live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه - صفحه 38
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه194MB26 دقیقه
- فایل صوتی live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه25MB26 دقیقه
به نام خداوند بخشنده و مهربان
با سلام به استاد عزیزم و مریم خانم شایسته
و شما دوستان هم مدار
چند روز قبل رفتم بانک و میخواستم کارت بانکی ام
رو تعویض کنم شماره گرفتم و بعد از یکساعت که
گذشت و با احساس بدی که داشتم نوبتم که شد
متصدی بانک گفت سیستم خراب شده است و
من صادقانه زمین و زمان رو مقصر میدونستم و
و از اونجایی که روز بعد عید بود و بانک تعطیل
بود و متصدی بانک گفت برید و چهارشنبه بیا
برای تعویض کارت واقعاً نتونستم احساسم رو
خوب کنم و رفتم بماند که تا شب احساسم بد از
من خارج نشد
روز چهارشنبه اومدم باز هم نزدیک نوبت من شده
بود کارمند بانک اومد و یک برگه زد روی دستگاه
دریافت نوبت دهی که سیستم تعویض کارت
قطع هست اول حقیقتا حالم بد شد اما یک نگاه به دور و بر کردم و زمزمه کردم که خدایا چی کار کنم
که در اون لحظه چشمم افتاد به اطاق رییس بانک
و ناخودآگاه لبخند زدم و رفتم نزد رییس بانک و
به ایشون گفتم که من روز دوشنبه اومدم و نوبتم
که سیستم تعویض کارت قطع شده به همینجا که
رسید برگه رو با روی خوش گرفت و گفت برید تا
کارتون رو انجام بدند باز من از ایشون سوال کردم
کدوم باجه بریم که آقای رییس گفتند باجه یک
رفتم باجه یک رفتم و برگه ای که آقای رییس امضا
کرده بودند نشون دادم و اون خانم گفت تشریف
داشته باشید تا صداتون بزنم من نشستم روی
روی صندلی و سه تا شماره صدا زد و کسی نیومد
باجه و نزد این خانم و من دوباره بلند شدم و گفتم
خانم آقای رییس امضا کردند و گفتند که بیام نزد
شما اما باز هم اون خانم گفت آقا بنشینید صداتون
میزنم باز هم ناراحت شدم و غر غر کنان نشستم
اما یکباره مثل اینکه کسی به من میگفت رییس
امضا کرده و کارت انجام میشه خیالت راحت باشه
در همین افکار بودم و به باجه های دیگه نگاه
میکردم که باجه 3یا4 بود که شماره ای که خونده
شده بود کسی مراجعه نکرد و من بلند شدم رفتم
و با لبخند برگه رو از دریچه شیشهای گذاشتم داخل
باجه گفتم با فرم درخواستی که پر کرده بودم و
اون آقای کارمند بانک مدارک گرفت و شروع کرد
به وارد کردن اطلاعات به سیستم و من همون
موقعه گفتم خدایا شکرت اما لحظه ای به قول
استاد شیطان اومد به سراغم که سیستم تعویض
کارت قطع شده چطوری میخواد کارت برای من
صادر کنه و پشتبند کارمند بانک هم گفت سیستم
بالا نمیاد و من نمیدونم چیشد که گفتم خدا بزرگ
هست و خنده ام گرفت و گفتم خدایا شکرت تا
اینو گفتم بنده خدا گفت برین از معاون شعبه
کارتتون رو بگیرید بیاین پیش من رفتم گرفتم
و کارتم رو گرفتم واقعاً به قول استاد من فراموش
کردم که انجام این کار خودم نبودم بلکه خداوند
بود و شکر گزاری که همون لحظه کردم و چون
فراموش کردم در همون لحظه زمزمه میکردم
که این نامردها اگر سیستم قطع شده چطور کارت
برای من صادر کردند و هزار تا چیز دیگه زمزمه
میکردم تا نزدیک درب ورودی که شدم چشمم افتاد
به آقای رییس با وجود اینکه سرش پایین بود و
داشت کار کسی دیگه ای رو انجام میداد گفتم
آقای رییس خیلی ممنون بنده خدا سرش رو بالا
کرد و به من نگاه کرد و با اشاره و صدای خیلی
دلنشینی گفت خواهش میکنم
دوستان الان من با گوش کردن این فایل ها
میفهمم که من فراموش کردم تمام عواملی که کار
منو راه انداختند دستان خداوند بودند و دقیقا
فراموش کردن و عجله و قضاوت کردن کار شیطان
بوده و اینکه با شکر گزاری باز هم به قول استاد
عباس منش حتی همون لحظه نتایج رو میبینیم
واقعاً من تجربه کردم و چقدر زیباست که توی این
فایل در مورد معلولیت ذهنی گفته شد که من این
مورد آگاهی رو هم یاد بگیرم و برم بیشتر روی
خودم کار کنم
خدایا شکرت که هر روز منو هدایت میکنی تا به
پرندگانی که توی بهار خواب خونه مون میاند غذا
بدم و چه لذتی داره
خدایا شکرت برای تمامی نعمتهایی که به من
دادی
در پناه حق سلامت و شاد و ثروتمند باشید
به نام الله مهربان که هدایتم کرد به سمت درک قوانین ثابت جهان هستی تا با این درک و عمل به قوانین و زیستن به شیوه ی قوانین ،خالق تمام عیار خواسته هام باشم ،
استاد از بدیهی شدن خواسته ها گفتید خواستیم بگم من با نوشتن نتایجم در سایت به صورت هرروزه ، چون من ،تقریبا هرروز به لطف الله مهربان تو سایت دیدگاه مینویسم و نوشتن هر دیدگاه بهم کمک میکنه تا نتایجم مرور شه و این یادآوری هرروزه جلوی بدیهی شدن نتایجمو گرفته ، یانوشتن هام تو دفتر یا ،یاد داشت هام در قالب چکاپ فرکانسی یا انجام تمرین هام، باعث شده تا من نتایجم برام بدیهی نشه و همیشه تابه امروز که در مسیر بهبود دائمی خودم هستم بهم یادآوری شه که ماریا نتایجت بخاطر کار کردن هات روی خودته بخاطر حضورت تو سایت وتکرار اصل ها و زندگی به این شیوه …
استاد خیلی خوشحال میشم که میفرمایید آدمهای کمی هستند که با این آگاهی ها زندگی کنن این بهم حس خوب و احساس خودارزشمندی میده که من جز اقلیتی هستم که دارم رو خودم کار میکنم ودرمسیر صحیح هستم ، و همینطور یاد آوری این موضوع که چقدر ما توانمند هستیم برای اینکه شرایط زندگی مونوتغییر بدیم هم بهم احساس قدرت میده و متاسفانه چقدر راحت می تونیم این توانایی روفراموش کنیم و وارد روزمرگی و حاشیه ها بشیم هم جزئی از واقعیت های زندگیه که من با حضور مستمرم دراین سایت و نوش جان کردن محصولات و فایل های هدیه و زندگی به شیوه این آگاهی ها ،جلوی این سقوط(روزمرگی و درگیر حاشیه ها شدن) رو میگیرم. .
استاد از احساس خوب مساوی با اتفاق خوب حرف زدید و من چقدر بهره بردم از این قانون ،از زمانی که متوجه شدم همچین قانونی هست واقعا هرروز ازش استفاده میکنم در مسائل کوچیک و بزرگ ، گاهی کم از روی نادانی باز امتحانش میکنم میگم ببینم رو این موضوع هم جوابه یا نه !!
و انصافا همیشه جواب بوده ، گاهی مثل این مثال شما همون لحظه جواب داده و گاهی هم بعد از مدتی دیدم که محافظت از احساس خوبم توی یک موضوع خاص جواب داده و من نتیجه ی دلخواهمو گرفتم .
استاد از سپاس گزاری نگم براتون که اسمش هم برام احساس خوب میاره چه برسه به انجام دادنش ، سپاسگزاری روزانه و انجام تمرین ستاره قطبی که به شدت متعهدم به انجامش دوساله که نعمت و موهبت های فراوانی برام به ارمغان آورده و بدست آوردنِ موهبت های آینده رو برام منطقی کرده که تاالان به صورت طبیعی این نعمت ها وارد زندگیم شده پس بعد ازاین هم میشه به آسانی و به صورت کاملا طبیعی به خواسته های دیگمم برسم و این باور بهم قدرت و احساس خوب میده
سپاسگزارم که این آگاهی ها ی زندگی ساز رو دراختیارمون قرارمیدین تا آسان بشیم برای آسانی ها
دوستتون دارم وسپتس گزارش مهربان پروردگارم هستم بابت این هدایت وعششششششق برای خانواده بزرگم در سرزمین توحیدی عباس منش.
به نام الله هدایتگر
خدایاهرانچه که دارم ازان توست وازتوبه من رسیده است
من باوردارم که تمام اتفاقات زندگی من به خاطرافکاروباورهاوفرکانس هایی هست که به جهان هستی ارسال میکنم الهی شکرت
گام17:
اگرمتعهدباشی وادامه بدی این مسیررویعنی باورداری که توباکنترل ذهن وتغییرباورهات ورسیدن به احساس خوب میتونی زندگیتومتحول کنی واگرادامه ندی ویک روزتمرین انجام بدی ویک روانجام ندی یعنی100٪باورنداری که توباافکارت زندگیتوخلق میکنی
خداونداین قدرت روبه ماداده که ماهرجوربخوابم بتونیم زندگی کنیم وبه تمام خواسته هامون برسیم
چون ماوخدایکی هستیم وخدامارواشرف مخلوقاتش قراردادهودرقران به ماوعده ثروت وفزونی داده وقتی نادرمسیردرست باشیم
یعنی تمرکزکنیم برروی زیبایی هاوبه احساس خوب برسیم ووقتی احساس خوبی داشته باشبم همه چی تغییرمیکنه وهمه عاشق تومیشن وروابط توعالی میشه وکارهات توهراداره ای که بری سریع انجام میشه
یادمه چندماه پیش رفتم بانک ومثل اتفافی که برای استادافتادبرای منم رخ دادوکارمنوانجام نمیدادندوبعددیدم خودمدیراومدکارمنوانجام دادبه راحتی بدون این که خودم بهش بگم بهم گفت کارتون چیه ومنم گفتم این کارروبرام انجام بدیدوسریع انجام دادومن رفتم واین میشه معجزه احساس خوب ودیدن نعمت ها وتوانایی هاوفرصت ها
وقتی نگاه میکنم به اطرافم میبینم واقعااکثرمردم دنبال دیدن سریال هاواخبارن وباورنمیکنندکه چقدراین اخبارزندکیشون رونابودمیکنه و همیشه درگیرمشکلات زندگی هستندوحالشون خوب نیست
چون قانون رونمبدونن
پس عجله ای برای رسبدن به خواسته هام نیست وخودبه خودوقتی من درمسیردرست باشم به راحتی به تمام خواسته هام میرسم چون مسابقه ای درکارنیست چون من قانون رومیدونم وبینهایت فرصت ونعمت هست دراین جهان هستی وخدابه من وعده بینهایت ثروتوفزونی داده ومن فطعابسیارثروتمندخواهم شد
من باهمین فایل های رایگان به خواسته هام میرسم چون کمترازمحصولات نیستندوببینیدباعمل به محصولات چقدرزندگیمون متحول خواهدشد
همین احساس سپاسگذاری ماروبه همه خواسته هامون میرسونه باورکنیددوستان
شادوموفق باشید
به نام رب العالمین تنها نیروی هدایتگر جهان که هر آنچه دارم از آن اوست
ردپای گام 17 خانه تکانی ذهن
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و بانو شایسته مهربان و همه دوستان
استاد این فایل رو من دو بار گوش کردم انگار پاسخ به سوالات و حال و هوای این روزهای من بود. چقدر میتونم در مسیر استمرار داشته باشم؟ به میزان باورم به اینکه احساس من داره اتفاقات رو رقم میزنه. این قانون رو من درک کردم ولی ایمان ام بهش هنوز 100 درصد نیست، البته ایرادی هم نداره چون باید بهبود تدریجی داشته باشم و تکامل ام طی بشه. نسبت به قبل ام دارم پیشرفت میکنم و این یعنی بهبود تدریجی و تکامل. خدا رو هزاران هزار بار شکر بابت دریافت این آگاهی ها.
از خداوند متعال برای خودم و همه دوستان هم مسیر ثابت قدمی و استمرار داشتن در این مسیر زیبا را خواستارم.
در پناه حق
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته گرامی
گام هفدهم – خروج از جامعه معلولان باوری و خلق زندگی دلخواه
امروز جمعه ست و هفته چندم لیگ برتر بود و. مسابقات انجام شد من اون لحظه فکر کردم منم میتونستم الان توی زمین باشم و تجربه کنم ولی همون لحظه به خودم گفتم راهش شکرگزاریه
شکرگزاری یه جور کنترل ذهن برای تجربه شرایط دلخواه
شکرگزاری یه جور کنترل برای قرار گرفتن در مسیر احساس خوب و ایمان و قانون اینکه فرکانس احساس خوب و ایمان چیزی جز هم جنس خودش وارد زندگیت نمیکنه
احساس خوب=اتفاقات خوب
شکرگزاری=توانایی کنترل ذهن
شکرگزاری بیشتر ،توانایی کنترل ذهن بیشتر
و از امروز تلاش میکنم به عمل کردن به موضوع و تسلیمش میشم تا در مدار احساس خوب قرار بگیرم
چون من فوتسال برای چی میخوام؟ برای احساس خوب و تجربه های لذت بخش میخوام؟ مگر چیزی غیر از اینکه چیزی غیر از احساس رهایی و پرواز؟ نه
پس هر روز سعی میکنم اگاهانه توی دفترچم یا گوشیم یا هر جا بنویسم از نعمت هایی که خدا بهم داده وقتی شرایط سخت میشه و کنترل ذهن دشواره به این شکل خودم رو به احساس خوب میرسونم
خودم در مدار هرچیز خوبی که درونم میخواد تجربه کنه قرار میدم
خدایاشکرت وقتی ناخن پام ضربه دید و شروع کرد به کنده شدن تو یه ناخن جدید دادی هنوزم در حال رشد من نمیدونستم که اگر ناخنم کنده بشه یه ناخن جدید رشد میکنه
نمیدونستم اگر ناخنم بخواد کنده بشه بدون درد و در راحتی کنده میشه این تجربه اولم بود
که اینو فهمیدم
خدایاشکرت بخاطر پاهای سالمم
بخاطر اینکه امسال بالای 130 کیلومتر دویدم
بخاطر قدرت و توان بدنی که بهم دادی
اینکه 50 شب هر شب میدویدم یعنی چی ؟یعنی من قدرت بدنی خیلی بالایی دارم
از اخرین باری که سر تمرین بودم توی دفاع، یکی رو بدجور حواسم بود بهش بعد گارد دفاعی گرفته بود کنارش تمام زور و حواسم گذاشته بودم دید در اورد گفت بابا چقدر تو چه قدرت بدنی داری
خدایاشکرت که میتونم دست بسته روپایی بزنم
میتونم بالای 50 تا روپایی بزنم
توی سالن توی هوای ازادو باد روپایی بزنم
خدایاشکرت که گوشیم که تمام این روزها تمام همراه و رفیقم بوده و بهم کمک کرده برای رشد خودم قدم بردارم
خدایاشکرت بخاطر انگشتام که هر روز داره حداقل 2 یا 3 تا کامنت مینویسه توی سایت
هر روز در حال تایپ کردنه
خدایاشکرت بخاطر دست راستم که کارهای زیادی انجام میده و دست چپم که از اون نابلد تره داره ازش یاد میگیره و مثل یه شاگرد به دست راست کمک میکنه
خدایاشکرت که پای چپم توی روپایی زدن دست کمی از پای راستم نداره
خدایا شکرت بخاطر این هوای معتدل و خنک و زیبای زمستانی فصل مهاجرت پرندگان و مرغان دریاییه
خدایاشکرت که به وای فای وصلم و میتونم هر 24 ساعت ازش استفاده کنم
شکرت که با وجودم اینکه خیلی وقت بود از فیلتر شکن استفاده نکرده بودم و میدونستم وای فای برای وصل شدن فیلتر شکن جواب نمیده
یه لینک که از خیلی قدیم توی برنامه بود بهم نشون دادی اونم زدم و میتونم به راحتی به یوتیوب وصل بشم
خدایاشکرت که اینکه میتونم برای خودم ناهار شام و صبحونه درست کنم
خدایاشکرت بخاطر میزنم که پنجره اتاقم باز میکنم نور میتابه به روی میزم
میخوره به دیوار اتاقم
خدایاشکرت که منو هدایت کزدی به سایت استاد عباسمنش
خدایاشکرت که تسلیم نشدم و هنوزم دارم ادامه میدم
خدایاشکرت که دیشب برای. خودم یه شام خوشمزه درست کردم
خدایاشکرت که بخاطر تمام جملات و نوشته های قشنگی که توی دفترسال 97 ام نوشتم و هنوز دارمش
خدایاشکرت که دستمال کاغذی همیشه هست یه روزی وقتی مهمان می امد بچگی مادرم میگفت از دستمال کاغذی استفاده نکنید برای مهمانهست شما دستتان بشورید
من همیشه این خواسته داشتم
الان سالهاست که از دستمال کاغذی به وفور استفاده میکنم
اصلا سطل اشغالم پر از دستمال کاغذی هی برمیدارم استفادا میکنم میندازم توی سطل اشغال و این تموم میشه بعدی رو میذارم روط میزنم
خدایاشکرت بخاطر اینکه توی خانواده ای بزرگ شدم که همیشه تخم مرغ محلی شیر محلی گوشت و مرغ محلی الویت داشته
همیشه کره ماست و پنیر محلی الویت داشته
یادم نمیاد اخرین بار کی مجبور شدم ماست پاستوریزه بخورم چون همیشه ماست محلی مادرم میخره
خدایاشکرت بخاطر ماکارانی شکل داری که داریم من عاشق ماکارانی شکل دارم به شکل های مختلف توی خونه داریم
خدایاشکرت که میتونم و بلدم دوچرخه سواری کن ایستاده یا با یه دست میتونم دوچرخه سواری کنم
خدایاشکرت بخاطر اینکه توی این سایت دوستان خوبی وجود داره که میتونم از کامنتهاشون یاد بگیرم
خدایا ممنونم منو به شکرگزاری دعوت کردی
با ایمان
مریم درویشی
21 دی 1403
به نام خدای مهربان و روزی رسان
سلام و عرض ادب و احترام
گام17/خروج از جامعه “معلولان باوری” و خلق زندگی دلخواه
نگرانی من از بابت آینده به خاطر اینه که هنوز باور نکردم همه چیز دست خودمه و اگر من باورم این باشه که با احساس خوب و کانون توجه مثبت ,, (( یعنی چی کانون توجه مثبت ؟ یعنی صحبت کردن و فکر کردن و نوشتن و تجسم زیبایی ها و مثبت ها و اتفاقات قشنگ )) و سپاسگزاری بابت داشته ها ، من میتونم آینده دلخوام زو خلق کنم و دیگه اون وقت اصلا نگران اینده نیستم،، چون میدونم تا زمانی که دازم از قانون تحقق خواسته ها به نفع خودم استفاده میکنم ،، من هموار میشم بزای اسانی ها!!!
وقتی من اینقدر احساس لیاقت داشته باشم که بتونم خواسته هام زو تجسم کنم و راحبشون صحبت کنم و بنویسم ،، من دازم اینده ی دلخواهم رو خلق میکنم .
ولی باید بتونم در مرحله ی اول به نکات مثبت خودم توجه کنم و بابت خودم و بودنم از خدای خودم شکر گزاری کنم.. بابت چشمانی که میتونم دنیای زیبای خداوند رو باهاش ببینم.. مثلا امروز یه دختر بچه دیدم که موهای طلایی بلندی داشت و دستش توی دست مادرش بود و داشت ذوق ذوق کنان قدم میزد ،، من اون صحنه رو دیدم چقدر لذت بردم !! من میتونم بگم خدایا شکرت که دو تا چشم زیبا به من دادی و تونستم این صحنه رو ببینم..
یاد اون جمله از اون قسمت از سفر به دور امریکا افتادم :
when i count my blessings , i count you twice
وقتی نعمت هایم را میشمارم ،، تو رو دو بار میشمرم
و من اون موقع این جمله رو نوشتم توی کامنتم :
من میتونم بگم خدایا شکرت که دو تا چشم زیبا به من دادی !!!
سفر به دور امریکا واقعا به طرز معجزه اسایی داشت ذهنم رو زیبا میکرد ولی از مدارش خارج شدم !!!
تمرین ایینه رو درست و حسابی انجام نمیدم چون مشخصه باورش ندارم..
دوزه ی قانون افرینش خیلی خوب داشتم ذهنم رو پرورش میدم ولی از مدارش خارج شدم..
اینا همش به این دلیله که هنوز باور نکزدم سرنوشتم و زندگیم دست خودم و باورهامه !!! ولی جلسه ی 7 راهنمای عملی خیلی ذهنم رو باز کرد،، مخصوصا وقتی که ایده ی شبکه ی کیهانی به ذهنم خطور کزد که بابا من با ذهنم و افکارم و باورهام با شبکه ی کیهانی در ارتباطم و هوش کیهانی و شعور کیهانی با من صحبت میکنه !! اگر من حس لیاقت داشته باشم میتونم تمام سوالاتم رو از شعور کیهانی بپرسم و اون هم پاسخ میده !!!
تغییر زندگی از تغییر دزون و تغییر ذهن شزوع میشه،، وقتی که من اونقدز حس لیاقت داشته باشم که بتونم قبل از هرچیز به نکات مثبت خودم توجه کنم !!! اگر بتونم این کارو انجام بدم ،، اون وقت میتونم به نکات مثبت دنیای اطرافم توجه کنم ..
میدونی خیلی از ادم ها خودشون رو گم کردن و اصلا نمیدونن کی هستن ؟؟!! ادم ها اینقدر غرق در شبکه های مجازی و اخبار و اطلاعات چرت و پرت شدن اصلا نمیدونن از زندگی چی میخوان !! حتی بچه های کوچیک !! نه ارزویی دارن ،، نه هدفی دارن ،، نه دریم بوردی دارن ،، تمام فکر و ذکرشون شده اینستاگرام و تی وی و فیلم و سریال های چرت و پرت !!! اصلا نیاز به مسابقه و حتی نیاز به دویدن نیست.. چون خیلی از ادم ها اصلا چشم اندازی ندارن از زندگی و زندگی توی ذهنشون تعریف شده از زجر کشیدن و تقلی و مشکلات و اصلا هییییچ چشم اندازی ندارن از زندگی اصلا و نمیتونن یه متر جلوتر از خودشون رو ببینن و به زور جلوی پاشون زو میتونن ببینن !!!
ولی من دریم بورد دازم و توی دریم بوردم کلی رویاهای قشنگ دازم و میدونم بهشون میرسم. اینا رو دارم به خودم یاااداور میشم که بدونم با روزی چه میدونم نیم ساعت کار کردن در جهت علایقم میتونم کلی پیشرفت کنم و کلی از بقیه جلو بزنم و نیازی ندازم صبح و شبم زو بهم بدوزم اصلا !! اینا رو دازم به خودم میگم تا بدونم که نیاز نیست توی مسیر علایقم پدر خودم زو درارم و اصلا نیازی نیست به خودم سخت بگیرم . تا این حرف ها و این منطق ها باعث بشه دوباره انگیزه پیدا کنم و دوبازه در جهت علایقم حرکت کنم و بدونم و باور کنم که باااابااااااا اصلا لازم نیست خودم رو اذیت کنم و اصلا نیاز نیست خودم رو و بدنم زو تحت فشار بذازم. بله درسته ممکنه خیلی وقت ها ناامید و دلسرد بشم دلیلش اینه که خیلی به خودم سخت میگیرم و چون حس لیاقت ندارم و چون خیلی کمال گرام !!!
باید بدونم هدف فقط لذت بردنه ..
خب اینم از رد پای من از گام هفدهم،، خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم .
خدایا شکرت
به نام خداوند فراوانی ها
سپاسگزاری بزرگترین دروازه ورود نعمتهای الهی به زندگی هست
هرچقدر ما سپاسگزاری کنیم کمه
توجه به نکات مثبت و سپاسگزاری دو اصل مهم توی زندگیمه که خیلی بیشتر از اینا باید بهش بپردازم چون واقعا نتیجه زود و عالی رو میده
استاد یه مثال زدن از بانک راستش منم یه مثال یادم اومد که مال چند روز پیش بود گفتم بگم خالی از لطف نیست
من و همسرم سالگرد 16سالگیمون چند روز پیش یه هتل توی محمود اباد رزرو کرده بودیم که بریم دو سه روز اونجا باشیم و فقط شکرگزاری و حال خوب داشته باشیم دور از هیاهو و همه چی
این رو بگم که از وقتی که ما راه افتادیم از سبزوار تا محمود آباد کلی چیز زیبا دیدیم و خیلی به نکات مثبت توجه کردیم تا اینکه ظهر رسیدیم اونجا
این هم بگم که چون خانمم کارمنده از طریق بیمارستان هتل گرفته بودیم و هزینه اش رو هم از قبل پرداخت کرده بودیم و نمیدونستیم که اتاقمون شماره چنده
وقتی رسیدیم اونجا با تحویل مدارک و غیره یه اتاق به ما اون بنده خدا داد که اتاقی که ما میخواستیم نبود نه که بد باشه ما میخواستیم که رو به دریا باشه ولی این اتاق نبود
خانمم رفت تو اتاق و منم رفتم که با اون مسئول صحبت کنم که اتاقمون رو عوض کنه اون بنده خدا هم گفت نمیشه و فلان و …
حالا برو بالا اگه شد بهتون خبر میدم و فلان ولی معلوم بود که نمیخاد عوض کنه منم یاد استاد افتادم و توی ویو اون هتل به چیزای مثبت توجه کردم و شکرگزاری کردم تا اینکه بنده خدا گفت نمیشه برین همون اتاق و فلان
وقتی رفتم بالا خانمم ازم پرسید چی شد منم گفتم قضیه رو و گفتیم اشکال نداره بریم فعلا کنار دریا و بهد از صرف ناهار بیایم ببینیم که چی میشه
جاتون خالی رفتیم کنار دریا ناهار رو زدیم و بعد از دو ساعتی اومدیم هتل که بریم تو اتاق من دیدم که یه نفر دیگه جای اون مسئول نشسته و من به اون بنده خدا گفتم که اگه میشه اتاق مارو عوض کنه و اتاق رو به دریا بهمون بده
اون بنده خدا هم گفت که بزار یه تماس با رییس بگیرم ببینم چی میگه
بچهها باورتون نمیشه که همین که زنگ زد رییس گفت که اشکال نداره عوض کن
اینقدر راحت و سریع این اتفاق افتاد که همونجا به قدرت شکرگزاری پی بردم و وقتی رفتیم اتاق جدید که شمارش 303بود ووووو
چه اتاقی چه فضایی چه ویویی خدایا شکرت واقعا
خیلی خیلی شکر کردم خدارو رو و تا شب فقط خدارو شکر کردیم با همسرم و بعد من به همسرم گفتم که اینجوری شد که اتاقمون عوض شد و یاد استاد افتادم که به عزیز دلشون گفت قضیه بانک رو
خدایا شکرت بابت این قوانینی که تغییری توش نیست
بچهها قوانین خدا ثابته ما باید تغییر کنیم تا به نتیجه برسیم نه قوانین چون قوانین تغییری نمیکنه
خیلی ممنون از کسانی که کامنت میذارن و کامنت میخونن سپاسگزارم از همگی و از استاد عزیزم
در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند باید باشیم همگی
به نام خالق دوست داشتن
سلام به استاد قشنگم
سلام به خانم شایسته عزیزم
خداقوت میگم بهتون همیشه شادو پرانرژی باشید
الهی شکرت بابت خودت خدای مهربانم که اینهمه نعمت دادی بهم خدارشکر
الهی شکرت به خاطر این سایت پربرکت و معنوی
الهی شکرت به خاطر دوستان پرانرژی و فعالم
الهی شکرت به خاطر این عشقی که بینمون هست
الهی شکرت به خاطر وجود شما استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان
الهی شکرت به خاطر سلامتی خودم خدارشکر
الهی شکرت به خاطر حال خوبم آرامش روحی و روانیم خدارشکر
الهی شکرت به خاطر هرلحظه نفس کشیدنم و زندگی کردنم خدارشکر
الهی شکرت به خاطر وجودپدرو مادر و همسرم
خداروشکر
الهی شکرت به خاطر زبانی که به شکر گزاری باز میشود خدارشکر
الهی شکر به خاطر آگاهی های که هرروز بیشتر یاد میگیرم و سعی میکنم درزندگی استفاده کنم
خدارشکر
تموم کارهایی که ما میکنیم مثل (سپاس گذاری، تمرکز روی نکات مثبت، حرف زدن باخدا ند، دوست داشتن خود، تغییرباورها) نتیجه اش احساس خوبه یعنی درواقع مااین کارهارو میکنیم که بتونیم به احساس خوب برسیم
وقتی بتونیم کنترل ذهن داشته باشیم تمرکزم نو بذارین روی اتفاق های مثبت نتایج همون لحظه خودشونو نشون میدند
داستانی که استاد گفتند از کنترل ذهن که وقتی رفتند بانک ظاهر قضیه این بوده که اونا برخورد خوبی نشون ندادند و استاد اونجا سعی کردند کنترل ذهن داشته باشند و سپاس گذاری کنند و تمرکزشونو بذارن روی نکات مثبت بعد اون موقع خود مدیر بانک بااحترام کارشونو انجام دادند
من خودم به شخصه لذت بردم ازاین توانمندی
برای خودمم این اتفاق افتاده روزی که صبح بلند میشم خوبی های اطرافیانمو میبینم و به خاطر کوچک ترین محبتی که ازهمسرم میبینم توی ذهن خودم میارم و باخودم تکرار میکنم ببین چقد دوست داره ببین تو کار خونه کمکت میکنه ببین امروز اون ظرف هارو شست ببین اون به بچه رسیدگی کرد ببین اون امروز چایی ریخت و بهت تعارف کرد که بخوری ببین اون بهت تلفن کرد که چیزی لازم دارم که برام بگیره
ببین چه با عشق بهم پول میده ببین چه بامحبت باهام برخورد کرد اینارو اینقد میگم که احساسم واقعا خوب میشه و رفتارو محبت های شوهرم هرروز بیشتر میشه و من سپاس گذارتر
برای هرکاری برام میکنه خودم بهش میگم اینکار وظیفه ات نیس از سر لطفته چون به خانوادت عشق داری میخای خوش حالشون کنی انجام میدی و ازش تشکر میکنم
امروز یک نمونه از برخورد همسرمو دیدم که
پام به لیوانی خورد و شکست خوب قبلا وقتی بود میگفت چرا حواست نیس، چرا اونجا گذاشتی، ازاین جور سوال ها
ولی ایندفعه بهم گفت مراقب پات باش شیشه نره توش و خودش اومد جاروبرقی کشید تا خورده شیشه هارو جمع بشه من این محبتشو تو ذهنم یاد آوری کردم ببین خودت چقد تغییر کردی که رفتار شوهرت باهات عوض شده ببین بهت احترام گذاشت چه برخورد خوبی باهات داشت
منم اومدم به جایی اینکه ناراحت باشم لیوان شکسته نکته مثبتشو گفتم چه خوب این باعث شد اینجا تمیز بشه (جاروبرقی کشیده بشه)
واقعا سپاس گذاری کردی معجزه میکنه که توی هرحالتی باشی حالتو خوب میکنه اما سپاس گذاری واقعی
دیروز وقتی داشتم جلوی آیینه ازخودم تعریف میکردم خودمو بغل میکردم با خودم حرف های عاشقونه میزدم چنان احساس خوبی داشتم که به پسرم که 1سالشه انتقال پیدا کرد واونم انگار ازکار من خوشش اومده بود و میخندید و ذوق میکرد
چقد برای هرلحظه ای که پسرم پیشمه گفتم خدایا شکرت و چقد احساسم خوب شد
خدارصدهزارمرتبه شکرت برای وجودش
خدایا صد هزار مرتبه شکرت به خاطر رابطه ای که هرلحظه داره بهترو بهتر میشه خدارشکر
خوب من هرچقدر بتونم به قانون عمل کنم همون قد نتیجه میگیرم
داستان خواب استاد من قبلا این داستانو خوابتون شنیده بودم ولی امروز دوباره شنیدم یک شوری درون من ایجاد شد
و چقد از شنیدنش دوباره لذت برم و بیشتر ب درک رسیدم
که خیلی از مردم جامعه از نظر فکری معلول هستند
و من اگر بخام زندگی دلخواهمو داشته باشم باید ازاون دسته آدم ها جدابشم و روی خودم فقط کار کنم تا بتونم اون جوری که میخام زندگیمو خلق کنم
رد پای گام هفدهم
استاد جونم و مریم جونم عاشقتونم
سلااام سلاام به استاد قشنگ وفوق العاده ی من
سلاام مریم خانم بی نظیر
سلاام دوستای خفن وپر تلاش سایت
باز یه فایل فوق العاده ی دیگه
استاد من قبلا همه ی اینا رو گوش کرده بودم ولی یک دهم اگاهیی که الان درک میکنم رو درک نکرده بودم ودقیقا حرف شما درسته باز باید برگردم وتکرار کنم وهر بار مطالب جدید درک جدید ایده ی جدید خدایا شکرت برای این مسیر جادویی که منو هدایت کردی به سمتش
استاد چقدر با دیدن هر فایلت ارامشم بیشتر میشه اولین دلیل بودن در مسیر اگاهی یه
دومین دلیل پیدا کردن راه حل مسائلم
سومین دلیل اینکه مواردی که من باهاش برخوردم طبیعی یه برای همه پیش میاد مثل فراموشی قانون ومسیر درست درگیر روزمرگی شدن
بسیار خودمو سرزنش میکردم بخاطرش وفکرم این بود که بقیه عالی هر روز ادامه میدن من نتونستم
ولی خداروشکر در چندین فایل دیدم فهمیدم جزو مسیره ولی باید ادامه بدم ویاداوری کنم باز کار کنم روی خودم
شکرگزاری بینظیره بینظیر بهترین کلید برای رسیدن به احساس خوب
جنس احساسی که با سپاسگزاری بهش میرسم خیلی معنوی یه ومتفاوته با تمام حسای خوبی که تجربه کردم
یه حس رهایی یه حس بی نیازی یه حس همین که دارم هم خوبه بهم میده شکرت
شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر نعمت نعمت از کفت بیرون کند
چقدر قشنگ این بیت شعر قانون رو میگه
از خدا میخوام قلبم رو به قدری وسعت بده وظرفمو بزرگ کنه که بتونم هر لحظه شاکر باشم واین حس رو بیشتر وبیشتر تجربه کنم وبه تمام خواسته هام برسم
استاد جانم ممنونم بابت کلام فوق العاده ای که داری وانقدر صادقانه هر انچه هست رو میگی حتی تو لایو که رایگانه مثل محصولاتت عالیه
عاشقتونمممم
به نام خداوند بی نهایت خوبم
سلام و درود بر فرشته ه4ای زمینی
خداااایا شکرت بابت هدایتم به این فایل که احساس عالی احساس سبکی احساس عشق احساس لذت احساس آگاهی های ناب احساس درک بهتر قوانین الهی را در من چند برابر کرد
خدایا من رها و آزاد هستم چون تویی را دارم که بر هر لحظه هدایتگرم هستی و مرا به سمت خوبی ها هدایت میکنی و چی بهتر و والاتر از این که ربی داری که این چنین به تو نزدیکه
خدایا آگاهانه عاشقانه خالصانه تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
خدایا همواره ما را هدایت کن به مسیر درست مسیر کسانیکه بر آنها نعمت عطا کردی
خدااایا شکرت
استاد جان دقیقا منم تجربه شما را که
(در بانک ظاهر قضیه چیز دیگه ای بود اما شما هدایت شدی به اینکه توجه را به زیبایی ها ببری و شکر گزاری کنی تا احساست عالی بشه و قانون برات به امر خدا اتفاقات عالی را رقم بزنه )
چند روز پیش داشتم
داستان از این قرار بود که شب جمعه هفته پیش بخاطر دورهمی یلدا همه خونه پدر همسرم بودیم و خدا را شکر خیلی خوش گذشت تا اینکه ساعت یک و نیم شب بود پسرم به همراه پسرعموهاش ماشین برادرم که دست ما بود را گرفتن که برن دختر خواهر همسرم را خونه برسونن و من چون دیر وقت بود و ماشین داداشم بود نگران شدم ولی خب همسرم کلید را بهش داده بود به خودم گفتم خب چیزی راه نیست و بلده خیابونم خلوت و خداوند هم پشت و پناهشون
اما باز نگرانی سراغم میومد میگفتم کاش نذاشته بودم دوباره میگفتم ببین خداوند هدایتگر و محافظ همه هست الان میان دقیقا ده دقیقه نگذشته بود به همسرم گفتم تماس بگیر نیومدند دیدم پسرم خودش زنگ زد و همسرم بلافاصله گفت من دارم میام و با برادراش رفتن گفتم چی شده گفت میگه ماشین خاموش شده روشن نمیشه و خب دلم آروم گرفت چون قبلا هم خاموش میکرد
اما در بین این نگرانی ها باز میدونستم باید کنترل ذهنم را در دست داشته باشم و به اتفاقات خوب اون شب فکر میکردم و خدا را شکر میکردم
تا اینکه یه ربعی گذشت و نیومدند تماس گرفتم همسرم گفت تو خیابون بودن پلوس ماشین بریده و رفتن رو پل گفتم خدا را شکر بچه ها سالمن خندید و گفت خدا را شکر خدا را شکر همشون سالمن
و من تا برگشت اونا چیزی به بقیه نگفتم و قلبم آروم بود و مدام خدا را شکر میکردم و بقیه هم خدا را شکر آرامش داشتند تا اینکه برگشتند و من خودم اگه آگاهی الان را نداشتم و اینکه روی ذهنم کار نکرده بودم به شدت با پسرم برخورد میکردم و این دور شدن از مسیر الهیه و من از خداوند هدایت خواستم و به خودم گفتم اتفاقیه که افتاده و خدا را شکر همه بچه ها سالم سالمن و مطمینم که پسرم هم به هدایت و آگاهی خداوند به همان اندازه که من نزدیکم اونم هست پس درکش میکنم بدون هیچ قضاوتی و میدانم خودش مسئولیت این کارش را برعهده میگیره و دقیقا وقتی اومدن بچه ها داشتن تعریف میکردن و دیدم پسرم ناراحته اومد کنارم گفتم کاملا درکت میکنم اما خداوند را شکر که همتون سالمید و خب اصل موضوع اینجاست وقتی هدایت خدا را بخواهی به لطف او میتونی ذهنت را کنترل کنی و به زیبایی ها توجه کنی و با احساس عالی و از ته قلبت او را شکر گزار باشی و اتفاقات عالی برات رقم بخوره به این شکل که
داداشت کلی بهت عشق میده و بهت میگه خدا را شکر خدا را شکر که همه سالمید و اینکه ماشین کلا بیمه بدنه داره و این در حالی بود که حدود 30 تا 40 میلیون خرج ماشین بود و خدا را شکر به راحتی به سادگی همه چی اوکی شد حتی پول یدک کش برا ماشین هم بیمه پرداخت کرد
و دقیقا این همه اتفاق خوب برا من وقتی اتفاق افتاد که خداوند را در کنارم لحظه لحظه احساس کردم و خدا را شکر میکردم و میگفتم خدا را شکر بابت اینکه بچه هامون سالم سالمن و این اتفاق مطمئنم هم برا من خیر بزرگی توش بوده هم برا داداشم و تو اینجا به بهترین خیر هدایتمون کردی
خدایاااا عااااشقتم من و خدایا شکرت که مرا در مسیر درست قرار دادی و میدهی و خواهی داد
استاد عباس منش عزیز خانم شایسته عزیز خیلی دوستتون دارم و در پناه الله یکتا شاد و سلامت و موفق و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید