اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد عزیزم بی صبرانه منتظر دوره قرآن هستم…دو روز شروع کردم به خواندن قرآن با دقت لازم به آیه ها …وقتی توضیحات شمارو در فایل هاتون گوش کرده ام بیشتر متوجه میشم ..میگم اِ اینجا همونیه ک استاد داشت توضیح میداد…استاد اگه بدونید چ روزهای خوب و نابی را میگذرانیم …منو همسرم هر روز آرامتر ،شادتر ،سپاسگزارتر،دوستداشتنی تر، ثروتمندتر میشویم…اولین کتابی که باعث شده بود من به سمت قانون جذب هدایت بشوم و گذشته خودمو ببخشم ( کتاب شفای زندگی بود) چندین بار خواندمش ان روزهای خیلی کمکم کرد تا زندگیم عالی بشه..و برای همیشه با دارو خداحافظی کنم…اما این روزها دوباره شروع به خواندش کرده ام …ولی کلمات جوری دگر شده اند آن موقع خیلی از کلمات و جملات این کتاب را درک نکرده بودم گوش کردن مکرر فایل های شما خواندن و درک کردن را برایم آسانتر کرده …تئوری سطل آب در این کتاب کاملا توضیح داده ولی اگه توضیحات شما نبود من هیچ وقت متوجه نمیشدمحتی در مورد تکامل معنی این کلمه را درک نمیکردم و خیلی چیزهای دیگر…
استاد عزیزم ،دستانی از خداوند ..این روزها برایم تولدی دوباره است…خدا برایم خدایی دیگر شده ..معنای ایمان و توحیدی بودن را درک ام ..سپاسگزار بودن ،توجه به خواسته ها و نکات مثبت اطرافم…
همینطور شرک ورزیدن…بی ایمانی ،ترس ،شیطان …معنای حق الناس…
قبل از دریافت این همه آگاهی از شما ،تصور من در مورد اینها چیزی دیگر بود?
بازم خدارا هزاران بار شُکر شُکر شُکر …
برای همتون روزی سرشار ار عشق ،سلامتی ،ثروت از درگاه رب خواستارم.?????
چقدر عالی که این مسیر زیبا را با همسر خوب تان دارین طی میکنید و چقدر عالیتر که وارد وادی عشق وتوحید شده آید و دارید هر روز بهتر از دیروز میشوید خدایا هزاران مرتبه شکرت ???.
سلام به استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته مهربان و همگی دوستان عزیز. امروز که داشتم سفرنامه مرضیه خانم رو تو کانال تلگرام میخوندم، یاد گذشته های خودم افتادم و کلی خندیدم.
یاد این افتادم که فکر میکردم شبهای قدر اگه به اندازه کافی گریه نکنم، بدترین تقدیر برام رقم میخوره برای همین به هر ضرب و زور و نوحه و برنامه گریه داری که بود سعی میکردم که اشک خودم رو در بیارم. همین حالا هم که دارم این نظر رو مینویسم دارم با صدای بلند با خودم میخندم.
یا اینکه تو ماه محرم، مخصوصا عاشورا و تاسوعا، فکر میکردم که اگر تو مراسم خاصی شرکت نکنم، دیگه فاتحم هم تو این دنیا خوندست هم تو اون دنیا. برای همین از مراسم علم کشی گرفته تا سینه زنی و نخل کشی شرکت میکردم تا یه وقتی از این قافله جا نمونم و اتفاقات بدی برام نیفته.
وااااااااااااااااای خدایاااااااااااااااا. اصلا نمیتونم بگم که چقدرررررررررررر به خاطر آگاهی هایی که از طریق دستان خودت روی زمین بهم دادی ازت ممنونم.
حالا میفهمم که استاد وقتی میگن الان هیچ ربطی به گذشتشون ندارن یعنی چی. من دیگه هیچ ربطی به گذشتم ندارم چون میدونم که عبادتی بزرگ تر از سپاسگزاری و حال خوش وجود نداره.
سلام ب استاد خوبم ،خانوم شایسته هزیز و تمام همشفرانم
یادمه همیشه زیاد ک میخندیدم میگفتن ی جایی از لباس یا شالتو گره بزن چون بعد از این خنده گریه زیادی هست و
من این رو باور کرده بودم و پذیرفته بودم و گاهی اوقات بعد از خنده هام گریه ی زیادی میکردم ???این ی باور غلطی بود ک از اطرافیانم در من شکل گرفته بود
خدارو شاکرم ک الان قوانین جهان رو میدونم،میدونم ک قانون چطور عمل میکنه
نکته ی روز یازدهم
غمگین بودن باعث میشه اتفاقاتی ک دلخواهت نیست رو جذب کنی
پس تحت هیچ شرایطی غمگین نباش
همیشه ب مسائل از ی دیدی نگاه کن ک حالت رو خوب کنه و حستو خوب نگهداره….
بی توجه باش ب اتفاقاتی ک تورو ناراحت میکنه و بهش فکر نکن،بلکه توجهت رو ب روی چیزای مثبت اطرافت بزار،هر لحظه شکرگزار خداوند باش.
سعی کن قوانین رو بشناسی و درک کنی تا بتونی زندگی دلخواهت رو خلق کنی!
چون قطعا همه چیز ک باب میل تو باشه تو خوشحال تری و هرچه احساس خوب و شادی یبیشتری داشته باشی فرکانسی ارسال میکنی ک جهان شادی بیشتری رو وارد زندگیت میکنه،و خداوند نعمت بیشتری رو در زندگیت جاری میکنه?????
خصوصا وقتی در مورد حضرت یعقوب صحبت شد خیلی برام جالب بود تا به حال از این زاویه نگاه نکرده بودم که حضرت یعقوب خودش باعث اینهمه دوری از یوسف شد بخاطر اندوهگین بودنش
بعد از نوشتن برگی برای روز چهل و یکم سفر، فایل قانون جذب در قرآن را دو بار دیگر گوش دادم و مطلبی شنیدم که قبلن به آن توجه نکرده بودم .وقتی استاد گرامی کلمه ی حزن در آیه ای مربوط به حضرت یعقوب را مرور می کردند فرمودند کلام الهی تاکید دارد که افکار مشوش و ترس آلود یعقوب در مورد گمشدن فرزندش به وقوع پیوست ! در این آیات چقدر تاکید می شود بر نگرش مثبت داشتن . حال خوب داشتن . نگران و اندوهگین نبودن. بر زبان نیاوردن کلماتی که بار منفی دارند !!!!
ناگهان متوجه شدم که در کامنت مربوط به همین فایل از یک جمله ای استفاده کرده ام که نشانگر یک ترمز و باور منفی و محدود کننده است. از این که خداوند مرا هدایت کرد که در عرض دو ساعت به این باور ترمزی آگاه شوم خدای بی شریکم را شاکرم. اما این باور چه بود؟
در کامنت نوشته بودم
((….حتی اگر آن خانه ی آرمانی هنوز از آن من نشده باشد !یا آن ملک و ویلا هنوز رویا باشد! یا ِآن سه برابر شدن درآمدماهانه در یکسال که باورش را ساخته ام و فعلن در کاینات چرخ می خورد تا به من برسد! یا آن سوراخ در سطل درآمدم به من چشمک بزند!))
باور قدرتمند کننده این بود که:
” خانه ی آرمانی ، ملک و ویلا، سه برابر شدن درآمد ماهانه با هدایت الهی برایم آماده می شود و سطل درآمدم هر روز بزرگتر وبزرگتر و عمیق تر و عمیق تر می گردد”
استاد گرامی
خدا را شاکرم که به واسطه ی آموزه های گرانبهای شما و تلاش خانم شایسته گرامی هر روز بیش از پیش قادر به کنترل ذهن و یافتن باورهای محدود کننده ای که زیر لایه های فکری قرار دارد می شوم . یافتن حتی یک باور نادرست و تلاش برای تغییر آن به قدری حس خوبی برایم داشت که دوست داشتم آنرا با شما عزیزان به اشتراک بگذارم.
بعد از مجلس هم ی گرد همایی دیگه بود یا اینکه از خونه مادر بزرگم ب مقصد بعدی( خونه ی همسایه دیگه) برای روضه میرفتن
دوتا از عمه هام به قول عربها مُلایه بودن
تا ١٣ محرم هرشب روضه بود و نذری
یادم گهواره علی اصغر درست میکردن و تو مجلس میچرخوندن
خانمایی که بچه دار نمیشدن بهش دخیل میبستن و گریه و زاری و نذرر
این بگم ک از نظر مالی وضع مادربزرکم اینا با اینکه ب قول معرووف مومن و دیندار و حسینی بودن اصلا تعریفی نبود
سالها من این صحنه ها رو دیدم
و برادرم ک اون موقع کوچیک بود و به علم ، گهواره یا پرچم های نصب شده روی دیوار دست میزد
مادربزرگم بهش میگفت امام حسین کورت میکنه
و واقعا من ی ترسی از درون داشتم…
خلاصه که سالها نماز میخوندم
روزه میگرفتم
ماه رمضان و غیر رمضان
نماز شب
دعای کمیل
ندبه
سمات
توسل
زیارت عاشورا
….
ولی با چ حسی
نمازم از سر ترس بود و رفع تکلیفی یا برای استغفار چی خودمم نمیدونم
ک اگه نخونم خدا بلا سر زندگیم میاره
چ عذاب وجدانهایی میگرفتم اگر ی تار موهام بیرون میومد که خدا تو قیامت من از اون مو آویزون میکنه( معلم دینی و مدیر و ناظم مدرسه ب کررات تو گوشمون خونده بودن)
وای از شبای قدررر
که فکر میکردم هرچی نماز و قران و دعا بیشتر بخونم سال بعدم عالیتر میشه و اینا هستن که اینده من رقم میزنن
و من شدم ی ادم وسواسی شدیددد
ک بارها وضو میگیره
بارها نماز میخونه
بعد از غسل حیض تمام در و دیوار حمام از بالا تا پایین ابکشی میکردم بارهااا
و…
از یجایی( تو سن ٣4 سالگی )بریدم
خسته و دین زده
از خدای ترسناک که همش باید حواسم باشه مبادا محازات نشم
نماز گذاشتم کنار
روزه هم همینطورر
منی که تو ماه رمضون بارها قران ختم میکردم
یس حفظ بودم
واقعه حفظ بودم بعد از نماز عشا میخوندم
چند سال لای قران باز نکردم
چی توی اون مدت دیده و قبول کرده بودم
فقط باید ناراحت باشی
تو سر بزنی برای امام حسین
و همش استغفار کنی تا خدا ببخشت( اخه ب کدامین گناه)
مسئله ای که من اثبات شده جمله استاد هست که مشکل از مسلمانی منه ،بله آیا من به معنای واقعی مسلمان یعنی تسلیم شده در برابر مشیت الهی هستم؟
خب واقعا اگر همچین چیزی درمورد من به حقیقت تبدیل نشده پس من پیرو دین خودم هستم دینی که پیامبر و کتاب و خداش رو خودم نوشتم و ساختم که از فضای ذهنی منفی نگر و ترسان خودم تغذیه میشه
براساس اونها جهان رو میبینم و عمل میکنم و از حقیقت اسلام رنگی ندیده .
آیا فقط یکبار خودت قرآن رو خوندی یا صحبتهای بقیه درباره ش معلومات تورو تشکیل میدن؟
من چیزی که خودم از مراسم مذهبی همیشه بیاد دارم این بود که مراسم عزا و شهادت ها خیلی پررنگ و تمام و کامل برگزار میشد ،خب با این بخش هم مشکلی ندارم ،مثلا امام حسین عزیزم با شهادتشون حماسه آفریدند اما آیا ایشون تمام پنجاه و چند سال عمرشون به بطالت گذشت ؟در طول حیاتشون هیچ فعالیتی انجام ندادن ؟
چرا و به چه علتی آنقدر خود مردم هم عشق و علاقه ی زیادی به مراسم غمگین دارن،انگار از شادی و خوشی میترسیم و اون مثل معروف که نترس بعد خنده گریه هست.
یا ماه رمضان همیشه برای من سوال بود چرا ماه مهمانی خدا شاد نیست برنامه های که تلویزیون هم پخش میکرد درباره جهنم و عذاب بود ، البته من مدتهاست هیچ برنامه تلویزیونی رو دنبال نمیکنم،همیشه میگفتم خدایا مهمونی گرفتی مارو بترسونی ؟
و بعدها که تغییر کردم به خودم گفتم وقتی به خودم زحمت جستجو و ساختن باورهای درست و ریشه دار و منطقی به خودت نمیدی حق گلایه نداری …
محکومی که نشخوارهای ذهنی بقیه رو آویزوون گردن خودت کنی و فهمیدم تماااام این رفتارهای مردم بی اساس و کاملا مقرضانه بوده و بخاطر ترس از شاد بودن و تبعات احتمالی ذهنشون بود و گرنه قانون بی تغییر خدا اینه که
چی به جهان میدی ،همونم دریافت میکنی!
کلمه حزن که بارها در قرآن تکرار شده
و گفته شده نباید اون رو داشته باشی خودش کلید ماست.
اینکه دوستان خدا نه ترسی بر آنهاست نه غمگین میشوند پس یعنی پیش خدا ترس و غم وجود ندارد و این حالات بخاطر دوری از خداست!
پس اگر احساس بدی داری یعنی از هدایت خدا پیروی نمیکنی !
قانون میگه احساس خوب اتفاقات خوب …
این آیه زیبای۶۲در سوره بقره که در اون دریافت رحمت خدا رو مخصوص مسلمانها ندانسته و یادآور شده از بقیه ادیان هم اجرشون پیش خداوند محفوظه برای من خیلی دلنشین بود همینکه شخصی کردن خدا و الطافش که مسلمانها این باور رو خیلی دارن و خودشون رو ناز پرورده و بنده های ویژه خدا میدونن رد میکنه.
وقتی احساست بد هست، اتفاق بد رخ میده و مهم نیست کی هستی و نتیجه آن شکسته!
ما چقدر در غم از دست دادن های گذشتمون غرق میشیم که سالها پیش چه با من شد و چه بر من گذشت و چه تجربه های مشابهی رو آفریدیم…
خداوند که خود همچین قانونی رو قرار داده احساس بد رو از پیامبر اسلام و حضرت مریم و سایر برگزیدگان الهی دور میکنه.
مادر موسی در زمان خودش از معدود مادرانی بوده که هدایت پروردگار رو با قلبش پذیرفته و نوزادش رو به آب میندازه وترس و غمی به خودش راه نمیده،مادرهای بسیاری بودن که اگر همچین الهامی رو دریافت میکردن بهش عمل نمیکردن و بی اعتنا شدن و طفلشون رو از دست دادن.
استاد عزیزم فایل امروز از آموزه های قرآن خیلی برام ارزشمند بود و آگاهی دهنده و آرامش بخش …
خیلی به قلبم نشست …
اینکه هر فکری که مارو بهم ریخت از طرف شیطان اومده رو چقدرررر راحت با کلید ساده ای میشه شناخت و
این باورهای توهم آور ِآزار دهنده که اسلحه ی شیطان هستند.
بعد ازین به تکیه گاه بودن و بخشنده بودن خدا ایمان میارم برای لحظه و در هر آن
استاد خوبم مادرم مهمون من بودن اونجا که ترس از دوری فرزند گفتین و داستان حضرت یعقوب خیلی با دقت گوش دادن خیلی ارتباط برقرار کردن و از شما پرسیدن و خیلی دعاتون کردن …
خیلی خوشحالم که پیامهای شمارو میشنوم و امیدوارم بر جانم بشینه و دریافتشون کنم.
خیلی دوستتون دارم ♥️
امیدوارم خودتون ،مریم نازنین و تمام عزیزانتون سالم و برقرار باشین💕
سلام به عشق سلام به خدا سلام به صدای خدا در قلبم.خیلی وقته تصمیم گرفتم تو این فرجه ای که تو این سفرنامه بهمون داده شده تا دوباره برسونم روحمو به همسفرام به خدام به حسی که دنبالش هستم و جستجوش میکنم بیام و برگی بنویسم تا مکتوب بشه واسه خیلی اگاهیهام.خیلی وقته دنبال یک ترمز تو افکارو وکانون توجهاتم هستم که چرا از لحاظ مالی یک روند رشد منظم صعودی و دلخواه ندارم نسبت به زمانی که واسه تغییر مدارم میذارم.چند روز پیش حسی رومیشنیدم صداشو که مثلا میگفت مهتاب؛یادته که هر وقت چیزی میخواستی مثلا یک وسیله واسه ارایشگاهت ،راه اندازی ارایشگاهت ،گواهینامت،مدرک دانشگاهیت و خیلی کارایی که واقعا از ته وجودت میخواستیشون چیکار میکردی؟؟؟؟??? گفتم خوبب?????یهو مغزم ترکید گفتم اره یادمه چقدر ذوق و شوق داشتم وایییی شبانه روز در مورد اون وسیله اون کار …دنبال اگاهی بودم که چطوریه کاراییش راهای بدست اوردنش تو رویا بودم همششش عشق میکردم با خیالشش که وای اگه بگیرمششش ایجوری میکنم ایجوری گسترشش میدم فلان میکنم و داعم بهترین حالتای رسیدن به خواستمو تو وجودم افزایش میداد خیلی نااگاهانه و اصلا ذره ای از افکار منفی در مورد خواستم در وجودم نبود مثلا به اینکه از کجا پولشو جور کنم هزینش چقدر میشه اگه نتونم بدستش بیارم و نجواهای دیگه شیطان خالی بود وجودم ولی الان چی ؟؟؟؟همششش داری به نبود خواستت توجه میکنی چرا مشتری نمیاد چرا همه دارن کاسبی میکنن من مگس میپرونم وای قسطاممممم همه موندن.متاسفانه من قبل از اگاهیهایی که از استاد در مورد وام شنیدم وام گرفته بودم که توبه کردم تا اخر عمرم هیچچچچچچ وقت وام و چیزی به قسط و این چیزا نگیرم و الانم خودمو گره زدم به اگاهیهای عللی که خدا از طریق استاد میرسونه بهم گره زدم تا جبران کنم همه چیرو چون درک کردم خدای من همیشه خدای من میمونه و کنارمه حتی من ندونم.فهمیدم مهتاب جان شرکای خفی زیاد داری ترس نگرانی نا امیدی های گاهگاهی باید رفعش کنی و یک صدایی از درونم میگه باهم درستش میکنیم بدون اذن من یک برگ از درخت نمیفته اروم باش چون تا اروم نشی جلو ورود نعماتم رو میگیری عجله نکن پله پله میریم جلو تا به هرچی میخوای برسی به استادت دادم پس به توهم میدم .ببین چیزایی که میخواستی رو با شادیییییی و عشق بدست اوردی پس کلیدو دادم دستت شاد باش و خودتو ببین که رسیدی به خواستت من همون خدام رفیق.با من باش پادشاهی کن بی من باش هرچه خواهی کن .از الان به بعد هم هرچی میگم تو سایت استادت واسه دوستاتم بنویس تا لذت ببری از سفرت چون کل سفر همین مسیرهاست پس لذت ببر من حواسم هست به همه چی دوست دارم بنده جان دیوونه من.این ها همش از زبون حس درونم بود که میگفت من نوشتم مرسی استاد که هستی مرسی خانم شایسته جان و مرسی بچه ها که هستین دوستون دارم????
دوست عزیزم بعد از سالها کامنت زیباتو خوندم و آگاهی های که درش بود با تمام پوست و استخوانم درکش کردم
چه زیبا توضیح دادی وقتی با شور و شوق دنبال علایقت و خواستت هستی و اجازه نمیدی افکار منفی در مورد خواستت به وجود بیاد و غرق در رویایی هستی که هنوز نداریش بصورت خیلی خیلی طبیعی خواستت اجابت میشه و بدستش میاری
بقول استاد که همیشه میگه برای بدست آوردن خواستهام کار خاصی نکردم و همه چیز بصورت کاملا طبیعی به من داده شده
وقتی استاد اینو میگفت همیشه به خودم میگفتم منظورش چیه از طبیعی بدست آوردن و اجابت خواستهاش و همیشه سوال بود برام چون باورم نمیشد که بشه در این سطح زندگی کنی و این همه دارایی ثروت ،اعتبار ،و این همه آدم دورت باشه و بصورت طبیعی داشته باشیش
این موضوع بعد از دو سال اندی از آشنایی با استاد تازه دارم درک میکنم که وقتی تو در مورد خواستهات فکر میکنی و ذوق میکنی براشون و تجسم میکنی حتی قبل از اینکه بدستشون بیاری تو انگار خواستتو داری چون داری ازش لذت میبری ،مگه من وقتی یه خواسته ای دارم و کلی خودمو به آب و اتیش میزنم برای بدست آوردنش تهش برای چی میخوامش ،قطعا برای لذت بردنش از
وقتی که توی رویاهام در حال لذت بردنم ازش پس من اون خواسته رو دارم ،و این میشه طبیعی بدست آوردن خواسته
خدایا بی نهایت سپاسگزارتم برای قوانین زیبات که ثابتن
خدایا بی نهایت سپاسگزارتم برای درکی که از تو بدست آوردن
خدایا بی نهایت سپاسگزارتم برای وجود استاد عباسمنش و این سایت و این حجم از دوستان آگاه در اینجا
وقتی که فکر می کنم میبینم واقعا این احساس گناه هنگام شادی در من وجود داشت . این باورهای مخرب در وجود ما ریشه داره . این حرفها رو ما زیاد شنیدیم : بعد از هر خنده گریست . یا اینکه انسان های باخدا غم وناراحتی و سختی بیشتری رو تجربه میکنن .
در تمام قرآن به صورت کاملا واضح گفته شده که یک مؤمن غمگین نیست .
قانون میگه که اگر شما احساس شادی داشته باشید . اگر ما در تمام طول روز جوری به زندگی نگاه کنیم که احساسمون خوب باشه ، امکان نداره اتفاقات بد رو تجربه بکنیم .
اگر شما غمگین باشید ، اگر شما افسرده باشید ، اگر شما نارحت باشید ، اگرشما عصبانی باشید ، قانون اینو میگه که زندگی وجهان اتفاقاتی رو براتون به وجود میاره که عصبانیت ، ناراحتی و غم بیشتری براتون به وجود میاد. وقتی غمگین هستید یه فرکانسیو دارید به جهان ارسال میکنید که می گید من غم بیشتری رو میخوام . جهان این فرکانس ها رو دریافت میکنه و غم بیشتر وناراحتی بیشتر رو در شرایط مختلف نهفته میکنه و وارد زندگیتون میکنه .
واقعا هم همینه .وقتهایی که احساسمون بده .داریم با دید بد به زندگیمون و به اطراف و به دنیا نگاه میکنیم . کم کم نشونه های این احساس بد رو میبینیم . در واقع یک هشداره و به ما میگه که به هماهنگی برگردیم و دوباره در مسیر بیایم و در واقع اینو یادآوری میکنه که ما همواره و همواره باید حواسمون به احساسمون و به ورودی هامون باشه تا همواره شرایط خوب رو تجربه کنیم و در مسیر درست قرار بگیریم .
🌹(آگاه باش که دوستان خدا نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند . ) اگه انسان رابطش با خدا خوب باشه نه ترسی داره و نه غمگین میشه .
🌹کسانی که از هدایت خداوند پیروی کنند هرگز بیمناک و اندوهگین نمی شوند . احساس شادی واحساس آرامش ارتباط داره با هدایت خداوند .اگر ما احساس بدی در زندگی داریم به این معناست که ما از خداوند تبعیت نمی کنیم .ما به پیغام های خدا گوش نمی کنیم
🌹نتیجه ی ایمان عمل صالحه . کسی که ایمان داره به خدا کسی که رابطش خوبه با خدا ، هماهنگه باعث می شه در مسیر درست قرار بگیره . عمل صالح انجام بده .
🌹احساس بد مساویه با اتفاقات بد . اگر سست و غمگین باشیم اگر احساسمون بد باشه یعنی ایمانمون درست نیست . اگر ایمان داشته باشیم برتریم و پیروز .ناامیدی و غم باعث شکسته .
🌹حتی به خاطر اشتباهات و اتفاق بد و آنچه که از دست دادی هم غمگین نباش چون اگر غمگین باشی چیزهای بیشتری هم از دست میدی ، همینی هم که داری از دست میدی
🌹کسانی که درکفر از یکدیگر پیشی می گیرند به خدا ضرری نمی رسونند . و در واقع به خوشون ضرر میرسونند و بی بهره می مونند .
🌹ترس به خاطر بی ایمانیه ، غم به خاطر بی ایمانیه .اگر ما ایمان داشته باشیم که خداوند فرمانروای جهان کارشو کامل و درست داره انجام میده و برگی بدون اذن خداوند روی زمین نمیفته و تمام اتفاقات در دست خداوند هست اونوقت نگران نیستیم . میدونیم که همه چیز خیره
🌹اگر پشت سر شما غیبت می کنن شما ناراحت نشید به خودشون برمیگرده . اگر برای شما توطئه چینی میکنن اگه پشت سر شما حرف میزنن اگر درگیر نشی احساس ایمان داشته باشی که میدونم خدا محافظت میکنه از من ، اتفاقی نمیفته و همه چیز به نفع شما رخ میده .
🌹 حتی در شرایط بد هم مثل شرایط حضرت مریم یا مادر موسی باید ایمانمون رو حفظ کنیم و احساسمون رو خوب نگه داریم . چون طبق قانون موندن توی احساس بد شرایط رو بدتر میکنه .و باعث میشه اتفاقات بدی رو تجربه کنیم . و در واقع کسی که در احساس خوبه و کسی که ایمان داره به خدا ، هدایت الله رو می شنوه و هدایت می شه و حرکت می کنه .
🌹از هر چی بترسیم سرمون میاد . این یک قانونه . به خاطر هر چیز نگران باشی از دستش میدی . این یک قانونه .
🌹اگر یک رابطه ای رو از دست دادی و خودتو غمگین کنی و ناراحت بشی اوضاع بسیار بسیار بدتر خواهدشد. اما اگر ایمان داشته باشی و رها کنی ، اگر باور داشته باشی و رها کنی مطمئن باش همه ی اتفاقات به نفع تو خواهد بود . این ایمان واقعی می خواد . این احساس خوب واقعی میخواد . احساس آرامش واقعی میخواد.
🌹غم و ایمان نمی تونه در یک جا باشه . نمی تونه سلامتی و بیماری در یک جا باشه . نمیتونه خیر و شر در یک جا باشه . ایمان اگه داشته باشی اندوهت ازبین میره .
🌹ناراحت شدن ،عصبانی شدن ، غمگین شدن طبیعیه اما مهم اینجاست که این فرکانسو ادامه ندیم و در این احساس نمونیم
🌹وقتی که اتفاق بدی برای یکی میفته بعضی وقتها اون شخص میگه من میدونستم این اتفاق میفته . اون شخص پیشگو نیست. اونقدرترس داشته از این اتفاق و بهش فکر کرده که اونو خلق کرده برای خودش
🌹یعقوب نتونست احساساتشو کنترل کنه و نابینا شد . یعقوب نتونست از قانون استفاده کنه و سال های سال یوسف رو ندید .یعقوب نتونست وابستگیشو از فرزندش دور کنه، نتونست رها کنه ، نتونست بپذیره ، نتونست این جدایی رو خیر درش ببینه و آرام بگیره و خوشحال باشه وایمانشو حفظ کنه و به همین دلیل یوسف رو سالهای سال ندید و بیمار شد و نابینا شد و این دردسر ها رو کشید . این یک قانونه . فرقی نداره چه کسی باشی برای همه صدق میکنه .
🌹در مورد احساس بدتون با کسی صحبت نکنید . اگر احساس بدی داری در موردش حرف نزن در موردش ننویس در موردش فکر نکن و بذار احساس بد بگذره . برگرد به نعمت هات فکر کن . به چیزهایی که به خاطرش سپاس گذار خداوند هستی . هر وقت ما چیزی رو از دست میدیم ، هزار ها نعمت داریم که بشون فکر کنیم .
🌹نجوا مسلما کار شیطان است . گفت و گوهای ذهنی که مدام در ذهنمون هست و احساسمون رو بد میکنه . گفت وگوهای ذهنی که وقتی که یک اتفاق به ظاهر بد میفته یادر شرایط بدی هستیم هی توی ذهن ما میاد و هی اضاع رو بدتر و بدتر جلوه میده .این یک توهمه که شیطان در ذهن ما ایجاد میکنه . ولی هیچ ضرری نمی تونه به ما برسونه راهش اینه که به خدا توکل کنیم .
🌹احساس خوب فقط موقعی به وجود میاد که ما توکل کنیم به خدا . خدا رو باورش کنیم، قدرتش رو باور کنیم و بعد اتفاقات خوب برامون میفته .
🌹از این به بعد هر فکری هر دیدگاهی هر نگرشی که به شما احساس بدی میده به این معناست که این دیدگاه این فکر واین نگرش از جایگاه شیطان برخاسته و هر فکری و هر دیدگاهی و هر نگرشی که که به شما احساس آرامش میده احساس اطمینان میده احساس شادی میده این به این معناست که خداوند داره با شما صحبت میکنه . به همین راحتی میشه پیغام ها رو شناخت
سلام استاد عزیزم?
سلام خانم شایسته عزیز?
سلام خانم فرهادی دوست داشتنی?
سلام هم فرکانسی ها خوبم?
استاد عزیزم بی صبرانه منتظر دوره قرآن هستم…دو روز شروع کردم به خواندن قرآن با دقت لازم به آیه ها …وقتی توضیحات شمارو در فایل هاتون گوش کرده ام بیشتر متوجه میشم ..میگم اِ اینجا همونیه ک استاد داشت توضیح میداد…استاد اگه بدونید چ روزهای خوب و نابی را میگذرانیم …منو همسرم هر روز آرامتر ،شادتر ،سپاسگزارتر،دوستداشتنی تر، ثروتمندتر میشویم…اولین کتابی که باعث شده بود من به سمت قانون جذب هدایت بشوم و گذشته خودمو ببخشم ( کتاب شفای زندگی بود) چندین بار خواندمش ان روزهای خیلی کمکم کرد تا زندگیم عالی بشه..و برای همیشه با دارو خداحافظی کنم…اما این روزها دوباره شروع به خواندش کرده ام …ولی کلمات جوری دگر شده اند آن موقع خیلی از کلمات و جملات این کتاب را درک نکرده بودم گوش کردن مکرر فایل های شما خواندن و درک کردن را برایم آسانتر کرده …تئوری سطل آب در این کتاب کاملا توضیح داده ولی اگه توضیحات شما نبود من هیچ وقت متوجه نمیشدمحتی در مورد تکامل معنی این کلمه را درک نمیکردم و خیلی چیزهای دیگر…
استاد عزیزم ،دستانی از خداوند ..این روزها برایم تولدی دوباره است…خدا برایم خدایی دیگر شده ..معنای ایمان و توحیدی بودن را درک ام ..سپاسگزار بودن ،توجه به خواسته ها و نکات مثبت اطرافم…
همینطور شرک ورزیدن…بی ایمانی ،ترس ،شیطان …معنای حق الناس…
قبل از دریافت این همه آگاهی از شما ،تصور من در مورد اینها چیزی دیگر بود?
بازم خدارا هزاران بار شُکر شُکر شُکر …
برای همتون روزی سرشار ار عشق ،سلامتی ،ثروت از درگاه رب خواستارم.?????
به نام خدای مهربان
سلام یاسمن خانم دوست الهی من
چقدر عالی که این مسیر زیبا را با همسر خوب تان دارین طی میکنید و چقدر عالیتر که وارد وادی عشق وتوحید شده آید و دارید هر روز بهتر از دیروز میشوید خدایا هزاران مرتبه شکرت ???.
برایتان بهترین ها را آرزو دارم در پناه حق باشید ?
سلام دوست همفرکانسی من
سپاس و تشکر از پیام بسیار زیبا و پرانرژیتون
براتون از درگاه رب بهترینهارو خواستارم????
سلام به استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته مهربان و همگی دوستان عزیز. امروز که داشتم سفرنامه مرضیه خانم رو تو کانال تلگرام میخوندم، یاد گذشته های خودم افتادم و کلی خندیدم.
یاد این افتادم که فکر میکردم شبهای قدر اگه به اندازه کافی گریه نکنم، بدترین تقدیر برام رقم میخوره برای همین به هر ضرب و زور و نوحه و برنامه گریه داری که بود سعی میکردم که اشک خودم رو در بیارم. همین حالا هم که دارم این نظر رو مینویسم دارم با صدای بلند با خودم میخندم.
یا اینکه تو ماه محرم، مخصوصا عاشورا و تاسوعا، فکر میکردم که اگر تو مراسم خاصی شرکت نکنم، دیگه فاتحم هم تو این دنیا خوندست هم تو اون دنیا. برای همین از مراسم علم کشی گرفته تا سینه زنی و نخل کشی شرکت میکردم تا یه وقتی از این قافله جا نمونم و اتفاقات بدی برام نیفته.
وااااااااااااااااای خدایاااااااااااااااا. اصلا نمیتونم بگم که چقدرررررررررررر به خاطر آگاهی هایی که از طریق دستان خودت روی زمین بهم دادی ازت ممنونم.
حالا میفهمم که استاد وقتی میگن الان هیچ ربطی به گذشتشون ندارن یعنی چی. من دیگه هیچ ربطی به گذشتم ندارم چون میدونم که عبادتی بزرگ تر از سپاسگزاری و حال خوش وجود نداره.
عاشقتم خدایا. عاشقتم زندگی جدید. عاشق همتونم.
به نام خدا
سلام دوست عزیز چقدر دیدگاه شما هم منو یاد گریه وزاری های زورکی انداخت چقدر ناآگاهانه کارهایی میکردیم که الان دارم بهش نگاه میکنم احمقانه هم بود .
خدایا کمک کن جاهل نباشیم و احساسات برماغلبه نکند .وبدونیم در مواقع درست تصمیمات عاقلانه و با تفکر بگیریم .
در پناه الله یکتا و مهربان باشید ?
سلام به شما دوست عزیز. ممنون از اینکه نظر قشنگتون رو به اشتراک گذاشتید. با آرزوی بهترینها برای شما.
ب نام خداوند رحمان و رحیم
سلام ب استاد خوبم ،خانوم شایسته هزیز و تمام همشفرانم
یادمه همیشه زیاد ک میخندیدم میگفتن ی جایی از لباس یا شالتو گره بزن چون بعد از این خنده گریه زیادی هست و
من این رو باور کرده بودم و پذیرفته بودم و گاهی اوقات بعد از خنده هام گریه ی زیادی میکردم ???این ی باور غلطی بود ک از اطرافیانم در من شکل گرفته بود
خدارو شاکرم ک الان قوانین جهان رو میدونم،میدونم ک قانون چطور عمل میکنه
نکته ی روز یازدهم
غمگین بودن باعث میشه اتفاقاتی ک دلخواهت نیست رو جذب کنی
پس تحت هیچ شرایطی غمگین نباش
همیشه ب مسائل از ی دیدی نگاه کن ک حالت رو خوب کنه و حستو خوب نگهداره….
بی توجه باش ب اتفاقاتی ک تورو ناراحت میکنه و بهش فکر نکن،بلکه توجهت رو ب روی چیزای مثبت اطرافت بزار،هر لحظه شکرگزار خداوند باش.
سعی کن قوانین رو بشناسی و درک کنی تا بتونی زندگی دلخواهت رو خلق کنی!
چون قطعا همه چیز ک باب میل تو باشه تو خوشحال تری و هرچه احساس خوب و شادی یبیشتری داشته باشی فرکانسی ارسال میکنی ک جهان شادی بیشتری رو وارد زندگیت میکنه،و خداوند نعمت بیشتری رو در زندگیت جاری میکنه?????
با سلام
بسیار عالی
خصوصا وقتی در مورد حضرت یعقوب صحبت شد خیلی برام جالب بود تا به حال از این زاویه نگاه نکرده بودم که حضرت یعقوب خودش باعث اینهمه دوری از یوسف شد بخاطر اندوهگین بودنش
امیدوارم خدا منو یاری کنه بتونم اگاهانه زندگی کنم
سلام بر استاد توحیدی من
سلام بر مریم بانوی دوسداشتنی
روز11 بمنطور درک بیشتر قانون جهان خالق بودن بیشتر خودم
توحید
موصوعی ک این روزها بشدددددددت لازمش دارم
ایمانی ک باعث میشه از نگرانی و استرس و ترس بیای بیرون
ایمانی ک باعث میشه شاد باشی
خوشحال
لدت ببری از داشته هات
از زندگی
ازنفس کشیدن.راه رفتن.هوای تازه.صدای پرندگان.درختان و هرچیز خوب دیگه در اطرافت
چون میدونی قدرتی کنارته ک تنهانیروی حاکم برجهانه
دستی بالای دستش نیس
برگی بدون ادنش ب زمین نمیافته
تمام اتفاقات جهان خودشه
و فقط خیر مطلقه و بس
خدایی ک میدونی اسمان و زمین و هرچه در آن هست رو مسخر تو کرده تا هرچی میخای رو راحت و اسون بدست بیاری
بشرطیکه بهش ایمان داشته باشی و اجازه بدی کارهارو برات انجام بده
و کارمن فقط لدت بردنه و ایمان داشتن بهش و تمااااااام….
این روزها درگیر همین توحیدم
میبینم ماچقدر شک داریم ب حی و حاصر بودنش
چقدر شک داریم ب شنوا و بینا بودنش
شک داریم الان ک گفتیم مواطب فرزندمون باش نکنه نشنوه و مواطبش نباشه و باز میریم خودمون 1کاری بکنیم
و میگم عقلانیش اینه دیگه
مگه میشه بچه رو بزاری تو بیابون و نگرانش نباشی
اما ابراهیم تونست
وسط بیابون بچه شو رها کنه و بره
اما ما وسط شهرشلوع جرات نداریم
تو روز میریم توخونه مون و در رو 3قفله میکنیم ک مبادا دزد بیاد
شب تنها نمیریم بیرون ک مبادا اتفاقی بیافته
پولمون رو پس انداز میکنیم برا روز مبادا
ک انگار خدا تموم شده
از همسرمون جدانمیشیم ک مبادا تو کوچه بمونیم و خرجی نداشته باشیم و سالهای عمرمون رو با زجررررر زندگی میکنیم وفراموش میکنیم روزی رسان خداست
شوهرت بره یکی دیگه یا از جایی دیگه روزی میرسه
و بعد شکایت بخدا ک این چه همسریه
و بینهااااااایت شرک دیگه و واقعا ک خدا راست میگه
ما ب انها ستم نکردیم انها خودشان ب خودشان ستم کردند
اگه بدونم قدرتی کنارمه ک عاشقمه
تمام خوبیها نزد اونه
تمام گنجها در دست اونه
اونه ک برام همه کارمیکنه
رابطه من با اونه ک جاودانه اس
اونه ک دلهارو برام نرم میکنه
اونه ک برام عشق میشه
سلامتی
ارامش
تن سالم
زیبایی جوانی شادابی و همه و همه چی میشه
دیگه نگران نیستم
وسط بیابون هم باشم بازم ارومم
بازم خوشحالم
چون صاحب اختیار تمام عالم کنارمه و همه چیز رو گوش بفرمان من کرده
پس دیگه هیچی جز شادی و شادبودن و لدت بردن معنا نداره
وقتی فقط ب این جمله فکرمیکنم ک
بدون اذن من حتی برگی ب زمین نمیافته….
معزم ساکت میشه دربرابر این همه قدرت و عطمت و حی حاصر بودنش
1برگ
کل جهان چقدر برگ درخت هست؟؟؟؟؟؟
1دونه اش بدون ادنش ب زمین نمی افته
بعد منو ک اشرف مخلوقاتشم
از جنس خودشم
خودشم
فراموش میکنه
رهام میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نه هیچووووووقت
نفس ب نفس
ثانیه ب ثانیه همراهمه
من نمیبینمش
درکش نمیکنم
اما اون هس
ثانیه ای حصورشو از من برداره من نیستم
ثانیه ای نگاهشو برداره من نیستم
فقط من حواسم بهش نیس
کور و کر شدم
مشرک شدم
نمیبینمش
و گرنه مشتاقانه و باشکوه کنارمه و فقط اجازه باید بدم جاری باشه تو لحطه هام تا همه کارهامو اسان و راحت انجام بده و من فقط سپاسگدارش باشم و تمااااااااام
پاداش شرک برای همه یکسانه
یعقوب
یوسف
یونس
همه و همه
شرک پاداش بزرگی داره خاری و خفت و ادامه عم انگیز بیشترررررر
کاش نعمتهای زندگیمو ببینم
سپاسگدارش باشم
باتمام وجودم
و وجودم پربشه از ایمان بهش
ایمانی از جنس ابراهیم
توحید و یگانه پرستی ابراهیم
و از نگرانی بیام بیرون
شاد باشم
لدت ببرم
خدایی رو حی و حاصر کنارم پیداکنم
خدایی ک عاشق منه
خدایی ک بیشتر از من میخاد من ب خاسته هام برسم
بینهاااایت سپاسگدارم استاد توحیدی من ک منو باخدای درونم اشنا کردی
باشد ک این راه رو ادامه بدم و لحطه لحطه ب این توحیدم وسعت بدم
سلام به استاد گرانقدرم
سلام به خانم شایسته عزیز
سلام به دوستان پر تلاشم
(( مراقب افکاری که به کلام مبدل می شود
بااااااااش!!))
بعد از نوشتن برگی برای روز چهل و یکم سفر، فایل قانون جذب در قرآن را دو بار دیگر گوش دادم و مطلبی شنیدم که قبلن به آن توجه نکرده بودم .وقتی استاد گرامی کلمه ی حزن در آیه ای مربوط به حضرت یعقوب را مرور می کردند فرمودند کلام الهی تاکید دارد که افکار مشوش و ترس آلود یعقوب در مورد گمشدن فرزندش به وقوع پیوست ! در این آیات چقدر تاکید می شود بر نگرش مثبت داشتن . حال خوب داشتن . نگران و اندوهگین نبودن. بر زبان نیاوردن کلماتی که بار منفی دارند !!!!
ناگهان متوجه شدم که در کامنت مربوط به همین فایل از یک جمله ای استفاده کرده ام که نشانگر یک ترمز و باور منفی و محدود کننده است. از این که خداوند مرا هدایت کرد که در عرض دو ساعت به این باور ترمزی آگاه شوم خدای بی شریکم را شاکرم. اما این باور چه بود؟
در کامنت نوشته بودم
((….حتی اگر آن خانه ی آرمانی هنوز از آن من نشده باشد !یا آن ملک و ویلا هنوز رویا باشد! یا ِآن سه برابر شدن درآمدماهانه در یکسال که باورش را ساخته ام و فعلن در کاینات چرخ می خورد تا به من برسد! یا آن سوراخ در سطل درآمدم به من چشمک بزند!))
باور قدرتمند کننده این بود که:
” خانه ی آرمانی ، ملک و ویلا، سه برابر شدن درآمد ماهانه با هدایت الهی برایم آماده می شود و سطل درآمدم هر روز بزرگتر وبزرگتر و عمیق تر و عمیق تر می گردد”
استاد گرامی
خدا را شاکرم که به واسطه ی آموزه های گرانبهای شما و تلاش خانم شایسته گرامی هر روز بیش از پیش قادر به کنترل ذهن و یافتن باورهای محدود کننده ای که زیر لایه های فکری قرار دارد می شوم . یافتن حتی یک باور نادرست و تلاش برای تغییر آن به قدری حس خوبی برایم داشت که دوست داشتم آنرا با شما عزیزان به اشتراک بگذارم.
سپاسگزارم
مادربزرگم همیشه توی خونه اش روضه امام حسین داشت
نمیدونم چرا
ولی هر اخر هفته روضه بود
البته که ی سرگرمی بود بنظرم
از قبل از شروع مراسم خانما میومدن و احوالپرسی …
بعد از مجلس هم ی گرد همایی دیگه بود یا اینکه از خونه مادر بزرگم ب مقصد بعدی( خونه ی همسایه دیگه) برای روضه میرفتن
دوتا از عمه هام به قول عربها مُلایه بودن
تا ١٣ محرم هرشب روضه بود و نذری
یادم گهواره علی اصغر درست میکردن و تو مجلس میچرخوندن
خانمایی که بچه دار نمیشدن بهش دخیل میبستن و گریه و زاری و نذرر
این بگم ک از نظر مالی وضع مادربزرکم اینا با اینکه ب قول معرووف مومن و دیندار و حسینی بودن اصلا تعریفی نبود
سالها من این صحنه ها رو دیدم
و برادرم ک اون موقع کوچیک بود و به علم ، گهواره یا پرچم های نصب شده روی دیوار دست میزد
مادربزرگم بهش میگفت امام حسین کورت میکنه
و واقعا من ی ترسی از درون داشتم…
خلاصه که سالها نماز میخوندم
روزه میگرفتم
ماه رمضان و غیر رمضان
نماز شب
دعای کمیل
ندبه
سمات
توسل
زیارت عاشورا
….
ولی با چ حسی
نمازم از سر ترس بود و رفع تکلیفی یا برای استغفار چی خودمم نمیدونم
ک اگه نخونم خدا بلا سر زندگیم میاره
چ عذاب وجدانهایی میگرفتم اگر ی تار موهام بیرون میومد که خدا تو قیامت من از اون مو آویزون میکنه( معلم دینی و مدیر و ناظم مدرسه ب کررات تو گوشمون خونده بودن)
وای از شبای قدررر
که فکر میکردم هرچی نماز و قران و دعا بیشتر بخونم سال بعدم عالیتر میشه و اینا هستن که اینده من رقم میزنن
و من شدم ی ادم وسواسی شدیددد
ک بارها وضو میگیره
بارها نماز میخونه
بعد از غسل حیض تمام در و دیوار حمام از بالا تا پایین ابکشی میکردم بارهااا
و…
از یجایی( تو سن ٣4 سالگی )بریدم
خسته و دین زده
از خدای ترسناک که همش باید حواسم باشه مبادا محازات نشم
نماز گذاشتم کنار
روزه هم همینطورر
منی که تو ماه رمضون بارها قران ختم میکردم
یس حفظ بودم
واقعه حفظ بودم بعد از نماز عشا میخوندم
چند سال لای قران باز نکردم
چی توی اون مدت دیده و قبول کرده بودم
فقط باید ناراحت باشی
تو سر بزنی برای امام حسین
و همش استغفار کنی تا خدا ببخشت( اخه ب کدامین گناه)
بعد با استاد عباسمنش آشنا شدم
دیدم چقدر حالش خوبه
چقدر با خودش در صلح
ویسهای استاد بهم ارامش داد
فهمیدم خدا فقط تو نماز و روزه و قران نیس
خدا همه جاست
توی دل من
و چقدر الان ارامترم
حالم بهتر
چقدر ارتباطم با خدا خوبه
ترسی ازش ندارم
و فقط از ش راهنمایی و کمک میگیرم
خداروشکررر
برای آگاه تر شدنم
سلام به پروردگار هدایت کننده به راه راست 💕
سلام به استاد خوبم🧡
سلام به مریم نازنینم🤍
سلام به دوستانم 💚
مسئله ای که من اثبات شده جمله استاد هست که مشکل از مسلمانی منه ،بله آیا من به معنای واقعی مسلمان یعنی تسلیم شده در برابر مشیت الهی هستم؟
خب واقعا اگر همچین چیزی درمورد من به حقیقت تبدیل نشده پس من پیرو دین خودم هستم دینی که پیامبر و کتاب و خداش رو خودم نوشتم و ساختم که از فضای ذهنی منفی نگر و ترسان خودم تغذیه میشه
براساس اونها جهان رو میبینم و عمل میکنم و از حقیقت اسلام رنگی ندیده .
آیا فقط یکبار خودت قرآن رو خوندی یا صحبتهای بقیه درباره ش معلومات تورو تشکیل میدن؟
من چیزی که خودم از مراسم مذهبی همیشه بیاد دارم این بود که مراسم عزا و شهادت ها خیلی پررنگ و تمام و کامل برگزار میشد ،خب با این بخش هم مشکلی ندارم ،مثلا امام حسین عزیزم با شهادتشون حماسه آفریدند اما آیا ایشون تمام پنجاه و چند سال عمرشون به بطالت گذشت ؟در طول حیاتشون هیچ فعالیتی انجام ندادن ؟
چرا و به چه علتی آنقدر خود مردم هم عشق و علاقه ی زیادی به مراسم غمگین دارن،انگار از شادی و خوشی میترسیم و اون مثل معروف که نترس بعد خنده گریه هست.
یا ماه رمضان همیشه برای من سوال بود چرا ماه مهمانی خدا شاد نیست برنامه های که تلویزیون هم پخش میکرد درباره جهنم و عذاب بود ، البته من مدتهاست هیچ برنامه تلویزیونی رو دنبال نمیکنم،همیشه میگفتم خدایا مهمونی گرفتی مارو بترسونی ؟
و بعدها که تغییر کردم به خودم گفتم وقتی به خودم زحمت جستجو و ساختن باورهای درست و ریشه دار و منطقی به خودت نمیدی حق گلایه نداری …
محکومی که نشخوارهای ذهنی بقیه رو آویزوون گردن خودت کنی و فهمیدم تماااام این رفتارهای مردم بی اساس و کاملا مقرضانه بوده و بخاطر ترس از شاد بودن و تبعات احتمالی ذهنشون بود و گرنه قانون بی تغییر خدا اینه که
چی به جهان میدی ،همونم دریافت میکنی!
کلمه حزن که بارها در قرآن تکرار شده
و گفته شده نباید اون رو داشته باشی خودش کلید ماست.
اینکه دوستان خدا نه ترسی بر آنهاست نه غمگین میشوند پس یعنی پیش خدا ترس و غم وجود ندارد و این حالات بخاطر دوری از خداست!
پس اگر احساس بدی داری یعنی از هدایت خدا پیروی نمیکنی !
قانون میگه احساس خوب اتفاقات خوب …
این آیه زیبای۶۲در سوره بقره که در اون دریافت رحمت خدا رو مخصوص مسلمانها ندانسته و یادآور شده از بقیه ادیان هم اجرشون پیش خداوند محفوظه برای من خیلی دلنشین بود همینکه شخصی کردن خدا و الطافش که مسلمانها این باور رو خیلی دارن و خودشون رو ناز پرورده و بنده های ویژه خدا میدونن رد میکنه.
وقتی احساست بد هست، اتفاق بد رخ میده و مهم نیست کی هستی و نتیجه آن شکسته!
ما چقدر در غم از دست دادن های گذشتمون غرق میشیم که سالها پیش چه با من شد و چه بر من گذشت و چه تجربه های مشابهی رو آفریدیم…
خداوند که خود همچین قانونی رو قرار داده احساس بد رو از پیامبر اسلام و حضرت مریم و سایر برگزیدگان الهی دور میکنه.
مادر موسی در زمان خودش از معدود مادرانی بوده که هدایت پروردگار رو با قلبش پذیرفته و نوزادش رو به آب میندازه وترس و غمی به خودش راه نمیده،مادرهای بسیاری بودن که اگر همچین الهامی رو دریافت میکردن بهش عمل نمیکردن و بی اعتنا شدن و طفلشون رو از دست دادن.
استاد عزیزم فایل امروز از آموزه های قرآن خیلی برام ارزشمند بود و آگاهی دهنده و آرامش بخش …
خیلی به قلبم نشست …
اینکه هر فکری که مارو بهم ریخت از طرف شیطان اومده رو چقدرررر راحت با کلید ساده ای میشه شناخت و
این باورهای توهم آور ِآزار دهنده که اسلحه ی شیطان هستند.
بعد ازین به تکیه گاه بودن و بخشنده بودن خدا ایمان میارم برای لحظه و در هر آن
استاد خوبم مادرم مهمون من بودن اونجا که ترس از دوری فرزند گفتین و داستان حضرت یعقوب خیلی با دقت گوش دادن خیلی ارتباط برقرار کردن و از شما پرسیدن و خیلی دعاتون کردن …
خیلی خوشحالم که پیامهای شمارو میشنوم و امیدوارم بر جانم بشینه و دریافتشون کنم.
خیلی دوستتون دارم ♥️
امیدوارم خودتون ،مریم نازنین و تمام عزیزانتون سالم و برقرار باشین💕
سلام به عشق سلام به خدا سلام به صدای خدا در قلبم.خیلی وقته تصمیم گرفتم تو این فرجه ای که تو این سفرنامه بهمون داده شده تا دوباره برسونم روحمو به همسفرام به خدام به حسی که دنبالش هستم و جستجوش میکنم بیام و برگی بنویسم تا مکتوب بشه واسه خیلی اگاهیهام.خیلی وقته دنبال یک ترمز تو افکارو وکانون توجهاتم هستم که چرا از لحاظ مالی یک روند رشد منظم صعودی و دلخواه ندارم نسبت به زمانی که واسه تغییر مدارم میذارم.چند روز پیش حسی رومیشنیدم صداشو که مثلا میگفت مهتاب؛یادته که هر وقت چیزی میخواستی مثلا یک وسیله واسه ارایشگاهت ،راه اندازی ارایشگاهت ،گواهینامت،مدرک دانشگاهیت و خیلی کارایی که واقعا از ته وجودت میخواستیشون چیکار میکردی؟؟؟؟??? گفتم خوبب?????یهو مغزم ترکید گفتم اره یادمه چقدر ذوق و شوق داشتم وایییی شبانه روز در مورد اون وسیله اون کار …دنبال اگاهی بودم که چطوریه کاراییش راهای بدست اوردنش تو رویا بودم همششش عشق میکردم با خیالشش که وای اگه بگیرمششش ایجوری میکنم ایجوری گسترشش میدم فلان میکنم و داعم بهترین حالتای رسیدن به خواستمو تو وجودم افزایش میداد خیلی نااگاهانه و اصلا ذره ای از افکار منفی در مورد خواستم در وجودم نبود مثلا به اینکه از کجا پولشو جور کنم هزینش چقدر میشه اگه نتونم بدستش بیارم و نجواهای دیگه شیطان خالی بود وجودم ولی الان چی ؟؟؟؟همششش داری به نبود خواستت توجه میکنی چرا مشتری نمیاد چرا همه دارن کاسبی میکنن من مگس میپرونم وای قسطاممممم همه موندن.متاسفانه من قبل از اگاهیهایی که از استاد در مورد وام شنیدم وام گرفته بودم که توبه کردم تا اخر عمرم هیچچچچچچ وقت وام و چیزی به قسط و این چیزا نگیرم و الانم خودمو گره زدم به اگاهیهای عللی که خدا از طریق استاد میرسونه بهم گره زدم تا جبران کنم همه چیرو چون درک کردم خدای من همیشه خدای من میمونه و کنارمه حتی من ندونم.فهمیدم مهتاب جان شرکای خفی زیاد داری ترس نگرانی نا امیدی های گاهگاهی باید رفعش کنی و یک صدایی از درونم میگه باهم درستش میکنیم بدون اذن من یک برگ از درخت نمیفته اروم باش چون تا اروم نشی جلو ورود نعماتم رو میگیری عجله نکن پله پله میریم جلو تا به هرچی میخوای برسی به استادت دادم پس به توهم میدم .ببین چیزایی که میخواستی رو با شادیییییی و عشق بدست اوردی پس کلیدو دادم دستت شاد باش و خودتو ببین که رسیدی به خواستت من همون خدام رفیق.با من باش پادشاهی کن بی من باش هرچه خواهی کن .از الان به بعد هم هرچی میگم تو سایت استادت واسه دوستاتم بنویس تا لذت ببری از سفرت چون کل سفر همین مسیرهاست پس لذت ببر من حواسم هست به همه چی دوست دارم بنده جان دیوونه من.این ها همش از زبون حس درونم بود که میگفت من نوشتم مرسی استاد که هستی مرسی خانم شایسته جان و مرسی بچه ها که هستین دوستون دارم????
سلام خانم خادمی عزیز.
کامنت تون خیلی قشنگ بود و یک حس خیلی خوبی به من منتقل کرد حتی خوندن کامنت تون خیلی از نجوا های ذهنم را در جا ساکت و آروم کرد.
کامنت تون مملو از آرامش و سادگی و خدای بود.
قانون تکامل رو میشد از روی این کامنت تون آموخت.
سلام مهتاب خانوم عزیز
دوست عزیزم بعد از سالها کامنت زیباتو خوندم و آگاهی های که درش بود با تمام پوست و استخوانم درکش کردم
چه زیبا توضیح دادی وقتی با شور و شوق دنبال علایقت و خواستت هستی و اجازه نمیدی افکار منفی در مورد خواستت به وجود بیاد و غرق در رویایی هستی که هنوز نداریش بصورت خیلی خیلی طبیعی خواستت اجابت میشه و بدستش میاری
بقول استاد که همیشه میگه برای بدست آوردن خواستهام کار خاصی نکردم و همه چیز بصورت کاملا طبیعی به من داده شده
وقتی استاد اینو میگفت همیشه به خودم میگفتم منظورش چیه از طبیعی بدست آوردن و اجابت خواستهاش و همیشه سوال بود برام چون باورم نمیشد که بشه در این سطح زندگی کنی و این همه دارایی ثروت ،اعتبار ،و این همه آدم دورت باشه و بصورت طبیعی داشته باشیش
این موضوع بعد از دو سال اندی از آشنایی با استاد تازه دارم درک میکنم که وقتی تو در مورد خواستهات فکر میکنی و ذوق میکنی براشون و تجسم میکنی حتی قبل از اینکه بدستشون بیاری تو انگار خواستتو داری چون داری ازش لذت میبری ،مگه من وقتی یه خواسته ای دارم و کلی خودمو به آب و اتیش میزنم برای بدست آوردنش تهش برای چی میخوامش ،قطعا برای لذت بردنش از
وقتی که توی رویاهام در حال لذت بردنم ازش پس من اون خواسته رو دارم ،و این میشه طبیعی بدست آوردن خواسته
خدایا بی نهایت سپاسگزارتم برای قوانین زیبات که ثابتن
خدایا بی نهایت سپاسگزارتم برای درکی که از تو بدست آوردن
خدایا بی نهایت سپاسگزارتم برای وجود استاد عباسمنش و این سایت و این حجم از دوستان آگاه در اینجا
به نام خدا
با سلاااام
روز یازدهم سفرنامه
وقتی که فکر می کنم میبینم واقعا این احساس گناه هنگام شادی در من وجود داشت . این باورهای مخرب در وجود ما ریشه داره . این حرفها رو ما زیاد شنیدیم : بعد از هر خنده گریست . یا اینکه انسان های باخدا غم وناراحتی و سختی بیشتری رو تجربه میکنن .
در تمام قرآن به صورت کاملا واضح گفته شده که یک مؤمن غمگین نیست .
قانون میگه که اگر شما احساس شادی داشته باشید . اگر ما در تمام طول روز جوری به زندگی نگاه کنیم که احساسمون خوب باشه ، امکان نداره اتفاقات بد رو تجربه بکنیم .
اگر شما غمگین باشید ، اگر شما افسرده باشید ، اگر شما نارحت باشید ، اگرشما عصبانی باشید ، قانون اینو میگه که زندگی وجهان اتفاقاتی رو براتون به وجود میاره که عصبانیت ، ناراحتی و غم بیشتری براتون به وجود میاد. وقتی غمگین هستید یه فرکانسیو دارید به جهان ارسال میکنید که می گید من غم بیشتری رو میخوام . جهان این فرکانس ها رو دریافت میکنه و غم بیشتر وناراحتی بیشتر رو در شرایط مختلف نهفته میکنه و وارد زندگیتون میکنه .
واقعا هم همینه .وقتهایی که احساسمون بده .داریم با دید بد به زندگیمون و به اطراف و به دنیا نگاه میکنیم . کم کم نشونه های این احساس بد رو میبینیم . در واقع یک هشداره و به ما میگه که به هماهنگی برگردیم و دوباره در مسیر بیایم و در واقع اینو یادآوری میکنه که ما همواره و همواره باید حواسمون به احساسمون و به ورودی هامون باشه تا همواره شرایط خوب رو تجربه کنیم و در مسیر درست قرار بگیریم .
🌹(آگاه باش که دوستان خدا نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند . ) اگه انسان رابطش با خدا خوب باشه نه ترسی داره و نه غمگین میشه .
🌹کسانی که از هدایت خداوند پیروی کنند هرگز بیمناک و اندوهگین نمی شوند . احساس شادی واحساس آرامش ارتباط داره با هدایت خداوند .اگر ما احساس بدی در زندگی داریم به این معناست که ما از خداوند تبعیت نمی کنیم .ما به پیغام های خدا گوش نمی کنیم
🌹نتیجه ی ایمان عمل صالحه . کسی که ایمان داره به خدا کسی که رابطش خوبه با خدا ، هماهنگه باعث می شه در مسیر درست قرار بگیره . عمل صالح انجام بده .
🌹احساس بد مساویه با اتفاقات بد . اگر سست و غمگین باشیم اگر احساسمون بد باشه یعنی ایمانمون درست نیست . اگر ایمان داشته باشیم برتریم و پیروز .ناامیدی و غم باعث شکسته .
🌹حتی به خاطر اشتباهات و اتفاق بد و آنچه که از دست دادی هم غمگین نباش چون اگر غمگین باشی چیزهای بیشتری هم از دست میدی ، همینی هم که داری از دست میدی
🌹کسانی که درکفر از یکدیگر پیشی می گیرند به خدا ضرری نمی رسونند . و در واقع به خوشون ضرر میرسونند و بی بهره می مونند .
🌹ترس به خاطر بی ایمانیه ، غم به خاطر بی ایمانیه .اگر ما ایمان داشته باشیم که خداوند فرمانروای جهان کارشو کامل و درست داره انجام میده و برگی بدون اذن خداوند روی زمین نمیفته و تمام اتفاقات در دست خداوند هست اونوقت نگران نیستیم . میدونیم که همه چیز خیره
🌹اگر پشت سر شما غیبت می کنن شما ناراحت نشید به خودشون برمیگرده . اگر برای شما توطئه چینی میکنن اگه پشت سر شما حرف میزنن اگر درگیر نشی احساس ایمان داشته باشی که میدونم خدا محافظت میکنه از من ، اتفاقی نمیفته و همه چیز به نفع شما رخ میده .
🌹 حتی در شرایط بد هم مثل شرایط حضرت مریم یا مادر موسی باید ایمانمون رو حفظ کنیم و احساسمون رو خوب نگه داریم . چون طبق قانون موندن توی احساس بد شرایط رو بدتر میکنه .و باعث میشه اتفاقات بدی رو تجربه کنیم . و در واقع کسی که در احساس خوبه و کسی که ایمان داره به خدا ، هدایت الله رو می شنوه و هدایت می شه و حرکت می کنه .
🌹از هر چی بترسیم سرمون میاد . این یک قانونه . به خاطر هر چیز نگران باشی از دستش میدی . این یک قانونه .
🌹اگر یک رابطه ای رو از دست دادی و خودتو غمگین کنی و ناراحت بشی اوضاع بسیار بسیار بدتر خواهدشد. اما اگر ایمان داشته باشی و رها کنی ، اگر باور داشته باشی و رها کنی مطمئن باش همه ی اتفاقات به نفع تو خواهد بود . این ایمان واقعی می خواد . این احساس خوب واقعی میخواد . احساس آرامش واقعی میخواد.
🌹غم و ایمان نمی تونه در یک جا باشه . نمی تونه سلامتی و بیماری در یک جا باشه . نمیتونه خیر و شر در یک جا باشه . ایمان اگه داشته باشی اندوهت ازبین میره .
🌹ناراحت شدن ،عصبانی شدن ، غمگین شدن طبیعیه اما مهم اینجاست که این فرکانسو ادامه ندیم و در این احساس نمونیم
🌹وقتی که اتفاق بدی برای یکی میفته بعضی وقتها اون شخص میگه من میدونستم این اتفاق میفته . اون شخص پیشگو نیست. اونقدرترس داشته از این اتفاق و بهش فکر کرده که اونو خلق کرده برای خودش
🌹یعقوب نتونست احساساتشو کنترل کنه و نابینا شد . یعقوب نتونست از قانون استفاده کنه و سال های سال یوسف رو ندید .یعقوب نتونست وابستگیشو از فرزندش دور کنه، نتونست رها کنه ، نتونست بپذیره ، نتونست این جدایی رو خیر درش ببینه و آرام بگیره و خوشحال باشه وایمانشو حفظ کنه و به همین دلیل یوسف رو سالهای سال ندید و بیمار شد و نابینا شد و این دردسر ها رو کشید . این یک قانونه . فرقی نداره چه کسی باشی برای همه صدق میکنه .
🌹در مورد احساس بدتون با کسی صحبت نکنید . اگر احساس بدی داری در موردش حرف نزن در موردش ننویس در موردش فکر نکن و بذار احساس بد بگذره . برگرد به نعمت هات فکر کن . به چیزهایی که به خاطرش سپاس گذار خداوند هستی . هر وقت ما چیزی رو از دست میدیم ، هزار ها نعمت داریم که بشون فکر کنیم .
🌹نجوا مسلما کار شیطان است . گفت و گوهای ذهنی که مدام در ذهنمون هست و احساسمون رو بد میکنه . گفت وگوهای ذهنی که وقتی که یک اتفاق به ظاهر بد میفته یادر شرایط بدی هستیم هی توی ذهن ما میاد و هی اضاع رو بدتر و بدتر جلوه میده .این یک توهمه که شیطان در ذهن ما ایجاد میکنه . ولی هیچ ضرری نمی تونه به ما برسونه راهش اینه که به خدا توکل کنیم .
🌹احساس خوب فقط موقعی به وجود میاد که ما توکل کنیم به خدا . خدا رو باورش کنیم، قدرتش رو باور کنیم و بعد اتفاقات خوب برامون میفته .
🌹از این به بعد هر فکری هر دیدگاهی هر نگرشی که به شما احساس بدی میده به این معناست که این دیدگاه این فکر واین نگرش از جایگاه شیطان برخاسته و هر فکری و هر دیدگاهی و هر نگرشی که که به شما احساس آرامش میده احساس اطمینان میده احساس شادی میده این به این معناست که خداوند داره با شما صحبت میکنه . به همین راحتی میشه پیغام ها رو شناخت
به نام الله یکتا
سلام دوست عزیز
چ قشنگ بود کامنتت وچه توضیح خاصی چ نکاتی جالبی خیلی زیبا بود من ک به شخصه دوست داشتم همچنان کامنتتون ادامه داشته باشه وتموم نشه
ازخداممنونم منوبه این کامنت زیباهدایت کردوازشماهم ممنونم ک اینقدرقشنگ اطلاعاتتون روبامادرمیون گذاشتین
درپناه الله یکتا شاد وموفق وسلامت باشین
سلااااام
خیلی ممنونم از شما دوست عزیزم . ممنون از محبتتون . براتون بهترین ها رو از خدا میخوام و امیدوارم همیشه شاد وموفق و پیروز و ثروتمند باشید .😃🌹