live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی - صفحه 103 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی
    195MB
    42 دقیقه
  • فایل صوتی live | "توحید" و فعال کردن قدرت خلق درونی
    39MB
    42 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1562 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    صادق گفته:
    مدت عضویت: 2435 روز

    به نام یزدان پاک

    درود خدمت خانم شایسته عزیز

    واقعا نمیدونم چه طور تشکر کنم بابت تهیه این مجموعه فایل های (خانه تکانی ذهن)

    خیلی بهش احتیاج داشتم یعنی من داشتم روزشمار تحول زندگی و به صورت سریالی هر قسمت میدیدم بعد دیدن اولین فایل از این سریال خانه تکانی ذهن گفتم واو من به این فایل ها احتیاج دارم به این صحبت ها الان نیاز دارم انگار هر کلمه از صحبت های این فایل به قلب و روح من رسوخ میکنه و به دل میشینه .

    واقعا قدم اول برای تغییر زندگی مسئولیت پذیری تمام جنبه های زندگیه ، تا وقتی توحیدی فکر نکنیم ، باور نکنیم و عمل نکنیم همیشه درجا میزنیم من به این رسیدم تو زندگیم .

    ثانیه به ثانیه صحبت های ناب استاد و باید با طلا نوشت

    در مورد مسئولیت پذیری در قبال زندگیمون ،

    در مورد شرک نورزیدن و توحیدی عمل کردن ،

    در مورد جدایی از بدنه جامعه ،

    و…

    اگه بتونیم به این صحبت ها در زندگیمون عمل کنیم واقعا تغییری در زندگیمون رخ میده که باورمون نمیشه .

    من این فایل و بارها و بارها گوش میدم تا به ذهنم رسوخ کنه تا باور کنم تا عمل کنم تا دیگه غر نزنم ، نق نزنم ،بهونه نیارم و به ذهنم بگم استاد بهترین الگو فردیه که بهانه نداشت برای زندگیش و توحیدی زندگی کرد و الان در بهشت این جهان زندگی میکنه .

    بینهایت سپاس گذار خداوند هستم که پا در این مسیر رویایی گذاشتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    سعادت گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    سلام

    به علت فوت یکی از اقوام عروس عروسی کنسل شد خیلی حالمان بد بود دیگه نمی تونستم خودم را کنترل کنم. از خداوند هدایت خواستم به سایت عباسمنش مراجعه کردم و این فایل را که تازه بارگزاری شدا بود دیدم و خداوند را در این فایل یافتم و تونستم حالم را کمی بهتر کنم خدایا هزاران بار شکرت مرا به صراط مستقیم هدایت کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    فاطمه شفیعی زاده گفته:
    مدت عضویت: 347 روز

    درود استاد یکتا پرستی درود ابراهیم زمان

    خدایا شکرت بابت این که هر لحظه درک من بیشتر می شود با گوش دادن فایل ها استاد که اصول اساسی آن پایه توحید است در همه این فایل ها استاد میخواهد که ما به اصل وصل شویم ما به انرژی منبع وصل بشم به آگاهی بدون فرم وصل شویم که اون انرژی به فرم همه چی برامون درمیا ثروت عشق افراد آگاهی همه چی هرچه بخواهیم. میشود

    من در گام اول فهمیدم. توحید یعنی خالق بودن خالق شرایط بودن خدایا که رب العالمین هست مربی جهان هستی خالق بوجود آورنده جهان هست این قدرت را به من هم داده که خلق کنم شرایط دلخواهم خلق کنم اتفاقات خوب مسولیت همه چی بپذیرم. هیچکس مقصر ندانم. چون خودم قادر به خلق شرایط هستم خدا یه سیستم هست انرژی هست. خصومت. با هیچکس نداره بخواه پدر دربیاره اگر در مدار درست باشیم هرچه پیش بیاد به نفع ما هست من بنده خوبی باشم تسلیم شوم خدا کارش خوب بلد هست وظیفه من بندگی هست وظیفه اون خدایی بندگی یعنی از فقط از تو کمک میخواهم. ایام نعبدو ایام نستعین عوامل بیرونی هیچ قدرتی. ندارن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 2775 روز

    با سلام خدمت استاد گرامی و خانوم شایسته عزیز و تشکر ویژه بابت آپدیت این فایلها

    اول اینو بگم من جسته گریخته فایلای دانلودی و محصولات رو‌مرور میکردم و هر روز یه فایل از دسته بندی اجرای توحید در عمل رو میدیدم ولی چند روز یه ندایی از درونم میگفت برو سراغ لایوها

    و میگفت لایوها مطالب ارزشمندی داری برو از لایو 1 شروع کن تا آخرش

    و خدا شاهده وقتی آپدیت جدید رو دیدم کلی ذوق کردم و گفتم آره آره همینه و تاییدی شد بر اینکه در مسیر درستی هستم

    دوستان زحمت کشیدند و نکات مهم فایل رو نوشتن

    من بیشتر دوست دارم دنبال مثال تو زندگیم و زندگی‌دیگران باشم تا حرفا برام تایید بشه

    پیشینه زندگی من دقیقا مثل استاد همراه با یک پدر سخت گیر و‌عصبی، یه خانواده متشنج و درگیر مشکلات فراوان

    اون دوران بچگی من و‌خواهرم چون فاصله سنی کمی با هم داشتیم و بچه های ارشد خانواده بودیم همراه با مشکلات و اختلافات خانوادگی پدر و‌مادرمون بزرگ شدیم

    ولی از همین شرایط یکسان من و‌خواهرم دقیقا دو تفکر متضاد با هم داشتیم و خدارو شکر من اون نفری بودم که از اول نگاهم به بقیه نبود

    یعنی خواهرم مسولیت تمام اتفاقات زندگیش رو پدرم میدونست اینکه طلاق گرفته ، رشته دانشگاهی که انتخاب کرده و به نتیجه نرسیده و اینکه ازدواج مجددش که بازم راضی نبوده همه رو انگشت اشاره به پدرم داشت

    و الان هم که چندین سال از اونموقع گذشته و پدرم فوت شده اگه پای صحبتاش بشینی همین حرفا روتکرار میکنه که من اگه ……

    ولی من از همون اول نگاهم از خانوادم بریدم و گفتم من خودم و خودمم والبته که اونموقع چنین طرز فکر و دیدگاههای توحیدی نداشتم ولی نگاه به غیر هم نداشتم

    و خدارو شکر تو تمام مراحل زندگی نتیجه های خوب گرفتم

    پدرم فوت شد وای من هیچ‌کینه و‌دلخوری ازش نداشتم و ندارم و تازه بعضی وقتا میگم من اگه همچین پدر و همچین خانواده ای نداشتم مطمنا موفقیت های کمتری نسبت به الان داشتم

    الان هم تو زندگی خودم اصلا نگاهم به همسرم نیست با هم روابط خوبی داریم ولی همیشه میخوام خودم باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    مهدیه گفته:
    مدت عضویت: 1118 روز

    فایل توحید و فعال کردن قدرت خلق درونی

    بسم الله رحمن الرحیم

    خدایا خودت هدایتم کن خودت درهای آگاهی به روی من باز کن تا آگاهی های این فایل باورهای منو تغییر بده و منو هدایت کن و بهم الهام کن من باید از این فایل چه درسی رو بگیرم و چه قدمی بردارم و چه تغییری توی رفتارم ،افکارم ،حرف زدنم ،زندگی کردنم ایجاد کنم که رشد کنم و ظرف وجودم بزرگ تر کنم و اعتماد به نفس و احساس لیاقتم افزایش بدم

    نکته ای که استاد همیشه توی تک تک فایلاش بهش تاکید میکنن و من ساده ازش می‌گذرم اینکه خدا جهان آدما اتفاقات شرایط بر اساس اون چیزهایی که من باور کردم و باور دارم بوجود میان یعنی هر باور مخرب یا خوبی که داشته باشم زندگیم بر اساس همونا خلق میشه

    این نکته ای که من باید همش دائم به خودم یادآوری کنم که مهدیه مهم نیست مامانت چی فکر میکنه و چجوری به تو نگاه میکنه و چه فکری راجب تو و آیندت داره

    مهم نیست بابات چه افکاری داره

    مهم نیست خواهرات چه باورهایی دارن و چجوری به تو نگاه میکنه

    مهم نیست که بقیه میخوان تو به اون شرایط برسی یا نه

    اصلا مهم نیست که بقیه چه فکری برای تو دارن یا دوست دارن تو چه کاری انجام بدی و چجوری باشی

    یا اصلا مهم نیست که بقیه بخوان تو با کی ازدواج کنی

    تنها چیزی که توی زندگی تو مهمه خواسته های توعه و تو اگر باورهای هماهنگ با خواسته هات بسازی و از خدا بخوای و خدا رو تنها قدرت محض ببینی و خدا رو منبع ثروت و خوشبختی و زیبایی و روابط عاشقانه ببینی خدا برای تو دست به کار میشه چون میبینه که تو اونو باور داری چون میبینه که تو چشماتو باز کردی و مثل بقیه ادما سرتو زیر برف نکردی که خدارو نبینی تو چشماتو باز کردی و خدارو دیدی و باور کردی که اون همه چیزه اگر تو از اون بخوای و باور داشته باشی که خدا قدرت محضه پس حالت خوب میشه و آرومی و میگی من خواستم به منبع قدرت این هستی گفتم پس اون منو به خواستم میرسونه چون توانای مطلق اونه چون قدرت مطلق اونه چون اونه که هر چی روابط عاشقانه ببخشه بازم از دارایی هاش کم نمیشه چون اونه که هرچی زیبایی و ثروت و خوشبختی ببخشه از خزانه نعمت هاش کم نمیشه بلکه با تو رفیق ترم میشه چون تو خواستی اون تورو در آغوش بگیره چون میبینه تو باورش کردی و بهش اعتماد کردی و محاله ممکنه که خدا به اعتماد کسی نسبت به خودش لطمه بزنه

    استاد گفت اون آدمی که منتظره مشکلاتشو کسه دیگه ای بیاد حل کنه همیشه مشکل داره همیشه گیره و همیشه باید منتظر بمونه

    من میخوام به این جملات استاد از زاویه خودم و جوری نگاه کنم که بتونم ربط این حرفارو با زندگی خودم پیدا کنم

    استاد اینجا داره چی میگه به تو مهدیه ؟

    استاد داره مستقیما به خوده تو میگه اگر منتظری آدما درست شن اگر فکر میکنی اینکه فقط منتظر گذر زمان باشی تا یا آدما درست شن یا گذر زمان شرایط درست کنه یا اون آدما بیان از تو معذرت خواهی کنن و اونا درد تورو کم کنن و تورو آروم کنن و اینجوری تو خوشبخت بشی و یه زندگی قشنگ برات ساخته بشه سختتتتتت در اشتباهی

    من هرچی داره بهم گفته میشه رو مینویسم

    تو باید اینو بفهمی و درک کنی که هر اتفاقی که افتاده برای تو بخاطر این بوده که تو توی اون نقطه بودی تو در مسیر یه سنگ عظیم و بزرگ بودی و اونم اومد از روی تو رد شد و تورو له کرد تو اگر اونجا نبودی تو اگر توی اون مدار نبودی تو اگر جلوی سنگ نمیرفتی تو اگر ضربه پذیر نبودی اونجوری ضربه نمیخوردی مهدیه تو ضربه پذیر بودی که بهت ضربه زدن

    حالا که اینجوری مسئله رو برات باز کردم به نظرت کاره درست چیه

    به نظرت وظیفه تو چیه

    به نظرت وظیفه تو مسئولیت تو چیه که استاد داره توی این فایل بهش اشاره میکنه

    استاد داره میگه یا خودت بلند میشی خودتو درست میکنی آدمی میشی که دیگه ضربه پذیر نیست و اینجوری از جلوی سنگ های ویرانگر جهان میری کنار و سالم میمونی و زندگی میکنی یا اگر خودت خودتو قوی نکنی خودت شخصیته ضربه پذیرتو تبدیل نکنی به یه شخصیت فوق العاده قوی و محکم توی همون نقطه ثابت میمونی و نه تنها زندگیت بهتر نمیشه بلکه دوباره یه سنگ میاد از روت رد میشه و لهت میکنه

    تو باید از اون نقطه بیای بیرون

    مامانت نمیتونه کاری بکنه هیچ آدمی نمیتونه دست تورو بگیره و از اون نقطه خارجت کنه

    اگر تو جاتو عوض نکنی زندگیت بهتر نمیشه

    اگر تو جاتو عوص نکنی و همین آدم ضربه پذیر و فوق العاده آسیب پذیر بمونی هیچی عوض نمیشه هیچی

    تو میخوای به حرفای استاد عمل کنی دیگه درسته

    تو اومدی توی این پروژه تا قدم به قدم مدارت تغییر کنه دیگه درسته اگر آره تو بایددددددد به حرف استاد توی این فایل گوش بدی

    استاد میگه نشین بگو دولت و کشور باید اینکارو بکنن اونکارو بکنن درسته تُو، تو شرایط و موقیعت خودت کاری به دولت و کشور نداری اما تو به جای دولت و کشور میگی فلانی نباید اینکارو می‌کرد باهام میگی مامانم نباید اینجوری باشه باید اونجوری باشه میگی تقصیر فلانیه میگی فلانی نامردی کرد

    هرکس هر کاری که کرد بخاطر باورها و عزت نفس و احساس لیاقت خودت بود بخاطر این بود که تو غل و زنجیر هایی که به پات بسته شده بودن (باورهای اشتباه و ویرانگر )نشکستی و حرکت نکردی و در مسیر سنگ وایستادی اونم لهت کرد

    حالا که تو میدونی چرا ضربه خوردی

    حالا که تو میدونی چون تو ضعیف بودی ضربه پذیر بودی آسیب پذیر بودی اون آدما در مسیرت قرار گرفتن و لهت کردن حالا که میدونی تو باید مسیرتو عوض کنی ، اون آدما بازتاب آسیب پذیری تو بودن توونباید بشینی منتظر باشی گذر زمان همه چیو درست کنه زندگیتو درست و قشنگ کنه تورو آروم و درست کنه !

    تا وقتی آسیب پذیر باشی آدم هایی به تورت میخورن که آسیب بهت میزنن به قول استاد هرجا ظالمی هست حتما یه مظلومی هم هست

    تو باید خودتو درست کنی اگر خودتو درست کنی دیگه در مسیر سنگ ها قرار نمیگیری

    استاد توی این فایل میگه مسئولیت زندگیتو بپذیر و خودت زندگیتو بساز چون تو این قدرت داری

    پس قدم بردار مهدیه

    همش به خودت یادآوری کن من باید الان این قدم بردارم همش به خودت بگو من تمرکزم میزارم روی بهبود خودم بهبود زندگیم بهبود رفتارم بهبود اخلاقم و بهبود فکرهایی که توی سرم میچرخه

    هی بهتر شو هر روز یه کوچولو یه قدم کوچیک بردار ببین تو یه مدت زمان کم چقدر تغییر میکنی

    این فایل پاشنه اشیله منه

    این مخصوص منه

    اره استاد توی زندگی منم یه طوفان اومد زندگیمو خودمو با خاک یکسان کرد رفت

    درسته روی خودم کار میکردم تو این چند وقت و فهمیده بودم چرا اون طوفان اومد ولی انگار الان یه چیزایی دارم میفهمم که چرا من توی این موقعیت ثابت موندم و از این مرحله از زندگیم‌گذر نمیکنم و دارم در جا میزنم

    چون من هی اون اتفاق مرور میکنم و البته واقعا نمیتونم ذهنم کنترل کنم و برام خیلی سخته ولی باید تمرین کنم نمیتونم نداریم

    بعد از گذشت یکسال هنوز شبا خوابه اون آدمو میبینم

    من هنوز آروم نشدم هنوز با خودم با اون اتفاق به صلح نرسیدم گفت‌وگوهای ذهنم همش میگن چرا اینکارو کرد جرا این حرف زد چقدر آدم بدی بود چقدر آدم نامردی بود که اینکارو من گناهم چی بود

    هنوز دارم اینارو شخم میزنم

    سخته برام واقعا سخته

    اما درمان چیه

    درمان اینکه فایل های شمارو بیشتر گوش بدم و بیشتر روشون کار کنم

    الان تا نوشتم درمان چیه نمیدونستم جمله بعدی چی باید بنویسم اما این اومد به ذهنم که درمان بیشتر کار کردن روی خودمه

    به قول استاد اون طوفان ها اون سیل ها باعث پیشرفت بشر شده

    حالا که منم اون همه ویران شدم باید خودمو از نو از عمق فوق العاده قوی تر و محکم تر و زیبا تر بسازم

    نه اینکه بگم من الان بعد از گوش دادن این فایل به این نتیجه رسیدم و میخوان تازه از نو شروع کنم نه من خیلی وقته شروع کردم اما من برای اینکه بتونم خودمو فوق العاده زیبا و محکم و قوی و زندگیمو مثل یه عمارت بسازم به دوتا چیز نیاز دارم

    اول به عهده گرفتن تمام مسئولیت اون ماجرا ،به عهده گرفتن مسئولیت اون ماجرا به این معنی نیست که بگم من مقصر همه چیز بودم نه یعنی بپذیرم اون باورهایی که من راجب خودم داشتم اون اتفاقات آورد تو زندگیم و بپذیرم من چون آسیب پذیر بودم آسیب زدن بهم همین ،اگر من بتونم اینو بپذیرم دیگه به اون آدم فکر نمی‌کنم دیگه خوابشو نمیبینم دیگه از جنگیدن باهاش توی ذهن و وجودم میام بیرون و دیگه نمیجنگم با هیچ کس

    خدایا کمکم کن من این قدم بردارم

    دوم زمانه

    اگر من اون مطلب بپذیرم دیگه هر روز آروم آروم بهتر میشم آروم آروم زخمای وجودم التیام میبخشم آروم آروم شخصیتم بهتر میشه آروم آروم صبور تر میشم و آروم آروم من عوض میشم

    استاد میدونی من چرا توی این یکسال اونجور که باید عوض نشدم اونجوری که میخواستم صبور نشدم ،اون موضوع فراموش نکردم ؟ الان دلیلشو قشنگ میفهمم و میتونم توضیحش بدم

    دلیلش این بود که مسئولیت این قضیه رو کامل ‌نمیپذیرفتم که بابا من خودم چون ضعیف بودم اون اتفاقا توی زندگیم بوجود اومدن چون برای خودم ارزش قائل نبودم اون آدما اونجوری خوردم کردن ،روی خودم کار میکردم فایل گوش میدادم ولی توی اعماق وجودم یه زخم عمیق و دهن باز بود که با مرور کردن اون اتفاق با جنگیدن توی ذهنم با اون آدم هی اون زخم باز تر میشد عفونت می‌کرد خونریزی می‌کرد و این درد این یکسال روی دل من بود چون هی اون زخم باز می‌شد هر بار به یه دلیلی اون ماجرا توی زندگی من خاتمه پیدا نمی‌کرد یا مامانم به یادم می‌آورد و راجبش باهام بحث می‌کرد که من دوباره برمیگشتم به جنگیدن توی ذهنم و باز کردن اون زخم ،البته تازه فهمیدم اینکه این مسائله قضیش توی زندگیم تموم نمیشه و این زخم کهنه هرچند هفته یه بار باز میشه دلیلش باز توی خودمه و برای همینم دوره شیوه حل مسائل خریدم

    تو این یکسال هی میرفتم بالا باز خودم با مرور اون خاطراتت خودمو میزدم زمین

    استاد گفت این نگاه که آدما باید عوض شن شرایط باید عوض شه پدر مادر باید عوض شه تا من شرایطم تغییر کنه زندگیم تغییر کنه بریز دور تو همون جایی که هستی عوض شو بعد خدا تورو میبره به جاهای بهتر با سطح بالاتر و شرایط فوق العاده بهتر

    استاد گفت بهانه هارو بریز دور

    تو کاری به پدر و مادر نداشته باش

    کاری نداشته باش اونا چی میگن چه فکری راجبت میکنن چه نظری راجبت دارن چه توقعی از تو دارن توقع دارن گوش به فرمان همه باشی یا هر چیزی دیگه ای تو اصلا به این چیزا فکر نکن توی برای خودت ارزش قائل باش و برای خودت زندگیت کن زندگیتو اونجوری که دوست داری با باورهات بساز و کاری به کار هیچ کس نداشته باش و نخواه به هیچ کس کوچک ترین حرفی بزنی کوچک ترین حرکتی نکن برای اینکه کسی رو قانع کنی که راهت درسته

    اینکه تو منتظر باشی کسی بیاد کاری برای تو بکنه کسی دیگه بیاد تورو خوشحال کنه بقیه برای تو ارزش قائل باشن بقیه به فکر تو باشن بقیه درست بشن استاد گفت اینا شرکه یعنی تو قدرت از خودت کع میتونی با فرکانس هات هرچیزی اونجوری که میخوای خلق کنی میگیری میدی دست بقیه یعنی تو قدرت از خدا از تنها فرمان روای کیهان از قدرت مطلق هستی میگیری میدی دست آدما

    من باید اینو بپذیرم با پوست و گوشت و استخونم که من زندگیم آیندم شرایطم دست خودمه و من میتونم و این قدرت دارم که زندگی اونجوری که میخوام خلق کنم من باید باور کنم که من قدرت اینو دارم الان توی هر شرایطی که هستم خودم حال خودمو خوب کنم احساسم خوبم کنم و فکر نکنم اگر فلانی رفتارشو بامن عوض کنه اگر فلانی بیاد دنبال من اگر من الان با فلان آدم ازدواج میکردم فقط اینجوری می‌شد که من حالم خوب بشه و مسائل و مشکلاتم حل بشه و حالا که من هنوز ازدواج نکردم هنوز اون شرایطی که میخوام ندارم پس من هیچ کاری نمیتونم بکنم من نمیتونم احساس خوبی داشته باشم چون فلانی هست چون افکار مامانم اذیتم میکنه ،پس من باید منتظر بشینم تا اوضاع خوب بشه من باید صبر کنم تا یه ادم خیلی خوب بیاد من ازدواج کنم از این جا برم تا شرایطم خوب شه تا حالم خوب بشه تا بتونم روی خودم کار بکنم ،نه این اشتباه محض این یعنی من عرضه ندارم همینجایی که الان هستم توی همین شرایطی که الان هستم زندگیمو درست کنم باید منتظر کسی دیگه بمونم ،در صورتی که قدرت تو مغز منه که داره فرکانس هارو ارسال میکنه من باید باورهای پوسیده رو از مغزم جدا کنم تا غل و زنجیر ها باز بشن و اینجوری فرکانس های من به مدار بالاتر میرن و من در شرایط بهتر در موقیعت های بهتر قرار میگیرم

    من خیلی نیاز دارم به اینکه این فایل بارها و بارها گوش بدم

    خانم شایسته این فایل که به عنوان گام اول روی سایت گذاشتن برای من واقعا قدم اوله انگار خدا داره بهم میگه اگر میخوای تغییر کنی اگر میخوای اوضاع زندگیت تغییر کنه اگر میخوای به خواستت برسی اگر میخوای آروم بشی قدم اول اینکه باور کنی و بپذیری اون شرایط اون اوضاع خودت به وجود آوردی انگار وقتی آدم به خودش میگه اینو دیگه رها میشه از همه چیز و همه کس میدونید چرا چون وقتی باور کنی که بابا اون طوفان خودت بوجود آوردی دیگه درد نداری دیگه وجودت خالی از کینه میشه دیکه نفرت نداری از کسی دیگه هی نمیجنگی با اون اتفاق نمیجنگی با آدماش نمیگی فلانی کرد فلانی بد کردی فلانی اینجوری فلانی اونجوری اصلا دیکه هیچ کس تو مغز تو وجود نخواهد داشت که بخوای بهش فکر کنی و من چقدر به این نیاز دارم، دیکه کسی مقصر نمیدونی چون کسی نیست اصلا چون مغزت خالی از اونا آدمایی میشه که شبا خوابه شونو می‌دیدی و من هر بار این فایل گوش میدم هر بار فکر میکنم به این جمله که به خدا همه چی تویی هر چیزی که تو زندگیت بوجود میاد تو داری به وجودش میاری انگار حکم یه آتیش شعله وری رو دارم که با شنیدن این جمله در آن واحد خاکستر میشه در آن واحد خاموش و سرد میشه و من نیاز دارم اینو همش در هر ثانیه به خودم بگم و قدم اول برای من‌ همینه اولین و اصلی ترین قدم برای من برای رها شدن و آزاد شدن از درد همینه برای خاموش شدن اتیشم‌ همینه

    استاد گفت عمل کردن این نیست که تو الان این فایل گوش بدی بگی آره استاد راست میگه دوروز دیگه باز منتظر باشی کسی کاری بکنه باز منتظر باشی تا یه ادم بیاد توی زندگی تو تا شرایط تو عوض بشه

    چقدر نیاز دارم این فایل گوش بدم

    خدایا کمکم کن هدایتم کن خدایا من دیگه نمیخوام درجا بزنم من میخوام دیگه از امروز به بعد فقط بالا برم فقط رشد باشه فقط بهتر شدن اوضاع باشه نه اینکه یه روز اوضاع خوب بشه یه روز من یه پله برم بالا باز فردا دوتا پله بیام بیام من میخوام این پروژه نقطه شروع روند رشد روبه بالا باشه راه بهم نشون بده و خودت دست منو بگیر منو ببر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    سارا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 379 روز

    سلام به استاد و‌مریم عزیزم و دوستان عزیزم در این دوره

    با گوش دادن این فایل از استاد و یادداشت برداری که کردم خواستم در این مورد منم تجربیاتم بنویسم

    این فایل دقیقا منو یاد زمانی انداخت که من واقعا هیچی درکی در مورد قوانین و حتی خدا و‌من چی هستیم نداشتم ولی تضادهایی ک وارد زندگیم میشد فشارهایی ک واقعا زجر اور بود باعث شد سوال چرا ؟؟؟؟ در وجودم شکل بگیره سوال چرا خدا مگه منو نمبینه چرا انقدر سختی چرا این همه فرق بین ادمها خلاصه طوری شد که از تموم وجودم درخواست کردم خدایا خودتو بمن نشون بده بزار درک کنم و واقعا جوابشو گرفتم یادمه اولین فایلی ک گوش دادم کشف قوانین جهان هستی بود که خواهرم برام فرستاد

    و در همین حین من کلی باور مخرب داشتم

    فکر میکردم خدا مثل یه ادم قوی هس که اگه عشقش بکشه و ببینه بندش با گریه و زاری چیزی بخاد و شاید دلش بسوزه کمکش کنه یادمه همیشه ترسی تو وجودم از خدا بود چیزی از بچگی به ما گفته بودن مدرسه خانواده اطرافیان و… فک میکردم شاید خیلی بنده بدی هستم ک کارایی ک خدا میخاد مثل نماز و روزه و … انجام ندادم خدا کاری برام نمیکنه یا داره عذابم میده چقدر ترس چقدر حس پوچی و اتفاقا در مورد همین فایل همون زمان با سیل و زلزله اینا میگفتم فساد زیاد شده خدا داره عذاب میفرسته

    ولی با همون شروع گوش دادن فایلها قلبم پذیرفت نه خیلی جدی ولی اروم تر شدم البته برداشتهای اشتباهی زیادی داشتم اول مسیرم ولی انگار ندای خدا درونم منو بیشتر تشویق میکرد و‌انگیزه میداد ادامه بدم و البته که تو زندگیم تغییرات رو میدیدم حالم بهتر بود ولی هنوز درک درست از خدا نداشتم ولی شروع کارم با شکرگزاری داشته هام بود هر چی بیشتر ارامش میگرفتم انگار حرفای استاد بیشتر درک میکردم البته که درک از خداوند و قوانینش برای منم چند سال طول کشید که به درک الانم برسم ولی همه چیز در وقت مناسبش بود درست با تضادهایی ک بر میخوردم و بعضی جاها کم میاوردم باز خدای درونم کمکم میکرد ادامه بدم پیگیر بشم و این همون تکامل من بود …خب من چون فرزند اخرم و همیشه همه چیز برام تقریبا نسبت به خواهر و برادرم راحت تر فراهم میشد من توقع داشتم از تک تک شون کارایی ک میخاستم برام انجام بدن توقع داشتم از مادرم و‌پدرم تا اینکه ازدواج کردم توقع من باز چند برابر شد از همسرم توقع ی زندگی توی رفاه ولی چیزی ازین همه توقع نصیب شد ضربه سنگین بخودم بود هیچ چیزی اونطور میخاستم تو زندگی مشترکم پیش نمیرفت هر روز مشکل دعوا کم کم افسردگی و در اخر تسلیم شدم از خدا خواستم کمکم کنه ولی اولین چیزی که کمکم کرد حالم بهتر بشه این بود توقع رو کنار بزارم خودمو ببخشم خودمو دوست داشته باشم و دوره اعتماد بنفس واقعا تو زندگیم معجزه بود بعد تسلیم خدا بودن به دست بسته اش اعتماد کردن وای حرفای استاد چقدر تو اون روزا ب من کمک میکرد در خصوص کار پیدا کردن خیلی پیگیر کار پیدا کردن بودم گفتم من نمیدونم چطوری ولی روزی رسون من تویی حرف استاد باز چقدر خوب بود ایمانی که عمل به بار نیاورد حرف مفت هست پس ترس رو کنار گذاشتم قدم برداشتم رفتم یک مغازه لوازم ارایشی و گفتم من میخام کار کنم اینجا وتجربع ای ندارم صاحب مغازه گفت خب برای امتحان یه هفته کار کن بدون حقوق اگه خوب بودی ماهی یک میلیون میدم و میتونی از فردا بیای وای چقدر من خوشحال شده بودم فرداش اماده شدم و رفتم در مغازه ولی دیدم بستس ! یک ساعت گذشت من منتظر بودم و دیدم خبری نشد کمی نا امید شدم ولی توی دلم گفتم عیب نداره خدا خودت کمکم کنه و توی بازار قدم زدم دقیقا چشمم خورد چند متر اونورتر و دیدم روی شیشه مغازه نوشته نیازمند فروشنده !!!منم سریع رفتم داخلش و با صاحب مغازه حرف زدم و اتفاقا قبول کرد منم کارکنم از همون لحظه با حقوق یک میلیون وپونصد تو دلم گفتم خدایا دمتگرم چقدر مهربونی خیلی ذوق کردم و خوشحال بودم بعد چند روز کار تو مغازه فهمیدم این کار واقعا حوصله سر بر بود و همین هیچ تایم استراحت درستی نداشتم اخر هفته ها باید مغازه میرفتم شبها حتی تا یازده شب میشد وایمیستادم تو مغازه و این شد تضاد خلاصه ماجرایی شد که من اون کارو رها کردم باز دلسرد میشدم ولی خدا همیشه میگفت میشه میشه اعتماد کن .که یکی از دوستام گفت کارگاه خیاطی هست اونجا برو زمان کاریش مشخصه اخر هفته ها تعطیلی داره و شاید اونطوری بخای باشه منم رفتم اونجا صحبت کردم و در مورد حقوق ب من گفت ماهی 2 میلیون پونصد اینجا بود که گفتم خدایاشکرت من قدم برداشتم ب تو اعتماد کردم ببین چه نکردی برام خلاصه محیط کاریش عالی کلی دوست پیدا کردم حالا من فایل ها روگوش میدادم تمریناتو انجام میدادم و هی حس خوبمن بیشتر میشد دیگه طوری شده بود هی باخودم حرف میزدم هی تحسین میکردم کلا کنترل ذهنم دستم بود من به ماه نکشید مسئول بخش بسته بندی اون کارگاه شدم چقدر انرژی من عالی شده بود چقدر حس خوب تجربه کردم صبحها ک بیدار میشدم برم سمت کار میگفتم خدایا امروز بتو میسپارم تو برام زیبا بساز اسان بساز بر من اسانی ها رو و چقدر همه چی خوب پیش میرفت حتی همون زمان من ویزای مهاجرتم اومد همون خواسته ای چهار سال منتظرش بودم هی نق میزدم چرا نمیشه چون رها کردم و تسلیم خدا بودم شد .

    واقعا لطف خدا همیشه با من بود ولی من سد راه خودم بودم من مشرک بودم ولی خدا همواره رحمتش رو برای بنده هاش میفرسته بخایم حتما کمکمون میکنه اگاه بشیم بیدار بشیم و از زندگی از لحظه لحظه اش لذت ببریم . فقط تمرین استمرار میتونه و اینکه در گیر نشخوار های ذهنی نشیم از یاد نبریم این همه لطف خدا رو … خدایا شکرت الانم تضادهایی هست تو زندگیم و کلی بهم ریختگی ذهنی ک مریم جان عزیز چقدر خوب گفتن که باید ذهنمون هم خونه تکونی بکنیم این همه لطف و عشق خدا رو فراموش نکنیم ایمانمون رو‌حفظ کنیم

    بازم خدارو شکر میکنم اینجام حال دلم عالیه از کامنت دوستان لذت میبرم و خودمم وقتی مینویسم ب یاد میارم واقعا از ته دلم خوشحال میشم

    ممنونم بابت این دوره ایشالله خداوند یاریم کنه ثابت قدم بمونم و کلی اتفاقات قشنگ رقم بزنم برای خودم و‌باز تعریفشون کنم و‌ذوق کنم ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    hanife sepehri گفته:
    مدت عضویت: 1505 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    امروزم را با نام توکل بر خدای مهربان شروع میکنم

    من با تمام وجودم مسولیت100%زندگی ام را میپذیرم نه شوهرم نه همکار و حامی من

    .چون هر بار که تلاش میکنم به موفقیت برسم نتیجه بیگیرم. خودم را بیشتر میشناسم .

    اگر خودم را بیستر بشناسم به خود شناسی عمیق برسم راحت تر ترمز های مخفی را پیدا میکنم، ترمز های مخفی پیدا بشه ماشین ارزو هایم به سمت خواسته ها م روانتر حرکت میکنه

    چقدر تفکر می‌تواند زندگی ما را تغییر دهد باید تمام بهانه ها را کنار بگذارم دیگران هیچ تأثیری در روندتغییر زندگی و رشد ! من ندارند مگر اینکه خودم بخواهم تغییر کنم

    نگاه خودم را نسبت به مسائل تغییر دهم

    وقتی نگاه من این باشه که خودم تمام اتفاقات زندگی ام را خودم تغییرمیدهم هیچ کس نمیتونه زندگی من را خراب کنه و هیچ کس نمیتونه زندگی من رو درست کنه

    من با ارسال فرکانس های خود، دارم تک تک اتفاقات زندگی ام را رقم میزنم افکار و باور های من دارن با سرعت تمام تر واکنش نشون میدن و اتفاقات را رقم می‌زنند.

    پس مهم است که هر روز باور های بهتر و قدرتمند کننده تر بسازم

    نه پدر نه همسر نه دولت هیچ وظیفه ای در قبال تغییر زندگی ما ندارن

    من باور بنیادین می‌سازم که هیچ کس قدرت خلق خوبی و بدی را در زندگی من ندارد

    من هستم که قدرت خلق تمام اتفاقات زندگی ام را دارم نه رییس ،نه دولت ،نه رهبر ،نه فامیل ثروتمند ،نه همسر ،

    خودم مسول صد در صد خوشبختی خودم هستم

    همسرم میگه نمیخواد کار کنی که پولدار شی من خودم تمام مسولیت زندگی را میپذیرم وهر ماه فلان مبلغ را به تو می‌دهم برو حالش و ببر اما من شاید همون لحظه خوشحال میشوم که همسرم چقدر من رو دوست داره اما فکر میکنم که تا کی میخوام همسرم منجی من باشه و مسائل من رو حل کنه تا کی جور کار من رو گردن داشته باشه اون وقت معنی قانون (خودم هستم که زندگی ام را خلق میکنم )کجا میره

    من باید روی افکار درونی ام کار کنم دنیای بیرون خودش تغییر میکند .

    پس اینکه میگن حامی من لیدر من بالا سری من ،فلانی هست که من و کشوند بالا صد درصد اشتباهه

    اگه اون ادما خودشون رو بکُشَن که من تغییر کنم نمیتوانند

    من خودم تصمیم میگیرم خودم عملیش می‌کنم خدا هدایتم می‌کنه راه کار بهم میده چون خودم خواستم از اون الهامات استفاده کنم . اگر نخواهم هدایت خداوند را نیز نمی‌بینم نمی شنوم .

    این چند ماه اخیر یه مشکلی تو زندگی یکی از خواهرام رخ داده من و شوهرم خودمون رو دخالت دادیم ،قضاوت کردیم ،مقصر دونستیم همسر شو ، نظر میدادیم که باید فلان کار کنید ، اما به قول گفتنی اومدیم اَبروش رو درست کنیم زدیم چشمش و در آوردیم . مهم تر از همه تو فرکانس منفی بودیم بحث و ناراحتی ها رو توجه میکردیم تا اینکه روی زندگی خودم هم تاثیر گذاشت از لحاظ جسمی بیمار شدم همش نتیجه فرکانس خودم بود چون من روی قانون دارم کار میکنم و با استفاده از قانون:

    توجه به نکات مثبت داشتن حال و احساس مثبت ==========با دریافت اتفاقات مثبت و دریافت الهامات رخ دادن اتفاقات مثبت

    وتوجه به نکات منفی و داشتن حال و احساس منفی =====با رخ دادن اتفاقات منفی بیشتر ودرگیر شدن ما از لحاظ جسمی و روحی بیشتر

    فهمیدم که عه این سرماخوردگی از کجا اومد من که احساس سرما نمی‌کردم ولی بدنم درگیر شد و به من هشدار داد که آهای حنیفه مواظب ارسال فرکانس های منفی ات باش که داری بیش از حد درگیر میشی برای همین خودم و کشیدم بیرون از این ماجرا خواهرم و گفتم که خودش می‌تونه بهترین تصمیم رو برای زندگیش بگیره اون باید زندگی کنه نه من

    از خداوند سپاسگزارم بابت هم زمان، شدن این پروژه گام به گام. که بتونم حال و احساسم را بهتر کنم تا بهبود پیدا کنم

    خدارو شکر میکنم بابت این هشدار به موقع اش که در فرکانس بد نمونم .

    تمرکز بیشتر گذاشتم روی بهبود زندگی خودم که از تضاد درس بگیرم. قانون وضوح از تطریق تضاد

    یعنی هر کاری که خواهرم انجام داده نتیجه غلط گرفته من اون کار رو نکنم که غلط نتیجه بگیرم

    من با استفاده از قانون، فرکانس مثبت ارسال میکنم و میپذیرم که خودم تمام اتفاقات زندگی ام را خودم رقم زدم نه شوهرم

    شرایط طبق خواسته های من رقم می‌خورد

    وقتی من ادم ها رو مسول زندگی خودم ندونم .وقتی که من باور های درست ایجاد کنم دور میشوم از شرک مخفی،،،و دیگر این نگاه تغییر میکنه که شوهرم من رو خوشبخت میکنه یا بدبخت ،در اصل خودم هستم که تصمیم میگیرم خوشبخت زندگی کنم یا بدبخت .وشرایط چنان تغییر می‌کنه که من درخواستش کنم .

    خدایا شکر بابت این هشدار که من بفهمم و به یاد بیارم قانون رو

    خدایا شکر بابت قانون بدون تغییرت قانون ،قانونه ، ادم ها باید طبق قانون عمل کنن ،

    قانون عوض نمیشه

    من سپاسگزارم بابت این فایل بی نظیر

    استاد عزیم و خانم شایسته عزیزم من از شما سپاسگزارم که خداوند شما رو سر راه من قرار داد تا با تغییر افکار و باور هاتون و بهبود در روند عالی شدن زندگی خودتون من هم درس بگیرم وباز هم خودم هستم که انتخاب میکنم عالی زندگی کنم یا بدبخت

    خداوندا تو هدایتم می‌کنی میشود که من هم خودم و بکشم بالا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    فروغ گفته:
    مدت عضویت: 567 روز

    سپاس و ستایش مخصوص خداوندی است که فرمانروای جهانیان و عالم است .

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    بسیار بسیار بابت این دوره عالی ازتون ممنونم .

    من چندین و چند بار این فایل ارزشمند رو دیدم . چقدر آگاهی های این فایل آموزنده است .

    من از دانشجوهای 12 قدم هستم و همین طور که استاد گفتند چقدر زندگیم تغییر کرده است . چقدر آرامش و توکلم به خداوند بیشتر شده است .

    با اینکه من هر روز نماز میخوندم و جمله تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم رو میخوندم اما اصلا متوجه نبودم که چی دارم میگم . با آموزشهای استاد عزیزم الان چقدر این جملات رو درک میکنم . که مثلا ستایش و سپاس مخصوص پروردگار جهان نیان است یعنی چه . خیلی خیلی ممنون .

    اینکه مسئولیت زندگیم رو بپزیرم یعنی چه . و اینکه جز خداوند پروردگار جهانیان ، به هیچ کس و هیچ چیز تکیه نکنم یعنی چه .

    چقدر این فایل توحیدی راهگشا است و اگر در این سایت هیچ فایل دیگری نبود و فقط و فقط همین یک فایل بود باز هم ارزش هزاران هزار بار دیدن و تفکر کردن و دوباره یاد گرفتن و یاد گرفتن تا آخر عمرم را داشت .

    استاد عزیزم اکنون که قدم در این راه گذاشته ام به شما و به خودم قول میدهم تا آخر عمرم در این راه بمانم و هر روز و هر روز نتایجم بهتر و بهتر شود .

    از اعماق قلبم دوستتون دارم .

    خانم شایسته عزیز از شما نیز بابت شروع این پروه عالی ممنونم . دوستتون دارم و بهتون خدا قوت میگم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    سما میم گفته:
    مدت عضویت: 976 روز

    استااااد عزیزم سلااام.

    مریم بانو سلاام. امیدوارم مثل همیشه عالی باشید. چقدر دلم یه روال جدید میخواست. خیلی خوشحالم.

    من از آخرین کامنتی که گذاشتم خیلی میگذره. میام به سایت سر میزنم تقریبا هر روز اما کامنت نمیگذاشتم.

    مجموعه این گام ها خییلی فرصت خوبیه برای ذهن تکانی من وااقعا نیاز داشتم. چه ایده عالی و خوبی. ممنونم.

    من عاشق فایلهای توحیدیمم. و فوق العاده س که با این لایو عالی این مجموعه شروع شد.

    خدایا شکرت.

    ممنونم ازتون.

    خدایا به ما کمک کن تا فقط از تو کمک بخواهیم و تو رو تنها قدرت بببینیم. ما رو به صراط مستقیم هدایت کن و در این مسیر نگه دار.

    آمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    فائزه داوری گفته:
    مدت عضویت: 431 روز

    به نام خالق عشق

    موقعی ک فایلو گوش دادن همش ذهنم رفت سمت مسئولیت پذیری ک خودم باید مسئولیت زندگیمو ب عهده بگیرم توقع ازکسی نداشته باشم خودم خودمو ب موفقیت برسونم خودم خودمو نجات بدم ن اینکه یکی بیاد منو نجات بده بعد ب این فکرکردم شاید هرکسی این فابلو براساس اون ارزوها وخواسته هایی کداره تحلیل کنه منم همینطور اینو باارزوهام تطبیق میدادم اما وقتی اومدم توی سایت کامنت یکی ازبچه ها ک دیدمش واومد راجب شرک حرف زد ک اره نیاید شرک داشته باشیم ووقتی منتظری کسی کمکت کنه درواقع شرک داره ی لحظه انگار من و منقلب کرد من درمورد خواسته ام دارم شرک میورزم وانگار اصلا ی دری برام بازشد درصورتی ک من بارها فایلای استاد راجب شرک و گوش ددادم و اصلا ب این نتیجع نرشیده بودم ک من درمورد خواسته ام دارم شرک میورزم واقعا درسته ک شرک دردل مومن مثل راه رفتن مورچه برسنگ سیاه دردل تاریکی شب پنهان است خدای من چقدر دید منو عوض کرد هرچند نشد تاپایان اون کامنت دوستمو بخونم وگمش کردم ولی من نکته رو گرفتم وازاون دوستم سپاس گزارم امیدوارم تا پایان این خونه تکونی همه مون ی تکون اساسی بخوریم و اون باورای زیرزیرکی اون زیر پنهون شده ذهنمونو دربیاریمو و بندازیمشون دور و جاش باور قشنگ بزاریمو شاد ی رو سرریز کنیم توزندگیامون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: