درباره قانون آفرینش | باور به امکان پذیر بودن - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    366MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی درباره قانون آفرینش | باور به امکان پذیر بودن
    21MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

123 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2839 روز

    به نام رب العالمین

    تنها کسی که گفتگوهاش باهام نا تمامه

    استاد عزیز ازاینکه میگی من با خدا گفتم دوست دارم چکار کنم کجا برم و و و و اون هم بهم گفته تو باید چکارهایی انجام بدی

    چکارهایی رو انجام ندی

    چه اقدام های عملی رو اجرا کنی و …..

    واقعا خود من تاالان یه عالمه اینچنین خداوند باهام واضح صحبت کرده و هرزمان بهشون عمل و اقدام کردم نتایج خوبی هم برام داشته هرزمان هم مقاومت کردم ضربه هاش رو خوردم

    وقتی داشتی اینگونه صحبت هارو میکردی

    اون جمله در قانون آفرینش برام دوباره مرور شد که ما همه چیز رو از قبل میدونیم و اینجا کسی چیز جدیدی یاد نمیگیره بلکه فقط به یاد میاره واقعا هم نمود عینی ش رو در این فایل دارم میبینم و وقتی که شما اینچنین صحبتها و آگاهی هارو میگید انگار موضوع بهتر برامون جا میفته و دقیق تر بهش نگاه میکنیم،،

    اون قسمتی هم که میگی کارها و اقدام هایی رو انجام دادی که یک هزارم یک درصد از آدمها هم انجام نمیدن حقیقتش تا حدود زیادی بهم برخورد درسته که خودم تاالان خیلی از اقدام های عملی رو انجام دادم اما بازم احساس میکنم یه عالمه نیروهای بلقوه در وجودم هست که هنوز قادر به دقیق دیدنشون نیستم ،،

    و نکته ی عالی که استاد از صحبتهاتون دریافت کردم اینکه وقتی ما درست رو باورهامون کار کنیم اولا بهتر میفهمیم ایراد کارمون کجاست

    دوم اینکه خداوند صرفا نه فقط بصورت الهامات عجیب و غریب بلکه بصورت اینکه خودت داری تصویر زندگی و عملکردت رو میبینی باهات حرف میزنه در قالب نظاره گر بودن خودت به عملکردهات در روند زندگیت

    چرا اینو میگم چونکه وقتی استاد داشتی این قسمت از صحبتهارو بر زبان میاوردی من دقیقا میفهمیدم چی داری میگی چونکه خیلی برام آشناست و خودم در زندگی بارها شده که اجراش کردم و واقعا هم به نفعم شده،،

    ممنون این خدای دانا و شنوا هستم که مانند یه ساز موسیقی دائم ریتمیکه که هرچقدر بیشتر بهش گوش میدی باعث میشه دفه های بعد واضح تر و راحتر بشنوی و بفهمی چی داره میگه و واقعا هم حتی بصورت منطقی بهت میگه و اگه بهشون عمل کنی هم شجاعتت و ایمانت بیشتر میشه و حرفه ای تر میشی

    خود من در این موضوع هنوز سرعتم کمه

    اما میخواهم هرروز بهتر و عالی تر بشم

    و از این فایل کمی بهتر و دقیق تر برام جا افتاد که همیشه نهایت تلاش خودمو کنم در کار کردن روی باورها تا بهتر و راحت تر بتونم درک کنم،ببینم‌ و بشنوم که خداوند و جهان اطرافم چی داره بهم میگه و چکار باید در لحظه ی فعلی انجام بدم تا یه پله بتونم برم بالاتر در کارم و زندگیم،،

    این جمله که اگه خود خدا بهمون بگه فلان قسمت توی زمین طلا هست رو بردار

    خب این خیلی حرف داره برامون

    که بازم اون مقاله زیبای مریم بانو در سایت مرور میشه که تغییر باورها نه انجام یسری کارهای فیزیکی خاصه

    نه فقط نشستن توی خونه و کارکردن روباورها

    بلکه موقع انجام دادن قدم ها و کارهای مورد نظر اینکه بتونیم فرکانس های مناسب با اون خواسته رو ارسال کنیم

    پس موضوع نه فقط کار فیزیکی خاص بدون استفاده از باورهای نامناسبه

    نه فقط کار کردن روی باورهاست

    بلکه این دوتا با هم مرتبط هستند و با هم کار میکنند

    و این مثال دیگه واقعا واضح هست که خداوند داره میگه گنج کجاست فقط باید زحمت بیل و کلنگ رو بکشی و بری زمین رو بکنی تا به اون هدف مورد نظرت برسی

    چونکه ما در جهان مادی جهان فیزیک هستیم برا انجام صحیح باورها و الهامات اقدامات عملی باید اجرا بشه اما برا اساس همون دفترچه راهنمای قوانین نه اینکه مانند یه عالمه انسانهای بدون آگاهی بی جهت فقط دارند صبح تا شب کار سخت فیزیکی انجام میدند

    مثلا یکی از اون صحبتهای واضحی که خداوند چندسال قبل به من گفت و من انجامش دادم این بود که پدر بزرگ و مادربزرگم همیشه میگفتند برا غذا خوردن تمام وعده ها بیا اینجا تو که تنها زندگی میکنی و منم مدتها میرفتم تا اینکه یه روز دقیقا یادمه داشتم تو کوچه قدم میزدم به سمت خونه که خداوند بهم گفت سجاد تو که درسته میایی اینجا غذا برات آماده میشه اما یه عالمه از رمانت داره اینجا صرف میشه و هدر میره تو که میخواهی پیشرفت کنی تغییر کنی و موفق بشی

    پس دیگه خودت برا خودت توی خونه خودت آماده کن و همین زمانهای اینجارو برو توی خونه خودت بذار رو کارکردن روی خودت و تو برو به درست کردن غذا هم هدایت میشی نگران‌ نباش و منم بلافاصله همین کارو کردم

    یا مثلا در کسب کاری که بهش علاقه نداشتم

    درسته کمی دیرتر اما تصمیم گرفتم بااینکه یه عالمه زحمت و هزینه کرده بودم براش و چندتا فرصت خوب برام جور شد اما بخاطر هدفم خیلی زود بوسیدم گذاشتمش کنار

    یا جدا شدن از همکارها و شریکدارهام در چندتا کار مختلف همین کارهارو کردم،،

    شکر خدا الان شجاع تر شدم اما بازم باید خیلی روی خودم کار کنم تا هم شجاعتم بیشتر بشه هم اینکه بهتر بتونم ایرادهام رو تشخیص بدم و پیداشون کنم،،

    من الان این هم بهتر درک میکنم وقتی روی هر چیزی هر ایرادی تمرکز و احساس شدید داشته باشی خیلی زود خداوند هدایتت میکنه و جواب رو بهت میده و زود هم میتونی براش اقدام عملی انجام بدی البته اگه ایمان به خرج بدی و براش ایمان عملی انجام بدی،،

    و بازم چقدر این آگاهی باارزشه که هدایت های خداوند هم همیشه براساس شرایط فعلی ست و یه پله بالاتر نه بیشتر،،

    مریم بانو ممنون از زحماتت که قسمتهایی رو از قانون آفرینش آماده میکنی برامون

    و هنوز چقدر افراد هستند که حرفها و صحبتهایی رو میشنوند اما خیلی از صحبتهارو اشتباه و یسری هارو برعکس میفهمند

    اما اگه این روند ادامه دار باشه با هر بار کار کردن کیفیت عملکردشون در این روند بهتر میشه از جمله خودم

    یه عالمه برداشتهای اشتباه قبلا داشتم اما الان چقدر بهتر دارم میفهمم و درک میکنم

    خداوند حامی راه و زندگی همتون باشه،،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    مژگان ملکی گفته:
    مدت عضویت: 2142 روز

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیز

    استاد خیلی ازتون سپاسگزارم بابت این فایل ،در واقع این فایل برای من هدایت خدا بود که کاری و انجام بدم و ایمانمو نشون بدم .

    دوستان این واقعا مهمه چون خیلی از ما خواسته ای واقعا می خوایم اما داریم برخلافش حرکت میکنیم بخاطر ترس هامون و کلی سرب به پاهامون می چسبونیم و این باعث میشه تمرکزمون از دست بره امروز من تصمیم گرفتم یه حرفه ای کلا بزارم کنار و برم سراغ یه حرفه دیگه .

    استاد واقعا تحسینتون میکنم برای ایمان قوی که دارید .

    تو این شرایط هست که انسان نشون میده چقدر روی باور هاش کار کرده و خدارو باور داره البته نیاز به شهامت زیادی داره .

    من خودم هر وقت می خوام برم تو دل ترس هام و ذهنم مقاومت میکنه به خودم میگم یا انجامش میدی یا دیگه نمیری تو سایت و فایل گوش بدی چون نمی خوای عمل کنی و می ترسی و فایل گوش دادن بدون عمل فایده ای نداره .

    و انصافا هم خیلی خوب جواب میده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    فائزه فرخی گفته:
    مدت عضویت: 866 روز

    سلام به استاد عزیزم بهترین استادی که تابحال داشتم… و سلام و درود به مریم خانم شایسته عزیز و خدای درون فوق العادش و ذهن خلاقش:)))

    استاد من این فایل رو در حالی دیدم که احتیاج به یک نشانه داشتم، احتیاج داشتم خداوند دوباره برای بار هزارم منو از خواستم و رسیدن بهش مطلع کنه… از اینکه دوباره نوری به قلب من بتابونه که برو جلو من پشتتم… نترس و فقط به مسیرت ادامه بده…

    استاد عزیزم امروز 1402.3.28 هست و دقیقا 17 روز تا کنکور مونده… و من توی یک شرایطی گیر کردم که از طرفی باید حجم بسیار زیادی مطالعه داشته باشم و از طرفی اوضاع خونه خیلی شلوغ پلوغه و من باید علاوه بر کنترل استرس روی هیجاناتم هم مسلط بشم و تمرکزم رو بزارم روی زیبایی ها و پیشرفت های واقعا فوق العادم و از نازیبایی هایی که داره توی این شرایط حساس اتفاق میفته اعراض کنم….

    استاد جانم میخوام براتون از الهاماتی که برای من اتفاق افتاد بگم از داستان تصمیمم برای کنکور…

    استاد عباس منش خوبم، من سال 1400 در شهر زابل رشته دامپزشکی شبانه قبول شدم و دو ترم رو با موفقیت گذروندم …

    تیر 1401 که امتحاناتم رو دادم و به شهرم به مشهد برگشتم به من الهام شد برای رفع مشکلات مالیم برم سر کار… و من نشستم پای دیوار و اگهی ها رو خوندم تا رسیدم به یک اگهی و علامت دارش کردم، خواهرم که دید گفت نرو… ولی قلب من گفت برو این بخشی از مسیر موفقیت توست و باید انجام بشه …

    من رفتم و بعد مصاحبه توی یک شرکت بیمه به عنوان نماینده فروش شروع به فعالیت کردم

    استاد خیلی جالبه که به جرئت میتونم بگم حداقل 90 درصد انسانهایی که اونجا بودن شما رو میشناختن و از اموزش هاتون استفاده میکردن اخه میدونین اونجا درمورد حوزه موفقیت خیلی جلسه برگزار میکردن تا ذهن ما ثروتمند بار بیاد و کلی درمورد اساتید مختلف موفقیت از جمله شما استاد عزیز و بزرگوار من و کتاب های مختلف صحبت میشد….

    اخر تابستون من باید برمیگشتم دانشگاه ولی دلم نمیخواست… و به من الهام شد که مرخصی تحصیلی بگیرم و دائما خدای درونم به من میگفت بعدا اتفاقی میفته که سرنوشتت تغییر میکنه ( من اون تایمی که زابل بودم خیلی اذیت شدم و ترجیح خودمم این بود که سرنوشتم تغییر کنه) ولی استاد بخدا خیلی تصمیم سختی بود… خیلی همههههه بهم میگفتن نکن فائزه تو خیلی برای این جایگاه زحمت کشیدی اخه من قبلا هم دوسال خوندم تا همینو تو کنکور قبول شدم…

    خلاصه به ندای درونم گوش دادم و علیرغم مخالفت و سرزنش های دیگران پا گذاشتم توی دنیایی که نمیدونستم قراره به کجا هدایت بشم فقط خدای درونم میگفت تو باز هم موفق و ثروتمند خواهی شد بدون اذیت… بدون زابل رفتن… اونجوری که از مسیرت لذت ببری….

    و من بعد از مرخصیم به کارم در شرکت بیمه ادامه دادم…

    ولی یکسری اتفاقات شروع شد… پیشنهادهایی بهم میشد که همیشه خط قرمز ذهن و زندگی پاک من بودن… و من خیلی راحت میتونستم خیلی پول داشته باشم یعنی ره صدساله رو یک شبه برم ولی من به همشون میگفتم نه

    و جالبه هرچی جلوتر میرفتم این پیشنهادات بزرگتر و وسوسه انگیز تر(خیلی صادقانه گفتم وسوسه کننده چون گاهی به زور جلوی خودم میگرفتم تا سمت مسیر اشتباه نرم) بیشتر میشدن…

    تا اخرین گزینه… غول مرحله اخر…

    استاد من به خاطر پول رفتم سر کار و بخاطر پول مرخصی گرفتم و پول بینهایت توی زندگیم برام مهم بود و انجام دادن کار درست خیلی خیلی برام سخت شد و من از شرکت زدم بیرون و دیگه نرفتم تا بتونم جلوی خودم بگیرم و در حق خیلی از بندگان خدا نامردی نکنم…

    این در حالی هست که اگه میشد بنویسم اون پیشنهادات چیا بودن شما تصدیق میکردین که این اتفاقات توی ایران متاسفانه خیلی روتین میفته…

    ولی من یک روز که خیلی روم فشار اومد زدم زیر گریه…

    گفتم خدایا تو خودت مسیری رو به من نشون بده که من از راه درست ثروتمند بشم…

    من همیشه عاشق ماشین BMW بودم، از من پرسید چی میخوای گفتم BMW ولی تا من درس بخونم و فارغ التحصیل بشم بعنوان یک دامپزشک بخوام کار کنم بعد پولامو جمع کنم و اینو بخرم کلی طول میکشه من زود میخوام بهش برسم…

    ازم پرسید کی درامدش از یک دامپزشک بیشتره؟ گفتم یک دندون پزشک…

    گفت پس تو باید دندون پزشک بشی…

    تمام سد های ذهنم فرو ریخت…

    اخه چجوری؟ من رشتم رو دوست دارم و برای بدست اوردنش کلی زحمت کشیدم حالا به اون همه زحمت و تلاش پشت کنم؟(البته من همیشه توی زندگیم عاشق دندان پزشکی بودم ولی قبول نشدم …)

    با خانوادم صحبت کردم و پدر و مادرم به طرز اعجاب انگیزی قبول کردن با روی باز… و کلی خوشحال شدن و تشویقم کردن… و به من الهام شد به فلانی زنگ بزن بگو تصمیمت رو و ازش کمک بخواه بهت بگه باید چکار کنی(اون شخص یکی از اساتید کنکورم بود که رابطه خیلی خوبی باهم داشتیم)

    استادم اول کلی مخالفت کرد و گفت کارت احمقانس و همه ارزو دارن جای تو باشن سرتو بنداز پایین برو درستو بخون ولی استاد دقیقا من جمله شما رو گفتم : ارزوی دیگران موقعیت منه راست میگی… ولی ارزوی من خیلی بزرگتر از اینی هست که دارم

    و وقتی استادم دید من تصمیمم رو گرفتم گفت اوکی این کلاس هارو ثبت نام کن و کلی هم گذشته و تو عقبی ولی باید بتونی خودت رو برسونی…

    گفتم چشم و من رسما از اول اسفند ماه 1401 شروع کردم به کلاس دیدن، درس خوندن و تست زدن… با توکل

    استاد واقعا با توکل چون هیچ بچه کنکوری به صورت منطقی قرار نیست 4 ماه تا کنکور بخونه و همچین رشته ای قبول بشه و من 1.5 سال بود که درس دبیرستان رو نخونده بودم و میگفتم احتمالا یادم رفته ولی دوسال کار مشاوره کنکور انجام داده بودم و کلی تجربه داشتم…

    استاد من شروع کردم و نمیدونید چقدررررررر خدا توی این مسیر به من کمک کرد…

    نمیدونید چقدر میزان گیرایی ذهنم بالا رفته و هرمطلب با یک بار مطالعه توی ذهنم ثبت میشه و چقدر قدرت تحلیل ذهنم بالا رفته اصلا من بطرز معجزه اوری درصدهای بالا دارم میزنم توی درس های مختلف

    البته که یک دلیلش اینه که من سالهای 99 و 1400 خیلی برای کنکور خوندم ولی بازم این بازده توی هیچ بازه زمانی از زندگیم تجربه نکرده بودم…

    و میگم این فقط کار خداس….

    فقط کار خداس…

    و من عاشق این خدام….

    و امیدوارم بعد اعلام نتایج بیام زیر یکی از فایل هاتون کامنت بزارم استاد من قبول شدم….من ماشین مورد علاقه مو خریدم…

    و این فایلی که امشب در قالب نشانه برای من اومد برای بار هزارم بهم یاداوری کرد دمت گرممم که حرکت کردی… و خدا پشتته….

    استاد جون عاشقتونم ایشالا همیشه تنتون سالم دلتون شاد و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید و خیلی زود خبر های فوق العاده ای بهتون بدم :)))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      باران گفته:
      مدت عضویت: 2454 روز

      سلام دوست عزیز

      من نیمدونم چی میشه که بعضیا درست و بموقع هدایت میشن بعضیا نه.

      نه نیازی بود برید بیمه و درستون رو ول کنید

      نه نیازی بود برید کنکور بدین دوباره که دندانپزشکی قول بشید. اونم درحالیکه به دانپزشکی و رشتتون علاقه داشتین!

      کاش رو باورهای ثروتتون کار میکردین. منظورم خرید دووووره ها نیست. با همین فایلهای رایگان و سوالات عقل کل و کامنتتهای بچه ها.

      ولی شما یه باور اشنباه داشتین که فکر کردین با دامپزشکی نمیشه سریع ثروتمند شد!!!

      قطعا میشه چون همه چیز شدنیه

      اگر رو باورهانون کار میکردین، ایده هایی به ذهنتون میومد که میتونستید کلی باهاش ثروت بسازید. حتی قبل اژ تموووووم شدن درس و دانگشاهتون.

      مثلا یه اپلکیشن یا سایت بزنید در مورد  حیوونات و دامها.

      مثلا محصول و غذای پت بفروشید. قطعااا خدا قدم به قدم هدایتتون میکرد، هم محصول ربراتون جور میکرد هم مشتری.

      یا یه پیج اینستا بزنید. اطلاعات مفید ارایه بدین. فالور جذب کنید و کم کم تبلیغ بگیرین از کسایی که غذا و وسایل پت میفروشن یا دامپزشکن. یاحتی کسایی ک میخان سگ و گربه واگذار کنن.

      تا میلیاردهاا درامد میشه داشت در ماه با همین یدونه ایده

      همه چی بستگی به ذهن و باورهای شما داشت تا

      قدم به قدم هدایت بشین

      حالا اینا چنتا ایده ای هست که به ذهن من رسید و از رشته شما سردر نمیارم. شاید ایده های حیلی ساده تری هم باشه

      نیمدونم مشکل از اموزشهای سایت هست یا درک یه عده!!

      شاید بهتر بود فایلهای مجزایی اماده شه مخصوص کسایی ک تازه وارد سایت میشن و این مسایل رو باز کنه تا افراد تصمیمات بیجا و غلطی نگیرن.

      الان 8 نفر کامنت شمارو لایک کردن. این نشون میده که افراد زیادی گمراهن!!!

      یه ذره قاتون رو بلد بودین که همه چی میشه.

      ولی قسمت زیادیش رو بلد نبودین و باورهاتون درست نبود و درست هدایت نشدین

      منم از یه سری اموزشهای سایت ضربه دیدم و مسیرم طولانی و سخت شد

      اما خداروشکر در نهایت راهم رو یپدا کردم.

      این مشکل برای خیلیااا پیش اومده

      فقط باید ناامید نشید ادامه بدین

      هر کجااااای مسیر که باشید، هرچقدررر که اشتباه رقته باشید، باااازم از همین الان همه چی میتونه درجهت درستی قراره بگیزه و ایده و راهکارهایی بیاد که هدف پیدا کنید، پول ذربیارین، پولدار بشید

      حتی اگرررررر بعد 2 سال کنکور و تلاش اون رشته دامپزشکیتون از دست رفته باشه.

      فقط نباید غصه بخورید و اژ هرجایی هستید شروع کنید

      یه نکته هم بگم

      شاید الان سوالتون این باشه ،چرا وقتی تصمیم گرفتم دوباره کنکور بدم و دندون پزشکی قبول شم، هژاران بار ارخدا پرسیدم که ایا موفق میشمو خدا هر بار با نشونه ها گفت اره!!!

      میدونید جواب چیه؟؟؟ شما هر تصمیمی بگیریددددد و به هر سمتی برید خدا اوکیه!! خدا میگه میتونی موفق بشی.

      چون همه چی فرکانسه و خدا میدونه به هر مسیری بری کمکت میکنه موفق بشی.

      امااا سوال درست این بود که بپرسی خدایا من با همین شرایظم، با هیمن رشته ، با هیمن علاقم، با همین دانشجو بودنم، چور میتونم پول بساژم؟؟ و وقتی پول ساختنت شروع شد بپرسی خدایا حالا چطور میتونم پول بیشتری بسازم؟ در ادامه بپرسی پول بیشتر در اندازه خرید mbv و….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فائزه فرخی گفته:
        مدت عضویت: 866 روز

        باران عزیز سلام

        خیلی ازت ممنونم از اینکه وقت گذاشتی و کامنت منو مطالعه کردی و خیلی ممنونم بابت اینکه لطف کردی و اینهمه برام جوابت رو تایپ کردی…

        الان که دارم این متن رو تایپ میکنم خدارو هزار مرتبه شکر میکنم که به هدایتم گوش کردم و بهشون اعتماد کردم…

        دوست عزیز، من دندان پزشکی قبول نشدم، رشته اتاق عمل در دانشگاه نیشابور قبول شدم و الان توی خوابگاه دارم جوابم رو برات تایپ میکنم: باران عزیز، نه تنها من بلکه تمام کسانی که اطرافم هستند تصدیق می‌کنند که چقدر کار خوبی کردم که دوباره کنکور دادم، اتفاقا الان درآمد هم دارم و از شرایطم خیلی راضیم طوری که همیشه میگم من از جهنم وارد بهشت شدم

        اینقدر شرایطم فرق کرده…

        نه تنها امکانات دانشگاه بلکه شهر و آب و هوا، دوری از خانواده، غذا، بحث مالی و آرامش و تمااااممممم مسائل من الان حل شده

        ببین من به نظرت احترام میزارم ولی اینو فهمیدم که هرکسی باید مراحل تکامل خودش رو طی کنه، و این اتفاق نمیفته مگر اینکه به اولین ایده ها عمل کنی… بعدش بقیه مسیر بهت گفته میشه… این رو بارها و بارها استاد گفتند… اگر ایده ای قراره به 100 خودش برسه، باید اول از قدم های کوچکی که بهت گفته میشه شروع کنی و بعد کم کم پیشرفت کنی…

        شرایط من مشابه کسی بود که ازدواج اشتباه داشته، نمیشه گفت تو نباید از شخص جدا میشدی با اینکه بعدش به یک ازدواج فوق العاده موفق رسیده، تو باید حتما همون همسر اولت رو میداشتی و با باورهای درست مسائل رو حل میکردی…

        باران عزیز گاهی باید رفت، گاهی باید ترک کرد، نه به شکلی ناراحت کننده، بلکه به زیبایی….

        همینطور که استاد شغل شون رو عوض کردن، همسرشون رو، حتی کشوری که توش زندگی می‌کردند…

        خداوند خطاب به کسانی که میگن ما در زمین مستضعف بودیم میگه آیا زمین خدا پهناور نبود که در اون سفر کنید؟

        من فقط مشکل مالی نداشتم تو زابل، بلکه ای و هواش داشت ریه هام رو اذیت می‌کرد، غذاش، خوابگاهش و خیلی موارد دیگری که نمیخوام درموردشون صحبت کنم که تغییرش دست من نبود

        ولی تغییر خودم دست خودمه…

        با کار کردن روی خودم، روی فرکانسم، روی مهارت هام، به ورژن بسیار بهتری از خودم تبدیل شدم و به مکان بهتر و شرایط بهتر و انسان های بهتری هدایت شدم…

        در هر صورت میخواستم بهت بگم هدایت الهی اشتباه نیست عزیزم، باید بهش اعتماد کنی… و نشانه اش هم احساس خوبت هست

        اگر وقتی به اجرای ایده ات فکر میکنی قلبت آروم میگیره و بهت اطمینان میده که تو جسارت نشون بده، بقیش باخدا… حتما برو و بهش اعتماد کن، من هربار اعتماد کردم و گوش دادم سود کردم و هربار بی توجهی کردم و خلافش عمل کردم ضرر کردم

        بازم از اینکه نظرت با من به اشتراک گذاشتی ممنونم

        به قول استاد، در پناه الله یکتا، شاد سالم پیروز، ثروتمند و سعادت مند در دنیا و آخرت باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          باران گفته:
          مدت عضویت: 2454 روز

          سلام عزیزم

          من قبل کامنت گذاشتن، کامنتهات رو نگاه کردم، میخواستم ببنیم ایا به ایده ای که بهت گفته شده عمل کردی، اگر عمل کردی نتیجش چی شده. ولی دیدم بعد این پیام هیچی نزاشتی تو سایت.

          واسه همین فکر کردم ممکنه شرایطت تغییر نکرده و قصد کمک داشتم بهت.

          و

          از شرایطی ک گفتی من اطلاعی نداشتم. من فکر میکردم مشکلت فقط پول بوده.و نوشته بودی به دامپزشکی علاقه هم داری! واسه همین نوشتم شاید با باورهای اشتباه و بدون کار کردن رو باورای پول، دنبال هدایت بودی.

          چون وقتی ادم رو باورهاش کار میکنه، هدایتی که میاد زمین تا اسمون فرق داره با موقعی که کار نمیکنه.

          یاد یکی اقتادم. یه بلاگری هست تو اینستاگرام به اسم شیوا استایل. چند سال پیش این شیرازی بود و قبول شده بود زابل. یه پسر مشهدی هم همزمان باهاش قبول شده بود زابل. جفتشون رشته علوم ازمایشگاه فکر کنم.

          اینا همون ترم اول با هم دوست میشن و 4سال دوران دانشجویی اونجا کلی خوش میگذرونن. و بعد تموم شدن درسشون ازدواج میکنن و به درخواست دختره ساکن شیراز میشن.الان جفتشون هم درامد بالایی دارن. پسره شرکت داره. دختره هم بلاگره. فکر میکنم میلیاردی درامد دارن.

          نکته ای که برام جالبه اینه که همیشه از زابل تعریف میکرد. خیلی خوب نشونش میداد. تو هایلایتهای پیجش هم هست. همش از خاطراتش میگفت اونجا.

          جالبه که ادما باهم فرق دارن. از یک شرایط و محیط یکسان، ادما برداشتهای متفاوتی دارن و نتایج متفاوتی هم میگیرن

          درکل

          خیلی خیلی خوشحالم برات که الان همه چی بهتر از قبل شده و در کنار درس خوندن، کارودرامد هم داری.

          ایشالا سرعت ننایج و رشد و پیشرفتت ازین به بعد چند برابر بشه.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مرضیه پری پور گفته:
    مدت عضویت: 2740 روز

    به نام تنها فرمانروای جهانیان، رب و صاحب اختیار وهاب من

    سلام

    سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه با هدایت و حمایتش مرا در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.

    استاد جان سلام دوباره منم .

    دوباره اومدم روی این فایل کامنت بنویسم در حالی که حالم اصلأ با 12 ساعت قبل که کامنت قبلیم رو نوشتم قابل مقایسه نیست.

    الان دارم در حالی می نویسم که اشک چشمام بند نمیاد.توی کامنت قبلی نوشتم الان با ایمان بیشتری خواسته هام رو می خوام . بعد الان که نگاه می کنم می خندم به برداشت اون موقع، میگم اگر اون درک عالی بوده پس الان این چیه؟

    استاد نشانه امروزم آمد قدم ششم دوره دوازده قدم و من توضیحاتش رو که خوندم شما در توضیحات اون محصول از اصلی میگین به نام « حساب کردن روی هدایت خدا».

    گفتم آره دیگه من باید روی هدایت حساب کنم برای تمام خواسته هام و به چگونگی فکر نکنم.

    بعد پیام ویس چت شما اومد روی کانال شما و من با تمام وجودم خواستم که اون صحبت ها رو آنلاین بشنوم . بعد گفتم آخه چجوری؟

    عاشق این خداییم که هر چی من نمی فهمم بازم با عشق بهم نشون میده که چگونگیش به من ربطی نداره.

    و خدا نشونم داد که به راحترین شکل و راهی که اصلأ حتی یک درصد به ذهن من هم نمی رسید. من تونستم صحبت های شما و عزیزانم رو آنلاین بشنوم.

    استاد من اشک شوق ریختم ساعت ها . تجسم کردن اومدن پیش تون رو ساعت ها و بدون اینکه لحظه ای چشمام روی هم بره. اشک شوق ریختم از ایمانی که به هدایت و اجابت خدا پیدا کردم . به اینکه زیاد بخوام . به اینکه بیشتر از خدا جونم بخوام. و اون چقدر قشنگ همه چی رو مهیا می کنه . چقدر عالی الهام می کنه. که الان چیکار کنم.

    استاد جان مژده دیدنتون خواب رو از سرم پرونده، نمی دونم کی، ولی ایمان دارم محقق میشه.

    استاد جان پیام عادله عزیزم (شکیلا جان) پیام قلب من بود. خیلی عاشقتونم خیلی خیلی خیلی

    استاد جان خدا رو هزاران مرتبه شکر برای داشتن تون.

    نمی تونم بنویسم حال دلم یه جوریه، داره نزدیک طلوع آفتاب میشه، برم با خدا جونم حرف بزنم

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      پرس گفته:
      مدت عضویت: 2145 روز

      سلام مرضیه خانم عزیز پارسا هستم و کامنتتون دیروز به دستم رسید و منم مثل شما حالم الان قابل توصیف نیست و خیلی خوب شدم و اینکه یک چیز مهمی میخواستم بگم و اینکه اولا توضیحات جالب از خودم و سوالات رو براتون فرستادم در جواب ولی خوب یکم دیر میاد چون استاد یکم دیر منتشر میکنه و اینکه من خییییلیییی خوب خودم رو میشناسم و تازه از این قدرتم با خبر شدم و اینکه چند سوال داشتم و یک چیز مهم رو هم فهمیدم و اگر خواستید سوالاتی که در دوره عزت نفس هم پرسیدم جواب بدید و خیلی تشکر از شما.

      ۱. من دوره قانون افرینش رو قبلا از یک جا غیر سایت ۳۵هزار تومن خریدم و البته اونموقع نمیدونستم باید از اینجا بگیرمر و…. و دیگ استفاده نکردم ولی یک جمله رو خوب یادم اگر اشتباه نکنم و اینکه خیلی برام جالب بود چون خودم همیشه در زندگیم استفاده میکردم و ممنون میشم توضیح بدید عزیز جان و این بود که استاد گفت اگر دوست داری بخوای که درس خوندن برات خوبه و پول سازه پس بسازش و اگر دلت میخواد پس نسازش یعنی من در عین حال میتونم مثلا هم درس خوندن خوبه و هم بده برام درسته؟ اگر اینطوره که عالیه که!! پس آیا من میتونم بگم پزشکی خوندن من رو به ثروت و پرستیج و خیر دنیا و اخرت میرسونه و بهترین رشته دنیاست؟(این جمله اخری خیلی برام مهمه چون قبلا که انقدر موفق بودم قبول داشتم بهترینه و البته به این معنا نیست بقیه شغلا بد هستند ولی این رو ساخته بودم که از بقیه بهتره و آایا عیبی نداره برای خودم این رو بسازم با توجه با قانون جذب؟

      ۲. من یک الهام فکنم دریافت کردم و یک جورایی خدا یک دلیل منطقی برام آورد که بیخیال یاد گیری زبان به عنوانن هدف اصلی زندگیم بشم و ان بود که بهم گفت که وقی مثلا استاد کلوپ بازی های رایانه ایش رو جمع کرد گفت که چون خیلی فراگیر شد و تا الانم که داریم میبینیم همه تو گوشی هاشون بازی میتونن داشته باشن و واقعا دیگه گیم نت ها مثل قدیم شلوغ نیستند چون خیلی ها تو خونشون دستگاه دارند و مثل قدیم نیازی وجود نداره و… و من دلم گفت این دور و زمون همه ی افراد برای بچه هاشون کارتون انگلیسی و فرانسه و چینی و… میزان و مثلا پسرخالم انگلیسی و چینی و دختر داییم فرانسه و انگلیسی بلده و ۴و ۷ سالشونه و اینکه این نشانه ای بود که تا ۱۰ سال دیگه کار وشغل های مرتبط با زبان دیگه خیلی کتر میشه و مثلا تا ۱۷ سال دیگه به کلی شاید از بین بره و حالم به نظر شما درست بود حدسم یا نه؟

      ۳. مهم ترین مشکلم همینه که خدارو شکر الان بسیار آرامش دارم در کل چون تو چنگم افتاده و میخوام با کمکم شما که خدا فرستاد چاقو رو تو قلب این باور محدود کننده بکنم و این بود که قبلش البته این رو بگم قبل از اینکه وارد قانون جذب بسم بسیار از لحاظ درسی موفق بودم و تیزهوشان و المپیاد و تراز بالا و….. وخیلی دز زندگیم لذت فراوان میبردم و اما به دلایلی که پیش اومد و… و وقتی وارد قانون جذب شدم و چون استاد فقط درباره باور صحبت میکرد و خودشم اغراق کرد که خیلی کم درباره کار فیزیکی صحبت کردن و… من کلا رفتم تو حاشیه و گیج شدم در قانون جذب و همه چیز من رو حساس کرد به قانون جذب و …. و اون ۲ تا سوالم به خاطر حساسیتم هستش ولی قبلا خیلی خوب ودم تو این مورد و به نظر شما باور های قبلیم خوب بودند ؟ و چرا من اینجوری شدم؟ و آیا شما هم مثل من بودید و حساس یا گنگ بشید؟

      ۴.اینم از حساسیت شدید اومده نه از باور های مالیم و این رو بگم که من هر موقع درباره ثروتی که میخوام از پزشکی و پرستیجی که داشته باشم فکر بکنم بسیار حال میکردم و میدونستم در شغلی با علم و قدرت زیادی قرار دارم و خیلی خوبه که فروتن باسم در عین قدرت و این به من لذت میدادو….کلا در پزشکی بودم رو مایه قدرتم میدونم و شادم درش وتاحالا به هیچ چیز دیگه ای فکر نکردم ولی وقتی این جور میشه ذهنم میگه طبق قانون جذب داری اشتباه میکنی و تو قانکن رو قبول نداری چون اگر پزشکی پول ساز نبود یا پرستیج نداشت اصلا انتخوابش نمیکردی و…. ولی من شاید حرفش رو میدونم که درست باشه ولی بعضی شغل ها هستند که اصلا بخاطر پرستسج نیستند و کلا بدم ازشون مساد مثل رشته های مرتبط به انسانی و یا دندانپزشکی ولی حس خوب کوچکی و گاهی حس خوب بزرگی به پزشکی دارم و راضیم در کل در بودن در این شغل و خدمت به مردم و یک ویژگی بسیار مهم برام که هم ازادی نسبی که راضی کنندس برام و هم امنیت شغلی بسیار مناسبی داره و اینکه این ها که من گفتم اشکال نداره به پول و ثروت و پرستیجشم همراه با علاقم فکر بکنم؟

      ۵.من راستش از بچگی همش بهم خانواده و مخصوصا پدرم میگفت باید پزشک بشم و میگفتند تو بسیاز باهوشی و تو لایق پزشکی کمتر رو نباید داشته باشی و تمام فامیل به خاطر موفقیت های درسی که کسب کردم من رو آقای دکتر صدا میزنند و مثلا حس میکنم خودمم که فردی که بسیار باهوشه مثلا باید در این رسته باشه که خودم رو لایق ۱۰۰۰ درصدیش میدونم با توجه به نتایج درسیم و روحیه که از خون و چرت بدم نمساد و گاهی دوست دارم زیر میکروسکوپ ببینمشون و… ولی ذهنم باز به خاطر حساسیتم نسبت به قانون جذب میگه اینا قبول نیست و باید به خاطر خواسته ی درونیت باشه و اینا قبول نیست و…. در حالیکه اون حرف های پدر و مادرم مثل گاز بود برام ولی الان ترمزی شدن به خاطر این زاویه دید و اینکه دلیلش اینه که قانون جذب رو بسیار چیز عجیبی میبینم و مثلا فکر میکنم ما با فکر های خالی میتونیم هر کاری بکنیم و پرواز بکنیم و… و دوست دارم این ذهنیت بشکنه و میدونم شما بگی مقاومت ذهنم میشکنه و…..

      ۶. اینکه من یک چیز رو حس میکنم درست از قانون جذب فهمیدم چون هم منطقیه و هم حس خوب داره به نظرم قبلا که خودم به بسیاری از چیز ها که الان داره تازه توو قانون جذب گفته میشه رسیده بودم مایی پیشرفتم بودو اینکه من فکنم ما هیچ رسالت اولیه یا مثلا خدا علاقه ای در وجودمون گذاشته باشه که مثلا تو دکتر بشی و یا اون معلم و… نبوده از قبل و مثلا یک نفر ممکنه هم مکانیک خوبی بشه و هم دکتر خوبی چون به اصلاح کردن یک چیز علاقه داره و به شغل های این حوزه گرایش پیدا میکنه و مثلا بین پزشکی و دندان و مکانیک و کارخانه بازیافت که حدودا همشون یک چیز بد رو خوب و قابل استفاده میکنن اول انتخواب و میل به اینا پیدا میکنه و بعد از اینکه این شغل ها میمونند و بقیه شغل ها مثل معلمی و مهندسی و خیاطی و… کنار گذاشته میشن در ذهن فرد و از بین اون ۴ تا فرد با توجه به شرایط خودش یکی رو انتخواب میکنه و مثلا میگه من درس خوندن رو دوست دار پس پزشکی و دندان میمونند و میگه من به اندازه پزشکی حال درس ندارم و و دوست دارم سریع تر وارد بازار کار بشم و … و دندان رو به عنوان بهترین انتخواب برنده اعلام میکنم و درست گفتم؟ و بخش دوم سوال اینه که مثلا ممکنه بگه نه من پزشکی رو انتخواب میکنم چون باور دارم بیشتر پول توشه و علاقه بهش دارم ولی به دندان یکم بیشتر علاقه دارم ولی در کل حالا که به پزشکی هم گرایش داریم و به راحتی باور داریم پول سازه پس بریم پزشکی و….. و آیا این مورد اشکالی داره؟ و آیا اصن لازمه انقدر حساس باشیم در انتخواب هدف که فقط شرط اول علاقه باشه چون من اگر خودم در اون شرایط باشم پزشکی رو برمیدارم یعنی بین شغل هایی که علاقه دارم (فقط حسم به شغل بد یا خنثی نباشه) و آیا این ایرادی داره و البته من بسیاز و زاحتم در این شرایط و البته چون از دوران کودکیم فقط میگفتن تو پزشک بشو و منم بدم نمیومدم با توجه به دیدی که جانعه بهش داره و اینکه با توجه به هوشم خودم رو لایق کمتر از رشته ای پیچیده ای کمتر از پزشکی نمیدونستم و بهم ارزش میده و… دیگه هیچ وقت کارای دیگه انچنان جذابیتی برام نداشتم و ذهنم میگه قبول نیست باتکجه به قانون جذب چون بقسه علاقه در تو به وجد آوردن و… و البته این حس خیلی ضعیف شده چون پیداش کردم ولی شما بگید که هیچ عیبی نداره که قطع نخاعش بکنیم خخخخخخخخ(الان شما تو دلت داری میگی امان از دست جوونای این دور و زمونه خودش میدون و میپرسه خخخخخ😅😅😅 ولی باوزه دیگه خودت میدونی ختتت).

      ۹.(وای ببخشید سوالام زیاددشد و سوال اخر) یکی از بچه های سایت گفت اگر واقعا به پزشکی علاقه داری باید بدون پول انجامش بدی و مثل دکتر سمیعی از ساعت ۶تا ۱۲ شب این کار رو بکنی و…. و خسته نشی و اگر واقعا اینطوری هستی پس واقعا برای خودش میخوای نه پولش و…. و از اونجایی که پزشکی یک شغل پولساز و پرستسج لز نظر مردم جامعه هستش و این باور یکم قویه که دیدی تو به خاطر پول داری میری و مثل دکتر سمیعی علاقه نداری درحالیه دکتر سمیعی بیشتر فامیلاش پزشک بودن و این باعث شد که انگیزه ای بشه برای ایشون و….رفت توش و… و اصلا درسته من خودم و علایم و تواناییم هارو با الان ایشون مقایسه میکنم؟ چون یک بار گفتن که از ۱۱ سالگی عاشق جراحی مغز شدن و من فکردم خودش عاشق شد و بعد یک جا دیگه گفت خانوادش مشوقش بودن و عموش و کم کم علاقه مند شده و…. و من به صورت مبالغه گونه ای فکر میکردن که ایسون یک دفعه شیفته جراحی مغز شده و دز حالیکه حتی ایشون عمل های جراحی مغز رو ندیده باشه و ممکنه من از الان مثلا به جراحی مغز فکرد بکنم به نظرم با توجه به چیزی که از قبل فهمیدم ممکنه حتی منصرف از پزشکی بشم چون تکاملم در اون حد نیست فعلا و هنوز درک اون همه چیز رو ندارم و ممکنه الکی الکی خودم رو منصرف بکنم و… ولی الان فقط تمرکزم رو کنکور باشه و حس خوب ب پزشکی داشته باشم و اول ککه یکم مثلا جیب باشه پزشکی عمومی برات و…. ولی با تکامل عادی و بعد خوب و بعد اشتیاق سوازن پیدا میکنی و…. این جور روند تکامل طی میشه چون احساس گناه پسداکردم از وقتی به این موضوع فکر کردم چون بازم ب خاطر اشناییم و حساسیتم نسبت به قانون جذیه و گزنه قبلا اصلا مهم نبودبرام و…. و اصلا من به جراحی های زیابیی علاقه دارم چون هم پولش زیاده و هم مزدمی سمتم میان که حسشون خوبه و از خوشی اومدن دکتر نه از بدبختی و منم بیشتر به این مورد گرایش دارمولی وقتی اسم پول رو میارم ذهنم الکی میگه نه تو فرضب کنم ملیارد بودی و….. کدکم رو میرفتی و…. و من از پاییه با این سوال مشکل دارم چون اگر ما همه مون مولدار بودیم هیچ وقت یک شغل رو تا انتهاش نمیرفسم و علاقه درمون ایجاد نمیشد و نهایتا در حد اطلاعات عمومی از اون شغل میخوندیم و….

      و ممنونم از کمک های شما مرضیه خانم عزیز و اینکه من این رو بگم واقعا قند تو دلم اب میشه یکی دکتر صدام بکنه و اینو بگم اعتبارم از مدرکم جداست و کسی پارسا صدام بکنه راحت نمیشن چون حتی ارزش من از مدرک فوق تخصص هم نزد خدا و خودم بالاتره و همیشه حس میکنم با پزسک بودن الگوی خوبی برای برادر کوچک ترم و همه و بچه هام هستم و فرد موفق و زیبا تری هستم و شاد و بهتر و از همه ی لحاظ خودم رو پزشک تصور میکنم و اینکه ذهنم میگه تو فکر میکنی فقط پزشکا موفق اند ر حالیکه واقعا من ارزش انسان هارو به پزشک یا کارگر بودن نمیدونم و…. انسانست و تقوا اصله و من پزشک یاشم و خدا قبول نداشته باشم هیچ ارزشی برام نبوده چون دوست داشتم خودم رو ابزاری و دستی از خدا برای شفای مردم بدونم و خیر دنیا و اخرت رو ببرم و درست زندگی بکنم تا خدا هم ازم راضی باشه ولی چون همیشه اینجا بچه هایی که قبلا سوال پرسیدن و میخواستن پزشک بشن و یا مثلا ه هایی که اینجا اومدن اکثرا از درس فراری بودن و چون به پول نیاز داشتم اینجا اومدن ولی بچه هایی که درس خون بودن و به درس علاقه داشتن با شانسشون سبت به جانعه علایقشون محبوب بود و کمتر به تضاد خوردن و دیگه شاید به اینجا هدایت نشدن و اینم توفیقی برای بچه درس نخوکا بودا خخخخخخ و اینکه من حس میکنم توضیح دادم برای بعضی ها اونا بد برداشت کردن و فکر کردن من بدون هیچ گونه علاقه ای پا به پزشکی گذاشتم وفقط برا پول و مثل بقیم ولی دلم این رو گفت بگم و اینکه بایا کاشکی انقدر قانون جذب رو بزرگ‌نکنم تو ذهنم و فقط چیزی ساد برای اخلاقم بدونم و افزیش ایمانم به خدا نه اینکه اینجور بلای جونم بشه و انقدر سوال پیچ خودم بکنم و انقدر جوونارو اذیت نکنید بزاری راحت باشن و خخخخخخخ😅😅😅

      خیلی دوستتون دارم و موفق باشید و پیام قبلسمم که یکم دیر میاد رو بخونید که داستان خیلی فشنگی از خودم گفت و من برم افطارر و در این ماه مبارک بهترین هارو از پرودگار بزاش شما میخوام و مچکر بابات پیام عالی قبلی شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2740 روز

        سلام پارسا جان

        خدا رو هزاران مرتبه شکر که پاسخم برات تاثیر گذار بوده،

        خدا رو هزاران مرتبه شکر که حال دلت عالیه، خوب بریم برای دریافت هدایت های خدا برای سوالاتت:

        ۱_دقیقا درسته عزیزم ، هر باوری که به تو احساس خوبی میده یعنی در جهت و هماهنگ با خواسته ی قلبی توئه ، یعنی هماهنگ با علایق و سبک شخصی زندگی توئه پس بسازش، فکر کنم توی اون پاسخم هم برات نوشتم.

        اگر احساس می کنی که با درس خواندن در رشته پزشکی به خواسته های قلبیت می رسی پس این باور رو بساز و الگو هایی پیدا کن که با درس خواندن در رشته پزشکی موفق شدن که ماشاالله تعدادشون هم زیاده.

        نه عزیزم چه اشکالی داره. هر کسی می دونه نسبت به اولویت های زندگیش ‌‌ و علایقش یک بهترین و ایده آلی رو برای خودش توی ذهنش داشته باشه، البته نه اینکه بهترین در مقایسه با بقیه باشه ، باید بهترین توی علایق خودش.

        ۲_در مورد الهامات هم باید بگم که کاملا باید به قلبت رجوع کنی ، اگر این الهام و نشانه از طرف خدا باشه تصمیمی که بر اثر اون گرفتی کاملاً حالت رو خوب می کنه. البته که بازم تایید می کنم تو کنار پزشکی خوندن می تونی زبانت رو هم قوی کنی.

        ۳_ می دونی عزیزم منم وقتی با قانون جذب آشنا شدم دچار همین سردرگمی شدم، چون یه حلقه ی مفقوده داشت که پیداش نمی کردم با اساتید زیادی هم کار کرده بودم ، وقتی با استاد آشنا شدم من فهمیدم که اون حلقه ی مفقوده عمل کردن به الهامات خداونده و این عملگرایی اصلی بود که من با استاد فهمیدم ، نمی گم کاملاً درکش کردم چون منم مثل شما باید حالا حالا ها روی خودم کار کنم تا بیشتر عملگرا بشم ، اتفاقاً استاد توی یکی از لایو ها عالی توضیح دادن گفتن اگر میگی به یک شغلی علاقه داری اما براش تمرین نمی کنی و از وقت گذاشتن برای یادگیریش خسته میشی یعنی اون علاقه واقعی نیست . پس عزیزم اون سردرگمی شما نشانه اینه که باید بیشتر قانون رو بفهمی، و باید با عشق و اشتیاق و لذت بیشتری مثل قبل برای درس خواندنت وقت و انرژی بذاری و بهاش رو بپردازی.

        ۴_وقتی این باور رو داشته باشی که پول مقدسه و ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست ، می تونی از شغل مورد علاقت خیلی بیشتر از آنچه که فکر می کنی پول بسازی. پارسا جان بازم تکرار می کنم بخدا بر خلاف اونچه که مدرسان و مشاوران کنکور میگن امسال همون اندازه سرنوشت سازه که بقیه ی سالهای عمرت سرنوشت سازه. پس با آرامش لذت ببر از درس خواندنت . تو الان کاری که می تونی انجام بدی و این همه نشونه دیدی درس خواندنه پس تمرکزت رو بذار روش و به هیچی هم فکر نکن ، اجازه بده خدا در زمان مناسب هدایتت می کنه به بهترین ها.

        ۵_نه عزیزم تو با نشستن ‌وفکر کردن خالی به هیچ جایب نمی رسی و هیچ پروازی در کار نیست ، اینا همش توهم و درک نادرست از قانونه، بخدا که استاد توی هیچ کدوم از فایل ها اینو نگفته ، تازه توی اکثر فایل ها هم گفته که ایمانی که عمل نیاورد حرف مفته،

        دیدی این نجوا اصلا پایه و اساسی نداره.

        پارسا جان شما فعلا همین فرمان رو برو جلو هر بار که بیشتر رشد کنی بهتر خودت رو بشناسی خدا هدایتت می کنه به بهترین‌هایی که سبکرشخصی خودت باشه، خدا هست عزیزم خیالت تخت ، تخت‌.

        ۶_پارسا جان اگر نزدیکم بودی دستت و می گرفتم یک روز صبح دوتایی می رفتیم توی دل طبیعت کنار یک رودخانه می نشستیم و می گفتم تو فقط حرف بزن ، می دونی این خیلی نعمت بزرگیه که تو اینقدر عالی با خودت صحبت می کنی و از خدای درونت که هنوز اسمش برات جا نیفتاده ، پاسخ سوالات رو می گیری. یک کاغذ و خودکار می دادم دستت می گفتم ، یک طرف بنویس چرا پزشکی خوندن بهت حس خوب میده و یک طرف بنویس اگر پزشکی نخونی چی میشه، بعد که همه رو نوشتی بهت می گفتم به هر کدوم نمره بده و در آخر نمره های هر ستون رو جمع کن. حالا اونکه نمره بیشتری گرفته اولویت الان توئه پس بچسب بهش و دیگه به اون یکی مورد فکر هم نکنم.

        حالا که من دستم به دستت نمی رسه، دست خودت رو بگیر و برو بشین یه همچین جایی و اینکار ها رو انجام بده، بعد که برمی گردی صلابت تصمیمت و ایمانت رو حتی زمین زیر پات هم حس می کنه

        ۹_ خوب اول خبر خوب اینه که دوتا از سوالات رو خودت به جواب رسیدی، و خدا رو هزاران مرتبه شکر که داری روز به روز بهتر از قبل تکاملت رو طی می کنی.

        خوب اینکه احساس گناه داری که اشتباست ، تو داری خودت رو تجربه می کنی عزیزم و همین تجربه کردن باعث میشه که روز به روز بهتر خودت و علایق واقعیت رو بشناسی، پارسا جان عزیزم انتخاب گرایش که فکر کنم توی پزشکی بهش می کنند تخصص بعد از ۵ سال اوله ، اینقدر ذهنت رو درگیر آینده نکن، پسر خوب، به وقتش هدایت میشی.

        و اینکه نهایتاً ما می خواهیم از آنچه که بهش علاقه داریم پول و ثروت بسازیم دیگه، این که طبق قانون درسته ، استاد هم همیشه میگه اون چیزی که باعث میشه که شما هم از زندگی تون لذت ببرین هم ثروت زیادی خلق کنید اینه که توی مسیر علاقمندی هاتون قدم بردارین. پس با عشق و قدرت ادامه بده.

        دکتر جان برو دنبال علاقت هیچ کاری هم با حرف بقیه نداشته باش. بذار به عنوان حسن ختام کامنتم یه مثال برات بزنم یکی از عزیزان من از نوجوانی علاقه شدیدی به ریاضی پیدا کرد . جوری که من خودم بارها دیدم که ساعت ۳,۴ صبح پا میشد و چراغ اتاقش رو روشن می کردو بعد از نیم ساعت یک ساعتی دوباره خاموش می کرد می خوابید ، بعد من ازش می پرسیدم می گفت جواب یک مسئله ای رو نتونستم پیدا کنم به فکرش خوابیدم توی خواب حلش کردم ، بیدار شدم توی دفترم نوشتمش که تا صبح یادم نره، خیلی ها بهش خیلی حرفها می زدن و … اما حالا ایشون دکترای ریاضی دارن و یکی از اساتید بسیار موفق هستن و خدا رو هزاران مرتبه شکر که از لحاظ مالی هم از خیلی از دوستان و اقوام موفق ترند ، از لحاظ اخلاق و مردم داری و فروتنی هم هر چی بگم کم گفتم. پس با عشق برو دنبال علاقت

        افطاری هم نوش جونت، عباداتت هم مقبول درگاه خداوند

        از تنها فرمانروای جهانیان بهترین ها را برایت خواستارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2740 روز

        پارسا جان

        این مطلب هم الان به دلم افتاد که برات بنویسم.

        ببین عزیزم اگر بخوام تاثیر داشتن باورهای قدرتمند کننده رو برات توضیح بدهم و تاثیرش روی کار فیزیکی.

        وقتی که فردی مثل تو در آستانه کنکوره داره روزی ۱۳_ ۱۴ درس می خونه دوست داره پزشکی بخونه، اما باور داره که قبول شدن در پزشکی سخته، خودش رو لایق نمی دونه و باورهای نامحدود کننده دیگه… ایشون داره تلاشش رو می کنه اما این باورا باعث میشه که دلسرد بشه، خسته بشه و یا لذت نبره از زمانی که برای درس خواندن می ذاره و بعدش هم میگه این همه سختی کشیدم اما نتیجه ندیدم.

        اما فردی مثل تو که باورهای خوبی داره ، خودش رو لایق پزشک شدن می دونه ، کلی باورهای معنوی در موردش داره، با اولویت هات و ارزش های زندگیت هماهنگه و کلی باورهای قدرتمند کننده دیگه. شاید روزی ۸ ساعت یا حتی ۱۸ ساعت وقت بذاری برای درس خواندن اما اینقدر این باورها قویه ، اینقدر انگیزه ات زیاده که از لحظه لحظه این درس خواندن لذت می بری و اصلا خسته هم نمیشی و مطمئنا نتیجه عالی هم می گیری.

        ببین یک نفر دوست داره فوتبالیست بشه داره شب و روز تمرین می کنه، پاهاش زخم میشه اما از این کار لذت می بره کلی باورهای عالی داره برای بازی کردنش ، حالا این فرد از نظر بقیه داره زجر میشه، و خسته میشه اما خودش طبق قانون داره لذت می بره، اصلا درد و خستگی متوجه نمیشه.

        پس این تاثیر علاقه و باورهای درست و استفاده آگاهانه قانون در رسیدن برای خواسته هاست ،

        این همان ایمانی که عمل میاره ، عمل فیزیکی.

        حالا تو هم با عشق و اشتیاق و با باورهای درست برو تمرکزی بشین درست رو بخون.

        از تنها فرمانروای جهانیان بهترین ها را برایت خواستارم عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    سيمين و نادر گفته:
    مدت عضویت: 1780 روز

    سلام بهترین دست خدای من استاد عزیزم و مریم جان مهربون، چقدر بغض کردم از شادی وقتی که با دیدن این صحبتها فهمیدم تا اینجا شاگرد خوبی بودم چقدر خوب می فهمم وقتی که می گین وقتی به الهامی که می شه باید باور داشت و ترس رو کنار گذاشت یعنی چی دقیقاً این حس رو یک ماه پیش که کار بسیار عالی با مقام بالایی رو که همه حسرتش رو دارن با الهامی که بهم شد کنار گذاشتم کاری رو که هشت سال براش زحمت کشیدم و دقیقاً تازه رسیدم به جایی که قبلاً می خواستم ولی الآن هدفم اونقدر بزرگتر بود که دیگه می خواستم از اونجا پرواز کنم و اون شغل بالهامو بسته بود به زمین ، همه بهم می گفتن تو یا گنج پیدا کردی یا دیوونه شدی خیلی ها هم می گفتن می خواد خودشو لوس کنه و بعد عید برمی گرده من می دونستم که نه دیوونه ام نه می خوام خودمو لوس کنم من خدامو باور کرده بودم و امروز که درست یک ماه از این تصمیمم گذشته هرروز صبح خدامو شکر می کنم که به این الهام جواب دادم، من تا چند ماه دیگه از ایران می رم و حتی تو این چندماه با یه بیزینس الهامی می تونم پول یکسال اون شغل رو بدست بیارم الآن ماه پنجم دوازده قدم هستم و ندا می دونه تا قدم دوازده چه الهامات بزرگی داشته باشم. اونقدر این دوره ها شیرین اند که واقعاً نمی دونم کدومشون رو بعد این دوره انتخاب کنم و می دونم که حتماً اون هم بهم الهام می شه، راستی لباس و کلاهتون هم خیلی بهتون میاد دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      کبری مشتاقی گفته:
      مدت عضویت: 911 روز

      سلام به دوست همفرکانسیم

      سلام به دوست با ایمانم

      احسنت به ایمانت

      خیلی خوشحال شدم وقتی کامنتتو خوندم

      اینقدر قشنگ و واضح رو خودت کار کردی

      که تونستی نجوای شیطان رو بیاری پایین و ندای خداوند رو بشنوی که نتیجه این کار کردن و ایمان به خدا رسیدن الهامات هست

      من خیلی خوشحالم که همچین دوستانی با ایمان دارم

      از کامنتت درس گرفتم

      ممنونم سیمین عزیزم

      هر جا هستی موفق شاد سلامت و ثروتمند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
  6. -
    من و خدا گفته:
    مدت عضویت: 1670 روز

    به نام خدای نزدیک و مهربانم:))

    سلام دوستان عزیزم:))

    آگاهی هایی که از این فایل ارزشمند گرفتم

    ۱ادم باید با توکل به قدرت الله،نترس باشه

    همینجا یه خاطره بگم که خیلی خاطره نیس برای همین ماهه، داستان یه تصمیم، یه امید :))

    خدایا تو کمکم کن که بنویسم هرآنچه که لازم است ای مهربان من:)

    استاد من ۱۳_۱۴ سالمه،من می خوام مهاجرت کنم به کشر سئول و اونجا خواننده بشم،من خیلی امید دارم استاد جان، می دونی اصلا انگار خدای من هرشب در گوشم لالایی می گه که تو می رسی صبا،تو به خواستت می رسی، هرآنچه که بخواهی به تو داده می شه(خدایا بالاتر از تو نیست و نخواهد بود)

    استاد جان من از مدرسه اومدم بیرون، من فقط دوم راهنماییم و به من گفته شد،که از مدرسه بیا بیرون، اونجا نباش که جای تو اونجا نیست

    توی فامیل های ما، وضع مالی ما جزءبهتریناس و همه انتظار بالایی از من دارن، من اولین آدمی هستم در تاریخچه فامیل که از مدرسه میاد بیرون، مادر و پدرم به لطف الله مهربانم، به سادگی قبول کردند و احترام غیرقابل تصوری به خواستم گزاشتن:)))

    و استاد جونم و دوست جون جونی که داری این متنو می خونی، می دونم که به زودی، زودیه زود، میام و می نویسم اره من الان سئولم:)) من کارید انجام دادم که هیچ کس جرعتشو نداشت، من کاری انجام دادم که سرش حرف خوردم، تمسخر شدم،حرف شنیدم، تهدید شدم، ولی انجامش دادم،و این نشانه امید من به خدای بزرگگگگ نزدیک و مهربانمه:))

    این کار من امضاییه پایین برگه مهاجرتم که خدای من برای من نوشته:))

    اره استاد جونم، من حسش می کنم، هروقت که دراین مورد صحبت می کنم، پر می شم از عشق الهی،از وجود خدا از تضمین خدا، به نظرم موقع حرف زن در مرود خواستتو از لحنتون می تونی بفهمی که چه باورهایی داری در موردش:) با عشق صحبت می کنی یا تردید؟؟

    ۲همه چیز به راحتی به دست میاد و طبیعیه که به دستش بیاری

    ۳ورودی های ذهنی نقش داره در باورهای تو

    ۴خواسته های ما برای این به وجود اومده که ساخته بشه(آخ چه باور نابی)

    ۵ترمز هاتو شناسایی کن و درست کن تا به خواستت برسی

    ۶اهمیتی نداره وضع الان چیه، همیشه می شه تغییر کرد :)

    ۷من خیلی فونت لبخند کامنتا و دوس دارم، خدا جونم ممنونم:))

    ۸همیشه موفقیت هاتوب برای خودت مثال بزن تا باورت بشه ک هرچیزی ک می خوای رو می تونی داشته باشی

    ۹از مسیر لذت ببر، زجر جایی نداره در مسیر رسیدن به هدف

    ۱۰به لطف الله همه چیز به سادگی به دست میاد

    ۱۱اگه در مسیر درست بری بی برو برگرد به خواسته هات می رسی

    ۱۲ ای ذهن منطقی من تو همیشه گفتی نمی شه ولی من تونستم

    ۱۳ذهن تا ابد کار خودشو می کنه مام کار خودمونو می کنیم ولی با هر موفقیت قدرتش کمتر میشه

    ۱۴باور و عملی که به انجام نرسه ایمان نیس

    حرف مفته

    ۱۵اگه خدا الان بیاد به من بگه که صبا فلان جا هشتاد کیلو برات طلا گزاشتم واکنش من چیه؟؟ دویدن به سمت اون فلان جا😂😂

    حالا این وسط بعضیا به من می گن دیوونه، بعضیا می گن نمی شه، بعضیا میان می گن بروبابا، ولی اگ خود خدا گفته باشه من برام اهمیت داره ک بقیه چی میگن؟؟ نه!!

    حتی واینمیستم که گوش بدم حرفاشونو میدوم و بیلم بر میدارم😂😂

    ۱۶سوره ابراهیم بخون

    ۱۷به محض اینک رو خودت کار می کنی ایده هایی میاد باوضع فعلیتون

    ۱۹اگ من روی باورهام کار می کنم، دارم روی باور هایی کار می کنم که ترس هارو کم کنه و ایمانم و بیشتر

    ۲۰کم شدن ترس ها ادمو حل می ده به عمل کردن

    ۲۱وقتی یه حرکت بزرگ انجام میدی، همه کلی ح ف می زنن، خیلیا می گن اشتباهه، خیلیا می گن تو دیگ کارت تمومهمثلا یکی به من گفت الان اگ از مدرسه بیای بیرون، حتی آبدارچیم بخوای بشی لیسانس نیاز داری(غیر مستقیم گفت آبدارچیم نمیشی) ولی من کوچیک ترین اهمیتی نمی دم چون می دونم که مسیرم درسته، مسیر الله، مسیر هدایتت الله درست ترین راهه:)

    ۲۲من باید خودم تجربه کنم، من می خوام تجربه کنم دنیامو،من برای مردم زندگی نمی کنم

    و در آخر…

    خدایا،ای خدای مهربونم، شکرگزارم شکرگزارم شکرگزارم بابت اینک به من کمک کردی تا به تو نزدیک تر باشم

    خدایا ممنوتم یه دنیا ممنونتم و ممنونتم بابت اینک مخزن وجود من رو، از عشق و حضور الهی خودت پر کردی

    خدای من، بهترین دوست من، سپاسگزارتم، سپاسگزارتم وسپاسگزارتم بابت اینک روابطی عالی رو دارم تجربه می کنم

    من و خدا عاشقتونیم🍒💕

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  7. -
    aidakavoosi گفته:
    مدت عضویت: 1548 روز

    بنام خدایی که تمام جهان هستی رو منظوم افرید

    من اولین باره که فایلی از استاد گوش میدم و حتی کامنت میزارم و اولین روزیه که بصورت خیلی اتفاقی بااین سایت اشنا شدم!

    خیلی خوشحالم و بابت این قضیه خدارو شاکرم

    ویدیو خیلی عالی بود ایمانم به خدا بیشتر شد و به وجود خودم افتخار کردمو به اینده امیدوار شدم

    ازنتایجی که استاد گرفتن واقعا به وجد اومدم وامید دارم که یه روزی تمامی دوستان به حق الهی خودشون میرسن و رستگار میشن🌸

    خدا قوت بده بهتوووون🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1176 روز

    سلام بر استاد مهربان

    درود بر دوستان خوب خودم

    سپاس از استاد مهربان بخاطر تهیه این دوره های عالی

    یک باور عالی که که هر چیز را که بخواهم براحتی می توانم به دست بیاورم

    گاهی اوقات با افکار خودم کارها را سخت می کنم و در نهایت هم به دردسر می افتم و حالم خیلی گرفته می شود

    و این باور خیلی عالی است و با تمام اتفاقات زندگی من و همه دردسرهایی که در گذشته داشته ام و برای من بصورت یک باور غلط جا افتاده است می توان از آن بخوبی استفاده کرد

    واقعا وقتی که اینجوری تفکر داشته باشم همه چیز برای من براحتی رقم خواهد خورد

    اکنون که فکر می کنم می بینم واقعا چقدر افکار محدود کننده و چه ترمزهایی داشتم که حتی در کارم و زمان پرداخت حقوق هم اذیت می شدم

    این افکار و این باور جدید واقعا عالی است و وقتیکه بتوانم از آن بخوبی استفاده کنم اولین چیزی که نصیب من می شود آرامش است و این آرامش واقعا حال من را خوب می کند و همیشه حال خوب خواهد بود و این حال خوب سبب می شود که افکار خوبی داشته باشم و فرکانس خوبی به این جهان صادر کنم و در نتیجه جهان هستی هم در همین راستا اتفاقاتی همسو و هم راستا با این احساس خوب برایم مهیا می کند

    این یعنی چشیدن طعم خوب آرامش

    یک نکته عالی دیگر

    وقتی که من به چیزی باور دارم باید در جهت آن باید حرکت قدم

    اقدام کنم

    فعالیت کنم

    قدم بردارم

    عمل کردن به این ایده ها و این الهامات بسیار مهم است

    قدم اول هیمن حرکت کردن است

    و این دو نکته واقعا امروز برای من درسی عالی داشت

    و در مسیر خواسته و اهداف خودم حرکت کنم و این یعنی موفقیت

    ممنونم استاد عزیز بخاطر این فایل عالی و پر از نکته

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    1234 گفته:
    مدت عضویت: 2247 روز

    سلام و درود

    فکر میکنم معرفی دوره قانون آفرینش خودش یک دوره عالی و فوق العاده شده.

    جلسه چهارمش رو امروز دیدم و گفتم خدایا استاد ومریم عزیز چقدر سخاوتمندانه دارن نکات و آگاهیها رو به اشتراک میگذارن.

    در سه مورد اساسی بحث شد که هر کدوم کلیدهایی از گنجهای بی پایان هستن.

    ۱.هر چی رو که میخواستم بدست بیارم انقدر برام بدیهی و راحت و طبیعی بودن که هر چی که از خدا خواستم بدست آوردم. کلمه کلیدی و طلایی این بحث اون کلمه بدیهی هست .یعنی انقدر باید رو باورهای خودمون کار کنیم که کلمه به معنای واقعی در مورد اون خواسته تو ذهنمون محقق بشه.

    بدیهی بدیهی بدیهی بدیهی بدیهی بدیهی بدیهی بدیهی بدیهی بدیهی

    من از کل مسیر بینهایت لذت بردم و هیچ ناراحتی برای من نداشته.الهی شکر

    وروی ترمزهای ذهنی خودم هم کار میکردم.

    ۲.در مورد ترکیب جدایی ناپذیر ایمان و عمل یا باور وعمل هست که این دوتا دوبال پرواز یک پرنده بوده وهرگز از هم جدا نبوده و نخواهند شد وگرنه پروازی در کار نخواهد بود.

    اگر باور داشته باشی عمل میکنی واگر باور نداشته باشی وشک داشته باشی هرگز به هیچ الهامی عمل نمیکنی.اگر میگی باور دارم یا ایمان دارم ولی عمل نمیکنم پس بدون که باور نداری.خیلی راحت

    ۳.مثالهای زیبای پیامبران در مورد عمل به الهاماتشون و مثال زیبای خود استاد.

    من با راه رفتن خیلی الهام میگیرم. ساعت ۲ نصف شب خدا بهم گفت که راه برو و برو بیرون، ومن رفتم و خدا با من صحبت کرد و من بهش گفتم واقعا قصد مهاجرت دارم و روی باورهامم کار میکنم ولی چرا هنوز جور نشده؟من میخوام مهاجرت کنم وباید جور بشه ،من اونو میخوام.

    وخدا گفت که فکر میکنی مسیر زندگیت که داری طی میکنی با خواسته هات یکی هست؟گفتم یعنی چی؟گفت که تو داری هر روز به دفاتر و اعضای گروهت اضافه میکنی و از یک طرف میخوای پرواز کنی و از طرف دیگه خودت رو با دهها صرب بستی.

    واون موقع بود که من تصمیممو گرفتم و وقتی برگشتم ایران اولین کاری که کردم این بود با وجود اینکه در اوج بازدهی کاری و موفقیت بودیم کل افراد رو مرخص کردم و کل دفاتر رو پس دادم ووسایلش رو فروختم و حتی ماشینها ووسایل خونمو فروختم و کل مدارکم رو ترجمه کردم وطوری خودم رو جمع وجور کردم که اگر بهم بگم پاشو الان برو من همین امروز آماده رفتن باشم در حالی که اصلا هیییییچ خبری در مورد مهاجرت نبود و مقصد هم دقیقا مشخص نبود که استرالیا باشه یا کانادا یا آمریکا.

    وبعدش بهم گفت که پاشو با همین امکاناتی که داری هر جا که میتونی برو و سفر کن به هر کشور خارجی که میتونی.

    منم با ویزای چند ماهه ام راه افتادم و روسیه ودبی و تایلند وچندین جای دیگه رو گشتم و بعدش کم کم به اینجا هدایت شدم.

    الهی شکر

    نکته های کلیدی:

    ۱.کلمه بدیهی شدن خواسته برای ما

    ۲.خدا با من صحبت کرد

    ۳.من از کل مسیر رسیدن به خواسته هام لذت بردم

    ۴.من میخوام دنیا رو ببینم من میخوام خودم رو تجربه کنم.در سنین جوانی

    ۵.جریان زندگیت رو در مسیر حرکت به سمت خواسته هات قرار بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    امیررضا شاپوری گفته:
    مدت عضویت: 1639 روز

    بسم الله … و ان الله لهو خیرالرازقین..

    سلام به استاد..سلام به خانم شایسته .. سلام به عزیز همفرکانسی که اینو میخونه

    دلیل نوشتن این کامنتم میدونین چیه؟چون من چیزی رو دارم تجربه میکنم که ده ساله تجربه نکردم… آرامش… صلح نسبی با خودم

    و خواسته هایی که به اندازه باورهام داره خلق میشه کم کم

    استاد سپاسگزارم که کنترل ذهن رو بهم یاد دادی..استاد سپاسگزارم از خدایی که این حرفارو بهت میگه… استاد مرسی که یاد دادی چجوری سوراخای این آبکش که انرژی توش محو میشه کمتر و کمتر کنم…

    همین که کم حوصله میشم… انگار مسؤل مانیتورینگ یه ساختمونم..و جنبه های باوری من هر کدوم یه نمایشگر که جلومه..

    اول عزت نفس رو چک میکنم…. آیا خودت رو دوس داری؟ آیا عاشق خودت هستی؟ حرف مفت نزنیاااا کسی که عاشق خودشه از بودن با خودش لذت میبره.. آیا از بودن با خودت لذت میبری؟ آیا برای توانایی هات ارزش قایلی و مهارت کسب میکنی؟؟

    بعد نوبت توحیده… حرفاتونو یادم میارم و روحم لطیف میشه…آیه های سوره بقره رو یادم میارم…. ما لکم من دون الله من ولی و لا نصیر..

    ایاک نعبد و ایاک نستعین رو… اهدناالصراط المستقیم رو..

    و اذا سالک عبادی عنی فانی قریب رو…. اجیب رو

    بعضی وقتا حس میکنم هیچ اتفاقی در درونم رخ نداده تواین 2-3 سال ولی این صدای خوده شیطانه….

    اوایل کار وقتی میخواستم شکرگزاری کنم انگار داشتم با قاشق دیوار بتنی رو می کندم… الان با یاداوری هر نعمتی حالم عوض میشه.. با مرور هر باور ثروت ساز قلبم باز میشه… با هر بار نوشتن جلسات ثروت یک یه نشونه ای اعم از واریزی یا ورودی مالی یا مشتری تو زندگیم میبینم تا ایمان بیارم که داداش هممه چی همینه.. فقط متعهد باش فقط متعهد باش…

    اربابم من خودم رو میسازم…. توام زندگیم رو بساز…

    تو که برای استاد انجامش دادی.. خب برای من هم میتونی انجامش بدی … انک انت الوهاب

    آرزو میکنم واس همتون از آسمون طلا بباره

    فعلا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: