آنچه از سفر به لاس وگاس آموختم - صفحه 90


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    83MB
    7 دقیقه
  • فایل صوتی آنچه از سفر به لاس وگاس آموختم
    6MB
    7 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1004 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فائزه رستگار گفته:
    مدت عضویت: 764 روز

    به نام خدای زیبایی‌ها

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم قشنگم سلام خدمت اعضای خانواده دوست داشتنی خودت خانواده عباس منشی

    خداوند رو شکر می‌کنم که باز تونستم یکی از این فایل‌های زیبا رو ببینم و باز اینجا کامنت بزارم یک رد پا از خودم که بعدها بفهمم چقدر پیشرفت کردم

    ما باید حال خودمون رو خوب نگه داریم ما باید همیشه حالمون خوب باشه نه به واسطه عوامل بیرونی نه به واسطه مواد مخدر یا هر چیز دیگه‌ای یا مواد توهم زایی مثل مشروب که ما را از احساس خوب همیشه دور می‌کنه

    یا بازی قمار ما نباید هیچ وقت این‌ها را انجام بدیم چرا که قمار به ما استرس میده و احساس خوب را از ما دور می‌کنه و خوشبختی از ما دورتر می‌شه

    ما باید با تغییر دیدگاه و باور خودمون حال خودمون رو خوب نگه داریم ما نباید به قول استاد آشغالا رو بریزیم زیر مبل فکر کنیم دیگه تمیز شد ما باید کلاً فکرمون رو از آشغال‌ها پاکسازی کنیم نه موقتاً برای همیشه ما نباید بزاریم که علف‌های هر ذهن ما را پر کنه ما بایدبا تغییر باور و نگرشمون حال خودم رو خوب نگه داریم مسیر ثروتمند شدن نیاز به تکامل داره و ارتعاش به هیچ عنوان شانس عامل موفقیت نیست این ما هستیم که شانس رو به وجود میاریم چه جوری این ما هستیم که تعیین کننده همه چیز هستیم به شرط اینکه به قانون سیستم جهان عمل کنیم حس خودمون رو خوب نگه داریم و خودمون رو شاد نگه داریم و هر روز روی ذهنمون کار کنیم و قانون جهان رو به خودمون یادآوری کنیم و دنبال راه درمان موقتی نباشیم فقط برای چند ساعت برای چند روز نه ما باید حال خودمون رو خوب نگه داریم برای همیشه

    من پدرم دکه داره دکه سیگار فروشی چند وقت پیش یکی از دوستام که داشتیم با هم حرف می‌زدیم بهش گفتم آره انبار فلان محصول بابام فلان سیگار بابام اینجاست بعد گفت یواشکی برنمی‌داره بکشی گفتم خب چرا یواشکی نداره ضرر هم برای من داره گفت نه تو از بابات می‌ترسی گفتم نه من نمی‌ترسم من می‌تونم حتی از بارم نگیرم برم یواشکی خودم بخرم بکشم اما هیچ وقتی این کارو نمی‌کنم چون این موضوع به من حس خوبی نمیده و به قول معلم ریاضی موضوعی که به من حس خوب نمیده باید ازش دوری کنم و اون دوستم از من خواست که بریم با هم کافی شاپ قلیون بکشیم و من به خانواده‌اش نگم و بهش گفتم ببین من هات میام کافی شاپ تو هم هر کاری دلت می‌خواد بکن من نمی‌تونم جلوی خودت تو رو بگیرم حتی خانوادت هم نمی‌تونن جلوی تو رو بگیرن تا وقتی خودت نخوای اما این موضوع فقط برای یک ساعت که تو از فکر و خیال دور بشی بهش برخورد و باهام دعوا کرد و من فهمیدم که این رفاقت هم به درد من نمی‌خوره و تنها بمونم بهتر از اینه که با آدم‌هایی این چنین در ارتباط باشم

    و خوشبختانه فرکانس جواب داد و من به کلی ازش دور شدم

    استاد خوشحالم که اینجاهام خوشحالم اینجام که کامنت می‌ذارم خوشحالم که شما این همه درس خوب به من می‌دید که من کار اشتباهی نکنم خوشحالم که خداوند شما را سر راه من قرار داده واقعاً خداوند رو شاکرم

    الهی که ثروت از زندگیتون سرازیر بشه و سلامتی تون پایدار باشه به امید دیدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    فاطمه نوری گفته:
    مدت عضویت: 527 روز

    سلام به استاد نازنینم و مریمِ عزیز.

    رسیدم به فایل دوازدهم از فصل اول …

    خداروشکر میکنم بابت تمام اتفاقات خوب زندگیم ..

    همین دیشب بود که از مسافرت برگشتم یک مسافرت دخترونه پراز حس و حال عالی …و همسفرای بی نظیر و درجه یک …

    یادمه قبل از این سفر با جزئیات اتفاقات مسافرتم رو نوشته بودم و از خدا خواسته بودم منو توی این مسیر قرار بده که بتونم با دوستای خوب همسفر بشم یک سفر با یه عالمه زیبایی ها که همش خداروشکر کنم…خیلی دوست داشتم باز بریم شمال اما به جایی هدایت شدیم که دست کم از شمال نداشت…مسیر شیراز به بوشهر واقعا مسیر قشنگ و سرسبزیه باز اولم بود میرفتم خیلی فراوانی دیدم طبیعت گرفته تا انواع ماشینا و خوردنی‌ها و….

    میخام بگم این اتفاقات رو قبل از مسافرت دیده بودم و درموردش بارها و بارها نوشته بودم و خیلی خوش بین بودم و احساس خوبی داشتم بهش ..که خیلی اتفاقی سفره جور شد و ماهم افتادیم تو مسیر

    ……

    اگر آدم قبلم بودم مدام به این فکر میکردم که نه بابا حالا من که پول ندارم نمیشه رفت که همینجوری …

    اما اون لحظه گفتم ب امید خدا میرم پولشم جورمیشه و شد …کنترل ذهن تو اون شرایط نمیگم آسون بود اما شدنی بود و من نتیجه ش رو دیدم..

    فقط با تغییر نگاهم از پسش بر اومدم …

    اونقد فراوانی توی مسیر دیدم که باورم نمیشد اگر آدم قبل بودم خیلی بی تفاوت از منظره ی سرسبز و رویایی مقابلم می‌گذشتم اما این بار چشم برنداشتم از مسیر و مدام شکرگذاری میکردم …

    توی طول سفر دوسه بار از رفتار دوستام ناراحت شدم که اگر آدم قبل بودم شاید این سفر زهرمارمون میشد اما با تغییر زاویه دیدم نه تنها حالم بهتر شد بلکه رفتار اطرافیانم هم به شدت تحت تأثیر قرار داد و هی همه چی بهتر و بهتر اتفاق می افتاد….

    همه و همه مسیر تجربه های من از استفاده از قوانین بود…

    پیشاپیش سال جدید رو به استاد عزیز و مریم جون و بچهای سایت تبریک میگم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: