم و قدرت رو فقط به تو بدم. تا تو هم به بهترین نحو ممکن هدایتم کنی و زندگی رو واسم گلستان کنی

    ممنونم خانم شایسته عزیز واسه خونه تکونی ذهنمون، و اینکه قانون جهان رو واسمون یادآوری کردید و صد البته که باید با اون زندگی کنیم در عمل

    عشقتون پایدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    ایلیاد گفته:
    مدت عضویت: 1405 روز

    درود ایلیاد هستم و امروز، در روز دومم به واسطه تعهدم برای روزانه حداقل دوساعت کامل پشت سر هم برای “خانه تکانی ذهن” وقت بگذارم برای 30 روز

    آمده ام که به هر آنچه خانم شایسته عزیز در دستور عمل این دوره گفته را نقطه به نقطه عمل کنم و الان میخوام تمام اطالعاتی که به شکل نوشته از گام اول درج کرده ام را در اینجا به عنوان تمرین این دوره قرار دهم و البته بگویم که تازه الان در روز دوم، توانستم گام اول را به اتمام برسانم و 3 چهارم این گام در روز اول به خودی خود 2 ساعت و نیم برایم زمان برد! و در روز دوم هم بیشتر از 35 دقیقه زمان برد تا به اتمام برسد!

    (تاکید میکنم که در تمام آن دوساعت، تمرکزم تنها عمل به دستورات این دوره با بالاترین حد تراکم فکری است!)

    گام اول:

    (یکسری نکات را اول از توضیحات همین صفحه (یعنی صفحه توضیحات لایو شماره 1: توحید و قدرت خلق درونی) برداشتم و بخشی از زمان و انرژیم دقیقا صرف مطالعه توضیحات این صفحه و تامل کردن و تمرکز کردن درباره آنها و بست دادنشان و دریافت الهامات و کشف نکات کلیدی جدید از همین اطلاعات شد!)

    _ قدم اول برای خلق شرایط دلخواه: مسئولیت 100% زندگی ات را بپذیر

    _ فردی که مسئولیت حل مسائل زندگی اش را نمی پذیرد، به راحتی توانایی درونی اش برای حل مسائل را بلا استفاده می گذارد

    فردی که مسئولیت حل مسائل زندگی اش را نمی پذیرد، اصلا مسئله ای را حل نمیکند که ارتقا پیدا کند! ما تنها با حل مسائل ارتقا پیدا میکنیم!

    _ توقع از دیگران، نمود بزرگی از شرک است

    هر زمان از دیگران توقع داری، یعنی در مسیر شرک حرکت می کنی

    _ هر زمان خودت را مسئول خوشبختی خود می دانی، یعنی در مسیر توحید هستی و بر خداوند توکل کرده ای

    یعنی هر زمان که خودت را مسئول خوشبختی خودت می دانی، اگر زمانی کسی کاری را برایت انجام نمیدهد یا نادرست انجام میدهد، تو ناراحت نمیشوی و از او توقع نداری و بیاد میاری که ” منم که با فرکانسام دارم تمام اتفاقات دور و برم رو خلق میکنم و نه هیچ چیز دیگه، همه اتفاقات اطراف من نتیجه واکنش ذرات (انرژی ها) به فرکانس های من است ”

    پس الخیر فی ما وقع! تنها خیر است در آنچه رخ میدهد! بهترین اتفاق همان اتفاقیست که رخ داده است!

    و بعد میگویی ” ایاک نعبد و ایاک نستعین ” خداوندا تنها تو را پرستش میکنم و تنها از تو درخواست کمک میکنم! پس تنها از تو توقع دارم و نه چیزی دیگر!

    و در نقطه مقالبش هم، اگر کسی برایت کاری را انجام میدهد و بسیار درست و عالی و تمیز انجام میدهد، دیگر بندگی او را نمیکنی!

    سپاسگزارش هستی! ولی میدانی که اگر همه چیز انقدر خوب پیشرفته، به این خاطره که تو با قدرتت، تو با فرکانسات این رو خلق کردی! تو کاری کردی که جهان به این شکل بسیار زیبا و خارق العاده به تو واکنش دهد و کارت را راه بندازد!

    پس سپاسگزار خدایی میشی که این قدرت را به تو داده! سپاسگزار خدا میشی که این سیستم را، این سیستم فراکنسیک را در جهان خلق کرده! و تنها بندگی همان خدایی را میکنی که با لطف تو را به این دنیا آورده و لطفش تماما در تمام زندگیت تو را شامل میشود!

    و از آنجا که این خدا، این سیستم را باور میکنی و بندگی میکنی و سپاسگزارش هستی، در مسیر توحید هستی و به معنای واقعی خوشبختی را تجربه میکنی!

    _ تمام بهانه ها و توجیهات فرد برای نتوانستن یا امکان پذیر نبودن، از شرک نشات گرفته است

    اگر تو توحیدی باشی، تو به قدرتی که خدا بهت داده و قدرت خدا ایمان داری، باور داری!

    پس بهانه یا توجیهی برای چیزی نمیاری چون میدونی که رب العالمین، پروردگار کل جهان و هر چیزه! قبل از اینکه چیزی باشه، اون هست! شاید چیزی باشه که اونو(خدارو) ندونه، ولی چیزی نیست که اون(خدا) ندونه! اون همه چیز رو میدونه! جواب هر مسئله ای رو میدونه!

    پس به راحتی از قدرتت استفاده میکنی (یعنی میدانی که تو همیشه به خدا وصلی و اصلا نمیتونی جدا بشی چون این ساختار جهانه) و از او درخواست جواب مسئله ات را میکنی و او هم در راستای باورت نسبت به او، جوابت را میدهد، هدایتت میکند، بهت ایده کار را میدهد، کارها را برایت انجام میدهد تا به جواب مسئله ات برسی!

    _ واضح ترین نمود توحید عملی این است که: مسئولیت زندگی ات را بپذیری

    چون وقتی مسئولیت زندگیت را میپذیری، از آنجا که باور داری که اگر من به شکل دیگری فکر بکنم، اگر من به شکل دیگری عمل بکنم، زندگیم میتواند تغییر کند!

    پس دست به عمل و تغییر میزنی! و در زمانی که میای دست به عمل بزنی به جایگاهی میرسی که بخواهی از قدرتت و از قدرت خدایت استفاده کنی و شروع کنی درخواست کنی از خدا تا به خواسته هایت برسی! شروع کنی فکر کنی به این سوال: که چطور میتوانم این مسئله رو حل کنم؟

    و از آنجا که باور داری میتوانی مسئله را حل کنی، فکر میکنی، فکر میکنی و فکر میکنی در واقع در تمام این فرآیند فکر کردن با باور اینکه من میتوانم مسئله رو حل کنم، داری فرکانس میفرستی و در جواب فرکانست، جهان به تو واکنش نشان میدهد و تو را به جواب مسئله ات میرساند! چون این ساختار جهانه! جون خدا برای ما اینطوری خلقش کرده!

    _ وقتی روی بهبود افکار درونی ات کار می کنی، دنیای بیرونی خودش درست می شود

    چون در زبان ساده، فرکانس هایی متفاوت میفرستی و در واکنش آن فرکانس ها، جهان هم متفاوت میشود!

    _ “توحید”، تنها مسیر برای تجربه خوشبختی است

    _ تمامی اتفاقات ما، واکنش جهان، ذرات، انرژی ها به فرکانس های ماست! تمام اتفاقامتان داره به واسطه فرکانس هایی که ارسال میکنم رقم میخورد!

    چه ما اینو درک کنیم یا نکینم، چه آگاهانه ازش استفاده بکنیم یا نکنیم، این اصل و قانون این جهان است!

    حالا زمانی که ما توحید داریم :

    یعنی به قدرت خودمان و خدایمان ایمان داریم، زمانی که درخواستی میکنیم، چه بلد باشیم حرف بزنیم یا جه بلد نباشیم مانند یک غارنشین، از آنجایی که ایمان داریم که من دارم نتایج را رقم میزنم، خدام به من قدرتی داده که تمام اتفاقاتم را من دارم رقم میزنم، خدام یک سیستمه، یک انرژیه، خدای من ارباب کل هر چیزیه که وجود داره، هیچ برگی بدون اذن خداوند بر زمین نمی افته!

    چون این باور هارا داریم توحیدی هستیم و به این واسطه، داریم بر روی رسیدن به خواسته مان و امکان پذیر بودنش تمرکز میکنیم و در نتیجه، فرکانس رسیدن به خواسته را میفرستیم پس به خواسته مان میرسیم! خواسته مان را خلق میکنیم با فرکانس هایمان! با باورهایمان! مهم تر از همه با توحیدی بودنمان!

    حالا زمانی که ما شرک می ورزیم :

    یعنی به قدرت خودمان باور نداریم و در مثال همان غارنشین، اگر آن کسی که همیشه با او به شکار میرفتیم و یا برایمان شکار می آورده، به هر دلیلی زخمی شود و توانایی شکارش را از دست بدهد و یا از این دنیا برود، ما تنها با فکر کردن به سوال انکاری : «من چطور میتوانم بدون او شکار کنم و غذا گیر بیاورم ؟» که در واقع منظورمان و تمرکزمان بر روی این است که من نمیتوانم به تنهایی خودم کاری را انجام دهم و بدون او من دیگر غذایی برای خوردن ندارم،

    به راحتی تمرکزمان روی نرسیدن به خواسته مان است! و خب در این حالت داریم فرکانس نرسیدن به خواستمان را ارسال میکنیم و به راحتی، “نرسیدن به خواستمان” را خلق میکنیم! فقط بخاطر اینکه شرک ورزیدیم! یا در کلامی واضح تر، از بقیه ای بجز خدا و خودمان توقع داشته ایم! “قدرت تغییر زندگیمان” را از خودمان گرفته و به بقیه دادیم! چیزی که خداوند رایگان در اختیارمان قرار داده است!

    (و جالبیتش هم اینجاست که هیچ کس کاری نمیتواند برای تو بکند! چون به راستی که هیچ چیز به جز خداوند قدرت و توانایی ندارد! دقیقا آیه «وَ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَیٰ» که بر این تاکید میکند که هر قدرتی و توانمدی از آن خداوند است! یعنی تنها با توحید است که تو میتوانی خوشبختی را تجربه کنی! چون در غیر آن، هیچ راه دیگری برای تجربه آن وجود ندارد! تنها خودت و خدایت میتواند خوشبختی را به تو دهد! نه هیچ کس و چیز دیگر!)

    در ادامه شرک ورزیدن = با تمرکز بر روی نرسیدن به خواسته :

    ((چیزی که استاد عباسمنش همیشه وقتی درباره احساس بد نسبت به یک موضوعی میگفت : که اگر احساست نسبت به یک خواسته بد باشه، در واقع تو داری به نرسیدن به آن خواسته فکر میکنی و نه رسیدن بهش!))

    قاعدتا ما زمانی که شرک می ورزیم احساسمان بد است! وقتی ما فکر میکنیم که ما ناتوانیم در تغییر زندگیمان و بقیه هستند که توانمندن، وقتی از بقیه توقع داریم، از آنجایی که بقیه هیچ کاری نمیتوانند برایمان انجام دهند (طبق قانون فرکانس، طبق تنها توانمندی خداوند) ما تنها ناامید، افسرده، خشمگین، ناراحت و یا هر احساس بد دیگری را کسب میکنیم که این احساس بد = ساخت شرایط نادخواه!

    وقتی ما به این فکر میکنیم که من نمیتونم برم آمریکا مگر اینکه در ایران به دنیا نیامده بودم -> ما داریم این فرکانس را میفرستیم که از آنجا که من در ایران به دنیا آمدم پس ناتوانم که به آمریکا بروم -> با ارسال این فرکانس، ما داریم نرفتنمان را به آمریکا خلق میکنیم! نه اینکه واقعا نمیشود! ما داریم به این شکل خلقش میکنیم! هرچیزی امکان پذیرست! تنها ما باید باور کنیم که ما میتوانیم هر چیزی را که میخواهیم خلق کنیم!

    *نکته: قانون فرکانس یعنی چه:

    تمام رفتار، اعمال، افکار، باور ها، گفت و گو های ذهنی ما -> همه و همه فرکانس هایی هستند که ما در لحظه داریم ارسال میکنیم!

    یعنی اگر شما در عمل، رفتاری نشان دهی، ترس داشته باشی و قدم بر نداری برای یک کاری و بر ترست غلبه نکنی، شما داری فرکانس ترس و ناتوانی و شرک را ارسال میکنی! پس هر اتفاقی که برایت رخ دهد، هماهنگ میشود با همین فرکانست که از این عملت سرچشمه گرفته شده است! یعنی دارم تاکید میکنم حتما نباید یک فکر باشد که فرکانس نامناسب باشد! در واقع وقتی شما عملی را انجام میدهی که از ترس سرچشمه گرفته، نتیجه اش افکار ترس و شرک آمیز است!

    (البته که آدم هم یکروزه این باورهایش قوی نمیشود! باید بسیار بسیار انرژی بگذارد و بسیار تجربیات کسب کند، ادراکی را کسب کند و قدم هایی را بردارد تا به جایگاه باور بهتر و بیشتر این موضوع برسد!)

    _ کدام راحت تر است؟

    1. وقتی تمرکزم روی کاری است، فردی (ارزشمند) موضوعی را بپراند و من صرفا ایگنور کنم(نادیده بگیرم) و رد شم، چیزیم به اون نگم و برم بکار خودم برسم و اصلا هیچ ارزشی هم برای حرفش قائل نشم و اصلا بهش فکری هم نکنم!

    ( چون اگر فرد برای من ارزش قائل شود، زمانی که به او میگویم تمرکزم بر روی کاری است، ارزش قائل میشود و رسما هیچ موضوعی را بیان نمی کند که حتی یه میلیونیوم درصد هم بتواند تمرکز من را بهم بزند! )

    من بجای اینکه توقع داشته باشم فرد برای من ارزش قائل بشود، خودم برای خودم ارزش قائل بشوم! و آنقدر برای زمانم ارزش قائل بشوم که هیچ ارزشی برای هر حرفی از او در آن زمان قائل نشوم!

    به جای اینکه از او توقع داشته باشم؛ تنها از خودم توقع داشته باشم که برای خودم ارزش قائل بشم! تنها از خدام توقع داشته باشم که در مسیرم افرادی را قرار دهد، افراد را به شکلی قرار دهد که برایم ارزش قائل شوند!

    ( البته که توقع بی جا هم از خودم نداشته باشم و بدانم که باور های ما یعنی اتصالات مغزی ما نسبت به یک موضوع!

    و این اتصالات مغزی یکباره از بین نرفته و اتصالات مغزی دلخواه هم یکباره ساخته نمیشوند! دقیقا مانند عضله؛ انرژی و نگه داری به صورت متداول نیاز دارد تا اتصالات دلخواه ساخته شود و برای اتصالات نادلخواه هم، بی توجهی به آن باور نیاز است تا کاملا تخریب شود! دقیقا مانند عضله که راحت ترین راه تخریب آن، بی توجهی و کار نکشیدن یا در بیانی دیگر استفاده نکردن ازش است! )

    *و البته که حالا درک کردم که باید از خودم توقع داشته باشم ولی توقع بی جا نداشته باشم! در همین حال هم از طرف مقابل هم توقع نداشته باشم که در همان بار یا بارهای اول بتواند منطور من را درک کند! و دقیقا به همان شکل که انرژی و تکرار در زمان لازم است تا من بتوانم بهتر و بیشتر این موضوع را درک کنم و برای خودم ارزش بیشتر قائل بشم؛ بدانم که او هم دقیقا به انرژی و تکرار در زمان نیاز دارد تا بتواند این رفتار متفاوت با تو را درک کند و بتوانند به شکل مناسب اجرا کند!

    *چون اگر تکرار نباشد، به راحتی چه من و یا چه اون ممکن است فراموش کنیم! چون اتصالات به اندازه کامل در مغز شکل نمیگیرند!

    2. وقتی تمرکزم روی کاری است، فردی(ارزشمند) موضوعی را بپراند و بسیار بر سر او خشمگین شوم که: بابا! یکم ارزش قائل بشو دیگه! یکم فکر کن خب چه موضوعی منطقا میتونه ذهن کسی رو درگیر کنه!

    همین که تو به کسی بگی که لطفا این موضوع را به فلان کس بگو! همین که فرد باید در یاد داشته باشد که به آن فرد بگوید، خودش یک درگیری ذهنی و اشغال تمرکز است! (البته اینجا میتونه شاید یه راه حل برای بعضی افراد نوشتن آن کار در ورقه ای یا جایی باشد که بتواند تمرکزش را از رویش بردارد و بر روی کارش بگذارد! ولی بگذار ادامه دهیم…)

    چه بسا اینکه اصلا طرف ممکن است بخواهد به این فکر کند که قبول بکند یا نکند که آن کار را انجام دهد یا اصلا ممکنه نیاز داشته باشد قبلش باهات مشورت کند و بعد آن کار را انجام دهد و خیلی خیلی کارها و افکار احتمالی دیگه که ممکن است تنها بیان این موضوع، در زمانی که نیاز دارد تماما تمرکزش روی موضوعی خاص باشد، در ذهن آن فرد ایجاد کند و تماما تمرکزش را بهم بزند!

    و حالا حساب بکن که این همه زمان و انرژی برای توضیح این موضوع برای فرد بزاری! و خشمگین هم باشی!

    = یعنی رسما، هم تمرکزت را از دست دادی!

    +هم کلی فرکانس منفی در جهت نادلخواه ارسال کردی و شرایط نادلخواه در آن لحظات خلق کردی و حتی شاید اتصالات نامناسب در ذهنت خلق کردی، یعنی باور های بد ساختی!

    +کلی اعصابت را خورد کردی و حالا باید کلی زمان و انرژی بگذاری که حالت را خوب بکنی! و البته که با یه بشکن هم حالت خوب نمیشه! باید آروم آروم حالت خوب بشه!

    +کلی تاثیر بد توی رابطت با فرد مقابلت گذاشتی! (چون قاعدتا آن فرد برات با ارزش بوده که به آن حرف او فکر کردی و تمرکزت را از دست دادی و واکنش نشان دادی، مگر نه اگر فرد ارزشی در زندگیت نداشته باشد، تو هیچ اهمیتی به حرف او نمیدی! مگر اینکه توی ذهنت نظر مردم را برای خودت با ارزش کرده باشی که زندگی اون شکلی یک عذاب جهنمی که هیچ انتهایی نداره و تا مرگ میبرتت!)

    +و مهم تر از همه! ارزش آن فرد را در ذهنت از خودت بیشتر کردی! یعنی داری فرکانس بی ارزشی میفرستی! چون اگر برای خودت ارزش قائل بودی به همان اندازه که برای طرف مقابل ارزش قائلی ( که قاعدتا به همین دلیل هم از او در رابطه ات توقع داری. چون براش ارزش قائلی ) –

    اگر به همان اندازه که برای طرف مقابل ارزش قائلی، برای خودت ارزش قائل بودی، اصلا به حرفش گوش نمیدادی و ارزشی برای هیچ حرف اون در آن لحظه قائل نبودی!

    و اگر تو فرکانس بی ارزشی رو ارسال کنی، جهان هم به تو ثابت میکنه که تو بی ارزشی! و شرایط و اتفاقاتی را برایت رقم میزند ( در واقع خودت شرایط و اتفاقاتی را با فرکانست خلق میکنی ) که نشان میدهند و ثابت میکنند که تو بی ارزشی و این احساس بد رو در تو تثبیت میکنند!

    در حالی که تو بی نهایت با ارزشی تنها به خاطر اینکه انسان خلق شدی! تنها موجودی که حق استفاده که تمامی دارایی های خداوند را به شکل دلخواه خود داره! همونطور که قانون فرکانس میگه! همونطور که خداوند که قرآن میگه : که ما زمین و آسمان ها رو مسخر شما کردیم!

    _جواب:

    خب صد در صد، گزینه 1 خیلی خیلی خیلی منطقی تر و راحت تر است! در واقع در گزینه اول نمود توحیدعملی وجود دارد و در گزینه دوم نمود شرک وجود دارد! چون دقیقا برعکس گزینه اول، به جای اینکه از خودت توقع داشته باشی که برای خودت ارزش بیشتری قائل شی؛ از طرف مقابلت توقع داری که به اندازه ای که تو برای او ارزش قائل میشوی، برایت ارزش قائل شود! که البته جهان اینطوری کار نمیکند! جهان به فرکانس های تو واکنش نشان میدهد! یعنی چه طرف تغییر بکند یا چه نکند، باز هم تو در شرایطی قرار میگیری که جهان برایت ارزش قائل نمیشود! میپرسی چرا؟ چون خودت برای خودت ارزش قائل نمیشی! و مهم تر از اون، داری فرکانسش رو ارسال میکنی و خلق میکنی!

    در راستای توحیدی بودن…

    ( و البته که اگر موضوع، موضوعی مهم و مرتبط با خودت بود، اگر از قبل به او گفته بودی که سر هیچ مسئله ای با من حرف نزن و اگر او مسئله ای مهم را نگرفت، خودت باید کاملا مسئولیت کار خودت را بپذیری و اگر اشتباهی رخ داد، خداروشکر کنی و درست را بیاموزی که نگذاری هیچ موردی مربوط به تو در زمانبندی رخ دهد که تو از آن اگاه نباشی، یعنی یاد بگیری درست مدیریت زمان کنی که چیزی نتواند تمرکزت را بهم زند و البته که اگر به این اندازه برای خودت ارزش قائل باشی، جهان هم تو را همراهی میکند

    و اگر هم 1% اتفاقی ناگهانی رخ دهد که به ظاهر از دست تو خارج بوده و تو باید برای آن، کاری انجام دهی، دوباره این باور توحیدی را در خودت داشتی باشی که من دارم همه چیز را خلق میکنم طبق گفته خداوند در قرآن، طبق قانون فرکانس! و بگویی الخیر فی ما وقع، و به راحتی نه تنها ناراحت نباشی که تمرکزت مختل شده، بلکه خوشحال هم باشی که خداوند داره تو را به قدم بعدی پیشرفت و رسیدن و تحقق خواسته ات تو را هدایت میکند و کارها را برایت انجام میدهد!

    و اگر هم تو به فرد مقابلت نگفته بودی که حتی موضوعات مهم مربوط به من را هم در این بازه برایم تکرار نکن یا بهم اطلاع نده و لطفا نگو، و اگر او گفت، باز هم تو مسئولیت پذیر باشی و بپذیری که تو برای او مشخص نکردی که منظور من، دقیقا هیچ مسئله ای است! و عزیزم اشکال نداره! نگران نباش، من خودم بهت گفتم که به من نگو، اگر اتفاقی هم افتاد، مسئولیتش با خودمه و من چیزی را گردن تو نمی اندازم! )

    _ 31:36 -> تا اینجا، اینها آگاهی هایی بودند که تا این دقیقه از فایل کسب کردم! یعنی هنوز یک ربع از فایل مونده که گوش نکردم!

    چی بگم که این همه آگاهی در این دو ساعت کسب کردم و خدا میدونه که تلاش کردم که حتی یک لحظه هم تمرکزم را سمت موضوعی دیگر ندم و در تمام این دو ساعت، فقط به مطالب این فایل و بهبود خودم فکر کردم و توجه کردم و الان 2 ساعت و 31 دقیقه است که دارم کار میکنم ولی هنوز، 11 دقیقه و 28 ثانیه از فایل گام اول مونده که وقت نکردم گوش بدم!

    خدایا هزاران مرتبه شکرت!

    === روز دوم ===

    _ (( دعایی که بعد گوش دادن ربع آخر این فایل کردم و مکتوب کردم که تکرار کنم و فراموش نکنم! البته ناگفته نماند که خدا هدایتم کرد که مکتوبش کنم! ))

    خداوندا، در اینجا درخواست میکنم که اگر در هر شرایطی، برای رسیدن به خواسته ام، کاری را باید انجام دهم که ممکن است برای ذهنم سخت باشد،

    من را به وضوح هدایت کن،

    اگر نیازه که بیشتر باورت کنم، من رو هدایت کن به شرایط، اتفاقات، افراد و آنها رو به من هدایت کن تا بیشتر باورت کنم تا بتوانم صدایت را بوضوح بشنوم

    و آن کاری که باید انجام دهم تا به قدم بعدی خواسته ام برسم و در نتیجه به خواسته ام نزدیک تر شوم را با ایمان و امید و باور تو انجام دهم!

    و اگر اتفاقاتی را رقم زدی برایم که به ظاهر برای ذهنم سخت بود ولی در مسیری قوی کردن من، و باورپذیر تر کردن خودت برای ذهنم و رساندن من به خواسته هایم بود،

    اگر فراموش کردم که خودم ساختم، خودم درخواست کردم و خودم فرکانس فرستادم تا بهتر شوم و تو را بیشتر و بیشتر قبول کنم تا بیشتر سر به زیر باشم نسبت به الهاماتت؛

    باز هم من را هدایتم کن و بیادم آور که خودم این درخواست را کردم و این نتیجه ساخته فرکانس خودم است و در حال رساندن من به لذت ها، پیشرفت ها، عشق ها و خواسته هایم است!

    الهی آمین!

    خدایا دوست دارم! چقدر الان فضام الهیه!

    تاریخ 1/7/1403 – 9/23/2024

    به طور مثال: برای اخراج یک کارمندی که شاید مدت ها خوب بوده ولی الان برای پیشرفت بیشتر کار، باید او اخراج شود!

    _ اگر تو داری مثل بقیه فکر میکنی، اگر داری مثل بقیه عمل میکنی، مثل بقیه نتیجه میگیری!

    اگر مثل ثروتمند ها فکر کنی، اگر مثل ثروتمند ها عمل کنی، اگر مثل عباسمنش عمل کنی، اگر مثل عرشیا/ارشیا(در گفت و گو استاد عباسمنش با دوستان قسمت 66) عمل کنی، مثل اینها نتیجه میگیری!

    _ ما چیزی به نام بلایای طبیعی نداریم! اینا همه نعمت های خداوند هستند!

    این متن آخری که الان دارین میخونین رو، بعد از دوباره خوانی، چک کردن و تکمیل کردن این متنی که الان در بالا خواندین، دارم مینویسم! و … دقیقا 3 ساعته که دارم متعهدانه و با تمرکز بالا، فقط روی این مطالب کار میکنه! یعنی دقیقا همانطور که خانم شایسته عزیز فرمودند! حتی بیشتر از 2 ساعت!

    و … میخوام بگم که امشب، من توی یک فضای الهی بودم! یک فضای پر فشار و پرشدت! من … امشب، تازه معنی کلمه خدا که شاید خلیامون مثل یک اسم ازش استفاده میکنیم را درک کردم!

    یعنی اول درک کردم که یک لقبه و نه اسم! و بعد درک کردم که دارم به چی میگم خدا! … بگم ساعت ها راه رفتم، عشق بازی کردم با خدام! اشک ریختم از ذوق! از تنها و تنها عشق بودن خدام! عشق بی نهایت! عشق بی قید و شرط! عشق خالص! … قدرتش رو درک کردم! داراییش رو درک کردم! خودش رو درک کردم! سیستمی بودنش رو درک کردم! و … تنها و تنها لذت بردم! … کلی باهاش حرف زدم و کلی حال کردم!

    این نتیجه من، تنها برای 2 روز! تنها 2 روز متعهدانه کار کردنه!

    و جالبیتش اینجاست که من هنوز وقت نکردم که حتی صفحه توضیحات گام دوم را باز کنم! چه برسه به فایلش!

    سپاسگزارم و سپاسگزارم و عاشقتونم بی نهایت! انشالله!

    قبل از اینکه این کامنت رو تمامش کنم، خواستم بگم که عرشیا/ارشیا در فایل “گفت و گو استاد عباسمنش با دوستان قسمت 66” خیلی برای من ارزشمنده و خیلی الگوی بزرگیه برای من!

    چون من بزودی داره 18 سالم میشه و کار هایی که اون کرد، الگوی بسیار بزرگی برای من هستند که باعث شدند از سال گذشته تا به الان، زندگیم بی نهایت تغییر کنه و لذت بخش تر بشه!

    همینجا دوست دارم ازش تشکر کنم و درخواست کنم که در فایلی، جایی، کامنتی، ایمیلی، بهم اطلاع بدین که اسمشون عرشیا هست یا ارشیا ( چون هر دو اسم وجود داره و قراره خیلی درباره ایشون صحبت کنم و دوست دارم اسمشون رو درست تلفظ کنم )

    بی نهایت سپاسگزارم ازتون! از شما خانم شایسته عزیز! از شما استاد عباسمنش عزیز! از تمام مشارکت کنندگان ( چون بار ها شده که از مطالب آنها درس های بزرگی گرفتم ) و عاشقتونم!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    سودابه گفته:
    مدت عضویت: 1395 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم جون دوست داشتنی.

    سلام به همه دوستان توحیدیم

    این فایل خیلی فوق العاده هستش.دارم تمام تلاشم رو میکنم که انسان توحیدی باشم .و ورودی های ذهنم رو کنترل کنم‌.ایاک نعبد و ایاک نستعین.خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم.

    من گاهی نعمت های اطرافم رو نمیبینم وشادی و خوشیم رو موکول به رسیدن به یه خواسته و هدف میکنم و غافل میشم از داشته هام‌‌‌…

    ولی با توکل به خدا و راهنمایی های استاد و این سایت پربار تمام تلاشم رو میکنم که شرک نورزم و در صراط مستقیم قرار بگیرم که به سعادت دنیا و آخرت برسم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    Forugh گفته:
    مدت عضویت: 875 روز

    به نام خدایی که هرچه دارم از آن اوست

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ی نازنین

    اولین رد پای من :

    چقدر نکات فوق العاده ای در این فایل بود من چند بار این فایل رو گوش دادم و نکته برداری کردم و هر بار یه جمله ی جدید می‌شنیدم که تو گوشم زنگ میزد چند تا از ایرادهای ذهنم رو پیدا کردم که واقعا متوجه نبودم چقدر خوب تو این فایل توضیح دادین که مسولیت تمام و کمال زندگیمون با خودمونه

    چقدر از وقتی این پروژه شروع شده احساسم خوب شده واقعا خیلی به این خانه تکانی ذهنی نیاز داشتم حتی نیاز داشتم یه مدت دست از خواسته هام بکشم و رها کنم واقعا ب قول خانم شایسته ی عزیز به استراحت ذهنی نیاز داشتم

    به محض گوش دادم به اولین گام تغییرات درونیم و تغییر رفتارام شروع شد آرام آرام و نرم دارم بهبود پیدا میکنم خدایا شکرت

    واقعا دارم معنای این جمله :ذهنم داره برای نگران کردنم ضعیف میشه، رو درک میکنم

    من این جمله ی استادرو خیلی دوست داشتم : الله افرادی رو که زندگی من نیاز داشته باشه وارد زندگیم می‌کنه

    برای این آگاهی های ارزشمند ازتون سپاس گذارم

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    نسیم گفته:
    مدت عضویت: 1403 روز

    به نام یاری دهنده رهنما

    سلام استاد عزیز و مریم جون زیبا که همچین پروژه فوق العاده ای رو راه اندازی کرده .

    راستش چند روز پیش همش با خودم میگفتم چرا فلانی بهم کمک نمیکنه ،یا توی این روزای سخته که باید اطرافیان هوامو داشته باشن و حواسشون بهم باشه ،بعد یهو به خودم اومدم و گفتم چرا از بقیه توقع داری؟ اگه کسی دستی به سوی تو دراز کرد از لطف و کرم خداونده و اگر نکرد تو باید به کارت و فعالیت خودت برسی ،تویی که داری زندگیتو میسازی و دقیقا بعد چند روز این فایل به بهترین وقت سر راهم قرار گرفت و افکارم رو تکمیل کرد به لطف الله مهربانم.

    و یکی دیگه اینکه برای شروع کارم نیاز به خرید وسایل دارم بارها به سرم زد قرض بگیرم یا دنبال وام باشم یا تنها تیکه طلایی که دارم رو بفروشم ،شیطون بارها وسوسه م کرده تو بفروش از کارت چندین برابر در میاری و جبران میشه اما هر لحظه یهو به خودم اومدم که نه این تصمیمات با قانون مغایرت داره مگه نه اینکه بارها از استاد شنیدی با اون چیزی که داری شروع کن باز ذهنم میگفت دیر میشه چیزی به شب عید نمونده تو باید تا اون وقت جا افتاده باشی باز هدایت قلبم میگفت توی هیچ کاری عجله ای نیست تو باید تکامل طی کنی همه چیز به وقتش انجام میشه .خلاصه این روزها بلوشوئیه بین ذهن و قلبم که به یاری پروردگارم همیشه قلبم و هدایت های پروردگارم کمک کننده و آرامبخش این اوضاع میشه و منو به صبر و آرامش دعوت میکنه و حالا در بهترین موقعیت که نیاز به تقویت و قوی شدن توی این کش مکشهای بین ذهن و دلم هستم باز خدای من معجزه میکنه و این پروژه بی نظیر رو به من هدیه میده تا چراغ راهم باشه ومنو آرومتر کنه و مهر تایید بزنه به مسیر درستم و خیالم رو راحت کنه .خدا رو شاکرم که هر وقت کوچکترین شکی داشتم یا توی مسیر گم شدم سریع به کمکم میاد و جواب سوال یا شک و تردیدهای منو به صراحت میده . خدا جونم عاشقتم .من خوشبخت ترین آدم روی زمینم که به من توجه کردی و به این خانواده بزرگ هدایت شدم که بهترینها عضوش هستن خدایا شکرت .

    مریم بانوی توانا خداوند هرچه بیشتر خیر و برکت به زندگیتون وارد کنه وهر چقدر از شما تشکر کنم کمه .خدا همیشه حافظ و نگهدار شما و استاد عزیزمون باشه که بهترینهای این کره خاکی هستید که اینهمه آدم رو یاری میدید تا راه پیدا کنن. دوستون دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    سیما کشاورز گفته:
    مدت عضویت: 1420 روز

    ﭐلْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ ﭐلسَّمَاوَاتِ وَﭐلْأَرْضِ جَاعِلِ ﭐلْمَلَائِکَهِ رُسُلًا أُوْلِی أَجْنِحَهٍ مَّثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ یزِیدُ فِی ﭐلْخَلْقِ مَا یشَاءُ إِنَّ ﭐللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ ﴿1﴾

    (فاطر1)-به نام خدای رحمان و رحیم . همه حمدها مخصوص خدا است که آسمانها و زمین را ایجاد کرد و فرشتگان را رسولانی بالدار کرد دو باله و سه باله و چهار باله و او هر چه بخواهد در خلقت اضافه می‏کند که او بر هر چیزی تواناست

    مَا یفْتَحِ ﭐللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَهٍ فَلَا مُمْسِکَ لَهَا وَمَا یمْسِکْ فَلَا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَهُوَ ﭐلْعَزِیزُ ﭐلْحَکِیمُ ﴿2﴾

    (فاطر2)-در رحمتی را که خدا به روی مردم بگشاید کسی نیست که آن را ببندد و جلوگیر آن رحمت شود . و در رحمتی را که او به روی مردم ببندد کسی نیست که بگشاید و بعد از منع خدا وی آن رحمت را بفرستد ) چگونه ممکن است ( با اینکه او قاهری شکست ناپذیر و عطا و منعش از روی حکمت است ؟

    یا أَیهَا ﭐلنَّاسُ ﭐذْکُرُواْ نِعْمَتَ ﭐللَّهِ عَلَیکُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیرُ ﭐللَّهِ یرْزُقُکُم مِّنَ ﭐلسَّمَاءِ وَﭐلْأَرْضِ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّىٰ تُؤْفَکُونَ ﴿3﴾

    (فاطر3)-ای مردم ! به یاد آورید نعمت‏هایی را که خدا بر شما ارزانی داشت ، آیا هیچ خالقی غیر از خدا هست که شما را از آسمان و زمین روزی دهد ؟ ! پس وقتی جز او خالقی نیست ، جز او هم مدبر و صاحب اختیاری نیست ، پس در نتیجه جز او هم معبودی نیست دیگر به کجا منحرف می‏شوند ؟ !

    ===========================

    سلام به استاد عزیزم و سر کار خانم شایسته عزیزم و سلام به همه‌ی دوستان عزیزم

    شروع دوره ی ناب خانه تکانی ذهن

    من تا زمانی که دست از سر دیگران برنداشتم، هرگزززززز از زندان ذهنم آزاد نشدم

    همیشه خانواده ی خودم و همسرم و جامعه رو مسئول شرایط تلخ زندگیم می‌دانستم

    از زمان مادر شدنم، فرزندم رو مسئول ناخواسته هام میدونستم

    هیچ وقت نخواستم ببینم خیلی ها با شرایط من هستن اما با چه زندگی عالی تر از من

    همیشه خودم رو با دیگران مقایسه میکردم و توجه ام به ناخواسته ها بود، غافل از این همه نعمت که در زندگی دارم

    تا اینکه خداوند به من لطف داشت و من رو با استاد عزیزم آشنا کرد

    خدا رو شاهد میگیرم اینقدر به آرامش رسیدم که اصلاااا اون ناخواسته ها رو نمیبینم

    بعضی از دوستانم که با قوانین آشنا نیستن، بهم میگن سیما تو چطور با این اتفاقات کنار اومدی، من تنها میخندم و پیش خودم میگم، این بنده ی خدا نمیدونه من به خداوندی وصل شدم که واسم پدر، مادر، خواهر، عزت، احترام وووو شده

    اینها زمانی اتفاق افتاد که من دیگه انگشت اتهام به سمت کسی دراز نکردم.

    خدایااااا شکرت بابت همه چیز

    انشاالله که در پناه الله یکتا، شاد، سالم و ثروتمند باشید.

    دوستدار شما :سیما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    ضیا سعادت گفته:
    مدت عضویت: 1722 روز

    بنام خداوند که همه از آن اوست

    سپاس گذار خداوند هستم که در مسیر کسانی قرار داد که نعمت داده است و شاکر اند

    خداره شکر که از جمله کسانی قرار گرفتم که استاد عباسمنش مخاطب قرار داده است

    خداره شکر که در فرکانس چنین آگاهی ها قرار گرفتم

    خداره شکر آسان می شویم برای آسانی ها

    سلام دورد به استاد عزیزم و استاد بانو شایسته عزیز و هم خانواده های عزیزم در سایت

    یک سخن کوتاه: قدرت فقط فقط از آن خداوند است قدرت غیر خداوند یعنی شریک، شریک یعنی طرفداری از هیچ از پوج از شیطان که نتیجه شریک زندگی در جهنم

    قدرت از آن خداست –

    بلی اینکه اگر در بازار به این دید نگاه میکنم که رقیب ام محصول و خدمات بالاتر دارد یا فروش شان بالاتر است احساس ام بد می شود یعنی شریک

    اگر احساس میکنم فقط با مدینه من خوشبخت می شویم یعنی شریک قدرت را از اصل گرفتم به بیرون دادم

    چقدر این آگاهی ها ساده بوده ولی برای درک شان واقعا تبریک میگم که کلی سرمایه گذاری کردم امروز این ها را با جان دل احساس میکنم

    که قدرت فقط و فقط از آن خداوند است

    دقیقا کلیت جامعه به چه وضعیتی هستند من خودم همین چند مدت قبل از شرایط وضعیت ام میگفتم این یعنی شریک آشکار نه شریک مخفی

    این منطقی کنم عامل شرایط فقط و فقط خودم هستم اینکه منطقی کنم خداوند منع خیر و برکت ، قدرت است من هم وصل هستم به منبع به مولد همه و همه چیز

    سپاس گذار بانو شایسه عزیز هستم بابت زحمات صادقانه شان خصوصا همین سر فصل خانه تکانی که از اول ماه مهر(میزان) شروع شد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: