اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
این قسمت شامل منطقهایی قوی برای ایجاد باورهای قدرتمندکننده دربارهی خداوند است. توضیحات این قسمت را بشنوید و تجربیات خود را در بخش نظرات همین قسمت با ما به اشتراک بگذارید.
-زمانی که با چالش یا تضادی مواجه می شویم داشتن باور توحیدی الخیر فی ما وقع به ما بسیار کمک کرده و باعث می شود تمرکزمان از روی مشکل برداشته شده و به نکات مثبتی که این تضاد می تواند برای ما داشته باشد معطوف شود.
حتی مواجه شدن با تضادهایی که در گذشته با آن مواجه شده و نمی توانستیم ذهن خود را در این خصوص کنترل کنیم اکنون برای ما قابل کنترل شده است
-باور هدایت کردن خداوند در هر لحظه باعث شده حتی اگر راه تحقق اهداف خود را نمی دانیم قدمی برای آن برداشته و باور داشته باشیم قدم های بعدی به ما گفته می شود و شک و تردیدمان نسبت به گذشته کمتر شده است
-باور به اینکه خداوند بسیار بخشنده است باعث شده شخصیت کمال گرایانه ی خود را کنار گذاشته بپذیریم ممکن است اشتباه کنیم و اشتباهات ما کاملا توسط خداوند پذیرفته شده و عادی است و تنها با اشتباه کردن است که می توانیم مهارت های لازم را یاد گرفته رشد و پیشرفت کنیم احساس گناه و سرزنش و انتقاد از خود را تا حدی کنار بگذاریم و دیگران را به خاطر اشتباهاتشان کمتر سرزنش کرده و از آنها کمتر انتقاد کنیم
-باور به اینکه خداوند هرگز به بندگان خود ظلم نمی کند و کاملا عدلانه افراد را در جایگاه مناسب با فرکانس هایشان قرار می دهد باعث شده کمتر دیگران را قضاوت کرده به آنها حسودی یا دلسوزی کنیم و خودمان را با آنها کمتر مقایسه کنیم
-باور به اینکه همه ی افراد به یک اندازه به هدایت های خداوند نعمت ها و ثروت های او دسترسی داشته و هر شخص به محض درخواست مشمول لطف و هدایت خداوند قرار می گیرد باعث شده کمتر بخواهیم در زندگی دیگران دخالت کرده و آنها را به راه راست هدایت کنیم
-باور به اینکه خداوند در زمان مناسب افراد مناسب را به سمت ما هدایت می کند باعث شده نخواهیم با وابستگی به افراد آنها را به زور نگه داشته و یا با اشخاص به زور ارتباط داشته و اجازه دهیم خداوند افراد مناسب را در زمان مناسب به سمتمان هدایت کند
-باور به اینکه خداوند برای ما کافی است باعث شده بسیاری از افراد منفی خود به خود از زندگی ما حذف شده و اگر در مورد موضوعی اطلاع کافی نداشته باور داشته باشیم خداوند افراد مناسب را برای حل مسائل و مشکلاتمان در زمان مناسب وارد زندگیمان می کند
-باور به اینکه خداوند تمام خواسته های ما را در صورت داشتن باورهای مناسب اجابت می کند باعث شده خواسته های بسیار زیادی از خداوند داشته باشیم و به خاطر بزرگ بودن آنها برای ذهنمان از آنها صرف نظر نکنیم
-باور به اینکه خداوند همواره حامی و پشتیبان ماست باعث شده از موقعیت ها و شرایط نادلخواه راحت تر گذر کنیم
-باور به تنها نیرو و منبع حاکم بر جهان خداوند است و ما منبعی به نام شیطان شر نداریم باعث شده بهتر بتوانیم باورهای نامناسب خود را اصلاح کرده و باورهای مناسب را جایگزین آن کنیم و نسبت به تحقق خواسته هایمان تسلیم تر باشیم
-باور به اینکه خداوند تمام جهان را مسخر ما کرده باعث شده بیشتر به توانایی ها و استعدادهای خود ایمان بیاوریم و احساس ارزشمندی ما نسبت به گذشته افزایش یابد
-باور به قانون تکامل و مشیت خداوند باعث شده برای تحقق اهدافمان عجله و تقلا نکرده و نخواهیم با زور به اهداف خود در زمان کوتاه دست یابیم
-باور به اینکه ظلم تنها ظلم به خودمان است و هیچ کسی نمی تواند به دیگران ظلم کند باعث شده دیگران را کمتر مقصر اتفاقات رخ داده شده بدانیم و بیشتر باور کنیم خودمان خالق اتفاقات زندگی خود چه مثبت یا منفی بودیم
-باور داشتن به آخرت کمی بیشتر از گذشته باعث شده از لحظات خود بیشتر لذت ببریم و تلاش بهتر و زیادتری برای تحقق اهداف خود انجام داده تا زمان مرگ حسرت نخوریم و نسبت به مرگ دیگران واکنش منفی کمتری داشته باشیم و مرگ را پایان زندگی ندانیم
سلام خدمت استادان عزیزم ودوستان گلم من توی کامنت قبل یک مثال دیگه هم داشتم ولی فراموش کردم الان حیفم اومد که ننویسم توی ایران گاهی گروه همکاران یا اقوام برای کمک بهم دیگه ماهیانه مبلغ مثلا یک میلیون تا 10میلیون پول روی هم دیگه می گذارند وماهیانه قرعه کشی می کنند به اسم هر کس در آمد اون ماه کل پول به اون فرد می دهند اینجوری انگار وامی گرفتی که بدون بهره به صورت اقساط پس می دی من یک باور بسیار عالی دارم در مورد این قرعه کشی ها که من خوش شانس هستم درابتدای قرعه کشی اسمم در میاد وبرعکس شوهرم اعتقاد داره قرعه کشی به درد من نمی خوره چون یا آخرین نفر می برم یا یکی مونده به آخر وبا توجه به وضعیت تورم هایی که ما داریم عملا اگر پول آخرین نفرات ببری به ضررت میشه حالا نتایج تصور کنید چی میشه من در چندین قرعه کشی که نوشتم توی یک مورد
بین 20 نفر فردی که ثبت نام کردند اسمم اولین نفر در آمد توی یک قرعه کشی دیگه بین 10نفر اسمم دومین نفر در آمد ودر قرعه کشی دیگری که ثبت نام کردم اسمم بین 10نفر سومین نفر درآمد حالا همسرم فرقی نمی کنه که اصلا افراد 10نفر باشند یا 20نفر تحت هر شرایطی یا آخرین نفر یا یکی مونده به آخر پس نتیجه می گیریم که این ما هستیم که با باورهایمان زندگی خودمون می سازیم خوش شانسی وبد شانسی معنایی نداره .
خدایا شکرت به خاطر سلسله فایل هایی که در مورد توت فرنگی 19 دلاری بر روی سایت قرار گرفت.
من دوره هم جهت با جریان خداوند را فعلا خریداری نکردم واز خداوند می خواهم که شرایط مالی ام را برایم پر برکت تر کنه وبتونم این دوره فوقالعاده را با عشق بخرم
من فعلا با مطالعه کامنت های دوستان در مورد این دوره خیلی از مسائل خودم را تونستم تا حدود زیادی بررسی کنم وبه نتیجه ملموس برسم.
الان واقعا متوجه ارزش مطالعه کامنت ها رو بیشتر درک میکنم
من الان در سفر ایام عید نوروز هستم از همون لحظه شروع سفر از خداوند خواستم که سفری بسیار آسان و راحت و ایمن برایم فراهم کند از تهران به قشم. از سفرهای استاد الگو گرفتم با ماشین خودمون و همون امکاناتی که داریم لذت ببریم وخداروشکر به هر شهری که میرسیم دستان خداوند به کمک ما میان وشرایط رو رو برایمان فراهم می کنند دوشب در شهری نزدیک یزد در یک سویت بسیلر زیبا و دلنشین ونقلی گذراندیم وقت تخلیه کاملا تمیز ومرتب کردیم ویک یادداشت جهت ساپاسگزاری به در یخچال. چسبوندیم.وروز. بعد به بندر عباس رسیدیم. در طول مسیر فقط توجه به زیباییهای مسیر وسپاسگزاری و یاد آوری قدرت خداوند در خلقت طبیعت و در مسیر با حال خوب تا بندر عباس
اونجا هم که رسیدیم خونه ای که بهمون دادن بزرگ با امکانات کامل بود که همون لحظه پسر عزیزم که ایشون هم در فرکانس هدایت است گفت این خونه بزرگ نتیجه سپاسگزاری از همون سویت نقلی خیلی با مزه بود و منم تایید کردم وخداروشکر. کردم به خاطر قوانین بسیار آسان جهان هستی اونجا هم کاملا مرتب وحتی تمیز تر تحویل دادیم و به سمت قشم. حرکت کردیم اولین بار بود که حمل ماشین با کشتی را. تجربه کردم تمام طول مسیر قدرت خدواند را در خلقت دریا را به خودم یاد آوری می کردم
در قشم هم فرشته ای. بی نظیر مارو در یک آپارتمان بزرگ جا داد والبته خودشون هم پول جا رو برای ما پرداخت کرده بودند وبا وجود اینکه کارشون در ایام عید زیاد بود برای ما لطف کردند و وفت گذاشتن وما رو برای خرید به جا هایی می بردند که هم خرید با کیفیت وهم با قیمت مناسب داشته باشیم ومنهر لحظه می گفتم این نتیجه سپاسگزاری و نشستن بر روی شانه های خداوند است چقدر سپاسگزاری و استمرار در ساختن باورها ی درست واینکه انسانهای فرشته وار در همه هستند. باور موثری است الان هم در شهر زیبای شیراز هستیم وخدارشکر در حال برگشت به تهران هستیم من این باورها واین اعتماد به خداوند را قبلا نداشتم به شکرانه. هدایت الهی وآموزهای استاد عباس منش عزیز تونستم ایجادشون کنم واقعا الان که قسمت چهارم فایل توت فرنگی را گوش دادم وشنیدم اشک شوق ریختم وسجده شکر بر درگاه خداوند توانا گذاشتم خدایا سپاسگزارم بابت این که یاد گرفتم که خودم خالق زندگیم هستم به اذن خداوند متعال زبانم هر لحظه با نام خدا معطر میشود وچشمانم شبنم عشق خداوند را لمس میکند وقلبم انگار. لطیف ترین حس دنیا را. با این همه لطف وبرکت خداوند. تجربه می کند
خدایا شکرت به خاطر قوانین بسیار آسان راحت وقابل درک ومنطقی جهان هستی
استاد جانم سپاسگزارم مرا سمت آگاهی ونور ودر یک کلام با خدای مهربون وغفور پیوندی از جنس. حقیقت دادی.
تشکر ویژه دارم از استاد عباسمنش به خاطر این فایل هدیه و پر از آگاهی مثبت
چقدر مبتکرانه آن خانم که پرستار بود به جای مورفین آب مقطر به بیمار تزریق کرد و جالب آن است که درد بیمار کمتر شد.
بعضی از آدم ها که اعتیاد به مواد مخدر و قرص و این چیزها دارند وقتی که ازشون میپرسی که چرا تصمیم به ترک اعتیاد نمیگیری میگویند:من اگر مصرف نکنم نمیتوانم کار کنم و یا اگر ترک کنم سکته میکنم و از این حرفها…
در صورتی که افراد زیادی هستند که اعتیاد خود را سال های سال ترک کرده اند و نه تنها سکته نکرده اند،بلکه کلی موفق تر و سالم تر و زیباتر شده اند.
چقدر عالی استاد عباسمنش با ساخت دوره های خود زندگی خود و میلیون ها نفر را متحول کرده اند و چقدر عالی در جواب آقا میکائیل گفته اند که من آنقدر ثروت دارم که نمیتوانم دقیق بشمارم و آمار درست آن را بگویم و با وجود اینکه کلی از ملک هایشان را بخشیدن میگویند که حتی نمیدانم که چقدر ملک دارم.
در جهانی که ما زندگی میکنیم همیشه تضاد وجود دارد و انسان با استفاده مداوم از آموزش های استاد عباسمنش میتواند به راحتی از این تضادها عبور کند و به موفقیت برسد.
چقدر خوشحال شدم که رفیق استاد عباسمنش با استفاده از دوره های استاد به آرزو های خود رسیده اند و به راحتی میتواند هر آنچه که برای زندگی دوست دارد را تهیه کند و لذت ببرند.
واقعاً وقتی که نتایج شاگردان استاد عباسمنش مثله خانم آزاده طیبی، آقا عرشیا و…را میبینم کلی لذت میبرم و کلی به آینده امیدوار میشوم.
خود من روز به روز آگاهی هایم بیشتر میشود و بیشتر احساس خوشبختی و شادمانی میکنم.
یا الله شکرت به خاطر این فایل هدیه و این استاد عباسمنش عالی و دوستداشتنی.
من تجربه ای داشتم ک میخواستم با شما به اشتراک بذارم. پسر من رفته بود آرایشگاه و موهاش را اصلاح کرده بود و بعد ک به منزل برگشت ، میگفت با اینکه پیشبند بسته بوده اما لباسش مویی شده و دیگه اونو نمی پوشید ، در حالی ک لباس نوی نو بود و 500 هزار تومان دوسال قبل خریده بودم براش، من چندبار لباس را داخل لباسشویی انداختم و هربار پسرم می گفت نه تمیز نشده مویی است بدنم را میخوره و اذیت میکنه ، نمیتونم بپوشمش و من اعصبانی میشدم ک بابا این لباس را در کل دوبار بیشتر نپوشیده بود ومن چندین بار داخل ماشین لباسشویی اونو شسته بودم ، پسرم گفت مامان اینو باید با دست بشویی تا تمیز بشه داخل لباسشویی ک چندبار تاالان شسته ای فایده نداره، چند روز گذشت من لباس راتو لباس های خودم دور از چشم پسرم پنهان کردم بعد آوردمش و گفتم ببین دیگه هیچ مویی به لباست نیست من اونو با دیت شستم دیگه بهونه برای نپوشیدنش نداری ، پسرم لباس را گرفت و گفت مامان چقدر تمیز شده دیدی گفتم با دست بشویی خوب میشه و خیلی خوشحال گرفت و اونو پوشید . در حالی ک من اصلا لباس را با دست نشسته بودم همون چندباری بود ک داخل لباسشویی انداخته بودم .
اول از همه سپاسگزار خداوندهستم به خاطر وجود کتاب قرآن ووجود استاد عباس منش 4ساله که من همیشه از خداوند سپاسگزارم که منو به سمت شما هدایت کرد استاد عزیزم
خدایا شکرت به خاطر خرید لب تاب وهدیه ای که خداوند به من داد تا از این به بعد خیلی راحت تر بیام سایت پیام بزارم وسخنان استاد عزیزم با کیفیت بهتر ببینم وبشنوم خدایا 100هزار مرتبه شکر
یه تجربه جالب از همین 24 ساعت پیش خودم بگم در مورد همین ذهنیت وباورهای ما که چه جوری ورودی های ما باورهای ما رو شکل میدن
استاد دیروز پدرم از اون جایی که خیلی به ماهی علاقه داره کلا خانوادمون خیلی علاقه دارن به ماهی وکنسرو ماهی بعد پدر از بیرون 1بسته کامل کنسرو ماهی خریده بود وبعد خواهرم یکی از کنسرو ها رو بورده بود خونه خودشون باز کرده بود و1روز بعد اومد گفت این ماهی خیلی بده وخیلی بوی بدی میده و اصلا نمیشه بخوری
ومن همون جا نشسته بودرم برادرم گفت آره از (برند کنسرو هم معلومه که به درد نمیخوره )من از اون جایی که از قدرت ذهن وورودی ها خبر داشتم رفتم یکی از اون کنسرو ها آوردم وباز کردم گفنم اصلا هیچ بوی خاصی نمیده بوی ماهی میده اتفاقا خیلی هم کنسرو خوبی است
بعد ما همه (روزه )میگیریم بقیه هم بو کردن وگفتن از روی ذهنیت خواهرم گفتن آره بوی بد میده چون من 5سال شغل مواد غذایی داشتم گفتم نه من کارم بوده این ماهی در هد بهترین وباکیفیت ترین برند های موجود تو بازاره وکلی از کیفیتش تعریف کردم ( البته اینم بگم که انصافا این ماهی یکی از بی کیفیت تررین کنسرو هایی بود که من تو این 5سال شغل مواد غذایی دیده بودم وانصافا بی کیفیت بود )
وبه همشون گفتم همه روزه هستیم وشب امتحانش میکنیم این خیلی ماهی خوبی هست وفقط بوی خود ماهی میده وبوی خواصی نمیده جالبه برادرم که اول که خواهرم گفت بوی بدی میده اونم گفت آره بوی بدی میده همون لحظه دوباره بعد از حرف های من ماهی رو برداشت وبو کرد گفت البته محمد راست میگه بوی بدی هم نمیده و بوی ماهی داره میده
خلاصه گذشت وشب ماهی درست کردم وبا این که اصلا کیفیت جالب خداوکیلی نداشت یه جوری خوردم وازش تعزیف کرم که خود کمپانی شرکت نمی تونست اینجوری تعریف کنه
ونکته جالب وشگفت انگیز اینه که برادرم وخانواده هم استفاده کردن وگفتن اتفاقا راست میگه وخیلی هم ماهی خوبی هست وکلا تو فاصله 24 ساعت به خاطر دادن ورودی های متفاوتی که من بهشون دادم ومن فقط ذهنیتشون در مورد اون کنسرو عوض کردم وورودی مناسب تری نسبت به خواهرم بهشون دادم ودیدم که چه جوری آدم های اطرافم تغیر کردن
چقدر این داستان ها ارزشمند و تاثیرگزار هستن و البته کمک کننده
چقدر این داستان ها ما رو یاد داستان های خودمون میندازه
استاد سپاسگزارم بابت این سری فایل ها
من هم یاد چند داستان از پسرام افتادم
پسرای من توی غذا خوردن و اینکه چی توش ریخته میشه یا حتی چه کسی درست میکنه حساس هستن
دستپخت خودمو خیلیییی دوست دارن
دستپخت آبجیمو هم دوست دارن
یه بار من واسه پسر کوچیکم املت درست کردم با روغن زیتون و رب خونگی این در حالی بود که این دو گزینه رو اگه میدید دارم میریزم نمیخورد ولی چون ذهنیتش به آشپزی من قدرتمنده خورد کلی هم به به و چه چه کرد
یه سری هم با شیر گوسفندی براشون دسر درست کردم و خیلیییی دوست داشتن البته نمیدونستن که با شیر گوسفندی درست کردم و بعدش گفتم بهشون و سکوت کردن
چند شب پیش هم یه مهمونی بود خونه آبجیم و آبجیم آبگوشت درست کرده بود و توش کلی گوجه ریخته بود این در حالی بود که پسر من اصلاااااا لب به گوجه نمیزد و چون دستپخت آبجیم رو دوست داشت خورد و اصلا متوجه نشد
ذهنیت . ذهنیت . ذهنیت
همه چی ذهنیته
یکم فکر کنیم
هدف اینه که فکر کنیم
آیا این ذهنیت داره به من کمک میکنه یا ضربه میزنه ؟؟؟؟
هم سال نو و هم عید فطر رو به همه عزیزانم تبریک میگم و امیدوارم که این سال سالی پر از خیر و برکت و رحمت و نعمت باشه برای هممون و از همه مهمتر نزدیکی بیشتر به خدای مهربان
الان که دارم این کامنت رو مینویسم به لطف خدا حال خیلی خوبی دارم و احساس عجیبی دارم خداروشکر
خواستم از تجربه خودم بگم در مورد بحثی که استاد انجام دادند و من چقدر لذت بردم از این مباحث
من وقتی که مهاجرت کردم به اصفهان چند تا پیش فرض ذهنی داشتم و یک چیزها و باورهای منفی شنیده بودم از خیلی ها که براتون مینویسیم تا باورهای خودم تقویت بشه و بیاد خودم بیارم
مورد اول این بود که توی ذهنم بود که شنیده بودم لهجه من که مشهدی هستم خیلی تابلو و زننده هست و خیلی ها شاید مسخره کنند توی تهران و یا اصفهان و چون این لهجه رو دارم شاید نتونم به خوبی ارتباط بگیرم با مردم و مشکلاتی برام پیش بیاد
اما بعد به خودم گفتم که نخیر این باور اشتباه بقیه و خودم هست و اتفاقا خیلی لهجه قشتکی دارم و خیلی ها هم لذت میبرند از صحبت کردن با من همینطور که من خیلی لذت میبرم از لهجه شیرازی و شمالی و اصفهان و غیره و وقتی اومدم اینجا از عمد با لهجه خودم صحبت میکردم با اینکه خجالت میکشیدم اما انجامش دادم و خیلی جالبه که چقدر استقبال کردند و چقدر هم خودم راحتتر شدم
مورد بعدی که خیلی برای خودم هم جالب بود این که نمیدونم چرا میگفتند که اصفهانی ها با مشهدی ها خیلی مشکل دارند و مشهدی ها هم با اصفهانی ها ولی اصلا این توی ذهن من نبود و من رابطه های زیبا و قشتکی اتفاقا با اصفهانی ها دارم و همیشه خلافش برام ثابت شده و جالبتر اینکه هنوز هم دارم میشنوم این موضوع رو از خیلی ها و خودشونم میگن که تو چطوری اینقدر با ما ها خوبی یا ما با تو اینقدر خوبیم در صورتی که اصلا خودشون هم باورشون نمیشه و همیشه میگند که تو خیلی خوبی و این هست که بقیه هم باهات خوبند ولی من میدونم از کجا میآید و اینقدر باورم قوی تر شده که حتی به خودم میگم اگر یک شهر دیگه و یا حتی کشور دیگه هم برم برخورد اون ها هم با من حتما خیلی خوبه چون دیگه برام باور شده و ثابت شده برام
مورد بعدی این است که وقتی اومدم اینجا یک ذهنیتی داشتند که وقتی نیروی جدید میومد برای مجموعه همه از منفی های طرف میگفتند با اینکه هنوز اصلا بنده خدا رو ندیده بودند و یا یکبار دیده بودند و کلا یک باور منفی داشتند نسبت به هر کسی ولی من همش میگفتم به خودم که هر کسی که میاد اینجا با من رابطه ی خیلی خوبی داره و اتفاقا همین طور هم میشد یکی از این همکارانی که برای ما اومده بود همه ازش بد میگفتند و واقعا هم اون با همه و هم همه با اون مشکل داشتند مدلی که حتی چند بار دعوا کردند باهاش و خیلی جالبه که با من خیلی رابطه خوب و محترمانه ای داشت و خودش هم میگفت که چرا همه با من بد هستند و من با تو خوبم چرا اینطوریه و من میخندیدم و هیچی نمیگفتم
مورد بعدی که بود این بود اینجا دنبال خونه میگشتم و اصلا پولی هم نداشتم بخدا حتی 1 تومن هم نداشتم و هر جایی که میرفتم برای خونه میگفتند اولا که خونه به مجرد نمیدن دوما دولت خیلی کمه سوم این منطقه چون مرکز شهر اصفهان هست یک منطقه بومی هست و کسی غیر از خودشون رو راه نمیدن
من همش توی ذهنم میگفتم این ها افکار شما هست و من اصلا قبول ندارم خدا برام اوکی میکنه
خدا شاهده یک خونه توی بهترین موقعیت و بهترین صاحبخونه برام پیدا شد که هنوز هم که هنوزه خودم باورم نمیشه و هرکسی که میشنوه میگه امکان ندارن این در حالی بود که اصلا من پولی نداشتم و خدا برام اوکی کرد واقعا
الان که دارم فکر میکنم خیلی موارد بوده که پیش فرض های ذهنی بدی داشتم و نتیجه هم مشخص بوده و اما وقت هایی که روی پیش فرض هام کار کردم و باور نکردم حرف های جامعه رو و نتیجه هم واقعا عالی شد
امیدوارم که یادم نره و هرروز به خودم یادآوری کنم و تربیت کنم ذهنم رو
خداروشکر که لیاقتی داد خدا تا این فایل ها رو گوش کنم
اولیش برای زمان کرونا هست که مامان بزرگ من کرونا گرفته بودند و عمه های من خیلی وسواس دارند نسبت به بیماری و همه خودشون رو قرنطینه کردند و سراغ مامان بزرگمم نرفتند و اتفاقا کرونا هم گرفتند ولی بابای من که همیشه خیلی بی خیاله میگه هرچی حساس تر باشی بدتره اون زمان که به مامان بزرگم سر میزد و بیمارستان بود یوقتا پیش میومد که به بخش کرونایی ها میرفت و بدون ماسک و اصلا کلا زمان کرونا سرماخوردگی ساده هم نداشت البته من مامان خودمم پرستاره و همیشه بیمارستان بوده
یک چیز جالب دیگه هم اینکه مامان من پرستاره شیفتش خیلی سنگین بود و از شب قبل هی میگفت من مریض میشم شیفت ها خیلی فشرده شده و … شب قبل که راجب این موضوع حرف میزد میگف که من فردا دیگه مریضم و شاید باورتون نشده فرداش که از شیفت اومد با سرم به دست اومده بود و اونجا بود که خودشم داشت اعتراف میکرد که خودم بیماری جذب کردم
قضیه بعد برای دانشگاه من هست ما هم یک استاد داریم که بقول بچه ها دیگه ته سخت گیری هست من خودمم چون تاثیر گرفتم از حرف بچه ها هر درسی با استاد داشتم سختی بیشتری میگرفتم برای درس ترم قبلم که بچه ها میگفتن این درس با این استاد دیگه غول آخر این حرفا به اجبار برداشتم و چون داشتم بیشتر روی خودم کار میکردم هی حرفای بچه ها میومدم تو ذهنم هی از طرف دیگه میگفتم نه من خودم شرایط خلق میکنم رفتار آدما با من نتیجه افکار خودمه و در آخر درس با استاد پاس کردم یکم سختی کشیدم چون باورهام خالص نبود ولی خب اون اخریا که خودم بیشتر تلاش میکردم اون باور بسازم خود استاد به من نمره اضافه میکرد بدون اعتراض و درخواست من استادی که بچه ها میگفتن حتی اگه پاسم بشی تورو میندازه که قشنگ درسو یادبگیری ولی خب هم خودش به من نمره اضافه کرد هم اینکه من از قسمت هایی از بارم بندی نمره آورده بودم که اصلا اون بخش انجام نداده بودم و خیلی باورنکردنی بود برام
مثال های زیادی تجربه کردم متاسفانه الان به یاد نمیارم و هر زمان که چیزی به کسی القا کردم برای تست نتیجه داده و پیشنهاد میکنم برای قوی تر شدن این باور و انتظار شما از یک اتفاق حتما تستش کنید خودتون
ولی در آخر من از زمانی که کم کم ذهنیتم عوض شده راجب موضوع های مختلف شرایطی تو زندگیم تغییر کرده که بقول استاد اصلا یادم نمیاد و باور نمیکنم که من با این مشکل میجنگیدم
همه آدم های زندگی من یا حذف شدن یا تغییر کردن ب شکلی که باور نمیکنم خودم که تجربش کردم
زندگیتون سرشار از سلامتی و حال خوب باشه موفق باشید
خدای رحیمم ،شکرت بابت ذهن که به ما دادی تا زندگیمان را خلق کنیم .
خدای بزرگم ،شکرت بابت اینکه انسان خلقم کردی.
خدای مهربانم ،شکرت برای هر روزی که درس هایی که باید بیاموزم را ،می آموزی .
خدای قدرتمند ،شکرت برای همه هدایت هایت
خدای مدیرم ،چه زیبا جهان واین سایت را مدیریت می کنی ،هر آنچه که باید گفته شود ،از زبان استاد به گوش ما می رسانی یا از هر طریقی .
تو هدایت کن وبگو تا بنویسم با قلب باز
سلام و درود بر استاد جانم .
استاد احساس میکنم خدا این سایت را داره مدیریت می کنه وشما هم معلم این درس ومکتب عشقش شدید .
جلسه اول از درس هایی از توت فرنگی 19دلاری که روی سایت گذاشته شد،یه کامنت نوشتم وبعدش که کامنت ها منتشر شد ،به همون خدا ،خودش گفت برو در مورد باورهایی که از خدا از گذشته بهت داده شده والان تغییر کرده بنویس .
وبعدش از همون کامنت دوم که گذاشتم ،شما همون را خوندید ودرموردش صحبت کردید.
خدا را شاکرم که باعث شد در مورد باورهانسبت به خدا صحبت کنید.
استاد من زندگیم با تغییر باورم نسبت به خدا تغییر کرد.
شما دستی شدید برایم ،که میشه با نگاه بهتر ،به خدا نزدیک شد واون را خیلی فراتر از آنچه تصور میکنم ،ببینم .
یه زمانی وابسته به همسر بودم که اگر اون ناراحت میشد ،من کلا خودم را می باختم واحساس بی ارزشی واحساس ناامیدی داشتم ،ولی الان رابطه ام با خدا برام مهم ترین رابطه است .
چون خدا همه چیز میشود همه کس را .
اگر رابطه ام با خدا خوب باشه ،دیگه اون همه رابطه های من را چه با فرزند چه با همسر ویا..درست میکنه .
حالا هر کسی بخواد به من کلک بزنه یا ضربه بزنه یا تهمت بزنه ،همش به نفع من میشه .
هرچقدر از شرک دور شدم ،به خدا رسیدم وهمهدکارها آسان شد برام .
دلیل موفق نشدن هام ،شرک هام
دلیل موفق شدن در هر کاری که خواستم ،توحید بود .
یه زمانی ،فکر می کردم،خدا در گریه وغمه،وبا زور یا التماس ،ازش بخوای میده .
ولی وقتی خدا من را هدایت کرد به سمت شما ،فهمیدم باورم کلا اشتباه بود وذهنم پر شده بود از آنچه از خانواده و مدرسه و رسانه شنیده و دیده بودم .
وقتی باهاش حرف میزنم بیشترین چیزی که می شنوم،که من تنهات نذاشتم ،من هستم، همه چی درست میشه ،نگران نباش ،لاخوف علیهم ولا هم یحزنون .
اگر به ثروتی که می خوام نرسیدم من رفتم تو تاریکی
اگر به بیزینسی که می خوام نرسیدم ،من باورش نکردم وترسیدم .
جهان خدا خیره ،من چرا از نیروی خیر خدا استفاده نکنم ،اینقدر ترس که ذهنم به من میده ،زیر بناش شرکه .
آره،هرجور خدا را باور کردم،برای من همون شد .
قدرت خلق زندگیم را به خودم داد ،در حالی که فرشته ها از این توانایی بی بهره اند.
خدایا مرا ببخش برای ترس هام ،برای کوچیکی کردنت در ذهنم،برای مومنتوم های منفی که قدرت دادم بهش واجازه نداد رشد کنم ،برای قدرت دادن به انسانها ،برای هر آنچه که مرا از تو دور می کند .
تا یه شرایط کوچولو میاد که دوست ندارم ،فوری ذهنم میاد قدرت میگیره ومیترسونه مرا.
به جاش ،بگم خدای بزرگی دارم وباورهام را نسبت به خدا قوی وبزرگ کنم و میلیاردها بار مثل استاد تکرار کنم تا امیدم وایمانم بیشتر بشه .
جاهایی که اون کمکم کرده را هزاران بار بگم ،مگه من را به آسانی هدایت نکرد به تهران ؟
مگه من را از بیماری نجات نداد؟
مگه من رازمانی که در شکم مادرم بودم ،در جای امن قرار ندادومراقبم نبود؟
لا اله الا الله ،نیست خدایی جز خدای یگانه .
تنها و تنها تورا می پرستم ،وتنها وتنها از تو یاری می جویم ،هر لحظه .
سپاس از شما استاد عزیزم که با این فایل یادآوری شد برام که باید سعی کنم باورهام را نسبت به خدا بزرگ کنم یا هرباوری که به من کمک می کنه .
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
این قسمت شامل منطقهایی قوی برای ایجاد باورهای قدرتمندکننده دربارهی خداوند است. توضیحات این قسمت را بشنوید و تجربیات خود را در بخش نظرات همین قسمت با ما به اشتراک بگذارید.
-زمانی که با چالش یا تضادی مواجه می شویم داشتن باور توحیدی الخیر فی ما وقع به ما بسیار کمک کرده و باعث می شود تمرکزمان از روی مشکل برداشته شده و به نکات مثبتی که این تضاد می تواند برای ما داشته باشد معطوف شود.
حتی مواجه شدن با تضادهایی که در گذشته با آن مواجه شده و نمی توانستیم ذهن خود را در این خصوص کنترل کنیم اکنون برای ما قابل کنترل شده است
-باور هدایت کردن خداوند در هر لحظه باعث شده حتی اگر راه تحقق اهداف خود را نمی دانیم قدمی برای آن برداشته و باور داشته باشیم قدم های بعدی به ما گفته می شود و شک و تردیدمان نسبت به گذشته کمتر شده است
-باور به اینکه خداوند بسیار بخشنده است باعث شده شخصیت کمال گرایانه ی خود را کنار گذاشته بپذیریم ممکن است اشتباه کنیم و اشتباهات ما کاملا توسط خداوند پذیرفته شده و عادی است و تنها با اشتباه کردن است که می توانیم مهارت های لازم را یاد گرفته رشد و پیشرفت کنیم احساس گناه و سرزنش و انتقاد از خود را تا حدی کنار بگذاریم و دیگران را به خاطر اشتباهاتشان کمتر سرزنش کرده و از آنها کمتر انتقاد کنیم
-باور به اینکه خداوند هرگز به بندگان خود ظلم نمی کند و کاملا عدلانه افراد را در جایگاه مناسب با فرکانس هایشان قرار می دهد باعث شده کمتر دیگران را قضاوت کرده به آنها حسودی یا دلسوزی کنیم و خودمان را با آنها کمتر مقایسه کنیم
-باور به اینکه همه ی افراد به یک اندازه به هدایت های خداوند نعمت ها و ثروت های او دسترسی داشته و هر شخص به محض درخواست مشمول لطف و هدایت خداوند قرار می گیرد باعث شده کمتر بخواهیم در زندگی دیگران دخالت کرده و آنها را به راه راست هدایت کنیم
-باور به اینکه خداوند در زمان مناسب افراد مناسب را به سمت ما هدایت می کند باعث شده نخواهیم با وابستگی به افراد آنها را به زور نگه داشته و یا با اشخاص به زور ارتباط داشته و اجازه دهیم خداوند افراد مناسب را در زمان مناسب به سمتمان هدایت کند
-باور به اینکه خداوند برای ما کافی است باعث شده بسیاری از افراد منفی خود به خود از زندگی ما حذف شده و اگر در مورد موضوعی اطلاع کافی نداشته باور داشته باشیم خداوند افراد مناسب را برای حل مسائل و مشکلاتمان در زمان مناسب وارد زندگیمان می کند
-باور به اینکه خداوند تمام خواسته های ما را در صورت داشتن باورهای مناسب اجابت می کند باعث شده خواسته های بسیار زیادی از خداوند داشته باشیم و به خاطر بزرگ بودن آنها برای ذهنمان از آنها صرف نظر نکنیم
-باور به اینکه خداوند همواره حامی و پشتیبان ماست باعث شده از موقعیت ها و شرایط نادلخواه راحت تر گذر کنیم
-باور به تنها نیرو و منبع حاکم بر جهان خداوند است و ما منبعی به نام شیطان شر نداریم باعث شده بهتر بتوانیم باورهای نامناسب خود را اصلاح کرده و باورهای مناسب را جایگزین آن کنیم و نسبت به تحقق خواسته هایمان تسلیم تر باشیم
-باور به اینکه خداوند تمام جهان را مسخر ما کرده باعث شده بیشتر به توانایی ها و استعدادهای خود ایمان بیاوریم و احساس ارزشمندی ما نسبت به گذشته افزایش یابد
-باور به قانون تکامل و مشیت خداوند باعث شده برای تحقق اهدافمان عجله و تقلا نکرده و نخواهیم با زور به اهداف خود در زمان کوتاه دست یابیم
-باور به اینکه ظلم تنها ظلم به خودمان است و هیچ کسی نمی تواند به دیگران ظلم کند باعث شده دیگران را کمتر مقصر اتفاقات رخ داده شده بدانیم و بیشتر باور کنیم خودمان خالق اتفاقات زندگی خود چه مثبت یا منفی بودیم
-باور داشتن به آخرت کمی بیشتر از گذشته باعث شده از لحظات خود بیشتر لذت ببریم و تلاش بهتر و زیادتری برای تحقق اهداف خود انجام داده تا زمان مرگ حسرت نخوریم و نسبت به مرگ دیگران واکنش منفی کمتری داشته باشیم و مرگ را پایان زندگی ندانیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام الله یکتا
سلام خدمت استادان عزیزم ودوستان گلم من توی کامنت قبل یک مثال دیگه هم داشتم ولی فراموش کردم الان حیفم اومد که ننویسم توی ایران گاهی گروه همکاران یا اقوام برای کمک بهم دیگه ماهیانه مبلغ مثلا یک میلیون تا 10میلیون پول روی هم دیگه می گذارند وماهیانه قرعه کشی می کنند به اسم هر کس در آمد اون ماه کل پول به اون فرد می دهند اینجوری انگار وامی گرفتی که بدون بهره به صورت اقساط پس می دی من یک باور بسیار عالی دارم در مورد این قرعه کشی ها که من خوش شانس هستم درابتدای قرعه کشی اسمم در میاد وبرعکس شوهرم اعتقاد داره قرعه کشی به درد من نمی خوره چون یا آخرین نفر می برم یا یکی مونده به آخر وبا توجه به وضعیت تورم هایی که ما داریم عملا اگر پول آخرین نفرات ببری به ضررت میشه حالا نتایج تصور کنید چی میشه من در چندین قرعه کشی که نوشتم توی یک مورد
بین 20 نفر فردی که ثبت نام کردند اسمم اولین نفر در آمد توی یک قرعه کشی دیگه بین 10نفر اسمم دومین نفر در آمد ودر قرعه کشی دیگری که ثبت نام کردم اسمم بین 10نفر سومین نفر درآمد حالا همسرم فرقی نمی کنه که اصلا افراد 10نفر باشند یا 20نفر تحت هر شرایطی یا آخرین نفر یا یکی مونده به آخر پس نتیجه می گیریم که این ما هستیم که با باورهایمان زندگی خودمون می سازیم خوش شانسی وبد شانسی معنایی نداره .
در پناه الله یکتا سعادتمند در دو جهان باشید
به نام خدایی که همواره ما را هدایت می کند
سلام بر استاد عزیزتر از جانم
سلام بر مریم جون
سلام بر همه دوستان عزیزم
خدایا شکرت به خاطر سلسله فایل هایی که در مورد توت فرنگی 19 دلاری بر روی سایت قرار گرفت.
من دوره هم جهت با جریان خداوند را فعلا خریداری نکردم واز خداوند می خواهم که شرایط مالی ام را برایم پر برکت تر کنه وبتونم این دوره فوقالعاده را با عشق بخرم
من فعلا با مطالعه کامنت های دوستان در مورد این دوره خیلی از مسائل خودم را تونستم تا حدود زیادی بررسی کنم وبه نتیجه ملموس برسم.
الان واقعا متوجه ارزش مطالعه کامنت ها رو بیشتر درک میکنم
من الان در سفر ایام عید نوروز هستم از همون لحظه شروع سفر از خداوند خواستم که سفری بسیار آسان و راحت و ایمن برایم فراهم کند از تهران به قشم. از سفرهای استاد الگو گرفتم با ماشین خودمون و همون امکاناتی که داریم لذت ببریم وخداروشکر به هر شهری که میرسیم دستان خداوند به کمک ما میان وشرایط رو رو برایمان فراهم می کنند دوشب در شهری نزدیک یزد در یک سویت بسیلر زیبا و دلنشین ونقلی گذراندیم وقت تخلیه کاملا تمیز ومرتب کردیم ویک یادداشت جهت ساپاسگزاری به در یخچال. چسبوندیم.وروز. بعد به بندر عباس رسیدیم. در طول مسیر فقط توجه به زیباییهای مسیر وسپاسگزاری و یاد آوری قدرت خداوند در خلقت طبیعت و در مسیر با حال خوب تا بندر عباس
اونجا هم که رسیدیم خونه ای که بهمون دادن بزرگ با امکانات کامل بود که همون لحظه پسر عزیزم که ایشون هم در فرکانس هدایت است گفت این خونه بزرگ نتیجه سپاسگزاری از همون سویت نقلی خیلی با مزه بود و منم تایید کردم وخداروشکر. کردم به خاطر قوانین بسیار آسان جهان هستی اونجا هم کاملا مرتب وحتی تمیز تر تحویل دادیم و به سمت قشم. حرکت کردیم اولین بار بود که حمل ماشین با کشتی را. تجربه کردم تمام طول مسیر قدرت خدواند را در خلقت دریا را به خودم یاد آوری می کردم
در قشم هم فرشته ای. بی نظیر مارو در یک آپارتمان بزرگ جا داد والبته خودشون هم پول جا رو برای ما پرداخت کرده بودند وبا وجود اینکه کارشون در ایام عید زیاد بود برای ما لطف کردند و وفت گذاشتن وما رو برای خرید به جا هایی می بردند که هم خرید با کیفیت وهم با قیمت مناسب داشته باشیم ومنهر لحظه می گفتم این نتیجه سپاسگزاری و نشستن بر روی شانه های خداوند است چقدر سپاسگزاری و استمرار در ساختن باورها ی درست واینکه انسانهای فرشته وار در همه هستند. باور موثری است الان هم در شهر زیبای شیراز هستیم وخدارشکر در حال برگشت به تهران هستیم من این باورها واین اعتماد به خداوند را قبلا نداشتم به شکرانه. هدایت الهی وآموزهای استاد عباس منش عزیز تونستم ایجادشون کنم واقعا الان که قسمت چهارم فایل توت فرنگی را گوش دادم وشنیدم اشک شوق ریختم وسجده شکر بر درگاه خداوند توانا گذاشتم خدایا سپاسگزارم بابت این که یاد گرفتم که خودم خالق زندگیم هستم به اذن خداوند متعال زبانم هر لحظه با نام خدا معطر میشود وچشمانم شبنم عشق خداوند را لمس میکند وقلبم انگار. لطیف ترین حس دنیا را. با این همه لطف وبرکت خداوند. تجربه می کند
خدایا شکرت به خاطر قوانین بسیار آسان راحت وقابل درک ومنطقی جهان هستی
استاد جانم سپاسگزارم مرا سمت آگاهی ونور ودر یک کلام با خدای مهربون وغفور پیوندی از جنس. حقیقت دادی.
در پناه خدا باشیم
بسم الله الرحمن الرحیم
تشکر ویژه دارم از استاد عباسمنش به خاطر این فایل هدیه و پر از آگاهی مثبت
چقدر مبتکرانه آن خانم که پرستار بود به جای مورفین آب مقطر به بیمار تزریق کرد و جالب آن است که درد بیمار کمتر شد.
بعضی از آدم ها که اعتیاد به مواد مخدر و قرص و این چیزها دارند وقتی که ازشون میپرسی که چرا تصمیم به ترک اعتیاد نمیگیری میگویند:من اگر مصرف نکنم نمیتوانم کار کنم و یا اگر ترک کنم سکته میکنم و از این حرفها…
در صورتی که افراد زیادی هستند که اعتیاد خود را سال های سال ترک کرده اند و نه تنها سکته نکرده اند،بلکه کلی موفق تر و سالم تر و زیباتر شده اند.
چقدر عالی استاد عباسمنش با ساخت دوره های خود زندگی خود و میلیون ها نفر را متحول کرده اند و چقدر عالی در جواب آقا میکائیل گفته اند که من آنقدر ثروت دارم که نمیتوانم دقیق بشمارم و آمار درست آن را بگویم و با وجود اینکه کلی از ملک هایشان را بخشیدن میگویند که حتی نمیدانم که چقدر ملک دارم.
در جهانی که ما زندگی میکنیم همیشه تضاد وجود دارد و انسان با استفاده مداوم از آموزش های استاد عباسمنش میتواند به راحتی از این تضادها عبور کند و به موفقیت برسد.
چقدر خوشحال شدم که رفیق استاد عباسمنش با استفاده از دوره های استاد به آرزو های خود رسیده اند و به راحتی میتواند هر آنچه که برای زندگی دوست دارد را تهیه کند و لذت ببرند.
واقعاً وقتی که نتایج شاگردان استاد عباسمنش مثله خانم آزاده طیبی، آقا عرشیا و…را میبینم کلی لذت میبرم و کلی به آینده امیدوار میشوم.
خود من روز به روز آگاهی هایم بیشتر میشود و بیشتر احساس خوشبختی و شادمانی میکنم.
یا الله شکرت به خاطر این فایل هدیه و این استاد عباسمنش عالی و دوستداشتنی.
همیشه در مومنتوم مثبت باشید
شاد و رستگار
خدانگهدار.
سلام خدمت استاد عزیز وبقیه دوستان .
من تجربه ای داشتم ک میخواستم با شما به اشتراک بذارم. پسر من رفته بود آرایشگاه و موهاش را اصلاح کرده بود و بعد ک به منزل برگشت ، میگفت با اینکه پیشبند بسته بوده اما لباسش مویی شده و دیگه اونو نمی پوشید ، در حالی ک لباس نوی نو بود و 500 هزار تومان دوسال قبل خریده بودم براش، من چندبار لباس را داخل لباسشویی انداختم و هربار پسرم می گفت نه تمیز نشده مویی است بدنم را میخوره و اذیت میکنه ، نمیتونم بپوشمش و من اعصبانی میشدم ک بابا این لباس را در کل دوبار بیشتر نپوشیده بود ومن چندین بار داخل ماشین لباسشویی اونو شسته بودم ، پسرم گفت مامان اینو باید با دست بشویی تا تمیز بشه داخل لباسشویی ک چندبار تاالان شسته ای فایده نداره، چند روز گذشت من لباس راتو لباس های خودم دور از چشم پسرم پنهان کردم بعد آوردمش و گفتم ببین دیگه هیچ مویی به لباست نیست من اونو با دیت شستم دیگه بهونه برای نپوشیدنش نداری ، پسرم لباس را گرفت و گفت مامان چقدر تمیز شده دیدی گفتم با دست بشویی خوب میشه و خیلی خوشحال گرفت و اونو پوشید . در حالی ک من اصلا لباس را با دست نشسته بودم همون چندباری بود ک داخل لباسشویی انداخته بودم .
بسم الله الرحمان الرحیم
اول از همه سپاسگزار خداوندهستم به خاطر وجود کتاب قرآن ووجود استاد عباس منش 4ساله که من همیشه از خداوند سپاسگزارم که منو به سمت شما هدایت کرد استاد عزیزم
خدایا شکرت به خاطر خرید لب تاب وهدیه ای که خداوند به من داد تا از این به بعد خیلی راحت تر بیام سایت پیام بزارم وسخنان استاد عزیزم با کیفیت بهتر ببینم وبشنوم خدایا 100هزار مرتبه شکر
یه تجربه جالب از همین 24 ساعت پیش خودم بگم در مورد همین ذهنیت وباورهای ما که چه جوری ورودی های ما باورهای ما رو شکل میدن
استاد دیروز پدرم از اون جایی که خیلی به ماهی علاقه داره کلا خانوادمون خیلی علاقه دارن به ماهی وکنسرو ماهی بعد پدر از بیرون 1بسته کامل کنسرو ماهی خریده بود وبعد خواهرم یکی از کنسرو ها رو بورده بود خونه خودشون باز کرده بود و1روز بعد اومد گفت این ماهی خیلی بده وخیلی بوی بدی میده و اصلا نمیشه بخوری
ومن همون جا نشسته بودرم برادرم گفت آره از (برند کنسرو هم معلومه که به درد نمیخوره )من از اون جایی که از قدرت ذهن وورودی ها خبر داشتم رفتم یکی از اون کنسرو ها آوردم وباز کردم گفنم اصلا هیچ بوی خاصی نمیده بوی ماهی میده اتفاقا خیلی هم کنسرو خوبی است
بعد ما همه (روزه )میگیریم بقیه هم بو کردن وگفتن از روی ذهنیت خواهرم گفتن آره بوی بد میده چون من 5سال شغل مواد غذایی داشتم گفتم نه من کارم بوده این ماهی در هد بهترین وباکیفیت ترین برند های موجود تو بازاره وکلی از کیفیتش تعریف کردم ( البته اینم بگم که انصافا این ماهی یکی از بی کیفیت تررین کنسرو هایی بود که من تو این 5سال شغل مواد غذایی دیده بودم وانصافا بی کیفیت بود )
وبه همشون گفتم همه روزه هستیم وشب امتحانش میکنیم این خیلی ماهی خوبی هست وفقط بوی خود ماهی میده وبوی خواصی نمیده جالبه برادرم که اول که خواهرم گفت بوی بدی میده اونم گفت آره بوی بدی میده همون لحظه دوباره بعد از حرف های من ماهی رو برداشت وبو کرد گفت البته محمد راست میگه بوی بدی هم نمیده و بوی ماهی داره میده
خلاصه گذشت وشب ماهی درست کردم وبا این که اصلا کیفیت جالب خداوکیلی نداشت یه جوری خوردم وازش تعزیف کرم که خود کمپانی شرکت نمی تونست اینجوری تعریف کنه
ونکته جالب وشگفت انگیز اینه که برادرم وخانواده هم استفاده کردن وگفتن اتفاقا راست میگه وخیلی هم ماهی خوبی هست وکلا تو فاصله 24 ساعت به خاطر دادن ورودی های متفاوتی که من بهشون دادم ومن فقط ذهنیتشون در مورد اون کنسرو عوض کردم وورودی مناسب تری نسبت به خواهرم بهشون دادم ودیدم که چه جوری آدم های اطرافم تغیر کردن
خدایا شکرت به خاطر این قوانین
خدایا شکرت به خاطر استاد عباس منش
سلام به همه عزیزانم
چقدر این داستان ها ارزشمند و تاثیرگزار هستن و البته کمک کننده
چقدر این داستان ها ما رو یاد داستان های خودمون میندازه
استاد سپاسگزارم بابت این سری فایل ها
من هم یاد چند داستان از پسرام افتادم
پسرای من توی غذا خوردن و اینکه چی توش ریخته میشه یا حتی چه کسی درست میکنه حساس هستن
دستپخت خودمو خیلیییی دوست دارن
دستپخت آبجیمو هم دوست دارن
یه بار من واسه پسر کوچیکم املت درست کردم با روغن زیتون و رب خونگی این در حالی بود که این دو گزینه رو اگه میدید دارم میریزم نمیخورد ولی چون ذهنیتش به آشپزی من قدرتمنده خورد کلی هم به به و چه چه کرد
یه سری هم با شیر گوسفندی براشون دسر درست کردم و خیلیییی دوست داشتن البته نمیدونستن که با شیر گوسفندی درست کردم و بعدش گفتم بهشون و سکوت کردن
چند شب پیش هم یه مهمونی بود خونه آبجیم و آبجیم آبگوشت درست کرده بود و توش کلی گوجه ریخته بود این در حالی بود که پسر من اصلاااااا لب به گوجه نمیزد و چون دستپخت آبجیم رو دوست داشت خورد و اصلا متوجه نشد
ذهنیت . ذهنیت . ذهنیت
همه چی ذهنیته
یکم فکر کنیم
هدف اینه که فکر کنیم
آیا این ذهنیت داره به من کمک میکنه یا ضربه میزنه ؟؟؟؟
خدایاااا شکررت به خاطر این آگاهی ها
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به همه عزیزان و دوستان و اساتید گرامی
هم سال نو و هم عید فطر رو به همه عزیزانم تبریک میگم و امیدوارم که این سال سالی پر از خیر و برکت و رحمت و نعمت باشه برای هممون و از همه مهمتر نزدیکی بیشتر به خدای مهربان
الان که دارم این کامنت رو مینویسم به لطف خدا حال خیلی خوبی دارم و احساس عجیبی دارم خداروشکر
خواستم از تجربه خودم بگم در مورد بحثی که استاد انجام دادند و من چقدر لذت بردم از این مباحث
من وقتی که مهاجرت کردم به اصفهان چند تا پیش فرض ذهنی داشتم و یک چیزها و باورهای منفی شنیده بودم از خیلی ها که براتون مینویسیم تا باورهای خودم تقویت بشه و بیاد خودم بیارم
مورد اول این بود که توی ذهنم بود که شنیده بودم لهجه من که مشهدی هستم خیلی تابلو و زننده هست و خیلی ها شاید مسخره کنند توی تهران و یا اصفهان و چون این لهجه رو دارم شاید نتونم به خوبی ارتباط بگیرم با مردم و مشکلاتی برام پیش بیاد
اما بعد به خودم گفتم که نخیر این باور اشتباه بقیه و خودم هست و اتفاقا خیلی لهجه قشتکی دارم و خیلی ها هم لذت میبرند از صحبت کردن با من همینطور که من خیلی لذت میبرم از لهجه شیرازی و شمالی و اصفهان و غیره و وقتی اومدم اینجا از عمد با لهجه خودم صحبت میکردم با اینکه خجالت میکشیدم اما انجامش دادم و خیلی جالبه که چقدر استقبال کردند و چقدر هم خودم راحتتر شدم
مورد بعدی که خیلی برای خودم هم جالب بود این که نمیدونم چرا میگفتند که اصفهانی ها با مشهدی ها خیلی مشکل دارند و مشهدی ها هم با اصفهانی ها ولی اصلا این توی ذهن من نبود و من رابطه های زیبا و قشتکی اتفاقا با اصفهانی ها دارم و همیشه خلافش برام ثابت شده و جالبتر اینکه هنوز هم دارم میشنوم این موضوع رو از خیلی ها و خودشونم میگن که تو چطوری اینقدر با ما ها خوبی یا ما با تو اینقدر خوبیم در صورتی که اصلا خودشون هم باورشون نمیشه و همیشه میگند که تو خیلی خوبی و این هست که بقیه هم باهات خوبند ولی من میدونم از کجا میآید و اینقدر باورم قوی تر شده که حتی به خودم میگم اگر یک شهر دیگه و یا حتی کشور دیگه هم برم برخورد اون ها هم با من حتما خیلی خوبه چون دیگه برام باور شده و ثابت شده برام
مورد بعدی این است که وقتی اومدم اینجا یک ذهنیتی داشتند که وقتی نیروی جدید میومد برای مجموعه همه از منفی های طرف میگفتند با اینکه هنوز اصلا بنده خدا رو ندیده بودند و یا یکبار دیده بودند و کلا یک باور منفی داشتند نسبت به هر کسی ولی من همش میگفتم به خودم که هر کسی که میاد اینجا با من رابطه ی خیلی خوبی داره و اتفاقا همین طور هم میشد یکی از این همکارانی که برای ما اومده بود همه ازش بد میگفتند و واقعا هم اون با همه و هم همه با اون مشکل داشتند مدلی که حتی چند بار دعوا کردند باهاش و خیلی جالبه که با من خیلی رابطه خوب و محترمانه ای داشت و خودش هم میگفت که چرا همه با من بد هستند و من با تو خوبم چرا اینطوریه و من میخندیدم و هیچی نمیگفتم
مورد بعدی که بود این بود اینجا دنبال خونه میگشتم و اصلا پولی هم نداشتم بخدا حتی 1 تومن هم نداشتم و هر جایی که میرفتم برای خونه میگفتند اولا که خونه به مجرد نمیدن دوما دولت خیلی کمه سوم این منطقه چون مرکز شهر اصفهان هست یک منطقه بومی هست و کسی غیر از خودشون رو راه نمیدن
من همش توی ذهنم میگفتم این ها افکار شما هست و من اصلا قبول ندارم خدا برام اوکی میکنه
خدا شاهده یک خونه توی بهترین موقعیت و بهترین صاحبخونه برام پیدا شد که هنوز هم که هنوزه خودم باورم نمیشه و هرکسی که میشنوه میگه امکان ندارن این در حالی بود که اصلا من پولی نداشتم و خدا برام اوکی کرد واقعا
الان که دارم فکر میکنم خیلی موارد بوده که پیش فرض های ذهنی بدی داشتم و نتیجه هم مشخص بوده و اما وقت هایی که روی پیش فرض هام کار کردم و باور نکردم حرف های جامعه رو و نتیجه هم واقعا عالی شد
امیدوارم که یادم نره و هرروز به خودم یادآوری کنم و تربیت کنم ذهنم رو
خداروشکر که لیاقتی داد خدا تا این فایل ها رو گوش کنم
آرزوی شادی و موفقیت برای همه شما عزیزانم دارم
به نام خدا سلام خدمت همه و استاد گرامی
من هم چندتا مورد داشتم و دیدم که میگم خدمتتون
اولیش برای زمان کرونا هست که مامان بزرگ من کرونا گرفته بودند و عمه های من خیلی وسواس دارند نسبت به بیماری و همه خودشون رو قرنطینه کردند و سراغ مامان بزرگمم نرفتند و اتفاقا کرونا هم گرفتند ولی بابای من که همیشه خیلی بی خیاله میگه هرچی حساس تر باشی بدتره اون زمان که به مامان بزرگم سر میزد و بیمارستان بود یوقتا پیش میومد که به بخش کرونایی ها میرفت و بدون ماسک و اصلا کلا زمان کرونا سرماخوردگی ساده هم نداشت البته من مامان خودمم پرستاره و همیشه بیمارستان بوده
یک چیز جالب دیگه هم اینکه مامان من پرستاره شیفتش خیلی سنگین بود و از شب قبل هی میگفت من مریض میشم شیفت ها خیلی فشرده شده و … شب قبل که راجب این موضوع حرف میزد میگف که من فردا دیگه مریضم و شاید باورتون نشده فرداش که از شیفت اومد با سرم به دست اومده بود و اونجا بود که خودشم داشت اعتراف میکرد که خودم بیماری جذب کردم
قضیه بعد برای دانشگاه من هست ما هم یک استاد داریم که بقول بچه ها دیگه ته سخت گیری هست من خودمم چون تاثیر گرفتم از حرف بچه ها هر درسی با استاد داشتم سختی بیشتری میگرفتم برای درس ترم قبلم که بچه ها میگفتن این درس با این استاد دیگه غول آخر این حرفا به اجبار برداشتم و چون داشتم بیشتر روی خودم کار میکردم هی حرفای بچه ها میومدم تو ذهنم هی از طرف دیگه میگفتم نه من خودم شرایط خلق میکنم رفتار آدما با من نتیجه افکار خودمه و در آخر درس با استاد پاس کردم یکم سختی کشیدم چون باورهام خالص نبود ولی خب اون اخریا که خودم بیشتر تلاش میکردم اون باور بسازم خود استاد به من نمره اضافه میکرد بدون اعتراض و درخواست من استادی که بچه ها میگفتن حتی اگه پاسم بشی تورو میندازه که قشنگ درسو یادبگیری ولی خب هم خودش به من نمره اضافه کرد هم اینکه من از قسمت هایی از بارم بندی نمره آورده بودم که اصلا اون بخش انجام نداده بودم و خیلی باورنکردنی بود برام
مثال های زیادی تجربه کردم متاسفانه الان به یاد نمیارم و هر زمان که چیزی به کسی القا کردم برای تست نتیجه داده و پیشنهاد میکنم برای قوی تر شدن این باور و انتظار شما از یک اتفاق حتما تستش کنید خودتون
ولی در آخر من از زمانی که کم کم ذهنیتم عوض شده راجب موضوع های مختلف شرایطی تو زندگیم تغییر کرده که بقول استاد اصلا یادم نمیاد و باور نمیکنم که من با این مشکل میجنگیدم
همه آدم های زندگی من یا حذف شدن یا تغییر کردن ب شکلی که باور نمیکنم خودم که تجربش کردم
زندگیتون سرشار از سلامتی و حال خوب باشه موفق باشید
به نام خداوند بخشنده مهربان
خدای رحمانم ,شکرت که کنارم هستی وهدایتم میکنی .
خدای رحیمم ،شکرت بابت ذهن که به ما دادی تا زندگیمان را خلق کنیم .
خدای بزرگم ،شکرت بابت اینکه انسان خلقم کردی.
خدای مهربانم ،شکرت برای هر روزی که درس هایی که باید بیاموزم را ،می آموزی .
خدای قدرتمند ،شکرت برای همه هدایت هایت
خدای مدیرم ،چه زیبا جهان واین سایت را مدیریت می کنی ،هر آنچه که باید گفته شود ،از زبان استاد به گوش ما می رسانی یا از هر طریقی .
تو هدایت کن وبگو تا بنویسم با قلب باز
سلام و درود بر استاد جانم .
استاد احساس میکنم خدا این سایت را داره مدیریت می کنه وشما هم معلم این درس ومکتب عشقش شدید .
جلسه اول از درس هایی از توت فرنگی 19دلاری که روی سایت گذاشته شد،یه کامنت نوشتم وبعدش که کامنت ها منتشر شد ،به همون خدا ،خودش گفت برو در مورد باورهایی که از خدا از گذشته بهت داده شده والان تغییر کرده بنویس .
وبعدش از همون کامنت دوم که گذاشتم ،شما همون را خوندید ودرموردش صحبت کردید.
خدا را شاکرم که باعث شد در مورد باورهانسبت به خدا صحبت کنید.
استاد من زندگیم با تغییر باورم نسبت به خدا تغییر کرد.
شما دستی شدید برایم ،که میشه با نگاه بهتر ،به خدا نزدیک شد واون را خیلی فراتر از آنچه تصور میکنم ،ببینم .
یه زمانی وابسته به همسر بودم که اگر اون ناراحت میشد ،من کلا خودم را می باختم واحساس بی ارزشی واحساس ناامیدی داشتم ،ولی الان رابطه ام با خدا برام مهم ترین رابطه است .
چون خدا همه چیز میشود همه کس را .
اگر رابطه ام با خدا خوب باشه ،دیگه اون همه رابطه های من را چه با فرزند چه با همسر ویا..درست میکنه .
حالا هر کسی بخواد به من کلک بزنه یا ضربه بزنه یا تهمت بزنه ،همش به نفع من میشه .
هرچقدر از شرک دور شدم ،به خدا رسیدم وهمهدکارها آسان شد برام .
دلیل موفق نشدن هام ،شرک هام
دلیل موفق شدن در هر کاری که خواستم ،توحید بود .
یه زمانی ،فکر می کردم،خدا در گریه وغمه،وبا زور یا التماس ،ازش بخوای میده .
ولی وقتی خدا من را هدایت کرد به سمت شما ،فهمیدم باورم کلا اشتباه بود وذهنم پر شده بود از آنچه از خانواده و مدرسه و رسانه شنیده و دیده بودم .
وقتی باهاش حرف میزنم بیشترین چیزی که می شنوم،که من تنهات نذاشتم ،من هستم، همه چی درست میشه ،نگران نباش ،لاخوف علیهم ولا هم یحزنون .
اگر به ثروتی که می خوام نرسیدم من رفتم تو تاریکی
اگر به بیزینسی که می خوام نرسیدم ،من باورش نکردم وترسیدم .
جهان خدا خیره ،من چرا از نیروی خیر خدا استفاده نکنم ،اینقدر ترس که ذهنم به من میده ،زیر بناش شرکه .
آره،هرجور خدا را باور کردم،برای من همون شد .
قدرت خلق زندگیم را به خودم داد ،در حالی که فرشته ها از این توانایی بی بهره اند.
خدایا مرا ببخش برای ترس هام ،برای کوچیکی کردنت در ذهنم،برای مومنتوم های منفی که قدرت دادم بهش واجازه نداد رشد کنم ،برای قدرت دادن به انسانها ،برای هر آنچه که مرا از تو دور می کند .
تا یه شرایط کوچولو میاد که دوست ندارم ،فوری ذهنم میاد قدرت میگیره ومیترسونه مرا.
به جاش ،بگم خدای بزرگی دارم وباورهام را نسبت به خدا قوی وبزرگ کنم و میلیاردها بار مثل استاد تکرار کنم تا امیدم وایمانم بیشتر بشه .
جاهایی که اون کمکم کرده را هزاران بار بگم ،مگه من را به آسانی هدایت نکرد به تهران ؟
مگه من را از بیماری نجات نداد؟
مگه من رازمانی که در شکم مادرم بودم ،در جای امن قرار ندادومراقبم نبود؟
لا اله الا الله ،نیست خدایی جز خدای یگانه .
تنها و تنها تورا می پرستم ،وتنها وتنها از تو یاری می جویم ،هر لحظه .
سپاس از شما استاد عزیزم که با این فایل یادآوری شد برام که باید سعی کنم باورهام را نسبت به خدا بزرگ کنم یا هرباوری که به من کمک می کنه .