مصاحبه با استاد | رابطه متقابل بین «تقوا» و «ثروت پایدار» - صفحه 53 (به ترتیب امتیاز)

احساس خوب = اتفاقات خوب 

یه تجربه ی ریز بگم در مورد این دیدگاه ، چون این یه موردو خیلی یادمه و یادآوری میکنم برای خودم که من سه ماه توی یک جایی کار میکردم

به صورت پروژه ای

کارمم خیلی خوب بود در حدی که ماه دوم یه جورایی سمت کاریم هم بالاتر رفت و هم حقوقم و همم از دقت کاریم راضی بودن

با اینکه از اون کار هیچی نمیدونستم

درخواستمم این بود که من بازم بیشتر میخوام پول بسازم

ماه سوم تموم شد

ماه چهارم یک استراحتی دادن و پروژه قطع شد

زمانی که میخواستن کارو استارت بزنن دوباره من دیدم که بله اخراجم کردن ، بدون اینکه حتی بهم اطلاع بدن ، من یادمه گفتم سارا جهان جواب درخواست درآمد بالاتر و کار راحتتر رو بهت داد

نشستم نوشتم میخوام کار بعدیم و محل کار بعدیم چه طوری باشه درآمدمم چه قدر باشه و دقیقا همون اتفاقات به مدت سه ماه بعدیش مستمر اتفاق افتادن

اون جریان اخراج شدنم از کار بدون هیچ دلیل خاصی به ضرر من نشد به نفعم شد وقتی حال خودمو سعی میکردم خوب نگه دارم

تقریبا دو سه سال بعد من یکی از همکارام و رییسم رو اتفاقی جایی دیدم

دعوتم کردن به کار و من عاشق جوابم شدم ، گفتم من اگر بتونم تایممو مدیریت کنم و به سفارش ها و فروشهای خودم برسم خیلیه متچکرم نمیخوام

و بعد همکارم رو دیدم که همچنان مثل دوسال قبل درگیر اون فضای کاری و میزان درامد و نوع کارش بودن همچنان ، چون کارها به صورت پروژه ای بود

ولی من به خاطر اینکه حسمو خوب نگه داشته بودم یک بیزینسی داشتم که برای خودم بود و اتفاقا پول ساز دقیقا به همون مبلغی که حقوق میدادن

خدایا شکرت واقعا به خاطر این تجربم

از خلال توضیحات استاد عباس منش در این قسمت، چه راهکارهایی برای ایجاد و تقویت باور به فراوانی آموخته ای با توجه به اینکه، «باور به فروانی» نقشی بسیار اساسی در تجربه موفقیت مالی پایدار دارد؟

من تقریبا دو ساله هر روز سعی میکنم مثال ببینم در این باره و چون بیشتر روی مباحث فروش و درآمد تمرکزم بوده کلی الگو از طریق اینستا میبینم

و جالبه جدیدا اتفاقا ویدیوهای بهتری افراد موفق و ثروتمند ضبط میکنن و من باهاشون برخورد میکنم

طرف کامل تو 30 ثانیه درآمدشو میگه ، یه سری فاکتورهایی رو میگه که توی روانشناسی ثروت استاد گفتن و حتی محدودیت هایی که داشتن و شده

دیدن این آدما تو این دوسال به من خیلی کمک کرد بهونه رو کنار بزنم و بیشتر حرکت کنم توی علاقم

بیشتر کار کنم روی مهارتم

و بهونه هایی نیارم که مثلن ایده ها رو انجام ندم

بهونه های مثل اینکه چه فایده کسی ازم نمیخره

چه فایده کسی پستهامو نمیبینه

چه فایده من دخترم

چه فایده من سنم فلانه و کلی باور محدود کننده دیگه رو من تونستم با دیدن این الگوها بزنم کنار

نمونش امروز

یک پسر 15 ساله درآمد 50 ملیونی در ماه داره و خرج پدر مادر و جیزیه ی خواهرش رو میده

من این الگو رو دیوم گفتم سارا اگه یه پسر 15 ساله تونسته که نه دانشگاه رفته ، نه خانواده ی ثروتمند داره و داشته میگفت بابای من کارگره ، درآمدش بالا نیست اما من خرج خانوادمو میدم یه موتورم برای خودم خریدم

اگه این پسر با این سن کمش تونسته و هزاران الگویی که دیدم که اتفاقا تو ایران پول ساز بودن و ثروتمند شدن پس منهم میتونم