اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چیز جدیدی که ازین فایل برداشت کردم و مقایسه کردم با ذهنیت های عمیقم ….
تو ذهن من اینطوری بود که ثروت به سختی میاد ، کم میاد و حواست باید باشه وگرنه میره ……
و تصمیمات زندگیم هم طوری بود که تا الان هیچ سرمایه و پولی ندارم
البته که عوضش کلی تجربه دارم ، یا با همون پول تو دل ترس هایی رفتم و تجربه هایی مردم که اگه نمی کردم هرگز به این نقطه نمی رسیدم که متوجه بشم پول دراوردن به امر ذهنی هست ….: پس قطعا از دست دادن اون پول ها ارزش رو داشت که مسیر واقعی رو پیدا کنم پس اون پول ها برای من در واقع یک نوع سرمایه گذاری محسوب شد نه از دست دادن
چون من پول هامو هیچ موفع برای ریسک توی خرید دلار طلا و …. هدر ندادم
توی ایده هایی که اون موقع به ذهنم میرسید برای پول ساختن و شغلم هزینه می کردم ……
قطعا رو به جلو بودم باید میرفتم تا برسم به این نقطه که الان میتونم خیلی راحت تو ذهنم بسازم ( و تو عمل اجرا میکنم )
که برای پول ساختن
نیاز به هیچ عامل بیرونی ندارم
امکانات ، سرمایه اولیه ، حمایت ، مکان خاص و ….
البته عوامل محدود کننده زیادی هست ولی من به این عوامل بالا اعتقاد داشتم
که همشون رو هم رفتم تست کردم
یعنی برای شغلم اول سراغ افراد رفتم که بهم کمک بکنن ( چون فکر می کردم تنها نمیشه )
و نتیجه —-> سرمایه ام بر باد رفت چون افراد نامناسبی بودن و بعدش با آموزه های استاد یاد گرفتم که نیاز به شریک نیست قرار نیست از سیکل بزرگ شروع کنم یا شرک داشته باشم و سوخت دادم ولی یه قدم زو به جلو بود
بعد عامل محدود کننده بعدی برام سرمایه اولیه بود
و سرمایه ام رو جمع کردم سال 99 حدود 100 میلیون و مغازه زدم
نتیجه این هم شکست بود و پول هام رفت
و بعد بازم اومدم سمت استاد دیدم من تکامل رو طی نکردم و عامل محدود کننده بیرونی سرمایه اولیه هم درست نبود ….. بازم سوخت دادم ولی درس گرفتم
و بعد هم عامل مکان خاص
فکر می کردم باید حتما تو شهر شلوغ و بزرگ باشم
چقد متقبل هزینه شدم رفتم تو شهر دیگه و …
اونم سوخت دادم با هزینه های اضافی رو دوشم
بعد هم امکانات و حمایت که منتظر بودم از سمت خانواده یا داشتن مثلا یه ماشین چیزی تو کارم یا حتی یه خونه که بتونم تمرکز کنم
خب به این چیزها هم نرسیدم و نهایتا به نقطه ای رسیدم که با همه وجود حرف استاد رو درک کردم
هیچ عامل بیرونی برای پولسازی نیاز نیست
جز خودت ، شرایط موجود ، و نیروهای درونی ات ( تمرکز ، تعهد ، استمرار ، ایمان ، اشتیاق ، باور قوی )
اگر این اصل رو ادامه بدی
اون عوامل بیرونی اکر لازم باشه از راه میرسه ( حمایت سرمایه و هرچی ….)
خدا رو شکر میکنم با وجود اون شکست هام ولی به نقطه اصلی رسیدم و اگر آزمون خطا هام نبود شاید همیشه سرگردان می موندم متوجه اصل قضیه نمیشدم ….
من سوخت شجاعتم رو دادم ……
مثل استاد که زمینش رفت ولی یاد گرفت قانون تکامل رو رعایت کنه و ….
یا اینکه اول تو شرایط بد از بندرعباس رفت تهران ولی عوضش یاد گرفت دفعه بعد مهاجرت بعدی چطور بهتر عمل کنه و طبق قانون
ما همه این تقلاها رو می‌کنیم تا یاد بگیریم طبق قانون عمل کنیم
پس چه بهتره همون اول به استاد گوش بدیم و عاقل باشیم نخوایم همه رو خودمون آزمون خطا کنیم
الان ذهنیتی که دارم اینه
من با تعهد در مسیر کاری ام پول می سازم
و هر بار با تقویت ذهنم تو زمینه ثروت مدارم رو بالا میبرم
و هر چقد مدار بالا بره
پول راحت تر ، بیتشر ، سریعتر ، موندگار تر تو زندگی من میاد
یعنی باید به سمتی برم از نظر ذهنی که پول بیتشر میاد ، راحت تر میاد ، سریع تر میاد ، موندگار تر هست و ازون ظرف خروجی های الکی هم کمتر میشه
در حالی که ذهن فقیر این مکانیسم ها برعکسه
یعنی یه شرایطی برای خودش ایجاد میکنه کخ پول کم بیاد سخت بیاد ، معلوم نباشه چی میشه ازون‌ور هم راحت بره و زیاد بره
در حالی که ذهنیت درست اینه که من هر چقد جلو میرم
درآمدم دارایی هام بیتشر میشه ، درآمدم راحت تر میشه ، سریع تر میشه ، با انرژی و زمان و هزینه کمتر و …..
یکی از موضوعاتی که شاید برای اکثر ما رخ بدهد اینکه پول می سازیم و عدد بالایی هست ولی آخر ماه که میشه ، می بینیم ته جیبمان خالی و ابن موضوع ما را ناراحت می کنه و خودش هزاران باور محدود کننده مالی را در ذهن ما ایجاد می کند.
استاد عباسمنش، این مورد را تحت عنوان تئوری سطل آب توضیح دادن که ته هش سوراخه، و هرجه ما پر می کنیم ، سرانجام چیری عاید نمیشه ، چون بخاطر باور های ذهن فقیر پول را در مسیری خرج می کنیم که ذهن فقیر به ما میگه ، این را بخر و ، کی بخر ، کی بفروش ، علت فقط همینه، شاید به همین خاطر هست که میگن پول برکت داره یا نه ، برکت را ذهن من تعیین می کنه نه خود پول ، خود پول فقط یک شاخص و وسیله هست ، رفتار من با پول ، نحوه استفاده من از پول ، و احساس درونی من هنگام خرج کردن پول ، نشانگر باور های من در خصوص پول هست ، شاید وقتی چیزی می خرم و پولش را نقدا پرداخت می کنم ، احساس بدی پیدا می کنم ، چون موجودی کارتم کم میشه و خود این احساس نگرانی و ترس ، بخاطر بی ایمانی ماست، بخاطر عدم درک ما از قوانین جهان هستی هست، این دیدگاه شیطانی هست که وقتی از موجودی کارتم کم میشه ناراحت بشم ، چون شیطان از این طریق وارد عمل میشه و باور فقر را در ذهن ما پررنگ می کنه تا به احساس ترس نگرانی، و کمبود برسیم ،
من باید بتونم با تغییر باورهای خودم به احساس خوب برسیم با الگوی های درست ، با باور فراوانی، وقتی من خرج می کنم خوشحال بشم که دارم به رشد و گسترش جهان کمک می کنم و فضا را باز می کنم تا خداوند پول بیشتری وارد زندگی من بکنه ، من به فراوانی اعتقاد دارم و الله وعده فزونی و مغفرت داده ، و من چون در مسیر درست هستم پول به سمت من می آد.
با شنیدن هر فایل و هر صحبت استاد حرفهای زیادی برای گفتن پیدا میکنم تا با شما نیز به اشتراک بگذارم.
با این وجود کم پیش می‌آید که این کار را انجام بدهم.
به لطف حرفهای استاد در زندگیم به سطحی رسیده‌ام که هر اتفاق، حرف و کارهای روزمره و زندگی را با فیلتر میبینم و میشنوم.
مثلا اگر کسی حرفی درمورد شانس و یا بدبختی و یا هر مشکلی که عامل آن را بیرونی و خارج از خود میبینند، میشنوم، همان لحظه به خودم میگم که باورهای اشتباهی دارد و در مسیر اشتباه است که چنین نتایجی گرفته است و هیچ عامل بیرونی برای مشکلات وجود ندارد. وقتی کسی اتفاق بدی برایش میفتد با دلسوزی و ترحم به او خودم را ناراحت نمیکنم و از مدار درستم خودم را دور نمیکنم.
به لطف خدای نهایت مهربان و بخشنده هرروز بیشتر از قبل آگاهی دریافت میکنم و در فرکانس و مدار درست میرم. البته لازم به ذکر است که گاهی شیطان به کمک مغز ما تقلا میکند که ما را از مسیر درست دور کند.
گاهی چنان خودم را دور و بیگانه با حرفهای استاد درمورد قانون و مدارها حس میکنم که انگار نه انگار ماه‌ها و روزهای زیادی در این مسیر بودم، ولی نکته‌ی خوب اینجاست که به زودی به مسیر برمی‌گردم. من فکر میکنم که این حس گم‌گشتگی را هرکسی ممکن است تجربه کند، اما به قول استاد این بدین معنا نیست که نمیتوان دوباره به مسیر برگشت.
من در افغانستان زیبا و پر از ماجرا زندگی میکنم و هربار که از محدودیت جدید باخبر میشم با خودم تکرار میکنم (به قول قرآن) که همراه با هر سختی آسانی‌ست. طبق گفته‌ی استاد در دل هر اتفاق به ظاهر بد درس‌ها و خیر بزرگی وجود دارد که ما را به سمت بهتر شدن هدایت میکند.
من دانشجوی مامایی بودم، در واقع هنوزهم هستم چون هنوز فارغ‌التحصیل نشده‌ام و فعلا در تعطیلات زمستانی هستم.
(در اینجا تنها رشته‌هایی که در دانشگاه برای دختران آزاد بود رشته‌های پزشکی بود)
تقریبا چند ماه قبل اعلان شد که همین هم برای دختران ممنوع است. اما تنها عکس‌العمل من به این اتفاق این بود که با خودم مدام تکرار میکردم که مطمئناً خدا بهترش را برایم رقم میزند و کاملا مطمئن بودم و هستم که هر چه پیش می‌آید به صلاحم است. دقیقا نمیدانم بعدش چی میشه و فارغ‌التحصیل میشم یا نه، ولی میدانم هرچه هست به خیر و خوبی‌ام هست. میدانم اگر در فرکانس درست باشم به جاهای بهتر هدایت میشم. میدانم خداوند همیشه و در هر حالت همراهم است و راهنمایی‌ام میکند.
به لطف خدا همین چند ترم هم تجربه‌ی عالی بزرگی برایم بود که شخصیت و زندگی‌ام را به کل تغییر داد. اصلا نمیدانم چگونه و چطور سر از این رشته درآوردم اما این تجربه پر از درس، خیر و اتفاقات عالی بود برایم. مثل یک جهش بلند بود که چند قدم در زندگی‌ام جلو افتادم.
منی که قبلا خجالتی و کم حرف بودم تبدیل به دختری سرزبان دار، با اعتماد بنفس و خوش رفتار شدم که محبوب کلاس بود. در طول این یک سالی که در دانشگاه بودم و تجربه‌یی که ازش داشتم در بهترین و خوشحال‌ترین حالت خودم بودم و بخاطر این لطف و هدیه‌ی بزرگِ خداوند برای این تجربه‌ی با ارزش و زیبا سپاسگزارم. دوست‌های فوق‌العاده خوبی پیدا کردم که یک عالمه تجربه‌ی زیبا و خوب باهم داشتیم. گاهی با خودم فکر میکنم که اصلا چی شد که همچین دوست‌های خوبی باهم یک‌جا پیدا کردم و این همه لحظات عالی باهم داشتیم. تمامش به لطف الله ست.
اگر ظاهر زندگی‌ام را کسی از دور بخواهد توصیف کند فکر میکند دختری‌ام که درسش نصفه و نیمه مانده و آینده‌اش روی هواست، اما من اصلاً همچین احساسی ندارم. من مطمئنم که خودم خالق زندگی خودم هستم و هر اتفاقی که برایم میفتد درس بزرگی دارد که باعث پیشرفتم میشود. به قول استاد تضادهاست که باعث پیشرفت میگردد. هر اتفاقی، چه خوب چه بد برایم درس‌های بزرگی دارد. میدانم با تغییر خودم میتوانم زندگی خودم را تغییر بدهم. هر روز و هر لحظه درحال کار کردن روی خودم هستم و میدانم به مسیری هدایت میشوم که پر از زیبایی‌های بیشتر و بیشتر است. همین حالا هم هزار ها دلیل برای شکرگزاری دارم؛ هزاران زیبایی، هزاران اتفاق خوب و هزاران نعمت که خداوند برای همه ارزانی کرده.
سپاسگذار خداوندم برای آرامشی که دارم، سپاسگذار ایمان قلبی و باورهای درستی که دارم، سپاسگزار خداوندی‌ام که هر لحظه درحال هدایتم است و به سمت شادی و آرامش و ثروت راهنمایی‌ام میکند.
میدانم هنوز کُلی باورهای اشتباه دارم که باید کشف و اصلاح‌شان کنم، هنوز یک عالمه مسیر نارفته و درس‌های ناگرفته دارم، هنوز کُلی راه برای رفتن و جا برای بهتر شدن دارم. به قول استاد مسیر یادگیری و رفتن به فرکانس بالاتر بی‌نهایت است.
به لطف و هدایت الله مهربان هر روز به سمت بهتر شدن حرکت میکنم و میدانم که تنها نیستم و قدرتمندترین قدرت جهان با من است.
جذب مالی: شروع روند تغییر باورها ، شروع به خوردن فایل ها ، عمل کردن ، تعهد ، بارها نوشتن ، شناسایی باور های محدود کننده.
موفق بودن نیاز به هیچ فرصت فوق‌العاده ای نداره فقط نیاز هست که زمان بگذاریم و بهونه های ذهن رو بشناسیم و با کمک الگوهای متضاد کنترل ذهنمون رو به دست بگیریم و باور های موفق کننده رو جایگزین کنیم.
کسی با دزدی و ناصادقی نمیتونه به موفقیت مستمر دست پیدا کنه. ممکنه یه برهه ای از زمان ثروت زیای کسب کنه اما چون برخلاف قوانین الهی و طبیعت هست این پول که انرژیه ، از بین میره.
پول درآوردن نشون دهنده این نیست که مسیر درسته.
حتی اگر درآمدت بالا باشه ، ذهنیت فقیر اجازه نمیده پول هایی که به دست آوردی رو توی راه درست خرج کنی و یا بیشترش کنی.
باور کمبود باعث میشه توی زندگیت پول کاربرد نداشته باشه و نتونی لذتشو ببری.
پاشنه آشیل هیچ وقت حل نمیشه ، تو میتونی با کار کردن روی باور متضادش اون رو کمرنگ کنی و باورای گسترش دهنده رو قوی تر کنی.
وقتی با پول راحت نیستی ، پولتو قرض میدی.
وقتی از ثروت سیر میشی که به بی نیازی برسی نه وقتی که به زور خودت رو قانع میکنی تا آدم ساده زیست و… باشی . آدم به چیزایی که میخواد باید برسه تا بعد تصمیم بگیره ازشون عبور کنه و سبک بار باشه یا همون سبک زندگی رو انتخاب کنه.
خدایاهرانچه که دارم ازان توست وازتوبه من رسیده است الهی شکرت
من باوردارم که تمام اتفاقات زندگی من به خاطرافکاروباورهاوفرکانس هایی هست که به جهان هستی ارسال میکنم
گام22=فرایندتغییرباورها
من شب قبل رفتم برای یک نمایشگاه بزرگ صتعت ساختمان وچقدرشلوغ بودوچقدرحالم اونجاخوب بودچون فقط ثروت وفراوانی رودیدم واکثرافراددرنمایشگاه بسیارثروتمندبودندوهمه شادوخوشحال وچقدرانرژیش مثبت بودومن نگاه میکردم ولذت میبردم وتحسین میکردم این ثروت ونعمت رو
وهمین کارباعث میشه الگویی برای ماباشه که ثروت ونعمت بینهایته وبرای ذهن من منطقی میشه که پول وثروت هست وجهان هرروزدرحال پیشرفت وگسترشه اونم به خاطراینکه تعدادثروتمندان داره هرروزبیشتروبیشترمیشه وهمه چی ساده تروراحت ترمیشه وخداوندمیگه ببین بنده من من چقدرثروتمندم وبینهایت ثروت دراین جهان هستی وجودداره وتومیتونی به جایگاهی ازثروت برسی که راضی شوی وسیربشی ازثروت وبعدازثروت بگزری وساده ترزندگی کنی مثل استادعزیزم که ثروت بینیازش کرده وتجربه کرده همه چی رو
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته مجری این پروژه
گام بیستو دوم – فرایند تغییر باورها
کی من میرم سراغ ساختن الگوهای مناسبی که خواسته ی منو منطقی میکنه؟
کی من میرم سراغ افکاری که منطق های بی منطق ذهنم رو خنثی میکنه و یه ذهنیت جدید بهم میده؟
کی من این فرایند ادامه میدم؟
همگی وقتی که به این باور دارم که خودم هستم که دارم اتفاقات زندگیم رقم میزنم و شرک و توحید و رابطه خودم با خدا و جهان اطرافم بهتر درک میکنم
همه اینا انگیزه باور و ایمان شوروشوقی میشه که این مسیر ادامه بدم
استاد دیروز که داشتم فایل جدید پروژه مهاجرت به مدار بالاتر گوش میدادم با خودم گفتم ببین عباسمنش تکاملی گذروند با اون ایده ی تندخوانی که خیلی زندگیش از لحاظ مالی از این رو به او رو شد
شما یه قسمتیش رو توی دوره راهنمای عملی در مورد پروسه بهتر شدن این ایده و تکاملی که گذرونده بودین گفته بودین ولی من اون ابتدای کارتون نمیدونستم نشنیده بودم
که از همون کلاس های حضوری شروع کردید و اونجا کلی چالش حل کردید و بعد…..
هرچند شاید قبلا شنیده بودم ولی احساس میکنم اولین بار بوده که شنیدم از شما
مسئله بعدی استاد منم میخوام مثل شما باشم و مسیری که شما داشتید برم حالا چه مسیری؟ شما انتخاب کردید که مشکلات افراد ثروتمند داشته باشید مثل اینکه پولاتون توی کدوم بانک بذارید کجا سرمایه گذاری کنید و…
یه جایی توی توضیحات دوره راهنمای عملی بهش اشاره کردین
چند وقت پیش مادرم گفت فلانی بلیط مستقیم از دبی به امریکا گیرش نیومده مجبوره بره ترکیه از اونجا بره
همونجا به مادرم گفتم بعضی ها دقدقه شون چیه
بعضی های دیگه دقدقشون چیه
این خانم از اقواممون هست سنش ام بالاست و همسر شهید هست و پسراش خیلیی ساله امریکا زندگی میکنند کار دارند بچه دارند
گویا یکی از پسراش صاحب فرزند شده و ایشون میخواست بره پیششون همیشه درحال رفت امد بین ایران و امریکاست
دخترش هم مدتهاست به کانادا مهاجرت کرده
یکی از نوه هاش هم جدیدا خبر دار شدم که کنکورش داده و میخواد دانشگاه ش بره امریکا
همیشه ما از این خانم تنها خبری که میشنویم اینکه میخواد بره آمریکا n ماه بمونه یا بلیط گیرش نیومده یا اومده
وقتی این موضوع به مادرم گفتم اصلا براش قابل پذیرش نبود داشت همش میگفت بیچاره بلیط گیرش نیومد :)))))) ایموجی خنده
من میگفتم ببین ملت دقدقشون چیه ما دقدقمون چیه ؟
اخرش به این نتیجه رسیدم این حرفها به مادرم نزنم که خیلیییی دوره اصلا
و فقط کار و مسیر خودم خراب کردم
چه خوبه دقدقه های زندگیم اینجوری باشه
منم یه همچین مشکلاتی میخوام
مشکلات ادمهای ثروتمندو نه فقیر
مثل شما استاد که خرابی سیمای بنز مشکل شما بود و حالا میخواید بفروشینش
خداااا بده از این مشکلات و چالش هااااا :)))))
انصافا این جور فکر کردن کار اسونی نیست برام چون باید این پروسه ثروتمند شدن طی کنم مقاومت های ذهنم بسیاز زیاده در پذیرش اما تنها راهش تکرار و ادامه دادن
موضوع بعدی استاد بهش اشاره نکردین ولی من دوس دارم درمورد صحبت کنم اینکه
چقدر ثروتمند شدن و بی نیاز بودن از لحاظ پول و مالی توی کیفیت رابطه عاطفی تأثیر میذاره
چقدر دعواا و قهرها ،سرزنش ها، تحقیرها و تمسخر ها توی زندگی زناشویی بخاطر همین مسائل مالی هست چقدر من اینو میخوام که از لحاظ مالییی دستم چنان توی جیبم باشه دلیلشم اون ازادی که میخوام داشته باشم
من اگر ماشین داشته باشم برای خودم
همسراینده من نخواد با من بیاد مسافرت سوار ماشینم میشم میرم دنبال خواستم
یا بلیط هواپیما میگیرم میرم اون جایی که دوست دارم حالا اون بخواد بیاد یا نیاد دیگه به میل خودشه
چقدر من این زندگی دوس دارم
چقدر این مسئولیت پذیری در رسیدن به خواسته هام دوست دارم
چقدر این شکل زندگی رو برای خودم میخوام
وقتی میدونم هیچ پسری مسئول این نیست که منو به خواسته هام برسونه چقدر سرم بالاس چقدرررر حالم خوبه
اصلا من پول میخوام که این غرور من حفظ بشه
عزت من غرور من شخصیت من در قدرت باشه
این ویژگی منه و وقتی توانایی خودم در پول ساختن و رابطم با پول باور میکنم چقدر من بیشتر از این ویژگیم لذت میبرم
ویژگی که ریشه در عزت نفس داره
غرور یکی از ویژگی های شخصیتی منه که بخاطر درک نادرست از توحید خیلی نادیده گرفتش خیلی خورد شدنش دیدم
با دست خودم خوردش کردم
با دست خودم با شرک و بی ایمانی خودم کوچکیش کردم ضعیفش کردم
خدایا غرورم بهم برگردون
من از این ویژگی خیلی لذت میبرم
من این ویژگیمو خیلی دوست دارم
با باورهای بسیااااار غلط خودم فقیر کردم
با باورهای غلط خودم از نعمت دور کردم
با باورهای غلط خودم و منم منم ها که من بلدم بخاطر درک اشتباهم از توحید خودم فقیر کردم با دست خودم خودمو بدبخت کردم
حسرت خیلی چیزا رو برای خودم گذاشتم
خدایا فقط خودت میتونی هدایتم کنی
خدایا مارا به راه راست به راه کسانی که بهشون نعمت دادی هدایت کن نه گمراهان
وافعا کامنت هایی که روی جلسه اول روانشناسی ثروت 1 اومده کاملا مغز ادم رو جابه جا میکنه ،، اینقدر که بچه ها الگو های بسیاری رو اوردن .. وقتی ادم اینا رو میبینه دگ بهونه هاش کمتر میشه که من سنم داره میره بالا و توی این مملکت نمیشه وووو فلان .. هر چند که بازم باید برم اون کامنت ها رو بخونم و جواب بدم ..
موضوع بعدی: از مسیر نادرست نمیشه به ثروت پایدار رسید. مثل بابک زنجانی و پونزی ووو که یه مدت بسیارپولدار شدن ولی بالاخره گیر افتادن و دخلشون اومد !!! نکته اینجاس که شاید بسه از راه نادرست مقطعی و بزای یه مدت پولدار شد،، ولی اون ثروت پایدار نیست چون بالاحره طرف گیر میوفته !!!
موضوع بعدی : باید به ارزوهام برسم،، حالا که متوجه شدم که ثروتمند شدن هیچ ربطی به سن و سال و مکان و زمان و جنسیت و شغل و تحصیلات ووو ندارد ،، پس من حتما باید ثروتمند بشم و به خواسته هام برسم و ازسون پر بشم و از ثروت بگذرم !!
نکته : ثروت جایی میره که اونجا احساس لیاقت و باور لیاقت هست. چون خدا داره ثزوت رو میدهد و یه عده ی خاصی دارن دریافتش میکنن،، اون عده ی خاص چرا دارن ثروت رو دریافت میکنند ؟؟ آیا هوش بالاتری ،، استعداد بیشتری ،، توانایی و مهارت بیشتری ،،ووو نسبت به من دارند ؟؟ خیر اون ها هیچ برتری نسبت به من ندارن بلکه فقط باور لیاقت بیشتری نسبت به من دارن !!!
خب اینم از رد پای من از گام 22، خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم.
این فایلو چندبار گوش کردم و چیزهایی که یاد گرفتم براخودم مینویسم
اول استاد گفتن تغییر باورها با گفتن یک کلمه یا یک جمله عوض نمیشه باید یک روند طی بشه تا تغییر کنه خب گفتن الگوهایی بیارین راجع رسیدن به ثروت که چه باورهایی مانع رسیدن به ثروت میشه خیلی از دوستان درقسمت روان شناسی الگو آوردن استاد گفتن
اگر کسی فقط بتونه کامنت های بچه هارو بخونه و الگو هارو تکرار کنه شکل نگاهش به اون موضوع تغییر میکنه
استاد گفتند که اگر می‌خواهیم به نتیجه برسیم از راه درستش شروع کنیم
و خیلی ها بودند که از راه دزدی و کلاهبرداری به پول های زیاد رسیدند ولی آخرش یا زندان افتادند یا کشته شدند
اینهمه فایل رایگان استاد عزیز برای من گذاشتند اونهم با عشق آماده کردند فایل هایی که کمتر از دوره نیستند ارزششون من باید گوش کنم و استفاده کنم و درزندیگم کاربردی کنم
و قسمت بعدی که متوجه شدم درمورد استفاده کردن پول
استاد گفتند که از همون زمانی تصمیم گرفتن کار کنند پول داشتند ولی بلد نبودند چجوری از پول استفاده کنند می‌گفتند که پول یک پلیسشن با یک زمین یک قیمت بوده ولی استاد می‌رفتند پلیسشن می‌خریدند که پول اون بعد از مدتی کمتر می‌شده ولی نمیدونستند که برن به جای پلی سشن زمین بخرند
ممنونم استادعزیزم به خاطر آگاهی این فایل صداتون آرامش بخش قلب من هستش عاشقانه دوستون دارم
من امروز صبح این فایل رو با اتفاق همسرم تو تلوزیون دیدم؛
قبلا مجرد بودم و این فایلها رو تو گوشیم تو اتاق کوچک خونه پدریم میدیدم اما الان با افتخار تو خونه شخصی خودم و با بهترین تجهیزات دارم میبینم و از این بابت خیلی خیلی خوشحالم و خدارو شاکرم
که اینقدر تونستم پیشرفت کنم خدا رو صد هزار مرتبه شکر که از فایلهای استاد چه رایگان و چه پولی دارم استفاده میکنم
و سپاسگزار خداوندی هستم که به من نعمت و ثروت و سلامتی و خوشبختی داده و میدهد و البته راهش رو هم یاد داده و میدهد.
البته اینم اضافه کنم که من متن توضیحات این فایل رو نخوندم و مستقیم رفتم سراغ فایل
که البته همیشه اول متن رو میخونم و بعد میرم سراغ فایل تا قبل دیدن فایل یه حدودی در مورد مباحث بدونم چی به چیه
الانم تصمیم گرفتم فایل رو از اول دوباره ببینم و آگاهی ها مو اینجا برای خودم بنویسم انشا الله
اول سایت استاد گفتن که تغییر باورها فقط با گفتن یا شنیدن یک جمله اتفاق نمی افته بلکه روند داره
طول مدت و یا طول دوره داره
باورها آرام آرام تغییر میکنه و انشاالله تغییر هم خواهند کرد
حالا این تغییر باورها از کجا و چه جوری شروع میشه؟
قدم اولش چیه؟
از نظر استاد گرامی و عزیزم قدم اولش با پیدا کردن الگوها تو اون زمینه ای هست که می‌خواهیم ذهنمون یا باورهامون به طور بنیادین تغییر کنه که این موضوع تو جلسه دوم بسته روانشناسی ثروت یک گفته شده که چند هزار کامنت فقط تو این جلسه اومده ….
که قطعا خوندن این همه کامنت شکل فکر کردن ذهن رو میتونه تو این زمینه های گفته شده تغییر بدهد
ببینید استاد چقدر مهربان هستن و چقدر به دوستانشون لطف دارن که نه تنها دوره روانشناسی ثروت یک رو آپدیت کردن بلکه کل فایلها رو نشستن از اول با آگاهی‌های جدید ضبط و تدوین و تدارک دیدن!!!
یادمه یه جایی خانم شایسته گرامی میگفتن آپدیت این دوره یکسال طول کشید
آیا من حاضرم یکسال برای دوستان خودم زحمت و لطف رایگان انجام بدم؟
نه خداییش من یکی نمیتونم …
یعنی این کار عشق و علاقه استاد با کارشون رو داره نشون میده نه اینکه بیان به خاطر تبلیغ و جذب مشتری جدید و کمبود عزت و اعتماد به نفس انجام بدن
این کارها فقط و فقط با یک عشق عجیب و غریب میتونه تعریف و توجیه بشه فقط و فقط …
در ادامه استاد به مسیر درست و غلط اشاره میکنن اینکه کسی با دزدی و کلاه برداری نتونسته و نمیتونه به موفقیت پایدار برسه اما یه جمله ای استاد گفتن که خیلی به دلم نشست شاید روزی امروز من بوده:
اگر تو یه مسیر نادرست پول زیادی گیرتون اومد فکر نکنید پول زیاد داشتن نشونه درست بودن مسیر باشه
خیلی جمله جمله درستیه منطقیه به نظرم
واقعا هم همینوطور هستش و من باید حواسم به مسیری که پول و روزی وارد حسابم میشه باشم و فکر نکنم‌چون پول آسون و ساده و راحت بدست میاد پس حتما مسیرم درسته
در ادامه یه نکته ای رو هم که استاد بهش اشاره میکنن اینه که: مهم نیست چقدر پول داری و یا چقدر پول میتونی بسازی بلکه وقتی ذهن فقیر باشه نمیتونه از پول استفاده بکنه
یعنی یه فردی رو در نظر بگیر که درآمد بالایی داره ولی فرصت استفاده شو نداره مثل خیلی از پزشکان درآمد بالایی دارن ولی فرصت سرخاروندن هم ندارن
یا یه فردی رو در نظر بگیر درآمد بالا داره وقت خرج کردنش رو هم داره ولی پوله به قلبش وصله به قول استاد شده بنده و نوکر پول
به جای اینکه پول رو به خدمت بگیره و به کیفیت زندگیش بپردازه خودش شده بنده و نوکر پول و نگهبان پول و چون ذهن فقیر مونده حتی یه ساندویج همبرگر هم دلش نمیاد بخره بخوره …
یعنی ذهن اگه فقیر باشه اگرچه درآمد ممکنه بالا باشه ولی پول درجاهای خرج نمیشه که خودت هم نمیفهمی کجا آب شد این پولها؟ یعنی به قول استاد آدم تبدیل میشه به یک حمال پول که هیچ نتیجه و استفاده ای هم براش نداره …
استاد در ادامه از سادگی و ساده زیستی میگن اما باز نکته گفتن و اون اینکه ساده زیستی به معنی انکار ثروت و پول نیست اشتباهی برداشت نشه
ساده زیستی زمانی معنی داره که من به اون‌چیزی که میخام برسم و ازش سیر بشم و بعد بزارمش کنار و ازش بگزرم و بهش وابسته نمونم به دلم وصلش نکنم …
نعمت و ثروت برای استفاده کردنه نه برای بندگیش و نوکریش و اندوختنش …
برای مسافرت
برای سفرهای خارجیه
برای تهیه امکانات و رفاهی
برای رسیدن به خواسته هاست
برای گشتن در بین کشورها و پخته شدن کام هستش
برای ….
پول وسیله ایه برای رسیدن به خواسته و بعد گزر کردن از اون خواسته های قبلی و حرکت کردن به سمت تجربه های جدید و و نماندن در خواسته های قبلیه
تا سبک بال تر و آزادتر بشیم دلمون پیش چیزی و نعمتی نمونه …
فایل رو تا انتها دیدم و تمامش کردم ..
دوستان در پناه الله یکتا شاد پیروز موفق و سر بلند و ثروتمند باشید
بنام خدای فراوانی ها
سلام به همه دوستان عزیز
چیز جدیدی که ازین فایل برداشت کردم و مقایسه کردم با ذهنیت های عمیقم ….
تو ذهن من اینطوری بود که ثروت به سختی میاد ، کم میاد و حواست باید باشه وگرنه میره ……
و تصمیمات زندگیم هم طوری بود که تا الان هیچ سرمایه و پولی ندارم
البته که عوضش کلی تجربه دارم ، یا با همون پول تو دل ترس هایی رفتم و تجربه هایی مردم که اگه نمی کردم هرگز به این نقطه نمی رسیدم که متوجه بشم پول دراوردن به امر ذهنی هست ….: پس قطعا از دست دادن اون پول ها ارزش رو داشت که مسیر واقعی رو پیدا کنم پس اون پول ها برای من در واقع یک نوع سرمایه گذاری محسوب شد نه از دست دادن
چون من پول هامو هیچ موفع برای ریسک توی خرید دلار طلا و …. هدر ندادم
توی ایده هایی که اون موقع به ذهنم میرسید برای پول ساختن و شغلم هزینه می کردم ……
قطعا رو به جلو بودم باید میرفتم تا برسم به این نقطه که الان میتونم خیلی راحت تو ذهنم بسازم ( و تو عمل اجرا میکنم )
که برای پول ساختن
نیاز به هیچ عامل بیرونی ندارم
امکانات ، سرمایه اولیه ، حمایت ، مکان خاص و ….
البته عوامل محدود کننده زیادی هست ولی من به این عوامل بالا اعتقاد داشتم
که همشون رو هم رفتم تست کردم
یعنی برای شغلم اول سراغ افراد رفتم که بهم کمک بکنن ( چون فکر می کردم تنها نمیشه )
و نتیجه —-> سرمایه ام بر باد رفت چون افراد نامناسبی بودن و بعدش با آموزه های استاد یاد گرفتم که نیاز به شریک نیست قرار نیست از سیکل بزرگ شروع کنم یا شرک داشته باشم و سوخت دادم ولی یه قدم زو به جلو بود
بعد عامل محدود کننده بعدی برام سرمایه اولیه بود
و سرمایه ام رو جمع کردم سال 99 حدود 100 میلیون و مغازه زدم
نتیجه این هم شکست بود و پول هام رفت
و بعد بازم اومدم سمت استاد دیدم من تکامل رو طی نکردم و عامل محدود کننده بیرونی سرمایه اولیه هم درست نبود ….. بازم سوخت دادم ولی درس گرفتم
و بعد هم عامل مکان خاص
فکر می کردم باید حتما تو شهر شلوغ و بزرگ باشم
چقد متقبل هزینه شدم رفتم تو شهر دیگه و …
اونم سوخت دادم با هزینه های اضافی رو دوشم
بعد هم امکانات و حمایت که منتظر بودم از سمت خانواده یا داشتن مثلا یه ماشین چیزی تو کارم یا حتی یه خونه که بتونم تمرکز کنم
خب به این چیزها هم نرسیدم و نهایتا به نقطه ای رسیدم که با همه وجود حرف استاد رو درک کردم
هیچ عامل بیرونی برای پولسازی نیاز نیست
جز خودت ، شرایط موجود ، و نیروهای درونی ات ( تمرکز ، تعهد ، استمرار ، ایمان ، اشتیاق ، باور قوی )
اگر این اصل رو ادامه بدی
اون عوامل بیرونی اکر لازم باشه از راه میرسه ( حمایت سرمایه و هرچی ….)
خدا رو شکر میکنم با وجود اون شکست هام ولی به نقطه اصلی رسیدم و اگر آزمون خطا هام نبود شاید همیشه سرگردان می موندم متوجه اصل قضیه نمیشدم ….
من سوخت شجاعتم رو دادم ……
مثل استاد که زمینش رفت ولی یاد گرفت قانون تکامل رو رعایت کنه و ….
یا اینکه اول تو شرایط بد از بندرعباس رفت تهران ولی عوضش یاد گرفت دفعه بعد مهاجرت بعدی چطور بهتر عمل کنه و طبق قانون
ما همه این تقلاها رو می‌کنیم تا یاد بگیریم طبق قانون عمل کنیم
پس چه بهتره همون اول به استاد گوش بدیم و عاقل باشیم نخوایم همه رو خودمون آزمون خطا کنیم
الان ذهنیتی که دارم اینه
من با تعهد در مسیر کاری ام پول می سازم
و هر بار با تقویت ذهنم تو زمینه ثروت مدارم رو بالا میبرم
و هر چقد مدار بالا بره
پول راحت تر ، بیتشر ، سریعتر ، موندگار تر تو زندگی من میاد
یعنی باید به سمتی برم از نظر ذهنی که پول بیتشر میاد ، راحت تر میاد ، سریع تر میاد ، موندگار تر هست و ازون ظرف خروجی های الکی هم کمتر میشه
در حالی که ذهن فقیر این مکانیسم ها برعکسه
یعنی یه شرایطی برای خودش ایجاد میکنه کخ پول کم بیاد سخت بیاد ، معلوم نباشه چی میشه ازون‌ور هم راحت بره و زیاد بره
در حالی که ذهنیت درست اینه که من هر چقد جلو میرم
درآمدم دارایی هام بیتشر میشه ، درآمدم راحت تر میشه ، سریع تر میشه ، با انرژی و زمان و هزینه کمتر و …..
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام
پول و ثروت، داشتن باور درست
یکی از موضوعاتی که شاید برای اکثر ما رخ بدهد اینکه پول می سازیم و عدد بالایی هست ولی آخر ماه که میشه ، می بینیم ته جیبمان خالی و ابن موضوع ما را ناراحت می کنه و خودش هزاران باور محدود کننده مالی را در ذهن ما ایجاد می کند.
استاد عباسمنش، این مورد را تحت عنوان تئوری سطل آب توضیح دادن که ته هش سوراخه، و هرجه ما پر می کنیم ، سرانجام چیری عاید نمیشه ، چون بخاطر باور های ذهن فقیر پول را در مسیری خرج می کنیم که ذهن فقیر به ما میگه ، این را بخر و ، کی بخر ، کی بفروش ، علت فقط همینه، شاید به همین خاطر هست که میگن پول برکت داره یا نه ، برکت را ذهن من تعیین می کنه نه خود پول ، خود پول فقط یک شاخص و وسیله هست ، رفتار من با پول ، نحوه استفاده من از پول ، و احساس درونی من هنگام خرج کردن پول ، نشانگر باور های من در خصوص پول هست ، شاید وقتی چیزی می خرم و پولش را نقدا پرداخت می کنم ، احساس بدی پیدا می کنم ، چون موجودی کارتم کم میشه و خود این احساس نگرانی و ترس ، بخاطر بی ایمانی ماست، بخاطر عدم درک ما از قوانین جهان هستی هست، این دیدگاه شیطانی هست که وقتی از موجودی کارتم کم میشه ناراحت بشم ، چون شیطان از این طریق وارد عمل میشه و باور فقر را در ذهن ما پررنگ می کنه تا به احساس ترس نگرانی، و کمبود برسیم ،
من باید بتونم با تغییر باورهای خودم به احساس خوب برسیم با الگوی های درست ، با باور فراوانی، وقتی من خرج می کنم خوشحال بشم که دارم به رشد و گسترش جهان کمک می کنم و فضا را باز می کنم تا خداوند پول بیشتری وارد زندگی من بکنه ، من به فراوانی اعتقاد دارم و الله وعده فزونی و مغفرت داده ، و من چون در مسیر درست هستم پول به سمت من می آد.
خدایا شکرت
سلام به همه دوستان عزیز و استاد نهایت گرامی
این دومین کامنت و ردپای من در این سایت زیبا است.
با شنیدن هر فایل و هر صحبت استاد حرفهای زیادی برای گفتن پیدا میکنم تا با شما نیز به اشتراک بگذارم.
با این وجود کم پیش می‌آید که این کار را انجام بدهم.
به لطف حرفهای استاد در زندگیم به سطحی رسیده‌ام که هر اتفاق، حرف و کارهای روزمره و زندگی را با فیلتر میبینم و میشنوم.
مثلا اگر کسی حرفی درمورد شانس و یا بدبختی و یا هر مشکلی که عامل آن را بیرونی و خارج از خود میبینند، میشنوم، همان لحظه به خودم میگم که باورهای اشتباهی دارد و در مسیر اشتباه است که چنین نتایجی گرفته است و هیچ عامل بیرونی برای مشکلات وجود ندارد. وقتی کسی اتفاق بدی برایش میفتد با دلسوزی و ترحم به او خودم را ناراحت نمیکنم و از مدار درستم خودم را دور نمیکنم.
به لطف خدای نهایت مهربان و بخشنده هرروز بیشتر از قبل آگاهی دریافت میکنم و در فرکانس و مدار درست میرم. البته لازم به ذکر است که گاهی شیطان به کمک مغز ما تقلا میکند که ما را از مسیر درست دور کند.
گاهی چنان خودم را دور و بیگانه با حرفهای استاد درمورد قانون و مدارها حس میکنم که انگار نه انگار ماه‌ها و روزهای زیادی در این مسیر بودم، ولی نکته‌ی خوب اینجاست که به زودی به مسیر برمی‌گردم. من فکر میکنم که این حس گم‌گشتگی را هرکسی ممکن است تجربه کند، اما به قول استاد این بدین معنا نیست که نمیتوان دوباره به مسیر برگشت.
من در افغانستان زیبا و پر از ماجرا زندگی میکنم و هربار که از محدودیت جدید باخبر میشم با خودم تکرار میکنم (به قول قرآن) که همراه با هر سختی آسانی‌ست. طبق گفته‌ی استاد در دل هر اتفاق به ظاهر بد درس‌ها و خیر بزرگی وجود دارد که ما را به سمت بهتر شدن هدایت میکند.
من دانشجوی مامایی بودم، در واقع هنوزهم هستم چون هنوز فارغ‌التحصیل نشده‌ام و فعلا در تعطیلات زمستانی هستم.
(در اینجا تنها رشته‌هایی که در دانشگاه برای دختران آزاد بود رشته‌های پزشکی بود)
تقریبا چند ماه قبل اعلان شد که همین هم برای دختران ممنوع است. اما تنها عکس‌العمل من به این اتفاق این بود که با خودم مدام تکرار میکردم که مطمئناً خدا بهترش را برایم رقم میزند و کاملا مطمئن بودم و هستم که هر چه پیش می‌آید به صلاحم است. دقیقا نمیدانم بعدش چی میشه و فارغ‌التحصیل میشم یا نه، ولی میدانم هرچه هست به خیر و خوبی‌ام هست. میدانم اگر در فرکانس درست باشم به جاهای بهتر هدایت میشم. میدانم خداوند همیشه و در هر حالت همراهم است و راهنمایی‌ام میکند.
به لطف خدا همین چند ترم هم تجربه‌ی عالی بزرگی برایم بود که شخصیت و زندگی‌ام را به کل تغییر داد. اصلا نمیدانم چگونه و چطور سر از این رشته درآوردم اما این تجربه پر از درس، خیر و اتفاقات عالی بود برایم. مثل یک جهش بلند بود که چند قدم در زندگی‌ام جلو افتادم.
منی که قبلا خجالتی و کم حرف بودم تبدیل به دختری سرزبان دار، با اعتماد بنفس و خوش رفتار شدم که محبوب کلاس بود. در طول این یک سالی که در دانشگاه بودم و تجربه‌یی که ازش داشتم در بهترین و خوشحال‌ترین حالت خودم بودم و بخاطر این لطف و هدیه‌ی بزرگِ خداوند برای این تجربه‌ی با ارزش و زیبا سپاسگزارم. دوست‌های فوق‌العاده خوبی پیدا کردم که یک عالمه تجربه‌ی زیبا و خوب باهم داشتیم. گاهی با خودم فکر میکنم که اصلا چی شد که همچین دوست‌های خوبی باهم یک‌جا پیدا کردم و این همه لحظات عالی باهم داشتیم. تمامش به لطف الله ست.
اگر ظاهر زندگی‌ام را کسی از دور بخواهد توصیف کند فکر میکند دختری‌ام که درسش نصفه و نیمه مانده و آینده‌اش روی هواست، اما من اصلاً همچین احساسی ندارم. من مطمئنم که خودم خالق زندگی خودم هستم و هر اتفاقی که برایم میفتد درس بزرگی دارد که باعث پیشرفتم میشود. به قول استاد تضادهاست که باعث پیشرفت میگردد. هر اتفاقی، چه خوب چه بد برایم درس‌های بزرگی دارد. میدانم با تغییر خودم میتوانم زندگی خودم را تغییر بدهم. هر روز و هر لحظه درحال کار کردن روی خودم هستم و میدانم به مسیری هدایت میشوم که پر از زیبایی‌های بیشتر و بیشتر است. همین حالا هم هزار ها دلیل برای شکرگزاری دارم؛ هزاران زیبایی، هزاران اتفاق خوب و هزاران نعمت که خداوند برای همه ارزانی کرده.
سپاسگذار خداوندم برای آرامشی که دارم، سپاسگذار ایمان قلبی و باورهای درستی که دارم، سپاسگزار خداوندی‌ام که هر لحظه درحال هدایتم است و به سمت شادی و آرامش و ثروت راهنمایی‌ام میکند.
میدانم هنوز کُلی باورهای اشتباه دارم که باید کشف و اصلاح‌شان کنم، هنوز یک عالمه مسیر نارفته و درس‌های ناگرفته دارم، هنوز کُلی راه برای رفتن و جا برای بهتر شدن دارم. به قول استاد مسیر یادگیری و رفتن به فرکانس بالاتر بی‌نهایت است.
به لطف و هدایت الله مهربان هر روز به سمت بهتر شدن حرکت میکنم و میدانم که تنها نیستم و قدرتمندترین قدرت جهان با من است.
درپناه الله باشید.
سلام
قدم22:
جذب مالی: شروع روند تغییر باورها ، شروع به خوردن فایل ها ، عمل کردن ، تعهد ، بارها نوشتن ، شناسایی باور های محدود کننده.
موفق بودن نیاز به هیچ فرصت فوق‌العاده ای نداره فقط نیاز هست که زمان بگذاریم و بهونه های ذهن رو بشناسیم و با کمک الگوهای متضاد کنترل ذهنمون رو به دست بگیریم و باور های موفق کننده رو جایگزین کنیم.
کسی با دزدی و ناصادقی نمیتونه به موفقیت مستمر دست پیدا کنه. ممکنه یه برهه ای از زمان ثروت زیای کسب کنه اما چون برخلاف قوانین الهی و طبیعت هست این پول که انرژیه ، از بین میره.
پول درآوردن نشون دهنده این نیست که مسیر درسته.
حتی اگر درآمدت بالا باشه ، ذهنیت فقیر اجازه نمیده پول هایی که به دست آوردی رو توی راه درست خرج کنی و یا بیشترش کنی.
باور کمبود باعث میشه توی زندگیت پول کاربرد نداشته باشه و نتونی لذتشو ببری.
پاشنه آشیل هیچ وقت حل نمیشه ، تو میتونی با کار کردن روی باور متضادش اون رو کمرنگ کنی و باورای گسترش دهنده رو قوی تر کنی.
وقتی با پول راحت نیستی ، پولتو قرض میدی.
وقتی از ثروت سیر میشی که به بی نیازی برسی نه وقتی که به زور خودت رو قانع میکنی تا آدم ساده زیست و… باشی . آدم به چیزایی که میخواد باید برسه تا بعد تصمیم بگیره ازشون عبور کنه و سبک بار باشه یا همون سبک زندگی رو انتخاب کنه.
ممنونم استاد
ممنونم خانم شایسته
ممنونم از صبآ
و خدایا شکرت
به نام خداوند بخشنده و مهربان
با سلام به استاد عزیزم و مریم خانم شایسته مهربان
و شما دوستان گرامی هم مدار
ترسها
احساس عدم لیاقت
احساس تفاوت
قضاوت
نقاب زدن
احساس کمبود
عدم کنترل ذهن
به تاخیر انداختن شروع (مثلاً از فردا یا فلان روز
کارم رو شروع میکنم)
عدم پذیرش اتفاقات و فراموشی پس از یک
موفقیت
شرک به خداوند
رعایت دوره تکامل
مراقبت توجه به حرفهای افراد دوربرمان باشیم
مسعولیت پذیری
اذت نفس
ثروتمندان به خداوند نزدیک‌ترند رو درک کردن
خدایا شکرت برای اینکه منو هدایت میکنی به
همین چند مورد بالا
خدای مهربونم ازت خواهش تمامی دوستان و
عزیزانی که دارند به من کمک میکنند که خودم
باشم و میگن خودت باش و فقط به پاک سازی
درونت بپرداز رو به آنچه میخواهند برسان
آمین یارب العالمین
از روزی که شروع کردم با شما در این سایت
تغییرات بزرگی کردم و بابت این تغییرات خدا رو
شکر میکنم
یکی از تغییرات من سپردن به خداوند بخشنده و
مهربان هست که مهمترین اصل برای من هست
و دارم بصورت مستمر هر روز با شما تماس از
طریق همین سایت میگیرم و فایلهای دانلودی
و هدیه های استاد رو گوش میدم و تعدادی
کامنت میخونم (که درست می‌گوید این مرد نیکو
صفت استاد عباس منش اگر فقط من همین
کامنت ها رو بخونم تغییر بزرگ و اتفاقات عالی
در زندگی من خواهد افتاد)
من در گذشته اتفاقات خوب بسیاری داشتم و
همچنین اتفاقات بد که من بیشتر توجه ام روی
اتفاقات بد بوده تا خوب اما الان دارم فقط اتفاقات
خیلی خیلی خوب خلق میکنم و اتفاقاتی که اگر
یکی دیگه رو براتون بگم فقط کسانیکه باز هم به
قول استاد عباس منش توی مدارش باشند درک
میکنند و اون اتفاق ماهیانه مبلغی توی حسابم
میاد و من اجازه خرج کردنش رو دارم
خدایا شکرت که توسط یکی از دستانت این موهبت
الهی رو برایم رقم زدی که این اتفاق رو فقط خداوند
و من و اون دست خداوند می‌دونه دوستان بعضی
وقتها خداوند به یک چیزهایی رو میده و ما باید در
مدارش باشیم تا کلید دریافت رو بزنیم و در نهایت
دریافت بشه حقیقتا اولش کلید رو گم کرده بودم و
از خودش درخواست کمک کردم و مشورت فقط با
خودش کردم شاید برای خیلی‌ها باورش سخت
باشه اما حداقل برای ما سه نفر ساده شده است
دوستتون دارم
در پناه حق شاد سلامت و ثروتمند باشید
به نام الله هدایتگر
خدایاهرانچه که دارم ازان توست وازتوبه من رسیده است الهی شکرت
من باوردارم که تمام اتفاقات زندگی من به خاطرافکاروباورهاوفرکانس هایی هست که به جهان هستی ارسال میکنم
گام22=فرایندتغییرباورها
من شب قبل رفتم برای یک نمایشگاه بزرگ صتعت ساختمان وچقدرشلوغ بودوچقدرحالم اونجاخوب بودچون فقط ثروت وفراوانی رودیدم واکثرافراددرنمایشگاه بسیارثروتمندبودندوهمه شادوخوشحال وچقدرانرژیش مثبت بودومن نگاه میکردم ولذت میبردم وتحسین میکردم این ثروت ونعمت رو
وهمین کارباعث میشه الگویی برای ماباشه که ثروت ونعمت بینهایته وبرای ذهن من منطقی میشه که پول وثروت هست وجهان هرروزدرحال پیشرفت وگسترشه اونم به خاطراینکه تعدادثروتمندان داره هرروزبیشتروبیشترمیشه وهمه چی ساده تروراحت ترمیشه وخداوندمیگه ببین بنده من من چقدرثروتمندم وبینهایت ثروت دراین جهان هستی وجودداره وتومیتونی به جایگاهی ازثروت برسی که راضی شوی وسیربشی ازثروت وبعدازثروت بگزری وساده ترزندگی کنی مثل استادعزیزم که ثروت بینیازش کرده وتجربه کرده همه چی رو
ذهن فقیرباعث میشه ماحرکت نکنیم ونگران باشیم که چیزی روازدست بدیم وباورکمبودوباورعدم لیاقت ریشه درذهن فقیره که درخیلی ازانسان هاوجودداره ونمیزاره تورشدکنی وباپول دوست باشی
وقتی پول دستت میادیاسریع خرج میکنی ویابه دیگران قرض میدی وخودت استفاده نمیکنی ولی بایداول برای خودت ارزش قائل باشی وهزینه کنی وبری مسافرت ولذت ببری ووو
من خیلی هارودیدم که به مقام وثروت رسیدندازراه نادرست ولی اخرش اعدام یادستگیری یانابودی اموالشون بوده چون نان حرام برکت نداره وازبین میره اخرش
خدایااینقدربهم ثروت بده که باثروتمندشدنم باعث گسترش وپیشرفت دراین جهان هستی شوم
ثروتمندشدن معنویترین کاردنیاست
شادوموفق باشید
به نام خدا
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته مجری این پروژه
گام بیستو دوم – فرایند تغییر باورها
کی من میرم سراغ ساختن الگوهای مناسبی که خواسته ی منو منطقی میکنه؟
کی من میرم سراغ افکاری که منطق های بی منطق ذهنم رو خنثی میکنه و یه ذهنیت جدید بهم میده؟
کی من این فرایند ادامه میدم؟
همگی وقتی که به این باور دارم که خودم هستم که دارم اتفاقات زندگیم رقم میزنم و شرک و توحید و رابطه خودم با خدا و جهان اطرافم بهتر درک میکنم
همه اینا انگیزه باور و ایمان شوروشوقی میشه که این مسیر ادامه بدم
استاد دیروز که داشتم فایل جدید پروژه مهاجرت به مدار بالاتر گوش میدادم با خودم گفتم ببین عباسمنش تکاملی گذروند با اون ایده ی تندخوانی که خیلی زندگیش از لحاظ مالی از این رو به او رو شد
شما یه قسمتیش رو توی دوره راهنمای عملی در مورد پروسه بهتر شدن این ایده و تکاملی که گذرونده بودین گفته بودین ولی من اون ابتدای کارتون نمیدونستم نشنیده بودم
که از همون کلاس های حضوری شروع کردید و اونجا کلی چالش حل کردید و بعد…..
هرچند شاید قبلا شنیده بودم ولی احساس میکنم اولین بار بوده که شنیدم از شما
مسئله بعدی استاد منم میخوام مثل شما باشم و مسیری که شما داشتید برم حالا چه مسیری؟ شما انتخاب کردید که مشکلات افراد ثروتمند داشته باشید مثل اینکه پولاتون توی کدوم بانک بذارید کجا سرمایه گذاری کنید و…
یه جایی توی توضیحات دوره راهنمای عملی بهش اشاره کردین
چند وقت پیش مادرم گفت فلانی بلیط مستقیم از دبی به امریکا گیرش نیومده مجبوره بره ترکیه از اونجا بره
همونجا به مادرم گفتم بعضی ها دقدقه شون چیه
بعضی های دیگه دقدقشون چیه
این خانم از اقواممون هست سنش ام بالاست و همسر شهید هست و پسراش خیلیی ساله امریکا زندگی میکنند کار دارند بچه دارند
گویا یکی از پسراش صاحب فرزند شده و ایشون میخواست بره پیششون همیشه درحال رفت امد بین ایران و امریکاست
دخترش هم مدتهاست به کانادا مهاجرت کرده
یکی از نوه هاش هم جدیدا خبر دار شدم که کنکورش داده و میخواد دانشگاه ش بره امریکا
همیشه ما از این خانم تنها خبری که میشنویم اینکه میخواد بره آمریکا n ماه بمونه یا بلیط گیرش نیومده یا اومده
وقتی این موضوع به مادرم گفتم اصلا براش قابل پذیرش نبود داشت همش میگفت بیچاره بلیط گیرش نیومد :)))))) ایموجی خنده
من میگفتم ببین ملت دقدقشون چیه ما دقدقمون چیه ؟
اخرش به این نتیجه رسیدم این حرفها به مادرم نزنم که خیلیییی دوره اصلا
و فقط کار و مسیر خودم خراب کردم
چه خوبه دقدقه های زندگیم اینجوری باشه
منم یه همچین مشکلاتی میخوام
مشکلات ادمهای ثروتمندو نه فقیر
مثل شما استاد که خرابی سیمای بنز مشکل شما بود و حالا میخواید بفروشینش
خداااا بده از این مشکلات و چالش هااااا :)))))
انصافا این جور فکر کردن کار اسونی نیست برام چون باید این پروسه ثروتمند شدن طی کنم مقاومت های ذهنم بسیاز زیاده در پذیرش اما تنها راهش تکرار و ادامه دادن
موضوع بعدی استاد بهش اشاره نکردین ولی من دوس دارم درمورد صحبت کنم اینکه
چقدر ثروتمند شدن و بی نیاز بودن از لحاظ پول و مالی توی کیفیت رابطه عاطفی تأثیر میذاره
چقدر دعواا و قهرها ،سرزنش ها، تحقیرها و تمسخر ها توی زندگی زناشویی بخاطر همین مسائل مالی هست چقدر من اینو میخوام که از لحاظ مالییی دستم چنان توی جیبم باشه دلیلشم اون ازادی که میخوام داشته باشم
من اگر ماشین داشته باشم برای خودم
همسراینده من نخواد با من بیاد مسافرت سوار ماشینم میشم میرم دنبال خواستم
یا بلیط هواپیما میگیرم میرم اون جایی که دوست دارم حالا اون بخواد بیاد یا نیاد دیگه به میل خودشه
چقدر من این زندگی دوس دارم
چقدر این مسئولیت پذیری در رسیدن به خواسته هام دوست دارم
چقدر این شکل زندگی رو برای خودم میخوام
وقتی میدونم هیچ پسری مسئول این نیست که منو به خواسته هام برسونه چقدر سرم بالاس چقدرررر حالم خوبه
اصلا من پول میخوام که این غرور من حفظ بشه
عزت من غرور من شخصیت من در قدرت باشه
این ویژگی منه و وقتی توانایی خودم در پول ساختن و رابطم با پول باور میکنم چقدر من بیشتر از این ویژگیم لذت میبرم
ویژگی که ریشه در عزت نفس داره
غرور یکی از ویژگی های شخصیتی منه که بخاطر درک نادرست از توحید خیلی نادیده گرفتش خیلی خورد شدنش دیدم
با دست خودم خوردش کردم
با دست خودم با شرک و بی ایمانی خودم کوچکیش کردم ضعیفش کردم
خدایا غرورم بهم برگردون
من از این ویژگی خیلی لذت میبرم
من این ویژگیمو خیلی دوست دارم
با باورهای بسیااااار غلط خودم فقیر کردم
با باورهای غلط خودم از نعمت دور کردم
با باورهای غلط خودم و منم منم ها که من بلدم بخاطر درک اشتباهم از توحید خودم فقیر کردم با دست خودم خودمو بدبخت کردم
حسرت خیلی چیزا رو برای خودم گذاشتم
خدایا فقط خودت میتونی هدایتم کنی
خدایا مارا به راه راست به راه کسانی که بهشون نعمت دادی هدایت کن نه گمراهان
با ایمان
مریم درویشی
به نام خدای مهربان و روزی رسان
سلام و احترام
گام 22/ فرایند تغییر باورها
وافعا کامنت هایی که روی جلسه اول روانشناسی ثروت 1 اومده کاملا مغز ادم رو جابه جا میکنه ،، اینقدر که بچه ها الگو های بسیاری رو اوردن .. وقتی ادم اینا رو میبینه دگ بهونه هاش کمتر میشه که من سنم داره میره بالا و توی این مملکت نمیشه وووو فلان .. هر چند که بازم باید برم اون کامنت ها رو بخونم و جواب بدم ..
موضوع بعدی: از مسیر نادرست نمیشه به ثروت پایدار رسید. مثل بابک زنجانی و پونزی ووو که یه مدت بسیارپولدار شدن ولی بالاخره گیر افتادن و دخلشون اومد !!! نکته اینجاس که شاید بسه از راه نادرست مقطعی و بزای یه مدت پولدار شد،، ولی اون ثروت پایدار نیست چون بالاحره طرف گیر میوفته !!!
موضوع بعدی : باید به ارزوهام برسم،، حالا که متوجه شدم که ثروتمند شدن هیچ ربطی به سن و سال و مکان و زمان و جنسیت و شغل و تحصیلات ووو ندارد ،، پس من حتما باید ثروتمند بشم و به خواسته هام برسم و ازسون پر بشم و از ثروت بگذرم !!
نکته : ثروت جایی میره که اونجا احساس لیاقت و باور لیاقت هست. چون خدا داره ثزوت رو میدهد و یه عده ی خاصی دارن دریافتش میکنن،، اون عده ی خاص چرا دارن ثروت رو دریافت میکنند ؟؟ آیا هوش بالاتری ،، استعداد بیشتری ،، توانایی و مهارت بیشتری ،،ووو نسبت به من دارند ؟؟ خیر اون ها هیچ برتری نسبت به من ندارن بلکه فقط باور لیاقت بیشتری نسبت به من دارن !!!
خب اینم از رد پای من از گام 22، خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم.
خدایا شکرت
به نام خدای عاشق
سلام به استاد عزیزم و دوستان سایت
این فایلو چندبار گوش کردم و چیزهایی که یاد گرفتم براخودم مینویسم
اول استاد گفتن تغییر باورها با گفتن یک کلمه یا یک جمله عوض نمیشه باید یک روند طی بشه تا تغییر کنه خب گفتن الگوهایی بیارین راجع رسیدن به ثروت که چه باورهایی مانع رسیدن به ثروت میشه خیلی از دوستان درقسمت روان شناسی الگو آوردن استاد گفتن
اگر کسی فقط بتونه کامنت های بچه هارو بخونه و الگو هارو تکرار کنه شکل نگاهش به اون موضوع تغییر میکنه
استاد گفتند که اگر می‌خواهیم به نتیجه برسیم از راه درستش شروع کنیم
و خیلی ها بودند که از راه دزدی و کلاهبرداری به پول های زیاد رسیدند ولی آخرش یا زندان افتادند یا کشته شدند
اینهمه فایل رایگان استاد عزیز برای من گذاشتند اونهم با عشق آماده کردند فایل هایی که کمتر از دوره نیستند ارزششون من باید گوش کنم و استفاده کنم و درزندیگم کاربردی کنم
و قسمت بعدی که متوجه شدم درمورد استفاده کردن پول
استاد گفتند که از همون زمانی تصمیم گرفتن کار کنند پول داشتند ولی بلد نبودند چجوری از پول استفاده کنند می‌گفتند که پول یک پلیسشن با یک زمین یک قیمت بوده ولی استاد می‌رفتند پلیسشن می‌خریدند که پول اون بعد از مدتی کمتر می‌شده ولی نمیدونستند که برن به جای پلی سشن زمین بخرند
ممنونم استادعزیزم به خاطر آگاهی این فایل صداتون آرامش بخش قلب من هستش عاشقانه دوستون دارم
گام بیست دوم
من امروز صبح این فایل رو با اتفاق همسرم تو تلوزیون دیدم؛
قبلا مجرد بودم و این فایلها رو تو گوشیم تو اتاق کوچک خونه پدریم میدیدم اما الان با افتخار تو خونه شخصی خودم و با بهترین تجهیزات دارم میبینم و از این بابت خیلی خیلی خوشحالم و خدارو شاکرم
که اینقدر تونستم پیشرفت کنم خدا رو صد هزار مرتبه شکر که از فایلهای استاد چه رایگان و چه پولی دارم استفاده میکنم
و سپاسگزار خداوندی هستم که به من نعمت و ثروت و سلامتی و خوشبختی داده و میدهد و البته راهش رو هم یاد داده و میدهد.
البته اینم اضافه کنم که من متن توضیحات این فایل رو نخوندم و مستقیم رفتم سراغ فایل
که البته همیشه اول متن رو میخونم و بعد میرم سراغ فایل تا قبل دیدن فایل یه حدودی در مورد مباحث بدونم چی به چیه
الانم تصمیم گرفتم فایل رو از اول دوباره ببینم و آگاهی ها مو اینجا برای خودم بنویسم انشا الله
اول سایت استاد گفتن که تغییر باورها فقط با گفتن یا شنیدن یک جمله اتفاق نمی افته بلکه روند داره
طول مدت و یا طول دوره داره
باورها آرام آرام تغییر میکنه و انشاالله تغییر هم خواهند کرد
حالا این تغییر باورها از کجا و چه جوری شروع میشه؟
قدم اولش چیه؟
از نظر استاد گرامی و عزیزم قدم اولش با پیدا کردن الگوها تو اون زمینه ای هست که می‌خواهیم ذهنمون یا باورهامون به طور بنیادین تغییر کنه که این موضوع تو جلسه دوم بسته روانشناسی ثروت یک گفته شده که چند هزار کامنت فقط تو این جلسه اومده ….
که قطعا خوندن این همه کامنت شکل فکر کردن ذهن رو میتونه تو این زمینه های گفته شده تغییر بدهد
ببینید استاد چقدر مهربان هستن و چقدر به دوستانشون لطف دارن که نه تنها دوره روانشناسی ثروت یک رو آپدیت کردن بلکه کل فایلها رو نشستن از اول با آگاهی‌های جدید ضبط و تدوین و تدارک دیدن!!!
یادمه یه جایی خانم شایسته گرامی میگفتن آپدیت این دوره یکسال طول کشید
آیا من حاضرم یکسال برای دوستان خودم زحمت و لطف رایگان انجام بدم؟
نه خداییش من یکی نمیتونم …
یعنی این کار عشق و علاقه استاد با کارشون رو داره نشون میده نه اینکه بیان به خاطر تبلیغ و جذب مشتری جدید و کمبود عزت و اعتماد به نفس انجام بدن
این کارها فقط و فقط با یک عشق عجیب و غریب میتونه تعریف و توجیه بشه فقط و فقط …
در ادامه استاد به مسیر درست و غلط اشاره میکنن اینکه کسی با دزدی و کلاه برداری نتونسته و نمیتونه به موفقیت پایدار برسه اما یه جمله ای استاد گفتن که خیلی به دلم نشست شاید روزی امروز من بوده:
اگر تو یه مسیر نادرست پول زیادی گیرتون اومد فکر نکنید پول زیاد داشتن نشونه درست بودن مسیر باشه
خیلی جمله جمله درستیه منطقیه به نظرم
واقعا هم همینوطور هستش و من باید حواسم به مسیری که پول و روزی وارد حسابم میشه باشم و فکر نکنم‌چون پول آسون و ساده و راحت بدست میاد پس حتما مسیرم درسته
در ادامه یه نکته ای رو هم که استاد بهش اشاره میکنن اینه که: مهم نیست چقدر پول داری و یا چقدر پول میتونی بسازی بلکه وقتی ذهن فقیر باشه نمیتونه از پول استفاده بکنه
یعنی یه فردی رو در نظر بگیر که درآمد بالایی داره ولی فرصت استفاده شو نداره مثل خیلی از پزشکان درآمد بالایی دارن ولی فرصت سرخاروندن هم ندارن
یا یه فردی رو در نظر بگیر درآمد بالا داره وقت خرج کردنش رو هم داره ولی پوله به قلبش وصله به قول استاد شده بنده و نوکر پول
به جای اینکه پول رو به خدمت بگیره و به کیفیت زندگیش بپردازه خودش شده بنده و نوکر پول و نگهبان پول و چون ذهن فقیر مونده حتی یه ساندویج همبرگر هم دلش نمیاد بخره بخوره …
یعنی ذهن اگه فقیر باشه اگرچه درآمد ممکنه بالا باشه ولی پول درجاهای خرج نمیشه که خودت هم نمیفهمی کجا آب شد این پولها؟ یعنی به قول استاد آدم تبدیل میشه به یک حمال پول که هیچ نتیجه و استفاده ای هم براش نداره …
استاد در ادامه از سادگی و ساده زیستی میگن اما باز نکته گفتن و اون اینکه ساده زیستی به معنی انکار ثروت و پول نیست اشتباهی برداشت نشه
ساده زیستی زمانی معنی داره که من به اون‌چیزی که میخام برسم و ازش سیر بشم و بعد بزارمش کنار و ازش بگزرم و بهش وابسته نمونم به دلم وصلش نکنم …
نعمت و ثروت برای استفاده کردنه نه برای بندگیش و نوکریش و اندوختنش …
برای مسافرت
برای سفرهای خارجیه
برای تهیه امکانات و رفاهی
برای رسیدن به خواسته هاست
برای گشتن در بین کشورها و پخته شدن کام هستش
برای ….
پول وسیله ایه برای رسیدن به خواسته و بعد گزر کردن از اون خواسته های قبلی و حرکت کردن به سمت تجربه های جدید و و نماندن در خواسته های قبلیه
تا سبک بال تر و آزادتر بشیم دلمون پیش چیزی و نعمتی نمونه …
فایل رو تا انتها دیدم و تمامش کردم ..
دوستان در پناه الله یکتا شاد پیروز موفق و سر بلند و ثروتمند باشید