مصاحبه با استاد | رابطه متقابل بین «تقوا» و «ثروت پایدار» - صفحه 1
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | رابطه متقابل بین «تقوا» و «ثروت پایدار»247MB33 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | رابطه متقابل بین «تقوا» و «ثروت پایدار»32MB33 دقیقه
سلام به استاد عزیز و همه دوستان و همراهان گرامی
با اینکه وقت نداشتم ولی چون چندین بار بهم گفته شد که بیام اینارو بنویسم،دیگه تسلیم شدم…
دوستانی که انتقاد دارین، دلسر شدین، ناامید شدین،شک کردین، برای شما دارم مینوسم. فقط ی نکته ای بگم: اینارو از زبون کسی بخونید که خیلی علاقه داره ازدواج کنه و تشکیل خانواده بده (چون خانواده گرمی نداشتم و دوست دارم تجربه کنم)
میخوام این موضوع رو از جنبه های مختلف بررسی کنم.
1٫ ببینید هدف اصلی استاد اینه که بگه به هیچی وابسته نباشید جز خدا. حتی همسرتون.حتی فرزندتون. واین مثال رو زدن که فقط به ما بگن که هیچ تعلق و وابستگی خاصی تو دنیا ندارن. خواستن بگن توکلتون، اول و اخرتون ،ظاهر و باطنتون خدا بشه و لاغیر. والا چه لزومی داشت که بیان جلوی دوربین و زندگیشون رو بگن و اینهمه مورد قضاوت و شماتت شماها قرار بگیرن!! استاد اینارو گفت. چون میدونه خیلیا ب شنیدنش نیاز دارن. چون میدونه اون پیام اصلی این خرفااا رو اون کسی که تو مدارو فرکانسش باشه میگیره..
2٫ مطمئنا استاد هم مثل خیلی از ماها دنبال یک رابطه عاشقانه پر ازشادی و آرامشه. اگر به توضیحات استاد دقت کنید(که تو محصول شیوه حل مسائل هم خیلی واضح درموردش صحبت کردن) ایشون تو زندگی قبلیشون خیلی سعی کردن همسرسابقشون رو نگهدارن. دوستان یک سال زمان کمی نیست که هر روز چندین ساعت بخوای همسرت رو آروم کنی و بهش توضیح بدی !! اما ایشون به هر دلیلی تمایلی به ادامه زندگی نداشتن. درسی که این تجربه برای استاد داشت این بود که نباید به هیچ کسی چسبید. نباید بزور کسیو نگهداشت. نباید کسیو زندانی کرد. و ایشون همین رو دارن تو زندگی جدیدشون رعایت میکنن.
3٫ نکته مهم دیگه اینه : اگر به اکثر روابط نگاه کنید تا زمانی که رابطه جدی نشده و طرف مقابلشون رو دائم و همیشگی نمیدونن، طور دیگه ای رفتار میکنن. شکرگزارترن. مهربونترن. خوش اخلاقترن. صبورترن. با گذشت ترن. چون میدووونن اونی که باهاشن معلوم نیست تا کی هست. اما به محض اینکه رابطه جدی میشه ، به محض اینکه طرف مقابلشون رو همیشگی و دائمی میدونن و فکر میکنن دیگه همیشه دارنش ازونجا ی چرخه 180درجه ای در رفتارشون ایجاد میشه.
اگر کتاب معجزه شکرگزاری راند برن رو خونده باشین، تو ی جایی از کتاب میگه: وقتی ما داشته هامون رو بدیهی و طبیعی و همیشگی فرض میکنیم سپاسگزاریمون رو نسبت بهش از دست میدیم . و همین بدیهی دونستن نعمتها، باعث از دست دادنشون میشه.
تواین جور رابطه ها چون هر 2طرف آزادن، چون همدیگه رو بدیهی و همیشگی نمیدونن سپاسگزاری و قدرشناسی بیشتری نسبت به همدیگه دارن و این باعث عاشقانه تر شدن و پایدارتر شدن اون رابطه میشه. خواهش میکنم به جملات استاد دقت کنید: استاد میگه من ازیی رابطه هزار برابر رابطه قبلیم راضیم. اصلا به این چیزا فکر میکنید؟؟؟؟؟؟
استاد این سبکو انتخاب کرده چون باورش اینه اااااگر قرار باشه رابطه ای پایدار ِعاشقانه بمونه ،فقط تواین حالت امکان پذیره. فقط تواین حالت که 2طرف بهم نچسبن و ازادی و اختیار کامل داشته باشن و نخوان دیگریو تحت تملک دربیارن. دوستان به این جمله اخرم خیلی فکر کنییییییییییییید.
دوستانی که حس بدی نسبت به استاد پیدا کردین و فکر میکنید کارش غیر اخلاقیه به این جملات خوب فکر کنید.
4٫ بحث بعدی مربوط به تشکیل خانوادست. خب استاد الانم خانواده داره. رابطه عاطفیشو داره. فرزندشو داره. ایشون اصلااا تشکیل خانواده رو انکار نکردن. در مورد تکلیف بچه ها پرسیده بودین. اگر دوره قانون افرینش رو داشته باشین اونجا در مورد مسئولیت پذیری کامل توضیحی دادن که هیچ کسی در قبال هیچکسی مسئولیتی نداره. نه در قبال پدرمادرمون نه بچه هامون. همه خدااااااااا دارن. چرا دوست دارین برای بقیه خدایی کنید؟چرا فکر میکنید باید مسئول بقیه باشید و براشون خدایی کنید؟
این به معنایییی بی رحم بودن و بدی کردن و بی احساس بووودن نیستاااااااا. دوستان 0و1 ی برداشت نکنید(مثل گذشته من). اصل مطلب رو بگیرید و تعادل رو رعایت کنید.
5٫ از نظر مذهبی بررسی کنیم. اگر با دوره های استاد اشنا باشید ایشون میگن که تو هیچ جای قران راجع به مسائلی مثل نماز و احکام و این چور چیزا چیز خاصی گفته نشده. اگر هم چیزی اومده احتمالا بنا به تشخیص ایشون جز آیه های متشابه بوده نه اآیه های محکم. خدا تو سوره ال عمران میگه آیه های این کتاب 2دسته ان. ایاه های متشابه که ازش چیزای زیادی میشه برداشت کرد و آیه های محکم که اصل و اساس هستند. که همون آیه های فرکانسین. پس دوستان مطئمن باشدی استادی که با این هوش و درک و با ایمانی که بخدا داره اگر تو قران چیزی می یومد حتما رعایت میکرد.
6٫ بعدشم همه اینا بازی با کلماته. شماا حالا میخوای همینجوری با یکی برو زیر ی سقف یا کلماتیو ب عنوان صیغه بخون!! مهم فرکانسه، مهم دل ادمه.
7٫ دوستان عزیز بخصوص اقایون عزیز :این سبک زندگی به این معنی نیست که شما هرکاری دلتون خواست بکنید. به این معنی نیست با هرچند نفر خواستید باشید. به این معنی نیست که بی بندو بار باشید. بلکه به این معنیه که شما باید با تمام قلبتون با تمام احساستون با تمام وجودتون توی رابطه باشید. اگ ی نگاهی ب دوربرتون بندازید به جامعه بندازین، رابطه هایی رو میبینید که طرفین نسبت به هم هیچ کشش و مهرومحبتی ندارن. اما بزور دارن ادامه میدن. این درسته ایا؟ اینکه از خیانت بدتره. برای من نوعی این خیانته به منه که کسی باهام بمونه ولی احساس ی بهم نداشته باشه. بمونه چون بهم تعهد داره. بمونه چون حرف مردم هست. بمونه چون دلش واسم میسوزه. بمونه چون بهش نیاز دارم. این موندنش به چه دردی میخوره؟ رابطه بدون احساس ب چه دردی میخوره؟
مگر ما چندبار به دنیا میایم؟ مگر چندبار حق زندگی کردن داریم؟ چرا با عشق و لذت زندگی نکنیم؟ اگر طرفمون رو دوست نداریم چرا رهاش نمی کنیم؟؟؟ چرا اجازه نمیدیم که عشق واقعی رو جای دیگه ای تجربه کنه؟ چرا فک می کنیم اگر ما نباشیم میمیره زندگیش نابود میشه؟ پس خدا این وسط چکارست؟ مگه من خدام؟ مگه شما خدایین؟ چرا به خودمون و به طرف مقابلمون اجازه ندیم که ی زندگی واقعی و پر از عشق رو تجربه کنیم؟
مگر نمیگیم همه چی فرکانسه ؟ مگر نمیگیم خودمونیم که داریم زندگیمون رو خلق میکنیم؟ پس چرا بهشون متعهد نیستیم؟ پس چرا این قدرت رو برای خودمون و طرف مقابل متصور نیستیم که میتونه زندگیشو بسازه؟
8٫ ی سری از دوستان گفته بودن خانما ضربه میبینن و فلان و بسان میشن. دوست عزیز من زمانی ضربه میبیم که مردن من بدون احساس کنارم باشه. زمانی نابود میشم که مردِمن چشش دلش بره جای دیگه ولی فقط جسمش بمونه پیش من. کی گفته اگر کسی از همسرش جدا بشه دیگه نمیتونه ی زندگی خوب روتجربه کنه. عشق رو تجربه کنه؟ ی نگاهی ب دوربرتون بندزاین. مطمئنم نمونه هایی رو پیدا میکنید که جداشدن و مجدد ازدواج کردن و خوشخبت شدن. واقعا خوشبخت شدن.
چرا فکر میکنیم اگر کسی از همسرش جدا میشه دیگه ادم نیست و حق زندگی کردن نداره و نمیتونه خوشحبت بشه؟ دیگه اَخ میشه بد میشه. این چه نگاهیه ما داریم؟
9٫دوستان استاد میخاد اینو بگه: تا زمانی باهم باشید که واقعا همدیگرو دوست دارین. تا زمانی باهم باشید که عاشق همید. تا زمانی باهم باشید که عاشق همید. ولی ی سوال اساسی : کی میتونه تضمین بده که تا لحظه اخر زندگیش میتونه عاشق کسی باشه که باهاشه؟ کی میتونه تضمین کنه که تو زندگیش تغییر نکنه؟ خواسته هاش عوض نشه؟ کی میتونه تضمین بده اگر اتفاقی برای همسرش افتاد ذهنش فکرش قلبش نره سمت کس دیگه ای؟ کی میتونه تضمین بده؟ایا شما همون ادم 3سال قبل 5سال قبل 10سال قبل هستید؟ هیچ تغییری تو انتخابهاتون نداشتید؟ درسته ادم تو سن کمتر تا تجربه بدست بیاره تند تند نظرش تغییر میکنه. درسته هرچی بزرگتر میشه به ثبات میرسه ولی بازم تضمینی نیست. اگر میتویند تضمین بدین باشه ب طرفتون تضمین بدین که تا اخر عمر باهاشین. اما اگر نمیتونید تضمین بدین، ولی این تضمینو میتونید بدید که تا لحظه ای که عاشق هستید باهاشید.
من تمام سعیم رو میکنم که عاشق همسرم بمونم. اما اگر همسرم عوض شد اگر تغییر کرد باید بپاش بسوزمو بسازم؟
10٫ ی مورد مهم دیگه دوستان سعی کنید سبک شخصی استاد و مسائلش رو از اصل قانون جدا کنید. سبک زندگیشون رو از اموزشهاشون جدا کنید. چرا میخواهید مثل استاد زندگی کنید؟ چرا دوست دارید هرکاری استاد میکنه شما هم همون کارو بکنید؟؟من بعضی از دوستان رو میبینم که زندگیشون شده کپی برابر اصل زندگی استاد. همه چیشوووووووون. ی جوری باور ساختن واسه خودشون، ی جوری الگو برداری کردن که دقیقا همون اتفاقات و تضادهایی که واس استاد پیش اومده واسه اونا هم پیش میاد. این چه زندگیه اخه؟؟ به ظاهر خیلیم موفقن. اما من به شخصه این موفقیت رو نمیخوام که کپی کسی باشم. من عاشق استاد هستم چون دستی از دستای خدا بود که خدارو یادم داد. زندگی کردن رو یادم داد. لذت بردن رو یادم داد. ارامش و احساس خوب رو یادم داد. اما نمیخوام به سبک استاد زندگی کنم. من دوست دارم ازدواج کنم و تشکیل خانواده بدم و بچه دار بشم. اما در کناااارش اصل و اساس قانون رو اویزه گوشم خواهم کرد که به همسرم وابسته نباشم و فقط و فقط به خدا وابسته باشم. وقتی ازدواج کنم یادم میمونه که این رابطه بدیهی و همیشگی نیست پس سعی میکنم در هر لحظه نسبت به خوبیهای و نکات مثبت طرف مقابلم سپاسگزار باشم و بهترین خودم رو هر لحظه نشون بدم. و مطمئنم اگر قرار بر پایداریِ رابطه عاشقانم باشه .فقط تواین حالت رابطه پایدار میشه.
چقدر دووووست دارم بیام به همه نظرات پاسخهای جانانه ای بدم. ی عااااااااالمه حرف برای گفتن دارم???
اما حیف که وقت ندارم??..باور فراوانی از پریشب کارشو کرده و دیروز ی فرصتی جلوم گذشاته و ب شدت دارم روی اون کار میکنم که از فردا بترکونم ????????
استادی استوپ بزن بزار منم وقت کنم بیام تو بحثا ???
سلام استاد نازنینم
سلام خانم شایسته و خانم فرهادی گلم
سلام دوستای مهربونم
تا یادم نرفته اینو بگم از تمام دوستان عزیزی که تو بخش عقل کل با من هم فکری میکنند و سعی دارن کمکی کنن سپاسگزارم. بخصوص از دوستانی که به بنده لطف دارن و پی گیر نظرات من هستن. به همین خاطرم تصمیم گرفتم بیشتر در مورد تجربیاتم بنویسم تا بلکه ی ایده کوچولویی ی جرقه ای چیزی تو ذهن کسی ایجاد کنه. به شدت اعتقاد دارم از وقتی تو سایت فعالترم و آگاهی هامو به اشتراک میزارم، روزبروز آگاهی های بیشتر و خالص تر و نابتری بدست میارم که شاید اگر قبلناا بود فهم و درک هر کدومش چند هفته یا حتی چند ماه!! زمان میبرد.
استاد عزیزم چندتا نکه در مورد فایلتون
1٫داشتم به زاویه دید شما نسبت ب مسائل فکر میکردم. اونجا که میگین دوربیناشون تموم شده بود یا زمان تحویل خودروتون عقب تر افتاد، چقدر قشنگ نگاه کردین وفکر کردین. اگر بجای شما خیلیای دیگه بودن(شایدم خود من که البته سعی میکنم نباشم) این دیالوگارو را مینداختن:
“معلوم نیست چه گندی زدن که دیگه تولید نمیشن. شایدم گندی که زدن انقدر بزرگ بوده که هرچی داشتنو از بازار جمع کردن و الان الکی میگن تموم شده. یا درمورد تسلا اگر ایران بود به جرات میگم 90ئرصد مردم میگفتن چه کلاهبردارایی هستن.پول ملتو گرفتن نوش جان کردن عین خیالشونم نیست ماشینو تحویل بدن. پس تکلیف خاب پول ما تواین مدت چی میشه، با این تورم وو با این رکود و با این کاروکاسبی…”
و همینجوری تا اخر ادامه میدادن??
باورها اینجا خودشو نشووون میده
2٫استاد دیروز برام ی اتفاقی افتاد که تازه بعداینهمه مدت فهمیدم وقتی میگین تغییر باورها سخته و زمان و انرژی میخواد یعنی چی!!
دیروز با یکی آشنا شدم که ی مغازه ای داشت و ازش در مورد درامدشو اینا پرسیدم. دیدم چقدر پول درمیاره. 20برابر میانگین درامد 2سال گذشته من!!!!
اولین چیزی که به ذهنم رسید بزار منم ی مغازه بزنم. اینهمه مدرک گرفتی درس خوندی چی شد… حتی شروع کردم تو دیالوگام با اون شخص این حرفارو گفتم..اره من فلان و فلان و مدرکو از فلان و فلان دانشگا دارمو واس خودم نخبه ای بودم و اینهمه افتخارات داشتم. اما از هیچ کدوم پول درنیومد. حتی بهشم گفتم دارم فکر میکنم همه کارامو ول کنم بیام تو کار شما… همون جا ی لحظه میخکوب شدم. گفتم این تویی داری این حرفا رو میزنی؟؟ پس اون باوره که میگفت تو هر شغلی با هر وضعیتی میشه پولدار شد کو؟ باورات کووشن پس؟
همش داشتم فکر میکردم این حرفا از کجای من به زبونم اومده و چرا این حرفا رو زدم.
همون موقع متوجه شدم بلههههه… باورهای قبلی من همچین تو ضمیرناخودآگاه من جاخشک کردن که این حرفاا به ذهنم اومد رو زبونم جاری شد. یعنی هر حرف و رفتاری که ناآگاهانه از ادم سرمیزنه اون داره باورهای واقعیشو نشون میده. و تازه من فهمیدم وقتی میگید تغییر باورها سخته یعنی چی….
3٫در مورد باور فراوانی که تواین فایل گفتین . چقدر به مووووووقع بیدارم کردین. دنبال ی کار خاصی هستم. فکر میکردم که باور لیاقتم و باور اسانیم مشکل داره. اما وقتی فایلو دیدم ی لحظه شاک شدم که ای دل غاااااافل چرا من این باورو نساختم که ازین کار زیاده ؟!!
تازهههه من کلا بیخیال باور فراوانی شده بودم چون فکر میکردم خوب شده… اما الان که گفتین نمیتونید هیچ وقت ادعا کنید این باورتون خوب شده گفتم هههه پس من چطوری فکر میکردم این باورم خوب شده!!! ی نگاهی ب اتفاقات اخیر انداختم و چیزایی که دنبالشم، دیدم بلههههههه اصلا من این باووورو نساختمش که بخوام بگم خوب شده!!
یعنی استاد هرچی میرم جلوووتر انگار تو مسیرم ی عالمه پرده ست که میرن کنار و همه چی واضحتر و شفاف تر میشه. دقیقا این حسو دارم الان
4٫به این جمع بندی رسیدم که مهمرتین باورهایی که وجود دارن(حداقل در مورد خودم) این باورهاس
اولی باور فراوانی:فراوانی تو همه چیییییییییییییییییییییییییی همه چی همه چی
دومی باور اسانی: همه چی اسونه. همه چی راحته. همه چی سادست. همه چی شدنیه. همه چی خودبخود اتفاق میفته. خودبخود انجام میشه. خودبخود جور میشه.همه چی راحت اتفاق میفته.راحت انجام میشه. راحت جور میشه. جهان دستها و اتفاقات و شرایط و ادمارو رو خیلی راحت بهم میرسونه تا هرچی که میخوام جلوم ظاهر شه.
سومی باور لیاقت: نه اینکه خودمون رو خالی خالی دوس دشاته باشیم و ب خودمون احترام بزاریما!! بلکه لایق بووودنی که توهرچییییییی خودمون رو لایق بدونیم. خودمون رو اولین انتخاب بقیه بدونیم . اولین انتخاب بقیه واسه استخدام، اولین انتخاب بقیه برای جنس خریدن.یا لایق بودنی که خودمون رو اپسیلونی برای کسی یا چیزی ناراحت نکنیم. بقدری خودون رو ارزشمند بدونیم که حاضر نباشیم ی ذره ناراحتیشو ببینم.
5٫استاد در مورد رابطه عاطفی خب من قبول دارم این سبکتون رو. ولی برام جای سواله خب ازدواجم همینه دیگه ?? ادم چه به کسی قول بده چه قول نده، در هر صورت اگر رابطه به بن بست رسید از هم جدا میشن. اصلا جهان جداشون میکنه. حالا میخوان یا دوستانه باهم زندگی کنن یا زن وشوهری. به نظرم اینم به باورها برمیگرده?استاد ی چیزی ذهنمو درگیر کرده: ایا بخاطر ترسِ ازدست دادن این سبکو انتخاب نکردین؟!
تو جلسه 9قانون افرینش از قول اشو ک میگین:اول با بکی 2سال برو زیر سقف بعد ببین بدردهم میخورین، خب اینم ی باوره. من ممکنه 2سالم نه بلکه 3سال با یکی باشمو همه چی عالی باشه وازدواج کنم اما بعدش از هم فاصله بگیریم و جدا بشیم!! پس حالا فرقش چیه اگر از همون اول ازدواج میکردیم؟!
میخوام بگم اشنایی طولانی مدتم هیچ تضمینی نمیده برای جور بودن همیگشی باهم!!! این همیشه جز یکی از سوالتم بوده
راستی استاد دیروز که بهتون گفتم یکی ازم خواستگاری کرد و نصف چیزایی ک تجسم کرده بودم رو دیدم؟ من ایشون رو همون دیروز رد کردم چون 100 نبود. ولی استاااااااااد امروز با یکی اشنا شدم که اگر نگم 100درصد ولی 99درصد دقیقا شبیه عکسیه که تو دیریم بوردم برای ببعی نازم گذاشتم?? چهرش چشم و ابروش موهاش قدو هیکلش معصومیتش… دقیقاااا خودخودش بود. چندباری هم به بهانه های مختلف رفت و اومد و میخواست سر صحبت رو باز کنه. اما چون از نظر کاری سطحش پایین بود، نزاشتم پیش بیاد.
راستی استاد من خیلی دوس دارم بییعی نازم قانون رو بدونه و قبول داشته باشه و مث من رو خودش کار کنه. یام اینکه باورهاش درست باشه دیگه از همون اول ?? هفته پیش و هفته پیشترش من با 2نفر اشنا شدم که قانون رو قبول داشتن. حتی یکیشونم داره با شما کار میکنه. البته اونا نمیتونستم بیش از ی حدی نزدیک بشن بهم چون سطحشون خیلی از من پایین بود. حتی موقع حرف زدن با من هول بوودن
خلاصه استاد کلی نشونه دارم میبینم از ببعی جونم…تمام این ویژگیها رو میخوام باهم داشته باشه … خیلی دارم بهش نزدیک میشم. چون تو عمرم به این موارد نخورده بوووووووودم. ادمایی ک میومدن خیلی شوت بودن از خواسته های من
با اینکه خیلی کار داشتم ولی اومدم اینم بنویسم
فرق باور فراوانی و باور لیاقت توی عمل اینه:
فرض کنید ما ی چیزیو میخوایم: ی ماشین خاص ی خونه خاص ی ادم خاص یا هرچیزی
باور فراوانی : ایمان داریم که ازون چیز زیااااده. نشونه این باااورم اینکه ازون مورووووووووود خیلی میبینیم. پس اگر ازون چیزی که میخواهیم هیچ مثال و نمونه ای تو اطرفمون نمیکنیم یعنی باور فراوانیمون مشکل داره که ازش نمیبینیم.
اما اگر ازون چیز یاد میبینیم اما برای ما جور نمیشه و اوکی نمیشه یا سخت برامون اوکی میشهف اینا یعنی باور لیاقتمون میلنگه
استاد جووووووونی من الان ی چیز دیگم فهمییییییییدم .. اشکالمو تو بحث پول الان بهم الهام شد و جواب اینه “نه اقدام خالی خالی ، نه باور خالی خالی”
این ک اومد رو زبونم یاد توضحیات محصول روان شناسی ثروت 2 افتادم.. اونجاایی که میگین: ای اونایی که میگین پس کوش کجاس چرا نمیبینم چر اتفاق نمیفته. ی نگاهی ب خودتون ب زندگیتون بندازید ببینید ایا قدمی از قدم برمیدارید!!
یکی از اشتباهاتم این بود: قبل زا قانون ف خودم رو برای هرچیزی میکشتم و به هردری میزدم. بعد از قانوون اینجوری تو ذهنم بودش که: خب من اید رو باورهام کار کنم… ولش کن.. اون کاره اون قدمه اون الهامه اون ایده هه رو ولکن..بچسب ب باورها!!! میگفتم ب من چ وظیفه من نیس که….
استاد چاخان ذهن من خیلی باهوووووووووووووووووشه از باورهای خودم علیه خودم استفاده میکنه!!
1٫نمیزاره قدم بردارم میگه نه فقط باورهاااااااااااس. نتیجش 15ماه بیکاری میشه!!
2٫وقتی ی چیزی نمیشه میگه ببین باورها جواب نمیده. مگه قرار نیس تو راحت بدست بیاری!! اگ قرارا ب تلاش بود ک قبلن داشتی تلشا میکردی!!
3٫یا میگه تو ک نتوسنتی فلان کارو بکنی… دیدی همش ادعا داریییی… تو خودت ب حرفایی ک مینزی عمل نمیکنی… نمیتونی عرضه نداری..ناتوانی حالااااااااا میخای بری فلانی بگی من فلان کارو خوب انجام میدم؟
4٫ یا وقتی یکم احساسم بد میشه بخاطر گذشته میگه ببین نتونستی عمل کنی ب قانون.. دیگه ولش کن.. الا احساست خراب شد..همین الانه ک جواب فرکانستو بگیری و ی اتفاق بدی بیفتهههههههههه
انقد ازنی مثالااااااااا دارم ک نگووووووووووو لین لعنتییییییی خیلی باهوووووووووووووووشه..از ذهن خودم باهوشتره ..از باورهای خودم علیه خودم استفاده میکنه…. خوبه حالا دیروز خانم شایسته ی تلنگر بهم زد و مچشو گرفتم و سعی میکنم بیشتر حواسم باشه
استاااد هی دارم واضح تر میشم شفاف تر میشم خالص تر میشم
هر سری میگم بزار نتیجه هامو بیام بنویسم ن مسیری که میرمو
بعد انقد این مسیر برام لذت بخشه و ب جووونم میشینه ک دووووووووس دارم بیام هی بهتون بگم… هر قدمی که منو جلوتر میبره رو دوس دارم داد بزنم بگممممممم چون هر سری با حس و انرژی بیشتری نزدیکی خواسته هامو احساس میکنم
وای استاااد بخدا قانون راسته
فایلو که دیدم گفتم بشینم رو باور فراوانیم کار کنم..چند بار تکرار کرررررررررررردم و اقدامم کردم برای اونکاری ک میخاسسسسستم..
باورتون نمیشه همینجوریییییییییییییییییییییییی دارم فرصتهارو میبینممممممممممممممممممممممممممممم
عاشقتتونم خیلی فایلتون ب موقع بوووووووووووووووووووووووووووود
نمیدونم چرا نیمئدیمشششششششششون
یعنی این باور لعنتیووووووو توی تمام سوراخ سنبه های باید بچپونیم خخخخخخخ
همه چی اسونه. همه چی راحته. همه چی سادست. همه چی شدنیه. همه چی خودبخود اتفاق میفته. خودبخود انجام میشه. خودبخود جور میشه.همه چی راحت اتفاق میفته.راحت انجام میشه. راحت جور میشه. جهان دستها و اتفاقات و شرایط و ادمارو رو خیلی راحت بهم میرسونه تا هرچی که میخوام جلوم ظاهر شه.
دوست گلم منم دقیقن وضعیت شمارو داشتم قبلن. خودم تکه پاره میکردم برای هر کاری.
الان خیلی بهتر شدم ولی باز خیلی جای کار دااااااااره
هرچی سخت میگیری، همه چی واست سخت اتفاق میفتته…
این بااااااااااااور خیلی خیلی ادمو از زندگی میندازه
شعرمش هست دیگه :جهان سخت گیرد بر مردمان سخت گیر…هرچی سخت میگیریم همین باورم تو همه چیز بهمون برمیگردههههه
دوستان فرصت کردم منم میام باهاتون هم فکری میکنم تا ی سری از باورهای مخرب رو شناسایی کنیم .
اماااااااااا فقط ی نکته مهم رو بگم وبرم
دوستان تو این بحثااا قانوووووون یادتون نره….دنبال نکات مثبت بگردید و اونارو تحسین کنید
من ی نکته مثبت پیدا کردم: رنک الکسای استاداز 600رسیده به 500????
خخخخخخخخخ
استاد 3-2 تا فایل این مدلی بزارین ایشالا به امید خدا میرین زیر 100
ازهمین الان تبریک میگم ?????
سلام به استاد عزیز و همه دوستان و همراهان گرامی
با اینکه وقت نداشتم ولی چون چندین بار بهم گفته شد که بیام اینارو بنویسم،دیگه تسلیم شدم…
دوستانی که انتقاد دارین، دلسر شدین، ناامید شدین،شک کردین، برای شما دارم مینوسم. فقط ی نکته ای بگم: اینارو از زبون کسی بخونید که خیلی علاقه داره ازدواج کنه و تشکیل خانواده بده (چون خانواده گرمی نداشتم و دوست دارم تجربه کنم)
میخوام این موضوع رو از جنبه های مختلف بررسی کنم.
1٫ ببینید هدف اصلی استاد اینه که بگه به هیچی وابسته نباشید جز خدا. حتی همسرتون.حتی فرزندتون. واین مثال رو زدن که فقط به ما بگن که هیچ تعلق و وابستگی خاصی تو دنیا ندارن. خواستن بگن توکلتون، اول و اخرتون ،ظاهر و باطنتون خدا بشه و لاغیر. والا چه لزومی داشت که بیان جلوی دوربین و زندگیشون رو بگن و اینهمه مورد قضاوت و شماتت شماها قرار بگیرن!! استاد اینارو گفت. چون میدونه خیلیا ب شنیدنش نیاز دارن. چون میدونه اون پیام اصلی این خرفااا رو اون کسی که تو مدارو فرکانسش باشه میگیره..
2٫ مطمئنا استاد هم مثل خیلی از ماها دنبال یک رابطه عاشقانه پر ازشادی و آرامشه. اگر به توضیحات استاد دقت کنید(که تو محصول شیوه حل مسائل هم خیلی واضح درموردش صحبت کردن) ایشون تو زندگی قبلیشون خیلی سعی کردن همسرسابقشون رو نگهدارن. دوستان یک سال زمان کمی نیست که هر روز چندین ساعت بخوای همسرت رو آروم کنی و بهش توضیح بدی !! اما ایشون به هر دلیلی تمایلی به ادامه زندگی نداشتن. درسی که این تجربه برای استاد داشت این بود که نباید به هیچ کسی چسبید. نباید بزور کسیو نگهداشت. نباید کسیو زندانی کرد. و ایشون همین رو دارن تو زندگی جدیدشون رعایت میکنن.
3٫ نکته مهم دیگه اینه : اگر به اکثر روابط نگاه کنید تا زمانی که رابطه جدی نشده و طرف مقابلشون رو دائم و همیشگی نمیدونن، طور دیگه ای رفتار میکنن. شکرگزارترن. مهربونترن. خوش اخلاقترن. صبورترن. با گذشت ترن. چون میدووونن اونی که باهاشن معلوم نیست تا کی هست. اما به محض اینکه رابطه جدی میشه ، به محض اینکه طرف مقابلشون رو همیشگی و دائمی میدونن و فکر میکنن دیگه همیشه دارنش ازونجا ی چرخه 180درجه ای در رفتارشون ایجاد میشه.
اگر کتاب معجزه شکرگزاری راند برن رو خونده باشین، تو ی جایی از کتاب میگه: وقتی ما داشته هامون رو بدیهی و طبیعی و همیشگی فرض میکنیم سپاسگزاریمون رو نسبت بهش از دست میدیم . و همین بدیهی دونستن نعمتها، باعث از دست دادنشون میشه.
تواین جور رابطه ها چون هر 2طرف آزادن، چون همدیگه رو بدیهی و همیشگی نمیدونن سپاسگزاری و قدرشناسی بیشتری نسبت به همدیگه دارن و این باعث عاشقانه تر شدن و پایدارتر شدن اون رابطه میشه. خواهش میکنم به جملات استاد دقت کنید: استاد میگه من ازیی رابطه هزار برابر رابطه قبلیم راضیم. اصلا به این چیزا فکر میکنید؟؟؟؟؟؟
استاد این سبکو انتخاب کرده چون باورش اینه اااااگر قرار باشه رابطه ای پایدار ِعاشقانه بمونه ،فقط تواین حالت امکان پذیره. فقط تواین حالت که 2طرف بهم نچسبن و ازادی و اختیار کامل داشته باشن و نخوان دیگریو تحت تملک دربیارن. دوستان به این جمله اخرم خیلی فکر کنییییییییییییید.
دوستانی که حس بدی نسبت به استاد پیدا کردین و فکر میکنید کارش غیر اخلاقیه به این جملات خوب فکر کنید.
4٫ بحث بعدی مربوط به تشکیل خانوادست. خب استاد الانم خانواده داره. رابطه عاطفیشو داره. فرزندشو داره. ایشون اصلااا تشکیل خانواده رو انکار نکردن. در مورد تکلیف بچه ها پرسیده بودین. اگر دوره قانون افرینش رو داشته باشین اونجا در مورد مسئولیت پذیری کامل توضیحی دادن که هیچ کسی در قبال هیچکسی مسئولیتی نداره. نه در قبال پدرمادرمون نه بچه هامون. همه خدااااااااا دارن. چرا دوست دارین برای بقیه خدایی کنید؟چرا فکر میکنید باید مسئول بقیه باشید و براشون خدایی کنید؟
این به معنایییی بی رحم بودن و بدی کردن و بی احساس بووودن نیستاااااااا. دوستان 0و1 ی برداشت نکنید(مثل گذشته من). اصل مطلب رو بگیرید و تعادل رو رعایت کنید.
5٫ از نظر مذهبی بررسی کنیم. اگر با دوره های استاد اشنا باشید ایشون میگن که تو هیچ جای قران راجع به مسائلی مثل نماز و احکام و این چور چیزا چیز خاصی گفته نشده. اگر هم چیزی اومده احتمالا بنا به تشخیص ایشون جز آیه های متشابه بوده نه اآیه های محکم. خدا تو سوره ال عمران میگه آیه های این کتاب 2دسته ان. ایاه های متشابه که ازش چیزای زیادی میشه برداشت کرد و آیه های محکم که اصل و اساس هستند. که همون آیه های فرکانسین. پس دوستان مطئمن باشدی استادی که با این هوش و درک و با ایمانی که بخدا داره اگر تو قران چیزی می یومد حتما رعایت میکرد.
6٫ بعدشم همه اینا بازی با کلماته. شماا حالا میخوای همینجوری با یکی برو زیر ی سقف یا کلماتیو ب عنوان صیغه بخون!! مهم فرکانسه، مهم دل ادمه.
7٫ دوستان عزیز بخصوص اقایون عزیز :این سبک زندگی به این معنی نیست که شما هرکاری دلتون خواست بکنید. به این معنی نیست با هرچند نفر خواستید باشید. به این معنی نیست که بی بندو بار باشید. بلکه به این معنیه که شما باید با تمام قلبتون با تمام احساستون با تمام وجودتون توی رابطه باشید. اگ ی نگاهی ب دوربرتون بندازید به جامعه بندازین، رابطه هایی رو میبینید که طرفین نسبت به هم هیچ کشش و مهرومحبتی ندارن. اما بزور دارن ادامه میدن. این درسته ایا؟ اینکه از خیانت بدتره. برای من نوعی این خیانته به منه که کسی باهام بمونه ولی احساس ی بهم نداشته باشه. بمونه چون بهم تعهد داره. بمونه چون حرف مردم هست. بمونه چون دلش واسم میسوزه. بمونه چون بهش نیاز دارم. این موندنش به چه دردی میخوره؟ رابطه بدون احساس ب چه دردی میخوره؟
مگر ما چندبار به دنیا میایم؟ مگر چندبار حق زندگی کردن داریم؟ چرا با عشق و لذت زندگی نکنیم؟ اگر طرفمون رو دوست نداریم چرا رهاش نمی کنیم؟؟؟ چرا اجازه نمیدیم که عشق واقعی رو جای دیگه ای تجربه کنه؟ چرا فک می کنیم اگر ما نباشیم میمیره زندگیش نابود میشه؟ پس خدا این وسط چکارست؟ مگه من خدام؟ مگه شما خدایین؟ چرا به خودمون و به طرف مقابلمون اجازه ندیم که ی زندگی واقعی و پر از عشق رو تجربه کنیم؟
مگر نمیگیم همه چی فرکانسه ؟ مگر نمیگیم خودمونیم که داریم زندگیمون رو خلق میکنیم؟ پس چرا بهشون متعهد نیستیم؟ پس چرا این قدرت رو برای خودمون و طرف مقابل متصور نیستیم که میتونه زندگیشو بسازه؟
8٫ ی سری از دوستان گفته بودن خانما ضربه میبینن و فلان و بسان میشن. دوست عزیز من زمانی ضربه میبیم که مردن من بدون احساس کنارم باشه. زمانی نابود میشم که مردِمن چشش دلش بره جای دیگه ولی فقط جسمش بمونه پیش من. کی گفته اگر کسی از همسرش جدا بشه دیگه نمیتونه ی زندگی خوب روتجربه کنه. عشق رو تجربه کنه؟ ی نگاهی ب دوربرتون بندزاین. مطمئنم نمونه هایی رو پیدا میکنید که جداشدن و مجدد ازدواج کردن و خوشخبت شدن. واقعا خوشبخت شدن.
چرا فکر میکنیم اگر کسی از همسرش جدا میشه دیگه ادم نیست و حق زندگی کردن نداره و نمیتونه خوشحبت بشه؟ دیگه اَخ میشه بد میشه. این چه نگاهیه ما داریم؟
9٫دوستان استاد میخاد اینو بگه: تا زمانی باهم باشید که واقعا همدیگرو دوست دارین. تا زمانی باهم باشید که عاشق همید. تا زمانی باهم باشید که عاشق همید. ولی ی سوال اساسی : کی میتونه تضمین بده که تا لحظه اخر زندگیش میتونه عاشق کسی باشه که باهاشه؟ کی میتونه تضمین کنه که تو زندگیش تغییر نکنه؟ خواسته هاش عوض نشه؟ کی میتونه تضمین بده اگر اتفاقی برای همسرش افتاد ذهنش فکرش قلبش نره سمت کس دیگه ای؟ کی میتونه تضمین بده؟ایا شما همون ادم 3سال قبل 5سال قبل 10سال قبل هستید؟ هیچ تغییری تو انتخابهاتون نداشتید؟ درسته ادم تو سن کمتر تا تجربه بدست بیاره تند تند نظرش تغییر میکنه. درسته هرچی بزرگتر میشه به ثبات میرسه ولی بازم تضمینی نیست. اگر میتویند تضمین بدین باشه ب طرفتون تضمین بدین که تا اخر عمر باهاشین. اما اگر نمیتونید تضمین بدین، ولی این تضمینو میتونید بدید که تا لحظه ای که عاشق هستید باهاشید.
من تمام سعیم رو میکنم که عاشق همسرم بمونم. اما اگر همسرم عوض شد اگر تغییر کرد باید بپاش بسوزمو بسازم؟
10٫ ی مورد مهم دیگه دوستان سعی کنید سبک شخصی استاد و مسائلش رو از اصل قانون جدا کنید. سبک زندگیشون رو از اموزشهاشون جدا کنید. چرا میخواهید مثل استاد زندگی کنید؟ چرا دوست دارید هرکاری استاد میکنه شما هم همون کارو بکنید؟؟من بعضی از دوستان رو میبینم که زندگیشون شده کپی برابر اصل زندگی استاد. همه چیشوووووووون. ی جوری باور ساختن واسه خودشون، ی جوری الگو برداری کردن که دقیقا همون اتفاقات و تضادهایی که واس استاد پیش اومده واسه اونا هم پیش میاد. این چه زندگیه اخه؟؟ به ظاهر خیلیم موفقن. اما من به شخصه این موفقیت رو نمیخوام که کپی کسی باشم. من عاشق استاد هستم چون دستی از دستای خدا بود که خدارو یادم داد. زندگی کردن رو یادم داد. لذت بردن رو یادم داد. ارامش و احساس خوب رو یادم داد. اما نمیخوام به سبک استاد زندگی کنم. من دوست دارم ازدواج کنم و تشکیل خانواده بدم و بچه دار بشم. اما در کناااارش اصل و اساس قانون رو اویزه گوشم خواهم کرد که به همسرم وابسته نباشم و فقط و فقط به خدا وابسته باشم. وقتی ازدواج کنم یادم میمونه که این رابطه بدیهی و همیشگی نیست پس سعی میکنم در هر لحظه نسبت به خوبیهای و نکات مثبت طرف مقابلم سپاسگزار باشم و بهترین خودم رو هر لحظه نشون بدم. و مطمئنم اگر قرار بر پایداریِ رابطه عاشقانم باشه .فقط تواین حالت رابطه پایدار میشه.
من پیام متعددی نداشتم که وقت ندارم… جز دو مورد
زود قضاوت نکنید…
ضمن اینکه تعادل رو رعایت کنید…تو دوره عزت نفس استاد میگه کارهاتون رو اولویت بندی کنید و همیهش اولین رو تیک بزنید. ی زمانی اینجا الوویتم بود والان کارای دیگه