اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
واقعا قوانین خداوند دارن به صورت بینظیری کار میکنند
دیروز داشتم به آینده فکر میکردم به اینکه با توجه به تلاش های فراوان نمیتوانم ثروت بسازم
نمیتوانم با اون کسی که میخوام رابطه خوبی رو بسازم
و روابط خوبی ندارم و هر وقت که به روابط خوب بین خودم و افراد مورد نظر در ذهنم بر میخوردم
با عدم احساس لیاقت مواجه میشدم
و میدونم نداشتن موقعیت پول سازی و همین طور هم نداشتن موقعیت رابطه عاشقانه من فقط برمیگرده به باور های من
به قول استاد که میگن شما احساس لیاقت درونی
خودمان را از دست دادیم حالا به خاطر باور هایی که در ذهنمون ایجاد شده
واقعا من اون نور درخشان درونم رو از دست دادم
واقعا چند وقت بود که داشتم به افرادی مدت طولانی باج میدادم
واقعا نمیتونستم جلوی بعضی از افراد سرم رو بالا بگیرم اما اشتباه های گذشته در طول مسیر باعث موفقیت ها و باعث شناخت ما از خودمون میشه
چون که الا میفهمم که چه باور هایی من رو از داشتن رابطه عاشقانه از داشتن درآمد بالا از داشتن روابط کاری مناسب دور میکنه
و چقدر جالبه من از خداوند درخواست هایی رو کردم در چند سال آینده و خداوند هم من رو در این مسیر قرار داد
و فکر کنم که خیلی راحت میشه اتفاقات آینده رو رقم بزنیم اگر مشکل رو از ریشه حل کنیم امیدوارم که بعد از استفاده صحیح اول از فایل های رایگان این دوره و بعد خود دوره
شرایط ایده ها و روابط خوبی رو رقم بزنم به امید خدا
خیلی ممنونم از شما استاد عزیز بابت تهیه دوره های عالی مثل احساس لیاقت و عزت نفس خدا رو سپاس گذارم
من صبح هدایت شدم به این قسمت البته چند مدتی هست که احساس درونیم یه جوری هست که انگار هی می خواد منو بکشه پایین
نمی دونستم چیه
تمرکز روانکاوت مثبت و شکرگذاری هم لحظه ای خوبش می کرد
متوجه شدم دلیلش اینه احساس لیاقتم اومده پایین
خب می دونستم که باید درستش کنم
اینو می دونم که برای اینکه هر چیزی رو آدم تعمیر کنه یا بهبود ببخشه اول باید ببینه اصلا نشتی کجاست از کجا ضربه داره وارد میشه ( بحثخودشناسی که استاد میگه انقد ارزشمنده اینجا خودشو نشون میده )
این فایل رو گوش دادم متوجه شدم
چون از دید جامعه من دستاوردهایی که عرف بهش میگن موفقیت رو ندارم باعث شده این ضربه ها هی به تنه احساس لیاقتم وارد بشه
مثلا هم سن و سالام ازدواج وبچه دارن
یا درآمد و شغل مثلا موجه
پرگل به چیزهایی که بودنش خوبه ولی دلیل اطرافیانم برای داشتن اون ها نگاه اطرافیان وتایید جامعه بوده
من نتونستم چون آلویت برای من هیچ وقت تایید نبود
چون مادرم دقیقا اینطوری بود
مثلا ازدواجکرد چون ترسید باید ازدواج میکرد بعد یه نظرم بدترین حالت ازدواج کرد که ….
یا بچه آورد فقط واسه اینکه بچه داشته باشن تا تو جامعه به دید یه فرد مناسب بهشون دیده بشه …
ولی خب هیچ توانایی تو مادر بودن و تربیت و در واقع آمادگی درونی نداشت
من با خودم میگفتم زمانی باید ازدواج کنم که از نظر درونی آماده ام
زمانی تعهد کاری رو قبول میکنم که درونماماده باشه یعنی همعاشق اون شغل باشه و هم فردی باشم که شخصیتم ساخته شده که ولنکنموسط راه ….
ولی انگار تا میدیدم اطرافیانم این چیزها روخیالی زودتر دارن …. و بیتشر و با اینکه من خیلی تلاش های درونی و بیرونی بیتشری داشتم ذهنم میاد وسط میگه تو انقد از همه بیتشر روخودت و کارت وهمه چیزت وقت میزاری ولی نگاه کن دستاوردهات کمتر پس قطعا خدا دوست نداره یا قراره نیست به تو چیزی داده بشه
فقط کافی بود یکم اون نجواهای اولیه روتایید میکردم
بعد شروع می کرد به آوردن دلایل بیتشر برای اینکه بهم ثابت کنه من لایق نیستم چرا چون تصمیم گرفتم مثل بقیه نباشم …. من خودم تصمیم کرفتم اینطور زندگی کنم
بقیه هماینطوزی تصمیم گرفتن
این دلیل نمیشه من احساس بی ارزشی کنم
من هم هر موقع واقعا بخوام بهم داده میشه
یا اینکه میدیدم اطرافیانم انقد راحت ( حتی خواهر و برادرم ) انقد از طرف خانواده یا یه سری چیزهایی که توجامعه متداول هست به موفقیت مالی رسیدن و من باید با شغلم کار کردن روخودمذره ذره جمع کنم بهم احساس بدی میداد بعضی وقتا در واقع. احساس بی ارزشی که خدا فرق میزاره ونمی خواد تو پیشرفت کنی و ……احساس گناه
البته این هم بگم خیلی اوقات هم میشنومندای خدا رو که میگه همین ها نعمت تو هستن نگاه کن چقد از بقیه با اراده تر قوی تر وجسور تری …. همین ها باعث شدن بیای قوانین من و یاد بگیری و با قوانین من پایه هاتو درست کنی و تا ثریا بری به قول استاد
ولی بعضی وقتا هم مخصوصا زمانی که خیلی دارم تلاش میکنم وبعد یکی مثلا خانواده اش پول میریزه میره ماشین می خره یا هرچی یک دفعه انگار حالم از درون بد میشه
مثل همون مثال هست که یه نفر بدنشو با پیکر تراشی درست کنه بیاد پیش فردی که باشکاه میره ونغدیه اش رو رعایت میکنه راه بره
به هو طرف انگار فکر میکنه در حقش اجهاف شده … ( توجه به ظاهر امور در حالی که اونی که رعایت تغذیه و ورزش میکنه علاوه بر اندام ظاهری سلامتی + ذهن اراده و احساس لیاقت خودشو ساخته )
:
به هر حال فکر میکنم من باید اونقد قوی بشم که گول شیطان و نجوا نگاه اطرافیانم و جهت گیری با تایید های جامعه رو نخورم
یا بعضی وقتا فکر میکنم بر خلاف اطرافم حرکت کردن بده …. و حس بد میگیرم درحالی که استاد گفت نه باید به خودم افتخار کنم ….. چون چیزی که الان دارممیسازم سال ها بعد خودشو بیتشر نشون میده
یه جمله ای از قرآن یادماومد که نوشته بود تپ این مضمون فکر کردید همه افراد در پیش ما برابر هستن ، اینطور نیست ، منظورش کاملا مشخص هست یعنی اونی که تقوای بیتشر داره جایگاهش پیش خدا هم بالاتره …. این یعنی عدالت اینکه افراد بر اساس احساس لیاقت و بر اساس تقواشون طبقه بندی بشن وگرنه انسان تلاشی هم نمی کنه وقتی ببینه فرقی نداره تلاشش با جایگاهش …..
حالا اون جاهایی که احساس لیاقت بالایی دارم تو زمینه عاطفی و انتخاب همسر هست من خودمو لایق بهترین مرد و خانواده همسر و بچه می دونم ( دلیلش هم اینه که رو خودم به عنوان یک زن کار کردم )
من خودمو لایق ارتباط با آدم های درست می دونم ( چون خودمو با نهایت سعیم درست کردم )
من خودمو لایق بهترین غذا می دونم ( چون ذهنم روکنتر میکنم هر چیزی نخورم نشونم جون برای سلامتی ام وقت میزارم ورزش میکنم پیاده روی میرم )
من خودمولایق می دونم که هر چی از خدا بخوام بهم یده ( چون توکارهام رضایت خدا رو اول در نظر میگیرم )
من خودمو لایق می دونم که کارهام راحت انجام شه ( چون فرد خیر خواه و خوش قلبی هستم و خیر همه رومی خوام )
من خودمو لایق بهترین مربی ها ازون ور بهترین شاگرد ها هممیدونم ( چون با جون دل آموزش ها رو سعی میکنم اجرایی کنم و با جون و دل سعی میکنم توشغلممسئله حل کنم )
به نام خدای مهربان
سلام استاد عزیز و خانم مریم شایسته مهربان
خیلی ممنونم از زحمت کشی شما دو عزیز
واقعا قوانین خداوند دارن به صورت بینظیری کار میکنند
دیروز داشتم به آینده فکر میکردم به اینکه با توجه به تلاش های فراوان نمیتوانم ثروت بسازم
نمیتوانم با اون کسی که میخوام رابطه خوبی رو بسازم
و روابط خوبی ندارم و هر وقت که به روابط خوب بین خودم و افراد مورد نظر در ذهنم بر میخوردم
با عدم احساس لیاقت مواجه میشدم
و میدونم نداشتن موقعیت پول سازی و همین طور هم نداشتن موقعیت رابطه عاشقانه من فقط برمیگرده به باور های من
به قول استاد که میگن شما احساس لیاقت درونی
خودمان را از دست دادیم حالا به خاطر باور هایی که در ذهنمون ایجاد شده
واقعا من اون نور درخشان درونم رو از دست دادم
واقعا چند وقت بود که داشتم به افرادی مدت طولانی باج میدادم
واقعا نمیتونستم جلوی بعضی از افراد سرم رو بالا بگیرم اما اشتباه های گذشته در طول مسیر باعث موفقیت ها و باعث شناخت ما از خودمون میشه
چون که الا میفهمم که چه باور هایی من رو از داشتن رابطه عاشقانه از داشتن درآمد بالا از داشتن روابط کاری مناسب دور میکنه
و چقدر جالبه من از خداوند درخواست هایی رو کردم در چند سال آینده و خداوند هم من رو در این مسیر قرار داد
و فکر کنم که خیلی راحت میشه اتفاقات آینده رو رقم بزنیم اگر مشکل رو از ریشه حل کنیم امیدوارم که بعد از استفاده صحیح اول از فایل های رایگان این دوره و بعد خود دوره
شرایط ایده ها و روابط خوبی رو رقم بزنم به امید خدا
خیلی ممنونم از شما استاد عزیز بابت تهیه دوره های عالی مثل احساس لیاقت و عزت نفس خدا رو سپاس گذارم
بابت قرار گرفتن در این مسیر زیبا و تاثیر گذار
بنام خدای فراوانی ها
سلام به همه دوستان عزیزم
من صبح هدایت شدم به این قسمت البته چند مدتی هست که احساس درونیم یه جوری هست که انگار هی می خواد منو بکشه پایین
نمی دونستم چیه
تمرکز روانکاوت مثبت و شکرگذاری هم لحظه ای خوبش می کرد
متوجه شدم دلیلش اینه احساس لیاقتم اومده پایین
خب می دونستم که باید درستش کنم
اینو می دونم که برای اینکه هر چیزی رو آدم تعمیر کنه یا بهبود ببخشه اول باید ببینه اصلا نشتی کجاست از کجا ضربه داره وارد میشه ( بحثخودشناسی که استاد میگه انقد ارزشمنده اینجا خودشو نشون میده )
این فایل رو گوش دادم متوجه شدم
چون از دید جامعه من دستاوردهایی که عرف بهش میگن موفقیت رو ندارم باعث شده این ضربه ها هی به تنه احساس لیاقتم وارد بشه
مثلا هم سن و سالام ازدواج وبچه دارن
یا درآمد و شغل مثلا موجه
پرگل به چیزهایی که بودنش خوبه ولی دلیل اطرافیانم برای داشتن اون ها نگاه اطرافیان وتایید جامعه بوده
من نتونستم چون آلویت برای من هیچ وقت تایید نبود
چون مادرم دقیقا اینطوری بود
مثلا ازدواجکرد چون ترسید باید ازدواج میکرد بعد یه نظرم بدترین حالت ازدواج کرد که ….
یا بچه آورد فقط واسه اینکه بچه داشته باشن تا تو جامعه به دید یه فرد مناسب بهشون دیده بشه …
ولی خب هیچ توانایی تو مادر بودن و تربیت و در واقع آمادگی درونی نداشت
من با خودم میگفتم زمانی باید ازدواج کنم که از نظر درونی آماده ام
زمانی تعهد کاری رو قبول میکنم که درونماماده باشه یعنی همعاشق اون شغل باشه و هم فردی باشم که شخصیتم ساخته شده که ولنکنموسط راه ….
ولی انگار تا میدیدم اطرافیانم این چیزها روخیالی زودتر دارن …. و بیتشر و با اینکه من خیلی تلاش های درونی و بیرونی بیتشری داشتم ذهنم میاد وسط میگه تو انقد از همه بیتشر روخودت و کارت وهمه چیزت وقت میزاری ولی نگاه کن دستاوردهات کمتر پس قطعا خدا دوست نداره یا قراره نیست به تو چیزی داده بشه
فقط کافی بود یکم اون نجواهای اولیه روتایید میکردم
بعد شروع می کرد به آوردن دلایل بیتشر برای اینکه بهم ثابت کنه من لایق نیستم چرا چون تصمیم گرفتم مثل بقیه نباشم …. من خودم تصمیم کرفتم اینطور زندگی کنم
بقیه هماینطوزی تصمیم گرفتن
این دلیل نمیشه من احساس بی ارزشی کنم
من هم هر موقع واقعا بخوام بهم داده میشه
یا اینکه میدیدم اطرافیانم انقد راحت ( حتی خواهر و برادرم ) انقد از طرف خانواده یا یه سری چیزهایی که توجامعه متداول هست به موفقیت مالی رسیدن و من باید با شغلم کار کردن روخودمذره ذره جمع کنم بهم احساس بدی میداد بعضی وقتا در واقع. احساس بی ارزشی که خدا فرق میزاره ونمی خواد تو پیشرفت کنی و ……احساس گناه
البته این هم بگم خیلی اوقات هم میشنومندای خدا رو که میگه همین ها نعمت تو هستن نگاه کن چقد از بقیه با اراده تر قوی تر وجسور تری …. همین ها باعث شدن بیای قوانین من و یاد بگیری و با قوانین من پایه هاتو درست کنی و تا ثریا بری به قول استاد
ولی بعضی وقتا هم مخصوصا زمانی که خیلی دارم تلاش میکنم وبعد یکی مثلا خانواده اش پول میریزه میره ماشین می خره یا هرچی یک دفعه انگار حالم از درون بد میشه
مثل همون مثال هست که یه نفر بدنشو با پیکر تراشی درست کنه بیاد پیش فردی که باشکاه میره ونغدیه اش رو رعایت میکنه راه بره
به هو طرف انگار فکر میکنه در حقش اجهاف شده … ( توجه به ظاهر امور در حالی که اونی که رعایت تغذیه و ورزش میکنه علاوه بر اندام ظاهری سلامتی + ذهن اراده و احساس لیاقت خودشو ساخته )
:
به هر حال فکر میکنم من باید اونقد قوی بشم که گول شیطان و نجوا نگاه اطرافیانم و جهت گیری با تایید های جامعه رو نخورم
یا بعضی وقتا فکر میکنم بر خلاف اطرافم حرکت کردن بده …. و حس بد میگیرم درحالی که استاد گفت نه باید به خودم افتخار کنم ….. چون چیزی که الان دارممیسازم سال ها بعد خودشو بیتشر نشون میده
یه جمله ای از قرآن یادماومد که نوشته بود تپ این مضمون فکر کردید همه افراد در پیش ما برابر هستن ، اینطور نیست ، منظورش کاملا مشخص هست یعنی اونی که تقوای بیتشر داره جایگاهش پیش خدا هم بالاتره …. این یعنی عدالت اینکه افراد بر اساس احساس لیاقت و بر اساس تقواشون طبقه بندی بشن وگرنه انسان تلاشی هم نمی کنه وقتی ببینه فرقی نداره تلاشش با جایگاهش …..
حالا اون جاهایی که احساس لیاقت بالایی دارم تو زمینه عاطفی و انتخاب همسر هست من خودمو لایق بهترین مرد و خانواده همسر و بچه می دونم ( دلیلش هم اینه که رو خودم به عنوان یک زن کار کردم )
من خودمو لایق ارتباط با آدم های درست می دونم ( چون خودمو با نهایت سعیم درست کردم )
من خودمو لایق بهترین غذا می دونم ( چون ذهنم روکنتر میکنم هر چیزی نخورم نشونم جون برای سلامتی ام وقت میزارم ورزش میکنم پیاده روی میرم )
من خودمولایق می دونم که هر چی از خدا بخوام بهم یده ( چون توکارهام رضایت خدا رو اول در نظر میگیرم )
من خودمو لایق می دونم که کارهام راحت انجام شه ( چون فرد خیر خواه و خوش قلبی هستم و خیر همه رومی خوام )
من خودمو لایق بهترین مربی ها ازون ور بهترین شاگرد ها هممیدونم ( چون با جون دل آموزش ها رو سعی میکنم اجرایی کنم و با جون و دل سعی میکنم توشغلممسئله حل کنم )