درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 2 - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

282 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عسل گفته:
    مدت عضویت: 813 روز

    1403/12/17روز244

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد و مریم عزیز ودوستان گل

    خدایا شکرت که امروز این فایل فوق العاده رو دیدم و چه نکات اساسی و مهمی بهش اشاره کرد استاد عزیز

    امروز که داشتم خودمو آنالیز میکردم و بعدش اومدم سراغ سایت و حرفهای استاد و شنیدم دیدم بله دقیقا مشکل اینه که خودم یکاری می‌کنم که انگیزه ام ازبین بره خودم زندگی و برای خودم سخت می‌کنم خودم صبرندارم و زودی میخوام برم مرحله بعدی خودم دارم خودم با چند لول بالاتر از خودم مقایسه می‌کنم و همینجا باعث میشه من ادامه ندن من بی انگیزه بشم و من اعتماد به نفسم بیاد پایین و احساس بی ارزشی کنم و احساس ناتوانی بهم دست بده

    و اینقدر اعتماد به نفس آدم میاد پایین با اینکه کار مورد علاقه اشو هم داره انجام میده اما به یه جایی میرسه که احساس میکنه هیچ علاقه ایی نداره چون اینقدر تیشه به ریشه این علاقه زده با مقایسه کردن با سنگ بزرگ برداشتن با طی نکردن تکامل که می‌خواد همه چی و رها کنه و تسلیم بشه

    ممنونم ازشما استاد عزیز که اینقدر خوب و عالی به این موضوع مهم اشاره کردید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    امیرحسین شیرزادی گفته:
    مدت عضویت: 455 روز

    سلام خدمت دوستان عزیز

    ممنون بابت این فایل از استاد خیلی نکته ای مهم و اساسی استاد در فایل ذکر کردم که خود من هم خیلی

    بی توجه بودم به این اصل البته همیشه فکر میکردم

    قانون تکامل را خیلی خوب درک کردم ولی الان که این فایل را دیدم خیلی از جاها منم خیلی عجله دارم به عنوان مثال مثلاً وقتی محصولی از سایت میخرم تند و سریع می‌خوام برم فایل بعدی رو ببینم

    و سریع اون دوره تمام کنم وبا اینکه نکات اون جلسه را در دفترم می نویسم ولی باز با خودم میگم خوب این جلسه رو نکاتشا فهمیدم برم سریع سراغ جلسه

    بعدی ولی الان قدم هفتم از دوره 12قدم هستم و سعی میکنم مثل قبل نباشم وفایل های هرقدم را چندین بار گوش میدم وهر بار با زاویه های مختلف و مثال های مختلف برای خودم منطقی میکنم و برای دیدن فایل بعدی مثل قبل عجله نمی کنم هر چند که هنوز هم احساس میکنم باز هم در وجودم احساس اینکه دیر شد و فرصت نیست و عجله کن هست ولی یکی از ویژگی های دوره 12قدم این هست که برای آدم های که مثل من خیلی عجله دارند بیشتر روی افکارشون کار کنند چون به هر حل این یک دوره یکساله هست و عجله ای در آن نیست پیشنهاد میکنم اگر مثل من دنبال نتایج خیلی سریع هستید و خیلی عجله دارید حتما دوره 12قدم رو تهیه کنید و بهبود

    خودتان کمک کنید و یکی اصل های این دوره این است که ما هیچ عجله ای نداریم و آرام و آرام قرار روی خودمان کار کنیم و تغییر کنیم ممنون وسپاس بابت این آگاهی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    عباس نوربخش گفته:
    مدت عضویت: 711 روز

    بنام انرژی بی پایان جهان هستی بخش

    سلام وادب واحترام

    خدایابابت همه چی سپاسگزارم

    سپاسگزارم استادعزیزم بابت این آموزش عالیتون درموردتکامل، اگراستادمن بخوام تکامل رواززندگی خودم اینجامثال بزنم :اینجوری میگم من ازسال1398تمام کارهام به صورت تکاملی باصبروامیدوایمان وعمل صالح آغازشدودرسلامتی،عشق وروابط،محل زندگی،شغل وتفریح وتمام ابعادزندگیم هرروزیک درجه خودم روبهترمیکنم چطور؟الان میگم:من ازاونجاکه آدمی هستم خیلی کنجکاو،ومطالعه گرهستم تازیروبم کاری رودرنیارم ول کنش نیستم وازهمونجایی شروع شد که فهمیدم، همه چی به صورت تکاملی به دست میادمثل:قرآن ؛مادرشش شبانه روزجهان روساختیم،یارشدگیاه یادرختی چجوری هست،یابزرگ شدن یک نوزادچجوری هست وباتحقیق درتکامل دنیامتوجه شدم هرکاری روباتکامل به دست میاریم ،فقط باید صبرکنیم وتلاش درمسیراهدافمون واونم صوت بزنیدولذت ببریدبه نظرمن راحت ترین کاری که در،روی زمین هست همین رسیدن به خواسته هامون هست اونم باقدرتی که خداوندبهمون داده

    حالا این قدرت چیه؟بله ،ماروخالق زندگیمون کرده

    باچی؟باافکارمون

    چطور؟باتصویرسازی خواسته هامون به صورت واضح وروشن به جهان اونم هرروزبه مدت 5دقیقه تانیم ساعت وباخواسته هامون زندگی کنیم جوری که الان اونهاروداریم

    ومن هم خداروشکر تمام خواسته هامواینجوری بهش رسیدم ومیرسم البته بازم میگم به صورت تکاملی نه یک روز ویک شب ویکماه ویک سال هرچیزی یک تکاملی داردعزیزدلم..

    (راستی اینم میخواستم بگم که من هرگزافرادموفق روتو لحظه هایی که زمانهای زندگی ایده عالشون هستند نمیبینم وتوجه نمیکنم ،چون ذهنم بهم میگه توهم بایدبدویی وبرسی وازاونجاکه قانون جهان لذت وشادی هست وبایدازتمام لحظاتت لذت ببری وکاری به کسی نداشته باشی ،من هم فقط خودم روازدیروزخودم بهترمیکنم وفقط به ذهنم میگم اونهاتونستندتوهم میتونی همین ،استادعباس منش هم روهمینجوری الگوسازی میکنم برای خودم وشایدباورتون نشه درسته شایدسیاهکل ،گیلان مثل فلوریدای آمریکانباشه اماحاضرم قصم بخورم همان لذت استادرواینجام من میبرم از چشمه ورودخانه وآبشاروجنگل ودریاوو…همه چی عالیه وخداروشکرمیکنم هرلحظه بابت این همه زیبایی هاش درجهانش…)

    وخداروشکرتاالان به خیلی ازخواسته هام رسیدم…

    سپاسگزارم استادبابت این درس بی نظیراین فایلتون

    یاحق///

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    رامین حبیبی گفته:
    مدت عضویت: 996 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد خوشتیپ و خوش اندامم

    سلام به مریم خانم قوی و مستقل

    تکامل تکامل تکامل

    وااای که چقدرررر این قانون زود فراموش میشه و چقدررررر ذهن مون میخواد نادیده اش بگیریم و مارو با وسوسه اینکه مرحله های بعدی یه خبری هست فریب میده.

    من خودم چند ماه پیش که تازه 12 قدم رو شروع کرده بودم هدفم رو گذاشته بودم خرید یه موتور سنگین 250 سی سی ههههههه

    اونم کِی؟ من!!!

    منِ 18 ساله که تا حالا دوچرخه هم نداشته بودم!!!

    ولی خداراشکر همون اوایل فهمیدم که باید تکاملم رو رعایت کنم. هدفم رو از 250 سی سی آوردم روی 150 سی سی که هم خریدنش برام راحت تر باشه و هم موتور سواری رو یاد بگیرم و باهاش راحت بشم. ولی در طول مسیر خدا منو هدایت کرد و بهم گفت که 150 سی سی هم فعلا برات زیاده و باید از دوچرخه شروع کنی. اونم چجوری؟ به شکلی که یکی از فامیلامون اومده بود خونه مون و دوچرخه شو دم در خونه پارک کرده بود و من که داشتم میرفتم بیرون یهو چشمم بهش خورد و این خواسته تو وجودم شکل گرفت و توی کمتر از یک ماه برا خودم دوچرخه خریدم. اون موقع که این خواسته شکل گرفت نمیدونستم که این جز تکامل منه و باید ازین شروع کنم و الان که نگاه میکنم میگم من برای رسیدن به موتور باید اول از دوچرخه شروع میکردم ولی هیچ برنامه ای براش نداشتم.

    من همیشه به خدا میگم میگم خدایا خودت هدایتم کن خودت دستمو بگیر اگه من یه جایی یادم رفت ازت هدایت بخوام یا به هدایتت گوش نکردم یا قانون رو رعایت نکردم خودت جوری کارامو پیش ببر که طبق قانون باشه.

    استاد چقدرررررر تحسین کردم خونه جدید تون رو وااااااقعا قشنگه. ازون مبلای سفید خاص بگیر تا نقشه جهان روی دیوار تا اون نورهای آبی رنگ زیر مبلا و اون آینه قدی غول پیکر. با اینکه خیلی خیلی دیزاین و طرح ساده ای داره ولی بیییی نهاااایت زیباست زیباست زیباست!!!

    استاد تورو خدا اگه وقت کردید که ویدیو راجع به این خونه جدیده و زیبایی هاش برامون بزارید مرسی که هستید عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    رزا موذنی گفته:
    مدت عضویت: 464 روز

    استاد من قبلا خیلی به خودم سخت میگرفتم و واقعا کمال گرایی نمیذاشت از روند و پروسه لذت ببرم و همینطور انتظار زیاد از خودم. کلاس تکواندو، پیانو، زبان، نقاشی، شنا، بسکتبال، والیبال و…. بی نهایت کلاس ثبت نام میکردم و همون ترم اول خودم رو با شخصی که حداقل پنج سال توی اون زمینه کار کرده بود مقایسه میکردم. این باعث شد هیچکدوم اون مسیرها به اتمام نرسه اما علاقم به نقاشی خیلی بود و سنگینی کرد و اون رو ادامه دادم الان بیزینسم با استفاده از مهارتم توی تصویرسازی داره شکل میگیره و بابتش خیلی خوشحالم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  6. -
    مهلا کیان گفته:
    مدت عضویت: 932 روز

    سلام به استادعزیزم،مریم نازنین و دوستان خوبم

    اول از همه تولدتون رو تبریک میگم بهتون عزیزدلم،استاد جانم،من هم اسفندی هستم و ازاینکه تولدشما هم توی این ماه هست احساس خوبی دارم و برام زیباست.

    چقدر این فایل رو دوس داشتم و برای من پیام داشت اگه بخوام در مورد خودم بگم و اینکه چرا این فایل به موقع بود باید بگم که من کار پوست انجام میدم بااینکه تو کارم خیلی خوبم ولی هنوز دوسال نیست که دارم تو این حرفه فعالیت میکنم و فک میکنم باید بهتربشم،مراجعه کننده بیشتری رو ببینم و تجربم بالاتر بره،تو یه یه کامنتی اشاره کردم هدایتی به سمت ساخت کرم رفتم مقدماتی رو گذروندم ساخت کرم رو باید یاد بگیرم چون هم دلم نمیخواد فروشنده محصولات دیگران باشم هم اینکه مراجعه کننده نیاز به روتین پوستی داره و چه بهتر خودم ارائه کننده این محصولات باشم ،البته که ساخت کرم به دانش و مهارت زیادی نیاز داره ولی من دلم میخواست این قدم رو هم بردارم و شروع کنم و توی کلاس مقدماتی شرکت کردم،خوب کلاس نسبتا مفیدی بود و من بایه سری محصولاتی که بیس ساخت کرم بود آشنا شدم و حتی پشت محصولات شرکتی رو راحت‌تر میخونم و فهمیدم دقیقا چی هستن البته خیلی مقدماتی،من قصد داشتم بعد از تعطیلات عید سطح 2،3،4رو هم بگذرونم و الان با دیدن این فایل متوجه شدم تا همینجا که یاد گرفتم باید تجربشون کنم مهارت کسب کنم آزمون و خطا کنم و بعد برم مرحله بعد،نباید عجله کنم.

    یه مطلب دیگه ای رو هم که دوس داشتم اینجا عنوان کنم و این نتیجه گیری من بوده، اینه که ،خود من نسبت به قبل از همه لحاظ بهترشدم توی همه زمینه ها،ولی شاید واقعا یه وقتایی فراموش میکنم که چقدر پیشرفت داشتم چون منتظر اون پیشرفت‌های خیلی بزرگ تو مسائل مالی هستم چه خوبه که اینطور باشه و بایدم همینطوری باشه ،ولی چیزی که پیش اومد این بود که یکی از دوستانم چند شب قبل که باهم صحبت می‌کردیم،متوجه شدم ایشون یه پول تقریبا بزرگی رو از کسی در کانادا قرض گرفتن تا به دست یکی از بستگانشون در ترکیه برسونن و اون آقا هم پول رو دریافت کرده ولی حدود 8 ماه که انکار میکنه و دلایل عجیب و غریبی هم میاره،به اون قسمتش کاری ندارم فقط چقدر نکته این اتفاق برای من داشت که من با آموزه های استاد متوجه ردپای قانون تو این اتفاق شدم.

    اول اینکه مگه میشه یه پول یا سرمایه ای رو دست یکی بدی بدون اینکه شما تو اون کار دخالتی داشته باشی و تمرکزی روی اون کارداشته باشی و ازش ثروت خلق کنی؟! اینو اضافه کنم که این دوست من اعتقاد داره پول تو ارزهای دیجیتال و ترید کردنه،بله میتونه این طوری باشه ولی برای چه کسی؟! برای کسیکه سرمایه ای رو میده به شخص دیگه ای تا از سود حاصل از ترید کردن اون بابا پولی دستش بیاد؟یا کسیکه واقعا عاشق ترید کردن و نوسانگیریه،آدمیکه عاشق اینکاره و از این کار لذت میبره با لبتاب میخوابه با لبتاب بلند میشه ایا این دونفر به یک اندازه نتیجه میگیرن؟؟ مسلما خیر.

    دوم اینکه مگه میشه تکامل رو طی نکرد و یه شبه رشد چندین برابری رو داشت چون گویا اون طرف برای سود پول یه رقم زیادی رو پیشنهاد داده بود.

    خوب همون شب به خودم گفتم مهلا تو بازهم ناشکر بودی تو همین الان کلی از قبلت جلوتری،منم شده تو شرکت‌های حرمی پول گذاشتم و تمام پول من رفت ولی همون یکبار کافی بود تا برای تمام عمرم قانون رو یاد بگیرم بعدم که با استاد آشنا شدم و ادامه دادم حاضرم قسم بخورم یه جاهایی که اگه این آموزه ها رو بکار نمی‌بستم منم الان بدهکار بودم،ناراحت بودم،وابسته بودم….

    ولی الان به لطف همین آگاهی‌ها من سلامتم،من دخلم بیشتر از خرجمه،من آرامش دارم به کسی بدهکار نیستم،من قدمها رو دارم آروم طی میکنم،یاد گرفتم عجله نکنم که از باور کمبود میاد،یاد گرفتم تسلیم باشم،یاد گرفتم با ارزش باشم،من اینارو بلد نبودم یاد گرفتم و دارم میبینم که نسبت به اطرافیانم چقدر حال و روزگار بهتری دارم ،از استاد یاد گرفتم که وقتی اوضاع خوبه حرکت کنم نزارم کار به جای باریک بکشه که ممکنه تو اون شرایط دیگ توان حرکت رو هم نداشته باشم،(چه کسی پنیر مرا جابه جا کرد)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    شیدا میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2391 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و مریم خانم مهربانم

    و سلام به تمام دوستان نازنینم

    تکامل

    چه قدر این موضوع مهمه استاد

    همه دوست داریم که در تمام زمینه ها پیشرفت کنیم درزمینه سلامتی معنویت روابط و ثروت

    اما به نظرم همه اینا از رسیدن به احساس خوب بدست میاد یعنی این موارد پاداش احساس خوب و اتصال به خداوند مهربانه.

    دیدین وقتی میخوایم دل کسی رو به دست بیاریم باید خودمونو بهش ثابت کنیم باید بها پرداخت کنیم و وقتی برای طرف ثابت شدیم دیگه اون هم برای ما همه کاری می‌کنه حالا اگه که از خدا خواسته هامونو می‌خوایم باید درجه اول خودمون رو بهش ثابت کنیم

    پس دارم با احساس خوب پیش میرم و ایمان دارم که همه چی بهم داده میشه در زمان مناسب دارم اون فاصله رو با احساس خوب طی میکنم.

    استاد کاملا درست گفتین که کم کم پیش بریم و خودمونو با دیگران مقایسه نکنیم که سرخورده نشیم

    گاهی اوقات که نتایج بزرگ بعضی از دوستان رو می‌دیدم یه جورایی حسم بد میشد اما وقتی میومدم اون مسیرشونو می‌دیدم که از چه مسیری به این نتایج بزرگ رسیدن با رسیدن به احساس خوب…پس منم ادامه دادم و میدونم که با استمرار به همون نتایج میرسم.

    دیدم همین دوستان چه قدر تلاش کردن چه قدر ذهنشونو خوب کنترل کردن و به این نتایج رسیدن.

    پس به فکر این نیستم که پس نتایج بزرگ کو؟

    باید از خودم به اندازه ظرفم توقع داشته باشم نه بیشتر و نه کمتر.

    استاد این مورد رو هم بگم وقتی که ما روی خودمون کار میکنیم جهان هم به کمک ما میاد

    مثلا بارها از یه سری بحثا خوشم نمیاد اونجا رو ترک میکنم یا بحث رو عوض میکنم و با ادامه دادن دیدم یه موقع که دوباره همچین موضوعی پیش میاد ممکنه گوشیم زنگ بخوره یا کسی صدام بزنه و چه قدر اون لحظه خوشحال شدم.

    الهی شکرت خدای مهربونم بابت قوانین زیبایی که حکم فرماست و ما رو با این قوانین آشنا کردی .

    ممنونم ازتون استاد همیشه خوب و مهربانم.

    الهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    محسن گفته:
    مدت عضویت: 973 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان عزیز

    واقعا چقدر ساده و شیوا استاد توی این فایل سعی کردن این نکته را بگن که همه ی موفقیت های بزرگ در حوزه ای از یک سری قوانین ساده و کاربردی پیروی میکنن. ولی متاسفانه من به شخصه این به این قوانین توجه نمی کنم و مثلا فکر میکنم حتما اتفاق خیلی خاصی یا طرز نگاه خیلی خاصی برای مثلا فلان کار لازم هست در صورتی که قوانین برای همه ی امور یکسان و مشترک و البته ساده هستند.

    برای مثال همین قانون تکامل که استاد در همه ی دوره ها در موردش صحبت کردن و اینجا هم به خوبی دوباره بیانش کردن ولی من به راحتی از کنارش میگذرم و حتی توی دوره ها هم عجله دارم برای زودتر گوش کردن و رفتن سراغ فایل بعدی در صورتی که باید ساعت ها روی هر فایل وقت بذارم و با این ترفند ذهن که میگه نه این فایل در مورد تو نیست و تو اکیی تو این زمینه مقابله کنم و صبر کنم گوش کنم و بذارم جان کلام استاد در من بشینه ولی متاسفانه عجله وبازی ذهن اجازه نمیده. یا اینکه مثلا استاد فرمودند باید قشنگ مود های یک مرحله از بازی را کار کرد بعد رفت سراغ مرحله بعد باید ساعت ها تمرین کرد نه اینکه با عجله بخوای مراحل بگذرونی که نتیجشم اینه که نتیجه بد میگیری و بعد احساست بد میشه و بعد هم کلا بازی را بی خیال میشی. درست همین قانون در زندگی طبیعی من جریان داره اینکه سریع میخوام مثلا بتونم تو کنترل ورودی ها و توجه به زیبایی ها به درجه ای برسم که مثلا استاد الان هستن که در صورتی که شدنی نیست و مسلما من وقتی سال ها اینطوری فکر نمی کردم و توجه نمی کردم به مسائل خب طبیعیه که زمان ببره الان بخوام بایک دید متفاوت به مسائل نگاه کنم و مغزم فیلتر کنم که به زیبایی ها و خوبی ها بیشتر توجه کنه مسلما ذهن من تا اون شبکه عصبی تشکیل بشه و من عادت کنم به اون طرز نگاه بارها مانند یک اسب چموش سرپیچی میکنه و در این مسیر سعی میکنه مثل قبل فکر کنه و رفتار کنه و از روش جدید من پیروی نمیکنه و من باید بیشتر استمرار به خرج بدم و صبر کنم و تمرین کنم برای روش جدید بیشتر حوصله به خرج بدم و تمرین کنم. تا در نهایت به نتیجه برسم.

    خدا را شکر بابت نعمت هدایت و قوانین ثابت هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    نازنین خشنود گفته:
    مدت عضویت: 210 روز

    به نام خدا

    سلام به عزیزترین استاد دنیا

    تولدتون هزاران بار مبارک باشه استاد جان

    خیلیییی خیلییی خوشحال و سپاسگزار خداوندم

    بابت بدنیا اومدن و وجود شما مرد بزرگ .

    خیلی دوستون دارم استاد

    الان که دارم کامنت مینویسم یک روز گذشته ازتولدتون و من برای این فایل کامنت گذاشته بودم از قبل ولی خبر نداشتم از تولد شما

    دوباره اومدم این فایل رو گوش بدم که از کامنت دوستان متوجه شدم

    و دلم نیومد تبریک نگم بهتون

    دلم نیومد ابراز احساسات نکنم شما نمیدونید اما

    من اینجا هررروز بیشتر عاشق شما و مریم جون میشم

    هرروز بیشتر از قبل دوستون دارم وباهاتون ارتباط قلبی شدیدی برقرار میکنم

    شما یکی از عزیزترین ادم های زندگی منید

    الهی که همیشه لبتون خندون باشه دلتون شاد باشه

    الهی که همیشه قلبتون باز باشه

    بمونید برای ما

    خداوند به شما عمر طولانی و با عزت عطا کنه

    استادجانم

    عزیزمنید خیلی خیلی خوشحالم بابت حضور شما در زندگیم

    خداحفظتون کنه ‌.

    خلاصه هرچی خوبی و زیبایی هست

    ارزوی من برای شماو مریم جانه.

    دوباره که این فایلو گوش دادم حسم گفت بیام

    از یه چیزی بنویسم ..

    اینو قبلنم شاید گفته باشم .

    من از بچگی کلا از حل مسئله فراری بودم واسه همین هیچوقت ریاضیم خوب نبود نه اینکه یادنگیرم

    نه .

    فقط بخاطر این بودکه همیشششه کارارو به تعویق مینداختم درسامو به تعویق مینداختم همه میموند برا شب امتحان و عملا

    ریاضیو نمیشه شب امتحان ی کتاب کاملو فهمید چون تمرین میخواد ومث بقیه ی درسای خوندنی نیست

    یادمه وقتیم که خواستم وارد دبیرستان شم

    اونقدر هیچی نمیفهمیدم از ریاضی که پول دادم به معلم و نمره بهم داد

    حالا توی دبیرستان دیگه واقعا چیزی نمیفهمیدم

    و کلا ریاضی منو بقول شما تحقیر میکرد

    چرا!؟چون من اصلا مطالب بیش رو یاد نگرفته بودم

    یههه عالمه حجم مطالب روی هم شده بود و من هیچی نمیفهمیدم ازش .

    همیشه تنفر داشتم

    همیشه میگفتم من هییییچوقت موفق نمیشم توی ریاضی وکلا هر درسی که ی ذره توش ریاضی بود حال منو بد میکرد

    و من به این نتیجه رسیده بودم که خب یسریا استعداد ریاضی دارن یسریام مث من نه .

    فقطططط. به این دلیل بود که رسیدم به کنکور دیدم خدای من چندین کتاب که هیچی ازش نمیفهمیدم. .

    یجا مجبور شدم شروع کنم بفهممش چون برای کنکور نیاز داشتم که نمره خوبی در این درس بگیرم

    هر ویدیوی هر استادی رو که میدیدم داره درس میده .

    حالم بد میشد ازش

    چون هیچی نمیفهمیدم تااینکه یادمه یه استادیو پیدا کردم که

    یه سلسله ویدیو هایی درست کرده بودن

    که ریاضی رو از صفر توضیح میداد برای کنکوریا

    از صفر صفر

    شروع کردم بااون اروم اروم اومدم جلو

    دیدم دارم بهش علاقه مند میشم

    دیدم میتونم سوالای اسون رو حل کنم

    یکم که جلو تر رفتم دیدم سوالای اسون کنکورم میتونم حل کنم و دارم میفهممشون

    خیلییی شگفت زده بودم و خیلیم گیج شده بودم

    چطور ممکن بود

    ریاضی ای که مرگ من بود

    حالا شده شیرین ترین قسمت زندگیم

    حتی وقتای که حالم بد میشد میرفتم سراغش و بهم حس خوبی میداد

    حس توانا بودن

    حس اعتماد به نفس

    تصمیم گرفتم از خیلییی مطالب بیسیک تر یادش بگیرم

    اروم اروم شروع کردم.

    اروم اروم رشد کردم و الان عاشقشم

    و حتی تدریسش میکنم

    چیزی که حالمو بد میکرد

    چیزی که میگفتم اصولا براش ساخته نشدم

    حالا اتفاقی که افتاده تونستم نه تنها خودم کابوسمو تبدیل کنم به یه رویای شیرین بلکه دانش اموزانم هم بهش علاقه مند کردم

    برای من لذت بخش ترین لحظه

    لحظه ایه که دانش اموزم به من میگه که من به ریاضی علاقه مند شدم

    همون بچه ای

    که تمام نمرات ریاضیش صفر بود..

    خیلی جالبه

    این درسو میشه همه جا استفاده کرد

    هیییچ چیزی توی این دنیا نیست که ما از پسش برنیایم

    کافیه که از بیس پایه ی قوی ای براش بچینیم که هم لذت بخش بشه برامون هم موفق بشیم

    توی اون حوزه ..

    بسیاررر موفق .

    اونقدری که افرادی که سالها دراون حوزه هستن هم به پای ما نرسن.

    این درس بسیار درس بزرگیه و نشون میده که استعداد چیز ذاتی نیست که باهاش به دنیا اومده باشیم

    وقتی علاقه داشته باشیم استعداد هم به وجود میاد وقتی که اصولی پیش بریم

    پس به خودمون برچسب خنگ بودن

    و…

    نزنیم و ادامه بدیم

    ناامید نشیم

    اینا خیلی مهمه

    امیدوارم که درعمل بتونیم انجامش بدیم .

    سپاسگزار شما هستم

    در پناه الله یکتا شاد وسلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    رضا فخریان گفته:
    مدت عضویت: 827 روز

    سلام به استاد عزیز و مهربان و خانم شایسته گرامی و همچنین دوستان خوب و عزیز

    من در حال و هوای دوره همجهت با جریان خداوند غوطه ور

    بودم ، همه جا در حال گوش دادن ، تو ماشین تو خونه ، وقت

    فراغت بین روز ، شاید باورتون نشه چن روزه دلم هوای یک فایل

    از استاد کرده بود که موضوعش فرق کنه و به قول معروف یک

    تنوع فضا باشه ، یک هدیه از طرف استاد ،

    یک دوری تو فایل های زندگی در بهشت زدم و یکی دوتایی دیدم ،

    ولی دلم یک چیز جدید میخواست یک هدیه وسط دوره …

    دیروز با خودم گفتم برم تو سایت چون احتمالا

    استاد جلسه پنجم رو بار گذاری کرده ، تا عکس فایل جدید رو دیدم که استاد با میز

    پینگ پنگ بود قند تو دلم آب شد ، فهمیدم که فایل جدید اومده

    اونم از جنس آگاهی های متنوع و هیجان انگیز ،

    چه حس خوبی داشت سری زدم روی دانلود که بدون گیر و توقف یکجا ببینم ،

    چون من این فایل های هدیه رو کامل دان میکنم و کنار فایل های دوره های استاد نگه میدارم

    کل فایل فقط تحسین بود و لذت از موقعیت و شرایط

    چقد لوکیشن کلیپ جذاب بود ، یک اتاق رو استاد اختصاص داده

    برای ورزش ، ما که خونه مون همچین اجازه ای نمیده ، ولی

    حسابی تحسین کردم و تجسمش ، که منم یک جا مخصوص ورزش تو خونه دارم ،

    اولین چیز دیزاین ساده و بشدت تمیز و شیک نظرمو جلب کرد ،

    همون اول استپ کردم ، چقد مبل ها تمیز و خیلی سفید بودن

    ، نورپردازی جالب ، دیوارهای بشدت تمیز و یکدست سفید ، قاب

    عکس های سه تکه و زیبا ، خودمو فرض کردم روی مبل ها میشینم … کلی تجسم کردم ،

    دوباره پلی ، چه آگاهی های ناب و جالبی ، از یک بازی ساده ، منم

    سرکار یک میز پینگ پنگ دارم و مثل استاد خیلی از این بازی و

    ورزش لذت میبرم ، چقدر تحسین کردم استاد را ، یک انسان چقدر

    میتونه آزاد باشه ، انقدر آزاد که هرموقع میخوان برن و بازی یا

    ورزش کنن کاری که دوست دارن رو انجام بدن ، نه مثل ما که باید یک فرصتی دست بده ، شرایطش باشه و هزارتا …

    ولی استاد با دنیایی که ساختن آزاد و رها به علایقشون

    میپردازن ، چقدر لذت بخشه این حد از آزادی ، بعد نوبت رسید به

    اون روبات هوشمند ، این حس که هر چی دوست داری رو بخری

    چقدر خوبه ، چقدر لذت داره هر چیز که میخوای رو بری گرون

    ترین برندشو بخری که صد البته آپشن هاش و کیفیتش بالاتره و

    تو لذت بیشتری میبری ، چقدر لذت داره وسیله ای که میخوای

    بخری دست بزاری رو گرون تره ، برای استفاده از آپشن های بالاتر ،

    بدون نگرانی از موجودیه حسابت ، آزاد و رها ، این معنی واقعیه رها بودن از دنیاست ، نه نگرانی نه ترس و نه غمی ،

    کلام طولانی شد میخوام بگم کل فایل لذت و تحسین و تجسم بود ، خیلی عالی و فوق العاده

    و اما آگاهی های فایل که من درک کردم ، خلاصش میکنم :

    1- ما یک مسیری رو که شروع میکنیم همون اول راه تا به چالش

    میخوریم ناامید شده و رها میکنیم ، برای منم همینطور بوده ، من

    به زبان عربی علاقه دارم و دو سه سال قبل شروع کردم ، یادمه هنوز چار پنج ماهی نشده بود که تو یک سفر با یک عرب زبان

    برخورد کردم. ، با اعتماد به نفس بالا رفتم جلو که یجورایی مشکل رو حل کنم و گپ بزنم باهاش ، خدا شاهده فقط سلام و

    علیکش رو فهمیدم ، یعنی چنان خورد تو ذوقم که رفتم تو افق ، میگفتم من که این همه لغت بلدم ، اون همه فایل و جزوه پس

    چی شد ؟. تازه فهمیدم تو مکالمه هیچی از اون لغات رو نمیشنوم ، یعنی گوشم برای کلمات زبان عربی تیز نیست، که البته

    یک موضوع عادی بود ولی من نمیدونستم ، چنان ناامید شدم که یک ساعت فقط به خودم غر میزدم که تو چقدر بی استعدادی ،

    این همه وقت گذاشتی و هیچی ، همین اتفاق باعث شد که چن سالی گزاشتمش کنار ، که بعدا میگفتم اگر اون موقع ناامید

    نمیشدم و ادامه میدادم الان به یه سطح خوبی رسیده بودم ولی نشد ، ذهنم بر من پیروز شد منو از خواستم باز داشت ،

    بعدها بود که فهمیدم زبان یک امر تکاملیه و بالای یک سال فقط باید گوش کنی و بعدش یدفه همه چی عوض میشه و با سرعت بالا پیشرفت میکنی

    2- بحث تکامل و تمرین ، ما بدون اینکه تکامل رو طی کنیم ، بعد از یک سری تمرین کوتاه ، فکر میکنیم پیشرفت کردیم و سریع

    میریم سراغ مرحله بعد ، من این تجربه رو تو بحث موسیقی داشتم ، خیلی به ساز گیتار علاقه دارم ، اولش یک دوره یک ماهه

    سولفژ رو گذروندم که بفهمم موسیقی چی به چیه ، و بعد به سرعت رفتم سراغ ساز و شروع نواختن ، تو ملودی و آهنگ که

    چون صبر نداشتم نتونستم پیشرفت کنم برا همین رفتم تو بحث پاپ و ریتم نوازی که به نسبت راحت تره ، خوب یادمه اولین

    آهنگ که معمولا همون سلطان قلب هاست و ریتم خیلی آسونی داره رو زدم و بعدشم با کمی تمرین همراه نواختن شرو کردم به

    خوندن ، رو ابرا بودم و با خودم گفتم دیگه تمومه من نوازنده شدم ، بدون اطلاع مربی رفتم تو اینترنت و متن یک آهنگ از

    شادمهر رو دان کردم و شرو کردم ، اول آکوردها رو تمرین کردم ، به نسبت خوب بود و سری رفتم سراغ زدن ریتم و خواندن ، یعنی

    3 تا کار با هم ، آکورد ، زدن ریتم و خواندن ، باورم نمیشد ، جوری شد دست راست و چپم رو غاطی کردم ، یه چی میخوندم یه چی

    دیگه میزدم ، فالس خوندن مال یک لحظه بود ، هرچی زور میزدم بدتر میشد ، اصلا چنان خورد تو ذوقم میگفتم چرا نمیتونی یک

    آهنگ به این ساده ای رو بخونی و میزاشتم به حساب استعداد و آی کیو ، خیلی حس بدی بود . غر زدن و سرکوفت به خودم و

    ناامیدی از مسیر ، چن تا آهنگ دیگه رو هم سعی کردم بزنم که

    مدام اوضاع بدتر میشد ، همین شد که آرام آرام گیتار از دستم افتاد و رفت تو کمد و بایگانی شد

    – بعد از آشنایی با استاد یه مدت هست که هدف گزاری کردم ، یادگیری ساز رو ، الان میدونم که تکامل باید طی بشه ، اون خواننده که به اون راحتی انگار کلمات و نت ها رو زبانش سر میخوره ، سال ها وقت گزاشته و تمرین کرده ، استاد به ما میگه باید تو هر کاری تکاملی جلو بری ، یک شبه و یک ماه و یک ساله نمیشه و اگر نخوای تکاملتو طی کنی نمیتونی ادامه بدی و درنهایت بی خیالش میشی ، با خودم میگم اگر همون چن سال قبل این قانون تکامل رو میدونستم چه پیشرفت ها و دستاوردهایی که الان نداشتم ،

    3- بحث سوم هم این موضوع رو استاد مطرح کردن که اگر یک عادت یا باور اشتباه در ما شما بگیره خیلی انرژی و وقت باید صرف کرد تا اون رو بتونی اصلاح کنی و به اصطلاح به نقطه صفر برسی ، مثال این مورد رو تو کامنت بعدی مینویسم چون خیلی طولانی شد ممنون که وقت گزاشتین

    انشاالله موفق و خوشبخت و زندگی تون پر از نعمت و ثروت و سلامتی باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: