مصاحبه با استاد | کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها» - صفحه 20 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها»71MB21 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها»20MB21 دقیقه
استاد عزیزم سلام
اول از همه بگم ک دوستتون دارم ب شدتتتتت
سلامت باشین همیشه و همه جا
ازتون یک سوال داشتم ک این چند وقت تو ذهنم ایجاد شده
من جدیدا ی مدتیه ک در راستای اهدافم وقتی ک الهامی بهم میشه ک برم انجامش بدم
حتی ممکنه قدم کوچیکی باشه ، ولی بهم گفته میشه برو امروز این کارو انجام بده هرچتد ک قدم کوچیکی هست
ولی ب طرز عجیبی انگار مانعی میاد ک نمیزاره اون کار انجام بشه
و ب طور متوالی این اتفاق میوفته
و انگار ک من باید بشینم و کاری انجام ندم ب طور موقت
انگار ک اسرار دارم ب حتما انجام شدنش
ولی نمیدونم چرا این موانع میان
البته اشاراتی شده تو دوره هاتون و آموزه هاتون
اما میخواستم دقیقا باز بشه برامون ک از کجا داره ناشی میشه
آیا من دارم عجله میکنم برای نتایج؟
آیا اون کاره درست نیست و الهامه برای اون موقع بوده و الان باید الهام جدید طبق شرایط بیاد و انجامش بدم؟
آیا الان وقت رسیدن نتایج نیست و من باید صبر کنم؟
سلام استاد
باز هم مثل همیشه عالی ??????
من این رو تایید میکنم که تاکید زیاد شما به کار کردن هر لحظه روی خودمان و اصل خارپشتی میتونه دستارودهای بزرگی رو برای هر به ارمغان بیاره .
و فاصله این دستاوردها به میزان ایمان به این مسئله بستگی داره ، گویی هر چه این داستان برای تو پذیرفتنی تر باشه ؛معجزات برای تو بیشتر .
و این شاید زیبایی داستانیه که هر کسی به واسطه سادگیش راحت نمی پذیره …
ممنونم استاد برای اینکه یادآوری میکنید آنچه رو که میدونید درست .
استاد مهربون و خوشکلم یه دنیااااا سپاس، عشق باعث میشه که کوه رو جا به جا کنی، وقتی پیدا میکنی که عشقت چیه دیوانه وار دنبالش میکنی و توی این مسیر بارها از خودت سوال میکنی این منم که این طور دارم عمل میکنم و میخندی و از ته دل خوشحالی که مثل بقیه نیستی که خود واقعیت رو پیدا کردی که بی هدف بیدار نمیشی و بی هدف نمیخوابی حتی غذا خوردنت حرف زدنت و تمام رفتارهات رو با هدفت و یا بهتر بگم با عشقت هماهنگ میکنی و تو میشی خود اون، میشی تکه ای از اون عشق و اون لحظه آرام میگیری مثل یه کودک که مادرش تازه حمامش کرده و توی خواب نازه…. موفق باشی استاد خوش سلیقه ی من، دستاتو میبوسم و سپاسگذار خداوندم برای وجود نازنینت????????????????
استاد عزیزم، هر موقع که فایلی رو گوش میدم انگار داری به سوالات من جواب میدی، و ایمان منو قوی تر میکنی و جوری لذت میرم و خوشحال میشم و اشتیاق وجودمو فرامیگیره که اشک شوق تو چشام جمع میشه، واقعا نمیدونم احساسمو چطور شرح بدم…
خیلی ممنونم ازتون
بهنام او و یاد او که آرامش بخش دلهاست سلام.
خداجونم عاشقتم برای این لحظه برای این حس آرامش برای این که الان انقدر آرام هستم. انقدر حالم خوبه و فول انرژیم بااین که الان 1 شب هست. دمت گرم فقط باید ادامه داد ادامه داد ادامه داد.
امروزم را عالی شروع کردم . باحال خوب بیدارشدم و قسمتی از کامنت های بچهها رو خواندم بعدشم به اسرار مادرم که صد البته که هدایت خدادبود رفتم پیش خالهام و با ( بچه دختر خالم ) گیتاعزیز دلم کلی بازی کردم. یک دختر بچه 2 ساله چشم درشت با ابرو های مشکی و موهای چتری گوله نمک این دختر کلی هم ناز داره انقدر خوبه!! وقتی میبینمش باهاش حرف میزنم و بازی میکنم کلی انرژی میگیرم از بس شیرین و باهوش هست 1 ساعت فقط باهم بازی کردیم. رقصیدیم کتاب خواندیم. خلاصه انقدر بهم خوش گذشت که دلم نمیاومد بیام خونه اما خوب شکر خدا به موقع خونه رسیدم و کارهام انجام دادم. این اینور قضیه..
حالا بگم از رفیق نازنینم کمالگرایی جان که از وقتی با اون بچه بازی میکردم گاهی خودش رو نشان میداد تا چند دقیقه پیش که دیگه امانم رو بریده بود و چنان استرس و اضطرابی به من وارد کرده بود که به شدت کلافه بودم، جوری که هیچ کاری نمیتوانستم بکنم بماند… اما به لطف الله برخلاف همیشه که این حس میاومد و من خودم رو مشغول دیدن فیلم و رمان خواندن میکردم یا کارهای اینچنینی که کمکی هم بهم نمیکرد این سری شروع کردم به نامه نوشتن برای خدا و حرف زدن باهش و گوش کردن این فایل که هدایت شدم به برش زدن تیکه آخر فایل آن قسمتی که استاد جان راجب لذتبردن و راحت گرفتن زندگی گفتید بارها و بارها و بارها همین یک تیکه مدام هنزفری تو گوشم بود و تکرار میشد مشغول بازی اونو با برادرم شدم بعدم رفتم آشپز خانه را تمیز کنم که همین گوش کردن ها باعث شد خیلی خیلی حالم بهتر بشه…
امروز من چه جوری قانون به خودم یادآوردشدم؟ با خواندن کامنت بچهها و این جمله که تمام اتفاقات ما بدون استثنا نتیجه فرکانس های ارسالی ما به جهان هستند عین طوطی تو سرم تکرار میشد. تا این که اومدم فایل گوش کنم و کامنت بنویسم خدا گفت همین الان پاشو برو دوشت بگیر بعد بیا منم گفتم چشم بعدش هدایت شدم به دیدن تاتر عروسکی با گوشیم راجب ننه سرما بود خیلی قشنگ بود و لذت بردم از آنجایی که برق رفته بود منم بدو زیر پتو که خوابم برد. حالا از خواب بیدارشدم بعد ظهر شده. یک عشق بازی جانانه با خدا کردم و روحم جلا پیداکرد کلی باهم حرف زدیم من عاشق روزها و لحظههاییم که تو خونه تنها میشیم و باخدا دوتایی عشق میکنیم و حرف میزنیم از همان ها که به خودت میای و میبینی مثل ابر بهار داری از شوق دیدنش های های گریه میکنی ….قبلش هم هدایتم کرد باز به خواندن کامنت بچهها و از جملاتی که گذاشتن راجب ثروت برای خودم یک فایل درست کنم حالا این جا رو داشته باشید:
کمالگرایی بلبل زبان گیرداده آره دوباره مثل قبل شد/. آره تو کم کاری میکنی آره تو سست عنصری/.اره تو فایل گوش نکردی امروز./ اره از روی فایل ننوشتی کم کامنت خواندی / کامنتی نزاشتی/ تووقول دادی کامنت بزاری/ چند روز رو گام 9 گیرکردی چون داری بهانه میاری و ….. یعنی فشار 90 درصدی روم آورده بود.
استاد شما گفتید به خواستههاتون نچسبید. لذت ببرید لذت با تغییر زاویه دیدتون و انقدر به خودتون سخت نگیرید؛ تنها راه رسیدن به خواستهها پرکردن فاصله بین من و خواسته هام احساس خوب هست و همچنین گفتید اساس تمام آموزش ها و دورههای شما لذت بردن و داشتن احساس خوب هست این که از کوچک ترین چیز لذت ببریم به زندگیمان عمق میبخشد. این که زندگی همین مسیر که مجموعه از سختی ها و شادی ها و غم هاست.
برداشت من: 1. همین کارکردن روی باورها هم باید برای من لذت بخش باشه برای همین در فایل قبلی گفتید شیوه های خلاقانه پیدا کنید که بتوانید بارها و بارها قوانین تکرار کنید چون وقتی تاثیر گذار هست یک موضوع یک کار که من ازش لذت ببرم این که بخواهم مثل رباط کاری رو انجام بدهم و از طرفی لذتی ازش نبرم نه تنها فایده ندارد بلکه من رو هم دل زده میکند مثل وقتی که رفتم شاهنامه خوانی در 9 سالگی یادبگیرم آقا همون جلسه اول چنان بهم سخن گرفت و سرم داد زد که کلا من گذاشتم کنار شاهنامه خوانی رو بعدها مدرسه هم گذاشت اما دیگه نرفتم همان بود.
2. وقتی من چیزی را مستمر انجام میدهم که اولا بدانم خوبه دوما برای لذت بخش باشه. پس آقا من نباید به خودم سخت بگیرم یا مثل طوطی کارهای بچه.ها رو تقلید کنم چون آنها در دفتر مینویسند من هم بنویسم/ چون از بچهها شنیدم دفترها پرکردن و واو به واو حرفهای استاد رو نوشتن من هم بنویسم چون….. این موضوع اول راه خوب بود برای فایل های کوتاه خوب بود اما از یک جایی به بعد من رو به شخصه دل زده می کند به خصوص برای آدمی مثل من که تنوع طلب هستم و از طرفی هم کمالگرا یعنی یک فشار زیاد…. درواقع تقلید کردن نابه جا هر سری باعث میشد از اصل فاصله بگیرم و به فرعیات بچسبم و به این طریق از ادامه مسیر دلسرد و بی خیالش بشم یک مدت.
خیلی خوش حالم که تا اینجا پیش اومدم و کمال گرایی رو تا همین امروز و همین لحظه خلع سلاح کردم درآخر زور خدا کجا و زور نجوای شیطانی کجا؟ خدایا شکرت صد هزار مرتبه شکر
مریم جان این پروژه، همان پروژهای هست که افردی مثل من دچار کماگرایی هستند خیلی قشنگ میتوانند قدم قدم بدون هیچ عجله ای پیش بیان و به دل کمالگرایی بزنن یادبگیرند که باید بیشتر لذت ببرند تا به خودشان سخت بگیرند… اصل براشون یادآور بشه.
این که استاد میگه مقایسه نکنیم… در هر لحظه دنبال زیبایی باشیم… حرکت کنیم…. استمرار داشته باشیم…. خودمون ببخشیم….
چون همه این ها باعث احساس خوب درما میشه… چون میتوانیم راحت تر زندگی کنیم …. چون میتوانیم لذت ببریم…. چون تنها راه رسیدن به خواستهها لذت بردن از همین لحظه هست پر کردن فاصله خودمان با خواسته به وسیله احساس خوب هست.
کلیت قانون من با ارسال فرکانس هام بدون استثنا تمام شرایط و اتفاقات زندگیم رو خلق کردم و خلق میکنم و خواهم کرد.
احساس خوب= اتفاقات خوب. احساس بد= اتفاقات بد
احساس من به من میگه دارم در جهت خواسته حرکت میکنم یا ناخواسته این احساس هم نتیجه گفت و گوهای غالب ذهنی من یعنی باورهام هست به نسبتی که سعی کنم ورودی های خودم را مدیریت کنم به گونه ای که به چیزهایی توجه کنم و به مسائل جوری نگاه کنم که به من احساس خوبی بده من به تک تک خواسته هام میرسم. که این میشه باور ساختن
در ثروت: ساخت باور فراوانی/ هر چی ثروتمند شوم نزد خدا عزیزتر میشوم/ ثروت و خدا باهم هستند و جدا از هم نیستند/ راه رسیدن به خدا ثروتمند شدن هست/ هر کاری هر حوزه ای که بهش علاقه داری پتانسیل ثروت ساختن دارد فقط باورهای ثروت اصلاح کن /….
در عزت نفس: این که من خالق زندگیم هستم/ همه ما ارزشمندیم/ به دنیا اومدیم تا به خواسته هایمان برسیم/ هرکدام توانایی های مختص به خودمان داریم / خودمان ببخشیم چون خدا هم ما رو بخشیده و میبخشد و با خطا هاست با تضادهاست که رشد میکنیم…
در روابط: همه ما از خداییم / هیچ کس کامل نیست / به آدم ها عشق بورزیم و دوست شان داشته باشیم/ رفتار آدم ها با ما بازتاب افکار و باورهای ماست / آدم ها وارد زندگی ما میشوند تا درسی در جهت رشد و پیشرفت به ما دهند / به هیچ کس وابسته نباش و قدرت رو جز خدا به هیچ کس نده/ فکر این که اگه فلانی نبود چه اتفاق معلوم نبود باید چی کار میکردیم نداریم/ به رب العالمین توسل و توکل کن و از خودش بخواه…/ قدرت الله را باور کن در تمام زمینه ها…..
همه اینها برای این که به احساس خوب برسیم حالا این که چقدر میتوانیم در این مسیر موفق باشیم بستگی به این داردکه چقدر استمرار داریم چقدر باور کردیم که میتوانیم تنها با کارکرد روی باورهامون زندگی خودمان را بسازیم. این که همه چی احساس خوب هست و نیازی به جنگیدن و دعوا کردن نیست.
متوجه شدم به نسبتی که بتوانیم اصل رو درک کنیم و بپذیریم کارما در ساخت باورها به مراتب خیلی خیلی راحت تر میشه و دیگه عجله ای برای رسیدن به خواسته هامون نداریم و بیشتر و بیشتر از مسیر لذت میبریم بیشتر سعی میکنیم به قانون عمل کنیم بیشتر حواسمون به ورودی ها هست خلاصه از هر طرف نگاه کردم دیدم ریشه ای ترین باور که باعث میشه باورهای دیگه هم در جهتش درست بشه همین باور که آقا به پیر و به پیغمبر قسم که من خالق زندگیم هستم و هیچ کس هیچ کس هیچ کس قدرت این رو نداره که برای من برای آینده من برای زندگی من تصمیم بگیره و دست به عمل بزنه این من هستم که با افکار م ، شرایط و برخورد ها و موقعییت ها خلاصه هرچی در زندگیم از خوب و بد هست رو ساختم.
مریم جان متشکرم برای این پروژه استاد جان ممنونم برای این مصاحبه
دست حق یار و نگهدارتان
سلام استاد عزیز
هیچی نمیتونم بگم فقط از خوندن کامنتا فهمیدم شما واقعا حکم پیامبری رو داریدو هزاران نفرو برای دریافت هزاران معجزه از طرف خداوند آماده کردید
خیلیارو در راه رسیدن به عشقشون همراهی می کنید وخیلیا مثل شما میشنو دوباره خیلیارو آگاه می کنندو همینطوری پیش میره تا روزی میرسه تمام جهان و تمام ایران به این قانون ها باور پیدا میکنندو سر مانشاش اول خدا بعد قرآن و بعد شما هستید خیلی کسای دیگه ایم هستند ولی در ایران کسی که اینقدر تاثیر پاذیر باشه و اینقدر خوب قانونو یاد بده که هیچ جایه سوالی برایم نباشه شما بودید شما با سالها تجربه آمدیدو به ما قانون به این مهمیرو یاد دادید و ما رو سالها جلو انداختید و ما با اطمینان بیشتری به لطف شما ادامه میدیم
چیزی ندارم بگم جز اینکه این روزها در سی و اندی سالگی دوباره عاشق شدم و اینبار این عشق با هر عشق دیگری فرق می کنه این عشق، عشق به رَب منو به عشق های زمینی از همسر و فرزند گرفته تا گلدان پست پنجره ام هر روز نزدیک و نزدیکتر می کنه . خدایا این روز ها اشک می ریزم و تازه دارم تو رو پیدا می کنم چقدر زیباست الآن که دارم این کلمه ها رو تایپ می کنم اشکم سرازیر شده، استاد عزیزم ممنونم که منو با خدای خودم آشنا کردی
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
اگر این قانون را باور داشته باشیم که تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثنا توسط باورها و فرکانسهای ما رقم می خورد که البته هیچ کس نمی تواند این قانون را صد در صد بپذیرد کار کردن و عمل کردن بر روی باورها را ادامه داده تا به نتیجه مورد نظر خود دست یابد.
فرکانس به معنای تکرار کردن و ادامه دادن است و نشانه های تغییر ان نمایان می شود و به تدریج با طی شدن تکامل به ان دست می یابیم و چون عده ای این قانون را باور نکرده ان را ادامه نمی دهند و نتیجه ای نیز نمی گیرند.
اگر عاشق کار یا موضوعی باشیم انگیزه ما برای انجام ان روز به روز بیشتر می شود و هرگز ان را رها نمی کنیم. کسانی که انگیزه ای برای ادامه دادن ندارند به این دلیل است که عاشق ان کار نیستند. هر کسی هنگام انجام کاری متوجه می شود که عاشق ان است و فراتر از شهرت و ثروت دوست دارد ان را انجام دهد و این همان کاری است که عاشقش است.
این جمله که: هر کدام از ما اگر در جای خود باشیم چرخ دنده های جهان به درستی کار خواهد کرد جمله ای اشتباه است و جهان بی نهایت افراد را جایگزین ما خواهد کرد حتی اگر ما عشق خود را پیدا نکنیم.هر کس عاشق مهارتهای متفاوتی است و این مهارتها نیز چند شاخه می شود و اگر شخصی باورهای مناسب داشته و عاشق انجام کاری باشد و ان را ادامه داده و لذت ببرد ثروت و موفقیت به زندگی او وارد شده و می تواند زندگی دلخواه خود را خلق کند.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
بنام خدای محقق کننده خواسته هایم بزیبایی و اسانی و عزت
خدایاشکرت از قوانین ثابت و بدون تغییر و دایمی که جهانت بران استواراست
خدایاشکرت از اصلیترین قانونت که زندگی ما نتیجه فرکانسهای ماست
و حهان فقط پاسخ به فرکانس ما میده
هرلحظه هرچه بفرستیم جهان فقط پاسخگوست
و ما فقط با یقین به این اصل میتوانیم تحولی بزرگ در زندگیمان ایجاد کنیم
و من از زمانیکه به درک از این قانون رسیدم و اگاهانه شروع به استفاده ازان کردم تغییرات را دیدم
تاقبل از ان فقط حرف بود و حرف
خداروشکر که خداوند دستم رو گرفت به نرمی و. مهربانی من رو درمسیر روشن اگاهی قرار داد
خدایاشکرت
من واقعا خداوند رو شاکرم که ده سالی است در مسیر رسالتم هستم
انقدر که لذت میبرم
انقدر که به ان عشق دارم
انقدر که روزها و شبها با عشق به انجامش مشغولم
میتونم بفمهمم که وقتی میگن کسی برای کاری ساخته شده یا برای کاری به دنیا امده یعنی چه
چون من برای همین کاری که میکنم بدنیا امدم
قبل از تولدم دوست داشتم در این مسیر باشم
و خدارو شکر میکنم واقعا
الحمدالله
خدایاشکرت
فقط این همه عشق به کارم
رو باید با باورهای مناسب ترکیب میکردم
که همین هم در حال انجامش هستم
و ا ز روزی که با باورهای عالی و باکیفیت همراهش کردم
جریان این عشق تغییر کرد
همهچیز به شکل زیباتری شد
حتی کیفیت کار و محصولاتم عالی تر شدن
خدایاشکرت
من خیلی سپاسگزارم که راهنمایم شدی
و مرا در جایگاه درست و الهی ام قرار دادی
عاشقانه این راه را با تو میروم
و از تک تک زیبای هایش لذت میبرم
خدایاشکرت
سلام
امروز پروفایلم رو در سایت شما چک میکردم متوجه شدم بیشتر از 10 ساله که من با سایت شما آشنا شدم و یک لحظه ناراحت شدم از اینکه چرا بعد از این همه مدت چرا هیچ تغییری در زندگی من ایجاد نشده و متاسفانه باید بگم هر چی به خودم نگاه میکنم تمام کارهایی رو که خواستم شروع کنم وسط راه ول کردم و بهتر که دقت میکنم اکثر اونها به خاطر این بوده که همیشه فکر کردم فلان کار پول بیشتر توش هست و در این زمان هنوز علاقه ام رو پیدا نکردم . همسرم با من بر سر آموزه های شما در جنگه و فکر میکنه مسیرم رو اشتباه انتخاب کردم و این امر انرژی من رو گرفته . میخوام قوی تر کنترل کنم ورودی های ذهنمو منتها الان خونه او وسط کساببه که بسیار دورن از افکارم و همچنین همسرم که اصلا قبول نداره که همه چی باوره . از صبح تا شب فقط در مورد بدهی ها صحبت میکنه ک چطور میخوای پرداختشون کنی و همش تقصیر توعه که اوضاع اینجوری شده چون سختتر کار نکردی ….. راهنمایی میخوام ممنون میشم کمک کنید استاد عزیز