مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید - صفحه 54 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1120 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهناز وارسته پور گفته:
    مدت عضویت: 1517 روز

    خدایا شکرت

    خدایا من هرچه دارم از توست و از آنِ توست.

    سلام و درود به استاد و مریم عزیزم

    خدای من شکرت که اینقدر زیبا جوابم رو دادی!

    استاد دقیقا دیشب قبل از منتشر شدن این گام حدود ساعت 2 شب بود، به دلم اومد نماز بخونم و بعد ذهنم گفت بابا الان که مهر نداری، چادر نداری (و چون مدتی بود نماز نمی خونم اصلا یادم رفته) ذهنم ادامه داد به گفتن اینکه اصلا بلد نیستی و غیره

    استاد یکی از چالش های ذهن من اینه که وقتی نماز بخوام بخونم دوست ندارم کسی ببینه (کسی منظورم حتی مامانمه)،نمی دونم حس خوبی بهم نمیده و دوست دارم در خلوت خودم باشم و این فایل…

    استاد نمی دونم چطور بگم چطور میشه نوشت احساسم رو و در این فایل خداوند جوابم رو داد که تو به سمت من بیا هر طور دلت می خواد بیا…با چادر بی چادر ، با مُهر بی مهر…

    خدایا شکرت خیلی خوشحالم و خوشبختم که اینقدر سریع صدام رو شنیدی و پاسخ دادی، استاد واقعا سپاسگزار شما هستم،شما حرف‌هایی میزنید که روح ما دوست داره بشنوه و احساسش بی نظیره شکرت خدایا

    سپاسگزار شما و مریم عزیز هستم

    به امید دیدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1089 روز

    سلام استاد عزیزم

    حدود دوسال پیش با دیدن این فایل مصمم شدم عبادت های تقلیدی رو ببوسم بزارم کنار چونکه واقعا داشتن حالمو بد میکردن و بهم استرس میدادن جای اینکه آرومم کنن

    البته که هموناهم جزوی از قدم های اولیه من به سمت خودشناسی بود و خیلی اوقات با همون کارها آرامش گرفتم اما دوسال پیش حس کردم دیگه این عبادات منو آروم نمیکنن دلیلش هم اینبود که من به آگاهی هایی فراتر از مذهب دست پیدا کرده بودم

    دقیقا شبیه مثالی که گفتین من برای لذت بردن از زندگیم روش بهتری پیدا کرده بودم و دیگه با مذهب و عبادات معمول روحم و ذهنم اغنا نمیشد

    برای همین امدم تو سایت و زیرو رو کردم همه جاشو تا ببینم چکار کنم نکنه حالا که دیگه دلم نمیخواد نماز بخونم طبق آیات خودساخته بعضی آخوند ها و علامگان دهر بیوفتم در قعر جهنم و خیلی ترس داشتم عذاب وجدان داشتم

    رفتم قسمت عقل کل کلی راهنمایی شدم بعد سوق داده شدم به این فایل و حرفاتون شد یه مهر محکم برای اثبات ذهنیتم و من دیگه با خیال راحت ترک عادت کردم

    اطرافیان هنوز هم با حرفاشون اذیتم میکنن که دختر توکه نمازخونه بودی مسلمون بودی چرا چرا چرا

    منم میگم اونموقه با نمازم عشق میکردم الان دیگه به دردم نمی‌خوره

    و این حرفاشونو میزارم به پای نا آگاهی شون و می‌گذرم

    خلاصه خیلی ازتون ممنونم استاد که همیشه یک فرا کل نگری بما میدین و ما راهمون روشن میشه و میریم سمت سراط مستقیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    نیلوفر مرادی گفته:
    مدت عضویت: 944 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام به استاد گرامی و خانم شایسته عزیز

    سلام به همه دوستان

    مهاجرت به مدار بالاتر

    گام پنجم/ رابطه درونی با خداوند با ” تفکر ” ایجاد می‌شود نه با ” تقلید ”

    متأسفانه خیلی از کارهای ما تقلید از گذشتگانمون هست. و بدون هیچ فکر و تحقیقی اونها رو پذیرفتیم.

    خود من چقدر ماه محرم و صفر تو روضه ها شرکت می‌کردم و لباس مشکی میپوشیدم، گریه و زاری می‌کردم ،میگفتم هر چی بیشتر اشک بریزم واسه امام حسین ثوابش بیشتره .

    ولی بعد از آشنایی با استاد فهمیدم که جه باور اشتباهی رو به ما یاد دادند.

    خداوند هیچ وقت نخواسته که بنده هاش ناراحت و غمگین باشند.

    برعکس دوست داره شاد و خوشحال باشند

    و به راحتی به خواسته هاشون برسند، چون اونها رو خالق زندگی خودشون قرار داده، و برای خواسته هاشون به جز خداوند در خونه کسی نروند ،حتی امامان .

    خداوند یک انسان نیست که با اشک و ناله‌های ما دلش به رحم بیاد.

    جهان به صورت سیستمی کار میکنه و اداره می‌شه.

    جهان بر مبنای فرکانسی که ما ارسال می‌کنیم، شرایط، موقعیت، افرادی رو در مسیر ما قرار می‌دهد که متناسب با فرکانس ارسالی ما هست.

    خداوند ما خداوند مهربانی است ولی هرگز شرک به خودش را نمیبخشد.

    من کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم رو دارم ولی به جز چند صفحه اولش، بقیشو نخوندم. امروز تصمیم گرفتم که در اولین فرصت بخونمش و کامنتاش رو هم بخونم. و اولین قدم من اینه که از امروز، بعد از اینکه کامنتم رو نوشتم برم واسه شروع چند صفحه از کتاب رو بخونم و خوب درک کنم.

    تصمیم بعدی من اینه که از این به بعد، معنی قرآن رو بخونم و بدون هیچ پیش فرض و تعصبی معنای واقعی اونو درک کنم و واسه خودم پیچیده نکنم.

    امیدوارم خداوند من رو به راه راست هدایت کنه.

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1336 روز

    به نام خدای مهربان

    با سلام خدمت دوستان عزیز

    گام 5 مهاجرت به مدار بالاتر

    من از وقتی با سایت عباسمنش و فایلهای استاد آشنا شدم،طوری دیگه به قرآن نگاه کردم و خوندم،یکبارتقریبا قرآن رو خوندم و الان دارم برای بار دوم دارم با تفکر بیشتر مطالعه میکنم و تقریبا دارم تموم میکنم،و خیلی دوست دارم تموم کنم و دوباره برای بار سوم با بینش و آگاهی بیشتر بخونمش،الان هر سری که میخونم احساس آرامش و لذت بهم میده و از این بابت خداروشکر میکنم.

    با گوش دادن به این فایل تصمیم گرفتم آیه هایی که کلمه عذاب در اونها به کار رفته رو بخونم تا یکسری احساس گناه هابی که دارم رو آن شاءالله از بین ببرم،چون تا میام رو غلتک بیفتم و از مسیر لذت ببرم،یه کاری ازم سر میزنه و احساس گناه بهم دست میده ،همون موقع هم نجوا شروع میشه و شیطان پارازیت می‌ندازه و دقیقا میفهمم که اتصالم به منبع اصلی تا یه مدت قطع میشه،امیدوارم بتونیم در پرتو قرآن‌ به آگاهی برسیم و این احساس گناه ها دست از سرمون برداره و بتونیم انرژی بیشتری از منبع اصلی یعنی خداوند بگیریم،آن شاءالله

    خدایا اهدنا صراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم والظالین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    امید حسینی گفته:
    مدت عضویت: 3227 روز

    سلام به استاد عزیز مرسی از این فایلتون،انصافا خیلی از افراد شابد یه دهه طول بکشه این حرف‌ها رو متوجه بشه یا اصلا نفهمه تو طول زندگیش.جای تشکر زیاد داره دعای خیر پشتت باشه همیشه استاد عزیز

    من یه سوالی واسم پیش امد اونم این هستش که شما اصلا چجوری چه شکلی به این سطح و تفکر تو زندگیتون تونستید برسید،، اخه فقط یه جنبه نیستش، شما هم از جنبه مالی پیشرفت عالی داشتید هم روابط هم معنویت هم کشوری که توش دارید زندگی میکنید هم توحید و ارتباط به خداتون هم اصلا حرف کسی رو به ترپی قبول ندارید که ازتون انتقاد بکنه یا تعریف بکنه ، من داشتم به این فکر میکردم آیا همچین الگوی مشخصی بودش که شما به اون فکر میکردید که شما هم مثل اون شخص به این جایگاه برسید یا الگوهای متفاوتی بودش مثلا از اعتماد بنفس انیشتن یا سر ریچار برانسون از لحاظ بیزینسی، چجوریه داستان!!؟؟الگوها رو میکس کردید که نتیجش این شد که الان هستید؟ بعد هم شما صدرصد تو این مسیر چالش هایی هم داشتید از دست دادن عزیز و جدا شدن همسر سابق و چالش های بیزینسی که با همکاراتون داشتید همونایی که میگفتند خدا نکنه خدای درون عباس منش بیدار بشه و تجربه هایی از این دست، مطمعنم بیشتر از این حرفا داشتید این حاشیه ها رو توی تمام روند زندگیتون، به چه شکلی تونستید همه اینا رو مغلوب بکنید؟؟؟

    اخه ما دیدیم که مثلا طرف معتاد دم مرگ بوده و سنگ کوب کرده بعد معجزه شده به زندگی برگرده و تو زمان کمی به موفقیت های زیادی برسه و حتی جت شخصی و فروشگاهها ی زنجیره ای و از این نوع تجربیات و سرهنگ ساندرز ها تو سن 60سالگی و غیره.. خوب مثلا اینا شاید توی یه جنبه از زندگی یا دو جنبه از زندگیشون تونستند تو سطح ایده عالی برسن ولی شما همه جنبه ها رو دارید به قول خودتون، آیا دلیلش این میتونه باشه که شما بخاطر بک گراند زندگی گذشتتون این عطش و تشنگی رسیدن به اینجا بوده که به خدا توکل کنید،؟؟ یعنی این اذیت بودن ها و نداشته ها بودش این به قول خودتون جهاد اکبر درونتون رو پیادش کردید و به این جایگاه رسیدید؟؟واقعا فنری که شما رو پرتاب کرد به اینجا چی بودش؟؟و انرژی این فنره هی بیشتر و بیشتر شد و بلکه کمتر هم نشد،،، درسته بل آخره خدا وهابه رزاقه، مهربانه، بخشندست،، و این ویژگی ها که هممون میدونیم. ولی خوب شما چجوری این مسیرو طی کردید؟ اون روحیه اون اشتیاق ولا من نمیفهمم!!تازه شما تو دوره ای همه کارمند هاتون رهاتون کردند با 70،80میلیون بدهی!!!

    یا مثلا شاید شما تو یه سرمایه گزآری خوبی که کردید به قوغ خودتون یه مامله شیرینی توش درومده و این سود سهامتون هی رشد و رشد کرده که شما با تمرکز خیلی بالایی که دیگه داشتید به کارهاتون رسیدگی کردید، یعنی دیگه هیچ دغدغه ذهنی نداشتید و رها شدید از خرج های زندگی و یعد با تمرکز بالا رو بقیه کارها تمرکز کردید، آیا اینجوری بوده؟؟

    انصافا اینو قبول داشته باشید که بدون تمرکز نمیشه این روندو طی کرد؟ بب آخره از یه جاهایی فکرو ذکرتون آروم بوده که تونستید تمرکز کنید روی برنامه هاتون؟

    اینو توضیح بدید که چه دست گرمی پشتتون احساس میکردید که به این ایمان مسیرتون رو ادامه میدادید و خیلی ها وسط مسیر کناز کشیدند ولی شما هم چنان مسیرتون رو ادامش دادید حتی همسرتون که با هم برنامه برگزار میردید و دوست و آشنا و غیره.. شما این همه پشتکار این همه اشتیاق و میلتون از کجا میگرفتید؟؟ ولا دمتون گرم ای ولا داری بخدا

    بعد جالبش اینجاست که شما اصلا به این چالش های مسیری که طی کردید کمتر صحبت میکنید خیلی متواضعانه و بقول خودتون اگزجرش نمیکنید این داستان ها و چالش های گذشتتون!! من دیدم خیلی از افراد که موفقیت مثلا سر صحنه اجرا برنامه از گذشتشون تعریف کردند مثلا گریه کردن خلاصه خیلی‌ فضا رو احساسیش کردن ولی شما نه اصلا داستان چیه واقعا!؟ یعنی این شخصیت خونسردی رو از اول داشتیتش که مساعل و سختی ها رو اون جوری که همه میبینن شما احساسشون نمیکنید؟؟؟

    خودتون باید قبول بکنید که با شرایط های که شما داشتید توی گذشته والان اینجا هستید خیلی داستانتون جالبه ،بعد اینکه شما اینقدر عادی همیشه توضیح دادید همه چیزو خیلی ها واقعا شاید ندونن که واقعا آقا چی شد شما به این سرعت اینجا رسیدید!!به قول این فیلم های خارجی چه اتفاقی داره میوفته?تو فیلم جنگجوی درون این جمله پسره به پیره مرده گفتش،

    خلاصه اینکه نمیدونم چی بگم

    باریکلا داری دمت گرم

    ……

    موفق باشید ارزوی بهترین ها وآسه همه مردم جهان ???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      داریوش مرادی گفته:
      مدت عضویت: 4036 روز

      باسلام دوست عزیز آقای حسینی

      وقتی باتوجه به نیت و خواستن و قدم برداشتن انسان ، بعدش خدا هم براش بخواد، و بهش مرتب الهام وهدایت بده همین میشه دیگه . بقول معروف میگن کار خوبه خدا درست کنه!

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        امید حسینی گفته:
        مدت عضویت: 3227 روز

        سلام اقای مردای،همه نیت میکنن و قدم هم برمیدارن ولی خوب تا یه جایی دیگه ایست میکنن حالا میرسن یا نمیرسن یا هرچی، ولی خوب استاد این همه چالش داشتن ولی بازم ازشون گذر کرده….. من نمیدونم این استاد چجوری داره عبادت میکنه!!! دقبقا همه چیز به نفع ایشون میشه، کاشکی چند تا مثال بزنن که وقتی که یه چیزی رو نیاز دارن چجوری روی خدا حساب میکنه تو اون شرایط، چند بار که این کارو کردن مثال بزنن،،،

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          داریوش مرادی گفته:
          مدت عضویت: 4036 روز

          سلام آقای حسینی

          به شکلی به آقای عباس منش الهام میشه که تقریبا جای شک وتردید نمی مونه.

          نمی گم به هرکی اینجور الهام بشه حرکت می کنه.

          ولی باور دارم نوع یا شدت الهام به آقای عباس منش متفاوت تر و واضح تر و قوی تره.

          امیدوارم خودشون هم جواب سوال شمارو بدن. پیروز باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    مریم سادات حسینی امامی گفته:
    مدت عضویت: 2799 روز

    سلام بر استاد عزیز . استاد ببخشید من یک سوال از شما داشتم اینکه شما بارها تو فایل های آموزشی تون گفتید که یکی از راههای تغییر دادن باورها گفتن و تکرار کردن عبارت های تاکیدی هست میخواستم از شما بپرسم که شما دقیقا چه راهکاری برای این عبارت های تاکیدی داشتید یعنی فقط به مدت 21 روز این عبارات رو به صورت 21 بار تکرار کردید یا اینکه نه یه راهکار دیگه ای در پیش گرفتید؟؟؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    نرگس حبیب فر گفته:
    مدت عضویت: 2448 روز

    با سلام خدمت استاد گرانقدرم همیشه به این موضوع فکر میکردم اگر خدا نماز را به هاطز خودمان گفته باید بخوانیم پس چرا باید برای نخواندنش آنطور عذابمان کند و مهمتر اینکه اول از همه در روز قیامت اولین سوالی که از تو میپرسد همین نماز و روزه است و اگر نخوانده باشی یک راست میری قعر جهنم و دیگه به بقیه سوالا نمیرسه .من همیشه ناراحت بودم که مگه میشه خدا اینقدر عدالت نداشته باشه اخه به نماز من اگه احتیاج نداره پس این سوال و عذاب چیه اگه داره پس .و واقعا تو دو دوگانگی گیر کردم البته بگم با این وجود هنوزم دو تا میخونم یکسال نمیخونم که هر چند میگن اگه اینکارم بکنی بدتره و انگار که داری خدا رو مسخره میکنی .و واقعا من فقط شاید همون اون لحظه ها بوده که خیلی دلم خواسته بخونم .بقیه روزاوبه زور بوده واقعا .و نخوندم .و همیشه دنبال راهی برا نخوندنش بودم حتی به فکر دین عوض کردن افتاده بودم متاسفانه .اما با گوش کردن به صحبتای استاد کمی فقط کمی البته حالم بهتره .چون من هنوز فقط فایلای رایگان رو دارم گوش میدم و مطمعنن توضیحات کاملتره .تو فایلای دیگه .و مطلب مهم مهم دیگه اینکه همیشه پیش خودم میگفتم من نمیفهمم قران چی میگه و چطوری باید,بخونمش و اینکه بعضیا میگن ما قران خوندیم مسلمون شدیم.و واقعا نمیفهمم چی میبینن که میخونن و مسلمون میشن .امشب که فایل رو کامل گوش کرطم استاد عزیزم به سوال یه عمر من به راحتی جواب دادن و من میتونم پیگیری کنم انشالله که منم بتونم مثل ایشون به حقیقت این کتاب آسمانی برسم و واقعا این آرزومه .ممنونم واقعا خیلی از لطقتون سپاسگذارام مهربان یار صمیمی خانواده عباس منش .به امید طول عمر و ثروت بیشتر .برای شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    باران گفته:
    مدت عضویت: 3159 روز

    سلام به دستان خدا

    روز 39 سفر

    وقتی فایل دیروز رو گوش کردم یک حسی بهم گفت که کتابهاتو مرتب کن وقتی مرتب می کردم و دفترهامو می خوندم که در طی این دو سه سال چه چیزهایی نوشتم چه نتایجی گرفتم متوجه شدم تمام تلاش من برای پوشاندن یک خطا بود و نبخشیدن خودم بوده و به دنبال میانبر بودن, همه نوشته هامو جمع کردم می دونستم باید راه را برای خدای جدیدم باز کنم تصمیم گرفتم همشون رو آتیش بزنم همین طور که داشتم می سوزندم یاد یک آیه افتادم که دقیقا بلد نبودم مثال برای کافران بود که آنان از ترس تاریکی آتشی برافروزند و خدا نور آنها را برد .

    من برنامه های استاد رو دنبال میکردم حتی از قبل هم خیلی مطالعه می کردم تا بتونم خطام رو بپوشونوم ولی الان فهمیدم که من خطایی نداشتم و خداوند من رو بخشیده و فایل ها ی استاد یک مسیر است برای شناخت بهتر خدا و من اصلی ترین موضوع دور بودم برای همین همیشه مثل همون آتش در تاریکی برای لحظه ای به خواسته هام نزدیک میشدم اما بعد خدا نور را برد چون شرک داشتم همه چیز رو قبول داشتم و به جز خدا به همه قدرت داده بودم به جز خدا برای همین بود که من به هیچ کدوم از خواسته هام نمی رسیدم برای این من از درون واقعا خدا رو نمی دیدم خدا رو قبول داشتم ولی سطحی فقط برای اینکه کارم راه بیافته و اون رو فرع میدیم از درون ازدواج و رسیدن به پول رو اصل می دونستم.

    وقتی تمام جملات تاکیدی و باورهای که استاد می گفت تکرار کنید رو میدم که توی دفترم نوشتم و تکرار کرده بودم و خواسته هایی که نوشته بودم همش یک ترس و بی ایمانی و شرک داشت همش ترس نداشتن نرسیدن ی جورایی نوشته بودم که خدا جون ببین من دارم روی باورهام کار می کنم خودت دیگه یک پارتی بازی بکن همین جوری به من استقلال مالی بده (خودم رو لایق نمی دونستم) یا خدا جون ببین من آماده ام خودت همسرم مناسبم رو بده ولی روی بنده خدا حساب می کردم(شرک)

    و الان می فهمم که مهمترین موضوع خداست

    مهمترین موضوع خداست

    مهمترین موضوع خداست

    مهمترین موضوع خداست

    و وقتی که خدا اصل زندگی ات باشه همه خواسته هات فرعی میشن و اون وقته که هر کجا سرمایه گذاری کنی سود می کنی اون وقته که فراوانی جهان رو می بینی اونوقته که تحضورش رو احساس می کنی انوقته که درخواست می کنی من چون تازه دارم باهاش آشنا می شم درخواست های کوچک کوچک می کنم تا یکم یکم باورهام بزرگتر بشه و در خواستهای بزرگتری ازش داشته باشم تمام درخواست های من برای بیشتر لذت بردن از زندگی است اما اگر درخواستی هم براورده نشه من ناراحت نمیشم چون اصل چیز دیگه است و حتما اصل می خواد چیز بهتری بهم بده

    اگر قدرت شو باور کنم و هر روز این رابطه رو تقویت کنم اون وقت به احساس خوب می رسم و با این احساس روی باورهام کار کنم (کار کردن روی باورها بدون داشتن احساس خوب نتیجه نمیده) انوقته که نجواهای شیطان کمرنگ میشه و احساس می کنی توی همین دنیا توی بهشت هستی و فقط زیبایی ها رو می بینی و می شنونی و چه احساس لطیف و خوشی داری و بعد رب من رو به خواسته هام می رسونه به آسونی .

    از استاد عزیزم مریم خانم شایسته مهربون خیلی خیلی ممنون وسپاس گذارم که کلام خدا رو به این خوبی به من انتقال دادین. برای جفتتون آرزوی خوشبختی بیشتر سلامتی بیشتر و ثروت بیشتر می کنم در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    شهرام فتحی گفته:
    مدت عضویت: 2406 روز

    سلام بر استاد عزیز وهمه دوستان

    من تازه وارد هستم ومحصول چگونه فکر خدارابخوانید رو تهیه کردم وخیلی لذت بردم وذهنیتم ۱۸۰درجه تغییر کرده باهمین کتاب وآدم دیگه ای شدم وخیلی خوشحالم که خدا منو به این سایت واستا هدایت کرد وفایلهای رایگان رودارم گوش میدم والان که به این فایل رسیدم شاید برای استاد مهم نباشه ولی خیلی برا من مهمه ودوست دارم نحوه نماز خوندن استاد رو بدونم همون طوری که دارن مارو راهنمایی میکنن و قانون روبه ما یاد میدن نحوه درست نماز خوندن رو هم به ما یاد بدن چون من میخوام دوره ثروت رو بگیرم ولی میخام اول نحوه نماز ودعا ودرخواست رویاد بگیرم بعد دوره ثروت رو ونمیدونم چطوری وازکجا پیامم روبدم که استاد یا خانم شایسته جوابمو بدن برای همین تواین قسمت گذاشتم لطفا جواب منو بدید ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: