اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من وقتی این فایل توت فرنگی 19 دلاری دیدم یه سوالی که همیشه ذهن من و در گیر کرده بود جوابش و گرفتم خیلی برام جالب بود من بعضی وقت ها لباس پدرم و میپوشیدم جلوی اینه وای میستادم میدیم اون لباس برای من چه قدر بزرگ و گشاد ولی پدرم میپوشید فیت تنش بود در صورتی که من 8سانت از پدرم قدم بلند تر 15 کیلو سنگین تر بودم بدنه عضلانی تری داشتم ولی همه ی لباس هاش برام به طرز جادویی بزرگ بود چون من همیشه از کودکی باور داشتم چه قدر پدر من از من قوی تر و بلند تر و زورش زیاد تره حتی تصور نمیکردم که این باور روی ذهن من انقدر تاثیر گذاشته بود یه لباسی که برای من کوچیک بود همه میگفتن کوچیکه من اون لباس و بزرگ و گشاد میدیدم وقتی میپوشیدم نمیتونستم قبول کنم کوچیکه[ سپاس گذارم از استاد بابت این فایل پر از اگاهی]
بگو هان چه مى پندارید اگر خدا تا روز قیامت روز را بر شما جاوید بدارد جز خداوند کدامین معبود براى شما شبى مى آورد که در آن آرام گیرید آیا نمى بینید (72)
خدایا شکرت هر آنچه دارم از آن توست مالک اصلی تویی عاشقتم جان جانانم سپاسگزارم
خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان
خدایا شکرت من به هر خیری از جانب تو برسد فقیر ترینم
خدایا شکرت برای کنترل ذهنم
امروز روزی عالی و بینظییییر است من فوق العاده عالی هستم
من در کنترل ذهنم بسیار توانمند تر هستم بلطف خداوند
خدایا شکرت
استاد امروز هم در روابط عاطفی تضاد داشتم و بلطف خداوند خیلی عالی ذهنم را کنترل کردم و
بهم الهام شد که هر لحظه مراقب باش
استاد بهم گفته شد که ذهنت رو خالی بگذار
تا الهامات را دریافت کنی
نه به گذشتن فکر کن و نه به آینده
الله و اکبر
بطرز معجزه آسایی من با این الهام آرام شدم و اصلا ذهنم حتی یک لحظه هم نمیخواد بت چیزی فکر کنه
اصلا انگار ذهنم خودش نمیخواد نه به آینده فکر کنه و نه به گذشته
کاملا خالی خالییییی شده و من با اینکه شدت تضاد بسیار بالا بود
ولی من در سکوت و آرامش هستم بلطف خداوند
چون هر گونه حرف زدن یعنی توجه کردن به اون نازیبایی
قشنگ متوجه شدم که گفت خودت خالق بودی
زندگی تو الان بخاطر افکار و فرکانس ها و باورهای قبلی خودت بوده
استاد این جملتون را با تمام وجودم درک کردم
که اگه الان به نازیبایی ها یا زیبایی ها توجه کنی یه فاصله فرکانسی داره تا محقق بشود
و من امروز که در تضاد بودم یه لحظه هم احساسم بلطف خداوند بد نشد و اتفاقا کاملا آرامش دارم و در مومنتوم مثبت هستم
هر وقت ذهنم اومد که اتفاقات تلخ گذشته را بخاطر تضاد امروز بهم یاد آوری کنه
بهش اجازه ندادم
گفتم مهم نیست چقدر دلیل قانع کننده داشته باشی
دست بزنی به آتیش دستت میسوزه
الهام امروز صبح الهام شده بهت که نه به گذشته و نه به آینده هرگز فکر نکن
یعنی از صبح تا الان چندین بار بخودم گوش زد کرده ام و بلطف خداوند همواره در مومنتوم مثبت هستم
وقتی من اینقدر در آرامش بودم برای بچه ها هم جای تعجب داشت که مامان چطور اینقدر راحت و آرام هستی با این حرکت بابا
گفتم من بلطف خداوند اصلا توجهی نکردم و هیچ کدوم از اون ها را نشنیدم و غرق ذکر و یاد خدا در وجودم بودم و هر لحظه فقط باورهای توحیدی قدرتمند را تکرار میکردم و
میگفتم هر اتفاقی بیوفته الخیر و فی ما وقع است
من بخدای خودم اعتماد و توکل و ایمان دارم که تمام اتفاقات به نفع من میشود
و بچه ها در حال گریه بودند که وقتی آرامش مرا دیدند اونا هم آرام شدند
و من فقط در احساس خوب و مومنتوم مثبت حرکت میکنم و
این فایل این فایل بینظییییر وقتی وارد سایت شدم و فایل توحیدی روبروم قرار داشت اصلا دیگه فقط آرامش و صلح درونی با منه
و فایل را چندبار گوش دادم و ورزشم را در اتاقم انجام دادم و دوش گرفتم و همواره در مومنتوم مثبت و تایم اوت و سرعت گلوله برفی به سمت توحید و زیبایی ها در وجودم داره بیشتر میشود
با وجود تضاد در روابط گفتم اینم در مسیر خواسته های من داره ایجاد میشود
من ایمان دارم که خداوند بیشتر از خودم دوست دارد تا من رشد و پیشرفت کنم
خداوند با این تضادها مرا به خواسته هایم داره نزدیکتر میکند
من باید بتونم سمت خودم را بدرستی انجام بدم
قدرت را فقط به رب العالمین بدهم
احساس خوبم را پایدارتر کنم و فقط توکلم بر خدا باشد
تمام اتفاقات خیر و منفعت الهی است برای من
من بلطف خداوند و باورهای توحیدی قدرتمند هیچ قضاوتی نمیکنم چون فقط قاضی خداست
دنبال مقصر نیستم چون من خالق تمام اتفاقات زندگی ام هستم
احساس قربانی شدن و گناه هم ندارم و فقط دارم با نام و یاد خدا و ذکر هر لحظه یاد خدا ورد زبانم شده
و حتی خوشحال ترم که با این تضادها من بیشتر میفهمم که نباید مشرک باشم
چون به هر کسی وابسته شدم و قدرت دادم
سیلی محکمی ازش خوردم
و الان با این تضاد من هر لحظه وصل بخداوند هستم و ایمان دارم که بدون اذنش برگی از درخت نمیافتد
قدرت بالای تمام قدرتهاست
فرمانروای کل کیهان است
قدرت برتر است
صاحب و مالک اصلی تمام نعمتهای جهانیان است
آسمانها و زمین و هر آن چه بین آنهاست ازان خدا ست
از تهدید و تحقیر و تهمتهای کسی دیگه ترسی ندارم
چون قدرت بالای تمام قدرتها خداست و هر کس بخدا توکل کند خدا به تنهایی برایش کافیست
چقدر من با این تضادها بزرگتر شده ام
چون هر تضاد داره درون منو بخودم نشان میدهد
و من بیشتر وابسته به خداوند میشوم و در مدارش حرکت میکنم
قدرت را از عوامل بیرونی میگیرم و بیشتر روی خط توحید آنلاین میشوم
همین الهام امروز را باید هر روز بخودم یادآوری کنم
من نه گذشته ام هستم و نه آینده
من همین لحظه هستم پس باید همین لحظه آگاهانه بر زنده بودنم بر نفس هایم بر داشته هایم بر نعمتهای زندگی ام بر زیبایی ها بر احترام و عزتی که دیگران برایم قائل هستند شکر گذاری کنم
اگه یه نازیبایی هست اعراض کنم و توجهم را بر روی این همه زیبایی دیگه معطوف کنم
وظیفه و رسالت من الان همینه
درسته در روابط شرایط جالب نیست
من آگاهانه سکوت کرده ام و تمرکزم بر بهبود شخصیتم است
شخصیت اصلی من باید بر اساس توحید و یکتاپرستی عمل کند
اگه شخصیتی توحیدی میخواهم پس باید آگاهانه تمرکزم را روی نکات مثبت همین لحظه بزارم
یک ساعت پیش هم گذشته
یه ساعت دیگر هم اینده است و من باید همین لحظه بهترین خودم باشم تا در هر لحظه که آینده را رقم میزند من لذت ببرم
چون خداوند منبع اصلی تمام نعمتهاو ثروت هاست
فقط از فضل خداوند وهاب طلب روزی و رزق بیحساب کنم
همون خدایی که رزق مورچه را در دل زمین میدهد رزق من که اشرف مخلوقات هستم را بارها و بارها از جایی که فکرش را هم نمیکردم بهم داده
پس همون خدا
همون خدا باز هم رزق بیحساب به من میدهد
بارها و بارها استاد بهم گفته تو فقط در این مسیر ثابت قدم و متعهدانه بمان من همه چی بهت میدم
من تو را از تمام نیازها بینیاز میکنم
من بخشنده ام
من وهابم
من رزاقم
من غفورم
من رحیمم
از من بخواه در مسیر الهی باش من بهت میدم
بارها بهم گفته
و استاد این جمله شما
تو فقط این مسیر را ادامه بده. من هرچه بخواهی، به تو میبخشم. آنقدر نعمت به تو میبخشم که نتوانی بشماری؛ آنقدر نعمت میدهم تا راضی شوی… فقط ادامه بده.
استاد خداوند همین وعده را چند ماه پیش هم به من گفته
و چندبار شنیدم که همین را بهم وعده داده و چه راستگو تر از خداوند متعال است
من بخدا ی خودم اعتماد دارم
خداوند به من وعده داده است .
خدایا شکرت
استاد امروز که پدر همسر م مهمان داشتند
و من در خانه خودم در حال ورزش و بعد دوش گرفتن و حال خوب بودم
مادر همسرم صدا زد که ناهار بیاین پایین
من طبق قانون سلامتی غذا میخورم و غذای خودم را داشتم
ولی به اصرار و احترام و عزت عزیزان در کنار مهمانها ماندم و غذای سالم نوش جان کردم و با اینکه بقیه بخاطر
زیاده روی مردها در مشروب ترس کرده بودند و حرف میزدند
من کاملا آرام بودم و حتی یک کلمه هم باهاشون هم کلام نشدم و نخواستم خودم را درگیر نازیبایی ها کنم
و کلی لذت بردم از وجود خودم که آرامش داشتم و کلی هم از عزیزان عزت و احترام و توجه بسیار خوبی دریافت کردم
با اینکه من موقع ناهار اومدم پایین برا سلام و احوالپرسی
و هیچ کاری نکرده بودم
اصلا رفتاری که با من شد بینهایت زیبا و عالیبیی بود
از پدر و برادر شور و خواهر و مادر و جاری و مهمانها همگی چنان عزت و احترام قائل شدند برای من
که خودم را کاملا لایق این حد از احترام میدونستم
چون من بیقید و شرط ارزشمندم
حتی اگه هیچ کاری برای کسی انجام نداده باشم
و امروز کاملا دوست داشته ام به خودم و سلامتی ام و پاکیزگی ام برسم و جهان داره فرکانس های مرا دریافت میکند .
حتی اگه به زبانم هم چیزی نگویم.
و با همه با عشق و احترام رفتار کردم و الآنم من در اتاق پدر همسرم هستم و در حال صلاتم هستم بلطف خداوند.
و مهمانان در پذیرایی نشسته اند و عزیزان کنارشان هستند.
اینا بلطف خداوند همه رزق بیحساب خداوند است
پس بیشتر به این زیبایی ها توجه میکنم تا لاجرم جهان مرا به زیبایی های بیشتر هدایت کند
چون ایمان دارم که هر لحظه هدایت شده هستم
خداوند هر لحظه مرا هدایت میکند به راه راست
وقتی من سمت خودم را خوب انجام دهم
خداوند سمت خودش را بی نقص انجام میدهد .
من به پلن و برنامه ریزی خداوند ایمان دارم بارها بهترین و عالیترین برنامه ریزی ها را برام چیده خداوند هدایت گر و حمایت گرم و پشتیبان من است.
من پشتم بخدای خودم گرمه
خداوند همه کاره ام است و هر لحظه مرا هدایت میکند
من بدون خداوند هیچی نیستم من حالیم نیست
خداوند هر لحظه جواب تمام مسائل مرا میداند و مرا به جواب مسائل هدایت میکند به آسانی و عزتمندانه
من همواره هدایت شده هستم.
تا این لحظه که بلطف خداوند نفس میکشم یعنی وجودم در این جهان الزامی است.
پس من عمل صالح انجام میدهم و در ذهنم کسی را قضاوت نمیکنم و کانون توجهم را روی بهبود شخصیتم و نکات مثبت و عادت های بهار در هر روزم معطوف میکنم.
و هر باوری که برای رشد و پیشرفت من مناسب نیست را حذف میکنم و آنچه که شایسته من است و به رشد و پیشرفت من کمک میکند را بپذیرم.
و قدرت را فقط بخدا بدهم
خدا را در وجودم حفظ کنم
از هیچ چیزی جز خداوند نترسم
چون مدیر و مدبر کل کیهان خداست
فقط بخدا توکل کنم که خدا متوکلان را دوست دارد .
هر کس بخدا توکل کند نه ترس از گذشته دارد و نه غم از آینده
زندگی همین لحظه است
پس از همین الان لذت ببرم .
به این لحظه ای که بچه ها بهم محبت میکنند و برام احترام و ادب قائل هستند.توجه کنم و لذت ببرم .
خدایا شکرت که هم خودم را بخشیدم و هم تمام کسانی که باعث ازردن من شده اند .
و خیلی حس خوبی داره وقتی در ناخواسته ای باشی و اعراض کنی و خودت و طرف مقابلت را هر دو پاره ای از خدا بدانی و کانون توجه را بر روی زیبای ها بزاری
الله و اکبر از این آگاهی های ناب الهی
استاد خیر دنیا و آخرت نصبیت الهی آمین
خدایا شکرت که دلم به یادت هر لحظه آرام گرفته و امراتم را به دستان قدرتمند تو سپرده ام و آرام و آسوده خاطر هستم چون عدالت تو بینظییییر است و میدانم آنچه که متعلق به من بهم داده میشود.
و این جمله هر کسی هر جایی که هست دقیقا جای درستشه
چند بار این جمله رو امروز بخودم گفتم که در دام دلسوزی برای خودم نیوفتم
خیلی خوشحالم که تضادها برای رشد و پیشرفت و آگاهی دادن بهم داده میشوند
تا من موحد باشم و مشرک نباشم .
خدایا شکرت
من قدرت تغییر دیگران را ندارم
من فقط مسئول شخص خودم هستم
در تغییر خودم توانمند هستم.خدایا شکرت
خدایا شکرت که امروز مرا بیخیالتر و علی بی غم تر کردی
کلی قوی ترم کردی
کلی اتفاقات عالی را در زندگیام با کنترل ذهنم جاری کردی
نعمت و رزق و روزی و برکت و مهر و محبت الهی را از خزانه الهی ات برام روان کردی
خدایا شکرت
که آگاهانه با دادن ورودی های مثبت به ذهنم و شنیده های که به من کمک میکند
میتوانم خالق بهتری برای خلق اتفاقات خوب باشم .
خدا یا شکرررررررررت
که از خودم بیشتر دوست داری که به خواسته هایم برسم
هر کسی را به اندازه توانایی اش تکلیف کرده ای
خدایا شکرت که دارمت
خدایا شکرت برای تمام لحظات زندگی ام که منو به مسیر سرسبز الهی همواره حرکت میدهند.
خدایا شکرت که همین لحظه ام که بچه پر انرژی یکی از عزیزان کنارم هست و بهم محبت میکند را ذهنم ساخته که من با این بچه سرگرم باشم و وسیله اسباب بازی که آورده تا باهاش بازی کنم و خنده و شادی داشته باشیم
خدایا شکرت که از بدنه جامعه دورم و الان در خانه خودم در حال لذت بردن با بچه ها هستم .
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم.
امروز وقتی با هجوم افکار منفی برای مسئله ای مواجه شدم، به کمک هدایت اول خداوند که دیروز بهم گفته بود و درخواست کرده بودم بگه، که گفته بود حواست رو جمع یک کاری کن که نیاز به تمرکز بالاتری داره، تونستم ادامه بدم و موج اول نجوای ذهن رو گذر کنم و بعد در ادامه که دوباره نجوا و مومنتوم منفی اومد، گفت ببین چون فلانی گفته فلان کار رو باید بکنی، اتفاقا نباید بکنی چون تو ذهنم اصلا اون فرد رو قبول ندارم. دقیقا اون لجبازی مقدس رو در من فعال کرد خدا و امروز با هدایت الله عالی گذشت و از مسئله عبور کردم و به مومنتوم منفی اجازه رشد ندادم که اگر میدادم، از مسیر خارج میشدم.
همینطور که امروز هدایت شدم، در روزها و سالهای آتی در مسائلی دیگر و جاهای دیگر زندگی هم به همین راحتی هدایت میشم اگر تسلیم باشم. چون پیش فرضی در ذهنم نذاشتم که بگم چه فکری بسازم که تو اینجور مواقع کمکم کنه و تسلیم بودم در برابر خداوند که حتی اون فکر رو هدایت کنه، انگار تازه مفهوم تسلیم رو فهمیدم.
هرکسی با توجه به شرایطش و گذشتش و باوراش، هدایت میشه و هدایت برای هرکسی یه جور خاصه و یک فکری که به یک نفر کمک کرده، ممکنه به من کمک نکنه ولی اون اصل که ایجاد باورهای قدرتمند کننده مثل فراوانی و احساس لیاقت و باور به خالق بودن هست، باعث میشه در مسیر هدایت الله قرار بگیریم و چیزایی بهمون بگه که دقیقا میشینه به پازل زندگیمون و ما رو به جلو میبره.
یعنی قدرتی که این شناخت بهم داده، خیالم رو برای ادامه مسیر راحت کرده و کاملا با خدایی که شناختم، احساس قدرت و عزت نفس و آرامش میکنم و میدونم قدم به قدم با منه.
اصلا فهمیدم دلیل اینکه کنترل ذهن برام سخت میشده، همین بوده که میخواستم با ذهن محدود خودم راه حل پیدا کنم برای کنترل ذهن و به همین دلیل اکثر اوقات به بن بست میرسیدم ولی امروز که هدایت خواستم و خودمو سپردم به جریان، خیلی راحت خداوند از تضاد امروزم عبورم داد و شنیدم صداش رو که آهسته گفت، بقیشم باهاتم و برو جلو نترس. نیازی به آماده شدن همه شرایط نداری، فقط قدم اول رو بردار، بقیش با من، آب خوردنت رو هم بهت میگم که کی آب بخوری که برات خوب باشه، کی بخوابی که برات خوب باشه، اصلا همین کامنتی که الان مینویسی ، این منم که دارم میگم و تو داری مینویسی.
الان اشک از چشمانت اومد، تازه منو شناختی؟ تازه قدرتم رو درک کردی، تازه فهمیدی حساب کردن و تکیه کردن به من چه حالی داره؟ خوبه، همین مسیرو ادامه بده چون سعادت دنیا و آخرتت در گرو همین مسیره که با من باشی.
احساساتی شدم، مثل احساس یک فوتبالیست که توپ طلا گرفته یا قهرمان جام جهانی شده، انگار همین حالا به تمام خواسته هام رسیدم، حسش کردم، انگار دارمشون. چقدر قلبم آرومه و چقدر لطیف شدم در این لحظه.
استاد ازتون تشکر میکنم بابت این فایل های تاثیر گزار و دیدن این 4 قسمت از فایل توت فرنگی 19 دلاری باعث یادآوری یه سری خاطرات و اهمیت باور در زندگی شد استاد یه خاطره ای یادم اومد موقعی که نوجوان بودم و سنم کم بود و در مورد قوانین و باورها نه شنیده بودم نه اصلا درک میکردم یادم میاد یه شب یکی از نزدیکانم از شدت سردرد گوشه ای از اتاق افتاده بود و آه و ناله میکرد جوری که نمیتونست بشینه و یه پتو رو خودش کشیده بود و برق اتاق هم خاموش کرده بود منم از سر شیطنت رفتم ازش پرسیدم که اگه میخای تا واست یه قرص مسکن بیارم اونم که از خداش بود گفت که آره ممنون و خلاصه منم رفتم از اسمارتیز که بچه ها خریده بودن یواشکی یه دونه برداشتم با یه لیوان آب بردم تو اتاق تاریک بهش دادم و اسمارتیز رو به جای قرص با یه لیوان آب خورد و از سردرد به خود میپیچید منم گفتم این قرص رو بخور الان خوب میشی خلاصه اسمارتیز رو خورد و منم از اتاق بیرون رفتم بعد از چند دقیقه برگشتم و حالشو پرسیدم و در کمال ناباوری گفت که سردردم با اون قرص مسکنی که بهم دادی خوب شد و ازم تشکر کرد و منم دیگه بهش چیزی نگفتم تا روز بعد و اون موقع بهش گفتم که آره قرص نبوده و فقط اسمارتیز بوده و محض خنده اینکارو کردم و اونم باورش نمیشد که با اسمارتیز خوب شده و آره باورها نقش مهمی در تمام زندگی دارن کافیه ما موضوعی رو باور کنیم اون وقت حقیقت اون موضوع رو در زندگی میبینیم همه چی به ذهنیت ما بستگی داره و با فهمیدن این موضوع ما میتونیم باورهای مثبت رو در جهت رسیدن به خواسته هامون به کار ببریم و در کل کلید رسیدن به تمام خواسته ها فقط و فقط و فقط ساختن باورهای قدرتمند و مثبت هم راستا با خواسته ها هستش.
خداروشکر میکنم که در سایت هستم و از خدا میخام مارو به راه راست هدایت کنه راهی که باعث سعادت و خوشبختی و ثروت ها و نعمت های بی نهایت بشه الهی آمین..
بابت این تفاوتی که ذهن انسان ایجاد میکنه خیلی مواقع برام رخ داده ولی جالبترینش این بود که
خودم وقتی اهواز بودم دو نوع مختلف قهوه خریدم و هر کدوم هم به دوقسمت مساوی تقسیم کردم،
یکی خودم یک هم هدیه دادم به دامادمون.
جالب اینجا بود که هر روز به نوبت ازشون قهوه درست میکردم و ازش لذت میبردم چه گرم و چه سرد
یکروز دامادمون داشت قهوه درست میکرد گفتم برای منم درست کن،وقتی خوردم ازش در مورد کیفیتش پرسیدم و گفتش زیاد جالب نیست،و از اون روز به بعد خودم قهوه درست میکنم دیگه طعم و مزه قبلی رو بهم نمیده و جالب اینجاست که باتوجه به اینکه فهمیدم این ذهن هست که داره تفاوت رو ایجاد میکنه باز اون طعم قبلی رو برام ایجاد نمیکنه و باعث تعجب و خنده خودم میشه.
اقا من و شوهر عمه ام پاسور بازی میکردیم و اون همیشه باور داشت حکم پیک عالی هست و پیک خوبه ..یعنی باور چه عرض کنم اعتقاد شدید …
همیشه هم اگه دستش یه دونه پیک هم داشت حکم رو پیک اعلام میکرد و واقعا هم همینطور میشد و دست رو میگرفت
حتی این اواخر دیگه قبلا از اینکه ورق به دستش برسه حکم رو پیک اعلام میکرد بدون اینکه ورق رو ببینه و به طرز شگفت انگیزی از 13 ورق حداقل 8 تا ورق پیک گیرش میومد و همه تعجب میکردن از جمله خود من
چند شب پیش هم بازی کردیم و من دیگه میدونستم این قانون قانونه باور هاست که کار میکنه
و من هم تایید کردم اونجا … چون بشوهر عمه ام باور داره پیک ورق خوبیه و هر کسی هم (از رقبا) حکم رو پیک کنه به نفع خودشه در آخر واقعا این اتفاق می افتاد براش و تو فامیل همه میدونستن اگه حکم رو پیک اعلام کنن باختن…(یعنی اونا هم از جمله خود من بعد از یه مدت باور کرده بودیم اگه حکم کنیم پیک شوهر عمه ام میبره ..خخخخ) قانون داشت کار خودش رو انجام میداد
استاد جان اول ممنونم به خاطر همین فایل های هدیه که هر کدوم دریچه ای هستند برای رسیدن به گنجینه الهی.
استاد در مورد باور های ذهنی . من همیشه از سرما و سرما خوردگی گریزانم . دنبال جاهای گرم لباس های گرم وسایل گرمایشی هستم وقتی میبینم تو بهار یا پاییز که هوا خنک شده و باد می آید مردم تی شرت و شلوارک پوشیدن متعجبم چون از وقتی یادم می آید تو خونه ما صحبت از این بود که خودتون را بپوشانید لباس زیاد بپوشید اگر عرق هم بکنی بهتر از این است که سرما بخوری، مادر بزرگم خدابیامرز می گفتن سرما را با نزاکت نمیشه خورد یعنی به خاطر اینکه خوش تیپ باشی لباس کم بپوشی سرما می خوری. جالب اینجاست که اکثر مواقع هم یخ کرده بودم . بعد ازدواج هم خانواده همسرم همین اعتقاد را داشتن بخصوص در مورد پوشاندن بچه . اما شوهر خواهر همسرم بر خلافشون فکر می کرد تو زمستان خودش با آستین کوتاه تابستونی می چرخید و بچه هاش را هم با شلوارک بیرون می آورد و هر چی بقیه می گفتند بچه سرما می خورد ایشون جواب می داد پس این آدم هایی که تو برف زمستان می روند تو دریاچه یخ زده چطوری این قدر سالم اند ؟ بدن خوب بلد است چطوری خودش را تطبیق بده ،شما عادتش می دهید چطور باشد . و خودش و فرزندانش به ندرت سرما می خوردن.
تازگی ها یک کلیپ دیدم در مورد چربی ها که در بدن ما دو دسته اند سفید و قهوه ای و چربی قهوه ای که اتفاقا در سرما از بدن محافظت می کند و باعث میشود تو سرما شما گرم بمونی و هر چی بدن را بیشتر بپوشانی مقدار این چربی تو بدن کمتر می شود.
البته من بعد شنیدن این مطلب یکهو تابستانی نشدم اما لباسم را کم کردم و اینکه بدنم خودش را می تونه گرم کُند را باور کردم و این چند روزه بر خلاف همیشه که سحر ها بیدار می شدم و یخ می کردم ، گرم بودم و الان که بقیه می گویند سرما خوردگی بیشتر شده باور نکردم حتی بعد استحمام بیرون رفتم و خوب و سرحالم.
اما در مورد باورهای خدایی
شما درست می گویید استاد این قدر این باور ها با ما یکی شدند که اصلا متوجه وجودشان نیستیم
تازه که با قوانین آشنا شدم( نه با شما ،) این قدر در مورد اینکه خدا یک انرژی است مقاومت داشتم که این دسته از فایل ها را نمی شنیدم یا هر جایی از دیگر فایل ها صحبت از این خدای جدید بود زود رد می کردم .بعد مدتی با شما آشنا شدم با صحبت های شما این مقاومت کمتر شد و با دلیل و منطق هایی که شما آوردید متوجه شدم شما درست می گویید. حدودا بعد یک سال پذیرفتم خدا به صورت سیستم عمل می کند.
بعد بقیه مسائلی که مربوط بود به خدا مثل بحث معنوی بودن پول . فکر می کردم خیلی خوب این مطلب برام جا افتاده چون خیلی براش مثال آوردم.
خوب ذهن من اولش می گوید آره دیگر ببین چقدر پول معنویه! بعد مدتی یک کانال میزند به باور های قبلی و می گوید اگر این باشد چی؟ مثلا این آیه را می آورد
هر کس حاصل کشت آخرت را بخواهد ما بر تخمى که کاشته مىافزاییم و هر که تنها حاصل کشت دنیا را بخواهد او را هم از آن نصیب مىکنیم ولى در آخرت (از نعمت ابدى آن چون نخواسته) نصیبى نخواهد یافت. ولی من ندیدم بجز ترجمه آقای الهی قمشهای کس دیگری این نکته را ذکر کرده باشد که چون خودش نخواسته در آخرت بی نصیب است نه اینکه خواستن دنیا و نعمت هاش بد استو همچنین ذهن من نمی گوید خدا تو همون قرآن فرموده
چقدر این سری فایلهای درسهای توت فرنگی 19 دلاری عالی بود و ذهن ما رو نسبت به باورها باز کرد.
یه مثالی که یادم میاد اینه که در اقوام ما اعتقاد شدیدی به تخم مرغ شکستن و چشم خوردن دارن. و اگر یک فردی در خانواده حالش ناخوش بشه یا مریض بشه سریع براش تخم مرغ میشکنن و تمام افرادی که اون فرد را دیدن اسم میبرن تا به اسم یک نفر بشکنه. جالب اینجاست که فرد مریض به محض اینکه تخم مرغ میشکنه حس میکنه کامل خوب شده و بلند میشه و به کار و زندگیش میرسه. یعنی اونقدر باور دارن که با تخم مرغ شکستن حالشون خوب میشه که واقعا این اتفاق میفته و دیگه اثری از حال بد در اونها دیده نمیشه.
فردیکه اسامی را میگه و تخم مرغ را فشار میده معتقده وقتی تخم مرغ سفت شده یعنی حتما فرد بیمار چشم داره و اونقدر اسامی رو میگه تا بلاخره بشکنه. نکته جالب تر اینکه وقتی بیمار میشنوه که چه کسی چشمش زده بوده با اطمینان میگه که اره یادم اومد که اون شخص خیلی بد نگاهم میکرد پس تخم مرغ به اسم شخص درستی در اومده و بعد از اون هم کامل حالش خوب میشه.
به نام خدا
سلام به استاد عزیز و خانوم شایسته
امیدوارم حال همه ی دوستان خوبم عالی باشه
من وقتی این فایل توت فرنگی 19 دلاری دیدم یه سوالی که همیشه ذهن من و در گیر کرده بود جوابش و گرفتم خیلی برام جالب بود من بعضی وقت ها لباس پدرم و میپوشیدم جلوی اینه وای میستادم میدیم اون لباس برای من چه قدر بزرگ و گشاد ولی پدرم میپوشید فیت تنش بود در صورتی که من 8سانت از پدرم قدم بلند تر 15 کیلو سنگین تر بودم بدنه عضلانی تری داشتم ولی همه ی لباس هاش برام به طرز جادویی بزرگ بود چون من همیشه از کودکی باور داشتم چه قدر پدر من از من قوی تر و بلند تر و زورش زیاد تره حتی تصور نمیکردم که این باور روی ذهن من انقدر تاثیر گذاشته بود یه لباسی که برای من کوچیک بود همه میگفتن کوچیکه من اون لباس و بزرگ و گشاد میدیدم وقتی میپوشیدم نمیتونستم قبول کنم کوچیکه[ سپاس گذارم از استاد بابت این فایل پر از اگاهی]
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم
سلام عزیزان جان
قسم چهارم
سوره قصص
فَأَمَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَنْ یَکُونَ مِنَ الْمُفْلِحِینَ ﴿67﴾
و اما کسى که توبه کند و ایمان آورد و به کار شایسته پردازد امید که از رستگاران باشد (67)
وَرَبُّکَ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَیَخْتَارُ مَا کَانَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿68﴾
و پروردگار تو هر چه را بخواهد مى آفریند و برمى گزیند و آنان اختیارى ندارند منزه است خدا و از آنچه [با او] شریک مى گردانند برتر است (68)
وَرَبُّکَ یَعْلَمُ مَا تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا یُعْلِنُونَ ﴿69﴾
و آنچه را سینه هایشان پوشیده یا آشکار مى دارد پروردگارت مى داند (69)
وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولَى وَالْآخِرَهِ وَلَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿70﴾
و اوست خدا[یى که] جز او معبودى نیست در این [سراى] نخستین و در آخرت ستایش از آن اوست و فرمان او راست و به سوى او بازگردانیده مى شوید (70)
قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ اللَّیْلَ سَرْمَدًا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ مَنْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُمْ بِضِیَاءٍ أَفَلَا تَسْمَعُونَ ﴿71﴾بگو هان چه مى پندارید اگر خدا تا روز رستاخیز شب را بر شما جاوید بدارد جز خداوند کدامین معبود براى شما روشنى مى آورد آیا نمى شنوید (71)
قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ مَنْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُمْ بِلَیْلٍ تَسْکُنُونَ فِیهِ أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿72﴾
بگو هان چه مى پندارید اگر خدا تا روز قیامت روز را بر شما جاوید بدارد جز خداوند کدامین معبود براى شما شبى مى آورد که در آن آرام گیرید آیا نمى بینید (72)
خدایا شکرت هر آنچه دارم از آن توست مالک اصلی تویی عاشقتم جان جانانم سپاسگزارم
خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان
خدایا شکرت من به هر خیری از جانب تو برسد فقیر ترینم
خدایا شکرت برای کنترل ذهنم
امروز روزی عالی و بینظییییر است من فوق العاده عالی هستم
من در کنترل ذهنم بسیار توانمند تر هستم بلطف خداوند
خدایا شکرت
استاد امروز هم در روابط عاطفی تضاد داشتم و بلطف خداوند خیلی عالی ذهنم را کنترل کردم و
بهم الهام شد که هر لحظه مراقب باش
استاد بهم گفته شد که ذهنت رو خالی بگذار
تا الهامات را دریافت کنی
نه به گذشتن فکر کن و نه به آینده
الله و اکبر
بطرز معجزه آسایی من با این الهام آرام شدم و اصلا ذهنم حتی یک لحظه هم نمیخواد بت چیزی فکر کنه
اصلا انگار ذهنم خودش نمیخواد نه به آینده فکر کنه و نه به گذشته
کاملا خالی خالییییی شده و من با اینکه شدت تضاد بسیار بالا بود
ولی من در سکوت و آرامش هستم بلطف خداوند
چون هر گونه حرف زدن یعنی توجه کردن به اون نازیبایی
قشنگ متوجه شدم که گفت خودت خالق بودی
زندگی تو الان بخاطر افکار و فرکانس ها و باورهای قبلی خودت بوده
استاد این جملتون را با تمام وجودم درک کردم
که اگه الان به نازیبایی ها یا زیبایی ها توجه کنی یه فاصله فرکانسی داره تا محقق بشود
و من امروز که در تضاد بودم یه لحظه هم احساسم بلطف خداوند بد نشد و اتفاقا کاملا آرامش دارم و در مومنتوم مثبت هستم
هر وقت ذهنم اومد که اتفاقات تلخ گذشته را بخاطر تضاد امروز بهم یاد آوری کنه
بهش اجازه ندادم
گفتم مهم نیست چقدر دلیل قانع کننده داشته باشی
دست بزنی به آتیش دستت میسوزه
الهام امروز صبح الهام شده بهت که نه به گذشته و نه به آینده هرگز فکر نکن
یعنی از صبح تا الان چندین بار بخودم گوش زد کرده ام و بلطف خداوند همواره در مومنتوم مثبت هستم
وقتی من اینقدر در آرامش بودم برای بچه ها هم جای تعجب داشت که مامان چطور اینقدر راحت و آرام هستی با این حرکت بابا
گفتم من بلطف خداوند اصلا توجهی نکردم و هیچ کدوم از اون ها را نشنیدم و غرق ذکر و یاد خدا در وجودم بودم و هر لحظه فقط باورهای توحیدی قدرتمند را تکرار میکردم و
میگفتم هر اتفاقی بیوفته الخیر و فی ما وقع است
من بخدای خودم اعتماد و توکل و ایمان دارم که تمام اتفاقات به نفع من میشود
و بچه ها در حال گریه بودند که وقتی آرامش مرا دیدند اونا هم آرام شدند
و من فقط در احساس خوب و مومنتوم مثبت حرکت میکنم و
این فایل این فایل بینظییییر وقتی وارد سایت شدم و فایل توحیدی روبروم قرار داشت اصلا دیگه فقط آرامش و صلح درونی با منه
و فایل را چندبار گوش دادم و ورزشم را در اتاقم انجام دادم و دوش گرفتم و همواره در مومنتوم مثبت و تایم اوت و سرعت گلوله برفی به سمت توحید و زیبایی ها در وجودم داره بیشتر میشود
با وجود تضاد در روابط گفتم اینم در مسیر خواسته های من داره ایجاد میشود
من ایمان دارم که خداوند بیشتر از خودم دوست دارد تا من رشد و پیشرفت کنم
خداوند با این تضادها مرا به خواسته هایم داره نزدیکتر میکند
من باید بتونم سمت خودم را بدرستی انجام بدم
قدرت را فقط به رب العالمین بدهم
احساس خوبم را پایدارتر کنم و فقط توکلم بر خدا باشد
تمام اتفاقات خیر و منفعت الهی است برای من
من بلطف خداوند و باورهای توحیدی قدرتمند هیچ قضاوتی نمیکنم چون فقط قاضی خداست
دنبال مقصر نیستم چون من خالق تمام اتفاقات زندگی ام هستم
احساس قربانی شدن و گناه هم ندارم و فقط دارم با نام و یاد خدا و ذکر هر لحظه یاد خدا ورد زبانم شده
و حتی خوشحال ترم که با این تضادها من بیشتر میفهمم که نباید مشرک باشم
چون به هر کسی وابسته شدم و قدرت دادم
سیلی محکمی ازش خوردم
و الان با این تضاد من هر لحظه وصل بخداوند هستم و ایمان دارم که بدون اذنش برگی از درخت نمیافتد
قدرت بالای تمام قدرتهاست
فرمانروای کل کیهان است
قدرت برتر است
صاحب و مالک اصلی تمام نعمتهای جهانیان است
آسمانها و زمین و هر آن چه بین آنهاست ازان خدا ست
از تهدید و تحقیر و تهمتهای کسی دیگه ترسی ندارم
چون قدرت بالای تمام قدرتها خداست و هر کس بخدا توکل کند خدا به تنهایی برایش کافیست
چقدر من با این تضادها بزرگتر شده ام
چون هر تضاد داره درون منو بخودم نشان میدهد
و من بیشتر وابسته به خداوند میشوم و در مدارش حرکت میکنم
قدرت را از عوامل بیرونی میگیرم و بیشتر روی خط توحید آنلاین میشوم
همین الهام امروز را باید هر روز بخودم یادآوری کنم
من نه گذشته ام هستم و نه آینده
من همین لحظه هستم پس باید همین لحظه آگاهانه بر زنده بودنم بر نفس هایم بر داشته هایم بر نعمتهای زندگی ام بر زیبایی ها بر احترام و عزتی که دیگران برایم قائل هستند شکر گذاری کنم
اگه یه نازیبایی هست اعراض کنم و توجهم را بر روی این همه زیبایی دیگه معطوف کنم
وظیفه و رسالت من الان همینه
درسته در روابط شرایط جالب نیست
من آگاهانه سکوت کرده ام و تمرکزم بر بهبود شخصیتم است
شخصیت اصلی من باید بر اساس توحید و یکتاپرستی عمل کند
اگه شخصیتی توحیدی میخواهم پس باید آگاهانه تمرکزم را روی نکات مثبت همین لحظه بزارم
یک ساعت پیش هم گذشته
یه ساعت دیگر هم اینده است و من باید همین لحظه بهترین خودم باشم تا در هر لحظه که آینده را رقم میزند من لذت ببرم
چون خداوند منبع اصلی تمام نعمتهاو ثروت هاست
فقط از فضل خداوند وهاب طلب روزی و رزق بیحساب کنم
همون خدایی که رزق مورچه را در دل زمین میدهد رزق من که اشرف مخلوقات هستم را بارها و بارها از جایی که فکرش را هم نمیکردم بهم داده
پس همون خدا
همون خدا باز هم رزق بیحساب به من میدهد
بارها و بارها استاد بهم گفته تو فقط در این مسیر ثابت قدم و متعهدانه بمان من همه چی بهت میدم
من تو را از تمام نیازها بینیاز میکنم
من بخشنده ام
من وهابم
من رزاقم
من غفورم
من رحیمم
از من بخواه در مسیر الهی باش من بهت میدم
بارها بهم گفته
و استاد این جمله شما
تو فقط این مسیر را ادامه بده. من هرچه بخواهی، به تو میبخشم. آنقدر نعمت به تو میبخشم که نتوانی بشماری؛ آنقدر نعمت میدهم تا راضی شوی… فقط ادامه بده.
استاد خداوند همین وعده را چند ماه پیش هم به من گفته
و چندبار شنیدم که همین را بهم وعده داده و چه راستگو تر از خداوند متعال است
من بخدا ی خودم اعتماد دارم
خداوند به من وعده داده است .
خدایا شکرت
استاد امروز که پدر همسر م مهمان داشتند
و من در خانه خودم در حال ورزش و بعد دوش گرفتن و حال خوب بودم
مادر همسرم صدا زد که ناهار بیاین پایین
من طبق قانون سلامتی غذا میخورم و غذای خودم را داشتم
ولی به اصرار و احترام و عزت عزیزان در کنار مهمانها ماندم و غذای سالم نوش جان کردم و با اینکه بقیه بخاطر
زیاده روی مردها در مشروب ترس کرده بودند و حرف میزدند
من کاملا آرام بودم و حتی یک کلمه هم باهاشون هم کلام نشدم و نخواستم خودم را درگیر نازیبایی ها کنم
و کلی لذت بردم از وجود خودم که آرامش داشتم و کلی هم از عزیزان عزت و احترام و توجه بسیار خوبی دریافت کردم
با اینکه من موقع ناهار اومدم پایین برا سلام و احوالپرسی
و هیچ کاری نکرده بودم
اصلا رفتاری که با من شد بینهایت زیبا و عالیبیی بود
از پدر و برادر شور و خواهر و مادر و جاری و مهمانها همگی چنان عزت و احترام قائل شدند برای من
که خودم را کاملا لایق این حد از احترام میدونستم
چون من بیقید و شرط ارزشمندم
حتی اگه هیچ کاری برای کسی انجام نداده باشم
و امروز کاملا دوست داشته ام به خودم و سلامتی ام و پاکیزگی ام برسم و جهان داره فرکانس های مرا دریافت میکند .
حتی اگه به زبانم هم چیزی نگویم.
و با همه با عشق و احترام رفتار کردم و الآنم من در اتاق پدر همسرم هستم و در حال صلاتم هستم بلطف خداوند.
و مهمانان در پذیرایی نشسته اند و عزیزان کنارشان هستند.
اینا بلطف خداوند همه رزق بیحساب خداوند است
پس بیشتر به این زیبایی ها توجه میکنم تا لاجرم جهان مرا به زیبایی های بیشتر هدایت کند
چون ایمان دارم که هر لحظه هدایت شده هستم
خداوند هر لحظه مرا هدایت میکند به راه راست
وقتی من سمت خودم را خوب انجام دهم
خداوند سمت خودش را بی نقص انجام میدهد .
من به پلن و برنامه ریزی خداوند ایمان دارم بارها بهترین و عالیترین برنامه ریزی ها را برام چیده خداوند هدایت گر و حمایت گرم و پشتیبان من است.
من پشتم بخدای خودم گرمه
خداوند همه کاره ام است و هر لحظه مرا هدایت میکند
من بدون خداوند هیچی نیستم من حالیم نیست
خداوند هر لحظه جواب تمام مسائل مرا میداند و مرا به جواب مسائل هدایت میکند به آسانی و عزتمندانه
من همواره هدایت شده هستم.
تا این لحظه که بلطف خداوند نفس میکشم یعنی وجودم در این جهان الزامی است.
پس من عمل صالح انجام میدهم و در ذهنم کسی را قضاوت نمیکنم و کانون توجهم را روی بهبود شخصیتم و نکات مثبت و عادت های بهار در هر روزم معطوف میکنم.
و هر باوری که برای رشد و پیشرفت من مناسب نیست را حذف میکنم و آنچه که شایسته من است و به رشد و پیشرفت من کمک میکند را بپذیرم.
و قدرت را فقط بخدا بدهم
خدا را در وجودم حفظ کنم
از هیچ چیزی جز خداوند نترسم
چون مدیر و مدبر کل کیهان خداست
فقط بخدا توکل کنم که خدا متوکلان را دوست دارد .
هر کس بخدا توکل کند نه ترس از گذشته دارد و نه غم از آینده
زندگی همین لحظه است
پس از همین الان لذت ببرم .
به این لحظه ای که بچه ها بهم محبت میکنند و برام احترام و ادب قائل هستند.توجه کنم و لذت ببرم .
خدایا شکرت که هم خودم را بخشیدم و هم تمام کسانی که باعث ازردن من شده اند .
و خیلی حس خوبی داره وقتی در ناخواسته ای باشی و اعراض کنی و خودت و طرف مقابلت را هر دو پاره ای از خدا بدانی و کانون توجه را بر روی زیبای ها بزاری
الله و اکبر از این آگاهی های ناب الهی
استاد خیر دنیا و آخرت نصبیت الهی آمین
خدایا شکرت که دلم به یادت هر لحظه آرام گرفته و امراتم را به دستان قدرتمند تو سپرده ام و آرام و آسوده خاطر هستم چون عدالت تو بینظییییر است و میدانم آنچه که متعلق به من بهم داده میشود.
و این جمله هر کسی هر جایی که هست دقیقا جای درستشه
چند بار این جمله رو امروز بخودم گفتم که در دام دلسوزی برای خودم نیوفتم
خیلی خوشحالم که تضادها برای رشد و پیشرفت و آگاهی دادن بهم داده میشوند
تا من موحد باشم و مشرک نباشم .
خدایا شکرت
من قدرت تغییر دیگران را ندارم
من فقط مسئول شخص خودم هستم
در تغییر خودم توانمند هستم.خدایا شکرت
خدایا شکرت که امروز مرا بیخیالتر و علی بی غم تر کردی
کلی قوی ترم کردی
کلی اتفاقات عالی را در زندگیام با کنترل ذهنم جاری کردی
نعمت و رزق و روزی و برکت و مهر و محبت الهی را از خزانه الهی ات برام روان کردی
خدایا شکرت
که آگاهانه با دادن ورودی های مثبت به ذهنم و شنیده های که به من کمک میکند
میتوانم خالق بهتری برای خلق اتفاقات خوب باشم .
خدا یا شکرررررررررت
که از خودم بیشتر دوست داری که به خواسته هایم برسم
هر کسی را به اندازه توانایی اش تکلیف کرده ای
خدایا شکرت که دارمت
خدایا شکرت برای تمام لحظات زندگی ام که منو به مسیر سرسبز الهی همواره حرکت میدهند.
خدایا شکرت که همین لحظه ام که بچه پر انرژی یکی از عزیزان کنارم هست و بهم محبت میکند را ذهنم ساخته که من با این بچه سرگرم باشم و وسیله اسباب بازی که آورده تا باهاش بازی کنم و خنده و شادی داشته باشیم
خدایا شکرت که از بدنه جامعه دورم و الان در خانه خودم در حال لذت بردن با بچه ها هستم .
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم.
به نام خداوند
سلام استاد و مریم جان
باور همه چیز است
باور همه زندگی ما را میسازد و بس
خدایا ما را در ساخت باورهای قدرتمند کننده در مورد خودت یاری برسان
استاد همه از باور و انجام گفتند و من میخوام یه تجربه جدید بگم
خیلی ها به چشم زخم و دعا اعتقاد دارن در واقع باور دارن
در روستای که من رفته بودم تعطیلات
یه شب بحث داغ دعا و دعانویس بود
قضیه از این قرار بود که در قبرستان قدیم میان قبر به سید را بازسازی کنن و نمیشود
خلاصه چند سال دنباله این ماجرا بوده
که یه نفر میگه شاید قبر طلسم باشه
و یه دعا نویس میارن
و کلی دعا به نامهای متفاوت از افراد محل دور قبر پیدا میکنن
و حالا شده بود نقل مجلسها
که فلانی با فلانی دعوا کرده دعا نوشتن براش
فلانی نمیتونه خونه بسازد زمینش طلسم شده
فلانی ازدواج نمیکنه بختش بسته هست
استاد باور کنید صدها نفر دنبال دعا نویس بودند تا اون دعا و طلسم رو باطل کنن
و معتقد بودند اگه پیشرفت نکردن بخاطر ابن دعا قوی در قبرستان است
اول کمی توضیح دادم الکی هست قبول نکنید دیدم نمیتونم قانع کنم
بیخیال شدم
ولی دیدم چه انسانهای نماز خوان و خوب که باور داشتند و قدرت را به چه چیزهای داده بودند
باور زندگی همه را در برگرفته
و باید باورهای خودمون را قوی کنیم
استاد و مریم جان بابت فایل عالی و توضیحات بینهایت سپاس
یه مطلب دیگه چقدر در فایلها وقتی بهتر گوش،میدهیم باورهای درست و جملات باور قدرتمند کننده هست ازتون سپاسگزارم
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال
سلام به همه
امروز وقتی با هجوم افکار منفی برای مسئله ای مواجه شدم، به کمک هدایت اول خداوند که دیروز بهم گفته بود و درخواست کرده بودم بگه، که گفته بود حواست رو جمع یک کاری کن که نیاز به تمرکز بالاتری داره، تونستم ادامه بدم و موج اول نجوای ذهن رو گذر کنم و بعد در ادامه که دوباره نجوا و مومنتوم منفی اومد، گفت ببین چون فلانی گفته فلان کار رو باید بکنی، اتفاقا نباید بکنی چون تو ذهنم اصلا اون فرد رو قبول ندارم. دقیقا اون لجبازی مقدس رو در من فعال کرد خدا و امروز با هدایت الله عالی گذشت و از مسئله عبور کردم و به مومنتوم منفی اجازه رشد ندادم که اگر میدادم، از مسیر خارج میشدم.
همینطور که امروز هدایت شدم، در روزها و سالهای آتی در مسائلی دیگر و جاهای دیگر زندگی هم به همین راحتی هدایت میشم اگر تسلیم باشم. چون پیش فرضی در ذهنم نذاشتم که بگم چه فکری بسازم که تو اینجور مواقع کمکم کنه و تسلیم بودم در برابر خداوند که حتی اون فکر رو هدایت کنه، انگار تازه مفهوم تسلیم رو فهمیدم.
هرکسی با توجه به شرایطش و گذشتش و باوراش، هدایت میشه و هدایت برای هرکسی یه جور خاصه و یک فکری که به یک نفر کمک کرده، ممکنه به من کمک نکنه ولی اون اصل که ایجاد باورهای قدرتمند کننده مثل فراوانی و احساس لیاقت و باور به خالق بودن هست، باعث میشه در مسیر هدایت الله قرار بگیریم و چیزایی بهمون بگه که دقیقا میشینه به پازل زندگیمون و ما رو به جلو میبره.
یعنی قدرتی که این شناخت بهم داده، خیالم رو برای ادامه مسیر راحت کرده و کاملا با خدایی که شناختم، احساس قدرت و عزت نفس و آرامش میکنم و میدونم قدم به قدم با منه.
اصلا فهمیدم دلیل اینکه کنترل ذهن برام سخت میشده، همین بوده که میخواستم با ذهن محدود خودم راه حل پیدا کنم برای کنترل ذهن و به همین دلیل اکثر اوقات به بن بست میرسیدم ولی امروز که هدایت خواستم و خودمو سپردم به جریان، خیلی راحت خداوند از تضاد امروزم عبورم داد و شنیدم صداش رو که آهسته گفت، بقیشم باهاتم و برو جلو نترس. نیازی به آماده شدن همه شرایط نداری، فقط قدم اول رو بردار، بقیش با من، آب خوردنت رو هم بهت میگم که کی آب بخوری که برات خوب باشه، کی بخوابی که برات خوب باشه، اصلا همین کامنتی که الان مینویسی ، این منم که دارم میگم و تو داری مینویسی.
الان اشک از چشمانت اومد، تازه منو شناختی؟ تازه قدرتم رو درک کردی، تازه فهمیدی حساب کردن و تکیه کردن به من چه حالی داره؟ خوبه، همین مسیرو ادامه بده چون سعادت دنیا و آخرتت در گرو همین مسیره که با من باشی.
احساساتی شدم، مثل احساس یک فوتبالیست که توپ طلا گرفته یا قهرمان جام جهانی شده، انگار همین حالا به تمام خواسته هام رسیدم، حسش کردم، انگار دارمشون. چقدر قلبم آرومه و چقدر لطیف شدم در این لحظه.
خدایا شکرت
در پناه حق
به نام خدا
سلام عرض میکنم خدمت استاد ارزشمندم و اعضای سایت
استاد ازتون تشکر میکنم بابت این فایل های تاثیر گزار و دیدن این 4 قسمت از فایل توت فرنگی 19 دلاری باعث یادآوری یه سری خاطرات و اهمیت باور در زندگی شد استاد یه خاطره ای یادم اومد موقعی که نوجوان بودم و سنم کم بود و در مورد قوانین و باورها نه شنیده بودم نه اصلا درک میکردم یادم میاد یه شب یکی از نزدیکانم از شدت سردرد گوشه ای از اتاق افتاده بود و آه و ناله میکرد جوری که نمیتونست بشینه و یه پتو رو خودش کشیده بود و برق اتاق هم خاموش کرده بود منم از سر شیطنت رفتم ازش پرسیدم که اگه میخای تا واست یه قرص مسکن بیارم اونم که از خداش بود گفت که آره ممنون و خلاصه منم رفتم از اسمارتیز که بچه ها خریده بودن یواشکی یه دونه برداشتم با یه لیوان آب بردم تو اتاق تاریک بهش دادم و اسمارتیز رو به جای قرص با یه لیوان آب خورد و از سردرد به خود میپیچید منم گفتم این قرص رو بخور الان خوب میشی خلاصه اسمارتیز رو خورد و منم از اتاق بیرون رفتم بعد از چند دقیقه برگشتم و حالشو پرسیدم و در کمال ناباوری گفت که سردردم با اون قرص مسکنی که بهم دادی خوب شد و ازم تشکر کرد و منم دیگه بهش چیزی نگفتم تا روز بعد و اون موقع بهش گفتم که آره قرص نبوده و فقط اسمارتیز بوده و محض خنده اینکارو کردم و اونم باورش نمیشد که با اسمارتیز خوب شده و آره باورها نقش مهمی در تمام زندگی دارن کافیه ما موضوعی رو باور کنیم اون وقت حقیقت اون موضوع رو در زندگی میبینیم همه چی به ذهنیت ما بستگی داره و با فهمیدن این موضوع ما میتونیم باورهای مثبت رو در جهت رسیدن به خواسته هامون به کار ببریم و در کل کلید رسیدن به تمام خواسته ها فقط و فقط و فقط ساختن باورهای قدرتمند و مثبت هم راستا با خواسته ها هستش.
خداروشکر میکنم که در سایت هستم و از خدا میخام مارو به راه راست هدایت کنه راهی که باعث سعادت و خوشبختی و ثروت ها و نعمت های بی نهایت بشه الهی آمین..
سلام
بابت این تفاوتی که ذهن انسان ایجاد میکنه خیلی مواقع برام رخ داده ولی جالبترینش این بود که
خودم وقتی اهواز بودم دو نوع مختلف قهوه خریدم و هر کدوم هم به دوقسمت مساوی تقسیم کردم،
یکی خودم یک هم هدیه دادم به دامادمون.
جالب اینجا بود که هر روز به نوبت ازشون قهوه درست میکردم و ازش لذت میبردم چه گرم و چه سرد
یکروز دامادمون داشت قهوه درست میکرد گفتم برای منم درست کن،وقتی خوردم ازش در مورد کیفیتش پرسیدم و گفتش زیاد جالب نیست،و از اون روز به بعد خودم قهوه درست میکنم دیگه طعم و مزه قبلی رو بهم نمیده و جالب اینجاست که باتوجه به اینکه فهمیدم این ذهن هست که داره تفاوت رو ایجاد میکنه باز اون طعم قبلی رو برام ایجاد نمیکنه و باعث تعجب و خنده خودم میشه.
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و همه دوستان
یه مثال جالب
اقا من و شوهر عمه ام پاسور بازی میکردیم و اون همیشه باور داشت حکم پیک عالی هست و پیک خوبه ..یعنی باور چه عرض کنم اعتقاد شدید …
همیشه هم اگه دستش یه دونه پیک هم داشت حکم رو پیک اعلام میکرد و واقعا هم همینطور میشد و دست رو میگرفت
حتی این اواخر دیگه قبلا از اینکه ورق به دستش برسه حکم رو پیک اعلام میکرد بدون اینکه ورق رو ببینه و به طرز شگفت انگیزی از 13 ورق حداقل 8 تا ورق پیک گیرش میومد و همه تعجب میکردن از جمله خود من
چند شب پیش هم بازی کردیم و من دیگه میدونستم این قانون قانونه باور هاست که کار میکنه
و من هم تایید کردم اونجا … چون بشوهر عمه ام باور داره پیک ورق خوبیه و هر کسی هم (از رقبا) حکم رو پیک کنه به نفع خودشه در آخر واقعا این اتفاق می افتاد براش و تو فامیل همه میدونستن اگه حکم رو پیک اعلام کنن باختن…(یعنی اونا هم از جمله خود من بعد از یه مدت باور کرده بودیم اگه حکم کنیم پیک شوهر عمه ام میبره ..خخخخ) قانون داشت کار خودش رو انجام میداد
خلاصه که با دیدن این قسمت و مثال ها فهمیدم که
ذهن بسیار بسیار قدرتمنده و اگه باور کنه خلق میکنه
خدایا هزاران بار شکرت برای آگاهی که امروز گرفتم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیز و تمام دوستان هم مسیر و هم راه
استاد جان اول ممنونم به خاطر همین فایل های هدیه که هر کدوم دریچه ای هستند برای رسیدن به گنجینه الهی.
استاد در مورد باور های ذهنی . من همیشه از سرما و سرما خوردگی گریزانم . دنبال جاهای گرم لباس های گرم وسایل گرمایشی هستم وقتی میبینم تو بهار یا پاییز که هوا خنک شده و باد می آید مردم تی شرت و شلوارک پوشیدن متعجبم چون از وقتی یادم می آید تو خونه ما صحبت از این بود که خودتون را بپوشانید لباس زیاد بپوشید اگر عرق هم بکنی بهتر از این است که سرما بخوری، مادر بزرگم خدابیامرز می گفتن سرما را با نزاکت نمیشه خورد یعنی به خاطر اینکه خوش تیپ باشی لباس کم بپوشی سرما می خوری. جالب اینجاست که اکثر مواقع هم یخ کرده بودم . بعد ازدواج هم خانواده همسرم همین اعتقاد را داشتن بخصوص در مورد پوشاندن بچه . اما شوهر خواهر همسرم بر خلافشون فکر می کرد تو زمستان خودش با آستین کوتاه تابستونی می چرخید و بچه هاش را هم با شلوارک بیرون می آورد و هر چی بقیه می گفتند بچه سرما می خورد ایشون جواب می داد پس این آدم هایی که تو برف زمستان می روند تو دریاچه یخ زده چطوری این قدر سالم اند ؟ بدن خوب بلد است چطوری خودش را تطبیق بده ،شما عادتش می دهید چطور باشد . و خودش و فرزندانش به ندرت سرما می خوردن.
تازگی ها یک کلیپ دیدم در مورد چربی ها که در بدن ما دو دسته اند سفید و قهوه ای و چربی قهوه ای که اتفاقا در سرما از بدن محافظت می کند و باعث میشود تو سرما شما گرم بمونی و هر چی بدن را بیشتر بپوشانی مقدار این چربی تو بدن کمتر می شود.
البته من بعد شنیدن این مطلب یکهو تابستانی نشدم اما لباسم را کم کردم و اینکه بدنم خودش را می تونه گرم کُند را باور کردم و این چند روزه بر خلاف همیشه که سحر ها بیدار می شدم و یخ می کردم ، گرم بودم و الان که بقیه می گویند سرما خوردگی بیشتر شده باور نکردم حتی بعد استحمام بیرون رفتم و خوب و سرحالم.
اما در مورد باورهای خدایی
شما درست می گویید استاد این قدر این باور ها با ما یکی شدند که اصلا متوجه وجودشان نیستیم
تازه که با قوانین آشنا شدم( نه با شما ،) این قدر در مورد اینکه خدا یک انرژی است مقاومت داشتم که این دسته از فایل ها را نمی شنیدم یا هر جایی از دیگر فایل ها صحبت از این خدای جدید بود زود رد می کردم .بعد مدتی با شما آشنا شدم با صحبت های شما این مقاومت کمتر شد و با دلیل و منطق هایی که شما آوردید متوجه شدم شما درست می گویید. حدودا بعد یک سال پذیرفتم خدا به صورت سیستم عمل می کند.
بعد بقیه مسائلی که مربوط بود به خدا مثل بحث معنوی بودن پول . فکر می کردم خیلی خوب این مطلب برام جا افتاده چون خیلی براش مثال آوردم.
خوب ذهن من اولش می گوید آره دیگر ببین چقدر پول معنویه! بعد مدتی یک کانال میزند به باور های قبلی و می گوید اگر این باشد چی؟ مثلا این آیه را می آورد
مَن کَانَ یُرِیدُ حَرۡثَ ٱلۡأٓخِرَهِ نَزِدۡ لَهُۥ فِی حَرۡثِهِۦۖ وَمَن کَانَ یُرِیدُ حَرۡثَ ٱلدُّنۡیَا نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَا وَمَا لَهُۥ فِی ٱلۡأٓخِرَهِ مِن نَّصِیبٍ20 شوری
ترجمه الهى قمشهاى
الهی قمشهای، مهدی, جلد 1, صفحه 485
هر کس حاصل کشت آخرت را بخواهد ما بر تخمى که کاشته مىافزاییم و هر که تنها حاصل کشت دنیا را بخواهد او را هم از آن نصیب مىکنیم ولى در آخرت (از نعمت ابدى آن چون نخواسته) نصیبى نخواهد یافت. ولی من ندیدم بجز ترجمه آقای الهی قمشهای کس دیگری این نکته را ذکر کرده باشد که چون خودش نخواسته در آخرت بی نصیب است نه اینکه خواستن دنیا و نعمت هاش بد استو همچنین ذهن من نمی گوید خدا تو همون قرآن فرموده
من کَانَ یُرِیدُ ثَوَابَ الدُّنْیَا فَعِندَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ کَانَ اللَّهُ سَمِیعًا بَصِیرًا134نساء
فَإِذَا قَضَیْتُمْ مَنَاسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آبَاءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا وَ مَا لَهُ فِی الْآخِرَهِ مِنْ خَلَاقٍ200بقره
وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَ فِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ201بقره
وَ مَا کَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ کِتَابًا مُؤَجَّلًا وَ مَنْ یُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْیَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَ مَنْ یُرِدْ ثَوَابَ الْآخِرَهِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَ سَنَجْزِی الشَّاکِرِینَ145ال عمران
بله استاد جان شما درست می فرمایید ما هر چی رو باورهامون کار می کنیم باز هم هر روز جای کار داریم
برای همین است که شما همیشه هر روز هر ساعت دارید رو خودتون کار می کنید و این شده بخشی از زندگیتون جزئی از زندگیتون
خدایا ما را به راه راست راه کسانی که نعمتشان دادی هدایت کن
سلام به استاد قدرتمندم و همه ی دوستان عزیز
چقدر این سری فایلهای درسهای توت فرنگی 19 دلاری عالی بود و ذهن ما رو نسبت به باورها باز کرد.
یه مثالی که یادم میاد اینه که در اقوام ما اعتقاد شدیدی به تخم مرغ شکستن و چشم خوردن دارن. و اگر یک فردی در خانواده حالش ناخوش بشه یا مریض بشه سریع براش تخم مرغ میشکنن و تمام افرادی که اون فرد را دیدن اسم میبرن تا به اسم یک نفر بشکنه. جالب اینجاست که فرد مریض به محض اینکه تخم مرغ میشکنه حس میکنه کامل خوب شده و بلند میشه و به کار و زندگیش میرسه. یعنی اونقدر باور دارن که با تخم مرغ شکستن حالشون خوب میشه که واقعا این اتفاق میفته و دیگه اثری از حال بد در اونها دیده نمیشه.
فردیکه اسامی را میگه و تخم مرغ را فشار میده معتقده وقتی تخم مرغ سفت شده یعنی حتما فرد بیمار چشم داره و اونقدر اسامی رو میگه تا بلاخره بشکنه. نکته جالب تر اینکه وقتی بیمار میشنوه که چه کسی چشمش زده بوده با اطمینان میگه که اره یادم اومد که اون شخص خیلی بد نگاهم میکرد پس تخم مرغ به اسم شخص درستی در اومده و بعد از اون هم کامل حالش خوب میشه.
امیدوارم این سری فایلها ادامه پیدا کنه.
در پناه الله یکتا باشید
سلام ودرود به همه عزیزان
استاد برای 13بدر اومدم باویانا دهات درطالقان –
خونه عمه ام .جای همه بچه ها سایت و شما خالی بود خیلی خوش گذشت – من باند عمه روگرفتم گذاشتم وسط باغ ویلا صدای اهنگ روتا اخرزیادکردم . یک عمه دیگه دارم – ثروتمندن وجایگاه شغلی عالی دارن .توباغ ویلای ایشون بودیم با کل خانوادش .
خیلی خانواده اش مذهبی هستن منم که تیپم به روزه باند روگذاشتم وسط باصدای اهنگ بلند همشون رفتن درانرژی مثبت . کباب هم مهمون ماشدن همگی – بهشون گفتم من به نیت مجردها سبزه به نیت مجردها گره زدم بختشون بازمیشه تا حالا چندتا مجرد سبزه گره زدم بختشون بازشده :)))
عمم گفت برای دخترای من سبزه گره بزن –
وسبزه گره زدم براشون البته دختراخودشون تهران بودن دهات نبودن
آقاااااا به نیت خودمم سبزه گره زدم .
میدونی چیشد استاد !! اون جمع اقوام از-دم همشون بهشون الهام شد که پرنیا احتمالا عاشق شده و باویانا میخاد بره امریکا :)))
عمم گفت توکل بخدا سبزه گره برن ببینیم امسال اتفاقات عالی میوفته .برای مجردها :))
شب تیوی نگاه میکردن همه-البته منو عمم بودیم ویانا بادخترعمم بقیه برگشتن تهران .
عمم گفت پرنیا فیلمو نگاه کن چشماتونبند نخوابی -گفتم خواب نیستم دارم فکرمیکنم
آقاااااا یدفعه عمم گفت فکرنکن یا خودش میاد یانامه اش:)))
آقااااانمیدونستم بخندم یاگریه کنم اونجا فهمیدم همه بمن شک کردن -بجهنم که شک کردن بهتر – خب باید به اهدافم برسم حتما خدابهشون الهام کرده :)))
اخه عمه هام عاشق منن روز شماری میکنن منو ویانا بیایم باغ ویلاهاشون .
بچه هاشو بعد از 6سال دیدم .توباغ ویلا نوه اش رو اولین بار دیدم . همشون خیلی ثروتمندن.
البته یک عمه ام قویه .
پسرعمه ام جایگاه اجتماعیه شغلیه خیلی قوی تو ایران داره بازن وبچش دیدمشون برا اولین بار اشنا شدم باخانمش . .چون بعد6سال منو دید ایشون شاخکهاش تیزبود دوزاریش افتاد با ویانا میخام برم امریکا .اخه اینا همشون میدونن بابا خیلی عاشق من بوده وبابا دلش داماد عالی میخاسته چون بابا توفامیل موفق بود .
همش توفکربودپسرعمم- حرف نمیزد بهم الهام شد داره میگه پرنیا برو مسیرت درسته برو امریکا وخوشبخت بشو ودایی روحش شادبشه .
شان وشخصیت قویه خودتو دایی رو توفامیل به نمایش بزار .میدونی استاد همشون منو مثل خواهرشون میدونن بچه های فامیل فرق نمیکنه دختر وپسر.